Telegram Web
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جناب آقای پزشکیان خسته نباشید!

اگر فرصت کردید کلیپ فوق را اگر تا بحال مشاهده نکردید؛ ملاحظه کنید.
مگر در مناظره‌های انتخاباتی منتقد این خشونت و تحقیر نبودید؟!
مگر با کلام دلنشین نهج‌البلاغه وارد کارزار انتخاباتی نشدید؟!
مگر در خطبه ۲۷ علی(ع) نمی‌فرماید:

"به من خبر رسیده که مردی از سربازان معاویه داخل خانه مسلمانی و زن غیر مسلمانی که هم پیمان ما بوده(یهودی، نصرانی یا زرتشتی) شده و از پای آن زن خلخال و از دستش دستبند و از گردنش گردنبند و از گوشش گوشواره‌های او را کشیده و زن جز طلب ترحم یا قسم دادن آن مرد چاره دیگری نداشته است... پس اگر مسلمانی بعد از این حوادث از تاسف بمیرد نباید ملامتش کرد بلکه این مردن سزاوار است."

بسم الله! اینجا دو دختر مسلمان توسط چندین خانم چادری نیروی سردار رادان، مورد تهاجم قرار می‌گیرند و توسط یکی از برادران نیز این صحنه زشت و پلشت فیلم‌برداری می‌شود!
وااسفا که چادر را هم به ابتذال کشاندند!

بسم‌الله! آیا علی(ع)‌نفرمود "مرگ پس از این قصه پرغصه سزاوار است و ملامتی بر آن نیست؟!"

نهج‌البلاغه چه شد؟! به این زودی یادتان نرود!
آراء پر معنای مردم پیشکش!

۱۶ مرداد ۱۴۰۳
@lotfi_mojtaba
نامه‌ای به سردار سلیمانی در سال ۹۶

اشاره: ۱۸ مرداد سالگرد شهید محسن حججی است. در تیرماه ۹۶ همزمان با تک داعش و شهادت ۶۰ نیروی ایرانی، نامه‌انتقادی به سردار سلیمانی نوشتم. مرور آن بی‌فایده نیست:

✳️سخنی با سردار قاسم  سلیمانی

🔺سردار پاسدار جناب آقای قاسم سلیمانی

✍🏻واقعه اخیر شهادت مظلومانه محسن حججی دل سنگ را آب می کند و نمی توان در این غم نگریست و بر داعش و بانیانش نفرین نکرد. از شجاعت شما زیاد شنیده ایم اما شجاعت شنیدن کلام مخالف و منتقد چیز دیگری است. درست است که همه غرق احساساتیم ولی برای ابراز واقعیت ممکن است دیر شود.
🔺 واقعه فوق  در نوار مرزی در حومه التنف که بخش قابل‌توجهی از آن در اختیار نیروهای وابسته به ارتش آزاد سوریه و تحت آموزش ائتلاف بود انجام شده که مدتی قبل تحت کنترل نیروهای عراقی تحت حمایت ایران(حشد الشعبی) قرار گرفت.

🔺با توجه به این که علمیات آفندی به اتمام رسیده و عملیات پدافندی آغاز شده بود برای جلوگیری و مقاومت در مقابل تک یا پاتک دشمن آیا:
1. ملاحظات عمده در پدافند اعم از استفاده از زمین، تأمین، پشتیبانی متقابل،پراکندگی و... در منطقه مورد نظر رعایت شده بود؟
2. در هر منطقه پدافندی یک یگان از سه رده: تأمین، خط مقدم و احتیاط تشکیل می شود. نیروهای عمل کننده در منطقه مرزی فوق در کدام رده قرار داشتند؟
3. با توجه به دشت بودن منطقه، آیا ویژگی های پدافند در دشت رعایت شده بود اعم از: خاکریز مناسب، ایجاد سنگر،  و کمین های مربوط با کانال  و مواضع پشت خاکریز ها، رعایت استتار و اختفا و پراکندگی، کاشتن مین و...
4. فرماندهان، با عقبه برای آتش پشتیبانی(غیر مستقیم) در تماس بوده اند؟ آیا چنین آتشی از ناحیه خمپاره اندازها  بر دشمن نواخته شد؟
5. جنگ افزارهای لازم نیمه سنگین در مواضع و استحکامات مستقر و خط آتش آنان مشخص شده بود؟
6. آیا پیش بینی شده بود که در صورت رخنه دشمن پس از انجام ملاحظات پدافندی، فرمانده چه اقدامی برای بیرون راندن دشمن انجام دهد؟
7. نیروهای پشتیبانی به محل اعزام شدند؟
8.و اگر اقدامات فوق کارساز نبود برای خروج بدون تلفات و عقب نشینی، دهلیزهایی در نظر گرفته شده بود؟
و...
                                                                                  

جناب سردار سلیمانی!
این ها و بیش از این ها را حضرتعالی سال ها در جنگ تجربه کردید و در آکادمی های نظامی از لحاظ نظری آموختید. زمان جنگ با رعایت نکردن اصول فرماندهی و نظامی تلفات زیادی دادیم. نمونه بارز آن عملیات های شرق بصره و به ویژه فاو بود که فاو تنها پس از 36 ساعت بدست عراقی ها افتاد و سوگمندانه برای عبرت هم که شده کسی مورد بازخواست قرار نگرفت!
لطف کنید و یک بار دیگر فیلم تک داعش را مشاهده کنید. آیا به نظر شما ابتدایی ترین اقدامات پدافندی برای حفظ جان نیروهای عمل کننده انجام شده بود؟ چه کسی باید پاسخ گوی خون به ناحق ریخته نیروهای عمل کننده به ویژه شهید بی سر حججی عزیز باشد؟ کسی در دوران جنگ پاسخ اعتراضات شهید بهمنی و رستگار را نداد هنگامی که گفتند ما "فرمانده" زیاد داریم ولی "فرماندهی" نداریم!
✍🏻کلام پایانی: سلامتی شجاعتی که از شما برایمان گفته اند برایمان از قصور یا تقصیرهای احتمالی بگویید و مطمئن باشید ذره ای از ارزشهای امثال محسن حججی ها و دیگر شهدای کتائب سیدالشهدا کم نخواهد شد.

(مجتبی لطفی، فرمانده گروهان ضد زره گردان فاتحین، لشگر کربلا)
@lotfi_mojtaba
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلم شبیخون داعش و اسارت محسن حججی در تیرماه۹۶
👈   فیلم صحنه‌های دلخراشی دارد.
"سخنی با سردار سلیمانی"(پست قبلی را بخوانید)  
@lotfi_mojtab
چند پرسش فقط درباره فقط یک وزیر!

وزیر پیشنهادی دکتر پزشکیان برای وزارت کشور یکی از آن گل درشت‌هایی است که به دروازه خودی زده شده است به چند جهت:
۱. وی سردار سابق سپاه است که آخرین پست وی ریاست بر پلیس راه کشور بوده است این پست و پست‌های قبلی وی چه تناسبی با وزارت کشور دارد؟ این گزینه شعار تخصص‌گرایی پزشکیان را زیر سوال نمی‌برد؟!‌
۲. با کلی تبلیغات، برای اولین بار کارگروه‌ها و شورای راهبردی برای انتخاب وزرا تأسیس شد و سیاستمدار کارکشته‌ای چون ظریف بی مزد و منت، مدیر آن شد. بر اساس اخبار موثق چرا در انتخاب وزیر کشور اعتنایی به نظر این کار گروه نشده است؟!
۳. پزشکیان می‌گفت نمی‌خواهیم دعوا کنیم! چقدر خوب! بفرمایند گزینه وزرات کشور چه سنخیتی و شخصیتی و تجربه‌ای برای جلوگیری از دعوا، تنش و بحران‌های اجتماعی/ سیاسی دارد؟ چه برنامه مدونی در چنته دارد؟ پزشکیان می‌گفت به دنبال اصلاحات سیاست‌های داخلی است آیا وی در حد و اندازه اصلاحات سیاست‌های داخلی می‌باشد؟! ساده‌اندیشی است که فکر کنیم با نصب معاونت سیاسی قوی کار به پیش رود.
۴. سردار پاسدار اسکندر مومنی یار غار سردار رادان یعنی مبدع طرح نور (بخوانید تاریکی) برای برخورد تحمیلی با ماجرای حساس حجاب است آن هم با زدن و کوفتن! چه تضمینی وجود دارد که سردار مومنی خلاف جهت قولی که پزشکیان به مردم در باره حجاب داد عمل نکند؟ آیا قول و قراری از این سردار گرفته.اید؟! اصلا او در این زمینه کاره‌ای هست؟!

@lotfi_mojtab
یک موشک به چند بُز؟!

در خبرها آمده که روسیه در برابر سلاح، به کره شمالی بز صادر کرده است. کارکرد بزهای وارداتی برای تامین پروتئین کودکان کره‌ای اعلام شده است که از سوء تغذیه رنج می‌برند.
حالا چرا پول سلاح را تبدیل به بز کردند نمی‌دانم شاید به خاطر تحریم بانکی باشد شاید.

از زاویه دیگر مدیونید که فکر کنید کره شمالی طبیعت، رودخانه، مرغزار، و جنگل ندارد تا بتواند بز پرورش دهد.
این‌که با پول یک موشک اتمی یا هیدروژنی کره‌ای، چند تا بز می‌توان چاق و چله کرد تا بزاید و شیر دهد و از شیرش ماست و کشک حاصل شود تا کودکان کره شمالی در حدی مثل کودکان کره جنوبی، مشکل پروتئین نداشته باشند؛ در حیطه تخصص ما نیست و باید از یک چوپان گله بز پرسید!

مشکل آنجاست که روز و شب رسانه‌های کره شمالی کشور خود را گل و بلبل جلوه می‌دهند که در زیر این چرخ کبود، شادتر، توسعه یافته‌تر و پیروزتر از پیونگ یانگ یافت نشود و رهبری به مثل و مانندی کیم جونگ اون تخمش را ملخ خورده! و چنان از این گنده‌گویی‌ها صبح تا شب تکرار می‌شود که خود سازندگان و رهبر جوان کره شمالی باورش شده!
مثل ملانصرالدین شده که دید بچه‌های محل دور و بر خانه شلوغ می‌کنند و او از خواب ظهر بی‌خواب شد. وسط کوچه پرید و گفت چه نشسته‌اید که سر کوچه آش می‌دهند! بچه‌ها بدو بدو عزم سر کوچه کردند! ملانصرالدین به یک باره خلوتی اطراف را که دید؛ شک کرد که نکند راستی راستی آش می‌دهند! فلذا فی‌الفور با کاسه به دنبال بچه‌ها دوید!

این فقط قصه نیست و واقعیت صاحب منصبان مغروری است که خودپسندی و خودپرستی کاذب، فریبشان می‌دهد.
@lotfi_mojtaba
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دو قلوهای منتظر! اما...!
محمد ابو القمصان روز سه‌شنبه گذشته، در حالی که برای گرفتن گواهی تولد دوقلوهای تازه به دنیا آمده‌اش خانه را ترک کرده بود، با تماس همسایگانش دریافت که دو نوزادش با مادر و مادر بزرگ‌شان در حمله هوایی اسرائیل کشته شدند.
به گزارش اسکای نیوز، جومانا عرفه، مادر این دو نوزاد از طریق سزارین زایمان کرد و تولد دوقلوهایش را در فیس‌بوک اعلام کرده بود.
ایسال نوزاد دختر و برادرش عصر زمانی کشته شدند که تنها چهار روز داشتند. محمد و خانواده‌اش در پی هشدارهای اسرائیل برای تخلیه، از شمال غزه به مرکز این منطقه پناه برده بودند.

اسرائیل: با اخلاق‌ترین کشور جهان هستیم!
🔸سفیر اسرائیل در سخنرانی خداحافظی خود در سازمان ملل: «افتخار می کنم که نماینده با اخلاق ترین کشور جهان هستم. با اخلاق ترین کشور دنیا! گوش می‌کنی نماینده فلسطین؟»


🖊 فراموش نکنیم که بیش از ۷۰٪ چهل هزار شهید بمباران ها و عملیات نسل‌کشی صهیونیست‌ها در غزه، زنان و کودکانی مظلوم همچون همین فرشته ای هستند که با ما سخن می‌گوید.
عرق شرم بر  ما آدمیان!
لعنت به جنگی که دستاوردش تلفات کودکان و زنان بی‌گناه است!
@lotfi_mojtaba
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در همین راستا ماجرایی را نقل می‌کنم که یکی از دوستان من در حوزه قم نقل کرد:

« روزی با جمعی طلاب از یک مدرسه در قم، برای تجمع روبروی جامعه مدرسین حرکت کردیم. آن روز در جامعه مدرسین جلسه‌ای برگزار و قرار بود در باره مراجع جایز التقلید اعلامیه دهند. عمامه به‌سری که بعدا از کارشناسان مذهبی صدا و سیما و منبری رسمی شد، پشت تریبون رفت و خوابی از آیت‌الله بهجت نقل کرد که:
«روزی در جلسه‌ای وارد شدم و دیدم امام زمان با جمعی از بزرگان حضور دارند. کنار امام زمان یک جای خالی نگه داشته بودند. پرسیدم جای کیست؟ گفتند جای آقای خامنه‌ای را نگه داشتیم. و بعدا ایشان که وارد شد، همگی و از جمله امام زمان جلوی پای ایشان بلند شدند و آقای خامنه‌ای را به کنار خودش دعوت کرد.»
راوی می‌گوید من مدتی بود با گوینده دوست بودم و تعجب کردم که تا به حال این خواب را برایم نگفته بود! از او پرسیدم این داستان را کجا ساخته و پرداخته کردی؟! گفت: "جای خاصی نبود، در همین مسیر خیابان صفاییه که داشتیم می‌آمدیم به ذهنم رسید!"

این را نوشتم که اگر فردا روزی این داستان‌سرایی و خواب نیز رنگ تاریخی به خود گرفت، مسیر و پیشینه‌اش مشخص باشد.

@lotfi_mojtaba
گردنه صعب!

یکی از نمایندگان مجلس که به عنوان مخالف وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان در صحن علنی صحبت می‌کرده گفته: "به خاطر برخورد با بی‌بی‌سی رای نمادین مخالف من با وزیر اطلاعات به رای مثبت تبدیل شد."

یکم. مجلس کنونی در پهنه سیاسی و تاریخ مجلس ایران سکه است. از جهتی که برخی از استنطاق و بازجویی و تفتیش عقاید وزرای پیشنهادی آقای پزشکیان کم نگذاشتند. جالب اینکه حتی در جایی که یک وزیر سکوت هم کرده و در باره فلان واقعه حرفی مطابق میل حضرات نزده نیر، متهم و مجرم شناخته شد!
دوم. نماینده مذکور از "رای نمادین" سخن به میان آورده! از این مجلس یاد گرفتیم که رای نمادین هم یکی از انواع رای دادن است! بیچاره مردمی که رای حقیقی و درست و حسابی دادند تا نمایندگان در حیطه قانون‌گذاری و... رای نمادین بدهد یا ندهد!
سوم. یاد گرفتیم که همین رای نمادین می‌تواند با انگولک کردن انگلیس به واسطه شبکه‌اش BBC، به کلی دچار چرخش شده و ۱۸۰ درجه عوض شود!
چهارم. از شورای نگهبان که با تایید صلاحیت چنین نخبگانی فهیم کشور را در مسیر پیشرفت و رسیدن به قله، تجهیز می‌فرمایند، تقدیر و تشکر می‌نماییم.

برای دکتر پزشکیان که بتواند کابینه پیشنهادی را از گردنه‌ای چنین صعب، سربالایی و پر سنگلاخ به سلامت عبور دهد آرزوی موفقیت داریم که گام مهمی در تغییر ریل مدیریت کشور برخواهد داشت.
و لابی و رایزنی وی با نمایندگان معتدل که حتی در اردوگاه اصولگرایان هستند در این ساعات باقی مانده بسیار مهم است و رئیس مجلس نیز با امتحان بزرگی روبرو است.

@lotfi_mojtaba
دیوانگی!

مسعود پزشکیان در مجلس این تصور که کشور را با روش فعلی بتوان به جایی رسانید، "دیوانگی" خواند!
قاعدتا خطاب پزشکیان به ما رانده‌شدگان از همه جا نیست بلکه مرادش مشخص است.
پزشکیان، طبیب است و می‌داند تشخیص مقدمه درمان است لذا تشخیص دیوانگی در طی مسیر فعلی، بسیار مهم است.
به لحاظ تشخیص پزشک، مناسب آن است که پاره‌ای از خلقیات دیوانگی و دیوانگان را مرور می‌کنیم:
۱. دیوانه فاقد بینش درست یا ناقص از تحولات و واقعیات پیرامونی است.
۲.نوعا با توهم و وهم‌پنداری در اندیشه، گفتار و کردار روبروست. توهم همه حوزه‌ها را زیر ضربه قرار می‌دهد.
۳.در قضاوت‌های خود نسبت به دیگران و حتی خودش، دچار اختلال درک است؛ دشمن را دوست و دوست را دشمن می‌پندارد.
۴. دوستی بلند مدت با کسی ندارد زیرا فاقد درک درستی از دوستی است.
۵. به دفع، ضدیت و رنجاندن دیگران اهمیت نمی‌دهد.
۶. خیلی راحت دروغ می‌گوید.
۷.راه حل مساله را تنها از طریق خشونت‌ می‌پیماید زبانی و فیزیکی.
۸. نبود قوه عاقله یا ضعف آن موجب عدم تجربه اندوزی از گذشته و آینده نگری در اوست.
۹.دیوانگی ،خودپسندی و خودشیفتگی در پی دارد. خود به تنهایی تصمیم می‌گیرد.
۱۰. به قضاوت دیگران اهمیت نمی‌دهد زیرا زشت و زیبا برایش تفاوت نمی‌کند.
۱۱. به آرامش دیوانه نمی‌توان اعتماد کرد به قول نجف‌آبادیا: حالاش به یه دقش نیمیگد!
۱۲. فقط دیگرانی را می‌پسندد که چون خودش دیوانه‌اند.
۱۳.حد و مرزی برای خود نمی‌شناسد.
۱۴.بی محابا و با تهور است و حتی به فکر سلب سلامتی و منافع خودش هم نیست.
و....
و از همه مهم‌‌تر این‌که اگر به او خطاب دیوانه کنی خشمگین می‌شود و خود را در قله عقل و عقلانیت در میان موجودات هستی می‌نشاند!

@lotfi_mojtaba
غربت یا فرصت سوزی؟!

کافی است در باره غربت شیعه و این واژه سرچ کنید به جز مداحی مداحان چیز دندان‌گیری موجود نیست مانند این نوحه:
ای مادر سادات شد از کرم تو/ جمهوری اسلامی ایران حرم تو/ اغیثینی برای غربت شیعه دعایی کن/ اغیثینی علی علی بگو گره گشایی کن.

از زمان غیبت کبری تاکنون این روضه و این واژه بر سر زبان‌ها است و مداحان و ذاکران و اهل منبر مدام آن را تکرار می‌کنند. مراد آنان از این واژه گذشته از واقعیت‌های تاریخی حیات امامان شیعه و شیعیان است که تحت ستم بنی عباس و بنی امیه بودند، یا کشورهایی که اقلیتی از شیعه را به خود اختصاص داده و مورد اذیت و خشونت تکفیری ها قرار می گیرند؛ دیگر مصادیق این غربت را قبرستان بقیع در شهر مدینه می‌دانند که چهار امام شیعه در آن مقبره خاکی دارند و نوعا حضور بر سر این مزارها ممنوع است.
گذشته از این نوع نگاه، «غربت شیعه» را در جای دیگر با زاویه دید دیگری باید عزا گرفت و برای آن نوحه خواند و به سر و سینه زد! و آن زاویه دید را با توجه به علل و عوامل بسیاری این چنین ترسیم کرد: «عقب ماندگی شیعه به واسطه فرصت سوزی!»
نیازی به آمار و ارقام و فکت نیست و کافی است شهروند و جوان ایرانی به یکی از کشورهای مسلمان نشین همسایه مانند ترکیه، امارات، عربستان و حتی عمان سفر کند تا غربت شیعه را با مقایسه توسعه و پیشرفت کمی و کیفی این کشورها دریابد و برای او پرسشی مطرح می شود که ایرانی که دارای حکومت شیعی است، آیا هوای چهار فصل ندارد؟ منابع زیر زمینی کمتری دارد؟ جاذبه‌های توریستی و آثار باستانی فاخر ندارد؟ نیروی انسانی نخبه و تحصیل کرده ندارد؟ تمدن چند هزار ساله ندارد؟ سابقه تاسیس دانشگاه در این ایران عقب‌تر از اینان است؟ آموزه‌های دینی و شیعی برای پیشرفت و آبادی و عمارت بلاد ندارد؟ مرامنامه و فرمان حکومتی امام علی(ع) در چگونگی حکمرانی ندارد؟ و... و هنگامی پاسخ می‌شنود که ایران شیعی همه اینها و بلکه بهترش را هم دارد، چه قضاوتی می‌کند؟ و رگبار پرسش‌های بعدی وی آغاز می‌شود که چرا؟! پس چرا سهم ما از توسعه همه جانبه در دنیای کنونی با توجه به ظرفیت‌هایی که در منابع طبیعی و انسانی داریم و سهم ما در تجارت خارجی، آرامش و رضایتمندی شهروندان از یک زندگی معمولی اصلا قابل توجه نیست؟ و... چرا برخی آرزوی آن حکومت ها و توسعه را دارند و برخی آن را به رخ می‌کشند؟
دکتر محمد السلمي رییس اندیشکده "موسسه بین المللی مطالعات ایران" با مطلبی که در روزنامه سعودی "عرب نیوز" نشر شده، از غبطه و حسرت ایرانی‌ها از دستاوردهای الگوی توسعه عربستان سعودی طی ۸ سال گذشته خبر داده است.
او در این یادداشت نوشت: منطقه خاورمیانه در حال حاضر مرحله جدیدی از رقابت موازی را تجربه می کند. این رقابت بر سر مدل جذاب حکمرانی و توسعه و همچنین سرمایه‌گذاری در منابع انسانی متمرکز شده است و عربستان سعودی بیش از 8 سال پیش این مدل را انتخاب کرد. وی پس از به رخ کشیدن این مدل و چشم انداز 2030 عربستان، می نویسد: این تحولات در عربستان سعودی از نزدیک توسط جوانان جاه طلب در سراسر منطقه دنبال می‌شود، به ویژه در کشورهایی که عربستان با آنها روابط ایده آل نداشته و یا مانند ایران با آن کشورها روابط تیره‌ای دارد. دگرگونی‌هایی که می‌توانیم آن را مدل سعودی بنامیم، بر بسیاری از جوانان ایرانی تاثیر گذاشته است که به‌دقت آنچه را که در کشورهای همسایه، به‌ویژه کشورهای عربی خلیج فارس در حال وقوع است، زیر نظر دارند. دولت‌های متوالی در تهران وعده‌های بزرگ متعددی را می‌دهند و سعودی در حال پیشرفت، پیشروی و شکوفایی است و کشورهای رقیب بهتر است از این موضوع درس بگیرند و الگوی حکمرانی و توسعه پادشاهی سعودی را بپذیرند!
متن کامل نوشته وی را بخوانید: https://www.asriran.com/fa/news/900867
@lotfi_mojtaba
خبرهای مثبت!

خبرهای زیر را مرور کنیم:

۱. رهبری در دیدار سعید جلیلی، به وی متذکر شده که افراد تند و غیر قابل کنترل را از خودش دور کند.
۲. رهبری پرداخت ۱۰۰ میلیون دلار از صندوق ذخیره ارزی به پزشکیان را دستور داده تا مطالبات گندم کاران و ظاهرا پرستاران و... پرداخت شود. این اجازه در نوع خود بی‌سابقه ارزیابی شده است.
۳. با توافق رهبری بالاترین حضور بانوان در دولت انجام شد.
۴. رهبری در دیدار امروز (ششم شهریور) آب پاک را روی دست پایداری‌ها و حسین شریعتمداری و مخالفان پزشکیان ریخت و از مشورت، هماهنگی و تاکید خود بر انتخاب برخی وزرا که مدعای پزشکیان در مجلس بود، صحه گذاشت.
۵. رفع حصر آقای... صادر شده و رسما رفع حصر خواهد شد و منتظر رفع حصر بعدی هستیم بدان امید!

۶. ظریف قرار است در همان معاونت راهبردی رئیس جمهور کار کند.

ذوق زدگی در کار نیست اما از نتیجه کنار هم گذاشتن این گونه خبرها و رویدادها، خوشحالیم زیرا تیپ پزشکیان و انتخاب توسط انتخاب کنندگان، مانند احمدی‌نژاد یا رئیسی نیست که این هماهنگی و اخبار خوش از سوی بالاترین نهاد حاکمیتی، طبیعی جلوه کند. جامعه نیز با احتیاط در حال محک زدن وفاق گفته شده است تا ثمرات آن‌را مشاهده کند و البته عجله کار شیطان است.
در هر صورت کمک و همیاری به پزشکیان بیش باد! و امیدواریم سرانجامش پیشرفت و رضایتمندی مردم مظلوم ایران را در پی داشته باشد؛ به پای هر کسی می‌خواهد نوشته شود تفاوتی نمی‌کند زیرا هدف عزت ایران و ایرانی است.

@lotfi_mojtaba
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی سرداری سخن از قلم کردن دست و پا، سر دهد!
وقتی او به جای محکمه حکم محاربه صادر کند!
وقتی از حقوق متهم همانی می‌داند که می‌گوید!
وقتی می‌گوید متهم حقوقی دارد زمانی که تحویل قانون شود!
و...
چه انتظاری داریم فلان افسر و سرباز چه‌ها نکنند با یک متهم که جنازه اش تحویل خانواده شود؟!

"آورده‌اند که نوشین‌روانِ عادل را در شکارگاهی صَید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند: از این قدر چه خَلَل آید؟ گفت: بنیادِ ظلم در جهان اوّل اندکی بوده‌است هرکه آمد بر او مَزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.

اگر ز باغِ رعیّت مَلِک خورد سیبی
بر آورند غلامانِ او درخت از بیخ

به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ"

(سعدی، گلستان، باب اول، سیرت پادشاهان)

 
@lotfi_mojtaba
《۷۲/۹ درصد معتقد به جدایی دین از نهاد سیاست》

در سال ۵۸ مردم به جمهوری اسلامی رای دادند.
و سپس به قانون اساسی رای دادند که بالاترین راس حاکمیت آن برکشیده از نهاد دین و حوزه علمیه باشد.

امروزه و پس از ۴۳ سال، اکثریت قابل توجهی اعتقاد به عینیت دین با سیاست ندارند و تنها ۲۲/۵ درصد موافقند!

راحت‌ترین تحلیل برای این تغییر و تبرئه ناکارآمدی خود، پناه بردن به تئوری "توطئه دشمن" است!

(منبع جدول، پیمایش ملی وزارت ارشاد، آبان ۱۴۰۲)

@lotfi_mojtaba
از سلطان نشین عمان کمتریم؟!

حالا که قرار است فرمان به سوی وفاق ملی بچرخد، حالا که ناترازی‌های گوناگون و هول‌انگیز کشور را فرا گرفته تا جایی که رهبری در دیدار با هیات دولت به نبود فرصت و نبود پول اذعان کرد، در این مسیر محتضری روی دست مانده که برای احیا به تدبیر و عقلانیت و انعطاف نیاز است. دیگر نمی‌توان گفت حرف مرد یکی است و اینجا باید مردان حاکم، با نگرش به پرونده و کارنامه سیاسی خویش، حرفشان دو تا شود.
پر کردن گسل‌های ژرف و وحشتناک کنونی نیاز به همدلی و مدارا دارد. سخن ساده اینکه کاری بتوان کرد کارستان! و آن اینکه نظام از محصوران: میرحسین موسوی، خانم رهنورد و مهدی کروبی، و زندانیانی مانند مصطفی تاج‌زاده ضمن آزادی، بخواهد در مسیر پیشرفت و عدالت و رسیدن و وضعیت مطلوب به حاکمیت مشاورت و کمک کنند.
این نه اینکه سیره پیامبر است(آل عمران/ ۱۵۹) بلکه در دنیای معاصر نمونه دارد. نمونه بارز آن کشور عمان است.
این آرزوی دست نیافتنی مرا یاد خاطره‌ای انداخت:
سال اول یا دوم دولت اصلاحات بود که عطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت خاتمی به قم آمد و در جمع تعدادی از روحانیون حاضر شد. (جلسه در یک منزل شخصی بود و وی جرات نمی‌کرد در مکان عمومی با روحانیون دیدار کند!)
القصه! بحث دکتر مهاجرانی به چگونگی برخورد با مخالفان از جمله آیت الله منتظری و حصر ایشان کشید. وی خاطره‌ای گفت درس آموز که پس از سال‌ها هنوز در گوشم هست. می‌گفت:
☀️سفری داشتم به سلطان نشین عمان و با عبدالعزیز الروسی وزیر اعلام آن کشور ملاقاتی رسمی داشتم. وی پس از این ملاقات مرا به خانه‌اش دعوت کرد. سخن از گذشته‌اش را به پیش کشید و گفت:
🔸در دوران دانشجویی با تعدادی از دانشجویان از جمله یوسف بن علوی، جزو مخالفان سرسخت سلطان بن قابوس بودیم. گرایش‌های چپ داشتیم و چونکه از رهبران پارتیزانی ظفار بودیم گاهی حمله و تحرکات مسلحانه انجام می‌دادیم. مدتی بعد دستگیر شدیم. ما را به زندان بردند. زمانی نگذشته بود که من و همراهانم را از زندان بیرون آورده، سر و صورت اصلاح کرده، لباس رسمی پوشیدیم. گفتند سلطان بن قابوس شما احضار کرده است. پیش خود گفتیم اعداممان حتمی است! ما را نزد وی بردند. سلطان ما را احترام کرد و نزد خود نشاند. تعجبمان بیشتر شد. سر سخن باز کرد. از گذشته تا حال گفت، از وضعیت کشور و این‌که با تفکرات چپ و کمونیستی کشور به سرانجام نمی‌رسد با دلیل و آمار و منطق مجابمان کرد و گفت: "ما راهی را برای پیمودن آغاز کردیم. شما درس خوانده‌های کشورید حیف از شماست که در زندان باشید. گذشته‌ها گذشت. من چند پیشنهاد برای شما دارم اول اینکه: سرمایه‌ای در اختیارتان می گذارم، با خانواده به هر کشور خارجی مایلید مهاجرت کنید و تا آخر عمر با عزت زندگی کنید. یا اینکه: به شما سرمایه و امکانات می‌دهم تا به کار کشاورزی و تولید بپردازید و یا اینکه خواهش می‌کنم به من برای مدیریت و توسعه کشورمان کمک کنید، من مدیرانی متخصص می‌خواهم و اگر مایل هستید همراهم باشید." در بهت به سر بردیم. در پوست خود نمی‌گنجیدیم و با آغوش باز راه سوم را انتخاب کردیم و سلطان بن قابوس هر یک را به مقام وزارت، و مشاوره منصوب کرد و من وزیر امور اعلام و بن علوی وزیر خارجه شدیم.

🔸مرادم از ذکر این خاطره شیوه کار است و اینکه آیا متصدیان و حاکمان ما از سلطان کشور کوچکی مانند عمان، کمترند؟!
@lotfi_mojtaba
می‌رسد شکوه آزادی؟!

🔸سرکار خانم فخرالسادات محتشمی پور
سلام علیکم

در هفته گذشته هم نامه آقا مصطفای عزیز را از زندان و هم دردنامه شما را که در دهه آخر صفر هر دو روضه‌ای جانسوز بود، خواندم.
هر دو روضه بود و روضه خوانش سید مصطفی و شما بودید و هر دو کافی بود برای دل شکستن و آه کشیدن برای مظلوم اما نمی‌دانم چرا دل‌هاشان که بسان سنگ شده از آه مظلوم ترک بر نمی‌دارد.
نوشته بودید: مصطفی خبر حوشحالی آزادی برخی را داد و به وی گفتم می‌گم لابد نوبت تو هم نزدیک است که خندید و گفت دوباره احضاریه جدید برایم آمده! لبخند بر لبانم می‌‌خشکد!
به عنوان همدردی که بارها طعم تلخ بازداشت پیش چشم همسر و بچه‌ها، انفرادی، محکومیت و تبعید را چشیده و درد جانکاه نبودن در کنار کودکان و نوجوانان را همسرم به دوش کشید؛ نمی‌خواهم جمله تکراری سفارش به صبوری را بکار برم زیرا گفتنش سهل و ممتنع است و این حلوای تلخ را تا نخورند ندانند.
از عمق علاقه شما به سید مصطفی آگاهم؛ یادتان هست ۱۶ یا ۱۷ سال پیش روز عیدی آمدید قم خانه آیت‌الله منتظری؟ ایشان به رسم معمول یک اسکناس دوهزار تومانی تا نشده عیدی می‌داد و شما پس از گرفتن عیدی گفتید: آقا! سهم آقا مصطفی را هم بدهید. آقای منتظری سهم مصطفی را داد و از باب مطایبه فرمود: ببخشید کم است بگذارید جلوی آینه دو برابر می‌شود.
امسال در دفتر آیت‌الله صانعی شما را دیدم، چهره خندان بود اما چشم‌های فراغ دیده چه؟!
گویا سید مصطفی چند روز یکبار زنگ می‌زند.
این بار اگر تماس گرفت این جمله آیت‌الله منتظری را به یادگار برایش نقل کنید که: زندان اصلش زنده‌دان بوده! زنده‌ها را زندانی می‌کنند!

در این فرصت می‌پرسم از رئیس قوه قضائیه و به ویژه رهبر جمهوری اسلامی که:
مجموع حکومت پیامبر(ص)، حضرت علی و امام حسن، در تاریخ اسلام هر چند سال که هست، به کدامین دلیل زندانی سیاسی نداشتند؟! مخالف نداشتند که داشتند آن هم از جنس منافقین‌اش و خوارج سخندان و مسلح! اما در تاریخ حتی نام یک زندانی سیاسی در کارنامه حکومتی آنان ثبت شده است؟!

... وآیا روزی خواهد رسید که زخم‌های دل و غم‌های فروخفته و بغض‌های مانده در گلو و آه شب و نیمه شب مردان و زنان مانده در حبس، جای خود را به شکوه آزادی دهد؟! شکوهی که چشمان منتظر و دوخته به در را روشنی بخشد؟
شکوهی که حاکمان نیز از آن بی بهره نخواهند بود، اگر بدانند.

باز هم سلام برسانید./ با تقدیم احترام

@lotfi_mojtaba
آمار نگران کننده از وضعیت کشور هر روز بر نگرانی از آینده می‌افزاید و این در حالی است که تق آماری که در دولت گذشته از پیشرفت داده می‌شد در آمده و نوعا نقش بر آب!
کسی از صاحب منصبان از آن دولت نمی‌پرسید که پس نمود این آمارستان شما کجاست؟! سفره که کوچکتر شد! و این همه تمجید چرا؟!
این همه مارش پیروزی و پیشرفت ادعایی برای تعالی چنان با واقعیت تراز نبود تا جایی که رهبری از کمبود "فرصت و پول" و کار زیاد در دیدار با دولت پزشکیان سخن به میان آورد.
وضعیت ناترازی‌ها نشان از آن دارد که علاوه بر خسارات مستقیم و غیر مستقیم تحریم و نبود رابطه با دنیا، عدم تعادل در صرف هزینه‌ها در پروژه‌های اقتدار پندار نظامی از جمله، و عدم هزینه در امثال برق و گاز و محیط زیست، دارو و آب، کار را به جایی رسانده که در تصور هر ناظر دلسوز، تصویر فوق  (که در کودکی به عنوان چیستان و راه فرار مطرح بود)  تداعی کننده وضع امروز ما است.

شما چه تصوری دارید؟ به جای هر یک از این تهدیدهای درون تصویر، چه چیزی را برای اکنون کشور جای‌گذاری می‌کنید؟! راه برون رفت چیست؟!
با این توضیح که پزشکیان ادامه روش فعلی برای پیشرفت را دیوانگی می‌داند!

@lotfi_mojtaba
حواسمان به دوستان احمق، کاسب‌کاران و دشمنان زیرک هست؟!

امروز کلیپی دیدم که تاریخ آن مشخص نیست اما در یک جشن نیمه شعبان سخنانی را سیدی ایراد می‌کند مبنی بر اینکه:

" امام زمان در دوران ریاست جمهوری حضرت آقای خامنه‌ای نماینده‌ای را به خدمت ایشان می‌فرستاد و رهنمودهایی می‌دادند ولی بعد از اینکه ایشان رهبر شدند، از واسطه خبر نشد، نگران شدیم و بعد از پیگیری از واسطه، معلوم شد پس از این، خود آقا امام زمان به دیدار رهبری می‌روند."

گوینده، نقل خود را مستند به یک واسطه می‌کند به نقل از مسئول دفتر رئیس جمهوری آن زمان!

قاعدتا سازندگان این سنخ جعلیات و ترّهات در طول تاریخ از سه حالت خارج نبودند:

۱. طرفداران و ذوب شوندگان جاهل و سبک مغز که فکر می‌کردند با جعل کرامات، مقام و منزلت مرادشان را اوج می‌بخشند و وقتی عوام کرامات را بشنوند، دل‌هاشان به سوی آقاشان‌ متمایل‌می‌شود.

۲. کاسبانی که با بالا بردن منزلت صاحب منصبی، در ظل بالا کشیدن آن صاحب قدرت یا مکنت و علم، به دنبال چریدن و رسیدن به پاره تخته‌ای از قدرت و مکنت بودند. این طائفه رگ خواب را به خوبی جسته‌اند.

۳. دشمنان و حسودان دانا و زیرک که با جعل خرافه و غلو در صدد بی آبرو و اعتبار کردن عالم یا صاحب منصبی بودند که با زر و زور نمی‌توان وی را فریفت و مریدانش دست از علاقه و ارتباط با وی بر نمی‌دارند. در این حالت بهترین روش و کم هزینه‌ترین، جعلیات و گنده‌گویی‌های مرسوم است که هم ممکن است آن آقا خوشش آید و به خود غرّه شود. خاقانی گوید:
مشنو ترّهات او که بیمار/پر گوید و هرچه روز بحران.
و هم ذوب‌شدگان را طرب و شادابی و شادمانی که الحمدلله پی هر کسی نرفتیم! اما امان از زمانی که پرده از پس افتد! که همه چیز به باد فنا خواهد رفت.

شناخت هر یک از سه طایفه و شگردهای آنان به ویژه سومی در میان ملل عقب مانده عملی صعب و سخت است.
حواسمان به ترّهات هست؟!
@lotfi_mojtaba
آنان بیدارند!

زمانی که گفته می‌شد اگر هر مسلمانی یک سطل آب روی اسرائیل بریزد، اسرائیل را آب می‌برد، سپری شده است. گرچه این شعار تشبیهی برای اتحاد مسلمانان علیه اسرائیل بود اما امروزه با سیر شگرف و شتابنده تغییر و تحولات در دنیا نمی‌توان از این شعارها سر داد و حتی نمی‌توان در پس از هر کنش این رژیم موشکی حواله کرد زیرا زمانه احمق و کوچک فرض کردن طرف مقابل نیز گذشته است. در زمانه جنگ و کارزار برای تشجیع نیروی خودی با تبلیغات و رجزخوانی طرف مقابل را ضعیف و حقیر جلوه می‌دهند اما این دلیل نمی‌شود که این شگرد موقت به عنوان راهبرد و قاعده اتخاذ شده و خود را دست برتر بدانیم. البته این بدین معنی نیست که حتما طرف مقابل را خیلی قدرتمند حساب کنیم بلکه قدرت و ضعف در دنیا رابطه الاکلنگی دارد یعنی هر مقدار که ما دچار ضعف حکمرانی راهبردی در داخل و سیاست خارجی شویم اسرائیل یا هر جای دیگر قدرت می‌گیرد و به عکس. باید پذیرفت که تحلیل و شناخت واقعیت با زاویه دید نادرست، ساده لوحانه (و بعضا ریاکارانه و منافقانه)، همیشه ما را دچار ضعف در عمل کرده و خواهد کرد و تنها کاربرد شعارهای داده شده در خیابان و تظاهرات و مانند آن، در لحظات همان خیابان و پشت تریبون است و برای هشتک «حریفت منم» به درد می‌خورد و برای نماهنگ و سرودسازی و پخش از صدا و سیما که اسرائیل سال دیگر بلکه امسال نابود می‌شود فایده دیگری ندارد!
همین انفجارهای وسایل ارتباطی در لبنان که اعضای حزب الله، مردم عادی و زن و بچه مردم را هدف گرفته، چه واکنشی داشته است؟ در مقابل برخی که آن‌را نشان از شکست اسرائیل می‌دانند؛ سید حسن نصرالله که در نوک فلش جنگ با اسرائیل قرار دارد در یک واکنش واقع گرایانه با صداقت و شفافیتی که لبنانی‌ها انتظار دارند، می‌گوید: «بله ، ضربه بزرگی خوردیم اما این جنگ است شکی نیست که ضربه امنیتی انسانی بزرگی در تاریخ مقاومت خوردیم و متحمل شدیم. می‌دانیم که دشمن برتری تکنولوژی بر ما دارد» همین اظهارات را بگذارید کنار سرداری از ایران که برای وی پیام داده و «این اقدام را بدون تردید از سر استیصال شکست‌های پیاپی اسرائیل دانسته که به زودی با پاسخ کوبنده مقاومت شاهد نابودی کامل این رژیم سفاک و جنایت کار خواهیم بود و ان جندنا لغالبون».
اشتباه محاسباتی آنان که مقاومت را در رأس اهداف سیاست خارجی کشور آن هم با موشک و پهباد فرض کرده‌اند این است که نمی‌خواهند از دیوار حائل فهم تغییر قدرت و جنگ در دنیای امروز عبور کنند در حالی که مؤلفه قدرت و برتری و دست بالاتر داشتن با گذشته متفاوت شده است. نظام دیگر نمی‌تواند چون گذشته فکر و عمل کند باید در اهداف و رویه‌ها تجدید نظر کرده و این نامش انفعال نیست، خواب نیست و بیداری است و به فرمایش مولی علی(ع): «مَن نامَ لَم یَنُم عَلیِه، کسی که به خواب رود دشمنش به خواب نرفته و بیدار است.»
@lotfi_mojtaba
معدن طبس

روزهای متوالی مردان، زنان و کودکان در عمق تاریکی معدن کار می‌کردند. هوای متراکم و نفس‌گیر، صدای ضربات پتک‌ها و صدای خرد شدن زغال سنگ در میان سکوت سنگین این جهان زیرزمینی حکمفرما بود. عرق از پیشانی‌های خسته‌شان جاری می‌شد و برخی از آنها به سختی توان ادامه کار را داشتند. ناتوان از روشن کردن مسیرشان، در میان تونل‌های پیچ‌درپیچ گم می‌شدند…

آنان هر روز بیشتر در عمق زمین فرو می‌رفتند، گویی در حال کندن گور خود بودند. زمین بی‌رحمانه آنان را می‌بلعید و تنها امیدشان به یک روز تعطیل بود، روزی که شاید از این جهنم زنده بیرون بیایند. اما هر چه بیشتر کار می‌کردند، بیشتر در خاک دفن می‌شدند. هیچ‌کس به یادشان نمی‌افتاد و گویی خودشان هم باور کرده بودند که زنده‌بودنشان بی‌معنی است…
«ژرمینال»، امیل زولا، برگرفته از کانال سهند ایرانمهر

از کودکی درد کار کردن در عمق زمین را درک کردم آنجا که شاهد رفتن پدرم در ژرفای زمین بودم.
از بچگی شغلش مغنی بود چاه و قنات زیادی حفر کرده بود. چاه ۲۰ متر/ ۳۰ متر/ ۵۰ متر نه! حتی ۱۰۰ متر به عمق زمین!
بالای چاه که هستی و به پایین نگاه می‌کنی تا چشم کار می‌کند فقط طناب است. چشم دوخته‌ای به طناب که شاید تکانی بخورد و یعنی دلو پر شده بکشید بالا!
صدای قرچ قرچ چرخ چاه هنوز در گوشم هست.
ساعت‌ها زیر زمین، کنگ زدن نفس می‌خواهد. نفسش تنگ می‌شد. چند پاکت بزرگ نایلونی به اندازه یک گونی، ته آن را به اندازه سرش سوراخ می‌کرد دو سوراخ هم به بغل تا دست‌هایش بیرون بیاید؛ چاه است و آب.
وقتی پس از چند ساعت از چاه عمیق بیرون می‌آمد خیس خیس بود. نفس کم آورده بود. نمی‌دانست چکار کند. بنشیند یا بدود. تا آخر عمر نفسش تنگ بود.
تا شبی که خوابید و صبح بر نخاست، انگشتان دست‌هایش نیمه باز مانده و گویا خشک شده بود به اندازه و سایز دسته کلنگ.
چین و چروک‌های پیشانی‌اش قصه داشت.
همین که سالم از عمق زمین بالا می‌آمد شکرگذار بودم.
اما امروز چشم‌های براه معدن طبس را که می‌بینم و چشمان نا امید بازماندگان؛ درک می‌کنم انتظار را!
#معدنچیان_طبس
@lotfi_mojtaba
2024/11/17 03:27:28
Back to Top
HTML Embed Code: