🔹در حقیقت، این مفهوم به ما تاکید میکند اگر بتوانید اندکی تفاوت در کسب و کارتان ایجاد کنید، میتوانید تفاوتی عظیم در میزان موفقیتتان به دست بیاورید.
🔹بررسی کسب و کارهای موفق و ناموفق به ما میآموزد که پیدا کردن «حاشیه برنده»، مرز بین موفقیت، بقا، رشد و توسعه یک کسب و کار یا تبدیل شدن آن به یک کسب و کار معمولی است که چند سالی فعالیت میکند و سپس نابود میشود.
🔹از اینرو، مهمترین مسئولیت شما در هر کسب و کار و شغلی، یافتن حاشیه برنده در آن کسب و کار یا شغل است.
🔹یادتان باشد، بازارها و صنایع امروزی آن قدر رقابتی شدهاند که بدون داشتن «حاشیه برنده» نمیتوان در آنها پیروز شد. پس باید نسبت به هر زمان دیگری برای یافتن «حاشیه برنده» کسب و کار و محصولتان تلاش کنید.
🔹ضمن آن که این نکته را هم همیشه به خاطر داشته باشید که «حاشیه برنده» امروزتان، شاید در آینده نزدیک و به دلیل تغییر و تحولات سریع بازارها، صنایع و تکنولوژیها، دیگر به دردتان نخورد و نتواند کسب و کارتان را توسعه بدهد.
🔹پس هیچ وقت، حتی زمانی که به یک «حاشیه برنده» بسیار باارزش دست پیدا کردید، تلاش برای یافتن «حاشیه برنده» بعدی را متوقف نکنید.
[مارکتینگ آز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✍🏻 بن فرل
🔹در شرکت اپل ساعتهای کار بسیار طولانی و تا ۱۶ ساعت در روز یک چیز عادی و پذیرفته شده است، آن هم ۱۶ ساعتی که پر است از جلسات پیاپی و سنگین که هرگونه تاخیری در حاضر شدن به موقع در آنها با واکنش تند رئیس جلسه روبهرو میشود.
🔹من بارها حین برگزاری جلسات کاری در اپل شاهد اخراج شدن حاضران در جلسه بهخاطر آماده نبودن یا آماده نکردن یکسری گزارشها بودم که به بیادبانهترین شکل ممکن اتفاق میافتادند.
🔹یکی دیگر از مشکلاتی که بهنظر من در اپل وجود دارد بیتوجهی و احترام به روحیه تیمی در زمان مواجه شدن شرکت با مشتریان است، بهطوری که من بارها میدیدم مدیران اپل به جای حمایت از تیمهای کاری در برابر مشتریان شرکت جانب مشتریان را گرفته و اعضای تیمهای کاری را که جزو کارکنان و حتی مدیران اپل بودند، با توجیه مشتریمداری مورد توبیخ و سرزنش قرار میدادند.
🔹یکی دیگر از چیزهایی که در اپل مرا و خیلیهای دیگر را به شدت آزار میداد این بود که مدیران ارشد و میانی اپل خیلی راحت و با خونسردی تمام در مورد اخراج کارکنان و تعدیل نیرو در جلسات عمومی با کارکنان صحبت میکردند و هیچ عذاب وجدان و ناراحتی بابت این قضیه در آنها به چشم نمیخورد که این مساله از نظر من به هیچ عنوان اخلاقی و پذیرفتنی نبود.
🔹علاوه بر این فکر میکنم همین بیتفاوتی مدیران ارشد و میانی اپل باعث شده بود بسیاری از روسای بخشها در اپل نیز از ابزار تهدید و ارعاب کارکنان به دفعات استفاده کنند و با ترساندن کارکنان از اخراج شدن و تعدیل نیرو، آنها را به گردن نهادن به خواستههایشان وادار سازند. یادم میآید رئیس مستقیم خود من چند بار مرا تهدید کرده بود که اگر آنچه او از من خواسته را مو به مو انجام ندهم ترتیب اخراجم از شرکت را خواهد داد!
🔹علاوه بر این در دو سالی که در اپل بودم شاهد بیاعتنایی مدیران و رهبران شرکت نسبت به مسائل اخلاقی و انسانی بودم. زمانی که به اپل پیوستم همسرم باردار بود و چند ماه بعد بچهمان به دنیا آمد که طبیعی بود من در زمان زایمان همسرم و چند روز اول بعد از تولد فرزندم در کنار همسرم باشم. اما بعد از بازگشتم به شرکت پس از چند روز متوجه شدم برای من غیبت «غیرموجه» رد شده است که واژه «غیرموجه» برای من بسیار عجیب و دردناک بود.
🔹رفتار پرخاشگرانه و تهاجمی مدیران اپل در برخورد با کارکنان که در بسیاری از موارد با گستاخی و بیاحترامی و بیادبی نیز همراه میشد از دیگر عواملی بود که مرا به شدت آزار میداد. من بارها شاهد بودم که رئیسم در ساعات مختلف شبانهروز حتی خارج از ساعات کاری به من پیام میداد و مرا بابت مسائلی که روز قبل اتفاق افتاده بود بازخواست میکرد.
🔹حتی روزهایی که بهدلایل مختلف دورکاری میکردم و در محل کارم حضور نداشتم هر ۱۵ دقیقه یکبار به من پیام میداد و از من میپرسید «چرا آنلاین نیستی؟» یا «الان دقیقا کجایی و چه کار میکنی؟» علاوه بر این من بارها شاهد بودم که در شرکت اپل به افراد توهینهای نژادی و قومیتی میشد.
🔹بهطور کلی تجربه کار کردنم در شرکت اپل که برای خیلیها آرزوست به هیچ عنوان برای من خوشایند و دلپذیر نبود و من فکر میکنم یکی از دلایل بالا بودن میزان خروج تعداد زیادی از افراد از این شرکت همان عواملی باشد که باعث آزار و دلسردی من هم میشد و من به بعضی از آنها در اینجا اشاره کردم و بهنظر من بیشتر آنها ریشه در تاکید بیش از حد مدیران ارشد اپل بر کار زیاد و تمرکز روی اهداف کاری دارد که اگر چه باعث رسیدن شرکت به اهداف بزرگش میشود اما به کارکنانش آسیبهای جدی وارد میکند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◽️حالت دفاعی به خود نگیرید
بعضی از مدیران به محض روبهرو شدن با هر گونه شکایتی از بیرون سازمان، موضعی دفاعی و دشمنانه به خود میگیرند و فکر میکنند که شاکیان دارند به شخصیت آنها توهین میکنند اما چنین رویکردی حل مساله را دشوارتر و گاه غیرممکن میسازد درحالیکه تمرکز کردن بر اطلاعات و راهحلها میتواند هم به حل مشکل کمک کند و هم آن شکایت را به فرصتی برای بهبود امور تبدیل کند.
◽️واقعیتها را درک کنید
هر فردی با دلیل و هدف مشخصی اقدام به شکایت کردن و گلهگزاری از شما و سازمانتان میکند که شما حتما باید آن دلیل را به روشنی دریابید.بنابراین پیش از هرگونه نتیجهگیری عجولانه در ابتدا از دلایل و ریشههای بروز شکایت آگاه شوید و از زوایای مختلف به قضایا بنگرید و برای این کار باید به عقاید و نظرات شاکیان بهخوبی گوش فرا دهید.
◽️با دقت و صبر به سخنان شاکیان گوش کنید
وقتی فردی شکایتی را مطرح میسازد انتظار دارد که شما سخنان او را بشنوید و بفهمید. پس در هنگام صحبت کردن او با مطرح کردن سوالاتی دقیق به او اطمینان دهید که به او توجه دارید و شرایط را درک میکنید.با این کار هم به فرد شاکی احترام گذاشتهاید و هم از انتظارات و خواستههای او آگاه شدهاید و همه اینها باعث میشود تا شکایت از یک تهدید به یک فرصت تبدیل شود.
◽️احساسات شاکیان را درک کنید
شما ممکن است لزوما با عقاید و نظرات شاکیان موافق نباشید اما به جای بحث و جدل با آنها سعی کنید با گفتن جملاتی مانند «من به شما حق میدهم که آزردهخاطر باشید» یا «من میدانم که این مساله شما را اذیت میکند» آنها را آرام سازید تا آنها نیز به استدلالها و توجیهات شما گوش کنند.
◽️بکوشید مساله را حل کنید و راه حل پیشنهاد کنید
سریعترین راه برای توجه کردن به یک مساله، حل فوری آن است. متاسفانه بسیاری از مدیران به دلایل مختلف شکایات متعددی را لاینحل باقی میگذارند و نسبت به آن بیتوجهی میکنند درحالیکه اگر دیدید که یک راه برای حل مشکل کارآیی ندارد حتما باید به سراغ راه حلهای دیگر بروید تا بستر بروز شکایت از بین برود.
◽️از دیگران به خاطر شکایات و انتقادهای سازنده شان تشکر کنید
دریافت شکایات میتواند امری مثبت و امیدوار کننده باشد چرا که نشان میدهد راههای ارتباطی بین شما و بیرون هنوز گشوده است. شکایتهای سازنده میتواند به مدیران در شناسایی مشکلات و نقاط ضعف کمک شایانی کند و موانع پیشرفت کار را مرتفع سازد. بنابراین گوش فرادادن به شکایتها و سپاسگزاری در قبال آنها باعث تقویت روابط و پیوندها میشود.
◽️افراد صالح و مناسب را مسوول پاسخگویی به شکایات کنید
خیلی وقتها ممکن است شما بهترین و مطلعترین فرد برای پاسخگویی به شکایات نباشید و لازم است که از سایر افرادتان بخواهید این کار را انجام دهند. در چنین شرایطی باید مناسبترین گزینه را برای این کار انتخاب کنید و توصیههای لازم را به او منتقل سازید. در این حالت شما بدون اینکه از پاسخ دادن به شکایات شانه خالی کنید نقش «دریافتکننده شکایات» و «پیگیریکننده» را ایفا میکنید.
◽️شفاف باشید
ریشه بروز بسیاری از شکایات در درون سازمانها عدم شفافیت اطلاعاتی و آگاهی کارکنان از واقعیتهای جاری در سازمان است. هنگامی که زیردستان شما درک درست و کاملی از واقعیتها و محدودیتها نداشته باشند بستر مساعدتری برای شکایت کردن و به اصطلاح «غر زدن» بین آنها به وجود میآید. برای پیشگیری از چنین وضعیتی کافی است به پرسشها و نگرانیهای افرادتان به موقع و بهطور شفاف پاسخ دهید و برای این شفافیت اطلاعاتی و در جریان قرار دادن دیگران بهترین کار است.
◽️برای دریافت شکایات سازنده فراخوان بدهید
مدیرانی که برای آگاهی از شکایات و گلههای کارکنانشان علاقه نشان میدهند خیلی زود و به آسانی درمییابند که کارکنانشان تا چه اندازه نسبت به خواستهها و نگرانیهای آنها اهمیت قائل میشوند. واقعیت آن است که بسیاری ازکارمندانی که بیشتر شکایت میکنند افرادی دلسوزتر هستند که دوست دارند کارها بهتر انجام شود. استفاده از این پتانسیلها میتواند مشکلات و محدودیتها را هرچه سریعتر هویدا سازد و از رشد و خطرناکتر شدن آنها جلوگیری کند.
◽️هر روز بهطور متوسط ۱۵ دقیقه را صرف گوش کردن به شکایتهای کارکنانتان کنید
تبدیل شدن رسیدگی به شکایات و گلههای کارکنان یکی از عادات مدیران موفق است که آنها را در جریان امور قرار میدهد، آن هم با صرف کمترین هزینه و وقت.
◽️نگذارید شکایات تبدیل به نارضایتی و بحران شوند
رسیدگی به موقع به درد دلها و گلایههای کارکنان و پاسخگویی مناسب به آنها باعث افزایش جو آرام و دوستانه در سازمان شده و از بروز نارضایتیها بین افراد جلوگیری میکند.
[مدیریتمنابعانسانی]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹به نظر من، در آینده این تغییرات اساسی در بازاریابی رخ میدهد:
◽️۱. بخشینگری در بازاریابی افول می کند و رویکرد بازاریابی کلنگر فراگیر میشود. در این رویکرد، شرکتها تلاش میکنند تمام واحدهایشان بر اساس اصول بازاریابی فعالیت کنند
◽️۲. توجه شرکتها به نرخ بازده سرمایهگذاریهایشان در بازاریابی افزایش مییابد و در نتیجه، مدیران بازاریابی باید ولخرجیهایشان را کاهش بدهند
◽️۳. تبعیت از شهودگرایی و تشخیص شخصی در بازاریابی به شدت افول میکند و شرکتها به سمت بازاریابی مبتنی بر داده و مهندسی بازاریابی حرکت میکنند
◽️۴. بازاریابی مبتنی بر افراد و اصطلاحا بازاریابی دستی کنار گذاشته میشود و جای آن را بازاریابی خودکار و مبتنی بر هوش مصنوعی میگیرد
◽️۵. بازاریابی انبوه کنار میرود و شرکتها مجبور میشوند روی بخشهای کوچک بازار تمرکز کنند
🔹برای آن که در چنین آیندهای موفق باشید، باید مهارتها و شایستگیهایتان در این امور را ارتقا بدهید:
◽️۱. مدیریت ارتباط با مشتریان، به ویژه در فضای شبکههای مجازی
◽️۲. مدیریت ارتباط با شرکای بازاریابی
◽️۳. فنون دادهکاوی و بازاریابی با کمک پایگاههای اطلاعاتی
◽️۴. بازاریابی هوشمند و مبتنی بر هوش مصنوعی
◽️۵. روابط عمومی بازاریابی و بازاریابی مبتنی بر رویداد
◽️۶. برندسازی و تقویت مستمر برند در طول زمان
◽️٧. بازاریابی مبتنی بر تجربهآفرینی و ارزشآفرینی
◽️٨. ارتباطات بازاریابی یکپارچه و چند کانالی
◽️٩. تجزیه و تحلیل سودآوری مشتریان، بازارها و شبکههای بازاریابی
[مارکتینگ آز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👤 هگل؛ فیلسوف نامدار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹اگر تصمیم گرفتهاید این محیط سمی را ترک کنید، آماده شدن برای مصاحبههای بعدی بسیار مهم است. یکی از رایجترین سوالاتی که در مصاحبهها پرسیده میشود، دلیل ترک شغل قبلی است. با توضیح دلایلی که باعث ترک محیط کار قبلیتان شده، به کارفرما کمک میکنید تا بهتر بفهمد برای شما چه چیزی در یک شغل اهمیت دارد. در ادامه، ۴ مرحله برای ارائه یک پاسخ صادقانه و حرفهای به این سوال آورده شده است:
◽️۱. پاسخ خود را از قبل آماده کنید
قبل از مصاحبه، در مورد چگونگی توضیح ترک محیط کار سمی خود فکر کنید. برای مثال، میتوانید بگویید که فرهنگ شرکت قبلی شما مناسب نبوده و به دنبال محیط کاری هستید که با ارزشهای شما همسو باشد یا فرصتهای توسعه شغلی نداشتهاید و احساس میکنید که این سازمان جایی است که میتوانید آیندهای بلندمدت داشته باشید.
◽️۲. نگرش مثبت داشته باشید
هنگام توضیح دلیل ترک شرکت قبلی خود، همیشه از زبان مثبت استفاده کنید. سعی کنید دیگران را سرزنش نکنید. در عوض، مسئولیت را بر عهده بگیرید و اقداماتی را که برای حل مشکل انجام دادهاید، توصیف کنید.
◽️۳. کوتاه، اما صادقانه پاسخ دهید
اگر پاسخ شما بر حقایق متمرکز باشد نه شایعات، قابل اعتمادتر به نظر خواهید رسید. به یاد داشته باشید که مصاحبهکننده بر اساس آنچه شما میگویید و نحوه بیان آن، نظر خود را در مورد شما شکل میدهد. آنها همچنین بر نحوه همکاری شما با دیگران تمرکز میکنند. اگر میخواهند بیشتر بدانند که چرا شرکت را ترک کردهاید، جزئیات بیشتری از شما خواهند پرسید.
◽️۴. بر روی دلایل علاقهمندی خود به این شغل تمرکز کنید
تمرکز مصاحبه همیشه باید بر این باشد که چرا شما بهترین گزینه برای این شغل هستید. بنابراین، زمانی که از شما پرسیده میشود که چرا محل کار سمی خود را ترک کردهاید، به طور خلاصه پاسخ دهید و مکالمه را دوباره بر روی این موضوع متمرکز کنید.
به عنوان مثال، اگر توضیح دهید که شرکت قبلی شما فاقد کار گروهی و ارتباطات باز بوده است، میتوانید در مورد این که چگونه از کار گروهی در این شغل جدید هیجانزده هستید، صحبت کنید.
[آموزه های سازمانی]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما هفتگی دور هم جمع میشویم و درباره کارهایی که کردهایم با هم صحبت میکنیم
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
با هم ماندن، پیشرفت است؛
و با هم کار کردن، موفقیت است.
👤 هنری فورد
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹به همین دلیل است که جلب توجه مشتریان به محصول جدید، سختترین بخش از یک پروژه معرفی محصول جدید به بازار است.
🔹برای این منظور یا باید کاری کنیم که مشتریانمان محصول جدید را برای یک بار امتحان کنند، که خود این کار، یک کار سخت و پرهزینه است. یا باید از رهبران ایده یا همان اینفلوئنسرها کمک بگیریم.
🔹برای مثال، تولیدکنندگان نوشیدنی نمونه جدید نوشیدنیهایشان را به گارسونهای رستورانها میدهند، چون مشتریان فکر میکنند که گارسونها بهتر میدانند که کدام نوشیدنی بهتر است.
🔹به همین دلیل، تشویق گارسونها به نوشیدن یک نوشیدنی جدید و پیشنهاد آن به مشتریان رستورانهایشان، یکی از بهترین استراتژیهای بازاریابی برای عرضه آن نوشیدنی جدید به بازار است.
🔹بهترین مثال در این زمینه، شرکت هاگن-دازِس، محبوبترین تولیدکننده بستنی در دنیاست که از ابتدا روی عرضه بستنیهای لوکس و گران قیمت تمرکز کرده است.
🔹هاگن-دازِس برای جا انداختن برندش در بازار، از هر دو مسیر برندسازی یعنی «تجربه کردن مشتریان» و «استفاده از اینفلوئنسرها» استفاده کرد.
🔹برای مثال، شرکت نمونههای رایگان بستنی را در رویدادهایی مثل مسابقات تنیس ویمبلدون توزیع میکرد تا ثروتمندان به عنوان مشتریان هدف اصلی شرکت، بتوانند محصولات آن را امتحان کنند.
🔹از سوی دیگر، وقتی میلیونها نفر از طریق تلویزیونهایشان میدیدند افراد ثروتمند در حال خوردن بستنیهایی به نام هاگن-دازِس هستند، اندک اندک به آن بستنی علاقهمند میشدند و از آنها الگو میگرفتند.
[مارکتینگ آز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹نکته منفی در اینجا داشتن زمان کمتری با خانواده است. چگونه این روند را متوقف میکنید و زمان استراحت به خود میدهید؟ ما در این مقاله نکات مفید را با شما به اشتراک میگذاریم، تا اجازه ندهید کار جای خانواده را در زندگی شما بگیرد.
◽️۱. دستگاههای خود را خاموش کنید
فشار بر کارکنان مدرن بسیار زیاد است. این باعث میشود پس از پایان زمان کاری به کار کردن ادامه دهند. کار کردن مداوم باعث آسیب رسیدن به سلامت شما است. شما نیاز به زمان برای استراحت و بهبود دارید. این کار شما را در کار نیز مؤثرتر میکند. پس هنگامیکه به خانه بازگشتید، دستگاههای خود را خاموش کنید. از کار خود دور شوید و از سپردن زمان با خانوادهتان لذت ببرید، چند سرگرمی انجام دهید و استراحت کنید.
چگونه اجازه ندهیم کار جلوی وقت گذراندن با خانواده را بگیرد
◽️۲. درخواست زمان کار انعطاف پذیر کنید
تغییر ساعت کاری میتواند تأثیری عظیم داشته باشد. برای مثال ممکن است بخواهید زودتر یا دیرتر کار خود را شروع کنید. با مدیر خود صحبت کنید تا ببینید آیا این امکان وجود دارد یا خیر؟ این امر میتواند فرصتهای جدیدی را برای شما ایجاد کند تا زمان بیشتری را با عزیزان خود صرف کنید.
◽️۳. مسیر حرفهای خود را تغییر دهید
اگر ساعتهای کاری جدید امکان پذیر نیست، تغییر مسیر حرفهای میتواند فرصتهای جدید را برایتان ایجاد کند. به طور فعال دنبال شغل دیگری گشتن میتواند دنیایی جدید را برای شما باز کند. پسازهمه، بسیاری از کسب و کار های مدرن با تعادل کار و زندگی سازگار هستند. گام بعدی شما میتواند منجر به یک کار بهتر و همچنین زمان بیشتری با خانواده شود.
◽️۴. از راه دور کار کنید
شما میتوانید تعادل زندگی کاری خود را به طور چشمگیری با کار از راه دور بهبود بخشید. البته هر مسیر شغلی امکان کار از راه دور را نمیدهد. اما اگر صنعت شما این امکان را برایتان فراهم میکند، میتوانید این امر را از کارفرمای فعلی خود درخواست کنید.
◽️۵. قبل از رفتن به خانه، آرام باشید
بازگشت به خانه پس از کار با استرس و ناراحتی، تنها میتواند احساسات منفی در خانواده شما ایجاد کند. به همین منظور، قبل از اینکه به خانه برسید، کمی زمان به آرام کردن خود اختصاص دهید.
◽️۶. شب تعطیل را به شب خاصی تبدیل کنید
برای بسیاری از کارکنان، شب جمعه روز تفریح و استراحت است. روزی است که منتظر آن هستیم و آن را گرامی میداریم. بنابراین آن را به مناسبت فوقالعاده ویژه تبدیل کنید. مناسبتی که در طول هفته انتظار آن را بکشید.
◽️٧. در مورد چیزی غیر از کار صحبت کنید
اگر زندگیتان فقط در مورد کار است و فقط در مورد آن صحبت میکنید، سعی کنید دامنه مکالمه خود را گسترش دهید.
برای مثال، برای پیدا کردن نقاط مشترک، با همکاران خود درباره زندگی خانوادگی صحبت کنید.
◽️٨. سطوح استرس خود را کاهش دهید
استرس تأثیر نامطلوب بر هر كسی میگذارد. با گذشت زمان، میتواند روحیه شما را نابود کند و احساس منفی به شما بدهد. مبارزه با آن با انجام فعالیتهای مثبت میتواند تضمین کند که زمان خوبی را با خانوادهتان سپری خواهید کرد.
◽️٩. مشغول بودن را به عنوان امری منفی تلقی کنید
مهم نیست که چقدر کار دارید، استراحت امری ضروری است. در حقیقت، اگر شما با کار درگیر هستید، بهرهوری شما کاهش خواهد یافت و در سلامت روانی شما نیز مشکلاتی به وجود خواهد آمد.
◽️۱۰. تفریح بیشتر داشته باشید
بر اینکه تفریح بخشی جداییناپذیر از زندگی شما باشد تمرکز کنید. به جای تضعیف تنش و تعهدات کاری، فرصتهای جدیدی برای تمرکز بر روی آن پیدا کنید.
[آموزههایسازمانی]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹روانشناسان و دیگر محققان به آنجا رفتند تا نظر عمومی مردم را جویا شوند. در کمال شگفتی ۵۰/۸ درصد موافقت کردند. به دلایل وجهه عمومی، اجبار اجتماعی، غرور ملی و امکان ایجاد فرصت های شغلی و...
🔹آن تیم تحقیقاتی برای بار دوم نظرسنجی را انجام دادند اما به این ترتیب که از محل مالیات ها برای هر یک از ساکنانی که نظر مثبت می دادند، پاداش پنج هزار دلاری در نظر می گرفتند. ولی چه اتفاقی افتاد؟
نتایج سقوط کرد تنها ۲۴/۶ درصد رای دهندگان موافق بودند.
🔹پیشنهاد غرامت به مردم برای انبار زباله های هسته ای مثل رشوه بود و روحیه جامعه گرایی و میهن دوستی را بین آنها کاهش داد.
🔹نمونه دیگر مهدکودک ها هستند. تاخیر والدین پس از تعطیل شدن مهد کودک که در این شرایط کارمندان چاره ای جز صبر کردن ندارند. چون نمیتوانند کودکان را در خیابان رها کنند.
برای جلوگیری از تاخیر والدین بسیاری از موسسه ها جریمه های برای دیر کرد در نظر گرفتند، اما بررسی ها نشان داد که تاخیرها بیشتر شد.
وضع جریمه تاخیر باعث شد رابطه والدین با مسولان مهد کودک از یک رابطه فردی به یک رابطه پولی تبدیل شود و تاخیر را برای والدین توجیه پذیرتر کرد.
🔹نام علمی این پدیده "انباشت انگیزه" میباشد؛ وقتی کسی کاری را با نیت خیر و بدون انگیزه های مادی و به قول معروف از روی خوش قلبی انجام میدهد پرداخت پول باعث ایجاد خلل در کار او می شود.
پاداش مادی میتواند هر انگیزه ی دیگری را نابود کند!
📕بهنقل از هنر شفاف اندیشیدن اثر رولف دوبلی
[ایستارتاپس]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
* اطلاعات شخصی و سن
* میزان تحصیلات
* تعداد اعضای خانواده
🔹اینها معمولا به طور کلی در هر شرکتی از کارجویان پرسیده میشود. عدهای نیز از آموزشهایی که فرد دیده میپرسند و یا در مورد سابقه کار او حرف میزنند. بعضی هم، آخرین آزمون روانشناسی را که در موردش شنیدهاند روی داوطلب پیاده و اجرا میکنند. اما مورد اطمینانترین مدیران جهان چه سوالاتی در مصاحبههای شغلی میپرسند. در ادامه میخوانیم"
1⃣ از عدد ۱ تا ۱۰، از نظر خودت چقدر عجیب و غریب هستی؟
تونی هسیه زاپوس
مهم تر از اینکه چه نمره ای به خود میدهیم، چگونگی تفسیر این نمره است. بسته به فرهنگ سازمانی؛ جسارت، تحمل انحراف خلاق، آیندهنگری جسورانه، خطرپذیری، ارتباط باز، همکاری و تشریک مساعی، نوآوری پیشگام، و تحمل شنیدن اظهار نظرهای مخالف میتواند برای برخی مشاغل ارزشی غیرقابل جایگزین داشته باشد. از استخدام افراد رکگو و افرادی که متفاوت از دیگران میاندیشند، واهمهای نداشته باشید. شاید این افراد در ابتدا در شغل خود جاافتاده نباشند ولی بهمرور زمان این افراد خود را اثبات خواهند کرد.
2⃣ چه مواردی را نتوانستید در رزومه خودتان درج کنید؟
ریچارد برنسون گروه ویرجین
اگر بخواهیم فردی را به واسطه آن چیزی که در رزومه کاری خود نوشته استخدام کنیم ، آنگاه چه نیازی به مصاحبه خواهد بود؟ از دیدگاه مرد میلیاردر دنیای تجارت شخصیت افراد بیشتر از مهارت آنها در زمان استخدام اهمیت دارد. او این مورد را مهمتر از استعداد و توانایی افراد در عنوان شغلی میداند. به عقیدهی وی افرادی که دارای روحیهی دوستانه، شوخطبع هستند و در پی کمک به همکاران خود در محیط کار باشند، لایقترین و مناسبترین افراد برای تصاحب عناوین شغلی هستند.
اما برنسون بجای زیر و رو کردن رزومههای پر طمطراق و بلندبالا به طرح این سوال هوشمندانه اکتفا میکند و به این وسیله جنبههای پنهان اما جالب توجه افراد را کشف میکند.
3⃣ خود را چگونه در یک واژه توصیف خواهید کرد؟
دارا ریچاردسون شرکت YWCA
خودتان را در چه چیزی شاخص میدانید؟ شما در دید دیگران چگونه هستید؟ تعریفی که آنها از شما ارائه میکنند چقدر با چیزی که شما انتظار دارید مطابقت دارد؟ تا حالا به جواب این سوالات فکر کردهاید؟ در واقع این سوالی است که برخی از برترین مدیران عامل در هنگام مصاحبه مطرح خواهند کرد. هرچند که شما بر اساس کلمه ای که خود را با آن توصیف میکنید مورد قضاوت قرار نخواهید گرفت اما این کلمه بینشی عمیق درخصوص مهارت شما در عرضه مهارتهایتان بدست میدهد. بنابراین اعتماد به نفس داشته باشید و از کلمهای که برگزیدهاید دفاعی جانانه کنید.
4⃣ مهمترین چیزی که در زندگی ساختهای چیست؟
گوگل
کسی که چیزی ساخته است، لذت خلق کردن را میداند. کسی که چیزی ساخته است، احتمالاً برای فروش آن هم اقدام کرده است، فروش به معنای عرضه و معرفی و دفاع از ارزش آن چیز که ساخته نه تبادل پول. رییس منابع انسانی گوگل مدافع سرسخت تکنیکهای رفتاری مصاحبه است. او به این روش میتواند ببیند که متقاضی در شرایط واقعی چگونه با پیشامدها دست و پنجه نرم خواهد کرد.
5⃣ ابرقدرت درون و یا حیوان درونتان چیست
رایان هلمز شرکت Hootsuite
صرف نظر از اینکه چه پاسخی به این سوال میدهید، مهم چگونگی توصیف این انتخاب و دلیل آن است. تصور کنید که حیوان به دنیا آمده اید. چه حیوانی خواهید بود؟ یک آفتاب پرست رنگارنگ، یک پاندا یا شاید یک درنده خطرناک. هولمز در توضیح این سوال خود بیان میکند که دستیار او در پاسخ به این سوال گفته که حیوان درون من یک اردک است. چرا که اردکها مثل من روی سطح زمین آرام و باوقار ولی در میانه امواج آب به شکل جنون آمیزی پویا و پرجنب و جوش هستند. او حالا به من ثابت کرده که در مواجهه با شرایط محیطی میتواند براحتی خود را وفق دهد.
6⃣ اولین باری که بابت کار خود دستمزد گرفتی چند سال داشتی؟
هانا پارامور شرکت پارامور
این سوال میتواند گذشته کاری و منش شغلی متقاضی را روشن کند. بطور حتم افرادی که در حین مدرسه رفتن و یا دانشگاه شغلی پاره وقت داشتهاند، افراد مسئولیت پذیرتری هستند.
[مدیریتمنابعانسانی]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹دبیرستان را نیمهکاره رها کردم و بعد از آن که چند سالی کارهای کارگری کردم، وارد حوزه فروش شدم.
🔹ماهها در این حرفه تلاش کردم تا این که سوالی به ذهنم رسید که زندگی مرا تغییر داد: چرا و چگونه است که بعضی از فروشندگان، موفقتر از دیگران هستند؟
🔹از آنجایی که در کتاب مقدس آمده است «جستجو کنید تا آن چه را که میخواهید، پیدا کنید چون جوینده، یابنده است»، درصدد برآمدم که پاسخ دقیقی به این سوال بدهم و جوابم را به کار بگیرم تا من هم موفق شوم.
🔹بعدها بود که متوجه شدم این کار من بر اساس یک قانون بسیار مهم به نام «قانون ۹۰ به ۱۰» است. طبق این قانون، وقتی ۱۰ درصد وقتتان را برای یافتن عوامل اصلی موفقیت در یک کار صرف میکند، ۹۰ درصد در وقت و تلاشتان در آن کار صرفهجویی میکنید.
🔹پس از پیروی از این قانون و همین که وضع مالیام اندکی بهتر شد، در سی سالگی به دنبال تکمیل دبیرستان و ورود به دانشگاه رفتم تا بالاخره توانستم فوق لیسانسم را در رشته مدیریت بازرگانی بگیرم.
🔹بعد از اتمام دانشگاه، متوجه اهمیت مطالعه و آموزش مستمر شدم به گونهای که تا به امروز بیش از ۴ هزار ساعت از وقتم را صرف مطالعه کتابها و مقالههای مرتبط با فروشندگی کردهام تا بتوانم اسرار موفقیت در این شغل را پیدا کنم.
🔹برای همین است که همیشه به فروشندگان توصیه میکنم اگر میخواهید موفق شوید، حتما کتاب بخوانید، به پادکستهای آموزشی گوش بدهید، در همایشها و دورههای آموزشی شرکت کنید و همیشه از فروشندگان دیگر بپرسید که «راز موفقیتتان در فروش چیست؟»
🔹با همین قانون توانستم یک سازمان فروش بسیار حرفهای را برای یک شرکت در شش کشور مختلف تاسیس کنم و از این طریق ظرف مدت یک سال یک میلیون دلار به دست بیاورم.
🔹پس از کسب این درآمد، وارد کار ملک و املاک شدم و برای موفقیت در آن، هر کتابی که در این زمینه به دستم رسید را خواندم. یادم میآید شبها تا دیروقت بیدار میماندم و کتابهای مربوط به بازاریابی و فروش ملک و املاک را میخواندم.
🔹پس از آن بود که به ناگهان فروشم به شدت رشد کرد بهگونهای که ظرف یک سال بیش از ۳ میلیون دلار درآمد کسب کردم.
🔹بعد از آن بود که وارد کار واردات خودروهای ژاپنی شدم و باز هم برای موفقیت در این شغل از همان قانون «۹۰ به ۱۰» استفاده کردم و کتابها و مقالات مربوط به بازاریابی و فروش خودرور را خواندم. با این کار توانستم ظرف مدت ۲ سال، شرکتی را راه بیاندازم که در ۶۵ کشور جهان شعبه داشت و از این طریق، ۲۵ میلیون دلار درآمد کسب کردم.
🔹پس از آن باز به کسب و کار ملک و املاک برگشتم و مجبور شدم دانشم در این زمینه را بهروز کنم. با این کار و بعد از تقریبا سه سال، درآمد شرکتی که تاسیس کرده بودم را به ۲۶۵ میلیون دلار افزایش دادم
🔹بعد از آن بود که کم کم مشهور شدم و صاحبان شرکتهای مختلف من را به مشاوره فرا خواندند. من هم در تمام شرکتهایی که وارد شدم، همان قانون «۹۰ به ۱۰» را به کار بردم و توانستم کسب و کارشان را دگرگون کنم.
🔹طی سالهایی که به عنوان فروشنده و مشاور کار کردهام، ایمانم به قانون مذکور افزایش یافته و متوجه شدهام که تنها یک راه برای موفقیت وجود دارد: با تلاش کمتر به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنید.
🔹برای این منظور، باید وقت بگذارید و با کمک مطالعه مستمر، عوامل اصلی موفقیت در کسب و کاری که هستید را پیدا کنید و صرفا روی همان عوامل متمرکز شوید.
[مارکتینگ آز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹آن پزشک لندنی که بعضی وقتها استاد دانشگاه یا کارمند بانک میشود، یک موجود خیالی اما بسیار تاثیرگذار است. او با اینکار باعث میشود که مشتری حس کند فرصتی دارد درست جلو چشمانش از دست میرود، پس دست به کار میشود و معامله انجام میشود. چرا؟ باز بخاطر کمبود منابع احتمالی.
🔹ما وقتی از یک انتخاب محروم میشویم ناگهان به نظر جذابتر میرسد. این کار اثر طغیان یا "اثر رومئو و ژولیت" گفته می شود؛ چون عشق بین این دو نوجوانِ داستان شکسپیر ممنوع بود، هیچ حد و مرزی نمیشناخت.
◀️ کمبود یک انتخاب باعث ایجاد خلل در شفافاندیشی میشود. ارزش محصول و خدمات را صرفا بر اساس قیمت و مزایای آن بسنجید، این که یک محصول در حال اتمام است یا پزشکان لندن به آن علاقهمند شدهاند، نباید در ارزشش اثرگذار تلقی شود.
📕بهنقل از هنر شفاف اندیشیدن اثر رولف دوبلی
[آموزه های سازمانی]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹اگر چه بازاریابها و فروشندگان مدام ادعا میکنند که خواستهها و نیازهای مشتریان را بر هر چیزی اولویت میدهند، اما این بدان معنا نیست که مادر تِرِزا هستند
🔹به بیان دیگر، در جهانی که هر کسی به فکر منافع خودش است، ما بازاریابها و فروشندگان هم باید به این موضوع فکر کنیم که چگونه میتوانیم مشتریانمان را تشویق کنیم پولشان را به ما بدهند، نه به رقبایمان؟
🔹یکی از بهترین راهها برای آن که هم خودمان را از اتهام فریبکاری مبرّا کنیم و هم مشتریانمان را تشویق کنیم به جای رقبا از ما بخرند، بازاریابی خیریهای است. یعنی محصول و برندمان را به یک فعالیت خیریهای متصل کنیم.
🔹فروشگاههای زنجیرهای تِسکو نمونه خوبی در این زمینه هستند. این شرکت از سال ۱۹۹۲ از استراتژی بازاریابی خیریهای استفاده میکند و در آن به ازای هر ۱۰ دلاری که مشتریان از فروشگاههای شرکت خرید میکنند، یک کوپن ویژه میدهد.
🔹مشتریان میتوانند این کوپنها را به هر مدرسهای که دلشان میخواهد، بدهند تا آن مدرسه، با مراجعه به یکی از فروشگاههای تِسکو، لوازم مورد نیازش را بخرد.
🔹تِسکو با اجرای این استراتژی، تا کنون بیش از ۱۰۰ میلیون دلار به مدارسی که خود مشتریان آنها را انتخاب کردهاند، کمک کرده است.
🔹این استراتژی، مزیتهای فراوانی برای تِسکو به دنبال داشته که مهمترینشان عبارتند از:
◽️۱. مشتریان بیشتری را جذب تِسکو کرده است، به خصوص مشتریانی که انسانهای شریفی هستند و شرکت میتواند روی آنها حساب کند.
◽️۲. تِسکو منافع زیادی را برای جامعهای که در آن حضور دارد، خلق کرده است.
◽️۳. تِسکو یک چهره انسانی و مثبت از خود به نمایش گذاشته است.
◽️۴. چون این مشتریان هستند که مدارس را انتخاب میکنند، تِسکو تقریبا مطمئن است که پول به نیازمندترین مدارس میرسد.
◽️۵. مشتریان تشویق میشوند با خریدن بیشتر و مستمر از تِسکو، به مدرسه مدنظرشان بیشتر کمک کنند. این کار هم به نفع تِسکو است و هم به نفع مدارس محروم.
◽️۶. تِسکو به کارمندانش هم روحیه و انگیزه میدهد که در یک شرکت خیریهای کار میکنید که میخواهد مدارس محروم را توسعه بدهد.
[مارکتینگ آز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔺تبعیض قائل شدن
برخی از روسا ممکن است بعضی نیروهای را به بعضی دیگر ترجیح دهند. این مسئله گریزناپذیر است، اما اگر به تبعیض در کار یا مزایای منجر شود مشکل آفرین خواهد بود.
🔺عدم انعطافپذیری
اگر سخت کار میکنید و رئیستان به شما آزادی عمل نمیدهد، با هر مرخصی شما مخالفت و محل کار را تبدیل به پادگان میکند، مراقب باشید. این یک زنگ خطر است. این محیط کار شما را نابود میکند.
🔺مدیریت ذرهبینی
مدیریت ذرهبینی به شیوه مدیریتی اشاره دارد که در جزئیترین امور دخالت میکند. چنین مدیری مانند مگسی مزاحم است.
🔺آزار کلامی
مهم نیست چه خطایی کردهاید. فریاد زدن سر شما یا هر نوع توهین دیگری به هیچ وجه قابل قبول نیست. به سرعت از چنین محیط کاری خارج شوید.
🔺انتقاد در ملاء عام
انتقاد سازنده و مفید است و هر کسی قابل انتقاد است. اما باید به جرات گفت که انتقاد عمومی و در بین همکاران نه تنها سازنده نیست، بلکه مخرب است. این رفتار قطعا مناسب یک رئیس بد است.
🔺عدم وجود بازخورد مثبت و تشویق
حتی ضعیفترین نیروهای کار هم روزها خوبی دارند. کارمند بد مستحق جریمه و کارمند خوب مستحق تشویق است. اگر هیچ وقت از سوی مدیر خود تشویق نشدید حتما دقت بیشتری بکنید. این رفتار عادی یا مناسب نیست.
🔺تهدید ادامهدار موقعیت شغلی شما
اگر رئیس شما به طور پیوسته موقعیت و امنیت شغلی شما را تهدید میکند حتما در شیوه کار خود تجدیدنظر کنید. این که یک کارمند در شرایط بحرانی موقعیت شغلی خود را امن و پایدار نبیند طبیعی است. با این همه این عدم امنیت نباید همیشگی باشد.
🔺عصبانیت شدید و از کوره در رفتن
یک رئیس بد با اولین انتقاد یا مشکل از کوره در میرود و انگشت اتهام را به سوی دیگران میگیرد.
🔺قهرمان بیچون و چرای تمام کارها
حتما مدیران دیدهاید که قهرمان همیشگی شرکت خود هستند و تمام کارهای مثبت را به نام خود تمام میکنند. این مدیر، مدیری سمی است.
🔺نداشتن مرزهای حرفهای
بعضی رفتارها در ظاهر بد نیستند، اما واقعا بد و آسیبرسانند. رئیسی که تعادل زندگی عادی و حرفهای شما را به هم میریزد حتما رئیس بدی است.
🔺سیاسی بازی
یک رئیس بد با ورود به مسائل بین کارمندها نه تنها آنها را حل نمیکند بلکه با سیاستهایی مثل «تقرقه بنداز و حکومت کن» انسجام نیروها را تحت تاثیر قرار میدهد.
🔺منفی نگری مطلق
رهبران ضعیف و بد به علت ناکارآمدی بیشتر وقت خود را صرف بحث در مورد اشتباهات دیگران میکنند تا پیدا کردن راه حل. چنین رهبران عاشق مچگیری و مقصریابی هستند، نه خلق راه حل.
🔺بحران برقراری ارتباط
یک رئیس بد اغلب نمیتواند به درستی با اعضای تیم خود ارتباط برقرار کند. این چنین مدیرانی ناخواسته با تیم خود فاصله میگیرند.
🔺انتظارات غیرواقعی
رئیسی که از شما انتظارات غیرواقعی داشته باشد، حتما رئیس خوبی نیست. کسی که از شما انتظار کارهای بیش از حد توان یا زودتر از موعد را دارد به هیچ وجه رئیس خوبی نیست.
🔺گوش ندادن
رئیس بد آن قدر به خودش مطمئن است که هیچ وقت به شما گوش نمیدهد. چنین مدیری ارزشی برای دادههای ورودی از سوی تیم خود قائل نیست و پیشنهادهای آنها را نادیده میگیرد.
🔺مشخص کردن اهداف نامشخص!
مدیر ناکارآمد نمیتواند اهداف واضح، روشن و قابل اندازهگیری برای تیمش مشخص کند. در چنین شرایطی تیم همیشه سردرگم است.
🔺عدم اعتماد به کارکنان
مدیر ناکارآمد اغلب به تواناییهای تیم خود شک اعتماد ندارد و فکر میکند تیمش آن قدر که باید خوب نیست. این ویژگی جلوی رشد نیروها را میگیرد.
🔺اضافه کاری همیشگی
یک مدیر بد انتظار دارد کارکنانش همیشه در دسترس باشند و اضافه کاری کنند، آن هم بدون پرداخت اضافهکاری.
🔺ندادن بازخورد سازنده
روسای بد استاد انتقاد غیرسازنده و ایراد گرفتن هستند. آنها هیچ وقت راه حل ندارند، بلکه به سادگی ایراد میگیرند.
🔺حمایت نکردن از پیشرفت شغلی نیروها
یک مدیر بد هیچ وقت روی رشد، توسعه و پیشرفت نیروهای خود سرمایهگذاری نمیکند چون امکان آیندهنگری ندارد.
[آموزه های سازمانی]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹برای نمونه، ممکن است کسی بگوید «نه حرف من، نه حرف تو. بیا به یک راهحل میانه فکر کنیم». در این حالت، این فرد تلاش میکند با طرف مقابل مصالحه کند.
🔹در چنین شرایطی، فرد بر این باور است که منصفانهترین کار را انجام میدهد، زیرا طرفین مذاکره چیزی از دست میدهند و در مقابل، به بخشی از خواستههایشان میرسند.
🔹اما حقیقت این است که مهم نیست چقدر این کار منصفانه جلوه میکند، مهم آن است که اصولا مصالحه شیوه خوبی برای مذاکره و به خصوص رسیدن به نتیجه برد-برد نیست.
🔹برای آن که شما را متقاعد کنم، میخواهم به داستانی که در کتاب مقدس هم آمده، اشاره کنم: دو زن ادعا میکنند مادر یک نوزاد هستند. این دو زن برای حل اختلافشان پیش حضرت سلیمان میروند.
🔹حضرت سلیمان پیشنهاد میکند که این کودک را به دو نیم تقسیم کنند. او میدانست که مادر حقیقی کودک، دوست دارد فرزندش زنده بماند و هرگز حاضر نیست مرگ او را ببیند.
🔹البته حق با حضرت سلیمان بود، اما فرض کنید که هر دو زن موافقت میکردند کودک را به دو نیم تقسیم کنند. در این صورت نتیجه مذاکرهشان باخت-باخت بود.
🔹باید به شما بگویم، متاسفانه مصالحه در بیشتر موارد مثل نصف کردن یک کودک است و مذاکره را به نتیجه باخت-باخت میرساند.
🔹در حقیقت، وقتی ما و طرف مقابلمان از برخی خواستههایمان چشمپوشی میکنیم، در واقع با هم مصالحه میکنیم و به همین دلیل، به همه خواستههای خود دست نمییابیم که در بلندمدت باعث عدم رضایت ما از مذاکره میشود.
🔹به همین دلیل است که بهتر است به جای مصالحه، گزینههای بیشتری را برای رسیدن به راهحلی که تمام منافع و خواستههای ما و طرف مقابلمان را برآورده میکند، پیدا کنیم.
🔹البته شکی نیست که این کار نیازمند تلاش بیشتر است، اما این نکته را هم فراموش نکنید که بسیاری از ما در بیشتر موارد خیلی سریع تصمیم میگیریم که مصالحه کنیم، بدون این که حتی اندکی بکوشیم راهحلی برد-برد بیابیم.
🔹بنابراین، بهتر است مصالحه را به عنوان آخرین گام عملی و آخرین تیر ترکشمان مورد استفاده قرار بدهیم، نه اولین راهکارمان برای به نتیجه رسیدن مذاکره.
[مارکتینگ آز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#European_business_review
🔹تلهی تکرار و تمرین در تصمیمگیری
ذهن انسان از دوران غارنشینی بهگونهای تکامل یافته که برای بقا، به شناخت سریع محیط و واکنش به تهدیدات بالقوه نیاز داشته است. این فرآیند، باعث شده تا انسان به سمت چیزهای ناشناخته، بزرگ یا پویا توجه بیشتری نشان دهد و از طرف دیگر، چیزهای آشنا و تکراری را امنتر تلقی کند. همچنین، نیاز به حفظ انرژی و منابع، ذهن را به اتخاذ تصمیمات سریع و مبتنی بر تجربیات گذشته سوق داده است.
🔹این تمایل طبیعی به تکرار تصمیمات گذشته، نهتنها در زندگی شخصی، بلکه در محیطهای کاری و کسبوکار نیز دیده میشود. بهعنوان مثال، در پروژههای بزرگ، مدیران اغلب تمایل دارند به تصمیمات و رویههای قبلی پایبند بمانند، حتی اگر شرایط جدید به بازنگری و تغییر نیاز داشته باشد. این رفتار، بهویژه زمانی که منابع و انرژی زیادی صرف شده باشد، تشدید میشود و ممکن است به تصمیماتی غیربهینه منجر شود.
🔹تجربهی یکنواختی در تصمیمگیری: روز موشخرما
فیلم روز موشخرما، وضعیتی را به تصویر میکشد که افراد در یک چرخهی تکراری گیر میافتند و تصمیمات یکنواخت میگیرند. آزمایشی که برای بررسی این رفتار انجام شد، نشان داد که افراد در مواجهه با گزینههای پرریسک و امن، تمایل دارند همان الگوهای تصمیمگیری قبلی خود را تکرار کنند.
🔹در این آزمایش، دو گروه از شرکتکنندگان بین گزینهای پرریسک (با احتمال سود بالا یا زیان زیاد) و گزینهای امن (با سود کوچک ولی مطمئن) انتخاب میکردند. نتایج نشان داد که بیشتر افراد، بدون توجه به پیامدهای تصمیمات پیشین، الگوهای مشابهی را در تصمیمگیریهای بعدی دنبال میکنند.
🔹الگوهای رفتاری و تلههای تصمیمگیری
یکی از یافتههای کلیدی این تحقیق، عدم بازنگری منطقی در تصمیمات گذشته است. برخلاف تصور رایج که افراد با تکرار تصمیمگیری بهتر میشوند، شواهد نشان داد که گرایش به یکنواختی، مانع از تحلیل دقیق شرایط و ارزیابی ریسکها میشود. این موضوع بهویژه در محیطهای کاری و در میان مدیران کسبوکارها مشاهده میشود.
🔹بهعنوان مثال، مدیرانی که در گذشته با همکاری یک شریک تجاری موفقیت کسب کردهاند، ممکن است بدون بررسی گزینههای جدید، به همان شریک پایبند بمانند. همچنین، رویههای عملیاتی خاص یا سیستمهای نرمافزاری قدیمی ممکن است سالها بدون تغییر باقی بمانند، حتی اگر گزینههای بهتری در دسترس باشد.
🔹چگونه با تله یکنواختی مقابله کنیم؟
برای جلوگیری از افتادن در تله یکنواختی، اقدامات زیر پیشنهاد میشود:
▫️جستجوی گزینههای جدید: در مواجهه با شرایط آشنا، بهجای انتخاب گزینههای قدیمی، به دنبال گزینههای جایگزین و نوآورانه باشید.
▫️استفاده از دیدگاه بیرونی: از افراد خارجی یا مشاوران بخواهید شرایط شما را تحلیل کنند و از نظرات آنها برای شناسایی نقاط کور استفاده کنید.
▫️بازبینی شرایط از ابتدا: فرض کنید این اولین باری است که با این وضعیت روبرو شدهاید و تمام گزینهها را بدون پیشداوری بررسی کنید.
▫️پرسیدن چرایی انتخاب: قبل از اتخاذ هر تصمیم، از خود بپرسید چرا این گزینه را انتخاب میکنید و آیا این تصمیم ناشی از عادت یا منطق است.
تحقیقات نشان میدهد که تمرین و تکرار در تصمیمگیری، بهویژه در شرایط پیچیده و پرریسک، همیشه منجر به بهبود نمیشود. مدیران و تصمیمگیرندگان باید از گرایشهای ذهنی خود آگاه باشند و با اتخاذ رویکردهایی منطقیتر، از تله یکنواختی اجتناب کنند. این کار نهتنها به بهبود کیفیت تصمیمات، بلکه به ارتقای نوآوری و انعطافپذیری در کسبوکارها کمک میکند.
[آکادمیمدیریت]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹اما وقتی میگویید تو سختکوشی، اگر جایی شکست خورد و ناموفق بود، آنرا به پای کمکاری گذاشته و دوباره با قدرت بیشتر به سراغ انجام آن میرود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹برای همین، میخواهم با کمک جملاتی از بزرگان کسب و کار، شما را با اهمیت روزافزون مشتری بیشتر آشنا کنم:
✅ هدف هر شرکتی، جذب و حفظ مشتری است، چون تنها کار سودآور در هر شرکتی همین کار است (پیتر دراکر)
✅ مشتری وفادار و مشتری منتقد، بهترین دوستان هر کسب و کاری هستند (استیو لئونارد)
✅ قانون اول: همیشه حق با مشتری است. قانون دوم: اگر مشتری اشتباه میکند، قانون اول را بخوانید (استیو لئونارد)
✅ مشتری تنها کسی است که میتواند همه ما را با خرید کردن از رقبایمان، از کارمان اخراج کند (سَم والتون)
✅ بهترین راه حفظ مشتریانتان این است که همیشه راهی بیابید که بیشترین منافع را در مقابل کمتری هزینهها به آنان بدهید (جَک وِلش)
✅ اگر به مشتریانتان فکر نمیکنید، اصلا فکر نمیکنید (ضربالمثل آمریکایی)
✅ اگر مشتریمحور نباشیم، بهترین خودروهایمان هم پشیزی نمیارزند (هِنری فورد)
✅ به جای فروش بیشتر، مشتریان وفادارتر و سودآورتری پیدا کنید (کاترین بارچِتی)
✅ هر چقدر مشتریان بیشتری را حفظ کنید، باز هم کم است (نایجِر ساندِرز)
✅هدف هر کسب و کاری، پیدا کردن مشتریانی اس ت که با خودشان مشتریان جدیدی میآورند (اُسِریو سینگ)
✅ خدمات به مشتری خوب، کمهزینهترین راه موفقیت هر کسب و کاری است (سالی گرونو)
✅ ارایه خدمات عالی به مشتری، کار یک واحد نیست، وظیفه همه ماست (شعار هِولت پاکارد)
✅ سعی کنید بفهمید مشتری به چه چیزی نیاز دارد و فراتر از آن را به او عرضه کنید. همچنین بفهمید مشتری چه چیزهایی دوست ندارد و از آنها دوری کنید (استیو جابز)
✅ بهترین شرکتها، مشتری جذب نمیکنند، بلکه مشتریانشان را به طرفداران دو آتشه تبدیل میکنند (کِن بلانچارد)
✅ به جای این که مشتری را به عنوان یک کیف پول ببینیم، باید او را به عنوان یک انسان ببینیم (جان کارلسون)
✅ همواره سعی کنید سرسختترین مشتریانتان را راضی نگه دارید، چون بعد از آن راضی نگه داشتن بقیه مشتریان برایتان آسان میشود (ضربالمثل مدیریتی)
✅ اگر نمیتوانید لبخند بزنید، فروشگاهتان را باز نکنید (ضربالمثل چینی)
[مارکتینگ آز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM