ولی دلتنگی بیشتر از قهوه آدمو بیدار نگه میداره
یه بار تو بهم زنگ بزن
بگو زنگ زدم فقط صداتو بشنوم
بیبین چجوری من تا شب قند تو دلم آب میشه
اصلا یه موزیک برام بفرست من قول میدم تک تک شعراشو به خودم بگیرم
میبینی ؟
خوشحال کردن من زیادم سخت نیست
اصلا یه بار از آسمان عکس بگیر بفرست بگو نگاه چقدر قشنگه بیبین من به خودم میگیرم ذوق میکنم
شهزاده ای رویای من شاید تویی
آن کس که در خوابم اید شاید تویی
Aynoor
یه بار تو بهم زنگ بزن
بگو زنگ زدم فقط صداتو بشنوم
بیبین چجوری من تا شب قند تو دلم آب میشه
اصلا یه موزیک برام بفرست من قول میدم تک تک شعراشو به خودم بگیرم
میبینی ؟
خوشحال کردن من زیادم سخت نیست
اصلا یه بار از آسمان عکس بگیر بفرست بگو نگاه چقدر قشنگه بیبین من به خودم میگیرم ذوق میکنم
شهزاده ای رویای من شاید تویی
آن کس که در خوابم اید شاید تویی
Aynoor
ببین من اخم کردن تو رو با خنده ی
یکی دیگه عوض نمیکنم، من روزای
سخت با تو رو، با روزای خوب کنار
آدم دیگه ای عوض نمیکنم، من حتی
نداشته های تورو با داشته های
کسی عوض نمیکنم؛ حتی اگه نباشی
هم جاتو به کسی نمیدم🤍💕
یکی دیگه عوض نمیکنم، من روزای
سخت با تو رو، با روزای خوب کنار
آدم دیگه ای عوض نمیکنم، من حتی
نداشته های تورو با داشته های
کسی عوض نمیکنم؛ حتی اگه نباشی
هم جاتو به کسی نمیدم🤍💕
حس میکنم اگه تو نباشی
هیچ چیزی تو این دنیا نیست
که بتونه خوشحالم کنه،
تو همه ی دار و ندارمی،
مرسی که هستی،
مرسی که تمام امید و انگیزه ی فردای منی،
تو برای من ته ته همه ی چیزای خوبی،
چقدر خوبه که دارمت
نور زندگیِ من.🫂♥️
هیچ چیزی تو این دنیا نیست
که بتونه خوشحالم کنه،
تو همه ی دار و ندارمی،
مرسی که هستی،
مرسی که تمام امید و انگیزه ی فردای منی،
تو برای من ته ته همه ی چیزای خوبی،
چقدر خوبه که دارمت
نور زندگیِ من.🫂♥️
بعضی وقت ها آدما ناامید میشن، خسته میشن گاهی هم سرد و مثلی یخ میمانن گوشه ای از قلبی شان هزار و یک آرزو ها و حاجت های میداشته باشن که به هیچ کدام شان نرسیدن،شاید هر روز شان مثلی روزی باشه اصلا مهم نیست زندگی بکنن یا خیر
شاید زندگی که میکنن یا قرار است بکنن اجباری است، شاید منتظر یک فرصت استن که بتانن همه چیز ها ره رها بکنن و برن
اما نور امید میتانه همه چیز ها ره تغییر بته یک کس برم گفته بود هر وقت و هر گاه خواستی چیزی بخای فقط و فقط از خداوند بزرگ بخای فرق نمیکنه چی اما فقط و فقط از او بخای، چون او میتانه همه چیزه خوب بسازه میتانه به تمامی خواسته های قلبیت برسانه چون زور او به همه چیز که بخای میرسه،
به هر شر یک خیر است اگر گاهی وقت خداوند یک زندگی که تو دوست داشتی ره برت نمیته حتما بهتر از او ره خواسته برت نصیب بکنه،و یا هم اگر خواسته یک عشقی ره از زندگیت حذف بکنه میخایه بهتر از او ره برت نصیب بکنه ، چون او به همه چیز آگاه است ، من به آرزو هایم قول رسیدن دادیم با یک دنیا امید ❤️
Aynoor
شاید زندگی که میکنن یا قرار است بکنن اجباری است، شاید منتظر یک فرصت استن که بتانن همه چیز ها ره رها بکنن و برن
اما نور امید میتانه همه چیز ها ره تغییر بته یک کس برم گفته بود هر وقت و هر گاه خواستی چیزی بخای فقط و فقط از خداوند بزرگ بخای فرق نمیکنه چی اما فقط و فقط از او بخای، چون او میتانه همه چیزه خوب بسازه میتانه به تمامی خواسته های قلبیت برسانه چون زور او به همه چیز که بخای میرسه،
به هر شر یک خیر است اگر گاهی وقت خداوند یک زندگی که تو دوست داشتی ره برت نمیته حتما بهتر از او ره خواسته برت نصیب بکنه،و یا هم اگر خواسته یک عشقی ره از زندگیت حذف بکنه میخایه بهتر از او ره برت نصیب بکنه ، چون او به همه چیز آگاه است ، من به آرزو هایم قول رسیدن دادیم با یک دنیا امید ❤️
Aynoor
تمام اون چیزی که در باره تو در سرم است ، ده ها کتاب میشود؛اما تمام چیزی که از تو در دلم است فقط دو کلمه است :
دوستت دارم ؛
همنقدر ساده
Aynoor
دوستت دارم ؛
همنقدر ساده
Aynoor
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
میدانی روزی که ماجرای عشق ترا به مادرم گفتم چی اتفاق افتاد؟
بگذار از اول برایت بگویم۰۰۰
قبل از اینکه حرفی بزنم مو هایم را باز کردم و روی شانه هایم ریختم
مادرم گفته بود مو هایت را که باز میگذاری چند سال بزرگتر معلوم میشوی
میخواستم وقتی از عشق تو میگویم بزرگ باشم۰۰۰
بعد از آن دو پیاله چای ریختم،اما بین خود ما بماند دستم را سوختاندم
و نتوانستم بگویم آخ تا دلم آرام بگیرد، مجبور بودم، چون مادرم اگر میفهمید، بزرگ شدنم را باور نمیکرد دست سوخته ام را زیر پتنوس پنهان کردم چای را مقابلش گذاشتم و کنارش نشستم ۰۰
نمیدانم از کجا باید شروع کنم۰۰۰
با تردید گفتم " مادرجان" آدم اگر عاشق باشد زندگی چقدر دلنشین تر میگذرد، نه؟
عینک مطالعه را از چشمش برداشت و نگاهش را به مو هایم دوخت، مثل اینکه فهمیده باشد
نگاهش را از من گرفت و بین گل های قالین گم کرد
گفت "عشق" چیزی عجیبی است دخترکم ،
مثل این است که جهان را در مردمک چشمت داشته باشی و دیگر هیچی نبینی، هیچ نخواهی وبا تمام ندیدن ها نخواستن ها باز هم شاد باشی و دلخوش
عشق اما خطرات خاص خودش را دارد
عاشق که باشی باید از خیلی چیز ها بگذری ، گاهی از خوشی هایت، گاهی از خودت، گاهی از جوانی ات دستی به مو هایم کشید و ادامه داد
عاشقی بری بعضی ها فقط از دست دادن است بری بعضی ها هم به دست آوردن
اما من فکر میکنم زنها بیشتر از دست میدهند گاهی مو های شان را، که مبادا تار موی در غدا، معشوقش را بیازارد۰۰۰
گاهی ناخن های دست شان را، که مبادا به ذوق معشوقش نباشد و او را ناراحت کند۰۰۰
گاهی عطر شان را در آشپز خانه با بوی غذا عوض میکند، دست شانرا میسوزاند و آخ نمیگویند
مکث کرد و دوباره ادامه داد :
گاهی نمیخورند، نمیپوشن، نادیده میگیرند که معشوق شان ناراحت نشود!
تازه ماجرا ادامه دارتر میشود، وقتی که حسی مادری را تجربه میکنن
عشق صد برابر بزرگتر که در زبان نمیگنجد
دخترکم عاشقی بلای جان آدم ها نیست اما اگر زودتر از وقتش به سرت بیاید از پا در میایی
لبخندی زدم و از جایم بلند شدم به اتاقم رفتم ، جای سوختگی دستم واضیح تر شده بود
رو به روی آیینه به خود نگاه کردم
آه عاشقی چقدر به من نمی آمد
مو هایم را دوباره بافتم دلم میخواست دختر کوچک خانواده بمانم 😊
Aynoor
بگذار از اول برایت بگویم۰۰۰
قبل از اینکه حرفی بزنم مو هایم را باز کردم و روی شانه هایم ریختم
مادرم گفته بود مو هایت را که باز میگذاری چند سال بزرگتر معلوم میشوی
میخواستم وقتی از عشق تو میگویم بزرگ باشم۰۰۰
بعد از آن دو پیاله چای ریختم،اما بین خود ما بماند دستم را سوختاندم
و نتوانستم بگویم آخ تا دلم آرام بگیرد، مجبور بودم، چون مادرم اگر میفهمید، بزرگ شدنم را باور نمیکرد دست سوخته ام را زیر پتنوس پنهان کردم چای را مقابلش گذاشتم و کنارش نشستم ۰۰
نمیدانم از کجا باید شروع کنم۰۰۰
با تردید گفتم " مادرجان" آدم اگر عاشق باشد زندگی چقدر دلنشین تر میگذرد، نه؟
عینک مطالعه را از چشمش برداشت و نگاهش را به مو هایم دوخت، مثل اینکه فهمیده باشد
نگاهش را از من گرفت و بین گل های قالین گم کرد
گفت "عشق" چیزی عجیبی است دخترکم ،
مثل این است که جهان را در مردمک چشمت داشته باشی و دیگر هیچی نبینی، هیچ نخواهی وبا تمام ندیدن ها نخواستن ها باز هم شاد باشی و دلخوش
عشق اما خطرات خاص خودش را دارد
عاشق که باشی باید از خیلی چیز ها بگذری ، گاهی از خوشی هایت، گاهی از خودت، گاهی از جوانی ات دستی به مو هایم کشید و ادامه داد
عاشقی بری بعضی ها فقط از دست دادن است بری بعضی ها هم به دست آوردن
اما من فکر میکنم زنها بیشتر از دست میدهند گاهی مو های شان را، که مبادا تار موی در غدا، معشوقش را بیازارد۰۰۰
گاهی ناخن های دست شان را، که مبادا به ذوق معشوقش نباشد و او را ناراحت کند۰۰۰
گاهی عطر شان را در آشپز خانه با بوی غذا عوض میکند، دست شانرا میسوزاند و آخ نمیگویند
مکث کرد و دوباره ادامه داد :
گاهی نمیخورند، نمیپوشن، نادیده میگیرند که معشوق شان ناراحت نشود!
تازه ماجرا ادامه دارتر میشود، وقتی که حسی مادری را تجربه میکنن
عشق صد برابر بزرگتر که در زبان نمیگنجد
دخترکم عاشقی بلای جان آدم ها نیست اما اگر زودتر از وقتش به سرت بیاید از پا در میایی
لبخندی زدم و از جایم بلند شدم به اتاقم رفتم ، جای سوختگی دستم واضیح تر شده بود
رو به روی آیینه به خود نگاه کردم
آه عاشقی چقدر به من نمی آمد
مو هایم را دوباره بافتم دلم میخواست دختر کوچک خانواده بمانم 😊
Aynoor
قوی ترین پسری که میشناسم تویی، شاید خیلیا قصد دارن ناامید کنن ولی من همیشه بهت افتخار میکنم!
تو نمیخواهی عزیزت بشوم، زور که نیست
یا نگاهم بکند چشم تو مجبور که نیست
شده یک روز بیایی به دلم سر بزنی؟
با توام!خانه ی تنهایی من دور که نیست
آن که با دسته گلی حرف دلش را میزد
پرِ درد است ولی مثلی تو که مغرور که نیست
نازنین، عشق که نه، اخم شما قسمت ما شد
عاشقی های تو با این دل رنجور که نیست
تو مرا دیدی از دور به بیراهه زدی
تو نگو نه، دل دیوانه من کور که نیست
خواستم دل بکنم از تو ولی حیف نشد
لعنتی غیرِ تو با هیچ کسی جور که نیست
مشکل اینجاست نگفتی تو به من، میدانم
تو نمیخواهی عزیزت بشوم زور که نیست
Aynoor
یا نگاهم بکند چشم تو مجبور که نیست
شده یک روز بیایی به دلم سر بزنی؟
با توام!خانه ی تنهایی من دور که نیست
آن که با دسته گلی حرف دلش را میزد
پرِ درد است ولی مثلی تو که مغرور که نیست
نازنین، عشق که نه، اخم شما قسمت ما شد
عاشقی های تو با این دل رنجور که نیست
تو مرا دیدی از دور به بیراهه زدی
تو نگو نه، دل دیوانه من کور که نیست
خواستم دل بکنم از تو ولی حیف نشد
لعنتی غیرِ تو با هیچ کسی جور که نیست
مشکل اینجاست نگفتی تو به من، میدانم
تو نمیخواهی عزیزت بشوم زور که نیست
Aynoor
- سیوش کن ' C₁₇H₂₁NO₄ '
ترکیب شیمی کوکائین
داروی محرک قوی اعتیاد آور !
تو مثل کوکائین تو رگای مني . . :)!🩶🌩️
ترکیب شیمی کوکائین
داروی محرک قوی اعتیاد آور !
تو مثل کوکائین تو رگای مني . . :)!🩶🌩️
بهترین روز زندگیم اون روزی بود که
واسه اولین بار دستاتُ باز کردی و گفتی
بیا بغلم و منم غرق آرامش تنت شدم ♥️
واسه اولین بار دستاتُ باز کردی و گفتی
بیا بغلم و منم غرق آرامش تنت شدم ♥️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عشق حتا با مرگ معشوق تمام نمیشود ❤️
Aynoor
Aynoor
ترا با تمام روز های که نبودی و دوستم نداشتی دوستت خواهم داشت
روز های که حس کردی در این دنیا هیچ کسی دوستت ندارد من دوستت خواهم داشت
روز های که خوب بودی روز های که بد بودی روز های که زیبا بودی روز های که بد قیافه بودی دوستت خواهم داشت
من تار مو های سفید ترا دوست خواهم داشت من چروک روی پیشانی ترا دوست خواهم داشت من لرزیدن دستان ترا دوست خواهم داشت، دوست داشتن من در تو هیچ گاهی تمام نخواهد شد
من ترا در تمام روز دوست خواهم داشت❤️
Aynoor
روز های که حس کردی در این دنیا هیچ کسی دوستت ندارد من دوستت خواهم داشت
روز های که خوب بودی روز های که بد بودی روز های که زیبا بودی روز های که بد قیافه بودی دوستت خواهم داشت
من تار مو های سفید ترا دوست خواهم داشت من چروک روی پیشانی ترا دوست خواهم داشت من لرزیدن دستان ترا دوست خواهم داشت، دوست داشتن من در تو هیچ گاهی تمام نخواهد شد
من ترا در تمام روز دوست خواهم داشت❤️
Aynoor
حس خوب یعنی:
درکِ ارزشِ باز کردن چشمی که میتوانست امروز صبح دیگر گشوده نشود۰۰۰
حس خوب یعنی:
ارزشِ نگاه پر مهر دوباره ی ت در هر بامداد، به چهره عزیزان که ممکن بود دیگر هرگز کنارت نباشند۰۰۰
حس خوب یعنی:
بی تابی تُ برای گرفتن نابینای ناشناسی که قصد عبور از خیابان را دارد۰۰۰
حس خوب یعنی:
نیت خیر برای آنانکه میشناسی و آنانکه نمیشناسی۰۰۰
حس خوب یعنی:
پشتوانه ی دعای پدر و مادر۰۰۰
و حس خوب در یک کلام یعنی:
تبسم دوباره زندگی به تُ در آغاز یک روز دیگر از باقیمانده ای زندگیت۰۰۰
شکر برای بوی خوش زندگی۰۰۰
Aynoor ❤️
درکِ ارزشِ باز کردن چشمی که میتوانست امروز صبح دیگر گشوده نشود۰۰۰
حس خوب یعنی:
ارزشِ نگاه پر مهر دوباره ی ت در هر بامداد، به چهره عزیزان که ممکن بود دیگر هرگز کنارت نباشند۰۰۰
حس خوب یعنی:
بی تابی تُ برای گرفتن نابینای ناشناسی که قصد عبور از خیابان را دارد۰۰۰
حس خوب یعنی:
نیت خیر برای آنانکه میشناسی و آنانکه نمیشناسی۰۰۰
حس خوب یعنی:
پشتوانه ی دعای پدر و مادر۰۰۰
و حس خوب در یک کلام یعنی:
تبسم دوباره زندگی به تُ در آغاز یک روز دیگر از باقیمانده ای زندگیت۰۰۰
شکر برای بوی خوش زندگی۰۰۰
Aynoor ❤️