Telegram Web
‍ ‍
برگی از تقویم تاریخ

۳ اسفند سالروز درگذشت یداله ثمره

(زاده ۱۰ اردیبهشت ۱۳۱۱ کرمان -- درگذشته ۳ اسفند ۱۳۹۷ تهران) زبانشناس

او از برجسته‌ترین زبانشناسان ایرانی، استاد بازنشسته دانشگاه تهران، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و اولین رئیس انجمن زبانشناسی ایران بود که تخصص‌اش در حوزه آواشناسی و واج‌شناسی است و چندین کتاب در زمینه آموزش زبان فارسی تألیف کرده‌است.
یکی از برجسته‌ترین آثار او، کتاب «آواشناسی زبان فارسی» توسط مرکز نشر دانشگاهی به‌چاپ رسیده‌ است. وی همسر ایران کلباسی بود.

آثار:
A Course In Colloquial Farsi،              انتشارات دانشگاه تهران، ۱۹۷۷
The Arrangement Of Segmental Phonemes In Farsi، انتشارات دانشگاه تهران
آموزش زبان فارسی: آزفا ۱، وزارت ارشاد، سال ۱۳۶۶. این کتاب یک دوره ۵ جلدی است که به زبان فارسی و انگلیسی نوشته شده و تاکنون به ۱۶ زبان ترجمه شده‌است
«آواشناسی زبان فارسی: آواها و ساخت آوایی هجا» مرکز نشر دانشگاهی، سال ۱۳۶۴
دریچه‌ای به‌زبان فارسی، انتشارات الهدی، سال ۱۳۷۳
راهنمای تدریس زبان فارسی، این کتاب درآزفا و وزارت ارشاد در سال ۱۳۶۹ به‌چاپ رسیده‌است. "این کتاب تاکنون به زبانهای فرانسه، آلمانی، روسی، اسپانیایی، ترکی استانبولی، هندی و… ترجمه شده‌است"
راهنمای زبان فارسی، انتشارات الهدی، سال ۱۳۷۴ این دوکتاب که برای دانشگاه‌های قزاقستان، تاجیکستان و ازبکستان نوشته شده توسط پروفسور رستم اوف به‌زبان قزاقی و خط سیریلیک برگردانده شده‌است.
زبانهای خاموش (ترجمه) با همکاری بدرالزمان قریب، پژوهشگاه علوم انسانی، سال ۱۳۶۵  این کتاب، از طرف وزارت ارشاد به‌عنوان کتاب سال ایران در سال ۱۳۶۶ برگزیده شد.
نظام آوایی زبان: نظریه و تحلیل (ترجمه) نوشته لاری هایمن، انتشارات فرهنگ معاصر ۱۳۶۸ "چاپ دوم این کتاب توسط انتشارات الهدی منتشر شده‌است".
همکاری در تهیه و تدوین فرهنگ فارسی
تهیه و تدوین بخشی ازحرف «هـ» لغت‌نامه دهخدا.
آرامگاه وی در قطعه نام‌آوران است.



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#یداله_ثمره، د
👎1
برگی از تقویم تاریخ

۳ اسفند زادروز پروفسور محمود حسابی

(زاده ۳ اسفند ۱۲۸۱ تهران -- درگذشته ۱۲ شهریور ۱۳۷۱ سویس) دانشمند، فیزیکدان، پژوهشگر، نویسنده و موسس بسیاری از سازمانهای عمده ایران

او در دانشگاه سوربن فرانسه، در رشته فیزیک به تحصیل و تحقیق پرداخت و در سال ۱۹۲۷ دانشنامه دکترای فیزیک، با ارائه رساله‌ای با عنوان "حساسیت سلول‌های فتوالکتریک" با درجه عالی دریافت کرد. 
در دانشگاه پرينستون آمريکا با نظر اینشتين، فرضياتی درباره "بی‏نهايت بودن ذرات" و "عبور نور از مجاورت ماده" ارائه کرد. با اندوخته‌ای از دانش روز و كسب مدارج عالی تحصيلی و علمی در چندين رشته مهندسی و مطالعات جامع در علوم پايه به‌عنوان نخستين فردی كه در ايران دارای دكترای فيزيك بود، به كشور بازگشت. بی‏‌شک می‏توان وی را اولين پايه‏‌گذار انرژی اتمی ايران دانست.
وی علاوه بر زبان فارسی، به چهار زبان زنده دنيا مانند عربی، فرانسوی، انگليسی و آلمانی نیز تسلط داشت و هم‏چنين در تحقيقات علمی‌اش از زبان‏های سانسکريت، لاتين، يونانی، پهلوی (زبان ايرانيان باستان) اوستايی، ترکی، ايتاليايی و روسی استفاده می‌کرد.
نشان "اوفيسيه دولالژيون دونور" و هم‏چنين نشان "كوماندور دولالژيون دونور" بزرگترين نشان‏های فرانسه، به وی اهدا شد. او از سوی جامعه علمی جهان به ‏عنوان "مرد اول علمی جهان" در سال ۱۹۹۰ برگزيده و در كنگره ۶۰ سال فيزيك ايران در سال ۱۳۶۶ نیز ملقب به "پدر فيزيك ايران" شد.
او آثار علمی و اجتماعی فراوانی از خود بجا نهاده است که از آن جمله:
تاسیس دانشگاه تهران به فرمان رضاشاه
تاسیس دانشکده فنی
تاسیس موسسه ژئوفیزیک
تاسیس مدارس عشایری
تاسیس سازمان انرژی اتمی
تاسیس سازمان هواشناسی
تاسیس رصدخانه جدید
تاسیس فرهنگستان زبان
تاسیس موسسه استاندارد
تاسیس انجمن موسیقی
تاسیس رادیولژی
تاسیس نقشه‌برداری و بسیاری خدمات  دیگر. و همچنین تالیفات زیادی در زمینه های علمی، فرهنگی، فیزیک و زبان داشته است.
او نابغه‌ای کم مانند بود که زندگی‌اش در خدمت ایران و جهان بود و سرانجام در بيمارستان دانشگاه ژنو به هنگام درمان بیماری قلبی درگذشت.
آرامگاه وی در شهر دانشگاهی تفرش است.


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمود_حسابی، ز
👎1
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۳ اسفند سالروز درگذشت ادیب‌الممالک فراهانی

(زاده ۱۱ امرداد ۱۲۳۹ گازران -- درگذشته ۳ اسفند ۱۲۹۶ یزد) ادیب، شاعر و روزنامه‌نگار دوران مشروطیت

او که ملقب به امیرالشعرا و متخلص به امیری و پروانه بود، در ۱۵ سالگی به‌تهران آمد و به پایمردی حسنعلی‌خان امیرنظام  گروسی، به‌دستگاه طهماسب میرزا مؤیدالدوله راه یافت.
وی از سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۱ق همراه امیرنظام در مناطقی مانند آذربایجان، کردستان، کرمانشاه به‌سر می‌برد. درسالهای ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ق در تهران بود و  در دارالترجمه دولتی اشتغال داشت. در سال ۱۳۱۴ق بار دیگر همراه امیرنظام به آذربایجان رفت و هنگامی‌که مدرسه لقمانیه تبریز در سال ۱۳۱۶ق افتتاح شد، نیابت ریاست آنجا را عهده‌دار گردید و در همین سال روزنامه ادب را در تبریز منتشر ساخت. او در سال ۱۳۱۸ق راهی خراسان شد و انتشار روزنامه ادب را تا سال ۱۳۲۰ به‌عهده گرفت و در سال ۱۳۲۱ق به تهران آمد و سردبیر روزنامه ایران سلطانی تا سال ۱۳۲۳ بود. در این سال به بادکوبه رفت و انتشار بخش فارسی روزنامه ارشاد را که به‌ترکی منتشر می‌شد، برعهده گرفت.
در سال ۱۳۲۴ق بار دیگر به‌تهران بازگشت و این بار سردبیری روزنامه مجلس به او سپرده شد. وی در سال ۱۳۲۵ روزنامه عراق عجم را در همین شهر منتشر ساخت.
در دوران استبداد محمدعلیشاه، ادیب به‌صف مشروطه‌خواهان پیوست و در سال ۱۳۲۷ق همراه با مجاهدان فاتح وارد تهران شد. در سال ۱۳۲۹ق وارد عدلیه یا دادگستری امروزی شد و تا پایان زندگی به‌ریاست چندین شعبه عدلیه در شهرهای اراک، سمنان، ساوجبلاغ و یزد منصوب شد.
معتبرترین تصحیح دیوان ادیب را موسوی گرمارودی منتشرکرده است.
آرامگاه وی در شهر ری است.



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#ادیب_الممالک_فراهانی، د
👎1
Forwarded from بدانیم🌏
👩‍❤️‍👩
و ما, جهان وطن هستیم؛
کیش ما, مهر و عشق و خرد.
در هر کجای این کره ی خاکی که باشیم, با هر زبان و آیین و سبک و سیاقی, باز هم دوست خواهیم داشت انسان ها را با هر تفاوت باور و فرهنگ و زبان.



امروز روز جهانی
#زبان_مادری❤️💕
#روزنگار
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🍃 @didYouKonw‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
2
فارسی افزون‌تر از یک زبان

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن


بنا به یک اصل کلی، زبان در نزد هر قوم وسیله بیان مقصود و تفهیم و تفهم است؛ ولی زبان فارسی دری نقشی افزون‌تر از این ایفا کرده است. بدین‌گونه:

۱ـ وسیله یکپارچگی سرزمینی بوده است که تحت نام ایران، و یا در قلمرو فرهنگی ایران، قرار داشته.
۲ـ موجب شده است که این کشور واجد شرایط شخصیت متمایزی بماند و در سایر کشورهای فتح‌شده اسلامی مستحیل نگردد.
۳ـ چون هنرهای دیگر از نوع موسیقی و نقاشی در دوران بعد از اسلام ممنوع یا محدود شناخته می‌شده، او از طریق شعر یا نثر شاعرانه، وظیفه و نقش آنها را هم بر عهده گرفته.
۴ـ سرنوشت ایران را به عنوان یک واحد مستقل فرهنگی، وابسته به سرنوشت خود کرده.
۵ـ آفت و انحطاط زبان فارسی، تا حدی مبیّن افت و انحطاط فرهنگی و اجتماعی ایران شناخته می‌شده.

وابستگی ایران به زبان فارسی به گونه‌ای است که اگر در روزگار پیش از اسلام از یک باشندهٔ این سرزمین می‌پرسیدند: «شما که هستید؟» می‌گفت: «من ایرانی‌ام»؛ ولی بعد از اسلام می‌بایست بگوید: «یک ایرانی که زبانش فارسی است.» در این دوران هزار و صد‌ساله، همه چیز بر گرد محور زبان گردیده و بزرگترین دستاوردی که ما داریم، یعنی ادب و اندیشه، از آن سرچشمه گرفته است. در اینجا وارد بحث نمی‌شویم که اگر فارسی دری تکوین نیافته بود، وضع ایران چگونه می‌شد، بی تردید جز این می‌شد که شده است. البته ایرانی زندگی می‌کرد؛ ولی زندگیی که در حداقل نیازهای روزمره متوقف بماند. به قول امیرمعزی:

زین سان که چرخ نیلگون، کرد این سراها را نگون
دیّار کی گردد کنون گرد دیار یار من؟

در ایران بعد از اسلام دیگر مقتضیات گذشته موجود نبود که این کشور بتواند به عنوان یک قدرت منسجم بزرگ در صحنه جهانی عرضه وجود کند. بنابراین چون نمی‌توانست از پایگاهی که طی هزار سال به عنوان یک کشور فرادست داشته بود، چشم بپوشد، از طریق زبان موقعیت جهانی خود را حفظ کرد. در واقع سیادت سیاسی دوره گذشته، تبدیل به سیادت فرهنگی گشت. اینکه در قرن سوم، در عصر سامانی، ناگهان سیل سخنوری جاری گردید و به‌خصوص سه کتاب معتبر، یعنی«خداینامه» که تاریخ حماسی ایران بود و دیگری «تاریخ بلعمی» و سومی «تفسیر طبری» به زبان ‌فارسی نگاشته شد، واقعه معنی‌داری است.

ایرانی با این سه کتاب نشان داد که می‌خواهد اعتقاد ایمانی خود را با تاریخ و یادگارهای باستانی خود همراه نگاه دارد. اتفاق شگرف آن شد که در همان سالی که رودکی از دنیا رفت (۳۲۹هـ)، فردوسی پا به هستی نهاد. شاهنامه استقرار زبان فارسی را به عنوان ادامه‌دهندهٔ حیات ملی تسجیل کرد. اینکه گفته شده است «عجم زنده کردم به این پارسی» چه این مصراع از فردوسی باشد و چه آن را از زبان او گفته باشند، واقعیت مهمی را بازگو می‌کند. از این پس دیگر ایران اطمینان یافت که همان‌گونه ایران خواهد ماند، ولو حوادث ریز و درشتی در کمینش باشند. دلیلش آنکه بعد از سامانیان، غزنویان آمدند و نخستین بار این کشور در تاریخ خود، فرمانروای بیگانه و برده‌تبار به خود دید، ولی چه باک؟ زبان فارسی باروی دفاعی مقاومی بود.

از قراری که با قدری غلو حکایت کرده‌اند، چهارصد شاعر در دربار محمود غزنوی حضور می‌یافتند. اینها چه می‌کردند و چه می‌خواستند؟ در واقع مهمان زبان فارسی بودند، و خود محمود نیز مهمان بود؛ زیرا می‌بایست مشروعیت خود را از این زبان، یعنی از طریق شعر شاعران، کسب کند. به‌تدریج زبان فارسی دری، زبان مشترک همه ایرانیان شد و موجب گشت تا آنان همدیگر را به آن بازشناسند. اگر در جنگ «سلاسل» مردم با زنجیر خود را به هم بستند و فایده‌ای نکرد (چو برگشت زنجیرها بگسلد)، و در این زمان با سلسلهٔ زبان به هم بسته شدند و مؤثر افتاد.

در ارزیابی نهایی، فشار و کژرفتاری عربها، از خلال دو حکومت اموی و عباسی، خالی از تأثیر مثبتی هم نبود، و آن این بود که ایرانی را به واکنش واداشت. انفجار استعداد و غیرت ایرانی به کار افتاد و یک نتیجه‌اش بالیدن زبان فارسی گشت. برای حفظ حیات ملی جز این چاره‌ای نبود. زبان تنها برآورندهٔ نیاز روزمره شناخته نمی‌شد، بلکه می‌بایست تضمین‌گر موجودیت ایران باشد،

یک دل‌مشغولی بزرگ برای ایرانی، حفظ «ایرانیت» بوده است؛ یعنی حالتی که می‌بایست او را از کشورهای اطراف متمایز و با گذشتهٔ خود دمساز دارد. ایرانیت را مانند قدحی شکستنی زیر بغل گرفته و در راستهٔ تاریخ به راه افتاده. اگر کسانی هم بوده‌اند (و بوده‌اند) که می‌خواسته‌اند خود را از ایرانیت جدا نگه دارند، او آنها را رها نمی‌کرده. او در تاریخ ایران و گذشتهٔ پربار آن و تراکم فرهنگ‌ها خلاصه می‌شده، و این به ایران اجازه نداده است که به کشور دیگری شبیه گردد.

دنباله نوشتار:

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
🔻🔻
فرهنگ و منش پارسی
فارسی افزون‌تر از یک زبان دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن بنا به یک اصل کلی، زبان در نزد هر قوم وسیله بیان مقصود و تفهیم و تفهم است؛ ولی زبان فارسی دری نقشی افزون‌تر از این ایفا کرده است. بدین‌گونه: ۱ـ وسیله یکپارچگی سرزمینی بوده است که تحت نام ایران، و یا در…
بنا به آنچه اشاره‌وار گفته شد، زبان فارسی نقشی بسیار افزون‌تر از یک زبان در سرگذشت این کشور ایفا کرده است، و اکنون نیز اهمیت نقش آن اگر بیشتر از گذشته نباشد، کمتر نیست. درست است که یکی دو زبان دیگر و چند گویش در بخشهایی از ایران، در کنار فارسی، رواج دارند، ولی زبان مادر، زبان اصلی، فارسی است. اوست که همه را ـ از دور و نزدیک ـ در زیر یک پرچم و بر گرد یک اجاق و یک تمدن، گرد آورده است.

گر برکَنم دل از تو و بردارم از تو مهر
این مهر بر که افکنم؟ این دل کجا برم؟

همهٔ دستاوردهایی که ایران در طی تاریخ خود داشته، در گفتار متبلور شده، و گفتار در زبان. همان یک شاهنامه به گونه‌ای بوده که این کشور را بر سر دست نگاه داشته. مسیر تاریخی بشر را چند کتاب تأثیرگذار شده‌اند و از یک دانشمند مصری پرسیده بودند: «چرا مصر آن‌گونه شد و ایران این‌گونه، و حال آنکه شرایط مشابهی داشتند؟» جواب داده بود: «برای آنکه ما کتابی چون شاهنامه نداشتیم!»

از لحاظ فکر، بار سنگینی بر پشت اوست که باید دید چه‌هایش را باید نگه داشت و چه‌ها را رها کردم؛ زیرا نمایانگر شیب و فراز تاریخ کشور است. در دوران پیش از اسلام، ایران سرزمین قدرت بود؛ بعد از اسلام، سرزمین عشق گشت، یعنی مهجوری و مشتاقی. هیچ زبانی به اندازهٔ فارسی از عشق حرف نزده است و آن را محور و مقتدا قرار نداده. عشق، طلب است، محراب و آرمان است. روندگی است به‌سوی رهایی، متوقف نماندن؛ بنابراین انحطاط زبان، نشانهٔ انحطاط کشور می‌شده. زبان دورهٔ صفویه را مقایسه می‌کنیم با زبان دورهٔ سامانی. شعر، از حافظ به بعد، به‌سوی فرود حرکت کرده است. در زمان حاضر هم ما از شعر زیاد حرف می‌زنیم و کمتر می‌اندیشیم و حال آنکه نیاز به اندیشه داریم. نگاه کنیم به انبوه دیوان‌های شعر که سر برمی‌آورند، ولی کم‌کتابی در دست است که بگوید راه کدام است.
باید اذعان کرد که در این صد سالة اخیر زبان فارسی روان‌تر و رساتر شده است؛ ولی متناسب با سیل اندیشه‌ای که بر جهان روان است و انبوه مسائل و مقتضیات زمان، راه خود را به‌سوی فکر نگشاده. درخشش زبان در گرو درخشش فکر است. اگر نتوانست فکر پویای زمان را در خود جای دهد، نشانهٔ آن است که لنگان است و فکر لنگان، حکایت از آن دارد که عناصر زندهٔ اجتماعی از بارآوری لازم برخوردار نیستند. ناصر خسرو دربارهٔ دوران خود می‌گفت:

به حکمت چون عمارت شد دلت، نیکوسخن گشتی
که جز ویران‌سخن ناید برون از خاطر ویران

هر یک از اینها در خود علامتی دارند: ضعف زبان مساوی با ضعف فکر است. ضعف فکر مساوی است با ضعف عناصر فکرانگیز، و مجموع آنها نمودار آنکه اجتماع نیازمند سامان بایسته‌تری است. تصور نکنیم که چون دانش جدید به صحنه آمده، از بُرد مأموریت زبان کاسته شده است؛ زیرا کسی که زبان خود را درست نداند، فکر خود را زایا نخواهد یافت، ‌و کسی که فکرش زایا نباشد، فیزیک و شیمی را هم درست یاد نخواهد گرفت؛ چه، ‌همهٔ اینها در گرو گشایش ذهن است. گذشته از همه چیز، علم‌آموزی کافی نیست، به‌کار بستن مهم است.

هم‌اکنون از نتیجهٔ آموزش زبان فارسی در مدارس باید احساس نگرانی کرد. اگر آموزش زبان با آموزش فکر درست همراه نباشد، در همان حد احتیاج کوچه و بازار متوقف می‌ماند، نه بیشتر. نگرانی بزرگ دیگر، از گسیختگی جوانان از ادب بزرگ فارسی است، که باید لطافت فکری و گشایش روح به آنان ببخشد. اگر از آن بویی نبرند، انسانیت خود را بر چه چیز تکیه دهند؟

*آفرین‌نامهٔ‌ ریاحی


1. تاریخ ادبیات دکتر صفا، ج۱، ص۱۴۱٫


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز جهانی زبان مادری، فرخنده باد 🌹

در عشق و زیبایی سری
ای تو زبان مادری

ای پارسی پرشکوه
ای قیمتی درّ دری

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
ایران‌بوم (۱۱)

شما

🔸 زبان‌ها و گویش‌های ایرانی در پهنۀ گسترده‌ای، از دامنه‌های کوه‌های قفقاز در شمال غربی فلات ایران تا بلوچستانِ پاکستان، در جنوب شرقی ایران؛ و از دره‌های رود زَرافشان در تاجیکستان، در شمال شرقی فلات ایران، تا کرانه‌های جنوبی تنگۀ هرمز و جنوب ایران، پراکنده‌اند. سخن‌گویانِ زبان‌ها و گویش‌های ایرانی نو در ایران، تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان، شبه‌قارۀ هند، ترکمنستان، چین (در ایالت سین‌کیانگ)، قفقاز (گرجستان، ارمنستان، جمهوری آذربایجان و داغستان)، ترکیه، عراق، عمان و... زندگی می‌کنند. این سرزمین‌ها در روزگاران گذشته بخشی از قلمرو سیاسی یا فرهنگی ایران‌زمین بوده‌اند.
پیوند زبان فارسی و دیگر زبان‌ها و گویش‌های ایرانی، بسیار پررنگ و چشمگیر است. در «ایران‌بوم» گوشه‌هایی از این پیوندها را نشان می‌دهیم.

🔸 از «/» برای نشان دادن تلفظ‌های گوناگون و از «،» برای نشان دادن معنای یکسان واژه‌ها بهره برده‌ایم.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
برگی از تقویم تاریخ

۴ اسفند زادروز محمد دبیرسیاقی

(زاده ۴ اسفند ۱۲۹۸ قزوین -- درگذشته ۱۶ مهر ۱۳۹۷ قزوین) نویسنده، شاعر، پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی

او از ارکان چهارگانه «بنیاد لغت‌نامه دهخدا» و مصحح بسیاری از متن‌های کهن فارسی است. وی دکتری ادبیات فارسی را در سال ۱۳۲۴ از دانشگاه تهران دریافت کرد و در ۱۳۲۵ به عضویت انجمن ایران‌شناسی درآمد. آنگاه به استادی در دانشگاه تهران و نیز دانشگاه‌های چین و مصر پرداخت و در سال ۱۳۵۳ بازنشسته شد. او میان سال‌های ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴ در گردآوری لغت‌نامه با علی‌اکبر دهخدا همکاری داشت. از آن پس همکاری او با سازمان لغت‌نامه تا ۱۳۵۹ که کار این اثر به پایان رسید دنبال شد.
شادروان دهخدا در یک نوار صوتی از وی به‌عنوان یک جوان کوشا درباره تنظیم لغت‌نامه یاد کرده‌است.
او عضو هیئت علمی انجمن آثار و مفاخر ایران بود و نزدیک به ۸۰ متن ادبی و تاریخی را تصحیح و انتشار داد که از میان آنها می‌توان از دیوان منوچهری، نزهةالقلوب،  فرهنگ سُروری و سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه نام برد.
آرامگاه وی در گورستان بهشت حسینی قزوین است.



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمد_دبیر_سیاقی، ز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیشکش به زنان ایران زمین...

زنان شاهنامه از فرزانگی ،بزرگ منشی،و دلیری و از جوهره زنانه سرشارند...

زنانی همچون :
#سیندخت ، #رودابه ، #تهمینه #فرنگیس #منیژه ، #گردآفرید #کتایون #گردیه و #شیرین هم عشق را برمی انگیزانند هم احترام را هم زیبایی درونی دارند هم زیبایی ظاهری...

سخن شاهنامه:

ز دیدار و چهرش سخن بگذرد
همی داستان را خرد پرورد
چو خامش بود جان شرمست و بس
چنو در زمانه ندیدست کس
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔
@maneshparsi
Forwarded from بدانیم🌏
🔺مدرسه چهارباغ اصفهان؛ از آسیب‌های مرگبار تا خطر تخریب کامل

🖋#کوروش_ دیباج

🔸مدرسه تاریخی چهارباغ اصفهان، یکی از شاهکارهای معماری دوره صفویه و نماد هنر ناب ایرانی، اکنون در معرض تهدید جدی قرار دارد.

🔸این بنا که در قرن هفدهم میلادی به دستور شاه‌سلطان حسین برای مادرش ساخته شد، به عنوان یک گنجینه فرهنگی و تاریخی، همچنان پس از قرن‌ها در دل شهر اصفهان ایستاده است.

🔸اما وضعیت کنونی این اثر عظیم، با آسیب‌های گسترده و فاجعه‌آمیز، تهدیدی جدی برای میراث فرهنگی کشور به شمار می‌رود. سردرهای خوش‌نقش، کاشی‌های معرق زیبا و سنگ‌های ازاره که روزگاری نماد دقت و ظرافت معماری ایرانی بودند، اکنون در حال فروپاشی هستند.

🔸فرسودگی و آسیب‌های ناشی از عوامل طبیعی و بی‌توجهی‌های طولانی مدت، مدرسه چهارباغ را به مرز تخریب کامل رسانده است و در صورت عدم اقدام فوری، ممکن است این اثر بی‌بدیل برای همیشه از دست برود.

mehrnews.com/x37hRK

http://instagram.com/miras_bashi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🍃 @didYouKonw‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۵ اسفند زادروز خواجه نصیرتوسی

(زاده ۵ اسفند ۵۷۹ برابر با ۱۵ جمادی الاول ۵۸۹ توس -- درگذشته ۱۱ تیر ۶۵۳ برابر با ۱۸ ذیحجه ۶۷۲ بغداد) ریاضیدان و ستاره‌شناس

او که به‌ تحصیل دانش علاقه زیادی داشت، از دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود بود.
وی که یکی از سرشناس‌ترین و بانفوذترین چهره‌‌های تاریخ است، علوم دینی و عملی را زیرنظر پدرش و منطق و حکمت را نزد دایی‌اش، بابا افضل ایوبی کاشانی آموخت و  تحصیلاتش را در نیشابور به پایان رساند و در آنجا به‌عنوان دانشمندی برجسته شهرت یافت.
علامه حلّی که یکی از شاگردان اوست، درباره او می‌گوید: خواجه نصیرالدین افضل عصرما بود و از علوم عقلیه و نقلیه مصنفات بسیار داشت.
وی در سال ۶۱ در مقابل پیشروی مغولان، به‌ یکی از قلعه‌های ناصرالدین محتشم فرمانروای اسماعیلی پناه برد و در آنجا، برخی از آثار اخلاقی، منطقی، فلسفی و ریاضی از جمله مشهورترین کتابش «اخلاق ناصری» را به‌رشته تحریر درآورد.
وقتی که هولاکو به فرمانروایی اسماعیلیان در سال ۶۳۵ پایان داد، توسی را در خدمت خود نگاه داشت و به او اجازه داد که رصدخانه بزرگی در مراغه احداث کند.
بخش اعظم ۱۵۰ رساله و نامه‌های وی به‌ زبان عربی نوشته شده است و وسعت معلومات و نفوذ او با ابن‌سینا قابل قیاس است، جز آنکه ابن‌سینا پزشک بهتری بود و توسی ریاضیدانی برتر.
معروفترین آثار نجومی وی زیج ایلخانی است که در سال ۶۵۰ نوشته شده و همچنین تذکره فی‌علم الهیئه، در نجوم تذکره فی‌علم الهیه وی کاملترین نقد برنجوم بطلمیوسی در قرون وسطی و معرف تنها الگوی ریاضی جدید حرکات سیارات است که در نجوم قرون وسطی نوشته شده است.
او در سال ۶۷۲ قمری با جمعی از شاگردانش به‌ بغداد رفت که بقایای کتاب‌های تاراج رفته را جمع‌آوری و به‌ مراغه بازگرداند، اما اجل مهلتش نداد و درگذشت.
او ستاره درخشانی بود که در افق تاریک مغول درخشید و در هرشهری که پاگذارد آنجا را به‌ نور حکمت و دانش و اخلاق روشن ساخت و در آن دوره تاریک وجود چنین دانشمندی مایه اعجاب و اعجاز بود.
در كتاب از فردوسى تا شاملو أمده است كه وی برخلاف انديشمندانى مانند خيام و حافظ كه جهان را محصولى كامل نميدانستند، معتقد بود كه كائنات در عين كمال خلق شده‌اند، در بيتى مى گويد:
هرچيز كه هست آنچنان مى‌بايد
آن چيز كه آنچنان نمى‌بايد نيست
او كه براى نجات مردم كشورش به‌ خدمت هولاكو درآمد با كياست و تدبيرش سبب شد تابساط خلافت عباسى و زندگانى أخرين خليفه‌اش برچيده شود.



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#خواجه_نصیر_طوسی، ز
زبان فارسی، برای یک آذربایجانی، بیگانه نیست

✍️ رحیم یوسف‌نژاد، دانش‌آموخته‌ی زبان و ادبیات فارسی
(از شهر خوی استان آذربایجان غربی)

در هزاره‌ی گذشته، بخشی بزرگی از هویتِ تاریخی و به ویژه فرهنگی ایرانیان وابسته به زبان فارسی بوده است.
شایانِ نگرش و قابل توجه است که گزینشِ این زبان به‌عنوان و جایگاهِ یک هویتِ جمعیِ فرهنگی و تاریخی، از سوی هیچ دستگاه دولتی و حاکمیتی، انجام نگرفته است.
زمانی که سخنوران خراسان، مبنای بازشناخت فرهنگی را به‌وسیله‌ی این زبان بنا نهادند، چندی نگذشته بود که سخنوران آذربایجان و ناحیه‌ی شمال غرب فلات ایران، نیز دم‌ به دمِ این بازشناخت هویتی دادند.
بدین‌ترتیب، زبان فارسی‌دری که شاخه از زبان‌های ایرانی جدید بود، در شعر شاعران ناحیه‌هایی مانند گنجه‌، شیروان و آذربایجان، تجلی یافت.
نخستین سخنوری که در آذربایجان، پس از سده‌های نخستین اسلامی، از وی سخن به زبان شعر باز  مانده است، به پارسی‌گویی (یعنی داشتن زبانی ایرانی) و دری‌سرایی (در جایگاه زبان همگانی ایرانیان)، فخر فروخته است.

بلبل بسان مطرب، بی‌دل فراز گل
گه پارسی نوازد و گاهی زند دری

یکی از مهمترین نکات در خور نگرش در زمینه‌ی پیوند این شاعرِ آذربایجانی، یعنی قطران تبریزی، با زبان فارسی، مسئله‌ی توجه او به شاهنامه‌ی شاعر خراسان و دقت در آن است:

همیشه همی گفت پور رستم آن سهراب
چو ســوی ایـــران آورد لشکر تــوران

که من پسر بودم و رستمم پدر باشد
دگر چـه باشد دیهیم‌دار در کـیهان

این دو بیت، مانندهایی هستند که به تلمیحات و نگرش‌های شاعر آذربایجانی، به شاعر خراسانی، اشاره می‌کنند. واسطه و پلی که این نگرش را سبب می‌گردد، چیزی نمی‌تواند باشد جز زبان فارسی.

یکی دیگر از مهمترین کسانِ این وادی، که پارسی‌گویی را دُرّ و زینتی برای کلام خود می‌داند، حکیم گنجه است:

چو در من گرفت آن نصیحت‌گری
زبان برگشادم به دُرّ دری

نظامی که نظم دَری کار اوست
دَری نظم کردن، سزاوارِ اوست

زمانی که از دالان‌های تو در توی این هزاره، می‌گذریم و به اکنون می‌رسیم، باز هم این جریان فرهنگی و هویتیِ خویشتن‌شناسانه را جاری می‌بینیم. اینجاست که پادشاه ملک سخن، شهریار، در تمجید از فردوسی و شاهنامه، می‌گوید:

…اکنون نه به تبریز و به ایران تنها
دنیا همه یک دهن به پهنای فلک
بگشوده به اعجاب و به تحسینِ تمام
با هرچه زبان و ترجمانِ دل و جان
در گوشِ تو با دهان پُر می‌گویند:
شاهنامه و فردوسی، جاویدانند

اکنون وقت نتیجه گرفتن است که پیش از آن، می‌بایست نگاهی دوباره‌ به تاریخ ادبیات خود بیندازیم. پس از آن‌که به سده‌ی پنجم در روزگار قطران، با چشم خود گام برداشتیم و دیدیم که بلبلی از شاخسارِ سرزمین آذربایجان، چگونه پارسی می‌نوازد و دری، اکنون دوباره به امروز بازمی‌گردیم و با شهریار سخن، هم‌نشین می‌شویم:

وطن‌خواهی در ایران، خانمان بر دوش شد چندی
به جز در سینه‌ها آتشکده خاموش شد چندی
چو از شهنامه‌، فردوسی چو رعدی در خروش‌ آمد
به‌ تن‌ ایرانیان‌ را خونِ ملیت به‌ جوش‌ آمد
زبانِ پارسی گویا شد و تازی خموش‌ آمد
زِ کنج‌ِ خلوتِ‌ دل،‌ اهرمن‌ رفت‌ و سروش‌ آمد


اکنون زمان پرسش از خود است:
آیا زبان فارسی با آذربایجان بیگانه است؟!
این چه جفایی است که درباره‌ی گذشته‌ی فرهنگی خودمان، روا می‌داریم؟!

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
فرهنگ و منش پارسی
‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ ۵ اسفند زادروز خواجه نصیرتوسی (زاده ۵ اسفند ۵۷۹ برابر با ۱۵ جمادی الاول ۵۸۹ توس -- درگذشته ۱۱ تیر ۶۵۳ برابر با ۱۸ ذیحجه ۶۷۲ بغداد) ریاضیدان و ستاره‌شناس او که به‌ تحصیل دانش علاقه زیادی داشت، از دوران جوانی در علوم ریاضی…
پنجم اسفند ، روز مهندس و ارجداشت دانشمند کم مانند ایرانی، خواجه نصیرالدین طوسی بر مهندسان ایرانزمین خجسته باد!

مهندس واژه ایست که ریشه در هندسه دارد و هندسه همان اندازه پارسی است که معرب شده است. مهندس کسی است که فن اندازه‌گیری و محاسبه‌گری ( هندسه) می‌داند.واژه مهندس را  می توان  در آفرینش های ادبی  بسیاری از شاعران و نویسندگان کهن، ازجمله حکیم  فردوسی ، مولوی ،حافظ ، بیهقی ، ناصرخسرو و بسیاری دیگر  با همین مفهوم دید.
انتخاب خواجه نصیرالدین طوسی برای ارجداشت مهندسان بیشک انتخابی عالی و درخور است.دانشمند ایرانی که شکی در نبوغ او نداریم و شرح کارنامه او در علوم گوناگون شاید نیازمند نگارش ده ها کتاب و صدها مقاله است..طوسی بیشک شخصیتی جهانی است والبته ارمغان ایران زمین به گیتی و یکی از جلوه های نبوغ او در دانش اندازه( مهندسی) را با جفت طوسی(tusi couple) می شناسیم.
خواجه در کتاب «تحریر المَجِسطی»  موضوع را شرح داده است.. کتاب «تحریر المَجِسطی»، توسط خواجه نصیرالدین طوسی و در نقد و تکمیل کتاب «المجسطی» نوشته شد، که مهم‌ترین اثر «بطلمیوس» است و شامل مبانی هیأت بطلمیوسی و نظریات نجومی او می‌شود..
با بیانی ساده، «زوج طوسی» را از نگاهی این گونه میتوان بیان کرد که هر نقطه روی محیط دایره کوچک‌تر (که قطرش دقیقا نصف قطر دایره بزرگ است)، در یک خط مستقیم نوسان می‌کند و یک قطر از دایره بزرگ را ترسیم می‌کند.
خواجه  از «جفت طوسی» برای توضیح مسیر حرکت سیارات استفاده کرد، اما بعدها، پای این طرح به شاخه‌های دیگر ریاضیات و علوم مهندسی  هم باز شد و نسخه‌های تعمیم‌یافته‌ و پیچیده تری  از آن هم، ارائه شدند. که ریشه در نظریه طوسی داشت و اوج نبوغ او بود.
در این فیلم کوتاه که توسط هنرمندان ایتالیایی ساخته شده می توان به اهمیت زوج طوسی و نقش ساختاری آن در دانش مهندسی پی برد.
تربیت مهندسان با اسلوب امروزین مدیون کوششهای امیر کبیر در بنیاد دارالفنون است و هیچ فن و دانشی بی نصیب از کوششهای مهندسان نیست.
 از  خانه‌ای که در آن زندگی می کنیم و  راهی که گذرگاهمان است و فن آوری روز عرصه تلاش مهندسان است . البته شاید ما پزشکان در زمره  پرنصیب ترین کاربران افریده های جهان مهندسی باشیم .تلاش مهندسان ایران را ارج می نهیم و با بزرگداشت  نام و یاد خواجه طوسی آرزومندیم دانش مهندسی در ایران بزرگانی چون او به جهان ارزانی کند.

💚🤍❤️
افشین جعفرزاده
۵ اسفند ۱۴۰۳
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
ريته سيه بانو - دكتر تورج پارسی

 زن و مرد موزیک ِ متن هستی اند و چون هستی جاودانه است زن و مرد نیز ماندگارند تا تداوم فرهنگ بشری را ضمانت کنند. اگر زن را اعتباری است، در اعتبار او آزادی نهفته است. اگر آزادی شکل نگرفت، باید در اعتبار مورد ِ نظر کاستی روی داده باشد.
با این حساب سرنوشت زن و مرد بایددر راستای زندگی همانند باشد . نفی زن نفی انسان است و نفی انسان زمینه را برای دیکتاتوری آماده می کند که مرد را نیز به زیر شلاق اسارت خواهد کشاند .از این دیدگاه زن و مرد ازیک ریشه تکوین یافته و برابرند در نتیجه جنسیت نمی تواند عامل تعیین کننده باشد ، پس هیچیک را بر دیگری برتری نیست.
بااین دیدگاه، اوستا زن را ریته سیه بانو می نامد که به معنای مهر وفروغ و روشنایی است .در نخستین سخن ِ زرتشت در گاتا ، روی سخن با زنان ومردان است که هر دو بر مبنای ِ قانون اَشَه برابرند ، در گزینش آزاد ند که خود مسئولیت آفرین است. این همْ بَهری از همان نخستین نگاه آشکارست. یسنه، هات ۳۰ ، کرده ی ۲.
دراوستا زن ومرد به شکل برابربا نام و صفت هایى مخاطب کلامند :
هوشمندان، یسنه، هات 31
تو ، که به معنای عام آدمی است، یسنه، هات 31، کرده ی 9
هرکس چه مرد و زن ، یسنه، هات 46 ، کرده ی 10:
ای اهوره مزدا
به درستی می گویم هرکس -- چه مرد و چه زن -- که آنچه را تو در زندگی بهترین کارشناخته ای، بِوَرزَد ، در پرتو ِ منش ِ نیک، از پاداش اَشَه و شهریاری ِ مینَوی برخوردارخواهد شد .
هیچ یک از شما، همان، کرده ی 18
آن کس ، همان، کرده ی 20
کسانی ، یسنه، هات 34 کرده ی 14
آنان، یسنه، هات 44 ، کرده ی 20
اشون ِ نیکْ آگاه، یسنه، هات 46 ، کرده ی 5
13 مردم، هات 48، کرده ی
مرد، همان، کرده ی 6
او ، یسنه، هات 47 کرده ی 3
رهانندگان ِ سرزمین ها ، هات 48، کرده ی 12
مردمان ، یسنه 49 ، کرده ی 7
ای مردان و زنان ، یسنه، هات 53 ، کرده ی 6:
ای مردان و زنان
این را به درستی دریابید که دروج در اینجا فریبنده است .
دروج را از پیشرفت و گسترش باز دارید و پیوند خویشتن را از آن بگسلید .
شادی به دست آمده در کورسوی تباهکاری ، اندوه مایه ای است .
بدین سان ، دروندان تباه کننده ی راستی ، زندگی مینوی خویش را نابود می کنند .
_زنان و مردان : اما در پرتو کنش فرمانروای نیک ، رامش به زنان و مردان در خانمان ها و روستاها باز می گردد . یسنه، هات 53، کرده ی 8
ستایش ِ اَشَوَن مردان و زنان ، یسنه، دفتر دوم، هات 1، کرده ی 16
ستایش فََرَوَشی های نخستین آموزگاران ِ کیش، هات ۱ ، کرده ی 18
فَرَوَشی ِ مردان و زنان ِ اَشَوَن ، هات 3 ، کرده ی 18:
اینک روان هاى اشون مردان و آشون زنان را _ در هر جا که زاده شده باشند _ می ستاییم ... یسنه، هات ۳۹ ، کرده ی ۲
بشود که در هر دو جهان ، شهریار نیکی بر ما مردان و زنان فرمانروایی کند . یسنه، هات ۴۱، کرده ۲
آنچه را که هر مرد یا زنی دانست که درست و نیک است بر اوست که خود بکار بندد و دیگران را نیز بیاگاهاند تا آنرا _ آن چنان که هست _ بکار بندد. یسنه، هات ۳۵، کرده ی ۶
در این جا روی سخن مستقیم با زنان است :
ستایش زنان و گروه فرزندان، هات 2 ، کرده ی 6
فروشی های اشونان را ، زنان وگروه فرزندان آنان، یسنه ، دفتر دوم، هات 1، کرده ی 6
ستایش فروشی های اشونان و زنان و گروه فرزندان، هات 3 ، کرده ی 86
فروشى های اشون زنان همه ی سرزمین ها را می ستاییم . یشتها ۱۴۵
روی سخن با مردان :
ستایش اشون مرد پاک. هات 2 ، کرده ی 15
ستایش فروشی مرد اشون. هات 3 ، کرده ی 17
فروشى های اشون مردان همه ی سرزمین ها را می ستاییم . یشتها ۱۴۵

آنگاه که از لوح های تخت جمشید که نشان می دهد زن ایران باستانی عروسک نبوده بلکه در آبادانی و رشد فرهنگ جامعه شرکت پیوسته وتعیین کننده داشته ، رو به سوی شاهنامه می بریم ،شاهنامه ای که یادمان ایران باستانی و کتاب نبرد میان خوبی و بدی است ، زنان شاهنامه از فرانک که خِرَدی چشمگیر دارد تا تهمینه که آزادگی بالنده و فراسوی زمانش - خواستگاری از رستم -  از فریگیس زاینده ی سیاوش ، منیژه دختر افراسیاب تورانی و عشقش به بیژن ، سیندخت همسر مهراب کابلی مادر رودابه که سام سختگیرسرانجام در برابر این پیک آشتی وخِرَد و دوستی و چراغ عشق را روشن نگهداشت، از تخت به احترام برخاست دست سیندخت را گرفت
شما گرچه از گوهر دیگرید/ همان تاج و اورنگ را درخَورید!

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/jashnha/esfandgan/10951-dr-toraj-parsi.html


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۶ اسفند زادروز امیرهوشنگ ابتهاج

(زاده ۶ اسفند ۱۳۰۶ رشت -- درگذشته ۱۹ امرداد ۱۴۰۱ آلمان) متخلص به «ه‍.ا.سایه» شاعر و ترانه‌سرا

او در آغاز همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود، اما نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به‌ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود، همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود، دنبال کرد.
درسال ۱۳۲۵ مجموعه «نخستین نغمه‌ها» را که شامل اشعاری به‌شیوه کهن است، انتشار داد. آن زمان که هنوز با نیمایوشیج آشنا نشده بود، «سراب» نخستین مجموعه‌اش را که به اسلوب جدید بود، در قالب چهارپاره‌ با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی بود، منتشر کرد. مجموعه «سیاه مشق» او نیز
شعرهای سال ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربر می‌گیرد. وی در این مجموعه، تعدادی از غزل‌هایش را به‌چاپ رسانید و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که می‌توان گفت تعدادی از غزل‌های او، از بهترین غزل‌های این دوران به‌شمار می‌رود.
او در مجموعه‌های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است، به شعر اجتماعی روی آورد و مجموعه «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر را گشود.
وی در سال ۱۳۹۱ خاطراتش را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب "پیر پرنیان‌اندیش" عنوان کرد و در این کتاب به‌بیان عقاید و نظراتش درباره بسیاری از چهره‌های به‌نام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود پرداخت.
آرامگاه وی در باغ محتشم رشت است.


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#هوشنگ_ابتهاج، ز
برگی از تقویم تاریخ

۶ اسفند تصويب قانون احداث راه‌آهن سراسری ايران

به موجب قانون احداث راه‏‌آهن جنوب ايران كه در ۶ اسفند سال ۱۳۰۵ به تصويب مجلس شورای‌ملی ایران رسيد، مخارج ساختمان راه‌آهن ايران از محل عوارض قندوشكر و چای تامين و قرار شد تا خط آهن از خورموسی به خرمشهر و از آنجا به تهران متصل شود.
سرانجام نخستين كلنگ احداث راه‏‌آهن ايران در ۲۳ مهر سال ۱۳۰۶ در تهران به زمين زده شد و همزمان عمليات ساختمانی راه‌آهن از مركز و شمال و جنوب آغاز شد. عمليات ساخت راه‏‌آهن ايران در ۳ شهريور سال ۱۳۱۸ پایان يافت و كار حمل و نقل مسافر و بار آغاز شد.
طول راه‌آهن سراسری ايران در آن سال در حدود ۱۴۰۰ كيلومتر بود كه ازبندر امام‌خمینی  "شاهپور سابق" در جنوب به بندر تركمن در شمال متصل می‌شد.

‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#احداث_راه_آهن
👍1
پیشدادیان در شاهنامه
🔥🔥🔥  
هر كد‌ام از این چهره‌ها، نمایانگر یكی از د‌وران آد‌میست:
الف) كیومرس: كوه نشینی و غارنشینی، پلنگینه پوشی و د‌رست كرد‌ن جامه از برگ د‌رختان، میوه‌خواری.
ب) هوشنگ: بهره‌وری از آتش و سپس آهن و فلزات(آهنگری)، كشاورزی، شكار گور و گوزن، اهلی كرد‌ن گاو و خر و گوسپند‌، پوستینه از روباه و قاقم و سنجاب و سمور.
ت) تهمورس: رشتن پشم میش و بره، پوشش (پشمینه و جامه نخی) و گسترد‌نی (نمد‌ و گلیم؟)، د‌ست آموزی سیه‌گوش و یوز و باز و شاهین، اهلی كرد‌ن ماكیان و خروس، بنیاد‌ صوفیگری، رام كرد‌ن اسب، پد‌ید‌آوری د‌بیره و خط و الفبا.
ث) جمشید‌: ساختن زره و خود‌ و جوشن و خفتان و تیغ و برگستوان، د‌وختن جامه‌های د‌یبا و خز از كتان و ابریشم و موی و قز، پید‌ایش گروه‌های چهارگانه اتوربان (روحانی) و تشتاریان(سپاهیان) و پسود‌ی (كشاورزان) و اهنوخشی (پیشه‌وران)، فن مهرازی (معماری با خشت قالب زد‌ه و سنگ و گچ) و برآورد‌ن گرمابه و كاخهای بلند‌ و ایوان، برون آوری گهرها از سنگ خارا (یاقوت و بیجاد‌ه و سیم و زر)، فرآورد‌ه‌هایی چون كافور و مشك ناب و عود‌ و عنبر و گلاب، پزشكی و د‌رمان، كشتی‌سازی و د‌ریانورد‌ی، گاهشماری (برآورد‌ نوروز).
ج) زهاك: د‌وره زهاك را می‌توان نمایة چیرگی و فرمانروایی یك یا چند‌ تیره از جنوب میانرود‌ان (بین‌النهرین) د‌انست كه آیین مارپرستی و د‌یویسنا د‌اشتند‌.
چ) فرید‌ون: د‌وره فرید‌ون كه كانون او د‌ر كرانه‌های جنوبی د‌ریای كاسپیان (مازند‌ران) بود‌، یاد‌آور كشور گشایی كاسی‌ها می‌باشد‌. از این زمان مهرپرستی (میتراییسم) جان تازه‌ای به جهان بخشید‌.
ح) منوچهر، نوذر، زو (زاب)، كرشاسب: این د‌وران را می‌توان نمایه‌هایی از شهریاری‌های پراكند‌ه به ویژه د‌ر سرزمین‌ «ماد‌» د‌انست. نام شهریاران این د‌وره با اند‌كی د‌گرگونی د‌ر سنگنبشته‌های آشوری و بابلی به جای ماند‌ه است. د‌وران فرید‌ون و منوچهر همچنین یاد‌آور شهریاری‌های هیتی، هوری و میتانی می‌باشد‌. 🌲

کتاب: #رازهای ایران زمین 💢
استاد امید عطایی فرد

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مستند‌ کوتاه "طاق کسری، شگفتی معماری" ساخته‌ی "پژمان_اکبرزاده"، این فیلمِ کوتاه به پیشینه و ویژگی‌های این کاخ عظیم که در زمان ساسانیان در قلبِ امپراتوری ایران (تیسفون) ساخته شده می‌پردازد. "طاق کسری" که به نام‌ "ایوان مدائن" نیز نامیده می‌شود روزگاری نمادِ ثروت و قدرت در امپراتوری ایران بود ولی به دنبال یورشِ اعراب به ایران در سده هفتم میلادی، غارت و به مرور متروکه شد. طاقِ این کاخ که عظیم‌ترین طاق گِلی بدون ستون در دنیا به شمار می‌رود، هم‌چنان استوار و در طول تاریخ الهام‌بخش شاعران بوده است، یکی از پُرآوازه‌ترین سروده‌ها با الهام از این کاخ، قصیده‌ی "ایوان مدائن" از "خاقانی"، شاعر ایرانی در سده دوازدهم میلادی است. دگرگونی‌های سیاسی در مرزهای ایران، طاق کسری را امروزه در بیرون از مرزهای ایران و در نزدیکی بغداد قرار داده است، منطقه‌ای که کمتر از 200 کیلومتر با ایران فاصله دارد. کاخ تیسفون و به خصوص ایوان باشکوهِ آن در زمان ساسانیان محل برگزاری دیدارهای مهم و همچنین محل برگزاری جشن‌های باستانی مانند جشن نوروز در حضور پادشاهِ ساسانی بوده‌ است.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ششم اسفند، زادروز هوشنگ ابتهاج (۱۳۰۶-۱۴۰۱)


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎
🆔 @maneshparsi
2025/07/09 19:02:41
Back to Top
HTML Embed Code: