Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
چه با رنج باشی، چه با تاج و تخت
ببایدت بستن به فرجام، رخت

#فردوسی
👍1👌1
در آن خانه تو را یکسان نماید
جهانی گر پر آتش گر پر آب است

خراباتی است بیرون از دو عالم
دو عالم در بر آن همچو خواب است

ببین کز بوی درد آن خرابات
فلک را روز و شب چندین شتاب است

#عطار_نیشابوری
4
طاوس نه‌ای که بر جمالت نگرند
سیمرغ نه‌ای که بیتو نام تو برند

شهباز نه‌ای که از شکار تو چرند
آخر تو چه مرغی و ترا با چه خرند

#مولانا
👏2
‏✧  ‏✧‏  ✧

گر برود جان ما ،در طلب وصل دوست
حیف نباشد که دوست ،دوست تر از جان ماست


مایه پرهیزگار،  قوت صبر است و عقل

عقل گرفتار عشق ،صبر زبون هواست

#سعــــدی


              
1
عقل تا مست نشد چون و چرا پست نشد
و آنک او مست شد از چون و چرا رست کجاست


#مولانا
#دیوان_شمس
3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
دکتر اصغر دادبه

(زاده‌ی ۱۸ اسفند ۱۳۲۵ یزد)

استاد فلسفه‌ی اسلامی و ادبیات عرفانی دانش‌گاه علامه طباطبایی، مدیر گروه ادبیات دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی در دانش‌کده‌ی علوم انسانی دانش‌گاه آزاد واحد تهران شمال
دکتر اصغر دادبه در سال ۱۳۸۱، در دومین همایش چهره‌های ماندگار، به‌عنوان چهره‌ی ماندگار در عرصه‌ی ادبیات عرفانی و فلسفه‌ی اسلامی معرفی شد.
.
#اصغر_دادبه #ادبیات_فارسی #سعدی #گلستان #بوستان #اکنون #گروه_اکنون #موسیقی #شعر #ادبیات #هنر
به بویِ نافه‌ای کآخِر صبا زان طُرّه بُگشاید
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

#حافظ
3
نردیست جهان که بردنش باختنست
نرادی او به نقش کم ساختنست

#ابوسعید_ابوالخیر
در آن مجلس که او را همدم اغیار می‌دیدم
اگر خود را نمی‌کشتم بسی آزار می‌دیدم

چه بودی گر من بیمار چندان زنده می‌بودم
که او را بر سر بالین خود یکبار می‌دیدم

به من لطفی نداری ورنه می‌کردی سد آزارم
که می‌ماندم بسی تا من ترا بسیار می‌دیدم

به مجلس کاش از من غیر می‌شد آنقدر غافل
که یک ره بر مراد خویش روی یار می‌دیدم

عجب گر زنده ماند شمع سان تا صبحدم وحشی
که امشب ز آتش دل کار او دشوار می‌دیدم

#وحشی_بافقی
2
خر ز زدن گشت فرد، کژروی آغاز کرد
راه رها کرد و رفت آن طرفی که گیاست

آن طرفی که گیاست امن و امان از کجاست؟
غره به سبزی مشو، گرگ سیه در قفاست

گوش به ترجیع نه، جانب ره کن رجوع
زانک ملاقات گرگ تلختر آمد ز جوع

#مولانا
جهان یادگارست و ما رَفتنی
به گیتی نماند به جُز مَردمی...

#فردوسی
گـفـتــ آن یـار ڪز او گشـتـــ سَرِ دار بلند
جرمش این بود کہ اسرار هویـدا مے‌کرد

#حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
زمین و آسمان سرزمين مان زخمى ست
دل ها نگران اند
دل مادران پيش از طلوع صبح، هزار بار مى لرزد
صداى آژير‌خواب را از كودكان مى ربايد
صداى انفجار، جاى آواز را گرفته است
ما فرزندان آوازيم
با زخمه اى بر دل، و اميدى پنهان در گلو
شايد آواز مرهمى باشد بر دل مادرى، يا آهى خاموش در دل پدرى خسته
این صدا مى خواهد دردل اين همه هياهو، زمزمه اى براى آرامش باشد!
شايد به ياد بياوريم كه هيج خاكى، برخون گل نمى دهد
وهيچ سلاحى، عشق نمى كارد
به اميد روزى كه آوازها، بلندتر از گلوله ها شنيده شوند و با آرزوى صلح و آرامش براى همه ی مردمان جهان

#ایرانِ_من

همایون شجریان

@katebbashi_book
1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نیروی تاریک از ترس تغذیه می‌کنه...

حتما گوش بدید عزیزان خیلی آرامبخشه♥️🌱
2
گر جان عاشق دم زند، آتش در این عالم زند

وین عالم بی‌اصل را چون ذره‌ها برهم زند


#مولانا



 
🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


"هر آن کو خالی از خود چون خلأ شد

          انا الحق اندر او صوت و صدا شد"



         #شبستری

🍃
هر آنکس عاشق است از جان نترسد

یقین از بند و از زندان نترسد

دل عاشق بوَد گرگ گرسنه

که گرگ از هی هی چوپان نترسد

#باباطاهر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM



همه
ذرات جان
پیوسته با دوست
همه اندیشه ام، اندیشه ی اوست...

#فریدون_مشیری
جانا به غریبستان چندین به چه می‌مانی
بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم
یا راه نمی‌دانی یا نامه نمی‌خوانی

گر نامه نمی‌خوانی خود نامه تو را خواند
ور راه نمی‌دانی در پنجهٔ ره-دانی

بازآ که در آن محبس قدر تو نداند کس
با سنگ دلان منشین چون گوهر این کانی

ای از دل و جان رسته دست از دل و جان شسته
از دام جهان جسته بازآ که ز بازانی

هم آبی و هم جویی هم آب همی‌جویی
هم شیر و هم آهویی هم بهتر از ایشانی

چند است ز تو تا جان تو طرفه تری یا جان
آمیخته‌ای با جان یا پرتو جانانی

نور قمری در شب قند و شکری در لب
یا رب چه کسی یا رب اعجوبه ربانی

هر دم ز تو زیب و فر از ما دل و جان و سر
بازار چنین خوشتر خوش بدهی و بستانی

از عشق تو جان بردن وز ما چو شکر مردن
زهر از کف تو خوردن سرچشمه حیوانی

#مولانا
#دیوان_شمس
2025/07/12 14:25:54
Back to Top
HTML Embed Code: