به چای دعوتت کنم یا به باقی عمرم؟
بفرمایید☕️
بفرمایید☕️
Shabe Entezaar
Dariush Rafiee
🎵شب انتظار
زنده یاد داریوش رفیعی🌱
باور دارین آهنگای قدیمی انگار تو رگای آدم آرامبخش تزریق میشه ؟... جوری یعنی به دل میشینه... جوری با معنیه شعراش که تو هر کلمهاش هزار تا معنی خوابیده...
امروزیا بجز معدودی، گویا بچه حلبی رو با تخته میزنه، و برا خودش یه توپ دارم قلقلیه میخونه... والا آخه🫤
#شب_بخیر🎼
زنده یاد داریوش رفیعی🌱
باور دارین آهنگای قدیمی انگار تو رگای آدم آرامبخش تزریق میشه ؟... جوری یعنی به دل میشینه... جوری با معنیه شعراش که تو هر کلمهاش هزار تا معنی خوابیده...
امروزیا بجز معدودی، گویا بچه حلبی رو با تخته میزنه، و برا خودش یه توپ دارم قلقلیه میخونه... والا آخه🫤
#شب_بخیر🎼
یه وایب عالی 🫧🌱
سوئیس نیست نه عزیز؛
اینجا ایران گل خودمون،
گیلان قشنگ،
ییلاقات شاندرمن ..🏕
کافه قلم
صبح بخیر🤍
سوئیس نیست نه عزیز؛
اینجا ایران گل خودمون،
گیلان قشنگ،
ییلاقات شاندرمن ..🏕
کافه قلم
صبح بخیر🤍
آقای #آنتوان_چخوف خیلی قشنگ میاد کل زندگی ما آدمای سخت جون و مقاوم در برابر سختیا رو تو یه جمله توصیف میکنه:
«پیروزیهای چشمگیری ندارم، ولی میتوانم با شکستهایی که از آنها زنده بیرون آمدهام، غافلگیرت کنم.»
«پیروزیهای چشمگیری ندارم، ولی میتوانم با شکستهایی که از آنها زنده بیرون آمدهام، غافلگیرت کنم.»
کافه قلم
Photo
آن قدیم قدیمها همه چیز واقعیتر بود. زنگ میزدیم خانهی هم و جوابِ چه خبرها این بود که ملالی نیست؛ جز دردِ دوری شما ... واقعا دلتنگ میشدیم و برایش کاری میکردیم. نمیگذاشتیم بماند کپک بزند. تلفن را که جواب نمیدادند میرفتیم دمِ درشان ،بالاخره ولکنِِ ماجرا نبودیم تا اصلِ حالِ همدیگر را بفهمیم. شش هفت نفری قد و نیم قد، جا میشدیم در ماشین که برویم سفر؛ بعدِ هفت هشت ساعت میخکوب مینشستیم و آب از آب تکان نمیخورد. دوست داشتن را در سیب و هلو به قسمتهای مساوی تقسیم میکردیم و هیچ کس بی نصیب نمیماند. حالا هیچ چیز راضی کننده نیست ؛ نه احوالپرسی ها نه رفت و آمد ها نه زنگهایی که اصلِ حالِ آدم برایشان مهم باشد... ملال هم تا دلمان بخواهد هست. ما یک چیزمان کم است و خیلی چیزهایمان را اضافه آوردهایم. کِش میآید، دلتنگیهایمان.. نبودنهایمان.. و هیچ کاری از دستمان برنمیآید. ما همدیگر را کم آوردهایم، و خودمان را زیاد.! قدیمها آدم خودش را تقسیم میکرد، هیچ قسمتی زمین نمیماند ،همه هم از پسِ قسمتِ خودشان برمیآمدند. الان است که ماندهایم روی دستِ خودمان .. نه میبرندمان و نه خودشان میآیند .. همدیگر را بلد نیستیم یا اصلا نمیخواهیم یاد بگیریم. چهارتا آدمِ بیسواد،در دوست داشتن ، در بغل کردن ، در دلم برایت تنگ شده ؛ میخواهم ببینمت ، جمع شدهایم دورِ هم و نه رفتنمان رفتن است.. و نه ماندنمان ماندن .. کاش تا زمین گیر نشدهایم کسی بیاید که ما را بلد باشد. بداند مثلا بینِ سطرِ هشتم تا پانزدهممان بغض داریم و حول وحوشِ سطرِ نوزده تا سی و یک دو خودمان هم نمیفهمیم حالمان را .. فقط .. کاش کسی بیاید خواندنمان را بلد باشد .. همین.
مریم قهرمانلو
فوقالعاده زیبا وعمیق٪
مریم قهرمانلو
فوقالعاده زیبا وعمیق٪
ریک : این اسلحه رو مستقیما به سمت قلبت نشونه گرفتم.
رنو : اونجا سختترین جای بدنمه!
🎥 کازابلانکا
شب بخیر 🩶
رنو : اونجا سختترین جای بدنمه!
🎥 کازابلانکا
شب بخیر 🩶
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح که از خواب بیدار میشوی،
در نظر بیاور چه سعادتی است
زنده بودن،
فکر کردن ،
لذت بردن ،
و دوست داشتن ♧♡♧
مارکوس اورلیوس
صبح بخیر🤍
در نظر بیاور چه سعادتی است
زنده بودن،
فکر کردن ،
لذت بردن ،
و دوست داشتن ♧♡♧
مارکوس اورلیوس
صبح بخیر🤍
بجای میخوام کنارت
بمیرم، قشنگ یه جملهی
ادبی مث جناب
#شیخ_بهایی بگو:
ای خوش
آن روزی که پیشت
جان سپارد جانِ من..
کافه قلم
بمیرم، قشنگ یه جملهی
ادبی مث جناب
#شیخ_بهایی بگو:
ای خوش
آن روزی که پیشت
جان سپارد جانِ من..
کافه قلم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تویی رمز بزرگِ انتخابِ من،
سلام ای عشق ...♡
حقیقت با تو از
آرایه و پیرایه عریان شد،
سلام ای راستینِ بینقابِ من،
سلام ای عشق ...♡
حسین منزوی
بفرس برا تولد عشقت🎈
سلام ای عشق ...♡
حقیقت با تو از
آرایه و پیرایه عریان شد،
سلام ای راستینِ بینقابِ من،
سلام ای عشق ...♡
حسین منزوی
بفرس برا تولد عشقت🎈
بزرگامون یه ضربالمثل فوقالعاده پرمغزی دارن، که باید با طلا نوشت زد تمام دیوارهای شهر ...
[از ارزون،گرونترش نمیشه!]
فکر کنم منظورشون،اشاره به یه عده آدمهایی باشه؛ که خیلی حقیر و بیارزشند، ولی ما بیشاز اندازه بهشون بها میدیم و جوری در جایگاه مخصوص مینشونیم، که بدون هیچ احساس گناه و شرمندگی، پا روی حرمتهامون میذارن... و با ترفندهای مخصوص به خوشون، چنان آوارِ زیانباری، چه از نظرِ مادی و چه معنوی برامون بوجود میارن؛ که تا بیاییم از زیرِ این آوارها خلاص بشیم، برامون بسیار بسیار گرون تموم میشه؛
و مع الاسف گاهأ هم نجات از این وخامت خیلی دیره.!
#ناهیدغلمانی_خامنه
[از ارزون،گرونترش نمیشه!]
فکر کنم منظورشون،اشاره به یه عده آدمهایی باشه؛ که خیلی حقیر و بیارزشند، ولی ما بیشاز اندازه بهشون بها میدیم و جوری در جایگاه مخصوص مینشونیم، که بدون هیچ احساس گناه و شرمندگی، پا روی حرمتهامون میذارن... و با ترفندهای مخصوص به خوشون، چنان آوارِ زیانباری، چه از نظرِ مادی و چه معنوی برامون بوجود میارن؛ که تا بیاییم از زیرِ این آوارها خلاص بشیم، برامون بسیار بسیار گرون تموم میشه؛
و مع الاسف گاهأ هم نجات از این وخامت خیلی دیره.!
#ناهیدغلمانی_خامنه
میپرسی:
کدامین احساس در عشق
شگفتانگیز است؟
میگویم: "امنیت"،
اینکه حس کنی
کسی "قلبت" را تنگ در آغوش میگیرد،
نه دستانت را ..
ادهم شرقاوی
شب بخیر🩶
کدامین احساس در عشق
شگفتانگیز است؟
میگویم: "امنیت"،
اینکه حس کنی
کسی "قلبت" را تنگ در آغوش میگیرد،
نه دستانت را ..
ادهم شرقاوی
شب بخیر🩶