Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دیپلماسی اقتصادی.pdf
82.5 KB
🏅مؤلفه‌های دیپلماسی اقتصادی

💢طراحی‌شده در شبکهٔ اقتصاد سیاسی بین‌الملل

@Inter_Politics
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
به‌بهانۀ جدایی ماسک از ترامپ

✍️علیرضا رحمتی (دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد سیاسی بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی)

پیروزی ترامپ در انتخابات نوامبر ۲۰۲۴، همراهی ماسک با او را به نقطه‌عطفی در سیاست و اقتصاد جهانی تبدیل کرد. برخی تحلیلگران، این همکاری را آغازگر عصری نو در همگرایی سیاست اقتدارگرایانه و سرمایه‌داری نوآورانه می‌دانستند. با‌این‌حال، شش ماه پس‌از شروع این همکاری، تضادهای میان جاه‌طلبی‌های سیاسی ترامپ و آرمان‌های اقتصادی ماسک آشکار شد و فرجام این اتحاد نمایانگر چالش‌های تلفیق آرمانی سیاست و اقتصاد بود.

ایلان ماسک، کارآفرین برجستۀ آمریکایی و پیشگام سرمایه‌گذاری در فنّاوری، در دولت دونالد ترامپ به عنوان رئیس «وزارت کارآمدی دولت» منصوب شد. این سمت که به‌طور خاص برای او طراحی شده بود، با هدف کاهش هزینه‌های دولت فدرال، حذف مقررات زائد و بازسازی سازمان‌های فدرال ایجاد شد. ماسک از ژانویهٔ ۲۰۲۵ در این نقش فعالیت کرد و اختیارات گسترده‌ای برای کاهش تعداد کارکنان و صرفه‌جویی در بودجه داشت. او وعدۀ کاهش دوتریلیون‌دلاری هزینه‌ها را داد، اما فقط ۱۵۰ میلیارد دلار صرفه‌جویی محقق شد. همکاری ماسک با دولت ترامپ در ۲۸ مه ۲۰۲۵ (۷ خرداد ۱۴۰۴) پایان یافت.

ماسک به دلایلی چون فعالیت‌ها و اظهارنظرهایش دربارۀ ایران، به چهره‌ای جذاب برای ایرانیان تبدیل شده است. در دو سال گذشته، اخباری مبنی‌بر نامه‌نگاری احتمالی او با مقامات جمهوری اسلامی مطرح شده است. همچنین، حمایت او از توسعۀ هوش مصنوعی و علاقه‌اش به تاریخ و تمدن ایرانی، جایگاه ویژه‌ای در افکار عمومی ایران برایش ایجاد کرده است. گمانه‌زنی‌هایی نیز دربارۀ بررسی ظرفیت‌های ایران، مانند معادن لیتیوم در همدان برای خودروهای برقی تسلا، در رسانه‌های ایران بحث‌برانگیز شده بود. این موضوعات، همراه با پیگیری مشتاقانۀ ایرانیان از تحرکات او، نشان‌دهندۀ تأثیرگذاری عمیق ماسک در افکار ایرانیان است.

بازگشت دوبارۀ ترامپ به کاخ سفید با شعار «اول آمریکا»، و تأکید بر رویکرد نئومرکانتلیستیْ نه‌تنها به‌سرعت باعث افزایش تنش‌های اقتصادی شد، بلکه شکاف‌های موجود میان ایالات متحده و متحدان دیرینه‌اش در اروپا و شرکای تجاری کلیدی در آسیا را عمیق‌تر کرد. سیاست‌های مداخله‌جویانۀ ترامپ که به‌صورت افزایش تعرفه‌ها و تهدید به جنگ‌های تجاری خودنمایی می‌کرد، با اهداف و نگرش بازار آزاد ایلان ماسک تضاد داشت؛ ماسکی که حامی جهانی‌شدن و تسهیل‌کنندۀ فعالیت‌های اقتصادی نوآورانه است. این تفاوت در نگاه به اقتصاد نشان داد که همراهی یک سیاستمدار متمایل به حمایت‌گرایی با یک کارآفرین مدافع اقتصاد باز، به دلیل اختلافات بنیادی، نمی‌تواند پایدار باشد.

مروری بر تاریخ اقتصادی ایالات متحده گویای این واقعیت است که دولت‌ها هرگاه بیش‌ازحد به عرصه‌های اقتصادی ورود کرده‌اند، آزادی اقتصادی و پویایی بازار با چالش جدی مواجه شده است. دولت در یک اقتصاد بازارمحور موفق، باید بیشتر در قالب تسهیل‌گر ظاهر شود و از دخالت مستقیم در تصمیمات اقتصادی پرهیز کند. تجربۀ همراهی ایلان ماسک و دونالد ترامپ نیز نشان داد که نمی‌توان اصول بازار آزاد را در چارچوب سیاست‌هایی حمایت‌گرایانه جای داد و هرگونه تلاشی در این مسیر، محکوم به شکست است. این تجربه برای مرتبه‌ای دیگر ثابت کرد که تعادل میان آزادی اقتصادی و مداخلات دولتی، ضرورتی انکارناپذیر برای توسعۀ پایدار و رفاه عمومی است و باید تمهیدی برای آن اندیشید.

تجربۀ تاریخ بشری در سه سدۀ گذشته، نشان داده است که دموکراسی پایدار و جامعۀ مدنی شکوفا، در سایۀ یک اقتصاد آزاد و نوآورانه شکل گرفته است. این نوع اقتصاد، نه از محدودیت‌های دولتی، بلکه از شرایطی سرچشمه می‌گیرد که به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد ایده‌ها و نوآوری‌های خود را در بازاری جهانی عرضه کنند. بنابراین، هرگونه همکاری میان یک کارآفرین طرف‌دار گشودگی اقتصاد با سیاست‌مداری که تفکر حمایت‌گرایانه دارد، با تناقض‌های اساسی روبه‌رو خواهد شد. جدایی ماسک از ترامپ، این حقیقت را برجسته کرد که هرچند اقتصاد و سیاست دو روی یک سکه هستند، اما تابع قوانین خاص خودند و اگر اصول و منافع آن‌ها هماهنگ نباشد، هیچ سیاستمداری ـ حتی در کاخ سفید ـ نمی‌تواند آن را مطابق میل خود تنظیم کند. هر تلاشی برای تلفیق زورمند این دو حوزه، بدون توجه به تفاوت‌های بنیادین، محکوم به ناکامی خواهد بود.

@Inter_Politics
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دورهٔ «آموزش جامع تجارت با کشورها»

قزاقستان🇰🇿

🏛 میزبان: اتاق بازرگانی ایران

🌎 انتشار: مرکز مطالعات آسیای مرکزی

@Inter_Politics
وطن، امروز بیش از هر زمانی، تنها، خسته، زخمی، و بی‌پناه است. تجربه‌ای که با گوشت و پوست لمس کرده‌ایم، نشان داده هیچ قدرت خارجی، گروه یا فردی از بیرون، هرگز برای رنج ما اشک نریخته و نخواهد ریخت. حملهٔ نظامی یک دولت غاصب نه ناجی است و نه دل‌سوز، بلکه تنها می‌آید تا خرابی را ویران‌تر، درد را عمیق‌تر، و زندگی مردم بی‌پناه را جهنمی‌تر کند.
ما هزاران‌هزار دلیل داریم که از تندروی‌ها، نادانی‌ها، و خیانت‌های اقلیت‌های داخلی دل‌خون باشیم؛ از فرقه‌بازی‌ها، از تصمیم‌های کور، از حماقت‌هایی که هزینه‌اش را نسل‌ها پرداخته‌اند...
اما در این لحظه، در این بزنگاه تاریخی، یک چیز از همه مهم‌تر است: وطن.
اگر قرار است فریاد بزنیم، اگر قرار است بجنگیم، اگر قرار است بایستیم، برای وطن بایستیم. نه برای انتقام، نه برای حساب‌کشی، نه برای فروپاشی، بلکه برای حفظ تکه‌تکه‌های آخرِ امید. بیایید این‌بار، فقط و فقط کنار هم بایستیم. برای ایران.

@Inter_Politics
در صورت وقوع بحران یا جنگ.pdf
3.3 MB
#کاربردی
#هم‌رسانی
این بروشور توسط وزارت دفاع سوئد برای شهروندان این کشور درست شد که در شرایط جنگی چه کاری باید انجام دهند (بخاطر اقدام‌های تهاجمی روسیه و پیوستن سوئد به ناتو) این نسخه به زبان فارسی برای فارسی‌زبانان ساکن سوئد نوشته شده. حاوی مطالب بسیار مفید که می‌تونه تو هر شرایط اضطراری کمک کننده باشه.


@Inter_Politics
✍️توهم کلاسیک و جماعتِ نان‌شناسِ وطن‌نشناس
حتی دانشجویان مبتدی علوم سیاسی هم در درس «نظریه‌های انقلاب» می‌دانند که هیچ نظام سیاسی تنها با بمباران یا فشار خارجی سقوط نمی‌کند. تغییر رژیم نیازمند شرایط ساختاری و سیاسی خاصی است که با موشک و پهپاد فراهم نمی‌شود؛ این را نظریه‌های کلاسیک و مدرن انقلاب به‌وضوح بیان کرده‌اند. اما ظاهراً رضا پهلویِ گوساله ـ این وارثِ بی‌مایهٔ یک سلطنت شکست‌خورده که نه موقعیت‌شناسی بلد است، نه سیاست، و نه تاریخ ـ که تاکنون یک شب هم گرسنگی را تجربه نکرده، هنوز خیال می‌کند می‌تواند از مریلند سوار بر توئیتر، برای مردم ایران نسخهٔ نجات بنویسید.

در چارچوب نظریه‌های کلاسیک، انقلاب و تغییر رژیم سه شرط بنیادی دارد:
1- فروپاشی درونی ساختار بوروکراتیک ـ نظامی؛
2- امتناع نیروهای امنیتی از سرکوب یا ریزش در دستگاه سرکوب؛
3- توانایی نیروهای انقلابی در پرکردن خلأ قدرت با حمایت اجتماعی گسترده.

هیچ‌یک از این شروط، با حمله‌ی هوایی محقق نمی‌شود. تدا اسکاچپول به‌خوبی تصریح می‌کند که انقلاب‌ها ساخته نمی‌شوند، بلکه در نتیجه‌ی شکاف‌های ساختاری و بحران‌های عمیق سیاسی از درون پدید می‌آیند، [نه از آسمان با موشک و F-35].

در چارچوب‌های جدید نظریه‌های تغییر رژیم (Regime Change)، تنها درصورت اشغال زمینی گسترده توسط ارتش خارجی، شکست ساختار نظامی و سیاسی، ممکن است تغییری در نظم سیاسی رخ دهد. نمونه‌اش عراق و افغانستان است. حتی در آن موارد هم، نتیجه چیزی جز بی‌ثباتی، هرج‌ومرج و تروریسم نبود. در افغانستان نیز طالبان هیچ‌گاه از میان نرفت، بلکه تنها برای دو دهه حکومت از آن گرفته شد و سرانجام دوباره به قدرت بازگشت. برای نمونه‌ای دیگر، اگر بمباران کافی بود، چرا حوثی‌ها در یمن پس‌از هزاران حمله‌ی هوایی ازسوی عربستان و امارات و آمریکا و انگلیس و فرانسه در یازده سال گذشته، همچنان قدرت را در دست دارند؟ چون ساختار امنیتی، با حمله تقویت می‌شود، نه تضعیف.

ایدهٔ «اگر اسرائیل حمله را شدیدتر کند، کار جمهوری اسلامی تمام است» نه‌تنها یک فانتزی کودکانه و محصول ذهن خیانت‌پیشۀ ایران‌اینترنشنالی‌هاست، بلکه عمیقاً ضد انسانی است. چون هر حملهٔ موشکی، پیش‌از آن‌که رژیم جمهوری اسلامی را بلرزاند، زندگی شهروندان عادی را می‌سوزاند و حالا، یک سؤال ساده پیش می‌آید:
«کسانی که از حملهٔ خارجی دفاع می‌کنند، آیا خود و خانواده‌شان را آماده کرده‌اند تا اولین قربانیان بمباران باشند؟ آیا حاضرند جسد عزیزشان را از زیر آوار بیرون بکشند تا بعد بگویند 'ایران آزاد شد'؟»

به‌قول دکتر محسن خلیلی، ایدۀ حمله به ایران، برای کمک به سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، یک چیز است؛ و امکان سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، پس‌از حمله، چیز دیگر!

@Inter_Politics
ضریب_جینی_کشورهای_منتخب_در_سال_۲۰۲۴.png
273.1 KB
🏅ضریب جینی
ضریب جینی (Gini Coefficient) شاخصی اقتصادی برای اندازه‌گیری نابرابری در توزیع درآمد یا ثروت در جامعه است. این شاخص نخستین‌بار توسط اقتصاددان ایتالیایی، کورادو جینی، در سال ۱۹۱۲ معرفی شد و امروزه ابزاری کلیدی برای تحلیل عدالت اقتصادی است.

نحوهٔ تفسیر ضریب جینی:
عددی بین ۰ تا ۱ دارد:
صفر: توزیع کاملاً برابر درآمد یا ثروت
یک: نابرابری مطلق

اهمیت تحلیل ضریب جینی:
تحلیل این ضریب به سیاست‌گذاران و پژوهشگران کمک می‌کند تا ساختار نابرابری اقتصادی را بشناسند و راهکارهایی برای رفع آن طراحی کنند. بالا بودن این ضریب معمولاً نشانه مشکلات ساختاری نظیر شکاف طبقاتی، فقر، بیکاری و نارضایتی اجتماعی است.

راهکارهای کاهش ضریب جینی:
* ایجاد نظام مالیاتی تصاعدی و منصفانه
* گسترش آموزش با کیفیت
* افزایش سرمایه‌گذاری در سلامت و خدمات عمومی
* تقویت فرصت‌های شغلی برابر

📊در این تصویر ضریب جینی برخی از کشورها در سال ۲۰۲۴ بررسی شده.

📚داده‌های این نمودار از World Bank, OECD, Statista, TradingEconomics, Australian Bureau of Statistics, World Economics استخراج شده.

@Inter_Politics
به‌رغم هر خسارتی که به اسرائیل وارد شد، در این جنگ دوازده‌روزه، چهار چیز به‌طور قطعی، به‌ضرر شهروندان ایرانی شد:

۱- برخی از خانواده‌ها به سوگ عزیزانشان نشستند و حالشان تا مدت‌ها و شاید هرگز خوب نخواهد شد.

۲- در بعد سیاسی و اجتماعی، به‌خاطر فضای تحمیل‌شده به کشور توسط دشمن، اندک کنش‌های مدنی و قلم‌فرسایی‌های محدودی هم که صورت می‌گرفت، به محاق رفت.

۳- تمام دانش‌آموزان کنکوری تحت‌فشار روانی هستند و دانشجویان نیز، به‌دلیل تأخیر در برگزاری امتحان‌های پایان‌ترم و برگزاری دیرهنگام جلسات دفاع از پایان‌نامهٔ ارشد و رسالهٔ دکتری، تابستان خود را از دست دادند؛ تابستانی که ۹ ماه انتظارش را کشیدند تا کمی برای خود زندگی کنند.

۴- آسیب‌هایی به پیکر نحیف اقتصاد ایران وارد شد که تا یک ماه دیگر، پیامدهای ناگوار خود را نشان خواهد داد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✍️هزینۀ اقتصادی ۱۲ روز جنگ برای اسرائیل🇮🇱 چقدر بود؟
جنگ ۱۲ روزه با ایران به اسرائیل خسارات اقتصادی سنگینی وارد کرد که برآوردها بین ۶ تا ۲۰ میلیارد دلار (۱ تا ۳.۳% تولید ناخالص داخلی) متفاوت است. خسارات شامل هزینه‌های نظامی، غرامت به کسب‌وکارها، خسارات زیرساختی و تعطیلی اقتصاد بود. رشد اقتصادی اسرائیل در سال ۲۰۲۵ از ۳.۳ به ۱.۷% کاهش یافته و کسری بودجه از ۵.۵ به ۸.۵% تولید ناخالص داخلی افزایش یافته است. زیرساخت‌های حیاتی مانند پالایشگاه بزان و فرودگاه بن گوریون آسیب دیده‌اند و بخش فناوری پیشرفته به دلیل فراخوان ذخیره‌نشینان نیروی کار خود را از دست داده است. در این متن، مروری بر سه گزارش اصلی و منتشرشده داشته‌ایم.

@Inter_Politics
علل و ریشه‌های تورم.pdf
4.5 MB
«علل و ریشه‌های تورم ایران»

مطالعه‌ی پیش‌ِرو با بهره‌گیری از روش تطبیقی به تحلیل دیدگاه‌های مختلف در خصوص علل و راهکارهای کنترل تورم می‌پردازد. براساس تطبیق آرا، سه رویکرد اصلی شناسایی شده‌اند:

۱. رویکرد پولی که تورم را عمدتاً ناشی از رشد نقدینگی می‌داند و نقش عوامل عرضه را ناچیز یا موقتی قلمداد می‌کند؛
۲. تورم را نتیجه‌ی هم‌زمان رشد نقدینگی و افزایش هزینه‌های تولید می‌داند، به‌ویژه تحت تأثیر عواملی مانند نرخ ارز و قیمت نهاده‌ها؛
۳. رویکرد ساختاری که ریشه‌ی تورم را در ضعف‌های بنیادین تولیدی جست‌وجو می‌کند.

هدف این مطالعه استخراج اشتراکات و افتراقات این رویکردها و ارائه‌ی پیشنهادهای سیاستی برای بهره‌برداری تصمیم‌گیران اقتصادی است.

📚منتشرشده در مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران

@Inter_Politics
🔻 براساس اعلام رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران، تنها درپی لغو گسترده پروازهای داخلی، شرکت‌های هواپیمایی کشور حدود ۶۰۰ میلیارد تومان به مسافران بدهکار شده‌اند.

این عدد، فقط مربوط به بخش حمل‌ونقل هوایی مسافربری است؛ حوزه‌ای که بخش عمده‌ای از آن در خدمت سفرهای کاری، درمانی و خانوادگی شهروندان عادی بوده است. زیانی که مستقیماً بر دوش مردم غیرنظامی، خانواده‌های طبقه متوسط، و صاحبان کسب‌وکارها تحمیل شده است.

با وجود این واقعیت‌ها، همچنان برخی تکرار می‌کنند: «این جنگ فقط با جمهوری اسلامی است، نه با مردم»؛ اما واقعیت روشن است که این خسارت‌ها، این اختلالات، و این بی‌ثباتی‌ها، به‌طور مستقیم زندگی مردم ایران را نشانه گرفته‌؛ فرقی نمی‌کند که فرد، حامی نظام باشد یا منتقد آن؛ این جنگ به‌گونه‌ای پیش می‌رود که از هیچ‌کس عبور نمی‌کند.

و این تنها آغاز است. سایر خسارات ـ از ضربه به گردشگری و اقتصاد داخلی تا افزایش هزینه‌ها و تضعیف روان عمومی جامعه ـ هنوز به‌صورت رسمی اعلام نشده‌اند. پرسش جدی اینجاست که شهروندان تا چه اندازه باید هزینه بدهند، تا یک‌عده بفهمند این جنگ، بر کل ایران تحمیل شده است، نه فقط بر حاکمیت؟

@Inter_Politics
ترامپ🇺🇸: چین🇨🇳 می‌تواند نفت ایران🇮🇷 را بخرد
تاکتیک روانی یا نشانه‌ای از تزلزل در سیاست تحریم‌های آمریکا؟

✍️گزارشی از فاطمه علیدوستی (کارشناس و مترجم زبان چینی)

در روزهای ۲۴ و ۲۵ ژوئن ۲۰۲۵، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در دو موضع‌گیری جنجالی به احتمال کاهش محدودیت‌های خرید نفت ایران توسط چین اشاره کرد. او ابتدا در پلتفرم «تروث‌سوشال» نوشت و سپس در حاشیۀ نشست ناتو در بروکسل تأکید کرد: «چین اکنون می‌تواند به خرید نفت از ایران ادامه دهد و امیدوارم همزمان خرید حجم زیادی از نفت آمریکا را نیز آغاز کند.» این اظهارات در شرایطی مطرح شد که تنش‌های نظامی میان ایران و اسرائیل، با میانجی‌گری ترامپ، به آتش‌بس موقت رسیده بود. هم‌زمانی این موضع‌گیری با تحولات منطقه‌ای، این گمانه را در میان تحلیلگران تقویت کرد که ترامپ از سیاست انرژی و تحریم‌ها به‌عنوان ابزاری تاکتیکی برای تقویت جایگاه خود در مذاکرات بین‌المللی بهره می‌برد.

واکنش چین: توازن میان منافع انرژی و ملاحظات سیاسی
رسانۀ تحلیلی «گوانچا» در گزارشی با عنوان «آیا چراغ سبز نشان داده شد؟ ترامپ بار دیگر مانعی برای خرید نفت ایران توسط چین ندید» نوشت که سخنان ترامپ می‌تواند نشانه‌ای ضمنی برای تسهیل مبادلات انرژی میان تهران و پکن باشد. تحلیلگران این رسانه تأکید کردند که ترامپ می‌تواند بر انتظارات بازار و رفتار استراتژیک پکن تأثیر بگذارد.

موضع رسمی: احتیاط دیپلماتیک
گوئو جیاکون، سخنگوی وزارت امور خارجه چین، در کنفرانس خبری روزانه اظهار داشت: «چین همواره سیاست تأمین انرژی خود را براساس منافع ملی تنظیم کرده و خواهد کرد. ما تحولات مرتبط با تحریم‌ها را از نزدیک رصد می‌کنیم و درصورت لزوم، برای تأمین پایدار انرژی در چارچوب احترام متقابل اقدام خواهیم کرد.»
این پاسخ دیپلماتیک تلاش پکن برای حفظ تعادل در روابط با واشنگتن را نشان می‌دهد، درحالی که همچنان به نفت ارزان‌تر ایران به‌عنوان منبعی استراتژیک متمایل است.

تحلیل راهبردی منابع چینی: سیگنال‌سازی یا تغییر ساختاری؟
رسانه‌های چینی عمدتاً بر این نکات تأکید کرده‌اند:
اظهارات ترامپ بیشتر مانوری سیاسی در چارچوب رقابت ژئوپلیتیکی با چین است تا نشانه‌ای از تغییر ساختاری در رژیم تحریم‌های آمریکا.
پیشنهاد خرید هم‌زمان نفت از ایران و آمریکا، تلاشی برای بازتعریف روابط انرژی در قالب معامله‌ای دوجانبه با پکن تلقی می‌شود.
کارشناسان رسانه‌هایی مانند «سینا فاینانس» و «گلوبال تایمز» هشدار داده‌اند که حتی درصورت وجود ارادۀ سیاسی، تغییر در سیاست تحریم‌ها نیازمند اصلاح ساختار اجرایی وزارت خزانه‌داری آمریکا و تأیید کنگره است که در کوتاه‌مدت بعید به نظر می‌رسد.

واقعیت‌های پشت‌پرده: پکن و دور زدن تحریم‌های نفت ایران
با وجود تحریم‌های سختگیرانه، چین همچنان بزرگ‌ترین واردکننده نفت ایران است. استفاده از ساختارهای غیررسمی، ازجمله پالایشگاه‌های مستقل کوچک (معروف به پالایشگاه‌های «تی‌پات»)، ناوگان دریایی «شبح» (کشتی‌هایی با پرچم جعلی یا سامانه‌های شناسایی خاموش)، و حساب‌های واسطه در کشورهای ثالث، به پکن امکان داده است تا بخش قابل‌توجهی از نفت ایران را به‌صورت غیررسمی وارد کند. براساس گزارش مؤسسۀ انرژی Kpler، حدود ۷۵-۹۰٪ نفت صادراتی ایران در سال گذشته به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم به چین منتقل شده است. در مه ۲۰۲۵، تخمین زده شد که روزانه بیش از ۱.۳ میلیون بشکه نفت ایران به مقصد چین ارسال شده است؛ این رقم اهمیت استراتژیک نفت ایران را در راهبرد بلندمدت پکن نشان می‌دهد.

جمع‌بندی و پیامدها: سیاست، نفت، و مرزهای خاکستری تحریم‌ها
اظهارات اخیر ترامپ، هرچند فاقد ضمانت اجرایی رسمی است، به‌عنوان «سیگنال استراتژیک» در فضای ژئوپلیتیکی قابل‌توجه تلقی شده است. واکنش محتاطانه چین و نوسانات بازار انرژی نشان می‌دهد که حتی نشانه‌های ضمنی تغییر در سیاست تحریم‌ها می‌تواند تأثیر روانی قابل‌توجهی در سطح بین‌المللی داشته باشد. مشروعیت تحریم‌های ثانویۀ آمریکا، که ستون فشار اقتصادی علیه ایران است، بار دیگر به چالش کشیده شد. بازار جهانی نفت به این سیگنال واکنش نشان داد و قیمت معاملات آتی نفت برنت در روزهای پس از این اظهارات حدود ۶٪ کاهش یافت. چین، ضمن حفظ احتیاط دیپلماتیک، تأکید کرده است که منافع انرژی خود را فراتر از فشارهای سیاسی غرب دنبال خواهد کرد. این موضع‌گیری نشان‌دهنده تداوم سیاست چندجانبه‌گرایانه پکن در مدیریت منابع استراتژیک و روابط خارجی است.

@Inter_Politics
اینده مشاغل.pdf
1.2 MB
🏅تحول بازار کار تا سال ۲۰۳۰ | حذف ۹۲ میلیون شغل و ایجاد ۱۷۰ میلیون فرصت شغلی نوین

📊 براساس گزارش «آیندهٔ مشاغل ۲۰۲۵» منتشرشده ازسوی مجمع جهانی اقتصاد و ترجمهٔ مرکز پژوهش‌های اتاق ایران، بازار کار جهانی در مسیر تحولی عمیق قرار دارد.

🔹 پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد تا سال ۲۰۳۰، حدود ۹۲ میلیون شغل سنتی حذف و در عوض ۱۷۰ میلیون شغل جدید با ماهیت متفاوت ایجاد خواهد شد.

🔹 عوامل اصلی این دگرگونی عبارت‌اند از:
رشد فناوری‌های نوین؛
گذار به اقتصاد سبز؛
تغییرات جمعیتی و ساختارهای اقتصادی؛
تحول در مدل‌های کاری.

🔹 بیشترین رشد شغلی در حوزه‌هایی خواهد بود که وابسته به فناوری‌های پیشرفته هستند. در مقابل، مشاغل تکراری و قابل‌خودکارسازی به‌تدریج از چرخهٔ بازار کار حذف خواهند شد.

@Inter_Politics
✍️از کاهش مالیات تا تهدید به اخراج؛ جدال جدید ترامپ و ماسک

در چشم‌انداز پرتلاطم سیاست آمریکا، جایی که آیندۀ اقتصادی و جهت‌گیری فناورانه کشور در معرض بازتعریف قرار گرفته، جدالی دوباره میان دو چهره پرنفوذ شکل گرفته است: دونالد ترامپ (رئیس‌جمهور آمریکا) و ایلان ماسک (کارآفرین و میلیاردر آینده‌نگر). محور این نزاع، لایحه‌ای جنجالی به‌نام «Big Beautiful Bill» است؛ بسته‌ای اقتصادی که با هدف کاهش مالیات‌ها و افزایش هزینه‌های زیرساختی و نظامی طراحی شده و به‌عقیدۀ منتقدان، می‌تواند اقتصاد آمریکا را با بحرانی تازه درگیر کند.

این لایحه مجموعه‌ای از کاهش‌های مالیاتی گسترده برای شرکت‌ها و اقشار پردرآمد را با هدف افزایش هزینه‌های دولتی در حوزه‌هایی چون امنیت مرزی، ارتش و زیرساخت‌های سنتی ترکیب کرده است. اما در مقابل، منابع جایگزینی برای این کاهش درآمد در نظر گرفته نشده و به‌گفته کارشناسان مجلس نمایندگان و سنا، و برخی از اقتصاددانان مستقل، می‌تواند کسری بودجۀ فدرال را تا بیش از ۳.۳ تریلیون دلار در دهۀ آینده افزایش دهد. بخشی از منابع مالی این لایحه از راه حذف یارانه‌ها و اعتبارات مالیاتی مربوط به خودروهای برقی، انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری‌های نوین تأمین می‌شود؛ دقیقاً حوزه‌هایی که تسلا و سایر شرکت‌های نوآور در آن فعال‌اند.

ایلان ماسک با انتقادی کم‌سابقه به این لایحه واکنش نشان داده و آن را «زشت»، «دیوانه‌وار»، «بی‌ثبات‌کننده» و «خطرناک برای آیندۀ آمریکا» خوانده است. به‌باور او، این طرح نه‌تنها به ضرر فناوری‌های نوین است، بلکه با تحمیل بدهی سنگین به نسل‌های آینده، زیرساخت مالی آمریکا را تضعیف می‌کند. ماسک فراتر از نقد صرف، تهدید کرده است که درصورت تصویب این لایحه، ممکن است حزب سیاسی مستقلی به‌نام «America Party» را راه‌اندازی کند و از نامزدهایی حمایت کند که از نوآوری، انرژی پاک و تعادل بودجه‌ای دفاع می‌کنند. این موضع‌گیری صریح، به‌سرعت خشم ترامپ را برانگیخت. او تهدید کرد یارانه‌ها و قراردادهای فدرال شرکت‌های وابسته به ماسک (ازجمله تسلا و اسپیس‌اکس) را مورد بازنگری قرار خواهد داد. او حتی پا را فراتر گذاشت و در یک سخنرانی عمومی احتمال بررسی تابعیت آمریکایی ماسک و بازگرداندن او به آفریقای جنوبی را مطرح کرد.

تقابل ماسک و ترامپ تنها یک نزاع شخصی نیست، بلکه بازتابی از دو چشم‌انداز کاملاً متفاوت دربارۀ آیندۀ سیاست و اقتصاد آمریکاست. از یک‌سو، ترامپ با تکیه‌بر شعارهای تکراریِ «بازگشت به عظمت»، خواهان تقویت صنایع سنتی و کاهش مداخلات دولت در نوآوری‌های فناوری است. ازسوی دیگر، ماسک نماد اقتصاد آینده‌محور و فناورانه‌ای است که انرژی پاک، هوش مصنوعی و توسعه پایدار را در اولویت قرار می‌دهد. این جدال، نه‌فقط میدان رقابت دو شخصیت برجسته، بلکه صحنۀ برخورد دو روایت رقیب از آیندۀ اقتصادی ایالات متحده است.

@Inter_Politics
Capitalism.A.Love.Story.2009.720p.BluRay.YTS.AlphaDL.mp4
1.1 GB
🎥مستند «سرمایه‌داری: یک داستان عاشقانه» (2009)، ساختۀ مایکل مور، با نگاهی انتقادی به نظام سرمایه‌داری آمریکا، تأثیرات منفی آن بر جامعه، ازجمله نابرابری اقتصادی، فساد شرکتی، و روابط تنگاتنگ میان شرکت‌های بزرگ و سیاست‌مداران را بررسی می‌کند و ازطریق مصاحبه‌ها و روایت‌های واقعی، نشان می‌دهد چگونه سیاست‌های اقتصادی به سود نخبگان و به زیان مردم عادی عمل می‌کنند.

زبان: انگلیسی

📝زیرنویس فارسی

@Inter_Politics
تاثیر سیاست تعرفه‌ای ترامپ.pdf
3.3 MB
🔴 «بررسی تأثیر سیاست‌های تعرفه‌ای دولت آمریکا بر اقتصاد جهانی»

🔹گزارش منتشرشده توسط مرکز پژوهش‌های اتاق ایران به تحلیل جامع سیاست‌های تعرفه‌ای دولت جدید ایالات متحده و تأثیرات آن بر تجارت بین‌الملل می‌پردازد. این تحلیل در چارچوب اصول بنیادین اقتصاد تجارت جهانی انجام شده است.

🔹در این گزارش، صنایع انرژی و فناوری به‌عنوان اهداف اصلی سیاست‌های محدودکننده آمریکا علیه چین و سایر رقبای اقتصادی شناسایی و بررسی شده‌اند.

🔹همچنین، واکنش کشورها و اتحادهای منطقه‌ای همچون اتحادیه اروپا و چین در برابر تعرفه‌های جدید ایالات متحده مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفته است.

🔹در بخش پایانی، پیشنهاداتی برای ایران ارائه شده است؛ ازجمله کاهش آسیب‌پذیری، بهره‌برداری از فرصت‌های ناشی از بازتنظیم زنجیره‌های ارزش جهانی، و تقویت دیپلماسی تجاری.

@Inter_Politics
2025/07/04 07:54:42
Back to Top
HTML Embed Code: