tgoop.com/m_etemadinia/894
Last Update:
ابهام در باب میزان شیوع تجربههای نزدیک به مرگ
يكي از موضوعات مطرح در باب ميزان شيوع تجربههای نزديک به مرگ آن است كه آمارهای اعلامشده اصولاً تا چه حد میتواند برآوردی دقيق از واقعيت به دست دهد. طبق برآوردهای كنث رينگ در سال ۱۹۹۲، هشتميليون نفر در سرتاسر امريكا واجد تجربه نزديک به مرگ شناخته شدند. بروس گريسون اين رقم را مبتنی بر نظرسنجی گَلوپ در سال ۱۹۹۴، تا سیزدهميليون نفر افزايش داد. اين بررسیهای آماری نشان میداد كه ظاهراً تجربه نزديک به مرگ را بايد پديدهای شايع در ميان همه اقوام و فرهنگها در نظر گرفت و علیالقاعده میبايست آمار مشابهی در اين باره در ساير كشورها وجود داشته باشد. در این میان، به كار نبستن معياری واحد در سنجش تجربه میتواند يكی از دلايل بروز اختلاف در آمارهای اعلامشده باشد. اگر معیار اصلی در احراز یک تجربه نزدیک به مرگ، وقوع مرگ بالینی باشد، آنگاه میبینیم که باید در آمارهایی که تاکنون از میزان شیوع این تجربه ارائه شده، به جد تردید کرد. بد نیست در این باره نگاهی به میزان وقوع مرگ بالینی و احیاهای موفقیتآمیز در آلمان بیندازیم.
در آلمان تعداد و نتیجۀ هر احیا، با نام مستعار و به وسیلۀ نهادی با عنوان دفتر ثبت احیای آلمان (GRR) جمعآوری میشود. در شهری با جمعیت ۱۰۰۰۰۰ شهروند، هر سال ۵۵ تا ۶۶ بیمار، یعنی هفت صدم درصد، احیا میشوند. چنانچه این نتیجه به کل ساکنان آلمان تعمیم یابد، حاکی از آن است که هر سال، مجموعاً ۵۶۰۰۰ نفر احیا میشوند. اما موفقیتآمیز بودن احیا پیششرطی مهم در گزارش یک تجربه نزدیک به مرگ است. اولاً افراد باید زنده بمانند و به زندگی بازگردند، ثانیاً باید در شرایط روانی و جسمانیای باشند که بتوانند تجربههایشان را گزارش دهند. اما احیاهای موفقیتآمیز، مواردی را که فرد دچار صدمات شدید مغزی شده نیز دربرمیگیرد. متأسفانه، کمتر از دو درصد (دقیقاً ۱.۸ درصد) از کل احیاها موفقیتآمیز است. این بدان معنا است که در آلمان، سالانه کمتر از ۱۰۰۰ نفر از مرگ بالینی نجات مییابند و مجدداً به زندگی بازمیگردند. اما باز هم، فقط تعدادی از آنها به اندازۀ کافی خوششانس هستند که به زندگی سالم با عملکردهای ذهنی عادی بازگردند، تا حتی در صورت داشتن چنین تجربهای بتوانند آن را به نحو بسنده گزارش دهند. این آمارها نشان میدهد که بسیاری از مواردی که در زمره تجربههای نزدیک به مرگ ثبت میشود، به معنای دقیق کلمه در وضعیت نزدیک به مرگ یعنی مرگ بالینی رخ ندادهاند و این خود ناشی از آن است که در همه موارد، قرار داشتن در وضعیت مرگ بالینی به عنوان شرط لازم (و نه کافی) تجربه نزدیک به مرگ، معتبر شمرده نشده است. بر این اساس، برخی پژوهشگران اصرار دارند که تجربههای نزدیک به مرگ را به معنای دقیق کلمه باید پدیدههایی بسیار نادر تلقی کرد.
م. اعتمادینیا
هشتم شهریور ۱۴۰۳
BY مجتبی اعتمادی نیا
Share with your friend now:
tgoop.com/m_etemadinia/894