Telegram Web
ذهنِ تو یک گرگ است؛
چون توسط تمام استثمارگران روی زمین ساخته شده است: سیاستمداران و کشیشها
اینها هستند که
ذهن تو را شکل می‌دهند.
همینها هستند که ترس و هراس را در درونت می کارند و پرورش می‌دهند.
چراکه آنها بر روی ترسهای تو زندگی میکنند.
تمام عمر را در یک وضعیت تنش و اضطراب زندگی میکنی.
انها در درون تو غوغایی از استرس و نگرانی می افرینند.
ذهن تو از چنین منابعی تغذیه میکند.

#اشو

@kami_tafacor 💭
سی کلید
سیدمحمد عرشیانفر
🔰 معرفی دوره سی کلید پولسازی 🔑

میانبری برای ورود به ارتعاش پول

ویژگی‌های کارگاه:
یک جلسه لایو آموزشی اختصاصی
یک فایل قدرتمند فرکانسیک
سی متن آموزشی و تمرین پولساز
۱۰ روز تمرینات پاکسازی
۳۰ فایل صوتی پولسازی

بهای دوره فقط  485 هزار تومان

فرکانسیک پولسازی مخصوص دانشجویان سی کلید: ۳۳۳ هزارتومان

هر دو دوره با تخفیف ویژه: ۸۱۸ هزارتومان


پشتیبانی تهیه دوره 👇👇
@seminar_arshian
این دنیا هیچ چیزی نیست جز اقدام عظیمی برای این‌که همه را بی‌سیرت کند.


@kami_tafacor 💭
خلاصه ی کتابی ممنوعه از اشو
از
سکس تا فراآگاهی @kettabism
@kettabism
از پنجره به پیاده‌رویِ مملو از جمعیّت نگاه کرد.
گفت: می‌بینی؟ لباس‌هایی هستند که راه می‌روند، دروغ می‌گویند، عاشق می‌شوند، می‌میرند. کمتر لباسی آن بیرون است که درونش انسان وجود داشته باشد!
به‌راستی که این دنیا یک رختکنِ بزرگ است.


از کتاب 📕رختکن بزرگ
#رومن_گاری


📕 @ppdfff
#شعر 🌹
#سهراب_سپهری

زندگی یعنی: یک سار پرید.
از چه دلتنگ شدی؟
دلخوشی ها کم نیست مثلا این خورشید...


📕 @ppdfff
اگر می‌خواهید دیگران به شما احترام بگذارند، بهترین کار آن است که به خود احترام بگذارید.
تنها این گونه دیگران مجبور می‌شوند به شما احترام بگذارند.

#داستایفسکی


@kami_tafacor 💭
#حکایت ✏️

خواجه ای در دکان خود, یک طوطی سبز و زیبا داشت. طوطی, مثل آدم‌ها حرف می‌زد و زبان انسان‌ها را بلد بود. نگهبان دکان بود و با مشتری‌ها شوخی می‌کرد و آنها را می‌خنداند. و بازار دکان دار را گرم می‌کرد.

در خطاب آدمی ناطق بدی
در نوای طوطیان حاذق بدی

یک روز که خواجه به خانه رفته بود، گربه ای برای گرفتن موشی به داخل دکان پرید. طوطی از ترس جستی زد و از یک طرف دکان به طرف دیگر پرید که بالش به شیشه ی روغن خورد. شیشه افتاد و شکست و روغن‌ها ریخت. وقتی خواجه آمد, دید که روغن‌ها ریخته و دکان چرب و کثیف شده است. فهمید که کار طوطی است. چوب برداشت و بر سر طوطی زد. سر طوطی زخمی شد و موهایش ریخت و کَچَل شد.

از سوی خانه بیامد خواجه‌اش
بر دکان بنشست فارغ خواجه‌وش

دید پر روغن دکان و جامه چرب
بر سرش زد گشت طوطی کل ز ضرب

طوطی دیگر سخن نمی‌گفت و شیرین سخنی نمی‌کرد. دکان دار از کار خود پیشمان بود و می‌گفت کاش دستم می‌شکست تا طوطی را نمی‌زدم او دعا می‌کرد تا طوطی دوباره سخن بگوید و بازار او را گرم کند.

ریش بر می‌کند و می‌گفت ای دریغ
کافتاب نعمتم شد زیر میغ

دست من بشکسته بودی آن زمان
که زدم من بر سر آن خوش زبان

روزی دکان دار غمگین کنار دکان نشسته بود. یک مرد کچل طاس از خیابان می‌گذشت سرش صاف صاف بود مثل پشت کاسه مسی.ناگهان طوطی گفت: ای مرد کچل , چرا شیشه روغن را شکستی و کچل شدی؟ تو با این کار به انجمن کچل‌ها آمدی و عضو انجمن ما شدی؟ نباید روغن‌ها را می‌ریختی. مردم از مقایسه طوطی خندیدند. او فکر می‌کرد هر که کچل باشد. روغن ریخته است.

جولقیی سر برهنه می‌گذشت
با سر بی مو چو پشت طاس و طشت

آمد اندر گفت طوطی آن زمان
بانگ بر درویش زد چون عاقلان

کز چه ای کل با کلان آمیختی
تو مگر از شیشه روغن ریختی

#مثنوی_معنوی


@kami_tafacor 💭
‏از هیچی به اندازه فقر متنفر نیستم؛
فقر خونوادتو می‌گیره، عزیزاتو دور می‌کنه، عزت‌نفستو می‌کشه، هوش و خلاقیتت رو نابود می‌کنه، رنجورت می‌کنه، بی‌نام‌ونشونت می‌کنه، اخلاق رو خفه می‌کنه و...فقر زشت‌ترین چیزیه که تو دنیا می‌شناسم.


@kami_tafacor
در حافظه هرچه بخواهی هست، حافظه نوعی داروخانه یا آزمایشگاه شیمی است، که در آن اتفاقی، دستت گاه به دارویی آرامش‌بخش و گاه به زهری خطرناک می‌رسد!

📕 جستجوی زمان از دست رفته
#مارسل_پروست


@kami_tafacor 💭
خوشه‌های خشم.pdf
6.6 MB
خوشه‌های خشم به نویسندگی جان اشتاین بک:

نظر شخصی:
نویسنده کتاب به زیبایی فضای محیط و زندگی شخصیتهای داستان و تلاششان برای رسیدن هدفشان را تشریح کرده. بنظرم نقش مادر خانواده بسیار اثرگذار و مهم بود.

معرفی کتاب: این داستان، شرح حال خانواده‌ای کشاورز است که بر اثر هجوم سایر کشاورزان خرده‌پا و کارگران کشاورزی، زمین‌های خود را در اکلاهما رها می‌کنند و چون تمامی امید و آرزویشان را از ماندن در آن‌جا برباد رفته می‌بینند به سوی سرزمین افسانه‌ای کالیفرنیا روی می‌آورند. کاروانی به سوی غرب راه می‌افتد که در جاده‌ها اردو می‌زنند و چون هر دم تعداد کارگران فزونی می‌گیرد، میزان مزدها پایین می‌آید، کار فقر، انحطاط و کشمکش با پلیس و کارفرمایان بالا می‌گیرد و وقایعی پیش می‌آید که خواننده خود باید داستان را صبورانه تا آخر بخواند و درباره‌ی ارزش آن‌ها به داوری بنشیند.


@kami_tafacor 💭
پای سگ بوسید مجنون
خلق گفتندش این چه بود ؟
گفت این سگ گاهگاهی
کوی لیلی رفته بود

@kami_tafacor 💭
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست

📖حافظ


@kami_tafacor 💭
آن‌کس که این زندگی را
برایت جهنم کرده ،
مجبور است متقاعدت کند که
بهشت جای دیگری است.

#کارل_پوپر

من کوشش میکنم :
که خدا را از طریق خدمت به
مردم ببینم .

زیرا میدانم که خداوند ، نه در بهشت و نه در جهنم است .

بلکه در درون ،
همه ما انسانهاست ...

#گاندی


@kami_tafacor 💭
بـرفـراز این صخره‌ی امید ایستاده‌ای،
می‌دانی استوار نیست اما ایستاده‌ای!
همانگونه بایسـت!
امیدی لـرزان
بهتر از قلـه‌ای استوار و تاریک است...


#شیرکو_بیکس


@kami_tafacor 💭
Forwarded from موفقیت
دوره تسلط بر ذهن و ضمیر ناخودآگاه
دکتر جو دیسپنزا
👇👇

https://www.tgoop.com/+284AefuMZPRiNGM8

۸ جلسه رایگان پولسازی🤑 👆
در اتاق درمان دو بیمار وجود دارد ،خدا کند آنکه بیمارتر است درمانگر نباشد.

📖اروین یالوم



@kami_tafacor 💭
تو با زیاد از حد فکر کردن
در ذهن خودت بحران تولید میکنی
از رنج دادن خودت دست بردار

📖سپهر خدابنده


@kami_tafacor 💭
بد خواهِ کسان هیچ به مقصد نرسد، یک بد نکند تا به خودش، صد نرسد
من نیکِ تو خواهم و تو خواهی بد من، تو نیک نبینی و به من بد نرسد..


📖خیام نیشابوری


@kami_tafacor 💭
2024/09/30 12:00:18
Back to Top
HTML Embed Code: