Telegram Web
«کلاس خوشنویسی»

یادم میاد روزهای مدرسه رو که برای ما انسانی های دبیرستان کلاس خوشنویسی گذاشته بودن و این در حالی بود که برای بچه‌های ریاضی و تجربی کلاس تست فلان درس با فلان استاد رو گذاشته بودن، حتی گاها بچه های ریاضی و تجربی که دوست مشترک بودن با انسانی ها، مارو به تمسخر می‌گرفتن و می‌گفتند:« هه! براتون کلاس خوشنویسی گذاشتن، یعنی اینقده بیکارید یا درساتون اسونه که براتون خوشنویسی گذاشتن... .
دقیقا ما خودمونم نمی‌دونستیم که چرا، خوب واقعا چرا؟ شمای مسئول، باید برای ما توضیح می‌دادید دلیل منطقی تون رو تا راحت تر درک کنیم، بالاخره ما بچه های انسانی قدرت انعطاف پذیر بالایی داشتیم، و داریم در مقابل مسائل.
بالاخره که مسئولین مدرسه به ما چیزی نمی‌گفتن و ما ۲ ساعت رو با سرخوردگی تمام سرکلاس به بطالت می‌گذروندیم، از هرچیزی حرف می‌زدیم و هرکاری می‌کردیم به غیر خوشنویسی... .
و حس بدی بهمون دست می‌داد وقتی که بقیه به تمسخرمون می‌گرفتند.
ولی الان که ۲۳ سالمه و دارم به گذشته فکر میکنم میگم واقعا حیف...!
چرا باید اینقدر حرف بچه هم سن خودمون برامون مهم باشه(اول به خودم میگم که استفاده نکردم از اون لحظات).
کلاس خوشنویسی به دردم می خورد اگه سر نخشو می‌گرفتم و دنبال می‌کردم بدون توجه به حرف بقیه... .
خلاصه که حواستون به حرفای بقیه باشه، همیشه حرف بقیه درست نیست، تو کار خودتو بکن... .

- فاطمه وائلی
حس‌هایی پر از خاک‌خوردگی.
بعضی مواقع زبانم بند می‌آید، حتی نمی‌دانم از چه چیزی حرف‌هایم را بگویم ولی در آخر به خودم گوشزد می‌کنم که فقط سکوت می‌تواند آرامت کند.
•Denouement•
پارت ¹ نویسندگی📚«هر هفته یکی از این موضوعات توضیح داده می‌شود» ¹• در توصیف باید تصویرسازی کرد، خود را نباید نشان داد. پیام را باید در موقعیت و قصه و شخصیت‌پردازی گفت، نه با بی‌تفاوتی نسبت به جزئیات آنها. ²• ما در توصیف باید شهود و علم حضوری برای مخاطب ‌ایجاد…
«توضیح شماره یک»
پارت ²
در توصیف باید تصویر سازی کرد! اول این‌که نباید توصیف‌ها رو با بی تفاوتی بنویسیم و کمی بهشون جون و برگ بدیم و چیزهایی بنویسم که جلوه داستان رو نشون بده و در آخر با این توصیف‌ها اگر بخوایم پیامی رو برسونیم به خواننده بهتره که در یک بند فقط ننویسم:
موهایی شرابی داشت و چشم‌های سبز رنگ و بدنی استخوانی داشت.
می‌تونیم چند کار انجام بدیم و در بندها و دیالوگ‌ها و صحبت های مختلفی اون شخص و یا اتاق با هرچیزی رو توصیف کنیم و همه‌ی توصیفات رو در چند جمله تمام نکنیم. کم کم اطلاعات رو با توصیفات و داستان پیش ببریم.
برای مثال:
- موهای شرابی‌اش را پشت گوشش گذاشت. زمانی که دست‌های استخوانی‌اش را جلو آورد تا برگ‌ها را از من بگیرد، نگاهم در چشم‌های سیاهش گره خورد.
یا می‌تونیم در دیالوگ این رو انتقال بدیم. اگر اون فرد تازه موهاش رو رنگ کرده باشه و با شخصیت دوم تازه این رو فهمیده باشه به اون فرد بگه. برای مثال:
- موهات رو‌ رنگ کردی؟ خدای من. رنگ شرابی خیلی بهت میاد.
این که بقیه ازت خوششون نمیاد، واقعا تقصیر تو نیست!
وقتی یه سریال درحال پخش می‌بینی و حدس می‌زنی قراره آخر سریال غمگین باشه و دهنت سرویس شه<<<<<<<<<<<
دارک اکادمیا خیلی قشنگه>>>>>>>>>
دست‌های‌یخ‌زده‌ای‌که‌رگ‌هایش‌بوی‌خون‌نمی‌دهند.
اگر خواستین چیزی بگین.
https://www.tgoop.com/BiChatBot?start=sc-572892-WoPjkWO
"The contrast between his light eyes and his dark hair was striking."
I will be your guardian
I will be your protector
I will be your friend
•Denouement•
Photo
"Okay, so you've been lying to me. I'm not upset about it though. In fact, it shows just how much you care and how hard you worked to make me fall for you. I see now that all those lies were motivated by love, and I can't fault you for that. If anything, I admire you for it. You've made me the happiest man in the world. Thank you, love."
داشتم ممبرها رو چک می‌کردم متوجه شدم خیلی زیبایید.
2025/02/06 17:34:02
Back to Top
HTML Embed Code: