Telegram Web
To Leave
ShamRain
«می‌دانم چرا هیچ‌گاه یادِ من نیستی. من زخمی بر روحت به‌ یادگار نگذاشتم که با هر تلنگری یادِ من بیفتی، انسان‌ به زخم‌ها بیشتر می‌اندیشد تا مرهم‌ها.»

• ایوان کلیما، روحِ پراگ ۱۹۹۴

http://Telegram.me/masoudriyahii
مکبث / ویلیام شکسپیر / پرده‌ی چهارم / مجلس سوم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مسعود_ریاحی: جامعه برای حفظ نظم مطلوبش، نیاز دارد تا آنانی را که مطابق نظمش نیستند، مجنون و بزهکار و بیمار و... بنامد و آنها را در جایی پنهان کند، در تيمارستان و زندان‌ و...
آدمی نیز نیاز دارد تا برای حفظ تصویر مطلوب از خودش، تمایلات و آرزوهای خوداگاه و ناخودآگاهی را پنهان کند، میل های نامطلوبش را به دیگری نسبت دهد تا خود را تمیز و پاکیزه بنامد.

تونی مونتانا، شخصیت فیلم صورت زخمی، از کوبا به آمریکا میگریزد تا شاید زندگی روی بهترش را نشانش دهد.
او چون شهروند درجه پایینی است، آرام آرام تبدیل به گانگستر و ماشین کشتار می‌شود؛ سیاست‌مداران و سرمایه‌داران، برای کشتن کسی که فساد سیستماتیک شان را افشا می‌کرد، به تونی روی می آورند.
تونی گانگستری است که قرارست به پنهان ماندن کثافت و رذالت چهره آنها، کمک کند. آنها آدم‌کشی را به مهاجران برون سپاری می‌کنند تا پای خودشان کمتر گیر باشد.
همین است که اینجا، رو به ثروتمندان حاضر در رستوران، می‌گوید: شما خوب نیستید، فقط بلدید چطور پنهان کنید.
تونی، صادق و کله خر است؛ شروری معصوم، تیزهوشی احمق که راست می‌گوید، حتی وقتی دروغ می‌گوید.
http://Telegram.me/masoudriyahii
خواست، نفی مرگ است.

http://Telegram.me/masoudriyahii
یک تَنِ شگفت مرا هزاران تن می‌ارزد.

هراکلیتوس

http://Telegram.me/masoudriyahii
کارگاه نویسندگی(آنلاین، نهمین دوره)
با تاکید بر«تجربه زیسته» و «نسبت نوشتن با دستگاه روان»

زمستان ۱۴۰۳

سطح‌ها :

ترم ١:
شرکت در این ترم، پیشنیاز نویسندگی لازم ندارد.

در این دوره علاوه بر طرح مباحث مبانی و عناصر دراماتیک داستان، تلاش خواهد شد تا هنرجو با توجه به«تجربه زیسته‌» خودش، توان و امکان اندیشیدن و نوشتن را پیدا کند. مباحث و تمرین‌های کارگاه پیوند مستقیمی با مباحث روانشناختی خواهد داشت. برای فهم و توضیح نحوه‌ کار«روان» و تجارب گذشته و اکنون از رویکردهایی چون روانکاوی و مایندفولنس(Mindfulness)یاری خواهیم گرفت.

ترم ٢:
این ترم مناسب کسانی‌است که سابقه نوشتن دارند(دو نمونه اثر داستانی جهت بررسی ارسال کنید)

طول دوره: ١٠جلسه، ٢ساعته؛ هفته‌ای ١جلسه

برای ثبت‌نام یا کسب اطلاعات به این شماره در واتس‌اپ ‌پیام دهید(فایل صوتی توضیحات تکمیلی برایتان ارسال می‌شود)

٠٩٩٢‌٣٢۴٢٢٨٢

یا تلگرام :
@kargahnevisandegi

جلسات در«googlemeet» برگزار خواهند شد

ساعت و روز با توافق اعضاست ولی روزهای پیشنهادی این‌هاست:


شنبه و یکشنبه و دوشنبه

15-17
16-18
20-22

شروع: ۱ دی ماه، ۱۴۰۳

http://Telegram.me/masoudriyahii
در آغوشم بگیر و نجاتم بده، قاتلی به دنبال من است که گاه به گاه در آینه‌ می‌بینمش.


نقاشی از فرانسیس بیکن
http://Telegram.me/masoudriyahii
Sobh Ast Saghia
Shajarian
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن

[حافظ؛ غزلیات]

صبح است ساقیا
محمدرضا شجریان
http://Telegram.me/masoudriyahii
«ویرژیل گفت: در آن‌جا هر کس عزیزترین کَسان خود را می‌دَرَد، و این آغاز دوزخ است.»

• دانته، کمدی الهی
http://Telegram.me/masoudriyahii
St. Matthew Passion, BWV 244 / Part Two : J.S. Bach: St. Matthew…
Marie-Claude Chappuis & Gewandhausorchester & Riccardo Chailly
قطعه‌ی ۳۹ پاسیون متی، یوهان سباستین باخ

عیسی پیش از به صلیب کشیده شدن به پطرس گفته بود که پیش از آنکه خروس دوبار بانگ دهد، تو مرا سه‌بار انکار و نفی خواهی کرد! پطرس که در جواب گفته حتا اگر بمیرم چنین نمی‌شود، این کار را کرد! آن‌چه باخ در این قطعه می‌گوید از زبان پطرس است، پس از آن‌که عیسی را انکار کرد! اکنون پطرس در دیالوگی خیالی از زبان باخ خدایش را باز می‌ستاید که اورا ببخشد!
این قطعه از پاسیون، یکی از مهم‌ترین قطعاتِ باخ است!

http://Telegram.me/masoudriyahii
از پروست، در جستجوی زمان از دست رفته، کتاب عشق، ص 295
http://Telegram.me/masoudriyahii
Audio
At My Mother's
Warsaw Village Band

دریغا! سرزمین نگون‌بخت که از به یاد آوردن خود بیمناک است.

[شکسپیر - مکبث - ترجمه از داریوش آشوری]
http://Telegram.me/masoudriyahii
J.S. Bach Harpsichord Concerto in F major BWV 1057
آنچه از دست رفته از ما نمی‌خواهد به یادش آوریم و برآورده‌اش سازیم. می‌خواهد ازیادرفته یا ازدست‌رفته بماند و بنابراین، درست به همین دلیل، ازیادنرفتنی بماند.

— جورجو آگامبن، حرمت‌شکنی‌ها، ترجمۀ صالح نجفی و مراد فرهادپور

J.S.Bach
Harpsichord Concerto in F major BWV 1057
II: Andante
#bach #باخ

http://Telegram.me/masoudriyahii
Sonata in F minor, K.466
Domenico Scarlatti (Fazıl Say)
از آنجا که عادت همه‌چیز را سست می‌کند، آنچه ما را بهتر به یاد کسی می‌اندازد درست همانی است که از یاد برده بودیم (چون بی‌اهمیت بوده است و در نتیجه گذاشته‌ایم که همۀ نیرویش را حفظ کند). از همین روست که بهترین بخش یاد ما در بیرون از ماست، در نسیمی بارانی، در بوی نای اتاقی یا بوی آتشی تازه‌افروخته، در هرآنچه آن بخشی از خویشتن را در آن بازمی‌یابیم که هوش، چون به کاریش نمی‌آمد، نادیده گرفته بود؛ واپسین گنجینۀ گذشته، بهترین، همانی که وقتی چشمۀ همۀ اشک‌هایت خشکیده می‌نماید، باز می‌تواند تو را بگریاند. بیرون از ما؟ به بیان بهتر در درون ما، اما از چشممان پنهان، در پردۀ فراموشیی بیش و کم دیرپاییده. تنها به یاری همین فراموشی است که گهگاه می‌توانیم آنی را که زمانی بودیم بازیابیم، در برابر چیزها همانی بشویم که در گذشته بودیم و دوباره رنج بکشیم، چون دیگر نه خودمان که آن آدم گذشته‌هاییم...

— مارسل پروست. در جستجوی زمان ازدست‌رفته. در سایۀ دوشیزگان شکوفا. ترجمۀ مهدی سحابی


Domenico Scarlatti
Sonata in F minor
K.466
1756
Performed by Fazıl Say (2022)

http://Telegram.me/masoudriyahii
Babe, I'm Gonna Leave You
Joan Baez
‏«بسیار در تنگی هستم! نگذار به دست انسان بیفتم.»

• اوّل تواریخ (۱۳:۲۱)
http://Telegram.me/masoudriyahii
صدای مجلس زار، میدان بابا غلام، روستای سلخ قشم.

آذر ۱۴۰۳
http://Telegram.me/masoudriyahii
صدای یک عروسی در بندر چارَک هرمزگان.
رامشگران سیاه‌پوست چارکی در حال اجرای نواهای نی‌انبان (همبون) خاص این منطقه.

دی ماه ۱۴۰۳
http://Telegram.me/masoudriyahii
راجع به گریه کردنت بگو. چرا این حالت به تو دست می‌دهد، هیچ دلیلی ندارد؟ پشت میزت نشسته‌ای، ناگهان اشک‌هایت سرازیر می‌شود؟ بله عزیز دلم، در چنین موقعی باید بلافاصله به رختخواب بروی… من، به‌خصوص از اشک خیلی وحشت دارم، نمی‌توانم با صدایِ بلند گریه کنم. اشک دیگران برای من پدیده‌ای غریب و غیرقابل درک است. در طول سال‌های متمادی فقط یک‌بار با صدای بلند گریه کرده‌ام، و آن هم دو سه ماه قبل بود که دو بار پشت سر هم به معنی واقعی توی صندلی دسته دارم شدیداً می‌لرزیدم؛ می‌ترسیدم صدای هق‌هق مهار نشدنی گریه‌ام پدر و مادرم را در اتاق مجاور بیدار کند.


نامه به فلیسه
فرانتس کافکا
http://Telegram.me/masoudriyahii
Almost Blue
Chet Baker
- خشمگین به نظر می‌آیید! از این می‌ترسید که دیگر شما را دوست نداشته باشم؟

- بفکر شما نیستم. از خودم می‌ترسم که کسی را دیگر دوست نداشته باشم.

تسخیرشدگان، داستایوسکی
http://Telegram.me/masoudriyahii
2025/02/18 05:15:33
Back to Top
HTML Embed Code: