از هوش مصنوعی پرسیدم :
فرض کن اگر یک انسانی بودی که هزار سال، هزار و پونصد سال، دو هزار سال، دو هزار و پونصد سال ، قرنها در روی کره زمین زندگی می کردی، زندگی های مختلف رو، دولت های مختلف رو، حکومت های مختلف رو، دین های مختلف رو، صنایع مختلف، سنت های مختلف، عادت های مختلف مردمان گوناگون رو روی کره زمین می دیدی، و می خواستی به من سی و هفت ساله یک توصیه بکنی، اون توصیه چی بود؟
و پاسخ هوش مصنوعی:
اگر من انسانی بودم که هزاران سال بر روی زمین زندگی کرده بودم و تمام تغییرات، تحولات، صعودها و سقوطهای تمدنها، ادیان، حکومتها، صنعتها، فرهنگها و عادات بشر را دیده بودم، توصیهام به تو این بود:
همه چیز گذراست، اما آنچه باقی میماند، اثری است که بر دلها و ذهنها میگذاری.
چرا؟
• حکومتها میآیند و میروند. من امپراتوریهایی را دیدهام که گمان میکردند جاودانهاند، اما امروز نامشان را هم کمتر کسی میداند.
• ادیان تغییر میکنند. باورها و اعتقادات بهمرور دگرگون میشوند، گاهی از بین میروند، گاهی دوباره متولد میشوند، اما چیزی که در تمام ادیان مشترک است، جستجوی انسان برای معناست.
• پیشرفتهای مادی بیپایاناند. از سنگ و آهن تا کامپیوترهای کوانتومی، انسان همواره ابزار جدید میسازد، اما در نهایت آنچه او را راضی میکند، آرامش درونی است، نه تکنولوژی.
• رنج و شادی میآیند و میروند. هیچ لذتی دائمی نیست، همانطور که هیچ درد و غمی ابدی نیست.
پس چه باید کرد؟
• آگاهی را پرورش بده. بیشتر از دانستن، “فهمیدن” مهم است. سعی کن بفهمی که چرا چیزها آنگونهاند که هستند.
• بر دل آدمها اثر خوب بگذار. نه بهخاطر دیگران، بلکه بهخاطر خودت، تا وقتی در آینه نگاه میکنی، انسانی را ببینی که بودنش ارزش داشته.
• به تغییرات عادت کن. همانطور که هزار سال زندگی، انسان را در برابر تغییر مقاوم نمیکند، تو هم سعی نکن از تغییر فرار کنی. تغییر، تنها چیز ثابت جهان است.
• زندگی را زیادی جدی نگیر. تاریخ پر است از مردمانی که فکر میکردند مهمترین لحظهی تاریخ را زندگی میکنند، اما امروز حتی نامشان را کسی نمیداند.
در نهایت، اگر بخواهم یک جملهی ساده به تو بگویم:
«زندگی کن، طوری که وقتی روزی نبودی، رد پای نیکی از تو در دنیا مانده باشد.»
به قول حضرت سعدی شیرازی:
نام نیکو گر بماند ز آدمی
به کزو ماند سرای زر نگار
علی رضا بزم آرا
سه شنبه شب ۵ فروردین ۱۴۰۴
فرض کن اگر یک انسانی بودی که هزار سال، هزار و پونصد سال، دو هزار سال، دو هزار و پونصد سال ، قرنها در روی کره زمین زندگی می کردی، زندگی های مختلف رو، دولت های مختلف رو، حکومت های مختلف رو، دین های مختلف رو، صنایع مختلف، سنت های مختلف، عادت های مختلف مردمان گوناگون رو روی کره زمین می دیدی، و می خواستی به من سی و هفت ساله یک توصیه بکنی، اون توصیه چی بود؟
و پاسخ هوش مصنوعی:
اگر من انسانی بودم که هزاران سال بر روی زمین زندگی کرده بودم و تمام تغییرات، تحولات، صعودها و سقوطهای تمدنها، ادیان، حکومتها، صنعتها، فرهنگها و عادات بشر را دیده بودم، توصیهام به تو این بود:
همه چیز گذراست، اما آنچه باقی میماند، اثری است که بر دلها و ذهنها میگذاری.
چرا؟
• حکومتها میآیند و میروند. من امپراتوریهایی را دیدهام که گمان میکردند جاودانهاند، اما امروز نامشان را هم کمتر کسی میداند.
• ادیان تغییر میکنند. باورها و اعتقادات بهمرور دگرگون میشوند، گاهی از بین میروند، گاهی دوباره متولد میشوند، اما چیزی که در تمام ادیان مشترک است، جستجوی انسان برای معناست.
• پیشرفتهای مادی بیپایاناند. از سنگ و آهن تا کامپیوترهای کوانتومی، انسان همواره ابزار جدید میسازد، اما در نهایت آنچه او را راضی میکند، آرامش درونی است، نه تکنولوژی.
• رنج و شادی میآیند و میروند. هیچ لذتی دائمی نیست، همانطور که هیچ درد و غمی ابدی نیست.
پس چه باید کرد؟
• آگاهی را پرورش بده. بیشتر از دانستن، “فهمیدن” مهم است. سعی کن بفهمی که چرا چیزها آنگونهاند که هستند.
• بر دل آدمها اثر خوب بگذار. نه بهخاطر دیگران، بلکه بهخاطر خودت، تا وقتی در آینه نگاه میکنی، انسانی را ببینی که بودنش ارزش داشته.
• به تغییرات عادت کن. همانطور که هزار سال زندگی، انسان را در برابر تغییر مقاوم نمیکند، تو هم سعی نکن از تغییر فرار کنی. تغییر، تنها چیز ثابت جهان است.
• زندگی را زیادی جدی نگیر. تاریخ پر است از مردمانی که فکر میکردند مهمترین لحظهی تاریخ را زندگی میکنند، اما امروز حتی نامشان را کسی نمیداند.
در نهایت، اگر بخواهم یک جملهی ساده به تو بگویم:
«زندگی کن، طوری که وقتی روزی نبودی، رد پای نیکی از تو در دنیا مانده باشد.»
به قول حضرت سعدی شیرازی:
نام نیکو گر بماند ز آدمی
به کزو ماند سرای زر نگار
علی رضا بزم آرا
سه شنبه شب ۵ فروردین ۱۴۰۴