Telegram Web
Audio
یک چیز دیگر هم هست
البته
من فکرمی‌کنم در
پترزبورگ خیلی‌ها موقع
راه‌رفتن باخودشان حرف
می‌زنند گویی این شهر
شهرِ نیم چه خول هاست
ما اگر یک ملت اهل علم
بودیم دکترهامان
حقوقدان هامان
فیلسوف هامان می‌توانستند
حسابی در پترزبورگ تحقیق
کنند در زمینهٔ کار خودشان
من هیچ‌جا را مثل
پترزبورگ ندیدم که اینهمه
بوالعجب اینهمه خشونت و
بی‌رحمی اینهمه سرخوردگی
و دلزدگی دوروبر آدم بچرخد
پایتخت روسیه است دیگر
بایدهم آینه تمام نمای روسیه
باشد.......
من خیال ندارم زندگی‌ام را
به‌خاطر تو به لجن بکشم
وقت طلاست حرفت را بزن
بعد ممکن است دیر باشد
.
آیا تاکنون چشمانی راکه
در آن‌ها خاکستر ریخته‌باشند دیده‌اید؟

منظورم چشمانی است که در آن‌ها
آثارِ غم‌انگیز آرزوهایی بی‌حاصل
خوانده‌ می‌شود.

چَشمانی که نمی‌شود
دَر آن‌ها نگاه کرد..


📓 سرنوشت یک انسان
•••📚🌒
🔥5
📚

▪️سه‌دسته از مردم هیچ‌گاه به‌درد
حکومت کردن نمی‌خورند :

۱ - ثروتمندان؛
چون این‌ها غالبا با مشکلات و دردهای
فقرا آشنا نیستند و زمانی‌که به حکومت
برسند غالبا به‌دنبال افزایش دارایی و
لذت‌های خود هستند.

۲ - فقیران :
چون این‌ها کمبودهای زیادی در زندگی
داشته‌اند، زمانی‌که به حکومت برسند
ناخودآگاه به‌دنبال جبران کمبودهای
گذشته هستند! پس به دیکتاتورهای
وحشتناکی تبدیل می‌شوند که
می‌خواهند به‌هرقیمت حکومت را
حفظ کنند.

۳ - علما و مردان خدا :
این طبقه خود را از نظر دانایی بالاتر
از نماينده خدا می‌دانند و انتقادپذیر
نیستند پس با هر نوآوری و اصلاحی
مخالفت می‌کنند.

💠 اما بدبختی زمانی است که علما
از طبقهٔ فقیر هم باشند،
پس هم می‌خواهند کمبودهای گذشته
را جبران کنند و هم انتقادپذیر نیستند
و از آنان چنان دیکتاتورهایی به‌وجود
می‌آید که مُلک و ملت به‌فنا خواهد
رفت. درحالی‌که بهترین گروه برای
فرمانروایی ،
طبقهٔ متوسط جامعه است ...

📘 سیاست
👤ارسطو

کسی‌که نمی‌تواند در جامعه زیست
کند و یا چندان به ذات خویش متکی
است که نیازی به هم‌زیستی با
دیگران ندارد، یا بايد جانور باشد یا
خدا... از کتابِ ؛ سیاست


امید، مثلِ رؤیا دیدن در بیداریه -ارسطو

@ktabdansh 📚📚
...📚
جایِ اشتباه باآدمِ اشتباه سوار شدم ..
هرکجا پیاده شوم درست است.
👍6👌3
کتاب دانش
📖 مطالعه ص ۷۶ - هیچکس در این مسیر منتظر من نیست. - وجودم غرق در عذاب است. کوچکترین حرکتی آزارم می‌دهد. - هرگز نخواهم فهمید چه‌چیزی در انتظارم بوده. - گم شده‌ام. هوا از دود سیگار درحال تبخیر است. صندوق‌دار پشت پیشخوان همان است که در انتظار من است. - لحظات…
📖 مطالعه ص ۸۳

رولبون، کینه عمیقی نسبت به این ابله
کوچک و دروغگو دارم. خیلی برایم
مهم است که رولبون آدم خوبی بوده
باشد. بی‌شک آدم رذلی بوده‌.
- البته کیست که نباشد؟ نمی‌توان
آرزوی زندگی بهتری از او داشت.
- اما آیا این زندگی را زیسته بود؟
رذالتش بی‌پرده، خودجوش، و علاقمند
به فضایل اخلاقی راستین.‌ چرا نباید
رمانی دربارهٔ زندگی‌اش بنویسم؟

سه‌شنبه اعتراف ( مسیحیان به گناهان
خود اعتراف می‌کنند )
مدتی است زود به زود خواب‌هایم را
به‌یاد می‌آورم.
نامه‌ای از آنی به‌دستم می‌رسد. جوهر
نوشتنش را هنوز عوض نکرده.
در توهمی مه‌آلود لبخندش را به‌یاد
می‌آورم. مسیو آنتوان روکانتن. از
خواندن اسمم خوشحال می‌شوم.
- وقتی نامه را بازمی‌کنم؛ توهمم شش
سال جوان‌ترم می‌کند. از پاریس گذر
خواهد کرد. ' حتما به‌دیدنم بیا '
سه‌شنبه اعتراف، حوصله‌سربر و راکد
است. به رستوران می‌روم.
احساس بیکاری و بیهودگی می‌کنم.
شش سال قبل با توافق دوطرفه از آنی
جدا شدم. نامه‌ای درتوکیو برایش
نوشتم؛ آنی عزیز من "
جواب داد: گستاخی ات را تحسین
میکنم. من هرگز آنی عزیز تو نبوده‌ام
و تو هم هرگز آنتوان عزیز من نبوده‌ای.
همیشه دلش می‌خواست لحظات
بی‌نقصی داشته باشد. جادوی محسور
کننده و مغرورانه ای داشت.‌ زیر بار
کلمات تلوتلو خوردم. سعی می‌کنم
حافظه‌ام را تجدید کنم.
- اما لبخندش از بین رفته، دیگر
برنمی‌گردد. - آیا فکرکردن به‌کسی‌
از گذشته امکان دارد؟ صداها، بوها،
نورها، همه را درون خود داشتیم.
برای کسی بازگو نمی‌کردیم و این‌گونه
بود که زنده می‌ماندیم. خاطره نیست
عشقی سنگدل و سوزان است. هیچ
سایه‌ای، هیچ گریزی، هیچ پناهی،
و بعد آنی ترکم کرد.
- من هستم چون به‌این فکرمی‌کنم
که نمی‌خواهم باشم.
- زمان شروع کرد به جریان یافتن.
- احساس توخالی بودن می‌کردم.
- حالا گذشتهٔ من چیزی نیست
جز یک خلاء بی‌انتها.
- این زمان حال من است.

- انگار هر چیزی را که یادگرفته ام
از کتاب‌ها می‌دانم



" درواقع قسمتی از رمان تهوع پاسخ به
همین پرسش است؛
سارتر در کتاب کلمات که در واقع
شرح حال سارتر از زبان خودش است
عنوان می‌کند: در تهوع کاملا صادقانه می‌گویم، می‌توانید حرفم را باور کنید
زندگی بی‌جهت و ناخوشایند همنوعانم
را نوشتم و زندگی خود را مبرا کرده‌ام. روکانتن بودم، از او برای نشان دادن
طرح زندگی خود بدون خودپسندی
استفاده کرده‌ام، درعین‌حال خودم
بودم، برگزیده و وقایع نگار جهنم. فتومیکروسکوپ شیشه‌ای و فولادی
خم شده روی پرتوپلاسمای خودش.
بنابراین ما ازطريق سارتر می‌توانیم
روکانتن را بشناسیم و بالعکس. "


📚 تهوع - ژان_پل_سارتر

ادامه دارد

...📚
👍1
یادبگیر که در برابرت، ساعت‌ها،
روزها و سال‌هایی خواهدبود که
کاملا داغونی و هیچ‌چیز نمی‌تونه
این حس رو عوض کنه،
نه دوست‌دختر جدید،
نه دکترها،
نه تغییر رژیم غذایی،
نه موادمخدر
نه تحقیر
و نه حتی خدا.

- چارلز بوکوفسکی


...📚
👍3👎1🤝1
داستان‌های کوتاه
نویسنده؛ کریستین بوبن
📝 دوره گرد 1

اتاق مطالعه خالی است، برای پذیرایی
چندان مناسب نیست. هیچ تجملی
نگاه را به‌سوی خود نمی‌کشد و سکوت
درون را نمی‌شکند. بااین همه، نوری در
اتاق تاریک شناور است که روشنایی
روز نیست. تا لحظه‌ای دیگر بال‌های زیستن،
مردن و مهر ورزیدن در اتاق به چرخش
درمی‌آید. برای این پرواز ، اندک چیزی
کافی است، زنبوری سیاه و سفید،
کتابی خوش .
سبدی هنوز بکر و دست‌نخورده، از واژه‌ها
و بنفشه‌های تازه.
از دنیا دل می‌بُری و کتابی می‌گشایی:
صندوقچهٔ سکوت، آشنا، مزین، که
اهریمنی مهربان یا فرشته‌ای ترشرو را
آزاد می‌کند. کتاب را می‌بندی و سرانجام
احساسی را به‌دست می‌آوری که نه از
واژه‌ها شکل گرفته و نه از آنِ جهان است:
مهربانی یا ناامیدی را. از خویشتن برون
می‌آیی تا مبادا به مبدأ نزدیک‌تر شوی،
تا نهایت پریشانی، که نهایت آرامش نیز هست.

خواننده غالبا به رخوت، شکیبایی و گریز
مبتلاست. این زوال زندگی، به گونه‌ای
زودرس، در هشت یا نه سالگی، بروز می‌کند
نشانه‌های آن، پیدایش هلال‌های سفید
بر ناخن روح است.

ادامه دارد.

@ktabdansh 📚
...🖊
👍2
همهٔ هیولاها از اول هیولا نبوده‌اند؛
بعضی‌هایشان هیولاهایی هستند که

اَز اَندوه هَیولا شُده‌اند - بکمن

•••📚🌒
👍3👏2
📚

🔹🔹🔹
آیا #میدانید چطور انسان‌هایی که
به اخلاق باور دارند دست به
شرارت می‌زنند؟

هیتلر مشروبات الکلی مصرف نمی‌کرد
و سیگار نمی‌کشید و عاشق موسیقی
و نقاشی بود. از ازار دیدن حیوانات
ناراحت می‌شد و برای اولین‌بار در
تاریخ اروپا، قوانین حمایت از
حیوانات را وضع کرد. وی حامی
محیط‌زیست و خانواده بود و به
زنان احترام می‌گذاشت. این
ویژگی‌ها در کنار کشتارهای وسیع
سردرگم کننده است بااین حال این
تضادها در هیتلر خلاصه نمی‌شود،

بی‌رحم ترین شکنجه‌گران هم چه‌بسا
پدرانی دلسوز باشند و از دیدن زخمی
در انگشت فرزندانشان ناراحت شوند.

پرسش اصلی این است که چطور
انسان‌هایی که باور قوی به
ارزش‌های اخلاقی دارند و در سایر
بخش‌های زندگی دل‌رحم هستند و
می‌توانند دست به اعمال غیراخلاقی
بزنند؟

پاسخ #بندورا استاد دانشگاه استنفورد
چنین است :

افراد معمولا دست به اعمال ناپسند
نمی‌زنند مگر آن‌که جنبه‌های
غیراخلاقی آن اعمال را برای خودشان
توجیه کرده باشند. "
او این حالت را غیرفعال کردن
کنترل درونی نامید.

این اتفاق چگونه روی می‌دهد؟
بندورا چند مکانیسم شناختی- روانی
را که می‌توانند باعث غیرفعال شدن
کنترل درونی افراد شوند توضیح داد:

۱ - توجیه اخلاقی: با تأکید بر اهداف
متعالی رفتار غیراخلاقی طوری
توجیه می‌شود که قابل دفاع یا حتی
ستایش آمیز به‌نظر برسد.

شستشوی مغزی هم مثالی از این
روش است.
تروریست‌های انتحاری باهمین روش
اقناع می‌شوند، پاک کردن زمین از
گناه، رفتن به بهشت موعود و ..‌.

۲ - تلطیف لغوی یا حسن تعبیر:
نامگذاری یک فعل غیراخلاقی با
کلمات متفاوت که چهرهٔ آن را
می‌پوشاند. فرماندهان در ابوغریب
از لفظ نرم کردن " به‌جای
شکنجه‌کردن استفاده می‌کردند و
رهبران نازی کشتار یهودیان را
پاکسازی اروپا " می‌نامیدند.
نمونه‌های دم‌دستی تر این روش
استفاده از اختلاس " به‌جای دزدی
و شیطنت به‌جای خیانت‌های جنسی
در ازدواج است ‌

۳ - مقایسه با دیگران:
در این روش فرد با مقایسه رفتار خود
با نمونه‌هایی بدتر از سوی دیگران
از عذاب‌وجدان خود کم می‌کند.
" آن‌قدر تو این کشور دزدی می‌شه
که از زیر کار دررفتن ما جلوش
هیچی نیست. "

۴ - جابجایی یا نقسیم مسؤلیت:
فرد دراین‌حالت مسؤلیت را بر گردن
یک منبع خارجی می‌اندازد یا آن را
میان جماعت بزرگی تقسیم می‌کند.
در قتل‌عام " می لای "
یک گروه از سربازان امریکایی
پانصد غیرنظامی ویتنامی را شکنجه
کردند، مورد تجاوز قرار دادند،
کشتند و بدن‌ بعضی‌ها را مثله کردند.
وقتی ۱۴ نفر از افسران بابت این
ماجرا محاکمه شدند مسؤلیت را
به گردن مافوق انداختند و البته
رفع اتهام هم شدند.

۵ - انسانیت زدایی از قربانی:
منطق کلی این روش مادون انسان
درنظر گرفتن سایرین است. هرچه‌
کیفیت انسانی قربانی بیشتر
خدشه‌دار شود، آسیب رساندن به او
سهل‌تر می‌شود.
کاکاسیا خواندن برده‌ها، کم‌عقل
دانستن زنان و ... درواقع پیش‌درآمدی
برای همین رفتارهاست.

۶ - مقصر دانستن قربانی:
در این روش خود قربانی مسبب اصلی
شرارت قلمداد می‌شود.
کارگرانی که بدرفتاری کارفرما را
دلیل دزدی خود می‌دانند،
متجاوزی که می‌گوید سر و وضع
قربانی تحریک‌آمیز بوده،
نمونه‌هایی از این مکانیسم است.

@ktabdansh 📚📚
...📚
2
تکامل_آگاهیاز_دون_کیشوت_تا_فاوست.pdf
5.9 MB
📚 #تکامل_آگاهی از
دون کیشوت تا فاوست.

رابرت الکس جانسون
انبوهی از بینش‌ها ، گام‌برداشتن
در مسیر تحولی مردانه

در این کتاب هر شخصیت نماینده خصوصیات یک منش و در پس آن
یک نوع رفتار است.
به عقیده دکتر رابرت جانسون ،
دن کیشوت نشانگر کودکی
معصومانه ماست.
هملت ؛ نمایانگر تردیدهای ما
در عمل و احساس و
فاوست ؛ در بر گیرنده خویشتن
راستین ماست که برای
به‌دست آوردن آن گذار از این دو
سطح آگاهی لازم است.

نویسنده #رابرت_جانسون

www.tgoop.com/ktabdansh 📚
.
2
هروقت نوجوانان،
دانشمندان بزرگ را آنچنان که
خوانندگان و بازیگران را
تحسین می‌کنند، تحسین کنند؛
تمدن به مرحلهٔ بالاتر خواهد رفت..

- برایان گرین


...📚
👏52👍2👌2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#انیمیشن کوتاه راهب و ماهی

اثر ؛ مایکل دوداک دویت
نامزد اسکار ۱۹۹۵

•• راهب و ماهی
داستان تک تک ما هست.

چه‌بسا ماهی‌هایی که هرروز نادیده‌شان
می‌گیریم و یا در پی شکار آن‌ها هستیم
و بااين کار آن‌ها را تبدیل به کوسه‌هایی
می‌کنیم که زندگی ما را می‌بلعند.


پس چه‌بهتر که ماهی‌های
زندگی‌مان را دریابیم.


@ktabdansh 📚📚
...📚
■■■
ما باید حقیقت را می‌گفتیم ..‌.
وَ حقیقت این بود:

نه، اصلا حالم خوب نیست.

اما هیچ‌کس نمی‌دانست چطور با شنیدن
این حقیقت کنار بیاید، بنابراین ما
راه‌های ديگری برای بیان آن پیدا
کردیم ...
موادمخدر، مشروبات الکلی، موادغذایی،
پول، بازوهایمان، بدن‌های دیگر،

ما به حقیقت خود، به جای
صحبت کردن از خود غیرواقعی مان ،
عمل کردیم؛
و گند همه‌چیز درآمد! اما ما فقط
می‌خواستیم صادق باشیم‌.

گلنن دویل ملتن

...📚
👍61
مَردُمِ این شهر از فرطِ بیچارگیِ
بیش از حد،
همه‌چیز را به شوخی گرفته‌اند.

👤 گیلین فیلین
...📚
👍11
Audio
ما برای این‌که بتوانیم نسبت
به بعضی‌ها نظر منصفانه‌ای
داشته باشیم اول از همه
خودمان را باید از شر
پیش‌داورانه و طرز
فکرهای رایج خلاص کنیم
در صداقت و صمیمیت حتی
اگر یک‌درصد دروغ و تزویر
باشد فوری نغمه ناسازش بلند
می‌شود و کار را به رسوایی
می‌کشاند چاپلوسی
هرچقدرهم که نتراشیده
و زننده باشد دست‌کم
نیمی از آن همیشه بنظر
حقیقت می‌آید ربطی هم به
موقعیت اجتماعی آدم‌ها و
این طبقه آن طبقه هم ندارد
همه را دربر می‌گیرد حتی یک
راهبه راهم می‌شود با تملق
از راه بدر کرد
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دنیا به جایی خواهد رسید که ؛
افرادِ باهوش از حرف‌زدن منع می‌شوند

تا باعث رنجش اَحمق‌ها نشوند ،
اکنون دقیقا هَمان دوران اَست.

داستایفسکی


••☆📚🌘
👍10😢1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تماشاکنید


عارفی به‌جنابِ مولانا پیغام فرستاد؛

اگر مطلوب را یافته‌ای
سکون و قرار گیر
اگر نیافته‌ای
این شور و رقص برای چیست؟

مولانا سرود؛
اگر تو یار نداری
چرا طلب نکنی
وگر به یار رسیدی
چرا طرب نکنی ..
🍃

برای ما و همسایه
این هفته
فرخ باد و شادمان
به هر کوی و هر خانه

📚 #کتاب_دانش

...🍃🌺📚
❤‍🔥21
📚
🔹🔹🔹
#حکایت

می‌گویند روزی شاه‌عباس در اصفهان به‌خدمت عالم زمانه شیخ بهایی رسید.

پس از سلام و احوالپرسی از
شیح پرسید: در برخورد با افراد
اجتماع اصالت ذاتی آنها بهتر است
یا تربیت خانوادگی‌شان؟
شیخ بهایی گفت: هرچه‌ نظر
حضرت اشرف باشد همان است، ولی
به‌نظر من اصالت ارجح است و شاه
برخلاف او گفت شک نکنید که تربیت
مهم‌تر است. بحث میان آن دو بالا
گرفت و هیچ‌یک نتوانستند یکدیگر
را قانع کنند. به‌ناچار شاه برای اثبات
حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد
تا حرفش را به کرسی بنشاند.
فردای آن روز هنگام غروب،
شیخ‌بهایی به کاخ رسید، بعداز
تشریفات اولیه وقت شام فرارسید،
سفره‌ای بلند پهن کردند ولی چون
چراغی و برقی نبود مهمانخانه سخت
تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی
به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع
به‌دست‌ حاضر شدند و آنجا را روشن
کردند، درهنگام شام، شاه دستی پشت
شیخ زد و گفت: دیدی گفتم
تربیت از اصالت مهم‌تر است،
ما این گربه‌های نااهل را اهلی و رام
کردیم که این نتیجهٔ اهميت تربیت است.

شیخ‌بهایی در عین اینکه هاج و واج
مانده بود گفت: من فقط به‌یک شرط
حرف شما را می‌پذیرم و آن این است
که فرداهم گربه ها مثل امروز چنین کنند.
شاه که از حرف شیخ سخت
تعجب کرده بود گفت:
این چه حرفی است، فرداهم مثل
امروز و امروز هم مثل دیروز،
کار آن‌ها اکتسابی است که با تربیت
و ممارست و تمرین زیاد انجام
می‌شود.
ولی شیخ دست‌بردارنبود که نبود.
تاجایی که شاه‌عباس را مجبور کرد
تا این کار فردا تکرار کند.
لذا شیخ فکورانه به خانه رفت.
او وقتی از کاخ برگشت، بی‌درنگ
دست به‌کار شد؛ چهار جوراب
برداشت و چهار موش در آن نهاد.
فردا باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت،
تشریفات همان و سفره همان و
گربه‌های بازیگر همان.
شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز
را تأکیدی بر صحت حرفهایش می‌دید،
زیر لب برای شیخ‌بهایی رجز می‌خواند
که، در این زمان شیخ، موش‌ها را رها
کرد. در این هنگام هنگامه‌ای بپا شد ؛
یک گربه به شرق دیگری به غرب آن
یکی شمال و این یکی جنوب .‌.‌.

این بار شیخ دستی بر پشت شاه زد
و گفت: شهریار یادت باشد اصالت گربه
موش گرفتن است. گرچه تربیت هم
بسیار مهم است ولی اصالت مهم‌تر است.
یادت باشد با تربیت می‌توان گربه اهلی
را رام و آرام کرد ولی هرگاه گربه
موش را دید به اصالت خود برمی‌گردد.

واین است حکایت بعضی تازه به
دوران رسیده ها ...

آن نخل ناخلف ک تبر شد زما نبود ؛
ما را زمانه گر شکند ساز می‌شویم.



بهاءالدین محمدبن حسین عاملی
معروف به شیخ‌بهایی؛ حکیم، عارف،
منجم، ریاضی‌دان قرن دهم و یازدهم
او مورد اعتماد شاه‌عباس بود.
ملاصدرا از شاگردان او بود.
نان سنگک از ابتکارات او برای
سربازان بود. این عالم بزرگ در اصفهان به‌کارهای معماری زیادی پرداخت...

@ktabdansh 📚📚
...📚
4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#سریال غرورآفرین شاهنشاه
کوروش بزرگ


#شاهنشاه_کوروش_بزرگ

کارگردان ; یاسمین مومیوند

قسمت پنجم

《احمد کسروی؛
آنان که تاریخ و فرهنگ خود
را ازدست داده‌اند مردم بدبختی
هستند، بدبخت تر از آن
کسانی‌هستند که در بازیافتن تاریخ
و فرهنگ ازدست‌رفته خود تلاش
نمی‌کنند. ولی این بدبخت ترین
مردم کسانی‌هستند که تاریخ و
فرهنگ خود را به ریشخند
می‌گیرند.》

@ktabdansh 📚📚
...📚
2025/07/14 03:30:53
Back to Top
HTML Embed Code: