Telegram Web
🔴 سالگرد حصر؛ چراغی که خاموش نشد

✍️
مهدی محمودیان

▫️
بهمن ۸۹، روزی که صدای حق‌طلبی مردم را با دیوارهای حصر خاموش کردند. آن روز که میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد را به جرم دفاع از حقیقت، آزادی و عزت مردم در خانه زندانی کردند، من در زندان رجایی‌شهر بودم. دیوارهای زندان مانع از دیدن ظلم آشکار نبود، اما آن روز نه تنها سه انسان آزاد در حصر رفتند، بلکه روح عدالت، آزادی و امید به آینده‌ای بهتر را نیز به زنجیر کشیدند.

▫️این سال‌ها، کینه آقای علی خامنه‌ای نسبت به آن سه چهره مقاوم و به آرمان‌های آزادی‌خواهانه مردم، سایه‌ای تاریک بر جان ایران انداخته است. در این سالها صدها جوان بی‌گناه به جرم دفاع از حق اعدام، کشته و یا مجروح شدند و هزاران نفر با با زندانهای طویل المدت روبرو شدند. مادرانی داغدار، پدرانی شکسته و نسلی زخمی از سرکوب، همه شاهدان تاریخی‌اند که هرگز فراموش نخواهند کرد.

▫️اما جنبش سبز، همان چراغی که در آن بهمن برافروخته شد، امروز شعله‌ای است که بیداری و آگاهی مردم را روشن کرده است. این آگاهی به بهای سنگین خون فرزندان این ملت و سال‌ها رنج عزیزان در بند به دست آمد. اکنون مردم ایران با چشمانی بازتر و عزمی استوارتر از همیشه، به پاس این خون‌های ریخته شده و رنج‌های تحمیلی، بیش از هر زمانی به لزوم دمکراسی و تحقق حقوق بشر اگاهند.

▫️آرزوی آزادی برای محصورین، تنها آرزوی سه انسان نیست؛ آرزوی رهایی یک ملت از ظلم و تاریکی است. روز آزادی آنها باید مقدمه‌ای باشد برای روز آزادی ایران. تا روز آزادی ایران، ما ایستاده‌ایم و عهد بسته‌ایم که این مشعل بیداری را نسل به نسل در دستان مردم روشن نگه داریم.

@kaleme
▫️تصویری از دیدار رزمنده و جانباز جنگ، سردار محمد باقر بختیار (از بازداشت شدگان امروز) با مرحوم آیت‌الله منتظری

✍️ مجتبی لطفی: تعدادی از بازداشت شدگان تجمع امروز در مقابل دانشگاه تهران که در پی فراخوان جمعی از جانبازان و خانواده شهدا و ایثارگران برای اعتراض به حصر ۱۵ ساله سران جنبش سبز تجمع کرده بودند، آزاد شدند. در میان آنان سعید و سعیده منتظری از فرزندان آیت الله منتظری، محمود و جواد دردکشان و حسین لقمانیان دیده می‌شوند.

تعدادی هنوز در بازداشت به‌سر می‌برند که امید است با توجه به اینکه مطابق قانون اساسی اتهامی متوجه آنان نیست، و اقدام به بازداشت غیرقانونی می‌باشد، نسبت به آزادی آنان نیز اقدام شود. در میان بازداشت‌شدگان آزاد نشده، محمدباقر بختیار از فرماندهان سپاه و دوران جنگ دیده می‌شود.

*کانال نویسنده
@kaleme
🔴حصر ناپذیریِ ایده و راهبردِ سبز

✍️
ابوطالب آدینه‌وند

▫️اصل سرایت و تبادل قاعده ای گریزناپذیر است و رخداد جنبش سبز و مسیرِ مسری آن و نیز خطوط راهبردی که پیش پای ایرانیان نهاد به مثابه یک شبح، بر سیاست در ایران تاثیر گذارده و می گذارد تا جایی که رهبران آن جنبش، میرحسین و کروبی و رهنورد ۱۴ سال است که در حصر و زندان خانگی بوده و بسیاری از چهره های اثرگذار و تکامل دهندگان آن راهبرد، چون سعید مدنی، مصطفی تاجزاده، بهشتی شیرازی و قدیانی... پی در پی به زندان افتاده و هنوز در زندانند. اما جهان مواجِ ایده ها و راهبردها حصرناپذیرند و پویایی  آنها قابل زنجیر نیست، بلکه مثل هوا، اتمسفر را تصرف می کند و اگر هم ضد انقیاد باشند که علاوه بر خصلت تولید اتمسفری پارادایمیک، خصلت رهایی بخشی و پیشروندگی نیز دارند که با نگرشی هگلی – البته نه لزوما خطی- می توان گفت به سمت آزادی، گشودگی و انبساط در حرکت  هستند . چنانچه در تجربیات ملی و جهانی نیز چنین بوده است. حصر و زندان در تجربه های ملی و جهانی نیز محکوم به شکست بوده است و البته  نشان از خویی بدوی و رویکردی از سرِ شکستِ گفتمانیِ نظام های اقتدارگرا هاست. اما در نگاهی تاریخی، ایده ها و راهبردها متوقف نشده و در صورت متناسب بودن با دوران، اغلب حاملان جدید یافته و قدرتمندتر از بندِ اقتدارگرایان، خود را  در صُوَرِ حیاتی مختلف آزاد نموده و سرایت داده است.

▫️جنبش سبز در همراهی با موجبیتی دورانی، ناشی از ضرورتهای عینی بر کژکاردیهایِ نهادهای قدرت اقتدارگرا تاخت و البته مسیر را برای فراروی از راهبرد رفرمیستی بی دست و پایِ پیشروندگی، نیز گشود. اما پای نهادن در راهبردی نو با مشخصاتی اجتماعی تر برای اصلاح طلبان بسان زایمانی سخت می نمود و در نتیجه فضا را دوباره به سمت بازگشت به عقب و تکیه بر وجوهی از راهبرد رفرمیستی در سالهای ۹۲ و ۹۴ بردند.

▫️در شرایطی که آن راهبرد در برابر حاکمیت اقتدارگرا به ویژه در مساله لوایح دو قلو، زمین گیر شده و ضمن دستاوردها، به انتهای انکشاف تاریخی خود رسیده بود. از این رو حاکمیت با تجربه ی پیشین به راحتی آن را مهار نمود و از خواسته های اصلی خود عقب راند. مع الاسف این عقب گرد راهبردی به سبب تشابه در برخی اهداف گریبان جنبش سبز را گرفت و به فرایند تکامل راهبردی جنبش سبز و اعتبار تاریخی آن خسارت زد به طوری که سرمایه آن به پای نرمالیزاسیون وضعیت افسار گسیخته ریخته شد. تا جایی که چرخش های مهم آن چون محوریت کنش در سپهر عمومی اجتماعی و عبور از سیاست ورزی درون تهیِ "خودی- غیرخودی" و فراگیری و شمولیت فراسیستمی آن درک نشد و درمحاق رفت و بلکه با مغالطه های فراوان در اذهان عمومی با اصلاح طلبیِ مرسوم منحل شده در سیاست جریان اصولگرای اعتدالی با نگاه اقتصادی نئولیبرال یکی گرفته شد. نگارنده بر آن نیست که سیر طی شده را قیچی کند و در دیدگاه خود از روی آن سیر بپرد و آن همگرایی حداکثری را دور زند، اما نمی توان بی تفاوت به نتایج پیش آمده در این سیر و منشاء آن، در آینده و سناریوهای پیش رو تامل نمود.

▫️راهبرد اصلاح طلبی می توانست/ می تواند در درون حکومت طی طریق کند و بر فرضِ ساختِ دوگانه قدرت از منظرگاه خود پای فشرد، اما به نظر می رسد صرفِ نیروی اجتماعی در پای آن به امحای سرمایه اجتماعی خود اصلاح طلبان نیز انجامید اما در عوض، نتایج آن فرض، تاکنون، میدانِ بازی برای ایفای نقشی رو به پیش برای دموکراسی سازی را نگشوده است. اکنون هم تغییرات اجتماعی به ویژه بعد از خیزش مهسا (زن- زندگی-آزادی) و هم تجربه ی چندین باره ی انحلال هر ایده دوگانه سازی بافت قدرت، در ذیل سیاست های کلی و یگانه ی منبعثِ از تمرکزی اقتدارگراتر، از تجربه دوم خرداد تاکنون، چنین مفروضاتی را به چالش کشیده و آزمون مفروضات در تجربه تاریخی نیز گواه بر همین موضوع است.

▫️اما جنبش سبز خود مسیر مستقلی بود که به قول آنتونیو نگری "خطوط جدید اتحاد" برساخته بود و " فضاهای جدید آزادی" را در چشم انداز داشت و نباید خط مشی و سرمایه آن در اصلاح طللبیِ بروکراتیک انحلال می یافت. این نکته   از سرِ سخن بر سرِ عدم اشتراک در اهدافِ استراتژیها نیست بلکه محل نزاع تامل در این است که کدام یک از این راهبردها مسیر ما را برای دموکراسی سازی هموارتر می سازد. می‌دانیم و می بینیم که مثلا  راهبرد و کنش اصلاح طلبی اکنون فاقد چشم انداز دموکراتیک گشته است. گرچه بخش  دموکراسی خواهِ  نیروهای اصلاح طلب در اکنون و آینده و طی فرایندی، التفاتی دوباره به این چشم انداز نموده و همراه دوباره این مسیر خواهند شد...

📎منبع و متن کامل

@kaleme
🔴 چند نکته از سخنان میرحسین موسوی

✍️ علیرضا کفایی

میرحسین موسوی، در مجموعه بیانیه‌ها و سخنرانی‌های خود، به نکات  اشاره کرده که بازتاب‌دهنده انتقادات شدید او به عملکرد حکومت، نظام اقتصادی و اجتماعی کشور است. در ادامه، برخی از مهم‌ترین محورهای مطرح‌شده در سخنان او بررسی شده است.

فساد گسترده در ساختار حکومتی

موسوی از تسلط نهادهای نظامی و امنیتی بر منابع مالی کشور انتقاد کرده و مدعی شده که "بیت‌المال در معرض یغمای یغماگران قدیس‌مآب" قرار دارد. او این وضعیت را عاملی برای گسترش فساد و بی‌عدالتی دانسته است.

نقض حقوق شهروندی و برخوردهای امنیتی

او به برخوردهای امنیتی شدید علیه مخالفان، روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی اعتراض کرده و دستگاه قضایی را متهم به اجرای دادرسی‌های غیرعادلانه کرده است. موسوی تأکید دارد که بسیاری از بازداشت‌شدگان به وکیل دسترسی ندارند و در شرایط نامناسب نگهداری می‌شوند.

تقلب گسترده در انتخابات

وی در مواضع خود به وقوع "تقلب سازمان‌یافته" در انتخابات اشاره کرده و اعلام داشته که در برابر این بی‌عدالتی سکوت نخواهد کرد. موسوی در بیانیه‌های خود هشدار داده که حقوق مردم نباید پایمال شود و برای احقاق آن از تمامی راه‌های قانونی استفاده خواهد شد.

عدم تسلیم در برابر فشارها

در یکی از صریح‌ترین بیانیه‌های خود، موسوی اعلام کرده که "هرگز تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک نخواهم شد" و نتیجه انتخابات را "شعبده‌بازی" خوانده است. این موضع‌گیری نشان‌دهنده مقاومت او در برابر روندهای سیاسی ناعادلانه است.

نقد نقش نظامیان در اقتصاد کشور

موسوی بارها از گسترش فعالیت‌های اقتصادی نیروهای نظامی و انتظامی انتقاد کرده و آن را تهدیدی برای اقتصاد و امنیت کشور دانسته است. او معتقد است که این حضور نظامیان در بخش‌های اقتصادی باعث ایجاد انحصار و رانت شده و امکان رقابت عادلانه را از بین می‌برد.

محکومیت اعدام‌های دسته‌جمعی و حمایت از دانشجویان و معترضان

او نسبت به صدور و اجرای احکام اعدام برای مخالفان سیاسی واکنش نشان داده و این اقدامات را محکوم کرده است. موسوی تأکید کرده که چنین اقداماتی باعث تشدید فضای رادیکال در جامعه خواهد شد. موسوی در بیانیه‌های خود به سرکوب دانشجویان و بازداشت‌شدگان کهریزک اشاره کرده و تأکید داشته که چنین برخوردهایی، خشونت و نارضایتی عمومی را افزایش خواهد داد. او از حق اعتراض مسالمت‌آمیز دفاع کرده و خواستار پاسخگویی مسئولان شده است.

انتقاد از سیاست‌های اقتصادی و رسانه‌ای دولت

وی سیاست‌های اقتصادی دولت را "افسانه‌سازی و خلق توطئه" توصیف کرده و نسبت به کنترل رسانه‌ها و سانسور انتقادات هشدار داده است. موسوی بر این باور است که بستن فضای رسانه‌ای و جلوگیری از انتشار اطلاعات صحیح، مانعی برای رشد و آگاهی جامعه خواهد بود.

هشدار درباره سرکوب اعتراضات مردمی

او بارها هشدار داده که سرکوب اعتراضات مردمی می‌تواند پیامدهای خطرناکی برای کشور داشته باشد. به اعتقاد موسوی، اگر مردم احساس کنند که صدای آن‌ها شنیده نمی‌شود، این مسئله می‌تواند زمینه‌ساز افزایش ناآرامی‌های اجتماعی شود.

بیانیه‌های موسوی تصویری از انتقادات شدید و مواضع تند او در قبال مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور ارائه می‌دهد. سخنان او نشان‌دهنده اعتراض گسترده نسبت به روندهای جاری در کشور و مطالبه شفافیت، عدالت و رعایت حقوق مردم است.

@kaleme
🔴 هنگامه‌ی مواجهه‌ی قدرت با آزادگی

✍️ مجتبی بدیعی 

🔺حکومت برای تخریب بازرگان و منتظری از هیچ تهمت و انگ‌زنی دریغ نکرد، اما این دو، همچون سروهای آزاده، استوار ماندند و از مسیر اصلاح‌طلبی خارج نشدند. آنان نه خشونت‌طلب بودند و نه وابسته به قدرت‌های بیگانه؛ بلکه اصلاح‌گرانی واقعی و وطن‌دوست بودند که خیرخواهی را وظیفه‌ی شهروندی خود می‌دانستند. اما در قضاوت ماندگار تاریخ ؛ امروز آنان ماندگار ماندند که در کنار حقیقت ایستادند.

🔺جرم میر حسین موسوی چیست؟ چهارده سال حصرِ بی‌محاکمه‌ی او و همسر آزاده‌اش زهرا رهنورد، نشان ازاستیصال حاکمیت از محاکمه‌ی علنی او دارد. میر حسین موسوی از نسل پاکان و آزادگان، از تداوم مدیریتی که کشور را به پرتگاه می‌برد، احساس خطر کرد و برای نجات میهن، به میدان آمد. اما انتخاباتی که او در آن حضور داشت، بیش از هر زمان دیگری مهندسی شده بود؛ سرنوشت آن را نه رأی مردم، که اراده‌ی نهادهای امنیتی تعیین کرد. جرم او این بود که تسلیم این مهندسی نشد، و آن را مشروع ندانست. گذشت زمان نه چندان طولانی ، درستی قضاوت او را مُهر تأیید زد..

🔺آیا با سرکوب جنبش سبز، کشور در مسیر درست قرار گرفت؟ جنبش سبز، به بهای سرکوبی عظیم خاموش شد؛ اما آیا حکومت، به مسیر اصلاح و حکمرانی درست بازگشت؟ پاسخ روشن است: نه! اگر چنین بود، سرکوب‌های سال‌های ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱را نمی داشتیم…

📎متن کامل
@kaleme
◾️فراخوان تجمع در برابر دانشگاه تهران در اعتراض به حصر خانگی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، با فضای امنیتی شدید و حضور سنگین نیروهای امنیتی و بازداشت معترضان مواجه شده است. بازداشت کسانی که برای برگزاری تجمع فراخوان دادند، از روز گذشته آغاز شد و چندین نفر هم امروز در جریان این تجمع بازداشت شده‌اند. رادیو فردا با اردشیر امیرارجمند، مشاور میرحسین موسوی گفتگو کرده و از او پرسیده که بعد از ۱۴ سال چرا همچنان حصر خانگی پابرجاست و دلیل این همه حساسیت حکومت به مطالبه رفع حصر چیست؟

@kaleme
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اکبر دانش سرارودی به سی‌سی‌یو منتقل شد

🔴 طیبه حسن‌لو: تصادف ساختگی است، مهاجمان به همسرم را شناختم و عکس گرفتم

کلمه - طیبه حسن‌لو، همسر اکبر دانش سرارودی از برگزارکنندگان کارزار رفع حصر می‌گوید عاملان تصادف ساختگی با همسرش را شناخته است: «یکی از آنها قبلا برای بازداشت به خانه ما آمده بود. پلیس دیر آمد؛ وقتی رسید هم به ما توجهی نکرد ولی با آنها خوش و بش کرد و تلفن همراهم که با آن از مهاجمان به همسرم عکس گرفتم ضبط شد».

بنا بر گزارش‌ها آقای دانش سرارودی به بخش CCU بیمارستان شهید صدوقی اصفهان، تحت نظر نیروهای امنیتی منتقل شد. این تصادف را دو سرنشین یک خودروی سمند سفیدرنگ رقم زده‌اند و پس از هجوم به خودروی اکبر دانش سرارودی، گوشی حاوی عکس‌های ثبت شده از تصادف را با خود برده‌اند.

آقای سرارودی را ابتدا به بیمارستان کاشانی بردند، اما به دلیل تشدید شرایط قلبی، به بیمارستان شهید صدوقی انتقال یافت. او از رزمندگان و جانبازان جنگ و از برگزارکنندگان کارزار رفع حصر است که ساعاتی پیش از آغاز تجمع ۲۵ بهمن، هدف حمله قرار گرفت.

📎صدای طیبه حسن‌لو، همسر دانش سرارودی

@kaleme
🔴 گزارش یک شاهد عینی
از تجمع ۲۵ بهمن ۱۴۰۳

✍️ مرتضی خاکسار

🔺حدودا ۱۱:۴۵ بود که به خیابان ۱۶ آذر رسیدم. تصویر آشنای مأمورانی با صورت‌هایی پوشانده که خیابان را بند آورده بودند، دوباره پیش چشمم بود. تلاقی این تصویر با خرس‌های ولنتاینی که در دست نوجوانان و تازه جوان‌ها به چشم می‌خورد، حالتی بعضا مضحک به هیمنه‌ی میرغضب‌ها بخشیده بود. سعی می‌کردم نگاهشان نکنم و راه خودم را بروم. برایشان پاسخی آماده کرده بودم: آمده‌ام از نشر آ. کتاب بخرم.
با ذکر همین توضیح از خیل مأموران ضد شورش و هم‌قطارانِ لباس شخصی‌شان گذشتم. به خیابان انقلاب رسیدم و ناگهان تصویری عجیب‌تر دربرابر چشمانم رخ نمود. صدها موتورسوار، صدها دوربین برای تصویربرداری از چهره‌ی معترضین، ده‌ها ون و صدها -اگر نگوییم هزار- نیروی پیدا و پنهانِ سرکوب! مگر برای سرکوب چند نفرآمده بودند؟ نکند به راستی خبری شده باشد! مسیرم را ادامه دادم تا به سردر دانشگاه رسیدم. صدها سرباز و انواع نیروی سرکوب ایستاده بودند. برای اولین بار نیروی سرکوبِ زن می‌دیدم. به تصور سالیان گذشته، گمان می‌کردم به دنبال جوان‌ترها می‌گردند، اما چنین نبود. از یکی‌شان شنیدم به رفیقش می‌گفت: حواست به این سن بالاها باشه. سریع گوشی‌شون رو بگیر!

🔺میرغضب‌هایی که حالا به شکار جانبازان جنگ هشت ساله آمده بودند و از ابراز آن هم شرمی نداشتند. ساعتی بعد در چهارراه ولی‌عصر مرد میان‌سالی را دیدم؛ رنجور و بهت‌آلود، با پیراهن سبز فسفری گوشه‌ای ایستاده بود. معلوم بود روحش از تجمع امروز خبر ندارد. رو به من و جمعی دیگر گفت: آقا! امروز خبریه؟ من رو انداختند تو ون. می‌گم: چرا؟ می‌گه: لباست سبزه. گفتم: آقا! من سیاسی نیستم. ولم کن. من جانبازم، ترکش تو بدنمه. این رو که گفتم بدتر کتکم زد. گوشی‌ام رو گرفت، چک کرد. دید چیزی نیست، با ون آورد اینجا پیاده‌ام کرد.

🔺این تصویر شرم‌آورترین تصویری است که من در تمام این سال‌ها از سرکوبگران جمهوری اسلامی دیده‌ام. پیش‌تر در اعتراضات ۱۴۰۱ این‌قدر دیده بودم که یکی از هواداران دستگاه ولایت در پاسخ به جوانی که می‌گفت «پدر من برای این مملکت جنگیده»، ‌گفت «کثافت کردم به آن جنگی که پدر تو رفته»، اما بواقع نمی‌دانستم آقایان آنقدر ترقی کرده‌اند که جانبازی را به دلیل جانبازی‌اش کتک می‌زنند و ناز شست می‌گیرند! باری، جلوی سردر دانشگاه نتوانستم بایستم. آنجا جز پلیس و لباس شخصی کسی نبود. خود به تنهایی ایستاده بودند و معلوم نبود مخاطب نمایش ارعابشان کیست. رو چرخاندم و جمعیتی چند صد نفری را روبروی سردر دانشگاه تهران دیدم. چهره‌هایی با احساسی آشنا را می‌توانستی از میانشان شناسایی کنی. دسته‌ای از مرغان هم‌آواز را پیدا کرده بودم. آنجا احساس امنیت بیشتری می‌کردم. به میانشان رفتم. پلیس مدام تکرار می‌کرد: وا نایستید آقا. برید اون ور! جمعیت نیز می‌رفت و باز می‌گشت. صدایی از کسی برنمی‌خاست.

🔺در همان حوالی قدم می‌زدیم و در جای خود جابجا می‌شدیم. در آن نقطه‌ی به خصوص شاید ۲۰ نفر لباس شخصی دوربین به دست ایستاده بودند و از چهره‌مان عکس و فیلم می‌گرفتند. هر از چندگاهی نیز تعدادی از مأموران سرکوب به میان جمعیت می‌ریختند، چند نفر را با ضرب و شتم به داخل ون می‌بردند و گوشی‌های موبایلشان را ضبط می‌کردند. ناگهان دستی آمد، لباس زن جوانی را که درست پیش از من حرکت می‌کرد، از پشت کشید و به داخل ون برد. جمعیت هیاهو کرد، اما با عربده کشی و بازداشت تعداد بیشتری از معترضین، دوباره مجبور به سکوت شد…

📎متن کامل
@kaleme
🔴 برآید سرخ گل خواهی نخواهی

✍️ علیرضا کفایی

در پانزدهمین سال حصر خیابان بار دیگر سبز شد و بار دیگر عده ای بازداشت شدند ؛ با گسیل نیروهای امنیتی و با بازداشت و تهدید وارعاب باز هم نتوانستند از مطالبه به حق مردم جلوگیری کنند، از خود نمی پرسند که چرا از پس سال ها و با این حصر طولانی هنوز هم صدای محصوران مظلوم رساتر از دیروز است.

سخن میر مظلوم در حصر است که "برادران ما! اگر از هزینه‌های سنگین و عملیات عظیم خود نتیجه نمی‌گیرید شاید صحنه‌ی درگیری را اشتباه گرفته‌اید؛ در خیابان با سایه‌ها می‌جنگید حال آن که در میدان وجدان‌های مردم خاکریزهایتان پی‌در‌پی در حال سقوط است…

اینها سخنانی است که ما از روی خیرخواهی می‌گوییم و شنیده نمی‌شود، اگر می‌شنیدند راه پیروزی خیلی نزدیک می‌شد؛ آن پیروزی را می‌گویم که عبارت از غلبه‌ی یک حزب نیست، بلکه فراگیر شدن بلوغ یک ملت است؛ آن پیروزی که انسان‌ها را همچون جوانه‌های یک مزرعه یکی‌یکی و گروه‌ گروه بزرگ می‌کند و بی ‌آن که لازم باشد هویت خود را از دست بدهند سبز می‌کند، تا جایی که خود زندانبان از کارهایی که می‌کندخجالت بکشد."

آیا هنوز هم مردم را "خس و خاشاک" می نامید؟ آیا هنوز هم می خواهید سر مخالفان را "به سقف بچسبانید"... به مردم بازگردید که جلوی رویش بذر را نمی شود گرفت

برآید سرخ گل خواهی نخواهی
وگر خود صدخزان آرد تباهی
و بدانید که با یاوه خود را سرگرم کرده اید که "الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ"..."خَوْضٍ": فرو رفتن به کارهای بیهوده و کودکانه

*کانال نویسنده

@kaleme
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴 برای برادرم که بار دیگر اسیر شد

✍️
مهدی قمیشی
استاد دانشگاه
و برادر آزاده رحیم قمیشی

… ماجرا از عملیات کربلای۴ شروع می‌شود که از شامگاه سوم دی ماه ۱۳۶۵ با عبور از اروندرود به سمت خاک عراق شروع می‌گردد. در این عملیات علیرغم پیشروی‌های اولیه در خاک دشمن متاسفانه فشار بر نیروهای رزمنده باعث می گردد عملیات با توفیق همراه نشود و نیروهای خودی در بعداز ظهر روز چهارم دی ماه با تحمل خسارات جانی بسیار مجبور به عقب نشینی شدند.

در اهواز به ما خبر رسید که در عقب‌نشینی نیروها، برادرم رحیم که معاون گردان کربلا بود به عقب باز نگشته است. در غروب چهارم دی سراسیمه خود را به محل استقرار باقی مانده گردان رساندم. وضع عجیبی بود. بسیاری از نیروهای گردان شهید و یا مفقود شده بودند. فرمانده گردان اسماعیل فرجوانی نیز شهید شده بود. وقتی رسیدم یکی از نیروهای ستادی لشکر برای سر و سامان دادن به باقی مانده نیروهای گردان در محل بود. نیروهای گردان در اتاق بزرگی جمع شده بودند، غم زده و پریشان. فرمانده اعزامی از لشکر از تک تک آنان می خواست تا مشاهداتشان را توضیح دهند...

📎منبع و متن کامل
@kaleme
🔴 قضاوت کنید، تفاوت از کجا تا کجاست

✍️ عیسی سحرخیز

اگر بخواهیم آن چه روز پنجشنبه در برابر دانشگاه روی داد را در چند جمله خلاصه و شاخص‌ترین موارد را ذکر کنیم، سرفصل های آن چنین خواهند بود: آن‌ها که برای رفع حصر آمدند جوانان و نوجوانان حاضر در انقلاب بهمن ۵۷ بودند؛ آنان که برای مقابله و دستگیری گوش به فرمانان و غایبان دوران انقلاب!

آن‌ها که  برای آزادی زندانیان سیاسی آمده بودند، خود پیش و پس از انقلاب بارها بازداشت و زندانی شده بودند؛ آنان که برای ضرب و جرح خوشه‌چینان و رانت‌خواران انقلاب، بازجویان و زندانبانان.

آن‌ها که برای دفاع از قانون و حق و حقوق ملت به دانشگاه تهران بازگشته بودند، امامان جمعه و جماعت‌شان بزرگانی چون منتظری و طالقانی بودند؛ آنان که برای زیرپاگذاردن قانون، مامومانِ دون‌پایگانی چون احمد خاتمی و صدیقی و...

آن‌ها که برای ایجاد تحول در جامعه آمده بودند، بنیانگذارانِ گردان و تیپ و لشگر ، آزاده و جانباز و...؛ آنان که برای حفظِ نظامِ ولایت، واپسگرایانِ اغلب جبهه ندیده و نشستگان در ستادها، فرسنگ‌ها دور از جبهه.

آن‌ها که برای آزادی بانو زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و شیخ مهدی موسوی آمده بودند، چیزی از بیت‌المال نمی‌خواستند و نمی‌خواهند؛ آنان که برای حفظ بقای آقای خامنه‌ای، در پی پست و مقام و اغلب مواجب‌بگیر حکومت. قضاوت کنید، تفاوت از کجا تا کجاست؛ از زمین تا آسمان!

*تحکیم‌ ملت
@kaleme
◾️‏«لش‌ها» (لباس شخصی‌ها) کیستند که با نقض قانون، بدون لباس فرم و آرم، در حضور نیروهای انتظامی و حتی در مقام فرماندهی آنها، مردم را با خشونت تمام سرکوب می‌کنند؟ یکبار برای همیشه باید تکلیف آنها مشخص شود ‌و با تشکیل کمیته حقیقت‌یاب مستقل، مردم از حقایق آگاه شوند!

✍️ اردشیر امیرارجمند
شبکه ایکس

@kaleme
🔴 لباس شخصی یا نظام مستقر ؟

✍️ مجتبی نجفی

سرپرست دانشگاه تهران در برابر اصرار دانشجویان یادآور فاجعه کوی دانشگاه در سال هفتاد و هشت شد و به عاملیت « لباس شخصی ها» اذعان کرد. دیروز که در برابر قتل وحشتناک امیرمحمد خالقی‌فر، لباس شخصیها اعتراض دانشجویان را سرکوب کردند،یکبار دیگر دو کلمه بخشی از تاریخ نه چندان دورمان را به تصویر کشیدند‌:« کوی دانشگاه» و « لباس شخصی». هر دو « کلمه-رخداد»، هستند، یعنی کلماتی که چکیده ای از تاریخ رنج و درد ما را فشرده کرده اند و « کوی دانشگاه» برای ما نه صرف نام یک مکان که ذکر یک تاریخ پر از رنج است و لباس شخصی نه اشاره به فرد یا افراد که ارجاعی به یک نظام سیاسی مستقر مبتنی بر نظم اوباشگری برای سرکوب اعتراض شهروندی است.

از کلمه « کوی دانشگاه»، خون و خشونت استبداد علیه دانشجو می‌بارد و از کلمه « لباس شخصی» حجم وسیع سرکوب. اختراع کلمه لباس شخصی برای تبرئه نیروهای سرکوبگر نظام سیاسی بود که خواستند حملات سازمان یافته اوباش را نه نیروی سازمان یافته تحت امر که « خودسر» و نافرمان جا بیندازند. همچنان که « آتش به اختیار» را خواستند نه مزدبگیر آلوده به رانت که نیروی غیرتی جا بیندازند.

اوباشگری یک ضلع قدرتمند تاریخ معاصر ماست و یک نیروی سیاسی پای کار که هم در کلمه و هم در عمل مولد خشونت علیه نیروهای پیشروی تجددخواه به خصوص نهاد دانشگاه بوده. برای همین با کلمه کوی دانشگاه نه صرفا عزت ابراهیم نژاد،قربانی سرافراز هیجده تیر هفتادو هشت و سرکوب تمام عیار دانشجویان و نهاد دانشگاه را تجسم می کنیم، که ضرب و شتم وحشیانه دانشجویان دانشگاه علامه در سال هشتاد و دو و کوی دانشگاه در سال هشتادوهشت را به خاطر می آوریم تا اهمیت « دانشگاه» به عنوان نهاد مدافع تجدد خواهی و پیشقراول دموکراسی خواهی در تاریخ معاصرمان را گوشزد کنیم.

لباس شخصی ها، از مریخ نیامده اند، همان سربازان سرکوب نظام سیاسی اند که از فرهنگ شهروندی که مبتنی خرد انتقادی و همبستگی در برابر سلطه خواهی نهاد دولت است، نفرت دارند. برای همین، لباس شخصی، تاریخ پر از خشونت حاکم علیه شهروند است و کوی دانشگاه تجسم بخش قربانی در برابر نهاد سرکوبگر است.

لباس شخصی از حاکم جدا نیست، چهره خشونت بار خود حاکم برای سرکوب مداوم است و برای همین در خوابگاه طرشت علامه روایت شد سعید عسگر،عامل ترور حجاریان، در سال هشتاد و دو در حالی که همراهانش به سر و صورت و بدن دانشجو قمه و چاقو می‌کشیدند و شخصیت انسانی شان را لگدمال می‌کردند، عربده می‌کشید که «منم سعید عسگر»،عربده کشی که معنایی جز این ندارد من خود نظام سلطه گر در برابر شهروند بی پناهم.

📎کانال نویسنده

@kaleme
🔴 سخنی با همراهان و دوستان عزیزم

✍️ عبدالله ناصری

آنقدر فراخوان رفع حصر رهبران جنبش سبز، دل "سربازان بدنام" و دستگاه‌های امنیتی حکومت را لرزانده است که حتی بنده بر ویلچر نشسته و از نخستین حامیان دعوت مجاهدان عزیز -قمیشی و دانشفر- را از ارتباط با دنیای اطلاعات و کانال
تلگرامی "تاریخ‌نوشت" دور کرده‌اند.

دوستِ نیک‌نفسی که با یکی از همین دستگاه‌ها همکاری دارد به این کمینه پیام داد جز استیصال و اجبار تو به مذاکره هدفی ندارند. از همین نوشتار به مردم عزیز انقلابی "زن، زندگی، آزادی"، رهبران و حامیان جنبش سبز اطمینان می‌دهم که عبدالله ناصری، کوچک‌ترین سرباز این میدان به لطف خداوند، قصد انفعال نداشته و فعال‌تر از گذشته از طریق رسانه‌های سبز مثل کلمه، سهام‌نیوز، زیتون، تحکیم ملت و کانال نواندیشی کیان در بین مردم مظلوم ایران خواهد بود.

@kaleme
🔴 درخواست حزب اتحاد ملت از رئیس شورای عالی امنیت ملی: حصر غیر قانونی و خلاف مروت و انصاف پایان یابد

امروز در حالی چهاردهمین سال از حصر رهبران جنبش سبز، سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و حجت‌الاسلام والمسلمین کروبی را پشت سر می‌گذاریم که وجدان جمعی قشر وسیعی از مردم نسبت به آن آزرده است، آن را به زبان‌های مختلف رای و قهر و شعار و نوشته بیان کرده است، وعده‌اش را از بالاترین مقام اجرایی کشور شنیده ولی اتفاقی در عمل رخ نداده است.

حصر چهارده ساله، نمادی از مقاومت ناموجه بخش قدرتمندی از حاکمیت در مقابل حل مسائل کشور، در اولویت نبودن رضایت عمومی و منافع ملی و عدم حاکمیت قانون است.

حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، با اظهار تأسف عمیق از تداوم حصر غیر قانونی و خلاف مروت و انصاف محصورین عزیز، از جناب آقای دکتر پزشکیان به‌عنوان رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی درخواست دارد تا با رفع این زخم جانکاه از تن و ذهن بخشی از جامعه، گامی به سوی کاهش دلخوری به‌حق بخشی از جامعه و وفاق از منظر اعاده حقی تضییع شده بردارد و نسبت به آزادی تمامی معترضان به حصر که در چهاردهمین سالگرد آن بازداشت شده‌اند، دستور لازم را صادر کرده و حق اساسی ملت برای تجمع و اعتراض مسالمت‌آمیز را محترم‌ داشته و تامین کند.

حزب اتحاد ملت ایران اسلامی


@kaleme
🔴 این پیر جوان‌های رشید میدان مبارزه…

✍️ محمد مهدی شعرانی

تا اینجای کار رزمندگان و ایثارگران جبهه و جنگ نشان دادن که پیروز میدان‌های رزم هستند و هنوز شرافت و مردانگی در وجناتشان موج می‌زند. جریانی که آنها در ۲۵ بهمن به راه انداختند یکی از مهمترین و پر عمق‌ترین جریان‌های جنبشی ایران بود.

این پیر جوان‌های رشید میدان مبارزه با خصم و اهریمن در زیر رگبار مسلسلها نشان دادن که کماکان مرجعیت مبارزات می تواند در داخل باشد بدون کوچکترین وابستگی به سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی و یا به عبارتی جاسوسی خارجی ، بطوری که عدم پوشش خبری این حرکت خود گویای این ماجرا و نارضایتی آنها از این حرکت شجاعانه و جسورانه یادگاران شهدا بود.

ماهیت این جریان به نحوی بود که ضمن اینکه سیل اعتراض بر عملکرد جمهوری اسلامی را با خود جاری می ساخت ولی کوچکترین منفذی برای سوء استفاده و مصادره به مطلوب را برای گروهک های منفوری چون مجاهدین و سلطنت طلب که به واسطه فاندهای کشورهای خارجی و ساپورت مالی آنها به وسیله به راه انداختن ارتش سایبری ، خودی به راه انداخته اند نداد و همین مرز باریک شرافت باعث شد که از چند روز پیش از آغاز این حرکت آماج حملات و اتهامات این گروه ها قرار گرفته و کماکان در حال لجن مال کردن این حافظان شریف و ساده و بی آلایش این مرز و بوم از دشمن خارجی باشند .

این جریانهای فاسد که در تخریب هیچ خرده رهبر شریفی تا بحال کوتاهی نکرده و پله های ترقی خود را در تخریب و لجن مال کردن دیگران یافته اند این بار دست به تخریب خانواده شهدا ، جانبازان ، آزادگان ، رزمندگان ، ایثارگران زدند ولی نه به خاطر حمایت این قشر از جمهوری اسلامی بلکه بلعکس اینبار آنها را آماج حملات خود قرار دادند به خاطر مبارزه و اعتراض بر علیه جمهوری اسلامی به دلیل ترس از برگشتن مرجعیت اعتراضات و مبارزه به داخل کشور و از دست دادن فاندهای خارجی و به سختی افتادن زندگی در دنیای غرب.

اما صرف نظر از این مرز باریکی که فرزندان خلف این مرز و بوم انجام دادن بلکه آنها توانستند مرز دیگری را بشکافند و دست به آزادی حصر بزنند ، اما نه آزادی حصر میر محصور بلکه آزادی حصر واژگان رزمنده ، ایثارگر ، خانواده شهید ، جانباز، آزاده از اسارت دستگاه حاکمه.

این یادگاران شهدا نتنها مرز خود با اصولگرایان بلکه مرز خود با اصلاح طلبان روزنه گشا را هم ترسیم نمودند و نشان دادن که اینبار واقعاً ماجرا تمام شده است و اینها نه به دنبال اصلاح بلکه به دنبال ایجاد تحول و تغییرات ساختاری بوده و از نظام حاضر گذر نموده اند و به گذار طلبان تحول خواه شهره شده اند.

آن‌ها نه تنها سرویس‌های اطلاعاتی خارجی بلکه سرویس‌های اطلاعاتی داخلی را هم بی آبرو کردند و نشان دادن نظام مدعی ارزش‌ها دست به سرکوب ارزشی ترین نیروها که مدت ها ستون استواری کشور ونظام بودند می زند.

آن‌ها توانستند نشان بدهند دیگر این هیئت حاکمه به پشتگرمی عده ای مزدور و فرصت طلب بوده و پشتوانه مردمی خود را حتی در میان جامعه ارزشمند ایثارگران و رزمندگان هم از دست داده است .

این همان مرزهایی که بود که دلاور مردان عرصه مبارزه توانستند ایجاد کنند. ۲۵ بهمن پیروز شد چون توانست مرزها را ترسیم کرده و حد و سد جدیدی را ایجاد نماید.

@kaleme
Forwarded from کافه نون
حراست دانشگاه: قتل امیرمحمد خالقی در حوزه استحفاظی ما نبود.

‏• پاسخ دانشجویان: زمان جنبش "زن زندگی آزادی" وقتی نيروهاى حراست دانشگاه با اسم و رسم مشخص، وسط خيابان ۱۶ آذر با دانشجويان برخورد مى‌كردند و دختران را روى زمين مى‌كشيدند، آيا آن موقع، حوالى دانشگاه تهران در حوزه استحفاظى شما بود؟»

@CafeNoun
🔴 مرز امنیت و وحشت کجاست؟

مرضیه حاجی‌هاشمی

🗒 مسأله عدم امنیت در حریم خوابگاه‌های دانشجویی، مسأله جدیدی نیست. موارد بسیاری از پیامدهای های هولناک ناامنی در حریم های دانشجویی، تاکنون گزارش شده که مسئولین دانشگاه‌ها بسته به اینکه چقدر برای دانشجویان دانشگاه، شرایط اعتراض، پیگیری و رسانه‌ای کردن آن فراهم بوده است، نسبت به آن واکنش نشان دادند و اغلب از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و اقدامی برای افزایش امنیت دانشجویان و پیشگیری از تکرار آن رویدادهای خشن و خطرناک انجام ندادند. این رخدادها هم در اطراف خوابگاه‌های دانشجویی شهرهای مختلف و هم در تهران روی داده است.

▫️ دو نمونه از تازه‌ترین این رویدادهای هولناک در اواخر ترم پاییزه سال جاری تحصیلی بوده است که رسانه ای نشد. این موارد علاوه بر گزارش‌های متعددی از ناامنی حریم خوابگاهی کوی «دانشگاه تهران» در قلب پایتخت است! در ایام امتحانات یک فقره زورگیری با ضربات چاقو، جان دانشجویی را در اطراف خوابگاه دانشجویی امام حسین «دانشگاه شاهد» تهران به خطر انداخت، این هم دقیقاً در مکانی که بارها دانشجویان بر ناامن بودن و دلهره آور بودن آن تاکید کرده بودند و هیچ توجهی نشده بود.

▫️ در شب آخرین امتحان دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی «دانشگاه رازی کرمانشاه» نیز اتفاق هولناکی افتاد. حوالی ساعت ۱۱ شب که دانشجویان دختر خوابگاه شهید بهشتی در گرماگرم مطالعه برای امتحان فردا بودند، با صدای مهیب یک شلیک و فرو ریختن شیشه‌ها از جا پریدند! به پنجره یکی از اتاق‌های طبقه پنجم با اسلحه شکاری شلیک شده بود، تمام شیشه ها فرو ریخته و یکی از دانشجویان زخمی شده بود که هول و هراس و وحشت زیادی در بین دانشجویان ایجاد کرد، این نیز در حالی رخ داد که این خوابگاه هیچ حریم امنی ندارد و بارها دانشجویان دختر از تعقیب شدن، مزاحمت و حتی یک مورد ربوده شدن دانشجو مقابل درب خوابگاه شکایت داشتند و هیچ پاسخگویی و رسیدگی نشده بود؛ جز اینکه «بودجه نداریم که خوابگاه و دانشکده شما را نیز مثل بقیه دانشکده‌ها به پردیس اصلی دانشگاه رازی انتقال دهیم».

▫️ به واقع اگر برای حفظ جان و امنیت تعداد دانشجویی که در این کشور تنها دانشجویان دانشگاه‌های دولتی روزانه هستند که به آنها امکانات خوابگاهی دولتی تعلق گرفته و دارای بالاترین رتبه‌های کنکور سراسری بوده‌اند و سرمایه‌های ملی این سرزمین هستند، بودجه‌ای وجود ندارد؛ پس برای چه هزینه کردی بودجه وجود دارد!؟

▫️سوال دیگر آنکه دانشجویی پرسید: چرا پنجشنبه شب در یکی از امن‌ترین و مذهبی‌ترین مناطق شهر تهران که همیشه محل جشن‌های شب میلاد امام زمان بود، تعداد زیادی نیروهای یگان ویژه نیروی انتظامی با ماشین‌های غول پیکر ترسناک سیاه‌شان، تمام میدان شهدا و ابتدای خیابان پیروزی را پر کرده بودند و به جای جشن و شادی هر ساله، هول و هراس و ترس به شهروندان تزریق می‌ شد؛ ولی شب قبلش، حتی یک مأمور هم نبود که جان «امیر محمد» را از دست آن جانیان و عاملان وحشت نجات دهد؟ راستی چه کسی باید به  این سوالات پاسخ دهد؟ مرز امنیت و وحشت کجاست؟

*کانال نویسنده
@kaleme
🔴 در انتظار رفع حصر؛ نامه ۲۱۷ تن از ایثارگران به پزشکیان

بنام خدا
حضور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان، ریاست محترم جمهور و رئیس شورایعالی امنیت ملی

احتراما باستحضار می‌رسانیم:
کشور ما ایران امروز در شرایط خطیری به‌سر می‌برد که حاصل فرصت‌سوزی‌های سهل‌انگارانه دلسوزان از یک سو و تاخت و تاز کو‌ته‌اندیشان منفعت‌طلب از سوی دیگر است. بازیابی اعتماد عمومی مقدمه هر گام موثر برای نجات ایران از دام طمع سلطه‌جویان بیگانه و خطر فروپاشی اجتماعی است و تأکید جنابعالی بر تلاش برای دستیابی به وفاق ملی در همین راستاست. اما برای این مقصود کدام اقدام از پایان بخشیدن به حبس خانگی سکانداران نجات ایران در هشت سال دفاع از این آب و خاک (که شما نیز در آن حضوری پرخاطره داشته‌اید) از طولانی‌ترین حصر تاریخ معاصر ایران می‌توان ضروری‌تر سراغ گرفت؟ پایان حبس‌ها و حصرها می‌تواند بخشی از زخم‌هایی که بر پیکر این ملت مظلوم نشسته را التیام بخشد و راه‌حل مشکلات و معضلاتی که امروز زندگی همه ایرانیان را به تنگاهای نفس گیر دچار کرده، هموار سازد. از همین روست که انتظار ما همرزمان دیروز شما این است که با توجه به مسئولیت و اختیاراتی که در شورایعالی امنیت ملی دارید در جهت پاسداری از آزادی، عدالت و حکومت قانون، این گره فروبسته را بگشایید تا روزنه امیدی برای فردایی روشن‌تر گشوده شود.

📎امضاها
@kaleme
2025/02/16 06:00:49
Back to Top
HTML Embed Code: