جشن سده طلايه نوروز نامدار
محمد بهمنی قاجار
جشن سده از بزرگترین و كهنترین آیینهای باقی مانده از دوران باستان است و در توصیف آن همواره از گذشتههای بسیار كهن یاد شده است حتی گروهی از محققان قدمت آن را تا حدود 6000 سال پیش تخمین میزنند؛ اما آنچه تاریخی نسبتاً دقیق از زمان پیدایی سده به دست میدهد، آن است كه براساس روایات ملی و خصوصاً شاهنامه فردوسی، جشن سده قبل از ظهور دین زرتشتی برقرار بوده؛ زیرا فردوسی كشف و پیدایش آتش را كه موجب برپایی جشن سده شده، مربوط به دوره هوشنگ پیشدادی میداند و این میرساند كه ایرانیان از آن هنگام كه نخستین آتشكدهها را قبل از ظهور زرتشت بنا نهادند،1 به برپایی این آیین همت گماردند. در واقع قدیمیترین و نخستین آتشكده ایران، آتشكدهای است كه هوشنگ، نوه كیومرث، پس از پیدایش آتش بنا نهاد.2 هوشنگ آتش را شناخت و با دیدن ارزش آن نخستین آتشكده را بنا نهاد و به مناسبت پیدایی آن، جشن سده را برپا كرد.بر پایه این اساطیر، تا زمان هوشنگ پیشدادی مردم آتش را نمیشناختند، تا اینکه روزی هوشنگ با گروهی از یاران خود به سوی كوه میرفت، مار هولانگیزی پدیدار شد، هوشنگ سنگی به سوی او پرتاب كرد، سنگ به سنگی دیگر خورد و شرارههای آتش از آن برخاست، هوشنگ جهانآفرین را ستایش كرد و گفت: این فروغ، فروغ ایزدی است، باید آن را گرامی بداریم و بدان شاد باشیم. چون شب فرا رسید فرمان داد تا به همان گونه شراره از سنگ جهاندند و آتشی بزرگ برپا كردند و به پاس فروغی كه یزدان بر هوشنگ آشكار كرده بود،جشن ساختند و شادی كردند.
بنابراین آبان روز یعنی دهم هر ماه و ابوریحان بیرونی ضمن بیان تاریخ روز جشن سده آن را فقط آبان روز نگفته و میگوید:
«سده، آبان روز است از بهمن و آن دهم باشد كه اندر شبش كه روز دهم است و میان روز یازدهم آتشها زنند به كوز (جوز) یا (گردو) و بادام و گرد برگرد آن شراب خورند و شادی نمایند» و بدین ترتیب دقیقاً تاریخ برگزاری جشن سده با بیان دقیق ابوریحان بیرونی مشخص میشود. بیرونی این مطلب را در كتاب «التفهیم لاوائل صناعه التنجیم» كه برخلاف بیشتر آثارش به زبان فارسی نوشته، ذكر كرده است.
مراسم این جشن در آغاز شامگاه دهم بهمن است كه ایرانیان بر بامها، كوهها و بلندیها آتش میافروختند و كوههای بزرگی از آتش برپا میكردند و برخلاف جشن چهارشنبه سوری كه آن را در حیاط خانه و كوچهها با بوتههای كوچك آتش برگزار كرده و از روی آن میپرند، آتش سده را بسیار بزرگ مهیا کرده و در اطراف آن به پایكوبی و خواندن آواز میپرداختند. «جشن سده در روزگار ساسانیان با شكوه بسیار برگزار میشد و این جشن را فقط خانوادهها بر بالای بلندیها و پشت بامها برگزار نمیكردند، بلكه مردم در كاخ سده گرد میآمدند و به شادی میپرداختند.»9 جشن سده در بعد از اسلام نیز با شكوه فراوان برگزار میشد، حتی خلفا در بغداد، این جشن را به همراه جشنهای نوروز و مهرگان گرامی میداشتند.10 همچنین مورخان و نویسندگانی چون بیرونی، بیهقی، گردیزی و مسكویه و غیره از برگزاری جشن سده در دوره غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان و آلزیار بسیار نوشتهاند.
یكی از جشنهای بزرگی كه برای سده گرفته شده و در تاریخ ضبط است، جشنی است كه «مرداویج زیاری» در اصفهان برپا كرد. میدانیم كه مرداویج میخواست تمامی سنتهای باستانی ایران را دوباره زنده كند. وی فرمان داده بود تا این جشن را با شكوهی تمام برپا كنند و بر دو جانب زایندهرود و پشتههای اطراف آن، تودههای بزرگی از خار و هیزم گرد آوردند و نفتاندازان و رامشگران فراهم آورده بودند و شهر را با شمع و مشعل آراسته، تنههای توخالی نخلها را به خار و خاشاك انباشته بودند و گردوهای توخالی را به نفت و قیر انباشتند و آنها را به پای پرندگان بسته، آتش زده بودند و خوان بزرگی آراسته و هزاران گاو و گوسفند بریان بر آنها نهادند؛ ولی اینها، مرداویج را كه میخواست جشن شكوه بیشتری داشته باشد، خوش نیامد و این همه آراستگی و آتش را خرد و كوچك دید!11
غزنویان نیز جشن سده را با عظمت بسیار برگزار میكردند. ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی مورخ مشهور دوره غزنوی (470-385)
در تاریخ مسعودی معروف به تاریخ بیهقی به یكی از جشنهای سده در زمان غزنویان اشاره میكند كه در آن كوهی بزرگ از آتش چنان برافروخته بودند كه از 10 فرسنگ دورتر دیده میشد. سلطان محمود غزنوی كه دربار خود را به سبك ساسانی در آورده بود، جشن سده را همچون دوران باستان با تشریفات فراوان برگزار میكرد و شاعران در مدح او و وصف جشن سده، چکامه میسرودند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/155-jashne-sadeh.html
💠ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایرانزمین🌳🌲
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
محمد بهمنی قاجار
جشن سده از بزرگترین و كهنترین آیینهای باقی مانده از دوران باستان است و در توصیف آن همواره از گذشتههای بسیار كهن یاد شده است حتی گروهی از محققان قدمت آن را تا حدود 6000 سال پیش تخمین میزنند؛ اما آنچه تاریخی نسبتاً دقیق از زمان پیدایی سده به دست میدهد، آن است كه براساس روایات ملی و خصوصاً شاهنامه فردوسی، جشن سده قبل از ظهور دین زرتشتی برقرار بوده؛ زیرا فردوسی كشف و پیدایش آتش را كه موجب برپایی جشن سده شده، مربوط به دوره هوشنگ پیشدادی میداند و این میرساند كه ایرانیان از آن هنگام كه نخستین آتشكدهها را قبل از ظهور زرتشت بنا نهادند،1 به برپایی این آیین همت گماردند. در واقع قدیمیترین و نخستین آتشكده ایران، آتشكدهای است كه هوشنگ، نوه كیومرث، پس از پیدایش آتش بنا نهاد.2 هوشنگ آتش را شناخت و با دیدن ارزش آن نخستین آتشكده را بنا نهاد و به مناسبت پیدایی آن، جشن سده را برپا كرد.بر پایه این اساطیر، تا زمان هوشنگ پیشدادی مردم آتش را نمیشناختند، تا اینکه روزی هوشنگ با گروهی از یاران خود به سوی كوه میرفت، مار هولانگیزی پدیدار شد، هوشنگ سنگی به سوی او پرتاب كرد، سنگ به سنگی دیگر خورد و شرارههای آتش از آن برخاست، هوشنگ جهانآفرین را ستایش كرد و گفت: این فروغ، فروغ ایزدی است، باید آن را گرامی بداریم و بدان شاد باشیم. چون شب فرا رسید فرمان داد تا به همان گونه شراره از سنگ جهاندند و آتشی بزرگ برپا كردند و به پاس فروغی كه یزدان بر هوشنگ آشكار كرده بود،جشن ساختند و شادی كردند.
بنابراین آبان روز یعنی دهم هر ماه و ابوریحان بیرونی ضمن بیان تاریخ روز جشن سده آن را فقط آبان روز نگفته و میگوید:
«سده، آبان روز است از بهمن و آن دهم باشد كه اندر شبش كه روز دهم است و میان روز یازدهم آتشها زنند به كوز (جوز) یا (گردو) و بادام و گرد برگرد آن شراب خورند و شادی نمایند» و بدین ترتیب دقیقاً تاریخ برگزاری جشن سده با بیان دقیق ابوریحان بیرونی مشخص میشود. بیرونی این مطلب را در كتاب «التفهیم لاوائل صناعه التنجیم» كه برخلاف بیشتر آثارش به زبان فارسی نوشته، ذكر كرده است.
مراسم این جشن در آغاز شامگاه دهم بهمن است كه ایرانیان بر بامها، كوهها و بلندیها آتش میافروختند و كوههای بزرگی از آتش برپا میكردند و برخلاف جشن چهارشنبه سوری كه آن را در حیاط خانه و كوچهها با بوتههای كوچك آتش برگزار كرده و از روی آن میپرند، آتش سده را بسیار بزرگ مهیا کرده و در اطراف آن به پایكوبی و خواندن آواز میپرداختند. «جشن سده در روزگار ساسانیان با شكوه بسیار برگزار میشد و این جشن را فقط خانوادهها بر بالای بلندیها و پشت بامها برگزار نمیكردند، بلكه مردم در كاخ سده گرد میآمدند و به شادی میپرداختند.»9 جشن سده در بعد از اسلام نیز با شكوه فراوان برگزار میشد، حتی خلفا در بغداد، این جشن را به همراه جشنهای نوروز و مهرگان گرامی میداشتند.10 همچنین مورخان و نویسندگانی چون بیرونی، بیهقی، گردیزی و مسكویه و غیره از برگزاری جشن سده در دوره غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان و آلزیار بسیار نوشتهاند.
یكی از جشنهای بزرگی كه برای سده گرفته شده و در تاریخ ضبط است، جشنی است كه «مرداویج زیاری» در اصفهان برپا كرد. میدانیم كه مرداویج میخواست تمامی سنتهای باستانی ایران را دوباره زنده كند. وی فرمان داده بود تا این جشن را با شكوهی تمام برپا كنند و بر دو جانب زایندهرود و پشتههای اطراف آن، تودههای بزرگی از خار و هیزم گرد آوردند و نفتاندازان و رامشگران فراهم آورده بودند و شهر را با شمع و مشعل آراسته، تنههای توخالی نخلها را به خار و خاشاك انباشته بودند و گردوهای توخالی را به نفت و قیر انباشتند و آنها را به پای پرندگان بسته، آتش زده بودند و خوان بزرگی آراسته و هزاران گاو و گوسفند بریان بر آنها نهادند؛ ولی اینها، مرداویج را كه میخواست جشن شكوه بیشتری داشته باشد، خوش نیامد و این همه آراستگی و آتش را خرد و كوچك دید!11
غزنویان نیز جشن سده را با عظمت بسیار برگزار میكردند. ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی مورخ مشهور دوره غزنوی (470-385)
در تاریخ مسعودی معروف به تاریخ بیهقی به یكی از جشنهای سده در زمان غزنویان اشاره میكند كه در آن كوهی بزرگ از آتش چنان برافروخته بودند كه از 10 فرسنگ دورتر دیده میشد. سلطان محمود غزنوی كه دربار خود را به سبك ساسانی در آورده بود، جشن سده را همچون دوران باستان با تشریفات فراوان برگزار میكرد و شاعران در مدح او و وصف جشن سده، چکامه میسرودند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/155-jashne-sadeh.html
💠ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایرانزمین🌳🌲
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
www.iranboom.ir
www.iranboom.ir
اندیشههای فلسفی ابنسینا / یادگارنامه دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی(۳جلدی)
به خواستاری و اشراف میثم کرمی
چاپ نخست ۱۴۰۳، نگاه معاصر
قطع رقعی، جلد سخت
قیمت دوره ۳جلدی: ۲۸۰۰۰۰۰تومان
@iranboom_ir
به خواستاری و اشراف میثم کرمی
چاپ نخست ۱۴۰۳، نگاه معاصر
قطع رقعی، جلد سخت
قیمت دوره ۳جلدی: ۲۸۰۰۰۰۰تومان
@iranboom_ir
سده - سروده بانو توران شهریاری
به مناسبت فرا رسیدن دهم بهمن ماه برابر با جشن فرخنده ی سده، سروده ای با نام سده از بانو توران شهریاری در دنباله می آید؛ به امید شادی و خرمی و پویایی ملت بزرگوار ایران.
اي آتشِ گرم و روشن و پاک
وی بال گشوده سوی افلاک
نام سَدِه را نهاده بر خويش
عمرت ز هزاره ها بود بيش
بس رازِ كهن به دل نهفتی
از آن به كسی سخن نگفتی
آیينهی مردمان پاكی
پرجذبه و گرم و تابناكی
شهنامه كه پيک راستانست
يادآورِ عهدِ باستانست
اين گونه ترا نموده تصوير
ای آتشِ جاودانِ پيگير:
«هوشنگ» خديوِ پيشدادی
يک روز پی شكار و شادی
بر اسبِ شهی سوار گرديد
در دشت پی شكار گرديد
ناگاه كنار مشتِ خاری
افتاد نگاه او به ماری
برداشت به چابكی يكی سنگ
افكند بسوی مارِ شب رنگ
آن مار، خزيد و جان به در بُرد
وان سنگ بسنگِ ديگري خورد
ناگاه شراره ای بيفروخت
هر خار و خسی كه بود از آن سوخت
آن شعله ی خُرد گسترش يافت
گرمی و فروغ از آن برون تافت
پيدايشِ آتش از همين جاست
هر چند در اين ميان سخن هاست
در روزِ دهم ز ماهِ بهمن
شد آتشِ جاودانه روشن
جشنِ «سده» گرم و شادی افزای
زان روز ستاده پای برجای
آغازگر تمدّن است آن
شد حاصل از آن رفاه انسان
زنهار كه هديه ای خدایيست
روشنگرِ قوم آريایيست
ديده است هزار زير و بم را
گه شادی و شور و گاه غم را
ننمود به كس اگر چه احوال
جشنی است چو مهرگان، كهنسال
پيريست كه بس هزاره ديده است
گه گفته و گه گهی شنيده است
گه داد به خلق شور و شادی
گه رفت به مرز نامرادی
افسرد، ولي نگشت خاموش
از خاطره ها نشد فراموش
زنهار اگر زبان گشايد
بس رازِ نهفته را نمايد
گويد به تو، هر وجب ازين خاک
از پرتو عشق شد چنين پاک
از خونِ دلِ دلاورانش
سرخ است شفق در آسمانش
فرياد برآورد كه ايران
هرگز نشود خراب و ويران
اين مُلك ز بس كه زير و بم ديد
چون آهن آبداده گرديد
آيين سده نمادِ هستی است
راهیي به سوی خداپرستی است
ايرانی پاک زاده، زنهار
اين آتش گرم را نگهدار
چون شعله ی عشق جاودانست
يادآورِ آتشِ مُغانست
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3914-sadeh-tooran-shahriari.html
💠ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایرانزمین🌳🌲
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
به مناسبت فرا رسیدن دهم بهمن ماه برابر با جشن فرخنده ی سده، سروده ای با نام سده از بانو توران شهریاری در دنباله می آید؛ به امید شادی و خرمی و پویایی ملت بزرگوار ایران.
اي آتشِ گرم و روشن و پاک
وی بال گشوده سوی افلاک
نام سَدِه را نهاده بر خويش
عمرت ز هزاره ها بود بيش
بس رازِ كهن به دل نهفتی
از آن به كسی سخن نگفتی
آیينهی مردمان پاكی
پرجذبه و گرم و تابناكی
شهنامه كه پيک راستانست
يادآورِ عهدِ باستانست
اين گونه ترا نموده تصوير
ای آتشِ جاودانِ پيگير:
«هوشنگ» خديوِ پيشدادی
يک روز پی شكار و شادی
بر اسبِ شهی سوار گرديد
در دشت پی شكار گرديد
ناگاه كنار مشتِ خاری
افتاد نگاه او به ماری
برداشت به چابكی يكی سنگ
افكند بسوی مارِ شب رنگ
آن مار، خزيد و جان به در بُرد
وان سنگ بسنگِ ديگري خورد
ناگاه شراره ای بيفروخت
هر خار و خسی كه بود از آن سوخت
آن شعله ی خُرد گسترش يافت
گرمی و فروغ از آن برون تافت
پيدايشِ آتش از همين جاست
هر چند در اين ميان سخن هاست
در روزِ دهم ز ماهِ بهمن
شد آتشِ جاودانه روشن
جشنِ «سده» گرم و شادی افزای
زان روز ستاده پای برجای
آغازگر تمدّن است آن
شد حاصل از آن رفاه انسان
زنهار كه هديه ای خدایيست
روشنگرِ قوم آريایيست
ديده است هزار زير و بم را
گه شادی و شور و گاه غم را
ننمود به كس اگر چه احوال
جشنی است چو مهرگان، كهنسال
پيريست كه بس هزاره ديده است
گه گفته و گه گهی شنيده است
گه داد به خلق شور و شادی
گه رفت به مرز نامرادی
افسرد، ولي نگشت خاموش
از خاطره ها نشد فراموش
زنهار اگر زبان گشايد
بس رازِ نهفته را نمايد
گويد به تو، هر وجب ازين خاک
از پرتو عشق شد چنين پاک
از خونِ دلِ دلاورانش
سرخ است شفق در آسمانش
فرياد برآورد كه ايران
هرگز نشود خراب و ويران
اين مُلك ز بس كه زير و بم ديد
چون آهن آبداده گرديد
آيين سده نمادِ هستی است
راهیي به سوی خداپرستی است
ايرانی پاک زاده، زنهار
اين آتش گرم را نگهدار
چون شعله ی عشق جاودانست
يادآورِ آتشِ مُغانست
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3914-sadeh-tooran-shahriari.html
💠ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایرانزمین🌳🌲
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
www.iranboom.ir
www.iranboom.ir
جشن سده - سرودهٔ بانو هما ارژنگی
دهم بهمن زمان و هنگام جشن سده است. این جشن بر ملت بزرگوار ایران همایون و خجسته باد. شعر سده سرودهٔ بانو هما ارژنگی - به مناسبت جشن سده پیشکش گرامیان میگردد.
ای آتش سرخ تیرگی سوز
ای روشن آشیان بر افروز
ای بر شده آتش نیایش
ای خرمن گرم سوز سرکش
از دور مهین گو کیانی
هوشنگ نژاده یادمانی
آورد ترا به فر و فرهنگ
چون گو هر سفته از دل سنگ
افروخت به هیمههای سوزان
بس آتش پر فروغ و تابان
وان روز نشاط و گاه امید
جشن سدهٔ خجسته نامید
ای معبد مهر از تو روشن
هر گلخن مرده از تو گلشن
از نور تو آسمان بر افروخت
دم سردی خاک و تیرگی سوخت
مهر تو به خاک مرده جان داد
بر آب فسرده دل روا ن داد
دم سردی و هیبت زمستان
بردی به فروغ خویش آسان
آری تو فروغ ایزدانی
آرایش بزم موبدانی
جشن سده از تو یادگار است
میلاد سحر به شام تار است
ای آتش جان فروز تابان
با مهر چو بستهای تو پیمان
هر تیره که اهرمن بزا ید
در پای فروغ تو نپاید
اینک به امید پاک دادار
آن یاور مهربان و غمخوار
بر خیزم و دست بر فشانم
وز شوق سرود تازه خوانم
از هیمه اجاق بر فروزم
غمنامهٔ تیرگی بسوزم
اکنون که زمان شاد ما نیست
هنگامهٔ بزم و کامرا نیست
ای یار خجسته ای نکوکار
از چهره نقاب غصه بر دار
از عشق تو آتشی به پا کن
دلتنگی و خامشی رها کن
تا باد جهان به کام تو نوش
آیین کهن مکن فرامو ش
آذر ماه هزار و سیصد و هشتاد و یک هما ارژنگی
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1820-jashn-sade-arjangi.html
____
لطفا به کانال تلگرامی ایرانبوم بپیوندید.
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
دهم بهمن زمان و هنگام جشن سده است. این جشن بر ملت بزرگوار ایران همایون و خجسته باد. شعر سده سرودهٔ بانو هما ارژنگی - به مناسبت جشن سده پیشکش گرامیان میگردد.
ای آتش سرخ تیرگی سوز
ای روشن آشیان بر افروز
ای بر شده آتش نیایش
ای خرمن گرم سوز سرکش
از دور مهین گو کیانی
هوشنگ نژاده یادمانی
آورد ترا به فر و فرهنگ
چون گو هر سفته از دل سنگ
افروخت به هیمههای سوزان
بس آتش پر فروغ و تابان
وان روز نشاط و گاه امید
جشن سدهٔ خجسته نامید
ای معبد مهر از تو روشن
هر گلخن مرده از تو گلشن
از نور تو آسمان بر افروخت
دم سردی خاک و تیرگی سوخت
مهر تو به خاک مرده جان داد
بر آب فسرده دل روا ن داد
دم سردی و هیبت زمستان
بردی به فروغ خویش آسان
آری تو فروغ ایزدانی
آرایش بزم موبدانی
جشن سده از تو یادگار است
میلاد سحر به شام تار است
ای آتش جان فروز تابان
با مهر چو بستهای تو پیمان
هر تیره که اهرمن بزا ید
در پای فروغ تو نپاید
اینک به امید پاک دادار
آن یاور مهربان و غمخوار
بر خیزم و دست بر فشانم
وز شوق سرود تازه خوانم
از هیمه اجاق بر فروزم
غمنامهٔ تیرگی بسوزم
اکنون که زمان شاد ما نیست
هنگامهٔ بزم و کامرا نیست
ای یار خجسته ای نکوکار
از چهره نقاب غصه بر دار
از عشق تو آتشی به پا کن
دلتنگی و خامشی رها کن
تا باد جهان به کام تو نوش
آیین کهن مکن فرامو ش
آذر ماه هزار و سیصد و هشتاد و یک هما ارژنگی
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1820-jashn-sade-arjangi.html
____
لطفا به کانال تلگرامی ایرانبوم بپیوندید.
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
نگاهی به مراسمی باستانی در گفتوگو با دکتر هوشنگ طالع
جشن سده نخستین انقلاب صنعتی در جهان است
روز ۱۰ بهمن، روزیاست که ایرانیانباستان در واپسین ساعاتحضور خورشید در آسمان آن را جشن میگرفتند. جشنی که سدهنام داشت، اما سالهاست مردم ایران گویی آنرا فراموش کردهاند درحالیاست که بسیاری از پژوهشگران آن را نخستین انقلابصنعتی در جهانمیدانند.
در شاهنامه آمده است این جشن به خاطر پیدایش آتش است اما به گفته هوشنگ طالع، پژوهشگر مسائل تاریخی با بررسی اسناد کهن متوجه می شویم ایرانیان همواره دستی در آتش داشتند و آدمی بدون آتش نمی توانست زندگی کند اما تا آن زمان از آتش تنها برای غذا و تامین گرما استفاده می شد تا این که با آغاز شهرنشینی ایرانیان توانستند با کمک آتش دست به خلق کالاهای صنعتی بزنند .
وی با اشاره به این که این دوران متعلق به بیش از 5 هزار قبل از میلا مسیح است، در این باره می گوید: به باور من آن روزگار به نوعی دوران آغاز انقلاب صنعتی در ایران باستان بوده است.
طالع ادامه می دهد: به این منظور در هر کده (منظور از کده یک اجتماع انسانی است اعم از خانوار یا شهر یا روستا) آتشی برافروخته شد که به آن آتشکده می گفتند و باید این آتش ها همواره فروزان می مانند تا مردم بتوانند از آن ها برای تولید کالاهای صنعتی مانند آجر و ظروف سفالین و غیره استفاده کنند.
به گفته این پژوهشگر مسائل تاریخی جشن سده باید آغاز نخستین انقلاب صنعتی در جهان باشد؛ زمانی که انسان آموخت چگونه از آتش برای ساختن کالاهای صنعتی استفاده کند و بعدها شاهد دومین انقلاب صنعتی در انگلستان بودیم.
از نظر طالع تفاوت عمده این دو انقلاب صنعتی در این بود که درانقلاب صنعتی انگستان انسان توانست با استفاده از آتش آب را به جوش بیاورد و در محفظه های تحت فشار نیروی بخار ایجاد کرده و از آن بهره بگیرد.
اگر چه در باور عموم جشن سده را روزی می دانند که از شدت سرما کاسته شده و 50 روز و 50 شب به نوروز باقی مانده است که آن را با افروختن آتشی جشن می گیرند اما این پژوهشگر در این باره نظر دیگر دارد. وی معتقد است این باورها بعدها به این جشن افزوده شده است و شاید بتوان گفت برخی از این باورها به نوعی به تثبیت این جشن کهن در حافظه تاریخی ما کمک کرده است اما به باور من، جشن سده جشن انقلاب صنعتی در ایران باستان است.
در این روز مردم به بهانه جشن گرد هم جمع می شدند، آتش بزرگی می افروختند و به احتمال زیاد در این گرد همایی بازارهای مکاره ای راه می افتاد که برخی کالا های خود را برای فروش می آوردند و گروهی نذر های خود را ادا می کردند و شاید هدایایی نیز بین مردم رد و بدل می شد.
آخرین جشن های بزرگ سده در دوران آل بویه در حد بسیار باشکوهی اجرا می شد تا جایی که گاه با برخی افراط ها می آمیخت اما بعد از آن کم کم این جشن ها در بین مردم کمرنگ تر شد تا این که امروز بسیاری از مردم ما نمی دانند جشن سده، جشنی است ایرانی که متعلق به یک دین و مذهب و قوم خاص نیست. به نظر می رسد اگر امروز تنها برگزار کننده های این جشن زرتشیان کشور ما هستند فقط به دلیل اهمال ما در یادآوری و برگزاری چنین جشنی است. جشن سده می توانند با درخواست مردم و به کمک نهادها و سازمان های دولتی از جمله شهرداری ها و سازمان میراث فرهنگی ، در 10 بهمن ماه هر سال با افروختن آتشی بزرگ در هر بوستان به نماد دیگری تبدیل شود برای همدلی و همبستگی ایرانیان. نماد و بهانه ای که مانند نوروز و جشن های دینی باعث شود همه ایرانی ها نه تنها در محدوده جغرافیایی کشور بلکه در سرتاسر دنیا در این لحظات یکدل و یک صدا شاد باشند و به تاریخ کهن خود بیندیشند و دیگر نیازی نباشد جوانان اعیاد سایر ممالک را جشن بگیرند.
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1826-jashn-sade-enghelab-sanati.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
جشن سده نخستین انقلاب صنعتی در جهان است
روز ۱۰ بهمن، روزیاست که ایرانیانباستان در واپسین ساعاتحضور خورشید در آسمان آن را جشن میگرفتند. جشنی که سدهنام داشت، اما سالهاست مردم ایران گویی آنرا فراموش کردهاند درحالیاست که بسیاری از پژوهشگران آن را نخستین انقلابصنعتی در جهانمیدانند.
در شاهنامه آمده است این جشن به خاطر پیدایش آتش است اما به گفته هوشنگ طالع، پژوهشگر مسائل تاریخی با بررسی اسناد کهن متوجه می شویم ایرانیان همواره دستی در آتش داشتند و آدمی بدون آتش نمی توانست زندگی کند اما تا آن زمان از آتش تنها برای غذا و تامین گرما استفاده می شد تا این که با آغاز شهرنشینی ایرانیان توانستند با کمک آتش دست به خلق کالاهای صنعتی بزنند .
وی با اشاره به این که این دوران متعلق به بیش از 5 هزار قبل از میلا مسیح است، در این باره می گوید: به باور من آن روزگار به نوعی دوران آغاز انقلاب صنعتی در ایران باستان بوده است.
طالع ادامه می دهد: به این منظور در هر کده (منظور از کده یک اجتماع انسانی است اعم از خانوار یا شهر یا روستا) آتشی برافروخته شد که به آن آتشکده می گفتند و باید این آتش ها همواره فروزان می مانند تا مردم بتوانند از آن ها برای تولید کالاهای صنعتی مانند آجر و ظروف سفالین و غیره استفاده کنند.
به گفته این پژوهشگر مسائل تاریخی جشن سده باید آغاز نخستین انقلاب صنعتی در جهان باشد؛ زمانی که انسان آموخت چگونه از آتش برای ساختن کالاهای صنعتی استفاده کند و بعدها شاهد دومین انقلاب صنعتی در انگلستان بودیم.
از نظر طالع تفاوت عمده این دو انقلاب صنعتی در این بود که درانقلاب صنعتی انگستان انسان توانست با استفاده از آتش آب را به جوش بیاورد و در محفظه های تحت فشار نیروی بخار ایجاد کرده و از آن بهره بگیرد.
اگر چه در باور عموم جشن سده را روزی می دانند که از شدت سرما کاسته شده و 50 روز و 50 شب به نوروز باقی مانده است که آن را با افروختن آتشی جشن می گیرند اما این پژوهشگر در این باره نظر دیگر دارد. وی معتقد است این باورها بعدها به این جشن افزوده شده است و شاید بتوان گفت برخی از این باورها به نوعی به تثبیت این جشن کهن در حافظه تاریخی ما کمک کرده است اما به باور من، جشن سده جشن انقلاب صنعتی در ایران باستان است.
در این روز مردم به بهانه جشن گرد هم جمع می شدند، آتش بزرگی می افروختند و به احتمال زیاد در این گرد همایی بازارهای مکاره ای راه می افتاد که برخی کالا های خود را برای فروش می آوردند و گروهی نذر های خود را ادا می کردند و شاید هدایایی نیز بین مردم رد و بدل می شد.
آخرین جشن های بزرگ سده در دوران آل بویه در حد بسیار باشکوهی اجرا می شد تا جایی که گاه با برخی افراط ها می آمیخت اما بعد از آن کم کم این جشن ها در بین مردم کمرنگ تر شد تا این که امروز بسیاری از مردم ما نمی دانند جشن سده، جشنی است ایرانی که متعلق به یک دین و مذهب و قوم خاص نیست. به نظر می رسد اگر امروز تنها برگزار کننده های این جشن زرتشیان کشور ما هستند فقط به دلیل اهمال ما در یادآوری و برگزاری چنین جشنی است. جشن سده می توانند با درخواست مردم و به کمک نهادها و سازمان های دولتی از جمله شهرداری ها و سازمان میراث فرهنگی ، در 10 بهمن ماه هر سال با افروختن آتشی بزرگ در هر بوستان به نماد دیگری تبدیل شود برای همدلی و همبستگی ایرانیان. نماد و بهانه ای که مانند نوروز و جشن های دینی باعث شود همه ایرانی ها نه تنها در محدوده جغرافیایی کشور بلکه در سرتاسر دنیا در این لحظات یکدل و یک صدا شاد باشند و به تاریخ کهن خود بیندیشند و دیگر نیازی نباشد جوانان اعیاد سایر ممالک را جشن بگیرند.
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1826-jashn-sade-enghelab-sanati.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
www.iranboom.ir
www.iranboom.ir
جشن سده آیین بیدارباش طبیعت
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/3916-jashne-sadeh.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/3916-jashne-sadeh.html
@iranboom_ir
آتشِ جشن سَده، آتش مهر وطن است
دکتر شاهین سپنتا
آتش نمادی از فروزگان اهورایی است و بی گمان یکی از این فروزه ها مهرورزی و عشق است که در باورهای ایرانی و ادب فارسی بسیار درباره آن سخن رفته است. به قول حافظ:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
یا چنان که مولوی می فرماید:
ای عشق چون آتشکده در نقش و صورت آمده / بر کاروان دل زده یک دم امان ده یا فتی
و با این نگاه است که ازرقی هروی نیز آن جا که از عشق سخن به میان می آورد، آن را به آتش فروزان همانند می کند:
ای عشق تو در دل من آتش زده ای / مردی نبود ستیزه با دلشده ای
چنان که از « آتش بهرام نیایش » نیز بر می آید، وابستگی آتش با مفهوم مهر میهن ناگسستنی است و این پیوند دیرینه و ریشه دار در گذر هزاره ها در آتش جشن سده نیز تجلی یافته است. شاید از این روست که در تاریخ می خوانیم سرداران دلاور ایران دوستی چون مرداویج زیاری که در پی زنده کردن نام ایران و آیین های ایرانی بودند در هر چه با شکوه تر برگزار کردن این جشن از هیچ کوششی فروگذار نکردند و حتا جان خود را نیز بر سر این آرمان نهادند. از سوی دیگر شاهدیم که کسانی چون بدیع الزمان همدانی ( در گذشته در 398 ) جشن سده را شعار شرک و کفر اعلام می کنند و می کوشند با این نظر و فتوا جلوی بروز احساسات ملی ایرانیان را بگیرند.
پیوند بین آتش سده و مهر میهن را در ادبیات معاصر نیز به خوبی می توان باز خوانی کرد. چنان که سراینده شیرین سخن « توران شهریاری » نیز اوج و نشیبِ آتش ورجاوند را نمادی از فراز و فرود تاریخ ایران می داند و یاد آور می شود که آتش جشن سده ، داستان گوی روزگاران شیرین و تلخی است که بر ایران گذشته است.
در چکامه دل انگیز او آتش فروزنده زبان می گشاید و از دلاوری های رستم، تلاش های هوشنگ و دوران جم تا تازش تازیان دون ، رازهای ناگفته ای را باز گو می کند. توران شهریاری آتش جشن سده را نماد عشق پاک به وجب وجب خاک پاک و اهورایی ایران می داند و هم میهنان خود را فرا می خواند تا آیین های نیاکان و جشن دیرپای سده را پایدار دارند تا ایران و ایرانی پایدار بماند:
این آتش گرم و روشن و پاک / وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست / بنشست ولی نرفت از دست
رنجور شد و دوباره جان یافت/ افتاده شد و ز نو توان یافت
هشدار ، اگر زبان گشاید / بس راز نهفته را نماید
گوید به تو از خدیو هوشنگ / از مهد جم و کشاکش و جنگ
از بازی اشکبوس و خاقان / از رستم و سرگذشت ایران
ز اسکندر و تازیان و چنگیز / از دشمن دون و خصم خون ریز
گویدبه تو هر وجب از این خاک / از پرتو عشق شد چنین پاک
از خونِ دلِ دلاورانش / سرخ است شفق در آسمانش
فریاد برآورَد که ایران / هرگز نشود خراب و ویران
این ملک ز بس که زیر و بم دید / چون آهن آبدیده گردید
گر جشن سده هنوز بر پاست / زنهار زِ پایمردیِ ماست
این شعله دیر پا نمیرد / خاکسترِ مرگ، کی پذیرد؟
ایرانیِ پاک زاد، زنهار / این آتشِ گرم را نگهدار !
در پیوست با همین نکاه دل انگیز، سراینده دل شیفته آیین اهورایی، شادروان عبدالحسین سپنتا نیز با هوشمندی بی مانندی یاد آوری می کند که غرض از آتش در این جشن صرفاً آتش و چوب مادی نیست. او آتش سده را نمادی از « پرتو ایزدی » و « مهر میهن » دانسته و شعله های روشنی بخش آن را روشن گر زوایای تاریک تاریخ ایران و داستان گوی شکوهمندی این سرزمین و آموزگار درس « ملیت » می داند :
شراری که ایران از آن روشن است / همان روشنی بخش جان و تن است
به تو گوید این آتش دل فروز / بسی داستان ها به صد ساز و سوز
ز هر شعله ، آتش زبان آورد / ز پیشینیان داستان آورد
نیاکانمان از زمانِ دراز / سوی آن نهادند روی نیاز
از آن گرمی و مهر خواهان شدند / همازور در مهر ایران شدند
در اینجا غرض آتش و چوب نیست / ز آتش غرض پرتو ایزدی ست
زبانه کشد چون که سرخ و سپید / از این شعله، تاریخ گردد پدید
گرامی نماید مرا این شرر / که دارم ز تاریخِ ایران خبر
به هر جا که این آتش افروخته / مرا درس « ملیت » آموخته
کاظم رجوی ( ایزد ) نیز مهرورزی دیگر است که با آتش جشن سده، دل پر مهرش سرشار از گرمای « مهر دیار و یار » می شود. او دیرپایی جشن سده را همپای نوروز و مهرگان به عنوان نمادی از پایندگی « فرّ مردم ایران » می داند و آرزو می کند که تا ایران جاویدان پایدار است این آیین های دل انگیز و غرور آفرین نیز زنده بمانند :
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/185-jashne-sadesepanta.html
💠ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایرانزمین🌳🌲
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
دکتر شاهین سپنتا
آتش نمادی از فروزگان اهورایی است و بی گمان یکی از این فروزه ها مهرورزی و عشق است که در باورهای ایرانی و ادب فارسی بسیار درباره آن سخن رفته است. به قول حافظ:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
یا چنان که مولوی می فرماید:
ای عشق چون آتشکده در نقش و صورت آمده / بر کاروان دل زده یک دم امان ده یا فتی
و با این نگاه است که ازرقی هروی نیز آن جا که از عشق سخن به میان می آورد، آن را به آتش فروزان همانند می کند:
ای عشق تو در دل من آتش زده ای / مردی نبود ستیزه با دلشده ای
چنان که از « آتش بهرام نیایش » نیز بر می آید، وابستگی آتش با مفهوم مهر میهن ناگسستنی است و این پیوند دیرینه و ریشه دار در گذر هزاره ها در آتش جشن سده نیز تجلی یافته است. شاید از این روست که در تاریخ می خوانیم سرداران دلاور ایران دوستی چون مرداویج زیاری که در پی زنده کردن نام ایران و آیین های ایرانی بودند در هر چه با شکوه تر برگزار کردن این جشن از هیچ کوششی فروگذار نکردند و حتا جان خود را نیز بر سر این آرمان نهادند. از سوی دیگر شاهدیم که کسانی چون بدیع الزمان همدانی ( در گذشته در 398 ) جشن سده را شعار شرک و کفر اعلام می کنند و می کوشند با این نظر و فتوا جلوی بروز احساسات ملی ایرانیان را بگیرند.
پیوند بین آتش سده و مهر میهن را در ادبیات معاصر نیز به خوبی می توان باز خوانی کرد. چنان که سراینده شیرین سخن « توران شهریاری » نیز اوج و نشیبِ آتش ورجاوند را نمادی از فراز و فرود تاریخ ایران می داند و یاد آور می شود که آتش جشن سده ، داستان گوی روزگاران شیرین و تلخی است که بر ایران گذشته است.
در چکامه دل انگیز او آتش فروزنده زبان می گشاید و از دلاوری های رستم، تلاش های هوشنگ و دوران جم تا تازش تازیان دون ، رازهای ناگفته ای را باز گو می کند. توران شهریاری آتش جشن سده را نماد عشق پاک به وجب وجب خاک پاک و اهورایی ایران می داند و هم میهنان خود را فرا می خواند تا آیین های نیاکان و جشن دیرپای سده را پایدار دارند تا ایران و ایرانی پایدار بماند:
این آتش گرم و روشن و پاک / وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست / بنشست ولی نرفت از دست
رنجور شد و دوباره جان یافت/ افتاده شد و ز نو توان یافت
هشدار ، اگر زبان گشاید / بس راز نهفته را نماید
گوید به تو از خدیو هوشنگ / از مهد جم و کشاکش و جنگ
از بازی اشکبوس و خاقان / از رستم و سرگذشت ایران
ز اسکندر و تازیان و چنگیز / از دشمن دون و خصم خون ریز
گویدبه تو هر وجب از این خاک / از پرتو عشق شد چنین پاک
از خونِ دلِ دلاورانش / سرخ است شفق در آسمانش
فریاد برآورَد که ایران / هرگز نشود خراب و ویران
این ملک ز بس که زیر و بم دید / چون آهن آبدیده گردید
گر جشن سده هنوز بر پاست / زنهار زِ پایمردیِ ماست
این شعله دیر پا نمیرد / خاکسترِ مرگ، کی پذیرد؟
ایرانیِ پاک زاد، زنهار / این آتشِ گرم را نگهدار !
در پیوست با همین نکاه دل انگیز، سراینده دل شیفته آیین اهورایی، شادروان عبدالحسین سپنتا نیز با هوشمندی بی مانندی یاد آوری می کند که غرض از آتش در این جشن صرفاً آتش و چوب مادی نیست. او آتش سده را نمادی از « پرتو ایزدی » و « مهر میهن » دانسته و شعله های روشنی بخش آن را روشن گر زوایای تاریک تاریخ ایران و داستان گوی شکوهمندی این سرزمین و آموزگار درس « ملیت » می داند :
شراری که ایران از آن روشن است / همان روشنی بخش جان و تن است
به تو گوید این آتش دل فروز / بسی داستان ها به صد ساز و سوز
ز هر شعله ، آتش زبان آورد / ز پیشینیان داستان آورد
نیاکانمان از زمانِ دراز / سوی آن نهادند روی نیاز
از آن گرمی و مهر خواهان شدند / همازور در مهر ایران شدند
در اینجا غرض آتش و چوب نیست / ز آتش غرض پرتو ایزدی ست
زبانه کشد چون که سرخ و سپید / از این شعله، تاریخ گردد پدید
گرامی نماید مرا این شرر / که دارم ز تاریخِ ایران خبر
به هر جا که این آتش افروخته / مرا درس « ملیت » آموخته
کاظم رجوی ( ایزد ) نیز مهرورزی دیگر است که با آتش جشن سده، دل پر مهرش سرشار از گرمای « مهر دیار و یار » می شود. او دیرپایی جشن سده را همپای نوروز و مهرگان به عنوان نمادی از پایندگی « فرّ مردم ایران » می داند و آرزو می کند که تا ایران جاویدان پایدار است این آیین های دل انگیز و غرور آفرین نیز زنده بمانند :
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/185-jashne-sadesepanta.html
💠ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایرانزمین🌳🌲
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
www.iranboom.ir
www.iranboom.ir
🔥🔥 ۱۰ بهمن ماه، جشن سده گرامی باد🔥🔥
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
به هر برزنی جشنگاهی سده
همه گرد بر گردش آتشکده
@iranboom_ir
جشن سده همایون باد(شعر مجداسلام)
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/140-sade-majeslam.html
جشن سده آئین بیدارباش طبیعت / آتش مهر دل زمین را گرم می کند
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1823-jashne-sade.html
جشن سده طلايه نوروز نامدار
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/155-jashne-sadeh.html
آتشِ جشن سَده، آتش مهر وطن است
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/185-jashne-sadesepanta.html
جشن سده - سرودهٔ بانو هما ارژنگی
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1820-jashn-sade-arjangi.html
جشن سده نخستین انقلاب صنعتی در جهان است
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1826-jashn-sade-enghelab-sanati.html
جشن سده - سرودۀ شاهین سپنتا
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1919-sade-shahin-sepanta.html
جشن سده - سروده استاد ادیب برومند
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1920-sade-boromand.html
خجسته جشن سده - سرودۀ استاد رسام ارژنگی
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3912-jashne-sadeh-sp-902028318.html
سده - سروده ی بانو توران شهریاری
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3914-sadeh-tooran-shahriari.html
برگزاری جشن سده در کرمان
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3915-jashne-sadeh-kerman.html
جشن سده آیین بیدارباش طبیعت
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/3916-jashne-sadeh.html
💠ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایرانزمین🌳🌲
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
به هر برزنی جشنگاهی سده
همه گرد بر گردش آتشکده
@iranboom_ir
جشن سده همایون باد(شعر مجداسلام)
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/140-sade-majeslam.html
جشن سده آئین بیدارباش طبیعت / آتش مهر دل زمین را گرم می کند
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1823-jashne-sade.html
جشن سده طلايه نوروز نامدار
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/155-jashne-sadeh.html
آتشِ جشن سَده، آتش مهر وطن است
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/185-jashne-sadesepanta.html
جشن سده - سرودهٔ بانو هما ارژنگی
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1820-jashn-sade-arjangi.html
جشن سده نخستین انقلاب صنعتی در جهان است
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1826-jashn-sade-enghelab-sanati.html
جشن سده - سرودۀ شاهین سپنتا
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1919-sade-shahin-sepanta.html
جشن سده - سروده استاد ادیب برومند
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/1920-sade-boromand.html
خجسته جشن سده - سرودۀ استاد رسام ارژنگی
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3912-jashne-sadeh-sp-902028318.html
سده - سروده ی بانو توران شهریاری
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3914-sadeh-tooran-shahriari.html
برگزاری جشن سده در کرمان
http://www.iranboom.ir/jashnha/79-bahman/3915-jashne-sadeh-kerman.html
جشن سده آیین بیدارباش طبیعت
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/3916-jashne-sadeh.html
💠ایرانبوم؛ نگرشی به تاریخ و فرهنگ دیرپای ایرانزمین🌳🌲
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
۷۹ سال پیش در ۱۰ بهمن ۱۳۲۴، دکتر مهری باقری ـ زبانشناس و از مفاخر فرهنگی ایران ـ متولد شد.
عمرشان دراز باد
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
عمرشان دراز باد
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
پنجاه_ضرب_المثل_مشترک_در_زبان_های1.pdf
157.4 KB
زادروز استاد دکتر مهدی محقّق (۱۰ بهمن ماه) گرامی باد.
مقاله:
پنجاه ضرب المثل مشترک در زبان های عربی و فارسی و انگلیسی ؛
استاد دکتر مهدی محقّق.
@iranboom_ir
مقاله:
پنجاه ضرب المثل مشترک در زبان های عربی و فارسی و انگلیسی ؛
استاد دکتر مهدی محقّق.
@iranboom_ir
۱۰ سال با مفاخر کشور
دکتر مهدی محقق
مدیر مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران
در سال ۱۳۵۱ که «انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی» را با کمک برخی از همکاران تأسیس نمود، تشکیل مراسم بزرگداشت برای ارباب علم و ادب را یکی از اهداف آن انجمن قرار داد. او موفق شد که در سال 1355 مجلس بزرگداشتی برای مرحوم جلالالدین همایی در تالار فردوسی دانشگاه تهران برگزار کند. حاضران آن مجلس که همه از گردانندگان کشور بودند، چنان تحت تأثیر استاد همایی قرار گرفتند که بسیاری از رجال بزرگ مملکت به پاس قدردانی از ایام شاگردی و تملذ، بوسه بر دست و پای استاد پیر خود زدند و این رخداد، اثری شگرف در دانشجویان و معلمان گذاشت. در سال 1361 در تالار علامه امینی دانشگاه تهران بزرگداشتی برای مرحوم استاد احمد آرام برپا کردیم؛ استادی که آخرین جملهای را که با دست خود نوشت، در دفاع از دین و اخلاق و مروت و آزادگی بود.
کتابهای «همایینامه» و «جشننامه مدرس رضوی» و «آرامنامه» که مشتمل بر مقالاتی است که شاگردان و دوستان آن بزرگواران به آنان تقدیم داشتند، هنوز دست به دست میگردد و خوانندگان آنها تشکر و سپاس خود را بر من (که بانی این امر خیر بودم) ارزانی میدارند؛ به ویژه آنکه آن بزرگواران را در زمانی که به قول شاعر: «إذا ما عُدَ مِن سَقَطِ المَتاع» به شمار میآمدند، مورد تکریم و تعظیم قرار دادم. دعای خیر همین بزرگان موجب گردید که خداوند توفیق و فرصت دهد تا بتوانم آن آرزوی دیرینه خود را در سطح گستردهتری ادامه دهم. ادامه این امر از نخستین روزی که عهدهدار اداره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی شدم، عملی گردید و از مهر ماه 1378 تا خرداد 1389 تقریباً هر ماهه مجلس بزرگداشتی برای یکی از دانشمندان و بزرگان که به علم و فرهنگ کشور خدمت کردهاند، برگزار کردیم و با کمک همکاران خود، برای هر یک، زندگینامهای به آن عزیزان تقدیم داشتیم.
عمل خیر ما مورد استقبال دانشدوستان کشور قرار گرفت؛ چنانکه هماکنون آن زندگینامهها که از صد متجاوز است، نایاب گردیده، در حالی که مشتاقان آنها، روزبهروز افزونی مییابند. متأسفانه با آنکه بارها ـ کتباً و شفاهاً ـ از اولیای آموزش و پرورش کشور خواستهایم تا این مجموعه را در کتابخانههای مدارس در دسترس دانشآموزان قرار دهند، ولی تاکنون هیچگونه اقدامی در این زمینه به عمل نیامده است:
کس نمیخرّد رحیق و سلسبیل
روی زی زقّوم نهادند و حمیم!
در این گفتار مناسب دانسته شد صورتی شامل نام و زمینه علمی کسانی که در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی مورد بزرگداشت قرار گرفتهاند و بزرگداشتنامهای به نام و یاد آنان منتشر شده، ارائه شود و حوزه کار و فعالیت علمی آنان بر خوانندگان گرامی این مجموعه عرضه گردد. عددی که بعد از آن، نام آن بزرگان آمده، شماره زندگینامههای آنان است.
ـ حاج شیخ هادی نجمآبادی، 1، فقیه و اصولی
ـ میرزا مهدی مدرس آشتیانی، 13، استاد و مدرس فلسفه در حوزه و دانشگاه
ـ حسینعلی راشد، 15، مدرس و واعظ و استاد دانشگاه
ـ محمدعلی مدرس تبریزی، 23، فقیه و رجالی و محدث و مدرس
ـ محمدتقی آملی، 27، مدرس فقه و اصول و فلسفه
ـ سیدمحمدکاظم عصّار، 40، مدرس و استاد فلسفه
ـ عباسعلی محقق خراسانی، 47، واعظ و محدث و قیامکننده علیه نظام استبدادی
ـ حاج ملاهادی سبزواری، 56، فیلسوف و منطقی و ادیب و فقیه
ـ سیدحسن موسوی بجنوردی، 59، فقیه و اصولی
ـ میرزاابوالحسن شعرانی، 65، مدرس فلسفه و کلام و منطق
ـ سیدجلالالدین آشتیانی، 70، استاد و مدرس فلسفه در حوزه و دانشگاه
ـ شیخ علی دوانی، 85 ، مدرس حوزه و پژوهشگر در تاریخ روحانیت
ـ شیخ ابوالفضل نجمآبادی، 89، فقیه و مدرس فقه و اصول
ـ شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری، 99، مدرس علوم عربی و بلاغت در حوزه
ـ شیخ ابوعبدالله زنجانی، 102 ، فقیه و قرآنپژوه
استادان و پژوهشگران در حوزه علوم انسانی
ـ محمدحسن لطفی، 3، مترجم آثار فلسفی
ـ محمد قزوینی، 5، ادیب و مورخ و ناقد ادبی
ـ سیدجعفر سجادی، 7 ، استاد فلسفه و منطق
ـ عبدالحسین نوائی، 8، مورخ و پژوهشگر
ـ محمدحسن گنجی، 10، جغرافیدان و هواشناس
ـ جلالالدین همایی، 11، ادیب و فیلسوف و استاد علوم بلاغت
ـ فتحالله مجتبایی، 16، استاد تاریخ ادیان و هندشناس
ـ یحیی ماهیار نوابی، 20، استاد ادبیات و زبانهای باستانی
ـ سیدعلی موسوی بهبهانی، 21، استاد علوم قرآنی و ادب عربی
مجتبی مینوی، 22، مورخ و ادیب و استاد ادبیات تطبیقی
ـ جواد حدیدی، 25 ، استاد ادبیات تطبیقی و مترجم زبان فرانسه
ـ محمود روحالامینی، 29، استاد مردمشناسی
ـ سیدضیاءالدین سجادی، 32، استاد زبان و ادبیات فارسی
ـ بهاءالدین خرمشاهی، 43، مترجم و ادیب و قرآنپژوه
ـ زینالعابدین مؤتمن، 37، استاد زبان و ادبیات فارسی
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6017-10sal-ba-mafakher-keshvar.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
دکتر مهدی محقق
مدیر مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران
در سال ۱۳۵۱ که «انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی» را با کمک برخی از همکاران تأسیس نمود، تشکیل مراسم بزرگداشت برای ارباب علم و ادب را یکی از اهداف آن انجمن قرار داد. او موفق شد که در سال 1355 مجلس بزرگداشتی برای مرحوم جلالالدین همایی در تالار فردوسی دانشگاه تهران برگزار کند. حاضران آن مجلس که همه از گردانندگان کشور بودند، چنان تحت تأثیر استاد همایی قرار گرفتند که بسیاری از رجال بزرگ مملکت به پاس قدردانی از ایام شاگردی و تملذ، بوسه بر دست و پای استاد پیر خود زدند و این رخداد، اثری شگرف در دانشجویان و معلمان گذاشت. در سال 1361 در تالار علامه امینی دانشگاه تهران بزرگداشتی برای مرحوم استاد احمد آرام برپا کردیم؛ استادی که آخرین جملهای را که با دست خود نوشت، در دفاع از دین و اخلاق و مروت و آزادگی بود.
کتابهای «همایینامه» و «جشننامه مدرس رضوی» و «آرامنامه» که مشتمل بر مقالاتی است که شاگردان و دوستان آن بزرگواران به آنان تقدیم داشتند، هنوز دست به دست میگردد و خوانندگان آنها تشکر و سپاس خود را بر من (که بانی این امر خیر بودم) ارزانی میدارند؛ به ویژه آنکه آن بزرگواران را در زمانی که به قول شاعر: «إذا ما عُدَ مِن سَقَطِ المَتاع» به شمار میآمدند، مورد تکریم و تعظیم قرار دادم. دعای خیر همین بزرگان موجب گردید که خداوند توفیق و فرصت دهد تا بتوانم آن آرزوی دیرینه خود را در سطح گستردهتری ادامه دهم. ادامه این امر از نخستین روزی که عهدهدار اداره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی شدم، عملی گردید و از مهر ماه 1378 تا خرداد 1389 تقریباً هر ماهه مجلس بزرگداشتی برای یکی از دانشمندان و بزرگان که به علم و فرهنگ کشور خدمت کردهاند، برگزار کردیم و با کمک همکاران خود، برای هر یک، زندگینامهای به آن عزیزان تقدیم داشتیم.
عمل خیر ما مورد استقبال دانشدوستان کشور قرار گرفت؛ چنانکه هماکنون آن زندگینامهها که از صد متجاوز است، نایاب گردیده، در حالی که مشتاقان آنها، روزبهروز افزونی مییابند. متأسفانه با آنکه بارها ـ کتباً و شفاهاً ـ از اولیای آموزش و پرورش کشور خواستهایم تا این مجموعه را در کتابخانههای مدارس در دسترس دانشآموزان قرار دهند، ولی تاکنون هیچگونه اقدامی در این زمینه به عمل نیامده است:
کس نمیخرّد رحیق و سلسبیل
روی زی زقّوم نهادند و حمیم!
در این گفتار مناسب دانسته شد صورتی شامل نام و زمینه علمی کسانی که در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی مورد بزرگداشت قرار گرفتهاند و بزرگداشتنامهای به نام و یاد آنان منتشر شده، ارائه شود و حوزه کار و فعالیت علمی آنان بر خوانندگان گرامی این مجموعه عرضه گردد. عددی که بعد از آن، نام آن بزرگان آمده، شماره زندگینامههای آنان است.
ـ حاج شیخ هادی نجمآبادی، 1، فقیه و اصولی
ـ میرزا مهدی مدرس آشتیانی، 13، استاد و مدرس فلسفه در حوزه و دانشگاه
ـ حسینعلی راشد، 15، مدرس و واعظ و استاد دانشگاه
ـ محمدعلی مدرس تبریزی، 23، فقیه و رجالی و محدث و مدرس
ـ محمدتقی آملی، 27، مدرس فقه و اصول و فلسفه
ـ سیدمحمدکاظم عصّار، 40، مدرس و استاد فلسفه
ـ عباسعلی محقق خراسانی، 47، واعظ و محدث و قیامکننده علیه نظام استبدادی
ـ حاج ملاهادی سبزواری، 56، فیلسوف و منطقی و ادیب و فقیه
ـ سیدحسن موسوی بجنوردی، 59، فقیه و اصولی
ـ میرزاابوالحسن شعرانی، 65، مدرس فلسفه و کلام و منطق
ـ سیدجلالالدین آشتیانی، 70، استاد و مدرس فلسفه در حوزه و دانشگاه
ـ شیخ علی دوانی، 85 ، مدرس حوزه و پژوهشگر در تاریخ روحانیت
ـ شیخ ابوالفضل نجمآبادی، 89، فقیه و مدرس فقه و اصول
ـ شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری، 99، مدرس علوم عربی و بلاغت در حوزه
ـ شیخ ابوعبدالله زنجانی، 102 ، فقیه و قرآنپژوه
استادان و پژوهشگران در حوزه علوم انسانی
ـ محمدحسن لطفی، 3، مترجم آثار فلسفی
ـ محمد قزوینی، 5، ادیب و مورخ و ناقد ادبی
ـ سیدجعفر سجادی، 7 ، استاد فلسفه و منطق
ـ عبدالحسین نوائی، 8، مورخ و پژوهشگر
ـ محمدحسن گنجی، 10، جغرافیدان و هواشناس
ـ جلالالدین همایی، 11، ادیب و فیلسوف و استاد علوم بلاغت
ـ فتحالله مجتبایی، 16، استاد تاریخ ادیان و هندشناس
ـ یحیی ماهیار نوابی، 20، استاد ادبیات و زبانهای باستانی
ـ سیدعلی موسوی بهبهانی، 21، استاد علوم قرآنی و ادب عربی
مجتبی مینوی، 22، مورخ و ادیب و استاد ادبیات تطبیقی
ـ جواد حدیدی، 25 ، استاد ادبیات تطبیقی و مترجم زبان فرانسه
ـ محمود روحالامینی، 29، استاد مردمشناسی
ـ سیدضیاءالدین سجادی، 32، استاد زبان و ادبیات فارسی
ـ بهاءالدین خرمشاهی، 43، مترجم و ادیب و قرآنپژوه
ـ زینالعابدین مؤتمن، 37، استاد زبان و ادبیات فارسی
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/6017-10sal-ba-mafakher-keshvar.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
🔷 سیام ژانویه سالروز درگذشت مهاتما گاندی، رهبر فقید و مبارز هند است.
📷 تصویر: سردیس زرین وی در موزه گاندی در هند، بمبئی
@iranboom_ir
📷 تصویر: سردیس زرین وی در موزه گاندی در هند، بمبئی
@iranboom_ir
ماهاتما گاندی که بود و چه کرد؟
مهانداس کارامچاند گاندی (زاده ۲ اکتبر ۱۸۶۹ - درگذشت ۳۰ ژانویه) رهبر سیاسی و معنوی هندیها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد میکرد. فلسفهٔ بیخشونتی گاندی روی بسیاری از جنبشهای مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذارد.
از زمانی که وی مسئولیت رهبری نبرد برای آزادی و کنگره ملی هند در سال ۱۹۱۸ را به عهده گرفت، به عنوان نمادی ملی شناخته شد و میلیونها نفر از مردم او را با لقب ماهاتما یا روح بزرگ یاد میکردند. هر چند که او از القاب افتخارآمیز بیزار بود ولی امروز هم همگی او را با نام ماهاتما گاندی میشناسند. سوای اینکه بسیاری او را به عنوان یکی از بزرگترین رهبران تاریخ تلقی میکنند، مردم هند از او با عنوان «پدر ملت» یا باپو (در هندی به معنای پدر) یاد میکنند. زادروز وی در هند به عنوان یک روز تعطیل ملی است و گاندی جایانتی نام دارد.
گاندی توانست با استفاده از شیوهٔ ضدخشونت نافرمانی مدنی استقلال هند را از بریتانیا بگیرد و در نهایت دست امپراتوری بریتانیا را از هند کوتاه کند. شیوهٔ مقاومت آرام وی به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرده و آنها را در راه استقلال میهن خود تشویق میکرد. اصل ساتیاگراهای گاندی روی بسیاری از فعالان آزادیخواه نظیر دکتر مارتین لوترکینگ، تنزین گیاتسو، لخ والسا، استفان بیکو، آنگ سان سو کی و نلسون ماندلا تأثیر گذاشت. البته همهٔ این رهبران نتوانستند کاملاً به اصل سخت ضدخشونت و ضدمقاومت وی وفادار بمانند.
ماهاتما گاندی که بود و چه کرد؟
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/10456-mahatma-gandi.html
گاندی به روایت گاندی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/4266-gandi-be-ravat-gandi-1.html
گاندی به روایت گاندی ـ ۲
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/5418-gandi-be-ravayat-gandi-2.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ سبیل آویزان! - ۳
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/5550-gandi-be-ravayat-gandi-3.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۴ - بالنسبه ناامید شدم
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/5728-gandi-be-ravayat-gandi-4.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۵ - سپاس به درگاه الهی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6126-gandi-be-ravayat-gandi-5.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۶ - ...دید «سیاه» هستم!
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6645-gandi-be-ravayat-gandi.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۷ - سختیها ...
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6840-gandi-be-ravat-gandi-7.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ مواظب خودت باش! - ۸
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7118----------8.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ پانسیون - ۹
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7466--------9.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ تماس با مسیحیان - ۱۰
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7674-gandi-10.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی - عمله بودن چیست؟ ـ ۱۱
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7911--11.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۱۲
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/8219-gandi-12.html
زندگینامه «نلسون ماندلا» رهبر ضدآپارتاید
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/11102-nelson-mandela-sp-1871683038.html
دكتر محمد مصدق
http://www.iranboom.ir/drmosadegh.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
مهانداس کارامچاند گاندی (زاده ۲ اکتبر ۱۸۶۹ - درگذشت ۳۰ ژانویه) رهبر سیاسی و معنوی هندیها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد میکرد. فلسفهٔ بیخشونتی گاندی روی بسیاری از جنبشهای مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذارد.
از زمانی که وی مسئولیت رهبری نبرد برای آزادی و کنگره ملی هند در سال ۱۹۱۸ را به عهده گرفت، به عنوان نمادی ملی شناخته شد و میلیونها نفر از مردم او را با لقب ماهاتما یا روح بزرگ یاد میکردند. هر چند که او از القاب افتخارآمیز بیزار بود ولی امروز هم همگی او را با نام ماهاتما گاندی میشناسند. سوای اینکه بسیاری او را به عنوان یکی از بزرگترین رهبران تاریخ تلقی میکنند، مردم هند از او با عنوان «پدر ملت» یا باپو (در هندی به معنای پدر) یاد میکنند. زادروز وی در هند به عنوان یک روز تعطیل ملی است و گاندی جایانتی نام دارد.
گاندی توانست با استفاده از شیوهٔ ضدخشونت نافرمانی مدنی استقلال هند را از بریتانیا بگیرد و در نهایت دست امپراتوری بریتانیا را از هند کوتاه کند. شیوهٔ مقاومت آرام وی به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرده و آنها را در راه استقلال میهن خود تشویق میکرد. اصل ساتیاگراهای گاندی روی بسیاری از فعالان آزادیخواه نظیر دکتر مارتین لوترکینگ، تنزین گیاتسو، لخ والسا، استفان بیکو، آنگ سان سو کی و نلسون ماندلا تأثیر گذاشت. البته همهٔ این رهبران نتوانستند کاملاً به اصل سخت ضدخشونت و ضدمقاومت وی وفادار بمانند.
ماهاتما گاندی که بود و چه کرد؟
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/10456-mahatma-gandi.html
گاندی به روایت گاندی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/4266-gandi-be-ravat-gandi-1.html
گاندی به روایت گاندی ـ ۲
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/5418-gandi-be-ravayat-gandi-2.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ سبیل آویزان! - ۳
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/5550-gandi-be-ravayat-gandi-3.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۴ - بالنسبه ناامید شدم
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/5728-gandi-be-ravayat-gandi-4.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۵ - سپاس به درگاه الهی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6126-gandi-be-ravayat-gandi-5.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۶ - ...دید «سیاه» هستم!
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6645-gandi-be-ravayat-gandi.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۷ - سختیها ...
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/6840-gandi-be-ravat-gandi-7.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ مواظب خودت باش! - ۸
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7118----------8.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ پانسیون - ۹
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7466--------9.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ تماس با مسیحیان - ۱۰
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7674-gandi-10.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی - عمله بودن چیست؟ ـ ۱۱
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/7911--11.html
مهاتما گاندی به روایت گاندی ـ ۱۲
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/8219-gandi-12.html
زندگینامه «نلسون ماندلا» رهبر ضدآپارتاید
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/11102-nelson-mandela-sp-1871683038.html
دكتر محمد مصدق
http://www.iranboom.ir/drmosadegh.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
تحول تاریخ سازی در جمهوری باکو
دکتر علی علی بابایی درمنی
پژوهشگر و دکترای تاریخ از دانشگاه تهران
@iranboom_ir
چکیده:
تاریخ نگاری در میان کشورهای تازه استقلال یافته، سهم به سزایی در شکل دادن به هویت ملی انسان هایی دارد که اندک زمانیست زیستن در قالب یک ساختار سیاسی جدید را تجربه می کنند. در این مقاله با استفاده از متون کهن و همچنین پژوهش های نوین، تاریخ نگاری در یکی از کشورهای تازه استقلال یافته ی پیرامون ایران یعنی جمهوری آذربایجان را بررسی کرده ایم، و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که به سبب نداشتن پشتوانه تاریخی دیرینه در مقایسه با کشورهای همجوار و همچنین سابقه ی اندک تاسیس حکومت، مورخان این کشور به تحریف تاریخ و یا در حقیقت به «تاریخ سازی» دست زدند و هویت ملی مردمان خود را بر اساس اغراض سیاسی کوتاه مدت تعریف کردند. بخشی از این اغراض سیاسی سبب شده تا هویت ملی در جمهوری آذربایجان بر مبنای تقابل با فرهنگ و تمدن ایران شکل بگیرد، بنابراین نخبگان فرهنگی ایرانی می توانند ضمن آگاهی از این روند تاریخ سازی با اتخاذ یک سیاست فرهنگی مناسب و گفتگو با نخبگان فرهنگی جمهوری آذربایجان، از تنش های سیاسی- فرهنگی میان دو کشور جلوگیری کند.
زمامداران جمهوری آذربایجان در دوره ی کمونیستی و پس از استقلال، به منظور جدایی کامل سیاسی از ایران، درصدد تعریف هویت غیر ایرانی برای منطقه ای بودند که در طول تاریخ بخشی از خاک ایران بوده و خاندان های ایرانی تباری چون «مهرانیان» در آن فرمانروایی می کردند. انکار هویت حقیقی مردمان ساکن در جمهوری آذربایجان به عدم ثبات و قطعیت بنیان های تاریخ و هویت ملی در جمهوری آذربایجان انجامید. این روند قابلیت شکل پذیری بسیار زیادی را به این هویت ساختگی داده است. این امر که چارچوب تاریخ نگاری در این جمهوری کاملا متغیر و دلبخواهی است، سبب شد تا تاریخ سازان در جمهوری آذربایجان هر زمان بر اساس اقتضائات و اغراض سیاسی گوناگون، هویت و تاریخ متغیری برای ساکنان جمهوری آذربایجان در نظر بگیرند. در این بین، از میان اقوام مادها، ماناها، ارانی ها و کاسپی ها و ترک ها، هریک به تناوب در طول این 100 سال سهم بیشتری در بنیان نهادن کشور جمهوری آذربایجان دارا بوده اند و به همین ترتیب نگارش تاریخ در جمهوری آذربایجان، بر اساس اینکه کدام یک از این اقوام نیاکان ساکنان جمهوری آذربایجان بوده اند، همچنین فشارهای سیاستگذاران فرهنگی حزب کمونیست شوروی و اغراض سیاسی دیگر، با تنوع و تحولات بسیاری روبرو بوده است. بخشی از این اغراض سیاسی سبب شده تا هویت ملی در جمهوری آذربایجان بر مبنای تقابل با فرهنگ و تمدن ایران شکل بگیرد، بنابراین نخبگان فرهنگی ایرانی می توانند با اتخاذ یک سیاست فرهنگی مناسب و گفتگو با نخبگان فرهنگی جمهوری آذربایجان، از تنش های سیاسی- فرهنگی میان دو کشور جلوگیری کند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/16855-tahavol-tarikhsazi-dar-jomhori-azarbaijan.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
دکتر علی علی بابایی درمنی
پژوهشگر و دکترای تاریخ از دانشگاه تهران
@iranboom_ir
چکیده:
تاریخ نگاری در میان کشورهای تازه استقلال یافته، سهم به سزایی در شکل دادن به هویت ملی انسان هایی دارد که اندک زمانیست زیستن در قالب یک ساختار سیاسی جدید را تجربه می کنند. در این مقاله با استفاده از متون کهن و همچنین پژوهش های نوین، تاریخ نگاری در یکی از کشورهای تازه استقلال یافته ی پیرامون ایران یعنی جمهوری آذربایجان را بررسی کرده ایم، و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که به سبب نداشتن پشتوانه تاریخی دیرینه در مقایسه با کشورهای همجوار و همچنین سابقه ی اندک تاسیس حکومت، مورخان این کشور به تحریف تاریخ و یا در حقیقت به «تاریخ سازی» دست زدند و هویت ملی مردمان خود را بر اساس اغراض سیاسی کوتاه مدت تعریف کردند. بخشی از این اغراض سیاسی سبب شده تا هویت ملی در جمهوری آذربایجان بر مبنای تقابل با فرهنگ و تمدن ایران شکل بگیرد، بنابراین نخبگان فرهنگی ایرانی می توانند ضمن آگاهی از این روند تاریخ سازی با اتخاذ یک سیاست فرهنگی مناسب و گفتگو با نخبگان فرهنگی جمهوری آذربایجان، از تنش های سیاسی- فرهنگی میان دو کشور جلوگیری کند.
زمامداران جمهوری آذربایجان در دوره ی کمونیستی و پس از استقلال، به منظور جدایی کامل سیاسی از ایران، درصدد تعریف هویت غیر ایرانی برای منطقه ای بودند که در طول تاریخ بخشی از خاک ایران بوده و خاندان های ایرانی تباری چون «مهرانیان» در آن فرمانروایی می کردند. انکار هویت حقیقی مردمان ساکن در جمهوری آذربایجان به عدم ثبات و قطعیت بنیان های تاریخ و هویت ملی در جمهوری آذربایجان انجامید. این روند قابلیت شکل پذیری بسیار زیادی را به این هویت ساختگی داده است. این امر که چارچوب تاریخ نگاری در این جمهوری کاملا متغیر و دلبخواهی است، سبب شد تا تاریخ سازان در جمهوری آذربایجان هر زمان بر اساس اقتضائات و اغراض سیاسی گوناگون، هویت و تاریخ متغیری برای ساکنان جمهوری آذربایجان در نظر بگیرند. در این بین، از میان اقوام مادها، ماناها، ارانی ها و کاسپی ها و ترک ها، هریک به تناوب در طول این 100 سال سهم بیشتری در بنیان نهادن کشور جمهوری آذربایجان دارا بوده اند و به همین ترتیب نگارش تاریخ در جمهوری آذربایجان، بر اساس اینکه کدام یک از این اقوام نیاکان ساکنان جمهوری آذربایجان بوده اند، همچنین فشارهای سیاستگذاران فرهنگی حزب کمونیست شوروی و اغراض سیاسی دیگر، با تنوع و تحولات بسیاری روبرو بوده است. بخشی از این اغراض سیاسی سبب شده تا هویت ملی در جمهوری آذربایجان بر مبنای تقابل با فرهنگ و تمدن ایران شکل بگیرد، بنابراین نخبگان فرهنگی ایرانی می توانند با اتخاذ یک سیاست فرهنگی مناسب و گفتگو با نخبگان فرهنگی جمهوری آذربایجان، از تنش های سیاسی- فرهنگی میان دو کشور جلوگیری کند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/16855-tahavol-tarikhsazi-dar-jomhori-azarbaijan.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
ستارهشناسی در ایران باستان - رصدخانه مراغه - بخش نخست
در روزگاری که خبری از تلسکوپ و دوربینهای نجومی نبود، خواجه نصیرالدین طوسی رصدخانهای را بنا کرد که سالها به عنوان پیشرفتهترین رصد خانه جهان شناخته میشد. رصدخانه مراغه که در مجموعه تاریخی افلاک نما برای مطالعات فصلی و نجومی دانشمندان ایرانی بنا شد دستور ساخت آن را هلاکوخان مغول صادر کرده بود. این روزها آثار کمی از آن به جا مانده است، یادگاری از دوران طلایی علم و فرهنگ ایران در دنیا به شمار میآید که در سال657 بنا شد و در برپایی آن شخصیتهای بزرگی مثل علامه قطب الدین فخرالدین مراغی، محی الدین مغربی، علی بن محمود نجم الدین الاسـطرلابی و دیگر بزرگان آن روزگار شرکت داشته اند. در سال 657 هجری قمری، خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف، ریاضیدان و منجم بزرگ ایران، نقشهای به دست «فخرالدین ابوالسعادات احمد بن عثمان مراغی»، معمار معروف آن عصر داد تا ساختمانی بر فراز تپهای در شمال مراغه بسازد. این ساختمان که در دوره ایلخانی ساخته شد همان رصدخانه مشهور مراغه است.بنای رصـدخانه، 15سال طول کشید. به امر هلاکو کتابها و اسباب و آلات علمی و نجومی بسیار که از فتح بغداد به دست آورده بود درآنجا متـمرکز شد. این مجموعه تا سال 703 هجری آباد بود لیـکن پس از آن بر اثر زلزلههای سخت، بی توجهی حکام رو به ویرانی رفت و در حال حاضر آثاری از بناهای متعلقهٔ آن باقی مانده است. این بنا تا زمان سلطان محمّد خدابنده فعال بود و ویرانی آن به طور کامل و دقیق هنوز مشخص نشده است که در چه سالی بوده است ولی در نوشتههای «حمدالله مستوفی» در سال 720 به ویران بودن آن اشاره شده است.
رصدخانه مراغه 167 سال پیش از احداث رصدخانه سمرقند ساخته شد و در زمان آبادانی یکی از معتبرترین رصدخانههای جهان بود
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/8541-setare-shenasi-rasad-khane-maraghe-1.html
***
ستارهشناسی در ایران باستان - رصدخانه مراغه - بخش دوم
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/9059-setare-shenasi-rasad-khane-maraghe-2.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
در روزگاری که خبری از تلسکوپ و دوربینهای نجومی نبود، خواجه نصیرالدین طوسی رصدخانهای را بنا کرد که سالها به عنوان پیشرفتهترین رصد خانه جهان شناخته میشد. رصدخانه مراغه که در مجموعه تاریخی افلاک نما برای مطالعات فصلی و نجومی دانشمندان ایرانی بنا شد دستور ساخت آن را هلاکوخان مغول صادر کرده بود. این روزها آثار کمی از آن به جا مانده است، یادگاری از دوران طلایی علم و فرهنگ ایران در دنیا به شمار میآید که در سال657 بنا شد و در برپایی آن شخصیتهای بزرگی مثل علامه قطب الدین فخرالدین مراغی، محی الدین مغربی، علی بن محمود نجم الدین الاسـطرلابی و دیگر بزرگان آن روزگار شرکت داشته اند. در سال 657 هجری قمری، خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف، ریاضیدان و منجم بزرگ ایران، نقشهای به دست «فخرالدین ابوالسعادات احمد بن عثمان مراغی»، معمار معروف آن عصر داد تا ساختمانی بر فراز تپهای در شمال مراغه بسازد. این ساختمان که در دوره ایلخانی ساخته شد همان رصدخانه مشهور مراغه است.بنای رصـدخانه، 15سال طول کشید. به امر هلاکو کتابها و اسباب و آلات علمی و نجومی بسیار که از فتح بغداد به دست آورده بود درآنجا متـمرکز شد. این مجموعه تا سال 703 هجری آباد بود لیـکن پس از آن بر اثر زلزلههای سخت، بی توجهی حکام رو به ویرانی رفت و در حال حاضر آثاری از بناهای متعلقهٔ آن باقی مانده است. این بنا تا زمان سلطان محمّد خدابنده فعال بود و ویرانی آن به طور کامل و دقیق هنوز مشخص نشده است که در چه سالی بوده است ولی در نوشتههای «حمدالله مستوفی» در سال 720 به ویران بودن آن اشاره شده است.
رصدخانه مراغه 167 سال پیش از احداث رصدخانه سمرقند ساخته شد و در زمان آبادانی یکی از معتبرترین رصدخانههای جهان بود
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/8541-setare-shenasi-rasad-khane-maraghe-1.html
***
ستارهشناسی در ایران باستان - رصدخانه مراغه - بخش دوم
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/9059-setare-shenasi-rasad-khane-maraghe-2.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
Audio
سخنرانی آقای پیمان حریقی
در آیین ویژهی هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان ( گریز اهریمن )
پنجشنبه ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۳
عنوان سخنرانی: جمهوری خود خواندهی مهاباد
@iranboom_ir
در آیین ویژهی هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان ( گریز اهریمن )
پنجشنبه ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۳
عنوان سخنرانی: جمهوری خود خواندهی مهاباد
@iranboom_ir
فهلویات مغربی تبریزی
محمدامین ادیب طوسی
استاد دانشگاه تبریز
شمسالدین محمد مغربی از شعرا و عرفای بزرگ قرن هشتم و اوائل قرن نهم بوده که در قریة امّند از قراء بلوک رود قات تبریز تولد یافته، در آنجا نشو و نما کرده و به سال 808 در تبریز در گذشته و وی را در قبرستان معروف سرخاب دفن کردهاند و چون وی معاصر شیخ صفیالدین اردبیلی است فهلویات او را نیز باید مانند فهلویات شیخ صفی از آثار زبان آذری در قرن هشتم شناخت.
از مقایسة فهلویات شیخ همچو به نظر میرسد که از حیث لهجه و خصوصیات زبانی در کلیات تا حدی شبیه همند، با این تفاوت که هر کدام در اصطلاحات عرفانی و نوع تفکر و تلفظ کلمات وضعی مخصوص به خود دارند و علت آن در قسمت اول جدایی مسلک و در قسمت دوم فاصله مکانی است که شیخ به لهجة مردم اردبیل و مغربی به لهجة حوالی تبریز شعر سروده، اما آنچه در هر دو مشترک میباشد دستخوردگی اشعار است که به علت عدم دسترسی به نسخ متعدد اصلاح آنها خالی از اشکال نیست و چون راجع به فهلویات شیخ صفی در مقالة گذشته بحث شده در اینجا فقط به ذکر جهات اختلاف و مشخصاتی که در اشعار مغربی موجود است اکتفا میکنم:
1- در فهلویات مغربی گیاهی به جای «از» و «ز» «اچ» و «چ» و یا گاهی «اج» و «ج» و «چو» یا «جو» آورده و در مواردی هم «اژ» و «ژ» یا «از» و «ز» موجود است.
ابتدا همچو به نظر رسید که این امر تا حدی بستگی به حرف ما بعد دارد، بدین معنی که مثلاً هر جا بعد از حرف اضافة «از» حرف با صدا یا «و» یا همزه بوده «اژ» و «ژ» بکار میبرده و در غیر این مورد «اچ» و «چ» یا «اج» و «ج» میآورده مانند: «اژین» ـ «اژویر» ـ «اژهنامه داران» «اج دو گیتی» و امثال اینها، ولی مواردی موجود است که این نظریه را نقض میکند مانند «از خویشه» و «از آن» و از این «واژ چشمان» و امثال اینها و همین اختلاف یکی از دلائل دستخوردگی و تصرف کتاب است، مگر تصور شود که «مغربی» مانند دیگر عرفا قیدی به رعایت کامل مقررات لهجهای نداشته و یا اقسام مختلف آن معمول بوده و وی هر جا هر طور خواسته است بکار برده.
2- چنانکه در اشعار خواهیم دید کاتب در موردی کلمه «تومه» را «توبه» نوشته و غالباً «هـ» و «همزه» به صورت «م» کتابت شده مانند «امنامه» به جای «اهنامه» و «امینه» به جای «ائینه» و «میر» به جای هیر.
3- همه جا «ک» و «گ» به یک صورت است و گاهی «د» و «و» دارای یک شکل است و این نیز بر اشکال کار افزوده.
4- در مواردی نقطهها کم و زیاد شده، مانند «پشه» به جای «پیشه» و «بورر» به جای «بوزر» و از این قبیل ... .
با توجه به اشکالات فوق تا هر جا ممکن بود در اصلاح کلمات کوشیده و صورتی را که به نظر صحیح میآمد در داخل دو ابرو آوردهام و کلماتی که اضافه شده در داخل گیومه گذاشم و دربارة اصطلاحات عرفانی و طرز اندیشة مغربی در این اشعار نیز باید به نکات زیر توجه شود:
- مغربی نیز همه جا مانند شیخ صفی به جای حق و خداوند کلمة «اویان» را بکار برده «ر.ک: مقالة سابق)
- از اصطلاحات مخصوص او کلمات «نویوان» و «پیر» است که اولی را در مورد «زندة عشق» و «جویای حق» و دومی را در مورد «گیتی» و «چرخ» بکار برده و همچنین منظور او همه جا از کلمه ژیونده (زنده)» زندة عشق است که هرگز نمیمیرد چنانکه عرفای دیگر نیز همین عقیده را داشتهاند و به گفتة حافظ:
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریدة عالم دوام ما
- مغربی در اشعار خود همه جا به عهدالست توجه دارد و مانند سایر عرفا روان خود را منبعث از حق مطلق میداند که خارج از حدود مکان و زمان است و به همین جهت غالباً به شخصیت ازلی خود اشاره کرده و به زبان حال و مقاله میگوید:
بودم آنروز من از سلسلة دردکشان که نه از تاک نشان بود و نه از تاکنشان
- کلمة اهنام یا اهنامه در اشعار مغربی زیاد به کار رفته و منظور از آن ولایت حق و عشق خداوندی میباشد و همچو به نظر میرسد که این کلمه از اصطلاحات مخصوص به زبان آذری بوده چنانکه در اشعار دیگران نیز دیده میشود.
این کلمه در موردی که مضافالیه یا مفعول به واسطه واقع شده به صورت «چهنام» یا «چهنام» درآمده.
- در اشعار مغربی کلمهای موجود است که آن را «نادر» یا «ناو» میتوان خواند و در مورد محبوب و «یار» بکار رفته و اگر مصحف و محرف «یار» نباشد ناچار باید تصور کنیم که از اصطلاحات مخصوص به اوست، ولی وجه تناسبی که او را به قبول این اصطلاح واداشته بر من مجهول است.
ممکن است تصور شود که «ناد» از جملة «ناد علیا مظهر العجائب» استعاره شده یا «ناو» است به معنی کشتی و چون به موجب خبر مثل الهی بیتی کمثل سفینه نوح من تمسک بهانجی و من تخلف عنها فقد غرق» علی(ع) و اولاد او سفینة نجات هستند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/adabiat/10240-fahlaviat-maghrebi-tabrizi.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
محمدامین ادیب طوسی
استاد دانشگاه تبریز
شمسالدین محمد مغربی از شعرا و عرفای بزرگ قرن هشتم و اوائل قرن نهم بوده که در قریة امّند از قراء بلوک رود قات تبریز تولد یافته، در آنجا نشو و نما کرده و به سال 808 در تبریز در گذشته و وی را در قبرستان معروف سرخاب دفن کردهاند و چون وی معاصر شیخ صفیالدین اردبیلی است فهلویات او را نیز باید مانند فهلویات شیخ صفی از آثار زبان آذری در قرن هشتم شناخت.
از مقایسة فهلویات شیخ همچو به نظر میرسد که از حیث لهجه و خصوصیات زبانی در کلیات تا حدی شبیه همند، با این تفاوت که هر کدام در اصطلاحات عرفانی و نوع تفکر و تلفظ کلمات وضعی مخصوص به خود دارند و علت آن در قسمت اول جدایی مسلک و در قسمت دوم فاصله مکانی است که شیخ به لهجة مردم اردبیل و مغربی به لهجة حوالی تبریز شعر سروده، اما آنچه در هر دو مشترک میباشد دستخوردگی اشعار است که به علت عدم دسترسی به نسخ متعدد اصلاح آنها خالی از اشکال نیست و چون راجع به فهلویات شیخ صفی در مقالة گذشته بحث شده در اینجا فقط به ذکر جهات اختلاف و مشخصاتی که در اشعار مغربی موجود است اکتفا میکنم:
1- در فهلویات مغربی گیاهی به جای «از» و «ز» «اچ» و «چ» و یا گاهی «اج» و «ج» و «چو» یا «جو» آورده و در مواردی هم «اژ» و «ژ» یا «از» و «ز» موجود است.
ابتدا همچو به نظر رسید که این امر تا حدی بستگی به حرف ما بعد دارد، بدین معنی که مثلاً هر جا بعد از حرف اضافة «از» حرف با صدا یا «و» یا همزه بوده «اژ» و «ژ» بکار میبرده و در غیر این مورد «اچ» و «چ» یا «اج» و «ج» میآورده مانند: «اژین» ـ «اژویر» ـ «اژهنامه داران» «اج دو گیتی» و امثال اینها، ولی مواردی موجود است که این نظریه را نقض میکند مانند «از خویشه» و «از آن» و از این «واژ چشمان» و امثال اینها و همین اختلاف یکی از دلائل دستخوردگی و تصرف کتاب است، مگر تصور شود که «مغربی» مانند دیگر عرفا قیدی به رعایت کامل مقررات لهجهای نداشته و یا اقسام مختلف آن معمول بوده و وی هر جا هر طور خواسته است بکار برده.
2- چنانکه در اشعار خواهیم دید کاتب در موردی کلمه «تومه» را «توبه» نوشته و غالباً «هـ» و «همزه» به صورت «م» کتابت شده مانند «امنامه» به جای «اهنامه» و «امینه» به جای «ائینه» و «میر» به جای هیر.
3- همه جا «ک» و «گ» به یک صورت است و گاهی «د» و «و» دارای یک شکل است و این نیز بر اشکال کار افزوده.
4- در مواردی نقطهها کم و زیاد شده، مانند «پشه» به جای «پیشه» و «بورر» به جای «بوزر» و از این قبیل ... .
با توجه به اشکالات فوق تا هر جا ممکن بود در اصلاح کلمات کوشیده و صورتی را که به نظر صحیح میآمد در داخل دو ابرو آوردهام و کلماتی که اضافه شده در داخل گیومه گذاشم و دربارة اصطلاحات عرفانی و طرز اندیشة مغربی در این اشعار نیز باید به نکات زیر توجه شود:
- مغربی نیز همه جا مانند شیخ صفی به جای حق و خداوند کلمة «اویان» را بکار برده «ر.ک: مقالة سابق)
- از اصطلاحات مخصوص او کلمات «نویوان» و «پیر» است که اولی را در مورد «زندة عشق» و «جویای حق» و دومی را در مورد «گیتی» و «چرخ» بکار برده و همچنین منظور او همه جا از کلمه ژیونده (زنده)» زندة عشق است که هرگز نمیمیرد چنانکه عرفای دیگر نیز همین عقیده را داشتهاند و به گفتة حافظ:
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریدة عالم دوام ما
- مغربی در اشعار خود همه جا به عهدالست توجه دارد و مانند سایر عرفا روان خود را منبعث از حق مطلق میداند که خارج از حدود مکان و زمان است و به همین جهت غالباً به شخصیت ازلی خود اشاره کرده و به زبان حال و مقاله میگوید:
بودم آنروز من از سلسلة دردکشان که نه از تاک نشان بود و نه از تاکنشان
- کلمة اهنام یا اهنامه در اشعار مغربی زیاد به کار رفته و منظور از آن ولایت حق و عشق خداوندی میباشد و همچو به نظر میرسد که این کلمه از اصطلاحات مخصوص به زبان آذری بوده چنانکه در اشعار دیگران نیز دیده میشود.
این کلمه در موردی که مضافالیه یا مفعول به واسطه واقع شده به صورت «چهنام» یا «چهنام» درآمده.
- در اشعار مغربی کلمهای موجود است که آن را «نادر» یا «ناو» میتوان خواند و در مورد محبوب و «یار» بکار رفته و اگر مصحف و محرف «یار» نباشد ناچار باید تصور کنیم که از اصطلاحات مخصوص به اوست، ولی وجه تناسبی که او را به قبول این اصطلاح واداشته بر من مجهول است.
ممکن است تصور شود که «ناد» از جملة «ناد علیا مظهر العجائب» استعاره شده یا «ناو» است به معنی کشتی و چون به موجب خبر مثل الهی بیتی کمثل سفینه نوح من تمسک بهانجی و من تخلف عنها فقد غرق» علی(ع) و اولاد او سفینة نجات هستند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/adabiat/10240-fahlaviat-maghrebi-tabrizi.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
www.iranboom.ir
www.iranboom.ir
پیشواز جشن اسفندگان، روز مهر ایرانی - ۱
Www.iranboom.ir
طراح: مجتبی عالیخانی - ایرانبوم، اسفند ۱۳۸۶
@iranboom_ir
روز مهر و مهرورزی به آفریننده و آفرینش
روز مهر و سپاس به زن و زمین
روز مهر ایرانیان به ایرانیان
روز مهر ایرانیان به سرزمین ایران
Esfandgan.iranboom.ir
#جشنهای_ایرانی #جشن_اسفندگان
Www.iranboom.ir
طراح: مجتبی عالیخانی - ایرانبوم، اسفند ۱۳۸۶
@iranboom_ir
روز مهر و مهرورزی به آفریننده و آفرینش
روز مهر و سپاس به زن و زمین
روز مهر ایرانیان به ایرانیان
روز مهر ایرانیان به سرزمین ایران
Esfandgan.iranboom.ir
#جشنهای_ایرانی #جشن_اسفندگان