Telegram Web
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
از #آرشیو کوکر

نمی‌توانیم با هم اینجا بخوابیم
کمدی مکان‌ها و هراس‌های رومری: قصۀ بهار
نوشتۀ وحید مرتضوی

@kokermag
#اریک_رومر #نقد_فیلم #قصه_بهار
#ericrohmer #contedete #film #frenchfilm
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سینمای نوین آرژانتین
به‌زودی در #کوکر

ویدیو: فرزاد قبادی‌نژاد

@kokermag #argentinecinema
#سینمای_آرژانتین #فیلم
از #آرشیو کوکر:
به بهانه موفقیت فیلم تازۀ فیلمساز هندی، پایال کاپادیا در جشنواره کن ۲۰۲۴ و آشنایی با نگاه سینمایی او

رقص اعتراض: بازیابی حافظۀ بدن در لحظۀ فراموشی
دربارۀ مستند شبِ دانستن هیچ، ساختۀ پایال کاپادیا
نوشتۀ علی‌سینا آزری

@kokermag
#مستند #فیلم_مستند #پایال_کاپادیا
#payalkapadia #filmreview #documentary
از #آرشیو کوکر:
به بهانه موفقیت فیلم تازۀ پایال کاپادیا در جشنواره کن ۲۰۲۴ و آشنایی با نگاه سینمایی او

دربارۀ مستند شبِ دانستن هیچ، ساختۀ پایال کاپادیا
نوشتۀ علی‌سینا آزری

...و این همه پایال کاپادیا فیلمساز جوان هندی را در اولین مستند بلندش به آمیزشی جسورانه ترغیب می‌کند؛ به هم‌آمیزی داستان و مستندنگاری، و خاطره و واقعیت در قالب تصاویری سیاه‌وسفید شبیه به تصاویر دوربین‌های هشت‌میلی‌متری. انتخابی فرمال که به قدم‌زدنی آرام در تاریخ سینمای مستند می‌مانَد. به حل‌کردن ایده‌های جان گریرسون، مستندساز فقید انگلیسی، در فرم فیلم-مقاله. جایی که اولی قدرت مستندنگاری را نه در جنبه‌های زیباشناسانه که در محتوای اجتماعی آن جستجو می‌کند، و دومی که بر تأثیر احساسی و عقلانی راوی از یک موقعیت خاص متمرکز است. پایال با وجود جوانی این تناقض را به‌خوبی می‌فهمد و نه تنها از آن نمی‌گریزد، که بی‌مهابا خود را به آن می‌سپارد. با تردیدها و دلهره‌های اِل همراه می‌شود. قطعیت‌های جهان بیرون را در هم می‌شکند. و در کنار دانشجوها شروع به پرسش می‌کند: اگر اعتصاب نمی‌کردیم اوضاع بهتر نبود؟ معیار قانون برای اعتراض چیست؟ آیا در سکوت دیگران، خیانت و عافیت‌طلبی نخوابیده؟ و اصولا در برابر سیاست‌های تمامیت‌خواه دولتی، انتخاب‌های دیگر چه بود؟ و پرسشی مهم‌تر که آن را می‌توان از زبان شخصیت فرعی زن چینی گدار وام گرفت: «چه می‌شود اگر واقعیت هنوز توسط کسی دیده نشده باشد؟» پرسش‌هایی که اضطراب می‌آفریند. بی‌قراری را مهم‌ترین بازیگرِ تصاویر می‌کند. و آرام‌آرام به مخاطب یادآوری می‌کند که دانستن و ندانستن دو بال پرواز یک پرنده‌ هستند؛ پرنده‌ای معترض که هدایتمان می‌کند به شبی که اعتراف کنیم به دلهرۀ جاری در این دوگانگی: به شب دانستن هیچ (۲۰۲۲).

نسخه کامل متن:
https://kokermag.com/criticism-49

@kokermag
از #آرشیو کوکر
به بهانۀ درگذشت توماس هایزه مستندساز بزرگ آلمانی

و فکرهایی که می‌آیند
دربارۀ سینمای توماس هایزه مستندساز فقید آلمانی
نوشتۀ علی‌سینا آزری

@kokermag
#مستند #فیلم_مستند
از #آرشیو کوکر
به بهانه درگذشت توماس هایزه مستندساز بزرگ آلمانی

توماس هایزه فیلمسازی زاییدۀ آلمان شرقی‌ست که در اوان کودکی، خود را در آلمانی دوپاره یافت، و در سی‌وچهار‌سالگی فروپاشی دیوار برلین را به نظاره نشست. پدرش ولفگانگ استاد فلسفه، و مادرش رُزماری، نویسنده‌ای شناخته‌شده در آلمان نیمۀ دوم قرن بیستم بودند. ویلهلم و ادیت، پدربزرگ و مادربزرگش و شکل رابطۀ عاشقانۀ آن دو، جنگ‌جهانی‌اول و تأثیراتش را برایش تداعی می‌کرد. و اوایل دهۀ هفتاد چرخ‌دهنده‌های نظام استالینی را به صورت بی‌واسطه در دوران سربازی در ارتش ملی آلمان شرقی درک می‌کرد. جایی که همزمان، با تحصیل فیلمسازی، به ساخت مستندهایی مشغول می‌شد که همگی با تیغ سانسور در مغاک توقیف باقی می‌ماندند. نام اولین فیلمش در باب فرهنگ حاکم بر آلمان شرقی در دوران قبل از فروپاشیِ دیوار برلین دغدغه‌های همیشگی هایزه را به‌ خوبی آشکار می‌کرد: چرا درباره این آدم‌ها فیلم می‌سازم؟ (۱۹۸۰) چشم‌اندازی که رابطۀ فردیت و تاریخ را بهانه‌ای برای مفصل‌بندی ساختارهای متنوع مستندهای هایزه در آیندۀ سینمایش می‌کرد. با وجود چنین تلاشی اما نُه‌سال از ساخت این فیلم باید می‌گذشت تا کار و متنی از او در دسترس عموم قرار بگیرد. درست چهار هفته پس از سقوط دیوار برلین بود که نامش اندک‌اندک بر سر زبان‌ها می‌افتاد. متنی رادیویی که سرانجام در رادیو برلین در دسامبر ۱۹۸۹ پخش ‌شد: مقاومت و سازگاری – استراتژی بقا – خاطرات مردی از اردوگاه داچائو. جایی که هایزه شکلی از مقاومت را مُراد می‌کرد که در تاریخ به دنبال شکست و پیروزی نیست. و درونش جنسی از سازگاری را تمنا می‌کرد که بودنمان یعنی آنچه امروز هستیم را شکل می‌داد.


و فکرهایی که می‌آیند
نوشتۀ علی‌سینا آزری

📌نسخه‌ی کامل متن را می‌توانید از طریق لینک زیر بخوانید

https://kokermag.com/criticism-16/
از #آرشیو کوکر
متنی مفصل دربارۀ «ونگوگ» (موریس پیالا، ۱۹۹۱)
نوشتۀ آزاده جعفری

ونگوگ خودزندگینامه‌ای افشاگرانه است. پیالا به جای نمایش بیرونیِ درد و رنج هنرمند و افکارش (مثلا با ارائۀ محتوای نامه‌های ونسان از طریق دیالوگ یا مونولوگ) بر درونش تمرکز کرده است، هر چند درون ونگوگ (همچون هر انسان دیگری) پنهان، مبهم و درک‌ناشدنی است. فیلمساز با تمرکز بر رخدادهای گاه پیش‌پا افتادۀ روزمره، وجود متلاطم ونسان ونگوگ را به تجربه‌ای انسانی بدل می‌کند. مردی که زیر بارِ احساس حقارت، وابستگی مالی، فروش نرفتن آثار و زندگی سراسر شکستش، خرد شده است و با هر نفس به سمت مرگی خودخواسته گام بر می‌دارد. کدام فیلمساز بهتر از پیالا می‌توانست با احساس ناکامی ونگوگ همذات‌پنداری کند و شاهکاری یگانه بسازد؟


📌نسخه‌ی کامل متن:

https://kokermag.com/close-encounters-24/

@kokermag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از #آرشیو کوکر
آشکارگی چیزها، نوشتۀ مسعود منصوری

در سینمای کارپنتر ماسک ایده‌ای است فراتر از معنای تحت‌اللفظی‌اش. ما این ماسک را به‌ویژه همچون جلوه‌ای از بی‌چهرگی امر شر در تعدادی از مهم‌ترین فیلم‌های او مشاهده می‌کنیم. در حمله به کلانتری ۱۳ مهاجمان را توده‌ای از مردان ناشناس تشکیل می‌دهند که از دل شب بیرون می‌آیند و فیلم از هر نوع تاکید بر چهرۀ آن‌ها احتراز می‌کند. در فیلم مِه (۱۹۸۰)، مردگانی که بعد از صد سال برای انتقامجویی از اهالی شهر بازگشته‌اند در تودۀ غلیظی از مه فرو می‌روند که تشخیص چهره‌ها را مانع می‌شود و آن را عملا از اهمیت می‌اندازد. نوع دیگری از ماسک را در فیلم آنها زنده‌اند (۱۹۸۸) می‌بینیم که صریح‌ترین انتقاد کارپنتر است به سیستم سرمایه‌داری آمریکا. موجوداتی که مردم را استثمار می‌کنند ماسکی انسانی بر چهره دارند که فقط با نوعی عینک مخصوص بی‌چهرگی آن‌ها هویدا می‌شود. از این نظر،بی‌جهت نیست که ما چیز را در وهلۀ اول همچون یک گالری نقاشی از آثار فرانسیس بیکن به یاد می‌آوریم، با تابلوهایی جان‌گرفته از چهره‌هایی که مدام از ریخت می‌افتند

نسخۀ کامل مقاله

https://kokermag.com/contagion-02/

@kokermag
از #آرشیو کوکر
دربارۀ سینمای امانوئل موره
نوشتۀ مارکوس اوزَل، سردبیر کایه دو سینما

امانوئل موره را – به خاطر حال‌وهوای تابستانی فیلم‌های اولش، و نیز به خاطر میلش به گفتار و به تصنع کلام – با شتابزدگی یک سینماگر «رومر»یِ تمام‌عیار در نظر گرفته‌اند. اگر بنا باشد پدری برایش دست‌وپا کنیم، گزینۀ مناسب‌تر شاید ساشا گیتری باشد، سینماگری که گفتار برایش همسنگِ واقعیت نیست بلکه برعکس، فرم اعلائی است از تصنع در جهانی که امر مصنوع حرف اول را می‌زند. بارزترین ویژگی سینمای موره، که باعث می‌شود عده‌ای آن را به کلی پس بزنند، همین شیوۀ رادیکال او برای به گردن گرفتن امر غیرواقع است. و این عاملی است برای از بیخ‌وبُن گسستنِ سینمای او از دنیای معاصر، و نیز از تمامی واقعیت‌های اجتماعی، که از آن‌ها فقط عناصر مورد نیاز روایت‌های فرازمینی‌اش را نگه می‌دارد.

📌 نسخۀ کامل متن:

https://kokermag.com/mouret-05/

#emmanuelmouret #frenchfilm #comedyromantic
از #آرشیو کوکر
اُلیویه گورمه در «پسر» (برادران داردن)، نوشتۀ مجید فخریان

پسر انباشته از کلوزآپ‌هایی از صورت بی‌رنگ گورمه است. ایده اصلا همین بوده. فیلمی بسازند از سیمای او، و گورمه درون این کلوزآپ‌ها درحال جابه‌جاشدنِ مدام. خیلی اهمیت دارد که بدانیم او در بیرون از قاب به دنبال چه چیزی است. ولی نمی‌دانیم. یک‌بار خود گورمه نیز در پاسخ به سوال همسر سابقش می‌گوید: «نمی‌داند.» پس این تکاپو و تکان‌خوردن چیست دیگر؟ آیا او واقعا نمی‌داند؟ نقطۀ عزیمت بازیگر برای چانه‌زنی با نقش نیز از همین‌جا آغاز می‌شود. به‌واسطۀ نگاهی که به چیزها دارد: نگاهی همراه با تکان دادن سر، و نگاهی که زیر عینک سنگینی می‌کند. نگاه اول را خیلی وقت‌ها در مقابل دوربین اجرا می‌کند. سرش را ناگهان می‌چرخاند، بدون اینکه پلک بزند. این نگاه را بیش از همه وقت رانندگی و وقتی می‌خواهد دنده‌عقب بگیرد دنبال می‌کنیم، نگاهی مستقیم به دوربین. گویی این دوربین آینه باشد. انگیزۀ پشت این نگاه چیست؟ آیا او تصمیمش را گرفته و می‌خواهد پسر را بکشد؟

📌 نسخه کامل متن:

https://kokermag.com/close-encounters-16/
سینه‌فیل در سفر

از #آرشیو کوکر
روایتی از لس‌آنجلس و سینماهایش
نوشتۀ آرتا برزنجی

این روزها بیش از همه چیز دلتنگ سینما رفتن می‌شوم. در کمتر از دو سال، بیش از سیصد فیلم در سینماهای لس‌آنجلس دیدم. سینماهایی که هم مدرسه و هم شهربازی من بودند. جایی که هم فیلم‌های دیگران را می‌دیدم، هم فیلم‌های خودم را تصور می‌کردم و می‌ساختم. شبیه به توصیف افراد مذهبی از اماکن مقدس: سینمایی که حال‌وهوایی معنوی داشت. سینمایی که درش می‌خوابیدم و رویای فیلم‌ها را در چشم خیالم می‌دیدم. سینمایی که درش گشنگی می‌کشیدم ولی با صداها و تصاویرش سیراب می‌شدم. سینمایی که درش هوشیار و بیخود بودم. سینمایی خالیِ خالی یا پُرِ پر. لس‌آنجلس یا «اِل اِی» برای من شهر سینما بود، نه شهر هالیوود. شهر تاریکی‌های ساختگی، نه ساحل‌های آفتابی. شهر چارلز برنت، نه استیون اسپیلبرگ.

📌نسخه کامل متن:

https://kokermag.com/nsounds-03/

#cinephille #cinema #film #kokermag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از هفته آینده در کوکر
سفری دو ماهه با «سینمای نوین آرژانتین»


ویدیو: فرزاد قبادی‌نژاد

#مجله_سینمایی #مجله_کوکر #سینما #سینمای_آرژانتین
#فیلم_خارجی
#kokermag #film #cinema #dossier #argentinecinema #argentina🇦🇷
منتشر شد: هفته اول با سینمای آرژانتین


۱. چرا سینمای نوین آرژانتین؟
گفتگویی کوتاه میان وحید مرتضوی و مسعود منصوری
https://kokermag.com/close-encounters-50/

۲. رنسانس در بوینس‌آیرس، مقدمه‌ای بر سینمای نوین آرژانتین
نوشتۀ مسعود منصوری
https://kokermag.com/close-encounters-51/

@kokermag #newargentinecinema
رنسانس در بوینس‌آیرس،
مقدمه‌ای بر سینمای نوین آرژانتین
نوشتۀ مسعود منصوری


@kokermag #argentinacinema #newargentinecinema
هفته اول با سینمای نوین آرژانتین

نقطه آغاز کجا بود؟

در بوئنس آیرس اتفاق افتاد. میانه‌های دهۀ نود میلادی، در کالبدِ رو به مرگِ سینمای آرژانتین، خون تازه‌ای جاری شد. عده‌ای فیلمساز جوان با دست‌های خالی، و با سرهای پرشور، می‌خواستند سرنوشت سینمای کشورشان را عوض کنند. شرایط اما چندان مساعد نبود. وقتی بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۴ تنها هفت فیلم در آرژانتین ساخته شد، خیلی‌ها فاتحۀ این سینما را خواندند. نسل دهۀ شصتِ سینمای آرژانتین، با فیلمسازانی بزرگ که دامنۀ فعالیتشان را تا اروپا گسترانده بودند، و با ایده‌هایی مبارزه‌جویانه که گروه‌هایی مثل سینه لیبراسیون (Cine Liberación) در سر می‌پروراندند، بدل شده بود به خاطره‌ای خوش از گذشته‌های دور که گویی سرنوشت مشترک تمام کشورهای در حال توسعه است. خلاصی از دیکتاتوری نظامی، بازگشت دموکراسی و حذف سانسور در دهۀ هشتاد، اگرچه امیدهایی را زنده کرده بود اما بحران‌های اقتصادی و فسادی که گریبان‌گیر دولت‌ها بود، برای سینمای آرژانتین، که دست عده‌ای مشخص و در خدمت ستاره‌های تلویزیونی بود، رمقی باقی نگذاشته بود. نسل نوظهور دهۀ نود، سینماگرانی بودند که کودکی‌شان را در دوران دیکتاتوری نظامی گذرانده بودند و می‌دیدند که با وجود یک دموکراسی نوپا، که از سال ۱۹۸۳ بازگشته بود، چطور کشورشان با وضعیتی بحران‌زده و اقتصادی ناپایدار دست‌وپنجه نرم می‌کند. این ناپایداری و اضطراب را آن‌ها در تصویرهای بدیعی که در فیلم‌هایشان از بوئنس آیرس ارائه می‌کردند به زیبایی‌شناسیِ تازه‌ای در سینمای آرژانتین گره زدند. فیلم‌های این نسل آشکارا از پیشینیانشان فاصله می‌گرفت، نه با سینمای ملی-هویتی دهۀ هشتاد نسبتی داشت، نه با سینمای سیاسی دهۀ شصت. نوعی رئالیسم در کارشان دیده می‌شد، همراه با استفاده از بازیگران غیرحرفه‌ای و اغلب نوجوان، که نشان می‌داد می‌خواهند راهشان را از جریان غالب سینمای آرژانتین جدا کنند. آرام‌آرام، مکان‌ها، پرسوناژها و داستان‌های تازه‌ای در فیلم‌ها پدیدار شدند. در آستانۀ هزارۀ جدید، آن‌هایی که سینمای آمریکای لاتین را دنبال می‌کردند دیگر متقاعد شده بودند با پدیده‌ای روبروییم که نامش را گذاشتند «سینمای نوین آرژانتین».

رنسانس در بوینس‌آیرس
مقدمه‌ای بر سینمای نوین آرژانتین
نوشتۀ مسعود منصوری


لینک نسخه کامل متن:

https://kokermag.com/close-encounters-51/

#مجله_سینمایی #مجله_کوکر #نقد_فیلم #سینمای_جهان #سینمای_آرژانتین

@kokermag #newargentinecinema #kokermag #koker #cinema #argentine #filmcritic #dossier
هفته دوم با سینمای آرژانتین

داستان‌هایی در نفیِ داستان
دربارۀ فیلم‌های ماریانو ژیناس و آلخو موگیشانسکی
نوشتۀ البرز محبوب‌خواه

اکنون بیش از سی سال از شروع جریان سینمای نوین آرژانتین می‌گذرد. فیلمسازان زیادی ذیل این جریان کار خود را از دهۀ نود شروع کرده‌اند که از آن میان فیلم‌های گروه کوچکی متشکل از آلِخو موگیشانسکی، ماریانو ژیناس، لائورا سیتارلا و آگوستین مندیلاهارزو در قالب یک کمپانی تولید فیلم به نام ال پَمپرو سینه (El Pampero Cine) شور و شوق سینه‌فیل‌ها را برانگیخته است. این نوشته سعی دارد دو سه ایده دربارۀ اهمیت تاریخی و زیبایی‌شناختی چند تا از فیلم‌های آن‌ها را که بیشتر از بقیه دوستشان دارم طرح کند.

لینک خواندن متن:
https://kokermag.com/close-encounters-52/

@kokermag #newargentinecinema
پیشنهاد دیدن در هفته دوم با سینمای نوین آرژانتین

داستان‌های شگفت‌انگیز (ماریانو ژیناس، ۲۰۰۸)

داستان‌های شگفت‌انگیز مثل تخیلات کیمیاگران قرون گذشته به دنبال ایجاد رابطۀ مستقیم بین انسان و کیهان‌اند. جایی‌که نه قضایا بلکه آزمایش‌ها، احتمالات و فرضیات وجود دارند و بنابراین از الگوی استدلال استقرایی بهره می‌برند. الگویی که از جزئیات شروع می‌کند ولی در نهایت جزئیات را بی‌اهمیت می‌کند. برای همین روایات این فیلم‌ها بیشتر از طرح مسائل، نقشه‌خوانی‌ها یا رمزگشایی‌ها را پیش روی خود دارند. طرح تدریجی معما راه‌حل تدریجی خودش را نیز هم‌زمان با خود پیش می‌برد. همچون نقشه‌ها یا اسرار گنج؛ به همان اندازه فانتزی و تخیلی که جدی و وسوسه‌کننده.

 

داستان‌هایی در نفیِ داستان
دربارۀ فیلم‌های ماریانو ژیناس و آلخو موگیشانسکی
نوشتۀ البرز محبوب‌خواه

لینک خواندن متن:
https://kokermag.com/close-encounters-52/

@kokermag #newargentinecinema
2025/02/01 03:55:34
Back to Top
HTML Embed Code: