Telegram Web
غزالی، و ادعای ضربه سهمگینی که بر فلسفه زد

مقدمه
‌فلسفه از بدو پیدایشش در اسلام مورد مخالفت علمای شیعه و سنی بود، بطوری که فارابی و ابن‌سینا تا سالیان درازی بعد از مرگشان بعنوان نمادهای کفر و شرک مثال زده می‌شدند، در این بین غزالی که گرایش‌های فلسفی زیادی داشت به تألیف کتاب تهافت الفلاسفه پرداخته و در سه مورد فلاسفه را تکفیر کرد [قدم عالم، انکار علم خدا به جزئیات، ومعاد روحانی]. هرچند مدافعان معاصر فلاسفه اسلامی سعی زیادی در جاانداختن این مطلب که غزالی بزرگترین مخالف فلسفه بود داشتند ولی غزالی چندان مورد پذیرش منتقدان فلسفه واقع نشده و خود وی را به تأثیرپذیری از فلسفه و داشتن افکار فلسفی متهم کردند.
حتی ابن‌رشد که کتاب تهافت التهافت را در رد تهافت الفلاسفه غزالی نگاشت در خاتمه کتاب گوشزد کرد که غزالی با اینکه در مسأله قول به معاد روحانی و انکار معاد جسمانی فلاسفه را تکفیر کرده است، ولی در جای دیگری قول به معاد روحانی را جایز شمرده است.
ابن‌طفیل نیز در رساله "حی بن یقظان" اشاره به کتاب "المضنون به علی غیر اهله" می‌کند که غزالی در آن عقاید خاصی را بیان کرده که مایل نبود در دسترس نااهلان باشد.
ابن‌تیمیه نیز با اشاره به این رساله غزالی بشدت به وی حمله کرده و می‌گوید غزالی همان سخنان صابئین متفلسف را ارائه می‌دهد. ابن‌تیمیه اشاره می‌کند که برخی انتساب این رساله به غزالی را تکذیب کرده‌اند، ولی وی وکسانی که به احوال غزالی آگاهند می‌دانند که این رساله از آن غزالی است. [لازم بذکر است غزالی در برخی آثار خود به این کتاب اشاره کرده، و در این اطمینان داریم که وی چنین کتابی داشته است]

در مجموعه آثار چاپ شده غزالی آنچه تحت این عنوان به طبع رسیده است بقول دکتر دینانی خالی از مطلب رمزآلود و خاص است، دینانی اشاره می‌کند حتی مطالب فلسفی مشکاة الانوار در این رساله "المضنون" وجود ندارد.
به هر ترتیب، هرچند عبدالرحمن بدوی و زرین‌کوب و برخی محققین دیگر در مقابل تشکیک مخالفین به دفاع از انتساب این رساله به غزالی پرداخته‌اند ولی آنچه ابن‌تیمیه و برخی دیگر از قدما، غزالی را به دلیل مطالب موجود در این کتاب به موافقت با فلاسفه و داشتن همان عقاید قدم عالم و انکار عالم بودن خداوند به جزئیات و... متهم می‌کردند در کتاب چاپی وجود ندارد!
مطلب قابل توجه اینکه مالتر در سال ۱۸۹۶م نسخه‌ای عبری از کتاب غزالی را بدست آورده و با ترجمه آلمانی ومقدمه‌ای به چاپ رساند، اما تحقیق عالمانه مالتر نتوانست دیگر محققین را به این باور برساند که صاحب تهافت الفلاسفه، چنین عقایدی داشته باشد!
شاید وجود امثال این نسخه عبری در قرون وسطی بود که غربیان غزالی را به عنوان یکی از فلاسفه برمی‌شمردند.

در سالیان اخیر با تلاش محمدتقی دانش‌پژوه وتحقیق ارزنده نصرالله پورجوادی [که نوشتار حاضر مبتنی بر آن است] در کتابخانه دکتر مهدوی نسخه‌ای کهن ونفیس از مجموعه آثار غزالی متعلق به قرن۶ معرفی شد که دقیقا همان ادعای ابن‌تیمیه را درباره عقاید فلسفی غزالی که از دیگران مخفی می‌کرد و در "المضنون" به آن اشاره کرده است ثابت کرد. پورجوادی مقاله‌ای عالمانه در این باره نوشته و این مجموعه رسائل را تحت عنوان "مجموعه فلسفی مراغه" به چاپ رساند.

پورجوادی اشاره می‌کند که با بدست آمدن این رساله ومشخص شدن عقاید فلسفی غزالی که آن را بجهت تقیه از مردم مخفی می‌کرده، باید در رد انتساب برخی دیگر از آثار وی که صرفا بدلیل داشتن صبغه فلسفی کنار گذاشته شده بود تجدید نظر کرده و از نو تحقیق نمود.
جالب آنکه سیدجلال آشتیانی از قول ملاصدرا یکی از وجوه مخالفت غزالی با فلسفه را تقیه از مردم ذکر می‌کند.
همچنین باید افزود که غزالی در "مقاصد الفلاسفه" بطور مفصل عقاید وسخنان فلاسفه را بیان کرده و بدون انتقاد وصرفا با چند جمله که کل این سخنان مورد تأیید وی نیست ومطالب اشتباه فلاسفه بیشتر از سخنان صوابشان است از کنار آن رد شد. درباره ارزشمندی این کتاب در نوع بیان مطالب، می‌گویند که سالیان درازی بعنوان کتاب آموزشی فلسفه رایج گشت. مدافعان غزالی نیز آن را چنین توجیه می‌کردند که وی این کتاب را صرفا برای اثبات فلسفه‌دانی نوشته است.

در انتها لازم به ذکر است حتی تهافت الفلاسفه غزالی در چند کتاب دیگری که آنها نیز در رد فلاسفه نگاشته شده بودند بعضا مورد اعتراض واقع شده و خود غزالی را به تبعیت از آراء فلاسفه ولفظی بودن نزاعش با فلاسفه متهم کردند.
علاوه بر رساله تهافت الفلاسفه علاءالدین طوسی و تهافت الفلاسفه خواجه‌زاده که هر دو در قرن۹ تألیف شده بودند، اخیرا رساله‌ای در کتابخانه مجلس به شماره ۱۰۲۴۹.۶ در دسترس قرار گرفته که نویسنده ناشناس آن ضمن بیان چهل تهافت از فلاسفه، در برخی موارد از غزالی نیز اظهار تعجب می‌کند.

در مجموع این تصور که غزالی ضربه سهمگینی به فلسفه زده و در منزوی شدن آن سهم بسزایی داشته، ادعایی غیرقابل دفاع است.
@kalam_shia
انتحالی عجیب از استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه تهران

این اثر که روی آن "ترجمه، شرح و تحقیق الشواهد الربوبية" ملاصدرا، درج شده است انتحالی عجیب از ترجمه جواد مصلح (سال ۱۳۶۲) است.

استاد فلسفه دانشگاه تهران، صرفا کلماتی مانند "آنکه و اینکه" را تغییر داده و در برخی صفحات چند کلمه‌ای از خود به آن افزوده و در برخی موارد چند جمله‌ای از مطالب جواد مصلح را که خوشایندش نبود حذف کرده و صرفا برخی عبارات را نیز که مصلح داخل پرانتز آورده بود از پرانتز بیرون کشیده است و همان کتاب مصلح را به نام خود منتشر نموده است!
ایشان حتی مقدمه مترجم پیشین [جواد مصلح] را نیز انتحال نموده است!

در ادامه چند نمونه ارائه می‌شود.
#یحیی_کبیر
@kalam_shia
انتحالی عجیب از استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه تهران (۲)

ایشان حتی مقدمه مترجم پیشین کتاب را هم به عنوان مقدمه خود درج کرده است! [با تغییرات اندکی که در تصاویر فوق مشخص کرده‌ایم؛ قسمت‌های خاکستری مطالبی است که دکتر یحیی کبیر، از مقدمه جواد مصلح حذف کرده است]

جالب آنکه دکتر یحیی کبیر صرفا در اولین پاراگراف ارجاع به کتابِ جواد مصلح می‌دهد، و بدون اینکه واضح کند منظورش از این آدرس دادن چیست دوباره در ادامه نیز عینا مطالب مصلح را بدون ارجاع دادن کپی می‌کند!

نکته جالب در روش کار دکتر یحیی کبیر آن است که در چندجایی که به نحو مبهم ارجاع به ترجمه جواد مصلح می‌دهد بی‌جهت نام یک کتاب دیگر را نیز بصورت کلی و بدون ارجاع به صفحه، کنار نام کتاب مصلح درج می‌کند! بطوری که مخاطب هیچ فهمی از این ارجاع‌دهی بدست نمی‌آورد.
(از ابتدای مقدمه، دو اثر را با هم تطبیق دهید تا روش کار ایشان واضح شود. ما اینجا صرفا چند صفحه ابتدایی مقدمه، و صفحه انتهایی آن را آوردیم. کتابِ چاپی، اثر دکتر کبیر است، و نسخه نرم افزاری، اثر جواد مصلح)
#یحیی_کبیر
@kalam_shia
انتحالی عجیب از استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه تهران (۳)

یک نمونه رندم دیگر از انتحال دکتر یحیی کبیر از ترجمه جواد مصلح و چاپ آن با عنوان مبانی حکمت متعالیه به اسم خود بعنوان ترجمه و شرح کتاب الشواهد الربوبية!

صفحه اول و آخرِ اشراق هفتم از شاهد دومِ مشهد دوم
(کتاب چاپی، کتاب دکتر کبیر، و کتاب نرم‌افزاری کتاب جواد مصلح است)
تنها تفاوت آن است که برخی کلمات را از پرانتز بیرون کشیده و بعضا یا اینترها را حذف کرده‌اند یا اینترهای جدید زده‌اند.
اولین اینترِ اشتباه در همان عنوان فصل مشخص است!
همچنین چند علامت نگارشی جدید مانند ویرگول و علامت سؤال به متن افزوده‌اند
تنها ویرایش متنی که انجام داده‌اند عبارتِ "بر چه اساسی زنده‌اند" را به "بر چه اساس زنده‌اند" تغییر داده‌اند.

#یحیی_کبیر
@kalam_shia
دینانی| جوادی آملی| ملاصدرا

دکتر دینانی:
فلسفه، مکتب نیست؛ این مسئله‌ای است که حتی علمای طرفدار فلسفه ما را نیز به اشتباه انداخته است. حتی آیت الله جوادی آملی فلسفه را خلاصه شده در کتب ملاصدرا می‌داند و وقتی از فلسفه نام می‌برد منظورشان فلسفه ملاصدراست.
این‌هایی که فلسفه را یک امر ثابت و یک مکتب می‌دانند نادان‌اند و معنی فلسفه را نمی‌دانند.

آفاق معرفت، ص۹۵

@kalam_shia
2025/01/08 03:15:55
Back to Top
HTML Embed Code: