This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خوراندن مواد سمی به اسب تعزیه روز عاشورا؛ هیچ درنده خویی به بیرحمی اجماعت به ظاهر متدین عمدتا هوادار جمهوری اسلامی نیست، برای اینکه احساسات مردم ساده را بر انگیزند، چند دقیقه قبل از شروع عزاداری و تعزیه خیابانی در اوج حضور عوام به اسب بیچاره دارویی خورانده‌اند و او‌را مسموم میکنند که در زمان شور و هیجان عزاداران سم اثر کرده و اسب از شدت درد خود را به بلنده کرده و بر زمین بکوبد و بعد از چند لرزه مرگ و تمام.... و اما در این ماجرا وانمود میکنند اسب از شدت غم و اندوه مصائب واقعه کربلا دغ کرد و مرد، اینگونه نام‌هیأت خود را در شهر پرآوازه میکنند و نذورات بیشتری به جیب می‌زنند.
لنگرود
لنگرود
توی محرّم آشپز مجانی آشپزی میکنه
آبدارچی مجانی چایی میده
برق کار میاد برق رو مجانی ردیف میکنه
یکی یه گوشه‌ی خونه و زمینشو در اختیار اهالی میذاره
مسجد و حسینیه مجانی نظافت میشه
یکی وانتشو مجانی در اختیار مسجد و هیئت میذاره...
این وسط فقط و فقط مداح و روضه خونه که واسه امام حسین پولی میخونه، همونایی که میگن اجرتون رو از امام حسین بگیرین!
آبدارچی مجانی چایی میده
برق کار میاد برق رو مجانی ردیف میکنه
یکی یه گوشه‌ی خونه و زمینشو در اختیار اهالی میذاره
مسجد و حسینیه مجانی نظافت میشه
یکی وانتشو مجانی در اختیار مسجد و هیئت میذاره...
این وسط فقط و فقط مداح و روضه خونه که واسه امام حسین پولی میخونه، همونایی که میگن اجرتون رو از امام حسین بگیرین!
Forwarded from Kayhan.London.Channel کیهان لندن
یک اصلاح‌طلب سابق از ایران: شاهزاده رضا پهلوی؛ هم فرصت، هم امکان
(دیدگاه/ یک شهروند از ایران)
- من ساکن ایرانم و از دل اصلاح‌طلبی آمده‌ام؛ از میان نسلی که باور داشت می‌توان نظامی سر تا پا ساخته بر سرکوب، فساد و ایدئولوژی دینی را با صندوق رأی و آرمانگرایی آرام اصلاح کرد. ما رأی می‌دادیم، می‌نوشتیم، صبر می‌کردیم. اما دی ۱۳۹۶ برایم همان چیزی بود که دیگران شاید آن را «نقطه‌ی بی‌بازگشت» نامیدند.
- راه رسیدن من به شاهزاده رضا پهلوی، یک‌شبه نبود. در ابتدا، او برایم تنها نمادی تاریخی بود؛ وارث پادشاهی که سال‌ها در ذهن من تحقیر شده بود. اما وقتی به کارنامه اپوزیسیون جمهوری اسلامی نگاه کردم، وقتی دیدم هر یک از آنها یا خود در انقلاب ۵۷ نقش داشتند، یا هنوز درگیر نوستالژی ایدئولوژی‌های پوسیده چپ و دین سیاسی‌اند، ناگهان فهمیدم تنها کسی که از همان ابتدا راه خود را جدا کرده، شاهزاده رضا پهلوی‌بوده است.
- من در شاهزاده، نه فقط یک چهره‌ی سیاسی، بلکه نماد یک گذار سالم، تاریخی و ملی را یافتم. کسی که گذشته را می‌شناسد، آینده را می‌فهمد، و امروز را زندگی میکند. او از جنس تاریخ ایران است، اما با زبان جهان امروز سخن می‌گوید.
- من در مسیر فکری خود، از امید به اصلاحات، از ایمان به رأی، از اعتماد به چهره‌های میانه‌رو دروغگو، عبور کردم. نه از سر احساس، نه از سر عصبانیت، بلکه با مرور تاریخ، با اندیشیدن به واقعیت، و با مسئولیت در برابر آینده. داستان فکری من مسیر میلیون‌ها ایرانی است. شاهزاده رضا پهلوی برای من نه اسطوره است، نه ناجی. او رهبر یک ایده است؛ ایده‌ی بازگشت به عقلانیت ملی، ایده‌ی حاکمیت مردم، ایده‌ی وطنم، ایران.
https://kayhan.london/1404/04/16/381083/
(دیدگاه/ یک شهروند از ایران)
- من ساکن ایرانم و از دل اصلاح‌طلبی آمده‌ام؛ از میان نسلی که باور داشت می‌توان نظامی سر تا پا ساخته بر سرکوب، فساد و ایدئولوژی دینی را با صندوق رأی و آرمانگرایی آرام اصلاح کرد. ما رأی می‌دادیم، می‌نوشتیم، صبر می‌کردیم. اما دی ۱۳۹۶ برایم همان چیزی بود که دیگران شاید آن را «نقطه‌ی بی‌بازگشت» نامیدند.
- راه رسیدن من به شاهزاده رضا پهلوی، یک‌شبه نبود. در ابتدا، او برایم تنها نمادی تاریخی بود؛ وارث پادشاهی که سال‌ها در ذهن من تحقیر شده بود. اما وقتی به کارنامه اپوزیسیون جمهوری اسلامی نگاه کردم، وقتی دیدم هر یک از آنها یا خود در انقلاب ۵۷ نقش داشتند، یا هنوز درگیر نوستالژی ایدئولوژی‌های پوسیده چپ و دین سیاسی‌اند، ناگهان فهمیدم تنها کسی که از همان ابتدا راه خود را جدا کرده، شاهزاده رضا پهلوی‌بوده است.
- من در شاهزاده، نه فقط یک چهره‌ی سیاسی، بلکه نماد یک گذار سالم، تاریخی و ملی را یافتم. کسی که گذشته را می‌شناسد، آینده را می‌فهمد، و امروز را زندگی میکند. او از جنس تاریخ ایران است، اما با زبان جهان امروز سخن می‌گوید.
- من در مسیر فکری خود، از امید به اصلاحات، از ایمان به رأی، از اعتماد به چهره‌های میانه‌رو دروغگو، عبور کردم. نه از سر احساس، نه از سر عصبانیت، بلکه با مرور تاریخ، با اندیشیدن به واقعیت، و با مسئولیت در برابر آینده. داستان فکری من مسیر میلیون‌ها ایرانی است. شاهزاده رضا پهلوی برای من نه اسطوره است، نه ناجی. او رهبر یک ایده است؛ ایده‌ی بازگشت به عقلانیت ملی، ایده‌ی حاکمیت مردم، ایده‌ی وطنم، ایران.
https://kayhan.london/1404/04/16/381083/
kayhan.london
شاهزاده رضا پهلوی؛ هم فرصت، هم امکان
یک شهروند ایرانی- من ساکن ایرانم و از دل اصلاح‌طلبی آمده‌ام؛ از میان نسلی که باور داشت م
Forwarded from اسرائیل به فارسی
نخست وزیر نتانیاهو در واشنگتن پس از ورزش و قهوه، برای دیدار با پرزیدنت ترامپ آماده میشود.
پرستو فروهر رفته از صدراعظم آلمان شکایت کرده که چرا خوشحال بود که قاتل پدر و مادرش، همونایی که خانواده‌ش کاردآجین کردن دارند به دست اسرائیل کشته میشوند.
تعجب نکنید از کاری که پرستو فروهر مرتکب میشود. این‌ها مصداق بارز ۵۷ی هستند جنتی یا محسن رضایی که فرزندشان را به خاطر رژیم قربانی کردند، پرستو هم که پدر و مادرش قربانی دستگاه ترور رژیم شدند، ولی چون پدر و مادر ایشان مصدقی و پهلوی ستیز بودند، ذهن و مغز ایدئولوژی زده اش هر چیزی را استحاله میکند. ژست منتقد بعضی تنها حاصل نیازشان به ایدولوژی و ژست خر دانا گرفتن است.
تعجب نکنید از کاری که پرستو فروهر مرتکب میشود. این‌ها مصداق بارز ۵۷ی هستند جنتی یا محسن رضایی که فرزندشان را به خاطر رژیم قربانی کردند، پرستو هم که پدر و مادرش قربانی دستگاه ترور رژیم شدند، ولی چون پدر و مادر ایشان مصدقی و پهلوی ستیز بودند، ذهن و مغز ایدئولوژی زده اش هر چیزی را استحاله میکند. ژست منتقد بعضی تنها حاصل نیازشان به ایدولوژی و ژست خر دانا گرفتن است.
واقعی: جمعی از خانواده‌های قربانیان اعدام‌های ۶۷ بیانیه دادند و «تجاوز و حمله ددمنشانه اسرائیل و آمریکای جهان‌خوار به کشورمان» رو محکوم کردند!
قضاوت با خودتون
قبیله ۵۷ گوشت همو میخورن اما استخون هم رو دور نمیریزن.
قضاوت با خودتون
قبیله ۵۷ گوشت همو میخورن اما استخون هم رو دور نمیریزن.
Forwarded from گاراژ ــ مهدی تدینی
«کارگر و روشنفکر»
از افسانه‌های قدیمی جهان در عصر جدید اینه که تصور میشه روشنفکران چپ منافع کارگران رو نمایندگی میکنند.
روشنفکران چپ هیچ پیوند روشن و عینی با زندگی کارگران ندارند؛ برای روشنفکر چپ طبقۀ حقوق‌بگیر، کارگر و کارمند فقط سیاهی‌لشگر خوبیه، برای رسیدن به نوعی زیست آرمانی که از نظر روشنفکر چپ درسته. برای رسیدن به آرمان‌ها بالاخره به نیرویی نیازه؛ همون‌طور که برای حرکت هر لوکوموتیوی به سوختی نیازه.
لازم هم نیست راه دور برید. روشنفکر چپ امروزی در ایران هیچ حرف اصولی برای بهبود کیفیت زندگی کارگران نداره. آیا روشنفکر چپ امروزی حاضره دست از آرمان غرب‌ستیزی و کاپیتالیسم‌ستیزی‌ش به خاطر گل روی کارگران بگذره؟ حاضره بپذیره برای بهبود وضع کارگران لازمه ایران به شریک تجاری غرب بدل شه؟ حتی اگر کارگران بدترین شرایط رو پیدا کنند، هنوز روشنفکر چپ می‌خواد شعار غرب‌ستیزی‌ش رو بده، علیه آمریکا و بازار آزاد موضع‌گیری کنه ــ حالا اینکه همین حرف‌ها عملاً چه تأثیرات منفی و ویرانگری بر دستمزدهای واقعی کارگران و کیفیت زندگی‌شون داشته، دیگه اولویت فکری نیست. یعنی، روشنفکر چپ حاضر نیست به خاطر کارگر از آرمان‌های شکست‌خورده‌ش دست برداره.
در هر موضعی شما دست بذارید، منافع و حرف کارگر با منافع و حرف روشنفکر چپ فرق داره. الان روشنفکران چپ برای مهاجران افغانستانی، اعم از قانون و غیرقانونی، گریبان‌های جهان‌وطنانه چاک میکنند، حالا اگر بنشینید پای حرف خود کارگران و نمایندگان اصناف کارگری، میگن سرایداری در نیاوران و کار در مغازه‌های شمال شهر نصیب مهاجر افغانستانی شده و دستفروشی و کار در معدن نصیب کارگر ایرانی! بالاخره روشنفکر ایرانی مدافع منافع کارگر ایرانیه یا مدافع منافع کارگر افغانستانی؟
یه سری موارد دیگه از این تضادهای آرمانگرایانۀ روشنفکران و زندگی واقعی کارگران هم هست که اجازه بدید اشاره نکنم و خودتون کافی سر بلند کنید؛ با نگاهی به موضوع روز پیداش می‌کنید.
@Garajetadayoni | گاراژ
از افسانه‌های قدیمی جهان در عصر جدید اینه که تصور میشه روشنفکران چپ منافع کارگران رو نمایندگی میکنند.
روشنفکران چپ هیچ پیوند روشن و عینی با زندگی کارگران ندارند؛ برای روشنفکر چپ طبقۀ حقوق‌بگیر، کارگر و کارمند فقط سیاهی‌لشگر خوبیه، برای رسیدن به نوعی زیست آرمانی که از نظر روشنفکر چپ درسته. برای رسیدن به آرمان‌ها بالاخره به نیرویی نیازه؛ همون‌طور که برای حرکت هر لوکوموتیوی به سوختی نیازه.
لازم هم نیست راه دور برید. روشنفکر چپ امروزی در ایران هیچ حرف اصولی برای بهبود کیفیت زندگی کارگران نداره. آیا روشنفکر چپ امروزی حاضره دست از آرمان غرب‌ستیزی و کاپیتالیسم‌ستیزی‌ش به خاطر گل روی کارگران بگذره؟ حاضره بپذیره برای بهبود وضع کارگران لازمه ایران به شریک تجاری غرب بدل شه؟ حتی اگر کارگران بدترین شرایط رو پیدا کنند، هنوز روشنفکر چپ می‌خواد شعار غرب‌ستیزی‌ش رو بده، علیه آمریکا و بازار آزاد موضع‌گیری کنه ــ حالا اینکه همین حرف‌ها عملاً چه تأثیرات منفی و ویرانگری بر دستمزدهای واقعی کارگران و کیفیت زندگی‌شون داشته، دیگه اولویت فکری نیست. یعنی، روشنفکر چپ حاضر نیست به خاطر کارگر از آرمان‌های شکست‌خورده‌ش دست برداره.
در هر موضعی شما دست بذارید، منافع و حرف کارگر با منافع و حرف روشنفکر چپ فرق داره. الان روشنفکران چپ برای مهاجران افغانستانی، اعم از قانون و غیرقانونی، گریبان‌های جهان‌وطنانه چاک میکنند، حالا اگر بنشینید پای حرف خود کارگران و نمایندگان اصناف کارگری، میگن سرایداری در نیاوران و کار در مغازه‌های شمال شهر نصیب مهاجر افغانستانی شده و دستفروشی و کار در معدن نصیب کارگر ایرانی! بالاخره روشنفکر ایرانی مدافع منافع کارگر ایرانیه یا مدافع منافع کارگر افغانستانی؟
یه سری موارد دیگه از این تضادهای آرمانگرایانۀ روشنفکران و زندگی واقعی کارگران هم هست که اجازه بدید اشاره نکنم و خودتون کافی سر بلند کنید؛ با نگاهی به موضوع روز پیداش می‌کنید.
@Garajetadayoni | گاراژ
Forwarded from گاراژ ــ مهدی تدینی
انجمن مشروطه خواهان جنوب
«کارگر و روشنفکر» از افسانه‌های قدیمی جهان در عصر جدید اینه که تصور میشه روشنفکران چپ منافع کارگران رو نمایندگی میکنند. روشنفکران چپ هیچ پیوند روشن و عینی با زندگی کارگران ندارند؛ برای روشنفکر چپ طبقۀ حقوق‌بگیر، کارگر و کارمند فقط سیاهی‌لشگر خوبیه، برای…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from گاراژ ــ مهدی تدینی
انجمن مشروطه خواهان جنوب
شاهد از غیب رسید! اینو ندیده بودم 😁
بندی از بیانیه کانون نویسندگان:
کانون نویسندگان ایران بر مبنای روح کلی منشور و اساسنامه خود از حق امنیت، سرپناه و زندگی انسانی برای همگان بی‌‌هیچ قید و شرط حمایت میکند و رفتارهای نژادپرستانه و شوونیستی را خواه از سوی حکومت و خواه از سوی گروه‌های دست‌راستی افراطی محکوم میکند و خواهان توقف این چرخه‌ی ستم و نامردمی است که به‌راستی در حکم وهن به حیثیت انسان مترقی است.
کانون نویسندگان ایران بر مبنای روح کلی منشور و اساسنامه خود از حق امنیت، سرپناه و زندگی انسانی برای همگان بی‌‌هیچ قید و شرط حمایت میکند و رفتارهای نژادپرستانه و شوونیستی را خواه از سوی حکومت و خواه از سوی گروه‌های دست‌راستی افراطی محکوم میکند و خواهان توقف این چرخه‌ی ستم و نامردمی است که به‌راستی در حکم وهن به حیثیت انسان مترقی است.
Forwarded from گاراژ ــ مهدی تدینی
انجمن مشروطه خواهان جنوب
بندی از بیانیه کانون نویسندگان: کانون نویسندگان ایران بر مبنای روح کلی منشور و اساسنامه خود از حق امنیت، سرپناه و زندگی انسانی برای همگان بی‌‌هیچ قید و شرط حمایت میکند و رفتارهای نژادپرستانه و شوونیستی را خواه از سوی حکومت و خواه از سوی گروه‌های دست‌راستی…
طلب کانون نویسندگان با ملت ایران صاف نمی‌شه. اون موقع که با پاسپورت ایرانی می‌شد بدون ویزا به همۀ کشورها رفت، اینا ناراضی بودند چرا هر روز مهمونیه، الان هم که ایرانی‌ها مثل پیچ در یک زندگی رو به فنا فرو رفتند و نه راه پس دارند و نه راه پیش و برای یه ویزای ساده باید کلی علافی بکشند و تحقیر بشن، باز طلب‌های آرمانگرایانۀ کانون نویسندگان رو مردم ایران باید پرداخت کنند. خداوند ایران رو از دروغ و خشکسالی و روشنفکر چپ در امان نگه دارد ــ بدبختی در امان هم نگه نداشت!
Forwarded from اسرائیل به فارسی
مگر همه مثل بسیجی‌های طرفدار جمهوری اسلامی هستند که بتوانید آنها را فریب دهید...
Forwarded from اسرائیل به فارسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دم خروس را؟
مسعود پزشکیان، تیر ۱۴۰۴:
شعار مرگ بر آمریکا به هیچ‌وجه به معنای مرگ بر مقامات آمریکا نیست
علی خامنه‌ای، بهمن ۱۳۹۷:
شعار مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر ترامپ. یعنی مرگ بر سردمداران. مرگ بر شما گروهی که دارید اداره می‌کنید کشورتان را. حالا در این دوره شما هستید، در دوره دیگر هم دیگران
شعار مرگ بر آمریکا به هیچ‌وجه به معنای مرگ بر مقامات آمریکا نیست
علی خامنه‌ای، بهمن ۱۳۹۷:
شعار مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر ترامپ. یعنی مرگ بر سردمداران. مرگ بر شما گروهی که دارید اداره می‌کنید کشورتان را. حالا در این دوره شما هستید، در دوره دیگر هم دیگران