Audio
🎙 سهروردی و انگاره تناسخ
سخنرانی در هفدهمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی درباره سهروردی
مرکز فرهنگی شهر کتاب
چهارشنبه هشتم تیرماه یکهزار و چهارصد و یک
سخنرانی در هفدهمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی درباره سهروردی
مرکز فرهنگی شهر کتاب
چهارشنبه هشتم تیرماه یکهزار و چهارصد و یک
ماجرای تجربههای نزدیک به مرگ؛ وهم یا واقعیت؟
چندی پیش مصاحبهای با ماهنامه خیمه (شماره ۱۴۳، خرداد ۱۴۰۱) داشتهام و در آن به چند سؤال درباره تجربههای نزدیک به مرگ پاسخ گفتهام. یکی از سؤالات و پاسخی که به آن دادم چنین بود:
بهنظر شما آیا ضرورت یا فایدهای در انتشار عمومی تجارب نزدیک به مرگ وجود دارد؟ این مسئله به مرگاندیشی و معادباوری منجر میشود یا به سطحینگری و ترویج تجارب شخصی به نام دین؟
ضرورت را نمیدانم، اما فواید و البته مضراتی در نشر عمومی این تجربهها وجود دارد. گزارشهایی که امروزه از تجربهگرانِ اقوام و ملل و ادیان مختلف در اختیار داریم، دربردارنده پیامهای اخلاقی و تربیتی بسیار مهمی است. اغلب تجربهگران از حضور و سیطره شعوری قدسی در جهان سخن میگویند و به بقای انسان پس از مرگ ایمان میآورند. بر معناداری زندگی و ضرورت مهرورزی بیچشمداشت و پرهیز از نزاع و خشونت و تکبر پافشاری میکنند. تجربه خود را مستلزم زیستی اخلاقی میدانند و بهصراحت بر قاعده طلایی اخلاق (آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه را بر خود نمیپسندی بر دیگران تحمیل مکن) تأکید میکنند. حفظ محیط زیست و احترام عمیق به آن را یک بایسته مهم زندگی تلقی میکنند. پاسداشت حقوق دیگران (اعم از انسانها، حیوانات و گیاهان) و اجتناب از آسیبرسانی جسمی و روانی به آنها را فوریفوتیترین وظیفه انسانی ما بهشمار میآورند. اهتمام به فراگیری دانشِ سودمند و ضرورت خدمت مشفقانه به دیگران را برخود واجب میدانند و نوعاً درک همدلانهتری از دیگران پیدا میکنند و با تساهل و تسامح بیشتری با آنها مواجه مییابند. اینها مهمترین پیامهای اخلاقی و تربیتی است که بسیاری از تجربهگران درباره آنها با ما سخن میگویند و تجربه خود را مستلزم آنها میدانند. بنابراین رواج گزارشهای ناظر به این تجربهها میتواند به بسط و شیوع این آموزهها بینجامد. این آموزهها از آن حیث که نتیجه تجربه زیسته عمیق تجربهگران است، اثرات عمیقتر و چه بسا ماندگارتری بر روی مخاطبان برجای میگذارد.
اما آسیب هایی نیز در این میان میتواند پدید آید. این آسیبها در وهله نخست ناشی از شیوع عمومی این تجربهها نیست بلکه عمدتاً ناشی از نحوه انتشار، نوع مواجهه و انتظار ما از آنهاست. به عنوان مثال، پس از دهه هفتاد میلادی که گزارشهای متعددی از این تجربهها در اختیار عموم قرار گرفت، تا سالها اثر قابلتوجهی از تجربههای ناخوشآیند یا آنچه گاهی تجربه جهنمی گفته میشود، دیده نمیشد. تقریباً همه تجربهها خوشآیند و بهشتی بودند. این نحوه انتشار تجربهها در آن ایام تردیدهای فراوانی برای دینداران بهویژه در سنت یهودی ـ مسیحی پدید آورد تا جایی که برخی مدعی شدند شیطان خود را در قالب موجود نورانی به تجربهگران نشان میدهد. درواقع آنها مطابق با آموزههای آخرتشناسانه خود نمیتوانستند بپذیرند که عموم افراد، اعم از افرادی که تقیدات دینی و اخلاقی دارند و آنها که چنین تقیداتی ندارند، همگی در آستانه مرگ تجربهای خوشایند و بهشتی را پشتسر بگذارند. اگرچه بعدها معلوم شد که میزان شیوع تجربههای ناخوشآیند بسیار بیشتر از آن چیزی است که در آغاز برآورد شده بود اما مشکل دیگری سربرآورد و آن اینکه معلوم شد خوشایند بودن یک تجربه و یا ناخوشآیند بودن آن لزوماً با سطح و کیفیت دینداری و اخلاقمداری فرد مرتبط نیست. چه بسا افراد بهظاهر متخلقی که تجربهای ناخوشآیند از سر گذراندهاند و چه بسا افراد به ظاهر لاقیدی که تجربهای خوشآیند داشتهاند. بنابراین اگر شما انتظار داشته باشید که این تجربهها در همه موارد بهسادگی و بیتأویل مؤید باورهای الهیاتی شما باشد، ممکن است انتظارتان برآورده نشود.
ادامه در👇
چندی پیش مصاحبهای با ماهنامه خیمه (شماره ۱۴۳، خرداد ۱۴۰۱) داشتهام و در آن به چند سؤال درباره تجربههای نزدیک به مرگ پاسخ گفتهام. یکی از سؤالات و پاسخی که به آن دادم چنین بود:
بهنظر شما آیا ضرورت یا فایدهای در انتشار عمومی تجارب نزدیک به مرگ وجود دارد؟ این مسئله به مرگاندیشی و معادباوری منجر میشود یا به سطحینگری و ترویج تجارب شخصی به نام دین؟
ضرورت را نمیدانم، اما فواید و البته مضراتی در نشر عمومی این تجربهها وجود دارد. گزارشهایی که امروزه از تجربهگرانِ اقوام و ملل و ادیان مختلف در اختیار داریم، دربردارنده پیامهای اخلاقی و تربیتی بسیار مهمی است. اغلب تجربهگران از حضور و سیطره شعوری قدسی در جهان سخن میگویند و به بقای انسان پس از مرگ ایمان میآورند. بر معناداری زندگی و ضرورت مهرورزی بیچشمداشت و پرهیز از نزاع و خشونت و تکبر پافشاری میکنند. تجربه خود را مستلزم زیستی اخلاقی میدانند و بهصراحت بر قاعده طلایی اخلاق (آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه را بر خود نمیپسندی بر دیگران تحمیل مکن) تأکید میکنند. حفظ محیط زیست و احترام عمیق به آن را یک بایسته مهم زندگی تلقی میکنند. پاسداشت حقوق دیگران (اعم از انسانها، حیوانات و گیاهان) و اجتناب از آسیبرسانی جسمی و روانی به آنها را فوریفوتیترین وظیفه انسانی ما بهشمار میآورند. اهتمام به فراگیری دانشِ سودمند و ضرورت خدمت مشفقانه به دیگران را برخود واجب میدانند و نوعاً درک همدلانهتری از دیگران پیدا میکنند و با تساهل و تسامح بیشتری با آنها مواجه مییابند. اینها مهمترین پیامهای اخلاقی و تربیتی است که بسیاری از تجربهگران درباره آنها با ما سخن میگویند و تجربه خود را مستلزم آنها میدانند. بنابراین رواج گزارشهای ناظر به این تجربهها میتواند به بسط و شیوع این آموزهها بینجامد. این آموزهها از آن حیث که نتیجه تجربه زیسته عمیق تجربهگران است، اثرات عمیقتر و چه بسا ماندگارتری بر روی مخاطبان برجای میگذارد.
اما آسیب هایی نیز در این میان میتواند پدید آید. این آسیبها در وهله نخست ناشی از شیوع عمومی این تجربهها نیست بلکه عمدتاً ناشی از نحوه انتشار، نوع مواجهه و انتظار ما از آنهاست. به عنوان مثال، پس از دهه هفتاد میلادی که گزارشهای متعددی از این تجربهها در اختیار عموم قرار گرفت، تا سالها اثر قابلتوجهی از تجربههای ناخوشآیند یا آنچه گاهی تجربه جهنمی گفته میشود، دیده نمیشد. تقریباً همه تجربهها خوشآیند و بهشتی بودند. این نحوه انتشار تجربهها در آن ایام تردیدهای فراوانی برای دینداران بهویژه در سنت یهودی ـ مسیحی پدید آورد تا جایی که برخی مدعی شدند شیطان خود را در قالب موجود نورانی به تجربهگران نشان میدهد. درواقع آنها مطابق با آموزههای آخرتشناسانه خود نمیتوانستند بپذیرند که عموم افراد، اعم از افرادی که تقیدات دینی و اخلاقی دارند و آنها که چنین تقیداتی ندارند، همگی در آستانه مرگ تجربهای خوشایند و بهشتی را پشتسر بگذارند. اگرچه بعدها معلوم شد که میزان شیوع تجربههای ناخوشآیند بسیار بیشتر از آن چیزی است که در آغاز برآورد شده بود اما مشکل دیگری سربرآورد و آن اینکه معلوم شد خوشایند بودن یک تجربه و یا ناخوشآیند بودن آن لزوماً با سطح و کیفیت دینداری و اخلاقمداری فرد مرتبط نیست. چه بسا افراد بهظاهر متخلقی که تجربهای ناخوشآیند از سر گذراندهاند و چه بسا افراد به ظاهر لاقیدی که تجربهای خوشآیند داشتهاند. بنابراین اگر شما انتظار داشته باشید که این تجربهها در همه موارد بهسادگی و بیتأویل مؤید باورهای الهیاتی شما باشد، ممکن است انتظارتان برآورده نشود.
ادامه در👇
ادامه از 👆
نوع مواجهه ما با این تجربهها هم گاهی میتواند آسیبزا باشد. مثلاً شما اگر بکوشید با گزینش تعدادی از تجربههای نزدیک به مرگ، مؤیدی به سود آموزههای دین و مذهب خود بیابید، ممکن است همکیشان خود را درنهایت دچار سردرگمی کنید زیرا رقبای عقیدتی شما هم میتوانند با استناد به برخی دیگر از تجربهها همین کار را درباره دین و مذهب خودشان انجام دهند. چنانکه گفتم بخشی از این تجربهها متأثر از زمینهها و پیشداشتهای عقیدتی و فرهنگی تجربهگران است. اگر شما این بخش از تجربهها را که محتاج تعبیر است، مستمسک اثبات عقاید خود قرار دهید، درنهایت جامعه هدف خود را دچار سرگردانی و حیرت میکنید. به نظرم اگر پیروان ادیان و مذاهب بخواهند با استناد به تجربههای نزدیک به مرگ، شاهدی به سود حقانیت اختصاصی دین و مذهب خود بیابند، کامیاب نخواهند بود. البته نمیتوان انکار کرد که تجربههای نزدیک به مرگ، برخی از باورهای کلی ادیان را درباب مرگ و زندگی پس از آن تصدیق میکند اما در جزئیات، مطابقت و همپوشانی تام وجود ندارد.
من در مجموع فکر میکنم سودمندترین نحوه مواجهه با تجربههای نزدیک به مرگ، بهرهمندی از پیامهای اخلاقی و تربیتی برآمده از آنهاست و نه بهرهبرداریهای فلسفی و کلامی. چنانکه در کتاب «مرگ آشنایی» آوردهام، استناد به این تجربهها در جهت اثبات حیات پس از مرگ، قرین توفیق نیست گرچه در ابطال فیزیکالیسم بسیار راهگشاست. بهرهبرداریهای کلامی و عقیدتی هم بیش از آنکه سودمند باشد ممکن است به سردرگمی و تردید افراد بینجامد اما التفات به لوازم اخلاقی و تربیتی این تجربهها نوعاً برای عموم افراد سودمند است.
نوع مواجهه ما با این تجربهها هم گاهی میتواند آسیبزا باشد. مثلاً شما اگر بکوشید با گزینش تعدادی از تجربههای نزدیک به مرگ، مؤیدی به سود آموزههای دین و مذهب خود بیابید، ممکن است همکیشان خود را درنهایت دچار سردرگمی کنید زیرا رقبای عقیدتی شما هم میتوانند با استناد به برخی دیگر از تجربهها همین کار را درباره دین و مذهب خودشان انجام دهند. چنانکه گفتم بخشی از این تجربهها متأثر از زمینهها و پیشداشتهای عقیدتی و فرهنگی تجربهگران است. اگر شما این بخش از تجربهها را که محتاج تعبیر است، مستمسک اثبات عقاید خود قرار دهید، درنهایت جامعه هدف خود را دچار سرگردانی و حیرت میکنید. به نظرم اگر پیروان ادیان و مذاهب بخواهند با استناد به تجربههای نزدیک به مرگ، شاهدی به سود حقانیت اختصاصی دین و مذهب خود بیابند، کامیاب نخواهند بود. البته نمیتوان انکار کرد که تجربههای نزدیک به مرگ، برخی از باورهای کلی ادیان را درباب مرگ و زندگی پس از آن تصدیق میکند اما در جزئیات، مطابقت و همپوشانی تام وجود ندارد.
من در مجموع فکر میکنم سودمندترین نحوه مواجهه با تجربههای نزدیک به مرگ، بهرهمندی از پیامهای اخلاقی و تربیتی برآمده از آنهاست و نه بهرهبرداریهای فلسفی و کلامی. چنانکه در کتاب «مرگ آشنایی» آوردهام، استناد به این تجربهها در جهت اثبات حیات پس از مرگ، قرین توفیق نیست گرچه در ابطال فیزیکالیسم بسیار راهگشاست. بهرهبرداریهای کلامی و عقیدتی هم بیش از آنکه سودمند باشد ممکن است به سردرگمی و تردید افراد بینجامد اما التفات به لوازم اخلاقی و تربیتی این تجربهها نوعاً برای عموم افراد سودمند است.
🍃 گزارشی مختصر از یک پژوهش گسترده در باب مشاهدات بستر مرگ
مشاهدات بستر مرگ عبارت است از تجربههای ادراکی فرد محتضَر و یا اطرافیان او در ساعات و روزهای پایانی عمر. این تجربهها را اغلب خود فرد محتضَر بازگو میکند اما در مواردی نیز این اطرفیان او هستند که تجربههای ادراکیِ فراهنجار را در ارتباط با فرد محتضَر از سرمیگذرانند. در سال ۲۰۱۶ میلادی مقالهای در مجله «مدیریت درد و علائم بیماری» (Journal of Pain and Symptom Management) منتشر شد که خبر از یک پژوهش آماری گسترده در باب مشاهدات بستر مرگ در کشور ژاپن میداد. این پژوهش نتیجه تلاشهای محقق ژاپنی تاتسویا موریتا (Tatsuya Morita) و همکاران او بود.
در این پژوهش گسترده، پرسشنامه سنجش مشاهدات بستر مرگ در میان ۳۹۶۴ نفر از اعضای خانواده بیماران سرطانی که در بیمارستانها، واحد مراقبتهای تسکینی و یا در خانه بدرود حیات گفته بودند، توزیع شد. درمجموع ۲۸۲۸ پاسخ (۷۱ درصد) به دست آمد که از میان آنها ۲۲۲۱ پاسخ برای تجزیه و تحلیل مناسب تشخیص داده شد. از میان پاسخهایی که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، ۲۱ درصد (۴۶۳ نفر) واجد مشاهدات بستر مرگ بودند. براساس نتایج حاصل از این پژوهش، وقوع مشاهدات بستر مرگ در بیماران مسنتر، بیماران زن، اعضای زن خانواده، اعضای خانواده غیر از همسران، خانوادههای مذهبیتر و خانوادههایی که به حیات پساز مرگ باور دارند، محتملتر است.
مبتنیبر این پژوهش، محتوای مشاهدات بستر مرگ عمدتاً ناظربه رؤیت خویشاوندان و دوستانِ درگذشته است (۸۷درصد). بر اساس یافتههای پژوهشی موریتا و همکارانش بسامد رؤیت کسانی که در این تجربهها عمدتاً توسط محتضران دیده میشوند، چنین است: مادر (۳۸ درصد)، پدر (۲۹ درصد)، خواهر و برادر (۲۴ درصد)، دوستان (۱۶ درصد)، فرزند (۱۱ درصد)، همسر (۸/۶ درصد)، سایر اعضای خانواده (۴/۳ درصد)، حیوانات خانگی (۱/۷ درصد) و پدربزرگ و مادربزرگ (۱/۳ درصد). پس از رؤیت خویشاوندان و دوستان، مشاهده صحنههایی مرتبط با زندگی پس از مرگ بالاترین بسامد را داشته است (۵۴ درصد) که از این میان، ۱۹ درصد مشاهدات ناظربه جهان پساز مرگ، ۱۳ درصد ناظربه مواجهه با یک مرز، ۹/۷ درصد ناظربه مشاهده خدا یا بودا و ۷/۱ درصد ناظربه رؤیت نور بوده است.
از میان کسانی که به پرسشنامهها پاسخ گفتند، ۳۵ درصد عقیده داشتند که مشاهدات بستر مرگ ماهیت توهّمی دارد و ۳۸ درصد این مشاهدات را پدیدهای طبیعی و البته فراشخصی(transpersonal) قلمداد کردند. ۸۱ درصد از پاسخدهندگان عقیده داشتند که پزشکان بیآنکه مشاهدات بستر مرگ را ازحیث پزشکی تجربهای نامتعارف و نابهنجار تلقی کنند، باید بهنحو بیطرفانهای با آن مواجهه یابند.
🖋 مجتبی اعتمادینیا
متن انگلیسی مقاله در ضمیمه قابل دسترسی است.
مشاهدات بستر مرگ عبارت است از تجربههای ادراکی فرد محتضَر و یا اطرافیان او در ساعات و روزهای پایانی عمر. این تجربهها را اغلب خود فرد محتضَر بازگو میکند اما در مواردی نیز این اطرفیان او هستند که تجربههای ادراکیِ فراهنجار را در ارتباط با فرد محتضَر از سرمیگذرانند. در سال ۲۰۱۶ میلادی مقالهای در مجله «مدیریت درد و علائم بیماری» (Journal of Pain and Symptom Management) منتشر شد که خبر از یک پژوهش آماری گسترده در باب مشاهدات بستر مرگ در کشور ژاپن میداد. این پژوهش نتیجه تلاشهای محقق ژاپنی تاتسویا موریتا (Tatsuya Morita) و همکاران او بود.
در این پژوهش گسترده، پرسشنامه سنجش مشاهدات بستر مرگ در میان ۳۹۶۴ نفر از اعضای خانواده بیماران سرطانی که در بیمارستانها، واحد مراقبتهای تسکینی و یا در خانه بدرود حیات گفته بودند، توزیع شد. درمجموع ۲۸۲۸ پاسخ (۷۱ درصد) به دست آمد که از میان آنها ۲۲۲۱ پاسخ برای تجزیه و تحلیل مناسب تشخیص داده شد. از میان پاسخهایی که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، ۲۱ درصد (۴۶۳ نفر) واجد مشاهدات بستر مرگ بودند. براساس نتایج حاصل از این پژوهش، وقوع مشاهدات بستر مرگ در بیماران مسنتر، بیماران زن، اعضای زن خانواده، اعضای خانواده غیر از همسران، خانوادههای مذهبیتر و خانوادههایی که به حیات پساز مرگ باور دارند، محتملتر است.
مبتنیبر این پژوهش، محتوای مشاهدات بستر مرگ عمدتاً ناظربه رؤیت خویشاوندان و دوستانِ درگذشته است (۸۷درصد). بر اساس یافتههای پژوهشی موریتا و همکارانش بسامد رؤیت کسانی که در این تجربهها عمدتاً توسط محتضران دیده میشوند، چنین است: مادر (۳۸ درصد)، پدر (۲۹ درصد)، خواهر و برادر (۲۴ درصد)، دوستان (۱۶ درصد)، فرزند (۱۱ درصد)، همسر (۸/۶ درصد)، سایر اعضای خانواده (۴/۳ درصد)، حیوانات خانگی (۱/۷ درصد) و پدربزرگ و مادربزرگ (۱/۳ درصد). پس از رؤیت خویشاوندان و دوستان، مشاهده صحنههایی مرتبط با زندگی پس از مرگ بالاترین بسامد را داشته است (۵۴ درصد) که از این میان، ۱۹ درصد مشاهدات ناظربه جهان پساز مرگ، ۱۳ درصد ناظربه مواجهه با یک مرز، ۹/۷ درصد ناظربه مشاهده خدا یا بودا و ۷/۱ درصد ناظربه رؤیت نور بوده است.
از میان کسانی که به پرسشنامهها پاسخ گفتند، ۳۵ درصد عقیده داشتند که مشاهدات بستر مرگ ماهیت توهّمی دارد و ۳۸ درصد این مشاهدات را پدیدهای طبیعی و البته فراشخصی(transpersonal) قلمداد کردند. ۸۱ درصد از پاسخدهندگان عقیده داشتند که پزشکان بیآنکه مشاهدات بستر مرگ را ازحیث پزشکی تجربهای نامتعارف و نابهنجار تلقی کنند، باید بهنحو بیطرفانهای با آن مواجهه یابند.
🖋 مجتبی اعتمادینیا
متن انگلیسی مقاله در ضمیمه قابل دسترسی است.
Telegram
attach 📎
ماجرای تجربههای نزدیک به مرگ؛ وهم یا واقعیت؟
چندی پیش مصاحبهای با ماهنامه خیمه (شماره ۱۴۳، خرداد ۱۴۰۱) داشتهام و در آن به چند سؤال درباره تجربههای نزدیک به مرگ پاسخ گفتهام. یکی از سؤالات و پاسخی که به آن دادم چنین بود:
بعضی معتقدند دامنزدن به تجارب نزدیک به مرگ، موجب دامنزدن به عقیده تناسخ نیز خواهد شد. چراکه برخی از تجربهگران در سراسر دنیا، مدعی دیدن زندگیهای پیشین در لحظات آخر زندگی هستند. بهنظر شما آیا تجارب نزدیک به مرگ، عقیده تناسخ را که در اسلام مردود است، تقویت میکند؟
هیچیک از پژوهشهایی که تاکنون درباره تجربههای نزدیک به مرگ انجام شده، باور به زندگیهای متعدد یا آن چیزی که شما تناسخ میگویید را بهعنوان ویژگی مشترک و یا پربسامدِ تجربهها و یا در زمره اثرات پسینی آن بهشمار نیاوردهاند. البته تجربههایی هست که باور به زندگیهای متعدد را لازم میآورد اما اینگونه تجربهها چندان پربسامد نیستند. بنابراین گمان نمیکنم که درحال حاضر رواج عمومی گزارش تجربههای نزدیک به مرگ به بسط عقیده تناسخ یا باور به زندگیهای متعدد بینجامد. امروزه باورمندان به انگاره زندگیهای متعدد اغلب از شواهد تجربی دیگری به سود ادعای خودشان بهره میگیرند و چندان به تجربههای نزدیک به مرگ استناد نمیکنند.
چندی پیش مصاحبهای با ماهنامه خیمه (شماره ۱۴۳، خرداد ۱۴۰۱) داشتهام و در آن به چند سؤال درباره تجربههای نزدیک به مرگ پاسخ گفتهام. یکی از سؤالات و پاسخی که به آن دادم چنین بود:
بعضی معتقدند دامنزدن به تجارب نزدیک به مرگ، موجب دامنزدن به عقیده تناسخ نیز خواهد شد. چراکه برخی از تجربهگران در سراسر دنیا، مدعی دیدن زندگیهای پیشین در لحظات آخر زندگی هستند. بهنظر شما آیا تجارب نزدیک به مرگ، عقیده تناسخ را که در اسلام مردود است، تقویت میکند؟
هیچیک از پژوهشهایی که تاکنون درباره تجربههای نزدیک به مرگ انجام شده، باور به زندگیهای متعدد یا آن چیزی که شما تناسخ میگویید را بهعنوان ویژگی مشترک و یا پربسامدِ تجربهها و یا در زمره اثرات پسینی آن بهشمار نیاوردهاند. البته تجربههایی هست که باور به زندگیهای متعدد را لازم میآورد اما اینگونه تجربهها چندان پربسامد نیستند. بنابراین گمان نمیکنم که درحال حاضر رواج عمومی گزارش تجربههای نزدیک به مرگ به بسط عقیده تناسخ یا باور به زندگیهای متعدد بینجامد. امروزه باورمندان به انگاره زندگیهای متعدد اغلب از شواهد تجربی دیگری به سود ادعای خودشان بهره میگیرند و چندان به تجربههای نزدیک به مرگ استناد نمیکنند.
Forwarded from تجربه نزدیک مرگ، پژوهش ها و گزارش ها
آگهی شرکت در پژوهش مشاهدات بستر مرگ
همراهان بزرگوار!
از شما دعوت می کنیم در یک پژوهش بزرگ علمی که برای نخستینبار در ايران انجام میشود، شرکت کنید.
اين پژوهش زير نظر گروه وابسته به انجمن بینالمللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ در ایران صورت میگیرد (IANDS).
شركت شما در اين پژوهش برای ما و ديگر محققان حوزه تجارب بستر مرگ در سراسر دنيا بسيار ارزشمند و یاریرسان خواهد بود.
نتايج اين پژوهش در مجلات معتبر علمی منتشر خواهد شد.
پی نوشت:
مشاهدات بستر مرگ (deathbed visions) عبارت است از تجربههای ادراکی فرد محتضَر و یا اطرافیان او در ساعات و روزهای پایانی عمر. این تجربهها را اغلب خود فرد محتضَر بازگو میکند اما در مواردی نیز این اطرفیان او هستند که تجربههای ادراکیِ فراهنجار را در ارتباط با فرد محتضَر از سرمیگذرانند.
لینک ورود به صفحه پرسشنامه:
https://survey.porsline.ir/s/V31hTv7
گروه وابسته به انجمن بین المللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ (IANDS) در ایران
DNDSI.ir
Join → @IranNDE
همراهان بزرگوار!
از شما دعوت می کنیم در یک پژوهش بزرگ علمی که برای نخستینبار در ايران انجام میشود، شرکت کنید.
اين پژوهش زير نظر گروه وابسته به انجمن بینالمللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ در ایران صورت میگیرد (IANDS).
شركت شما در اين پژوهش برای ما و ديگر محققان حوزه تجارب بستر مرگ در سراسر دنيا بسيار ارزشمند و یاریرسان خواهد بود.
نتايج اين پژوهش در مجلات معتبر علمی منتشر خواهد شد.
پی نوشت:
مشاهدات بستر مرگ (deathbed visions) عبارت است از تجربههای ادراکی فرد محتضَر و یا اطرافیان او در ساعات و روزهای پایانی عمر. این تجربهها را اغلب خود فرد محتضَر بازگو میکند اما در مواردی نیز این اطرفیان او هستند که تجربههای ادراکیِ فراهنجار را در ارتباط با فرد محتضَر از سرمیگذرانند.
لینک ورود به صفحه پرسشنامه:
https://survey.porsline.ir/s/V31hTv7
گروه وابسته به انجمن بین المللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ (IANDS) در ایران
DNDSI.ir
Join → @IranNDE
Porsline
پرسشنامه سنجش تجارب بستر مرگ
با پُرسلاین به راحتی پرسشنامه خود را طراحی و ارسال کنید و با گزارشهای لحظهای آن به سرعت تصمیم بگیرید.
موعظه بر فراز کوه
🍂 شنیدهاید که گفته شده است همنوع خویش را دوست بدار و از دشمنت بیزاری جوی. لیک شما را میگویم که دشمنان خویش را دوست بدارید و از برای آزارگرانتان دعا کنید، از آن روی که پسر پدر خویش گردید که در آسمانها است، چه او خورشیدش را بر سر نیکان و بدان برمیآورد و باران را بر دادگران و ستمکاران فرومیبارد. چه اگر دوستداران خویش را دوست بدارید، شما را چه پاداشی خواهد بود؟ آیا خراجگیران نیز چنین نمیکنند؟ و اگر برادران خویش را سلام گویید چه فضیلتی از شما سر زده است؟ آیا مشرکان نیز چنین نمیکنند؟ پس شما نیز کامل خواهید بود همچنان که پدر آسمانیتان کامل است.
🍂 برابر آدمیان دادگری خویش به جا میاورید تا در نظر ایشان جلوه نمایید؛ وگرنه نزد پدر خویش که در آسمانها است، شما را پاداشی نخواهد بود. پس چون صدقه میدهی، کار خویش در کرنا مکن؛ ریاکاران در کنیسهها و معابر چنین میکنند تا آدمیان ایشان را تمجید کنند؛ بهراستی شما را میگویم که اینان پاداش خویش را گرفتهاند. لیک تو آنگاه که صدقه میدهی، دست چپ تو از آنچه دست راستت میکند آگهی نیابد، از آن روی که صدقهات نهانی باشد؛ و پدرت که در نهان میبیند، تو را پاداش آن خواهد داد.
🍂 و آنگاه که دعا میکنید، چون ریاکاران مباشید: اینان دوست میدارند که بهر به جای آوردن دعاهای خویش، در کنیسهها و چهارراهها قد برافرازند تا به چشم آیند. بهراستی شما را میگویم که اینان پاداش خویش را گرفتهاند. لیک تو، آنگاه که دعا میکنی، به اتاق خویش برو، در را به روی خود بربند و دعا کن به درگاه پدر خویش که آنجا است، در نهان؛ و پدرت که در نهان میبیند، تو را پاداش آن خواهد داد.
🔺 انجیل متی، خطابه: موعظه بر فراز کوه، ترجمه پیروز سیار
🍂 شنیدهاید که گفته شده است همنوع خویش را دوست بدار و از دشمنت بیزاری جوی. لیک شما را میگویم که دشمنان خویش را دوست بدارید و از برای آزارگرانتان دعا کنید، از آن روی که پسر پدر خویش گردید که در آسمانها است، چه او خورشیدش را بر سر نیکان و بدان برمیآورد و باران را بر دادگران و ستمکاران فرومیبارد. چه اگر دوستداران خویش را دوست بدارید، شما را چه پاداشی خواهد بود؟ آیا خراجگیران نیز چنین نمیکنند؟ و اگر برادران خویش را سلام گویید چه فضیلتی از شما سر زده است؟ آیا مشرکان نیز چنین نمیکنند؟ پس شما نیز کامل خواهید بود همچنان که پدر آسمانیتان کامل است.
🍂 برابر آدمیان دادگری خویش به جا میاورید تا در نظر ایشان جلوه نمایید؛ وگرنه نزد پدر خویش که در آسمانها است، شما را پاداشی نخواهد بود. پس چون صدقه میدهی، کار خویش در کرنا مکن؛ ریاکاران در کنیسهها و معابر چنین میکنند تا آدمیان ایشان را تمجید کنند؛ بهراستی شما را میگویم که اینان پاداش خویش را گرفتهاند. لیک تو آنگاه که صدقه میدهی، دست چپ تو از آنچه دست راستت میکند آگهی نیابد، از آن روی که صدقهات نهانی باشد؛ و پدرت که در نهان میبیند، تو را پاداش آن خواهد داد.
🍂 و آنگاه که دعا میکنید، چون ریاکاران مباشید: اینان دوست میدارند که بهر به جای آوردن دعاهای خویش، در کنیسهها و چهارراهها قد برافرازند تا به چشم آیند. بهراستی شما را میگویم که اینان پاداش خویش را گرفتهاند. لیک تو، آنگاه که دعا میکنی، به اتاق خویش برو، در را به روی خود بربند و دعا کن به درگاه پدر خویش که آنجا است، در نهان؛ و پدرت که در نهان میبیند، تو را پاداش آن خواهد داد.
🔺 انجیل متی، خطابه: موعظه بر فراز کوه، ترجمه پیروز سیار
🎬 حیات و تفکر شگفتانگیز احمد فردید(The Fabulous Life and Thought of Ahmad Fardid) ساخته علی میرسپاسی و حامد یوسفی، مستندی پرتره درباره زندگی و تفکرات احمد فردید، نخستین فیلسوف مدرن تاریخ ایران و یکی از پرمناقشهترین شخصیتهای سیاسی و فلسفی ادوار اخیر است . از آن رو که این مستند در خارج از ایران ساخته شده، ظاهراً امکان دسترسی به شاگردان و مدافعان تفکرات فردید برای سازندگان آن چندان میسر نبوده و بنابراین، نتیجه کار در مواردی میتواند سوگیرانه تلقی شود. تماشای رایگان این مستند را در ویمئو از دست ندهید.
https://vimeo.com/143555867
https://vimeo.com/143555867
Vimeo
The Fabulous Life and Thought of Ahmad Fardid, Persian Cut
This is "The Fabulous Life and Thought of Ahmad Fardid, Persian Cut" by Ali Mirsepassi on Vimeo, the home for high quality videos and the people who love…
مشق اندیشه؛ جستارهایی در فلسفه غرب منتشر شد.
مَشقِ اَندیشه که نتیجه گشتوگذار فکری سالهای اخیر مؤلف در قلمرو فلسفه غرب است، موضوعاتی مرتبط با معرفتشناسی، زیباییشناسی، اخلاقشناسی و هستیشناسی فلسفی را محل بحث و تامل قرار میدهد. بررسی مبانی معرفتشناسی اسپینوزا، نفی تمایزِ تحلیـلی-تالیـفی از منظر کواین، زیباییشناسی از منظر ویتگنشتاینِ متقدم، نقد بنیانهای نظری هرم بزرگ هستی از سوی هیدگر و بررسی اخلاق فضیلت ارسطویی و روایتی غیرنسبیگرایانه از آن، موضوعات اصلی مقالات این مجموعه را تشکیل میدهد.
مَشقِ اَندیشه که نتیجه گشتوگذار فکری سالهای اخیر مؤلف در قلمرو فلسفه غرب است، موضوعاتی مرتبط با معرفتشناسی، زیباییشناسی، اخلاقشناسی و هستیشناسی فلسفی را محل بحث و تامل قرار میدهد. بررسی مبانی معرفتشناسی اسپینوزا، نفی تمایزِ تحلیـلی-تالیـفی از منظر کواین، زیباییشناسی از منظر ویتگنشتاینِ متقدم، نقد بنیانهای نظری هرم بزرگ هستی از سوی هیدگر و بررسی اخلاق فضیلت ارسطویی و روایتی غیرنسبیگرایانه از آن، موضوعات اصلی مقالات این مجموعه را تشکیل میدهد.
ویپَسّانا در آیین بودا
سهشنبه ۳ مردادماه، ساعت ۲۱ در قالب یک لایو تلگرامی و در نشانی زیر اجمالاً در باب «ویپَسّانا در آیین بودا» سخن خواهم گفت.
https://www.tgoop.com/sadguru_persian
سهشنبه ۳ مردادماه، ساعت ۲۱ در قالب یک لایو تلگرامی و در نشانی زیر اجمالاً در باب «ویپَسّانا در آیین بودا» سخن خواهم گفت.
https://www.tgoop.com/sadguru_persian
Telegram
سادگورو/sadhguru
|سیری در قلمرو صلح با خویشتن|
Audio
فایل صوتی لایو "ویپَسّانا در آیین بودا" |دکتر مجتبی اعتمادینیا| ۳ مرداد ۱۴۰۲
اینجا در کنارتان هستیم👇🏻
🪷sadhguru/سادگورو🪷
اینجا در کنارتان هستیم👇🏻
🪷sadhguru/سادگورو🪷
〰️ لَذّت رهایی از سامانِ تن
کیوان قزوینی در جلد نخست کیواننامه در توضیح مرام و اندیشههای آذر کیوان، موبد زرتشتیِ بنیانگذار نحلۀ کیوانیان (متوفای ۱۰۲۷ هـ ق) از زبان او مینویسد:
چون خداپژوهان اهل دلند و دل، کعبه حقیقی، پس باید آنها خود را هماره مُحرم کعبه حضور دانسته، جانور نکشند و گوشت نخورند و جدال با کسی ننمایند؛ نه در امر دنیا نه در امر دین و قسَم به خدا نخورند؛ یعنی خدا را وسیله راستگویی خود قرار ندهند و تن به تکذیب مردم دهند و در سایه غیر خدا راه نروند و کسی را شکار نکنند؛ یعنی شیادی دنیا و دین نکنند و به کسی هم شکار نشان ندهند و آداب شکار هم به کسی یاد ندهند که طریقه تصوف باشد زیرا «الدّالُّ علیَ الشّر کَفاعله»...
و هرگز صورت دینی را ننکوهند گرچه بسیار پژوهیده باشد که مباد آن نکوهش به روح دیانت برسد، مگر کسی که چنان راسخ در علم حقایق باشد که به یقین داند که آن صورت دین به منزلۀ عضو فاسد بیجان، بُریدنی است و چنین رسوخی برای هر دانشمند دست ندهد و اگر پندارد که بدین رسوخ رسیده و نیز ببیند باید این پندار و دید خود را چون با خودیِ او همراه است، خطا انگارد و ترتیب اثر ننماید و خدمت به بشر را نوعاً بهترین سبب تکمیل نفس ناطقه دانند و هیچ خدمتی را کوچک نشمارند که نکنند، اگرچه برچیدن خاشاک از کوچهها باشد که باید برچینند و بگویند که وجود ما بیش از این نیارزد و نگویند که ما انسانیم و عضو رئیس جهانیم، وقت ما پربهاء است، نباید به کارهای پست کوچک بگذرانیم. زیرا این گمان گرچه صحیح است اما از روح خودخواهی پیدا میشود نه از روح حقیقتبینی. بلی نسبت به غیر خود این گمان بهجا است...
خدا در قسمت ازلی هر آن را که لایق بهشتِ بیسامانی (که زندگانی سادۀ بیهمۀ آلایشها باشد) ندید به دوزخِ سامانش درانداخت، چه سامان دنیا از جاه و مال، چه سامان سالوسی و زهدفروشی؛ یعنی ترک دنیا به ریا و چه سامان درویشی از تسبیح هزاردانه و پوست و چشم گرداندن و آه کشیدن و نعره زدن و کلمات مجرّدانه گفتن و خود از مردم نهفتن و پابرهنه رفتن که قید و دل بستن به هریک از این سه سامان، نشانۀ دوری و رانده شدن از بارگاه حقیقت و اطلاق است. بیسامانی را توان تشبیه نمود به حیوانهای آزاد چرنده و پرنده و درنده که هماره فربه و فرّه و خُرم و بیدردند و در لذائذ ساده، آزادانه مُستغرقند. و سامان را به همان حیوانها وقتی که اسیر مردم شوند که خوراکهای با تکلّف و منزلهای تابستانی و زمستانی و زین و برگ و پالان قیمتی، بلکه زنگولۀ طلا و طوق و قفس طلا دارند، اما دلِ خوش ندارند و بیمار و محتاج به بیطار[= حکیم چارپایان] و بزوره[= معالجه طیور] میشوند و اگر رها شوند، راه صحرا گیرند و شتابان دوند و هیچ یاد زَخارِفی که داشتند ننمایند و به خانۀ صاحبشان برنگردند، مگر که خیلی کودن باشند مانند گوسفند.
و یقین دان که مردم نیز پس از مُردن، لَذّت رهایی از سامان تن را چشند و هیچ یاد دنیا و زندگی نکنند مگر آنکه به کثرت تعلقات دنیا کودن شده باشند و هوش فطری انسانی را باخته باشند و اگر آن هوش بهجا باشد، اگر کافر و شقی هم باشد، پشیمان از مرگ نمیشود بلکه پشیمان از کردارهای ناهنجار زندگانی که غماندوز او شده میشود.
🔺کیوان نامه (نسخه خطی شماره ۱۱۸۶۸ کتابخانه مجلس شورای اسلامی به خط مؤلف)، صفحات ۳۷۲-۳۷۵.
کیوان قزوینی در جلد نخست کیواننامه در توضیح مرام و اندیشههای آذر کیوان، موبد زرتشتیِ بنیانگذار نحلۀ کیوانیان (متوفای ۱۰۲۷ هـ ق) از زبان او مینویسد:
چون خداپژوهان اهل دلند و دل، کعبه حقیقی، پس باید آنها خود را هماره مُحرم کعبه حضور دانسته، جانور نکشند و گوشت نخورند و جدال با کسی ننمایند؛ نه در امر دنیا نه در امر دین و قسَم به خدا نخورند؛ یعنی خدا را وسیله راستگویی خود قرار ندهند و تن به تکذیب مردم دهند و در سایه غیر خدا راه نروند و کسی را شکار نکنند؛ یعنی شیادی دنیا و دین نکنند و به کسی هم شکار نشان ندهند و آداب شکار هم به کسی یاد ندهند که طریقه تصوف باشد زیرا «الدّالُّ علیَ الشّر کَفاعله»...
و هرگز صورت دینی را ننکوهند گرچه بسیار پژوهیده باشد که مباد آن نکوهش به روح دیانت برسد، مگر کسی که چنان راسخ در علم حقایق باشد که به یقین داند که آن صورت دین به منزلۀ عضو فاسد بیجان، بُریدنی است و چنین رسوخی برای هر دانشمند دست ندهد و اگر پندارد که بدین رسوخ رسیده و نیز ببیند باید این پندار و دید خود را چون با خودیِ او همراه است، خطا انگارد و ترتیب اثر ننماید و خدمت به بشر را نوعاً بهترین سبب تکمیل نفس ناطقه دانند و هیچ خدمتی را کوچک نشمارند که نکنند، اگرچه برچیدن خاشاک از کوچهها باشد که باید برچینند و بگویند که وجود ما بیش از این نیارزد و نگویند که ما انسانیم و عضو رئیس جهانیم، وقت ما پربهاء است، نباید به کارهای پست کوچک بگذرانیم. زیرا این گمان گرچه صحیح است اما از روح خودخواهی پیدا میشود نه از روح حقیقتبینی. بلی نسبت به غیر خود این گمان بهجا است...
خدا در قسمت ازلی هر آن را که لایق بهشتِ بیسامانی (که زندگانی سادۀ بیهمۀ آلایشها باشد) ندید به دوزخِ سامانش درانداخت، چه سامان دنیا از جاه و مال، چه سامان سالوسی و زهدفروشی؛ یعنی ترک دنیا به ریا و چه سامان درویشی از تسبیح هزاردانه و پوست و چشم گرداندن و آه کشیدن و نعره زدن و کلمات مجرّدانه گفتن و خود از مردم نهفتن و پابرهنه رفتن که قید و دل بستن به هریک از این سه سامان، نشانۀ دوری و رانده شدن از بارگاه حقیقت و اطلاق است. بیسامانی را توان تشبیه نمود به حیوانهای آزاد چرنده و پرنده و درنده که هماره فربه و فرّه و خُرم و بیدردند و در لذائذ ساده، آزادانه مُستغرقند. و سامان را به همان حیوانها وقتی که اسیر مردم شوند که خوراکهای با تکلّف و منزلهای تابستانی و زمستانی و زین و برگ و پالان قیمتی، بلکه زنگولۀ طلا و طوق و قفس طلا دارند، اما دلِ خوش ندارند و بیمار و محتاج به بیطار[= حکیم چارپایان] و بزوره[= معالجه طیور] میشوند و اگر رها شوند، راه صحرا گیرند و شتابان دوند و هیچ یاد زَخارِفی که داشتند ننمایند و به خانۀ صاحبشان برنگردند، مگر که خیلی کودن باشند مانند گوسفند.
و یقین دان که مردم نیز پس از مُردن، لَذّت رهایی از سامان تن را چشند و هیچ یاد دنیا و زندگی نکنند مگر آنکه به کثرت تعلقات دنیا کودن شده باشند و هوش فطری انسانی را باخته باشند و اگر آن هوش بهجا باشد، اگر کافر و شقی هم باشد، پشیمان از مرگ نمیشود بلکه پشیمان از کردارهای ناهنجار زندگانی که غماندوز او شده میشود.
🔺کیوان نامه (نسخه خطی شماره ۱۱۸۶۸ کتابخانه مجلس شورای اسلامی به خط مؤلف)، صفحات ۳۷۲-۳۷۵.
Telegram
attach 📎
🌿 اندر مواهبِ دارُالامانِ هند
ملاعبدالنبی فخرالزمانیِ قزوینی در کتاب تذکرۀ میخانه که به شرح احوال ساقینامهسرایان پارسیگو و ساقینامههای آنها اختصاص یافته، در بخشی که وقایع روزگار جوانی خودش را در سال ۱۰۱۷ هجری قمری روایت میکند، مینویسد:
اما چون سن مُسوِّد این اوراق به نوزده رسید، به عزم زیارتِ امام الانس و الجن، امام رضا علیه التحیة و الثنا به مشهد مقدس آمد و به سعادت آستانبوسی آن روضه متبرکۀ منورۀ مقدسۀ مطهره مستسعد گردید و قریب به یک ماه در آنجا به سر برد. در ایام توقف آن آستانه هر روز از یَسار و یَمین از تُجار و متردّدین، وصف دارُالامانِ هندوستان بسیار شنید، شوق دیدن آن مُلک برین نوسفر غلبه کرد و عزم آن بلاد جزم نمود. بعد از طی منازل و قطع مراحل، از راه قندهار بیمار و نزار خود را به لاهور رسانید و چهار ماه در آن بلده توقف کرد تا کوفتِ راه بالکلیه رفع شد. بعد از آن به سیر لاهور مشغول شد، عجب مُلکی به نظر این حقیر درآمد! ارزانی و فراوانی! دیگر یکی از خوبیهای هندوستان اینکه هرکس در هر محل به هر طریقی که زیست کند، هیچکس را قدرت آن نیست که نهی آن امر نماید. با خود گفتم که جای توطّن تو این سرزمین است، نه دارالسلطنۀ قزوین!
🔺 تذکرۀ میخانه اثر ملا عبدالنبی فخرالزمانی، بهکوشش احمد گلچین معانی، تهران، ۱۳۴۰هجری شمسی، صفحه ۷۶۱.
ملاعبدالنبی فخرالزمانیِ قزوینی در کتاب تذکرۀ میخانه که به شرح احوال ساقینامهسرایان پارسیگو و ساقینامههای آنها اختصاص یافته، در بخشی که وقایع روزگار جوانی خودش را در سال ۱۰۱۷ هجری قمری روایت میکند، مینویسد:
اما چون سن مُسوِّد این اوراق به نوزده رسید، به عزم زیارتِ امام الانس و الجن، امام رضا علیه التحیة و الثنا به مشهد مقدس آمد و به سعادت آستانبوسی آن روضه متبرکۀ منورۀ مقدسۀ مطهره مستسعد گردید و قریب به یک ماه در آنجا به سر برد. در ایام توقف آن آستانه هر روز از یَسار و یَمین از تُجار و متردّدین، وصف دارُالامانِ هندوستان بسیار شنید، شوق دیدن آن مُلک برین نوسفر غلبه کرد و عزم آن بلاد جزم نمود. بعد از طی منازل و قطع مراحل، از راه قندهار بیمار و نزار خود را به لاهور رسانید و چهار ماه در آن بلده توقف کرد تا کوفتِ راه بالکلیه رفع شد. بعد از آن به سیر لاهور مشغول شد، عجب مُلکی به نظر این حقیر درآمد! ارزانی و فراوانی! دیگر یکی از خوبیهای هندوستان اینکه هرکس در هر محل به هر طریقی که زیست کند، هیچکس را قدرت آن نیست که نهی آن امر نماید. با خود گفتم که جای توطّن تو این سرزمین است، نه دارالسلطنۀ قزوین!
🔺 تذکرۀ میخانه اثر ملا عبدالنبی فخرالزمانی، بهکوشش احمد گلچین معانی، تهران، ۱۳۴۰هجری شمسی، صفحه ۷۶۱.
یک لالهرخِ ز خاک برنامده کو؟
عاشق که به پا رفته، به سَر نامده کو؟
کو آن سُخنی که آدمآلوده نشد؟
وان مردمِ از عدن به در نامده کو؟
#مجتبی_اعتمادی_نیا
#اشعار
#آدم_آلوده
عاشق که به پا رفته، به سَر نامده کو؟
کو آن سُخنی که آدمآلوده نشد؟
وان مردمِ از عدن به در نامده کو؟
#مجتبی_اعتمادی_نیا
#اشعار
#آدم_آلوده
Forwarded from تجربه نزدیک مرگ، پژوهش ها و گزارش ها
جلسه ماهیانه گروه وابسته به انجمن بینالمللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ (IANDS) در ایران
با موضوع:
هنر مردن در کتاب تبتی مردگان
سخنران: دکتر مجتبی اعتمادینیا، پژوهشگر تجربه نزدیک به مرگ
چهارشنبه ۲۴ آبان ساعت ۲۱ الی ۲۲
◀️ شرکت در این جلسه برای عموم آزاد است.
◀️ جلسه بهصورت آنلاین و در محیط زوم برگزار میشود.
◀️ لطفا ۱۵ دقیقه قبل از شروع جلسه از طریق لینک وارد محیط زوم شوید.
هزینه شرکت در جلسه: ۵۰ هزارتومان
ثبت نام: از طریق شماره ۰۹۳۶۴۰۸۰۸۵۰ در واتس اپ
لینک ورود به جلسه برای عزیزانی که ثبت نام کردند:
Topic: هنر مردن در کتاب تبتی مردگان
Time: Nov 15, 2023 09:00 PM Tehran
Join Zoom Meeting
https://us02web.zoom.us/j/89912628686?pwd=VUdqOVphVHNQWWNteXVKZnhrelZTZz09
Meeting ID: 899 1262 8686
Passcode: 148602
گروه وابسته به انجمن بینالمللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ (IANDS) در ایران
DNDSI.ir
Join → @IranNDE
با موضوع:
هنر مردن در کتاب تبتی مردگان
سخنران: دکتر مجتبی اعتمادینیا، پژوهشگر تجربه نزدیک به مرگ
چهارشنبه ۲۴ آبان ساعت ۲۱ الی ۲۲
◀️ شرکت در این جلسه برای عموم آزاد است.
◀️ جلسه بهصورت آنلاین و در محیط زوم برگزار میشود.
◀️ لطفا ۱۵ دقیقه قبل از شروع جلسه از طریق لینک وارد محیط زوم شوید.
هزینه شرکت در جلسه: ۵۰ هزارتومان
ثبت نام: از طریق شماره ۰۹۳۶۴۰۸۰۸۵۰ در واتس اپ
لینک ورود به جلسه برای عزیزانی که ثبت نام کردند:
Topic: هنر مردن در کتاب تبتی مردگان
Time: Nov 15, 2023 09:00 PM Tehran
Join Zoom Meeting
https://us02web.zoom.us/j/89912628686?pwd=VUdqOVphVHNQWWNteXVKZnhrelZTZz09
Meeting ID: 899 1262 8686
Passcode: 148602
گروه وابسته به انجمن بینالمللی تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ (IANDS) در ایران
DNDSI.ir
Join → @IranNDE
Zoom Video
Join our Cloud HD Video Meeting
Zoom is the leader in modern enterprise video communications, with an easy, reliable cloud platform for video and audio conferencing, chat, and webinars across mobile, desktop, and room systems. Zoom Rooms is the original software-based conference room solution…
🔅 ایده «من»
ما پرتوهایی از آگاهی کُل هستیم که در تلههای بیولوژیک گرفتار آمدهایم. اولین عارضه این گرفتاری، پیدایش ایده «من» است که با خود، دو ایده «خوشی» و «ناخوشی» را بههمراه میآورد. بهمحض اینکه ارتباط و اتصال همیشگیِ پرتوی از آگاهی با آگاهی کُل ادراک شود، ایده «من» فرومیپاشد. با فروپاشی ایده «من» ایده «ناخوشی» و نیز ایده مقابلش «خوشی» معنای خود را از دست میدهد. مادامی که ارتباط و اتصال مذکور (یعنی ارتباط و اتصال پرتوی از آگاهی با آگاهی کُل) ادراک نشود، همواره میل و کششی برای محصور ماندن در تلههای بیولوژیک و یا غیربیولوژیکی که ایده «من» را پابرجا نگاه میدارند، وجود خواهد داشت. مرگ جسمانی لزوماً این میل و کشش را از میان نخواهد برد. این میل و کشش صرفاً از رهگذر آگاهی منتفی میشود. اما هرگونه تلاش در جهت کسب این قِسم آگاهی و یا فعلیت بخشیدن به آن، از آنرو که قوامبخش ایده «من» است، به ضد خود بدل میشود و آگاهیِ مذکور را به تأخیر میاندازد. کلنجار رفتن با این پارادوکس، همانند کلنجار رفتن با یک «کوان» میتواند مایه رهایی باشد .
➰ م.اعتمادینیا/ ۲۸ آذر ۱۴۰۲ هجری شمسی
ما پرتوهایی از آگاهی کُل هستیم که در تلههای بیولوژیک گرفتار آمدهایم. اولین عارضه این گرفتاری، پیدایش ایده «من» است که با خود، دو ایده «خوشی» و «ناخوشی» را بههمراه میآورد. بهمحض اینکه ارتباط و اتصال همیشگیِ پرتوی از آگاهی با آگاهی کُل ادراک شود، ایده «من» فرومیپاشد. با فروپاشی ایده «من» ایده «ناخوشی» و نیز ایده مقابلش «خوشی» معنای خود را از دست میدهد. مادامی که ارتباط و اتصال مذکور (یعنی ارتباط و اتصال پرتوی از آگاهی با آگاهی کُل) ادراک نشود، همواره میل و کششی برای محصور ماندن در تلههای بیولوژیک و یا غیربیولوژیکی که ایده «من» را پابرجا نگاه میدارند، وجود خواهد داشت. مرگ جسمانی لزوماً این میل و کشش را از میان نخواهد برد. این میل و کشش صرفاً از رهگذر آگاهی منتفی میشود. اما هرگونه تلاش در جهت کسب این قِسم آگاهی و یا فعلیت بخشیدن به آن، از آنرو که قوامبخش ایده «من» است، به ضد خود بدل میشود و آگاهیِ مذکور را به تأخیر میاندازد. کلنجار رفتن با این پارادوکس، همانند کلنجار رفتن با یک «کوان» میتواند مایه رهایی باشد .
➰ م.اعتمادینیا/ ۲۸ آذر ۱۴۰۲ هجری شمسی
🔅اراده آزاد
فارغ از اینکه فیالواقع از اراده آزاد برخوردار باشم یا نباشم، هر چقدر خود را واجد اراده آزاد تلقی کنم و بالعکس دیگران را بیبهره یا کمبهره از آن بهشمار آورم، محتملاً اخلاقیتر خواهم زیست. زیرا در این وضعیت، در قبال هر آنچه از "من" سر میزند، مسئول خواهم بود و اگر زیست اخلاقی را بر خود واجب بدانم، لاجرم نهایت تلاش خود را مصروف اخلاقی زیستن خواهم کرد، البته بیآنکه از اراده آزاد، چماقی بسازم برای تنبیه و ملامت مکرر و احیاناً همیشگی خودم بهخاطر خطاهای گذشته.
اما از سوی دیگر، چون دیگران را بیبهره و یا کمبهره از اراده آزاد میدانم، توان عفو و آستانه تحملم در مواجهه با رفتارهای بهاصطلاح ناشایست آنها بالا خواهد رفت و احتمالاً خشونت کمتری در مواجهه با آنان از خود نشان خواهم داد. علاوه بر این، اگر در مقام اصلاح و تربیت آنها برآیم نیز احتمالاً این کار را با شفقت و حوصله بیشتری انجام میدهم. در این میان، نباید فراموش کرد که لازم نیست دیگران را واجد اراده آزاد بدانم تا منطقاً بتوانم به اصلاح و تربیت آنها اهتمام بورزم. این سخن بگذار تا وقت دگر.
➰ م.اعتمادینیا/ ۲۳ دیماه ۱۴۰۲ هجری شمسی
فارغ از اینکه فیالواقع از اراده آزاد برخوردار باشم یا نباشم، هر چقدر خود را واجد اراده آزاد تلقی کنم و بالعکس دیگران را بیبهره یا کمبهره از آن بهشمار آورم، محتملاً اخلاقیتر خواهم زیست. زیرا در این وضعیت، در قبال هر آنچه از "من" سر میزند، مسئول خواهم بود و اگر زیست اخلاقی را بر خود واجب بدانم، لاجرم نهایت تلاش خود را مصروف اخلاقی زیستن خواهم کرد، البته بیآنکه از اراده آزاد، چماقی بسازم برای تنبیه و ملامت مکرر و احیاناً همیشگی خودم بهخاطر خطاهای گذشته.
اما از سوی دیگر، چون دیگران را بیبهره و یا کمبهره از اراده آزاد میدانم، توان عفو و آستانه تحملم در مواجهه با رفتارهای بهاصطلاح ناشایست آنها بالا خواهد رفت و احتمالاً خشونت کمتری در مواجهه با آنان از خود نشان خواهم داد. علاوه بر این، اگر در مقام اصلاح و تربیت آنها برآیم نیز احتمالاً این کار را با شفقت و حوصله بیشتری انجام میدهم. در این میان، نباید فراموش کرد که لازم نیست دیگران را واجد اراده آزاد بدانم تا منطقاً بتوانم به اصلاح و تربیت آنها اهتمام بورزم. این سخن بگذار تا وقت دگر.
➰ م.اعتمادینیا/ ۲۳ دیماه ۱۴۰۲ هجری شمسی
🔅نظریه منسوخ کوبلر راس درباره مراحل سوگ
الیزابت کوبلر راس(Elisabeth Kübler-Ross) در سال ۱۹۶۹ با انتشار کتاب در باب مرگ و مردن(On Death and Dying) نتیجه چندین سال مطالعه بالینی خود را درباره محتضرانی که با بیماریهای کشنده روبرو بودند، در اختیار مخاطبان قرار داد. او در این کتاب از مراحل پنجگانهای سخن گفت که به ادعای او، بیمارانی که با خبر مرگ قریبالوقوع خود روبرو میشوند، معمولاً آنها را پشت سر میگذارند. این مراحل عبارت بودند از: انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش (در این باره اینجا را بنگرید). این مراحل پنجگانه بعدها از سوی کوبلر راس و نیز دیگران بهعنوان مراحل پنجگانه سوگ(the five stages of grief) نیز معرفی شد؛ یعنی مراحلی که معمولاً افراد هنگامی که یکی از عزیزانشان را از دست میدهند، با آنها روبرو میشوند. اگرچه کوبلر راس تصریح کرده بود که همه افراد لزوماً همه این مراحل را با ترتیب ذکر شده پشت سر نمیگذارند، اما او مدعی بود که بررسیها و مطالعاتش، کلیت این مراحل پنجگانه را تصدیق میکند. با این حال، بعدها مطالعات فراوانی انجام شد که نشان میداد نظریه کوبلر راس، بهویژه درباره سوگ، در جوامع آماری و فرهنگهای دیگر صادق نیست (مثلاً اینجا و اینجا را بنگرید). از این رو، نظریه مذکور اندک اندک اعتبار خود را از دست داد، تا آنجا که امروزه از آن بهعنوان نظریهای نامعتبر و منسوخ یاد میشود. اما با وجود این، هنوز در محافل عمومی و رسانهها گاهی به غلط آن را نظریهای معتبر و تثبیتشده میانگارند.
الیزابت کوبلر راس(Elisabeth Kübler-Ross) در سال ۱۹۶۹ با انتشار کتاب در باب مرگ و مردن(On Death and Dying) نتیجه چندین سال مطالعه بالینی خود را درباره محتضرانی که با بیماریهای کشنده روبرو بودند، در اختیار مخاطبان قرار داد. او در این کتاب از مراحل پنجگانهای سخن گفت که به ادعای او، بیمارانی که با خبر مرگ قریبالوقوع خود روبرو میشوند، معمولاً آنها را پشت سر میگذارند. این مراحل عبارت بودند از: انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش (در این باره اینجا را بنگرید). این مراحل پنجگانه بعدها از سوی کوبلر راس و نیز دیگران بهعنوان مراحل پنجگانه سوگ(the five stages of grief) نیز معرفی شد؛ یعنی مراحلی که معمولاً افراد هنگامی که یکی از عزیزانشان را از دست میدهند، با آنها روبرو میشوند. اگرچه کوبلر راس تصریح کرده بود که همه افراد لزوماً همه این مراحل را با ترتیب ذکر شده پشت سر نمیگذارند، اما او مدعی بود که بررسیها و مطالعاتش، کلیت این مراحل پنجگانه را تصدیق میکند. با این حال، بعدها مطالعات فراوانی انجام شد که نشان میداد نظریه کوبلر راس، بهویژه درباره سوگ، در جوامع آماری و فرهنگهای دیگر صادق نیست (مثلاً اینجا و اینجا را بنگرید). از این رو، نظریه مذکور اندک اندک اعتبار خود را از دست داد، تا آنجا که امروزه از آن بهعنوان نظریهای نامعتبر و منسوخ یاد میشود. اما با وجود این، هنوز در محافل عمومی و رسانهها گاهی به غلط آن را نظریهای معتبر و تثبیتشده میانگارند.
Telegram
مجتبی اعتمادی نیا
🔵🔵 خانم الیزابت کوبلرراس(Elisabeth Kübler-Ross)، مرگ شناس مشهور سوئیسی در کتاب کلاسیک خود با عنوان On Death & Dying که در سال 1969 منتشر شد، نتایج سالها مطالعه خود درباره افراد محتضر را در اختیار مخاطبان قرار داده است. این کتاب به موضوع روان شناسی مرگ و…