Forwarded from مهارتهای زندگی
🌸🍃مهارت های دهگانه ضروری برای داشتن زندگی فردی و اجتماعی موفق:
🔮مهارت خودآگاهی
توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت و یافتن تصویری واقع بینانه از خود. شناخت نیازها و تمایلات فردی برای آشنایی با حقوق و مسئولیت های فردی - اجتماعی
🔮مهارت همدلی
درک کردن دیگران و مشکلاتشان در هر شرایطی. این مهارت به دوست داشتن و دوست داشته شدن و در نتیجه، روابط_اجتماعیِ بهترِ افراد با یکدیگر می انجامد.
🔮مهارت روابط بین فردی
مشارکت و همکاری با دیگران، همراه با اعتماد واقع بینانه، که در کنار تقویت دوستی ها، دوستی های ناسالم را خاتمه می دهد تا کسی از
چنین روابطی آسیب نبیند.
🔮مهارت ارتباط موثر
درک بهتر نیازها و احساسات دیگران، به شیوه ای که فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را نیز در میان بگذارد. تا ارتباطی رضایت بخش شکل گیرد.
🔮مهارت مقابله با استرس
با آموختن این مهارت افراد هیجان های مثبت و منفی را در خود و دیگران می شناسند و سعی می کنند واکنشی نشان دهند که این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکنند.
🔮مهارت مدیریت هیجان
هر انسانی که در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می گذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.
🔮مهارت حل مسئله
زندگی سرشار از مسائل ساده و پیچیده است. با کسب این مهارت بهتر می توانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می دهند، از سر راه زندگی مان برداریم.
🔮مهارت تصمیم گیری
برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیم گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم گیری های او مشخص می کند. با آموختن این مهارت اهداف خود را واقع بینانه تعیین و از میان راه حل های موجود بهترین را انتخاب می کنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده می گیریم.
🔮مهارت تفکر خلاق
تفکر یکی از مهمترین مهارت های زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایده ای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواری ها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل می کنیم.
هنگامی که تفکر خلاق را می آموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند، بلکه هر کدام فرصتی هستند تا راه حل های جدید بیابیم و مشکلات را به گونه ای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.
🔮مهارت تفکر نقادانه
این مهارت موجب می شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش از آن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن، در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم.
با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمی خوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر می کنیم و دقیق و درست تصمیم می گیریم و ارتباطات درستی برقرار می کنیم.
🔮مهارت خودآگاهی
توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت و یافتن تصویری واقع بینانه از خود. شناخت نیازها و تمایلات فردی برای آشنایی با حقوق و مسئولیت های فردی - اجتماعی
🔮مهارت همدلی
درک کردن دیگران و مشکلاتشان در هر شرایطی. این مهارت به دوست داشتن و دوست داشته شدن و در نتیجه، روابط_اجتماعیِ بهترِ افراد با یکدیگر می انجامد.
🔮مهارت روابط بین فردی
مشارکت و همکاری با دیگران، همراه با اعتماد واقع بینانه، که در کنار تقویت دوستی ها، دوستی های ناسالم را خاتمه می دهد تا کسی از
چنین روابطی آسیب نبیند.
🔮مهارت ارتباط موثر
درک بهتر نیازها و احساسات دیگران، به شیوه ای که فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را نیز در میان بگذارد. تا ارتباطی رضایت بخش شکل گیرد.
🔮مهارت مقابله با استرس
با آموختن این مهارت افراد هیجان های مثبت و منفی را در خود و دیگران می شناسند و سعی می کنند واکنشی نشان دهند که این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکنند.
🔮مهارت مدیریت هیجان
هر انسانی که در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می گذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.
🔮مهارت حل مسئله
زندگی سرشار از مسائل ساده و پیچیده است. با کسب این مهارت بهتر می توانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می دهند، از سر راه زندگی مان برداریم.
🔮مهارت تصمیم گیری
برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیم گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم گیری های او مشخص می کند. با آموختن این مهارت اهداف خود را واقع بینانه تعیین و از میان راه حل های موجود بهترین را انتخاب می کنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده می گیریم.
🔮مهارت تفکر خلاق
تفکر یکی از مهمترین مهارت های زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایده ای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواری ها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل می کنیم.
هنگامی که تفکر خلاق را می آموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند، بلکه هر کدام فرصتی هستند تا راه حل های جدید بیابیم و مشکلات را به گونه ای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.
🔮مهارت تفکر نقادانه
این مهارت موجب می شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش از آن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن، در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم.
با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمی خوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر می کنیم و دقیق و درست تصمیم می گیریم و ارتباطات درستی برقرار می کنیم.
🔵 "شاهزاده"، همان "آقازاده" است
یکی از ویژگیهای جهان امروز، به ویژه در عالم سیاست مدرن، این است که نباید مشروعیت و اعتبار پیشینی برای هیچ کسی قائل بود. "اعتبار" و "مشروعیت اقتدار، نه از عالم بالا و ناسوت، نه از سنت است و نه به صورت ارث به کسی منتقل نمیشود. هر چه هست، اعتبار و مشروعیت، اکتسابی و نیز محصول تلاش و استعداد و شکوفایی شخصی و قرارداد اجتماعی است. از این رو القاب و عناوینی که روزگاری در جهان پیشین، مانند "شاهزادگی" و یا "آقازادگی"، امتیاز و اعتبار اجتماعی تولید میکرد، امروزه، به کار نمیآید.
✅ "زادگی"، اساسا پدیدهی پیشامدرن و متعلق به فرهنگ پیشین است. این پدیده، توضیح میدهد که "زاده شدن"، جایگاه، رتبه و اعتبار اجتماعی و به طور کلی، سرنوشت و آیندهی هر شخصی، منوط به این است که در چه خانوادهای و در کدام سلسله مراتب قدرت و نفوذ اجتماعی متولد میشود
"شاهزاده" و "آقازاده"، دو مفهوم مشابه و مربوط به عهد کهن تلقی میشوند هر دو که با پسوند "زاده"، نشانهگذاری میشوند، صرف زاده شدن و تولد را سرمایهای بزرگ و اعتباری بیبدیل برای شخص خلق میکنند. و این، دقیقا همان تفاوت بنیادین میان سیاست در عالم پیشین و سیاست در جهان مدرن است. همانگونه که اعتبار اجتماعی "آقا" به فرزندش، "آقازاده" سرایت میکرد و به او هم سهم بزرگی از این اعتبار داده میشد، اعتبار سیاسی و قدرت "شاه" نیز به فرزندش، "شاهزاده" منتقل میگشت. این انتقال قدرت و مشروعیت اجتماعی و سیاسی، به نحو موروثی و بیآنکه خود شخص مدخلیتی داشته باشد، صورت میپذیرفت. از این رو هر رو از یک جنس و کیفیتاند.
در جهان مدرن، همانگونه که سیاست از دین جدا شد و هر یک در منطقهی خاص خودشان جایگذاری گشتند، از نهاد خانواده و حوزهی شخصی نیز منفصل گردید. در پروتکل مدرن سیاست، تلاش شد، سایهی خانواده، دین، مناسبات خویشاوندی، قومی، نژادی، گروهی و روابط شخصی از سر سیاست و قدرت رسمی برداشته شده و آن را به "قرارداد اجتماعی" واگذار نمایند. این واگذاری در اشکال مختلف دموکراسی ظاهر شد. بیرون آمدن قدرت و سیاست از زیر نفوذ عوامل پیشاسیاست، مجال فراخی،
اولا، برای تحرک اجتماعی
و ثانیا، سلامت و صحت عرصهی سیاسی فراهم کرد. این مهم، با شفافسازی حوزهی سیاست، مسئولیت و پاسخگویی و تحدید قدرت در بازهی زمانی مشخص، ممکن گردید.
✔️ عرصهی سیاست در ایران، امروزه محتاج پروسهی جداسازی و تفکیک قدرت از نهاد خانواده، دین و مناسبات فردی و شخصی است. بنابراین، هر ندا و صدایی که به نام "شاهزاده" و یا "آقازاده"، برخیزد، حرکتی واپسگرایانه تلقی شده و سقوط به قعر تاریک تاریخ سلاطین است.
✍️ علی زمانیان ... ۲۳ / ۱۰ / ۱۴۰۳
@kherade_montaghed
یکی از ویژگیهای جهان امروز، به ویژه در عالم سیاست مدرن، این است که نباید مشروعیت و اعتبار پیشینی برای هیچ کسی قائل بود. "اعتبار" و "مشروعیت اقتدار، نه از عالم بالا و ناسوت، نه از سنت است و نه به صورت ارث به کسی منتقل نمیشود. هر چه هست، اعتبار و مشروعیت، اکتسابی و نیز محصول تلاش و استعداد و شکوفایی شخصی و قرارداد اجتماعی است. از این رو القاب و عناوینی که روزگاری در جهان پیشین، مانند "شاهزادگی" و یا "آقازادگی"، امتیاز و اعتبار اجتماعی تولید میکرد، امروزه، به کار نمیآید.
✅ "زادگی"، اساسا پدیدهی پیشامدرن و متعلق به فرهنگ پیشین است. این پدیده، توضیح میدهد که "زاده شدن"، جایگاه، رتبه و اعتبار اجتماعی و به طور کلی، سرنوشت و آیندهی هر شخصی، منوط به این است که در چه خانوادهای و در کدام سلسله مراتب قدرت و نفوذ اجتماعی متولد میشود
"شاهزاده" و "آقازاده"، دو مفهوم مشابه و مربوط به عهد کهن تلقی میشوند هر دو که با پسوند "زاده"، نشانهگذاری میشوند، صرف زاده شدن و تولد را سرمایهای بزرگ و اعتباری بیبدیل برای شخص خلق میکنند. و این، دقیقا همان تفاوت بنیادین میان سیاست در عالم پیشین و سیاست در جهان مدرن است. همانگونه که اعتبار اجتماعی "آقا" به فرزندش، "آقازاده" سرایت میکرد و به او هم سهم بزرگی از این اعتبار داده میشد، اعتبار سیاسی و قدرت "شاه" نیز به فرزندش، "شاهزاده" منتقل میگشت. این انتقال قدرت و مشروعیت اجتماعی و سیاسی، به نحو موروثی و بیآنکه خود شخص مدخلیتی داشته باشد، صورت میپذیرفت. از این رو هر رو از یک جنس و کیفیتاند.
در جهان مدرن، همانگونه که سیاست از دین جدا شد و هر یک در منطقهی خاص خودشان جایگذاری گشتند، از نهاد خانواده و حوزهی شخصی نیز منفصل گردید. در پروتکل مدرن سیاست، تلاش شد، سایهی خانواده، دین، مناسبات خویشاوندی، قومی، نژادی، گروهی و روابط شخصی از سر سیاست و قدرت رسمی برداشته شده و آن را به "قرارداد اجتماعی" واگذار نمایند. این واگذاری در اشکال مختلف دموکراسی ظاهر شد. بیرون آمدن قدرت و سیاست از زیر نفوذ عوامل پیشاسیاست، مجال فراخی،
اولا، برای تحرک اجتماعی
و ثانیا، سلامت و صحت عرصهی سیاسی فراهم کرد. این مهم، با شفافسازی حوزهی سیاست، مسئولیت و پاسخگویی و تحدید قدرت در بازهی زمانی مشخص، ممکن گردید.
✔️ عرصهی سیاست در ایران، امروزه محتاج پروسهی جداسازی و تفکیک قدرت از نهاد خانواده، دین و مناسبات فردی و شخصی است. بنابراین، هر ندا و صدایی که به نام "شاهزاده" و یا "آقازاده"، برخیزد، حرکتی واپسگرایانه تلقی شده و سقوط به قعر تاریک تاریخ سلاطین است.
✍️ علی زمانیان ... ۲۳ / ۱۰ / ۱۴۰۳
@kherade_montaghed
برای اینکه مغزتان خشک نشود، راه بروید!
برای جلوگیری از خشکی مغز کافی است روزانه یک و نیم کیلومتر پیاده روی کنید.
🔹 در یک مطالعه 20 ساله با شرکت بیش از 400 نفر، دانشمندان رابطه بین فعالیت بدنی و سلامت مغز را تجزیه و تحلیل کردند.
🔹شرکت کنندگان در این آزمایش میزان مسافتی را که توانستند در یک هفته پیاده روی کنند را ثبت کردند. و سپس همه تحت اسکن MRI از مغز قرار گرفتند تا حجم آن مشخص شود.
🔹اگر حجم مغز کاهش یابد، به این معنی است که برخی از سلول های عصبی مرده اند.
این مطالعه نشان داد که فعالیت بدنی بالا منجر به حجم بیشتر مغز می شود.
🔹برای حفظ حجم مغز، شرکت کنندگان سالم در این آزمایش فقط باید 1.5 کیلومتر در روز راه می رفتند.
🔹 علاوه بر این، خطر ابتلا به زوال عقل را در آینده به میزان قابل توجهی کاهش داد.
برای جلوگیری از خشکی مغز کافی است روزانه یک و نیم کیلومتر پیاده روی کنید.
🔹 در یک مطالعه 20 ساله با شرکت بیش از 400 نفر، دانشمندان رابطه بین فعالیت بدنی و سلامت مغز را تجزیه و تحلیل کردند.
🔹شرکت کنندگان در این آزمایش میزان مسافتی را که توانستند در یک هفته پیاده روی کنند را ثبت کردند. و سپس همه تحت اسکن MRI از مغز قرار گرفتند تا حجم آن مشخص شود.
🔹اگر حجم مغز کاهش یابد، به این معنی است که برخی از سلول های عصبی مرده اند.
این مطالعه نشان داد که فعالیت بدنی بالا منجر به حجم بیشتر مغز می شود.
🔹برای حفظ حجم مغز، شرکت کنندگان سالم در این آزمایش فقط باید 1.5 کیلومتر در روز راه می رفتند.
🔹 علاوه بر این، خطر ابتلا به زوال عقل را در آینده به میزان قابل توجهی کاهش داد.