Telegram Web
Shamso Zoha
Hesamoddin Seraj
"رَستیم از خوف و رجا عشق از کجا شرم از کجا
ای خاک بر شرم و حیا هنگام پیشانی است این"
"در سیاست هیچ کتاب مقدسی وجود ندارد. محاکمه کنندگان دادگاه نورنبرگ خودشان استفاده ‌کنندگان بمب اتمی بودند"

مرگ کسب و کار من است - روبر مرل
@kharmagaas
زن پلاستیکی و سوژه انقلابی

مخالفت سوژه انقلابی با چهره و صورت دفُرمه و آرایش های غلیظ و جراحی های پلاستیکی نه از سر دفاع از زیبایی است بلکه از سر تعصب است.
سابقه نشان می‌دهد عموم این طیف هم درکی مبتذل از زیبایی دارند و همین صورت‌های پلاستیکی و ناخن‌های پلاستیکی را چیزی زیبا تصور می‌کنند. اما تفاوت آنها با سوژه غیرمذهبی در این است که سوژه غیرانقلابی بدن پلاستیکی را از دیگران نمی‌پوشاند، اما سوژه انقلابی معتقد است که این بدن باید با پوشش چادر از دید نامحرم پوشانده شود وگرنه هر دو در اینکه چنین موجودی را چیزی زیبا تصور می‌کنند، کاملا هم‌فکر و هم عقیده‌اند.
@kharmagaas
Forwarded from خرمگس
فرهاد قنبری
صنعت زشت‌سازی

واقعیت غم‌بار امروز جامعه ما گرایش عجیب و بسیار زیاد بخشی از جامعه به دستکاری جسم و بر هم زدن تناسب ظاهر با اعمال جراحی سخت و دردناک است. این مسئله امروز به قدری فراوان است که دلالان و جراحان پلاستیک و آرایشگران و ناخن‌کاران را به مشاغل بسیار پردرآمد جامعه تبدیل کرده است.

گرایش شدید به این میزان تغییر در ظاهر و صورت، عوامل متعددی دارد که یکی از مهمترین آنها عدم اعتماد به نفس و نبود آرامش و عدم رضایت درونی افراد از خویشتن است. انسان هر چه از درون احساس خلاء معنایی و عاطفی نماید و یا نسبت به خویشتن رضایت نداشته باشد، نیاز به جلب توجه دیگران دارد و یکی از راه های این شیوه جلب توجه دستکاری در ظاهر و صورت و بدن است.

جامعه ما به دلایل مختلف از جمله تاثیر مخرب صداوسیما و شبکه های ماهواره ای، عدم آموزش هنر و زیبایی شناسی در مدارس و مهم‌تر از همه مبتذل بودن سطح زیبایی شناسی مسئولان و سیاستگذران هنری و فرهنگی، شناخت عمیق و بالایی از مفهوم زیبایی ندارد. (موسیقی و فیلم و شعر و کتابهای پرفروش تصویری از این وضعیت است). در این شرایط فاجعه بار آرایشگران و جراحان زیبایی هم که عموما درک و شناخت بسیار سطح پایین و نازلی از زیبایی دارند، به هم ریختن تناسب ظاهر و دست و صورت یا رنگ آمیزی های مبتذل دست و صورت را به جای زیبایی جا می زنند و چهره هایی به غایت دِفُرمه، بدون تناسب، از ریخت افتاده و زشت را به جای چهره و ظاهر زیبا، به جامعه تشنه توجه می فروشند.

این ناخن های عجیب و غریب و به غایت زشت، این رنگهای تند و زننده لب و چشم و صورت، این دماغها و لب های دستکاری شده، این لباس های پاره پاره، این چشم های غم زده پنهان در میان رنگ آمیزی‌های ناساز و عجیب...، بیشتر از آنکه نشان زیبایی باشد، نشان از بحرانهای عاطفی و معنایی عمیقی است که در میل به جلب توجه افراطی خود را نشان می‌دهد.

زیبایی اصیل و مانا نه فقط در ظاهر و دستکاری و رنگ آمیزی آن بلکه در روح و دل و جان انسان اثر می گذارد، زیبایی که با فکر و اندیشه و آگاهی و خودشناسی عجین شده و در همه سطوح زندگی خود را نمودار می‌سازد. این شکل از زیبایی نه در اتاق‌های پر از خون و چرک جراحان پلاستیک و نه در محل کار بدبوی آرایشگران کم‌سواد بلکه در فکر و اندیشه هنرمندان و متفکران و زیبایی‌شناسانه بزرگ تاریخ بشری قابل مشاهده است.

عطار:
«ذکر تو را گر کنند ور نکند اهل فضل
حاجت مشاطه نیست روی دلاَّرام را»

سعدی .
«وگرنه منقبت آفتاب معلوم است
چه حاجت است به مشاطه روی زیبا را»

حافظ:
«تو را که حسن خداداده هست و حجله بخت
چه حاجت است که مشاطه‌ات بیاراید»

حافظ:
«ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را»

*مشاطه یعنی آرایشگر
@kharmagaas
شناخت عمق اندیشه و تفکر یک نفر چیز چندان دشواری نیست.
کافیست دقت کرد که آن فرد چه کتابی می‌خواند، نویسندگان محبوبش کیست، چه کسی را روشنفکر و آگاه می‌شناسد و به چه اندیشه و تفکری ارادت دارد.
برای جواد ظریف، محسن رنانی اندیشمند است، همانگونه که برای «رنانیسم»موجود در جامعه، ظریف یک دیپلمات مافوق بشری است.
@kharmagaas
Forwarded from خرمگس
محافظه‌کاران ظریف را جاسوس سرویس‌های اطلاعاتی غرب می دانند که وظیفه داشت تا با امضاء و تصویب برجام، تیشه به ریشه نظام و کشور بزند. آنها در این سالها پس هر حادثه‌ای از سیل و طوفان و زلزله تا قحطی و گرانی و غیره جواد ظریف را مقصر اصلی می‌دانستند.

اصلاح‌طلبان ظریف را آرش کمانگیر زمان و دیپلمات برجسته تاریخ ایران می‌دانند که با هوش ذاتی و درایت خود توانست کشور را خطر جنگ و حمله خارجی و فروپاشی و قحطی نجات دهد.

براندازان ظریف را مردی با خنده های مکارانه می‌دانند که در پس چهره خندان خود وظیفه بزک کردن وضع موجود در عرصه بین‌الملل را برعهده داشت و او را عامل اصلی کسب برخی توفیقات بین‌المللی نظام می‌دانند.

اما آقای ظریف هیچکدام از اینها نیست. ایشان یک هیچ بزرگ است که در منازعات مبتذل سیاسی ایران از او ابلیس یا شیطان ساخته می‌شود.

فارغ از جنجال برخی مرده‌خوارهای‌ سیاسی، این نکته را باید به خاطر داشت هر کسی که خود یا خانواده‌اش تابعیت کشور دیگری دارند، نباید حتی در حد مدیر میانی یک سازمان دولتی مورد استفاده قرار گیرند. تابعیت دوگانه برای مسئول ایرانی توهینی زشت به تاریخ و هویت این سرزمین است.
@kharmagaas
Forwarded from خرمگس
مسئله فقط این نیست که سرانه مطالعه در جهان و به ویژه جامعه ما به شدت افول کرده بلکه مسئله این است که همان اندک سرانه مطالعه هم صرف کتابهایی می شود که ارزش علمی و ادبی چندانی ندارند و نخواندن آنها به مراتب بهتر از خواندن آنهاست. مسئله این است که امروزه کتابهای زرد بیشتر از آثار بالزاک و مولوی و چخوف مورد استقبال قرار می گیرد و نسل جوان، الیف شافاک و میشل اوباما و نوح‌حراری را نویسنده برجسته می‌شناسد و توان برقراری ارتباط با مولوی و شکسپیر و امثالهم را ندارد.

👈 یک توصیه به دوستان کتابخوان و آن اینکه پول و وقت و انرژی خود را صرف این کتابهای جلد قرمز که اخیرا زیاد در ویترین اکثر کتابفروشی ها مشاهده می‌شوند نکنید. عموم این کتاب‌ها (با نام حاکمان و سیاستمداران روسیه، چین و اروپای شرقی) علاوه بر اینکه آثار زرد و کم ارزشی هستند، نسبتی هم با زندگی و جامعه ایرانی دارند و جز توهم روشنفکری و کتابخوانی و به بیراه کشاندن مخاطب ایرانی و در بسیاری موارد تبدیل انسان به زامبیِ بشرستیز، کارکرد دیگری ندارند.
توصیه اینکه به جای آنها وقت و انرژی خود را صرف متون کلاسیک ایران و آثار برجسته ادبیات و فلسفه و هنر جهان کنیم
@kharmagaas
Forwarded from خرمگس
فرهاد قنبری
نسل قربانی!

رفتارهای عجیب و نامتعارفی که امروزه از سوی برخی نوجوانان (به اصطلاح نسل جدید) مشاهده می شود، نتیجه غیر مستقیم کارکرد حکومتی است که تلاش می کند با دخالت در حریم خصوصی افراد «نقش پدر مقتدر و عبوس» را ایفا کند. نقشی که حاکمیت نه تنها در ایفای آن شکست خورده، بلکه باعث فروریختن اقتدار والدین و نهادهای فرهنگی مانند آموزش و پرورش نیز شده است.

دخالت دولت در حوزه خصوصی مردم باعث شده است، نسل های جدید در وضعیت «عصیان علیه پدر» (پدر به عنوان هر مرجع صاحب اقتداری) قیمومیت هیچ صاحب اختیار و مشروعیتی اعم از والدین، بزرگ فامیل، معلم و پلیس و امثالهم را نپذیرند.

دخالت دولت در حوزه خصوصی باعث شده است، نوجوانان برای داشتن حریم خصوصی خود دست به مبارزه بزنند و در این راه در مقابل مامور منکرات و پلیس بایستند. (و به علت این رفتار از والدین یا بخش هایی از جامعه مهر تایید هم بگیرند)، رفتاری که در طولانی مدت باعث می شود نوجوانان به صورت ناخودآگاه جایگاه «قربانی» را اشغال کند و با خشونت رفتاری و کلامی، همیشه خود را حق به جانب دانسته و از خانواده، نهادهای اجتماعی و جامعه هم طلب کار باشند.

در چنین وضعیتی است که دیگر والدین هم توان امر و نهی یا حق تعیین «باید و نباید» برای فرزندان خود را از دست داده‌اند و هر هنجار و دستور رفتاری و اخلاقی که از سوی والدین صادر می شود با خشن ترین و تندترین شکل و شیوه پاسخ می گیرد.

دولت در واقع با ورود به حوزه هایی که جزء وظایف هیچ حکومتی محسوب نمی شود، اقتدار افراد و نهادهای مشروع برای اعمال قواعد مربوط به چارچوب های اجتماعی را از بین برد و باعث پرورش نسلی بدون هیچ مرجع اقتدار و تکیه گاه اخلاقی شد. نسلی که نه پدر و مادر جرات می کند به رفتار ناپخته و نادرست او ایراد بگیرد و نه به معلم و ریش سفید و...، اندک احترامی قائل است.

این نسل خشونت کلامی و رفتاری شدید دارد، نسلی است که هر گفته یا رفتار خلاف میل‌اش را با شدیدترین شکل پاسخ می دهد، هیچ گوش شنوایی ندارد و به راحتی در مقابل والدین و معلم و پلیس می ایستد و لازم باشد از فحاشی و به کار بردن خشونت نیز اِبایی ندارد.

نسلی که اینگونه پرورش یافته، نسلی نامتساهل و بیگانه با مدارا و رواداری است. (به عنوان مثال کافیست یکی از آنها طرفدار یک تیم ورزشی باشد تا تیم مقابل را با بدترین واژه ها تحقیر کند، اگر طرفدار فلان باشگاه ورزشی یا بازیکن یا خواننده پاپ است، آن را در حد خدا می پرستد و در مقابل کوچکترین نقدی، شدیدترین توهین ها را نثار منتقد می کند)

این نسل پرورده همین گفتمان حاکم بر جامعه است‌. گفتمانی که تصور می کرد با دخالت و امر و نهی بیشتر شهروندانی مطیع‌تر و سربه زیرتر را پرورش خواهد داد، اما در عمل نسلی را پرورش داد که هیچ انتقادی را نمی پذیرد و هیچ «غیر» و مرجع اقتداری را به رسمیت نمی شناسد.
@kharmagaas
Forwarded from خرمگس
فرهاد قنبری
بند تظاهر

«منگر به حدیث خرقه‌پوشان
آن سخت دلان سست‌کوشان
آویخته شانه‌دان به گردن
همچون جرس از درازگوشان
از دور چو شکل‌شان ببینی
از راه بگرد و رو بپوشان
از بند ریا و زرق برخیز
با باده‌نشین و باده‌نوشان»
عبید زاکانی

شاید قبیحترین مسئله در ایران «پسامغول» رشد روزافزون «تظاهر و ریا» در جامعه بوده است. مسئله ای که در غزلیات حافظ و طنز گزنده عبید زاکانی بارها به آن پرداخته شده است. در آن سالهای پر از آشوب و نفرت که فرهنگ و هنر در خواری و زبونی قرار دارد و هر لاف زنی به اسم هنرمند و ادیب و هر دستار بند و خرقه پوشی به نام شیخ و صوفی بساط پر از ریا و دروغ خود را پهن کرده است، نوک تیز و نیش دار طنز عبید زاکانی بسیاری از حاکمان و قاضیان و شارحان و واعظان و صوفیان و عالمان را نشانه رفته است، دورانی که در آن تزویر و دورویی و خیانت و ریا و دروغ و بسیاری دیگر از اخلاقیات مذموم و ناپسند به متاع عامی تبدیل شده و هر کس در هر جایگاهی مشغول سوء استفاده از موقعیت خویش است. عبید زاکانی در نقد و ذم طبقه اشراف در رساله "اخلاق الاشراف" با زبان گزنده و تندی به اشراف و بزرگان جامعه می تازد و در رساله های دیگر فساد و خودفروشی و نخوت و تکبر و طمع و ریا را با زبان خاص خود به باد انتقاد می گیرد.

«ریا و تظاهر» طی قرون متمادی چنان با تار و پود جامعه ایران عجین شده است که رهایی از آن امری ناممکن به نظر می رسد. امروزه به واسطه گسترش رسانه های ارتباطی تظاهر و ریاکاری در گفتار و رفتار برخی از واعظان و صاحبان تریبون و مسئولین فعلی و سابق نمود بیشتری یافته است و دوباره این صفت مذموم اخلاقی ریشه دار در جامعه ایرانی را بیش از پیش عیان کرده است. واعظی که مردم را به خوردن یک وعده غذا و حذف برخی مواد غذایی دعوت می کند اما خود راننده شخصی دارد و یکبار هم برای خرید کالا راهی بازار نشده است، مسئولی که مردم را به پوشیدن لنگ و شلیته دعوت می کند، اما خود در بهترین نقطه شهر سکنا گزیده و فرزندانش تجار بین المللی هستند، افرادی که هیچ اعتقادی به دین و اخلاقیات و شرع و.. ندارند اما در ظاهر به گونه ای جانماز آب می کشند که انگار ازقدیسین و حواریون هستند و..

وضعیت امروز ایران دیالوگی از «ویلیام شکسپیر» در نمایشنامه «هملت» را به خاطر می آورد. در این نمایشنامه، وقتي «لايرتيس» (برادر اوفيليا) خواهرش را از عشق هملت هشدار می دهد و به او توصیه می کند مبادا در اين رابطه طعمه كامجویی هملت شوی، اوفيليا در پاسخ می گويد:
«من اين اندرزهای نيكو را نگهبان قلب خود خواهم ساخت، ولی برادر عزيزم، شما خود از آن كشيشان ناپارسا نباشيد كه راه دشوار و پر خس و خار آسمان را به ما نشان می دهد اما خود بسان هرزه ای خودخواه و بی باك در جاده ی پرگل كامگاری گام بر می دارند و پروایی از مواعظ خود ندارند»
@kharmagaas
Forwarded from خرمگس
فرهاد قنبری
حریم خصوصی حاکمان

"واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
خود به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند.
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند."

روزنامه دولت و بسیاری از چهره های رسانه ای در واکنش به حواشی ایجاد شده حول زندگی خصوصی وزیر راه رسانه ها و مردم را به رعایت اخلاق دعوت کرده اند.

اما آنها به عادت همیشگی دوباره یک طرفه به قاضی رفته و فقط یک سوی ماجرا را می بینند.
آنها فراموش کرده اند:

۱- علت حساسیت جامعه به درآمد و سبک زندگی وزیران و مسئولان در رویکرد آنها به مسائل مختلف اجتماعی نهفته است. حاکمان و صاحبان تریبونها سالهاست که با استفاده از منبر و تریبون های متعددی که در اختیار دارند، از ازدواج و زکات و نماز گرفته تا آرایش ظاهری و لباس پوشیدن و چگونگی کسب ثروت مردم موضع گرفته و با ادبیات تندی مردم را به بی دینی و بددینی و بی عرضگی و بی حجابی و امثالهم متهم کرده است. در مقابل چنین رویکردی بدیهی است که منتقدان هم با حساسیت بیشتری زندگی و نحوه درآمد سیاسیون و واعظان و منبریان و مداحان را دنبال نمایند.

۲- تجسس در زندگی خصوصی مردم یکی از شیوه های آشنای مورد استفاده رسانه های دولتی است. از کیهان تا صداوسیما طی دهه های گذشته برای از صحنه راندن رقیبان، از هیچ ابزاری از شنود مخفیانه گرفته تا اتهام زنی و تجسس در خوراک و نوشیدنی و ازدواج و سفر خارجی فروگذار نبوده اند، اما هنگامی که حواشی مالی و سوالاتی در مورد نحوه درآمد و زندگی همفکران ایشان ایجاد می شود سریعا تغییر موضع داده و مدافع حریم خصوصی افراد می شوند!

۳- چندی پیش خبرنگار خبرگزاری فارس با وسواسی فراوان ریز و درشت زندگی پیرمرد دستفروش مترو که از عدم توانایی و تمکن مالی برای خرید پنیر سخن گفته بود، را استخراج کرده و با افتخار نوشته بود که این پیرمرد نه تنها ندار و فقیر نیست بلکه یک دهنه مغازه در رودسر دارد و گردش مالی او در سال گذشته صد میلیون تومان بوده است‌..
حال ایشان چگونه انتظار دارند که حوزه خصوصی یک شهروند عادی که نه ادعای نداری و فقر یا کمک خواستن از کسی را کرده و نه دست کمک به سوی کسی دراز کرده است را استخراج کرده و در اختیار عموم قرار دهند، اما در مقابل زندگی خصوصی وزیر دولت هیچ واکنشی نشان ندهند؟
@kharmagaas
در سالهای اخیر جنبشی جهانی برای از بین بردن مردانگی و اقتدار پدر به راه افتاده است.
حال شاید در نگاه اول بسیاری از زنان از خارج شدن از قیمومیت پدر و همسر و به دست آوردن استقلال کامل ابراز خوشحالی کنند، اما در بلند مدت قربانی این وضعیت همه جامعه و از جمله خود زنان هستند. یکی از دلایل افزایش بی‌رویه طلاق همین مسئله است، طبیعتا یک زن وقتی ازدواج می‌کند تمایلی ندارد با مردی ضعیف‌النفس و رشدنیافته که خودش را برای دیگران لوس می‌کند و فاقد فردیت و روح و استقلال است ازدواج کند و وقتی چنین چیزی مشاهده می‌کند پس از مدتی تمایل به جدایی پیدا می‌یابد.

البته این هم بماند که تتو کردن و ولگردی و برهنگی و ورود و خروج به روابط متعدد و بددهنی و گل و علف کشیدن و بدمستی و امثالهم به معنای استقلال زنان نیست و صورت جدیدی از تبدیل زن به ابژه سهل‌الوصولی است که با یک وعده شام و ناهار و چند کافه رفتن به راحتی قابل دسترس است.

ازدواج رابطه‌ای انسانی میان یک زن و یک مرد است. بستن قرارداد میان یک سلبریتی با یک جسم و صورت‌ پلاستیکیِ فاقد روح (امری رایج میان فوتبالیست‌ها و بازیگران و خوانندگان پاپ و...) نام‌اش ازدواج نیست.
@kharmagaas
Forwarded from خرمگس
فرهاد قنبری

می خواهید بدانید چه بلایی سر غرب آمده؟

۱- اگر شناختی (حتی ابتدایی) از سینما و هنر دارید، فیلم‌هایی که دهه چهل میلادی نامزد اسکار و کن می‌شدند را با فیلم‌هایی که یک دهه اخیر نامزد شده‌اند را مقایسه کنید تا متوجه این بحران شوید.

۲- اگر اهل ادبیات هستید نامزدها و برندگان نوبل نیمه اول قرن بیستم را با برندگان یک دهه اخیر نوبل ادبیات جهان مقایسه کنید تا بهتر متوجه شوید که چه بلایی سر هنر در غرب آمده است.

۳- اگر اهل فلسفه فلاسفه بزرگ قرن نوزده و نیمه اول قرن بیست و نیچه و هوسرل و هایدگر را با شومن‌-متفکرانی چون ژیژک و آگامبن و بدیو و دیگران مقایسه کنید تا متوجه شوید که چه بلایی سر غرب آمده است.

۴- اگر اهل سیاست هستید، سیاستمدارانی چون ژیسکار دستن و ژنرال دوگل و روزولت و چرچیل را با امثال سارکوزی و مکرون و ترامپ مقایسه کنید تا بهتر متوجه این سقوط آزاد شوید.

۵- این سقوط آزاد غرب را در جایگاه خانواده، در ازدواج و فرزندآوری، در گسترش و قدرت گیری اقلیت‌های ضدخانواده‌ای چون همجنسگرایان، در تاکید عجیب بر برهنگی در هر کنش و اعتراض اجتماعی و سیاسی، در مصرف بیش از حد روانگردان‌ها و بنگ و علف و ماری‌جوانا و...، در افزایش تراپی و مصرف قرص‌های ضد افسردگی و در وضعیت سایر هنرها و حوزه‌های اجتماعی نیز به وضوح می‌توان مشاهده کرد.

◀️ جامعه‌ای مانند ایران باید با نگاه به وضعیت امروز غرب جایگاه آینده خود را تعریف کند. ایران اگر می‌خواهد از ویروس چپ‌‌فرهنگی یا پست‌مارکسیسم در امان بماند، باید تعارف‌ها را کنار گذاشته و در زمینه برخورد با مهاجران غیرقانونی و حفظ هویت ایرانی و مقابله با عناصر ضد فرهنگی وارداتی غرب با جدیت کامل برخورد نماید.
@kharmagaas
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کم کم حقیقتا باورم می‌شود که این جماعت مملکت‌داری را با خاله بازی اشتباه گرفته‌اند و با تصمیمات خلق‌الساعه و عجیب خود کمر به نابودی این سرزمین بسته‌اند.
آن از رئیس‌شان که هر روز مشغول نوحه‌سرایی قومی و تلاش برای تقلیل شهروندان ایران به عضوی از فلان عشیره و قبیله دارد. آن از نابغه بزرگ دیپلماسی‌شان که مشغول مدیحه‌سرایی برای استاد نمایان بیگانه با فرهنگ و تاریخ این سرزمین است. آن از وزیرخارجه‌شأن که خود را با مستر تستر اشتباه گرفته و تمام نبوغ دیپلماتیکیش تست غذا در رستوران‌های مختلف آسیا و شمال آفریقاست. این هم از سخنگوی دولت‌شان که از بد حادثه به جای خانم جلسه‌ای و سخنرانی در دورهمی های انگیزشی در این جایگاه قرار گرفته است.
ایران امروز در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخی خود قرار دارد و هر تصمیم کلانی نیاز به ساعت‌ها و روزها و گاهی سالها کار کارشناسی دارد.
تغییر پایتخت نیاز به سالها کار متفکران و محققان مختلف در حوزه‌های جمعیت‌شناسی، فرهنگ‌شناسی، اقتصاد، ژئوپلتیک و حوزه‌های نظامی و امنیتی و.. دارد.
@kharmagaas
خرمگس
کم کم حقیقتا باورم می‌شود که این جماعت مملکت‌داری را با خاله بازی اشتباه گرفته‌اند و با تصمیمات خلق‌الساعه و عجیب خود کمر به نابودی این سرزمین بسته‌اند. آن از رئیس‌شان که هر روز مشغول نوحه‌سرایی قومی و تلاش برای تقلیل شهروندان ایران به عضوی از فلان عشیره…
فرهاد قنبری
محافظه‌کاران عامل اصلی به قدرت رسیدن پزشکیان

یکی از کارکردهای امثال حمید رسایی و ثابتی و رائفی‌پور و سایر محافظه‌کاران دُن‌کیشوتی این است که به جای نقد یک ایده و تفکر، به اتهام زنی و دروغ‌پراکنی و شخصی کردن مسئله می‌پردازند و چنان در نفرت عمومی می‌دمند که هر فرد مورد اتهام آنها از سوی جامعه به مثابه قدیس و منزه برکشیده می‌شود. این جماعت چنان به دور از سیاست و سیاست‌ورزی هستند که هر کسی خود را در مقابل آنها تعریف کند، توسط بخش بزرگی از جامعه به عنوان سیاست‌مدار و متفکر و اندیشمند بزرگ و منزه، برکشیده می‌شود

از بسیاری از سلبریتی ها و شومن‌ها تا بسیاری از چهره‌های سیاسی که امروز به قهرمانان طبق متوسط تبدیل شده‌اند، نتیجه این وضعیت بوده است. به این واسطه از پزشکیان و ظریف گرفته تا رنانی و زیباکلام و مهدی نصیری و بسیاری از فعالان سیاسی و توییتری به چهره‌ای محبوب منتقدان تبدیل شده و با اشغال جایگاه سیاستمدار و روشنفکر و دلسوز و متفکر، اجازه و فرصت و شرایط نقد منطقی آنها سلب شده است.

این شرایط به گونه‌ای است که امروز در جامعه هر کسی که می‌خواهد، ناکارآمدی و هوچیگری و ضعف‌های خود را پوشش داده و از هر نقدی در امان باشد، کافیست پولی به تندروها و مصافی‌ها برای ضدتبلیغ علیه خود پرداخته و یا رسایی و رائفی‌پور و حسن عباسی و امثالهم را علیه خود تحریک کند تا به سرعت توسط بخشی از جامعه در حد بیسمارک و آرنت بالا کشیده شود.

و این بزرگترین خدمتی است که تندروهای دُن‌کیشوتی به بخش بزرگی از جناح به اصطلاح اصلاح‌طلب که فهمی غیرواقعی و رمانتیک از مسائل امنیتی و سیاسی و روابط بین‌الملل دارند، کرده است. و در همین جا هم هست که سینه چاکان ظریف و پزشکیان و شبه‌روشنفکرانی که فضای عمومی را در اشغال دارند، هر نقدی به خود را به وابستگی به قرارگاه‌ها و سایبری‌های محافظه‌کاران نسبت داده و با گل‌آلود کردن فضا و توهین و افترا، امکان نقد اصولی و واقع‌بینانه مواضع خود را نمی‌دهند.
@kharmagaas
متاسفانه کانادا و پاناما و گرینلند هم علارغم هشدارهای فراوان به مانند یک عضو سربه زیر و نرمال جامعه جهانی رفتار نکردند و مدام در حال تهدید و تحقیر توسط رئیس‌جمهور آمریکا هستند.

مسئله جالب نحوه واکنش سیاستمداران کانادا به این تمسخر و تهدید و تحقیر هر روزه توسط ترامپ است. افرادی که برای حقوق گربه‌های ایران هم بیانیه صادر می‌کنند حالا در برابر این رفتار ترامپ همگی کر و کور و لال شده‌اند.
@kharmagaas


برای این اراذل و اوباش وقتی مرز و تمامیت ارضی ایران مطرح است، تنها دغدغه‌شان رفاه و آسایش است و مرز می‌شود مرز جغرافیایی اما وقتی همین مسئله درباره کانادایی که تاریخ و هویتی ندارد و صرفا چند صد سال پیش با نسل کشی بومیان توسط سفیدهای اروپایی تاسیس شده است، مطرح می‌شود رگ گردن‌شان باد کرده و به آنی جنگجو و سلحشور می‌شوند.
@kharmagaas
Forwarded from خرمگس
امیرکبیر با اینکه فقط یک دانشگاه بنیاد نهاد اما از دل آن نسلی از بزرگترین ادیبان، عالمان و روشنفکران ایرانی بیرون آمدند که پایه گذار برکات فراوانی شدند. (اقبال آشتیانی و محمدعلی فروغی و محمد معین و..) اما امروزه با اینکه هزاران دانشگاه داریم یک چهره شاخص به مانند فارغ التحصیلان دارالفنون مشاهده نمی شود

علت این مسئله هم آن نیست که استعداد ایرانیان خشکیده و یا دانشجویان کرخت و تنبل شده اند بلکه علت در گم کردن مسیر دانشگاه است. دارالفنون درک صحیحی از جهان جدید داشت و علوم جدید را به دقت و وسواس دنبال می کرد و نسبت عمیق و درستی با سنت و تاریخ و فرهنگ ایرانی برقرار کرده بود. فارغ التحصیل دارالفنون هم درک درستی از علوم و جهان جدید پیدا می کرد و هم می دانست پاهایش روی چه خاک و زمینی قرار دارد.

اما دانشگاه امروز بیشتر یک نهاد تجاری و سیاسی است. متونش نامنسجم و مجموعه ای از ترجمه های ناقص است. ارتباطش با سنت و تاریخ کشور قطع و فلسفه علوم محلی از اعراب ندارد. همه چیز در لایه ظاهری و بدون سطح و عمق مانده و عموم اساتید کم سواد و بی سواد با جزوه های بی سروته و من‌درآوردی مشغول به بیراهه کشاندن دانشجویانند.
@kharmagaas
فرهاد قنبری
به خودمان رحم کنیم

در آمریکا طی چند روز آتش سوزی شدید، خانه‌های بسیاری از مردم کالیفرنیا از میان رفته است و تلاش دولت و آتش نشانی این کشور برای مهار حریق هم تا این لحظه ناموفق بوده‌ است.
چند سال پیش کلیسای نوتردام در پاریس طعمه حریق شد و بسیاری از قسمت های آن از بین رفت. استرالیا هم چند سال پیش درگیر آتش‌سوزی شدید بود که بخش‌های بزرگی از جنگل‌های آن را به ویرانی و نابودی کشاند.

اما واکنش مردم آمریکا، استرالیا و فرانسه و در کل جامعه غربی به این دو حادثه طبیعی چگونه بود!؟
در بسیاری موارد مشاهده کردیم که شهروندان آمریکایی، فرانسوی و استرالیایی دست به دعا برداشته و با کمک و دستگیری خود تلاش کردند تبعات این دوحادثه را به حداقل برسانند.

حال تصور کنیم این حوادث در کشور ما رخ می داد. در آن صورت واکنش ما ایرانیان چگونه بود؟
به احتمال قریب به یقین در اولین قدم شبکه‌های فارسی زبان ضدایرانی مانند اینترنشنال هر روز کلیپ های ارسال شده مردم از سوختن حیوانات و درختان و آثار باستانی را با هزاران فحش و ناسزا علیه ملت و شهردار و آتش نشانی را به نمایش می گذاشت
سپس نوبت به بلاکرها می‌رسید تا ذره‌بین به دست چیزی از مناطق درگیر آتش پیدا کنند، تا تمام بدبختی ها و آتش‌سوزی های کره زمین را به ناکارآمدی و عقب‌ماندگی و نفرین‌شدگی سرزمین ایران نسبت دهند.
ما مردم هم در فضای مجازی شروع به پخش و اشتراک‌گذاری مطالب و توییت‌هایی شبه‌روشنفکران و شبه‌منتقدان از این قبیل می‌کردیم:
۱- دولت خودش عمدی این آتش سوزی را راه انداخت که حواس مردم را از گرانی ها و سیل و سقوط هواپیما و...، پرت کند.
۲- آتش نشانی چطور از اون آب پاش‌ها که در امریکا هست نداشت و هنوز می‌خاست با شلنگ خاموش کنه!
۳- خاک بر سر حکومت بی لیاقت که به صورت تعمدی میخاد جنگل ها و حیوانات و آثار باستانی ما را تخریب کند تا ما نژاد پاک آریایی اصالت و طبیعت خود را فراموش کنیم (با چند شعار مرگ بر آخوند و فلان)
۴- شهردار بی‌عرضه و فلان فلان شده در هنگام آتش‌سوزی در خانه اش خوابیده است. هر کجای دنیا بود الان مردم خانه شهردار را آتش می‌زدند.
۵- حکومت هر وقت چنین کاری می‌کند تصمیم دارد پشت‌‌اش یک جام زهر و نرمش قهرمانانه‌ای داشته یا یکی از مقامات هم را سر به نیست بکند.
۶- مردم دنیا اینجا ایران است، نفرین شده‌ترین سرزمین جهان.
۷- مردم دنیا به داد ما برسید با هشتک «سیو ایرانیان»
۸- با وجود این حکومت ما را از بمب و موشک اسرائیل نترسانید.
۹- از این لحظه به بعد هر کس شما را از تهاجم خارجی ترساند، یک بی‌شرف است.
۱۰- ایران یک تهدید در جهان دارد و آن هم حکومت‌اش است.
۱۱- چه مردم نجیبی داریم. هر جای دنیا با نصف این آتش‌سوزی چهار دولت برکنار می‌شد و خانه چند وزیر وسط آتش بود.
۱۲- و...

وضعیت امروز ما شبیه وضعیت زندانیان مورد مطالعه ژنرال مایر است.
ژنرال مایر در مطالعه خود حدود هزار نفر از نظامیان آمریکایی که در اردوگاهی در کره زندانی شده و از استانداردهای بین المللی برخوردار بود را بررسی کرد. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود، از هیچ‌یک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمی‌شد اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود و زندانیان به مرگ طبیعی می‌مردند.
امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمی‌کردند. بسیاری از آنها شب می خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمی شدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمی‌کردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی می‌ریختند دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
«در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده می‌شد. نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند هر روز از زندانیان می‌خواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده اند، یا می‌توانستند خدمتی بکنند و نکرده‌اند را تعریف کنند هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمی‌شد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه عادت کرده بودند
با دریافت خبرهای فقط منفی امید از بین میرفت با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می‌یافتند. با تعریف خیانت‌ها، اعتبار آنها نزد هم‌گروهی ها از بین می‌رفت و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ‌های خاموش کافی بود.

این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده می‌شود و امروز همه ما ساکنان ایران هم در یک خود آزاری دسته جمعی شبانه روز خود را به صورت گروگان در اختیار رسانه ها و شبکه‌های اجتماعی مختلف قرار داده ایم تا هر گونه که دلشان می خواهد بمب بارانمان کرده و چاره ای جز خودکشی و فرار و دشمنی با سرزمین خویش، مقابلمان قرار ندهند.
@kharmagaas
هشت سال است زیر بار شریرانه‌ترین و وحشیانه‌‌ترین نوع تهاجم آمریکا، اقتصادمان تا مرز فروپاشی رفت، خرید خانه برای‌مان به رویایی دست نیافتنی بدل شد، سطح توقعات‌مان از زندگی روز به روز کاهش یافت، دیدن کودکان کار و زباله گرد و گدایی زنان و کودکان به امری طبیعی بدل شد، تشکیل زندگی و خانواده برای بسیاری از جوانان سخت و ناممکن شده و هزاران نوع آسیب و فشار روحی و روانی به مردم وارد شد و حال این دلقک مجازی دنبال تسلیت دولت ایران به سلبریتی های هالیوودی و موجودات فراری است که از اصلی‌ترین عوامل ترغیب دولت آمریکا به تحریم همه جانبه ایران بودند.

👈 به شخصه معتقدم هر آدمی در هر برهه از زندگی خود اندک همدلی و همراهی با موجود پلید و بی‌شرمی چون احمدی‌نژاد داشته است آدم نرمال و دلسوزی برای این سرزمین و این ملت نیست. احمدی نژاد عصاره تمام رذائل انباشته شده و تاریخی این سرزمین بود و هیچ انسان محترمی نمی‌توانست چنین فردی را از نزدیک بشناسد و با او همکاری داشته باشد.

👈 این آتش چیزی نیست و به زودی مهار می‌شود، اما از ته دل آرزو دارم روزی آتشی آن سرزمین را فرابگیرد که هیچ قدرتی توان خاموش کردن آن را نداشته باشد.
@kharmagaas
ذهن استعمار زده چنین چیزی است. ذهن استعمار زده بی‌آنکه خود بفهمد همیشه در خدمت روایت ارباب است و مسئولیت اصلی در بازتولید چرخه ارباب و بنده را بر عهده می‌گیرد. ذهن استعمار زده نه اینکه تفاوت نسل‌کشی و جنایت جنگی در غزه و لبنان با یک حادثه طبیعی در آمریکا را متوجه نشود، بلکه شستن دست جنایتکار را به عنوان کنشی بزرگوارانه تعریف می‌کند تا شاید به این واسطه برای لحظه‌ای جایگاه «انسان خوب و متمدن» را در نگاه ارباب به دست آورد.

اینکه در حوادث مختلف تصویر پروفایلمان را پرچم اوکراین و «شارلی ابدو» و برج ایفل و...، قرار دهیم. اینکه هر شب مقابل سفارت اوکراین و فرانسه و بلژیک شمع روشن کنیم و...، شاید برای ایفای نقش «ببینید من چقدر انسان بزرگوار و دل‌گنده و خوبی هستم» و «دین من انسانیت است» و امثالهم جواب دهد اما واقعیت آن است که آنها اصلا ما را نمی بییند و کنش و رفتار و گفتارمان برایشان اهمیتی نداشته و در نگاهشان ما مشتی شترسوار و بدوی و تروریست هستیم که نه فهمی از هنر و فرهنگ و فلسفه و تمدن بشری داریم و نه اصول اولیه زندگی و روابط اجتماعی را می دانیم و بود و نبودمان هم برایشان پشیزی ارزش ندارد.
@kharmagaas
2025/01/11 03:24:05
Back to Top
HTML Embed Code: