#حضرت_معصومه
کوثر امشب بازهم جاری شده
موسم مستی و دلداری شده
کوثری دیگر روان شد از جنان
بوی عطرش رفته تا هفت آسمان
غنچه ای رو ئید در خاک زمین
غنچه ای از باغ فردوس برین
پهنه ء عرش و زمین گلشن شده
وادی هفت آسمان روشن شده
وجه این گل به چه زیبا و جلی ست
ریشهء این غنچه از نسل علیست
زاده ای از نسل کوثر آمده
دختر موسی بن جعفر آمده
وجه او وجه و جمالش فاطمه ست
قدر او قدر و کمالش فاطمه ست
شأن أو شأن و مقام کوثر است
نام او همنام نام کوثر است
آب دریا پیش لطف او کم است
شاه بانوی تمام عالم است
او به حوران بهشتی دلبر است
سایهء لطفش همیشه بر سر است
چادر او سایبان مردم است
کوی رضوان گونه اش شهر قم است
خواهر شاه سریر ارتضاست
عشق و معشوق علی موسی الرضاست
عالم و آدم ثنا خوان وی اند
صد چو حاتم ریزه خواران وی اند
او پناه قلبهای خسته است
ره گشای راههای بسته است
نور رو بندش درخشانی ترین
تارو پود چادرش حبل المتین
خاک پایش توتیای دیده هاست
تربتش رشک همه سجاده هاست
او تمام عزت است و جاه عشق
هم طراز است او با ماه دمشق
جلوه گاه حق و زهرا صورت است
فاتح دلها و زینب سیرت است
خلد گردی روی دامانش بود
رخصت هستی به دستانش بود
شهرت او رفته بالاتر زقاف
عالمان گرد حریمش در طواف
تربتش همواره غرق همهمه است
خاک قبرش خاک قبر فاطمه است
میکند عالم به خاک او سجود
لیک چون زهرا نشد رویش کبود
فاطمه گر هست نام نیکویش
لیک نشکستند از کین پهلویش
مجتبی صمدی
@marsiyeeh
کوثر امشب بازهم جاری شده
موسم مستی و دلداری شده
کوثری دیگر روان شد از جنان
بوی عطرش رفته تا هفت آسمان
غنچه ای رو ئید در خاک زمین
غنچه ای از باغ فردوس برین
پهنه ء عرش و زمین گلشن شده
وادی هفت آسمان روشن شده
وجه این گل به چه زیبا و جلی ست
ریشهء این غنچه از نسل علیست
زاده ای از نسل کوثر آمده
دختر موسی بن جعفر آمده
وجه او وجه و جمالش فاطمه ست
قدر او قدر و کمالش فاطمه ست
شأن أو شأن و مقام کوثر است
نام او همنام نام کوثر است
آب دریا پیش لطف او کم است
شاه بانوی تمام عالم است
او به حوران بهشتی دلبر است
سایهء لطفش همیشه بر سر است
چادر او سایبان مردم است
کوی رضوان گونه اش شهر قم است
خواهر شاه سریر ارتضاست
عشق و معشوق علی موسی الرضاست
عالم و آدم ثنا خوان وی اند
صد چو حاتم ریزه خواران وی اند
او پناه قلبهای خسته است
ره گشای راههای بسته است
نور رو بندش درخشانی ترین
تارو پود چادرش حبل المتین
خاک پایش توتیای دیده هاست
تربتش رشک همه سجاده هاست
او تمام عزت است و جاه عشق
هم طراز است او با ماه دمشق
جلوه گاه حق و زهرا صورت است
فاتح دلها و زینب سیرت است
خلد گردی روی دامانش بود
رخصت هستی به دستانش بود
شهرت او رفته بالاتر زقاف
عالمان گرد حریمش در طواف
تربتش همواره غرق همهمه است
خاک قبرش خاک قبر فاطمه است
میکند عالم به خاک او سجود
لیک چون زهرا نشد رویش کبود
فاطمه گر هست نام نیکویش
لیک نشکستند از کین پهلویش
مجتبی صمدی
@marsiyeeh
👍1
#حضرت_معصومه
جود و کرامت از کرمش جاودان شده
هر چه دخیل هست به سویش روان شده
جبریل هم اگر برسد در حریم او
حس میکند که وارد صحن جنان شده
او ظاهرش بتول ولی باطنش علی است
در پشت آن جمال، جلالی نهان شده
از چه تمام فاطمه ها عمرشان کم است
دنیا چرا به "فاطمه " نا مهربان شده
خواهر حریف هجر برادر نمیشود
بیهوده نیست اینهمه قدش کمان شده
با احترام آمد و با احترام رفت
هر آنچه شأن اوست در اینجا همان شده
دور و برش فرشته نگهبان معجرش
پس ما فدای زینب بی پاسبان شده
گاهی میان محمل نامحرمان شهر
گاهی میان محمل بی سایبان شده
شکر خدا مقام تو زخم زبان نخورد
شکر خدا برادر تو خیزران نخورد
علی اکبر لطیفیان
@marsiyeeh
جود و کرامت از کرمش جاودان شده
هر چه دخیل هست به سویش روان شده
جبریل هم اگر برسد در حریم او
حس میکند که وارد صحن جنان شده
او ظاهرش بتول ولی باطنش علی است
در پشت آن جمال، جلالی نهان شده
از چه تمام فاطمه ها عمرشان کم است
دنیا چرا به "فاطمه " نا مهربان شده
خواهر حریف هجر برادر نمیشود
بیهوده نیست اینهمه قدش کمان شده
با احترام آمد و با احترام رفت
هر آنچه شأن اوست در اینجا همان شده
دور و برش فرشته نگهبان معجرش
پس ما فدای زینب بی پاسبان شده
گاهی میان محمل نامحرمان شهر
گاهی میان محمل بی سایبان شده
شکر خدا مقام تو زخم زبان نخورد
شکر خدا برادر تو خیزران نخورد
علی اکبر لطیفیان
@marsiyeeh
#حضرت_معصومه
کرامت هست آن جایی که سائل می شود پیدا
اگر چه دست و پا گم می شود، دل می شود پیدا
گره از مشهد و قم وا نگشته بر نخواهد گشت
برادر خواهری اینگونه مشکل میشود پیدا
ز هر دلشوره ای دل را به دریای تو باید زد
که قدر اشک از امواج ساحل می شود پیدا
دل ایران ز لطف سایه ی خورشید مشهد گرم
و قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدا
دو دلبر از جناب حضرت موسی بن جعفر چون
حسین و زینبی حیدر شمایل می شود پیدا
بدون زهر هم معصومه ی دور از رضا میمرد
مثالش زینب کبری، دلایل می شود پیدا
@marsiyeeh
کرامت هست آن جایی که سائل می شود پیدا
اگر چه دست و پا گم می شود، دل می شود پیدا
گره از مشهد و قم وا نگشته بر نخواهد گشت
برادر خواهری اینگونه مشکل میشود پیدا
ز هر دلشوره ای دل را به دریای تو باید زد
که قدر اشک از امواج ساحل می شود پیدا
دل ایران ز لطف سایه ی خورشید مشهد گرم
و قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدا
دو دلبر از جناب حضرت موسی بن جعفر چون
حسین و زینبی حیدر شمایل می شود پیدا
بدون زهر هم معصومه ی دور از رضا میمرد
مثالش زینب کبری، دلایل می شود پیدا
@marsiyeeh
#حضرت_معصومه
دستی دوباره سوی حرم می کشد مرا
شکر خدا دوباره شدم زائر شما
بی بی چقدر نور و صفا دارد این حرم
دل را چه می برد طرف مشهد الرضا
چرخی میان صحن و رواق و قدم قدم
پایین پای می برد این واژه ها مرا
وقتی که قاب چشم ترم شد ضریح تو
مجنون و مست قافیه دم زد ز کربلا
حس می کنم دوباره دلم پر گرفت و رفت
آری زمان اذن دخول است و وهل أتی
از این به بعد واژه به دادم نمی رسد
تا دم زنم ز نای نی و سوز نینوا
بی بی دوباره بال خیالم گشوده شد
آری دوباره سوی حرم می کشد مرا
وحید محمدی
@marsiyeeh
دستی دوباره سوی حرم می کشد مرا
شکر خدا دوباره شدم زائر شما
بی بی چقدر نور و صفا دارد این حرم
دل را چه می برد طرف مشهد الرضا
چرخی میان صحن و رواق و قدم قدم
پایین پای می برد این واژه ها مرا
وقتی که قاب چشم ترم شد ضریح تو
مجنون و مست قافیه دم زد ز کربلا
حس می کنم دوباره دلم پر گرفت و رفت
آری زمان اذن دخول است و وهل أتی
از این به بعد واژه به دادم نمی رسد
تا دم زنم ز نای نی و سوز نینوا
بی بی دوباره بال خیالم گشوده شد
آری دوباره سوی حرم می کشد مرا
وحید محمدی
@marsiyeeh
👍2
#حضرت_معصومه
یوسف چرا به گوشه ی کنعان نمی رسد
این هجر، این عذاب به پایان نمی رسد
خشکم زده، ترک ترکم، تشنه ام، چرا
بارانِ رحمتی به بیابان نمی رسد
راهی شدم ز شهر و دیاری که داشتم
چشم ترم به حضرت باران نمی رسد
آه ای برادرم سر و سامانِ من تویی
این خواهرِ تو به سر و سامان نمی رسد
هم نیست قسمتم برسم محضرت رضا
هم بر لبِ ترک زده ام جان نمی رسد
در بینِ بسترم، نفسم با تو می زند
جانانِ من، به این دلِ ویران نمی رسد؟
قسمت نبود پیش تو باشم عزیز من
کارم دگر به دارو و درمان نمی رسد
آنقدرْ ناخوشم که در این لحظه های تلخ
دستم به سمتِ زلفِ پریشان نمی رسد
گرچه برادرانِ مرا سر بریده اند
آهم به آهِ زینبِ نالان نمی رسد
زینب دلش گرفت و صدا زد، خدای من
یک تن به دادِ این لب عطشان نمی رسد؟
شکرخدا نه نیزه، نه شمشیر خورده ای
نه از کمان حرمله ها تیر خورده ای
رضا باقریان
@marsiyeeh
یوسف چرا به گوشه ی کنعان نمی رسد
این هجر، این عذاب به پایان نمی رسد
خشکم زده، ترک ترکم، تشنه ام، چرا
بارانِ رحمتی به بیابان نمی رسد
راهی شدم ز شهر و دیاری که داشتم
چشم ترم به حضرت باران نمی رسد
آه ای برادرم سر و سامانِ من تویی
این خواهرِ تو به سر و سامان نمی رسد
هم نیست قسمتم برسم محضرت رضا
هم بر لبِ ترک زده ام جان نمی رسد
در بینِ بسترم، نفسم با تو می زند
جانانِ من، به این دلِ ویران نمی رسد؟
قسمت نبود پیش تو باشم عزیز من
کارم دگر به دارو و درمان نمی رسد
آنقدرْ ناخوشم که در این لحظه های تلخ
دستم به سمتِ زلفِ پریشان نمی رسد
گرچه برادرانِ مرا سر بریده اند
آهم به آهِ زینبِ نالان نمی رسد
زینب دلش گرفت و صدا زد، خدای من
یک تن به دادِ این لب عطشان نمی رسد؟
شکرخدا نه نیزه، نه شمشیر خورده ای
نه از کمان حرمله ها تیر خورده ای
رضا باقریان
@marsiyeeh
👍2
#حضرت_معصومه
حرم امن تو کافی است هراسان شده را
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را
دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت
تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را
مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است
خارج از دست خلیل است ، گلستان شده را
گندم ری به تنور کرمت پخته شود
از تو داریم پس این مزرعه ی نان شده را
هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده را
به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم
چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را
گر قرار است جبینش به قدومت نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را
در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید
پخش کردند اگر قصه مهمان شده را
شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا
دستگیری نکنی دست به دامان شده را
پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت
تا ببندند به آن زلف پریشان شده را
ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم
گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را
علی اکبر لطیفیان
@marsiyeeh
حرم امن تو کافی است هراسان شده را
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را
دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت
تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را
مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است
خارج از دست خلیل است ، گلستان شده را
گندم ری به تنور کرمت پخته شود
از تو داریم پس این مزرعه ی نان شده را
هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده را
به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم
چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را
گر قرار است جبینش به قدومت نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را
در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید
پخش کردند اگر قصه مهمان شده را
شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا
دستگیری نکنی دست به دامان شده را
پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت
تا ببندند به آن زلف پریشان شده را
ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم
گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را
علی اکبر لطیفیان
@marsiyeeh
#حضرت_معصومه
آیه ی انتظار معصومه
عزت پایدار معصومه
مایه ی افتخار معصومه
همه جا سفره دار معصومه
دختر و خواهر امامت بود
خانه اش معدن کرامت بود
چه قدَر حامیِ ولایت بود
از پدر یادگار معصومه
دستهای گره گشایی داشت
تا سحر ذکر ربنایی داشت
سجده می کرد و های هایی داشت
عبد شب زنده دار معصومه
روضه می خواند با خودش هرشب
اینچنین بود روضه اش بر لب
السلام علیک یا زینب
عاشق بی قرار معصومه
نیمه شب ناقه را سوار شد و
مثل زینب چه باوقار شد و
به بلا هم کمی دچار شد و
غربت بی شمار معصومه
در دلش عکس ماه افتاده
از مدینه به راه افتاده
در پیِ سر پناه افتاده
دل برید از دیار معصومه
بین راه از دلش هوار کشید
ناله از دل بی اختیار کشید
آه، از هجر روی یار کشید
بارها زد هوار معصومه
غربتش داشت بیشتر می شد
لشکر کفر حمله ور می شد
و به زینب شبیه تر می شد
زینب روزگار معصومه
لشکرش روی خاک افتادند
با تن چاک چاک افتادند
بی نشان و پلاک افتادند
شد به غم ها دچار معصومه
چشم هایش هماره دریا شد
شاهد جسم ارباً اربا شد
کربلایی دوباره بر پا شد
اشک بی اختیار معصومه
حاجتش دیدن امامش بود
یارضا یارضا کلامش بود
خنده این روزها حرامش بود
خواهر غمگسار معصومه
حیف حاجت روا نشد خانم
دردهایش دوا نشد خانم
از روی خاک پا نشد خانم
به رضا جان نثار معصومه
بین بستر دلش قرار نداشت
غیر اوضاع سوگوار نداشت
غیر یک نامه یادگار نداشت
هست ابر بهار معصومه
حال که من نیامدم، تو بیا
نصفی از راه آمدم، تو بیا
من زمینگیرتر شدم، تو بیا
قلب او گشته زار معصومه
گرچه در غربتی رضاجانم!
من هم از راه دور گریانم!
پس به فکر غریب عطشانم
روضه ی آشکار معصومه
بدنت زیر و رو نشد هرگز
با سنان روبرو نشد هرگز
نیزه سهم گلو نشد هرگز
هست در احتضار معصومه
رضا باقریان
@marsiyeeh
آیه ی انتظار معصومه
عزت پایدار معصومه
مایه ی افتخار معصومه
همه جا سفره دار معصومه
دختر و خواهر امامت بود
خانه اش معدن کرامت بود
چه قدَر حامیِ ولایت بود
از پدر یادگار معصومه
دستهای گره گشایی داشت
تا سحر ذکر ربنایی داشت
سجده می کرد و های هایی داشت
عبد شب زنده دار معصومه
روضه می خواند با خودش هرشب
اینچنین بود روضه اش بر لب
السلام علیک یا زینب
عاشق بی قرار معصومه
نیمه شب ناقه را سوار شد و
مثل زینب چه باوقار شد و
به بلا هم کمی دچار شد و
غربت بی شمار معصومه
در دلش عکس ماه افتاده
از مدینه به راه افتاده
در پیِ سر پناه افتاده
دل برید از دیار معصومه
بین راه از دلش هوار کشید
ناله از دل بی اختیار کشید
آه، از هجر روی یار کشید
بارها زد هوار معصومه
غربتش داشت بیشتر می شد
لشکر کفر حمله ور می شد
و به زینب شبیه تر می شد
زینب روزگار معصومه
لشکرش روی خاک افتادند
با تن چاک چاک افتادند
بی نشان و پلاک افتادند
شد به غم ها دچار معصومه
چشم هایش هماره دریا شد
شاهد جسم ارباً اربا شد
کربلایی دوباره بر پا شد
اشک بی اختیار معصومه
حاجتش دیدن امامش بود
یارضا یارضا کلامش بود
خنده این روزها حرامش بود
خواهر غمگسار معصومه
حیف حاجت روا نشد خانم
دردهایش دوا نشد خانم
از روی خاک پا نشد خانم
به رضا جان نثار معصومه
بین بستر دلش قرار نداشت
غیر اوضاع سوگوار نداشت
غیر یک نامه یادگار نداشت
هست ابر بهار معصومه
حال که من نیامدم، تو بیا
نصفی از راه آمدم، تو بیا
من زمینگیرتر شدم، تو بیا
قلب او گشته زار معصومه
گرچه در غربتی رضاجانم!
من هم از راه دور گریانم!
پس به فکر غریب عطشانم
روضه ی آشکار معصومه
بدنت زیر و رو نشد هرگز
با سنان روبرو نشد هرگز
نیزه سهم گلو نشد هرگز
هست در احتضار معصومه
رضا باقریان
@marsiyeeh
👍1
#حضرت_معصومه
دوباره آمده ام تا به من بها بدهی
مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی
گره به کار من افتاده ای کلید بهشت
خدا کند که به من فرصت دعا بدهی
من از زیارت قبلی خراب تر شده ام
خداکند به من بی پناه جا بدهی
من از زبان رضا با تو درد دل دارم
مگر که پاسخ این اشفعی لنا بدهی
توآمدی و مقام رضا مشخص شد
تو خواستی که کلیدی به دست ما بدهی
دلم برای محرم چه زود تنگ شده
مگر که باز تو امضای کربلا بدهی
هزار عید فدای دو روز ماتم تو
اگر اشاره کنی٫رخصت عزا بدهی...
تمام سال برای تو روضه می گیریم
هزار مرتبه هم در عزات می میریم
مجید تال
@marsiyeeh
دوباره آمده ام تا به من بها بدهی
مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی
گره به کار من افتاده ای کلید بهشت
خدا کند که به من فرصت دعا بدهی
من از زیارت قبلی خراب تر شده ام
خداکند به من بی پناه جا بدهی
من از زبان رضا با تو درد دل دارم
مگر که پاسخ این اشفعی لنا بدهی
توآمدی و مقام رضا مشخص شد
تو خواستی که کلیدی به دست ما بدهی
دلم برای محرم چه زود تنگ شده
مگر که باز تو امضای کربلا بدهی
هزار عید فدای دو روز ماتم تو
اگر اشاره کنی٫رخصت عزا بدهی...
تمام سال برای تو روضه می گیریم
هزار مرتبه هم در عزات می میریم
مجید تال
@marsiyeeh
👍1
#حضرت_معصومه
آیتى از خداست معصومه
لطف بی انتهاست معصومه
جلوهاى از جمال قرآن را
چهرهاى حق نماست معصومه
عطر باغ محمدى دارد
زاده مصطفى است معصومه
پرتوى از تلألوء زهرا
گوهرى پربهاست معصومه
ماه عفت نقاب آل كسا
دختر مرتضى است معصومه
اخترى در مدار شمس شموس
یعنى اخت الرضاست معصومه
زائران! یک در بهشت اینجاست
تربتش باصفا است معصومه
در توسل به عترت و قرآن
باب حاجات ماست معصومه
از مدینه به قصد خطه طوس
رهروى خسته پاست معصومه
تا زیارت كند برادر خود
فكر و ذكرش دعاست معصومه
روز و شب عاشق بیابان گرد
خواهرى باوفاست معصومه
یا مگر اوست زینب دگرى
كز برادر جدا است معصومه
تا بدانى كه نیمه ره جان داد
بنگر اكنون كجاست معصومه
از وطن دور و از برادر دور
حسرتش غم فزاست معصومه
گر چه نشكسته سینه و پهلویش
در دلش داغهاست معصومه
داغ زهرا و داغ اجدادش
وارث كربلاست معصومه
هر حسینیه بیت اوست حسان
چون كه صاحب عزاست معصومه
استاد حبیب چایچیان
@marsiyeeh
آیتى از خداست معصومه
لطف بی انتهاست معصومه
جلوهاى از جمال قرآن را
چهرهاى حق نماست معصومه
عطر باغ محمدى دارد
زاده مصطفى است معصومه
پرتوى از تلألوء زهرا
گوهرى پربهاست معصومه
ماه عفت نقاب آل كسا
دختر مرتضى است معصومه
اخترى در مدار شمس شموس
یعنى اخت الرضاست معصومه
زائران! یک در بهشت اینجاست
تربتش باصفا است معصومه
در توسل به عترت و قرآن
باب حاجات ماست معصومه
از مدینه به قصد خطه طوس
رهروى خسته پاست معصومه
تا زیارت كند برادر خود
فكر و ذكرش دعاست معصومه
روز و شب عاشق بیابان گرد
خواهرى باوفاست معصومه
یا مگر اوست زینب دگرى
كز برادر جدا است معصومه
تا بدانى كه نیمه ره جان داد
بنگر اكنون كجاست معصومه
از وطن دور و از برادر دور
حسرتش غم فزاست معصومه
گر چه نشكسته سینه و پهلویش
در دلش داغهاست معصومه
داغ زهرا و داغ اجدادش
وارث كربلاست معصومه
هر حسینیه بیت اوست حسان
چون كه صاحب عزاست معصومه
استاد حبیب چایچیان
@marsiyeeh
👍3
#حضرت_معصومه
ای حرمت کعبۀ جان همه
عمّۀ سادات بنی فاطمه
فاطمۀ فاطمه بنت الامام
حضرت معصومه علیهاسلام
دختر موسایی و طور تو قم
وادی سیناست به طور تو گم
دختری و بر همه عالم اُمی
قائمۀ عرش خدا در قمی
پیرهنت از جلوات خدا
بر تن و جانت صلوات خدا
آیۀ تطهیرِ مکرّر تویی
عصمت حق کوثرِ کوثر تویی
اخت رضا نایبة الزینبی
عمّۀ ساداتی و زینِ ابی
تربت زهرا حرم پاک تو
پیکر پاک علما خاک تو
از کرم و لطف تو شد این حریم
قبر بروجردی و عبدالکریم
استاد حاج غلامرضا سازگار
@marsiyeeh
ای حرمت کعبۀ جان همه
عمّۀ سادات بنی فاطمه
فاطمۀ فاطمه بنت الامام
حضرت معصومه علیهاسلام
دختر موسایی و طور تو قم
وادی سیناست به طور تو گم
دختری و بر همه عالم اُمی
قائمۀ عرش خدا در قمی
پیرهنت از جلوات خدا
بر تن و جانت صلوات خدا
آیۀ تطهیرِ مکرّر تویی
عصمت حق کوثرِ کوثر تویی
اخت رضا نایبة الزینبی
عمّۀ ساداتی و زینِ ابی
تربت زهرا حرم پاک تو
پیکر پاک علما خاک تو
از کرم و لطف تو شد این حریم
قبر بروجردی و عبدالکریم
استاد حاج غلامرضا سازگار
@marsiyeeh
#حضرت_معصومه
مهربانی ، کریمه ای خانم
بانوی بی بدیل ؛ معصومه
التماس قنوت گریه ی من
الدخیل الدخیل معصومه
شرف الشمس شهر قم هستی
از تبار و ذراری خورشید
پای دَرست ملائکه حاضر
ای پناه مراجع تقلید
صحن بالا سر تو منزل نور
مهبط جبرئیل این صحن است
بال جمله ملائک عرشی
زیر پاهای زائرت پهن است
حرم اهل بیت صحن شماست
حرم خانواده ی زهرا
کربلا و مدینه و مشهد
نجف و کاظمین و سامرّا
وقت تجدید عهد با زهرا
شهر یثرب اگر نشد قم هست
گره هایم نگفته واشده است
تا قسم به امام هشتم هست
گرچه چنگ خزان به جان تو و
جان ایل و تبارت افتاده
پاره پاره ولی نشد هرگز
نامه ای که رضا فرستاده
بین این کوچه ها خدا را شکر
محترم مانده گوشواره ی تو
لاأقل هلهله نشد بر پای
چشم گریان و پر ستاره ی تو
گرچه خم شد قدت ز فاصله ها
ذبح اطفال را ندیدی تو
حضرت زینب امام رضا
تلّ و گودال را ندیدی تو
تشنه ای را که زیر یک دشنه
دست و پا میزند که جان بدهد
حق او نیست شمر با پایش
جسم زخمیش را تکان بدهد
محسن حنیفی
@marsiyeeh
مهربانی ، کریمه ای خانم
بانوی بی بدیل ؛ معصومه
التماس قنوت گریه ی من
الدخیل الدخیل معصومه
شرف الشمس شهر قم هستی
از تبار و ذراری خورشید
پای دَرست ملائکه حاضر
ای پناه مراجع تقلید
صحن بالا سر تو منزل نور
مهبط جبرئیل این صحن است
بال جمله ملائک عرشی
زیر پاهای زائرت پهن است
حرم اهل بیت صحن شماست
حرم خانواده ی زهرا
کربلا و مدینه و مشهد
نجف و کاظمین و سامرّا
وقت تجدید عهد با زهرا
شهر یثرب اگر نشد قم هست
گره هایم نگفته واشده است
تا قسم به امام هشتم هست
گرچه چنگ خزان به جان تو و
جان ایل و تبارت افتاده
پاره پاره ولی نشد هرگز
نامه ای که رضا فرستاده
بین این کوچه ها خدا را شکر
محترم مانده گوشواره ی تو
لاأقل هلهله نشد بر پای
چشم گریان و پر ستاره ی تو
گرچه خم شد قدت ز فاصله ها
ذبح اطفال را ندیدی تو
حضرت زینب امام رضا
تلّ و گودال را ندیدی تو
تشنه ای را که زیر یک دشنه
دست و پا میزند که جان بدهد
حق او نیست شمر با پایش
جسم زخمیش را تکان بدهد
محسن حنیفی
@marsiyeeh
👍3❤2
#حضرت_معصومه
جبرییل اینجا هر از گاهی کبوتر میشود
خاکبوس دختر موسی ابن جعفر میشود
قم بهشت آرزوی هر پریشان خاطری است
عافیت خواهی اگر ، اینجا میسر میشود
سال ها علامه پای این ضریح افطار کرد
بوسه از درگاه او قند مکرر میشود
عصمت و شرم و نجابت ارث او از فاطمه است
در صفات و خلق ، دختر عین مادر میشود
در وقار و صبر ، تمثال شریف زینب است
در کمال علم ، تالی تلو حیدر میشود
حضرت معصومه هم شأن نزول کوثر است
در زلال مهر او دلها مطهر میشود
در مثل آئینه آئینه است کوچک یا بزرگ
هر که انکار مقامش کرد کافر میشود
یک اشارت از نگاهش بانی فیضیه شد
دست لطفش امتداد فیض کوثر میشود
نام او را چون به حاجت بر زبان می آورم
باغ جانم از نسیم او معطر میشود
تا زند جوش شفاعت زمزم احساس او
عرصه ی محشر " کمیل" ، آن لحظه محشر میشود
کمیل کاشانی
@marsiyeeh
جبرییل اینجا هر از گاهی کبوتر میشود
خاکبوس دختر موسی ابن جعفر میشود
قم بهشت آرزوی هر پریشان خاطری است
عافیت خواهی اگر ، اینجا میسر میشود
سال ها علامه پای این ضریح افطار کرد
بوسه از درگاه او قند مکرر میشود
عصمت و شرم و نجابت ارث او از فاطمه است
در صفات و خلق ، دختر عین مادر میشود
در وقار و صبر ، تمثال شریف زینب است
در کمال علم ، تالی تلو حیدر میشود
حضرت معصومه هم شأن نزول کوثر است
در زلال مهر او دلها مطهر میشود
در مثل آئینه آئینه است کوچک یا بزرگ
هر که انکار مقامش کرد کافر میشود
یک اشارت از نگاهش بانی فیضیه شد
دست لطفش امتداد فیض کوثر میشود
نام او را چون به حاجت بر زبان می آورم
باغ جانم از نسیم او معطر میشود
تا زند جوش شفاعت زمزم احساس او
عرصه ی محشر " کمیل" ، آن لحظه محشر میشود
کمیل کاشانی
@marsiyeeh
👍4
#حضرت_معصومه
#رباعی_و_دوبیتی
در شان و مقام، به که دختر باشد...
معصومه شده است تا که خواهر باشد...
مانده است به مشهد برود یا شیراز!
قم ماند که بین دو برادر باشد...
محسن ناصحی
@marsiyeeh
#رباعی_و_دوبیتی
در شان و مقام، به که دختر باشد...
معصومه شده است تا که خواهر باشد...
مانده است به مشهد برود یا شیراز!
قم ماند که بین دو برادر باشد...
محسن ناصحی
@marsiyeeh
#حضرت_معصومه
خیر کثیر و معنی آیات کوثر است
قائم مقام حضرت زهرای اطهر است
او فاطمه است ، فاطمه ی دیگر قم است
عرش خدا به زیر قدم های او گم است
او دختر است، دختر یک نور بی حد است
او خواهر است، خواهر سلطان مشهد است
او شافعه است ، شافعه ی روز محشر است
هستی ز اوست ، هستی موسی ابن جعفر است
موسای این قبیله به او فخر می کند
عالم به هر وسیله به او فخر می کند
از کودکی عصای ولی خدا شده
از هر بدی ، به دست خدایش رها شده
از قلعه های علم و ادب ، درب، کنده است
روح الامین به عرش علومش پرنده است
حجب و حیا ز هر عملش آبرو گرفت
مولا رضا ز آب وضویش ، وضو گرفت
در بحر حق بسان سفینه است مرقدش
و شعبه ای ز خاک مدینه است مرقدش
خیل ملائکه همه حیران درگهش
امثال بهجتند غلامان درگهش
جعفر ابوالفتحی
@marsiyeeh
خیر کثیر و معنی آیات کوثر است
قائم مقام حضرت زهرای اطهر است
او فاطمه است ، فاطمه ی دیگر قم است
عرش خدا به زیر قدم های او گم است
او دختر است، دختر یک نور بی حد است
او خواهر است، خواهر سلطان مشهد است
او شافعه است ، شافعه ی روز محشر است
هستی ز اوست ، هستی موسی ابن جعفر است
موسای این قبیله به او فخر می کند
عالم به هر وسیله به او فخر می کند
از کودکی عصای ولی خدا شده
از هر بدی ، به دست خدایش رها شده
از قلعه های علم و ادب ، درب، کنده است
روح الامین به عرش علومش پرنده است
حجب و حیا ز هر عملش آبرو گرفت
مولا رضا ز آب وضویش ، وضو گرفت
در بحر حق بسان سفینه است مرقدش
و شعبه ای ز خاک مدینه است مرقدش
خیل ملائکه همه حیران درگهش
امثال بهجتند غلامان درگهش
جعفر ابوالفتحی
@marsiyeeh
👍3
#حضرت_معصومه
و به همراه همان ابر که باران آورد
مهربانی خدا در زد و مهمان آورد
باد یک نامۀ بی واژه به کنعان آورد
بوی پیراهنی از سوی خراسان آورد
به سر شعر هوای غزلی زیبا زد
دختر حضرت موسی به دل دریا زد
چادرش دست نوازش به سر دشت کشید
دشت هم از نفس چادر او گل می چید
چه بگویم که بیابان به بیابان چه کشید
من به وصف سفرش هیچ به ذهنم نرسید
باور این سفر از درک من و ما دور است
شاعرانه غزلی راهی “بیت النور” است
آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید
عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید
که اویس قرنی هم به محمد نرسید
عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید
ماند تا آینۀ مادر دنیا باشد
حرم او حرم حضرت زهرا باشد
صبح شب می شد و شب نیز سحر هفده روز
چشم او چشمه ای از خون جگر هفده روز
بین سجاده، ولی چشم به در هفده روز
چشم در راه برادر شد اگر هفده روز
روز و شب پلک ترش روضه مرتب می خواند
شک ندارم که فقط روضۀ زینب می خواند
سیدحمیدرضا برقعى
@marsiyeeh
و به همراه همان ابر که باران آورد
مهربانی خدا در زد و مهمان آورد
باد یک نامۀ بی واژه به کنعان آورد
بوی پیراهنی از سوی خراسان آورد
به سر شعر هوای غزلی زیبا زد
دختر حضرت موسی به دل دریا زد
چادرش دست نوازش به سر دشت کشید
دشت هم از نفس چادر او گل می چید
چه بگویم که بیابان به بیابان چه کشید
من به وصف سفرش هیچ به ذهنم نرسید
باور این سفر از درک من و ما دور است
شاعرانه غزلی راهی “بیت النور” است
آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید
عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید
که اویس قرنی هم به محمد نرسید
عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید
ماند تا آینۀ مادر دنیا باشد
حرم او حرم حضرت زهرا باشد
صبح شب می شد و شب نیز سحر هفده روز
چشم او چشمه ای از خون جگر هفده روز
بین سجاده، ولی چشم به در هفده روز
چشم در راه برادر شد اگر هفده روز
روز و شب پلک ترش روضه مرتب می خواند
شک ندارم که فقط روضۀ زینب می خواند
سیدحمیدرضا برقعى
@marsiyeeh
#حضرت_معصومه
ای کــه از نســــل اهل بـالایی
ای کــه در اوج حجب پیـدایی
زینـــب حــضـرت رضایی تو
هــمـــهٔ افــتــــخـار بــابــایـــی
دخت مـــوسایی و ولی مــریم
چون رقــیه شــبــیه زهـرایـی
باب مشــکل گشــای امروزی
شــافــــع مهــربان فــردایــــی
مثل اجــداد و نـسـلــتان بـانـــو
آبـــــرویـی بــرای دنـــیــایـــی
سر شــکسته به محـضــرت آید
هــر کـــه دارد مـــدال آقــایـــی
بـــی نگـاهـــت نمـی شــوم آدم
بار کــج کــی رسـیده بر جایی
کاسه ام را همــیشــه پـرکردی
قــبــل آن کـــه کنــم تمـــنایــــی
مــــن بـــدون قـم و خـراسـانت
می رسیـــدم بــه مرز رسوایی
گـــلــه از هـجــر کربــلا دارم
بـا دل مــن تــو راه مــی آیـی؟
محمدحسن رحیمیان
@marsiyeeh
ای کــه از نســــل اهل بـالایی
ای کــه در اوج حجب پیـدایی
زینـــب حــضـرت رضایی تو
هــمـــهٔ افــتــــخـار بــابــایـــی
دخت مـــوسایی و ولی مــریم
چون رقــیه شــبــیه زهـرایـی
باب مشــکل گشــای امروزی
شــافــــع مهــربان فــردایــــی
مثل اجــداد و نـسـلــتان بـانـــو
آبـــــرویـی بــرای دنـــیــایـــی
سر شــکسته به محـضــرت آید
هــر کـــه دارد مـــدال آقــایـــی
بـــی نگـاهـــت نمـی شــوم آدم
بار کــج کــی رسـیده بر جایی
کاسه ام را همــیشــه پـرکردی
قــبــل آن کـــه کنــم تمـــنایــــی
مــــن بـــدون قـم و خـراسـانت
می رسیـــدم بــه مرز رسوایی
گـــلــه از هـجــر کربــلا دارم
بـا دل مــن تــو راه مــی آیـی؟
محمدحسن رحیمیان
@marsiyeeh
👍2
#حضرت_معصومه
همیشه بوده فقط لطف، کار فاطمه ها
که بوده ایل و تبارم دچار فاطمه ها
اگر قرار بر این است بی قرار شوم
خدا کند که شوم بی قرار فاطمه ها
خوشا به حال کسی که تمام زندگی اش
مدام چرخ زند در مدار فاطمه ها
نیاز نیست به توضیح حجب و عفتشان
زبانزد است همیشه وقار فاطمه ها
رسیده چون شب میلاد من کجا بروم
مدینه هست و یا قم مزار فاطمه ها
عجب نباشد اگر قم شده دری ز بهشت
بهشت بوده چو در انحصار فاطمه ها
گره به کار من افتاده می روم سوی قم
دخیل بسته ام امشب فقط به بانوی قم
تمام کشور ما خاک زیر پای شما
که هست این همه امنیت از دعای شما
چه ارزشیست به ناقابلی جان چو من
هزار جان گرامی شده فدای شما
نگاه کن که همه نوکر و غلام تواند
بگو که سر بتراشیم ما برای شما
زنان کشور ما گوشه گوشه ی این خاک
چه مادران و چه خواهر کنیز های شما
رسیده صبح ، گدایی به خاکبوسی تان
به عرش می رود امشب همان گدای شما
دوباره باز کلامی بگو تو فاطمه جان
دل از امام رضا برده چون صدای شما
خوش آمدی به جهان زینب امام رضا
عنایتی برسان زینب امام رضا
سیدحجت بحرالعلومی
@marsiyeeh
همیشه بوده فقط لطف، کار فاطمه ها
که بوده ایل و تبارم دچار فاطمه ها
اگر قرار بر این است بی قرار شوم
خدا کند که شوم بی قرار فاطمه ها
خوشا به حال کسی که تمام زندگی اش
مدام چرخ زند در مدار فاطمه ها
نیاز نیست به توضیح حجب و عفتشان
زبانزد است همیشه وقار فاطمه ها
رسیده چون شب میلاد من کجا بروم
مدینه هست و یا قم مزار فاطمه ها
عجب نباشد اگر قم شده دری ز بهشت
بهشت بوده چو در انحصار فاطمه ها
گره به کار من افتاده می روم سوی قم
دخیل بسته ام امشب فقط به بانوی قم
تمام کشور ما خاک زیر پای شما
که هست این همه امنیت از دعای شما
چه ارزشیست به ناقابلی جان چو من
هزار جان گرامی شده فدای شما
نگاه کن که همه نوکر و غلام تواند
بگو که سر بتراشیم ما برای شما
زنان کشور ما گوشه گوشه ی این خاک
چه مادران و چه خواهر کنیز های شما
رسیده صبح ، گدایی به خاکبوسی تان
به عرش می رود امشب همان گدای شما
دوباره باز کلامی بگو تو فاطمه جان
دل از امام رضا برده چون صدای شما
خوش آمدی به جهان زینب امام رضا
عنایتی برسان زینب امام رضا
سیدحجت بحرالعلومی
@marsiyeeh
👍3
#حضرت_معصومه
شيخ می آيد حرم ، گمراه می آيد حرم
با تمام زائرانش راه می آید حرم
هيچ فرقی نيست بين زائرانش چونکه هم_
_بنده می آيد حرم ، هم شاه می آيدحرم
لحظه ای خالی نمی ماند اگر دقت کنیم
روزها خورشيد و شب ها ماه می آيد حرم
خوش به حال شاعری که ساکن شهر قم است
گاه می آيد حرم ، بیگاه می آيد حرم
رتبه ها بر عکس دنیا می دهد اینجا جواب
کوه از شوق زیارت کاه می آید حرم
گرچه در ظاهر بدی قصد زيارت کرده است
در حقيقت عارف بالله می آيد حرم
هر که می خواهد ببیند قطعه ای از عرش را
راه خود را می کند کوتاه می آيد حرم
بُعد منزل نيست چونکه این سفرروحانی است
هرکسی هر جا بگويد : آه می آيد حرم
شاه ورعيت ،مست وعارف، شيخ وگمراه و همه
با تمام زائرانش راه می آيد حرم...
مجتبی خرسندی
@marsiyeeh
شيخ می آيد حرم ، گمراه می آيد حرم
با تمام زائرانش راه می آید حرم
هيچ فرقی نيست بين زائرانش چونکه هم_
_بنده می آيد حرم ، هم شاه می آيدحرم
لحظه ای خالی نمی ماند اگر دقت کنیم
روزها خورشيد و شب ها ماه می آيد حرم
خوش به حال شاعری که ساکن شهر قم است
گاه می آيد حرم ، بیگاه می آيد حرم
رتبه ها بر عکس دنیا می دهد اینجا جواب
کوه از شوق زیارت کاه می آید حرم
گرچه در ظاهر بدی قصد زيارت کرده است
در حقيقت عارف بالله می آيد حرم
هر که می خواهد ببیند قطعه ای از عرش را
راه خود را می کند کوتاه می آيد حرم
بُعد منزل نيست چونکه این سفرروحانی است
هرکسی هر جا بگويد : آه می آيد حرم
شاه ورعيت ،مست وعارف، شيخ وگمراه و همه
با تمام زائرانش راه می آيد حرم...
مجتبی خرسندی
@marsiyeeh
👍6
#حضرت_معصومه
تا دلم از نفس افتاد ، پناهم دادی
به حرم برده ای و اذن نگاهم دادی
صیغلی بر دل و این روی سیاهم دادی
بعد هم سوز دل و گریه و آهم دادی
السلام ای همه ی دار و ندار دل ما
حضرت نور ، نگاه تو همه حاصل ما
روبروی حرمت گرم تماشا بودم
غرق در خلسه و در عالم بالا بودم
محو رخسار ضریح تو معلا بودم
آه... انگار که در مرقد زهرا بودم
ما که مدیون تو و لطف خدایت هستیم
همه دلخوش به همین چند روایت هستیم:
"تا قیامت حرمت ، چون حرم فاطمه است"
زائرت شامل لطف و کرم فاطمه است
هرکه در جان و دلش درد و غم فاطمه است
پیش تو در حرم محترم فاطمه است
دست بر دامن تو ذکر توسل کردیم
حیف بی معرفتی شد که تعلل کردیم
هرکه مشتاق تو شد ، عقل به کف آورده
در بیابان ، حرمت "در" و "صدف" آورده
دیدنت حوریه ها بر سر صف آورده
شوق تو مرعشی از شهر نجف آورده
تو که هستی که همه محو کمالت هستند
مرجعیت همه محتاج وصالت هستند
زینب ثانی این طایفه هستی بانو
قفل این قلب مرا خوب شکستی بانو
آمدی در دل هر شیعه نشستی بانو
چشم بر کشور ایران تو نبستی بانو
آمدی تا به برادر برسی ، اما حیف...
تا به آن جسم مطهر برسی ، اما حیف...
مثل زینب غم دوری برادر دیدی
ناله و اشک و پریشانی مادر دیدی
مثل زینب جگر پاره ی خواهر دیدی
تو کجا پیکر صد پاره ی بی سر دیدی؟
تو غم یار کشیدی ، نه که غارت شده ای
نه که آماده ی دوران اسارت شده ای
پوریا باقری
@marsiyeeh
تا دلم از نفس افتاد ، پناهم دادی
به حرم برده ای و اذن نگاهم دادی
صیغلی بر دل و این روی سیاهم دادی
بعد هم سوز دل و گریه و آهم دادی
السلام ای همه ی دار و ندار دل ما
حضرت نور ، نگاه تو همه حاصل ما
روبروی حرمت گرم تماشا بودم
غرق در خلسه و در عالم بالا بودم
محو رخسار ضریح تو معلا بودم
آه... انگار که در مرقد زهرا بودم
ما که مدیون تو و لطف خدایت هستیم
همه دلخوش به همین چند روایت هستیم:
"تا قیامت حرمت ، چون حرم فاطمه است"
زائرت شامل لطف و کرم فاطمه است
هرکه در جان و دلش درد و غم فاطمه است
پیش تو در حرم محترم فاطمه است
دست بر دامن تو ذکر توسل کردیم
حیف بی معرفتی شد که تعلل کردیم
هرکه مشتاق تو شد ، عقل به کف آورده
در بیابان ، حرمت "در" و "صدف" آورده
دیدنت حوریه ها بر سر صف آورده
شوق تو مرعشی از شهر نجف آورده
تو که هستی که همه محو کمالت هستند
مرجعیت همه محتاج وصالت هستند
زینب ثانی این طایفه هستی بانو
قفل این قلب مرا خوب شکستی بانو
آمدی در دل هر شیعه نشستی بانو
چشم بر کشور ایران تو نبستی بانو
آمدی تا به برادر برسی ، اما حیف...
تا به آن جسم مطهر برسی ، اما حیف...
مثل زینب غم دوری برادر دیدی
ناله و اشک و پریشانی مادر دیدی
مثل زینب جگر پاره ی خواهر دیدی
تو کجا پیکر صد پاره ی بی سر دیدی؟
تو غم یار کشیدی ، نه که غارت شده ای
نه که آماده ی دوران اسارت شده ای
پوریا باقری
@marsiyeeh
👍7❤2
#امام_رضا
بس که در صحن و سرایت لطف و احسان ریخته
پای ایوان تو دل های پریشان ریخته
کاسه زائر همیشه پر شده در این حرم
گاه پنهان ریخته گاهی نمایان ریخته
مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار
پای هر گلدسته تو صد گلستان ریخته
پنجره فولاد تو از بس شفا داده است که
زیر پای زائرت انگار درمان ریخته
مرده را هم زنده خواهد کرد خاک کوی تو
این چه اکسیری ست در خاک خراسان ریخته؟
میوزد عطر مدینه در حریمت، سال هاست...
روی لب های حرم ذکر حسن جان ریخته
باز هم اسم مدینه آمد و حس می کنم
از نگاه زائرانت باز باران ریخته
محمدجواد خراشادی زاده
@marsiyeeh
بس که در صحن و سرایت لطف و احسان ریخته
پای ایوان تو دل های پریشان ریخته
کاسه زائر همیشه پر شده در این حرم
گاه پنهان ریخته گاهی نمایان ریخته
مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار
پای هر گلدسته تو صد گلستان ریخته
پنجره فولاد تو از بس شفا داده است که
زیر پای زائرت انگار درمان ریخته
مرده را هم زنده خواهد کرد خاک کوی تو
این چه اکسیری ست در خاک خراسان ریخته؟
میوزد عطر مدینه در حریمت، سال هاست...
روی لب های حرم ذکر حسن جان ریخته
باز هم اسم مدینه آمد و حس می کنم
از نگاه زائرانت باز باران ریخته
محمدجواد خراشادی زاده
@marsiyeeh
👍1