#مناجات_با_خدا
شکر خدا که دوره هجران سر آمده
مولا کجاست؟بنده به این محضر آمده
چه سفره ای خدا روی ما باز کرده است
جایی نشسته ایم که پیغمبر آمده
در باز بود، در نزده آمدم خدا
امن یجیب؟نیمه شب مضطر آمده
آن بنده ای که سر به هوا بود را نبین
این بنده را ببین که چنین با سر آمده
بشکن مرا دوباره دلم را ز نو بساز
لطفا ببخش، حال که اشکم درآمده
گریه بهشت ماست،ز ما گریه را مگیر
آخر بگو که چیزی ازین بهتر آمده؟
درمان ما شکسته دلان با رقیه است
چادر تکانده دارو و درمان درآمده
این سی شبه مرا بده دست ابوتراب
هر وقت کار سخت شده حیدر آمده
ما عاقبت بخیر ولای علی شدیم
خورشید ما ز گوشه ایوان برآمده
افطار ما ز نان علی رنگ و بو گرفت
نان پخته و شبانه به پشت در آمده
ماه خدا زیارت کرببلا خوش است
خوشبخت آنکه در حرم دلبر آمده
این ماه قدر دارد و این قدر فاطمه ست
آن فاطمه که زیر عبا محور آمده
**
یا رب کجا رواست که ناراحتش کنند
وقتی کرامتش به صف محشر آمده
یک سو بدست خود همه هیزم گرفته اند
یک سو به جای شیر خدا کوثر آمده
محکم لگد زدند به در پهلویش شکست
فضه ببین چه ها به سر مادر آمده
این شعله های در به خیام پسر گرفت
وقتی که میخ در به نظر خنجر آمده
سیدپوریا هاشمی
@marsiyeeh
شکر خدا که دوره هجران سر آمده
مولا کجاست؟بنده به این محضر آمده
چه سفره ای خدا روی ما باز کرده است
جایی نشسته ایم که پیغمبر آمده
در باز بود، در نزده آمدم خدا
امن یجیب؟نیمه شب مضطر آمده
آن بنده ای که سر به هوا بود را نبین
این بنده را ببین که چنین با سر آمده
بشکن مرا دوباره دلم را ز نو بساز
لطفا ببخش، حال که اشکم درآمده
گریه بهشت ماست،ز ما گریه را مگیر
آخر بگو که چیزی ازین بهتر آمده؟
درمان ما شکسته دلان با رقیه است
چادر تکانده دارو و درمان درآمده
این سی شبه مرا بده دست ابوتراب
هر وقت کار سخت شده حیدر آمده
ما عاقبت بخیر ولای علی شدیم
خورشید ما ز گوشه ایوان برآمده
افطار ما ز نان علی رنگ و بو گرفت
نان پخته و شبانه به پشت در آمده
ماه خدا زیارت کرببلا خوش است
خوشبخت آنکه در حرم دلبر آمده
این ماه قدر دارد و این قدر فاطمه ست
آن فاطمه که زیر عبا محور آمده
**
یا رب کجا رواست که ناراحتش کنند
وقتی کرامتش به صف محشر آمده
یک سو بدست خود همه هیزم گرفته اند
یک سو به جای شیر خدا کوثر آمده
محکم لگد زدند به در پهلویش شکست
فضه ببین چه ها به سر مادر آمده
این شعله های در به خیام پسر گرفت
وقتی که میخ در به نظر خنجر آمده
سیدپوریا هاشمی
@marsiyeeh
#ماه_مبارک_رمضان
بارالها کوله باری از گناه آورده ام
بر حریم امن یزدانت پناه آورده ام
از تمام جرم و عصیان و خطایم در گذر
بنده ای آلوده ام آه ای خدایم در گذر
آمده وقتش که اظهار پشیمانی کنم
نفس را در لحظه ی افطار قربانی کنم
هر چه دارم خوب میدانم تمامش مال توست
خوب میدانی اگر دورم دلم دنبال توست
آمدم تنها برای بندگی رخصت دهی
توبه کردم که مرا قدری دگر فرصت دهی
با نگاه خود کمی حال مناجاتم بده
تو کریمی و بیا اذن ملاقاتم بده
از خودم شرمنده ام روی سیاهم را ببخش
یا حسین میگویم و کوه گناهم را ببخش
علی علی بیگی
@marsiyeeh
بارالها کوله باری از گناه آورده ام
بر حریم امن یزدانت پناه آورده ام
از تمام جرم و عصیان و خطایم در گذر
بنده ای آلوده ام آه ای خدایم در گذر
آمده وقتش که اظهار پشیمانی کنم
نفس را در لحظه ی افطار قربانی کنم
هر چه دارم خوب میدانم تمامش مال توست
خوب میدانی اگر دورم دلم دنبال توست
آمدم تنها برای بندگی رخصت دهی
توبه کردم که مرا قدری دگر فرصت دهی
با نگاه خود کمی حال مناجاتم بده
تو کریمی و بیا اذن ملاقاتم بده
از خودم شرمنده ام روی سیاهم را ببخش
یا حسین میگویم و کوه گناهم را ببخش
علی علی بیگی
@marsiyeeh
#مناجات
با غلام رو سیاه، ای یار خوبی می کنی
با نمک نشناس ها هر بار خوبی می کنی
با بدی و بی وفایی ها تو می سازی فقط
این بدی را می کنی انکار، خوبی می کنی
من گرفتار دل بیمارم و حالم بد است
تو پرستاری و با بیمار خوبی می کنی
روز و شب با اینکه من، ای مهربانِ من، تو را
می دهم با هر گناه آزار، خوبی می کنی
بنده ات را آب کردی اینقَدَر خوبی نکن
می شوم گستاخ تر، هر بار خوبی می کنی
کوچه گردم، می کنم بازارتان را گرم تر
بین مردم می زنم هی جار ...، خوبی می کنی
آمدم امشب به من حال مناجاتی دهی
من شنیدم با دل بیدار خوبی می کنی
من شنیدم صبح محشر از میان خلق، با
گریه کن های در و دیوار، خوبی می کنی
صبح محشر با همه گریه کنان روضه ی
رفتن زینب سرِ بازار ... ، خوبی می کنی
وحید محمدی
@marsiyeeh
با غلام رو سیاه، ای یار خوبی می کنی
با نمک نشناس ها هر بار خوبی می کنی
با بدی و بی وفایی ها تو می سازی فقط
این بدی را می کنی انکار، خوبی می کنی
من گرفتار دل بیمارم و حالم بد است
تو پرستاری و با بیمار خوبی می کنی
روز و شب با اینکه من، ای مهربانِ من، تو را
می دهم با هر گناه آزار، خوبی می کنی
بنده ات را آب کردی اینقَدَر خوبی نکن
می شوم گستاخ تر، هر بار خوبی می کنی
کوچه گردم، می کنم بازارتان را گرم تر
بین مردم می زنم هی جار ...، خوبی می کنی
آمدم امشب به من حال مناجاتی دهی
من شنیدم با دل بیدار خوبی می کنی
من شنیدم صبح محشر از میان خلق، با
گریه کن های در و دیوار، خوبی می کنی
صبح محشر با همه گریه کنان روضه ی
رفتن زینب سرِ بازار ... ، خوبی می کنی
وحید محمدی
@marsiyeeh
👍1
#مناجات
دست من را ول نکن، دنیا خرابم می کند
در هیاهو، زیر دست و پا خرابم می کند
بین هیئت، وقت روضه گرم تسبیح توام
دور از گرمای تو، سرما خرابم می کند
غیبت و تهمت شده کارم حواسم نیست که
آخرش این حرف ها، یکجا خرابم می کند
جرم هایم را که تو می بخشی و خط می زنی
آه، پیش چشم تو امّا خرابم می کند
اشک هایم را بگیر و معصیت ها را ببخش
شرم این بار گنه، فردا خرابم می کند
دل پریشانم از اینکه معصیت های زیاد
پیش چشم حضرت زهرا خرابم می کند
دست من را بین دست مهدی زهرا گذار
هرکسی غیر از خود آقا خرابم می کند
قصه ی لب تشنگی و آب، آبم می کند
روضه ی بی دستیِ سقا خرابم می کند
های هایِ گریه ی جانسوز آقایم حسین
بر سر نعش گل لیلا خرابم می کند
وحید محمدی
@marsiyeeh
دست من را ول نکن، دنیا خرابم می کند
در هیاهو، زیر دست و پا خرابم می کند
بین هیئت، وقت روضه گرم تسبیح توام
دور از گرمای تو، سرما خرابم می کند
غیبت و تهمت شده کارم حواسم نیست که
آخرش این حرف ها، یکجا خرابم می کند
جرم هایم را که تو می بخشی و خط می زنی
آه، پیش چشم تو امّا خرابم می کند
اشک هایم را بگیر و معصیت ها را ببخش
شرم این بار گنه، فردا خرابم می کند
دل پریشانم از اینکه معصیت های زیاد
پیش چشم حضرت زهرا خرابم می کند
دست من را بین دست مهدی زهرا گذار
هرکسی غیر از خود آقا خرابم می کند
قصه ی لب تشنگی و آب، آبم می کند
روضه ی بی دستیِ سقا خرابم می کند
های هایِ گریه ی جانسوز آقایم حسین
بر سر نعش گل لیلا خرابم می کند
وحید محمدی
@marsiyeeh
❤1
#مناجات
امشب گناهِ دل را با آبِ توبه شستم
من با خدای خوبم عهدی دوباره بستم
گفتم که بارالها! من عبدِ رو سیاهم
چون پرده ی حیا را با هر گنه گسستم
از لطفِ بیکرانت یک فرصتی دگر ده
شاید که فائق آیم از هر چه فعلِ پستم
خود شاهد و گواهم در ورطه ی گناهم
بر خوانِ رحمتِ تو دور از ادب نشستم
در شکرِ نعمتِ تو من فاقدِ سپاسم
در کفر و ناسپاسی آخر بگو که هستم؟
آگه ز هَر خطایم امّا سر از ندامت
در دفترِ تمرّد تقصیرِ در الستم
اغماض از خطا کن این رو سیه ببخشا
آن روز اگر تو دادی پرونده ام به دستم
یارب تفضّلی کن بر بنده ی حقیرت
در کوی حق پرستان از جان تو را پرستم
ای منتهای رحمت بر من عنایتی کن
گر چه سر از جهالت عهدِ تو را شکستم
یا رب ز درگهِ خود این روسیه مرانی
من هر که هر چه هستم آن بنده تو هستم
هستی محرابی
@marsiyeeh
امشب گناهِ دل را با آبِ توبه شستم
من با خدای خوبم عهدی دوباره بستم
گفتم که بارالها! من عبدِ رو سیاهم
چون پرده ی حیا را با هر گنه گسستم
از لطفِ بیکرانت یک فرصتی دگر ده
شاید که فائق آیم از هر چه فعلِ پستم
خود شاهد و گواهم در ورطه ی گناهم
بر خوانِ رحمتِ تو دور از ادب نشستم
در شکرِ نعمتِ تو من فاقدِ سپاسم
در کفر و ناسپاسی آخر بگو که هستم؟
آگه ز هَر خطایم امّا سر از ندامت
در دفترِ تمرّد تقصیرِ در الستم
اغماض از خطا کن این رو سیه ببخشا
آن روز اگر تو دادی پرونده ام به دستم
یارب تفضّلی کن بر بنده ی حقیرت
در کوی حق پرستان از جان تو را پرستم
ای منتهای رحمت بر من عنایتی کن
گر چه سر از جهالت عهدِ تو را شکستم
یا رب ز درگهِ خود این روسیه مرانی
من هر که هر چه هستم آن بنده تو هستم
هستی محرابی
@marsiyeeh
👍1
#مناجات
یا غیاث المستغیثین من تو را گم کرده ام
ماه عشق و ماه قرآن و دعا گم کرده ام
بی وفایی کردَم و جا مانده ام از خوب ها
خسته و آلوده ام عهد و وفا گم کرده ام
خواندَم اغفرلی الذنوبی...با همه رسوایی ام
خالق من یا طبیبا من دوا گم کرده ام
هر کسی غیر از تو بر حال دلم بی اعتناست
چشم امید دلم حال بکا گم کرده ام
السلام ای شاه مظلومان امیرالمومنین
گریه دارد راه عشق کربلا گم کرده ام
عبدالرحمن رستمیان جهرمی
@marsiyeeh
یا غیاث المستغیثین من تو را گم کرده ام
ماه عشق و ماه قرآن و دعا گم کرده ام
بی وفایی کردَم و جا مانده ام از خوب ها
خسته و آلوده ام عهد و وفا گم کرده ام
خواندَم اغفرلی الذنوبی...با همه رسوایی ام
خالق من یا طبیبا من دوا گم کرده ام
هر کسی غیر از تو بر حال دلم بی اعتناست
چشم امید دلم حال بکا گم کرده ام
السلام ای شاه مظلومان امیرالمومنین
گریه دارد راه عشق کربلا گم کرده ام
عبدالرحمن رستمیان جهرمی
@marsiyeeh
#مناجات
دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم
ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم
به صد امید به سوی تو روی آوردم
به سوی خانه ی نعم الامیر برگشتم
شدم ذلیل گناهم، خودم پشیمانم
ببین شکسته و زار و حقیر برگشتم
گرفت دست مرا دست مهربانی تو
به دستگیری تو یا مجیر برگشتم
ز باب لطف تو رفتم ولی غلط کردم
پر از گناه صغیر و کبیر برگشتم
گناه بال و پرم را شکسته مولا جان
شدم دوباره زمین گیر، گیر برگشتم
اگرچه پیش تو احساس فقر بی معناست
ولی دوباره به سویت فقیر برگشتم
عطش دوباره لبم را ترک ترک کرده
به حرمت لب مثل کویر... برگشتم
به یاد خواهر غمدیده ای که می فرمود
ببین برادر زینب که پیر برگشتم
به کوفه شهر علی بعد بیست سال حسین
به لطف حرمله ها من اسیر برگشتم
ولی برادر زینب همینکه فهمیدم
کفن شده است تنت با حصیر... برگشتم
وحید محمدی
@marsiyeeh
دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم
ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم
به صد امید به سوی تو روی آوردم
به سوی خانه ی نعم الامیر برگشتم
شدم ذلیل گناهم، خودم پشیمانم
ببین شکسته و زار و حقیر برگشتم
گرفت دست مرا دست مهربانی تو
به دستگیری تو یا مجیر برگشتم
ز باب لطف تو رفتم ولی غلط کردم
پر از گناه صغیر و کبیر برگشتم
گناه بال و پرم را شکسته مولا جان
شدم دوباره زمین گیر، گیر برگشتم
اگرچه پیش تو احساس فقر بی معناست
ولی دوباره به سویت فقیر برگشتم
عطش دوباره لبم را ترک ترک کرده
به حرمت لب مثل کویر... برگشتم
به یاد خواهر غمدیده ای که می فرمود
ببین برادر زینب که پیر برگشتم
به کوفه شهر علی بعد بیست سال حسین
به لطف حرمله ها من اسیر برگشتم
ولی برادر زینب همینکه فهمیدم
کفن شده است تنت با حصیر... برگشتم
وحید محمدی
@marsiyeeh
#امام_حسین
#مناجات
با شما حال خراب دل ما خوب تر است
وسط خیمه ی تو حال و هوا خوب تر است
نیمه شب ها وسط نافله، گریانم کن
سینه زن که بشود اهل بکا خوب تر است
همه ی زندگی ام لذّت این نوکری است
من شوم نوکر و ارباب شما، خوب تر است
ما نرفتیم پی غیرِ تو ارباب کرم
برسد از تو به ما خیر و عطا خوب تر است
تو مریضم کنی و باز شفایم بدهی
برسد از طرفت درد و دوا خوب تر است
نجف و مشهد و قم، کاظمیه، مکّه، بقیع
همه خوبند ولی کرببلا خوب تر است
باز دلتنگ دو رکعت دمِ بالای سرم
زیر آن قبّه ی تو ذکر و دعا خوب تر است
پای شش گوشه زیبای تو هستیم انگار
وسط روضه ی تو حال گدا خوب تر است
به خدا گریه ی ما از سَرِ بی تابی نیست
گریه بر داغ دل خسته ی ما خوب تر است
اربعینی نرسم پیش تو دق خواهم کرد
اربعین کرببلا از همه جا خوب تر است
این همه راه بیایی وسط جمعیت
نرسد هیچ صدایی به صدا خوب تر است
ولی ای کاش که گودال کمی خلوت بود
بگذارند زمین جسم تو را خوب تر است
کاش قدری پسر سعد تحمّل می کرد
پیش زهرا نشود رأس، جدا خوب تر است
لااقل از جلو ای کاش جدا می گردید
گر نبرّند سری را ز قفا خوب تر است
وحید محمدی
@marsiyeeh
#مناجات
با شما حال خراب دل ما خوب تر است
وسط خیمه ی تو حال و هوا خوب تر است
نیمه شب ها وسط نافله، گریانم کن
سینه زن که بشود اهل بکا خوب تر است
همه ی زندگی ام لذّت این نوکری است
من شوم نوکر و ارباب شما، خوب تر است
ما نرفتیم پی غیرِ تو ارباب کرم
برسد از تو به ما خیر و عطا خوب تر است
تو مریضم کنی و باز شفایم بدهی
برسد از طرفت درد و دوا خوب تر است
نجف و مشهد و قم، کاظمیه، مکّه، بقیع
همه خوبند ولی کرببلا خوب تر است
باز دلتنگ دو رکعت دمِ بالای سرم
زیر آن قبّه ی تو ذکر و دعا خوب تر است
پای شش گوشه زیبای تو هستیم انگار
وسط روضه ی تو حال گدا خوب تر است
به خدا گریه ی ما از سَرِ بی تابی نیست
گریه بر داغ دل خسته ی ما خوب تر است
اربعینی نرسم پیش تو دق خواهم کرد
اربعین کرببلا از همه جا خوب تر است
این همه راه بیایی وسط جمعیت
نرسد هیچ صدایی به صدا خوب تر است
ولی ای کاش که گودال کمی خلوت بود
بگذارند زمین جسم تو را خوب تر است
کاش قدری پسر سعد تحمّل می کرد
پیش زهرا نشود رأس، جدا خوب تر است
لااقل از جلو ای کاش جدا می گردید
گر نبرّند سری را ز قفا خوب تر است
وحید محمدی
@marsiyeeh
❤1👍1
#امام_حسین
#ماه_مبارک_رمضان
هر طپش میل تشنگی دارد
هر که در راه سید الشهداست
ماهِ «مهمانی» و "عطش" یعنی
رمضان ماه سید الشهداست
مثل ماه محرمش سی شب
می رود قلب ما ته گودال
خود بی بی رقیه در روضه
سفره را پهن می کند هر سال
اینکه مهمانی خداست، قبول
ما برای حسین آمده ایم
اینکه ماه عبادت است، درست
به دعای حسین آمده ایم
تشنه ماندن تقرب محض است
پیش لبهای خشک طفل رباب
یا اباالفضل هر کجا گفتند
بعد افطار هم نخوردیم آب
چند ساعت که تشنه می مانی
دیده ات تار می شود کم کم
تشنه باشی و گرم هم باشد
ضعف بسیار می شود کم کم
تشنگی در جگر نفوذ کند
بی رمق می شود تمام تنت
زخم شمشیر و نیزه هم بخوری
دیگر از دست می رود بدنت
آب دیدی دلت شکست بگو:
السلام علیک یا عطشان
تا که دیدی لباس پاره بگو:
السلام علیک یا عریان
عماد بهرامی
@marsiyeeh
#ماه_مبارک_رمضان
هر طپش میل تشنگی دارد
هر که در راه سید الشهداست
ماهِ «مهمانی» و "عطش" یعنی
رمضان ماه سید الشهداست
مثل ماه محرمش سی شب
می رود قلب ما ته گودال
خود بی بی رقیه در روضه
سفره را پهن می کند هر سال
اینکه مهمانی خداست، قبول
ما برای حسین آمده ایم
اینکه ماه عبادت است، درست
به دعای حسین آمده ایم
تشنه ماندن تقرب محض است
پیش لبهای خشک طفل رباب
یا اباالفضل هر کجا گفتند
بعد افطار هم نخوردیم آب
چند ساعت که تشنه می مانی
دیده ات تار می شود کم کم
تشنه باشی و گرم هم باشد
ضعف بسیار می شود کم کم
تشنگی در جگر نفوذ کند
بی رمق می شود تمام تنت
زخم شمشیر و نیزه هم بخوری
دیگر از دست می رود بدنت
آب دیدی دلت شکست بگو:
السلام علیک یا عطشان
تا که دیدی لباس پاره بگو:
السلام علیک یا عریان
عماد بهرامی
@marsiyeeh
👍1
#مناجات_با_خدا
#ماه_مبارک_رمضان
چشیدم در حریمت طعم عشق لایزالی را
کشیدم در غل وزنجیر،نفس لا ابالی را
خداوندا به شوق بارش باران الطافت
تحمل کرده ام این سالهای خشکسالی را
زمانه از تو دورم کرده وشیطان فراوان است
نمی جویم تو را،گم کرده ام سیر جلالی را
چه شبهای درازی را که بی یاد تو سر کردم
ببخش این سرکشی این سرخوشی این بی خیالی را
برای درد دل کردن در این دنیای وا نفسا
به غیر از تو ندیدم هر چه گشتم این حوالی را
چهل سال است بی تابانه دنبال تو میگردم
چگونه شرح باید داد این آشفته حالی را
چنان در زرق وبرق زندگی غرقم که در سجده
نمی بینم به جز گلهای رنگارنگ قالی را
مرا تنها دو رکعت عشق روزی کن که دلتنگم
تداعی کن برایم باز گلبانگی بلالی را
رهیده تیر عمرم از کمان و راهی گورم
نیاوردم به دست ارزان من این قد هلالی را
خدایا سال وفال وحال ومالم با تو خوش یُمن است
نگیر از سرنوشتم بخت رام وبخت عالی را
به سمتت آمدم با کوله باری از نبودنها
فقط روی سیاه آوردم و دستان خالی را
من از دیدار عزرائیل واز محشر نمیترسم
که دارم بر سر خود سایه ی مولی الموالی را....
احمد علوی
@marsiyeeh
#ماه_مبارک_رمضان
چشیدم در حریمت طعم عشق لایزالی را
کشیدم در غل وزنجیر،نفس لا ابالی را
خداوندا به شوق بارش باران الطافت
تحمل کرده ام این سالهای خشکسالی را
زمانه از تو دورم کرده وشیطان فراوان است
نمی جویم تو را،گم کرده ام سیر جلالی را
چه شبهای درازی را که بی یاد تو سر کردم
ببخش این سرکشی این سرخوشی این بی خیالی را
برای درد دل کردن در این دنیای وا نفسا
به غیر از تو ندیدم هر چه گشتم این حوالی را
چهل سال است بی تابانه دنبال تو میگردم
چگونه شرح باید داد این آشفته حالی را
چنان در زرق وبرق زندگی غرقم که در سجده
نمی بینم به جز گلهای رنگارنگ قالی را
مرا تنها دو رکعت عشق روزی کن که دلتنگم
تداعی کن برایم باز گلبانگی بلالی را
رهیده تیر عمرم از کمان و راهی گورم
نیاوردم به دست ارزان من این قد هلالی را
خدایا سال وفال وحال ومالم با تو خوش یُمن است
نگیر از سرنوشتم بخت رام وبخت عالی را
به سمتت آمدم با کوله باری از نبودنها
فقط روی سیاه آوردم و دستان خالی را
من از دیدار عزرائیل واز محشر نمیترسم
که دارم بر سر خود سایه ی مولی الموالی را....
احمد علوی
@marsiyeeh
#امام_زمان_عج
#ماه_مبارک_رمضان
ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن
بر این بهار رو به خزانی نگاه کن
امشب غریبه نیست میان من و شما
قدری به نوکرت خودمانی نگاه کن
مثل خدا که در رمضان خوب می خرد
آقا تو هم به ما رمضانی نگاه کن
این دل برای آمدنت زیر و رو شده
این دل شده است خانه تکانی نگاه کن
بد کرده ام اگر که جوانی نموده ام
جرم مرا به دید جوانی نگاه کن
عجل علی ظهورک یابن الحسن، بیا
حیف است پشت ابر بمانی نگاه کن
نیمی زعمر، در هوس کربلا گذشت
نیمی دگر به مرثیه خوانی نگاه کن
عباس چون علیست جبینش شکافته
زینب چو فاطمه است کمانی نگاه کن
مهدی مقیمی
@marsiyeeh
#ماه_مبارک_رمضان
ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن
بر این بهار رو به خزانی نگاه کن
امشب غریبه نیست میان من و شما
قدری به نوکرت خودمانی نگاه کن
مثل خدا که در رمضان خوب می خرد
آقا تو هم به ما رمضانی نگاه کن
این دل برای آمدنت زیر و رو شده
این دل شده است خانه تکانی نگاه کن
بد کرده ام اگر که جوانی نموده ام
جرم مرا به دید جوانی نگاه کن
عجل علی ظهورک یابن الحسن، بیا
حیف است پشت ابر بمانی نگاه کن
نیمی زعمر، در هوس کربلا گذشت
نیمی دگر به مرثیه خوانی نگاه کن
عباس چون علیست جبینش شکافته
زینب چو فاطمه است کمانی نگاه کن
مهدی مقیمی
@marsiyeeh
#امام_زمان_عج
#ماه_مبارک_رمضان
اَبرم و شب به شب از هجر رُخت می بارم
من به امید نگاهی ست اگر بیدارم
بپذیری! نپذیری! کرمت را عشق است
نه پی حاجتم آقا، نه پیِ دینارم
دیده گر یار نبیند به چه دردی بخورد؟!
کور ماندم به امیدِ سحر دیدارم
بدی از من! بدی از من ! بدی از من بوده...
تویی و این همه خوبی، منم و اِقرارم
به زبان عاشقمو، وقت عمل غافل تو
به زبان نوکرمو، وقت عمل سربارم
تو چرا فکر منی؟! فکر منِ نالایق؟!
من که سرگرمِ خودم بودم و فکر کارم
روزه اش را تو گرفتی و به من مُزد رسید
زحمتش را تو کشیدی که تقرب دارم
یابن حیدر! بطلب یک سحر ایوان نجف
دل من لک زده بَهر پدر کَرّارم
یک سحر صحن ابالفضل، غروبش گودال
کربلا خواسته ام در سحر و افطارم
گریه کردن ز شما! مرثیه خوانی از من..
خون زِ چشمان تو میبارد و خون میباردم
شمر آماده شد و جَد تو چشمش وا شد
گفت یارب منم و زخم تن بسیارم!
سر من را بِبُرد یا نَبُرد حرفی نیست
من پریشانِ عبورِ حرم از بازارم..
بوی زهرا ته گودالِ بلا پیچیده
خنجر آمد به زبان گفت من آن مسمارم
سیدپوریا هاشمی
@marsiyeeh
#ماه_مبارک_رمضان
اَبرم و شب به شب از هجر رُخت می بارم
من به امید نگاهی ست اگر بیدارم
بپذیری! نپذیری! کرمت را عشق است
نه پی حاجتم آقا، نه پیِ دینارم
دیده گر یار نبیند به چه دردی بخورد؟!
کور ماندم به امیدِ سحر دیدارم
بدی از من! بدی از من ! بدی از من بوده...
تویی و این همه خوبی، منم و اِقرارم
به زبان عاشقمو، وقت عمل غافل تو
به زبان نوکرمو، وقت عمل سربارم
تو چرا فکر منی؟! فکر منِ نالایق؟!
من که سرگرمِ خودم بودم و فکر کارم
روزه اش را تو گرفتی و به من مُزد رسید
زحمتش را تو کشیدی که تقرب دارم
یابن حیدر! بطلب یک سحر ایوان نجف
دل من لک زده بَهر پدر کَرّارم
یک سحر صحن ابالفضل، غروبش گودال
کربلا خواسته ام در سحر و افطارم
گریه کردن ز شما! مرثیه خوانی از من..
خون زِ چشمان تو میبارد و خون میباردم
شمر آماده شد و جَد تو چشمش وا شد
گفت یارب منم و زخم تن بسیارم!
سر من را بِبُرد یا نَبُرد حرفی نیست
من پریشانِ عبورِ حرم از بازارم..
بوی زهرا ته گودالِ بلا پیچیده
خنجر آمد به زبان گفت من آن مسمارم
سیدپوریا هاشمی
@marsiyeeh
#حضرت_خدیجه
ای همسر با عزت طاها خدیجه
ای شأنِ تو بالاتر از بالا خدیجه
اوجِ مقامت فوقِ اَوْاَدْنا خدیجه
تو دائم الْاِکرام هستی یا خدیجه
داروندار حضرت زهرا خدیجه
شب تا سحر مشغول تسبیح و دعایی
اول مسلمانِ زنِ دین خدایی
مادر بزرگِ خاندان هل اتایی
تنها طرفدار حریم مصطفایی
همراه احمد بوده ای هر جا خدیجه
دل را به جانان دادی و دلبر گرفتی
اندوه و غم از قلبِ پیغمبر گرفت
دارایی ات را دادی و کوثر گرفتی
زهرا که آمد رتبه ی مادر گرفتی
ای که مقام تو بوَد والا خدیجه
پای نبی تا لحظه ی آخر نشستی
با همتِ خود پشت ظلمت را شکستی
در راه دین بر مالِ دنیا دل نبستی
الحق که ام المؤمنینِ ما تو هستی
در راه حق کردی فدا جان را خدیجه
سجاده پای بندگی ات سر نهاده
اصلاً مقام توست، مِعْراجُ السَّعاده
دین خدا پیمانه و عشق تو باده
الحق که زهرایت بُوَد محراب زاده
ای مادر ام ابیها یا خدیجه
مادر که باشد، شأن دختر پایدار است
امنیت خانه برایش برقرار است
مادر نباشد، روز روشن شام تار است
امشب دل زهرا برایت داغدار است
بعد از تو زهرا می شود تنها خدیجه
بوی جدایی می دهد حال و هوایت
دیگر نمی آید صدای ربنایت
این لحظه های آخری باید برایت
روضه بخوانیم از غم آلاله هایت
تا چشم های تو شود دریا خدیجه
هر چند که دور و برت را ، غم گرفته
اِنسیَّةُ الْحورایِ تو، ماتم گرفته
قلبِ شریفِ حضرت خاتم گرفته
شکر خدا دورِ تو را مَحرَم گرفته
وای از غروب روز عاشورا، خدیجه
رضا باقریان
@marsiyeeh
ای همسر با عزت طاها خدیجه
ای شأنِ تو بالاتر از بالا خدیجه
اوجِ مقامت فوقِ اَوْاَدْنا خدیجه
تو دائم الْاِکرام هستی یا خدیجه
داروندار حضرت زهرا خدیجه
شب تا سحر مشغول تسبیح و دعایی
اول مسلمانِ زنِ دین خدایی
مادر بزرگِ خاندان هل اتایی
تنها طرفدار حریم مصطفایی
همراه احمد بوده ای هر جا خدیجه
دل را به جانان دادی و دلبر گرفتی
اندوه و غم از قلبِ پیغمبر گرفت
دارایی ات را دادی و کوثر گرفتی
زهرا که آمد رتبه ی مادر گرفتی
ای که مقام تو بوَد والا خدیجه
پای نبی تا لحظه ی آخر نشستی
با همتِ خود پشت ظلمت را شکستی
در راه دین بر مالِ دنیا دل نبستی
الحق که ام المؤمنینِ ما تو هستی
در راه حق کردی فدا جان را خدیجه
سجاده پای بندگی ات سر نهاده
اصلاً مقام توست، مِعْراجُ السَّعاده
دین خدا پیمانه و عشق تو باده
الحق که زهرایت بُوَد محراب زاده
ای مادر ام ابیها یا خدیجه
مادر که باشد، شأن دختر پایدار است
امنیت خانه برایش برقرار است
مادر نباشد، روز روشن شام تار است
امشب دل زهرا برایت داغدار است
بعد از تو زهرا می شود تنها خدیجه
بوی جدایی می دهد حال و هوایت
دیگر نمی آید صدای ربنایت
این لحظه های آخری باید برایت
روضه بخوانیم از غم آلاله هایت
تا چشم های تو شود دریا خدیجه
هر چند که دور و برت را ، غم گرفته
اِنسیَّةُ الْحورایِ تو، ماتم گرفته
قلبِ شریفِ حضرت خاتم گرفته
شکر خدا دورِ تو را مَحرَم گرفته
وای از غروب روز عاشورا، خدیجه
رضا باقریان
@marsiyeeh
👍1
#حضرت_خدیجه
باید از غصه یِ تو چشمِ فَلک تَر باشد
از خودت می گُذَری تا که پیمبر باشد
معنیِّ مادریِّ فاطمه یعنی قابی....
که طلا کوبیّ آن سورِه یِ کوثر باشد
شاهدِ معرفت وُعشق وُتلاشَت زهراست
اولین سینه زنِ داغِ تو حیدر باشد
مادر کُلِّ بنی هاشِمیون نَه...والله
مَنصبَت مادریَّ قلبِ مطهَّر باشد
دهـمِ ماهِ خدا می شود عاشورایی
گریه یِ روزِ دهم قَدرِ مُقَدّر باشد
رفتی اِی سنگ صبورِ حرم وُ جا دارد
حرمی از غمِ دوریَّ تو مضطر باشد
مجلسِ ختم تو را مادرِ سادات گرفت
شالِ ماتم به رویِ شانه یِ دلبر باشد
حسین ایمانی
@marsiyeeh
باید از غصه یِ تو چشمِ فَلک تَر باشد
از خودت می گُذَری تا که پیمبر باشد
معنیِّ مادریِّ فاطمه یعنی قابی....
که طلا کوبیّ آن سورِه یِ کوثر باشد
شاهدِ معرفت وُعشق وُتلاشَت زهراست
اولین سینه زنِ داغِ تو حیدر باشد
مادر کُلِّ بنی هاشِمیون نَه...والله
مَنصبَت مادریَّ قلبِ مطهَّر باشد
دهـمِ ماهِ خدا می شود عاشورایی
گریه یِ روزِ دهم قَدرِ مُقَدّر باشد
رفتی اِی سنگ صبورِ حرم وُ جا دارد
حرمی از غمِ دوریَّ تو مضطر باشد
مجلسِ ختم تو را مادرِ سادات گرفت
شالِ ماتم به رویِ شانه یِ دلبر باشد
حسین ایمانی
@marsiyeeh
#حضرت_خدیجه
تاریک تاریک است دنیا ،بی خدیجه
دلگیر دلگیرم خدایا ،بی خدیجه
سنگ صبورم را گرفت از من زمانه
من سوختم ، افتادم از پا ،بی خدیجه
هستم طبیب عالم و ماندم پس از این...
کی میشود دردم مداوا بی خدیجه
ابر بهارم ای خدا ،دیگر گرفته
ماتم همه دنیای من را بی خدیجه
من با علی و فاطمه هستیم دیگر
در این جهان تنهای تنها بی خدیجه
دختر همیشه تکیه گاهش هست مادر
زهرای من مانده است حالا، بی خدیجه
ای وای ازان روزی که در آتش بسوزد
بین و در و دیوار زهرا بی خدیجه
جان می رسد روی لب ریحانه ی من
از درد پهلو نیمه شبها بی خدیجه
وای از شبی که پیکر مجروح او را
شوید علی همراه اسما ،بی خدیجه
محمدحسین رحیمیان
@marsiyeeh
تاریک تاریک است دنیا ،بی خدیجه
دلگیر دلگیرم خدایا ،بی خدیجه
سنگ صبورم را گرفت از من زمانه
من سوختم ، افتادم از پا ،بی خدیجه
هستم طبیب عالم و ماندم پس از این...
کی میشود دردم مداوا بی خدیجه
ابر بهارم ای خدا ،دیگر گرفته
ماتم همه دنیای من را بی خدیجه
من با علی و فاطمه هستیم دیگر
در این جهان تنهای تنها بی خدیجه
دختر همیشه تکیه گاهش هست مادر
زهرای من مانده است حالا، بی خدیجه
ای وای ازان روزی که در آتش بسوزد
بین و در و دیوار زهرا بی خدیجه
جان می رسد روی لب ریحانه ی من
از درد پهلو نیمه شبها بی خدیجه
وای از شبی که پیکر مجروح او را
شوید علی همراه اسما ،بی خدیجه
محمدحسین رحیمیان
@marsiyeeh
👍2
#حضرت_خدیجه
در دورهای که شام جهالت سحر نداشت
خورشید آسمان رسالت قمر نداشت
تا که عروس آمنه باشد بهشت نیز
حوریه ای برای نبی زیر سر نداشت
ارض حجاز را همه گشتند و عاقبت
این خاک از خدیجه زنی خوب تر نداشت
وصل امین مکه عجب خوش تجارتیست
در سودش این معامله اصلا ضرر نداشت
سوگند میخورم که اگر ثروتش نبود
دین ذوالفقار داشت ولیکن سپر نداشت
خرج نبی شده همه دارایی اش ولی
شرمنده بود از اینکه چرا بیشتر نداشت
او شیعه ی علی شده قبل از غدیر خم
باری اگرچه پرده از این راز برنداشت
آری خدیجه آینهی ایستادگی ست
یعنی غبار طعنه به رویش اثر نداشت
او مادر تمامی اولاد فاطمه ست
ابتر کسی بود که بگوید پسر نداشت
او آنچنان ز رنگ تعلق گسسته بود
حتی برای خود کفنی در نظر نداشت
میلاد حسنی
@marsiyeeh
در دورهای که شام جهالت سحر نداشت
خورشید آسمان رسالت قمر نداشت
تا که عروس آمنه باشد بهشت نیز
حوریه ای برای نبی زیر سر نداشت
ارض حجاز را همه گشتند و عاقبت
این خاک از خدیجه زنی خوب تر نداشت
وصل امین مکه عجب خوش تجارتیست
در سودش این معامله اصلا ضرر نداشت
سوگند میخورم که اگر ثروتش نبود
دین ذوالفقار داشت ولیکن سپر نداشت
خرج نبی شده همه دارایی اش ولی
شرمنده بود از اینکه چرا بیشتر نداشت
او شیعه ی علی شده قبل از غدیر خم
باری اگرچه پرده از این راز برنداشت
آری خدیجه آینهی ایستادگی ست
یعنی غبار طعنه به رویش اثر نداشت
او مادر تمامی اولاد فاطمه ست
ابتر کسی بود که بگوید پسر نداشت
او آنچنان ز رنگ تعلق گسسته بود
حتی برای خود کفنی در نظر نداشت
میلاد حسنی
@marsiyeeh
👍1
#حضرت_خدیجه
دلش را بردهای هر وقت صحبت کردهای بانو!
محمد را چنین مست محبت کردهای بانو!
به محراب دو ابرویش تماشا کردهای حق را
میان معبد چشمش عبادت کردهای بانو!
تو پیش از وحی ایمان داشتی، اعجاز عشق اینست
نمازِ مِهر، بر مُهر نبوت کردهای بانو!
چه خوش فهمیدهای با باختن در عشق، باید برد
چه سودی در صفای این تجارت کردهای بانو!
تو امّالمومنینی، چون که جای کینه، مالت را
میان مومنین، با عشق قسمت کردهای بانو!
تمام هستیِ حق، کوثرش سهم تو شد، زیرا
تمام هستیت را نذر امت کردهای بانو!
علی بود و نبی بود و تو بودی اولِ این راه
تو با زهرات، با مولات، بیعت کردهای بانو!
رخ مرضیه را بوسیدی و روحالامین شد مست
چنین شیرین که کوثر را تلاوت کردهای بانو!
چه دُرّی در دل دلدادگی دیدی؟ که از دنیا
به یک پیراهن کهنه قناعت کردهای بانو!
چه اندوهی است در کوچت؟ که دیگر این محمد، آن
محمد نیست، از وقتی که رحلت کردهای بانو!
بدان دست کریمت دارم امّیدی که در محشر
ببینم شاعرت را هم شفاعت کردهای بانو!
قاسم صرافان
@marsiyeeh
دلش را بردهای هر وقت صحبت کردهای بانو!
محمد را چنین مست محبت کردهای بانو!
به محراب دو ابرویش تماشا کردهای حق را
میان معبد چشمش عبادت کردهای بانو!
تو پیش از وحی ایمان داشتی، اعجاز عشق اینست
نمازِ مِهر، بر مُهر نبوت کردهای بانو!
چه خوش فهمیدهای با باختن در عشق، باید برد
چه سودی در صفای این تجارت کردهای بانو!
تو امّالمومنینی، چون که جای کینه، مالت را
میان مومنین، با عشق قسمت کردهای بانو!
تمام هستیِ حق، کوثرش سهم تو شد، زیرا
تمام هستیت را نذر امت کردهای بانو!
علی بود و نبی بود و تو بودی اولِ این راه
تو با زهرات، با مولات، بیعت کردهای بانو!
رخ مرضیه را بوسیدی و روحالامین شد مست
چنین شیرین که کوثر را تلاوت کردهای بانو!
چه دُرّی در دل دلدادگی دیدی؟ که از دنیا
به یک پیراهن کهنه قناعت کردهای بانو!
چه اندوهی است در کوچت؟ که دیگر این محمد، آن
محمد نیست، از وقتی که رحلت کردهای بانو!
بدان دست کریمت دارم امّیدی که در محشر
ببینم شاعرت را هم شفاعت کردهای بانو!
قاسم صرافان
@marsiyeeh
#حضرت_خدیجه
والا مقام ! ای مادر زهرا خدیجه
مادربزرگ زینب کبری خدیجه
خرج خدا شد ثروتت یکجا خدیجه
کوری چشم شور بعضیها خدیجه
انگشتر عشق پیمبر را نگینی
الحق و الانصاف اُمّ المؤمنینی
هم گوهر نابی و هم گوهرشناسی
ای تاجر خوش ذوق ! پبغمبرشناسی
تنها نه در مکّه ، در عالم سرشناسی
از بیعتت پیداست که حیدر شناسی
عطر علی دارد سراپای وجودت
بانو! مِی کوثر گوارای وجودت
بوی نبوّت را که استشمام کردی
بهر رواج دین حق اقدام کردی
اسلام را با همتت اسلام کردی
کفّار را با ثروتت ناکام کردی
بوده اساس دین و آیین پیمبر
اخلاق او ، اموال تو ، شمشیر حیدر
عیسی غلام همسرت تا روز محشر
مریم کنیز دخترت تا روز محشر
عصمت نخی از معجرت تا روز محشر
باقی ست نسل کوثرت تا روز محشر
مِهرت برای آسمانها و زمین بس
داماد تو حیدر شده ، فخرت همین بس
ای طاهره ! بانوی باتقوای مکّه
سنگ صبور و حامی آقای مکّه
بی اعتنا به طعنه ی زنهای مکّه
ای کاش نیشابور بودی جای مکّه
شعب ابی طالب تو را از پا نینداخت
آزار اهل شرک از تو « شیرزن » ساخت
بانو سلامت میکنم از دور و نزدیک
پیش حبیب خود در این شبهای تاریک
راحت برو راحت بیا " اُمّ الصعالیک "
مکّه ندارد کوچههای تنگ و باریک
مکّه مدینه نیست آتش پا بگیرد
میخی درون سینه ی تو جا بگیرد
رفتی ندیدی رکن حیدر را شکستند
الواط های بی حیا در را شکستند
نامردها ، پهلوی کوثر را شکستند
قلب پر از مِهر پیمبر را شکستند
رفتی ندیدی باغ تو بی یاسمن شد
ای باکفن ! آخر حسینت بی کفن شد
محمد فردوسی
@marsiyeeh
والا مقام ! ای مادر زهرا خدیجه
مادربزرگ زینب کبری خدیجه
خرج خدا شد ثروتت یکجا خدیجه
کوری چشم شور بعضیها خدیجه
انگشتر عشق پیمبر را نگینی
الحق و الانصاف اُمّ المؤمنینی
هم گوهر نابی و هم گوهرشناسی
ای تاجر خوش ذوق ! پبغمبرشناسی
تنها نه در مکّه ، در عالم سرشناسی
از بیعتت پیداست که حیدر شناسی
عطر علی دارد سراپای وجودت
بانو! مِی کوثر گوارای وجودت
بوی نبوّت را که استشمام کردی
بهر رواج دین حق اقدام کردی
اسلام را با همتت اسلام کردی
کفّار را با ثروتت ناکام کردی
بوده اساس دین و آیین پیمبر
اخلاق او ، اموال تو ، شمشیر حیدر
عیسی غلام همسرت تا روز محشر
مریم کنیز دخترت تا روز محشر
عصمت نخی از معجرت تا روز محشر
باقی ست نسل کوثرت تا روز محشر
مِهرت برای آسمانها و زمین بس
داماد تو حیدر شده ، فخرت همین بس
ای طاهره ! بانوی باتقوای مکّه
سنگ صبور و حامی آقای مکّه
بی اعتنا به طعنه ی زنهای مکّه
ای کاش نیشابور بودی جای مکّه
شعب ابی طالب تو را از پا نینداخت
آزار اهل شرک از تو « شیرزن » ساخت
بانو سلامت میکنم از دور و نزدیک
پیش حبیب خود در این شبهای تاریک
راحت برو راحت بیا " اُمّ الصعالیک "
مکّه ندارد کوچههای تنگ و باریک
مکّه مدینه نیست آتش پا بگیرد
میخی درون سینه ی تو جا بگیرد
رفتی ندیدی رکن حیدر را شکستند
الواط های بی حیا در را شکستند
نامردها ، پهلوی کوثر را شکستند
قلب پر از مِهر پیمبر را شکستند
رفتی ندیدی باغ تو بی یاسمن شد
ای باکفن ! آخر حسینت بی کفن شد
محمد فردوسی
@marsiyeeh
❤1👍1
#حضرت_خدیجه
چشم حسودان کور باد و گوش شیطان کر
تنها تو اُم المومنینی نزد ما، مادر
بستی دهان هرزه ی یک مشت جاهل را
آن ها که می گفتند به خَتم الرُسُل: اَبتَر
السابقون السابقون تفسیر ایمانت
ای دامنت شان نزول سوره ی کوثر
از مال دنیا هیچ کس مانند تو نگذشت
ایمان که باشد بیشتر، دل هست دریا تر!
دست کدامین جاعِل تاریخ پیرت کرد
در صورتی که بوده ای هم سن پیغمبر؟
کُفو علی زهرا شد و کُفو محمد، تو
ای جان عالم به فدای مادر و دختر...
شایان مصلح
@marsiyeeh
چشم حسودان کور باد و گوش شیطان کر
تنها تو اُم المومنینی نزد ما، مادر
بستی دهان هرزه ی یک مشت جاهل را
آن ها که می گفتند به خَتم الرُسُل: اَبتَر
السابقون السابقون تفسیر ایمانت
ای دامنت شان نزول سوره ی کوثر
از مال دنیا هیچ کس مانند تو نگذشت
ایمان که باشد بیشتر، دل هست دریا تر!
دست کدامین جاعِل تاریخ پیرت کرد
در صورتی که بوده ای هم سن پیغمبر؟
کُفو علی زهرا شد و کُفو محمد، تو
ای جان عالم به فدای مادر و دختر...
شایان مصلح
@marsiyeeh
❤1
#حضرت_خدیجه
آنقدر بخشیدی که دستانت ،
بخشندگی را هم هوایی کرد
ثروت به پاهای تو افتاد و
از تو غرورش را گدایی کرد
من هم کنار آسمان بودم ،
وقتی نماز نور را خواندی
در روزهای غربت و سختی ،
مردانه پای عشق خود ماندی
بانو کسی دیگر نمیگوید :
مردانگی در سیرت زن نیست
مردانگی ها را نشان دادی ،
مردانگی تنها به گفتن نیست
فرمود پیغمبر به یارانش :
باید شبیه همسرم باشید
از او شنیدم توی جنت هم ،
قسمت شده تا مال هم باشید
تو همسرش بودی و می مانی ،
قدر تو بیش از دیگران باشد
اصلاً برای چون تویی بانو ،
باید کفن از آسمان باشد
با چشم خود دیدم برای او ،
سال عروجت سال غم ها شد
شکر خدا آن روزهای سخت ،
زهرای تو ام ابیها شد
تو مادر زهرا شدی پس دین
باید در اینجا نکته بین باشد
ننگ است در عالم زنی دیگر
غیراز تو ام المومنین باشد
یادت میاید گفت پیغمبر:
خورشید بر شب میشود غالب؟!
بانو منم همرزم دیروزت ،
یعنی علی ابن ابیطالب
امروز اینجا بر مزار تو ،
آورده ام زهرا و زینب را
زینب دوسالش هست و میداند ،
زن میتواند بشکند شب را...
محسن کاویانی
@marsiyeeh
آنقدر بخشیدی که دستانت ،
بخشندگی را هم هوایی کرد
ثروت به پاهای تو افتاد و
از تو غرورش را گدایی کرد
من هم کنار آسمان بودم ،
وقتی نماز نور را خواندی
در روزهای غربت و سختی ،
مردانه پای عشق خود ماندی
بانو کسی دیگر نمیگوید :
مردانگی در سیرت زن نیست
مردانگی ها را نشان دادی ،
مردانگی تنها به گفتن نیست
فرمود پیغمبر به یارانش :
باید شبیه همسرم باشید
از او شنیدم توی جنت هم ،
قسمت شده تا مال هم باشید
تو همسرش بودی و می مانی ،
قدر تو بیش از دیگران باشد
اصلاً برای چون تویی بانو ،
باید کفن از آسمان باشد
با چشم خود دیدم برای او ،
سال عروجت سال غم ها شد
شکر خدا آن روزهای سخت ،
زهرای تو ام ابیها شد
تو مادر زهرا شدی پس دین
باید در اینجا نکته بین باشد
ننگ است در عالم زنی دیگر
غیراز تو ام المومنین باشد
یادت میاید گفت پیغمبر:
خورشید بر شب میشود غالب؟!
بانو منم همرزم دیروزت ،
یعنی علی ابن ابیطالب
امروز اینجا بر مزار تو ،
آورده ام زهرا و زینب را
زینب دوسالش هست و میداند ،
زن میتواند بشکند شب را...
محسن کاویانی
@marsiyeeh
👍3