#آسیب روحی یک هیولای ترسناک و یا یک شیطان مرموز که ما را وادار به عمل علیه خودمان میکند #نیست.
آسیب روحی تنها انرژی #هضم نشده ی زندگی است.
اشکهایی است که هرگز ریخته #نشده است. فریادی در گلو است که هرگز فریاد زده نشده است.
لرزشی است که هرگز #نلرزیده است. تنهایی ای ست که هرگز احساس #نشده است. احساساتی است که سرکوب شده اند تا تصویری که از خودمان ساخته ایم دست نخورده #باقی بماند.
و این #تقصیر ما نیست ما هرگز #نیاموختیم که چگونه اجازه دهیم تا ترس، خشم و یا سوگ از درون ما به سمت تکامل #عبور کند. ما فقط سعی کردیم از خودمان #محافظت کنیم.
به ما هرگز نشان ندادند که چگونه همه آن احساسات را #لمس کنیم و نسبت به آنها $آگاه شویم. بعضی از ما در کودکی به خاطر ،افکار نظرات و یا باورهایمان مسخره و شرمگین شدیم.
بعضی از ما به خاطر داشتن یا نشان دادن احساساتی خاص #قضاوت و یا تنبیه شدیم.
بعضی از ما بسیار #نادیده گرفته شدیم تا حدی که گاهی شک کردیم که آیا اصلا وجود #داریم؟
همه اینها گذشته است ،حال در فضای #امن اکنون ما می توانیم به وجودِ ناب و دست نخورده خود متصل شویم و به خود اجازه هر فکری را بدهیم و درک کنیم که قرار نیست توسط یک خدای کینه توز تنبیه شویم و یا آسیب ببینیم.
همه ما #آزادیم تا به هر چیزی بیاندیشیم. رویاپردازی کنیم،
افکار منفی و تاریک #داشته باشیم،
افکار جنسی و افکار #غیر خدایی داشته باشیم و بدانیم که ،فکر فقط یک فکر است افکار، بر صفحه ی نمایش آگاهی #مجازند که باشند، و آگاهی هرگز #قضاوت نمیکند.
قرار نیست با داشتن احساس خشم یا سوگ یا ترس بمیریم قرار نیست دیوانه شویم و یا اختیارمان از دستمان #برود.
ما میتوانیم درک کنیم که احساسات ما #امن هستند و می توانیم به جای واکنش در برابر آنها #بیحس کردن آنها و یا فرار به آنها اجازه حضور دهیم.
ما می توانیم #خطر کنیم و به عشق اجازه ورود دهیم.
اجازه دهیم که بدون #نقاب دیده شویم و #عمیقترین حقایق وجودمان را آشکار کنیم.
نقایص و آشفتگیهای خود، افکار مرموز و احساسات خجالت آورمان را بروز دهیم و بگذاریم
برای چیزی که #هستیم دوست داشته شویم.
تنها عشق است که آسیب روحی را #شفا میدهد #عشق و #زمان و #صبر و #تمایل به ورود به مکانهای دردناک و منقبض و تنهای درون.
@kheradedaroun
#آسیب روحی یک هیولای ترسناک و یا یک شیطان مرموز که ما را وادار به عمل علیه خودمان میکند #نیست.
آسیب روحی تنها انرژی #هضم نشده ی زندگی است.
اشکهایی است که هرگز ریخته #نشده است. فریادی در گلو است که هرگز فریاد زده نشده است.
لرزشی است که هرگز #نلرزیده است. تنهایی ای ست که هرگز احساس #نشده است. احساساتی است که سرکوب شده اند تا تصویری که از خودمان ساخته ایم دست نخورده #باقی بماند.
و این #تقصیر ما نیست ما هرگز #نیاموختیم که چگونه اجازه دهیم تا ترس، خشم و یا سوگ از درون ما به سمت تکامل #عبور کند. ما فقط سعی کردیم از خودمان #محافظت کنیم.
به ما هرگز نشان ندادند که چگونه همه آن احساسات را #لمس کنیم و نسبت به آنها $آگاه شویم. بعضی از ما در کودکی به خاطر ،افکار نظرات و یا باورهایمان مسخره و شرمگین شدیم.
بعضی از ما به خاطر داشتن یا نشان دادن احساساتی خاص #قضاوت و یا تنبیه شدیم.
بعضی از ما بسیار #نادیده گرفته شدیم تا حدی که گاهی شک کردیم که آیا اصلا وجود #داریم؟
همه اینها گذشته است ،حال در فضای #امن اکنون ما می توانیم به وجودِ ناب و دست نخورده خود متصل شویم و به خود اجازه هر فکری را بدهیم و درک کنیم که قرار نیست توسط یک خدای کینه توز تنبیه شویم و یا آسیب ببینیم.
همه ما #آزادیم تا به هر چیزی بیاندیشیم. رویاپردازی کنیم،
افکار منفی و تاریک #داشته باشیم،
افکار جنسی و افکار #غیر خدایی داشته باشیم و بدانیم که ،فکر فقط یک فکر است افکار، بر صفحه ی نمایش آگاهی #مجازند که باشند، و آگاهی هرگز #قضاوت نمیکند.
قرار نیست با داشتن احساس خشم یا سوگ یا ترس بمیریم قرار نیست دیوانه شویم و یا اختیارمان از دستمان #برود.
ما میتوانیم درک کنیم که احساسات ما #امن هستند و می توانیم به جای واکنش در برابر آنها #بیحس کردن آنها و یا فرار به آنها اجازه حضور دهیم.
ما می توانیم #خطر کنیم و به عشق اجازه ورود دهیم.
اجازه دهیم که بدون #نقاب دیده شویم و #عمیقترین حقایق وجودمان را آشکار کنیم.
نقایص و آشفتگیهای خود، افکار مرموز و احساسات خجالت آورمان را بروز دهیم و بگذاریم
برای چیزی که #هستیم دوست داشته شویم.
تنها عشق است که آسیب روحی را #شفا میدهد #عشق و #زمان و #صبر و #تمایل به ورود به مکانهای دردناک و منقبض و تنهای درون.
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
بزرگترین #استادت کسی است که
به سوالت پاسخ #نمیده
ازش توجه و محبت می خوای اما بهت توجه و محبت نمیده و
تاییدت نمی کنه!
و در یک کلام
کسی که منیت های #ناشناخته ات رو نمایان میکنه!
غیر مستقیم و جسورانه
هدایتت میکنه به اصل وجودت
به عزت نفست
به اینکه روی پای خودت می تونی بایستی
و خوشبختی رو در درونت
#پیدا کنی!
@kheradedaroun
به سوالت پاسخ #نمیده
ازش توجه و محبت می خوای اما بهت توجه و محبت نمیده و
تاییدت نمی کنه!
و در یک کلام
کسی که منیت های #ناشناخته ات رو نمایان میکنه!
غیر مستقیم و جسورانه
هدایتت میکنه به اصل وجودت
به عزت نفست
به اینکه روی پای خودت می تونی بایستی
و خوشبختی رو در درونت
#پیدا کنی!
@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
(به طعنه)
خودت را #مشغول نگه دار! خودت را فعال نگه دار!
توقف نکن. استراحت نکن!
هر کاری می کنی، فقط نَنِشین!!
کلی کار هست که باید #انجام دهی.
وقتت را به بطالت نگذران.
فقط یک کاری کن. هر کاری!
هر کاری به غیر از "ساکن" بودن.
هر چیزی غیر از "مواجه شدن با خودت".
#استراحت نکن!
هر کاری می کنی استراحت نکن!
استراحت کردن یعنی مفید نبودن. یعنی #بیمصرف بودن!
استراحت کردن هیچ ارزشی ندارد. هیچ!
هیچ چیز خاصی برای تو ندارد:
نه می توانی بفروشیاش
نه چیزی را تغییر میدهد.
نه چیزی به زندگیات #اضافه میکند.
#ساکن ننشین.
آهسته نباش! متوقف نشو!
فقط به #حرکت ادامه بده!
حتی اگر خستهای، ادامه بده.
حتی اگر بیماری، افسردهای، طاقتت #تمام شده، و ناتوانی، ادامه بده!
حتی اگر در حال خزیدن بر روی دست و پاهایت هستی، ادامه بدههههههههههه.
یا خودت را #مشغول نشان بده!
حرکت کن. هر حرکتی! ولی فقط یک جا #ننشین.
اگر هیچ کاری نکنی ممکن است #بمیری!
اگر در سکون، آرام بگیری ممکن است #ناپدید شوی!
اگر تسلیم شوی، نابود میشوی.
اگر دمی بیاسایی، ممکن است مجبور شوی با خودت #مواجه شوی
اگر از دویدن دست برداری، ممکن است #احساس کنی...
در سکون، ممکن است صداها برگردند.
احساساتی که #ملاقاتشان نکردهای
خاطرات، پشیمانی ها، احساس گناه، خشم، احساس شرم.
آن زندگیِ زیسته نشده...
شکستها
چیزهایی که نخواستهای به آنها فکر کنی.
در سکوت، چیزهایی که #هضم نشدهاند ممکن است پدیدار شوند.
بدون پرت کردنِ حواست، ممکن است مجبور شوی واقعا "نگاه" کنی..
بدون اعتیاد، #ممکن است بالاخره مجبور شوی با هر آنچه که از آن فرار کرده ای مواجه شوی..
ممکن است #مجبور شوی به اسراری که از آنها مخفی میشدی، اقرار کنی..
مجبور شوی حقیقت را بگویی
یاد بگیری خودت را عاشقانه دوست داشته باشی
#مجبور شوی ببخشی...
ممکن است مجبور شوی بدنت را دوباره #احساس کنی
و رویاهای قدیمی را رها کنی.
ممکن است مجبور شوی تا "شخصیت"، "نقاب" و "نفس"ِ خود را از دست بدهی
ممکن است مجبور شوی #بیدار شوی.. تغییر کنی
پس خودت را مشغول #نگه دار!
@kheradedaroun
خودت را #مشغول نگه دار! خودت را فعال نگه دار!
توقف نکن. استراحت نکن!
هر کاری می کنی، فقط نَنِشین!!
کلی کار هست که باید #انجام دهی.
وقتت را به بطالت نگذران.
فقط یک کاری کن. هر کاری!
هر کاری به غیر از "ساکن" بودن.
هر چیزی غیر از "مواجه شدن با خودت".
#استراحت نکن!
هر کاری می کنی استراحت نکن!
استراحت کردن یعنی مفید نبودن. یعنی #بیمصرف بودن!
استراحت کردن هیچ ارزشی ندارد. هیچ!
هیچ چیز خاصی برای تو ندارد:
نه می توانی بفروشیاش
نه چیزی را تغییر میدهد.
نه چیزی به زندگیات #اضافه میکند.
#ساکن ننشین.
آهسته نباش! متوقف نشو!
فقط به #حرکت ادامه بده!
حتی اگر خستهای، ادامه بده.
حتی اگر بیماری، افسردهای، طاقتت #تمام شده، و ناتوانی، ادامه بده!
حتی اگر در حال خزیدن بر روی دست و پاهایت هستی، ادامه بدههههههههههه.
یا خودت را #مشغول نشان بده!
حرکت کن. هر حرکتی! ولی فقط یک جا #ننشین.
اگر هیچ کاری نکنی ممکن است #بمیری!
اگر در سکون، آرام بگیری ممکن است #ناپدید شوی!
اگر تسلیم شوی، نابود میشوی.
اگر دمی بیاسایی، ممکن است مجبور شوی با خودت #مواجه شوی
اگر از دویدن دست برداری، ممکن است #احساس کنی...
در سکون، ممکن است صداها برگردند.
احساساتی که #ملاقاتشان نکردهای
خاطرات، پشیمانی ها، احساس گناه، خشم، احساس شرم.
آن زندگیِ زیسته نشده...
شکستها
چیزهایی که نخواستهای به آنها فکر کنی.
در سکوت، چیزهایی که #هضم نشدهاند ممکن است پدیدار شوند.
بدون پرت کردنِ حواست، ممکن است مجبور شوی واقعا "نگاه" کنی..
بدون اعتیاد، #ممکن است بالاخره مجبور شوی با هر آنچه که از آن فرار کرده ای مواجه شوی..
ممکن است #مجبور شوی به اسراری که از آنها مخفی میشدی، اقرار کنی..
مجبور شوی حقیقت را بگویی
یاد بگیری خودت را عاشقانه دوست داشته باشی
#مجبور شوی ببخشی...
ممکن است مجبور شوی بدنت را دوباره #احساس کنی
و رویاهای قدیمی را رها کنی.
ممکن است مجبور شوی تا "شخصیت"، "نقاب" و "نفس"ِ خود را از دست بدهی
ممکن است مجبور شوی #بیدار شوی.. تغییر کنی
پس خودت را مشغول #نگه دار!
@kheradedaroun
تو #نوازش میشوی ، با دوستانی که قلبت را گرم میکنند با مکانهایی که روحت را غنی #میکنند ، با امکاناتی که جانت را قرار #میبخشند
تو
با #لبخندهایی بی دلیل با قطره بارانی که با بوی خاک نم خورده صورتت را #بوسه میزند ، با خوردن فنجانی قهوه و ارامشش ، با دیدن چشمهای معصوم فرزندت یا دستهای گرم مادرت ، نوازش میشوی
تو
در #آغوش گرفته شده ای، خودت را در #برکت بی پایانش، #رهاکن
@kheradedaroun
تو
با #لبخندهایی بی دلیل با قطره بارانی که با بوی خاک نم خورده صورتت را #بوسه میزند ، با خوردن فنجانی قهوه و ارامشش ، با دیدن چشمهای معصوم فرزندت یا دستهای گرم مادرت ، نوازش میشوی
تو
در #آغوش گرفته شده ای، خودت را در #برکت بی پایانش، #رهاکن
@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
یادت باشد:
هیچ احساسی واقعا #غیر قابل تحمل نیست.
وقتی در آن احساس #نفس میکشی، همان نفَست آن را قابل تحمل می کند.
#حضورت
#شناختت
#عشقت..
بله، به نظر غیر قابل تحمل می آید. چون درباره اش فکر می کنی، #مقاومت می کنی و البته این تقصیر تو نیست.
درسته، احساسات می توانند بسیار دردناک، شدید، ترسناک و بزرگ باشند.
میتوانند افکار بسیاری را تحریک کنند مثل:
این احساس من را #می کُشد،
نمیتوانم #تحمل کنم،
این خیلی زیاده،
خیلی #خطرناکه،
خیلی #ناامنه،
این غلطه
غیر قابل تحمله
ولی تو داری #تحملش می کنی، حتی زمانی که به نظر غیر قابل تحمل می آید. حتی زمانی که فکر می کنی در آینده نمیتوانی #تحملش کنی.
تو اکنون، همین الان داری تحملش می کنی.
میبینی؟
و چیزی #عظیم تر دارد تو را حمل می کند. تو را نگاه می دارد. #حمایتت می کند. تو را تاب می آورد.
من غیر قابل تحمل ترین افکار و احساسات را درون خود #تجربه کرده ام.
خشم. تهدید. سوگ عمیق و بی نهایت، تنهایی.
و هر گاه که به درون آن چاه سیاه و تاریک افتادم فکر کردم که دارم می میرم و از بین میروم. ولی آن طور نشد.
من به جایی رسیدم که دیدم #سیاه ترین و افسرده ترین حالت های درونم هم قابل تحمل بوده اند.
قابل تحمل، امن، دوست داشتنی و خِیر،
و همه شان از #هیچ چیز ساخته نشده اند مگر نور...
احساس تو قابل تحمل است اما فقط لحظه به لحظه، نفس به نفس
فقط در پناه لحظه اکنون
پس این لحظه را #ببلع
به آرامی
با یک حضور عاشقانه...
@kheradedaroun
هیچ احساسی واقعا #غیر قابل تحمل نیست.
وقتی در آن احساس #نفس میکشی، همان نفَست آن را قابل تحمل می کند.
#حضورت
#شناختت
#عشقت..
بله، به نظر غیر قابل تحمل می آید. چون درباره اش فکر می کنی، #مقاومت می کنی و البته این تقصیر تو نیست.
درسته، احساسات می توانند بسیار دردناک، شدید، ترسناک و بزرگ باشند.
میتوانند افکار بسیاری را تحریک کنند مثل:
این احساس من را #می کُشد،
نمیتوانم #تحمل کنم،
این خیلی زیاده،
خیلی #خطرناکه،
خیلی #ناامنه،
این غلطه
غیر قابل تحمله
ولی تو داری #تحملش می کنی، حتی زمانی که به نظر غیر قابل تحمل می آید. حتی زمانی که فکر می کنی در آینده نمیتوانی #تحملش کنی.
تو اکنون، همین الان داری تحملش می کنی.
میبینی؟
و چیزی #عظیم تر دارد تو را حمل می کند. تو را نگاه می دارد. #حمایتت می کند. تو را تاب می آورد.
من غیر قابل تحمل ترین افکار و احساسات را درون خود #تجربه کرده ام.
خشم. تهدید. سوگ عمیق و بی نهایت، تنهایی.
و هر گاه که به درون آن چاه سیاه و تاریک افتادم فکر کردم که دارم می میرم و از بین میروم. ولی آن طور نشد.
من به جایی رسیدم که دیدم #سیاه ترین و افسرده ترین حالت های درونم هم قابل تحمل بوده اند.
قابل تحمل، امن، دوست داشتنی و خِیر،
و همه شان از #هیچ چیز ساخته نشده اند مگر نور...
احساس تو قابل تحمل است اما فقط لحظه به لحظه، نفس به نفس
فقط در پناه لحظه اکنون
پس این لحظه را #ببلع
به آرامی
با یک حضور عاشقانه...
@kheradedaroun
#بخش_اول
وقتی کسی شما را #تحقیر میکند،
وقتی کسی #نصیحتی میکند که دوست نداری
وقتی کسی تو را #مقصر دردهایش میداند،
وقتی شما را با دیگران #مقایسه میکنند،
وقتی صدایت را #نمیشنوند، بیوقفه فقط در باره خودشان صحبت میکنند،
افکار و احساسات شما را #نادیده میگیرند، قضاوت میکنند یا شما را به باد #تمسخر میگیرند.
لحظهای بایست دوست من،
نفس #عمیق بکش.
بدان که این درد آنهاست نه تو.
شاید دوست داشتن خود برایشان #سخت باشد.
شاید از بیرون به دنبال تایید #ارزش خود هستند.
شاید لذت ساده بودن را #فراموش کردهاند.
بدان که آنها تنها رویایی را میبینند که تا #بیدار شدن میتوانند ببینند،
بدان که آنها تو را نمیشناسند، بلکه #توهماتشان را میشناسند.
آنها ممکن است از تنفس، بدن، و شادی واقعی برای زندگی خود #قطع امید کردهاند.
شاید آنها در دنیایی دوگانه از خوب و بد، درست و غلط، موفقیت و شکست #زندگی میکنند.
شاید این را فهمیده باشید. که شما هم قبلاً همان جایی بودهاید که اینها الان #هستند.
و......ادامه دارد
@khetadedaroun
وقتی کسی شما را #تحقیر میکند،
وقتی کسی #نصیحتی میکند که دوست نداری
وقتی کسی تو را #مقصر دردهایش میداند،
وقتی شما را با دیگران #مقایسه میکنند،
وقتی صدایت را #نمیشنوند، بیوقفه فقط در باره خودشان صحبت میکنند،
افکار و احساسات شما را #نادیده میگیرند، قضاوت میکنند یا شما را به باد #تمسخر میگیرند.
لحظهای بایست دوست من،
نفس #عمیق بکش.
بدان که این درد آنهاست نه تو.
شاید دوست داشتن خود برایشان #سخت باشد.
شاید از بیرون به دنبال تایید #ارزش خود هستند.
شاید لذت ساده بودن را #فراموش کردهاند.
بدان که آنها تنها رویایی را میبینند که تا #بیدار شدن میتوانند ببینند،
بدان که آنها تو را نمیشناسند، بلکه #توهماتشان را میشناسند.
آنها ممکن است از تنفس، بدن، و شادی واقعی برای زندگی خود #قطع امید کردهاند.
شاید آنها در دنیایی دوگانه از خوب و بد، درست و غلط، موفقیت و شکست #زندگی میکنند.
شاید این را فهمیده باشید. که شما هم قبلاً همان جایی بودهاید که اینها الان #هستند.
و......ادامه دارد
@khetadedaroun
ادامه پست قبل....
چه بکنیم؟
سعی نکنید آنها را تغییر دهید.
آنها نمیتوانند #تغییر کنند.
نخواهید آنها #اصلاح شوند.
هرچه بیشتر روی آنها #فشار بیاورید، بیشتر شما را از خود #دور میکنند.
در تار و پود غم آنها #گرفتار نشوید.
آگاه باشید، با #شفقت، بدون اینکه به کسی فشار بیاورید.
طبیعی است که #ناراحت هستند. این درست است.
به آنها آزادی بدهید که #ناراحت شوند.
طبیعی است که از شما #ناامید شوند.
به آنها این آزادی را بدهید که #ناامید شوند.
این طبیعی است که شما را #قضاوت میکنند.
اجازه دهید در این راه نیز آزاد باشند.
در بیان افکار و احساسات خود #آزاد باشید!
به خود اجازه دهید غمگین، عصبانی، شکاک، گناهکار باشید.
اجازه دهید همه این انرژیهای #گرانبها در شما جریان داشته باشند.
وقتی به آنها اجازه دهید آزادانه حرکت کنند، روی شما #تأثیری نمیگذارند.
بله، در این سفر با دروازهبانهای زیادی آشنا خواهید شد. به هر #طریقی راه خود را ادامه دهید و بگذارید دیگران راه خودشان را دنبال کنند. نیازی به توضیح ودفاع ندارید.
در این روزهای سخت #خودت باش. با تاریکی نجنگید: هر چه که باشد، آن #قدرتی ندارد. فقط چراغ خود را #روشن کنید!
@kheradedaroun
چه بکنیم؟
سعی نکنید آنها را تغییر دهید.
آنها نمیتوانند #تغییر کنند.
نخواهید آنها #اصلاح شوند.
هرچه بیشتر روی آنها #فشار بیاورید، بیشتر شما را از خود #دور میکنند.
در تار و پود غم آنها #گرفتار نشوید.
آگاه باشید، با #شفقت، بدون اینکه به کسی فشار بیاورید.
طبیعی است که #ناراحت هستند. این درست است.
به آنها آزادی بدهید که #ناراحت شوند.
طبیعی است که از شما #ناامید شوند.
به آنها این آزادی را بدهید که #ناامید شوند.
این طبیعی است که شما را #قضاوت میکنند.
اجازه دهید در این راه نیز آزاد باشند.
در بیان افکار و احساسات خود #آزاد باشید!
به خود اجازه دهید غمگین، عصبانی، شکاک، گناهکار باشید.
اجازه دهید همه این انرژیهای #گرانبها در شما جریان داشته باشند.
وقتی به آنها اجازه دهید آزادانه حرکت کنند، روی شما #تأثیری نمیگذارند.
بله، در این سفر با دروازهبانهای زیادی آشنا خواهید شد. به هر #طریقی راه خود را ادامه دهید و بگذارید دیگران راه خودشان را دنبال کنند. نیازی به توضیح ودفاع ندارید.
در این روزهای سخت #خودت باش. با تاریکی نجنگید: هر چه که باشد، آن #قدرتی ندارد. فقط چراغ خود را #روشن کنید!
@kheradedaroun
نیازی نیست برای #ارتباط گرفتن با دیگران، قلب و حقیقتِ خودت را #ترک کنی.
درواقع در همان مرکزِ بی مرکزِ #قلبِ خودت، ارتباط راستین را خواهی یافت.
اینجا در #عمیقترین رخنه های قلب، دیگران دیگر دیگران #نیستند.
همه اش یک #قلب است در بیشمار چهره ی مبدلش.
فقط با #غوطه خوردن در تنهاییِ خودمان و #شیرجه زدن در جدایی مان و انفصالمان از منبع، آنچه را جستجو میکنیم #کشف خواهیم کرد.
یگانگی، در #قلب تقسیم بندی.
عشق، در وسط طوفان.
اتصال، از طریق #نومیدی و ویرانی.
من تو هستم، دوست من:
ما همه
#نَفَسهای یک خداییم.
@kheradedaroun
درواقع در همان مرکزِ بی مرکزِ #قلبِ خودت، ارتباط راستین را خواهی یافت.
اینجا در #عمیقترین رخنه های قلب، دیگران دیگر دیگران #نیستند.
همه اش یک #قلب است در بیشمار چهره ی مبدلش.
فقط با #غوطه خوردن در تنهاییِ خودمان و #شیرجه زدن در جدایی مان و انفصالمان از منبع، آنچه را جستجو میکنیم #کشف خواهیم کرد.
یگانگی، در #قلب تقسیم بندی.
عشق، در وسط طوفان.
اتصال، از طریق #نومیدی و ویرانی.
من تو هستم، دوست من:
ما همه
#نَفَسهای یک خداییم.
@kheradedaroun
انها زیاد #حرف میزنند ، زیاد میدانند و دانسته هایشان را زیاد #قبول دارند.
آنها ذهنهایی پیچیده و درهم تنیده اند که وقتی شروع به صحبت میکنند یگ #گرداب ایجاد میکنند از دانستگی؛ و اگاهی های ضعیف و لرزان را به درون خودشان میکشند،
گردابها ، به تو #عمقی نمیبخشند ، فقط در پیچاپیچ سرگیجه اور کلماتشان گم میشوی و خیال میکنی اگاه شده ای،
گردابها تو را به خودت #رهنمون نمیکنند ،انها جواب #موهومی رادارند
مانند اب شوری که تشنگی را برطرف نمیکند فقط عطش را بیشتر میکند.
بزرگترین تله ی رهایی، گیرافتادن در دام #گردابهای آگاهیست
استادنماهایی که از همه چیز ،بسیار ،#میدانند اما ریشه شان در #شوره زار است
@kheradedaroun
آنها ذهنهایی پیچیده و درهم تنیده اند که وقتی شروع به صحبت میکنند یگ #گرداب ایجاد میکنند از دانستگی؛ و اگاهی های ضعیف و لرزان را به درون خودشان میکشند،
گردابها ، به تو #عمقی نمیبخشند ، فقط در پیچاپیچ سرگیجه اور کلماتشان گم میشوی و خیال میکنی اگاه شده ای،
گردابها تو را به خودت #رهنمون نمیکنند ،انها جواب #موهومی رادارند
مانند اب شوری که تشنگی را برطرف نمیکند فقط عطش را بیشتر میکند.
بزرگترین تله ی رهایی، گیرافتادن در دام #گردابهای آگاهیست
استادنماهایی که از همه چیز ،بسیار ،#میدانند اما ریشه شان در #شوره زار است
@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
انسان از آغاز، در #تبعیدیست ناخواسته.
از لحظهای که چشم میگشاید،
صدایی بیرون از خود، او را صدا میزند؛
و او، پیش از آنکه بداند کیست،
راهی میشود در جستوجوی دیگران،
در #تقلای پذیرفتهشدن،
در تقلید، در پیروی، در گریز از تنهایی.
اما آنچه میجوید،
از همان آغاز با اوست:
#خویشتن.
همان نرمیِ پنهان در قعر سینه،
احساسی بینام، اما زنده.
با اینهمه، آدمی میگریزد؛
از دلِ خود،
از #اشک بیدلیل،
از بغضِ بینام،
از شادمانیِ ناگهانی که قاعده ندارد.
میگریزد چون آموختهاند که "عقلانی" باش،
"قوی" باش،
"کنترلشده" باش.
و چنین میشود که انسان،
بهجای همآغوشی با خود،
به ازدواجی دائم با نقشها و نقابها درمیآید.
زندگیاش میشود گورستان #حسهایی که هرگز شنیده نشدند،
اشتیاقهایی که #سرکوب شدند،
و غمهایی که با لبخند پوشانده شدند.
اما روزی…
روزی که صداها خاموش میشوند،
و آینهای در دل تاریکی پیدا میشود،
انسان برمیگردد.
و خویش را، نه در #تصویر دیگران،
که در سادگی یک احساس مییابد.
لذت واقعی، آنگاه آغاز میشود.
وقتی بیدلیل میخندی،
وقتی اشک میریزی و آن را نمیدانی،
وقتی دست بر سینهات میگذاری و میگویی: "من اینم"
و هیچ #شرمی در آن نیست.
آری، مستیِ ناب،
در آغوش کشیدن خویش است.
در نترسیدن از غلیانها،
در شنیدن صداهای گمشدهی درون،
در پذیرفتن زخمها، ضعفها، شورها.
و آنگاه،
تو دیگر در پی معشوقی بیرون نمیگردی،
چون خویشتن را یافتهای
و او، زیباترین #آغوش جهان است.
@kheradedaroun
از لحظهای که چشم میگشاید،
صدایی بیرون از خود، او را صدا میزند؛
و او، پیش از آنکه بداند کیست،
راهی میشود در جستوجوی دیگران،
در #تقلای پذیرفتهشدن،
در تقلید، در پیروی، در گریز از تنهایی.
اما آنچه میجوید،
از همان آغاز با اوست:
#خویشتن.
همان نرمیِ پنهان در قعر سینه،
احساسی بینام، اما زنده.
با اینهمه، آدمی میگریزد؛
از دلِ خود،
از #اشک بیدلیل،
از بغضِ بینام،
از شادمانیِ ناگهانی که قاعده ندارد.
میگریزد چون آموختهاند که "عقلانی" باش،
"قوی" باش،
"کنترلشده" باش.
و چنین میشود که انسان،
بهجای همآغوشی با خود،
به ازدواجی دائم با نقشها و نقابها درمیآید.
زندگیاش میشود گورستان #حسهایی که هرگز شنیده نشدند،
اشتیاقهایی که #سرکوب شدند،
و غمهایی که با لبخند پوشانده شدند.
اما روزی…
روزی که صداها خاموش میشوند،
و آینهای در دل تاریکی پیدا میشود،
انسان برمیگردد.
و خویش را، نه در #تصویر دیگران،
که در سادگی یک احساس مییابد.
لذت واقعی، آنگاه آغاز میشود.
وقتی بیدلیل میخندی،
وقتی اشک میریزی و آن را نمیدانی،
وقتی دست بر سینهات میگذاری و میگویی: "من اینم"
و هیچ #شرمی در آن نیست.
آری، مستیِ ناب،
در آغوش کشیدن خویش است.
در نترسیدن از غلیانها،
در شنیدن صداهای گمشدهی درون،
در پذیرفتن زخمها، ضعفها، شورها.
و آنگاه،
تو دیگر در پی معشوقی بیرون نمیگردی،
چون خویشتن را یافتهای
و او، زیباترین #آغوش جهان است.
@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
در واقع ما هرگز،هرگز به آن لحظه ی #تحمل ناپذیر که ذهن از آن بسیار #هراسان است، نخواهیم رسید.
فقط #ترس از یک لحظه ی تحمل ناپذیر وجود دارد خودِ آن لحظه هرگز #نمی آید.
شمابه عنوان فضای #باز هرگز نمیتوانید یک شخص بیچاره و #منکوب باشید ؛ زیرا آنچه شمایید ،ظرفیت #خالصی است حتی برای #شدید ترین احساسِ در هم شکستگی.
مرگ تجربه ای نیست که شماداشته باشید. موج هرگز نمیتواند غیبت خودش را تجربه کند.
نهایتاًهیچ چیزی برای ترسیدن وجود #ندارد حتی اگر ترسی بسیار شدید در حال پدیدار شدن باشد.
فقط وقتی این لحظه رابالحظه ی بعد،بالحظه ای در آینده مقایسه می کنید ،رنج #شروع می شود.
آنچه که منم ،آرامشی در مرکز #طوفان است.
من در جنگ با طوفان نیستم.
من فضای بازی هستم که در آن طوفان #مجاز به آمدن و رفتن است.
من از طوفان #نمیترسم نه به این خاطر که من قوی و شجاع هستم،
بلکه:
به این خاطر که من طوفان را به عنوان خودم #میبینم.
در #عمیق ترین سطح، آن نمیتواند مرا تهدید کند.
بنابراین اگر میآید، بگذار بیاید.
وقتی در درد آرام باشیم به جای اینکه خودمان را در مقابل آن مقاوم کنیم،وقتی #عمیق ترین پذیرش را در #وسط درد بیابیم به جای اینکه درد را به صورت #دشمن ببینیم در می یابیم که #شفا_یافتن همیشه بسیار #نزدیک است.
آنچه که ماییم ،#فضایی است در وسط آشفتگی، اقیانوسی آرام در وسط یک طوفان غرّان که پیشاپیش ، #کل است و همواره #شفا یافته است.
@kheradedaroun
فقط #ترس از یک لحظه ی تحمل ناپذیر وجود دارد خودِ آن لحظه هرگز #نمی آید.
شمابه عنوان فضای #باز هرگز نمیتوانید یک شخص بیچاره و #منکوب باشید ؛ زیرا آنچه شمایید ،ظرفیت #خالصی است حتی برای #شدید ترین احساسِ در هم شکستگی.
مرگ تجربه ای نیست که شماداشته باشید. موج هرگز نمیتواند غیبت خودش را تجربه کند.
نهایتاًهیچ چیزی برای ترسیدن وجود #ندارد حتی اگر ترسی بسیار شدید در حال پدیدار شدن باشد.
فقط وقتی این لحظه رابالحظه ی بعد،بالحظه ای در آینده مقایسه می کنید ،رنج #شروع می شود.
آنچه که منم ،آرامشی در مرکز #طوفان است.
من در جنگ با طوفان نیستم.
من فضای بازی هستم که در آن طوفان #مجاز به آمدن و رفتن است.
من از طوفان #نمیترسم نه به این خاطر که من قوی و شجاع هستم،
بلکه:
به این خاطر که من طوفان را به عنوان خودم #میبینم.
در #عمیق ترین سطح، آن نمیتواند مرا تهدید کند.
بنابراین اگر میآید، بگذار بیاید.
وقتی در درد آرام باشیم به جای اینکه خودمان را در مقابل آن مقاوم کنیم،وقتی #عمیق ترین پذیرش را در #وسط درد بیابیم به جای اینکه درد را به صورت #دشمن ببینیم در می یابیم که #شفا_یافتن همیشه بسیار #نزدیک است.
آنچه که ماییم ،#فضایی است در وسط آشفتگی، اقیانوسی آرام در وسط یک طوفان غرّان که پیشاپیش ، #کل است و همواره #شفا یافته است.
@kheradedaroun
ترس، #سایهایست که پیش از خودِ واقعه فرا میرسد.
ذهن را #تسخیر میکند، تصویرها را بزرگ میسازد، آینده را تیره میکند و حال را ناپیدا.
وقتی ترس #چیره میشود، دیگر چیزی باقی نمیماند جز واکنش؛ انرژی حیاتی، که میتوانست صرف ادراک، صبر یا خلق شود، در آستانهی بقا میسوزد و $خاموش میشود.
در چنین وضعیتی، هوشیاری جای خود را به اضطراب میدهد. جایی برای شنیدن درون نمیماند، چون صداهای بیرون دائماً #تکرار میشوند.
رسانهها، اخبار، شایعات… همه چیز را با زبانی میگویند که در آن، «بودن» جای خودش را به «ترسیدن» داده است.
اما ترس، اگرچه طبیعیست، لزوماً حقیقت را #نمیگوید.
کار ترس، نجات دادن است، نه نشان دادن واقعیت.
و آنچه ما #نیاز داریم، نه فقط نجات جسم، بلکه نجات آگاهیست از #انجماد.
درک شرایط بحرانی، ضروریست؛ اما اگر این درک با تسلط ترس آمیخته
شود، دیگر به عقلانیت #نمیرسد، بلکه به فلج شدنِ ذهن و تحریف ادراک منجر میشود.
آدمی، میان دو لبه حرکت میکند:
یکی آگاهی از خطر، و دیگری آرامشی که اجازه میدهد «بداند» نه اینکه صرفاً «بلرزد».
و اینجاست که هر فرد، تبدیل به #نقطهای از نور یا #گرهای از تاریکی میشود.
زیرا ذهنهای آرام، در میانهی طوفان، راه را میسازند.
و ذهنهای پراکنده، طوفان را به درون میکشند.
آرام ماندن، در میانهی طوفان،
هنر #زیستن در لایهای فراتر است.
جایی که بقا، تنها آغاز #مسیر است؛
نه #مقصد آن.
@kheradedaroun
ترس، #سایهایست که پیش از خودِ واقعه فرا میرسد.
ذهن را #تسخیر میکند، تصویرها را بزرگ میسازد، آینده را تیره میکند و حال را ناپیدا.
وقتی ترس #چیره میشود، دیگر چیزی باقی نمیماند جز واکنش؛ انرژی حیاتی، که میتوانست صرف ادراک، صبر یا خلق شود، در آستانهی بقا میسوزد و $خاموش میشود.
در چنین وضعیتی، هوشیاری جای خود را به اضطراب میدهد. جایی برای شنیدن درون نمیماند، چون صداهای بیرون دائماً #تکرار میشوند.
رسانهها، اخبار، شایعات… همه چیز را با زبانی میگویند که در آن، «بودن» جای خودش را به «ترسیدن» داده است.
اما ترس، اگرچه طبیعیست، لزوماً حقیقت را #نمیگوید.
کار ترس، نجات دادن است، نه نشان دادن واقعیت.
و آنچه ما #نیاز داریم، نه فقط نجات جسم، بلکه نجات آگاهیست از #انجماد.
درک شرایط بحرانی، ضروریست؛ اما اگر این درک با تسلط ترس آمیخته
شود، دیگر به عقلانیت #نمیرسد، بلکه به فلج شدنِ ذهن و تحریف ادراک منجر میشود.
آدمی، میان دو لبه حرکت میکند:
یکی آگاهی از خطر، و دیگری آرامشی که اجازه میدهد «بداند» نه اینکه صرفاً «بلرزد».
و اینجاست که هر فرد، تبدیل به #نقطهای از نور یا #گرهای از تاریکی میشود.
زیرا ذهنهای آرام، در میانهی طوفان، راه را میسازند.
و ذهنهای پراکنده، طوفان را به درون میکشند.
آرام ماندن، در میانهی طوفان،
هنر #زیستن در لایهای فراتر است.
جایی که بقا، تنها آغاز #مسیر است؛
نه #مقصد آن.
@kheradedaroun
وقتی آخرین ترشحات #ترس در آنزیم حضور ، حل و منحل میشن ، تنها چیزی که میبینی : زیبایی ست ، حتی در به ظاهر #سخت ترین و تلخ ترین شرایط...
آرام باش و #بدان :
من هستم ....
@kheradedaroun
آرام باش و #بدان :
من هستم ....
@kheradedaroun
هر چه پیش بیاید، زنده #بمان. قبل از آنکه بمیری، نمیر. خودت را گم نکن، امیدت را از دست نده، مسیرت را فراموش #نکن.
زنده بمان، با خودت، با هر سلول بدنت، با هر رشته از پوستت.
#زنده بمان، یاد بگیر، #مطالعه کن، فکر کن، بخوان، بساز، #ابداع کن، خلق کن، صحبت کن، بنویس، رؤیاپردازی کن، طراحی کن.
زنده بمان، درون خودت زنده بمان، در بیرون نیز زنده بمان، از رنگهای دنیا پر شو، با صلح پر شو، با امید پر #شو.
با شادی زنده بمان. فقط یک چیز هست که نباید در زندگی #هدر برود، و آن خودِ زندگیست.»
@kheradedaroun
زنده بمان، با خودت، با هر سلول بدنت، با هر رشته از پوستت.
#زنده بمان، یاد بگیر، #مطالعه کن، فکر کن، بخوان، بساز، #ابداع کن، خلق کن، صحبت کن، بنویس، رؤیاپردازی کن، طراحی کن.
زنده بمان، درون خودت زنده بمان، در بیرون نیز زنده بمان، از رنگهای دنیا پر شو، با صلح پر شو، با امید پر #شو.
با شادی زنده بمان. فقط یک چیز هست که نباید در زندگی #هدر برود، و آن خودِ زندگیست.»
@kheradedaroun
شفا یافتن را به #اجبار نخواه دوست من.
شفا یافتن یک پدیدهی #غیر اجباری است
و زمانی اتفاق می افتد که همه شرایط مهیا باشد
زمانی که تو برای #بهبود یافتن تلاشی نمیکنی
زمانی که سعی برای بیدار شدن نمیکنی
زمانی که #اصلا تلاشی نمیکنی
زمانی که دستانت را به سمت «لحظه حال» بازی میکنی،
به زمین می افتی،
به خودت اجازه میدهی خشم، سوگ و تنهایی را احساس کنی.
میگذاری که بکشنی
و اگر نیاز داری که حالت بدتر شود، اجازه میدهی که حالت بدتر شود.
حقیقتِ خام خود را به زبان میآوری و میگذاری بعضی ها از تو برنجند و برخی نیز به تو نزدیک تر شوند.
اما خودت را #مجبور نکن دوست من
تو باید از هدف داشتن، برنامه ریزی و نتیجهخواهی دست برداری.
و خویشِ #شفانیافته را عاشقانه در بر بگیری
درد و اندوه و اشتیاق خود را در آگاهی غوطه ور کنی
و لحظه را از خویش #اشباع کنی
تو میتوانی شرایط شفا را فراهم کنی
اما نمیتوانی خودت آن را انجام دهی
#شفا یافتن را نیرویی برتر و غیرقابل توصیف انجام میدهد.
تو فقط #کافی است تا از سر راه کنار روی.
@kheradedaroun
شفا یافتن یک پدیدهی #غیر اجباری است
و زمانی اتفاق می افتد که همه شرایط مهیا باشد
زمانی که تو برای #بهبود یافتن تلاشی نمیکنی
زمانی که سعی برای بیدار شدن نمیکنی
زمانی که #اصلا تلاشی نمیکنی
زمانی که دستانت را به سمت «لحظه حال» بازی میکنی،
به زمین می افتی،
به خودت اجازه میدهی خشم، سوگ و تنهایی را احساس کنی.
میگذاری که بکشنی
و اگر نیاز داری که حالت بدتر شود، اجازه میدهی که حالت بدتر شود.
حقیقتِ خام خود را به زبان میآوری و میگذاری بعضی ها از تو برنجند و برخی نیز به تو نزدیک تر شوند.
اما خودت را #مجبور نکن دوست من
تو باید از هدف داشتن، برنامه ریزی و نتیجهخواهی دست برداری.
و خویشِ #شفانیافته را عاشقانه در بر بگیری
درد و اندوه و اشتیاق خود را در آگاهی غوطه ور کنی
و لحظه را از خویش #اشباع کنی
تو میتوانی شرایط شفا را فراهم کنی
اما نمیتوانی خودت آن را انجام دهی
#شفا یافتن را نیرویی برتر و غیرقابل توصیف انجام میدهد.
تو فقط #کافی است تا از سر راه کنار روی.
@kheradedaroun