دیوونه بازی
از غواصی های در خودش آمده این «تو»
و «تو»ی خاصی را انتخاب کرده بین این همه تو
خاص است نه بالانشین
گوشه گیر هست ولی ناظر بر بازیگوشی های چند آدم دیوانه
دانه ها را دانه به دانه از ته و توی انار بیرون آورده:
یک: ما از پی تغییر شکل کوزه از تختخواب فرار کرده ایم
دو: کوزه کولی گری های خاص خودش را دارد
در برابر طوفان
سه: منظور من است کوزه ای که حمل میکند دریا را
چار: با شکستنِ کوزه کوزه ی از نو
کوزه تر است
دیوانه ی پنج دست هایش را در آبرنگ فرو برد و
شکل مارکشید
شش: صورت پسند هم که نباشی
کوزه همان مار است مار همان کوزه
هفت :کوزه که در کوره پخته شود. بابا نان دارد
در خمیر تو پیداست رقصِ شاطری آموختن
هنر است
شاطر اژدهای بی آزاری ست که از شعله های تنور
بیرون می پرد
کار جهان؟ قفلهای بسته به همین شکل باز
و معماها به همین ترتیب از دفتر تقویم کنده میشوند
سنگ بزرگی اما که من به چاه انداختم
غول بیابانی هم نمی تواند از گلو بالا بیاورد
آبان ماه ۱۳۹۱
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
از غواصی های در خودش آمده این «تو»
و «تو»ی خاصی را انتخاب کرده بین این همه تو
خاص است نه بالانشین
گوشه گیر هست ولی ناظر بر بازیگوشی های چند آدم دیوانه
دانه ها را دانه به دانه از ته و توی انار بیرون آورده:
یک: ما از پی تغییر شکل کوزه از تختخواب فرار کرده ایم
دو: کوزه کولی گری های خاص خودش را دارد
در برابر طوفان
سه: منظور من است کوزه ای که حمل میکند دریا را
چار: با شکستنِ کوزه کوزه ی از نو
کوزه تر است
دیوانه ی پنج دست هایش را در آبرنگ فرو برد و
شکل مارکشید
شش: صورت پسند هم که نباشی
کوزه همان مار است مار همان کوزه
هفت :کوزه که در کوره پخته شود. بابا نان دارد
در خمیر تو پیداست رقصِ شاطری آموختن
هنر است
شاطر اژدهای بی آزاری ست که از شعله های تنور
بیرون می پرد
کار جهان؟ قفلهای بسته به همین شکل باز
و معماها به همین ترتیب از دفتر تقویم کنده میشوند
سنگ بزرگی اما که من به چاه انداختم
غول بیابانی هم نمی تواند از گلو بالا بیاورد
آبان ماه ۱۳۹۱
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
به احتمال زیاد
درها شب و روز به هم میخورند
از جانب جن و هیولا نیست
از خدا حافظی های مکرر دسته جمعی اجباری نیست
آدم ها را در هاون نمی کوبند آدم ها
با سُم اسبهایی که از قالب مجسمه بیرون کردنشان
مشکل است.
از نور چراغ بیرون نپریده اند
شب پره ها ادای پروانه در نمی آورند
تق و توق! سرشان به این همه سنگ نمی خورَد پروانه ها
که تق و توق!
قصاب همان جلاد است ولی نه از ره کین
سر بیتن تن ِبی سراست ولی بی کینه
قربانی شده چه گوسفند
چه عاشقی که زیر سایه ی ساطور نامه نگاری میکند
در کشتارگاه نعره هست نعره نعره هست
بیا و برو بگیر و ببند تق و توق نیست
رعد و برق غرومب غرومب نیست
درهایی که به هم بخورند سرهایی که بخورند به هم
نیست یا که تصادفاً وَ به تخمین!
به جهانهای دیگری شاید شاید باز شوند درها
شب شب و روز. باز به هم بخورند درها
درها به هم بخورند
باز به هم بخورند درها باز
آبان ماه ۱۳۹۱
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
درها شب و روز به هم میخورند
از جانب جن و هیولا نیست
از خدا حافظی های مکرر دسته جمعی اجباری نیست
آدم ها را در هاون نمی کوبند آدم ها
با سُم اسبهایی که از قالب مجسمه بیرون کردنشان
مشکل است.
از نور چراغ بیرون نپریده اند
شب پره ها ادای پروانه در نمی آورند
تق و توق! سرشان به این همه سنگ نمی خورَد پروانه ها
که تق و توق!
قصاب همان جلاد است ولی نه از ره کین
سر بیتن تن ِبی سراست ولی بی کینه
قربانی شده چه گوسفند
چه عاشقی که زیر سایه ی ساطور نامه نگاری میکند
در کشتارگاه نعره هست نعره نعره هست
بیا و برو بگیر و ببند تق و توق نیست
رعد و برق غرومب غرومب نیست
درهایی که به هم بخورند سرهایی که بخورند به هم
نیست یا که تصادفاً وَ به تخمین!
به جهانهای دیگری شاید شاید باز شوند درها
شب شب و روز. باز به هم بخورند درها
درها به هم بخورند
باز به هم بخورند درها باز
آبان ماه ۱۳۹۱
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
document (2).pdf
1.9 MB
document (2).pdf
تقابل های دو گانه
در شعرهای علی باباچاهی
نوشته : سید طاهره هاشمی
دانشگاه زابل
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
تقابل های دو گانه
در شعرهای علی باباچاهی
نوشته : سید طاهره هاشمی
دانشگاه زابل
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
بله دیگه!
اسکلت اسکلتش را از در میکده بیرون بُرد
زیر بغلش را نگرفت راه می رفت عین اسکلتی ها
در رندی نفوذ نمیکند در مغز استخوان نفوذ نمیکند
در بیرون شو از میکده شاید!
در لگن خاصره شاید! خاصه در نوروز
کلاغ هم گنجشکی میکند بپَر بپَر زورمندی تنومندی
خاصه در نوروز!
قار و قار به کنار
طبق بیار و تخم پرنده بِبَر تر و تازه
گنجشکِ تازه اسکلتِ فیل را به رسمیت نمی شناسد
سارقها الاغها. آدمکشها
تصور دیگری از اسکلت من داشتند و زن تصور دیگری از من دارد
خاصه در نوروز؛
اسکلت تو می تواند مست کند
عاشق زنی شود که دوست دارد اسکلتی ها را
آقای اسکلت اسکلتی!
میکده هم اندرونی و بیرونی دارد
بیرون از میکده هم خوابهای یک طرفه تعبیر دارد
زنی که عاشق اسکلتی میشود
دانه دانه انار میزاید استخوانی. اسکلتی
در خواب خضر آمده بود اسکلتی که لب به آب
«حیاط» نمی زد
بیرون از میکده شوکرانِ به رایگان هست
نمی فروشند!
گفت: نه!
اسکلتم را در سبد از سقف همین سوراخ
آویزان کنید!
با چشم های باز:
«در جستجوی زمانهای از دست رفته»¹
آبان ماه ۱۳۹۱
¹باجویس
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
اسکلت اسکلتش را از در میکده بیرون بُرد
زیر بغلش را نگرفت راه می رفت عین اسکلتی ها
در رندی نفوذ نمیکند در مغز استخوان نفوذ نمیکند
در بیرون شو از میکده شاید!
در لگن خاصره شاید! خاصه در نوروز
کلاغ هم گنجشکی میکند بپَر بپَر زورمندی تنومندی
خاصه در نوروز!
قار و قار به کنار
طبق بیار و تخم پرنده بِبَر تر و تازه
گنجشکِ تازه اسکلتِ فیل را به رسمیت نمی شناسد
سارقها الاغها. آدمکشها
تصور دیگری از اسکلت من داشتند و زن تصور دیگری از من دارد
خاصه در نوروز؛
اسکلت تو می تواند مست کند
عاشق زنی شود که دوست دارد اسکلتی ها را
آقای اسکلت اسکلتی!
میکده هم اندرونی و بیرونی دارد
بیرون از میکده هم خوابهای یک طرفه تعبیر دارد
زنی که عاشق اسکلتی میشود
دانه دانه انار میزاید استخوانی. اسکلتی
در خواب خضر آمده بود اسکلتی که لب به آب
«حیاط» نمی زد
بیرون از میکده شوکرانِ به رایگان هست
نمی فروشند!
گفت: نه!
اسکلتم را در سبد از سقف همین سوراخ
آویزان کنید!
با چشم های باز:
«در جستجوی زمانهای از دست رفته»¹
آبان ماه ۱۳۹۱
¹باجویس
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
پایان جنگهای جهانی
پناه بردن به صدفهای خالی از عامیانگیست
اغراق در وصف آبهای کم عمق است
حباب جای صحبت احباب است ولی اقیانوس نیست
تخم مرغ چرا؟ که تو را به همرهان نو پر و بال تحویل می دهد
محشور می شوی با طوایف تازه:
خروس جنگی دارکوب مسلح
جنگ که در بگیرد قشون کشی قمه قداره
فتح فاتح فتوحات
پشت ات به برادران نسبی گرم بود آقای فتوحی
برادر کشی چرا چرا برادر کُشی؟
بعد پرچم میکارید در زمین دشمن
من آبش میدهم :صیفیجات تره آلات
سیب انار پرتقال های غیر منفجره
غیر منفجرات
دنیای تازه روی تخم مرغ تازه می چرخد
شاخ گاو شیپوری کُنَد چرخ - چرخانی چرا؟
نور از سوراخ سوزن عبور میکند دلتنگی چرا؟
چرای ِاین سفیدی را تکثیر کنید
حکاکی قلم زنی
بفرستید بفرستانید!
گیرنده می گیراند
گرفتیم!
جهان دارد از شب تابی می ترکد
ترک بر می دارد تخم مرغ تخم گوزن
نور مضاعف چرا؟
آبان ماه ۱۳۹۱
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
پناه بردن به صدفهای خالی از عامیانگیست
اغراق در وصف آبهای کم عمق است
حباب جای صحبت احباب است ولی اقیانوس نیست
تخم مرغ چرا؟ که تو را به همرهان نو پر و بال تحویل می دهد
محشور می شوی با طوایف تازه:
خروس جنگی دارکوب مسلح
جنگ که در بگیرد قشون کشی قمه قداره
فتح فاتح فتوحات
پشت ات به برادران نسبی گرم بود آقای فتوحی
برادر کشی چرا چرا برادر کُشی؟
بعد پرچم میکارید در زمین دشمن
من آبش میدهم :صیفیجات تره آلات
سیب انار پرتقال های غیر منفجره
غیر منفجرات
دنیای تازه روی تخم مرغ تازه می چرخد
شاخ گاو شیپوری کُنَد چرخ - چرخانی چرا؟
نور از سوراخ سوزن عبور میکند دلتنگی چرا؟
چرای ِاین سفیدی را تکثیر کنید
حکاکی قلم زنی
بفرستید بفرستانید!
گیرنده می گیراند
گرفتیم!
جهان دارد از شب تابی می ترکد
ترک بر می دارد تخم مرغ تخم گوزن
نور مضاعف چرا؟
آبان ماه ۱۳۹۱
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
جدی نگیر!
چه اهمیتی دارد چه کسی میجود میخُورَد
می عق عقد ؟
جویدن موش عُقیدنِ سگ چه اهمیتی دارد؟
شاه چه؟ وزیر چه؟
مردن در باران کیف آور است ولی چه اهمیتی دارد؟
از داربست بالا میرود مورچه ای که قصد خودنمایی دارد
عاشقت بودم و بازوهایم را فربه میکردم بر دیوار
سایه ی دست عاشق پررنگ تر است
اعضاء متورم احشاء متعرض
پاشنه غیر آشیلی
چشم غیر اسفندیاری
تمرد ما به تأخیر نمی اندازد مرگ به وقت و
به ناوقت را
در وقت هایِ به وقت نیز آب نباید طعم شراب بدهد
چای سبز بلامانع است آب رکنا باد نیز
غسل میت در باران مکیف است
در جبهه قطعه قطعه نشدم تو مکلفی
روی کفنم سه قطرهْ شقایق بچکان
تا گلزاری کنم وجب وجب
ولی چه اهمیتی دارد؟
دستهایم را از پشت بسته بودند ببندید!
اجباراً ؟ نه به اختیار؟ نه!
بردند مرا کشان کشان
-تاكجا؟ - چه اهمیتی دارد؟
زانو زدم و گریه کردن من قه قه قه داشت
خاک و خاشاکی را بوسیدم که زیر آن دفن شده بودم
به وقت و به ناوقت
و به دندان داشت سگی تکهْ استخوان کم نوری را
به وقت بیرون پریدنِ از گور ِمن
آبان ماه ۱۳۹۱
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
چه اهمیتی دارد چه کسی میجود میخُورَد
می عق عقد ؟
جویدن موش عُقیدنِ سگ چه اهمیتی دارد؟
شاه چه؟ وزیر چه؟
مردن در باران کیف آور است ولی چه اهمیتی دارد؟
از داربست بالا میرود مورچه ای که قصد خودنمایی دارد
عاشقت بودم و بازوهایم را فربه میکردم بر دیوار
سایه ی دست عاشق پررنگ تر است
اعضاء متورم احشاء متعرض
پاشنه غیر آشیلی
چشم غیر اسفندیاری
تمرد ما به تأخیر نمی اندازد مرگ به وقت و
به ناوقت را
در وقت هایِ به وقت نیز آب نباید طعم شراب بدهد
چای سبز بلامانع است آب رکنا باد نیز
غسل میت در باران مکیف است
در جبهه قطعه قطعه نشدم تو مکلفی
روی کفنم سه قطرهْ شقایق بچکان
تا گلزاری کنم وجب وجب
ولی چه اهمیتی دارد؟
دستهایم را از پشت بسته بودند ببندید!
اجباراً ؟ نه به اختیار؟ نه!
بردند مرا کشان کشان
-تاكجا؟ - چه اهمیتی دارد؟
زانو زدم و گریه کردن من قه قه قه داشت
خاک و خاشاکی را بوسیدم که زیر آن دفن شده بودم
به وقت و به ناوقت
و به دندان داشت سگی تکهْ استخوان کم نوری را
به وقت بیرون پریدنِ از گور ِمن
آبان ماه ۱۳۹۱
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
سند بدون عنوان.docx
17 KB
چندوزنی و ریتم درونی در شعر علی باباچاهی
✍#محمد_لوطیج
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
✍#محمد_لوطیج
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
شعر
بازیگوشی های دیگری هم دارد شعر
سر و گوشش را گاهی باندپیچی میکند
که خط برداشته خط خطی شده در جنگ ویتنام
می زند زیر گریه گاهی که دزدهای نقابدار پستانکم را
قاپیده و در رفته اند
وقت سرش نمیشود
پر سیمرغ را هم که آتش نزنی
روی دیوار دُم علم میکند با دو چشمی که برق می زند
در تاریکی
خیس باران که بشوی اما چترش را باز نمیکند
میگوید اینطوری - این طوری طوری میشوی
که به آن طوری نزدیک تری
به روسری ام دست نمی زند نامحرم است ولی می گوید:
چشم و ابروی شرقی تو پشت جبهه شرقی تر است
مخصوصاً وقتی که دانه می ریزی جلو پای گچ گرفته ی سربازی
و فکر میکنی به کبکهایی که گرسنه مانده اند وسط برفها
برویم برسیم به افقهایی که گذاشته ایم پشت سر !
شعر اگر به ما نرسد؟ می رسد!
شاید هم راه افتاده باشد قبلاً
جلو جلو تلوتلو
دی ماه ۱۳۹۰
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
بازیگوشی های دیگری هم دارد شعر
سر و گوشش را گاهی باندپیچی میکند
که خط برداشته خط خطی شده در جنگ ویتنام
می زند زیر گریه گاهی که دزدهای نقابدار پستانکم را
قاپیده و در رفته اند
وقت سرش نمیشود
پر سیمرغ را هم که آتش نزنی
روی دیوار دُم علم میکند با دو چشمی که برق می زند
در تاریکی
خیس باران که بشوی اما چترش را باز نمیکند
میگوید اینطوری - این طوری طوری میشوی
که به آن طوری نزدیک تری
به روسری ام دست نمی زند نامحرم است ولی می گوید:
چشم و ابروی شرقی تو پشت جبهه شرقی تر است
مخصوصاً وقتی که دانه می ریزی جلو پای گچ گرفته ی سربازی
و فکر میکنی به کبکهایی که گرسنه مانده اند وسط برفها
برویم برسیم به افقهایی که گذاشته ایم پشت سر !
شعر اگر به ما نرسد؟ می رسد!
شاید هم راه افتاده باشد قبلاً
جلو جلو تلوتلو
دی ماه ۱۳۹۰
🅱️🌈🅰🌈🅱️🌈🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
«هوش و حواس گل شب بو برای من کافی ست» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/183909
https://taaghche.com/book/183909
document (2).pdf
1.9 MB
🎆پایان نامه
با موضوع تقابل های دو گانه
در شعرهای علی باباچاهی
نوشته : سید طاهره هاشمی
دانشگاه زابل
تهیه اختصاصی برای 👇👇👇👇👇
🅱🅰🅱🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
با موضوع تقابل های دو گانه
در شعرهای علی باباچاهی
نوشته : سید طاهره هاشمی
دانشگاه زابل
تهیه اختصاصی برای 👇👇👇👇👇
🅱🅰🅱🅰
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
اين خيلى خوب است که انسان بتواند از نسل جوان استفاده کند اما خودخواهى زيباى جوانها تا جايى پيش مىرود که چيزى را مطرح مىکنند به اسم شعر دهه 70 در حالى که من مىگويم شعر در دهه 70. به اين دليل که شعر دهه 70 از آسمان که نمىآيد. اگر رودکى نبود، شعر دهه 70 نداشتيم. اگر حافظ يا شاملو نبود به همين شکل. من در اين ميان سعى مىکنم متفاوتنويسى را همچنان ادامه بدهم با هرگونه مشکلى که بر سر راه من است. سطحى نگرىها و حرفهاى دمدستى را بايد خط زد!
بحثى را شما مطرح کردهايد به نام سپيد خواني. اصلا سپيدخوانى يعنى چه؟
سپيدخوانى عنوانى نيست که فقط من مطرح کرده باشم. شايد در آثار فلاسفه غربى هم البته نه با اين تعبير وجود داشته باشد. اگر ما به متون کهن فارسى هم مراجعه کنيم سپيدخوانى وجود دارد. سپيدخوانى يعنى تاويلهايى که از شعر مىشود کرد يا به عبارتى ناگفتههايى که در شعر وجود دارد. مثل شعر «رى را»ى نيما. سپيدخوانىاى هم که من مطرح کردم از طرفى به معنى حذف افعال بود و خيلى چيزهاى ديگر که بماند.
شما در جوانى بيشتر تحت تاثير شاملو بوديد يا فروغ يا حتى شاعر ديگري؟
من حقيقتا تحت تاثير شاملو مطلقا نبودم. ضمن اينکه شعرهاى شاملو را خيلى دوست داشتم، ولى حواسم به اين نکته جمع بود که مثل خيلىها مسخ و مسحور اشعارش نشوم ولى وقتى «تولدى ديگر» فروغ درآمد، اول با اخم به آن نگاه مىکردم ولى بعد جذب کتاب فروغ شدم چنانکه يک مرتبه حس کردم تغيير جنسيت زبانى دادهام. 14 شعر در آن دوران داشتم که نزديک به زبان فروغ بود که يکى از منتقدان مرا متوجه اين موضوع کرد که تمام آن 14 شعر را دور انداختم.من در يکى از نقدهايى که چند سال پيش بر کتابى نوشتم، اينطور عنوان کرده بودم که «در اين کتاب هيچ تاثيرى از شاعر ديگرى نمىبينيم و اين موضوع خيلى خوشايند نيست و بعيد به نظر مىرسد کسى که در مقطعى تحت تاثير کسى قرار نگرفته باشد بتواند آينده درخشانى داشته باشد» و اين اتفاق هم بعدا افتاد و آن شاعر آينده درخشانى نداشت. بنابراين تاثيرپذيرى مقطعى خبر از اشتياق شاعر جوان به شعر مىدهد.در نقدهايى که ساليان دور از اشعارم مىشد مثلا مىنوشتند ردپاى سهراب يا فروغ در اشعار شما ديده مىشود. من احساس مىکنم رقت قلبى که در اشعار قبلى من وجود داشت و رقت قلبى که در شعر اين دو نفر وجود داشته قرابتهايى را ايجاد کرده که اين صحبت به وجود آمده است.
در مورد استفاده از زبان روزمره در شعر چه نظرى داريد؟
ببينيد، وقتى نظر ما به نخبهگرايى نيست هيچ چراغ قرمزى را هم در مقابل کلمهاى قرار نمىدهيم. همه کلمات حق ورود به شعر دارند. مهم استفاده شاعر از آن واژهها است.
بحران مخاطب را در شعر امروز و راهحل آن را چهطور مىبينيد؟
در کتاب «بيرون پريدن از صف» به اين مساله بسيار پرداخته ام. همين بحران مخاطب را هم من عنوان کردهام. حالا من اين مخاطب را مخاطب حرفهاى شعر مىدانم و نه مردم عادي. اخيرا هم کلمهاى را مطرح کردم با نام بحران قضاوت، اين است که شعرى را مىخوانيد و نمىتوانيد قضاوت کنيد که خوب است يا بد. از بس که زير عنوان «بازىهاى زباني» که البته معنا و تعريفى فلسفى هم دارد، شعرهاى کج و کولهاى نوشته مىشود که آدم را از زندگى و البته از شعر بيزار مىکند
🟦🅱🅰🅱🅰🟦
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
بحثى را شما مطرح کردهايد به نام سپيد خواني. اصلا سپيدخوانى يعنى چه؟
سپيدخوانى عنوانى نيست که فقط من مطرح کرده باشم. شايد در آثار فلاسفه غربى هم البته نه با اين تعبير وجود داشته باشد. اگر ما به متون کهن فارسى هم مراجعه کنيم سپيدخوانى وجود دارد. سپيدخوانى يعنى تاويلهايى که از شعر مىشود کرد يا به عبارتى ناگفتههايى که در شعر وجود دارد. مثل شعر «رى را»ى نيما. سپيدخوانىاى هم که من مطرح کردم از طرفى به معنى حذف افعال بود و خيلى چيزهاى ديگر که بماند.
شما در جوانى بيشتر تحت تاثير شاملو بوديد يا فروغ يا حتى شاعر ديگري؟
من حقيقتا تحت تاثير شاملو مطلقا نبودم. ضمن اينکه شعرهاى شاملو را خيلى دوست داشتم، ولى حواسم به اين نکته جمع بود که مثل خيلىها مسخ و مسحور اشعارش نشوم ولى وقتى «تولدى ديگر» فروغ درآمد، اول با اخم به آن نگاه مىکردم ولى بعد جذب کتاب فروغ شدم چنانکه يک مرتبه حس کردم تغيير جنسيت زبانى دادهام. 14 شعر در آن دوران داشتم که نزديک به زبان فروغ بود که يکى از منتقدان مرا متوجه اين موضوع کرد که تمام آن 14 شعر را دور انداختم.من در يکى از نقدهايى که چند سال پيش بر کتابى نوشتم، اينطور عنوان کرده بودم که «در اين کتاب هيچ تاثيرى از شاعر ديگرى نمىبينيم و اين موضوع خيلى خوشايند نيست و بعيد به نظر مىرسد کسى که در مقطعى تحت تاثير کسى قرار نگرفته باشد بتواند آينده درخشانى داشته باشد» و اين اتفاق هم بعدا افتاد و آن شاعر آينده درخشانى نداشت. بنابراين تاثيرپذيرى مقطعى خبر از اشتياق شاعر جوان به شعر مىدهد.در نقدهايى که ساليان دور از اشعارم مىشد مثلا مىنوشتند ردپاى سهراب يا فروغ در اشعار شما ديده مىشود. من احساس مىکنم رقت قلبى که در اشعار قبلى من وجود داشت و رقت قلبى که در شعر اين دو نفر وجود داشته قرابتهايى را ايجاد کرده که اين صحبت به وجود آمده است.
در مورد استفاده از زبان روزمره در شعر چه نظرى داريد؟
ببينيد، وقتى نظر ما به نخبهگرايى نيست هيچ چراغ قرمزى را هم در مقابل کلمهاى قرار نمىدهيم. همه کلمات حق ورود به شعر دارند. مهم استفاده شاعر از آن واژهها است.
بحران مخاطب را در شعر امروز و راهحل آن را چهطور مىبينيد؟
در کتاب «بيرون پريدن از صف» به اين مساله بسيار پرداخته ام. همين بحران مخاطب را هم من عنوان کردهام. حالا من اين مخاطب را مخاطب حرفهاى شعر مىدانم و نه مردم عادي. اخيرا هم کلمهاى را مطرح کردم با نام بحران قضاوت، اين است که شعرى را مىخوانيد و نمىتوانيد قضاوت کنيد که خوب است يا بد. از بس که زير عنوان «بازىهاى زباني» که البته معنا و تعريفى فلسفى هم دارد، شعرهاى کج و کولهاى نوشته مىشود که آدم را از زندگى و البته از شعر بيزار مىکند
🟦🅱🅰🅱🅰🟦
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
Telegram
☸️کانال علی باباچاهی،شاعرومنتقدمعاصر(شعردروضعیت دیگر)
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
این کانال زیر نظر خودشاعر وادمین ها است. شامل :اشعار،مقالات،جستارها،سخنرانیها،نقد و نظرات،عکسها و فیلمهای شاعر و منتقد معاصر علی باباچاهی می باشد
این کانال زیر نظر خودشاعر وادمین ها است. شامل :اشعار،مقالات،جستارها،سخنرانیها،نقد و نظرات،عکسها و فیلمهای شاعر و منتقد معاصر علی باباچاهی می باشد
20120413153641-3089-318.pdf
185.5 KB
🔲پست مدرنیسم در شعرهای
علی باباچاهی
✍ عبدالعلی دستغیب
🟦🅱🅰🅱🅰🟦
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
علی باباچاهی
✍ عبدالعلی دستغیب
🟦🅱🅰🅱🅰🟦
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
سخنسرا - گزیدهای از شعر «زندانی اختیاری» علی باباچاهی
https://youtube.com/watch?v=r_0glg9lOcI&si=OyUry9XcnDphJ65p
https://youtube.com/watch?v=r_0glg9lOcI&si=OyUry9XcnDphJ65p
YouTube
سخنسرا - گزیدهای از شعر «زندانی اختیاری» علی باباچاهی
باباچاهی در نثر هم امضای خودش راداردخوانندگانی که آثار منثور ونظری ایشان را مطالعه کرده باشند پس از مدتی به آسانی میتوانند نثراورا تشخیص دهند. این تشخص را تنها نویسندگان بزرگ دارند نویسندگانی که صاحب سبک هستند.چنان که نثر هدایت ،جمال زاده،آلاحمد،گلستان و...درمیان نویسندگان ومنتقدان غرب هم نثربزرگانی چون همینگوی،نثر پروست،جویس ،ویلدورانت و...
همین تشخص وتفاوت وتمایز وجود دارد.سبک ویژه داشتن وصاحب سبک وامضای مشخص بودن ،یعنی این نویسندهای که سالها نوشته وتمرین کرده ،از مرحله ضعف، تقلید، تاثیر، نابهسامانی ،اضظراب وتشویش عبورکرده هنگامی که قلم به دست میگیرد تا بنویسد،بدون دغدغه مینویسدبه شیوهای که بهدست آوردنش ، حاصل سالها ،تمرین و ممارست، زیست فرهنگی با کلمات وگزارهها و...است.او نمی تواند طور دیگری بنویسد. با آرامش و اعتماد به نفس بالایی می نویسد .صدای واحد ویکهای دارد که میتوان مشخصات ومختصات آن صدای ویژه را برشمردو نثر او را از منظر سبک شناسی و لایههای مختلف تحلیل سبکی کرد .وقتی نویسندهای نثر خاص خودش را دارد به ضرورت ،عناصر و ویژگیهایی مکرر(بسامد) مدام در نثر او تکرار میشود. باباچاهی شاعریست نظریه پرداز . هم درشعر دارای سبک و امضای ویژه است هم درنثر وآثار تئوریک و منثور ،سبک خاص وفردی خود را دارد.شاعران نظریه پرداز یا نظریه پردازان شاعر، اتفاق نادری نیست ؛در غرب حتی یک قرن پیش هم شاهد بوده و هستیم که «در پایان قرن نوزدهم،در واقع دوران ظهور شاعران بزرگی است که خود در عین حال جویندگان راه تازه و نظریه پردازان شعر نو بودند». در راس این نهضت تازه سه شاعر بزرگ قرار دارند که هر سه گذشته از شاعری نظریه پرداز نیز هستند این سه شاعر عبارتند از بودلر رمبو مالارمه که در عین شاعر بودن ،منتقد و نظریه پرداز هم بودند.
نثر باباچاهی به دو بخش تقسیم میشود:
۱-نثر آثاری که مصاحبه های ایشان را شامل میشود
۲-نثر آثار نظری و تئوریک ایشان نظیر گزاره های منفرد و...
بخشی از یک مقاله
ع.سلیمانی
همین تشخص وتفاوت وتمایز وجود دارد.سبک ویژه داشتن وصاحب سبک وامضای مشخص بودن ،یعنی این نویسندهای که سالها نوشته وتمرین کرده ،از مرحله ضعف، تقلید، تاثیر، نابهسامانی ،اضظراب وتشویش عبورکرده هنگامی که قلم به دست میگیرد تا بنویسد،بدون دغدغه مینویسدبه شیوهای که بهدست آوردنش ، حاصل سالها ،تمرین و ممارست، زیست فرهنگی با کلمات وگزارهها و...است.او نمی تواند طور دیگری بنویسد. با آرامش و اعتماد به نفس بالایی می نویسد .صدای واحد ویکهای دارد که میتوان مشخصات ومختصات آن صدای ویژه را برشمردو نثر او را از منظر سبک شناسی و لایههای مختلف تحلیل سبکی کرد .وقتی نویسندهای نثر خاص خودش را دارد به ضرورت ،عناصر و ویژگیهایی مکرر(بسامد) مدام در نثر او تکرار میشود. باباچاهی شاعریست نظریه پرداز . هم درشعر دارای سبک و امضای ویژه است هم درنثر وآثار تئوریک و منثور ،سبک خاص وفردی خود را دارد.شاعران نظریه پرداز یا نظریه پردازان شاعر، اتفاق نادری نیست ؛در غرب حتی یک قرن پیش هم شاهد بوده و هستیم که «در پایان قرن نوزدهم،در واقع دوران ظهور شاعران بزرگی است که خود در عین حال جویندگان راه تازه و نظریه پردازان شعر نو بودند». در راس این نهضت تازه سه شاعر بزرگ قرار دارند که هر سه گذشته از شاعری نظریه پرداز نیز هستند این سه شاعر عبارتند از بودلر رمبو مالارمه که در عین شاعر بودن ،منتقد و نظریه پرداز هم بودند.
نثر باباچاهی به دو بخش تقسیم میشود:
۱-نثر آثاری که مصاحبه های ایشان را شامل میشود
۲-نثر آثار نظری و تئوریک ایشان نظیر گزاره های منفرد و...
بخشی از یک مقاله
ع.سلیمانی
🟦خاطره ها
از راست:
علی باباچاهی،
شهید محمد مختاری ( قتل های زنجیره ای)،
زنده یاد فرامرز سلیمانی،
محمد محمد علی،
علی دهباشی،
احمد محیط،
زنده یاد عظیم خلیلی،
زنده یاد غلامحسین نصیری پور، اسماعیل رها، کاظم سادات اشکوری
🔲جلسه سه شنبه ها- هرهفته یک بار- در تهران -
از ۱۳۷۰ تا....( جلسه شعر و نقد شعر)
🟦🅱🅰🅱🅰🟦
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
از راست:
علی باباچاهی،
شهید محمد مختاری ( قتل های زنجیره ای)،
زنده یاد فرامرز سلیمانی،
محمد محمد علی،
علی دهباشی،
احمد محیط،
زنده یاد عظیم خلیلی،
زنده یاد غلامحسین نصیری پور، اسماعیل رها، کاظم سادات اشکوری
🔲جلسه سه شنبه ها- هرهفته یک بار- در تهران -
از ۱۳۷۰ تا....( جلسه شعر و نقد شعر)
🟦🅱🅰🅱🅰🟦
https://www.tgoop.com/kanale_alibabachahi
@kanale_alibabachahi
#کانال_علی_باباچاهی
مصاحبه با علی باباچاهی Ali Babachahi Interview
https://youtube.com/watch?v=zaCB5lkLtSo&si=jKPj2V10e3B4OwET
https://youtube.com/watch?v=zaCB5lkLtSo&si=jKPj2V10e3B4OwET
YouTube
مصاحبه با علی باباچاهی Ali Babachahi Interview
نکوداشت چهرههای ماندگار ادبیات پارسی ۱۳۰۰ - ۱۴۰۰
رویداد تقدیر از علی باباچاهی
تاریخ: ۸ شهریور ۱۴۰۰
Persian Literature Legends Appreciation Event 1300 - 1400
Ali Babachahi Appreciation Event
Date: 30 August 2021
مجری:
مژده ناصری
Host:
Mojdeh Nasseri…
رویداد تقدیر از علی باباچاهی
تاریخ: ۸ شهریور ۱۴۰۰
Persian Literature Legends Appreciation Event 1300 - 1400
Ali Babachahi Appreciation Event
Date: 30 August 2021
مجری:
مژده ناصری
Host:
Mojdeh Nasseri…
امروز ۲
امروز هم میگذرد با عقربه هایی که
در فواصل اعداد گیر کردهاند
هر عددی لانه ی زنبور شده دست رد زده به سینه ی من که
سینه چاک رقص عددهای طربناكم
ظاهرا از وز وز زنبورهایی که تعقیبم نمی کنند فراریترم
اما سنگی اگر فرق سرم را می شکافت
با روی خوش اناری میشدم از کف زدن جمعیت
و روی صحنه نه فقط میخندیدم
که فقط میخندیدم
فروردین ماه ۸۴
پیکاسو در آب های خلیج فارس نشر ثالث،۱۳۹۰
🔴🔵⚫️🔵
♨️♨️♨️♨️♨️♨️
#کانال_ادبیات_معاصر_ایران
https://www.tgoop.com/Adabiyat_Moaser_IRAN
امروز هم میگذرد با عقربه هایی که
در فواصل اعداد گیر کردهاند
هر عددی لانه ی زنبور شده دست رد زده به سینه ی من که
سینه چاک رقص عددهای طربناكم
ظاهرا از وز وز زنبورهایی که تعقیبم نمی کنند فراریترم
اما سنگی اگر فرق سرم را می شکافت
با روی خوش اناری میشدم از کف زدن جمعیت
و روی صحنه نه فقط میخندیدم
که فقط میخندیدم
فروردین ماه ۸۴
پیکاسو در آب های خلیج فارس نشر ثالث،۱۳۹۰
🔴🔵⚫️🔵
♨️♨️♨️♨️♨️♨️
#کانال_ادبیات_معاصر_ایران
https://www.tgoop.com/Adabiyat_Moaser_IRAN