گروه شعر فارسی خانه فرهنگ گیلان:
🔹شعرخوانی و نقد شعر
🔹 و ارایهی طرح "فرم خودبیانگر در شعر با خوانش شعر مهریهی ابوالفضل حسنی"
🔸 آرمان میرزانژاد
🔸یکشنبه | ۱۳ آبان ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
🔹شعرخوانی و نقد شعر
🔹 و ارایهی طرح "فرم خودبیانگر در شعر با خوانش شعر مهریهی ابوالفضل حسنی"
🔸 آرمان میرزانژاد
🔸یکشنبه | ۱۳ آبان ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
▫️تازهترین نشست از سلسله نشستهای ماهانه فرهنگ بومی گیلان در دور جدید که بیشتر روی محور فولکلور گیلان متمرکز است و تاکنون چهارده جلسه آن برگزار شده است، عصر دوشنبه هفتم آبان به مدیریت پوراحمد جکتاجی در محل خانه فرهنگ گیلان برگزار گردید. در این جلسه که با حضور ۲۲ تن شرکت کننده از دور و نزدیک گیلان همراه بود، در مورد ضربالمثلهای گیلکی، تعرفه کتابهایی که در این زمینه نوشته شده و معرفی پژوهشگرانی که در این حوزه کار کردهاند به تفصیل صحبت شد. روخوانی یک متن گیلکی از مجله گیلانشناسی گیله وا در ارتباط با زندهیاد احمد عاشورپور خواننده هنرمند و توانمند گیلانی که بخشی از ترانههایش جنبه فولکلوریک دارد از دیگر موارد جذاب نشست بود که حاضران به صورت داوطلب در آن شرکت داشتند و هر یک بخشهایی از آن را خواندند و همزمان مشکلات نگارشی و املایی آن از سوی مدیر جلسه بر روی تابلو توضیح داده شد. گفتنی است در این جلسه چهار هموطن غیر گیلانی و مهمان از اراک، همدان، شهر کرد و نایین حضور داشتند که به گفته خود جلسه را بسیار صمیمی و پربار دیدند و از این که با فرهنگ بومی گیلان و زبان گیلکی از نزدیک آشنا شدند اظهار خرسندی و رضایت کردند.
جلسه بعدی، دوشنبه ۵ آذر برگزار میشود.
@kfgil
🔻🔻🔻
جلسه بعدی، دوشنبه ۵ آذر برگزار میشود.
@kfgil
🔻🔻🔻
Telegram
تصاویر
▫️به گزارش گروه شعر فارسی خانهی فرهنگ گیلان؛ نشست شعرخوانی و نقد، عصر یکشنبه سیزده آبان هزار و چهارصد و سه با حضور جمعی از هنرمندان و هنردوستان در هوای سرد و پاییزی خانهی فرهنگ گیلان برگزار شد. در ابتدای این نشست آرمان میرزانژاد، شاعر و منتقد به بحث دربارهی «فرم خودبیانگر در شعر با خوانش شعر مهریهی ابوالفضل حسنی» پرداخت، مزدک پنجهای شاعر و منتقد خاطرنشان کرد که هدف این برنامهها نقد حرفهایتر است و یادگیری مباحث نظری و شیوهی نقد. در ادامه پنجهای شعر مهریه از ابوالفضل حسنی را قرائت کرد و از میرزانژاد برای سخنرانی دعوت به عمل آورد. این منتقد دلیل انتخاب این شعر را چنین عنوان کرد: «اساسیترین حرکت خودافشاگری زندگی شخصی و شهامت شاعر در خودبیانگری زندگی متأهلی در فرمی با بیانی صریح و روایتی شکایتگونه از پیشامدها و قواعد حاکم بر زندگیست. شهامتی اخلاقی که در کمتر شاعری میبینیم. این مطلب زمانی روشنتر میشود که به شعر شاعران همنسل ابوالفضل حسنی نگاهی میاندازیم. این شعر حکایت برباد رفتن در عین ماندن است. ماندن و تماشا کردن گذشتهی خود بعد از تحقق فاجعه.» سپس او دلایل لذت از این شعر را برشمرد. «آنچه ما را به لذت از این شاعر وا میدارد، تقابل قطعیت گزارههای راوی و تردیدهای تأویلشدهی ماست. تنها ترفند تکنیکمدارانه، پنهان شدن راوی پشت لحن اعتراضیاش نیست؛ بلکه فضاسازیهای واقعبینانه و تخیلی شاعر برای صحنههای دادگاه هم است.»
سپس میرزانژاد با اشاره به شاعران نسل بیت، افزود: «زندگی او مانند شاعران نسل بیت، ابعاد درونی ندارد. هر آنچه در زندگیاش وجود دارد را در شعر مهریه بیان کرده است. محتوای این شعر از ابتدای سطرهایش نشان میدهد که فضای روشنفکری و گفتمان فمنیستی در ایران همواره مظلومیت زن را به رخ مخاطبان داخل کشور کشیده است. اینجا موضوع برهمخوردن قواعد زناشویی است که زندگی افراد جامعه بر اساس آن شکل میگیرد.»
سپس نویسندهی کتاب «تعریض» به چهرهی بیرحمانهای که از زن در این شعر نمایش داده شده است اشاره کرد و بیان کرد: «باید ببینیم با چه تیپ و طیفی از زن در این شعر مواجه هستیم. با سطرهای رفتوآمدهای خستهکننده و پیرکنندهی شاعر به دادگاه مواجه هستیم. روایت شاعر به قدری واقعبینانه و عاصیکننده است که فراتر از سوژهی مورد هدف شعر که زن شعر است، به پلهها و پاگردهای دادگاه هم میرسد. شاعر در مسیری است با اعصابی متزلزل که حتی به پاگردها هم ناسزا میگوید. آیا این بالا و پایین رفتن شاعر، بالا و پایین رفتن زندگی او است؟»
او سپس افزود: «فرم بیان کلمات، صحنهسازیها، واقعیت نزدیک به ناملایمات و سوژههایی که محتمل تداعی میشوند، باعث شده این شعر پرشور ظاهر شود. با اینکه از تاریخ این شعر چند سالی میگذرد، اما راز بازگشت به آن چیست. ابوالفضل حسنی توانسته دست بر روی مهمترین رخداد زندگی انسان معاصر، یعنی جدایی و طلاق بگذارد.»
سپس نویسندهی کتاب «سیمای شعر مدرن معاصر» دربارهی روایت این کتاب بیان کرد: «این فرم از بیان به دلیل شفافیت در روایت و توصیف مدام باعث میشود شاعر سطرهای بالا به زندگی خود و دیگران نگاه کند. آنچه که نیما در تعریف و تبصره میگوید اینجا صادق است: عمدهی مسأله رنجور بودن و در کمال خود فهم رنج دیگران است.»
در پایان او افزود که تمامی نسلها، حتی نسل زد و نسل آلفا مخاطبان این شعر هستند. «شاعر تاوان مادی طلاق را هم به ما نشان میدهد. شاعر با عناصری مذهبی در این ساختار و قسم به بیبی زهرا میگوید زن نمیتواند مدعی خواستها و نیازی مدرن باشد و قرارداد ازدواجش از جهانی سنتی اخذ شده باشد و آنگاه که به نفع حقوق توست، از افکار سنتی جانبداری کنی و آنگاه که به نفعت نیست، خواستهای مدرن را مطالبه کنی.»
سپس مزدک پنجهای افزود که این تحلیل نگاهی اجتماعی بود تا ساختارمحور. «جهان این شعر، یک سونگر بود و زنستیزانه. آیا در اثر هنری میتوانیم انتقام بگیریم؟ اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم، تنها ابزار زن در جامعهی ما، مهریه است. شاعر بیشتر ترحمبرانگیز صحبت کرده است و حتی میتوان به جای ای زن، ای مرد نوشت. بنابراین شعر کارکرد خود را از دست میدهد و دچار ضعف میشود. با تکگویی مواجه هستیم و شاعر نگاهی توریستی داشته است. حتی شاهد فضاسازی نیستیم و مخاطب در آن نقشی ندارد. شاعر بیانگر من خود است به جای اینکه منهای خود را در منهای دیگر متکثر کند. فضاسازی مناسب انجام نگرفته و کارکرد استعاری شعر در بعد زبان، خیلی سادهانگارانه است. رابطه بین مدافع حرم و مهریه را درک نمیکنم. سوژه خوب، به نظر تحت تاثیر یک اجرای شعاری قرار گرفت.»
سپس میرزانژاد با اشاره به شاعران نسل بیت، افزود: «زندگی او مانند شاعران نسل بیت، ابعاد درونی ندارد. هر آنچه در زندگیاش وجود دارد را در شعر مهریه بیان کرده است. محتوای این شعر از ابتدای سطرهایش نشان میدهد که فضای روشنفکری و گفتمان فمنیستی در ایران همواره مظلومیت زن را به رخ مخاطبان داخل کشور کشیده است. اینجا موضوع برهمخوردن قواعد زناشویی است که زندگی افراد جامعه بر اساس آن شکل میگیرد.»
سپس نویسندهی کتاب «تعریض» به چهرهی بیرحمانهای که از زن در این شعر نمایش داده شده است اشاره کرد و بیان کرد: «باید ببینیم با چه تیپ و طیفی از زن در این شعر مواجه هستیم. با سطرهای رفتوآمدهای خستهکننده و پیرکنندهی شاعر به دادگاه مواجه هستیم. روایت شاعر به قدری واقعبینانه و عاصیکننده است که فراتر از سوژهی مورد هدف شعر که زن شعر است، به پلهها و پاگردهای دادگاه هم میرسد. شاعر در مسیری است با اعصابی متزلزل که حتی به پاگردها هم ناسزا میگوید. آیا این بالا و پایین رفتن شاعر، بالا و پایین رفتن زندگی او است؟»
او سپس افزود: «فرم بیان کلمات، صحنهسازیها، واقعیت نزدیک به ناملایمات و سوژههایی که محتمل تداعی میشوند، باعث شده این شعر پرشور ظاهر شود. با اینکه از تاریخ این شعر چند سالی میگذرد، اما راز بازگشت به آن چیست. ابوالفضل حسنی توانسته دست بر روی مهمترین رخداد زندگی انسان معاصر، یعنی جدایی و طلاق بگذارد.»
سپس نویسندهی کتاب «سیمای شعر مدرن معاصر» دربارهی روایت این کتاب بیان کرد: «این فرم از بیان به دلیل شفافیت در روایت و توصیف مدام باعث میشود شاعر سطرهای بالا به زندگی خود و دیگران نگاه کند. آنچه که نیما در تعریف و تبصره میگوید اینجا صادق است: عمدهی مسأله رنجور بودن و در کمال خود فهم رنج دیگران است.»
در پایان او افزود که تمامی نسلها، حتی نسل زد و نسل آلفا مخاطبان این شعر هستند. «شاعر تاوان مادی طلاق را هم به ما نشان میدهد. شاعر با عناصری مذهبی در این ساختار و قسم به بیبی زهرا میگوید زن نمیتواند مدعی خواستها و نیازی مدرن باشد و قرارداد ازدواجش از جهانی سنتی اخذ شده باشد و آنگاه که به نفع حقوق توست، از افکار سنتی جانبداری کنی و آنگاه که به نفعت نیست، خواستهای مدرن را مطالبه کنی.»
سپس مزدک پنجهای افزود که این تحلیل نگاهی اجتماعی بود تا ساختارمحور. «جهان این شعر، یک سونگر بود و زنستیزانه. آیا در اثر هنری میتوانیم انتقام بگیریم؟ اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم، تنها ابزار زن در جامعهی ما، مهریه است. شاعر بیشتر ترحمبرانگیز صحبت کرده است و حتی میتوان به جای ای زن، ای مرد نوشت. بنابراین شعر کارکرد خود را از دست میدهد و دچار ضعف میشود. با تکگویی مواجه هستیم و شاعر نگاهی توریستی داشته است. حتی شاهد فضاسازی نیستیم و مخاطب در آن نقشی ندارد. شاعر بیانگر من خود است به جای اینکه منهای خود را در منهای دیگر متکثر کند. فضاسازی مناسب انجام نگرفته و کارکرد استعاری شعر در بعد زبان، خیلی سادهانگارانه است. رابطه بین مدافع حرم و مهریه را درک نمیکنم. سوژه خوب، به نظر تحت تاثیر یک اجرای شعاری قرار گرفت.»
Telegram
تصاویر
سپس اعظم اسعدی شاعر، بیان کرد که ما در این شعر با تکصدایی مواجه هستیم. «شعر مدرن باید صداهای مختلف داشته باشد و صدای زن هم شنیده شود. راوی متکلمالوحده است. شخصیتها باید خاکستری باشند و به شنونده اجازهی تصمیمگیری بدهند.»
سپس حامد بشارتی، شاعر بیان کرد باید دستگاه شعری ابوالفضل حسنی را بشناسیم و نباید او را با مثلا براهنی مقایسه کنیم. «از شاعران نسل بیت نباید انتظار داشت که چندصدا باشند و از قواعد عرفی تبعیت کنند. آنها ساختار اجتماعی را در هم میشکنند.»
این نشست پس از انجام اظهارنظرهای بسیار بین حضار و در نهایت خوانش شعر دیگری از ابوالفضل حسنی توسط آرمان میرزانژاد، پایان یافت.
@kfgil
🔻🔻🔻
سپس حامد بشارتی، شاعر بیان کرد باید دستگاه شعری ابوالفضل حسنی را بشناسیم و نباید او را با مثلا براهنی مقایسه کنیم. «از شاعران نسل بیت نباید انتظار داشت که چندصدا باشند و از قواعد عرفی تبعیت کنند. آنها ساختار اجتماعی را در هم میشکنند.»
این نشست پس از انجام اظهارنظرهای بسیار بین حضار و در نهایت خوانش شعر دیگری از ابوالفضل حسنی توسط آرمان میرزانژاد، پایان یافت.
@kfgil
🔻🔻🔻
Telegram
تصاویر
خانه فرهنگ گیلان:
🔹️ پاسداشت داستاننویس گیلانی
مجید دانشآراسته
🔸سخنرانها:
محمدرضا پورجعفری- حسن میرعابدینی - کیهان خانجانی
🔹️ پنجشنبه | ۲۴ آبان ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
🔸میدان رازی، بلوارشیون فومنی، خیابان سلیمانداراب، سالن پژوهشکده گیلانشناسی دانشگاه گیلان.
@kfgil
🔹️ پاسداشت داستاننویس گیلانی
مجید دانشآراسته
🔸سخنرانها:
محمدرضا پورجعفری- حسن میرعابدینی - کیهان خانجانی
🔹️ پنجشنبه | ۲۴ آبان ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
🔸میدان رازی، بلوارشیون فومنی، خیابان سلیمانداراب، سالن پژوهشکده گیلانشناسی دانشگاه گیلان.
@kfgil
.
گروه تجسمی خانه فرهنگ گیلان:
🔹️نمایشگاه گروهی نقاشی "گیلان ما"
🔸️گشایش: ۱۱ آبان ۱۴۰۳
🔸️ بازدید: ۱۲ تا ۱۷ آبان ۱۴۰۳
🔸️گالری خانه فرهنگ گیلان
همراه با پرفورمنس شالیزار:
🔹نقاشی بزرگمهر حسینپور
🔹 موسیقی فردین خلعتبری
🔸جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳
@kfgil
🔻🔻🔻
گروه تجسمی خانه فرهنگ گیلان:
🔹️نمایشگاه گروهی نقاشی "گیلان ما"
🔸️گشایش: ۱۱ آبان ۱۴۰۳
🔸️ بازدید: ۱۲ تا ۱۷ آبان ۱۴۰۳
🔸️گالری خانه فرهنگ گیلان
همراه با پرفورمنس شالیزار:
🔹نقاشی بزرگمهر حسینپور
🔹 موسیقی فردین خلعتبری
🔸جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳
@kfgil
🔻🔻🔻
Telegram
تصاویر
گروه داستان گیلکی خانه فرهنگ گیلان:
داستانخوانی و نقد
🔹نگاهی به آثار علیرضا بشردوست
🔸دوشنبه | ۲۱ آبان ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
داستانخوانی و نقد
🔹نگاهی به آثار علیرضا بشردوست
🔸دوشنبه | ۲۱ آبان ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
گروه هنرهای تجسمی خانه فرهنگ گیلان:
🔹️ نمایشگاه گروهی نقاشی "مشق"
🔸️گشایش: ۲۵ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
🔸️ بازدید: ۲۶ ابان تا ۱ آذر ۱۴۰۳
ساعات: ۱۰ تا ۱۳ | ۱۷ تا ۲۰
🔸️گالری خانه فرهنگ گیلان
🔹️ با آثار:
با آثاری از:
#اکرم_آف #دلارام_امیریان #علی_امیدی
#مهشید_امین_برزگر #شهلا_باقری #بهار_جمالی #زینب_فقیر_خزانی #ژاله_خیاط #فرهاد_فاطمی #رعنا_کشاورز #فرزانه_مجریان #زهرا_محمدی #سمیرا_محمودی #نازلی_میرنیازی #سعیده_نبیپور #مریم_نژاد #بهار_نظرحقیقی #ریحانه_نظری #میترا_واقعطلب #تهمینه_واقعطلب
@kfgil
🔹️ نمایشگاه گروهی نقاشی "مشق"
🔸️گشایش: ۲۵ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
🔸️ بازدید: ۲۶ ابان تا ۱ آذر ۱۴۰۳
ساعات: ۱۰ تا ۱۳ | ۱۷ تا ۲۰
🔸️گالری خانه فرهنگ گیلان
🔹️ با آثار:
با آثاری از:
#اکرم_آف #دلارام_امیریان #علی_امیدی
#مهشید_امین_برزگر #شهلا_باقری #بهار_جمالی #زینب_فقیر_خزانی #ژاله_خیاط #فرهاد_فاطمی #رعنا_کشاورز #فرزانه_مجریان #زهرا_محمدی #سمیرا_محمودی #نازلی_میرنیازی #سعیده_نبیپور #مریم_نژاد #بهار_نظرحقیقی #ریحانه_نظری #میترا_واقعطلب #تهمینه_واقعطلب
@kfgil
گروه شعر فارسی خانه فرهنگ گیلان:
نقد و بررسی مجموعه شعر
🔹 در رودسر تمامی عشاق خستهاند | سعید فرجپور
🔹منتقدین: دکتر علی تسلیمی ـ دکتر رحمان کاظمی
🔸 یکشنبه | ۲۷ آبان ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
نقد و بررسی مجموعه شعر
🔹 در رودسر تمامی عشاق خستهاند | سعید فرجپور
🔹منتقدین: دکتر علی تسلیمی ـ دکتر رحمان کاظمی
🔸 یکشنبه | ۲۷ آبان ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
▫️به گزارش خانهی فرهنگ گیلان؛ پاسداشت داستاننویس گیلانی مجید دانشآراسته عصر پنجشنبه بیست و چهار آبان همراه با جمعی از هنرمندان و علاقهمندان در پژوهشکده گیلانشناسی دانشگاه گیلان برگزار شد. در ابتدا الهام کیانپور، مجری برنامه به میهمانان خیر مقدم گفت و دلیل این پاسداشت را، حضور شصتسالهی دانشآراسته در ادبیات گیلانزمین بیان کرد. «او بیش از نیم قرن است که در حوزهی داستاننویسی مدرن میکوشد. او یکی از کسانی است که رشت را بهعنوان یکی از قطبهای ادبیات اقلیمی در ایران مطرح کرده است. روز جهانی پارک شهر و زبالهدانی، از آثار معروف او، در سال ۱۳۵۱ خورشیدی منتشر شد.» سپس کیانپور از نخستین سخنران، محمدرضا پورجعفری، نویسنده دعوت به عمل آورد. پورجعفری در ابتدای سخنان خود به ثابتقدمی دانشآراسته در امر نوشتن اذعان کرد و بیان داشت او بعد از نوشتن هر داستانی، میگفت آخرین داستان است. «او با زبان خودش حرف میزند. ساده و روان. صمیمانه مینویسد. از احساسات کمک نگرفته است و بیطرفانه دست به قلم برده است. فردی داستانخوان است و با همینگوی، چخوف، هدایت و چوبک کاملاً آشناست. او هم نوشته و هم خوانده است. صدای کلمات را شنیده و آنها را بوییده است. تاریخ و جغرافیای واژهها را درک کرده است.» سپس نویسندهی کتاب دیدار با خورشید افزود: «نوشتن یعنی غلبه بر بسیاری چیزها. اینکه در جایی دیگر درک میکنی کم نمیآوری و به نوشتن ادامه میدهی. امیدوارم دانشآراسته همچنان به نوشتن ادامه دهد و کم نیاورد.»
پس از پایان سخنان پورجعفری مجری برنامه به جملهای از زندهیاد سعید صدیق، شاعر اشاره کرد که در وصف دانشآراسته گفته است. «قلم انگشت ششم اوست.» سپس کیانپور افزود که حافظهی دانشآراسته، حافظهی تاریخ داستاننویسی در دهههای پر رفتوآمد چهرهها و قلمهاست. «او که نویسندگی را با خواندن آثار چخوف و گورکی آغاز کرد، روایتی زنده از سیر تطور داستاننویسی در شصت سال گذشته بود.» در ادامه از حسن میرعابدینی، نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه دعوت به عمل آورد. میرعابدینی در ابتدا به نقش ویژگیهای اقلیمی در متمایز کردن آثار اثرآفرینان برخاسته از گیلان و سنت ادبی منطقه در زمینهسازی برای برآمدن نوخیزان اشاره کرد. «مناطقی همچون گیلان به سبب وضع جفرافیایی و فرهنگی خاص خودش، فضای مناسبتری از بعضی مناطق دیگر برای خلق آثار ادبی فراهم میآورد. در بررسی این امر میتوانیم از نقد جعرافیایی استفاده کنیم. این نهله از نقد ادبی بهمثابهی میانرشتهای، شیوهی جلوهگر شدن مکان-فضاهای انسانی را در داستانها مطالعه میکند. در این نوع نقد ضمن توجه به نقش جغرافیا و شیوهی بازنمایی مکان در اثر ادبی، محل زندگی و رشد و نمو آفرینندهی آن اثر نیز مورد توجه قرار میگیرد و بر نقش ویژگیهای فرهنگی و سنت ادبی منطقه در زمینهسازی برای شکلگیری ادبیات تأکید میشود.» نویسندهی کتاب صدسال داستاننویسی ایران افزود که قصد او مکتبسازی بر اساس جغرفیای محل تولد نیست، زیرا جغرافیا عامل اصلی و یکه بهشمار نمیرود. سپس او به ویلیام فاکنر و مصاحبهای اشاره کرد که از او دربارهی ویژگی اقلیمی آثارش پرسیده بودند. «فاکنر جواب داد، قصدم این نبود که سلسلهوقایع سرزمین را بنویسم. صرفاً از نزدیکترین ابزار استفاده میکردم. چیزی را به کار میبردم که بهتر از همه میشناختم و آن محلی بود که در آن زاده شده و بیشتر عمرم را در آن زندگی کرده بودم. همینگوی هم میگوید: نویسنده باید از چیزی که بیشتر از همه میشناسد بنویسد. به همین منوال، جغرافياي گیلانی بر ساخت فضا و مناسبات شخصیتهای داستانهای برخاسته از این استان اثر میگذارد. در واقع رابطهی متقابلی برقرار است. از سویی متن ادبی از جغرافیای محل زندگی و رشد و نمو نویسنده اثر میپذیرد و از سوی دیگر، نویسنده با توصیف زادگاه خود، اقلیم آنجا و زندگی جاری در آن را از نو میسازد. جهانی داستانی میسازد در کنار جهان واقعی که واقعیتر از جهان واقعی است چون جلوههای پنهان نگاه داشته شدهای از واقعیت را در خود متبلور میسازد که خود واقعیت آن جلوهها را نشان نمیدهد و چه بسا که آن جلوهها را میپوشاند.»
سپس نویسندهی کتاب سرگذشت تاریخنگاری ادبیات معاصر ایران به «رولان بارت» اشاره کرد و افزود که او میگوید هر نویسندهای بر مبنای سبک خلاق خود فردیت مییابد. «اما سبکهای فردی در اسلوب نوشتاری همگانیتری میگنجند که میتوان از آن بهعنوان تأثیر عوامل تاریخی، اجتماعی و فرهنگی بر شیوهی نگارش یاد کرد. رولان بارت به مناسبتی توجه میکند که بین آفرینش ادبی با وضع جامعه و ادبیات برقرار میشود. او توجه به پیشینهی فرهنگی مؤثر بر شکلگیری اسلوب ادبی نویسندگان را ضروری میداند.»
پس از پایان سخنان پورجعفری مجری برنامه به جملهای از زندهیاد سعید صدیق، شاعر اشاره کرد که در وصف دانشآراسته گفته است. «قلم انگشت ششم اوست.» سپس کیانپور افزود که حافظهی دانشآراسته، حافظهی تاریخ داستاننویسی در دهههای پر رفتوآمد چهرهها و قلمهاست. «او که نویسندگی را با خواندن آثار چخوف و گورکی آغاز کرد، روایتی زنده از سیر تطور داستاننویسی در شصت سال گذشته بود.» در ادامه از حسن میرعابدینی، نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه دعوت به عمل آورد. میرعابدینی در ابتدا به نقش ویژگیهای اقلیمی در متمایز کردن آثار اثرآفرینان برخاسته از گیلان و سنت ادبی منطقه در زمینهسازی برای برآمدن نوخیزان اشاره کرد. «مناطقی همچون گیلان به سبب وضع جفرافیایی و فرهنگی خاص خودش، فضای مناسبتری از بعضی مناطق دیگر برای خلق آثار ادبی فراهم میآورد. در بررسی این امر میتوانیم از نقد جعرافیایی استفاده کنیم. این نهله از نقد ادبی بهمثابهی میانرشتهای، شیوهی جلوهگر شدن مکان-فضاهای انسانی را در داستانها مطالعه میکند. در این نوع نقد ضمن توجه به نقش جغرافیا و شیوهی بازنمایی مکان در اثر ادبی، محل زندگی و رشد و نمو آفرینندهی آن اثر نیز مورد توجه قرار میگیرد و بر نقش ویژگیهای فرهنگی و سنت ادبی منطقه در زمینهسازی برای شکلگیری ادبیات تأکید میشود.» نویسندهی کتاب صدسال داستاننویسی ایران افزود که قصد او مکتبسازی بر اساس جغرفیای محل تولد نیست، زیرا جغرافیا عامل اصلی و یکه بهشمار نمیرود. سپس او به ویلیام فاکنر و مصاحبهای اشاره کرد که از او دربارهی ویژگی اقلیمی آثارش پرسیده بودند. «فاکنر جواب داد، قصدم این نبود که سلسلهوقایع سرزمین را بنویسم. صرفاً از نزدیکترین ابزار استفاده میکردم. چیزی را به کار میبردم که بهتر از همه میشناختم و آن محلی بود که در آن زاده شده و بیشتر عمرم را در آن زندگی کرده بودم. همینگوی هم میگوید: نویسنده باید از چیزی که بیشتر از همه میشناسد بنویسد. به همین منوال، جغرافياي گیلانی بر ساخت فضا و مناسبات شخصیتهای داستانهای برخاسته از این استان اثر میگذارد. در واقع رابطهی متقابلی برقرار است. از سویی متن ادبی از جغرافیای محل زندگی و رشد و نمو نویسنده اثر میپذیرد و از سوی دیگر، نویسنده با توصیف زادگاه خود، اقلیم آنجا و زندگی جاری در آن را از نو میسازد. جهانی داستانی میسازد در کنار جهان واقعی که واقعیتر از جهان واقعی است چون جلوههای پنهان نگاه داشته شدهای از واقعیت را در خود متبلور میسازد که خود واقعیت آن جلوهها را نشان نمیدهد و چه بسا که آن جلوهها را میپوشاند.»
سپس نویسندهی کتاب سرگذشت تاریخنگاری ادبیات معاصر ایران به «رولان بارت» اشاره کرد و افزود که او میگوید هر نویسندهای بر مبنای سبک خلاق خود فردیت مییابد. «اما سبکهای فردی در اسلوب نوشتاری همگانیتری میگنجند که میتوان از آن بهعنوان تأثیر عوامل تاریخی، اجتماعی و فرهنگی بر شیوهی نگارش یاد کرد. رولان بارت به مناسبتی توجه میکند که بین آفرینش ادبی با وضع جامعه و ادبیات برقرار میشود. او توجه به پیشینهی فرهنگی مؤثر بر شکلگیری اسلوب ادبی نویسندگان را ضروری میداند.»
سپس نویسندهی کتاب تاریخ ادبیات داستانی ایران به موضوع تاریخ تحولات مدنی جدید ایران پرداخت و بیان داشت: نقش مرزهای شمالی و غربی بهعنوان معابر گذر جلوههای مدرنیسم فرنگ به جامعهی سنتی ایران شناسانده شد و رشت و تبریز دروازههای گشوده رو به نوگرایی از مسیر قفقاز و عثمانی دانسته شدند. «چون این شهرها به محل تردد مسافر و انتقال کالا بین ایران و روسیه و اروپا بدل شدهاند، تنوع نژادی، مذهبی و فرهنگی ناشی از آمیزش صورتهای گوناگون زندگی را در آنها شاهدیم. آمیختگی صورتهای فرهنگی آن کشورها با شیوههای گذران مردم محلی باعث آن شده است که ماجراها و شخصیتهای تازه و جالب توجهی در منظر داستاننویسان این مناطق قرار بگیرد. این سودی است که داستاننویسان از این وضعیت میبرند. و به همین سیاق سنت ادبی گیلان قوت پیدا میکند.»
سپس این پژوهشگر بیان داشت که دانشآراسته نوشتن را به سرنوشت خودش تبدیل کرده است و هنوز قلم را زمین نگذاشته است و همچنان مینویسد. «تجربهی سالیان به نثر او سادگی و روانی و به ساختار داستانهایش پختگی بخشیده است. او با دومین مجموعه داستان خود، روز جهانی پارک شهر و زبالهدانی، شهرت یافت. بهطوریکه آثارش در مهمترین نشریات آن سالها انتشار یافت.»
سپس کیانپور از شهین باباعلیان، همسر دانشآراسته دعوت کرد تا به قرائت داستانی از او بپردازد. باباعلیان بیان داشت که زندگی یک نویسنده برای خلق داستان با رنج نوشتن، تؤام است. سپس مقدمهای از این نویسنده را قرائت کرد که به نوعی مانیفست او بود و بعد نیز، داستان «تاتا» را خواند.
در ادامه مستند شفاهی مجید دانشآراسته که به کارگردانی حامد اریب و همکاری مزدک پنجهای توسط خانهی فرهنگ تولید شده است، برای حاضران پخش شد. تاریخ شفاهی از سال ۱۳۹۸ کلید خورد و این مستند نخستین تولید خانهی فرهنگ گیلان است. در این مستند دانشآراسته از رشت گفت و کوچههایش. از اینکه چگونه به داستاننویسی روی آورد و کودکیاش چطور گذشت. در خانهای چوبی زندگی میکرد و در شبهای تاریک رشت، با فانوس راهش را مییافت.
در ادامه کیانپور از آخرین سخنران، کیهان خانجانی، نویسنده دعوت کرد. «اخگرشمار تنهایی» ، عنوان سخنرانی خانجانی بود؛ یادداشتی برای نویسندگان جوان کانون داستان چهارشنبهی رشت تا یادمان باشد بر شانههای چه کسانی ایستادهایم. نویسندهی کتاب بند محکومین در ابتدا بیان داشت که مجید دانشآراسته از نسل دوم نویسندگان ادبیات داستانی گیلان است. «پس از احمد صادق، کریم کشاورز، محمدعلی صفاری، افراشته و به آذین و دیگران. خاستگاه ادبیات داستانی این استان را میتوان عمدتاً در چهار مورد جست: علاقهی اهل سواد این خطه به ترجمه کردن. علاقهی ویژهی مردمان این دیار به هنر نمایش و تبدیل ترجمههای داستان به نمایشنامه. پشتوانهی غنی فولکلور در این ولایت و و اشتیاق خاص مردمانش به روزنامهنگاری.»
سپس این نویسنده بیان داشت که از میان مجموعه داستانهای دههی پنجاه نویسندگان گیلان سه کتاب «بعد از آن سالها» نوشتهی حسن حسام، «سوگواران» نوشتهی ابراهیم رهبر و «روز جهانی پارک شهر و زبالهدانی» اثر مجید دانشآراسته از کیفیتی برخوردارند که هنوزاهنوز میتوان از برخی داستانهایشان نام برد و به خوانش و بررسیشان نشست و برای نسل اکنون شاهد مثال آورد. «حال پنجاه سال پس از انتشار روز جهانی پارک شهر به دوبارهخوانیاش مینشینیم تا ببینیم عطا و لقایش برای اکنون ادبیات داستانی گیلان و ایران چیست و جدای از ارزش تاریخ ادبیاتی، چه ادبیتی دارد.»
سپس نویسندهی کتاب یحیای زایندهرود ویژگیهای این کتاب را برشمرد و افزود: «در دوران ایجاد سپاه دانش و بهداشت، برخی از داستاننویسان گیلان در روستاها مشغول به خدمت سربازی شدند، برخی نیز با اعتقاد به انقلاب دهقانی همزمان با آنها شروع به نوشتن از روستا کردند؛ این موضوع لزوماً نه حُسن بود و نه عیب. اما ادبیات خاستگاه شهری دارد و اگر کسی از روستا مینویسد، بنا به قیاس آن مکان با شهر مینویسد. مجید دانشآراسته اهل شهر رشت بود و از شهر نوشت و جذب جریان فراگیر نشد. اما او از کجای شهر و چه چیز شهروندان نوشت؟ از تناقضی به نام حاشیهنشینان مرکز شهر.» سپس این نویسنده به ویژگی دوم اشاره کرد: «سند زدن مکانی برای شخصیتها. اگر داستانهای ادبیات شهر به سراغ کافهها رفت، مجید دانشآراسته درون قهوهخانهها برای آدمهای بیسرپناه داستانهایش سقفی یافت. دیگر ویژگی طنز در زمانهی تراژدی است.» در توضیح این ویژگی افزود که اشتباه است اگر فقط سال پنجاه و هفت را زمان تأویل متون شادمان بدانیم به متون اندوهبار. زیرا تاریخ ایران از پس حملهی اعراب و مغولان و بهویژه ترکان در تمام هنرها لحنی سوگوارانه گرفت. «پس از کوتای مرداد سی و دو، قیام خرداد چهل و دو، مکتب بازگشت پا گرفت و شیوع یافت.
سپس این پژوهشگر بیان داشت که دانشآراسته نوشتن را به سرنوشت خودش تبدیل کرده است و هنوز قلم را زمین نگذاشته است و همچنان مینویسد. «تجربهی سالیان به نثر او سادگی و روانی و به ساختار داستانهایش پختگی بخشیده است. او با دومین مجموعه داستان خود، روز جهانی پارک شهر و زبالهدانی، شهرت یافت. بهطوریکه آثارش در مهمترین نشریات آن سالها انتشار یافت.»
سپس کیانپور از شهین باباعلیان، همسر دانشآراسته دعوت کرد تا به قرائت داستانی از او بپردازد. باباعلیان بیان داشت که زندگی یک نویسنده برای خلق داستان با رنج نوشتن، تؤام است. سپس مقدمهای از این نویسنده را قرائت کرد که به نوعی مانیفست او بود و بعد نیز، داستان «تاتا» را خواند.
در ادامه مستند شفاهی مجید دانشآراسته که به کارگردانی حامد اریب و همکاری مزدک پنجهای توسط خانهی فرهنگ تولید شده است، برای حاضران پخش شد. تاریخ شفاهی از سال ۱۳۹۸ کلید خورد و این مستند نخستین تولید خانهی فرهنگ گیلان است. در این مستند دانشآراسته از رشت گفت و کوچههایش. از اینکه چگونه به داستاننویسی روی آورد و کودکیاش چطور گذشت. در خانهای چوبی زندگی میکرد و در شبهای تاریک رشت، با فانوس راهش را مییافت.
در ادامه کیانپور از آخرین سخنران، کیهان خانجانی، نویسنده دعوت کرد. «اخگرشمار تنهایی» ، عنوان سخنرانی خانجانی بود؛ یادداشتی برای نویسندگان جوان کانون داستان چهارشنبهی رشت تا یادمان باشد بر شانههای چه کسانی ایستادهایم. نویسندهی کتاب بند محکومین در ابتدا بیان داشت که مجید دانشآراسته از نسل دوم نویسندگان ادبیات داستانی گیلان است. «پس از احمد صادق، کریم کشاورز، محمدعلی صفاری، افراشته و به آذین و دیگران. خاستگاه ادبیات داستانی این استان را میتوان عمدتاً در چهار مورد جست: علاقهی اهل سواد این خطه به ترجمه کردن. علاقهی ویژهی مردمان این دیار به هنر نمایش و تبدیل ترجمههای داستان به نمایشنامه. پشتوانهی غنی فولکلور در این ولایت و و اشتیاق خاص مردمانش به روزنامهنگاری.»
سپس این نویسنده بیان داشت که از میان مجموعه داستانهای دههی پنجاه نویسندگان گیلان سه کتاب «بعد از آن سالها» نوشتهی حسن حسام، «سوگواران» نوشتهی ابراهیم رهبر و «روز جهانی پارک شهر و زبالهدانی» اثر مجید دانشآراسته از کیفیتی برخوردارند که هنوزاهنوز میتوان از برخی داستانهایشان نام برد و به خوانش و بررسیشان نشست و برای نسل اکنون شاهد مثال آورد. «حال پنجاه سال پس از انتشار روز جهانی پارک شهر به دوبارهخوانیاش مینشینیم تا ببینیم عطا و لقایش برای اکنون ادبیات داستانی گیلان و ایران چیست و جدای از ارزش تاریخ ادبیاتی، چه ادبیتی دارد.»
سپس نویسندهی کتاب یحیای زایندهرود ویژگیهای این کتاب را برشمرد و افزود: «در دوران ایجاد سپاه دانش و بهداشت، برخی از داستاننویسان گیلان در روستاها مشغول به خدمت سربازی شدند، برخی نیز با اعتقاد به انقلاب دهقانی همزمان با آنها شروع به نوشتن از روستا کردند؛ این موضوع لزوماً نه حُسن بود و نه عیب. اما ادبیات خاستگاه شهری دارد و اگر کسی از روستا مینویسد، بنا به قیاس آن مکان با شهر مینویسد. مجید دانشآراسته اهل شهر رشت بود و از شهر نوشت و جذب جریان فراگیر نشد. اما او از کجای شهر و چه چیز شهروندان نوشت؟ از تناقضی به نام حاشیهنشینان مرکز شهر.» سپس این نویسنده به ویژگی دوم اشاره کرد: «سند زدن مکانی برای شخصیتها. اگر داستانهای ادبیات شهر به سراغ کافهها رفت، مجید دانشآراسته درون قهوهخانهها برای آدمهای بیسرپناه داستانهایش سقفی یافت. دیگر ویژگی طنز در زمانهی تراژدی است.» در توضیح این ویژگی افزود که اشتباه است اگر فقط سال پنجاه و هفت را زمان تأویل متون شادمان بدانیم به متون اندوهبار. زیرا تاریخ ایران از پس حملهی اعراب و مغولان و بهویژه ترکان در تمام هنرها لحنی سوگوارانه گرفت. «پس از کوتای مرداد سی و دو، قیام خرداد چهل و دو، مکتب بازگشت پا گرفت و شیوع یافت.
زیرا تاریخ ایران از پس حملهی اعراب و مغولان و بهویژه ترکان در تمام هنرها لحنی سوگوارانه گرفت. «پس از کوتای مرداد سی و دو، قیام خرداد چهل و دو، مکتب بازگشت پا گرفت و شیوع یافت. دانشآراسته با طنزی که همیشه در داستانهایش حضور جدی داشته، با شدت رمانتیسیسم پنهان در آثارش مبارزه کرد. طنز موقعیت و طنز زبانی و طنز تلخ در مقابل سوگسرود شدن که از ویژگیهای دوران کهن بوده، منجی آثار او بوده است.» نویسندهی کتاب عشقنامهی ایرانی سپس به ویژگی چهارم اشاره کرد و افزود: «ضد قهرمانسازی در زمانهی حماسه. در نزد ما ایرانیان اسطوره و حماسه و تراژدی نسبت به تاریخ جایگاهی ویژه دارند. شخصیتهای روز جهانی پارک شهر ضدقهرمانند. اما ویژگی پنجم: گریز از ثنویت موروثی.» این نویسنده بیان داشت دوییت از پیشازرتشت تاکنون میراث ما بوده است و هنوزاهنوز شکستن آن در فرهنگ و سیاست و هنر برایمان دشوار است. سپس ویژگی ششم را شکستن نگرش آنتاگونیستی نامید و ویژگی هفتم را درک غریزی نظام نشانهها.
در انتهای بخش آئین تقدیر برگزار شد. از مجید دانشآراسته، محمود طیاری، محمود بدرطالعی، فرامرز طالبی و محمود نیکویه برای تقدیم لوح تقدیر به سخنرانان دعوت به عمل آمد. همچنین حسن ختام این نشست توسط سهیلا فرزاد به عنوان عضو هیات مدیره و گروه اجرایی داستان خانه فرهنگ رقم خورد، وی مراتب تقدیر و تشکر خانهی فرهنگ را با اهدای گل و لوح سپاس به شهین باباعلیان، همسر مجید دانشآراسته و فعال فرهنگی اعلام کرد.
خانهی فرهنگ گیلان از کافهرستوران هزار و چند شب و مدیریت کارخانهی کلوچهی کیمیا به واسطهی حمایت از این نشست تقدیر و تشکر مینماید.
@kfgil
🔻🔻🔻
در انتهای بخش آئین تقدیر برگزار شد. از مجید دانشآراسته، محمود طیاری، محمود بدرطالعی، فرامرز طالبی و محمود نیکویه برای تقدیم لوح تقدیر به سخنرانان دعوت به عمل آمد. همچنین حسن ختام این نشست توسط سهیلا فرزاد به عنوان عضو هیات مدیره و گروه اجرایی داستان خانه فرهنگ رقم خورد، وی مراتب تقدیر و تشکر خانهی فرهنگ را با اهدای گل و لوح سپاس به شهین باباعلیان، همسر مجید دانشآراسته و فعال فرهنگی اعلام کرد.
خانهی فرهنگ گیلان از کافهرستوران هزار و چند شب و مدیریت کارخانهی کلوچهی کیمیا به واسطهی حمایت از این نشست تقدیر و تشکر مینماید.
@kfgil
🔻🔻🔻
Telegram
تصاویر
گروه داستان فارسی خانه فرهنگ گیلان:
🔸️ نشست داستانخوانی داستانهای کوتاه فارسی و گیلکی
🔹️ سهشنبه | ۲۹ آبان ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
🔸️ نشست داستانخوانی داستانهای کوتاه فارسی و گیلکی
🔹️ سهشنبه | ۲۹ آبان ۱۴۰۳ | ساعت ۱۷
@kfgil
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گروه هنرهای تجسمی خانه فرهنگ گیلان:
🔹 نمایشگاه گروهی نقاشی "مشق"
🔸گشایش: ۲۵ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
🔸 بازدید: ۲۶ ابان تا ۱ آذر ۱۴۰۳
ساعات: ۱۰ تا ۱۳ | ۱۷ تا ۲۰
🔸گالری خانه فرهنگ گیلان
🔹 با آثار:
با آثاری از:
#اکرم_آف #دلارام_امیریان #علی_امیدی
#مهشید_امین_برزگر #شهلا_باقری #بهار_جمالی #زینب_فقیر_خزانی #ژاله_خیاط #فرهاد_فاطمی #رعنا_کشاورز #فرزانه_مجریان #زهرا_محمدی #سمیرا_محمودی #نازلی_میرنیازی #سعیده_نبیپور #مریم_نژاد #بهار_نظرحقیقی #ریحانه_نظری #میترا_واقعطلب #تهمینه_واقعطلب
ویدئو از: رها یوسفی
@kfgil
🔹 نمایشگاه گروهی نقاشی "مشق"
🔸گشایش: ۲۵ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
🔸 بازدید: ۲۶ ابان تا ۱ آذر ۱۴۰۳
ساعات: ۱۰ تا ۱۳ | ۱۷ تا ۲۰
🔸گالری خانه فرهنگ گیلان
🔹 با آثار:
با آثاری از:
#اکرم_آف #دلارام_امیریان #علی_امیدی
#مهشید_امین_برزگر #شهلا_باقری #بهار_جمالی #زینب_فقیر_خزانی #ژاله_خیاط #فرهاد_فاطمی #رعنا_کشاورز #فرزانه_مجریان #زهرا_محمدی #سمیرا_محمودی #نازلی_میرنیازی #سعیده_نبیپور #مریم_نژاد #بهار_نظرحقیقی #ریحانه_نظری #میترا_واقعطلب #تهمینه_واقعطلب
ویدئو از: رها یوسفی
@kfgil
به گزارش گروه شعر فارسی خانهی فرهنگ گیلان؛ نقد و بررسی کتاب «در رودسر تمامی عشاق خستهاند» اثر سعید فرجپور در بیست و هفت آبان هزار و چهارصد و سه همراه با جمعی از هنرمندان و هنردوستان در هوای سرد و پاییزی خانهی فرهنگ گیلان برگزار شد. در ابتدای نشست، ستار جانعلیپور، از فرجپور برای قرائت چند شعر دعوت به عمل آورد. سپس جانعلیپور از دکتر علی تسلیمی، استاد دانشگاه و منتقد ادبی برای نقد کتاب دعوت کرد. تسلیمی در ابتدای سخنان خود به فروید اشاره کرد و بیان داشت: «فروید در ابتدای کتاب تمدن و ملالتهای آن میگوید: تمدن به مجموعهی دستاوردها و نهادهایی گفتهای میشود که زندگی ما را از اسلاف حیوانی دور میکند و دو مقصود دارد: یکی حفاظت از انسان در برابر طبیعت و دیگر تنظیم روابط بین انسانها. واژگان اسلاف حیوانی دو جنبه دارد: یکی منفی چون ما دیگر آن حیوان نیستیم که تنها به کارهای ویرانگر جنگ، امور جنسی و کارهای نازیبای دیگر روی آوریم و دیگری مثبت؛ چون درست است که حیوان جنبهی منفی دارد اما با این لحن به جنبهی مثبت انسان امروز میاندیشیم که باید بهواسطهی خود، یا ایگو متمدن شویم. ولی از تمدن انتظار داریم که به زیبایی و نظم ارج بگذارد. با اینهمه فروید میگوید انسان امروزی با شباهتی که به خدا و مسیح دارد، سعادتمند نیست و نمیتوان فهمید که چرا تمدن بر این راه پافشاری میکند و دشمنی آن با عشق جنسی بر چه پایه است.» سپس نویسندهی کتاب «نقد ادبی» افزود: «نه گفتن به امیال و نهاد انسانی تاوانی است که به تمدن میپردازیم. بنابراین در جهان امروز ناچاریم که امیال خود را در حد متمدنانه سرکوب و برخی را جابهجا کنیم. شعر به این کار دست میزند. یکی از درونمایههای شعر فرجپور همین سخن است. انسان در شعر تمدن را ملالانگیز میداند و فرجپور ملالها را طبقهبندی میکند: ملال نظم و انضباط در برابر ویرانی. ملال ماتم در برابر شادی. ملال عقدهها در برابر آزادی و ملال بیگناهی در برابر عشق.» سپس نویسندهی کتاب «گزارههایی در ادبیات معاصر ایران» به مورد اول یا همان ملال انضباط پرداخت و افزود: «مهمترین عنصر نهاد، ویرانی است. کودکان که بیش از همه به ویرانی، نابودی و شکستن متمایلند و از این کار لذت میبرند، این صفات دوباره در نهاد همان کودکی که شاعر میشود، بازمیگردد.» سپس این منتقد اشاره کرد که فرجپور حیاط بستهی خانه را نماد ملال میداند. سپس به مورد دوم یا همان ملال ماتم پرداخت و خاطرنشان کرد: «شاعر از نشاط ظاهری میترسد. شاعر به ماتم یورش میبرد. و ملال عقدهها و محدودیت. گوینده از محیط بسته میگریزد و میخواهد همه چیز مانند افق، باز باشد. محدودیت و آزاد نبودن، عقدهها و بغضها را پدید میآورد.» سپس نویسندهی کتاب «نفرات نیما و نظریهی افسانهگردانی» به مورد آخر، ملال بیگناهی و بیعشقی پرداخت و افزود: «نمونههای عاشقانه در شعر فرجپور کم نیست. آن هم در سمتوسوی گناهانی چون عشق و شراب که با خود جامعه و قانون مذهبی و سوپرایگوی مذهب آنها را سرکوب میکند.»
در ادامه دبیر نشست از دومین منتقد، دکتر رحمان کاظمی برای نقد کتاب دعوت به عمل آورد. کاظمی در ابتدا با برشمردن غزلسراهای مطرحی چون حسین منزوی، شفیعی کدکنی، هوشنگ ابتهاج، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی بیان داشت که این افراد توانستند وزنهای جدید در شعر استفاده کنند و هم تلفیق تازهای از زبان نیمایی را در قالب شعر کلاسیک یا همان غزل استفاده کنند. «فروغ هم، زبان تازهای دارد و هم ویژگیهای شعر مدرن را آورده است. فرجپور توانسته هم زبان گفتار را وارد شعر کند و هم برخی ترکیبات زندگی مدرن را بیاورد و هم ملال تمدن را از طریق عناصر شهری نشان بدهد. ملال هم به این خاطر است که نمیتواند حرکت کند. یک دلیلش زندگی شهری است و میتوان به ساختار فرهنگی هم اشاره کرد که اجازه نمیدهد عاشقان رشد کنند.» سپس این منتقد به دو استعارهی مفهومی در شعر فرجپور اشاره کرد و افزود: «زندگی سفر است و دومی زندگی شکفتن است. البته استعارههای دیگری هم وجود دارند.» سپس او به فرم اُرگانیک پرداخت و بیان داشت این فرم در مقابل فرم مکانیکی مانند پرندهای در حال پرواز است در برابر اسکلت پرنده. اولی اوج میگیرد و دومی حرکت نمیکند. «پس ما در فرم اُرگانیک باید حرکتی را از آغاز شعر مشاهده کنیم. چند نوع حرکت داریم: درختی، حلقوی، تودرتو، کلافمانند؛ هر کدام حرکتی هستند که از آغاز وجود دارند.» سپس این منتقد ویژگیهای نیمایی غزل نو را برشمرد: زبان گفتار، کاربرد زبان معیار و تجربههای فردی، کاربرد لحنها، حالت وصفی و روایی، دکلماسیون طبیعی کلام. سپس کاظمی افزود که اگر شاعری قدرت احضار کلمات داشته باشد، سطوح خیالی و اندیشگیاش بالا میرود. «چون اندیشه مستقل از زبان نیست. شاعران بزرگ، قدرت احضار واژگان را دارند.
در ادامه دبیر نشست از دومین منتقد، دکتر رحمان کاظمی برای نقد کتاب دعوت به عمل آورد. کاظمی در ابتدا با برشمردن غزلسراهای مطرحی چون حسین منزوی، شفیعی کدکنی، هوشنگ ابتهاج، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی بیان داشت که این افراد توانستند وزنهای جدید در شعر استفاده کنند و هم تلفیق تازهای از زبان نیمایی را در قالب شعر کلاسیک یا همان غزل استفاده کنند. «فروغ هم، زبان تازهای دارد و هم ویژگیهای شعر مدرن را آورده است. فرجپور توانسته هم زبان گفتار را وارد شعر کند و هم برخی ترکیبات زندگی مدرن را بیاورد و هم ملال تمدن را از طریق عناصر شهری نشان بدهد. ملال هم به این خاطر است که نمیتواند حرکت کند. یک دلیلش زندگی شهری است و میتوان به ساختار فرهنگی هم اشاره کرد که اجازه نمیدهد عاشقان رشد کنند.» سپس این منتقد به دو استعارهی مفهومی در شعر فرجپور اشاره کرد و افزود: «زندگی سفر است و دومی زندگی شکفتن است. البته استعارههای دیگری هم وجود دارند.» سپس او به فرم اُرگانیک پرداخت و بیان داشت این فرم در مقابل فرم مکانیکی مانند پرندهای در حال پرواز است در برابر اسکلت پرنده. اولی اوج میگیرد و دومی حرکت نمیکند. «پس ما در فرم اُرگانیک باید حرکتی را از آغاز شعر مشاهده کنیم. چند نوع حرکت داریم: درختی، حلقوی، تودرتو، کلافمانند؛ هر کدام حرکتی هستند که از آغاز وجود دارند.» سپس این منتقد ویژگیهای نیمایی غزل نو را برشمرد: زبان گفتار، کاربرد زبان معیار و تجربههای فردی، کاربرد لحنها، حالت وصفی و روایی، دکلماسیون طبیعی کلام. سپس کاظمی افزود که اگر شاعری قدرت احضار کلمات داشته باشد، سطوح خیالی و اندیشگیاش بالا میرود. «چون اندیشه مستقل از زبان نیست. شاعران بزرگ، قدرت احضار واژگان را دارند.
Telegram
تصاویر
شاعران امروزه باید رمان و داستانهای بسیاری بخوانند.» سپس این منتقد به بینامتنیت اشاره کرد و بیان داشت که این نظریه میگوید آنچه در سنت است را بازآفرینی کنید، حرفی تازه بر آن بیفزایید و آن را به گفتوگو وادارید: این یعنی افسانهگردانی که نیما همین را در افسانه خطاب به حافظ میگوید.
در پایان نشست، پرسش و پاسخی میان منتقدان و حاضران شکل گرفت و سعید فرجپور اشعار منتشرنشدهاش را قرائت کرد.
@kfgil
🔻🔻🔻
در پایان نشست، پرسش و پاسخی میان منتقدان و حاضران شکل گرفت و سعید فرجپور اشعار منتشرنشدهاش را قرائت کرد.
@kfgil
🔻🔻🔻
Telegram
تصاویر