💢داغ رودِ از دست رفته بر سینه اصفهان
🖋 مهرناز شهباز
از دست دادن زیستپذیری شهری که بر بالین زایندهرود بالنده و پرورانده شده، بیشک آینده دهشتناکی خواهد بود؛ خشکی این رودخانه بر اثر مدیریت نادرست، سلیقهای و جزیرهای منابع آب و از سویی توسعه بیمحابای صنعت و کشاورزی چه در بالادست و چه در پاییندستِ رود، چنین بلایی را بر سر اصفهان آورده است.
فرونشست با خشکی زایندهرود و برداشت بیرویه از اندوختههای آبی بر اصفهان چیره شده و چون خوره، جان زمین را از درون تهی میکند تا آنجا که قدرت زایش را از آن بگیرد و مرگ را بر آن مستولی کند؛ بی شک اما پیش از آنکه دشت اصفهان آخرین تهماندههای آبیاش را خرج کند و آخرین نفسهایش را بکشد، همه شواهد زیستی و تاریخی آن دچار اضمحلال و فرسایش خواهند شد.
زایندهرود در طول قرنهای گذشته آبشخور زایش و آبادانیِ اصفهان بوده و به همین سبب چنین نگین خوشتراشی بر سَرانگشتری فلات مرکزی ایران نشسته است؛ آنچه از نبوغ، جمال و کمال معماری یا تکامل هنرهای گوناگون و زایش مکتبهای هنری در طول ادوار تاریخی گذشته در این خطه شکل گرفته همگی به نوعی وامدار و مدیون چنین رود عزیزی بوده که حالا از دست رفته است.
داغ خشکی چنین رودی بر سینه اصفهان، چنان سنگین و گزاف بوده که گوشه گوشه شهر انباشته از زخمهایی است که در هجران و فقدان زایندهرود بر سیمای آن نشسته؛ بیشتر از همه اما این غم بر دوش کهن زادبومهای اصفهان سنگینی میکند؛ یادگارانی چون میدان نقش جهان، مسجد جامع عباسی، مسجد جامع عتیق و از همه بیشتر بر شانه پلها، این راویان و شاهدان روزهای پرتلاطم زایندهرود که پیکرشان آکنده از ترکهای فرونشست است.
پناه بردن روزافزون اصفهان با ۲ میلیون نفر جمعیت به ذخایر آبی زمین در حالی که خبری از پایداری جریان زایندهرود برای جبران این برداشتها نیست، زوال این شهر کهن را رقم میزند اما هرآنچه که بوده و اصفهان پیش از این، هر راهی را که در توسعه انتخاب کرده، حالا بر لبه پرتگاه فرونشست نشسته و در حال از دست دادن همه دار و ندارش است.
این در حالی است که این خطه در ۴۰ سال گذشته در خط مقدم جبهه تولید کشور و البته با بهای سنگینِ از دست دادن شاخصههای زیستی، هویتی و تاریخی قرار داشته و همیشه پذیرای جمعیتی بوده که به هوای آب و نان در آن منزل کردهاند، قطعا برای هر ایرانی این موضوع نمیتواند قابل پذیرش باشد که اصفهانِ اسیر فرونشست، راه نیستی را در حسرت رودی که همواره زندگیبخش بوده است، بپیماید.
زمان برای اصفهان در حال از دست رفتن است و مسوولان باید بدانند فرصت چندانی برای جبران آنچه بر سر این دیار به هر دلیل آمده وجود ندارد؛ تنها راه چاره برای شرایط بحرانی فرونشست اصفهان که به تعبیر کارشناسان با هیچ شهری در ایران قابل قیاس نیست، زنده شدن رود عزیز ایران، زایندهرود است تا امید به زندگی در رگهای شهر جاری شود؛ مسألهای که در کنار ممانعت از توسعههای بیشتر صنعت و کشاورزی از سراب تا پایاب بهطور حتم نیازمند تجدید منابع آبی این حوضه آبریز است.
اگر اصفهان تاوان به گُرده کشیدن مسیر توسعه ایران را با صدرنشینی بر سکوی آلودهترین کلانشهرها و پرخطرترین شهر این کشور به لحاظ فرونشستی پس میدهد، حالا کنشگران و دغدغهمندان میراث فرهنگی و محیط زیست خواهان پیگیری مجدانه دولت چهاردهم با وفاق و همدلی وزارت نیرو، سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت میراث فرهنگی هستند تا در قامت یک پیکرِ واحد برای ایران، عزمی راسخ برای احیای زایندهرود و کنترل زخمهای فرونشست اصفهان، ایجاد شود و نتیجهبخش باشد.
📌ادامه این یادداشت را که امروز در ایرنا منتشر شده است، در لینک زیر بخوانید:
http://www.irna.ir/xjSFPc
@mehrnaz_shahbaz
🖋 مهرناز شهباز
از دست دادن زیستپذیری شهری که بر بالین زایندهرود بالنده و پرورانده شده، بیشک آینده دهشتناکی خواهد بود؛ خشکی این رودخانه بر اثر مدیریت نادرست، سلیقهای و جزیرهای منابع آب و از سویی توسعه بیمحابای صنعت و کشاورزی چه در بالادست و چه در پاییندستِ رود، چنین بلایی را بر سر اصفهان آورده است.
فرونشست با خشکی زایندهرود و برداشت بیرویه از اندوختههای آبی بر اصفهان چیره شده و چون خوره، جان زمین را از درون تهی میکند تا آنجا که قدرت زایش را از آن بگیرد و مرگ را بر آن مستولی کند؛ بی شک اما پیش از آنکه دشت اصفهان آخرین تهماندههای آبیاش را خرج کند و آخرین نفسهایش را بکشد، همه شواهد زیستی و تاریخی آن دچار اضمحلال و فرسایش خواهند شد.
زایندهرود در طول قرنهای گذشته آبشخور زایش و آبادانیِ اصفهان بوده و به همین سبب چنین نگین خوشتراشی بر سَرانگشتری فلات مرکزی ایران نشسته است؛ آنچه از نبوغ، جمال و کمال معماری یا تکامل هنرهای گوناگون و زایش مکتبهای هنری در طول ادوار تاریخی گذشته در این خطه شکل گرفته همگی به نوعی وامدار و مدیون چنین رود عزیزی بوده که حالا از دست رفته است.
داغ خشکی چنین رودی بر سینه اصفهان، چنان سنگین و گزاف بوده که گوشه گوشه شهر انباشته از زخمهایی است که در هجران و فقدان زایندهرود بر سیمای آن نشسته؛ بیشتر از همه اما این غم بر دوش کهن زادبومهای اصفهان سنگینی میکند؛ یادگارانی چون میدان نقش جهان، مسجد جامع عباسی، مسجد جامع عتیق و از همه بیشتر بر شانه پلها، این راویان و شاهدان روزهای پرتلاطم زایندهرود که پیکرشان آکنده از ترکهای فرونشست است.
پناه بردن روزافزون اصفهان با ۲ میلیون نفر جمعیت به ذخایر آبی زمین در حالی که خبری از پایداری جریان زایندهرود برای جبران این برداشتها نیست، زوال این شهر کهن را رقم میزند اما هرآنچه که بوده و اصفهان پیش از این، هر راهی را که در توسعه انتخاب کرده، حالا بر لبه پرتگاه فرونشست نشسته و در حال از دست دادن همه دار و ندارش است.
این در حالی است که این خطه در ۴۰ سال گذشته در خط مقدم جبهه تولید کشور و البته با بهای سنگینِ از دست دادن شاخصههای زیستی، هویتی و تاریخی قرار داشته و همیشه پذیرای جمعیتی بوده که به هوای آب و نان در آن منزل کردهاند، قطعا برای هر ایرانی این موضوع نمیتواند قابل پذیرش باشد که اصفهانِ اسیر فرونشست، راه نیستی را در حسرت رودی که همواره زندگیبخش بوده است، بپیماید.
زمان برای اصفهان در حال از دست رفتن است و مسوولان باید بدانند فرصت چندانی برای جبران آنچه بر سر این دیار به هر دلیل آمده وجود ندارد؛ تنها راه چاره برای شرایط بحرانی فرونشست اصفهان که به تعبیر کارشناسان با هیچ شهری در ایران قابل قیاس نیست، زنده شدن رود عزیز ایران، زایندهرود است تا امید به زندگی در رگهای شهر جاری شود؛ مسألهای که در کنار ممانعت از توسعههای بیشتر صنعت و کشاورزی از سراب تا پایاب بهطور حتم نیازمند تجدید منابع آبی این حوضه آبریز است.
اگر اصفهان تاوان به گُرده کشیدن مسیر توسعه ایران را با صدرنشینی بر سکوی آلودهترین کلانشهرها و پرخطرترین شهر این کشور به لحاظ فرونشستی پس میدهد، حالا کنشگران و دغدغهمندان میراث فرهنگی و محیط زیست خواهان پیگیری مجدانه دولت چهاردهم با وفاق و همدلی وزارت نیرو، سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت میراث فرهنگی هستند تا در قامت یک پیکرِ واحد برای ایران، عزمی راسخ برای احیای زایندهرود و کنترل زخمهای فرونشست اصفهان، ایجاد شود و نتیجهبخش باشد.
📌ادامه این یادداشت را که امروز در ایرنا منتشر شده است، در لینک زیر بخوانید:
http://www.irna.ir/xjSFPc
@mehrnaz_shahbaz
💢آفت بیتوجهی و مدیریت چندگانه در بناهای تاریخی مذهبی اصفهان
🖋مهرناز شهباز
مدیریت چندگانه در بناهای تاریخی مذهبی اصفهان سالهاست که آفت این یادمانها شده آنچنان که شانه خالی کردن نهادهای ذی مدخل از زیر بار مسوولیت نگهداری بایسته منجر به نوعی بیتوجهی در حراست از آنها شده است. علاوه بر این نیز مرمتهای غیر اصولی و سطحی در این بناها خود رنجی مضاعف بر رنجهای بی شمار آنها محسوب میشود.
مسجدها و امامزادههای تاریخی جزو بناهای تاریخی مذهبی به شمار میروند که با وجود دخیل بودن چندین نهاد از جمله اداره اوقاف و امور خیریه، هیات امنا و اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در آنها، از نبود مدیریت یکپارچه و بایسته و در شان یک بنای مذهبی تاریخی رنج میبرند.
واضحترین و شاخصترین نمونه این بناها در اصفهان که بیشتر از همه در صدر اخبار رسانه ها قرار گرفت، مسجد سید اصفهان است، مسجدی تاریخی متعلق به دوره قاجار که با وجود مدیریت اداره اوقاف و امور خیریه، مرکز رسیدگی به امور مساجد ، ۲ هیات امنا و حتی دخیل بودن نهاد میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی تا فروپاشیِ حجم زیادی از تزیینات کاشی و چوبی پیش رفته است.
مسجد سلجوقی برسیان نیز یکی دیگر از بناهای مذهبی تاریخی در ۴۳ کیلومتری شرق اصفهان است که سالها بر اثر بیتوجهی و نداشتن کاربری، رنگ فراموشی میخورد این در حالی است که ۱۵ سال پیش مسجد جدیدی در جوار آن بنا و این مسجد کهنسال بیشتر از پیش دچار فراموشی و مهجوری شد.
امامزاده درب امام باز نمونه دیگر از شمار بناهای تاریخی مذهبی اصفهان است که در سالهای گذشته بدلیل مرمتهای غیر اصولی، بهره برداری های نادرست مثل ایجاد آشپزخانه در بخشهای مشتمل بر فضاهای تاریخی با تزیینات مقرنس و همچنین بیتوجهی در نگهداری و نبود اقدامات حفاظتی بهنگام، دچار آسیبهای بسیاری شده است.
دستکم ۶ امامزاده در شهر اصفهان دارای بنای تاریخی هستند و همه آنها مثل امام زاده درب امام به نوعی بدلیل نبود مدیریت یکپارچه و مناسب، در نگهداری و حفاظتِ درخور بنای تاریخی دچار نقصان هستند.
مسجد جامع عتیق، مسجد جامع عباسی ، مسجد حکیم، مسجد رحیم خان و مسجد رکن الملک از جمله بناهای تاریخی مذهبی در اصفهان هستند که گاه و بی گاه با مرمت های غیراصولی، بهرهبرداری های خارج از توان ظرفیت یک بنای مسن و یا نبود بیتوجهی به ضوابط حفاظت و نگهداری از آثار تاریخی، دچار آسیب میشوند.
گره همه این مشکلاتِ بناهای مذهبی تاریخی در نبود شورایی عملگرا و منسجم بین نهادهای مرتبط چون ادارکل اوقاف، میراث فرهنگی، هیات امناها و مرکز امور رسیدگی به امور مساجد است؛ شورایی که میتواند در بزنگاههای تصمیمگیری و برگزاری مراسم گوناگون، اقدامات تعمیری و مرمتی با احترام به یک چهارچوب ضابطه مند و قانون مدار، هم کاربری مذهبی را حفظ و هم بنای تاریخی را نگهداری کند.
بدون شک کاربری بناهای مذهبی تاریخی و ادامه پویایی و فعالیت آنها ضمانت بهتری برای پایداری آنهاست چراکه دراین صورت بیم متروکی و رهاشدگی آنها کمتر است؛ از همین روست که برخی مساجد کهن اصفهان چون مسجد برسیان از همین منظر دچار فراموشی و آسیب است.
در نقطه مقابل اما مسجدهایی چون ازیران یا جامع دشتی به جهت برقراری نماز و تداوم کاربری شرایط بهتری دارند چراکه با دارا بودن کاربری، از متروکی و فراموشی در امان هستند و بیشتر مورد مرمت و تعمیرهای دورهای قرار میگیرند.
مسجد ازیران مربوط به دوره ایلخانان و در روستایی به همین نام در در سی کیلومتری شرق اصفهان قرار دارد و مسجد جامع دشتی نیز برجای مانده از دوران ایلخانی و در روستای دشتی از توابع بخش مرکزی شهرستان اصفهان واقع شده است.
رویه بازگشت مساجد تاریخی در چرخه کاربری خود و البته با حفظ چهارچوبهای حفاظت و نگهداری از آثار میراث فرهنگی در سایه همکاری و تعامل سازمان اوقاف و امور خیریه، وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و ستاد پشتیبانی و هماهنگی امور مساجد می تواند راه نجات آنها باشد.
📌ادامه این گزارش را در لینک زیر بخوانید:
www.irna.ir/xjSMDq
@mehrnaz_shahbaz
🖋مهرناز شهباز
مدیریت چندگانه در بناهای تاریخی مذهبی اصفهان سالهاست که آفت این یادمانها شده آنچنان که شانه خالی کردن نهادهای ذی مدخل از زیر بار مسوولیت نگهداری بایسته منجر به نوعی بیتوجهی در حراست از آنها شده است. علاوه بر این نیز مرمتهای غیر اصولی و سطحی در این بناها خود رنجی مضاعف بر رنجهای بی شمار آنها محسوب میشود.
مسجدها و امامزادههای تاریخی جزو بناهای تاریخی مذهبی به شمار میروند که با وجود دخیل بودن چندین نهاد از جمله اداره اوقاف و امور خیریه، هیات امنا و اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در آنها، از نبود مدیریت یکپارچه و بایسته و در شان یک بنای مذهبی تاریخی رنج میبرند.
واضحترین و شاخصترین نمونه این بناها در اصفهان که بیشتر از همه در صدر اخبار رسانه ها قرار گرفت، مسجد سید اصفهان است، مسجدی تاریخی متعلق به دوره قاجار که با وجود مدیریت اداره اوقاف و امور خیریه، مرکز رسیدگی به امور مساجد ، ۲ هیات امنا و حتی دخیل بودن نهاد میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی تا فروپاشیِ حجم زیادی از تزیینات کاشی و چوبی پیش رفته است.
مسجد سلجوقی برسیان نیز یکی دیگر از بناهای مذهبی تاریخی در ۴۳ کیلومتری شرق اصفهان است که سالها بر اثر بیتوجهی و نداشتن کاربری، رنگ فراموشی میخورد این در حالی است که ۱۵ سال پیش مسجد جدیدی در جوار آن بنا و این مسجد کهنسال بیشتر از پیش دچار فراموشی و مهجوری شد.
امامزاده درب امام باز نمونه دیگر از شمار بناهای تاریخی مذهبی اصفهان است که در سالهای گذشته بدلیل مرمتهای غیر اصولی، بهره برداری های نادرست مثل ایجاد آشپزخانه در بخشهای مشتمل بر فضاهای تاریخی با تزیینات مقرنس و همچنین بیتوجهی در نگهداری و نبود اقدامات حفاظتی بهنگام، دچار آسیبهای بسیاری شده است.
دستکم ۶ امامزاده در شهر اصفهان دارای بنای تاریخی هستند و همه آنها مثل امام زاده درب امام به نوعی بدلیل نبود مدیریت یکپارچه و مناسب، در نگهداری و حفاظتِ درخور بنای تاریخی دچار نقصان هستند.
مسجد جامع عتیق، مسجد جامع عباسی ، مسجد حکیم، مسجد رحیم خان و مسجد رکن الملک از جمله بناهای تاریخی مذهبی در اصفهان هستند که گاه و بی گاه با مرمت های غیراصولی، بهرهبرداری های خارج از توان ظرفیت یک بنای مسن و یا نبود بیتوجهی به ضوابط حفاظت و نگهداری از آثار تاریخی، دچار آسیب میشوند.
گره همه این مشکلاتِ بناهای مذهبی تاریخی در نبود شورایی عملگرا و منسجم بین نهادهای مرتبط چون ادارکل اوقاف، میراث فرهنگی، هیات امناها و مرکز امور رسیدگی به امور مساجد است؛ شورایی که میتواند در بزنگاههای تصمیمگیری و برگزاری مراسم گوناگون، اقدامات تعمیری و مرمتی با احترام به یک چهارچوب ضابطه مند و قانون مدار، هم کاربری مذهبی را حفظ و هم بنای تاریخی را نگهداری کند.
بدون شک کاربری بناهای مذهبی تاریخی و ادامه پویایی و فعالیت آنها ضمانت بهتری برای پایداری آنهاست چراکه دراین صورت بیم متروکی و رهاشدگی آنها کمتر است؛ از همین روست که برخی مساجد کهن اصفهان چون مسجد برسیان از همین منظر دچار فراموشی و آسیب است.
در نقطه مقابل اما مسجدهایی چون ازیران یا جامع دشتی به جهت برقراری نماز و تداوم کاربری شرایط بهتری دارند چراکه با دارا بودن کاربری، از متروکی و فراموشی در امان هستند و بیشتر مورد مرمت و تعمیرهای دورهای قرار میگیرند.
مسجد ازیران مربوط به دوره ایلخانان و در روستایی به همین نام در در سی کیلومتری شرق اصفهان قرار دارد و مسجد جامع دشتی نیز برجای مانده از دوران ایلخانی و در روستای دشتی از توابع بخش مرکزی شهرستان اصفهان واقع شده است.
رویه بازگشت مساجد تاریخی در چرخه کاربری خود و البته با حفظ چهارچوبهای حفاظت و نگهداری از آثار میراث فرهنگی در سایه همکاری و تعامل سازمان اوقاف و امور خیریه، وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و ستاد پشتیبانی و هماهنگی امور مساجد می تواند راه نجات آنها باشد.
📌ادامه این گزارش را در لینک زیر بخوانید:
www.irna.ir/xjSMDq
@mehrnaz_shahbaz
ایرنا
آفت مدیریت چندگانه در بناهای تاریخی مذهبی اصفهان
اصفهان- ایرنا- مدیریت چندگانه بناهای تاریخی مذهبی استان اصفهان سالهاست که گریبانگیر این میراث ماندگار بوده و به کمتوجهی در حفاظت و انجام مرمتهای غیر اصولی در آنها منجر شده است.
💢 رنجواره تالاب «گاوخونی» در نمایش «سکوت به وقت تماشای فلامینگوهای بهاری»
🖋مهرناز شهباز
خشکی زایندهرود و به تبع تالاب گاوخونی آنچنان شرایط زیست محیطی را در اصفهان دشوار کرده است که هنرمندان این دیار میکوشند با زبان خود، صدایی برای بازنمایی ابعاد مخرب خشکی این پهنه آبی رو به احتضار باشند و نمایش «سکوت به وقت تماشای فلامینگوهای بهاری» با همین رویکرد، این روزها بر روی صحنه است.
نمایش سکوت به وقت تماشای فلامینگوهای بهاری به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا رهبری از روز یکم تا ۳۰ بهمن جاری در «خانه هنرمندان» اصفهان واقع در کرانه زاینده رود در حال اجراست.
رهبری مانند سایر آثاری که در سالهای اخیر در باره مسائل اصفهان بر روی صحنه بُرده، در اثر جدید خود کوشیده است از عنصر تعامل و ارتباط نزدیک و ملموس تماشاچی و بازیگران در فضایی خارج از سالنهای نمایش، برای افزودن حسِ جاری بین متن نمایشنامه و آنچه در پندار مخاطبان میگذرد، بهره بگیرد.
وی پیشتر تئاتر موزه «گُلگَشت» را با مضمون حسرت و داغ از دست دادنِ یکی از آثار میراث فرهنگی اصفهان یعنی«حمام خسرو آقا»ساخت و آن را در حمام «علی قلی آقا» بر روی صحنه بُرد و در آن کوشید توجه مخاطبان را به اهمیت پاسداشت میراث تاریخی شهرموزه اصفهان و نیاز به مطالبهگری آنها در برابر تخریب کنندگان مظاهر این یادمانهای هویتی شهر گوشزد کند.
نمایش «سکوت به وقت تماشای فلامینگوهای بهاری» این بار در خانه هنرمندان اصفهان، باز بدور از شیوههای اجرای کلاسیک نمایش و کلیشههای فضاهای معمول همچون «سِن»، در برخورد چهره به چهره تماشاگران و بازیگران تلاش میکند تا فاصله بین روزهای پرآبی تالاب گاوخونی و خشکی آن را به گونهای ملموس در لوای جریان زندگیِ خانوادهای اهل ورزنه مجسم کند.
در این نمایش، فاصله میان دیدگاه مردی محیطبان با تصویر خوش روزهای سرشار از حیات تالاب گاوخونی با نمایهای که همسر سرطانیاش از شرایط زیست محیطی ورزنه(شهری در جوار تالابِ)بازنمایی میکند, به رخ کشیده میشود.
جدال بر سر ماندن در ورزنه و امید به بازگشت روزهای خوب تالاب یا رفتن برای رهایی از خطر ماندن و نفس کشیدن در کنار این پهنه آبی خشک شده، داستان این نمایش است.
📌 این نمایش تا پایان بهمن در خانه هنرمندان بر روی صحنه است و پیشنهاد میکنم تماشای آن را از دست ندهید، بخصوص کسانی که دغدغه اصفهان، زنده رود و تالاب گاوخونی دارند.
📌این گزارش را در لینک زیر بخوانید.
www.irna.ir/xjSQqG
@mehrnaz_shahbaz
🖋مهرناز شهباز
خشکی زایندهرود و به تبع تالاب گاوخونی آنچنان شرایط زیست محیطی را در اصفهان دشوار کرده است که هنرمندان این دیار میکوشند با زبان خود، صدایی برای بازنمایی ابعاد مخرب خشکی این پهنه آبی رو به احتضار باشند و نمایش «سکوت به وقت تماشای فلامینگوهای بهاری» با همین رویکرد، این روزها بر روی صحنه است.
نمایش سکوت به وقت تماشای فلامینگوهای بهاری به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا رهبری از روز یکم تا ۳۰ بهمن جاری در «خانه هنرمندان» اصفهان واقع در کرانه زاینده رود در حال اجراست.
رهبری مانند سایر آثاری که در سالهای اخیر در باره مسائل اصفهان بر روی صحنه بُرده، در اثر جدید خود کوشیده است از عنصر تعامل و ارتباط نزدیک و ملموس تماشاچی و بازیگران در فضایی خارج از سالنهای نمایش، برای افزودن حسِ جاری بین متن نمایشنامه و آنچه در پندار مخاطبان میگذرد، بهره بگیرد.
وی پیشتر تئاتر موزه «گُلگَشت» را با مضمون حسرت و داغ از دست دادنِ یکی از آثار میراث فرهنگی اصفهان یعنی«حمام خسرو آقا»ساخت و آن را در حمام «علی قلی آقا» بر روی صحنه بُرد و در آن کوشید توجه مخاطبان را به اهمیت پاسداشت میراث تاریخی شهرموزه اصفهان و نیاز به مطالبهگری آنها در برابر تخریب کنندگان مظاهر این یادمانهای هویتی شهر گوشزد کند.
نمایش «سکوت به وقت تماشای فلامینگوهای بهاری» این بار در خانه هنرمندان اصفهان، باز بدور از شیوههای اجرای کلاسیک نمایش و کلیشههای فضاهای معمول همچون «سِن»، در برخورد چهره به چهره تماشاگران و بازیگران تلاش میکند تا فاصله بین روزهای پرآبی تالاب گاوخونی و خشکی آن را به گونهای ملموس در لوای جریان زندگیِ خانوادهای اهل ورزنه مجسم کند.
در این نمایش، فاصله میان دیدگاه مردی محیطبان با تصویر خوش روزهای سرشار از حیات تالاب گاوخونی با نمایهای که همسر سرطانیاش از شرایط زیست محیطی ورزنه(شهری در جوار تالابِ)بازنمایی میکند, به رخ کشیده میشود.
جدال بر سر ماندن در ورزنه و امید به بازگشت روزهای خوب تالاب یا رفتن برای رهایی از خطر ماندن و نفس کشیدن در کنار این پهنه آبی خشک شده، داستان این نمایش است.
📌 این نمایش تا پایان بهمن در خانه هنرمندان بر روی صحنه است و پیشنهاد میکنم تماشای آن را از دست ندهید، بخصوص کسانی که دغدغه اصفهان، زنده رود و تالاب گاوخونی دارند.
📌این گزارش را در لینک زیر بخوانید.
www.irna.ir/xjSQqG
@mehrnaz_shahbaz
ایرنا
رنجواره تالاب «گاوخونی» در نمایش «سکوت به وقت تماشای فلامینگوهای بهاری»
اصفهان–ایرنا-خشکی زایندهرود و به تبع تالاب گاوخونی آنچنان شرایط زیست محیطی را در اصفهان دشوار کرده است که هنرمندان این دیار میکوشند با زبان خود، صدایی برای بازنمایی ابعاد مخرب خشکی این پهنه آبی رو به احتضار باشند و نمایش «سکوت به وقت تماشای فلامینگوهای…
♨️ ماجرای نصب یکصد و ۲۰ بلندگو بر رواقهای میدان نقشجهان اصفهان چیست؟
🖋 مهرناز شهباز
🔺نصب یکصد و ۲۰ بلندگوی «هورن» در رواقهای طبقه دوم میدان نقش جهان بدلیل قدرت صدایی که ایجاد میکنند و احتمال تهدید تزیینات، بویژه کاشیهای عظیم بناهای این مجموعه تاریخی، برخی کوشندگان میراث فرهنگی را نگران کرده است. از سوی دیگر اما میراث فرهنگی اصفهان میگوید جای نگرانی نیست و این بلندگوها میدان را از شر بلندگوهای غیراستاندارد خلاص میکند.
🔺طبقه دوم اضلاعِ میدان نقش جهان حدود ۲۰۰ رواق یا غرفه نما دارد و آن طور که برخی کوشندگان میراث فرهنگی به ایرنا گفته اند یکصد و ۲۰ بلندگوی موزیک هورن در ۶۰ رواق طبقه دوم میدان نقش جهان نصب شده تا در زمان برگزاری مراسم های خاص، صدا بلندتر و بهتر در میدان نقش جهان پخش شود.
این بلندگوهای هورن از نوع «موزیک هورن» هستند و هر کدام از آنها می تواند صدا را با قدرت ۱۰۰ وات پخش کند.
🔺طرح نصب این بلندگوها از سوی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی اصفهان حدود یک سال پیش به معاونت وقت میراث فرهنگی اصفهان و مدیر فعلی «پایگاه میراث جهانی میدان نقش جهان» داده شده و با اجرای آن موافقت شده است.
🔺آنچه موجب نگرانی برخی کارشناسان و کوشندگان میراث فرهنگی شده این است که قدرت پخش صدای این تعداد بلندگو در میدان نقش جهان می تواند تزئینات وابسته به معماری بناهای مجموعه میدان نقش جهان بویژه کاشیکاریها را متزلزل و پایداری آنها را چه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت تهدید کند.
📌این گزارش را در لینک زیر بخوانید:
https://irna.ir/xjSCfz
@mehrnaz_shahbaz
🖋 مهرناز شهباز
🔺نصب یکصد و ۲۰ بلندگوی «هورن» در رواقهای طبقه دوم میدان نقش جهان بدلیل قدرت صدایی که ایجاد میکنند و احتمال تهدید تزیینات، بویژه کاشیهای عظیم بناهای این مجموعه تاریخی، برخی کوشندگان میراث فرهنگی را نگران کرده است. از سوی دیگر اما میراث فرهنگی اصفهان میگوید جای نگرانی نیست و این بلندگوها میدان را از شر بلندگوهای غیراستاندارد خلاص میکند.
🔺طبقه دوم اضلاعِ میدان نقش جهان حدود ۲۰۰ رواق یا غرفه نما دارد و آن طور که برخی کوشندگان میراث فرهنگی به ایرنا گفته اند یکصد و ۲۰ بلندگوی موزیک هورن در ۶۰ رواق طبقه دوم میدان نقش جهان نصب شده تا در زمان برگزاری مراسم های خاص، صدا بلندتر و بهتر در میدان نقش جهان پخش شود.
این بلندگوهای هورن از نوع «موزیک هورن» هستند و هر کدام از آنها می تواند صدا را با قدرت ۱۰۰ وات پخش کند.
🔺طرح نصب این بلندگوها از سوی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی اصفهان حدود یک سال پیش به معاونت وقت میراث فرهنگی اصفهان و مدیر فعلی «پایگاه میراث جهانی میدان نقش جهان» داده شده و با اجرای آن موافقت شده است.
🔺آنچه موجب نگرانی برخی کارشناسان و کوشندگان میراث فرهنگی شده این است که قدرت پخش صدای این تعداد بلندگو در میدان نقش جهان می تواند تزئینات وابسته به معماری بناهای مجموعه میدان نقش جهان بویژه کاشیکاریها را متزلزل و پایداری آنها را چه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت تهدید کند.
📌این گزارش را در لینک زیر بخوانید:
https://irna.ir/xjSCfz
@mehrnaz_shahbaz
فرشتهای برای نجات «آفانیوس اصفهان»
🖋مهرناز شهباز
🔺خشکی زاینده رود، زنگ خطر انقراض ماهی «آفانیوس اصفهان» را به صدا درآورده و این هشداری است در باره شرایط دشوار زیستمندان و ذخایر ژنتیکی یک اکوسیستم که در اثر مدیریت نادرست منابع آبی، رو به نابودی گذاشتهاند اما در این میان، یک بانو با تکیه بر فرهنگ سازی، فرشته نجات این سرمایه بومی اصفهان شده است.
🔺 شرایط برای زایندهرود و همه زیستمندانش سخت و پرتشنج شده است، بیشتر از همه برای آفانیوس اصفهان که حالا روی مرز خطرِ انقراض قرار دارد. این ماهی کوچک راه راهی با نامهای دیگری مانند «گور ماهی اصفهان» و «آفانیوس گورخری»، گونهای بومی و خاص رودخانه زایندهرود و تالاب گاوخونی است که در هیچ کجای دنیا جز در اصفهان یافت نمیشود.
قطع و وصل شدن جریان زایندهرود، هربار زیستمندانِ این پهنه آبی را دچار شوک و استرسی مرگآور میکند.
🔺جریانهای موقتی آب در یک دهه گذشته همیشه برای آبیاری اراضی کشاورزی بوده و نتوانسته برای اکوسیستم این رودخانه و پایاب آن یعنی تالاب گاوخونی رهاوردی داشته باشد.
🔺خطر انقراض آفانیوس اصفهان بر اثر خشکی زایندهرود و محدود شدن جمعیت آن در ۲ چشمه در منطقه جرقویه اصفهان حالا بیشتر از پیش آشکار شده و به گونهای بیانگر عواقب خشکی زاینده رود و زنگ خطر پایان زیست پذیری اکوسیستم آن شده است.
🔺در شرایطی که مطالبهها حتی برای برقرار کردن یک جریان حداقلی در زاینده رود برای بازگشت حیات به اکوسیستم آسیب دیده این رود و تالاب گاوخونی بینتیجه مانده است؛ یک بانوی کوشنده محیط زیست در منتها الیه شرق اصفهان در روستای حسن آباد از توابع شهرستان جرقویه علیا میکوشد تا آخرین بازماندههای آفانیوس اصفهان را حفظ و نسل رو به کاهش آنها را احیا کند.
📌این گزارش را در لینک زیر بخوانید:
https://irna.ir/xjSXhG
@mehrnaz_shahbaz
🖋مهرناز شهباز
🔺خشکی زاینده رود، زنگ خطر انقراض ماهی «آفانیوس اصفهان» را به صدا درآورده و این هشداری است در باره شرایط دشوار زیستمندان و ذخایر ژنتیکی یک اکوسیستم که در اثر مدیریت نادرست منابع آبی، رو به نابودی گذاشتهاند اما در این میان، یک بانو با تکیه بر فرهنگ سازی، فرشته نجات این سرمایه بومی اصفهان شده است.
🔺 شرایط برای زایندهرود و همه زیستمندانش سخت و پرتشنج شده است، بیشتر از همه برای آفانیوس اصفهان که حالا روی مرز خطرِ انقراض قرار دارد. این ماهی کوچک راه راهی با نامهای دیگری مانند «گور ماهی اصفهان» و «آفانیوس گورخری»، گونهای بومی و خاص رودخانه زایندهرود و تالاب گاوخونی است که در هیچ کجای دنیا جز در اصفهان یافت نمیشود.
قطع و وصل شدن جریان زایندهرود، هربار زیستمندانِ این پهنه آبی را دچار شوک و استرسی مرگآور میکند.
🔺جریانهای موقتی آب در یک دهه گذشته همیشه برای آبیاری اراضی کشاورزی بوده و نتوانسته برای اکوسیستم این رودخانه و پایاب آن یعنی تالاب گاوخونی رهاوردی داشته باشد.
🔺خطر انقراض آفانیوس اصفهان بر اثر خشکی زایندهرود و محدود شدن جمعیت آن در ۲ چشمه در منطقه جرقویه اصفهان حالا بیشتر از پیش آشکار شده و به گونهای بیانگر عواقب خشکی زاینده رود و زنگ خطر پایان زیست پذیری اکوسیستم آن شده است.
🔺در شرایطی که مطالبهها حتی برای برقرار کردن یک جریان حداقلی در زاینده رود برای بازگشت حیات به اکوسیستم آسیب دیده این رود و تالاب گاوخونی بینتیجه مانده است؛ یک بانوی کوشنده محیط زیست در منتها الیه شرق اصفهان در روستای حسن آباد از توابع شهرستان جرقویه علیا میکوشد تا آخرین بازماندههای آفانیوس اصفهان را حفظ و نسل رو به کاهش آنها را احیا کند.
📌این گزارش را در لینک زیر بخوانید:
https://irna.ir/xjSXhG
@mehrnaz_shahbaz
ایرنا
فرشتهای برای نجات «آفانیوس اصفهان» از خطر انقراض
اصفهان – ایرنا - خشکی زاینده رود، زنگ خطر انقراض ماهی «آفانیوس اصفهان» را به صدا درآورده و این هشداری است در باره شرایط دشوار زیستمندان و ذخایر ژنتیکی یک اکوسیستم که در اثر مدیریت نادرست منابع آبی، رو به نابودی گذاشتهاند اما در این میان، یک بانو با تکیه…
تخریب تزیینات سردر «خانقاه شیخ عبدالصمد» نطنز با هدف یافتن گنج
حفاران غیر مجاز با انگیزه یافتن گنج، بخش هایی از تزئینات سردر «خانقاه شیخ عبدالصمد» نطنز را تخریب کردند.
ادامه خبر
@Irna_Esfahan
حفاران غیر مجاز با انگیزه یافتن گنج، بخش هایی از تزئینات سردر «خانقاه شیخ عبدالصمد» نطنز را تخریب کردند.
ادامه خبر
@Irna_Esfahan
♨️عظمت و تاریخ اصفهان قربانی یک شیطنت رسانهای
🖋مهرناز شهباز
اصفهان، ویرانهای بازمانده از یک رویا »، این تیتر شوکهکننده بود؛ روایت رسانه ای از پررنگ شدن مسائل و مشکلات میراث فرهنگی اصفهان که به نقل از یکصد تورگردان جهان منتشر شد اما بیشتر از هر چیز به ابزاری برای تخریب اصفهان، شهر اسطوره ای و تاریخی ایران شبیه بود.
بنا بود ۱۰۰ تورگردان از سراسر دنیا، زیباییها و عظمت اصفهان را به جهان معرفی کنند؛ اصفهانی که حالا بیش از هر زمانی خسته از وابستگی های توسعه کشاورزی و صنعت بر منابع آبی خود نیاز به توسعه بر مبنای گردشگری با تکیه بر هویت تاریخی و کهنزاد بومهای بینظیرش دارد.
سالهاست که روایتگر احوال خوب و بد میراث فرهنگی اصفهان بودهایم؛ فراز و فرودهایش را میدانیم اما این خبر که مدعی بازخوانی روایت برخی تورگردانان دعوت شده به اصفهان بود، حالِ همه کوشندگان میراثفرهنگی اصفهان و خبرنگاران حوزه گردشگری و میراث فرهنگی را دگرگون کرد.
برای هیچ کس قابل هضم نبود که تورگردانان، زیبایی و شکوه اصفهان را نادیده گرفته باشند و بگویند « کسی اصفهان را دوست ندارد» یا اینکه «دیگر نمیتوانند اصفهان را به گردشگران معرفی کنند».
همه شوکه شده بودند و در عین ناباوری صحت و سقم این گزارش را جویا میشدند، اینکه آیا اصفهان در نظر تورگردانانی که برای معرفی گردشگری اصفهان به این شهر سفر کرده بودند، ویرانهای بیش نبوده است؟
این گزارش برای من و قطعا خبرنگاران دیگرِ میراثفرهنگی که چندین سال اخبار و گزارشات این حوزه را رصد و احوال میراث تاریخی این شهر را روایت میکنیم؛ بیشتر به یک شیطنت برای برجستهسازی مشکلات و معضلات میراثفرهنگی شبیه بود.
شرایط دشوار میراثفرهنگی اصفهان در تنگنای سخت فرونشست و بعضا نارسایی در حفاظت و حراست بایسته آنها به دلایل گوناگون چون مدیریت چندگانه، کمبود بودجه یا بیتوجهی نهادهای متولی بر کسی پوشیده نیست و همواره رسانهها، خبرنگاران و فعالان دغدغهمند این عرصه کوشیدهاند دیدبان خوبی برای میراث تاریخی و هویتی شهر باشند تا در لوای شفافیت به راهبردها و راهکاریهای درست در حفاظت از این شهر تاریخی رسید اما انتشار یک گزارش در روزهای اخیر، از اساس و بیخ سرمایههای هویتی شهر اصفهان را از بنیاد در اذهان عمومی نشانه گرفت و آن را " ویرانه" ای خواند که گردشگران دوست ندارند.
برای روشنتر شدن ابعاد این موضوع با مترجمان، راهنمایان گردشگری و آژانس دارانی که در گردهمایی "یکصد توراپراتور جهان در اصفهان" با تورگردانان همراه بودند، مصاحبه و این پرسش را مطرح کردیم که: واکنش تورگردانان در سفر به اصفهان و دیدار از آثار تاریخی آن چگونه بود؟ برآیند تورگردانان سویسی و مالزیایی و یونانی، این بود که اصفهان را نمیتوان به گردشگران و تورها معرفی کرد؟
📌این گزارش را برای شفافتر شدن ابعاد ماجرا در لینک زیر بخوانید:
https://irna.ir/xjSZ2d
@mehrnaz_shahbaz
🖋مهرناز شهباز
اصفهان، ویرانهای بازمانده از یک رویا »، این تیتر شوکهکننده بود؛ روایت رسانه ای از پررنگ شدن مسائل و مشکلات میراث فرهنگی اصفهان که به نقل از یکصد تورگردان جهان منتشر شد اما بیشتر از هر چیز به ابزاری برای تخریب اصفهان، شهر اسطوره ای و تاریخی ایران شبیه بود.
بنا بود ۱۰۰ تورگردان از سراسر دنیا، زیباییها و عظمت اصفهان را به جهان معرفی کنند؛ اصفهانی که حالا بیش از هر زمانی خسته از وابستگی های توسعه کشاورزی و صنعت بر منابع آبی خود نیاز به توسعه بر مبنای گردشگری با تکیه بر هویت تاریخی و کهنزاد بومهای بینظیرش دارد.
سالهاست که روایتگر احوال خوب و بد میراث فرهنگی اصفهان بودهایم؛ فراز و فرودهایش را میدانیم اما این خبر که مدعی بازخوانی روایت برخی تورگردانان دعوت شده به اصفهان بود، حالِ همه کوشندگان میراثفرهنگی اصفهان و خبرنگاران حوزه گردشگری و میراث فرهنگی را دگرگون کرد.
برای هیچ کس قابل هضم نبود که تورگردانان، زیبایی و شکوه اصفهان را نادیده گرفته باشند و بگویند « کسی اصفهان را دوست ندارد» یا اینکه «دیگر نمیتوانند اصفهان را به گردشگران معرفی کنند».
همه شوکه شده بودند و در عین ناباوری صحت و سقم این گزارش را جویا میشدند، اینکه آیا اصفهان در نظر تورگردانانی که برای معرفی گردشگری اصفهان به این شهر سفر کرده بودند، ویرانهای بیش نبوده است؟
این گزارش برای من و قطعا خبرنگاران دیگرِ میراثفرهنگی که چندین سال اخبار و گزارشات این حوزه را رصد و احوال میراث تاریخی این شهر را روایت میکنیم؛ بیشتر به یک شیطنت برای برجستهسازی مشکلات و معضلات میراثفرهنگی شبیه بود.
شرایط دشوار میراثفرهنگی اصفهان در تنگنای سخت فرونشست و بعضا نارسایی در حفاظت و حراست بایسته آنها به دلایل گوناگون چون مدیریت چندگانه، کمبود بودجه یا بیتوجهی نهادهای متولی بر کسی پوشیده نیست و همواره رسانهها، خبرنگاران و فعالان دغدغهمند این عرصه کوشیدهاند دیدبان خوبی برای میراث تاریخی و هویتی شهر باشند تا در لوای شفافیت به راهبردها و راهکاریهای درست در حفاظت از این شهر تاریخی رسید اما انتشار یک گزارش در روزهای اخیر، از اساس و بیخ سرمایههای هویتی شهر اصفهان را از بنیاد در اذهان عمومی نشانه گرفت و آن را " ویرانه" ای خواند که گردشگران دوست ندارند.
برای روشنتر شدن ابعاد این موضوع با مترجمان، راهنمایان گردشگری و آژانس دارانی که در گردهمایی "یکصد توراپراتور جهان در اصفهان" با تورگردانان همراه بودند، مصاحبه و این پرسش را مطرح کردیم که: واکنش تورگردانان در سفر به اصفهان و دیدار از آثار تاریخی آن چگونه بود؟ برآیند تورگردانان سویسی و مالزیایی و یونانی، این بود که اصفهان را نمیتوان به گردشگران و تورها معرفی کرد؟
📌این گزارش را برای شفافتر شدن ابعاد ماجرا در لینک زیر بخوانید:
https://irna.ir/xjSZ2d
@mehrnaz_shahbaz
📽فیلم| آفانیوس اصفهان، این در وطن خویش غریب
مهرناز شهباز
🔺خشکی زایندهرود و تالاب گاوخونی زیست بوم ماهی «آفانیوس اصفهان» را تنها به ۲ چشمه در شرق اصفهان محدود کرده است؛ عرصههای زیستی کوچکی که با رهاسازی گونههای مهاجم همچون ماهی قرمز شب عید (کاراس)، تنگتر هم میشود و این ماهی بومیِ اصفهان و نشان زیست پالایی زاینده رود را در وطن خویش مهجورتر میسازد.
🎞 این گزارش ویدئویی یک دقیقهای را در لینک زیر تماشا کنید:
https://irna.ir/xjT324
@mehrnaz_shahbaz
مهرناز شهباز
🔺خشکی زایندهرود و تالاب گاوخونی زیست بوم ماهی «آفانیوس اصفهان» را تنها به ۲ چشمه در شرق اصفهان محدود کرده است؛ عرصههای زیستی کوچکی که با رهاسازی گونههای مهاجم همچون ماهی قرمز شب عید (کاراس)، تنگتر هم میشود و این ماهی بومیِ اصفهان و نشان زیست پالایی زاینده رود را در وطن خویش مهجورتر میسازد.
🎞 این گزارش ویدئویی یک دقیقهای را در لینک زیر تماشا کنید:
https://irna.ir/xjT324
@mehrnaz_shahbaz
پیشنهاد اصفهانگردی برای نوروز امسال:
💢 هزار رنگ و نقش نصف جهان در بازارچههای تاریخی
🖋مهرناز شهباز
فارغ از بناهای تاریخی شاخص اصفهان، جاذبههای گردشگری بیشماری در این شهر وجود دارد که برای بازدید از آنها باید برنامهریزی کرد؛ یکی از این جاذبهها بازارچههای تاریخی است، مکانهایی در دل محلههای کهن که تجربه حضور در فضای آنها برای عاشقان میراث فرهنگی بینظیر خواهد بود.
اصفهان موزهای از نفایس تاریخی محسوب میشود که فارغ از بناهای شاخص و شهره آن از جمله «میدان نقش جهان»، «بازار تاریخی »، پلها و کاخها دارای مجموعههای دیدنی و زیبایی همچون بازارچههای محلی با هویت و شناسنامه شهری ویژه این خطه است؛ نمودهایی از شهرسازی صفوی که در دوران قاجار ادامه یافته و حالا همچون کلکسیون ارزشمندی از چگونگی حیات و پویایی زیست شهری آن ادوار برای اصفهان به یادگار مانده است.
«حسنآباد»، «بیدآباد»، «علی قلی آقا» و «دَردشت» از مهمترین بازارچههای تاریخی اصفهان هستند که در دل محلههایی به همین نام قرار دارند و دارای چهارسوهایی زیبا با گنبدهایی افراشته هستند؛ این چهارسوها، رهگذران را به راستهها و حجرههایی میرسانند که حالا به مراکز تولید و عرضه صنایع دستی تبدیل شده اند یا همچنان به کارکرد خود در رفع مایحتاج ساکنان محله ادامه میدهند.
دیدار از بازارچههای تاریخی اصفهان ۲ منظر را پیش چشم بیننده نمودار میکند، یکی تکاپو و پویایی ساکنان محله در خرید نیازهای روزانه و گرفتن خدمات از کاسبان حجرههای آن که در واقع زنده بودن بازارچههای کهن را برای گردشگران عیان میکند و دیگری نمایش و عرضه صنایع دستی به گردشگران.
این بازارچهها از بازار اصلی شهر اصفهان مستقل هستند و به نوعی در مرکز محلههای کهن قرار دارند؛ آنچه موجب شده است که این بازارچهها بهعنوان پیشنهاد گردشگری در اصفهان معرفی شوند این است که به نوعی شهرسازی و معماری بخشهایی از بافت تاریخی شهر اصفهان را به گردشگران نشان میدهند در حالی که در کنار و درون خود، مسجد، حمام و سقاخانههایی با قدمت تاریخی دارند که قابل بازدید است.
یکی از نکات مهم گردشگری درباره بازارچههای مذکور این است که در پیوند با یادمانهای تاریخی و شاخص شهر چون میدان نقش جهان و مسجد جامع عتیق هستند و گردشگر به راحتی به مجموعهای از جاذبههای تاریخی و دیدنی شهر دسترسی دارد.
نکته گردشگرانه دیگر اینکه این بازارچهها مجموعهای از حجرههای عرضه صنایع دستی شامل نگارگری، مینا، قلمزنی و قلمکار را بدون واسطه و با قیمت مناسبتر در اختیار گردشگران قرار میدهند؛ بازارچه حسنآباد یکی از مهمترین این بازارچههاست که در اتصال به میدان نقش جهان، سهم بزرگی از صنایع دستی این نمایشگاه بزرگ را عرضه میکند.
🔺مرور کوتاه: ...لذت تماشای بازارچه علی قلی آقا زمانی تمام و کمال میشود که به سر در مسجد تاریخی علی قلی آقا در حالی که با شاخههای درخت بید بلندبالایی مزین شده است، برسید.
🔺مرور کوتاه: ...در تزیینات کاشی مسجد سید در بازارچه بیدآباد برای آراستن بخشهای مختلف از گل سرخ اصفهان در طرح های گلفرنگ کاشیکاری بسیار استفاده شده است.
🔺مرور کوتاه: ... در بازارچه دردشت، صنایع دستی اصفهان از جمله پارچههای قلمکار عرضه میشود و انتهای آن به «دو مناره دردشت» و همچنین آرامگاه «سلطان بخت آغا» می رسد. نکته دیگر اینکه امسال حمام دردشت برای بازدید گردشگران حاضر خواهد شد.
🔺مرور کوتاه: ... بازارچه حسنآباد تا میدان نقش جهان و دقیقتر تا گوشه جنوب شرقی آن امتداد دارد و دارای سراها و حجرههایی است که حالا بیشتر آنها به عرضه صنایع دستی میپردازند. کاروانسرای «رحیمه خاتون» در این بازارچه از مکانهایی است که بهطور ویژه هنرمندان صنایع دستی در آن به خلق آثار و دستساختههای گوناگون می پردازند.
🔺برای خواندن جزئیات بیشتر از بازارچههای علی قلی آقا، بیدآباد، دردشت و حسنآباد روی لینک زیر بزنید تا تصویر شسته رفته و روشنتری از این جاذبههای یگانه اصفهان داشته باشید:
https://irna.ir/xjT3D2
@mehrnaz_shahbaz
💢 هزار رنگ و نقش نصف جهان در بازارچههای تاریخی
🖋مهرناز شهباز
فارغ از بناهای تاریخی شاخص اصفهان، جاذبههای گردشگری بیشماری در این شهر وجود دارد که برای بازدید از آنها باید برنامهریزی کرد؛ یکی از این جاذبهها بازارچههای تاریخی است، مکانهایی در دل محلههای کهن که تجربه حضور در فضای آنها برای عاشقان میراث فرهنگی بینظیر خواهد بود.
اصفهان موزهای از نفایس تاریخی محسوب میشود که فارغ از بناهای شاخص و شهره آن از جمله «میدان نقش جهان»، «بازار تاریخی »، پلها و کاخها دارای مجموعههای دیدنی و زیبایی همچون بازارچههای محلی با هویت و شناسنامه شهری ویژه این خطه است؛ نمودهایی از شهرسازی صفوی که در دوران قاجار ادامه یافته و حالا همچون کلکسیون ارزشمندی از چگونگی حیات و پویایی زیست شهری آن ادوار برای اصفهان به یادگار مانده است.
«حسنآباد»، «بیدآباد»، «علی قلی آقا» و «دَردشت» از مهمترین بازارچههای تاریخی اصفهان هستند که در دل محلههایی به همین نام قرار دارند و دارای چهارسوهایی زیبا با گنبدهایی افراشته هستند؛ این چهارسوها، رهگذران را به راستهها و حجرههایی میرسانند که حالا به مراکز تولید و عرضه صنایع دستی تبدیل شده اند یا همچنان به کارکرد خود در رفع مایحتاج ساکنان محله ادامه میدهند.
دیدار از بازارچههای تاریخی اصفهان ۲ منظر را پیش چشم بیننده نمودار میکند، یکی تکاپو و پویایی ساکنان محله در خرید نیازهای روزانه و گرفتن خدمات از کاسبان حجرههای آن که در واقع زنده بودن بازارچههای کهن را برای گردشگران عیان میکند و دیگری نمایش و عرضه صنایع دستی به گردشگران.
این بازارچهها از بازار اصلی شهر اصفهان مستقل هستند و به نوعی در مرکز محلههای کهن قرار دارند؛ آنچه موجب شده است که این بازارچهها بهعنوان پیشنهاد گردشگری در اصفهان معرفی شوند این است که به نوعی شهرسازی و معماری بخشهایی از بافت تاریخی شهر اصفهان را به گردشگران نشان میدهند در حالی که در کنار و درون خود، مسجد، حمام و سقاخانههایی با قدمت تاریخی دارند که قابل بازدید است.
یکی از نکات مهم گردشگری درباره بازارچههای مذکور این است که در پیوند با یادمانهای تاریخی و شاخص شهر چون میدان نقش جهان و مسجد جامع عتیق هستند و گردشگر به راحتی به مجموعهای از جاذبههای تاریخی و دیدنی شهر دسترسی دارد.
نکته گردشگرانه دیگر اینکه این بازارچهها مجموعهای از حجرههای عرضه صنایع دستی شامل نگارگری، مینا، قلمزنی و قلمکار را بدون واسطه و با قیمت مناسبتر در اختیار گردشگران قرار میدهند؛ بازارچه حسنآباد یکی از مهمترین این بازارچههاست که در اتصال به میدان نقش جهان، سهم بزرگی از صنایع دستی این نمایشگاه بزرگ را عرضه میکند.
🔺مرور کوتاه: ...لذت تماشای بازارچه علی قلی آقا زمانی تمام و کمال میشود که به سر در مسجد تاریخی علی قلی آقا در حالی که با شاخههای درخت بید بلندبالایی مزین شده است، برسید.
🔺مرور کوتاه: ...در تزیینات کاشی مسجد سید در بازارچه بیدآباد برای آراستن بخشهای مختلف از گل سرخ اصفهان در طرح های گلفرنگ کاشیکاری بسیار استفاده شده است.
🔺مرور کوتاه: ... در بازارچه دردشت، صنایع دستی اصفهان از جمله پارچههای قلمکار عرضه میشود و انتهای آن به «دو مناره دردشت» و همچنین آرامگاه «سلطان بخت آغا» می رسد. نکته دیگر اینکه امسال حمام دردشت برای بازدید گردشگران حاضر خواهد شد.
🔺مرور کوتاه: ... بازارچه حسنآباد تا میدان نقش جهان و دقیقتر تا گوشه جنوب شرقی آن امتداد دارد و دارای سراها و حجرههایی است که حالا بیشتر آنها به عرضه صنایع دستی میپردازند. کاروانسرای «رحیمه خاتون» در این بازارچه از مکانهایی است که بهطور ویژه هنرمندان صنایع دستی در آن به خلق آثار و دستساختههای گوناگون می پردازند.
🔺برای خواندن جزئیات بیشتر از بازارچههای علی قلی آقا، بیدآباد، دردشت و حسنآباد روی لینک زیر بزنید تا تصویر شسته رفته و روشنتری از این جاذبههای یگانه اصفهان داشته باشید:
https://irna.ir/xjT3D2
@mehrnaz_shahbaz
♨️ مسجد معاصر کازرونی اصفهان ثبت ملی شد
عاقبت مسجد کازرونی ثبت ملی شد اما خیلی دیر!
حالا که مسجد ویران شده؟! ما به فال نیک میگیریم، امیدواریم بخشهای تخریبی دوباره احیا شود و این بنای معاصر در امان بماند.
امیدواریم مسوولان میراثفرهنگی اصفهان پیگیر باشند تا هیات امنا زیر بار مسوولیت برود و بخشهای تخریبی را بازسازی کند.
https://irna.ir/xjT5wf
@mehrnaz_shahbaz
عاقبت مسجد کازرونی ثبت ملی شد اما خیلی دیر!
حالا که مسجد ویران شده؟! ما به فال نیک میگیریم، امیدواریم بخشهای تخریبی دوباره احیا شود و این بنای معاصر در امان بماند.
امیدواریم مسوولان میراثفرهنگی اصفهان پیگیر باشند تا هیات امنا زیر بار مسوولیت برود و بخشهای تخریبی را بازسازی کند.
https://irna.ir/xjT5wf
@mehrnaz_shahbaz
به وقت اصفهانگردی؛
💢سفر و نوروز در کاروانسراهای تاریخی اصفهان
🖋مهرناز شهباز
🔺جایی برای استراحت و سِتُردن خستگی راه و سفر، اتراقی موقت در پناه یک کاروانسرا با معماریِ خاص اقلیم منطقه، این فرصتی است که بیشتر از هرجای ایران در اصفهان میتوان تجربهاش کرد؛ خطهای که بیشترین شمار کاروانسراهای کشور را دارد.
🔺 دوره صفوی را دورانی می دانند که سنت کاروانسراسازی در آن به اوج خود رسید و بیشترین کاروانسراها با معماریهای خاص و ویژه در این سالها بنا شد، از سویی به سبب برگزیده شدن اصفهان بهعنوان پایتخت در دوران صفویه کاروانسراهای بیشماری در این خطه ساخته شد.
🔺ثبت اطلاعات کاروانسراها در سفرنامه «شاردن» گواه گستردگی این بناهای ویژه با معماری خاص ایران در اصفهان است، به گفته این سیاح فرانسوی که در دوران صفوی به ایران سفر کرد در اصفهان یکهزار و ۸۰ کاروانسرا وجود داشت که اکنون تعداد بسیاری از آنها بر اثر گذر زمان و فرسایش ویران شده یا از بین رفتهاند با این وجود همچنان میتوان بهترین نمونههای معماری کاروانسرای ایرانی را در اصفهان دید.
🔺از این رو استان اصفهان مامن کاروانسراهای بسیاری بهعنوان راوی معماری خاص ایرانی در ساخت چنین بناهایی است و این غنا موجب شده که شمار کاروانسراهای این خطه در پرونده ثبت جهانی کاروانسرای ایرانی از سایر استانها بیشتر باشد.
🔺اصفهان از ۵۴ کاروانسرای ایرانی که در چهل و پنجمین نشست کمیته میراث جهانی یونسکو به ثبت جهانی رسید، هشت سهم دارد و کاروانسراهای گز، امین آباد، مرنجاب، نیستانک، کوهپایه، گبرآباد، شیخعلی خان و مهیار در پرونده کاروانسرای ایرانی قرار گرفتند.
🔺با وجود چنین غنایی از کاروانسراها در اصفهان، به گردشگران پیشنهاد میشود که در سفر به این استان، بازدید دستکم یکی از کاروانسراهایی که امکان استراحت در آن وجود دارد را در میان برنامه های خود بگنجانند.
🔺ثبت جهانی کاروانسرای ایرانی در واقع برای معرفی و حفاظت هرچه بیشتر این میراث تاریخی و معماری کشورمان است؛ تدبیری که با فراهم آوردن امکانات گردشگری میتواند به احیا و حفظ این داشته های ارزشمند و هویتمدار کمک کند.
🔺در این راستا برخی از کاروانسراها در سراسر ایران توسط بخش خصوصی احیا شدند و در مسیر ایجاد کاربری هایی چون اقامتگاه، هتل بوتیک و اماکن پذیرایی قرار گرفتند؛ اقدامی که فرصت و تجربه اقامت چند ساعته یا چند روزه را برای گردشگران فراهم میکند.
🔺چه چیزی بهتر از تجربه اقامت و استراحت در کاروانسراهایی که از گذشته دور نیاکان ما در پناه حجرهها و ایوانها خستگی راه و سفر را از تن و جان بهدر می کردند؛ از همین رو کاروانسراهایی که در اصفهان قابلیت بازدید یا اقامت دارند، می توانند پیشنهاد خوبی برای اصفهانگردی باشند.
📌 در لینک زیر کاروانسراهایی را که فرصت دیدار آنها در نوروز فراهم است، ببینید:
https://irna.ir/xjT5pQ
@mehrnaz_shahbaz
💢سفر و نوروز در کاروانسراهای تاریخی اصفهان
🖋مهرناز شهباز
🔺جایی برای استراحت و سِتُردن خستگی راه و سفر، اتراقی موقت در پناه یک کاروانسرا با معماریِ خاص اقلیم منطقه، این فرصتی است که بیشتر از هرجای ایران در اصفهان میتوان تجربهاش کرد؛ خطهای که بیشترین شمار کاروانسراهای کشور را دارد.
🔺 دوره صفوی را دورانی می دانند که سنت کاروانسراسازی در آن به اوج خود رسید و بیشترین کاروانسراها با معماریهای خاص و ویژه در این سالها بنا شد، از سویی به سبب برگزیده شدن اصفهان بهعنوان پایتخت در دوران صفویه کاروانسراهای بیشماری در این خطه ساخته شد.
🔺ثبت اطلاعات کاروانسراها در سفرنامه «شاردن» گواه گستردگی این بناهای ویژه با معماری خاص ایران در اصفهان است، به گفته این سیاح فرانسوی که در دوران صفوی به ایران سفر کرد در اصفهان یکهزار و ۸۰ کاروانسرا وجود داشت که اکنون تعداد بسیاری از آنها بر اثر گذر زمان و فرسایش ویران شده یا از بین رفتهاند با این وجود همچنان میتوان بهترین نمونههای معماری کاروانسرای ایرانی را در اصفهان دید.
🔺از این رو استان اصفهان مامن کاروانسراهای بسیاری بهعنوان راوی معماری خاص ایرانی در ساخت چنین بناهایی است و این غنا موجب شده که شمار کاروانسراهای این خطه در پرونده ثبت جهانی کاروانسرای ایرانی از سایر استانها بیشتر باشد.
🔺اصفهان از ۵۴ کاروانسرای ایرانی که در چهل و پنجمین نشست کمیته میراث جهانی یونسکو به ثبت جهانی رسید، هشت سهم دارد و کاروانسراهای گز، امین آباد، مرنجاب، نیستانک، کوهپایه، گبرآباد، شیخعلی خان و مهیار در پرونده کاروانسرای ایرانی قرار گرفتند.
🔺با وجود چنین غنایی از کاروانسراها در اصفهان، به گردشگران پیشنهاد میشود که در سفر به این استان، بازدید دستکم یکی از کاروانسراهایی که امکان استراحت در آن وجود دارد را در میان برنامه های خود بگنجانند.
🔺ثبت جهانی کاروانسرای ایرانی در واقع برای معرفی و حفاظت هرچه بیشتر این میراث تاریخی و معماری کشورمان است؛ تدبیری که با فراهم آوردن امکانات گردشگری میتواند به احیا و حفظ این داشته های ارزشمند و هویتمدار کمک کند.
🔺در این راستا برخی از کاروانسراها در سراسر ایران توسط بخش خصوصی احیا شدند و در مسیر ایجاد کاربری هایی چون اقامتگاه، هتل بوتیک و اماکن پذیرایی قرار گرفتند؛ اقدامی که فرصت و تجربه اقامت چند ساعته یا چند روزه را برای گردشگران فراهم میکند.
🔺چه چیزی بهتر از تجربه اقامت و استراحت در کاروانسراهایی که از گذشته دور نیاکان ما در پناه حجرهها و ایوانها خستگی راه و سفر را از تن و جان بهدر می کردند؛ از همین رو کاروانسراهایی که در اصفهان قابلیت بازدید یا اقامت دارند، می توانند پیشنهاد خوبی برای اصفهانگردی باشند.
📌 در لینک زیر کاروانسراهایی را که فرصت دیدار آنها در نوروز فراهم است، ببینید:
https://irna.ir/xjT5pQ
@mehrnaz_shahbaz
بر اثر زلزله؛
💢سردر کاروانسرای تاریخی بازار نطنز از بین رفت/ سایر بناهای تاریخی در اماناند
معاون میراثفرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اصفهان گفت: سردر کاروانسرای بازار تاریخی نطنز بر اثر زلزله از بین رفته است اما خوشبختانه سایر اماکن تاریخی این شهرستان در امان ماندهاند.
سید روحالله سیدالعسگری عصر جمعه در گفت و گو با ایرنا افزود: سردر این کاروانسرای صفوی در زلزله پنج ریشتری دچار آسیب شد و در دومین پسلرزه با بزرگی ۴ و نیم ریشتر به طور کامل تخریب شد.
وی گفت: پایشهای کارشناسان میراثفرهنگی از شرایط سایر ابنیه تاریخی شهرستان نطنز و بادرود ادامه دارد و تا این لحظه آسیبی متوجه این آثار میراثفرهنگی نشده است.
سیدالعسگری افزود: هیچ آسیبی بر اثر زلزله و پس لرزههای آن به سردر بقعه شیخ عبدالصمد نطنزی، مسجد جامع نطنز و آتشکده ساسانی این شهر وارد نشده اما پایشها برای کلیه آثار ثبت ملی این شهرستان و روستاهای آن در حال انجام است.
معاون میراثفرهنگی اداره کل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایعدستی استان اصفهان گفت: گرچه سردر کاروانسرای تاریخی بازار نطنز به طور کامل تخریب شده اما نقشهها و اسناد آن موجود است و بر این اساس میتوان دوباره آن را بازسازی کرد.
وی افزود: این کاروانسرا در اختیار بخش خصوصی بود و تلاش میکنیم مرمت و بازسازی این سردر در اسرع وقت آغاز شود.
به گزارش ایرنا، ساعت ۱۰ و ۲۳ دقیقه امروز (اول فروردین) زلزله ای به بزرگی پنج ریشتر در عمق ۱۰ کیلومتری زمین حوالی نطنز و بادرود را لرزاند و پس از آن هفت پس لرزه که بزرگترین آن ساعت۱۳ و ۳ دقیقه بعد از ظهر و به بزرگی ۴ و نیم ریشتر بود، دوباره این خطه را لرزاند.
کاروانسرای بازار تاریخی نطنز اثری ثبت ملی و متعلق به دوران صفوی است.
📌خبر را در لینک زیر ببینید:
https://irna.ir/xjT9FX
@mehrnaz_shahbaz
💢سردر کاروانسرای تاریخی بازار نطنز از بین رفت/ سایر بناهای تاریخی در اماناند
معاون میراثفرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اصفهان گفت: سردر کاروانسرای بازار تاریخی نطنز بر اثر زلزله از بین رفته است اما خوشبختانه سایر اماکن تاریخی این شهرستان در امان ماندهاند.
سید روحالله سیدالعسگری عصر جمعه در گفت و گو با ایرنا افزود: سردر این کاروانسرای صفوی در زلزله پنج ریشتری دچار آسیب شد و در دومین پسلرزه با بزرگی ۴ و نیم ریشتر به طور کامل تخریب شد.
وی گفت: پایشهای کارشناسان میراثفرهنگی از شرایط سایر ابنیه تاریخی شهرستان نطنز و بادرود ادامه دارد و تا این لحظه آسیبی متوجه این آثار میراثفرهنگی نشده است.
سیدالعسگری افزود: هیچ آسیبی بر اثر زلزله و پس لرزههای آن به سردر بقعه شیخ عبدالصمد نطنزی، مسجد جامع نطنز و آتشکده ساسانی این شهر وارد نشده اما پایشها برای کلیه آثار ثبت ملی این شهرستان و روستاهای آن در حال انجام است.
معاون میراثفرهنگی اداره کل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایعدستی استان اصفهان گفت: گرچه سردر کاروانسرای تاریخی بازار نطنز به طور کامل تخریب شده اما نقشهها و اسناد آن موجود است و بر این اساس میتوان دوباره آن را بازسازی کرد.
وی افزود: این کاروانسرا در اختیار بخش خصوصی بود و تلاش میکنیم مرمت و بازسازی این سردر در اسرع وقت آغاز شود.
به گزارش ایرنا، ساعت ۱۰ و ۲۳ دقیقه امروز (اول فروردین) زلزله ای به بزرگی پنج ریشتر در عمق ۱۰ کیلومتری زمین حوالی نطنز و بادرود را لرزاند و پس از آن هفت پس لرزه که بزرگترین آن ساعت۱۳ و ۳ دقیقه بعد از ظهر و به بزرگی ۴ و نیم ریشتر بود، دوباره این خطه را لرزاند.
کاروانسرای بازار تاریخی نطنز اثری ثبت ملی و متعلق به دوران صفوی است.
📌خبر را در لینک زیر ببینید:
https://irna.ir/xjT9FX
@mehrnaz_shahbaz
📽 هجران خواجو و زندهرود
🔺خواجو زیباترین پل تاریخی اصفهان بر فراز یکی از بلندترین رودهای فلات مرکزی ایران است؛ پلی که سالها شاهد خروش زایندهرود بوده و حالا در هجران این رود عزیز مانده است.
🔺نوروز ۱۴۰۴ از میانه هم گذشته و حالا خبر آمده که زایندهرود این عزیز در راه مانده، دوباره قصد وطن کرده و روز یکشنبه به سوی اصفهان روان و هجران خواجو و زندهرود وصال میشود.
🔺این دیدار کوتاه البته به مدد اعتراض کشاورزان اصفهان بوده برای سیراب شدن اراضی کشاورزی وگرنه برای فریاد تشنگی بستر تفتیده رود که در ترکهای فرونشستی خواجو و سایر ابنیه تاریخی شهر به ناقوس مرگ تبدیل شده، گوش شنوایی نیست!
🎞 این گزارش دیجیتال یک دقیقهای را در لینک زیر ببینید:
https://irna.ir/xjT8SC
@mehrnaz_shahbaz
🔺خواجو زیباترین پل تاریخی اصفهان بر فراز یکی از بلندترین رودهای فلات مرکزی ایران است؛ پلی که سالها شاهد خروش زایندهرود بوده و حالا در هجران این رود عزیز مانده است.
🔺نوروز ۱۴۰۴ از میانه هم گذشته و حالا خبر آمده که زایندهرود این عزیز در راه مانده، دوباره قصد وطن کرده و روز یکشنبه به سوی اصفهان روان و هجران خواجو و زندهرود وصال میشود.
🔺این دیدار کوتاه البته به مدد اعتراض کشاورزان اصفهان بوده برای سیراب شدن اراضی کشاورزی وگرنه برای فریاد تشنگی بستر تفتیده رود که در ترکهای فرونشستی خواجو و سایر ابنیه تاریخی شهر به ناقوس مرگ تبدیل شده، گوش شنوایی نیست!
🎞 این گزارش دیجیتال یک دقیقهای را در لینک زیر ببینید:
https://irna.ir/xjT8SC
@mehrnaz_shahbaz
📽 زایندهرودِ بیحقابه، گاوخونیِ بیحیات
عکس: رسول شجاعی، زهرا باغبان
گزارش و تدوین: مهرناز شهباز
🔺رهاسازی اخیر زایندهرود برای اراضی کشاورزی، سهمآبهای برای محیط زیست نداشته است؛ حقابه زایندهرود محقق نشده و تالاب گاوخونی در منتها الیه شرق اصفهان در عطش آب حیات میسوزد.
🎞 این گزارش دیجیتال را در لینک زیر ببینید:
https://irna.ir/xjTj7s
@mehrnaz_shahbaz
عکس: رسول شجاعی، زهرا باغبان
گزارش و تدوین: مهرناز شهباز
🔺رهاسازی اخیر زایندهرود برای اراضی کشاورزی، سهمآبهای برای محیط زیست نداشته است؛ حقابه زایندهرود محقق نشده و تالاب گاوخونی در منتها الیه شرق اصفهان در عطش آب حیات میسوزد.
🎞 این گزارش دیجیتال را در لینک زیر ببینید:
https://irna.ir/xjTj7s
@mehrnaz_shahbaz
♨️آبخوان اصفهان تا ۱۰ سال دیگر به مرگ کامل میرسد
🔺رئیس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی گفت: برآوردها نشان میدهد با ادامه همین روند و نوع برداشت از منابع آب زیرزمینی، آبخوان دشت اصفهان تا ۱۰ سال آینده بهطور کامل به میرایی و مرگ میرسد.
پیشتر شبیه این گفتهها را دکتر بهرام نادی گفته بود؛ گفتههایی هولناک که با بازدید از آثار و عوارض فرونشست بر تن اصفهانِ عزیزمان بیشتر برایم ملموس میشد.
حالا امروز دوباره در گفتو گو با علی بیتاللهی این هشدار بیشتر از پیش برایم پررنگ شد.
دخل خالی سد زایندهرود، خست آسمان و عوارض مدیریتهای نابخردانه که حالا بر تن اصفهان شلاق میزند در کنار برداشتهای ناگزیر از منابع آب زیرزمینی برای گذر از تابستان گرم امسال همه در کنار هم، گفتههای آقای بیتاللهی را برایم پررنگتر میکند.
این واقعیتی عیان است که نمیتوان آن را قایم کرد چراکه از سَر و بُن شهر در هیبت عوارض فرونشست بيرون زده و فریاد شده.
زایندهرود را برای ۱۰ روز جاری کردند؛ جریانهای موقت و مُسَکن برای ساکت کردن اعتراض کشاورزان؛ اما چه سود؟!
سخت و تلخ است که بگویم اما واقعیت این است که کشاورزی شرق اصفهان رو به انقراض است و چارهای هم نیست؛ باید آن را پذیرفت. چرا؟! چون این میراث معنوی که رهاورد زاینده رود بوده با شرایط دشوار این رود، رو به نابودیست.
باید چارهیِ دیگر کرد؛ معیشت کشاورزان باید از راه دیگر تامین شود؛ کشاورزی باید جایگزین شود.
صنعت، توسعه کشاورزی در بالادست چه در چهارمحال و چه در اصفهان و توسعههای افسارگسیخته، جریان طبیعی رود را قربانی کرده؛ جریانی که در پاییندست کشاورزی را میراث ساکنان شرق اصفهان کرد اما حالا با حال نزار این رود و نفسهایی که نمیرسد راه زوال و نیستی در پیش گرفته.
همه میدانیم که زاینده رود قربانی شده و اصفهان شرایط سختی پیش رو دارد. نفس زایندهرود در این وانفسا با جراحیهای سخت شاید برگردد؛ اگر برگردد!
📌 در لینک زیر بخوانید:
https://irna.ir/xjTjMM
@mehrnaz_shahbaz
🔺رئیس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی گفت: برآوردها نشان میدهد با ادامه همین روند و نوع برداشت از منابع آب زیرزمینی، آبخوان دشت اصفهان تا ۱۰ سال آینده بهطور کامل به میرایی و مرگ میرسد.
پیشتر شبیه این گفتهها را دکتر بهرام نادی گفته بود؛ گفتههایی هولناک که با بازدید از آثار و عوارض فرونشست بر تن اصفهانِ عزیزمان بیشتر برایم ملموس میشد.
حالا امروز دوباره در گفتو گو با علی بیتاللهی این هشدار بیشتر از پیش برایم پررنگ شد.
دخل خالی سد زایندهرود، خست آسمان و عوارض مدیریتهای نابخردانه که حالا بر تن اصفهان شلاق میزند در کنار برداشتهای ناگزیر از منابع آب زیرزمینی برای گذر از تابستان گرم امسال همه در کنار هم، گفتههای آقای بیتاللهی را برایم پررنگتر میکند.
این واقعیتی عیان است که نمیتوان آن را قایم کرد چراکه از سَر و بُن شهر در هیبت عوارض فرونشست بيرون زده و فریاد شده.
زایندهرود را برای ۱۰ روز جاری کردند؛ جریانهای موقت و مُسَکن برای ساکت کردن اعتراض کشاورزان؛ اما چه سود؟!
سخت و تلخ است که بگویم اما واقعیت این است که کشاورزی شرق اصفهان رو به انقراض است و چارهای هم نیست؛ باید آن را پذیرفت. چرا؟! چون این میراث معنوی که رهاورد زاینده رود بوده با شرایط دشوار این رود، رو به نابودیست.
باید چارهیِ دیگر کرد؛ معیشت کشاورزان باید از راه دیگر تامین شود؛ کشاورزی باید جایگزین شود.
صنعت، توسعه کشاورزی در بالادست چه در چهارمحال و چه در اصفهان و توسعههای افسارگسیخته، جریان طبیعی رود را قربانی کرده؛ جریانی که در پاییندست کشاورزی را میراث ساکنان شرق اصفهان کرد اما حالا با حال نزار این رود و نفسهایی که نمیرسد راه زوال و نیستی در پیش گرفته.
همه میدانیم که زاینده رود قربانی شده و اصفهان شرایط سختی پیش رو دارد. نفس زایندهرود در این وانفسا با جراحیهای سخت شاید برگردد؛ اگر برگردد!
📌 در لینک زیر بخوانید:
https://irna.ir/xjTjMM
@mehrnaz_shahbaz
💢«مردی مقابل رژه» روایت ایستادگی یک اصفهان شناس برای حفظ سی و سه پل
🖋مهرناز شهباز
اصفهان برای آنکه اصفهان بماند بیش از هر زمانی به عاشقان فرهنگ و تاریخ ایران همچون «عباس بهشتیان» نیاز دارد؛ شهری که توسعه ناپایدار و افسار گسیختهاش، شناسنامههای هویتی آن را تهدید میکند و اثر نمایشی «مردی مقابل رژه» سعی در یادآوری چنین نیازی در این زمانه است.
عباس بهشتیان محقق و اصفهان پژوهی است که ۷۰ سال پیش، زمانی که قرار بود تانکها و نفربرهای ارتش کشور در ادامه رژه خود از روی سی و سه پل عبور کنند، مقابل ورودی آن بر روی زمین دراز کشید تا مانع آسیب رسیدن به این اثر تاریخی شود؛ اقدامی که موجب شد مسیر رژه تغییر کند و این پل پرآوازه از گزند آسیبهای احتمالی در امان بماند.
گرچه این اقدام مرحوم بهشتیان، او را به ازخودگذشتگی برای حفظ بناها و هویت تاریخی اصفهان شُهره کرد اما این مرد نامور در سراسرِ زندگیاش، عاشقانه کوشید تا از یادمانهای تاریخی و فرهنگی این شهر حراست کند؛ از کوشش برای ثبت ملی خانههای تاریخی و احیای آرامگاه «صائب تبریزی» در اصفهان تا زنده کردن نام رجال و فرهیختگان در قالب اسامی خیابانها و گذرهایی همچون «خاقانی» و «میر فندرسکی» که همه بیانگر مِهرِ بیپایانش به تاریخ و فرهنگ ایران و اصفهان و کوشش بیدریغش در این راستا بود.
در شرایطی که بافتهای تاریخی شهر اصفهان در برخی توسعهها، قربانی طرحهای عمرانی، خیابانکشیها و نوسازیها میشود و هرازچندی خبر آسیب رسیدن به ابنیه تاریخی بر اثر نبود آگاهیِ شهروندان و گردشگران با یادگارینویسیها و البته نبود نیروی صیانتبخش کافی برای حفاظت از این ابنیه تاریخی بر سر زبان ها میافتد، محسن رهنما، نویسنده و کارگردان اصفهانی در قالب یک اثر نمایشی زیر عنوان «مردی مقابل رژه» با بازنمایی بُرشهایی از زندگی بهشتیان میکوشد این موضوع را یادآور شود که بیش از هر زمانی برای حفظ هویت تاریخی اصفهان از گزند توسعه و آفت نبود آگاهی در باره لزوم پاسداری از شناسنامههای فرهنگی شهر، نیاز به «بهشتیانها» داریم.
به باور این کارگردان، «زنده بودن شهر در ما و نه ما در شهر» مساله بسیار مهمی است؛ موضوعی که در باور و عمل مرحوم بهشتیان برای زنده و پویا نگهداشتن بافتهای تاریخی شهر اصفهان به روشنی مُتبلور بود.
دیدن نمایش «مردی مقابل رژه» را به اصفهاندوستان عزیز پیشنهاد میکنم.
این اثر نمایشی از ۲۵ فروردین تا ۱۲ اردیبهشت در تالار هنر، سالن «نقش جهان» هر شب از ساعت ۱۹ و سی دقیقه بر روی صحنه است.
📌گزارش را به طور کامل میتوانید در لینک زیر بخوانید:
@mehrnaz_shahbaz
https://irna.ir/xjTmgx
🖋مهرناز شهباز
اصفهان برای آنکه اصفهان بماند بیش از هر زمانی به عاشقان فرهنگ و تاریخ ایران همچون «عباس بهشتیان» نیاز دارد؛ شهری که توسعه ناپایدار و افسار گسیختهاش، شناسنامههای هویتی آن را تهدید میکند و اثر نمایشی «مردی مقابل رژه» سعی در یادآوری چنین نیازی در این زمانه است.
عباس بهشتیان محقق و اصفهان پژوهی است که ۷۰ سال پیش، زمانی که قرار بود تانکها و نفربرهای ارتش کشور در ادامه رژه خود از روی سی و سه پل عبور کنند، مقابل ورودی آن بر روی زمین دراز کشید تا مانع آسیب رسیدن به این اثر تاریخی شود؛ اقدامی که موجب شد مسیر رژه تغییر کند و این پل پرآوازه از گزند آسیبهای احتمالی در امان بماند.
گرچه این اقدام مرحوم بهشتیان، او را به ازخودگذشتگی برای حفظ بناها و هویت تاریخی اصفهان شُهره کرد اما این مرد نامور در سراسرِ زندگیاش، عاشقانه کوشید تا از یادمانهای تاریخی و فرهنگی این شهر حراست کند؛ از کوشش برای ثبت ملی خانههای تاریخی و احیای آرامگاه «صائب تبریزی» در اصفهان تا زنده کردن نام رجال و فرهیختگان در قالب اسامی خیابانها و گذرهایی همچون «خاقانی» و «میر فندرسکی» که همه بیانگر مِهرِ بیپایانش به تاریخ و فرهنگ ایران و اصفهان و کوشش بیدریغش در این راستا بود.
در شرایطی که بافتهای تاریخی شهر اصفهان در برخی توسعهها، قربانی طرحهای عمرانی، خیابانکشیها و نوسازیها میشود و هرازچندی خبر آسیب رسیدن به ابنیه تاریخی بر اثر نبود آگاهیِ شهروندان و گردشگران با یادگارینویسیها و البته نبود نیروی صیانتبخش کافی برای حفاظت از این ابنیه تاریخی بر سر زبان ها میافتد، محسن رهنما، نویسنده و کارگردان اصفهانی در قالب یک اثر نمایشی زیر عنوان «مردی مقابل رژه» با بازنمایی بُرشهایی از زندگی بهشتیان میکوشد این موضوع را یادآور شود که بیش از هر زمانی برای حفظ هویت تاریخی اصفهان از گزند توسعه و آفت نبود آگاهی در باره لزوم پاسداری از شناسنامههای فرهنگی شهر، نیاز به «بهشتیانها» داریم.
به باور این کارگردان، «زنده بودن شهر در ما و نه ما در شهر» مساله بسیار مهمی است؛ موضوعی که در باور و عمل مرحوم بهشتیان برای زنده و پویا نگهداشتن بافتهای تاریخی شهر اصفهان به روشنی مُتبلور بود.
دیدن نمایش «مردی مقابل رژه» را به اصفهاندوستان عزیز پیشنهاد میکنم.
این اثر نمایشی از ۲۵ فروردین تا ۱۲ اردیبهشت در تالار هنر، سالن «نقش جهان» هر شب از ساعت ۱۹ و سی دقیقه بر روی صحنه است.
📌گزارش را به طور کامل میتوانید در لینک زیر بخوانید:
@mehrnaz_shahbaz
https://irna.ir/xjTmgx
💢 زمان به ضرر اصفهان میگذرد؛ میراث فرهنگی در کام فرونشست
🖋 مهرناز شهباز
شکافها و ترکها بر پیکر آثار و بناهای تاریخی، حکایت از احوال درونِ زمین در اصفهان دارد؛ آبخوان دشتی که با نبود جریان دائم زاینده رود، گرمِ کارِ مرگ است و به گفته کارشناسان با همین رویه تا ۱۰ سال آینده خواهد مُرد.
اگر میخواهید هیبت هولناک فرونشست را بر دشتهای اصفهان ببینید، کافیست به دشت مهیار در جنوب اصفهان بروید تا ببینید چگونه کام زمین به عمق ۶۰ متر و عرض ۲ متر باز شده است اما اگر میخواهید شاهد رخنه فرونشست بر دل شهر اصفهان باشید، باید سری به آثار تاریخی آن بزنید.
به گفته کارشناسان، فرونشست تجمعی و البته نامتقارن طی ۱۰ سال گذشته موجب شکست، شکاف و تزلزل سازه برخی بناهای تاریخی در اصفهان شده است؛ به این معنا که با احتساب نشست سالیانه ۵ سانتی متر در محدوده میدان نقش جهان، زمین پس از ۱۰ سال، نیم متر فرو مینشیند اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود؛ فرونشست نامتقارن میتواند حکم تیر آخر باشد و با ایجاد اختلاف نشست در دو سوی یک محدوده از جمله در دو سوی گستره «میدان نقش جهان» موجب شکست سازهها، و ایجاد شکافها و آثار مخرب فرونشست باشد.
شمار بسیاری از آسیبها و شکافهای ناشی از فرونشست بر بناهای تاریخی و حتی سایر مستحدثات در اصفهان بر اثر فرونشست تجمعی و نامتقارن است و کارشناسان بر این نکته تاکید دارند که متفاوت بودن جنس خاک و ضخامت آبخوانِ زیر پای اصفهان با وجود پدیده فرونشست، موجب نشست نامتقارن خواهد شد.
به گفته آنها، این نشست نامتقارن وقتی زیر پای بنای تاریخی رخ بدهد، به دلیل مصالح بنایی و کهنسالی اثر، شکافها و شکستها بر سازه ساختمان پدیدار و آن را دچار آسیبهای جدی سازهای میکند.
میدان نقش جهان با وسعتی که دارد یکی از محدودههایی است که به گفته کارشناسان زمین شناسی، دچار فرونشست نامتقارن است. حداکثر نرخ فرونشست سالیانه در اصفهان ۱۸ سانتی متر و مطابق با نقشههای سازمان زمین شناسی کشور، نرخ فرونشست در محل این میدان تاریخی و جهانی بین سه تا پنج سانتی متر است.
گرچه نرخ فرونشست در این محدوده نسبت به سایر محدودهها پایینتر است اما با احتساب فرونشست تجمعی و نامتقارن و همچنین ساختار بنایی مجموعه آثار معماری میدان نقش جهان، این میزان فرونشست هم میتواند به شدت آسیب زا باشد؛ آنچنان که به گفته برخی کارشناسان ژئوتکنیک، همین حالا هم این آسیبها در محل مسجد جامع عباسی موجب کج شدن ستونهای شبستان جنوبی شده است.
از سویی پلهای تاریخی اصفهان به جز «پل شهرستان» که بر روی سنگ بستر بنا شده و فرونشست تاکنون چندان تهدیدش نکرده، همچنین مساجدی چون «مسجد سید»، «مسجد قطبیه»، «مسجد رحیم خان» و «مسجد علی قلی آقا» که در غرب محدوده مرکزی اصفهان با تمرکز آثار و بافتهای تاریخی قرار دارند، هر کدام شواهد فرونشست را با تحمل آسیب های ساختاری نشان میدهند.
📍برشهایی از گفتههای علی بیتاللهی، رییس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی:
خاک واگرای آبخوان اصفهان و فرم گوهای آن با نبود جریان تغذیه کننده، نشست نامتقارن و آسیبهای جبرانناپذیر بر مستحدثات بویژه بناهای تاریخی این شهر را بدنبال داشته است.
مکانهای با نرخ فرونشست کمتر نسبت به مکانهای با نرخ بیشتر، پرخطرتر هستند و این مکانها همان محدوده مرکزی اصفهان با بافت تاریخی اند که آثار فرونشست را در بناهای آن بیشتر میبینیم.
📌این گزارش و ادامه آنچه رییس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی نسبت به وقوع آن در اصفهان هشدار داده را در لینک زیر بخوانید:
https://irna.ir/xjTp3B
@mehrnaz_shahbaz
🖋 مهرناز شهباز
شکافها و ترکها بر پیکر آثار و بناهای تاریخی، حکایت از احوال درونِ زمین در اصفهان دارد؛ آبخوان دشتی که با نبود جریان دائم زاینده رود، گرمِ کارِ مرگ است و به گفته کارشناسان با همین رویه تا ۱۰ سال آینده خواهد مُرد.
اگر میخواهید هیبت هولناک فرونشست را بر دشتهای اصفهان ببینید، کافیست به دشت مهیار در جنوب اصفهان بروید تا ببینید چگونه کام زمین به عمق ۶۰ متر و عرض ۲ متر باز شده است اما اگر میخواهید شاهد رخنه فرونشست بر دل شهر اصفهان باشید، باید سری به آثار تاریخی آن بزنید.
به گفته کارشناسان، فرونشست تجمعی و البته نامتقارن طی ۱۰ سال گذشته موجب شکست، شکاف و تزلزل سازه برخی بناهای تاریخی در اصفهان شده است؛ به این معنا که با احتساب نشست سالیانه ۵ سانتی متر در محدوده میدان نقش جهان، زمین پس از ۱۰ سال، نیم متر فرو مینشیند اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود؛ فرونشست نامتقارن میتواند حکم تیر آخر باشد و با ایجاد اختلاف نشست در دو سوی یک محدوده از جمله در دو سوی گستره «میدان نقش جهان» موجب شکست سازهها، و ایجاد شکافها و آثار مخرب فرونشست باشد.
شمار بسیاری از آسیبها و شکافهای ناشی از فرونشست بر بناهای تاریخی و حتی سایر مستحدثات در اصفهان بر اثر فرونشست تجمعی و نامتقارن است و کارشناسان بر این نکته تاکید دارند که متفاوت بودن جنس خاک و ضخامت آبخوانِ زیر پای اصفهان با وجود پدیده فرونشست، موجب نشست نامتقارن خواهد شد.
به گفته آنها، این نشست نامتقارن وقتی زیر پای بنای تاریخی رخ بدهد، به دلیل مصالح بنایی و کهنسالی اثر، شکافها و شکستها بر سازه ساختمان پدیدار و آن را دچار آسیبهای جدی سازهای میکند.
میدان نقش جهان با وسعتی که دارد یکی از محدودههایی است که به گفته کارشناسان زمین شناسی، دچار فرونشست نامتقارن است. حداکثر نرخ فرونشست سالیانه در اصفهان ۱۸ سانتی متر و مطابق با نقشههای سازمان زمین شناسی کشور، نرخ فرونشست در محل این میدان تاریخی و جهانی بین سه تا پنج سانتی متر است.
گرچه نرخ فرونشست در این محدوده نسبت به سایر محدودهها پایینتر است اما با احتساب فرونشست تجمعی و نامتقارن و همچنین ساختار بنایی مجموعه آثار معماری میدان نقش جهان، این میزان فرونشست هم میتواند به شدت آسیب زا باشد؛ آنچنان که به گفته برخی کارشناسان ژئوتکنیک، همین حالا هم این آسیبها در محل مسجد جامع عباسی موجب کج شدن ستونهای شبستان جنوبی شده است.
از سویی پلهای تاریخی اصفهان به جز «پل شهرستان» که بر روی سنگ بستر بنا شده و فرونشست تاکنون چندان تهدیدش نکرده، همچنین مساجدی چون «مسجد سید»، «مسجد قطبیه»، «مسجد رحیم خان» و «مسجد علی قلی آقا» که در غرب محدوده مرکزی اصفهان با تمرکز آثار و بافتهای تاریخی قرار دارند، هر کدام شواهد فرونشست را با تحمل آسیب های ساختاری نشان میدهند.
📍برشهایی از گفتههای علی بیتاللهی، رییس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی:
خاک واگرای آبخوان اصفهان و فرم گوهای آن با نبود جریان تغذیه کننده، نشست نامتقارن و آسیبهای جبرانناپذیر بر مستحدثات بویژه بناهای تاریخی این شهر را بدنبال داشته است.
مکانهای با نرخ فرونشست کمتر نسبت به مکانهای با نرخ بیشتر، پرخطرتر هستند و این مکانها همان محدوده مرکزی اصفهان با بافت تاریخی اند که آثار فرونشست را در بناهای آن بیشتر میبینیم.
📌این گزارش و ادامه آنچه رییس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی نسبت به وقوع آن در اصفهان هشدار داده را در لینک زیر بخوانید:
https://irna.ir/xjTp3B
@mehrnaz_shahbaz
ایرنا
زمان به ضرر اصفهان میگذرد؛ میراث فرهنگی در کام فرونشست
اصفهان - ایرنا - شکافها و ترکها بر پیکر آثار و بناهای تاریخی، حکایت از احوال درونِ زمین در اصفهان دارد؛ آبخوان دشتی که با نبود جریان دائم زاینده رود، گرمِ کارِ مرگ است و به گفته کارشناسان با همین رویه تا ۱۰ سال آینده خواهد مُرد.
💢 فریاد برای نجات اصفهان
🖋مهرناز شهباز
مرگ آبخوان دشت اصفهان میتواند پایان کار عروس فلات مرکزی ایران باشد؛ پایان زیستپذیری شهری که با نبود زندهرود وقوع آن دور نخواهد بود. این فریاد حقیقت است و شاید هم رمز نجات اصفهان، گرچه تاوان سختی داشته باشد.
قلبم چون بسیاری از عاشقان اصفهان برای این شهر که پاره جان وطن است میتپد و اولین باری که با رضا اسلامی درباره پیشروی فرونشست زمین در عمق جسم و جان این شهر گفت و گو کردم، آنچنان قلبم از درد رنج اصفهان فشرده شد که یارای نوشتن گزارش این شرایط اسفناک را نداشتم اما رسالت من و همکارانم آگاهی رسانی و شفاف سازی است و از این رو باید عمق این ماجرا را در تولیدات رسانهای برای استمداد و نجات اصفهان بازنمایی میکردم.
فریاد را اما مدیرکل وقت سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی اصفهان میزد؛ فریاد برای نجات اصفهان. فریاد برای شهر موزه ای که بارگذاری های خارج از توان زاینده رود، توسعههای ناپایدار در صنعت و کشاورزی و برداشتهای بیرویه از آبخوان، آن را بر لبه پرتگاه فرونشست نشانده است.
پیش از این عمق و ابعاد بحران فرونشست زمین در اصفهان شفاف سازی نشده بود اما رضا اسلامی مدیرکل وقت سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی اصفهان معتقد بود این موضوع آینده زیست پذیری اصفهان را به شدت تهدید میکند و کتمان آن فقط شرایط را بدتر خواهد کرد؛ نظر کارشناسی او این بود که اگر زاینده رود جریان دائم نداشته باشد، همچنان که کسری آبخوان دشت اصفهان جبران نشود و بر ته ماندههای ذخایر آبهای زیرزمینی دست درازی شود، زمان چندانی تا مرگ این آبخوان و پایان زیست پذیری خطه اصفهان نخواهیم داشت؛ شرایطی که اگر بر جان این شهر مستولی شود، جریان زایندهرود هم دیگر نخواهد توانست نفسهای اصفهان را دوباره برگرداند.
پنج سال از فریادهای بیمهابای رضا اسلامی گذشته، او دیگر بر کرسی مدیر کلی تکیه ندارد و زاینده رود هم به رغم برخی تلاشها برای تجدید منابع آبی همچون گذشته خشک است. شرایط آبخوان اصفهان بحرانی شده و فرونشست کماکان حیات شهر را تهدید می کند.
اسلامی حالا کمتر با رسانهها صحبت میکند اما فریاد خاموش است. به واقع رسانهها و مسوولان از فریادهای او بیدار شدند و حالا همه در یک پیکر، صدای او هستند.
پیشتر بسیار با اسلامی گفتوگو کرده بودم و بارها همپای او و هم اندیشانش چون حسین حجتی مدیر وقت دفتر منطقه ای مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی اصفهان و بهرام نادی، متخصص ژئو تکنیک و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد راهی مناطق مختلفی چون بناهای تاریخی اصفهان شده بودم تا به عنوان یک خبرنگار به صورت میدانی عوارض فرونشست را بر پیکر رنجور اصفهان ببینم و به همراه عکاس خوب ایرنا، زهرا باغبان، گزارشهای چندرسانه ای تهیه کنم.
این بار هم برای گفت و گو با او به ساختمان صنعت، معدن و تجارت اصفهان رفتم. کنج اتاقی در انتهای طبقه سوم، میز و صندلی محقری دارد و مثل همیشه صاف و صادق، به همان صفا و صمیمت گذشتهاش از من استقبال میکند.
بهار به نیمه رسیده اما زبانههای گرم تابستان، خودش را در اردیبهشت نشان میدهد. اتاق آقای اسلامی گرم است و به پیشنهاد همکار او برای رهیدن از گرمای اتاق و انجام گفت و گو به میز و صندلی کنار پنجره هدایت میشویم.
اسلامی روی صندلی همکارش مینشیند، یک صندلی بزرگ و راحت درست در مقابل میز و صندلی محقر خودش. دستانش را برهم می پیچاند و با چشمانی که میخندد، اشاره به صندلی دارد و میگوید: این صندلی را میبینید؛ خیلی دوست داشتنی ست و اگر به آن عادت کردی دیگر نمیتوانی از روی آن بلند شوی. به خاطرش سکوت هم خواهی کرد؛ برای داشتنش باید از قید خیلی چیزها بگذری.
_ شما که آن را واگذار کردید!
بله. من آدم نشستن روی این صندلی نبودم. میدانی کار میکردم؛ خیلی کم پیش میآمد در اتاقم باشم. همیشه در دشت ها و مناطق مختلف آواره رصد و پایش عوارض فرونشست بودم. خاطرم هست که کسانی به من میگفتند تو برای اصفهان جز گریه و پریدن از این شکافها و فروچالههای فرونشستی چه کردی؟! قلبم از این بیمهریها آزرده است اما از اینکه گویای حقیقتی خاموش زیر پوست شهر بودم آسوده خاطرم.
📌ادامه گفتوگوی صمیمانه من با رضا اسلامی، مدیرکل وقت سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی اصفهان را که بدلیل روشن کردن ابعاد فرونشست اصفهان و عریان کردن واقعیتها از سمتش برکنار و در حقش جفای بسیاری کردند، در لینک زیر بخوانيد:
https://irna.ir/xjTwkX
@mehrnaz_shahbaz
🖋مهرناز شهباز
مرگ آبخوان دشت اصفهان میتواند پایان کار عروس فلات مرکزی ایران باشد؛ پایان زیستپذیری شهری که با نبود زندهرود وقوع آن دور نخواهد بود. این فریاد حقیقت است و شاید هم رمز نجات اصفهان، گرچه تاوان سختی داشته باشد.
قلبم چون بسیاری از عاشقان اصفهان برای این شهر که پاره جان وطن است میتپد و اولین باری که با رضا اسلامی درباره پیشروی فرونشست زمین در عمق جسم و جان این شهر گفت و گو کردم، آنچنان قلبم از درد رنج اصفهان فشرده شد که یارای نوشتن گزارش این شرایط اسفناک را نداشتم اما رسالت من و همکارانم آگاهی رسانی و شفاف سازی است و از این رو باید عمق این ماجرا را در تولیدات رسانهای برای استمداد و نجات اصفهان بازنمایی میکردم.
فریاد را اما مدیرکل وقت سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی اصفهان میزد؛ فریاد برای نجات اصفهان. فریاد برای شهر موزه ای که بارگذاری های خارج از توان زاینده رود، توسعههای ناپایدار در صنعت و کشاورزی و برداشتهای بیرویه از آبخوان، آن را بر لبه پرتگاه فرونشست نشانده است.
پیش از این عمق و ابعاد بحران فرونشست زمین در اصفهان شفاف سازی نشده بود اما رضا اسلامی مدیرکل وقت سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی اصفهان معتقد بود این موضوع آینده زیست پذیری اصفهان را به شدت تهدید میکند و کتمان آن فقط شرایط را بدتر خواهد کرد؛ نظر کارشناسی او این بود که اگر زاینده رود جریان دائم نداشته باشد، همچنان که کسری آبخوان دشت اصفهان جبران نشود و بر ته ماندههای ذخایر آبهای زیرزمینی دست درازی شود، زمان چندانی تا مرگ این آبخوان و پایان زیست پذیری خطه اصفهان نخواهیم داشت؛ شرایطی که اگر بر جان این شهر مستولی شود، جریان زایندهرود هم دیگر نخواهد توانست نفسهای اصفهان را دوباره برگرداند.
پنج سال از فریادهای بیمهابای رضا اسلامی گذشته، او دیگر بر کرسی مدیر کلی تکیه ندارد و زاینده رود هم به رغم برخی تلاشها برای تجدید منابع آبی همچون گذشته خشک است. شرایط آبخوان اصفهان بحرانی شده و فرونشست کماکان حیات شهر را تهدید می کند.
اسلامی حالا کمتر با رسانهها صحبت میکند اما فریاد خاموش است. به واقع رسانهها و مسوولان از فریادهای او بیدار شدند و حالا همه در یک پیکر، صدای او هستند.
پیشتر بسیار با اسلامی گفتوگو کرده بودم و بارها همپای او و هم اندیشانش چون حسین حجتی مدیر وقت دفتر منطقه ای مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی اصفهان و بهرام نادی، متخصص ژئو تکنیک و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد راهی مناطق مختلفی چون بناهای تاریخی اصفهان شده بودم تا به عنوان یک خبرنگار به صورت میدانی عوارض فرونشست را بر پیکر رنجور اصفهان ببینم و به همراه عکاس خوب ایرنا، زهرا باغبان، گزارشهای چندرسانه ای تهیه کنم.
این بار هم برای گفت و گو با او به ساختمان صنعت، معدن و تجارت اصفهان رفتم. کنج اتاقی در انتهای طبقه سوم، میز و صندلی محقری دارد و مثل همیشه صاف و صادق، به همان صفا و صمیمت گذشتهاش از من استقبال میکند.
بهار به نیمه رسیده اما زبانههای گرم تابستان، خودش را در اردیبهشت نشان میدهد. اتاق آقای اسلامی گرم است و به پیشنهاد همکار او برای رهیدن از گرمای اتاق و انجام گفت و گو به میز و صندلی کنار پنجره هدایت میشویم.
اسلامی روی صندلی همکارش مینشیند، یک صندلی بزرگ و راحت درست در مقابل میز و صندلی محقر خودش. دستانش را برهم می پیچاند و با چشمانی که میخندد، اشاره به صندلی دارد و میگوید: این صندلی را میبینید؛ خیلی دوست داشتنی ست و اگر به آن عادت کردی دیگر نمیتوانی از روی آن بلند شوی. به خاطرش سکوت هم خواهی کرد؛ برای داشتنش باید از قید خیلی چیزها بگذری.
_ شما که آن را واگذار کردید!
بله. من آدم نشستن روی این صندلی نبودم. میدانی کار میکردم؛ خیلی کم پیش میآمد در اتاقم باشم. همیشه در دشت ها و مناطق مختلف آواره رصد و پایش عوارض فرونشست بودم. خاطرم هست که کسانی به من میگفتند تو برای اصفهان جز گریه و پریدن از این شکافها و فروچالههای فرونشستی چه کردی؟! قلبم از این بیمهریها آزرده است اما از اینکه گویای حقیقتی خاموش زیر پوست شهر بودم آسوده خاطرم.
📌ادامه گفتوگوی صمیمانه من با رضا اسلامی، مدیرکل وقت سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی اصفهان را که بدلیل روشن کردن ابعاد فرونشست اصفهان و عریان کردن واقعیتها از سمتش برکنار و در حقش جفای بسیاری کردند، در لینک زیر بخوانيد:
https://irna.ir/xjTwkX
@mehrnaz_shahbaz
ایرنا
فریاد برای نجات اصفهان
اصفهان – ایرنا - مرگ آبخوان دشت اصفهان میتواند پایان کار عروس فلات مرکزی ایران باشد؛ پایان زیستپذیری شهری که با نبود زندهرود وقوع آن دور نخواهد بود. این فریاد حقیقت است و شاید هم رمز نجات اصفهان، گرچه تاوان سختی داشته باشد.
💢 عاشق ایران، نگهبان تاریخ؛ روایت کنشگری یک فعال میراث فرهنگی
🖋 مهرناز شهباز
کنشگری برای حفاظت از میراث فرهنگی بیشتر از هر چیزی نیازمند روحیه مصممی ست که علیرغم همه فراز و نشیبهای مسیر، برای آگاهی رسانی و حراست از داشتههای سرزمین، خستگی بر جان و تن راه ندهی؛ این رمز و راز کنشگری و مطالبهگری میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات این روزهای شهرهای تاریخی ایران باشد که هویتشان با توسعههای ناپایدار نشانه گرفته شده است.
وقتی سال ۹۹ خبر مصوبه لغو پروژه گذر آقا نجفی توسط شورایعالی معماری و شهرسازی منتشر شد، بیش از پیش باور به ثمربخش بودنِ کنشگری مسوولیت شناسانه و شجاعانه برای پیشبرد اهداف حراست از میراث فرهنگی و طبیعی ایران را قوت بخشید.
پروژه گذر آقانجفی از سالهای دهه ۷۰ پیگیری شده بود تا در حریم یکی از مهمترین بخشهای تاریخی اصفهان یعنی میدان جهانی نقش جهان ایجاد شود، پیگیری هایی که در ابتدای دهه ۹۰ منجر به تملک و تخریب شماری از خانههای تاریخی و واجد ارزش بافت پشت میدان شد. اتفاقی که صدای بسیاری از کارشناسان و فعالان میراث فرهنگی را در اعتراض به تجاوز به حریم یکی از مهم ترین بافتهای تاریخی اصفهان بلند کرد اما در این میان پیگیریهای خستگی ناپذیر و مستندسازی های یکی از مصممترین و مسوولیتپذیرترینِ این کارشناسان، توانست از ادامه تخریبها و ایجاد گذر در دل بافت تاریخی جلوگیری کند.
محمدمهدی کلانتری دانشآموخته مرمت و احیای بناها و بافتهای تاریخی تنها برای میراث فرهنگی اصفهان کنشگری نکرده بلکه همصدا با کنشگران دیگر برای حراست از بافت تاریخی شیراز از دمِ تیغ تیز توسعههای ناپایدار کوشید و با دغدغه حفاظت از بافت تاریخی یزد، ابرکوه، کاشان، سبزوار و بسیاری از شهرهای دیگر ایران، مسیر پرفراز و نشیب کنشگری را ادامه داده است.
در هفته میراث فرهنگی هستیم و به همین بهانه با او در رابطه با فراز و فرود کنشگریاش در راستای حراست از کهنزادبومهای ایران و اصفهان به گفت و گو پرداختهایم؛ آنچه پیش رو میخوانید ماحصل گفت و گویم با این کنشگر میراث فرهنگی است...
📌این گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://irna.ir/xjTC9T
@mehrnaz_shahbaz
🖋 مهرناز شهباز
کنشگری برای حفاظت از میراث فرهنگی بیشتر از هر چیزی نیازمند روحیه مصممی ست که علیرغم همه فراز و نشیبهای مسیر، برای آگاهی رسانی و حراست از داشتههای سرزمین، خستگی بر جان و تن راه ندهی؛ این رمز و راز کنشگری و مطالبهگری میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات این روزهای شهرهای تاریخی ایران باشد که هویتشان با توسعههای ناپایدار نشانه گرفته شده است.
وقتی سال ۹۹ خبر مصوبه لغو پروژه گذر آقا نجفی توسط شورایعالی معماری و شهرسازی منتشر شد، بیش از پیش باور به ثمربخش بودنِ کنشگری مسوولیت شناسانه و شجاعانه برای پیشبرد اهداف حراست از میراث فرهنگی و طبیعی ایران را قوت بخشید.
پروژه گذر آقانجفی از سالهای دهه ۷۰ پیگیری شده بود تا در حریم یکی از مهمترین بخشهای تاریخی اصفهان یعنی میدان جهانی نقش جهان ایجاد شود، پیگیری هایی که در ابتدای دهه ۹۰ منجر به تملک و تخریب شماری از خانههای تاریخی و واجد ارزش بافت پشت میدان شد. اتفاقی که صدای بسیاری از کارشناسان و فعالان میراث فرهنگی را در اعتراض به تجاوز به حریم یکی از مهم ترین بافتهای تاریخی اصفهان بلند کرد اما در این میان پیگیریهای خستگی ناپذیر و مستندسازی های یکی از مصممترین و مسوولیتپذیرترینِ این کارشناسان، توانست از ادامه تخریبها و ایجاد گذر در دل بافت تاریخی جلوگیری کند.
محمدمهدی کلانتری دانشآموخته مرمت و احیای بناها و بافتهای تاریخی تنها برای میراث فرهنگی اصفهان کنشگری نکرده بلکه همصدا با کنشگران دیگر برای حراست از بافت تاریخی شیراز از دمِ تیغ تیز توسعههای ناپایدار کوشید و با دغدغه حفاظت از بافت تاریخی یزد، ابرکوه، کاشان، سبزوار و بسیاری از شهرهای دیگر ایران، مسیر پرفراز و نشیب کنشگری را ادامه داده است.
در هفته میراث فرهنگی هستیم و به همین بهانه با او در رابطه با فراز و فرود کنشگریاش در راستای حراست از کهنزادبومهای ایران و اصفهان به گفت و گو پرداختهایم؛ آنچه پیش رو میخوانید ماحصل گفت و گویم با این کنشگر میراث فرهنگی است...
📌این گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://irna.ir/xjTC9T
@mehrnaz_shahbaz
ایرنا
عاشق ایران، نگهبان تاریخ؛ روایت کنشگری یک فعال میراث فرهنگی
اصفهان - ایرنا - کنشگری برای حفاظت از میراث فرهنگی بیشتر از هر چیزی نیازمند روحیه مصممی ست که علیرغم همه فراز و نشیبهای مسیر، برای آگاهی رسانی و حراست از داشتههای سرزمین، خستگی بر جان و تن راه ندهی؛ این رمز و راز کنشگری و مطالبهگری میتواند راهگشای بسیاری…
‼️ در ستایش یا در تخریب میراث فرهنگی ؟!
🖋 مهرناز شهباز
هفته میراث فرهنگی شاید زمانی برای تجلیل از آنانی باشد که در مسیر دشوار حفاظت از تاریخ، فرهنگ و هویت این سرزمین گام برداشتهاند اما مراسمی که به این مناسبت در باغ جهانی چهلستون اصفهان برگزار شد، به جای آنکه محملی برای تقدیر از تلاشگران این حوزه باشد، به صحنهای برای انکار ارزشهای میراثی بدل شد.
در این جلسه حضور نداشتم اما با دیدن ویدئوهایی که توسط برخی بلاگرها و فعالان فضای مجازی منتشر شد، از شنیدن سخنان امام جمعه اصفهان متعجب و متأسف شدم و شاید باید بگویم خوشحالم که در آن فضا حضور نداشتم چراکه شنیدن جملاتی چون" اصفهان نیازی به هزار خانه تاریخی ندارد، ده، بیستای آنها را نگهدارید..." یا اینکه "میتوان روی ستونهای چهلستون رنگ کشید..." یا " مرمت سنگ مرمر آسیب دیده مسجد جامع ضرورتی ندارد و میتوان نمونه جدید و بهتر تراشید..." برای هر خبرنگار حوزه میراثفرهنگی دردناک و نگرانکننده است.
این سخنان نه تنها فاقد پشتوانه کارشناسی است، بلکه با روح و هدف هفته پاسداشت میراث فرهنگی در تضاد آشکار بود؛گویی در مراسمی که باید پاسدار هویت باشد، تریبون در اختیار کسی قرار گرفته که بهجای تأکید بر حفظ، مسیر حذف را مشروع جلوه میدهد.
از کسی که در حوزه دین صاحبنظر است، انتظار میرود در زمینهای که تخصص ندارد، با احتیاط سخن بگوید؛ نه اینکه با ادبیاتی طعنهآمیز و سهلانگارانه، به میراثی بتازد که ستونهای تاریخ و فرهنگ این سرزمین را شکل دادهاند.
در دورانی که اصفهان با بحرانهای زیستمحیطی، فرونشست زمین مواجه است، حفظ میراث فرهنگی نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی است. گردشگری یکی از معدود مسیرهای نجاتبخش برای این شهر است و این صنعت بر شانههای همین خانهها و بافتهای تاریخی ایستاده است. حذف تدریجی این شناسنامهها، یعنی بریدن ریشههای فرهنگی و اقتصادی آینده اصفهان.
جای تأسف است که در مراسمی که قرار بود تکریم تلاشگران عرصه میراث باشد، سخنانی به گوش رسید که نهتنها حمایتی از آنان نبود، بلکه تمام زحماتشان را به سخره گرفت. بدتر از آن، اینکه چنین اظهار نظرهایی از سوی فردی صورت میگیرد که نهتنها تخصصی در این حوزه ندارد، بلکه انتظار میرود در جایگاه خود، پاسدار هویت و تاریخ این سرزمین باشد، نه منتقد بیپایه آن.
خانههای تاریخی اصفهان، نشانههای زیسته مردم این شهرند؛ آنها سندهای زندهای هستند از فرهنگ، معماری، و زیست شهری در ادوار مختلف. کماهمیت جلوهدادن این خانهها، تنها زمینهساز تسریع روند تخریب و بیتوجهی به بافت تاریخی نیست، بلکه نوعی بیحرمتی به حافظه جمعی مردمی است که با این فضاها زیستهاند و نفس کشیدهاند؛ بیحرمتی به کارشناسان، کنشگران و حافظان دغدعهمند میراث فرهنگیست.
میراث فرهنگی، کالایی مصرفی نیست که با نمونه تازه جایگزین شود. اگر به خود اجازه میدهیم سنگی از صفه یا ستونی از چهلستون را با نمونهای نو تعویض کنیم، به همان سادگی میتوان هویت یک شهر را هم تعویض کرد و آیا ما آمادگی آن را داریم که هویتمان را از نو تراش دهیم؟
هزار افسوس؛ هزار افسوس!
امید که به جای حذف صداهای تخصصی و گشودن تریبون برای اظهارنظرهای غیرکارشناسی، جایگاه واقعی حفاظت از میراث تاریخی اصفهان را حفظ کنیم؛ چراکه شهر تاریخی، تاریخی باقی نمیماند اگر از درون تهی شود.
@mehrnaz_shahbaz
🖋 مهرناز شهباز
هفته میراث فرهنگی شاید زمانی برای تجلیل از آنانی باشد که در مسیر دشوار حفاظت از تاریخ، فرهنگ و هویت این سرزمین گام برداشتهاند اما مراسمی که به این مناسبت در باغ جهانی چهلستون اصفهان برگزار شد، به جای آنکه محملی برای تقدیر از تلاشگران این حوزه باشد، به صحنهای برای انکار ارزشهای میراثی بدل شد.
در این جلسه حضور نداشتم اما با دیدن ویدئوهایی که توسط برخی بلاگرها و فعالان فضای مجازی منتشر شد، از شنیدن سخنان امام جمعه اصفهان متعجب و متأسف شدم و شاید باید بگویم خوشحالم که در آن فضا حضور نداشتم چراکه شنیدن جملاتی چون" اصفهان نیازی به هزار خانه تاریخی ندارد، ده، بیستای آنها را نگهدارید..." یا اینکه "میتوان روی ستونهای چهلستون رنگ کشید..." یا " مرمت سنگ مرمر آسیب دیده مسجد جامع ضرورتی ندارد و میتوان نمونه جدید و بهتر تراشید..." برای هر خبرنگار حوزه میراثفرهنگی دردناک و نگرانکننده است.
این سخنان نه تنها فاقد پشتوانه کارشناسی است، بلکه با روح و هدف هفته پاسداشت میراث فرهنگی در تضاد آشکار بود؛گویی در مراسمی که باید پاسدار هویت باشد، تریبون در اختیار کسی قرار گرفته که بهجای تأکید بر حفظ، مسیر حذف را مشروع جلوه میدهد.
از کسی که در حوزه دین صاحبنظر است، انتظار میرود در زمینهای که تخصص ندارد، با احتیاط سخن بگوید؛ نه اینکه با ادبیاتی طعنهآمیز و سهلانگارانه، به میراثی بتازد که ستونهای تاریخ و فرهنگ این سرزمین را شکل دادهاند.
در دورانی که اصفهان با بحرانهای زیستمحیطی، فرونشست زمین مواجه است، حفظ میراث فرهنگی نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی است. گردشگری یکی از معدود مسیرهای نجاتبخش برای این شهر است و این صنعت بر شانههای همین خانهها و بافتهای تاریخی ایستاده است. حذف تدریجی این شناسنامهها، یعنی بریدن ریشههای فرهنگی و اقتصادی آینده اصفهان.
جای تأسف است که در مراسمی که قرار بود تکریم تلاشگران عرصه میراث باشد، سخنانی به گوش رسید که نهتنها حمایتی از آنان نبود، بلکه تمام زحماتشان را به سخره گرفت. بدتر از آن، اینکه چنین اظهار نظرهایی از سوی فردی صورت میگیرد که نهتنها تخصصی در این حوزه ندارد، بلکه انتظار میرود در جایگاه خود، پاسدار هویت و تاریخ این سرزمین باشد، نه منتقد بیپایه آن.
خانههای تاریخی اصفهان، نشانههای زیسته مردم این شهرند؛ آنها سندهای زندهای هستند از فرهنگ، معماری، و زیست شهری در ادوار مختلف. کماهمیت جلوهدادن این خانهها، تنها زمینهساز تسریع روند تخریب و بیتوجهی به بافت تاریخی نیست، بلکه نوعی بیحرمتی به حافظه جمعی مردمی است که با این فضاها زیستهاند و نفس کشیدهاند؛ بیحرمتی به کارشناسان، کنشگران و حافظان دغدعهمند میراث فرهنگیست.
میراث فرهنگی، کالایی مصرفی نیست که با نمونه تازه جایگزین شود. اگر به خود اجازه میدهیم سنگی از صفه یا ستونی از چهلستون را با نمونهای نو تعویض کنیم، به همان سادگی میتوان هویت یک شهر را هم تعویض کرد و آیا ما آمادگی آن را داریم که هویتمان را از نو تراش دهیم؟
هزار افسوس؛ هزار افسوس!
امید که به جای حذف صداهای تخصصی و گشودن تریبون برای اظهارنظرهای غیرکارشناسی، جایگاه واقعی حفاظت از میراث تاریخی اصفهان را حفظ کنیم؛ چراکه شهر تاریخی، تاریخی باقی نمیماند اگر از درون تهی شود.
@mehrnaz_shahbaz