Telegram Web
تنها یک هفته بعد از ازدواج ما ، من متوجه شدم که هیلدا هیچ لذتی از زندگی نمی‌‌ برد و اعتراف میکرد که هیچ چیزی برایش جذاب نیست. او به سختی می توانست این ایده را که شما هر چیزی را برای لذت بردن از آن انجام می دهید ، درک کند. این هیلدا بود که برای اولین بار توجه‌ام را به این مسئله جلب کرد که خانواده‌ هایی از طبقه متوسط ، واقعاً چطور پوسیده می‌ شوند. اولین دلیل که زندگی آنها را دچار فرسودگی میکند، نبودن پول است ...

در خانواده‌ هایی مثل آن ، که زندگیشان با یک درآمد مختصر میگذرد و این درآمد نه تنها هرگز افزایش نمی‌ یابد؛ بلکه به روال معمول کمتر هم می‌ شود ، در آنها فقر بیشتر رخ نشان میدهد و بنابراین آنها نسبت به خانواده یک کشاورز یا کارگر توجه بیشتری نسبت به پول از خود نشان می‌ دهند ، در مورد خانواده‌ای مثل من هم دیگر حرفی نمی‌ ماند.

هیلدا اغلب میگفت که نخستین خاطره‌ای که در ذهنش مانده ، احساس ترسی است که همیشه به خاطر نداشتن پول کافی برای هر چیزی بوده است.

#جورج_اورول
کتاب: تنفس در هوای تازه
ترجمه: زهره روشنفکر



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
فرد والا از فهمیده شدن توسط دیگران در هراس است نه از بد فهمیده شدن؛ چون می داند که کسانی که او را بفهمند به سرنوشت او یعنی رنج کشیدن در دنیا دچار خواهند شد ...

#فریدریش_نیچه (فیلسوف، شاعر و جامعه شناس آلمانی)


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
دایی محمود آدم جالبی بود. هفتاد و چند سال پیش از دهات می‌آد تهران و میره سربازی ...

یه روز که قاطی باقی سربازا وسط پادگان به خط شده بوده، می‌شنوه که فرمانده داره از ساختن یک دیوار بزرگی دور پادگان صحبت می‌کنه. می‌پره جلو و می‌گه قربان من بنایی بلدم. فرمانده اول یک سیلی می‌زنه در گوشش و بعد می‌گه از امروز شروع کن. هر چی کارگر و مصالح خواستی بگو، دستور بدم برات حاضر کنند.

دایی محمود آستیناشو بالا می‌زنه و شروع می‌کنه به کشیدن دیوار، ولی چون خیلی رِند و طمعکار بوده از هر دو تا کامیون آجری که سفارش می‌داده یکیشو شبونه رَد می‌کرده توی بازار و می‌فروخته. همین می‌شه که بعد از سربازی اون قدر پول داشته که می‌تونسته برا خودش توی بازار حجره بخره. ولی حجره نمی‌خره. به جاش پول هاشو بر می‌داره می‌ره هند، پارچه گرون قیمت زری و ترمه و حریر می‌خره و می‌آره این جا. یک انباری اجاره می‌کنه پارچه ها رو می‌ریزه اون تو. بعدش می‌ره اداره بیمه که تازه توی کشور تأسیس شده بود، همه پارچه ها رو به بالاترین قیمت بیمه می‌کنه.

دو هفته بعد انبار پارچه‌های دایی محمود آتیش می‌گیره و همه چیز اون می‌سوزه. کارشناس‌های بیمه می‌آن آتیش سوزی رو تایید می‌کنند و خسارت کامل می‌پردازند. حالا نگو که دایی محمود همه پارچه‌های گرون قیمت رو شبونه خارج کرده بوده و به جاش چیت و چلوار، اون تو چیده بوده. این جوری ثروت دایی محمود دو برابر شد. اون در ادامه زندگیش خیلی از این کارها کرد ولی هیچوقت من ندیدم هیچکس ازش بد بگه. همه دایی محمود رو دوست داشتند و توی این دنیای بزرگ حتی یک دشمن هم نداشت.

به این ترتیب من از همون بچگی فهمیدم که اگه توی این دنیا حق یک نفر رو بخوری یک دشمن پیدا می‌کنی... اگه حق پنج نفر رو بخوری پنج تا دشمن پیدا می‌کنی. ولی اگه حق همه رو به طور مساوی بخوری هیچ دشمنی پیدا نمی‌کنی و همه با احترام ازت یاد می‌کنند...!

#عليرضا_ميراسداله
کتاب: ویزای کوه قاف



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
هميشه فرصتی برای شروع كردن می توان يافت، درحالیکه ما اکثر اوقات به تمام کردن فکر می کنیم ...

#یاستین_گوردر


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
"ما احساس آزادی می کنیم زیرا زبانی را که عدم آزادی ما را بیان کند نداریم."
فیلسوف معاصر ژیژک

این صحبتِ ژیژک در چهارچوب نظامِ سیاسی غرب و سیستم کنترل موفق آن میباشد. او معتقد است که ساختار ها و دستگاه های کنترل غرب به حدی عمیق در همۀ ارگان های اجتماع، مفاهیم، ساختارهای زبانی و مکالماتی نهفته و جا سازی شده است که ما توان کشف و درک آن ها را نداریم. بهترین نوع ایدئولوژی کنترل، ژیژک می گوید، وقتی اعمال می شود که بی طرفانه بیان شود. هرچه بیشتر بیان ایدئولوژی تسلط بدون نشان خط فکری و جانبداری به نظر آید، بهتر بر دل و حس عموم می نشیند. فرد در غرب خود را آزاد حس می کند زیرا ابزار درک عدم آزادی خود مانند زبان و ایدئولوژی متعارض، مفاهیم مخالف با سیستم نابرابر و آگاهی مخالف در اجتماع موجود نیست. به عبارتی، تفکر و ایدئولوژی آلترناتیو، آگاه و مبارز در فهم و زبان اجتماع خوار و حذف شده است.

در همین مورد، جایی دیگر ژیژک به تولید نا برابر هنر تاریک آینده نگر در مقابل هنر های اجتماعی که نشانگر پیروزی مردم برستم های اجتماعی و تهدید محیط زیست و مهاجرت های بی پایان باشند اشاره دارد.
وی می گوید که محض اینکه این همه کتاب داستانی و فیلم در غرب در توصیف حملات جهان های دیگر به کرۀ زمین، پایان تمدن زیبای انسانی و مبارزۀ سخت مردم و پیروزی آنان علیه تمدن های مهاجم ساخته می شود، بیانگر آن است که برای هنرمندان و روشنفکران غربی، تصور پیروزی بر متجاوزان قدرتمند سیارات دیگر ساده تر است تا تصور داستان و فیلمی که در آن سیستم نا برابر و جنگ افروز سرمایه داری جهانی توسط مردم تعدیل شده باشد و زندگی شاد و راحتی برای عموم مردم جهان فراهم باشد.

کانال نگاهی دیگر:
https://www.tgoop.com/negahideegar
زمان بهترین منتقد و صبر بهترین معلم است ...

#فردریک_شوپن


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
III. Marche Funèbre (Lento)
Hélène Grimaud
#موسیقی_کلاسیک
Marche funebre (lento)
موومان سوم از سونات پیانو 2 اثر فردریک شوپن، نوازنده پیانو: هلن گریمود

کانال: @makhfigah_channel
آنچه برای رفقایم جالب بود برای من اصلا جالب نبود. به هیچ‌کس اعتماد نداشتم مگر آسمان لایتناهی، مزارع، باد و شب هنگام، تاریکی و سکوت خلوت اتاقم ...

#سوزانا_تامارو
کتاب: جان جهان


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
اگر قرار بود خدا به دعاها گوش کند تا الان هیچ انسانی زنده نمی ماند چرا که همه دائما در حال دعای مرگ و نفرین یکدیگر هستند ...

#اپیکور (فیلسوف یونانی)


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
‍اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی با اعتماد به نفس بالا و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقده‌ها و کینه‌ها تبدیل می شود.

کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن‌ «معنا» بخشد. یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد و دیگری با هر ضربه خردتر و حقیرتر می‌شود.

اینکه چگونه با سختی‌ها و مشقت‌های زندگی کنار بیاییم و به آن‌ها واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک «تصمیم شخصی» است. می‌توانیم تصمیم بگیریم به سختی‌ها و مصائب اجتناب‌ناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربهٔ روحی و هر لطمهٔ جسمی تنومندتر، مقاوم‌تر و آگاه‌تر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک «قربانی منفعل» با حیاتی پر از غم باشیم.

#ویکتور_فرانکل
کتاب: معنا درمانی
ترجمه: مهین میلانی


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
گیاهان فاقد عقل‌اند اما اگر آنها را با سرپوشی بپوشانی که دارای یک سوراخ باشد ، آنها به دنبال نور از همان‌جا بیرون می‌زنند ...

پس چرا ما با داشتن عقل نور را دنبال نمی‌کنیم؟

#مارتین_هایدگر (فیلسوف آلمانی)



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
اپیزود نهم پادکست “دکتر طاعون” منتشر شد!

این‌بار به دل یکی از شگفت‌انگیزترین رمان‌های قرن بیستم زده‌ایم:
مرشد و مارگاریتا، اثر میخائیل بولگاکف.

شیطان به مسکو آمده، اما نه برای اغوا، بلکه شاید برای عدالت…
در این اپیزود از سانسور، دین، حاکمیت و حقیقتی حرف می‌زنیم که گاه فقط در ادبیات زنده می‌ماند.

اگر دلت می‌خواد ببینی چطور یک رمان می‌تونه مرز بین واقعیت و خیال، خیر و شر، و ایمان و قدرت رو جابه‌جا کنه، این قسمت رو از دست نده.

لینک شنیدن: https://castbox.fm/vc/6321575
چطور با هشتاد سالگی و احساس این که دارین به پایان نزدیک و نزدیک تر میشین کنار اومدین؟

- شوپنهاور در جایی احساس عشق رو با نور کور کننده ی خورشید مقایسه می کنه. وقتی در سال های آخر، زندگی کم نور میشه، ناگهان متوجه آسمان های پر ستاره ای میشیم که خورشید مانعشون بوده یا پنهانشون کرده بوده.

خوب ناپدید شدن جوانی که بعضی اوقات خیلی احساس بدیه، باعث شده از آسمانهای پر ستاره و شگفتی های زنده بودن، بیشتر لذت ببرم؛ شگفتی هایی که قبلا بهشون توجهی نداشتم ...

#اروین_د_یالوم
کتاب: مخلوقات یک روز


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
من اعتقادی به خرافات ندارم ولی در بی‌اعتقادی خودم هم متعصب نیستم ...

#صادق_هدايت / تخت ابونصر


کانال؛ مخفیگاه @makhfigah_channel
گر آتش بارد به پیکرم

جز مهرت در دل نپرورم ...

(عکس: تعرض اسراییل به تمامیت ارضی ایران ۲۶ خرداد ۱۴۰۴)

کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
آوای ایران - حامی
@makhfigah_channel
#موسیقی
قطعه آوای ایران
خواننده: حامی
ترانه سرا: ساعد باقری
آهنگساز: مجید انتظامی

لاله به لاله
داغستانهایت ...

کانال: @makhfigah_channel
بسيارى از معلمين تاريخ هنوز هم نمى‌دانند مقصود از تدريس تاريخ فقط دانستن حوادث جنگى نيست و اگر مقصود همين باشد، براى شاگرد مدرسه چه فايده دارد كه بداند فلان جنگ در چه تاريخ واقع‌ شده يا فلان ژنرال در چه تاريخ به دنيا آمده؟ يا چه زمانى مرده‌است؟ بلكه شاگرد بايد بطور تحقيق از علت اين نبردها و حوادث تاريخى آگاه شود.

#آدولف_هيتلر
کتاب: نبرد من


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
جمله ‌ای که در روز رستاخیز باعث تخفیف در مجازات می ‌شود: ما از همان ابتدا نیز علاقه ‌ای برای به دنیا آمدن نداشتیم ...

#کورت_ونه‌_گات
کتاب: زمان لرزه
ترجمه: مهدی صداقت‌ پیام



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
توانایی "آرام ماندن" از جمله مهارت‌های بسیار مهم زندگی است که بسیار نادیده گرفته شده است. بدترین تصمیمات را هنگامی می‌گیریم که آرامشمان را از دست داده‌اییم یا دچار اضطراب و آشفتگی شده‌اییم.

ترس به‌طور کشنده‌ای می‌تواند توانایی ما را برای مقابله با مشکلات واقعی و زیربنایی از بین ببرد. آرام‌تر بودن اصلا به این معنا نیست که فکر کنیم همه چیز به خیر و خوشی تمام خواهد شد، بلکه صرفا بدین معناست که با وضعیت ذهنی بهتری با چالش‌های حقیقی زندگی‌مان روبه‌رو خواهیم شد.

#آلن_دوباتن
کتاب: آرامش


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
Forwarded from نگاهی دیگر Re-View (Behrooz Ghorbanian)
*
نکات پایانی پست های گذشته در مورد استعمار هند توسط انگستان در این کانال...

...متاسفانه گفتگو با برخی از دوستان تفکر چپ، که هنوز طبق صحبت های قدیمی مارکس، استعمار را داروی تلخ سرمایه داری می دانند که کشور های ضعیف جهان باید برای انکشاف اقتصاد شان و بسیج نیروی کارگر جهانی بنوشند، و یا با دوستانی از حوزۀ فکری راست که آنرا بخشش الاهی در غالب بمب های کشور های اروپایی و یا آمریکا می دانند که باید بر سر ضعفا برای نجاتشان از عقب ماندگی فرود آید، کاری پر چالش است. زیرا ما مدلی برای سندیت نقد و ادعای خود نداریم جز صد ها سال خون و خونریزی تاریخ استعمار و جهان نا به سامان امروز.

ما نمی دانیم که اگر هند، به جای 190 سال حکومت بی رحم انگلیس، تحت سلطۀ یک مهاراجۀ گردن کلفت بود چه می شد. و یا آفریقا امروز چگونه می بود، اگر ششصد سال زیر تیغ استعمار شکنجه نمی شد و سوای تاراج منابعش، حداقل 25 میلیون نفر از مردمش برای برده داری در کشورهای متمدن سرمایه داری دزدیده نمی شدند.

ولی این را می دانیم که از حرکت اولین کشتی پرتقالی در سال 1415 میلادی به سوی آفریقای شمالی، تا کنون صد ها بار انواع شیوه های تولید، به علاوۀ "شیوۀ تولید آسیایی"، که مارکس امید داشت با فرو پاشی اش، در نهایت سیستم های استبدادی هند و چین از بین بروند، در هم شکسته است. و هزاران بار بمب های استعمارگران متمدن بر سر مردم ستمدیدۀ آسیا و آفریقا و آمریکای جنوبی، به بهانۀ ترس از وحشیت آنان، و متمدن کردنشان فرود ریخته است.

ولی ما امروز شاهد بزرگترین نا برابری ها و قحطی ها و مهاجرت های چند صد میلیونی مردم در کرۀ زمین هستیم. نابودی محیط زیست به وسیلۀ سود جویی کشور های متمدن دیگر محرز است. شاید اکنون وقت آن رسیده است که ما هم بحث علیه استعمار را که بیش از یک قرن است با پشتکار و آمار های علمی شروع شده است و هر روز عمیقتر می شود جدی بگیریم.
بهروز قربانیان
***
https://www.tgoop.com/negahideegar
*
2025/06/19 09:29:49
Back to Top
HTML Embed Code: