Telegram Web
#وداع_با_ماه_رمضان

قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است
جدایی از سحر و محفل دعا سخت است

برای دیده شب زنده دار خود گریم
قسم به اشک سحر دوری از بکا سخت است

صفای هر دل عاشق مرو مرو رمضان
دوباره رویت دل های بی صفا سخت است

بیا مرو که شیاطین دوباره می آیند
بدون جلوه تو انس با خدا سخت است

دوباره وقت اذان غفلت عارضم گردد
غم جدایی از ذکر ربنا سخت است

پرستوی دل ما را ز بام خود مپران
که ترک سفره شاهانه بر گدا سخت است

بعید نیست به زودی فرا رسد مرگم
امان که این سفر آخرت دلا سخت است

قیامتی است قیامت که روز وانفساست
اگر نظر ننماید امام رضا سخت است

مرا به ساحل دیدار دلبرم برسان
شکسته کشتی و دریایی از بلا سخت است

بگو به خیمه نشینان جبهه ای شهدا
فدائیان حسین دوری از شما سخت است

هنوز مرغ دل خسته ام مهیا نیست
هنوز پر زدنم سوی کربلا سخت است

خدا کند به دلم مهر نوکری بزنند
خدا کند خودشان سوی دلبرم ببرند

سیدمحمد میرهاشمی

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_رمضان

لطف حق تا به ابد،شامل احوال من است
کرمش فخر و مباهات به امثال من است

روزهای رمضان رو به تمامی است،ولی...
روضه ی شاه کرم روزی یک سال من است

روزه و حال مناجات که خوب است،ولی...
روضه ی خون خدا افضل اعمال من است

پدرم گفت،بگویم همه جا ذکر حسین
نام ارباب،کلید همه افعال من است

بعد یک ماه غم و گریه ی بر تشنگی اش
دیدن کرب و بلا مقصد آمال من است

شکر دارد بخدا،فاطمه در روز جزا
مادرانه وسط معرکه دنبال من است

مادرش گفت: "بنی" وسط کرب و بلا
قتلگاه پسرم نیست،که گودال من است

عصر آن روز دهم خواهرش آواره شد و...
گفت با گریه که این گوهر پامال من است

پوریا باقری

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_رمضان

دارد غروب ماه خدا می رسد رفیق
پایان اشک وسوزونوا می رسد رفیق

تا اینکه ماه لطف خدا می شود تمام
اتمام کار اهل بکا می شود رفیق

ماه خدا تجلی پرواز بنده است
پایان پر زدن به هوا می رسد رفیق

قطع یقین بدان که در این ماه؛عاقبت
با افتخار عیدی ما می رسد رفیق

فردا گدا برای گدایی کجا رود؟
پایان کار شاه و گدا می رسد رفیق

این گریه های ما به خدا بی نتیجه نیست
برگ ضمانتی ز رضا می رسد رفیق

هرکس که راه و شیوه ی او خط رهبری است
محشر به خدمت شهدا می رسد رفیق

هم عاقبت به خیر و هم اینکه شود عزیز
هر کس به محضر علما می رسد رفیق

باور کنید با نظر لطف فاطمه
روزی برات کرب و بلا می رسد رفیق

بعد از سه ماه گریه بر آن شاه تشنه لب
باز این چه نوحه و چه عزا می رسد رفیق

حبیب باقرزاده

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_رمضان

رمضان می رود و اشک و دعا می ماند
ذکرِ خیرِ تو در اندیشه ی ما می ماند

دلِ ما روشن از آن پنجره ی نورانیست
که سحر تا به سحر رو به تو وا می ماند

گر چه تلخ است عبور از سحرِ ماهِ صیام
دلِ ما در به در ماهِ خدا می ماند

بار الها! تو ببخشا بدی ام از کرَمت
گر بشویی گنه ام نیک به جا می ماند

درد از توست دوا نیز تویی بی تردید
از تو در جانِ من ای عشق شفا می ماند

با مناجات سحرگاهِ نسیمِ سحری
شرحِ اوصافِ تو در اشک رها می ماند

آه! همچون دلِ جا مانده ی ما در رمضان
از تو تا روزِ ابد خاطره ها می ماند

فیضِ این ماه همین بس که با ذکرِ دعا
در گلستانِ دلم عطرِ خدا می ماند

یارب امیدِ دلِ ماست که تا سالِ دگر
سایه‌ی لطف تو بر شاه و گدا می ماند

گوید از عرش به من فاطمه با صوتِ حزین
این نداهای شبِ قدرِ شما می ماند

زیرِ لب زمزمه کردم بعلی و به حسین
گریه ام در نجف و کرببلا می ماند

هستی محرابی

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

عطر اشک و دعا خداحافظ
ماه خوب خدا خداحافظ

رمضان! ای کریم سی روزه
می رود این گدا خداحافظ
سفره را بسته ای و باز شده
راه افسوس، با خداحافظ

روزها! جزءها! تلاوت ها!
سوره ها! آیه ها! خداحافظ

در شب عید غصه باید خورد
جای افطار، با "خداحافظ"

می رود محو می شود رمضان
می رسد این ندا: خداحافظ

ای دعای خوش ابوحمزه
در سحرهای ما، خداحافظ

به صفای تو تازه دل بستیم
می روی بی وفا؟ خداحافظ؟!

فرصتی نیست در شب آخر
"ربنا اغفرلنا" خداحافظ

سید محمد حسین ابوترابی

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

دارم از پای بساط سفره‌ات پا می‌شوم
بعد از این شبها خدایا باز تنها می‌شوم

دور بودم سی شب از دنیای وانفسا ولی
بعد از این سی شب دوباره غرق دنیا می‌شوم

دست شیطان بسته بود و دست سلطان باز بود
تا ابد ممنون این الطاف مولا می‌شوم

میهمانی رو به پایان است و حالم خوب نیست
میزبانم که رود من عبد هرجا می‌شوم

حال و روزم مثل حال و روز عبدی مذنب است
چاره‌ای دیگر نمانده رو به صحرا می‌شوم

امشب از درد فراق اشکم به راه افتاده است
میل گریه دارم و راهیِ دریا می‌شوم

امشب این العفوها بوی جدایی می‌دهد
الوداع ای ماه، دلتنگ سحرها می‌شوم

چهره‌ام از فرطِ معصیت غبارآلوده شد
با چنین وضعیتی عبد تو آیا می‌شوم؟

توبه‌هایم را بخر، اما گناهم را ببر
ورنه امشب دست بر دامان زهرا می‌شوم

تشنگی این روزها لبهای ما را خشک کرد
با لب خشکیده غرق واحسینا می‌شوم

رضا باقريان

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

بهترین فصل دعا بود نمی‌دانستم
مرغ آمین همه جا بود نمی‌دانستم

یا كریم دل من سی شب و سی روز تمام
در قفس بود و رها بود نمی‌دانستم

«ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم»
لطف، بی‌چون و چرا بود نمی‌دانستم

عابر كوچه دلتنگی و حیرت بودیم
خانه‌ی دوست كجا بود؟ نمی‌دانستم

و خدا را به علی! باز قسم خواهم داد
صحبت از عشق خدا بود نمی‌دانستم

یوسف رحیمی

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

رمضان رفت، ولی باز هم آدم نشدم
در حَرم بودم و افسوس، که مَحرَم نشدم

چتر برداشتم از رحمتِ باران گفتم
زحمتِ خویش شدم؛ از سرِ خود کم نشدم

رود شد چشمه‌ی چشمانِ سحربیداران
خواب ماندم که نَمی وصل، به زمزم نشدم

همه با دستِ تهی آمده و شاه شدند
منِ بیچاره‌ی مغرور، گدا هم نشدم

با نسیمی همه‌ی برگ و برم می‌ریزد
ریشه‌ام بند به آب است که محکم نشدم

در بهاری که همه فکرِ زمستان بودند
ذره‌ای عاقبت‌اندیشِ جهنم نشدم

همه در سجده گرفتند، سرافرازی را
سر به زیرم، که به درگاه خدا خم نشدم

روزه‌دارانِ عطش، روضه‌نشینِ حرم‌اند
من ولی مُحرمِ احرامِ مُحرّم نشدم

رضا قاسمی

@marsiyeeh
#امام_زمان_عج
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان


اسیر درد شدیم و دوا نیامد باز
گذشت ماه خدا ماه ما نیامد باز

شبیه هر رمضانی که بی تو آمد و رفت
نفس به سینهٔ ما ماند و جا نیامد باز

چقدر هر سحر از درد دوریش یک ماه
صدا زدیم که آقا بیا؛ نیامد باز

دوباره من نشدم آنچه را که او می‌خواست
دوباره کرد برایم دعا نیامد باز

اگرچه بد شده بودم ولی مرا بخشید
اگرچه شد دلش از من رضا نیامد باز

دوباره روضه بخوان، روضه خوان! که گریه کنیم
که صاحب همهٔ روضه‌ها نیامد باز

پس از گذشتن یک ماه گریه در دستم
مگو که تذکرهٔ کربلا نیامد باز

محمدعلی بیابانی

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_رمضان

بگذار دلیلِ هر ثوابم برسد
نگذار به چشم ِ خسته خوابم برسد

باید به گدایی بنِشینم بیدار
تا خیرِ کثیر در کتابم برسد

تا در سکَرات و قبر و پایِ میزان
آن عشقِ قسم خوردۂ نابم برسد

بیتاب ترینم! برِسانش! تا که...
قدری به من و حالِ خرابم برسد

ایکاش نجاتم بدهد، نگذارد-
پیش همه مأمورِ عذابم برسد

پیشِ همه داد میزنم: «کاری کن»
ایکاش به محضرش خطابم برسد

یارب نگذار عاقبت با دستِ
دربانِ جهنّمت طنابم برسد

میترسم و بگذار که هنگام سؤال
در حشر به دادِ هر جوابم برسد

عمریست که با هم سر و سرّی داریم
بگذار حسین(ع) به حسابم برسد!

مرضیه عاطفی

@marsiyeeh
#مناجات_باخدا
#وداع_با_ماه_رمضان

به پایان آمد این ماه و عبادت همچنان باقیست
دوباره من تهی دستم ندامت همچنان باقیست

اگر چه سفره ی ماه مبارک جمع می گردد
در توبه ولی بازست ، اجابت همچنان باقیست

الهی حسرت "العفو" به دل ها مانده و اما
محرم میرسد از ره ، شفاعت همچنان باقیست

به هر عبد مسلمانی در این سی شب عطا کردی
حسینی های عالم را عطایت همچنان باقیست

خدایا اربعین ما را بیا و کربلایی کن
به زهرا در دلم شوق زیارت همچنان باقیست

سیدحسین میرعمادی

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_رمضان

رمضان رفت، ولی باز هم آدم نشدم
در حَرم بودم و افسوس، که مَحرَم نشدم

چتر، برداشتم از رحمتِ باران گفتم
زحمتِ خویش شدم؛ از سرِ خود کم نشدم

رود شد چشمه‌ی چشمانِ سحربیداران
خواب ماندم که نَمی وصل، به زمزم نشدم

همه با دستِ تهی آمده و شاه شدند
منِ بیچاره‌ی مغرور، گدا هم نشدم

با نسیمی همه‌ی برگ و برم می‌ریزد
ریشه‌ام بند، به آب است که محکم نشدم

در بهاری که همه فکرِ زمستان بودند
ذره‌ای عاقبت‌اندیشِ جهنم نشدم

همه در سجده گرفتند، سرافرازی را
سر به زیرم؛ که به درگاه خدا خم نشدم

روزه‌دارانِ عطش؛ روضه‌نشینِ حرم‌اند
من ولی مُحرمِ احرامِ مُحرّم نشدم

رضا قاسمی

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#عید_فطر

رو به پایان رفت ماهِ میهمانی، حیف شد
رفت از دستم طعام آسمانی، حیف شد

جمع شد این سفره با دستانِ پاک عید فطر
رفت دیگر شب به شب یاری رسانی، حیف شد

بیشتر میرفت دستِ خالی ام بر کار خیر
میرساندم بر ضعیفان لقمه نانی، حیف شد

افتتاح و خط به خط قران چه بی صبرانه رفت
روز و شب های مفاتیح الجنانی، حیف شد

لذّتِ «احیا» گذشت و «قدر» را نشناختم
رفت تا یکسالِ دیگر! عمرِ فانی، حیف شد

باز شد ابلیس از زنجیر! سفره جمع شد
بسته شد با مغفرت این میزبانی، حیف شد

نفْسِ سرکش را پس از این، رام خواهم کرد! چون-
بر زمینم زد! زمان رفت و جوانی، حیف شد

شد تمام خانه ها هیئت! چه با غربت گذشت...
روضه های بی ریا، اشک نهانی، حیف شد!

مرضیه عاطفی

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#عید_فطر

آن قدر بد شدیم که مارا عِقاب کرد
با دوری از مجالس روضه عذاب کرد

بیمارِ بی پناه ، فقط گریه می کند
وقتی طبیب حاذقش او را جواب کرد

می سوختیم و روزیِ اشکی نداشتیم
بار گناه ، اشک گدا را سراب کرد

برداشتیم یک قدم ساده تا خدا
او مادرانه سمت دل ما شتاب کرد

حاجت به غیرِ روضه و هیئت نداشتیم
گفتیم یا حسین و خدا مستجاب کرد

یک عمر دور سفره ی مولا نشسته ایم
زهرا همیشه فطریه ها را حساب کرد

احمد ایرانی نسب

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#عید_فطر

همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز
شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز

دهه آخر ماه اول راه سحر است
بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز

عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه
سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز

کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم
یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز

گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است
او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز

گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست
دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز

وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت
باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز

یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد
کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز

هر قدر این فتنه گری رنگ عوض کرد ولی
دل ما مست علی، شکر خدا مانده هنوز

تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است
رفت امروز ولی روز جزا مانده هنوز

هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی
همه را داد، ولی کرب و بلا مانده هنوز

علی اکبر لطیفیان

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

بی سرپناهم سرپناه از دست دادم
بی تکیه گاهم تکیه گاه از دست دادم

من روسپیدی بهارمغفرت را
پاییز با روی سیاه از دست دادم

 من هرچه را با دل به دست آورده بودم
با یک نظر با یک نگاه از دست دادم

 من اشک هایم این قدیمی همسفر را
همچون رفیقی نیمه راه از دست دادم

 هی رزق هی روزی مقدر کردی اما
هی با خطا هی با گناه از دست دادم

سهم من از مهمانیت شد نان حسرت
این ماه را هم غرق آه از دست دادم

محمود یوسفی

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

خداحافظ ای ماه خوب صیام
خداحافظ ای رحمت مستدام

خداحافظ ای سفره های سحر
نماز و دعا و قعود و قیام

رسیدیم از این فیض تا عید فطر
از آن حسن مطلع به حسن ختام

چه ماهی که با لطف حق شد شروع
چه ماهی که با لطف حق شد تمام

چه شب های اُنسی چه حال خوشی
که پُر میشد از عطر رحمت مشام

چه محروم باشم چه مرحوم، باز
به لطف خدا چشم دارم مدام

اگر عقده داری چو من در گلو
اگر از گناهان شدی تلخ کام

به دربار حق رو کن و زیر لب
ببر نام زهرا "علیها سلام"

بگو مهر او هست در سینه ام
به اولاد زهرا غلامم، غلام

اگر شاهدی از تو درخواست شد
برای ملائک بگو این کلام

دو چشمم عزادار آن تشنه ای است
که بر زخم او نیزه شد التیام

عقب مانده های حُنین و اُحد
گرفتند از آن بی کفن انتقام

تنش پایمال سم اسب شد
عیالش روان شد به بازار شام

فدای رقیه که در راه حق
فدا شد برای بقاء قیام

سیدروح الله مؤید

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#عید_فطر

شیعه باید خدا نشان باشد
با بد و خوب مهربان باشد

پیش از توبه بی گمان باید
به خداوند خوش گمان باشد

در سحرگاه، کسب رزق کند
دستهایش به آسمان باشد

جای نان طالبِ نیاز شود
وقت افطار نکته دان باشد

اولِ متن آرزوهایش
نامی از صاحب الزمان(عج) باشد

رمضان با سکوتِ پی در پی
فکر تربیتِ زبان باشد

در فراز «علی(ع) ولی الله»
غرق در لذت اذان باشد

خوش بحال کسی که در محشر
با علی(ع) راهیِ جنان باشد

بعدِ مهمانیِ خدا هر آن
از بدِ نفْس در امان باشد

رو به پایان رسید مهمانی
ماهِ مان را بگو عیان باشد

کاشکی رؤیتِ گل نرگس
عیدیِ عید فطرمان باشد!


مرضیه عاطفی

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز
آه... بر این نفس وامانده گرفتارم هنوز

بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا
مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز

سائلان شهر هم خوابند این ساعات شب
آنقدر درمانده ام، اینگونه بیدارم هنوز

شرمسارم از اباصالح امام عصر خود
چون نکرده ذره ای تغییر، رفتارم هنوز

بندگانت توبه کردند و همه برگشته اند
سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز

هرچه می خواهی بخوان اما نخوان بی صاحبم
هرچه هم باشم پدر دارم، علی دارم هنوز

سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم
در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز

خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده ام
هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز

از شروع ماه، گریان وداعش بوده ام
شد تمام این ماه رحمت، سخت می بارم هنوز
**
یاد زینب بوده ام هر وقت شد وقت وداع
داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز

وقت رفتن آمده، آرام تر قدری حسین
دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز

مثل این پنجاه و شش سالی که بودم خواهرت
هرچه غم در سینه ات داری خریدارم هنوز

مادرم کرده وصیت تا ببوسم حنجرت
از گلویت بوسه ای را من طلبکارم هنوز

دیگر از ذبحت نزن حرفی، نمی دانی مگر
می دهد یک خوار در پای تو آزارم هنوز

محمدجواد شیرازی

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

بر سفره خالی ماهم نان ببخشید                یعنی که بر این جسم مرده جان ببخشید

اهل کویریم و بیابان زاده هستیم
ای ابرها بر ما کمی باران ببخشید

اینجا نهال بندگی مان زرد و خشک است
بر ریشه هامان جرعه ای ایمان ببخشید

ما آشکارا معصیت کردیم هرچند
اما شما دور از همه پنهان ببخشید

ما زیر لطف سایه شمس الشموسیم
مارا به حق حضرت سلطان ببخشید

یک ماه مهمان سر این سفره بودیم
خوبی، بدی، دیدید از این مهمان، ببخشید


محمود یوسفی

@marsiyeeh
2025/04/11 18:44:08
Back to Top
HTML Embed Code: