Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
📌حوزه در محاصره

🔹بعد از سقوط صدام میلیون ها برگ سند از نهادهای امنیتی عراق به آمریکا منتقل شد. علاوه بر این اسناد ربوده شده، آمریکا از طریق ایادی خود چون مصطفی کاظمی نخست وزیر سابق عراق و در پوشش موسسه «الذاکره العراقیه» بیش از هفت میلیون سند دیگر از اسناد مربوط به عراق را گردآوری و از این کشور خارج کرد.

🔸انبوهی از اسناد حزب بعث هم اکنون در موسسه هوور در دانشگاه استنفورد کالیفرنیا نگهداری می شود. عباس کاظم از معدود پژوهندگانی است که اجازه دسترسی به اسناد «حزب البعث العربی» را پیدا کرده است. به گفته او این اسناد بالغ بر ده میلیون برگ سند است.

🔹از آنجا که نویسنده متولد نجف است اسناد مربوط به زادگاه خود را در اولویت قرار داده است.این اسناد از ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۷ و شامل دو پرونده مهم مربوط به حوزه علمیه نجف یعنی پرونده آیت الله خوئی و آیت الله سید محمد صدر است. عباس کاظم این اسناد را طی دو فصل در کتاب الحوزه تحت الحصار جمع اوری نموده و پیش بینی کرده است که جلدی بعدی کتاب مربوط به اسناد اهوار در آینده نزدیک منتشر شود. ترجمه و تحقیق این کتاب به قلم صفاء الدین تبرائیان با عنوان حوزه در محاصره در روزها اخیر از سوی نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.

📎علاقمندان می توانند این کتاب را از فروشگاه کتاب مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم در مجتمع ناشران، طبقه همکف، پلاک ۴۲ تهیه فرمایند.

https://www.tgoop.com/maasqom/71
@markazasnadqom
😍1
📌 بوسه ای که در تاریخ ثبت شد!

🔹 نخستین سفر فرنگ به نمایندگی خلق خوزستان برای شرکت در کنفرانس صلح جهانی بود این نشست در وین پایتخت اتریش برگزار می شد من مسئول و سرپرست پنج نماینده کارگر توده ای بودم...همسفران دیگر خود را در روز حرکت در فرودگاه دیدم...یکی از برادران لنکرانی، دو روحانی معمم، آیت الله برقعی از قم و آیت الله کمره ای از شاهزاده عبدالعظیم....همیشه زیر عبای آقای کمره‌ای چیزی قلمبه می‌نمود که بعدا آشکار شد آفتابه است که حضرت برای طهارت همراه آورده است!

🔸 در فرودگاه زوریخ برای تعویض هواپیما چند ساعتی توقف داشتیم. در گوشه‌ای همه دور هم نشسته بودیم، می‌گفتیم و می‌خندیدیم، و آشنایی‌های اولیه صورت می‌گرفت. آقای کمره‌ای بی سروصدا برخاست و گویی برای تمدد اعصاب در سالن به گردش پرداخت و از جمع دور شد. اندکی بعد ناگهان جيغ دختری بلند شد و در پی آن خطاب عتاب آمیز کمره ای که می‌گفت: «سلیطه من با تو کاری ندارم!» همه به سوی صدا دویدیم. آیت‌الله اشتباهی به توالت زن ها رفته بود، آفتابه و غیره به دست وارد مستراحی شده بود که دختری سویسی در آن مشغول بود. ماجرا مربوط به پنجاه و اندی سال پیش است که هنوز پای مسلمانان به اروپا این چنین باز نشده بود و عبا و عمامه و آفتابه برای اروپاییان تازگی داشت. حالا خودتان حالت وحشت زده دخترک سویسی را حدس بزنید! چنگ در محاسن و سر و روی آقا انداخته بود و یک نفس جیغ میزد. هر طور بود آنها را از هم جدا کردیم و کمره ای را به مستراح مردانه رہ نمودیم.

🔹 یکی دو نفر از گروه ما که زبان میدانستند، برای دختر شرح دادند که ما هیئت صلح‌ایم و آقا روحانی و پیشوای دینی است و ناآشنا با آداب و رسوم فرنگی. دختر آرام گرفت، اکنون می خواست جبران مافات کند، نزد آقا برگشت، کنار او نشست و ضمن پوزش‌خواهی بوسه ای به صورت او کرد. دوربین خبرنگاری در این میان برق زد، آیت الله دختر را پس زد و سر در پی عکاس گذاشت..

📚 حدیث نفس؛ خاطرات خودنوشت حسن کامشاد، نشر نی، جلد نخست، صفحه ١٠٥
◾️حسن کامشاد امروز ٢ خرداد ١٤٠٤ در سن نود سالگی درگذشت.


https://www.tgoop.com/maasqom/72
@markazasnadqom
1
📌خرّم‌شهر

🔹حاج آقا مرتضي روی ايران و ايرانی و مسأله وطن، بسيار حساس بود. به‌ ياد‌ دارم هنگامي كه نيروهاي اشـغالگر بعثی ، خرمشهر را به اشغال خود درآورده بودند، مـن خدمت ايشـان رسـيدم.رو كرد بـه من گفت:«ديشب تـا صبح هيچ نخوابيدم‌ اصلاً‌ خواب‌ نداشتم»

🔸يك باره بنا كرد‌ به‌ گريه‌ كردن و در حال گريه گفت:«يك عده عـرب ريخـتند و خرمشهر عزيز ما را گرفتند»

🔹اين سخن بـراي مـن عـجيب بـود که يك‌ فـقيه‌ اين‌ جور سـخن بـگويد.

🎙به روایت: آیت الله سید مصطفی محقق داماد، آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم

https://www.tgoop.com/maasqom/73
@markazasnadqom
👌2👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌 حوزه‌ی منزوی!

📎دلایل انزوای حوزه از نگاه شهید صدر
🎙به روایت حجت‌الاسلام امید مؤذنی

📚شب‌های حوزه؛ شب شهید سید محمد باقر صدر
@markazasnadqom
👌1
📌داستان محله یزدان‌شهر
🎙به روایت آیت الله سیدعلی محقق داماد


🔹یزدان‌شهر قطعه زمینی بود به مساحت ۱۳۵ هزار مترمربع، که مالکیت آن به‌صورت شراکتی در اختیار مرحوم حاج غضنفر یزدی و حاج عباس‌علی قولیان قراد داشت. این دو پیش از مهاجرت به قم، در تهران به شغل بساز و بفروشی مشغول بودند و پس از کسب درآمد، به قم آمدند. با وساطت آیت‌الله حائری، این مزرعه را از تولیت خریداری کرده و مشغول احیا و آبادسازی آن شدند. برای احیای این زمین تلاش زیادی کردند.

🔸در سال‌های پایانی عمر، حاج غضنفر بیمار شد و تصمیم گرفت ثلث سهم خود را در زمان حیاتش صرف امور خیر کند. سرانجام، سهم او از زمین که همان ۱۳۵ هزار متر بود، به مرحوم آیت‌الله حائری واگذار شد. آیت‌الله حائری نیز چون مایل نبود چیزی به نام خود ثبت شود، دستور داد زمین به صندوق ذخیره علوی منتقل شود. این زمین راه دسترسی نداشت و قابل تقسیم هم نبود، زیرا استفاده‌ای نداشت.

🔹ایده ساخت یزدان‌شهر در سال ۱۳۵۶ مطرح شد، اما ابتدا با مخالفت ساواک مواجه گردید و پروژه متوقف شد. حدود چهار یا پنج ماه مانده به پیروزی انقلاب، با تضعیف قدرت ساواک، عملیات تسطیح و ساخت‌وساز آغاز شد. نخستین آجر پروژه در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ برای احداث یک دکه به‌عنوان دفتر کار، گذاشته شد. آقای شاکر در آن زمان در این دفتر مستقر بود.

🔸پس از پیروزی انقلاب، در ۲۳ بهمن وقتی به محل پروژه سر زدم، با جمعیتی حدود ۲۰۰ نفر مواجه شدم؛ اغلب کارگر و بنا بودند که برای کار آمده بودند. وحشت‌زده شدم. به حاج حسن خوش‌گفتار، معمار پروژه، گفتم باید کاری بکند تا دست‌کم لوله‌کشی کوچه‌ها شروع شود تا این افراد مشغول شوند. در همین حین، نقشه‌ها نیز آماده شد و عملیات ساخت و ساز توسط این افراد آغاز شد.

🔹در کمتر از شش ماه، توانستیم ۴۰۰ واحد مسکونی را تحویل دهیم. البته فقط اسکلت و سفت‌کاری ساختمان‌ها انجام شده بود و قرار شد ادامه ساخت (نازک‌کاری) با نظارت خود ساکنین انجام شود. ساکنان این خانه‌ها اغلب از قشرهای ضعیف مالی بودند و توان پرداخت هزینه‌های بیشتر را نداشتند. برخی فقط قسمت‌های محدودی را آماده کرده و همان‌جا ساکن شده بودند. امور شهرسازی نیز بر عهده خودمان بود. خیابانی که امروز از خط آهن تا میدان اول یزدان‌شهر امتداد دارد، در آن زمان بخشی از یک باغ بود که مجبور شدیم بخشی از آن را برای خیابان خریداری کنیم. طراحی مدارس نیز در برنامه بود. همچنین در نقاط مختلف دکاکینی ساختیم تا بخشی از هزینه‌ها را تأمین کنیم.

🔸در تمامی واگذاری‌های خانه‌ها، قیمت بر اساس هزینه‌ها محاسبه می‌شد، اما مغازه‌ها با ارزش افزوده بیشتری به فروش رسیدند و با درآمد آن‌ها، هزینه‌های شهرسازی تأمین شد.


https://www.tgoop.com/maasqom/74


📚گفتگوهای حجت الاسلام جعفریان با آیت الله سیدعلی محقق داماد منتشر شده در سایت خبرآنلاین
@markazasnadqom
📌 زیان‌های کتاب الغدیر

🔹 مرحوم آقای امینی می فرمودند یک سفر رفتم خدمت آیت الله بروجردی. ایشان فرمودند:«الغدیر شما برای گروهی نفع داشت برای گروهی ضرر»عرض کردم: شما از کدام قسم هستید؟ فرمودند:«برای من ضرر داشت»

🔸برای اینکه گروه زیادی در سوریه و لبنان در اثر این کتاب شیعه شدند و بعضی ها پیشنماز مسجدی بودند که از اوقاف به آن‌ها حقوق ماهانه می‌داد. این‌ها اخراج شده بودند. آقای شرف الدین به من نامه نوشتند که این ها را اخراج کردند شما برای اینها ماهانه قرار بدهید. ما هم برای آن‌ها ماهانه قرار دادیم و من متضرر شدم.

📚سید عبدالعزیز طباطبایی ره.امین شریعت ص 269
📷مرحوم امینی صاحب کتاب الغدیر در سفر به هند
#غدیر
#الغدیر

https://www.tgoop.com/maasqom/75
@markazasnadqom
1🥰1
انا لله و انا إلیه راجعون.
💔3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌صلح بدون امنیت، خیالی بیش نیست. یک کشور نمی‌تواند بر مبنای امید و اعتماد، موجودیت خود را به خطر اندازد.
📚کتاب اسرائیل و جهان. بنیامین نتانیاهو.
@markazasnadqom
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پدربزرگش را استعمارگران آوردند و بردند. پدرش هم که خادم همان مخدومان بود  به خلق جفا کرد و از خلق قفا خورد و در غربت  با خفت مُرد و این یکی فقط خورده و خوابیده ولی هنوز نمُرده! و اکنون زهی سفاهت و بلاهت که این پیرکودک بی‌فرهنگ می‌خواهد در رکاب سرجوخه های اسرائیلی آفاق را درنوردد و پا بر خاک ایران نهد و طاوس علّیین و سلطان مشرق زمین شود.

@markazasnadqom
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌دست در دست گرگ
📎گفتگوهای محرمانه مسعود رجوی و سپهد طاهر حبوش در سال ١٣٧٨


🔸من از سال ١٩٨١_١٩٨٦[١٣٦٠_١٣٦٥] در فرانسه بودم.در آن سالها دشمنی به این گونه با ما نبود. کسی به ما تروریست نمی‌گفت.در حالیکه هم کاخ سفید و هم کاخ الیزه که با آنها در ارتباط بودیم می‌دانستند حزب جمهوری اسلامی را چه کسی در ایران منفجر کرده و چه کسی و چه جریانی رئیس جمهور و نخست وزیر این رژیم را از بین برد.

🔹آنها خوب می‌دانستند ولی به ما تروریست نمی‌گفتند.... اما از روز آمدنشان به عراق گزارشی از وزارت امور خارجه آمریکا به ژیان عربی پخش شده است که در آن به اصطلاح به جنایت‌های من و سازمان اشاره شده است.


🔸ما میخواهیم از راه مرزهای عراق کشورمان را آزاد کنیم. من از ۱۹۸۲ با طارق عزیز که به خانه ام در پاریس آمده بود موافقتنامه صلح امضا کردیم.
@markazasnadqom
شیپور جنگ را زده و
یکباره صلح می طلبید
ابلیس زادگان پلید
ای بدترین اهل زمین
با ما رسیدگان به یقین
پس مایلید قمار کنید

ما زنده ایم مثل امید
این چند روزه را بروید
بر کشتن افتخار کنید

مردم! علاج در وطن است
دنیا فقط لب و دهن است
آزادگان کل جهان!
فکری برای تربیت اقوام برده دار کنید

@markazasnadqom
💢 جلسه این هفته بنیاد قم‌پژوهی (نشست ۵۵۸)

موضوع: بمب‌باران و موشک‌بارن قم در سال‌های ۱۳۶۵ - ۱۳۶۷
همراه با رونمایی از کتاب

با حضور:
- سرهنگ بازنشسته علی‌اصغر بنائیان، عضو کمیته امنیتی و انتظامی در زمان بمب‌باران و موشک‌باران قم
- آقای رسول خامه‌یار، مولف کتاب

↙️ زمان: سه‌شنبه ۱۴۰۴/۰۴/۱۰، ساعت ۱۸
↙️ مکان: میدان رسالت - دانشگاه طلوع مهر

شرکت برای عموم علاقه‌مندان آزاد است.

با همکاری مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم
#نشست
#بنیاد_قم_پژوهی
تلگرام | ایتا | سایت
👍1
بنیاد قم‌پژوهی
💢 جلسه این هفته بنیاد قم‌پژوهی (نشست ۵۵۸) موضوع: بمب‌باران و موشک‌بارن قم در سال‌های ۱۳۶۵ - ۱۳۶۷ همراه با رونمایی از کتاب با حضور: - سرهنگ بازنشسته علی‌اصغر بنائیان، عضو کمیته امنیتی و انتظامی در زمان بمب‌باران و موشک‌باران قم - آقای رسول خامه‌یار، مولف…
📌روزنوشت های یک امدادگر
🗓25 بهمن 1365 ساعت 14:30

🔸محل بمباران، نزدیک‌ترین نقطه‌ای بود که تا آن زمان به آستان مقدس و حرم مطهر حضرت معصومه (س) هدف حمله هوایی قرار گرفته بود. صدام برای توجیه این حملات وحشیانه به شهر مقدس قم، پیش‌تر ادعا کرده بود:«حضرت معصومه (س) در شهر ساوه درگذشته و همان‌جا به خاک سپرده شده است و به دروغ می‌گویند که او در قم دفن شده است!»


🔹با توجه به نزدیکی محل حادثه به ساختمان جمعیت هلال‌احمر، امدادگران و نیروهای نجات بلافاصله پس از وقوع بمباران، با چند دستگاه آمبولانس، یک دستگاه مینی‌بوس، سه دستگاه وانت، تجهیزات امدادی، دستگاه زنده‌یاب، بیل، کلنگ و سایر وسایل مورد نیاز به محل اعزام شدند.

محله آبشار که به "قتلگاه شهدای انقلاب" معروف است، علاوه بر تقدیم شهدای مبارزات علیه رژیم پهلوی، در سال‌های دفاع مقدس نیز شهدای بسیاری را به انقلاب اسلامی هدیه کرده است.

🔸محل اصابت موشک، منزل مسکونی حاج حسن عسکری بود. او که به توصیه فرزندانش دو روز پیش برای در امان ماندن از حملات هوایی به روستای طَرلاب منتقل شده بود، خوشبختانه هنگام حادثه در منزل حضور نداشت. این خانه در مجاورت مسجد حضرت فاطمه زهرا (س) قرار داشت؛ مسجدی که یکی از مراکز مهم مذهبی و محل اقامه نماز بسیاری از شخصیت‌های مبارز و سرشناس بود. بر اثر اصابت راکت، منزل حاج حسن عسکری به طور کامل ویران شد، دیوارهای مسجد نیز تخریب گردید و به چند منزل و مغازه دیگر در اطراف آسیب وارد شد.

🔹امدادگران بلافاصله به گروه‌های مختلف تقسیم شدند؛ بخشی از آن‌ها برای امدادرسانی و جستجوی مجروحان به مسجد اعزام شدند و گروه‌های دیگر به خانه‌ها و مغازه‌های تخریب‌شده رفتند. بیشتر آسیب‌دیدگان کارگرانی بودند که در زیرزمین مشغول کار بودند.در حاشیه این حادثه، آرایشگاه آقای زین‌العابدین، پدر رزمنده شجاع و شهید والامقام محمد طهماسبی، که نگارنده از کودکی برای اصلاح مو به آنجا مراجعه می‌کرد، نیز آسیب دید.

🔸در همان ساعات اولیه، تعدادی عکس از نمای تخریب‌شده مسجد و منزل ویران‌شده تهیه و پس از آن، در عملیات امداد و نجات مشارکت کردم. امدادگران پس از یک روز تلاش بی‌وقفه، خسته و خاک‌آلود، شب هنگام برای استراحت محل حادثه را ترک کردند. بسیاری از آن‌ها چنان درگیر امدادرسانی بودند که به دلیل تماس مداوم با خاک و آوار و همچنین تلاش برای جابه‌جایی مردم و نجات مجروحان، توان جسمی خود را از دست داده بودند و با دهان خشک و نفس‌زنان زمین‌گیر شده بودند. با این حال، عده‌ای همچنان بیدار و در حالت آماده‌باش باقی ماندند.

https://www.tgoop.com/maasqom/76
@markazasnadqom
🤬1
مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم
📌روزنوشت های یک امدادگر 🗓25 بهمن 1365 ساعت 14:30 🔸محل بمباران، نزدیک‌ترین نقطه‌ای بود که تا آن زمان به آستان مقدس و حرم مطهر حضرت معصومه (س) هدف حمله هوایی قرار گرفته بود. صدام برای توجیه این حملات وحشیانه به شهر مقدس قم، پیش‌تر ادعا کرده بود:«حضرت معصومه…
٩ بهمن ١٣٦٥ ساعت ١٣:١٤ بعد از ظهر

🔹هر صبح که از خواب برمی‌خیزیم، نمی‌دانیم آیا تا شب در سلامت خواهیم ماند یا نه؟

🔸بعدازظهر امروز، خلبانان مزدور رژیم بعث عراق که قصد بمباران یکی از مهم‌ترین خیابان‌های شهر مقدس قم یعنی صفائیه را داشتند، با آتشبار شدید و مقاومتی سنگین از سوی مدافعان شهر مواجه شدند و نتوانستند به اهداف خود دست یابند.

🔹 آن‌ها در نتیجه این مقابله، بمب‌های خود را از ارتفاع بسیار بالا بر فراز شهر رها کرده و با شتاب گریختند.

🔸خوشبختانه به دلیل فاصله زیاد محل انفجار و تعطیلی بیشتر مغازه‌های آن خیابان و نیز تردد اندک مردم، هیچ‌گونه تلفات جانی گزارش نشد. در پی این حادثه، تمامی نیروهای امدادی و عملیاتی که همچنان در وضعیت آماده‌باش قرار داشتند، به پایگاه‌های خود بازگشتند. با این حال، در چهره‌های‌مان نگرانی و بیم از احتمال آسیب به جان و مال همشهریان و نیز تخریب زیرساخت‌های شهر به‌روشنی قابل مشاهده بود.

https://www.tgoop.com/maasqom/78
@markazasnadqom
📌 گزارش نشست رونمایی کتاب بمباران و موشک‌باران قم 1
این نشست در روز سه‌شنبه 10/4/1404 در دانشگاه طلوع مهر با حضور نویسنده کتاب و عضو کمیته امنیتی و انتظامی قم در دهه‌ی 60 برگزار شد.

بیانات نویسنده کتاب جناب آقای رسول خامه یار:

🔹در سال‌های ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶، شهر مقدس قم هدف بمباران‌های هوایی و شلیک موشک‌های دشمن قرار گرفت. در آن زمان، من به‌عنوان کارمند جمعیت هلال‌احمر مشغول به فعالیت بودم و بیشتر در بخش فرهنگی این نهاد، به‌ویژه با جوانان، ارتباط داشتم. مسئولیت تدریس عکاسی و فیلم‌برداری به اعضای هلال‌احمر بر عهده من بود و در کنار آن، مسئولیت اداره بخش جوانان را نیز بر دوش داشتم.

🔸با توجه به اینکه تجهیزات عکاسی شخصی در اختیارم بود و آموزش این مهارت را نیز انجام می‌دادم، طبیعی بود که در رویدادهای مهم هلال‌احمر، مسئولیت عکاسی به من سپرده شود. پس از نخستین حمله هوایی به قم، با ابلاغی رسمی از سوی مدیرعامل وقت، مأمور شدم تا علاوه بر عکاسی از مناطق بمباران‌شده، گزارش‌های مکتوب نیز تهیه کنم.

🔹از آن پس، به طور مستمر از مناطق آسیب‌دیده عکاسی و گزارش‌نویسی می‌کردم. گاهی نیز، در حین انجام عملیات امدادرسانی، دوربین را در آمبولانس یا خودروهای امدادی همراه خود داشتم تا هم‌زمان بتوانم وقایع را ثبت کنم. عکس‌هایی که من در آن دوران گرفتم، امروز جزء اسناد کم‌نظیر و ارزشمند محسوب می‌شوند؛ چرا که در آن زمان، عکاسان بسیار محدودی مشغول به ثبت این وقایع بودند. در واقع، جز من، آقای علی آدابی (اهل قم که آن زمان در تهران فعالیت داشت) و یکی دو نفر دیگر، عکاسی منظمی از بمباران‌ها انجام نمی‌دادند. بسیاری از عکس‌های موجود از آن ایام، حاصل تلاش من است که اکنون به‌عنوان اسناد تاریخی مورد استناد قرار می‌گیرند.

🔸علاوه بر عکس‌ها، گزارش‌هایی که تهیه می‌کردم را در دو نسخه تنظیم می‌نمودم؛ یکی برای بایگانی هلال‌احمر و دیگری برای آرشیو شخصی. همچنین، در جلسات دوستانه و برخوردهای روزمره با همکاران هلال‌احمر، خاطرات شفاهی آنان از بمباران‌ها را یادداشت می‌کردم و شب‌ها آن‌ها را مستندسازی می‌نمودم.
از سوی دیگر، روزنامه‌ها و نشریات آن زمان نیز اخبار مربوط به حملات را منتشر می‌کردند. من تمام این اطلاعات را گردآوری و به مرور وارد سیستم رایانه شخصی‌ام می‌کردم. با حمایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم و مرکز اسناد دفاع مقدس تکمیل کتاب در دستور کار قرار گرفت. لازم بود مصاحبه‌های گسترده‌ای با افرادی که در آن حوادث حضور داشتند انجام دهم. همچنین باید اسناد رسمی مانند احکام مأموریت، مدارک هلال‌احمر و آرشیو مطبوعات را به دقت بررسی و به کتاب اضافه می‌کردم. این فرایند زمان‌بر بود.

🔹طبق آمار رسمی، شهر قم در مجموع ۶۶ بار مورد حمله قرار گرفت؛ ۵۳ حمله هوایی و ۱۳ حمله موشکی. در این حملات، حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ نقطه از شهر هدف قرار گرفت، ۲۸۷ نفر شهید شدند (۱۷۱ زن و ۱۱۶ مرد) و حدود ۱۵۵۴ نفر مجروح شدند. البته احتمال دارد آمار واقعی بیش از این باشد. اهداف این حملات شامل دانشگاه‌ها، مدارس، مساجد، بیمارستان آیت‌الله گلپایگانی و منازل مسکونی مردم بود.

🔸اولین حمله هوایی به قم پیش از این تاریخ‌ها و در ۴ مهر ۱۳۵۹ به پادگان شهید فراشاهی (منظریه) صورت گرفت که در جریان آن، یکی از جنگنده‌های میگ دشمن توسط پدافند ایران سرنگون شد و لاشه آن در سطح شهر برای نمایش گردانده شد.

🔹کتاب حاضر، وقایع بمباران‌های قم را به صورت روزشمار، با ذکر تاریخ، محل وقوع، جزئیات حادثه و اسامی شهدا ثبت کرده و بر پایه اسناد، عکس‌ها و خاطرات شفاهی تدوین شده است.


https://www.tgoop.com/maasqom/81
@markazasnadqom
1
مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم
📌 گزارش نشست رونمایی کتاب بمباران و موشک‌باران قم 1 این نشست در روز سه‌شنبه 10/4/1404 در دانشگاه طلوع مهر با حضور نویسنده کتاب و عضو کمیته امنیتی و انتظامی قم در دهه‌ی 60 برگزار شد. بیانات نویسنده کتاب جناب آقای رسول خامه یار: 🔹در سال‌های ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶، شهر…
📌گزارش نشست رونمایی کتاب بمباران و موشک‌باران قم 2

🎙بیانات جناب آقای سرهنگ بنائیان

🔸ما دو مرحله بمباران در قم داشتیم: بمباران هوایی از ۲۰ دی ۱۳۶۵ تا ۲۵ بهمن همان سال، و موشک‌باران از ۱۲ اسفند ۱۳۶۶ تا ۱ اردیبهشت ۱۳۶۷. در آن زمان، کمیته‌ای تحت عنوان کمیته امنیتی-انتظامی در شورای تأمین شهرستان تشکیل شد که بنده به عنوان نماینده شهربانی در آن عضویت داشتم. لازم به ذکر است که تا پیش از سال ۱۳۷۰، سه نیروی انتظامی مجزا (کمیته، ژاندارمری و شهربانی) وجود داشت که در آن سال با هم ادغام شده و نیروی انتظامی فعلی را تشکیل دادند.

🔹در بمباران‌های هوایی که بیش از ۵۰ مورد بود، بر اساس یادداشت‌های بنده، ۱۵۷ نفر در قم به شهادت رسیدند و ۶۹۱ نفر مجروح شدند. یکی از روزهای سخت، ۲۴ دی ماه بود که چهارراه سجاديه، سی‌متری بکایی و زندان شهربانی هدف قرار گرفت و ۳۵ شهید و ۱۰۰ مجروح به جای گذاشت. خاطره‌ای از آن روز دارم که بمبی روی زندان شهربانی افتاد اما عمل نکرد. با توجه به خطر شورش زندانیان، با هماهنگی مقامات قضایی، زندانیان را به محوطه گودبرداری‌شده ساختمان جدید آگاهی منتقل کردیم و سپس با مینی‌بوس به زندان ساحلی انتقال دادیم. آن بمب نیز روز بعد توسط تیم خنثی‌سازی، منهدم شد.

🔸حادثه دیگر، بمباران بازار قم در تاریخ ۱ بهمن ۱۳۶۵ بود. ما در آن روز در استادیوم ورزشی مشغول فوتبال بودیم که با اعلام وضعیت قرمز، خود را به بازار رساندیم. در آن حادثه ۳۵ نفر شهید و ۱۰۰ نفر مجروح شدند که متأسفانه یک مینی‌بوس حامل دانش‌آموزان حافظ قرآن نیز مورد اصابت قرار گرفت.

🔹در موشک‌باران‌ها نیز ۷۵ نفر شهید و ۷۴۲ نفر مجروح شدند. این آمار نشان می‌دهد که برخلاف تصور، بسیاری از مردم در شهر باقی مانده بودند. موشک‌های استفاده شده از نوع اسکاد-بی روسی با طول بیش از ۱۱ متر و وزن حدود ۶ تن بودند. منطقه چاله‌کاظم سه بار هدف حمله موشکی قرار گرفت که تلفات سنگینی به همراه داشت. این حملات با هدف تضعیف روحیه مردم و رزمندگان انجام می‌شد، اما با این وجود، اعزام نیرو به جبهه‌ها از قم با قدرت ادامه داشت.

https://www.tgoop.com/maasqom/82
@markazasnadqom
یا حسین بن علی!
خون گرمِ تو هنوز
از زمین می‌جوشد
هر کجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمه‌ی خون می‌نوشد
کربلایی‌ست دلم!

سرِ حق بر نیزه ست
خیل آزادگی آواره صحرای ستم
از سیه‌کاری شمران و یزیدان فریاد
یا حسین بن علی
همتت همره حق جویان باد!

هوشنگ ابتهاج(سایه)

@markazasnadqom
📌نسل جدید

🔸کراجکی در رساله ای که با عنوان کتاب التعجب نوشته است، نکات تلخ و عبرت آموزی را بیان کرده است:

"خانواده هایی در شام، پس از حادثه کربلا با عناوین تازه ای مشهور شدند. مانند بنوالسراویل و بنوالسرج و بنواسنان و بنوالمکبری و بنوالطشتی و بنوالقضیبی و بنوالدرجا."

🔹بنوالسراویل، فرزندان کسانی بودند که لباس امام حسین را برداشته بودند. بنوالسرج، فرزندان آنانی بودند که بر پیکر امام حسین اسب تاختند. برخی از آنان - تازندگان اسب - نعل اسب خود را به بهای بسیاری به مردم فروختند و مردم نعل اسبان را بر سردر خانه خود می زدند و بدان افتخار می کردند. کراجکی نوشته است که این رسم تا زمان او نیز باقی بوده است.

🔸بنو اسنان، فرزندان کسی بودند که نیزه ای را که سر امام حسین بر آن بود را حمل می کرد...بنوالمکبری، فرزندان کسی بودند که پشت سر نیزه داری که سر امام حسین را حرکت می داد تکبیر می گفت!

💡چرا و چگونه چنین اتفاقی افتاد؟ چرا عاشورای ۶۱ که تلخ ترین و موثرترین روز تاریخ اسلام و انسان است، آنگونه اتفاق افتاد؟ چرا مردم اندوه نمی خوردند؟...

📚سیدعطاءالله مهاجرانی / انقلاب عاشورا

@markazasnadqom
1
🔸اولین شماره فصلنامه به گواهی اسناد در سال ۱۴۰۴ منتشر شد.

🔸در سومین شماره‌ی مجله برای نخستین بار اسناد و نامه‌های احسان طبری منتشر شده است.

🇮🇷یکی دیگر از بخش‌های ویژه این شماره، انتشار تاریخ شفاهی غلامعلی رشید از آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی هست.

🔸در جلد دوم این شماره  به موضوع فردوسی و سرنوشت آن پس از انقلاب اسلامی پرداخته می‌شود.

🔸انتشار اسناد نظر سنجی محرمانه از تهرانی در دهه ۶۰ و موضوعات خواندنی دیگر از ویژگی‌های این شماره از گواه می‌باشد.

🔸برای خرید این شماره‌ی گواه با ارسال پستی رایگان از طریق آی‌دی تلگرام @irdc_info  و یا  شماره‌تماس ۲۲۲۳۴۰۲۰(۰۲۱) اقدام کنید.
2025/07/13 05:34:40
Back to Top
HTML Embed Code: