آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد بکوشش دکتر محمد جدیری @khabarkooh @koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی - قسمت ۱۵
گاهنامه های علیرضا حبیبی
نزدیک به پنج دهه کوهنوردی، آنهم در سطح عالی نظیر صعودهای زمستانی قلل مختلف از مسیرهای صعب العبور در دهه شصت و هفتاد ( دماوند، علم کوه، سبلان و ... )، صعود دیواره های بزرگ و فنی در دهه شصت ( علم کوه، بیستون و ... )، گشایش مسیر روی دیواره های استان در دهه شصت، پیمایش اکثر غارهای کشور، آغازگر صعودهای سرعتی و زنجیره ای در دهه هفتاد، مختصری از کارهای ارزشمند ایشان در وادی کوهنوردی است، ایشان جزئ اولین افرادی بودند که دوچرخه کوهستان را در سال ۱۳۷۰ وارد استان نمود و مسئول کمیته دوچرخه کوهستان استان شدند.
این مرد دوست داشتنی آقای علیرضا حبیبی است، وقتی سخنی از علی حبیبی (ملا اوغلی علی) به میان می آید، کمتر کوهنوردی هست که او را نشناسد، کسی که به خصوصیات معرفتی و اخلاقی در جامعه کوهنوردی آذربایجان زبانزد خاص و عام هست.
علی حبیبی دارای قلم شیوا و روانی هم هست، انتشار چندین گاهنامه، چندین گزارش خوانی صعودهای زمستانی و فنی از آثار ارزشمند و بیاد ماندنی ایشان می باشد، که عبارتند از :
۱. گزارش صعود دیواره علم کوه از مسیر فرانسویها - ۱۳۶۸
۲. گاهنامه صعود زمستانی جبهه شمالشرقی دماوند - ۱۳۷۰
۳. گزارش صعود زمستانی تخت سلیمان، شانه کوه، سیاه کمان، چالون و ... - ۱۳۷۲
۴. گزارش تراورس منطقه سهند با دوچرخه کوهستان - ۱۳۷۴
۵. گاهنامه صعود سرعتی ۷ قله سهند در ۲۱ ساعت - ۱۳۷۵
۶. گزارش صعود ۶ قله منطقه میشو در ۱۹ ساعت - ۱۳۷۶
۷. گاهنامه اولین صعود یک روزه قلل هرم های ۱و۲و۳ و کسری و سبلان - ۱۳۷۶
در بخشی از گزارش اولین صعود یک روزه قلل منطقه سبلان بقلم علی حبیبی میخوانیم :
هدف اصلی تیم سه نفره ما صعود، سه قله هرم ها، کسری و سبلان در یک روز بود که ....
از سال ۱۳۶۷ که برای اولین بار قله سبلان را در عرض ۱۸ ساعت از تبریز صعود نموده و به منزل برگشته بودیم، دایما به فکر صعود یک روزه تمامی قلل هرم، کسری و سیلان بودیم.
در این میان سابقه صعود هفت قله رشته کوه سهند (سلطان ارشد، دمیرلی، درویشلر، کمال، موتال، جام، سهند) در عرض ۲۱ ساعت و صعود زنحیره ای شش قله منطقه میشوداغی (علی علمدار، تیل، پیربالا، مه بابا، عیش آباد، شانجان) در عرض نوزده ساعت و صعود قله سبلان را از تبریز به تبریز، به ۱۴ ساعت و ۲۵ دقیقه رسانده بودیم و این به ما خیلی کمک می کرد.
با آگاهی از این مسئله که لازمه انجام چنین برنامه ای، تحمل بیخوابی و کاستن از استراحت را می طلبد...
۱ خرداد ۱۴۰۳
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
گاهنامه های علیرضا حبیبی
نزدیک به پنج دهه کوهنوردی، آنهم در سطح عالی نظیر صعودهای زمستانی قلل مختلف از مسیرهای صعب العبور در دهه شصت و هفتاد ( دماوند، علم کوه، سبلان و ... )، صعود دیواره های بزرگ و فنی در دهه شصت ( علم کوه، بیستون و ... )، گشایش مسیر روی دیواره های استان در دهه شصت، پیمایش اکثر غارهای کشور، آغازگر صعودهای سرعتی و زنجیره ای در دهه هفتاد، مختصری از کارهای ارزشمند ایشان در وادی کوهنوردی است، ایشان جزئ اولین افرادی بودند که دوچرخه کوهستان را در سال ۱۳۷۰ وارد استان نمود و مسئول کمیته دوچرخه کوهستان استان شدند.
این مرد دوست داشتنی آقای علیرضا حبیبی است، وقتی سخنی از علی حبیبی (ملا اوغلی علی) به میان می آید، کمتر کوهنوردی هست که او را نشناسد، کسی که به خصوصیات معرفتی و اخلاقی در جامعه کوهنوردی آذربایجان زبانزد خاص و عام هست.
علی حبیبی دارای قلم شیوا و روانی هم هست، انتشار چندین گاهنامه، چندین گزارش خوانی صعودهای زمستانی و فنی از آثار ارزشمند و بیاد ماندنی ایشان می باشد، که عبارتند از :
۱. گزارش صعود دیواره علم کوه از مسیر فرانسویها - ۱۳۶۸
۲. گاهنامه صعود زمستانی جبهه شمالشرقی دماوند - ۱۳۷۰
۳. گزارش صعود زمستانی تخت سلیمان، شانه کوه، سیاه کمان، چالون و ... - ۱۳۷۲
۴. گزارش تراورس منطقه سهند با دوچرخه کوهستان - ۱۳۷۴
۵. گاهنامه صعود سرعتی ۷ قله سهند در ۲۱ ساعت - ۱۳۷۵
۶. گزارش صعود ۶ قله منطقه میشو در ۱۹ ساعت - ۱۳۷۶
۷. گاهنامه اولین صعود یک روزه قلل هرم های ۱و۲و۳ و کسری و سبلان - ۱۳۷۶
در بخشی از گزارش اولین صعود یک روزه قلل منطقه سبلان بقلم علی حبیبی میخوانیم :
هدف اصلی تیم سه نفره ما صعود، سه قله هرم ها، کسری و سبلان در یک روز بود که ....
از سال ۱۳۶۷ که برای اولین بار قله سبلان را در عرض ۱۸ ساعت از تبریز صعود نموده و به منزل برگشته بودیم، دایما به فکر صعود یک روزه تمامی قلل هرم، کسری و سیلان بودیم.
در این میان سابقه صعود هفت قله رشته کوه سهند (سلطان ارشد، دمیرلی، درویشلر، کمال، موتال، جام، سهند) در عرض ۲۱ ساعت و صعود زنحیره ای شش قله منطقه میشوداغی (علی علمدار، تیل، پیربالا، مه بابا، عیش آباد، شانجان) در عرض نوزده ساعت و صعود قله سبلان را از تبریز به تبریز، به ۱۴ ساعت و ۲۵ دقیقه رسانده بودیم و این به ما خیلی کمک می کرد.
با آگاهی از این مسئله که لازمه انجام چنین برنامه ای، تحمل بیخوابی و کاستن از استراحت را می طلبد...
۱ خرداد ۱۴۰۳
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد بکوشش دکتر محمد جدیری @khabarkooh @koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی - قسمت ۱۶
بولتن امداد و نجات
کوشش های آقای حبیب اسبقی کیا، کارمند بهداشت و درمان استان آذربایجان شرقی و از کوهنوردان خوشنام که در راستای آشنا ساختن کوهنوردان استان مبنی بر شناخت اصولی از امداد و نجات کوهستان، بر هیچکس پوشیده نیست.
مردی پاک سرشت با لبی خندان، که همیشه پاسخگوی سوالات کوهنوردان در مورد نحوه امدادرسانی و چگونگی نجات آسیب دیدگان در طبیعت بود.
ایشان که کوهنوردی را از اوایل دهه پنجاه شروع کرده و قلل مختلفی را در داخل و خارج استان صعود کرده بود، عاشق امداد و کوه بود، بنابراین در اوایل دهه هفتاد اقدام به تاسیس گروه کوهنوردی بهداری استان بکمک آقایان ناصر ناگو و علی عظیمی نمودند و در همین دهه نیز مسئولیت کمیته امداد و درمان هیئت کوهنوردی استان آذربایجان شرقی بعهده گرفت و حتی چندین کلاس امداد و نجات در آنزمان برای گروه ها [باشگاه ها] برگزار نمود.
حاصل این کلاس ها موجب تدوین، گردآوری و نگارش چهار بولتن در ضمینه امداد و نجات در دهه هفتاد توسط آقای حبیب اسبقی کیا هست که به شرح زیر میباشد:
۱. حوادث و خطرات در کوهستان
۲. خون ریزی، زخم، عفونت و پانسمان در کوهستان
۳. کمکهای اولیه در کوهستان
۴. بهداشت و تغذیه در کوهستان
آقای اسبقی چند سالیست مفتخر به مقام بازنشستگی از بهداری استان گشته اند.
در بخشی از بولتن شماره ۴ بقلم حبیب اسبقی می خوانیم:
بمنظور حفظ و سلامتی کوهنوردان در هر برنامه، مسئول امداد و نجات هر گروه [باشگاه] وظیفه سنگینی را بعهده دارد، یعنی سلامتی همنوردان را از شروع تا پایان برنامه کوهنوردی، کنترل و زیرنظر داشته، بطوریکه حتی در موقع خرید مواد غذایی و پخت و پز آن، به بهداشت عمومی افراد دقت کرده تا اینکه خدای ناکرده کوچکترین ناراحتی در برنامه کوهنوردی پیش نیاید. در ضمن همکاری کوهنوردان در گروه با شخص امدادگر لازم و ضروریست....
محمد جدیری عباسی
۷ خرداد ۱۴۰۳
@khabarkooh
@koohiran
بولتن امداد و نجات
کوشش های آقای حبیب اسبقی کیا، کارمند بهداشت و درمان استان آذربایجان شرقی و از کوهنوردان خوشنام که در راستای آشنا ساختن کوهنوردان استان مبنی بر شناخت اصولی از امداد و نجات کوهستان، بر هیچکس پوشیده نیست.
مردی پاک سرشت با لبی خندان، که همیشه پاسخگوی سوالات کوهنوردان در مورد نحوه امدادرسانی و چگونگی نجات آسیب دیدگان در طبیعت بود.
ایشان که کوهنوردی را از اوایل دهه پنجاه شروع کرده و قلل مختلفی را در داخل و خارج استان صعود کرده بود، عاشق امداد و کوه بود، بنابراین در اوایل دهه هفتاد اقدام به تاسیس گروه کوهنوردی بهداری استان بکمک آقایان ناصر ناگو و علی عظیمی نمودند و در همین دهه نیز مسئولیت کمیته امداد و درمان هیئت کوهنوردی استان آذربایجان شرقی بعهده گرفت و حتی چندین کلاس امداد و نجات در آنزمان برای گروه ها [باشگاه ها] برگزار نمود.
حاصل این کلاس ها موجب تدوین، گردآوری و نگارش چهار بولتن در ضمینه امداد و نجات در دهه هفتاد توسط آقای حبیب اسبقی کیا هست که به شرح زیر میباشد:
۱. حوادث و خطرات در کوهستان
۲. خون ریزی، زخم، عفونت و پانسمان در کوهستان
۳. کمکهای اولیه در کوهستان
۴. بهداشت و تغذیه در کوهستان
آقای اسبقی چند سالیست مفتخر به مقام بازنشستگی از بهداری استان گشته اند.
در بخشی از بولتن شماره ۴ بقلم حبیب اسبقی می خوانیم:
بمنظور حفظ و سلامتی کوهنوردان در هر برنامه، مسئول امداد و نجات هر گروه [باشگاه] وظیفه سنگینی را بعهده دارد، یعنی سلامتی همنوردان را از شروع تا پایان برنامه کوهنوردی، کنترل و زیرنظر داشته، بطوریکه حتی در موقع خرید مواد غذایی و پخت و پز آن، به بهداشت عمومی افراد دقت کرده تا اینکه خدای ناکرده کوچکترین ناراحتی در برنامه کوهنوردی پیش نیاید. در ضمن همکاری کوهنوردان در گروه با شخص امدادگر لازم و ضروریست....
محمد جدیری عباسی
۷ خرداد ۱۴۰۳
@khabarkooh
@koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد بکوشش دکتر محمد جدیری @khabarkooh @koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجان شرقی - قسمت ۱۷
گزارشات کوهنوردی آقای ابوالفتح سقایی
آقای ابوالفتح سقایی که کوهنوردان او را بنام "ابی" می شناسند، اواسط دهه شصت بود که توسط آقای نعمت جوادپور از پیشکسوتان خوشنام و برجسته تبریز با طبیعت انس گرفت و زیر نظر کوهنوردان بابک خرمدین الفبای کوهنوردی را آموزش دید.
هوش و استعداد ذاتی در روند کوهنوردی اش باعث شد، شاگرد اول دوره کارآموزی سنگنوردی در سال ۱۳۷۰، شاگرد اول کلاس مربیگری درجه ۳ یخ و برف در سال ۱۳۷۶، شاگرد اول کلاس مربیگری سنگنوردی در سال ۱۳۷۶ و شاگرد ممتاز کلاس مربیگری درجه ۲ سنگنوردی در سال ۱۳۸۳ در کرکسیون افتخارات ایشان وجود داشته باشد.
ایشان صعودهای بی مانند و فنی در وادی کوهنوردی، کم ندارد نظیر:
صعود آلپی قلل هرم های ۱ و ۲ و سبلان در یک روز با محمد جدیری - زمستان ۱۳۷۳
اولین صعود زمستانی گرده شمالی سبلان با علیرضا ورزم و میرعلی هاشمی - ۱۳۷۴
صعود چندین مسیر دیواره علم کوه با میرعلی هاشمی - شهریور ۱۳۷۴
بازگشایی تعدادی مسیر در دیواره های سیسان، شیرامین، بابک، توربین و ... - دهه هفتاد
عضو تیم ملی کوهنوردی ایران - اورست ۱۳۷۷
صعود قله کالاپاتار و قله آلنپیک - نپال ۱۳۷۷
صعود یخچال آکسائی - قیرقزستان ۱۳۸۶
سرپرست تیم آذربایجان شرقی به قله کمونیزم - تابستان ۱۳۸۸
ابی سقایی دستی در قلم نیز دارد، سه گزارش ایشان در آن زمان که توسط خودش منتشر شده، عبارتند از:
۱. عقاب ساکت ایران
۲. گزارش اولین دوره مربیگری درجه ۳ کوهپیمایی در استان آذربایجان شرقی
۳. گزارش اجرای کلاس یخنوردی در کوههای آکسائی
در نشریه عقاب ساکت ایران، ابی سقائی که در مورد زنده یاد محمد اوراز و خاطراتش با ایشان در اولین صعود مستقل ایرانیان بر بام جهان (اورست) در سال ۱۳۷۷ به رشته تحریر در آورده است، می خوانیم:
باید بدانیم که تاریخ کوهنوردی، مرهون و مدیون زحمات و از جان گذشتگی انسانهای بی ادعا و ایثارگری است، که با پیکار گروهی و یا فردی و بدون تجهیزات و اطلاعات فنی و تجربه ناکام، قدم در راه سخت و پرخطری گذاشته و به فتوحات وصف ناپذیری دست زده اند.
فاتحین قلل مرتفع و پر آوازه کوهنوردی جهان بدنبال چه چیزی بوده اند؟
آیا آنها برای کسب و شهرت و خودنمایی، اقدام به انجام چنان کارهای طاقت فرسا نموده اند؟
قطعا باید بگوئیم که چنین نبوده و نیست. چون برای کسب مقام و شهرت، راههای گوناگون و سهل و آسان بدون مخاطره ای وجود دارد ....
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
گزارشات کوهنوردی آقای ابوالفتح سقایی
آقای ابوالفتح سقایی که کوهنوردان او را بنام "ابی" می شناسند، اواسط دهه شصت بود که توسط آقای نعمت جوادپور از پیشکسوتان خوشنام و برجسته تبریز با طبیعت انس گرفت و زیر نظر کوهنوردان بابک خرمدین الفبای کوهنوردی را آموزش دید.
هوش و استعداد ذاتی در روند کوهنوردی اش باعث شد، شاگرد اول دوره کارآموزی سنگنوردی در سال ۱۳۷۰، شاگرد اول کلاس مربیگری درجه ۳ یخ و برف در سال ۱۳۷۶، شاگرد اول کلاس مربیگری سنگنوردی در سال ۱۳۷۶ و شاگرد ممتاز کلاس مربیگری درجه ۲ سنگنوردی در سال ۱۳۸۳ در کرکسیون افتخارات ایشان وجود داشته باشد.
ایشان صعودهای بی مانند و فنی در وادی کوهنوردی، کم ندارد نظیر:
صعود آلپی قلل هرم های ۱ و ۲ و سبلان در یک روز با محمد جدیری - زمستان ۱۳۷۳
اولین صعود زمستانی گرده شمالی سبلان با علیرضا ورزم و میرعلی هاشمی - ۱۳۷۴
صعود چندین مسیر دیواره علم کوه با میرعلی هاشمی - شهریور ۱۳۷۴
بازگشایی تعدادی مسیر در دیواره های سیسان، شیرامین، بابک، توربین و ... - دهه هفتاد
عضو تیم ملی کوهنوردی ایران - اورست ۱۳۷۷
صعود قله کالاپاتار و قله آلنپیک - نپال ۱۳۷۷
صعود یخچال آکسائی - قیرقزستان ۱۳۸۶
سرپرست تیم آذربایجان شرقی به قله کمونیزم - تابستان ۱۳۸۸
ابی سقایی دستی در قلم نیز دارد، سه گزارش ایشان در آن زمان که توسط خودش منتشر شده، عبارتند از:
۱. عقاب ساکت ایران
۲. گزارش اولین دوره مربیگری درجه ۳ کوهپیمایی در استان آذربایجان شرقی
۳. گزارش اجرای کلاس یخنوردی در کوههای آکسائی
در نشریه عقاب ساکت ایران، ابی سقائی که در مورد زنده یاد محمد اوراز و خاطراتش با ایشان در اولین صعود مستقل ایرانیان بر بام جهان (اورست) در سال ۱۳۷۷ به رشته تحریر در آورده است، می خوانیم:
باید بدانیم که تاریخ کوهنوردی، مرهون و مدیون زحمات و از جان گذشتگی انسانهای بی ادعا و ایثارگری است، که با پیکار گروهی و یا فردی و بدون تجهیزات و اطلاعات فنی و تجربه ناکام، قدم در راه سخت و پرخطری گذاشته و به فتوحات وصف ناپذیری دست زده اند.
فاتحین قلل مرتفع و پر آوازه کوهنوردی جهان بدنبال چه چیزی بوده اند؟
آیا آنها برای کسب و شهرت و خودنمایی، اقدام به انجام چنان کارهای طاقت فرسا نموده اند؟
قطعا باید بگوئیم که چنین نبوده و نیست. چون برای کسب مقام و شهرت، راههای گوناگون و سهل و آسان بدون مخاطره ای وجود دارد ....
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد بکوشش دکتر محمد جدیری @khabarkooh @koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی - قسمت ۱۸
گزارشات کوهنوردی استاد حسین وجدانی
به عقیده ی من؛
"صعود" بزرگترین اکتشافِ بشریت بود!
یک آرامشِ خط کشی شده،
یک بی خیالیِ طولانی!
صعود یعنی صعود!!
صعود یعنی آرامش...
با استاد حسین وجدانی
میشود بدون شلوغی زندگی، بدون دغدغه زندگی، بدون تنش زندگی و... مزه خوشبختی، مزه اوج، مزه پرواز ووووو را در صعود کوهستان چشید.
آقای حسین وجدانی متولد ۱۳۳۰ کوهنوردی را از همان ابتدای دهه پنچاه با کلوب کوهنوردی و اسکی دماوند شروع کرد و بعدها عضو گروه کوهنوردی اورال تبریز گردید.
سال ۱۳۵۳ دوره کارآموزی کوهنوردی را طی نمود و در سال ۱۳۵۵ دوره تکیملی و در سال ۱۳۶۰ موفق به دریافت مدرک مربیگری کوهنوردی شد.
صعودهای متعدد زیادی در فصول مختلف به اکثر قلل ایران داشته است، که شاخص ترین آنها عبارتند از:
۱. اولین تیم صعودکننده ایرانی مسیر لهستان ۵۲ دیواره علم کوه در سال ۱۳۵۶ بهمراه زنده یاد حسین حراستی، محمد شهیدی و صادق بابایی
۲. گشایش مسیر اورال تبریز روی دیوراه علم کوه در سال ۱۳۵۶ به همراه زنده یاد حسبن حراستی، محمد شهیدی و صادق بابایی
۳. اولین صعود زمستانی همزمان هرم های ۱و۲ از مسیر فنی دیواره هرم و سبلان -۲۶ اسفند ۱۳۵۵ تا ۱۳ فروردین ۱۳۵۶ بهمراه زنده یاد حسین حراستی، صادق بابایی و زنده یاد علی اکرامی
۴. صعود پائیزه قله ارجیس ترکیه در قالب تیمی از فدراسیون کوهنوردی کشور در سال ۱۳۶۲
استاد وجدانی جزء کوهنوردان انگشت شماریست که در دهه های پنجاه و شصت دست به قلم برده و گزارشات صعودهای فنی، مشکل و زمستانی زیادی را مکتوب نموده است، نظیر:
۱. گزارش صعود دیوراه علم کوه مسیر لهستانیها ۵۲
۲. گزارش گشایش مسیر اورال روی دیوراه علم کوه
۳. گزارش صعود زمستانی قلل سبلان، هرم های ۱ و ۲ از مسیر صعود دیواره هرم، تحت عنوان "شجاعت کوهنوردان آذربایجان"
۴. مطالبی پیرامون "ورزش کوهنوردی"
در گزارش صعود زمستانی همزمان قلل سبلان، هرم ها تحت عنوان "شجاعت کوهنوردان آذربایجان" بقلم آقای حسین وجدانی می خوانیم:
اجرای برنامه های دشوار کوهنوردی در سطح قابل قبول بین المللی بویژه در فصل زمستان که صدها بار بر دشواری صعود به قلل بلند می افزاید، یکی از هدف های بزرگ کوهنوردان ورزیده ایران شده است....
... این بار خوشحالیم باطلاع برسانیم که اینکار از انحصار کوهنوردان پایتخت نشین خارج شده و کوهنوردان دلیر آذربایجان با تجهیزات کامل و با آگاهی های فنی، دور از انتظار، دست به کاری خارق العاده و در سرمای سخت و بارندگی بی امان زمستان، به قلل سبلان و هرم ها صعود کرده اند...
۲۱ خردادماه ۱۴۰۳
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
گزارشات کوهنوردی استاد حسین وجدانی
به عقیده ی من؛
"صعود" بزرگترین اکتشافِ بشریت بود!
یک آرامشِ خط کشی شده،
یک بی خیالیِ طولانی!
صعود یعنی صعود!!
صعود یعنی آرامش...
با استاد حسین وجدانی
میشود بدون شلوغی زندگی، بدون دغدغه زندگی، بدون تنش زندگی و... مزه خوشبختی، مزه اوج، مزه پرواز ووووو را در صعود کوهستان چشید.
آقای حسین وجدانی متولد ۱۳۳۰ کوهنوردی را از همان ابتدای دهه پنچاه با کلوب کوهنوردی و اسکی دماوند شروع کرد و بعدها عضو گروه کوهنوردی اورال تبریز گردید.
سال ۱۳۵۳ دوره کارآموزی کوهنوردی را طی نمود و در سال ۱۳۵۵ دوره تکیملی و در سال ۱۳۶۰ موفق به دریافت مدرک مربیگری کوهنوردی شد.
صعودهای متعدد زیادی در فصول مختلف به اکثر قلل ایران داشته است، که شاخص ترین آنها عبارتند از:
۱. اولین تیم صعودکننده ایرانی مسیر لهستان ۵۲ دیواره علم کوه در سال ۱۳۵۶ بهمراه زنده یاد حسین حراستی، محمد شهیدی و صادق بابایی
۲. گشایش مسیر اورال تبریز روی دیوراه علم کوه در سال ۱۳۵۶ به همراه زنده یاد حسبن حراستی، محمد شهیدی و صادق بابایی
۳. اولین صعود زمستانی همزمان هرم های ۱و۲ از مسیر فنی دیواره هرم و سبلان -۲۶ اسفند ۱۳۵۵ تا ۱۳ فروردین ۱۳۵۶ بهمراه زنده یاد حسین حراستی، صادق بابایی و زنده یاد علی اکرامی
۴. صعود پائیزه قله ارجیس ترکیه در قالب تیمی از فدراسیون کوهنوردی کشور در سال ۱۳۶۲
استاد وجدانی جزء کوهنوردان انگشت شماریست که در دهه های پنجاه و شصت دست به قلم برده و گزارشات صعودهای فنی، مشکل و زمستانی زیادی را مکتوب نموده است، نظیر:
۱. گزارش صعود دیوراه علم کوه مسیر لهستانیها ۵۲
۲. گزارش گشایش مسیر اورال روی دیوراه علم کوه
۳. گزارش صعود زمستانی قلل سبلان، هرم های ۱ و ۲ از مسیر صعود دیواره هرم، تحت عنوان "شجاعت کوهنوردان آذربایجان"
۴. مطالبی پیرامون "ورزش کوهنوردی"
در گزارش صعود زمستانی همزمان قلل سبلان، هرم ها تحت عنوان "شجاعت کوهنوردان آذربایجان" بقلم آقای حسین وجدانی می خوانیم:
اجرای برنامه های دشوار کوهنوردی در سطح قابل قبول بین المللی بویژه در فصل زمستان که صدها بار بر دشواری صعود به قلل بلند می افزاید، یکی از هدف های بزرگ کوهنوردان ورزیده ایران شده است....
... این بار خوشحالیم باطلاع برسانیم که اینکار از انحصار کوهنوردان پایتخت نشین خارج شده و کوهنوردان دلیر آذربایجان با تجهیزات کامل و با آگاهی های فنی، دور از انتظار، دست به کاری خارق العاده و در سرمای سخت و بارندگی بی امان زمستان، به قلل سبلان و هرم ها صعود کرده اند...
۲۱ خردادماه ۱۴۰۳
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد بکوشش دکتر محمد جدیری @khabarkooh @koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجان شرقی -قسمت ۱۹
گزارشات کوهنوردی آقای شهریار یمینی فر
کوهنوردی باسواد، محجوب و بی سروصدا که دوره های کوهنوردی را آرام آرام طی نمود و موفق به دریافت سه مدرک مربیگری درجه ۳ برف و یخ، مربیگری درجه ۳ کوه پیمایی و مربیگری آمادگی جسمانی گردید.
شهریار یمینی فر متولد ۱۳۴۷ از اوایل دهه شصت کوهنوردی خود را با برادر بزرگش آغاز کرد و در سال ۱۳۷۷ به کمک آقایان علی غیور و مصطفی موحدی پور، گروه کوهنوردی آیدین تبریز را تاسیس کردند.
ایشان یکی از ورزشکاران خوب اسکای رانینگ در استان که دارای مقام ششم کشوری در دومین دوره ماراتن دماوند نیز هستند، یمینی فر با گروه آیدین برنامه های متعدد کوهنوردی را اجرا نمودند، که شاخص ترین آنها عبارتند از:
۱. صعود زمستانی قلل سبلان، هرم ها و کسری در دهه هفتاد
۲. صعود های سرعتی یک روزه به دماوند و قلل بلند استان آذربایجان شرقی
۳. صعود سبلان از سه جبهه در یک روز
۴. صعود یخچال شمالی سبلان
آقای یمینی فر ضمن گزارش نویسی برنامه های اجرا شده کوهنوردی، در ترجمه متون لاتینی و نیز خلاصه نویسی کتاب های کوهنوردی هم فعالیت دارند، نظیر:
۱. گزارش صعود یخچال شمالی سبلان
۲. گزارش صعود سرعتی به قله دماوند (از گوسفندسرا تا قله در عرض ۳ ساعت و ۲۰ دقیقه)
۳. ترجمه متن When the blizzard starts uproar
۴. خلاصه کتاب پزشکی ارتفاع ترجمه دکتر جلال الدین شهبازی
در ترجمه بسیار خوب بقلم شهریار یمینی فر با عنوان " وقتی کولاک غوغا بپا میکند" می خوانیم:
بی سیمی که روی سینه ام بود به صدا در آمد.
-" تیم یک، اینجا مرکز امداد، ما بعلت نقص فنی هلیکوپتر نمی توانیم تا قبل از تاریکی هوا به کمک شما بیائیم. مفهوم بود؟ "
-" مرکز نجات مفهوم بود، من هم در محوطه فرود هلیکوپتر شروع به بیواک کردن میکنم."
برای لحظه ای ایستادم و به اطرافم نگاه کردم، دوش آب گرم و یک تخت خواب نرم و راحت چیزهائی بود که امشب از دست داده بودم.
ساعت سه عصر اوایل فوریه (بهمن ماه ) و موقعیتم دوازده هزارپائی (3600 متری) کوههای راکی در کلورادو بود.
در موقعیتی که بودم تا شعاع 10 مایلی دید مناسبی داشت.
باد شروع به وزیدن کرده بود و ابرهای میانی بسرعت داشتند جلوی نور کم فروغ خورشید را می گرفتند.
مرکز هواشناسی گزارش داده بود که یک توده هوا به سرعت طی شب آینده وارد منطقه خواهد شد.
بعد از دو ساعت هوا تاریک می شد و درجه هوا هم فورا" به زیر صفر می رفت.
وسایلی که در کوله پشتی داشتم در ذهنم مرور کردم.
وقتی بیل کوهنوردی را برداشتم و رفتم که پناهگاهی برای خودم بسازم به خودم گفتم شب درازی در پیش است...
محمد جدیری عباسی
۲۸ خردادماه ۱۴۰۳
@khabarkooh
@koohiran
گزارشات کوهنوردی آقای شهریار یمینی فر
کوهنوردی باسواد، محجوب و بی سروصدا که دوره های کوهنوردی را آرام آرام طی نمود و موفق به دریافت سه مدرک مربیگری درجه ۳ برف و یخ، مربیگری درجه ۳ کوه پیمایی و مربیگری آمادگی جسمانی گردید.
شهریار یمینی فر متولد ۱۳۴۷ از اوایل دهه شصت کوهنوردی خود را با برادر بزرگش آغاز کرد و در سال ۱۳۷۷ به کمک آقایان علی غیور و مصطفی موحدی پور، گروه کوهنوردی آیدین تبریز را تاسیس کردند.
ایشان یکی از ورزشکاران خوب اسکای رانینگ در استان که دارای مقام ششم کشوری در دومین دوره ماراتن دماوند نیز هستند، یمینی فر با گروه آیدین برنامه های متعدد کوهنوردی را اجرا نمودند، که شاخص ترین آنها عبارتند از:
۱. صعود زمستانی قلل سبلان، هرم ها و کسری در دهه هفتاد
۲. صعود های سرعتی یک روزه به دماوند و قلل بلند استان آذربایجان شرقی
۳. صعود سبلان از سه جبهه در یک روز
۴. صعود یخچال شمالی سبلان
آقای یمینی فر ضمن گزارش نویسی برنامه های اجرا شده کوهنوردی، در ترجمه متون لاتینی و نیز خلاصه نویسی کتاب های کوهنوردی هم فعالیت دارند، نظیر:
۱. گزارش صعود یخچال شمالی سبلان
۲. گزارش صعود سرعتی به قله دماوند (از گوسفندسرا تا قله در عرض ۳ ساعت و ۲۰ دقیقه)
۳. ترجمه متن When the blizzard starts uproar
۴. خلاصه کتاب پزشکی ارتفاع ترجمه دکتر جلال الدین شهبازی
در ترجمه بسیار خوب بقلم شهریار یمینی فر با عنوان " وقتی کولاک غوغا بپا میکند" می خوانیم:
بی سیمی که روی سینه ام بود به صدا در آمد.
-" تیم یک، اینجا مرکز امداد، ما بعلت نقص فنی هلیکوپتر نمی توانیم تا قبل از تاریکی هوا به کمک شما بیائیم. مفهوم بود؟ "
-" مرکز نجات مفهوم بود، من هم در محوطه فرود هلیکوپتر شروع به بیواک کردن میکنم."
برای لحظه ای ایستادم و به اطرافم نگاه کردم، دوش آب گرم و یک تخت خواب نرم و راحت چیزهائی بود که امشب از دست داده بودم.
ساعت سه عصر اوایل فوریه (بهمن ماه ) و موقعیتم دوازده هزارپائی (3600 متری) کوههای راکی در کلورادو بود.
در موقعیتی که بودم تا شعاع 10 مایلی دید مناسبی داشت.
باد شروع به وزیدن کرده بود و ابرهای میانی بسرعت داشتند جلوی نور کم فروغ خورشید را می گرفتند.
مرکز هواشناسی گزارش داده بود که یک توده هوا به سرعت طی شب آینده وارد منطقه خواهد شد.
بعد از دو ساعت هوا تاریک می شد و درجه هوا هم فورا" به زیر صفر می رفت.
وسایلی که در کوله پشتی داشتم در ذهنم مرور کردم.
وقتی بیل کوهنوردی را برداشتم و رفتم که پناهگاهی برای خودم بسازم به خودم گفتم شب درازی در پیش است...
محمد جدیری عباسی
۲۸ خردادماه ۱۴۰۳
@khabarkooh
@koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد بکوشش دکتر محمد جدیری @khabarkooh @koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی - قسمت ۲۰
بولتن کوهنوردی احد نصیرزاده
با اینکه آغاز کوهنوردیش اواخر دهه هفتاد بود، اما از همان ابتدا شروع به نوشتن و مستندسازی برنامه های کوهنوردی اجرا شده اش کرد.
الفبای کوهنوردی را نزد بزرگان گروه کوهنوردی و اسکی آلپ تبریز یاد گرفت و آرام آرام مدراج کوهنوردی را طی نمود.
بین سالهای ۷۹ و ۸۰ کلاسهای کارآموزی کوهپیمایی، برف و سنگ را طی نمود و در سال ۱۳۸۴ موفق به اخذ مدارک مربیگری درجه ۳ سنگنوردی و یخنوردی شد.
ایشان در دهه ۹۰ موفق شد مدرک مربیگری درجه ۲ یخنوردی، مربیگری درجه ۳ صعودهای ورزشی، مربیگری درجه ۳ کوهپیمایی و مدرسی دوره بلد محلی را دریافت نماید.
آقای احد نصیرزاده افتخار، کوهنوردی فنی و مربی دوست داشتنی که همیشه لبخندی بر لبش هست و با مهربانی و گشاده رویی، پاسخگوی کارآموزان و همنوردانش میباشد.
در بیش از دو دهه کوهنوردی، بیش از ۲۰ بار صعود زمستانی سبلان را دارد و صعودهای عالی و کم نظیری از ایشان اجرا شده، مانند:
۱. صعود زمستانی-سرعتی یک روزه سبلان از موئیل تا قله و برگشت
۲. صعود زمستانی - سرعتی یک روزه گرده شمالی سبلان
۳. صعود سرعتی گرده آلمانیها از علم چال تا قله در دوساعت و ۴۵ دقیقه
۴. صعود های زیاد روی یخچال های سبلان، هرم، کسری، اسپیلت و ...
۵. گشایش و اتمام مسیر آذربایجان روی دیواره بیستون در سال ۸۵
۶. گشایش و اتمام مسیر تبریزی ها روی دیواره شمالی علم کوه در سال ۸۷
احد نصیرزاده اهل قلم نیز هست و نگارش های دلنشینی از کوه و کوهنوردی دارد، ایشان در این چندسال نگارش هایش را در پیچ اینستاگرام به آدرس:
@ahadnaseirzadeh2020
تا شماره ۱۳۱ منتشر کرده است.
در گزارش صعود دیواره علم کوه با شریک زندگی اش، سرکارخانم رفعت حسنی با عنوان "بر روی امپراطور دیوارههای ایران" بقلم احد نصیرزاده می خوانیم:
دوباره اینجا هستم.
جایی که برای برگشت دوباره به محضرش همیشه ثانیه شماری میکنم.
سکوتی محض دیواره و منطقه را فراگرفته.
همطنابم سرطناب صعود میکند و من با فاصلهای نه چندان زیاد پشت سرش در حال صعود هستم.
آفتاب دیگر بر روی دیواره نمی تابد.
قرار بر صعود سوئیسی است.
به یک گوه چوبی میرسم که یادآور گشایندگان مسیر است و رفعت تسمهای بر دور آن انداخته بود و از آن گذر کرده بود.
ادامه میدهیم.
کتیبه مشهدیها را صعود میکنیم.
از کنار سنگ آینه هم به صعود ادامه میدهیم و در ساعت دو و چهل و پنج دقیقه به طاقچه قمقمه میرسیم.
بله اینجا علم کوه زیبا یا بهشت کوهنوردان ایران است.
از این بالا چادرهای رنگی علم چال را میبینیم که خود نمایی میکنند.
اگر سریع ادامه دهیم، قبل از تاریکی هوا بر فراز امپراطور، همان محبوب دوستداشتنی اینبار از مسیر لهستان پنجاه و دو خواهیم بود.
ولی هنوز خبری از کرده دیگری که در همان مسیر صعود میکنند نیست.
دیشب سرپرست تیمشان به ما سپرد که ابتدای مسیر حواسمان به آنها هم باشد.
دو دل هستیم که آیا مسیر را ادامه دهیم یا منتظرشان باشیم.....
و اکنون بسیار خوشنودم که آن روز با مشورت هم طنابم در طاقچه قمقمه منتظرشان ماندیم.
محمد جدیری عباسی
اول تیرماه ۱۴۰۳
@khabarkooh
@koohiran
بولتن کوهنوردی احد نصیرزاده
با اینکه آغاز کوهنوردیش اواخر دهه هفتاد بود، اما از همان ابتدا شروع به نوشتن و مستندسازی برنامه های کوهنوردی اجرا شده اش کرد.
الفبای کوهنوردی را نزد بزرگان گروه کوهنوردی و اسکی آلپ تبریز یاد گرفت و آرام آرام مدراج کوهنوردی را طی نمود.
بین سالهای ۷۹ و ۸۰ کلاسهای کارآموزی کوهپیمایی، برف و سنگ را طی نمود و در سال ۱۳۸۴ موفق به اخذ مدارک مربیگری درجه ۳ سنگنوردی و یخنوردی شد.
ایشان در دهه ۹۰ موفق شد مدرک مربیگری درجه ۲ یخنوردی، مربیگری درجه ۳ صعودهای ورزشی، مربیگری درجه ۳ کوهپیمایی و مدرسی دوره بلد محلی را دریافت نماید.
آقای احد نصیرزاده افتخار، کوهنوردی فنی و مربی دوست داشتنی که همیشه لبخندی بر لبش هست و با مهربانی و گشاده رویی، پاسخگوی کارآموزان و همنوردانش میباشد.
در بیش از دو دهه کوهنوردی، بیش از ۲۰ بار صعود زمستانی سبلان را دارد و صعودهای عالی و کم نظیری از ایشان اجرا شده، مانند:
۱. صعود زمستانی-سرعتی یک روزه سبلان از موئیل تا قله و برگشت
۲. صعود زمستانی - سرعتی یک روزه گرده شمالی سبلان
۳. صعود سرعتی گرده آلمانیها از علم چال تا قله در دوساعت و ۴۵ دقیقه
۴. صعود های زیاد روی یخچال های سبلان، هرم، کسری، اسپیلت و ...
۵. گشایش و اتمام مسیر آذربایجان روی دیواره بیستون در سال ۸۵
۶. گشایش و اتمام مسیر تبریزی ها روی دیواره شمالی علم کوه در سال ۸۷
احد نصیرزاده اهل قلم نیز هست و نگارش های دلنشینی از کوه و کوهنوردی دارد، ایشان در این چندسال نگارش هایش را در پیچ اینستاگرام به آدرس:
@ahadnaseirzadeh2020
تا شماره ۱۳۱ منتشر کرده است.
در گزارش صعود دیواره علم کوه با شریک زندگی اش، سرکارخانم رفعت حسنی با عنوان "بر روی امپراطور دیوارههای ایران" بقلم احد نصیرزاده می خوانیم:
دوباره اینجا هستم.
جایی که برای برگشت دوباره به محضرش همیشه ثانیه شماری میکنم.
سکوتی محض دیواره و منطقه را فراگرفته.
همطنابم سرطناب صعود میکند و من با فاصلهای نه چندان زیاد پشت سرش در حال صعود هستم.
آفتاب دیگر بر روی دیواره نمی تابد.
قرار بر صعود سوئیسی است.
به یک گوه چوبی میرسم که یادآور گشایندگان مسیر است و رفعت تسمهای بر دور آن انداخته بود و از آن گذر کرده بود.
ادامه میدهیم.
کتیبه مشهدیها را صعود میکنیم.
از کنار سنگ آینه هم به صعود ادامه میدهیم و در ساعت دو و چهل و پنج دقیقه به طاقچه قمقمه میرسیم.
بله اینجا علم کوه زیبا یا بهشت کوهنوردان ایران است.
از این بالا چادرهای رنگی علم چال را میبینیم که خود نمایی میکنند.
اگر سریع ادامه دهیم، قبل از تاریکی هوا بر فراز امپراطور، همان محبوب دوستداشتنی اینبار از مسیر لهستان پنجاه و دو خواهیم بود.
ولی هنوز خبری از کرده دیگری که در همان مسیر صعود میکنند نیست.
دیشب سرپرست تیمشان به ما سپرد که ابتدای مسیر حواسمان به آنها هم باشد.
دو دل هستیم که آیا مسیر را ادامه دهیم یا منتظرشان باشیم.....
و اکنون بسیار خوشنودم که آن روز با مشورت هم طنابم در طاقچه قمقمه منتظرشان ماندیم.
محمد جدیری عباسی
اول تیرماه ۱۴۰۳
@khabarkooh
@koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد بکوشش دکتر محمد جدیری @khabarkooh @koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی - قسمت ۲۱
دلنوشته های آقای اصلان رخت شه
قبل از سال ۱۳۷۱ برای جامعه کوهنوردی آذربایجان شرقی، فردی ناشناخته بود، تا اینکه در همان سال توسط مرحوم اکبر گهرخانی (مدیرکل وقت تربیت بدنی استان) به ریاست هیات کوهنوردی استان منصوب شد.
قاضی دادگاه آن دوران و وکیل حال حاضر، آقای اصلان رخت شه متولد شهریور ۱۳۳۲ شخصیت فوق العاده دوست داشتنی و خوش برخورد، مودب و خونگرم و در یک کلام، "جنتلمن"، که به یقین یکی از روسای بیاد ماندنی کوهنوردی استان تا ابد در یادها خواهد بود.
اصلان رخت شه ( رئیس هیات کوهنوردی استان آذربایجان شرقی بین سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ )، شاعر، نقاش، خوشنویس، نویسنده کتاب شعر ( اسب های رمیده _ هارای ) و مردی از جنس شور و حرارت، که عاشق کوهنوردیست و دارای قلمی بسیار شیوا و روح نواز که طنین صدای گرمش در پشت تحریرهایش پیداست، کمتر قلمی بدین اندازه دیده ام که دل کوهنوردان را تسخیر کرده باشد. کوله بارش مملو از شعر هست:
کوله پشتی ام را ببند
که فردا صبحگاهان
بر فراز قله برفی
وعده دارم با خود خورشید
کوله پشتی ام را ببند
که من از دره پرخار انسانها
دلم از درد لبریز است
کوله پشتی ام را ببند
سفر تا اوج پر شکوه
قله ها دارم
که آنها یادآور، صبح میعادند
کوله پشتی ام را ببند
که من از دامن کوه
خورشید و آسمان ، برایت
کوله باری لاله خواهم چید .
نگاه رخت شه به کوه از جنس دیگری است، هم عمیق و دلنواز است هم پریشان حال!
بیشتر در نگاهش سیر و سلوک هست تا سیر و سفر! نگاه او بیشتر، سفر به تاریخ هست تا جغرافیا!!
کمتر نگاهی از این جنس دیده ام، دلنوشته هایش پر از احساس، پر از عشق، پر از تنهایی است! برای نمونه گزارش "صعود به یخچال پرشکوه سبلان" که با زنده یاد حسین حراستی، صمد شوخباف، حمید سلامتی و علیرضا ورزم داشته، می خوانیم:
... خدایا، این سبلان، این زیباترین کوه جهان را چه میشود.
این چه کوهی است که در هر زاویه و گوشه اش دنیایی از شکوه، از عظمت، از زیبایی و هیبت در آن نهفته است.
چندین بار و از کدامین سمت باید رفت و پای در دریاچه اش گذاشت تا چشم انسان سیر شود.
...نه نه باید به آنجا زمستان رفت،
زمانیکه هوا بیست یا سی درجه زیر صفر است تا آنجا را دریافت...
...فاصله زیادی تا کاسه اسرار آمیز یخچال سبلان نداشتیم، که صدای وحشتناکی آرامش کوهستان را بهم زد.
در اولین نگاه دریافتم که از حدفاصل یخچال و گرده شرقی آن، سنگی بسیار بزرگ رها گردیده و دیوانه وار خود را به این طرف و آن طرف میکوبد.
گویی سلسله از پای یلی گشوده اند و او میخواهد دنیایی را که پای وی را به زنجیر بسته است، از هم بپاشد، در حالیکه بچه ها در جای امنی سنگر گرفته بودند، این صحنه خوفناک را نظاره می کردند، تا در پائین یخچال در چنگ سنگهایی بزرگتر از خود، اسیر و ساکت ماند.
شاید هر غرشی را سکوتی و یا هر فریادی را مشتی در پی است.
باورم نبود که آن سنگ غول پیکر با آن حمله جنون آمیز در چنان بندی گرفتار آید و آرامش و سکون را به این راحتی پذیرا گردد.
۷ تیرماه ۱۴۰۳
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
دلنوشته های آقای اصلان رخت شه
قبل از سال ۱۳۷۱ برای جامعه کوهنوردی آذربایجان شرقی، فردی ناشناخته بود، تا اینکه در همان سال توسط مرحوم اکبر گهرخانی (مدیرکل وقت تربیت بدنی استان) به ریاست هیات کوهنوردی استان منصوب شد.
قاضی دادگاه آن دوران و وکیل حال حاضر، آقای اصلان رخت شه متولد شهریور ۱۳۳۲ شخصیت فوق العاده دوست داشتنی و خوش برخورد، مودب و خونگرم و در یک کلام، "جنتلمن"، که به یقین یکی از روسای بیاد ماندنی کوهنوردی استان تا ابد در یادها خواهد بود.
اصلان رخت شه ( رئیس هیات کوهنوردی استان آذربایجان شرقی بین سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ )، شاعر، نقاش، خوشنویس، نویسنده کتاب شعر ( اسب های رمیده _ هارای ) و مردی از جنس شور و حرارت، که عاشق کوهنوردیست و دارای قلمی بسیار شیوا و روح نواز که طنین صدای گرمش در پشت تحریرهایش پیداست، کمتر قلمی بدین اندازه دیده ام که دل کوهنوردان را تسخیر کرده باشد. کوله بارش مملو از شعر هست:
کوله پشتی ام را ببند
که فردا صبحگاهان
بر فراز قله برفی
وعده دارم با خود خورشید
کوله پشتی ام را ببند
که من از دره پرخار انسانها
دلم از درد لبریز است
کوله پشتی ام را ببند
سفر تا اوج پر شکوه
قله ها دارم
که آنها یادآور، صبح میعادند
کوله پشتی ام را ببند
که من از دامن کوه
خورشید و آسمان ، برایت
کوله باری لاله خواهم چید .
نگاه رخت شه به کوه از جنس دیگری است، هم عمیق و دلنواز است هم پریشان حال!
بیشتر در نگاهش سیر و سلوک هست تا سیر و سفر! نگاه او بیشتر، سفر به تاریخ هست تا جغرافیا!!
کمتر نگاهی از این جنس دیده ام، دلنوشته هایش پر از احساس، پر از عشق، پر از تنهایی است! برای نمونه گزارش "صعود به یخچال پرشکوه سبلان" که با زنده یاد حسین حراستی، صمد شوخباف، حمید سلامتی و علیرضا ورزم داشته، می خوانیم:
... خدایا، این سبلان، این زیباترین کوه جهان را چه میشود.
این چه کوهی است که در هر زاویه و گوشه اش دنیایی از شکوه، از عظمت، از زیبایی و هیبت در آن نهفته است.
چندین بار و از کدامین سمت باید رفت و پای در دریاچه اش گذاشت تا چشم انسان سیر شود.
...نه نه باید به آنجا زمستان رفت،
زمانیکه هوا بیست یا سی درجه زیر صفر است تا آنجا را دریافت...
...فاصله زیادی تا کاسه اسرار آمیز یخچال سبلان نداشتیم، که صدای وحشتناکی آرامش کوهستان را بهم زد.
در اولین نگاه دریافتم که از حدفاصل یخچال و گرده شرقی آن، سنگی بسیار بزرگ رها گردیده و دیوانه وار خود را به این طرف و آن طرف میکوبد.
گویی سلسله از پای یلی گشوده اند و او میخواهد دنیایی را که پای وی را به زنجیر بسته است، از هم بپاشد، در حالیکه بچه ها در جای امنی سنگر گرفته بودند، این صحنه خوفناک را نظاره می کردند، تا در پائین یخچال در چنگ سنگهایی بزرگتر از خود، اسیر و ساکت ماند.
شاید هر غرشی را سکوتی و یا هر فریادی را مشتی در پی است.
باورم نبود که آن سنگ غول پیکر با آن حمله جنون آمیز در چنان بندی گرفتار آید و آرامش و سکون را به این راحتی پذیرا گردد.
۷ تیرماه ۱۴۰۳
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد بکوشش دکتر محمد جدیری @khabarkooh @koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان
آذربایجان شرقی - قسمت ۲۲
پاورقی های کوهنوردی استاد چرندابی
آقای حبیب چرندابی یکی از قدیمی ترین فعالان حرفه روزنامه نگاری و پیشکسوت ورزشی و عضو انجمن ورزشی نویسان ایران است، که به عنوان نماینده انجمن در استان آذربایجان شرقی، نوید حرکتی پایه دار را در این بخش از انجمن ورزشی نویسان ایران داده است.
حبیب چرندابی متولد۱۶ مهرماه ۱۳۳۰ در تبریز پیشکسوت ورزش و خبره حرفه خبر و روزنامه نگاری در استان آذربایجان شرقی با حدود ۵۲ سال فعالیت در این حوزه است.
چرندابی کارروزنامه نگاری را از سال ۱۳۵۱ با مجله دنیای ورزش آغاز کرد و به دلیل علاقه زیاد به نوشتن روزنامه اطلاعات را با تلاشهای مستمر و مداوم خود در تبریز فعال کرد و با همراهی استاد ابراهیم افشار که در کیهان ورزشی قلم میزد، به ورزش این استان انگیزه مضاعف بخشیدند.
وی علاوه بر مطالبش در مجله دنیای ورزش و در کنار اساتید بزرگ، با نگارش ستون مقالات تحلیلی ورزشی در روزنامه اطلاعات در ویژه نامه های استانی کماکان علاوه بر موسسه اطلاعات همکاری نزدیک با ابرار ورزشی و ایران ورزشی و سایر نشریات کشوری و استانی در پوشش خبری آذربایجان شرقی داشته و دارد.
پرداختن به تمامی رویداد های ورزشی در تمامی رشته ها عاملی ارزشمند برای خوش نامی ایشان در این مسیر بوده است که تجلیل های متعدد در استان و حتی در کشور می تواند دلیلی واضح بر این ادعا باشد.
استاد چرندابی در سال ۱۴۰۲ به عنوان بهترین رونامه نگار ورزشی با بیش از نیم قرن فعالیت از ایشان در تهران و با حضور روسای فدراسیون های ورزشی و معاونت وزارت ارشاد و انجمن ورزشی نویسان و عکاسان کشور تجلیل شد.
گشت و گذار در طبیعت به قلم شیوای استاد حبیب چرندابی:
.... باز هم چرخ روزگار چرخید و صفحه ای دیگر در روزی آدینه برای یادداشت بهترین های عمرم....
آری و من از راه رسیدم,
با کوله باری از اشتیاق به پاره های وجودم....
مثل همیشه صبح زود,
پای در مسیر دره پاییز خورده میگذارم, همانجایی که بهارش را به تماشا نشسته بودم, گلهایش, شر شر جویبار پر آبش,
خنکای صبح قشنگش....
اما اکنون طبیعتش چهره در نقاب پاییز کشیده و رنگ و بوی دیگری دارد....
خش خش برگهای زرد ریخته شده در زیر قدم هامان حکایت بهار و تابستان پرتلاش را برایمان بازگو میکند....
هر از گاهی تک گلی که نمود استقامت است سر به سوی آسمان بلند نموده....
آب جویبار, دیگر رمقی برای ادامه مسیر ندارد اما در دل, خدا خدا میکند تا به گلوی خشک شده درختان پایین دست ,
قطره آبی برساند....
بوی خاک و علف باران خورده روز قبل,
مستت میکند و بیزار از بوی شهر و زندگی مکانیزه....
سکوت منطقه,
ما را باخود به دنیایی دیگر میبرد,
تنها به گاه,
صدای آواز کبکی,
یا پرنده ای خوشحال از شروع روزی زیبا, صدای سکوت را در خویش میبلعد...
به رسم قدیم ,
وسوسه جمع کردن هیزم خشک ,
در وجودم رخنه میکند,
چه لذتی دارد بی هدف هیزم خشک نازک و ضخیم جمع کردن,
چه لذتی دارد لحظاتی از زندگی شهری دور بودن....
۱۷ تیرماه ۱۴۰۳
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
آذربایجان شرقی - قسمت ۲۲
پاورقی های کوهنوردی استاد چرندابی
آقای حبیب چرندابی یکی از قدیمی ترین فعالان حرفه روزنامه نگاری و پیشکسوت ورزشی و عضو انجمن ورزشی نویسان ایران است، که به عنوان نماینده انجمن در استان آذربایجان شرقی، نوید حرکتی پایه دار را در این بخش از انجمن ورزشی نویسان ایران داده است.
حبیب چرندابی متولد۱۶ مهرماه ۱۳۳۰ در تبریز پیشکسوت ورزش و خبره حرفه خبر و روزنامه نگاری در استان آذربایجان شرقی با حدود ۵۲ سال فعالیت در این حوزه است.
چرندابی کارروزنامه نگاری را از سال ۱۳۵۱ با مجله دنیای ورزش آغاز کرد و به دلیل علاقه زیاد به نوشتن روزنامه اطلاعات را با تلاشهای مستمر و مداوم خود در تبریز فعال کرد و با همراهی استاد ابراهیم افشار که در کیهان ورزشی قلم میزد، به ورزش این استان انگیزه مضاعف بخشیدند.
وی علاوه بر مطالبش در مجله دنیای ورزش و در کنار اساتید بزرگ، با نگارش ستون مقالات تحلیلی ورزشی در روزنامه اطلاعات در ویژه نامه های استانی کماکان علاوه بر موسسه اطلاعات همکاری نزدیک با ابرار ورزشی و ایران ورزشی و سایر نشریات کشوری و استانی در پوشش خبری آذربایجان شرقی داشته و دارد.
پرداختن به تمامی رویداد های ورزشی در تمامی رشته ها عاملی ارزشمند برای خوش نامی ایشان در این مسیر بوده است که تجلیل های متعدد در استان و حتی در کشور می تواند دلیلی واضح بر این ادعا باشد.
استاد چرندابی در سال ۱۴۰۲ به عنوان بهترین رونامه نگار ورزشی با بیش از نیم قرن فعالیت از ایشان در تهران و با حضور روسای فدراسیون های ورزشی و معاونت وزارت ارشاد و انجمن ورزشی نویسان و عکاسان کشور تجلیل شد.
گشت و گذار در طبیعت به قلم شیوای استاد حبیب چرندابی:
.... باز هم چرخ روزگار چرخید و صفحه ای دیگر در روزی آدینه برای یادداشت بهترین های عمرم....
آری و من از راه رسیدم,
با کوله باری از اشتیاق به پاره های وجودم....
مثل همیشه صبح زود,
پای در مسیر دره پاییز خورده میگذارم, همانجایی که بهارش را به تماشا نشسته بودم, گلهایش, شر شر جویبار پر آبش,
خنکای صبح قشنگش....
اما اکنون طبیعتش چهره در نقاب پاییز کشیده و رنگ و بوی دیگری دارد....
خش خش برگهای زرد ریخته شده در زیر قدم هامان حکایت بهار و تابستان پرتلاش را برایمان بازگو میکند....
هر از گاهی تک گلی که نمود استقامت است سر به سوی آسمان بلند نموده....
آب جویبار, دیگر رمقی برای ادامه مسیر ندارد اما در دل, خدا خدا میکند تا به گلوی خشک شده درختان پایین دست ,
قطره آبی برساند....
بوی خاک و علف باران خورده روز قبل,
مستت میکند و بیزار از بوی شهر و زندگی مکانیزه....
سکوت منطقه,
ما را باخود به دنیایی دیگر میبرد,
تنها به گاه,
صدای آواز کبکی,
یا پرنده ای خوشحال از شروع روزی زیبا, صدای سکوت را در خویش میبلعد...
به رسم قدیم ,
وسوسه جمع کردن هیزم خشک ,
در وجودم رخنه میکند,
چه لذتی دارد بی هدف هیزم خشک نازک و ضخیم جمع کردن,
چه لذتی دارد لحظاتی از زندگی شهری دور بودن....
۱۷ تیرماه ۱۴۰۳
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
بکوشش دکتر محمد جدیری
@khabarkooh
@koohiran
خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجانشرقی در دهه های شصت و هفتاد بکوشش دکتر محمد جدیری @khabarkooh @koohiran
آشنایی با نشریات کوهنوردی استان آذربایجان شرقی - قسمت ۲۳
فصلنامه آگاهینامه
عشق به خواندن کتب کوهنوردی، دیدار و همکلامی در کلاس مربیگری در سال ۱۳۷۲ با زنده یاد غلامعباس جعفری، موجب شد که مسئول فصلنامه آگاهینامه نگاه ساختار شکن به کوه و کوهنوردی داشته باشد و این مقدمه ای بود بر ایجاد و تولید محتوای نشریه ای که زبانی خاص و صدالبته دلنشین در بین کوهنوردان دهه هفتاد داشته باشد.
و نهایتا نشریه ای متولد شد بنام فصلنامه آگاهینامه، که تا ده شماره از زمستان ۷۳ تا بهار ۷۷ انتشار یافت.
نشریه ای متفاوت که در زمان خودش، همراه با کمی چاشنی زبان تند!! و گزارشات کوهنوردی را با چهارچوب تفریبا عجیب نسبت به دیگر نشریات کوه منتشر کند.
از سبک گزارشات، معرفی گرایشات جدید کوهنوردی، انتخاب متون لاتینی و نحوه ترجمه آنها، انتخاب نویسندگان مستعد گرفته تا قالب افقی بودن نشریه (قطع A5 )، انتخاب موضوعات فنی و بروز، پرداختن به مسایل و مشکلات از نگاهی دیگر، انتخاب عکس و تصاویر زیبا، ویراستاری موشکافانه و ... از ویژگی های بارز نشریه آگاهینامه بود.
مسئول این نشریه متفاوت، مربی و مدرس کوهنوردی در دهه های هفتاد و هشتاد، عضو تیم ملی کوهنوردی در سال ۱۳۷۶، محمد جدیری عباسی بود.
متن "مهربان مردی که نمرد" برای زنده یاد میرزاآقا داوودی (درویش علم کوه) بقلم محمد جدیری عباسی نمونه ای از دهها متن فراموش نشدنی کوهنوردی است که در نشریه آگاهینامه میتوان خواند و لذت برد:
...من ندیده بودم انسان بتواند با دشمنانش دوست باشد، با دلی بی کینه، اگر چه پر از گلایه، اما دیدم.
وقتی دلش میگیرد هیچ چیز شادش نمیکند، حتی یک تصویر زیبا...
اما همه را دوست دارد، همه خوبند، حتی دشمنانش، اضطراب ندارد، اما قیافه اش نشان می دهد که " رها شده " است.
وقتی دلش گرفت...
از بد عهدی زمانه...
که آنرا مسئله ای قابل انتظار میداند...
میتوان در تاریک خانه منزلش به سراغش رفت و آنجا پیرمرد دلتنگی را دید که کلافه است، اما در نهایت ظرافت و دلتنگی زمزمه میکند که
نه دلبری، نه دلربایی...
نه همدمی، نه همزبانی ...
مهربان است، مهربانی اش بوی سیمان و دود و آهن نمیدهد، بوی گلهای پژمرده را میدهد، روستائی وار، مغرور نیست،
قیافه اش را می پرسید؟
الان میگویم: خاکی است.
همیشه در حال افسوس خوردن است حتی در خواب، هیچوقت بند کفشش را نمی بندد و کفشهایش همیشه التماس دارند که او آنها را با خود روی زمین نکشد.
بقول سهراب "
به گل سوسن میگوید: شما "
بی آنکه به ساعت نگاه کند، می داند که عمرش دارد میگذرد، مرگ برای او تلخ نیست،
اما کوهنوردانی که در انتهای جنگل به خانه او می آیند، چرا؟
میداند که وقتی مرد باید دست خالی برود، اما دوست دارد با خاطره هایش به خاک سپرده شود. روز مرگش را پیش بینی میکند،
روزی که شرکت مترو، جنگل را ویران کند...
غمهایش را حتی به یک رهگذر کوه دوست نیز میگوید، در نهایت سادگی،
انگار سالهاست با او آشناست،
همه کوهنوردانی که راهشان به علم کوه افتاده او را می شناسند، اما...
اما هیچکس او را نمی شناسد.
وقتی رفت، به یاد نامه ائی افتادم که محمد داوودی در آخرین روزهای عمرش برای او نوشته بود:
ترا خدا نمیر....
و من آنرو وقتی خبر فوتش را شنیدم در دلم به " درویش " گفتم:
ترو به خودا نمیر.....
اما.... مگر میشود.....؟
۱مردادماه ۱۴۰۳
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
فصلنامه آگاهینامه
عشق به خواندن کتب کوهنوردی، دیدار و همکلامی در کلاس مربیگری در سال ۱۳۷۲ با زنده یاد غلامعباس جعفری، موجب شد که مسئول فصلنامه آگاهینامه نگاه ساختار شکن به کوه و کوهنوردی داشته باشد و این مقدمه ای بود بر ایجاد و تولید محتوای نشریه ای که زبانی خاص و صدالبته دلنشین در بین کوهنوردان دهه هفتاد داشته باشد.
و نهایتا نشریه ای متولد شد بنام فصلنامه آگاهینامه، که تا ده شماره از زمستان ۷۳ تا بهار ۷۷ انتشار یافت.
نشریه ای متفاوت که در زمان خودش، همراه با کمی چاشنی زبان تند!! و گزارشات کوهنوردی را با چهارچوب تفریبا عجیب نسبت به دیگر نشریات کوه منتشر کند.
از سبک گزارشات، معرفی گرایشات جدید کوهنوردی، انتخاب متون لاتینی و نحوه ترجمه آنها، انتخاب نویسندگان مستعد گرفته تا قالب افقی بودن نشریه (قطع A5 )، انتخاب موضوعات فنی و بروز، پرداختن به مسایل و مشکلات از نگاهی دیگر، انتخاب عکس و تصاویر زیبا، ویراستاری موشکافانه و ... از ویژگی های بارز نشریه آگاهینامه بود.
مسئول این نشریه متفاوت، مربی و مدرس کوهنوردی در دهه های هفتاد و هشتاد، عضو تیم ملی کوهنوردی در سال ۱۳۷۶، محمد جدیری عباسی بود.
متن "مهربان مردی که نمرد" برای زنده یاد میرزاآقا داوودی (درویش علم کوه) بقلم محمد جدیری عباسی نمونه ای از دهها متن فراموش نشدنی کوهنوردی است که در نشریه آگاهینامه میتوان خواند و لذت برد:
...من ندیده بودم انسان بتواند با دشمنانش دوست باشد، با دلی بی کینه، اگر چه پر از گلایه، اما دیدم.
وقتی دلش میگیرد هیچ چیز شادش نمیکند، حتی یک تصویر زیبا...
اما همه را دوست دارد، همه خوبند، حتی دشمنانش، اضطراب ندارد، اما قیافه اش نشان می دهد که " رها شده " است.
وقتی دلش گرفت...
از بد عهدی زمانه...
که آنرا مسئله ای قابل انتظار میداند...
میتوان در تاریک خانه منزلش به سراغش رفت و آنجا پیرمرد دلتنگی را دید که کلافه است، اما در نهایت ظرافت و دلتنگی زمزمه میکند که
نه دلبری، نه دلربایی...
نه همدمی، نه همزبانی ...
مهربان است، مهربانی اش بوی سیمان و دود و آهن نمیدهد، بوی گلهای پژمرده را میدهد، روستائی وار، مغرور نیست،
قیافه اش را می پرسید؟
الان میگویم: خاکی است.
همیشه در حال افسوس خوردن است حتی در خواب، هیچوقت بند کفشش را نمی بندد و کفشهایش همیشه التماس دارند که او آنها را با خود روی زمین نکشد.
بقول سهراب "
به گل سوسن میگوید: شما "
بی آنکه به ساعت نگاه کند، می داند که عمرش دارد میگذرد، مرگ برای او تلخ نیست،
اما کوهنوردانی که در انتهای جنگل به خانه او می آیند، چرا؟
میداند که وقتی مرد باید دست خالی برود، اما دوست دارد با خاطره هایش به خاک سپرده شود. روز مرگش را پیش بینی میکند،
روزی که شرکت مترو، جنگل را ویران کند...
غمهایش را حتی به یک رهگذر کوه دوست نیز میگوید، در نهایت سادگی،
انگار سالهاست با او آشناست،
همه کوهنوردانی که راهشان به علم کوه افتاده او را می شناسند، اما...
اما هیچکس او را نمی شناسد.
وقتی رفت، به یاد نامه ائی افتادم که محمد داوودی در آخرین روزهای عمرش برای او نوشته بود:
ترا خدا نمیر....
و من آنرو وقتی خبر فوتش را شنیدم در دلم به " درویش " گفتم:
ترو به خودا نمیر.....
اما.... مگر میشود.....؟
۱مردادماه ۱۴۰۳
محمد جدیری عباسی
@khabarkooh
@koohiran
بیست و هفت سال پیش در چنین روزی یک قله فنی و سرسخت بنام #قله_راکاپوشی به ارتفاع ۷۷۸۸ متر در منطقه قره قورم پاکستان توسط اعضای تیم ملی کوهنوردی ایران صعود شد.
@khabarkooh
@koohiran
@khabarkooh
@koohiran
خبرکوه - ویژه خبرهای تحلیلی کوتاه
بیست و هفت سال پیش در چنین روزی یک قله فنی و سرسخت بنام #قله_راکاپوشی به ارتفاع ۷۷۸۸ متر در منطقه قره قورم پاکستان توسط اعضای تیم ملی کوهنوردی ایران صعود شد. @khabarkooh @koohiran
۱۸ مردادماه ۱۳۷۶
بیست و هفتمین سالگرد صعود قله راکاپوشی
... به هر حال مطمئن بودم، مشکلات ما دشواری مسیر صعود نیست، هر چند یک برج سنگی و یخی در ارتفاع 6000 متری با شیب 70 درجه بنام "ژاندارک" و یک پیشانی یخی حدود 600 متری با شیب 60 درجه در ارتفاع 5800- 6400 متری بنام "مانس هد" مشکلترین قسمتهای مسیر صعود راکاپوشی بودند.
آن پیشانی یخی بخصوص باعث شده بود، برخی افراد به صعود ما به چشم تردید نگاه کنند.
من نمی توانستم آنها را درک کنم،
تیم ما چنین شیبهای یخی را در یخار و سبلان صعود کرده بود، اما ارتفاع "مانس هد" بیشتر از دماوند بود، برای صعودهای هیمالیا ارتفاع 6000 متر، ارتفاع پایین قلمداد میشود و در توانایی فنی افراد معمولا خللی ایجاد نمی کند....
پس چه دلیلی داشت نگران آن باشم؟
پیش به سوی قله ...
... با حسرت به کوهنوردانی
می نگریستیم که تعدادی از آنها در برنامه گاشربروم 2 انتخاب شده بودند ....
اما حسرتمان برای شرکت
در آن برنامه نبود!!!
برای ما گاشربروم 2 به هیچ وجه
جای "راکاپوشی"
را نمیگرفت...
ساده است،
ما عاشق راکاپوشی
شده بودیم....
... عصر از پیس کمپ مسیر بارگاه 1 را شناسایی کردیم.
فردای آن روز جلال چشم قصابانی، محمد جدیری و علیرضا امزاجردیان برای نصب طناب ثابتآن قسمت راهی شدند، علاوه بر حمل طنابهای ثابت، هشت کیلو بار عمومی هم همراهشان کردیم، بقیه نفرات 15 کیلو بار عمومی داشتند،
وزن کوله هایمان حدود 22 الی 24 کیلو گرم بود....
همان روز اول در انتهای یخچال منتهی به بارگاه 1 بر اثر ریزشی های زیر بارگاه اول، دست منصور پاره شد،
سر فرشاد خلیلی زخمی شد
و زانوی من به شدت ضرب دید...
... علیرضا امزاجردیان با 22 سال سن بسیار قابل اعتماد و قوی بود،
همچنین بسیار شاد و با روحیه بود،
بطوریکه شادی را به اطرافیان خود نیز منتقل می نمود.
محمد جدیری نیز آرام و صبور بود و همانند دیگران در کارهای شاق برنامه بخوبی مشارکت و همکاری کرده بود،
همچنین منصور افشاریان یکی از قوی ترین کوهنوردانی بود
که با آنها برخورد کرده بودم،
شاید به اندازه "محمد اوراز" .....*
*آرزوهای بزرگ - نوشته رامین شجاعی
@khabarkooh
@koohiran
بیست و هفتمین سالگرد صعود قله راکاپوشی
... به هر حال مطمئن بودم، مشکلات ما دشواری مسیر صعود نیست، هر چند یک برج سنگی و یخی در ارتفاع 6000 متری با شیب 70 درجه بنام "ژاندارک" و یک پیشانی یخی حدود 600 متری با شیب 60 درجه در ارتفاع 5800- 6400 متری بنام "مانس هد" مشکلترین قسمتهای مسیر صعود راکاپوشی بودند.
آن پیشانی یخی بخصوص باعث شده بود، برخی افراد به صعود ما به چشم تردید نگاه کنند.
من نمی توانستم آنها را درک کنم،
تیم ما چنین شیبهای یخی را در یخار و سبلان صعود کرده بود، اما ارتفاع "مانس هد" بیشتر از دماوند بود، برای صعودهای هیمالیا ارتفاع 6000 متر، ارتفاع پایین قلمداد میشود و در توانایی فنی افراد معمولا خللی ایجاد نمی کند....
پس چه دلیلی داشت نگران آن باشم؟
پیش به سوی قله ...
... با حسرت به کوهنوردانی
می نگریستیم که تعدادی از آنها در برنامه گاشربروم 2 انتخاب شده بودند ....
اما حسرتمان برای شرکت
در آن برنامه نبود!!!
برای ما گاشربروم 2 به هیچ وجه
جای "راکاپوشی"
را نمیگرفت...
ساده است،
ما عاشق راکاپوشی
شده بودیم....
... عصر از پیس کمپ مسیر بارگاه 1 را شناسایی کردیم.
فردای آن روز جلال چشم قصابانی، محمد جدیری و علیرضا امزاجردیان برای نصب طناب ثابتآن قسمت راهی شدند، علاوه بر حمل طنابهای ثابت، هشت کیلو بار عمومی هم همراهشان کردیم، بقیه نفرات 15 کیلو بار عمومی داشتند،
وزن کوله هایمان حدود 22 الی 24 کیلو گرم بود....
همان روز اول در انتهای یخچال منتهی به بارگاه 1 بر اثر ریزشی های زیر بارگاه اول، دست منصور پاره شد،
سر فرشاد خلیلی زخمی شد
و زانوی من به شدت ضرب دید...
... علیرضا امزاجردیان با 22 سال سن بسیار قابل اعتماد و قوی بود،
همچنین بسیار شاد و با روحیه بود،
بطوریکه شادی را به اطرافیان خود نیز منتقل می نمود.
محمد جدیری نیز آرام و صبور بود و همانند دیگران در کارهای شاق برنامه بخوبی مشارکت و همکاری کرده بود،
همچنین منصور افشاریان یکی از قوی ترین کوهنوردانی بود
که با آنها برخورد کرده بودم،
شاید به اندازه "محمد اوراز" .....*
*آرزوهای بزرگ - نوشته رامین شجاعی
@khabarkooh
@koohiran