☑️هادی خانیکی: همانطور که با یک آمپول شیمیدرمانی سرطان درمان نمیشود، با گفتوگوی دورهمی بحران حل کشور نمیشود
🗣گفتوگوی دکتر هادی خانیکی با روزنامه اعتماد:
✔️مگر نسل جوان انقلاب با نسل كهنسال دوران انقلاب تفاوت نسلی نداشتند، چطور در زمان انقلاب به هم رسیدند و هم را درك كردند، مگر در زمان اصلاحات این تفاوتهای نسلی میان جوانان و میانسالان وجود نداشت، چطور این هماهنگی ایجاد شد؟
✔️نسل جوان در جستوجوی آن است كه این تفاوتهایش دیده شود. اما میبیند در عرصههای مختلف وقتی بهرسمیت شناخته میشود كه در هیات و قیافه نسل قدیم قرار داشته باشد نه در هیات و قیافه خودش.
✔️نمیتوان آنچه كه امروز در خیابان، دانشگاه، مدرسه و حتی پشتبام منازل شاهد آن هستیم را با تجربههای قبلی در سال ۵۷، دوران اصلاحات، سال ۸۸ و حتی اعتراضات سالهای ۹۶ و ۹۸ مقایسه كنیم. جنبش اخیر با همه نمونههای قبلی بسیار متفاوت است.
✔️عاملیت زنان در این جنبش بسیار به چشم میخورد. ورود جوانان و نوجوانان در آن برجسته است. تبدیل دانشگاههای غیرسیاسی به دانشگاههای سیاسی به چشم میخورد.
✔️خشونتی كه در برخورد با معترضان وجود دارد، بسیار متفاوت است. نحوه انعكاس این خشونتها و حتی خشونتهای كلامی كه رخ داده است. ادبیات متفاوتی كه وجود دارد، همه و همه متفاوت است.
@jameiyatezananenoandish
🗣گفتوگوی دکتر هادی خانیکی با روزنامه اعتماد:
✔️مگر نسل جوان انقلاب با نسل كهنسال دوران انقلاب تفاوت نسلی نداشتند، چطور در زمان انقلاب به هم رسیدند و هم را درك كردند، مگر در زمان اصلاحات این تفاوتهای نسلی میان جوانان و میانسالان وجود نداشت، چطور این هماهنگی ایجاد شد؟
✔️نسل جوان در جستوجوی آن است كه این تفاوتهایش دیده شود. اما میبیند در عرصههای مختلف وقتی بهرسمیت شناخته میشود كه در هیات و قیافه نسل قدیم قرار داشته باشد نه در هیات و قیافه خودش.
✔️نمیتوان آنچه كه امروز در خیابان، دانشگاه، مدرسه و حتی پشتبام منازل شاهد آن هستیم را با تجربههای قبلی در سال ۵۷، دوران اصلاحات، سال ۸۸ و حتی اعتراضات سالهای ۹۶ و ۹۸ مقایسه كنیم. جنبش اخیر با همه نمونههای قبلی بسیار متفاوت است.
✔️عاملیت زنان در این جنبش بسیار به چشم میخورد. ورود جوانان و نوجوانان در آن برجسته است. تبدیل دانشگاههای غیرسیاسی به دانشگاههای سیاسی به چشم میخورد.
✔️خشونتی كه در برخورد با معترضان وجود دارد، بسیار متفاوت است. نحوه انعكاس این خشونتها و حتی خشونتهای كلامی كه رخ داده است. ادبیات متفاوتی كه وجود دارد، همه و همه متفاوت است.
@jameiyatezananenoandish
☑️بیانیۀ تحلیلیِ جبهۀ اصلاحات ایران درخصوص اعتراضات فراگیر در کشور
پنجاه روز از فاجعۀ جانباختنِ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد و موج گستردۀ اعتراضی که برانگیخت میگذرد و ما نیز همچون سایر هموطنانمان سوگوار بانو مهسا امینی و دهها جانباختۀ هفتههای گذشته در شهرها و استانهای مختلف کشور از جمله کردستان، سیستان و بلوچستان و تهران و نیز حرم شاهچراغ هستیم.
اعتراضات کنونی ابتدا با پیشگامی زنان و جوانان دهۀ هشتادی و با محوریت شعار "زن، زندگی، آزادی" آغاز شد، اما تحلیل آنچه در پنجاه روز گذشته در فضای مجازی، اعتراضات خیابانی و دانشگاهی و واکنش نهادهای مدنی و چهرهها و گروهها و اقشار مختلف رخ داده نشان میدهد که اعتراضات، فرانسلی، فراجنسیتی، فرامنطقهای، فراطبقاتی و فراقومی برای بازپس گرفتن "زندگی" است. این اعتراضات و مطالبات، برآمده از سالها "سیاستِ انکار"، "سیاست به رسمیت نشناختن"، "مسائل انباشتۀ حل ناشده"، "تحقیر شهروندان متکثر" و "سرکوب زندگی" است.
میزان نارضایتیهای انباشته و اعتراضات، قابل فروکاهش به آنچه در هفتههای گذشته در خیابان دیده شده، نیست. این اعتراضات علاوه بر خیابان، در نظرسنجیهای معتبر، در عدم مشارکت اکثریتِ جامعه در انتخاباتِ سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، در فضای مجازی و در مواضع نمایندگانِ بانفوذ اقشار و اصنافِ مختلف آشکار و قابل رهگیری است.
تحلیل ژرفنگرانۀ وضعیت و بحران کنونی نمیتواند به نقشِ زمینهسازها و ریشههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیتوجه باشد؛ حاکمیت پدرسالار و مداخلهگر، به رسمیت نشناختن سلائق و سبکهای مختلف زندگی شهروندان، تهی بودن عرصه سیاست از احزابی که اقشار مختلف اجتماعی را نمایندگی کنند، تبعیضهای انباشته علیه زنان، یک دهه میانگین رشد اقتصادی "صفر"، دو برابر شدن فقر در ۵ سال، تحریمهای اقتصادی شدید و افزایشِ محاصره و انزوای ایران، تورم حدوداً ۴۰ درصدیِ چندساله، وجود فساد افسارگسیخته و نهادینه شده، قربانی شدنِ زندگی پیشپای اقتدارگرایی فرهنگی و اجتماعی، کاهشِ شدیدِ ظرفیت حل مسألهایِ نهادهای حکمرانی، کاهشِ شدید امید به اثربخشیِ نهادهای انتخابی، سرکوبِ شدیدِ دیجیتال و نقض گستردۀ حقوق و آزادیهای سایبریِ ایرانیان، مکیده شدنِ شیرۀ طبیعت ایران و انباشت بحرانهای محیط زیستی، فقدان ظرفیتِ اجماعسازی برای حل مسائل، کاربست انواع تمهیدات غیرقانونی و بهظاهر قانونی برای انواع طرد گروههای بزرگی از جمعیت ایران (به جای ایجاد سازوکارهای ادغام و همبستگیساز)، تشدید نابرابریِ آموزشی، وجود نابرابری در برخورداری از سلامت و عدمِ پذیرش تشکلیابی و آزادی رسانه از جمله عوامل و زمینههایی است که برای تحلیلی همهجانبه از وضعیتِ تأسفبار و اعتراضاتِ کنونی باید مورد توجه قرار گیرند.
بیانیه دو نهاد امنیتی کشور بجای توجه دادن به اینکه یکی از ریشههای بحران و اعتراضات بیسر و سازمان کنونی، "بحران نمایندگی" و ضعفِ قدرتِ تشکلیابی جامعه ایران است و بخش بزرگی از گروههای اجتماعی و سیاسی به علت نداشتن نمایندگانی در نهادهای حکمرانی، احساس تحقیر و دیده نشدن میکنند و برای انتقال و تحقق مسالمتآمیز خواستههای خود راهی جز اعتراض در کف خیابان نمیبینند، تقریباً همۀ ظرفیتها و سرمایههای مدنی محدود و تضعیف شده جامعۀ امروز ایران، از فعالیتهای صنفی و سندیکایی تا حزبی و رسانهای را یکسره بازیچۀ بیگانگان معرفی میکند؛ گویی جامعۀ ایران و شهروندانش هیچ عاملیت مستقلی ندارند و هیچ اعتراض درونزا و مستقل از بیگانگان در آن وجود ندارد.
جبهۀ اصلاحات ایران، تن دادن به تغییرات و اصلاحات درونزا و تأمین مطالبات مردم از جانب حاکمیت مستقر را، که خود حاصل مردمیترین انقلاب تاریخ معاصر جهان است، بهترین و در عین حال کم هزینهترین راه برای گذر از بحران و درافتادن کشور در ورطههای ایرانسوز میداند.
حاکمیت میبایست حق اعتراض و بیان خواستههای مسالمتآمیز گروههای مطالبهگر مردم را، "در عمل" به رسمیت بشناسد و با نهایت رواداری با آنان مواجه شود و برای تأمین امنیت، از اعمال خشونت پرهیز کند. ما خصوصاً دقت در حفظ جانها و رعایت حرمت دماء شهروندان ایرانی را اکیدا از حاکمیت خواستاریم.
به هیچوجه و با هیچ دلیلی، جان باختنِ انسانها، حتی یک نفر، در معرکه مواجهه معترضان و حکومت قابل پذیرش و قبول نیست، خاصه آنکه شاهد جان باختن تعداد کثیری از هموطنانمان در یک روز و واقعه، مانند جمعههای خونین زاهدان و خاش باشیم.
ما اصلاحطلبان، هم مدافع حقوق و آزادیهای اساسیِ همۀ شهروندان ایران و مطالبهگر اصلاحاتِ ریشهای در حکمرانی ایرانیم و هم مخالف صریحِ اعمال هر نوع خشونت از جانب تمامی طرفها. خشن شدن فضای کشور میتواند زمینهسازِ برهم خوردن امنیتِ مردم و تهدید تمامیتِ کشور باشد.
@jameiyatezananenoandish
ادامه:
https://modaresinpress.ir/news/2835/
پنجاه روز از فاجعۀ جانباختنِ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد و موج گستردۀ اعتراضی که برانگیخت میگذرد و ما نیز همچون سایر هموطنانمان سوگوار بانو مهسا امینی و دهها جانباختۀ هفتههای گذشته در شهرها و استانهای مختلف کشور از جمله کردستان، سیستان و بلوچستان و تهران و نیز حرم شاهچراغ هستیم.
اعتراضات کنونی ابتدا با پیشگامی زنان و جوانان دهۀ هشتادی و با محوریت شعار "زن، زندگی، آزادی" آغاز شد، اما تحلیل آنچه در پنجاه روز گذشته در فضای مجازی، اعتراضات خیابانی و دانشگاهی و واکنش نهادهای مدنی و چهرهها و گروهها و اقشار مختلف رخ داده نشان میدهد که اعتراضات، فرانسلی، فراجنسیتی، فرامنطقهای، فراطبقاتی و فراقومی برای بازپس گرفتن "زندگی" است. این اعتراضات و مطالبات، برآمده از سالها "سیاستِ انکار"، "سیاست به رسمیت نشناختن"، "مسائل انباشتۀ حل ناشده"، "تحقیر شهروندان متکثر" و "سرکوب زندگی" است.
میزان نارضایتیهای انباشته و اعتراضات، قابل فروکاهش به آنچه در هفتههای گذشته در خیابان دیده شده، نیست. این اعتراضات علاوه بر خیابان، در نظرسنجیهای معتبر، در عدم مشارکت اکثریتِ جامعه در انتخاباتِ سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، در فضای مجازی و در مواضع نمایندگانِ بانفوذ اقشار و اصنافِ مختلف آشکار و قابل رهگیری است.
تحلیل ژرفنگرانۀ وضعیت و بحران کنونی نمیتواند به نقشِ زمینهسازها و ریشههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیتوجه باشد؛ حاکمیت پدرسالار و مداخلهگر، به رسمیت نشناختن سلائق و سبکهای مختلف زندگی شهروندان، تهی بودن عرصه سیاست از احزابی که اقشار مختلف اجتماعی را نمایندگی کنند، تبعیضهای انباشته علیه زنان، یک دهه میانگین رشد اقتصادی "صفر"، دو برابر شدن فقر در ۵ سال، تحریمهای اقتصادی شدید و افزایشِ محاصره و انزوای ایران، تورم حدوداً ۴۰ درصدیِ چندساله، وجود فساد افسارگسیخته و نهادینه شده، قربانی شدنِ زندگی پیشپای اقتدارگرایی فرهنگی و اجتماعی، کاهشِ شدیدِ ظرفیت حل مسألهایِ نهادهای حکمرانی، کاهشِ شدید امید به اثربخشیِ نهادهای انتخابی، سرکوبِ شدیدِ دیجیتال و نقض گستردۀ حقوق و آزادیهای سایبریِ ایرانیان، مکیده شدنِ شیرۀ طبیعت ایران و انباشت بحرانهای محیط زیستی، فقدان ظرفیتِ اجماعسازی برای حل مسائل، کاربست انواع تمهیدات غیرقانونی و بهظاهر قانونی برای انواع طرد گروههای بزرگی از جمعیت ایران (به جای ایجاد سازوکارهای ادغام و همبستگیساز)، تشدید نابرابریِ آموزشی، وجود نابرابری در برخورداری از سلامت و عدمِ پذیرش تشکلیابی و آزادی رسانه از جمله عوامل و زمینههایی است که برای تحلیلی همهجانبه از وضعیتِ تأسفبار و اعتراضاتِ کنونی باید مورد توجه قرار گیرند.
بیانیه دو نهاد امنیتی کشور بجای توجه دادن به اینکه یکی از ریشههای بحران و اعتراضات بیسر و سازمان کنونی، "بحران نمایندگی" و ضعفِ قدرتِ تشکلیابی جامعه ایران است و بخش بزرگی از گروههای اجتماعی و سیاسی به علت نداشتن نمایندگانی در نهادهای حکمرانی، احساس تحقیر و دیده نشدن میکنند و برای انتقال و تحقق مسالمتآمیز خواستههای خود راهی جز اعتراض در کف خیابان نمیبینند، تقریباً همۀ ظرفیتها و سرمایههای مدنی محدود و تضعیف شده جامعۀ امروز ایران، از فعالیتهای صنفی و سندیکایی تا حزبی و رسانهای را یکسره بازیچۀ بیگانگان معرفی میکند؛ گویی جامعۀ ایران و شهروندانش هیچ عاملیت مستقلی ندارند و هیچ اعتراض درونزا و مستقل از بیگانگان در آن وجود ندارد.
جبهۀ اصلاحات ایران، تن دادن به تغییرات و اصلاحات درونزا و تأمین مطالبات مردم از جانب حاکمیت مستقر را، که خود حاصل مردمیترین انقلاب تاریخ معاصر جهان است، بهترین و در عین حال کم هزینهترین راه برای گذر از بحران و درافتادن کشور در ورطههای ایرانسوز میداند.
حاکمیت میبایست حق اعتراض و بیان خواستههای مسالمتآمیز گروههای مطالبهگر مردم را، "در عمل" به رسمیت بشناسد و با نهایت رواداری با آنان مواجه شود و برای تأمین امنیت، از اعمال خشونت پرهیز کند. ما خصوصاً دقت در حفظ جانها و رعایت حرمت دماء شهروندان ایرانی را اکیدا از حاکمیت خواستاریم.
به هیچوجه و با هیچ دلیلی، جان باختنِ انسانها، حتی یک نفر، در معرکه مواجهه معترضان و حکومت قابل پذیرش و قبول نیست، خاصه آنکه شاهد جان باختن تعداد کثیری از هموطنانمان در یک روز و واقعه، مانند جمعههای خونین زاهدان و خاش باشیم.
ما اصلاحطلبان، هم مدافع حقوق و آزادیهای اساسیِ همۀ شهروندان ایران و مطالبهگر اصلاحاتِ ریشهای در حکمرانی ایرانیم و هم مخالف صریحِ اعمال هر نوع خشونت از جانب تمامی طرفها. خشن شدن فضای کشور میتواند زمینهسازِ برهم خوردن امنیتِ مردم و تهدید تمامیتِ کشور باشد.
@jameiyatezananenoandish
ادامه:
https://modaresinpress.ir/news/2835/
پایگاه اطلاع رسانی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها
فروپاشی و براندازی، نظامهایی را تهدید میکند که یا مانند رژیم قذافی در برابر مطالبات اجتماعی به مواضع متصلبانه خود ادامه دادند…
◊فروپاشی و براندازی، نظامهایی را تهدید میکند که یا مانند رژیم قذافی در برابر مطالبات اجتماعی به مواضع متصلبانه خود ادامه دادند یا مانند رژیم پهلوی دیرتر از آنچه باید به فکر انعطاف و تغییر افتادند/ ◊اعتراضات کنونی ابتدا با محوریت شعار “زن، زندگی، آزادی”…
🔰گناه خاتمی
✍🏻علیرضا کفایی
🔸جنبش اخیر موجب شد بسیاری از آنچه از گذشته هشدار داده شده بود و از آن روی برتافتند؛ از نو مطرح گردد و این بار از کف خیابان و با اعتراضاتی که شکلی رادیکال به خود گرفته است بر حاکمیت تحمیل می شود، اما باز هم افرادی و جریانی خاص نه تنها نمی خواهند عبرت بگیرند بلکه با بی توجهی به خواست و مطالبه ملت راه را در سرکوب می دانند.
🔸گروهی تندرو و در اقلیت با تمام توان و با نهایت بهره بردن از قدرت، از دیر باز پایگاهی یافته اند که عمده عملکرد آنان برگرفته از آرای خشونت گرایانه افرادی چون مرحوم مصباح یزدی است و اکنون که آن نظریات و آنگونه عملکردها تا جایی پیش رفته است که مردم و بخصوص جوانان عاصی شده اند؛ از فضای بسته و امنیتی، از تبعیض و زور و قلدری، از فساد و ناکارآمدی، از دروغ و ریا و تزویر، از وعده های بی سرانجام، از سبک زندگی تحمیلی و همه به نام اسلام خسته و درمانده شده و عصیان کرده اند.
🔸بخشی از حکومت در این سالها یکه تازی کرده و با رد صلاحیت های گسترده و بازداشت ها و زور گفتن و تهدید ها، میدان را برای ترک تازی تندروهای خشونتگرا آماده نموده و نتیجه این است که در کف خیابان مشاهده می شود، در برابر خشونت کسی دیگر خاموش نمی نشیند، خشونت می کند، بر صاحب قدرت فرض است که در این آشفتگی و پریشانی خود، با نگاهی به گذشته و عملکردی که داشته است، در همه امور تجدید نظر کند و پرهیز از خشونت بر صاحب قدرت اولی تر است.
🔸سید محمد خاتمی از همان ابتدای مرگ دختر ایران خانم مهسا امینی، اعلام انزجار کرد و هشدار داد که صدای مردم شنیده شود و از چنین اعمالی و ادامه خشونت حکومتی پرهیز داد، اما چرا او را نشنیدند و نمی شنوند، در گذشته هم همین هشدارها را داد و آشتی ملی و پرهیز از خشونت را بارها اعلام کرد، اما هر بار به او حمله شد از کیهان و شریعتمدای گرفته تا رسانه های خارجی تا بعضی از افرادی که خود را روشنفکر می دانند و بعضی هم از اصلاح طلبان بودند، راز این هجمه ها چیست؟
🔸خاتمی را باید به زمین نقد کشید ولی اینکه فوراً و بعد از هر گفته و نظر وی، با شدت هر چه بیشتر به او حمله ور می شوند دلیل دارد، حاکمیت که هیچوقت با خاتمی سر سازشی نخواهد داشت زیرا هنوز افشای قتل های زنجیره ای و ایستادگی خاتمی در برابر فشارهای نظامیان و امنیتی ها را از یاد نبرده اند وانگهی دوران ریاست جمهوری او را که یکی از درخشان ترین دوره های ریاست جمهوری بود و رفاه نسبی مردم و پاکدستی دولت و مدیران وی زبانزد است و نیز احترامی که خارج برای شخصیت خاتمی و در دوره وی برای ایران قائل بودند ...همه اینها معنایی خاص برای حاکمیت دارد که هنوز نتوانسته است حتی با حاکمیت یکدست! هم گوشه ای از آن دوران را برای خود رقم بزند و با تمام شعارها و وعده ها و نظریات شاذ!، فساد و تباهی ارمغان آورده ست.
🔸خاتمی بذری را کاشت که هر چند امروز شخصیت وی را مورد تهتک و فحاشی و اهانت قرار می دهند ولی آن بذر امروز درخت تناوری شده است که سایه گستر اندیشه اصلاحی و خشونت پرهیز است، جنبش اخیر دگردیسی عمیقی را در جامعه پدید آورده و به تدریج مسیری را بسوی خردورزی و آزادی و آبادانی و عزت ایران می گشاید.
🔸به جوانان باید فرصت داد، حکومت باید جنبش را به رسمیت بشناسد، باید اعتراض مردم را و کف خیابان را باور کند، باید نگرش خود را تغییر دهد، زمانه جوانان و مطالبات آنهاست، مشعلی که دیروز به دست خاتمی بود و او خود گفت به دنبال قهرمان نباشید و مردم خود میدان دار اصلی باشند، امروز همان شده است و مشعل به دست جوانان است، آنان خود رهبرانند.
آنان که هنری جز تخریب کردن و دروغ پراکنی و ناسزا گویی ندارند و دشمنی می کنند، به خود آسیب می زنند نه به خاتمی، بر سر عقلانیت می کوبند و راه خشونت که پایانی جز کشتار و تجزیه و تفرقه و قطبی کردن جامعه ندارد را هموار می کنند.
🔸خاتمی را باید نقد کرد ولی نه با بی اخلاقی و بیتقوایی که معنایی جز دشمنی و اعتزال سیاسی و بی توجهی به آیندهی ایران و آبادانیاش ندارد، خاتمی جدای از عرصه سیاسی، اندیشمندی است خشونت پرهیز و مصلح اجتماعی که در تاریخ ثبت شده است و در مسیر همه جریان های سیاسی و نوسانات اجتماعی و در دوران های آینده به او و عملکرد و اندیشه اش رجوع خواهد شد، نمی شود و نمی توانند او را نادیده بگیرند.
اما دشمنی ها همچنان ادامه خواهد داشت چون گناه خاتمی، اندیشه اصلاحی و شخصیت اوست، صداقت و پاکدستی و در فکر مردم بودن و دوری از قدرت و خشونت پرهیزی هم در کلام و هم در عمل ....
🔸"راستی، آقای خاتمی! خودت بیا و راست و حسینی بگو که گناهِ تو چیست؟ تو چه کردهای که اینها میخواهند سر به تنات نباشد؟"
@jameiyatezananenoandish
✍🏻علیرضا کفایی
🔸جنبش اخیر موجب شد بسیاری از آنچه از گذشته هشدار داده شده بود و از آن روی برتافتند؛ از نو مطرح گردد و این بار از کف خیابان و با اعتراضاتی که شکلی رادیکال به خود گرفته است بر حاکمیت تحمیل می شود، اما باز هم افرادی و جریانی خاص نه تنها نمی خواهند عبرت بگیرند بلکه با بی توجهی به خواست و مطالبه ملت راه را در سرکوب می دانند.
🔸گروهی تندرو و در اقلیت با تمام توان و با نهایت بهره بردن از قدرت، از دیر باز پایگاهی یافته اند که عمده عملکرد آنان برگرفته از آرای خشونت گرایانه افرادی چون مرحوم مصباح یزدی است و اکنون که آن نظریات و آنگونه عملکردها تا جایی پیش رفته است که مردم و بخصوص جوانان عاصی شده اند؛ از فضای بسته و امنیتی، از تبعیض و زور و قلدری، از فساد و ناکارآمدی، از دروغ و ریا و تزویر، از وعده های بی سرانجام، از سبک زندگی تحمیلی و همه به نام اسلام خسته و درمانده شده و عصیان کرده اند.
🔸بخشی از حکومت در این سالها یکه تازی کرده و با رد صلاحیت های گسترده و بازداشت ها و زور گفتن و تهدید ها، میدان را برای ترک تازی تندروهای خشونتگرا آماده نموده و نتیجه این است که در کف خیابان مشاهده می شود، در برابر خشونت کسی دیگر خاموش نمی نشیند، خشونت می کند، بر صاحب قدرت فرض است که در این آشفتگی و پریشانی خود، با نگاهی به گذشته و عملکردی که داشته است، در همه امور تجدید نظر کند و پرهیز از خشونت بر صاحب قدرت اولی تر است.
🔸سید محمد خاتمی از همان ابتدای مرگ دختر ایران خانم مهسا امینی، اعلام انزجار کرد و هشدار داد که صدای مردم شنیده شود و از چنین اعمالی و ادامه خشونت حکومتی پرهیز داد، اما چرا او را نشنیدند و نمی شنوند، در گذشته هم همین هشدارها را داد و آشتی ملی و پرهیز از خشونت را بارها اعلام کرد، اما هر بار به او حمله شد از کیهان و شریعتمدای گرفته تا رسانه های خارجی تا بعضی از افرادی که خود را روشنفکر می دانند و بعضی هم از اصلاح طلبان بودند، راز این هجمه ها چیست؟
🔸خاتمی را باید به زمین نقد کشید ولی اینکه فوراً و بعد از هر گفته و نظر وی، با شدت هر چه بیشتر به او حمله ور می شوند دلیل دارد، حاکمیت که هیچوقت با خاتمی سر سازشی نخواهد داشت زیرا هنوز افشای قتل های زنجیره ای و ایستادگی خاتمی در برابر فشارهای نظامیان و امنیتی ها را از یاد نبرده اند وانگهی دوران ریاست جمهوری او را که یکی از درخشان ترین دوره های ریاست جمهوری بود و رفاه نسبی مردم و پاکدستی دولت و مدیران وی زبانزد است و نیز احترامی که خارج برای شخصیت خاتمی و در دوره وی برای ایران قائل بودند ...همه اینها معنایی خاص برای حاکمیت دارد که هنوز نتوانسته است حتی با حاکمیت یکدست! هم گوشه ای از آن دوران را برای خود رقم بزند و با تمام شعارها و وعده ها و نظریات شاذ!، فساد و تباهی ارمغان آورده ست.
🔸خاتمی بذری را کاشت که هر چند امروز شخصیت وی را مورد تهتک و فحاشی و اهانت قرار می دهند ولی آن بذر امروز درخت تناوری شده است که سایه گستر اندیشه اصلاحی و خشونت پرهیز است، جنبش اخیر دگردیسی عمیقی را در جامعه پدید آورده و به تدریج مسیری را بسوی خردورزی و آزادی و آبادانی و عزت ایران می گشاید.
🔸به جوانان باید فرصت داد، حکومت باید جنبش را به رسمیت بشناسد، باید اعتراض مردم را و کف خیابان را باور کند، باید نگرش خود را تغییر دهد، زمانه جوانان و مطالبات آنهاست، مشعلی که دیروز به دست خاتمی بود و او خود گفت به دنبال قهرمان نباشید و مردم خود میدان دار اصلی باشند، امروز همان شده است و مشعل به دست جوانان است، آنان خود رهبرانند.
آنان که هنری جز تخریب کردن و دروغ پراکنی و ناسزا گویی ندارند و دشمنی می کنند، به خود آسیب می زنند نه به خاتمی، بر سر عقلانیت می کوبند و راه خشونت که پایانی جز کشتار و تجزیه و تفرقه و قطبی کردن جامعه ندارد را هموار می کنند.
🔸خاتمی را باید نقد کرد ولی نه با بی اخلاقی و بیتقوایی که معنایی جز دشمنی و اعتزال سیاسی و بی توجهی به آیندهی ایران و آبادانیاش ندارد، خاتمی جدای از عرصه سیاسی، اندیشمندی است خشونت پرهیز و مصلح اجتماعی که در تاریخ ثبت شده است و در مسیر همه جریان های سیاسی و نوسانات اجتماعی و در دوران های آینده به او و عملکرد و اندیشه اش رجوع خواهد شد، نمی شود و نمی توانند او را نادیده بگیرند.
اما دشمنی ها همچنان ادامه خواهد داشت چون گناه خاتمی، اندیشه اصلاحی و شخصیت اوست، صداقت و پاکدستی و در فکر مردم بودن و دوری از قدرت و خشونت پرهیزی هم در کلام و هم در عمل ....
🔸"راستی، آقای خاتمی! خودت بیا و راست و حسینی بگو که گناهِ تو چیست؟ تو چه کردهای که اینها میخواهند سر به تنات نباشد؟"
@jameiyatezananenoandish
Forwarded from Farshad Hajighasemi
من شهروَندِ خشونَت پَرهیزِ ایرانیَ م
به دریچه هایِ گُشودۀ گفت و گو
آقایان !
*
من
نه داعِشیَ م نه طالبانیَ م
نه از بَرَندازانِ تَبعیدی به آلبانیَ م
نه اَهلِ بَند و بَست و تَبانیَ م
نه اِختِلاسگرِ هزارها میلیارد تومانیَ م
نه به قولِ شما اِغتِشاشگرِ خیابانیَ م
*
من
شهروَندِ خشونَت پَرهیزِ ایرانیَ م
*
با این همه
در بَندِ شما زندانیَ م
*
وَ « جُرمِ » من
همه اینَ ست که
به « گفت و گو» می خوانَم
وَ می دانَم
که در نِگاهِ از بالا به پایین
جُز زور و دستور
به مأمورانِ مَعذور
برای تَثبیتِ اُمور
زَبانی نیست
وَ پاسُخگو کردنِ قُدرَت
دَرین وِلایَت
کارِ آسانی نیست
*
من
امّا
به رَغمِ ویژه خواریِ از ما بهتران
برایِ همه
خواستارِ نِگاهِ بَرابَر وَ انسانیَ م
*
آقایان !
صدایِ من
چه دیروز و چه امروز
هنوز
به « تک صدایی » می گوید :
« ایست !»
*
صدایِ مَردُم
« چند صدایی» ست
وً همین صدا ست
که رو به سویِ آزادی ست
*
امّا
بَرای این صدایِ مُدارا
گوشِ شنوایی نیست
به رَغمِ تَلاش هایِ طولانیَ م
*
آقایان !
یادِ تان باشد !
من
تنها
یکی از بی شُمار قربانیانِ وَضعِ موجود
وَ مُعتَرِض به این بی سَر و سامانیَ م
*
من
شهروَندِ خشونَت پَرهیزِ ایرانیَ م
*
با این همه
در بَندِ شما زندانیَ م ...
سعید شهرتاش
آبان ماه 1401
@jameiyatezananenoandish
به دریچه هایِ گُشودۀ گفت و گو
آقایان !
*
من
نه داعِشیَ م نه طالبانیَ م
نه از بَرَندازانِ تَبعیدی به آلبانیَ م
نه اَهلِ بَند و بَست و تَبانیَ م
نه اِختِلاسگرِ هزارها میلیارد تومانیَ م
نه به قولِ شما اِغتِشاشگرِ خیابانیَ م
*
من
شهروَندِ خشونَت پَرهیزِ ایرانیَ م
*
با این همه
در بَندِ شما زندانیَ م
*
وَ « جُرمِ » من
همه اینَ ست که
به « گفت و گو» می خوانَم
وَ می دانَم
که در نِگاهِ از بالا به پایین
جُز زور و دستور
به مأمورانِ مَعذور
برای تَثبیتِ اُمور
زَبانی نیست
وَ پاسُخگو کردنِ قُدرَت
دَرین وِلایَت
کارِ آسانی نیست
*
من
امّا
به رَغمِ ویژه خواریِ از ما بهتران
برایِ همه
خواستارِ نِگاهِ بَرابَر وَ انسانیَ م
*
آقایان !
صدایِ من
چه دیروز و چه امروز
هنوز
به « تک صدایی » می گوید :
« ایست !»
*
صدایِ مَردُم
« چند صدایی» ست
وً همین صدا ست
که رو به سویِ آزادی ست
*
امّا
بَرای این صدایِ مُدارا
گوشِ شنوایی نیست
به رَغمِ تَلاش هایِ طولانیَ م
*
آقایان !
یادِ تان باشد !
من
تنها
یکی از بی شُمار قربانیانِ وَضعِ موجود
وَ مُعتَرِض به این بی سَر و سامانیَ م
*
من
شهروَندِ خشونَت پَرهیزِ ایرانیَ م
*
با این همه
در بَندِ شما زندانیَ م ...
سعید شهرتاش
آبان ماه 1401
@jameiyatezananenoandish
Forwarded from Farshad Hajighasemi
شنبه 21آبان..pdf
1.4 MB
✅معترضان به مرگ مهسا امینی به دنبال مطالبات سیاسی نیستند
گفتوگو از میثم سعادت، خبرنگار گروه سیاست
روزنامه هممیهن _ ۲۶ مهر ۱۴۰۱
♦️فاطمه راکعی دبیر کل جمعیت زنان مسلمان نواندیش:
با وجود اینکه در ربع قرن گذشته اصلاحطلبان تلاشهای زیادی کردند که نمایندگی زنان مدرن ایران را به دست بیاورند، اما در اعتراضات اخیر، کسی این تلاشها را به رسمیت نمیشناخت. فاطمه راکعی از شخصیتهایی است که سالهاست در احزاب مختلف بهخصوص جمعیت زنان مسلمان نواندیش، از حضور زنان در عرصه سیاسی دفاع کرده است و تلاش کرده تا مدافع حقوق زنان در حاکمیت و همینطور در تشکیلات وسیع اصلاحطلبان فعال باشد. با او درباره وضعیت این روزهای اصلاحطلبان و نسبت احزاب اصلاحطلب با اعتراضات اخیر به گفتوگو نشستیم که در ادامه میآید.
♦️از وقتی حاکمیت، نقش احزاب را نادیده گرفت و احزاب نتوانستند در جایگاه واقعی خود ایفای نقش کنند، به مرور، این جایگاه به مخاطره افتاد. احزاب به اتکای اساسنامههای خود که مصوب وزارت کشور است، میتوانند در مسائل مختلف ورود کنند، اما متاسفانه امروز میبینیم که وزارت کشور، بهعنوان نهاد متولی امور سیاسی که باید مدافع حقوق احزاب رسمی کشور باشد، اجازه نمیدهد که احزاب حتی از حقوق قانونی مسلم خود استفاده کنند و قدمی در راستای دفاع از حقوق مردم بردارند.
♦️وقتی بیتوجهی به احزاب، از سوی حاکمیت، مدام تکرار میشود، طبیعی است که مردم، آن را بیاثر تلقی میکنند. در بعضی موارد که در سالهای اخیر پیش آمد، با وجود اینکه احزاب از سرمایه اجتماعی مناسبی بهرهمند بودند، اما به خاطر سیاستهای کلی کشور، عملا از نقشآفرینی برای بهبود اوضاع بازماندند و نتوانستند نقش واسط میان مردم و حاکمیت را ایفا کنند.
♦️به نظر من، اتفاقاتی که بعد از درگذشت مهسا افتاده، اصولا سیاسی نیست و کسانی که برای بیان خواستههایشان به خیابان آمدند، به دنبال مطالبات سیاسی نبودند. بخش عمده این حرکت در واقع مربوط به اعتراض بچههای دهههشتادی و نیمه دوم دهه هفتادی ما بود که فرزندان دوره تحول ارتباطیای هستند که امروز در دنیا شکل گرفته و تصورات و باورهایشان از هستی و زندگی یا نسل پدر و مادرشان که ما هستیم، تفاوت دارد. نوع نگرش آنها به جهان و جامعه فرق میکند و برای خود دیدگاههایی دارند که بسیار متفاوت است.
متن کامل
https://b2n.ir/s64381
@jameiyatezananenoandish
گفتوگو از میثم سعادت، خبرنگار گروه سیاست
روزنامه هممیهن _ ۲۶ مهر ۱۴۰۱
♦️فاطمه راکعی دبیر کل جمعیت زنان مسلمان نواندیش:
با وجود اینکه در ربع قرن گذشته اصلاحطلبان تلاشهای زیادی کردند که نمایندگی زنان مدرن ایران را به دست بیاورند، اما در اعتراضات اخیر، کسی این تلاشها را به رسمیت نمیشناخت. فاطمه راکعی از شخصیتهایی است که سالهاست در احزاب مختلف بهخصوص جمعیت زنان مسلمان نواندیش، از حضور زنان در عرصه سیاسی دفاع کرده است و تلاش کرده تا مدافع حقوق زنان در حاکمیت و همینطور در تشکیلات وسیع اصلاحطلبان فعال باشد. با او درباره وضعیت این روزهای اصلاحطلبان و نسبت احزاب اصلاحطلب با اعتراضات اخیر به گفتوگو نشستیم که در ادامه میآید.
♦️از وقتی حاکمیت، نقش احزاب را نادیده گرفت و احزاب نتوانستند در جایگاه واقعی خود ایفای نقش کنند، به مرور، این جایگاه به مخاطره افتاد. احزاب به اتکای اساسنامههای خود که مصوب وزارت کشور است، میتوانند در مسائل مختلف ورود کنند، اما متاسفانه امروز میبینیم که وزارت کشور، بهعنوان نهاد متولی امور سیاسی که باید مدافع حقوق احزاب رسمی کشور باشد، اجازه نمیدهد که احزاب حتی از حقوق قانونی مسلم خود استفاده کنند و قدمی در راستای دفاع از حقوق مردم بردارند.
♦️وقتی بیتوجهی به احزاب، از سوی حاکمیت، مدام تکرار میشود، طبیعی است که مردم، آن را بیاثر تلقی میکنند. در بعضی موارد که در سالهای اخیر پیش آمد، با وجود اینکه احزاب از سرمایه اجتماعی مناسبی بهرهمند بودند، اما به خاطر سیاستهای کلی کشور، عملا از نقشآفرینی برای بهبود اوضاع بازماندند و نتوانستند نقش واسط میان مردم و حاکمیت را ایفا کنند.
♦️به نظر من، اتفاقاتی که بعد از درگذشت مهسا افتاده، اصولا سیاسی نیست و کسانی که برای بیان خواستههایشان به خیابان آمدند، به دنبال مطالبات سیاسی نبودند. بخش عمده این حرکت در واقع مربوط به اعتراض بچههای دهههشتادی و نیمه دوم دهه هفتادی ما بود که فرزندان دوره تحول ارتباطیای هستند که امروز در دنیا شکل گرفته و تصورات و باورهایشان از هستی و زندگی یا نسل پدر و مادرشان که ما هستیم، تفاوت دارد. نوع نگرش آنها به جهان و جامعه فرق میکند و برای خود دیدگاههایی دارند که بسیار متفاوت است.
متن کامل
https://b2n.ir/s64381
@jameiyatezananenoandish
hammihanonline.ir
معترضان به دنبال مطالبات سیاسی نیستند
فاطمه راکعی دبیر کل جمعیت زنان مسلمان نواندیش:
✅ ديدار اعضاى جبهه اصلاحات با فخرالسادات محتشمىپور همسر مصطفى تاجزاده
جمعى از اعضاى مجمع عمومى جبهه اصلاحات ايران عصر روز گذشته با حضور در منزل سيد مصطفى تاجزاده با فخرالسادات محتشمىپور همسر اين شخصيت سياسى زندانى ديدار كردند.
بهزاد نبوى رئيس جبهه اصلاحات ايران در اين ديدار ضمن جويا شدن وضعيت سلامتى و شرايط نگهدارى مصطفى تاجزاده در زندان از همسر ايشان، نسبت به وضعيت بحرانى كشور ابراز نگرانى كرده و گفت: با توجه به شرايط خطيرى كه هم اكنون كشور در آن قرار دارد، اميدوارم حكومت هرچه زودتر به اين عقلانيت برسد كه با روشهاى دموكراتيك با اعتراضات مردمى برخورد كرده و از اعمال خشونت و خونريزى اجتناب كند.
رئيس جبهه اصلاحات همچنين با اشاره به اصولى از قانون اساسى، يادآور شد كه اگر طى اين سالها قانون اساسى مبناى اعمال حكمرانى ما قرار مى گرفت، اكنون كشور با چنين بحرانهايى روبرو نمى شد.
سپس فخرالسادات محتشمى پور با تأكيد بر اين كه من و همسرم نيز همانند شما نگران شرايط بحرانى كشور هستيم، در باره وضعيت سلامتى و شرايط نگهدارى مصطفى تاجزاده توضیحاتی ارائه کرد.
وی با غنیمت دانستن حضور نمايندگان احزاب اصلاح طلب در اين دیدار، خاطرهای را که تاجزاده در يكى از ملاقاتهايش گفته بود، برای جمع نقل کرد.
به گفته تاجزاده در دوران اصلاحات از طرف مقامات بالا از آقاى يونسى وزير اطلاعات وقت خواسته بودند با دو حزب مشاركت و نهضت آزادى برخورد كرده و در كل تشكيلات آنان را جمع كند. وزیر اطلاعات هم از نيروهاى تحت امر خود كه داراى گرايش اصولگرايى نيز بودند، مىخواهد فعاليتهای این احزاب را رصد و موارد خلاف قانون را گزارش کنند.كارشناسان مربوطه پس از مدتی تحقيق و بررسى گزارش میدهند که به هیچ مورد خلاف قانون برنخوردهاند و این دو حزب كاملا در چارچوب قانون فعالیت مىكنند.
فخرالسادات محتشمیپور بعد از ذكر اين خاطره در ادامه گفت: تاجزاده معتقد است حاکمیت وجود و فعالیت احزاب و تشكلهاى سياسى و مدنى منتقد را تحمل نمى كند و در پى ايجاد محدوديت بيشتر و بلكه تعطيلى آنهاست. بنابراين احزاب تأثيرگذار بايد مراقب تهديدات و محدوديتهاى پيش روى خود باشند و تلاش كنند موجودیت خود را حفظ كرده و فعالیتهايشان را در چارچوب قانون گسترش دهند.
🔹كانال جبهه اصلاحات ايران
@jebheheslahat
@jameiyatezananenoandish
جمعى از اعضاى مجمع عمومى جبهه اصلاحات ايران عصر روز گذشته با حضور در منزل سيد مصطفى تاجزاده با فخرالسادات محتشمىپور همسر اين شخصيت سياسى زندانى ديدار كردند.
بهزاد نبوى رئيس جبهه اصلاحات ايران در اين ديدار ضمن جويا شدن وضعيت سلامتى و شرايط نگهدارى مصطفى تاجزاده در زندان از همسر ايشان، نسبت به وضعيت بحرانى كشور ابراز نگرانى كرده و گفت: با توجه به شرايط خطيرى كه هم اكنون كشور در آن قرار دارد، اميدوارم حكومت هرچه زودتر به اين عقلانيت برسد كه با روشهاى دموكراتيك با اعتراضات مردمى برخورد كرده و از اعمال خشونت و خونريزى اجتناب كند.
رئيس جبهه اصلاحات همچنين با اشاره به اصولى از قانون اساسى، يادآور شد كه اگر طى اين سالها قانون اساسى مبناى اعمال حكمرانى ما قرار مى گرفت، اكنون كشور با چنين بحرانهايى روبرو نمى شد.
سپس فخرالسادات محتشمى پور با تأكيد بر اين كه من و همسرم نيز همانند شما نگران شرايط بحرانى كشور هستيم، در باره وضعيت سلامتى و شرايط نگهدارى مصطفى تاجزاده توضیحاتی ارائه کرد.
وی با غنیمت دانستن حضور نمايندگان احزاب اصلاح طلب در اين دیدار، خاطرهای را که تاجزاده در يكى از ملاقاتهايش گفته بود، برای جمع نقل کرد.
به گفته تاجزاده در دوران اصلاحات از طرف مقامات بالا از آقاى يونسى وزير اطلاعات وقت خواسته بودند با دو حزب مشاركت و نهضت آزادى برخورد كرده و در كل تشكيلات آنان را جمع كند. وزیر اطلاعات هم از نيروهاى تحت امر خود كه داراى گرايش اصولگرايى نيز بودند، مىخواهد فعاليتهای این احزاب را رصد و موارد خلاف قانون را گزارش کنند.كارشناسان مربوطه پس از مدتی تحقيق و بررسى گزارش میدهند که به هیچ مورد خلاف قانون برنخوردهاند و این دو حزب كاملا در چارچوب قانون فعالیت مىكنند.
فخرالسادات محتشمیپور بعد از ذكر اين خاطره در ادامه گفت: تاجزاده معتقد است حاکمیت وجود و فعالیت احزاب و تشكلهاى سياسى و مدنى منتقد را تحمل نمى كند و در پى ايجاد محدوديت بيشتر و بلكه تعطيلى آنهاست. بنابراين احزاب تأثيرگذار بايد مراقب تهديدات و محدوديتهاى پيش روى خود باشند و تلاش كنند موجودیت خود را حفظ كرده و فعالیتهايشان را در چارچوب قانون گسترش دهند.
🔹كانال جبهه اصلاحات ايران
@jebheheslahat
@jameiyatezananenoandish
🔴 لغو قانون تابعیت فرزندان مادر ایرانی در پوشش تصویب قانون سازمان ملی مهاجرت
📍دیگر فرزند ایران نخواهند بود
✍🏻 پیمان حقیقتطلب
📌قانون سازمان ملی مهاجرت ایران بالاخره پس از کش و قوسهای فراوان در روز یکشنبه ۲۲ آبان ماه ۱۴۰۱ به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید. زمزمههای تشکیل این سازمان از سال ۱۳۹۷ در دولت شروع شد. لایحه ۱۷ مادهای تشکیل «سازمان مهاجران اتباع خارجی» در سال ۱۳۹۹ از دولت به مجلس ارسال شد. لایحهای که وظایف و مأموریتهای تعریفشدهاش برای سازمان مهاجرت همانهایی بود که اداره امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور در حال اجرایشان است. تنها تفاوت این بود که آن اداره قرار بود به سازمان تبدیل شود. همین امر باعث شد تا نمایندگان طرح ۳۵ مادهای «تشکیل سازمان ملی اقامت» را در سال ۱۴۰۰ مطرح کنند. عدم توجه مطلق به ایرانیان خارج از کشور به عنوان مهاجران ایرانی در هر دو پیشنهاد مشهود بود. به هر حال، قانونی که در روزهای گذشته به تصویب نمایندگان مجلس رسید، ترکیبی از لایحه دولت و طرح نمایندگان بود. قانونی با ۴۲ ماده که تمرکزش فقط بر مهاجران ورودی به ایران است.
📌در یک نگاه ظاهری به نظر میرسد این قانون با ارائه اقامتهای سهساله و پنجساله و هفتساله نظامی امتیازمحور را برای پذیرش مهاجران در ایران مطرح کرده است. اما با مطالعه دقیقتر مواد و تبصرهها متوجه میشویم که این اقامتهای مدتدار شامل حال درصد بسیار اندکی از مهاجران ورودی به ایران خواهد شد. در حقیقت خروجی نهایی این قانون تغییر چندانی در وضعیت اقامت و ورود مهاجران ایجاد نخواهد کرد. نظام ساماندهی و کنترل مهاجران در این قانون، همان نظامی است که در حالت فعلی اجرا میشود: تلاش برای شناسایی مهاجرانی که به انحای گوناگون غیرقانونی هستند، رد مرز آنها و سپس ورود غیرقانونی آنها و تکرار چرخه ورود، دستگیری، رد مرز، ورود. در حقیقت این قانون با افزایش دایره مجرمانگاری مهاجران و نیز ایرانیان در نهایت باعث تقویت این چرخه باطل و پرهزینه خواهد شد. تعریف شماره شناسایی ۱۰رقمی برای همه مهاجران قانونی از نکات برجسته و قابل قدردانی این قانون است که البته با توجه به تعارضات بین دستگاهی موجود باز هم اجرائیشدنش در هالهای از ابهام قرار دارد. حتی از منظر سازمانی هم این قانون تغییر چندانی ایجاد نخواهد کرد. قبلا «اداره امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور» زیرمجموعه معاونت امنیتی و انتظامی این وزارتخانه قرار داشت: حال طبق این قانون، «سازمان ملی مهاجرت» زیر نظر وزارت کشور خواهد بود: یک پله ارتقای دستگاهی آن هم به خاطر اینکه نام سازمان به میان آمده و ردیفهای بودجهای در نظر گرفته شده باید مبنای دستگاهی داشته باشد. قبلا زمزمههایی بود که این سازمان زیر نظر رئیسجمهور باشد که این اتفاق نیفتاد.
📌قانون سازمان ملی مهاجرت چندان تغییری در نحوه مدیریت مهاجران در ایران ایجاد نخواهد کرد: اما یک تغییر بزرگ در یکی دیگر از قوانین کشور را منجر خواهد شد: لغو قانون تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی. میتوان حتی گفت مصوبه روز یکشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۱ نمایندگان مجلس شورای اسلامی لغو قانون تابعیت فرزندان مادر ایرانی در پوشش تأسیس سازمان ملی مهاجرت بوده است.
📌ماده ۴۱ قانون سازمان ملی مهاجرت بیان میدارد که: «قانون اصلاح قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی مصوب 2/7/1398 از زمان لازمالاجراشدن این قانون به استثنای افرادی که در سامانه مذکور ثبتنام کردهاند لغو میگردد».
👈🏻 ادامه مطلب را در Instant View بخوانید.
👉🏻 @BashgaheZanan 👈🏻
@jameiyatezananenoandish
📍دیگر فرزند ایران نخواهند بود
✍🏻 پیمان حقیقتطلب
📌قانون سازمان ملی مهاجرت ایران بالاخره پس از کش و قوسهای فراوان در روز یکشنبه ۲۲ آبان ماه ۱۴۰۱ به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید. زمزمههای تشکیل این سازمان از سال ۱۳۹۷ در دولت شروع شد. لایحه ۱۷ مادهای تشکیل «سازمان مهاجران اتباع خارجی» در سال ۱۳۹۹ از دولت به مجلس ارسال شد. لایحهای که وظایف و مأموریتهای تعریفشدهاش برای سازمان مهاجرت همانهایی بود که اداره امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور در حال اجرایشان است. تنها تفاوت این بود که آن اداره قرار بود به سازمان تبدیل شود. همین امر باعث شد تا نمایندگان طرح ۳۵ مادهای «تشکیل سازمان ملی اقامت» را در سال ۱۴۰۰ مطرح کنند. عدم توجه مطلق به ایرانیان خارج از کشور به عنوان مهاجران ایرانی در هر دو پیشنهاد مشهود بود. به هر حال، قانونی که در روزهای گذشته به تصویب نمایندگان مجلس رسید، ترکیبی از لایحه دولت و طرح نمایندگان بود. قانونی با ۴۲ ماده که تمرکزش فقط بر مهاجران ورودی به ایران است.
📌در یک نگاه ظاهری به نظر میرسد این قانون با ارائه اقامتهای سهساله و پنجساله و هفتساله نظامی امتیازمحور را برای پذیرش مهاجران در ایران مطرح کرده است. اما با مطالعه دقیقتر مواد و تبصرهها متوجه میشویم که این اقامتهای مدتدار شامل حال درصد بسیار اندکی از مهاجران ورودی به ایران خواهد شد. در حقیقت خروجی نهایی این قانون تغییر چندانی در وضعیت اقامت و ورود مهاجران ایجاد نخواهد کرد. نظام ساماندهی و کنترل مهاجران در این قانون، همان نظامی است که در حالت فعلی اجرا میشود: تلاش برای شناسایی مهاجرانی که به انحای گوناگون غیرقانونی هستند، رد مرز آنها و سپس ورود غیرقانونی آنها و تکرار چرخه ورود، دستگیری، رد مرز، ورود. در حقیقت این قانون با افزایش دایره مجرمانگاری مهاجران و نیز ایرانیان در نهایت باعث تقویت این چرخه باطل و پرهزینه خواهد شد. تعریف شماره شناسایی ۱۰رقمی برای همه مهاجران قانونی از نکات برجسته و قابل قدردانی این قانون است که البته با توجه به تعارضات بین دستگاهی موجود باز هم اجرائیشدنش در هالهای از ابهام قرار دارد. حتی از منظر سازمانی هم این قانون تغییر چندانی ایجاد نخواهد کرد. قبلا «اداره امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور» زیرمجموعه معاونت امنیتی و انتظامی این وزارتخانه قرار داشت: حال طبق این قانون، «سازمان ملی مهاجرت» زیر نظر وزارت کشور خواهد بود: یک پله ارتقای دستگاهی آن هم به خاطر اینکه نام سازمان به میان آمده و ردیفهای بودجهای در نظر گرفته شده باید مبنای دستگاهی داشته باشد. قبلا زمزمههایی بود که این سازمان زیر نظر رئیسجمهور باشد که این اتفاق نیفتاد.
📌قانون سازمان ملی مهاجرت چندان تغییری در نحوه مدیریت مهاجران در ایران ایجاد نخواهد کرد: اما یک تغییر بزرگ در یکی دیگر از قوانین کشور را منجر خواهد شد: لغو قانون تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی. میتوان حتی گفت مصوبه روز یکشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۱ نمایندگان مجلس شورای اسلامی لغو قانون تابعیت فرزندان مادر ایرانی در پوشش تأسیس سازمان ملی مهاجرت بوده است.
📌ماده ۴۱ قانون سازمان ملی مهاجرت بیان میدارد که: «قانون اصلاح قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی مصوب 2/7/1398 از زمان لازمالاجراشدن این قانون به استثنای افرادی که در سامانه مذکور ثبتنام کردهاند لغو میگردد».
👈🏻 ادامه مطلب را در Instant View بخوانید.
👉🏻 @BashgaheZanan 👈🏻
@jameiyatezananenoandish
Telegraph
لغو قانون تابعیت فرزندان مادر ایرانی در پوشش تصویب قانون سازمان ملی مهاجرت
قانون سازمان ملی مهاجرت ایران بالاخره پس از کش و قوسهای فراوان در روز یکشنبه ۲۲ آبان ماه ۱۴۰۱ به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید. زمزمههای تشکیل این سازمان از سال ۱۳۹۷ در دولت شروع شد. لایحه ۱۷ مادهای تشکیل «سازمان مهاجران اتباع خارجی» در سال ۱۳۹۹…
برسد به دست حامد اسماعیلیون
✍🏻احمد زیدآبادی
حامد اسماعیلیون، همسر و دختر نازنینش را در فاجعۀ ساقط کردن هواپیمای اوکراینی از دست داده است. تحمل چنین مصیبتی فوق طاقتِ بشری است. او هر اندازه هم که خشم و کینه از مسببان حادثه به دل گرفته باشد، قابل فهم و همدلی است. فقط از خداوند برمیآید که بر دل سوزان و خونینش مرهمی گذارد.
آقای اسماعیلیون بعد از آن حادثه درگیر فعالیتهایی برای پاسخگو کردن مسئولان حادثه شد و اینک نیز مسئولیت کارزارهای سیاسی در خارج از کشور را به عهده گرفته است.
من به عنوان یک فعالِ سپهر عمومی، نقشی که برای خود تعریف کردهام از جنس "بلاغ" است. در مقامِ اصرار و تحکم و تعیینِ تکلیف برای کسی نیستم. نظرم را مطرح میکنم، خواه مؤثر افتد خواه نیفتد.
بنابراین به آقای اسماعیلیون توصیه میکنم که با این حجم از خشم و کینهای که به "حق" به دل گرفته، وارد سیاست نشود. سیاست در فارسی به معنای تربیت کردن اسب وحشی و در نزد یونانیان نیز تدبیر منزل در سطح کلان آن بوده است. از این رو سیاست عرصۀ فرو نشاندن خشم و انتقامگیری نیست. سرنوشت عموم در آنجا تعیین میشود و از همین رو، به کنشی کاملاً حسابشده و خالی از هر نوع بغض و خشم و کینه و انتقامجویی نیاز دارد.
در اینجا همیشه به دوستانم توصیه کردهام که از روی خشم کنش سیاسی انجام ندهند زیرا تبعاتش دامن بسیاری را میگیرد و ما نسبت به سرنوشت آن "بسیار" مسئولیم و باید پاسخی روشن و اقناع کننده برای آسیبهای ناشی از رفتارمان برای آنها داشته باشیم.
همین توصیه را به آقای اسماعیلیون میکنم. او فردی مصیبت دیده است. رنج و دردِ جانکاهِ از دست دادن عزیزانش را تا مغز استخوان چشیده است. بنابراین، با افرادی که در جای امنی نشستهاند و با بیقیدی و خونسردی میگویند: "خب انقلاب بدون هزینه که نمیشود!" فرق دارد. او غم از دست دادن عزیزانی را با گوشت و پوست و استخوان خود در عینیت آن تجربه کرده و با کسانی که با خیال راحت میگویند: " باید انقلاب کرد و دغدغۀ نتایج آن را نداشت چرا که تاریخ شرکت بیمه نیست!" حتماً متفاوت است.
اینجا در این کشور وضع آنگونه نیست که از آن دور به نظر میرسد. اینجا شکنندهتر از آن است که بسیاری میپندارند. اینجا مستعد به راه افتادن حمام خون است. راه خروج از این وضعیت، خشونتپرهیزی مطلق است. اگر کسی میخواهد کمکی به این مردم ستمدیده کند، نباید خشونت را به کنشی و واکنشی تقسیم و سپس نوع نخستش را تقبیح و نوع دومش را توجیه کند. چرخۀ خشونت و انتقام هم اکنون نیز به حرکت در آمده است و اگر سرعت گیرد فرزندان این کشور را زیر چرخدندههای بیرحم خود پاره پاره خواهد کرد و از کشور ویرانهای تمامعیار به جا خواهد گذاشت.
اسماعیلیون به عنوان کسی که بدترین مصیبت را تحمل کرده است، میتواند بهترین منادی کنش خشونتپرهیز شود و از این طریق علاوه بر کمک به هموطنان خود، زخمهای درون خویش را نیز التیام بخشد. با انتقام هیچ زخمی بهبود پیدا نمیکند بلکه زخم روی زخم میشود و سرایت آن به دیگران در چرخهای توقفناپذیر و نابود کنندۀ همه چیز.
@jameiyatezananenoandish
✍🏻احمد زیدآبادی
حامد اسماعیلیون، همسر و دختر نازنینش را در فاجعۀ ساقط کردن هواپیمای اوکراینی از دست داده است. تحمل چنین مصیبتی فوق طاقتِ بشری است. او هر اندازه هم که خشم و کینه از مسببان حادثه به دل گرفته باشد، قابل فهم و همدلی است. فقط از خداوند برمیآید که بر دل سوزان و خونینش مرهمی گذارد.
آقای اسماعیلیون بعد از آن حادثه درگیر فعالیتهایی برای پاسخگو کردن مسئولان حادثه شد و اینک نیز مسئولیت کارزارهای سیاسی در خارج از کشور را به عهده گرفته است.
من به عنوان یک فعالِ سپهر عمومی، نقشی که برای خود تعریف کردهام از جنس "بلاغ" است. در مقامِ اصرار و تحکم و تعیینِ تکلیف برای کسی نیستم. نظرم را مطرح میکنم، خواه مؤثر افتد خواه نیفتد.
بنابراین به آقای اسماعیلیون توصیه میکنم که با این حجم از خشم و کینهای که به "حق" به دل گرفته، وارد سیاست نشود. سیاست در فارسی به معنای تربیت کردن اسب وحشی و در نزد یونانیان نیز تدبیر منزل در سطح کلان آن بوده است. از این رو سیاست عرصۀ فرو نشاندن خشم و انتقامگیری نیست. سرنوشت عموم در آنجا تعیین میشود و از همین رو، به کنشی کاملاً حسابشده و خالی از هر نوع بغض و خشم و کینه و انتقامجویی نیاز دارد.
در اینجا همیشه به دوستانم توصیه کردهام که از روی خشم کنش سیاسی انجام ندهند زیرا تبعاتش دامن بسیاری را میگیرد و ما نسبت به سرنوشت آن "بسیار" مسئولیم و باید پاسخی روشن و اقناع کننده برای آسیبهای ناشی از رفتارمان برای آنها داشته باشیم.
همین توصیه را به آقای اسماعیلیون میکنم. او فردی مصیبت دیده است. رنج و دردِ جانکاهِ از دست دادن عزیزانش را تا مغز استخوان چشیده است. بنابراین، با افرادی که در جای امنی نشستهاند و با بیقیدی و خونسردی میگویند: "خب انقلاب بدون هزینه که نمیشود!" فرق دارد. او غم از دست دادن عزیزانی را با گوشت و پوست و استخوان خود در عینیت آن تجربه کرده و با کسانی که با خیال راحت میگویند: " باید انقلاب کرد و دغدغۀ نتایج آن را نداشت چرا که تاریخ شرکت بیمه نیست!" حتماً متفاوت است.
اینجا در این کشور وضع آنگونه نیست که از آن دور به نظر میرسد. اینجا شکنندهتر از آن است که بسیاری میپندارند. اینجا مستعد به راه افتادن حمام خون است. راه خروج از این وضعیت، خشونتپرهیزی مطلق است. اگر کسی میخواهد کمکی به این مردم ستمدیده کند، نباید خشونت را به کنشی و واکنشی تقسیم و سپس نوع نخستش را تقبیح و نوع دومش را توجیه کند. چرخۀ خشونت و انتقام هم اکنون نیز به حرکت در آمده است و اگر سرعت گیرد فرزندان این کشور را زیر چرخدندههای بیرحم خود پاره پاره خواهد کرد و از کشور ویرانهای تمامعیار به جا خواهد گذاشت.
اسماعیلیون به عنوان کسی که بدترین مصیبت را تحمل کرده است، میتواند بهترین منادی کنش خشونتپرهیز شود و از این طریق علاوه بر کمک به هموطنان خود، زخمهای درون خویش را نیز التیام بخشد. با انتقام هیچ زخمی بهبود پیدا نمیکند بلکه زخم روی زخم میشود و سرایت آن به دیگران در چرخهای توقفناپذیر و نابود کنندۀ همه چیز.
@jameiyatezananenoandish
✳️ نامه سرگشاده حزب مجمع ایثارگران به رهبری درباره اعتراضات جاری کشور
🔺حزب مجمع ایثارگران در نامه ای خطاب به رهبری، به اعتراضات جاری در کشور و حوادث رخ داده اخیر واکنش نشان داده و راهکارهایی را برای خروج از این وضعیت ارائه کرده است.
🔸در متن این نامه آمده است:
🔸از مدتها قبل به این نتیجه رسیدیم که باب گفتگو با عالیترین نهاد تصمیمگیری در کشور را از سر خیرخواهی و از باب النصیحه الائمه المسلمین باز کرده و آنچه را به نفع انقلاب و کشور و مردم و به صلاح شخص حضرتعالی میدانیم، دلسوزانه مطرح کنیم. در این امر خیر تأخیر شد؛ عمدتا به این دلیل که مخاطب قرار دادن رهبری نظام با سخنان انتقادی و اعتراضی میتواند بد تفسیر شود و نتایج مطلوب و مورد نظر را به همراه نیاورد.
🔸این بود که سخنان و مواضع خود را در قالب بیانیههای «حزب مجمع ایثارگران» منتشر میکردیم و رهبری را غیرمستقیم مخاطب سخنان خود قرار میدادیم. البته انتقاد از عملکرد و مواضع رهبری نظام و توضیح خواستن از رهبران در قبال عملکرد آنان در سیره حکومتی امام علی(ع)، یک امر مطلوب و شرعی است، ولی میان ما با تعالیم و عملکرد آن امام عدل و انصاف و اخلاق، آنچنان شکافی ایجاد شده است که این امر بدیهی را کسانی از مریدان، حمل بر جسارت میکنند و شنیدن حرف منتقدانه و معترضانه خطاب به رهبری را بر نمیتابند.
🔸رخدادهای تلخ و ناگوار اخیر کشور و نوع مواجهه حکومت با اعتراضات ریشهدار اقشار بزرگی از مردم از یک سو و سخنان حضرتعالی در این باره و نسبت دادن همه ماجرا به دشمن از سوی دیگر، ما را واداشت تا این ملاحظه را کنار بگذاریم و حضرتعالی را مخاطب قرار دهیم تا گامی فراپیش نهاده و تا دیر نشده و فرصتها از دست نرفته، کاری بایسته برای اصلاح روند کنونی اداره کشور انجام دهید.
🔸به سخن دیگر، مخاطب قرار دادن حضرتعالی از منظر اهمیت نقش رهبری در تعیین سیاستهای کلان کشور و مسئولیت جدی شما در ایجاد وضع موجود و نیز قدرتی است که تنها شما برای اصلاح امور جامعه در اختیار دارید. پیشتر نوشتیم: «وضعیت کشور از جهات مختلف نگران کننده است. نارضایتی عمومی مردم از وضعیت اقتصادی و اجتماعی از یک سو و بیتوجهی حاکمان به خیرخواهیها و انتقادهای دلسوزان جامعه از سوی دیگر، شرایط دشواری را بر کشور حاکم کرده است.
🔸در هر جمع و محفلی حاضر باشید نارضایتی عموم مردم و نگرانی خواص دلسوز و خیرخواه را شاهد خواهید بود. متاسفانه حکومت به جای بازگشت به قانون اساسی و اجرای بدون تنازل آن و به جای رجوع به مردم و زمینهسازی برای حل مشکلات آنان و جلب رضایت و همراهی ملت، وارد روندی متفاوت شده است، به گونهای که با یکدست کردن حکومت و حاکم کردن نظامیان و امنیتیها، عملا خود را از رای و حمایت مردم بینیاز میداند. این روند به شکل مضاعف، منجر به از دست رفتن حمایت و اعتماد مردم خواهد شد و جمهوری اسلامی را از محتوای جمهوریت و اسلامیت خالی خواهد کرد». (بیانیه دهه فجر
سال 1400)
🔺حضرت آیتالله
🔸ما شکایت داریم که چرا از اسلام مطرح در صدر انقلاب فاصله گرفته و به خلق اسلامی برای حکومت پرداخته شد که با اسلام سال 57 بسیار متفاوت است؟ اسلامی که بر اساس آن انقلاب شد کجا و اسلامی که الان ترویج و عمل می شود کجا؟ بی تردید اسلام مروج تحمل و مدارا و سازگار با جمهوریت و قائل به حق مردم در حکومت و معتقد به حق فعالیت مخالفان و مخالف به کارگیری زور علیه آنان و مدعی انحصاری نبودن قدرت در دست روحانیون و پاسخگو بودن حاکم به مردم و در یک کلام، اسلام سازگار با دموکراسی و مردمسالاری، هنوز هم میتواند در میان مردم و به خصوص جوانان، طرفدار داشته و جذاب باشد؛ اما متاسفانه اسلام مورد عمل حکومت، نه تنها قابل دفاع عقلانی و نظری نیست، بلکه در عمل موجب وحشت و رمیدن نسل جوان از دین و دینداری و دینداران شده است. اکنون کار به جایی کشیده است که برخی معتقدند روحانیت حاکم، غش در معامله کرده یعنی گندم نشان داده اما جو به مردم فروخته است.
🔸ما شکایت داریم که چرا از جمهوریت یک تفسیر شکلی صورت میگیرد و معنای جمهوریت، صرفا به برگزاری انتخابات، آن هم بدون حضور همه سلایق سیاسی محدود شده است؟ انتخابات نشانه دمکراسی است، اما مردمسالاری و جمهوریت محتوایی دارد که باید در قالب انتخابات واقعی و آزاد جاری شود. حفظ ظاهر جمهوریت با برگزاری انتخابات کاری است که بسیاری از حکومتهای فردی اقتدارگرا در گذشته انجام میدادند، اما جمهوریت همانگونه که در همه کشورهای دموکرات جهان شاهدیم، عرصه رقابت آزاد احزاب و جریان های سیاسی با سلایق متفاوت است تا چرخش قدرت صورت گیرد و از رسوب قدرت در نهادهای خاص جلوگیری شود.
🔰متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
http://sobhema.news/?p=22094
@jameiyatezananenoandish
🔺حزب مجمع ایثارگران در نامه ای خطاب به رهبری، به اعتراضات جاری در کشور و حوادث رخ داده اخیر واکنش نشان داده و راهکارهایی را برای خروج از این وضعیت ارائه کرده است.
🔸در متن این نامه آمده است:
🔸از مدتها قبل به این نتیجه رسیدیم که باب گفتگو با عالیترین نهاد تصمیمگیری در کشور را از سر خیرخواهی و از باب النصیحه الائمه المسلمین باز کرده و آنچه را به نفع انقلاب و کشور و مردم و به صلاح شخص حضرتعالی میدانیم، دلسوزانه مطرح کنیم. در این امر خیر تأخیر شد؛ عمدتا به این دلیل که مخاطب قرار دادن رهبری نظام با سخنان انتقادی و اعتراضی میتواند بد تفسیر شود و نتایج مطلوب و مورد نظر را به همراه نیاورد.
🔸این بود که سخنان و مواضع خود را در قالب بیانیههای «حزب مجمع ایثارگران» منتشر میکردیم و رهبری را غیرمستقیم مخاطب سخنان خود قرار میدادیم. البته انتقاد از عملکرد و مواضع رهبری نظام و توضیح خواستن از رهبران در قبال عملکرد آنان در سیره حکومتی امام علی(ع)، یک امر مطلوب و شرعی است، ولی میان ما با تعالیم و عملکرد آن امام عدل و انصاف و اخلاق، آنچنان شکافی ایجاد شده است که این امر بدیهی را کسانی از مریدان، حمل بر جسارت میکنند و شنیدن حرف منتقدانه و معترضانه خطاب به رهبری را بر نمیتابند.
🔸رخدادهای تلخ و ناگوار اخیر کشور و نوع مواجهه حکومت با اعتراضات ریشهدار اقشار بزرگی از مردم از یک سو و سخنان حضرتعالی در این باره و نسبت دادن همه ماجرا به دشمن از سوی دیگر، ما را واداشت تا این ملاحظه را کنار بگذاریم و حضرتعالی را مخاطب قرار دهیم تا گامی فراپیش نهاده و تا دیر نشده و فرصتها از دست نرفته، کاری بایسته برای اصلاح روند کنونی اداره کشور انجام دهید.
🔸به سخن دیگر، مخاطب قرار دادن حضرتعالی از منظر اهمیت نقش رهبری در تعیین سیاستهای کلان کشور و مسئولیت جدی شما در ایجاد وضع موجود و نیز قدرتی است که تنها شما برای اصلاح امور جامعه در اختیار دارید. پیشتر نوشتیم: «وضعیت کشور از جهات مختلف نگران کننده است. نارضایتی عمومی مردم از وضعیت اقتصادی و اجتماعی از یک سو و بیتوجهی حاکمان به خیرخواهیها و انتقادهای دلسوزان جامعه از سوی دیگر، شرایط دشواری را بر کشور حاکم کرده است.
🔸در هر جمع و محفلی حاضر باشید نارضایتی عموم مردم و نگرانی خواص دلسوز و خیرخواه را شاهد خواهید بود. متاسفانه حکومت به جای بازگشت به قانون اساسی و اجرای بدون تنازل آن و به جای رجوع به مردم و زمینهسازی برای حل مشکلات آنان و جلب رضایت و همراهی ملت، وارد روندی متفاوت شده است، به گونهای که با یکدست کردن حکومت و حاکم کردن نظامیان و امنیتیها، عملا خود را از رای و حمایت مردم بینیاز میداند. این روند به شکل مضاعف، منجر به از دست رفتن حمایت و اعتماد مردم خواهد شد و جمهوری اسلامی را از محتوای جمهوریت و اسلامیت خالی خواهد کرد». (بیانیه دهه فجر
سال 1400)
🔺حضرت آیتالله
🔸ما شکایت داریم که چرا از اسلام مطرح در صدر انقلاب فاصله گرفته و به خلق اسلامی برای حکومت پرداخته شد که با اسلام سال 57 بسیار متفاوت است؟ اسلامی که بر اساس آن انقلاب شد کجا و اسلامی که الان ترویج و عمل می شود کجا؟ بی تردید اسلام مروج تحمل و مدارا و سازگار با جمهوریت و قائل به حق مردم در حکومت و معتقد به حق فعالیت مخالفان و مخالف به کارگیری زور علیه آنان و مدعی انحصاری نبودن قدرت در دست روحانیون و پاسخگو بودن حاکم به مردم و در یک کلام، اسلام سازگار با دموکراسی و مردمسالاری، هنوز هم میتواند در میان مردم و به خصوص جوانان، طرفدار داشته و جذاب باشد؛ اما متاسفانه اسلام مورد عمل حکومت، نه تنها قابل دفاع عقلانی و نظری نیست، بلکه در عمل موجب وحشت و رمیدن نسل جوان از دین و دینداری و دینداران شده است. اکنون کار به جایی کشیده است که برخی معتقدند روحانیت حاکم، غش در معامله کرده یعنی گندم نشان داده اما جو به مردم فروخته است.
🔸ما شکایت داریم که چرا از جمهوریت یک تفسیر شکلی صورت میگیرد و معنای جمهوریت، صرفا به برگزاری انتخابات، آن هم بدون حضور همه سلایق سیاسی محدود شده است؟ انتخابات نشانه دمکراسی است، اما مردمسالاری و جمهوریت محتوایی دارد که باید در قالب انتخابات واقعی و آزاد جاری شود. حفظ ظاهر جمهوریت با برگزاری انتخابات کاری است که بسیاری از حکومتهای فردی اقتدارگرا در گذشته انجام میدادند، اما جمهوریت همانگونه که در همه کشورهای دموکرات جهان شاهدیم، عرصه رقابت آزاد احزاب و جریان های سیاسی با سلایق متفاوت است تا چرخش قدرت صورت گیرد و از رسوب قدرت در نهادهای خاص جلوگیری شود.
🔰متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
http://sobhema.news/?p=22094
@jameiyatezananenoandish
صبح ما
نامه سرگشاده حزب مجمع ایثارگران به رهبری درباره اعتراضات جاری در کشور - صبح ما
حزب مجمع ایثارگران به عنوان یکی از احزاب اصلاح طلب در نامه ای به رهبری، به اعتراضات جاری در کشور اشاره کرده و راهکارهایی را ارائه داده است.
Forwarded from A
کودکانِ رنگین کمان
کیانَند اینان
که چُنین آسان
جان می سِتانَند ؟
*
نِمی دانَند
که قربانیانِ شان
کودکانِ رَنگین کمانَ ند ؟
*
آه !
کودکانِ بی کودکی !
به کُدامین گناه
مَرگ ی
چُنین ناگاه ؟
*
به یادِ تان
زین پَس
مادرانِ وطن
کودکانِ رویین تَن
می زایَند
وَ به دادگاهِ تاریخ
با گاهواره هایی
می آیَند
که دران
نوباوِگان
شاهِدانِ دادخواهِ فَردا یَند ...
سعید شهرتاش
27 آبان ماه 1401
کیانَند اینان
که چُنین آسان
جان می سِتانَند ؟
*
نِمی دانَند
که قربانیانِ شان
کودکانِ رَنگین کمانَ ند ؟
*
آه !
کودکانِ بی کودکی !
به کُدامین گناه
مَرگ ی
چُنین ناگاه ؟
*
به یادِ تان
زین پَس
مادرانِ وطن
کودکانِ رویین تَن
می زایَند
وَ به دادگاهِ تاریخ
با گاهواره هایی
می آیَند
که دران
نوباوِگان
شاهِدانِ دادخواهِ فَردا یَند ...
سعید شهرتاش
27 آبان ماه 1401
Forwarded from Deleted Account
كاش یک مادر رهبر بود.
ای کاش یک قانونی وجود داشت که در همه ی دنیا مادرها رهبر باشند!
چون مادرها حواسشان به همهچیز هست.
به بچهها،
بزرگترها،
كوچك ترها
مهمانها،
همسایهها،
رسم و رسوم، عیدها، عیدیها،
ماهیانهی رفتگر،
حتی دخل و خرج تا اخر ماه!
ای کاش یک قانونی وجود داشت
که در کل دنیا مادرها رهبر شوند...
مادرها که رهبر باشند،
آب در دل کسی تکان نمیخورد!
مادرها نمیگذارند
دلی بگیرد...
اگر بگیرد هم نازکِشی میکنند
که زود رفع و رجوع شود!
مادرها، از سهم خودشان میگذرند،
که کسی گرسنه نماند، گرسنه نخوابد.
مادرها مثل نخ تسبیحند.
همه را به هم وصل میکنند.
خوابشان از همه دیرتر است،
بیداریشان از همه زودتر.
مادرها از دعوا، خون و جنگ از مرگ بیزارند...
اگر یک قانونی بود
که مادرها در کل دنیا رهبر بودند،
نمیگذاشتند خون از دماغ کسی بیاید...
بالاخر مادر میفهمد داغ چیست؟
بچه ای یتیم شود یعنی چه؟
کشته شود یعنی چه؟
رهبرها که مادر باشند،
پولی کنار میگذارند،
برای جهیزیهی دخترها
دامادی پسرها،
نو کردن اثاث و پردهها.
نمیگذارند حیف شود
و برود پای هلههوله؟ تیر و ترقه؟
مادرها دنبال خوبی هستند...
دنبال پاکی...شادی...
مصاحبه های خبریشان برای امر خیر است
قراری اگر بگذارد برای امر خیر است.
بندی اگر ببندد برای رختهاست.
آتشی بهپا کند برای آش است.
نه جنگ!
آشی بپزد بهانه است
برای دورهمی.
چیزی ببافند از فکر بلندشان است.
برای روزهای سرد.
از رهبری مادرهاست که
گلدانها شادابند،
شیشهها براق،
خانه بوی زندگی میدهد.
نه بوی دعوا
همه چیز سر جای خودش است...
اگر قانون دنیا این بود که مادرها رهبر باشند،
کل دنیاگل دار میشد
قانونها عوض میشد
میشد از ایالت همسایه زردچوبه قرض گرفت
تعارفی برای کشور بغلی کوفته میبردند
به هم دلداری میدادند
پیراهن های رنگی تابستانه میبردند
تا فلان قاره از عزا دربیاید
زنگ میزدند به فلان خِطّه که ببینند چرا چند روز است صدای بچه هایشان نمی آید؟
دنیا پر از قابهای عکس بود
پر از عطر شمعدانی
قهرشان قهر نبود
آشتی شان همیشگی بود
اگه مادرها درهمه جا
همه کاره بودند
دنیا چقدر زيبا بود..
ای کاش یک قانونی وجود داشت که در همه ی دنیا مادرها رهبر باشند!
چون مادرها حواسشان به همهچیز هست.
به بچهها،
بزرگترها،
كوچك ترها
مهمانها،
همسایهها،
رسم و رسوم، عیدها، عیدیها،
ماهیانهی رفتگر،
حتی دخل و خرج تا اخر ماه!
ای کاش یک قانونی وجود داشت
که در کل دنیا مادرها رهبر شوند...
مادرها که رهبر باشند،
آب در دل کسی تکان نمیخورد!
مادرها نمیگذارند
دلی بگیرد...
اگر بگیرد هم نازکِشی میکنند
که زود رفع و رجوع شود!
مادرها، از سهم خودشان میگذرند،
که کسی گرسنه نماند، گرسنه نخوابد.
مادرها مثل نخ تسبیحند.
همه را به هم وصل میکنند.
خوابشان از همه دیرتر است،
بیداریشان از همه زودتر.
مادرها از دعوا، خون و جنگ از مرگ بیزارند...
اگر یک قانونی بود
که مادرها در کل دنیا رهبر بودند،
نمیگذاشتند خون از دماغ کسی بیاید...
بالاخر مادر میفهمد داغ چیست؟
بچه ای یتیم شود یعنی چه؟
کشته شود یعنی چه؟
رهبرها که مادر باشند،
پولی کنار میگذارند،
برای جهیزیهی دخترها
دامادی پسرها،
نو کردن اثاث و پردهها.
نمیگذارند حیف شود
و برود پای هلههوله؟ تیر و ترقه؟
مادرها دنبال خوبی هستند...
دنبال پاکی...شادی...
مصاحبه های خبریشان برای امر خیر است
قراری اگر بگذارد برای امر خیر است.
بندی اگر ببندد برای رختهاست.
آتشی بهپا کند برای آش است.
نه جنگ!
آشی بپزد بهانه است
برای دورهمی.
چیزی ببافند از فکر بلندشان است.
برای روزهای سرد.
از رهبری مادرهاست که
گلدانها شادابند،
شیشهها براق،
خانه بوی زندگی میدهد.
نه بوی دعوا
همه چیز سر جای خودش است...
اگر قانون دنیا این بود که مادرها رهبر باشند،
کل دنیاگل دار میشد
قانونها عوض میشد
میشد از ایالت همسایه زردچوبه قرض گرفت
تعارفی برای کشور بغلی کوفته میبردند
به هم دلداری میدادند
پیراهن های رنگی تابستانه میبردند
تا فلان قاره از عزا دربیاید
زنگ میزدند به فلان خِطّه که ببینند چرا چند روز است صدای بچه هایشان نمی آید؟
دنیا پر از قابهای عکس بود
پر از عطر شمعدانی
قهرشان قهر نبود
آشتی شان همیشگی بود
اگه مادرها درهمه جا
همه کاره بودند
دنیا چقدر زيبا بود..
*ادعانامه ای علیه حاکمیت :چرا اعتراض از درون نظام رامبدل به اعتراض برنظام نمودید؟*
به عنوان کسی که ازسال ۱۳۴۸ با تکیه بر دین برای استقرار نظامی مردمی وارد مبارزات علیه رژیم ستم شاهی شدم و پس از انقلاب نیز در سنگرهای مختلف در راستای همین هدف برای تثبیت نظام کوشیده ام و مشی اصلاح طلبی را چاره برون رفت از بن بست بوجود آمده می دانم ،حق دارم در دفاع از حقوق مردم و اعتراض به شیوه اداره کشور این ادعانامه را علیه حاکمیت طرح نمایم .
پس از مرگ دختر ایران(مهسا امینی) دربارداشتگاه گشت ارشاد که قرار آقای رئیسی براین بود که این را گشت را برای مدیران فعال کند نه زنان ، بحرانی مملکت را فراگرفته که وارد سومین ماه خود شده است، این رخ داد غم انگیز بهانه ای شد تا بار دیگر موجی از اعتراضات مردمی چون گذشته اما گسترده تر را بوجود آورد که تا کنون تعداد زیادی از مردم چه معترضین و چه نیروهای امنیتی کشته شده اند و این خسارتی جبران ناپذیر برای ملک و ملت می باشد چرا که از هر طرف کشته شود به ضرر منافع ملی است و بیانگر بی تدبیری حاکمیت در انجام حکمرانی خوب در راستای خاتمه دادن به این بحران است . زجر آور ترین آن ها کشته شدن کودکان معصوم است که : "بای ذنب قتلت "(۱).
قانون اساسی هر کشور راههایی برای ممانعت از بوجود آمدن چنین بحران هایی در نظر گرفته است تا با اجرای آن ها از جانب حکومت، کشور دچار عدم مشروعیت نظام حاکم نشود .قانون اساسی ایران علی رغم تضادهایی که در آن وجود دارد،اصولی را در نظر گرفته است تا ضمن استقرار حاکمیت ملی و اداره مملکت با تکیه بر آراء مردم از بوجود آمدن بحران و استبداد رأی در شیوه اداره مملکت ممانعت و جابجایی قدرت به طور مسالمت آمیز در برهه های معین انجام گیرد .عدم اجرای درست بعضی از این اصول و نادیده گرفتن بعضی دیگر از جانب حاکمیت ایجاد این بحران را در برهه های زمانی مختلفی رقم زد ،تا چون آتش زیر خاکستر ۶۳ روز پیش شعله ور شد . این حقوق به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی عبارتند از:
۱ - حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش حق آن ها می باشد و هیچ فرد یا گروهی حق ندارد ولو با وضع قانون آن را در انحصار خویش و یا تفکری خاص درآورد (۲) .
۲ – متناسب با شرایط زمان و مکان در قانون اساسی بازنگری بوجود آید تا نواقض و موانعی که در آن حقوق ملت و حق حاکمیت آن ها را محدود می نماید برطرف شود نه اینکه به نفع قدرت حاکم گسترده تر و بر علیه حقوق مردم مضیق تر گردد، آن گونه که در بازنگری قانون اساسی به جای توجه به رفع موانع موجود در آن ، رسیدن مردم به حقوق خود را محدود و قدرت مطلق حکومت را افزون نماید (۳) .
۳ - اداره امور مملکت باید با اتکاء به آراء عمومی از طریق انتخابات آزاد ، قانونمند ،رقابتی و با حضور نمایندگان همه سلایق گوناگون موجود در مملکت انجام گیرد (۴) .
۴ - اعتراض به حاکمیت و نحوه اداره مملکت حق مردم بوده و دولت موظف به تأمین امنیت آن می باشد نه اینکه در اجرای آن ممانعت نماید (۵).
۵ - هر نسلی حق دارد در ارتباط با سرنوشت خود تصمیم گرفته و نوع حکومت مورد نظر خود را انتخاب نماید .اگر اعمال این حق از طریق قوانین موجود میسر نباشد رفراندوم تکلیف آن را معین می نماید (۶).
حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش با وضع قوانینی در خدمت تفکری خاص که قائل به رعیت بودن مردم است در آمد . بازنگری قانون اساسی در راستای افزودن بر قدرت مطلقه حاکمیت و عدم برطرف نمودن موانع تحقق حقوق ملت انجام گرفت . با نظارت استصوابی بر انتخابات حتی در تعیین هیأت های اجرایی که باید از بین اقشار مختلف انتخاب شون زمینه حق مشارکت عمومی نمایندگان تفکر های متکثر در کشور به عنوان نامزد از بین رفت . اجازه برگزاری هیچگونه راهپیمایی و اعتراض مردمی نسبت به نحوه اداره مملکت داده نشد،برعکس جریان طرفدار وضع موجود و حامی حکومت آزاد است هر اعتراض و راهپیمایی را بدون اجازه انجام دهد و حتی به سفارتخانه های دول خارجی حمله نماید . انجام رفراندم با توجه به اینکه قدرت حاکم مشروعیت نظام را امری الهی و نظام را مقدس می داند عملاً تعطیل گشته و به هیچ تقاضایی از طرف هر فرد و جریانی ولو اکثریت مردم باشد اعتنایی نمی شود . این اقدامات حاکمیت یعنی سلب آزادی های مشروع مردم بر خلاف تأکید قانون اساسی می باشد(۷).
اکثریت مردم در فرصت هایی که برایشان پیش آمده به منظور اثبات حسن نیت خود و اینکه خواستار اصلاح وضع موجود و شیوه اداره مملکت از راه مسالمت آمیز،در چارچوب همین نظام به دور از خشونت و درگیری می باشند ، در سال های ۱۳۷۶ ، ۱۳۸۰ ،۱۳۹۲ و۱۳۹۶ با رأی بالای خود به آقایان خاتمی و روحانی که از شخصیت های روحانی و درون نظام هستند این پیام خود را به حاکمیت منتقل نمودند اما گوش شنوایی برای در یافت این پیام نبود .
به عنوان کسی که ازسال ۱۳۴۸ با تکیه بر دین برای استقرار نظامی مردمی وارد مبارزات علیه رژیم ستم شاهی شدم و پس از انقلاب نیز در سنگرهای مختلف در راستای همین هدف برای تثبیت نظام کوشیده ام و مشی اصلاح طلبی را چاره برون رفت از بن بست بوجود آمده می دانم ،حق دارم در دفاع از حقوق مردم و اعتراض به شیوه اداره کشور این ادعانامه را علیه حاکمیت طرح نمایم .
پس از مرگ دختر ایران(مهسا امینی) دربارداشتگاه گشت ارشاد که قرار آقای رئیسی براین بود که این را گشت را برای مدیران فعال کند نه زنان ، بحرانی مملکت را فراگرفته که وارد سومین ماه خود شده است، این رخ داد غم انگیز بهانه ای شد تا بار دیگر موجی از اعتراضات مردمی چون گذشته اما گسترده تر را بوجود آورد که تا کنون تعداد زیادی از مردم چه معترضین و چه نیروهای امنیتی کشته شده اند و این خسارتی جبران ناپذیر برای ملک و ملت می باشد چرا که از هر طرف کشته شود به ضرر منافع ملی است و بیانگر بی تدبیری حاکمیت در انجام حکمرانی خوب در راستای خاتمه دادن به این بحران است . زجر آور ترین آن ها کشته شدن کودکان معصوم است که : "بای ذنب قتلت "(۱).
قانون اساسی هر کشور راههایی برای ممانعت از بوجود آمدن چنین بحران هایی در نظر گرفته است تا با اجرای آن ها از جانب حکومت، کشور دچار عدم مشروعیت نظام حاکم نشود .قانون اساسی ایران علی رغم تضادهایی که در آن وجود دارد،اصولی را در نظر گرفته است تا ضمن استقرار حاکمیت ملی و اداره مملکت با تکیه بر آراء مردم از بوجود آمدن بحران و استبداد رأی در شیوه اداره مملکت ممانعت و جابجایی قدرت به طور مسالمت آمیز در برهه های معین انجام گیرد .عدم اجرای درست بعضی از این اصول و نادیده گرفتن بعضی دیگر از جانب حاکمیت ایجاد این بحران را در برهه های زمانی مختلفی رقم زد ،تا چون آتش زیر خاکستر ۶۳ روز پیش شعله ور شد . این حقوق به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی عبارتند از:
۱ - حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش حق آن ها می باشد و هیچ فرد یا گروهی حق ندارد ولو با وضع قانون آن را در انحصار خویش و یا تفکری خاص درآورد (۲) .
۲ – متناسب با شرایط زمان و مکان در قانون اساسی بازنگری بوجود آید تا نواقض و موانعی که در آن حقوق ملت و حق حاکمیت آن ها را محدود می نماید برطرف شود نه اینکه به نفع قدرت حاکم گسترده تر و بر علیه حقوق مردم مضیق تر گردد، آن گونه که در بازنگری قانون اساسی به جای توجه به رفع موانع موجود در آن ، رسیدن مردم به حقوق خود را محدود و قدرت مطلق حکومت را افزون نماید (۳) .
۳ - اداره امور مملکت باید با اتکاء به آراء عمومی از طریق انتخابات آزاد ، قانونمند ،رقابتی و با حضور نمایندگان همه سلایق گوناگون موجود در مملکت انجام گیرد (۴) .
۴ - اعتراض به حاکمیت و نحوه اداره مملکت حق مردم بوده و دولت موظف به تأمین امنیت آن می باشد نه اینکه در اجرای آن ممانعت نماید (۵).
۵ - هر نسلی حق دارد در ارتباط با سرنوشت خود تصمیم گرفته و نوع حکومت مورد نظر خود را انتخاب نماید .اگر اعمال این حق از طریق قوانین موجود میسر نباشد رفراندوم تکلیف آن را معین می نماید (۶).
حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش با وضع قوانینی در خدمت تفکری خاص که قائل به رعیت بودن مردم است در آمد . بازنگری قانون اساسی در راستای افزودن بر قدرت مطلقه حاکمیت و عدم برطرف نمودن موانع تحقق حقوق ملت انجام گرفت . با نظارت استصوابی بر انتخابات حتی در تعیین هیأت های اجرایی که باید از بین اقشار مختلف انتخاب شون زمینه حق مشارکت عمومی نمایندگان تفکر های متکثر در کشور به عنوان نامزد از بین رفت . اجازه برگزاری هیچگونه راهپیمایی و اعتراض مردمی نسبت به نحوه اداره مملکت داده نشد،برعکس جریان طرفدار وضع موجود و حامی حکومت آزاد است هر اعتراض و راهپیمایی را بدون اجازه انجام دهد و حتی به سفارتخانه های دول خارجی حمله نماید . انجام رفراندم با توجه به اینکه قدرت حاکم مشروعیت نظام را امری الهی و نظام را مقدس می داند عملاً تعطیل گشته و به هیچ تقاضایی از طرف هر فرد و جریانی ولو اکثریت مردم باشد اعتنایی نمی شود . این اقدامات حاکمیت یعنی سلب آزادی های مشروع مردم بر خلاف تأکید قانون اساسی می باشد(۷).
اکثریت مردم در فرصت هایی که برایشان پیش آمده به منظور اثبات حسن نیت خود و اینکه خواستار اصلاح وضع موجود و شیوه اداره مملکت از راه مسالمت آمیز،در چارچوب همین نظام به دور از خشونت و درگیری می باشند ، در سال های ۱۳۷۶ ، ۱۳۸۰ ،۱۳۹۲ و۱۳۹۶ با رأی بالای خود به آقایان خاتمی و روحانی که از شخصیت های روحانی و درون نظام هستند این پیام خود را به حاکمیت منتقل نمودند اما گوش شنوایی برای در یافت این پیام نبود .
در سال ۱۴۰۰ با عدم شرکت ۶۰ در صدی خود در انتخابات ریاست جمهوری و قبل از آن در انتخابات مجلس با حاکمیت اتمام حجت نمودند اما افسوس که این اخطار تادیده گرفته شد تا وضع به اینجا رسید . از حاکمیت باید پرسید چرا اعتراض در درون نظام را به اعتراض بر نظام مبدل نمودید ؟ چرا با عملکرد خود حرمت دین ، حرمت روحانیت ، حرمت نظام را ازبین بردید ٕ؟چرا هنوز راه حل این بحران را برخورد سرکوبگران و مقابله خشن می دانید ؟چرا هنوز نپذیرفته اید که نحوه حکمرانی مورد قبولتان مملکت را دجار مشکل اقتصادی،فرهنگی،سیاسی ،بین المللی و مشروعیت مردمی نموده است ؟چرا هنوز نپذیرفته اید که اعتراضات مردمی نشأت گرفته از نحوه حکمرانی موجود می باشد ؟،چرا هنوز خود را حق و مردم ناراضی و معترض را اغتشاشگر و فریب خورده و عامل بیگانه می دانید ؟این پیام وحیانی خطاب به همه خصوصا شماست که قدرت نامحدود در دست دارید.......الاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتوی (۸).
۲۹آبان ماه ۱۴۰۱
پی نوشت ها :
۱ – آیه ۹ سوره تکویر . بنا به تفسیر مرحوم طالقانی این آیه دلالت دارد برهر موجود زنده و مستعدی که ظالمانه نابود شود و هر استعداد زنده ای که خفه گردد و هر حقی که از میان برود
۲– اصل ۵۶ قانون اساسی .
۳ – اصل ۱۷۷ قانون اساسی .
۴ – اصل ۶ قانون اساسی .
۵ – اصل ۲۷ قانون اساسی .
۶ – اصل ۵۹ قانون اساسی .
۷ – اصل ۹ قانون اساسی .
۸ - آیه ۸ سوره مائده .
۲۹آبان ماه ۱۴۰۱
پی نوشت ها :
۱ – آیه ۹ سوره تکویر . بنا به تفسیر مرحوم طالقانی این آیه دلالت دارد برهر موجود زنده و مستعدی که ظالمانه نابود شود و هر استعداد زنده ای که خفه گردد و هر حقی که از میان برود
۲– اصل ۵۶ قانون اساسی .
۳ – اصل ۱۷۷ قانون اساسی .
۴ – اصل ۶ قانون اساسی .
۵ – اصل ۲۷ قانون اساسی .
۶ – اصل ۵۹ قانون اساسی .
۷ – اصل ۹ قانون اساسی .
۸ - آیه ۸ سوره مائده .
Forwarded from فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
📌سال ۸۸ معترضان اگر چه به خیابان آمدند اما هنوز حرمتهایی پا برجا بود، اگر کسی خشونتی میکرد یا فحاشی صورت میگرفت مردم از او فاصله میگرفتند، بسیجی و ماموری اگر میان معترضان گیر میافتاد، زنان به مانند فرزندان خود چتر حمایتی خویش را روی سر او باز میکردند، جامعه هنوز با همه اعتراضات خود را برادر و خواهر یکدیگر میدانست و مردم گاهی به نیروی انتظامی گل میداد و شعار «تشکر، تشکر» هم شنیده میشد.
اما اعتراضات امسال چهرهها عصبیتر و مرزها پررنگتر بود، رگهای کردن برآمده و شعارها رکیکتر میشد، رحمی در میان نبود و هر کس با دیگری مرزهای خود را مشخص میکرد، هر کس دیگری را به مرگ تهدید میکرد و از صفحات اجتماعی تا خیابان همه جا فحاشی به وجه غالب بدل شده بود.
رسیدن اعتراضات به فحاشی و تهدید مرحله خطرناکی است. جامعه اگر در این مرحله اقناع نشود در اعتراضات بعدی سراغ عملی کردن این تهدیدات خواهد رفت.
نظام سیاسی برای نیفتادن جامعه در این ورطه خطرناک باید مسیر گفتگوی واقعی را هموار کند، باید صداها شنیده شوند، باید اهالی گفتگو از زندان آزاد شده و واقعیت متکثر جامعه به رسمیت شناخته شود...
اما اعتراضات امسال چهرهها عصبیتر و مرزها پررنگتر بود، رگهای کردن برآمده و شعارها رکیکتر میشد، رحمی در میان نبود و هر کس با دیگری مرزهای خود را مشخص میکرد، هر کس دیگری را به مرگ تهدید میکرد و از صفحات اجتماعی تا خیابان همه جا فحاشی به وجه غالب بدل شده بود.
رسیدن اعتراضات به فحاشی و تهدید مرحله خطرناکی است. جامعه اگر در این مرحله اقناع نشود در اعتراضات بعدی سراغ عملی کردن این تهدیدات خواهد رفت.
نظام سیاسی برای نیفتادن جامعه در این ورطه خطرناک باید مسیر گفتگوی واقعی را هموار کند، باید صداها شنیده شوند، باید اهالی گفتگو از زندان آزاد شده و واقعیت متکثر جامعه به رسمیت شناخته شود...
Forwarded from فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
دیگر مردم را از تجزیه نترسانید/
پس از چندین دهه، مردم ایران به جای شعار مرگ، شعار زندگی را برگزیدند/
حسین وفاپور
جنبش اجتماعی اخیر در ایران پس از انقلاب، یکی از حرکتهای اجتماعی منحصر به فرد در تاریخ بعد از انقلاب بود و دارای چند بعد متفاوت نسبت به حرکتهای پیش از آن بود که به صورت مختصر و گذار ذکر میشود:
اول: وحدت ملی و نفی تجزیه طلبی؛ یکی از اتهاماتی که همواره متولیان نظام برای سرکوب هر نوع اعتراض مسالمت آمیزی استفاده میشد، خطر جداییطلبی و تجزیه ایران عزیز در صورت تضعیف قدرت مرکزی بوده است، و البته دوستاران ایران و تمامیت ملی این سرزمین هم به حق همواره این موضوع را مسأله جدی و نگرانی مهم خود میدانند. ولی خوشبختانه این حرکت که با قتل یه خانم جوان کرد اهل سنت آغاز شد، علی رغم زمینه مساعد آن، به هیچ وجه هیچ گرایش تجزیه طلبانه را در ایران به صورت جدی فعال نکرد و بالعکس اقوام مختلف مردم ایران را بیش از پیش به هم نزدیک کرد.
بنابر این به نظر میرسد با جنبش اخیر تمام تهدیدهای جداییطلبانه و تجزیهطلبانه به محاق رفت و به هیچ وجه در این جنبش جدی گرفته نشد. لذا مخالفین حرکتها و اعتراضهای مردمی دیگر نمیتواند پس از این واقعه، مردم و مخالفین خود را با تهدید تجزیه طلبی بترساند و یا با این عنوان جلوی هر حرکت اصلاحی را سد کند.
دوم: نفی سلطنتطلبی و قیم مأبی دیگران؛ برخلاف جنبشهای سالهای اخیر که شعارهای سلطنتطلبانه و یا قیم مأبانه برخی شاخص و مبرز بود، در این جنبش اخیر هیچ شعاری از این گرایشها دیده نمیشد و نشان داد که مردم ایران چنان در حرکت اعتراضی و اصلاحی خود بالغ شدهاند که به درستی راه خود را از سلطنتطلبی و هر حرکت قیممأبانه دیگر جدا ساختهاند. مردم نشان دادند هیچ کس نمیتواند خواستههای به حق آنان را برای اهداف گروهی خود مصادره کند و خود میخواهد بر سرنوشت خود مسلط باشد.
سوم: تفاوت در شعار و محوریت شعار زندگی؛ شعار محوری این حرکت برخلاف رویه پیش و پس از انقلاب، شعار زندگی است. مردم ما در ۵۰ سال گذشته به شعار مرگ عادت کردهاند؛ تا حدی که متأسفانه هنوز هم در بسیاری از مساجد ایران پس از پایان نماز که با شعار عظمت خداوند(اللهاکبر) ختم میشود، ردیفی از شعار مرگ مشخص شده است که نمازگزاران ملزم میشوند آنها را سر بدهند که این امر خود یکی از عوامل گریزان کردن مردم عادی از مساجد شده است. ولیکن مردم ایران در این جنبش، چنان از خود بالندگی نشان دادند که شعار زندگی را بر همه شعارهای گذشته ترجیح دادند. البته پس از هفته اول اعتراضات به جهت واکنش خشن بخشی از حاکمیت و سرکوب خشونتبار این حرکت، مجددا شعار مرگ نیز به این شعار اصلی و اولیه اضافه شد.
@MostafaTajzadeh
ادامه:
https://modaresinpress.ir/review/2713/
پس از چندین دهه، مردم ایران به جای شعار مرگ، شعار زندگی را برگزیدند/
حسین وفاپور
جنبش اجتماعی اخیر در ایران پس از انقلاب، یکی از حرکتهای اجتماعی منحصر به فرد در تاریخ بعد از انقلاب بود و دارای چند بعد متفاوت نسبت به حرکتهای پیش از آن بود که به صورت مختصر و گذار ذکر میشود:
اول: وحدت ملی و نفی تجزیه طلبی؛ یکی از اتهاماتی که همواره متولیان نظام برای سرکوب هر نوع اعتراض مسالمت آمیزی استفاده میشد، خطر جداییطلبی و تجزیه ایران عزیز در صورت تضعیف قدرت مرکزی بوده است، و البته دوستاران ایران و تمامیت ملی این سرزمین هم به حق همواره این موضوع را مسأله جدی و نگرانی مهم خود میدانند. ولی خوشبختانه این حرکت که با قتل یه خانم جوان کرد اهل سنت آغاز شد، علی رغم زمینه مساعد آن، به هیچ وجه هیچ گرایش تجزیه طلبانه را در ایران به صورت جدی فعال نکرد و بالعکس اقوام مختلف مردم ایران را بیش از پیش به هم نزدیک کرد.
بنابر این به نظر میرسد با جنبش اخیر تمام تهدیدهای جداییطلبانه و تجزیهطلبانه به محاق رفت و به هیچ وجه در این جنبش جدی گرفته نشد. لذا مخالفین حرکتها و اعتراضهای مردمی دیگر نمیتواند پس از این واقعه، مردم و مخالفین خود را با تهدید تجزیه طلبی بترساند و یا با این عنوان جلوی هر حرکت اصلاحی را سد کند.
دوم: نفی سلطنتطلبی و قیم مأبی دیگران؛ برخلاف جنبشهای سالهای اخیر که شعارهای سلطنتطلبانه و یا قیم مأبانه برخی شاخص و مبرز بود، در این جنبش اخیر هیچ شعاری از این گرایشها دیده نمیشد و نشان داد که مردم ایران چنان در حرکت اعتراضی و اصلاحی خود بالغ شدهاند که به درستی راه خود را از سلطنتطلبی و هر حرکت قیممأبانه دیگر جدا ساختهاند. مردم نشان دادند هیچ کس نمیتواند خواستههای به حق آنان را برای اهداف گروهی خود مصادره کند و خود میخواهد بر سرنوشت خود مسلط باشد.
سوم: تفاوت در شعار و محوریت شعار زندگی؛ شعار محوری این حرکت برخلاف رویه پیش و پس از انقلاب، شعار زندگی است. مردم ما در ۵۰ سال گذشته به شعار مرگ عادت کردهاند؛ تا حدی که متأسفانه هنوز هم در بسیاری از مساجد ایران پس از پایان نماز که با شعار عظمت خداوند(اللهاکبر) ختم میشود، ردیفی از شعار مرگ مشخص شده است که نمازگزاران ملزم میشوند آنها را سر بدهند که این امر خود یکی از عوامل گریزان کردن مردم عادی از مساجد شده است. ولیکن مردم ایران در این جنبش، چنان از خود بالندگی نشان دادند که شعار زندگی را بر همه شعارهای گذشته ترجیح دادند. البته پس از هفته اول اعتراضات به جهت واکنش خشن بخشی از حاکمیت و سرکوب خشونتبار این حرکت، مجددا شعار مرگ نیز به این شعار اصلی و اولیه اضافه شد.
@MostafaTajzadeh
ادامه:
https://modaresinpress.ir/review/2713/
پایگاه اطلاع رسانی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها
دیگر مردم را از تجزیه نترسانید/ | پایگاه اطلاع رسانی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها
دیگر مردم را از تجزیه نترسانید/ پس از چندین دهه، مردم ایران به جای شعار مرگ، شعار زندگی را برگزیدند/ حسین وفاپور جنبش اجتماعی اخیر در ایران پس از انقلاب، یکی از حرکتهای اجتماعی منحصر به فرد در تاریخ بعد از انقلاب بود و دارای چند بعد متفاوت نسبت به حرکتهای…