🔺چرا شرکت نفت آبادان و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری جرثقیل اکوان را اینگونه به حال خود رها کرده است؟
بهروز کمالدشتی✍🏻
▫️حمل وسایل نظامی به وسیلهجرثقیل اکوان از آبادان توسط متفقین و شکست هیلتر سرنوشت دنیا را تغییر داد. اکنون عدم شناخت و نداشتن آگاهی صحیح از تاریخ و کاربرد آن ادوات و یا ابنیه باعث بی خیالی و پیش پا افتاده انگاشته شدن آن شده است.
جرثقیل اکوان یا آکوان(akvan crain) با آن همه عظمت و گذشتهء پر افتخار، اینک به عنوان سازهء فلزی ناشناخته و بدرد نخور در گوشه ای از ساحل اروند رود، دورهء بازنشستگی خود را طی می کند هر چند که بنا به عقیدهء کارشناسان، عمر کاری او بسیار کوتاه بوده و این ایام بازنشستگی بسیار زود به سراغش آمده است.
▫️ناشناخته ماندن اکوان تا آنجا کشیده شد که مدتی پیش در یکی از برنامه های رادیویی صدای مرکز آبادان، آنهم در برنامه ای به نام فیدوس، که رسالت آشنایی نسل جوان آبادان را با گذشتهء این شهر بر عهده دارد، از این جرثقیل تحت عنوان«کرن ناصر پهلوون» نام برده شد!!!
▫️در سال 1320 ، توسط جرثقیل اکوان 137 دستگاه لوکومتیو، 12 کارگاه سنگین، یک آمبولانس، 17 هزارتن مواد و کالای عمومی، 369 هواپیمای بمب افکن مدل بوستون و 186 جنگده از اسکله اکوان آبادان به روسیه انتقال داد شد. در این زمان هیتلر به شوروی رسید و همین تجهیزات به برتری قوای متفقین و شکست هیتلر در
شوروی انجامید.
#اکوان#جرثقیل_اکوان_آبادان#آبادان#شرکت_نفت_آبادان#موزه_نفت_آبادان#میراث_فرهنگی_آبادان#میراث_فرهنگی_و_گردشگری #میراث_خبر
بهروز کمالدشتی✍🏻
▫️حمل وسایل نظامی به وسیلهجرثقیل اکوان از آبادان توسط متفقین و شکست هیلتر سرنوشت دنیا را تغییر داد. اکنون عدم شناخت و نداشتن آگاهی صحیح از تاریخ و کاربرد آن ادوات و یا ابنیه باعث بی خیالی و پیش پا افتاده انگاشته شدن آن شده است.
جرثقیل اکوان یا آکوان(akvan crain) با آن همه عظمت و گذشتهء پر افتخار، اینک به عنوان سازهء فلزی ناشناخته و بدرد نخور در گوشه ای از ساحل اروند رود، دورهء بازنشستگی خود را طی می کند هر چند که بنا به عقیدهء کارشناسان، عمر کاری او بسیار کوتاه بوده و این ایام بازنشستگی بسیار زود به سراغش آمده است.
▫️ناشناخته ماندن اکوان تا آنجا کشیده شد که مدتی پیش در یکی از برنامه های رادیویی صدای مرکز آبادان، آنهم در برنامه ای به نام فیدوس، که رسالت آشنایی نسل جوان آبادان را با گذشتهء این شهر بر عهده دارد، از این جرثقیل تحت عنوان«کرن ناصر پهلوون» نام برده شد!!!
▫️در سال 1320 ، توسط جرثقیل اکوان 137 دستگاه لوکومتیو، 12 کارگاه سنگین، یک آمبولانس، 17 هزارتن مواد و کالای عمومی، 369 هواپیمای بمب افکن مدل بوستون و 186 جنگده از اسکله اکوان آبادان به روسیه انتقال داد شد. در این زمان هیتلر به شوروی رسید و همین تجهیزات به برتری قوای متفقین و شکست هیتلر در
شوروی انجامید.
#اکوان#جرثقیل_اکوان_آبادان#آبادان#شرکت_نفت_آبادان#موزه_نفت_آبادان#میراث_فرهنگی_آبادان#میراث_فرهنگی_و_گردشگری #میراث_خبر
سوال از آقای استاندار خوزستان پس از بازدید از ایذه
آیا در جریان سرقت بزرگ اشیا و اموال آیاپیر قرار گرفتید؟
مجتبی گهستونی
در روزهای گذشته استاندار خوزستان در سفر سه روزه به شمال شرقی خوزستان از بخش های عمده میراث ملی در ایذه بازدید کرد. در این سفر علاوه بر موضوعات مختلف، چند مصوبه در حوزه گردشگری داشتند.
اما با گذشت 10 ماه از سرقت قابل توجهی از اموال و اشیا پایگاه ملی آیاپیر ایذه، آیا استاندار خوزستان در این سفر که مدیرکل میراثفرهنگی گردشگری صنایعدستی خوزستان او را همراهی میکرد آیا در جریان سرقت بخش قابل توجهی از اموال و اشیا پایگاه ملی آیاپیر ایذه قرار گرفت؟ یا بار دیگر بر آن سرپوش گذاشته شد.
در شرایطی که شهرستان ایذه با وجود کوهستانی بودن و پراکندگی محوطههای باستانی از فقر نیروی کارشناس و کمبود نگهبان و یگان حفاظت رنج میبرد، در بامداد یکی از روزهای هفته نخست تیرماه مشاهده میشود که قفلهای در حیاط و قفلهای اتاقها پایگاه شکسته شده و اقدام به سرقت وسایل آثار باستانی کردهاند.
بر اساس گزارش های مکتوب و رسمی ثبت شده، عناوین سرقت عبارتند از: 43 قلم شی تاریخی، 3 دستگاه فلزیاب، 4 دستگاه کولر گازی دو تیکه 26 هزار، یک دستگاه آبسردکن، یک دستگاه کپی بزرگ، دو دستگاه کامپیوتر، یک دستگاه مانیتور، یک دستگاه کولر پنجره ای، تعداد 8 دوربین مداربسته، تعداد یک ردیاب یک عدد پمپ آب، 2 عدد میز و صندلی، 5 عدد پتو، 5 عد بالشت، یک عدد موتور جوش، 2 عدد سنجد، 2 بسته سیم جوش، 5 عدد نرده آهنی 2 متری، 30 متر کابل جوشکاری، یک موکت 30 متری، 5 عدد آنتن ویژه دوربین مداربسته، یک دستگاه تلویزیون 55 اینچ و تعداد دیگری وسایل کاربردی.
همچنین پس از سرقت، سارقین اقدام به تخریب وسایلی از قبیل یخچال، کولر گازی کردند.
با وجود این میزان از سرقت که یک خسارت سنگین برای اداره کل میراثفرهنگی گردشگری صنایعدستی خوزستان محسوب میشود، اقدامات قضایی امور حقوقی برای شناسایی سارقین تا به کجا طی شده و چه رایی صادر شده است؟ پیگیریهای فرماندهی یگان حفاظت میراثفرهنگی کشور و معاونت میراثفرهنگی در سطح وزارتخانه تا به کجا طی شده است؟
علاوه بر اینکه چند سالی است ایذه به دلیل حفاریهای غیرمجاز، تخریب اموال فرهنگی باستانی، نامطلوب بودن حفاظت، کمبود نیروی کارشناس و نیروی حفاظت به کانون بحرانهای میراثفرهنگی تبدیل شده است، سرقت قابل توجهی از اموال پایگاه ملی آیاپیر ایذه هم علاوه بر اینکه امور این پایگاه را مختل کرده است، یکی از مهمترین موزههای جنوب غرب ایران در ایذه را هم در خطر قرار داده است.
سرقت مورد نظر که ارزش مادی قابل توجهی داشته این نگرانی را به وجود میآورد که ممکن است در آینده نزدیک شاهد سرقت از موزه ایذه و تخریب نقش برجستههای متعدد در این شهرستان باشیم.
به دلیل شرایط خاص منطقه درشهرستان ایذه تقویت حفاظت فیزیکی و تجهیز محوطههای باستانی به دوربین مدار بسته ضرورت دارد.
همچنین بهمن ۱۳۹۶ بود که مسئولان میراث فرهنگی ایذه متوجه تخریب آثار باستانی پایگاه آیاپیر شدند. این تخریب به دست نگهبان شیف شب رخ داد.
در تاریخهای متعدد گزارش شده که حفاران غیرمجاز در روز و در شب محوطه باستانی شمی و گورستان شیرهای سنگی شهسوار ایذه را بی محابا حفاری و تخریب کردهاند. البته دیگر محوطههای ایذه که در چهارگوشه این شهرستان قرار دارند از شرايط مطلوبی برخوردار نیستند.
در حالیکه سالهاست بحث ثبت جهانی ایذه مطرح است، اخبار دریافتی از محوطههای باستانی ایذه خوشایند نیست.
آیا در جریان سرقت بزرگ اشیا و اموال آیاپیر قرار گرفتید؟
مجتبی گهستونی
در روزهای گذشته استاندار خوزستان در سفر سه روزه به شمال شرقی خوزستان از بخش های عمده میراث ملی در ایذه بازدید کرد. در این سفر علاوه بر موضوعات مختلف، چند مصوبه در حوزه گردشگری داشتند.
اما با گذشت 10 ماه از سرقت قابل توجهی از اموال و اشیا پایگاه ملی آیاپیر ایذه، آیا استاندار خوزستان در این سفر که مدیرکل میراثفرهنگی گردشگری صنایعدستی خوزستان او را همراهی میکرد آیا در جریان سرقت بخش قابل توجهی از اموال و اشیا پایگاه ملی آیاپیر ایذه قرار گرفت؟ یا بار دیگر بر آن سرپوش گذاشته شد.
در شرایطی که شهرستان ایذه با وجود کوهستانی بودن و پراکندگی محوطههای باستانی از فقر نیروی کارشناس و کمبود نگهبان و یگان حفاظت رنج میبرد، در بامداد یکی از روزهای هفته نخست تیرماه مشاهده میشود که قفلهای در حیاط و قفلهای اتاقها پایگاه شکسته شده و اقدام به سرقت وسایل آثار باستانی کردهاند.
بر اساس گزارش های مکتوب و رسمی ثبت شده، عناوین سرقت عبارتند از: 43 قلم شی تاریخی، 3 دستگاه فلزیاب، 4 دستگاه کولر گازی دو تیکه 26 هزار، یک دستگاه آبسردکن، یک دستگاه کپی بزرگ، دو دستگاه کامپیوتر، یک دستگاه مانیتور، یک دستگاه کولر پنجره ای، تعداد 8 دوربین مداربسته، تعداد یک ردیاب یک عدد پمپ آب، 2 عدد میز و صندلی، 5 عدد پتو، 5 عد بالشت، یک عدد موتور جوش، 2 عدد سنجد، 2 بسته سیم جوش، 5 عدد نرده آهنی 2 متری، 30 متر کابل جوشکاری، یک موکت 30 متری، 5 عدد آنتن ویژه دوربین مداربسته، یک دستگاه تلویزیون 55 اینچ و تعداد دیگری وسایل کاربردی.
همچنین پس از سرقت، سارقین اقدام به تخریب وسایلی از قبیل یخچال، کولر گازی کردند.
با وجود این میزان از سرقت که یک خسارت سنگین برای اداره کل میراثفرهنگی گردشگری صنایعدستی خوزستان محسوب میشود، اقدامات قضایی امور حقوقی برای شناسایی سارقین تا به کجا طی شده و چه رایی صادر شده است؟ پیگیریهای فرماندهی یگان حفاظت میراثفرهنگی کشور و معاونت میراثفرهنگی در سطح وزارتخانه تا به کجا طی شده است؟
علاوه بر اینکه چند سالی است ایذه به دلیل حفاریهای غیرمجاز، تخریب اموال فرهنگی باستانی، نامطلوب بودن حفاظت، کمبود نیروی کارشناس و نیروی حفاظت به کانون بحرانهای میراثفرهنگی تبدیل شده است، سرقت قابل توجهی از اموال پایگاه ملی آیاپیر ایذه هم علاوه بر اینکه امور این پایگاه را مختل کرده است، یکی از مهمترین موزههای جنوب غرب ایران در ایذه را هم در خطر قرار داده است.
سرقت مورد نظر که ارزش مادی قابل توجهی داشته این نگرانی را به وجود میآورد که ممکن است در آینده نزدیک شاهد سرقت از موزه ایذه و تخریب نقش برجستههای متعدد در این شهرستان باشیم.
به دلیل شرایط خاص منطقه درشهرستان ایذه تقویت حفاظت فیزیکی و تجهیز محوطههای باستانی به دوربین مدار بسته ضرورت دارد.
همچنین بهمن ۱۳۹۶ بود که مسئولان میراث فرهنگی ایذه متوجه تخریب آثار باستانی پایگاه آیاپیر شدند. این تخریب به دست نگهبان شیف شب رخ داد.
در تاریخهای متعدد گزارش شده که حفاران غیرمجاز در روز و در شب محوطه باستانی شمی و گورستان شیرهای سنگی شهسوار ایذه را بی محابا حفاری و تخریب کردهاند. البته دیگر محوطههای ایذه که در چهارگوشه این شهرستان قرار دارند از شرايط مطلوبی برخوردار نیستند.
در حالیکه سالهاست بحث ثبت جهانی ایذه مطرح است، اخبار دریافتی از محوطههای باستانی ایذه خوشایند نیست.
خلیج فارس به شاخاب پارس هم معروف است. آبراهی که در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبهجزیره عربستان قرار دارد و از شرق از طریق تنگه هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند و دریای عرب و از غرب به دلتای رودخانه اروندرود، که حاصل پیوند دو رودخانه دجله و فرات و پیوستن رود کارون به آن است، ختم میشود. در زمان شاه اسماعیل یکم امپراتوری پرتغال به رهبری ناخدا آلبوکرک وارد خلیج فارس شده و آنجا را به تصرف خود درآورد.
شاه اسماعیل یکم پس از تصرف خلیج فارس با این سردار پرتغالی همکاری کرد و همین سبب شد که پرتغالی ها در مناطق اطراف خلیج فارس نیز نفوذ و قدرت یابند. حضور پرتغالی ها در خلیج فارس 116 سال ادامه یافت . در روز ٢١ آوریل سال ١6٢٢ سپاه شاه عباس صفوی، به رهبری امام قلی خان فتح هرمز را با موفقیت انجام داد و کل منطقه خلیج فارس را آزاد کرد.از همان زمان تاکنون، به دلیل رشادت های شاه عباس صفوی و آزادسازی بندر گمبرون، نام این بندر به «بندر عباس» گذاشتند.
شاه اسماعیل یکم پس از تصرف خلیج فارس با این سردار پرتغالی همکاری کرد و همین سبب شد که پرتغالی ها در مناطق اطراف خلیج فارس نیز نفوذ و قدرت یابند. حضور پرتغالی ها در خلیج فارس 116 سال ادامه یافت . در روز ٢١ آوریل سال ١6٢٢ سپاه شاه عباس صفوی، به رهبری امام قلی خان فتح هرمز را با موفقیت انجام داد و کل منطقه خلیج فارس را آزاد کرد.از همان زمان تاکنون، به دلیل رشادت های شاه عباس صفوی و آزادسازی بندر گمبرون، نام این بندر به «بندر عباس» گذاشتند.
امنیت فرهنگی ما تهدید شده است
«جبرئیل نوکنده»، رئیس موزه ملی ایران، با بیان اینکه ضروری است حفاری غیرمجاز بهعنوان یک جرم عمومی شناخته شود، گفت: «ما ابعاد این پدیده شوم را برای حاکمیت و مردم روشن نکردیم. بعد از اتفاقی که در بندرعباس افتاد، دادستانی اعلام کرد اگر کسی خبری خارج از انتظار منتشر کند، مجرم شناخته میشود. چرا هنوز مجموعه حاکمیت و دادستانی، تخریب میراث فرهنگی، محوطههای باستانی و قاچاق اشیای تاریخی را جرم عمومی نمیدانند؟ این پدیده، امنیت فرهنگی سرزمین من را تهدید میکند، اما حاکمیت آن را در ابعاد امنیت ملی نمیبیند.»
او در ادامه به وظایف فراموششده وزارت میراثفرهنگی اشاره کرد و گفت: «در گذشته در ساختار سازمان میراثفرهنگی ادارهای بهنام «معرفی و آموزش» داشتیم، این اداره وظیفه داشت جامعه را نسبت به مسائل میراث فرهنگی آشنا کند؛ کتاب داشت، مجله ترویجی میراث فرهنگی منتشر میکرد، جلساتی با قضات، یگان حفاظت و نیروهای مسلح برگزار میکرد. اما معاونت معرفی و آموزش بعد از ادغام، حذف شده است. اینها مسائل زیرساختی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند. حوزه میراث فرهنگی، حوزهای است که آموزش دائم میخواهد؛ مثل همان آموزشی که هر بار سوار هواپیما میشویم، مهمانداران به ما میدهند: اینکه چطور رفتار کنیم و هنگام خطر چه کنیم. این آموزش باید مستمر باشد. باید در حوزه آموزش، حتی برای دانشگاهیان، کار کنیم. من هر جا میگویم رئیس موزه ملی ایران هستم، چیزهایی میشنوم که بسیار ناراحتم میکند؛ چون آگاهی وجود ندارد.»
نوکنده با تأکید بر اینکه این تخریبها فقط تخریب یک محوطه نیستند، تخریب میراث ایراناند و میراث ایران، میراث بشری است؛ ما در قبال آن مسئولیت جهانی داریم، گفت: «اینکه میگویند دادستان میتواند با یک کلیک، صفحه این افراد را ببندد، درحالیاست که هنوز دادستانی این موضوع را «جرم عمومی» تلقی نمیکند.»
منبع: پیام ما
«جبرئیل نوکنده»، رئیس موزه ملی ایران، با بیان اینکه ضروری است حفاری غیرمجاز بهعنوان یک جرم عمومی شناخته شود، گفت: «ما ابعاد این پدیده شوم را برای حاکمیت و مردم روشن نکردیم. بعد از اتفاقی که در بندرعباس افتاد، دادستانی اعلام کرد اگر کسی خبری خارج از انتظار منتشر کند، مجرم شناخته میشود. چرا هنوز مجموعه حاکمیت و دادستانی، تخریب میراث فرهنگی، محوطههای باستانی و قاچاق اشیای تاریخی را جرم عمومی نمیدانند؟ این پدیده، امنیت فرهنگی سرزمین من را تهدید میکند، اما حاکمیت آن را در ابعاد امنیت ملی نمیبیند.»
او در ادامه به وظایف فراموششده وزارت میراثفرهنگی اشاره کرد و گفت: «در گذشته در ساختار سازمان میراثفرهنگی ادارهای بهنام «معرفی و آموزش» داشتیم، این اداره وظیفه داشت جامعه را نسبت به مسائل میراث فرهنگی آشنا کند؛ کتاب داشت، مجله ترویجی میراث فرهنگی منتشر میکرد، جلساتی با قضات، یگان حفاظت و نیروهای مسلح برگزار میکرد. اما معاونت معرفی و آموزش بعد از ادغام، حذف شده است. اینها مسائل زیرساختی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند. حوزه میراث فرهنگی، حوزهای است که آموزش دائم میخواهد؛ مثل همان آموزشی که هر بار سوار هواپیما میشویم، مهمانداران به ما میدهند: اینکه چطور رفتار کنیم و هنگام خطر چه کنیم. این آموزش باید مستمر باشد. باید در حوزه آموزش، حتی برای دانشگاهیان، کار کنیم. من هر جا میگویم رئیس موزه ملی ایران هستم، چیزهایی میشنوم که بسیار ناراحتم میکند؛ چون آگاهی وجود ندارد.»
نوکنده با تأکید بر اینکه این تخریبها فقط تخریب یک محوطه نیستند، تخریب میراث ایراناند و میراث ایران، میراث بشری است؛ ما در قبال آن مسئولیت جهانی داریم، گفت: «اینکه میگویند دادستان میتواند با یک کلیک، صفحه این افراد را ببندد، درحالیاست که هنوز دادستانی این موضوع را «جرم عمومی» تلقی نمیکند.»
منبع: پیام ما
Forwarded from پیام ما آنلاین
«علیاکبر ولایتی» در نامهای به پزشکیان خواستار مساعدت برای ساخت بنای یادبود داشمند اهل شهرری با هدف تقویت فرهنگ ایران شد
مدعیان بلاتکلیف آرامگاه «رازی»
| فرزانه قبادی |
🔺از قرن چهارم هجری تا همین چند سال پیش مزار رازی یک راز تاریخی بود. در کتابها گمانههایی درباره آن مطرح میشد، اما همه تنها حدسهایی بود که استناد چندانی به تاریخ نداشت. مطالعات پژوهشگران اما در اواخر دهه نود گمانه جدیتری را مطرح کرد مبنیبر اینکه با توجه به قرارگیری بیمارستان قدیم ری در محدوده روستای فیروزآباد و ثبت اسنادی درباره طبابت رازی در این بیمارستان و موارد دیگر، احتمال فراوانی وجود دارد که او را در نزدیکی امامزاده این روستا که گورستان قدیمی این منطقه بوده، به خاک سپرده باشند.
🔺همان روزها سخن از ساخت یک بنای آرامگاهی در فیروزآباد و تأسیس بنیادی بهنام رازی مطرح شد. قرار بود برای طراحی این بنا فراخوانی ملی داده شود و بودجه خاصی برای آن در نظر گرفته شود. حالا چندسالی از آن وعدهها و حرفها گذشته. زمین سه هکتاری که قرار بود محل ساخت یادمان باشد، مدعیانی پیدا کرده و شورای روستا را مجبور به محصور کردن محدوده زمین کرده است. دولت سیزدهم دستور مسکوت ماندن طرح ساخت آن را داد و تا به امروز هم این طرح مسکوت مانده است. محلیها روی این طرح حساب باز کردهاند و برخی مسئولان محلی نیز پیگیر این طرح هستند، اما سالهاست که طرح همچنان معطل مانده است.
گزارش کامل را در سایت «پیام ما» بخوانید.
https://payamema.ir/payam/130705
#زکریای_رازی #شهرری #میراث_فرهنگی #پیام_ما
@payamema
مدعیان بلاتکلیف آرامگاه «رازی»
| فرزانه قبادی |
🔺از قرن چهارم هجری تا همین چند سال پیش مزار رازی یک راز تاریخی بود. در کتابها گمانههایی درباره آن مطرح میشد، اما همه تنها حدسهایی بود که استناد چندانی به تاریخ نداشت. مطالعات پژوهشگران اما در اواخر دهه نود گمانه جدیتری را مطرح کرد مبنیبر اینکه با توجه به قرارگیری بیمارستان قدیم ری در محدوده روستای فیروزآباد و ثبت اسنادی درباره طبابت رازی در این بیمارستان و موارد دیگر، احتمال فراوانی وجود دارد که او را در نزدیکی امامزاده این روستا که گورستان قدیمی این منطقه بوده، به خاک سپرده باشند.
🔺همان روزها سخن از ساخت یک بنای آرامگاهی در فیروزآباد و تأسیس بنیادی بهنام رازی مطرح شد. قرار بود برای طراحی این بنا فراخوانی ملی داده شود و بودجه خاصی برای آن در نظر گرفته شود. حالا چندسالی از آن وعدهها و حرفها گذشته. زمین سه هکتاری که قرار بود محل ساخت یادمان باشد، مدعیانی پیدا کرده و شورای روستا را مجبور به محصور کردن محدوده زمین کرده است. دولت سیزدهم دستور مسکوت ماندن طرح ساخت آن را داد و تا به امروز هم این طرح مسکوت مانده است. محلیها روی این طرح حساب باز کردهاند و برخی مسئولان محلی نیز پیگیر این طرح هستند، اما سالهاست که طرح همچنان معطل مانده است.
گزارش کامل را در سایت «پیام ما» بخوانید.
https://payamema.ir/payam/130705
#زکریای_رازی #شهرری #میراث_فرهنگی #پیام_ما
@payamema
اظهارنظر حامد وحدتی نسبت به تسامح در برخورد با پوآرو
محوطه باستانی نداریم که سوراخسوراخ نشده باشد
«حامد وحدتینسب»، رئیس انجمن علمی باستانشناسی ایران، به تسامحی که در بازداشت و برخورد قانونی با افرادی مثل پوآرو صورت گرفته است، گفت: «بسیاری از حفاریها، به گواه مدیرکلهای میراثفرهنگی استانها، با کمک امکانات و تجهیزات دولتی صورت میگیرد. کسی که کار باستانشناسی کرده باشد، میداند ۲۰ متر حفاری در کوهستان چقدر زمانبر و سخت است، اما این افراد با کمک لودر این کار را انجام میدهند. لودر را نیز نهادهای دولتی در اختیارشان قرار میدهند. کوه را میتراشند و درنهایت هم به چیزی نمیرسند.»
او در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه این حفاریها هدفمند و با برنامه دقیق صورت میگیرد، گفت: «اگر این اتفاق در کوه و تپه و درههای کشور رخ دهد، میگوییم فقط محیطزیست را تخریب میکنند. اما متأسفانه باهوشتر از این هستند که بروند در یک کوه تصادفی یا تپه طبیعی کاری کنند؛ همه در محوطههای باستانی این کارها را انجام میدهند. یعنی در گورستانهای باستانی، تپههای باستانی، و اخیراً هم شاهد هستیم در امامزادهها این کار را انجام میدهند. این جمله دردناکی است، اما باید بگویم هیچ محوطه باستانی در ایران وجود ندارد که تخریب نشده باشد. محوطهای نداریم که سوراخسوراخ نشده باشد.»
او درباره راهکار مواجهه با این وضعیت معتقد است راهکار وجود دارد، اما عملی نمیشود: «وقتی با سردار مهری، فرمانده یگان حفاظت وزارتخانه، صحبت میکردیم، میگفت: «مگر ما چقدر نیرو داریم که بتوانیم سر هر محوطه کسی را بگذاریم؟» پاسخ ما این است که این کار اصلاً نیرو نمیخواهد. ما فقط یک چیز میخواهیم، که انجام آن بسیار ساده است؛ و آن مسدود شدن صفحات مجازی این افراد است. به همین سادگی. ما میدانیم این کار برای کسانی که میخواهند انجامش دهند، در حد زدن یک دکمه است.» او همچنین تأکید کرد: «حتی اگر همین امشب این دکمه زده شود، ما زمان بسیاری نیاز داریم تا به حالت نرمال برگردیم. بسیاری از نقاط این کشور تاراج شده و از آن دردناکتر، این است که میبینیم بخش بزرگی از بدنه جامعه ما و بخشی از حاکمیت اصلاً متوجه نیستند که این کار جرم است.»
محوطه باستانی نداریم که سوراخسوراخ نشده باشد
«حامد وحدتینسب»، رئیس انجمن علمی باستانشناسی ایران، به تسامحی که در بازداشت و برخورد قانونی با افرادی مثل پوآرو صورت گرفته است، گفت: «بسیاری از حفاریها، به گواه مدیرکلهای میراثفرهنگی استانها، با کمک امکانات و تجهیزات دولتی صورت میگیرد. کسی که کار باستانشناسی کرده باشد، میداند ۲۰ متر حفاری در کوهستان چقدر زمانبر و سخت است، اما این افراد با کمک لودر این کار را انجام میدهند. لودر را نیز نهادهای دولتی در اختیارشان قرار میدهند. کوه را میتراشند و درنهایت هم به چیزی نمیرسند.»
او در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه این حفاریها هدفمند و با برنامه دقیق صورت میگیرد، گفت: «اگر این اتفاق در کوه و تپه و درههای کشور رخ دهد، میگوییم فقط محیطزیست را تخریب میکنند. اما متأسفانه باهوشتر از این هستند که بروند در یک کوه تصادفی یا تپه طبیعی کاری کنند؛ همه در محوطههای باستانی این کارها را انجام میدهند. یعنی در گورستانهای باستانی، تپههای باستانی، و اخیراً هم شاهد هستیم در امامزادهها این کار را انجام میدهند. این جمله دردناکی است، اما باید بگویم هیچ محوطه باستانی در ایران وجود ندارد که تخریب نشده باشد. محوطهای نداریم که سوراخسوراخ نشده باشد.»
او درباره راهکار مواجهه با این وضعیت معتقد است راهکار وجود دارد، اما عملی نمیشود: «وقتی با سردار مهری، فرمانده یگان حفاظت وزارتخانه، صحبت میکردیم، میگفت: «مگر ما چقدر نیرو داریم که بتوانیم سر هر محوطه کسی را بگذاریم؟» پاسخ ما این است که این کار اصلاً نیرو نمیخواهد. ما فقط یک چیز میخواهیم، که انجام آن بسیار ساده است؛ و آن مسدود شدن صفحات مجازی این افراد است. به همین سادگی. ما میدانیم این کار برای کسانی که میخواهند انجامش دهند، در حد زدن یک دکمه است.» او همچنین تأکید کرد: «حتی اگر همین امشب این دکمه زده شود، ما زمان بسیاری نیاز داریم تا به حالت نرمال برگردیم. بسیاری از نقاط این کشور تاراج شده و از آن دردناکتر، این است که میبینیم بخش بزرگی از بدنه جامعه ما و بخشی از حاکمیت اصلاً متوجه نیستند که این کار جرم است.»
تصمیم دو سر باخت
موزه آب تعطیل و موزه قرآن جایگزینش میشود
خبر شوکآور بود و ناگهانی، موزه ملی قرآن از چهارراه سپه به سعدآباد منتقل میشود. ایندرحالی است که انتقال یک موزه به صورت ضربالعجل در هیچ دستورالعمل جهانی وجود ندارد اما گویا در وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی همهچیز امکانپذیر است. پیگیریهای «پیام ما» نشان میدهد که بعد از تعطیلات نوروز امسال، موضوع انتقال موزه قرآن به سعدآباد پشت درهای بسته مطرح و بهرغم مخالفت و مقاومت مسئولان موزه آب، تصویب و به آنها ابلاغ شده است. بر اساس این ابلاغیه باید ساختمان موزه آب تخلیه و تحویل مدیران جدید شود. ارائه توجیه منطقی برای تعطیلی موزهای پژوهشی که بیش از سی سال از عمر آن میگذرد، به دلیل جابجایی یک موزه از همسایگی پردیس حکومتی به همسایگی تشریفات ریاستجمهوری، کار آسانی نیست. نه مساحت و فضای موزه آب تناسبی با محل فعلی موزه قرآن دارد و نه مجموعه سعدآباد تجانسی با فعالیت این موزه دارد. اما تصمیم ابلاغ شده است. «پیام ما» از ساعات اولیه این موضوع آن را پیگیری کرد و خبرنگار آن راهی موزه سعدآباد شد اما دیگر خبری از فروش بلیت موزه آب نبود. درهای موزه بسته بود و اصرار او برای وارد شدن به موزه در نهایت منجر به این شد که دقایقی در موزه را باز کنند تا با چشمهای خود ببیند که افرادی تابلوهای موزه آب را جمع میکنند. کارکنان موزه از این برخورد دستوری و ضربتی متعجب بودند و میگفتند: «شاید وزارتخانه اصلا خبر نداشته باشد! یعنی این تصمیم چه کسی است؟» هیچ مسئولی در وزارت میراث فرهنگی و مجموعه سعدآباد پاسخگو نیست. از مدیرکل موزهها بگیر تا معاون میراثفرهنگی و رییس مجموعه. برخی میگویند از این دست تصمیمات ناگهانی در زمان وزارت «رضا صالحیامیری» تازگی ندارد. دوستداران میراثفرهنگی باورشان نمیشود که امیدهایشان اینطور بهیکباره رنگ ببازد. تنها نکته شفاف در این ماجرا نامهای است که به امضا مسعود پزشکیان رسیده؛ اما هیچکس نمیداند که چه کسی و چرا خواهان چنین تصمیم و صدور چنین دستوری شده است؟ چطور ممکن است نخستین موزه قرآنی که در سطح بینالمللی شناخته شده، ساخت بنای آن از پیش از انقلاب آغاز و بعدها در زمان ریاستجمهوری هاشمی پیگیری و در نهایت در دوران ریاستجمهوری خاتمی با پیگیری «حسن حبیبی» افتتاح شده و در مقطعی در برابر ایدههای عجیب جابهجایی که مدیران احمدینژاد مطرح میکردند، مقاومت کرده، حالا در دولت پزشکیان دستور انتقال گرفته باشد؟ حالا دو گروه از این دستور ناگهانی حیرتزدهاند، مدیران موزه آب که نمیدانند باید با اموالشان چه کنند و عامل و دلیل برخوردهای ضربتی با آنها در یک محیط فرهنگی چه بوده است؟ گروه دوم بدنه کارشناسی موزه قرآن هستند که باور نمیکنند این موزه باید جابهجا شود. موزهای که از ابتدا با ایده پستمدرن و کاربری موزه قرآن تجهیز و طراحی شده است. تا پیش از تاسیس این موزه، قرآن بهعنوان کتاب مقدس مسلمانان موزه مستقل و تخصصی نداشت در حالی که کتب مقدس همه ادیان صاحب موزه بودند. علاوه بر این موزه ملی قرآن در شیوه اداره نیز وجه تمایزی با دیگر موزهها دارد، این موزه از نخستین موزههای هیاتامنایی و مستقل ایران است که با امضای «سید محمد خاتمی» آغاز به کار کرد و ریاست هیئت امنای آن به عهده «احمد مسجدجامعی» بود.
آنها که سربالایی نفسگیر منتهی به کاخ سبز را در سعدآباد را همچون خبرنگار «پیام ما» بالا رفتهاند، آن ساختمان کوچک و نقلی میان درختان را دیدهاند که سازهها و ماکتهایی در حیاط مقابلش قرار دارد، این ساختمان و موزه اینجا و در دل یک مجموعه تاریخی که محل سکونت شاه ایران بوده، چه میکند؟ قصه آن از کجا شروع شد و حالا به کجا رسیده است؟ قرار است قصه این ساختمان چگونه ادامه پیدا کند. در روزهای اخیر خبرهایی در این ساختمان است و اتفاقاتی افتاده است، انتقال یک موزه و حذف موزهای دیگر، «شاهرخ کریمی» رئیس موسسه گنجینه ملی آب ایران در گفتوگو با «پیام ما» درباره این موزه و اتفاقاتش گفته است.
او از همان سالهای ابتدایی شکلگیری موزه در جریان اقدامات صورت گرفته و روندی که منجر به تاسیس این موزه شد، بود. حالا که ابلاغیه تخلیه موزه به دستش رسیده بارها در میان جملاتش میگوید: «ما در این سی سال خیلی زحمت کشیدیم، دلمان میسوزد یک شبه بخواهند این موزه را تعطیل کنند»
منبع؛ پیام ما
موزه آب تعطیل و موزه قرآن جایگزینش میشود
خبر شوکآور بود و ناگهانی، موزه ملی قرآن از چهارراه سپه به سعدآباد منتقل میشود. ایندرحالی است که انتقال یک موزه به صورت ضربالعجل در هیچ دستورالعمل جهانی وجود ندارد اما گویا در وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی همهچیز امکانپذیر است. پیگیریهای «پیام ما» نشان میدهد که بعد از تعطیلات نوروز امسال، موضوع انتقال موزه قرآن به سعدآباد پشت درهای بسته مطرح و بهرغم مخالفت و مقاومت مسئولان موزه آب، تصویب و به آنها ابلاغ شده است. بر اساس این ابلاغیه باید ساختمان موزه آب تخلیه و تحویل مدیران جدید شود. ارائه توجیه منطقی برای تعطیلی موزهای پژوهشی که بیش از سی سال از عمر آن میگذرد، به دلیل جابجایی یک موزه از همسایگی پردیس حکومتی به همسایگی تشریفات ریاستجمهوری، کار آسانی نیست. نه مساحت و فضای موزه آب تناسبی با محل فعلی موزه قرآن دارد و نه مجموعه سعدآباد تجانسی با فعالیت این موزه دارد. اما تصمیم ابلاغ شده است. «پیام ما» از ساعات اولیه این موضوع آن را پیگیری کرد و خبرنگار آن راهی موزه سعدآباد شد اما دیگر خبری از فروش بلیت موزه آب نبود. درهای موزه بسته بود و اصرار او برای وارد شدن به موزه در نهایت منجر به این شد که دقایقی در موزه را باز کنند تا با چشمهای خود ببیند که افرادی تابلوهای موزه آب را جمع میکنند. کارکنان موزه از این برخورد دستوری و ضربتی متعجب بودند و میگفتند: «شاید وزارتخانه اصلا خبر نداشته باشد! یعنی این تصمیم چه کسی است؟» هیچ مسئولی در وزارت میراث فرهنگی و مجموعه سعدآباد پاسخگو نیست. از مدیرکل موزهها بگیر تا معاون میراثفرهنگی و رییس مجموعه. برخی میگویند از این دست تصمیمات ناگهانی در زمان وزارت «رضا صالحیامیری» تازگی ندارد. دوستداران میراثفرهنگی باورشان نمیشود که امیدهایشان اینطور بهیکباره رنگ ببازد. تنها نکته شفاف در این ماجرا نامهای است که به امضا مسعود پزشکیان رسیده؛ اما هیچکس نمیداند که چه کسی و چرا خواهان چنین تصمیم و صدور چنین دستوری شده است؟ چطور ممکن است نخستین موزه قرآنی که در سطح بینالمللی شناخته شده، ساخت بنای آن از پیش از انقلاب آغاز و بعدها در زمان ریاستجمهوری هاشمی پیگیری و در نهایت در دوران ریاستجمهوری خاتمی با پیگیری «حسن حبیبی» افتتاح شده و در مقطعی در برابر ایدههای عجیب جابهجایی که مدیران احمدینژاد مطرح میکردند، مقاومت کرده، حالا در دولت پزشکیان دستور انتقال گرفته باشد؟ حالا دو گروه از این دستور ناگهانی حیرتزدهاند، مدیران موزه آب که نمیدانند باید با اموالشان چه کنند و عامل و دلیل برخوردهای ضربتی با آنها در یک محیط فرهنگی چه بوده است؟ گروه دوم بدنه کارشناسی موزه قرآن هستند که باور نمیکنند این موزه باید جابهجا شود. موزهای که از ابتدا با ایده پستمدرن و کاربری موزه قرآن تجهیز و طراحی شده است. تا پیش از تاسیس این موزه، قرآن بهعنوان کتاب مقدس مسلمانان موزه مستقل و تخصصی نداشت در حالی که کتب مقدس همه ادیان صاحب موزه بودند. علاوه بر این موزه ملی قرآن در شیوه اداره نیز وجه تمایزی با دیگر موزهها دارد، این موزه از نخستین موزههای هیاتامنایی و مستقل ایران است که با امضای «سید محمد خاتمی» آغاز به کار کرد و ریاست هیئت امنای آن به عهده «احمد مسجدجامعی» بود.
آنها که سربالایی نفسگیر منتهی به کاخ سبز را در سعدآباد را همچون خبرنگار «پیام ما» بالا رفتهاند، آن ساختمان کوچک و نقلی میان درختان را دیدهاند که سازهها و ماکتهایی در حیاط مقابلش قرار دارد، این ساختمان و موزه اینجا و در دل یک مجموعه تاریخی که محل سکونت شاه ایران بوده، چه میکند؟ قصه آن از کجا شروع شد و حالا به کجا رسیده است؟ قرار است قصه این ساختمان چگونه ادامه پیدا کند. در روزهای اخیر خبرهایی در این ساختمان است و اتفاقاتی افتاده است، انتقال یک موزه و حذف موزهای دیگر، «شاهرخ کریمی» رئیس موسسه گنجینه ملی آب ایران در گفتوگو با «پیام ما» درباره این موزه و اتفاقاتش گفته است.
او از همان سالهای ابتدایی شکلگیری موزه در جریان اقدامات صورت گرفته و روندی که منجر به تاسیس این موزه شد، بود. حالا که ابلاغیه تخلیه موزه به دستش رسیده بارها در میان جملاتش میگوید: «ما در این سی سال خیلی زحمت کشیدیم، دلمان میسوزد یک شبه بخواهند این موزه را تعطیل کنند»
منبع؛ پیام ما
پاسخ قاطعانه اسناد تاریخی به پنج دهه تلاش برای تغییر نام «خلیجفارس»
رؤیای یک تحریف
فرزانه قبادی
«من پارسیام و از پارس، مصر را فتح و امر کردم این کانال را بکنند و از «پی رو» (رود نیل) که در مصر جاری است تا دریایی که از پارس میآید (خلیج فارس) این کانال حفر شد؛ چنانکه فرمان داده بودم و کشتیها بهوسیله این راه آبی از مصر بهسوی سرزمین پارس روان شدند، چنانکه اراده من بود.» همان زمان که داریوششاه هخامنشی دستور ساخت آبراه سوئز را صادر کرد، این متن بر تن سنگ نقش بست تا قدمت نام «دریای پارس» تا امروز بماند و روشن باشد. حالا اما این تاریخ چند دههای که است که در حال تحریف است.
«ترامپ قصد دارد نامی ۵۰۰ساله را برای خوشایند کشورهای عربی تغییر دهد.» این حدس و گمانی است که دیلیمیل دیروز در گزارشی بهنقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس منتشر کرد. هر چند در ادامه این خبر این ادعا مطرح شده که: «ترامپ قصد دارد از این پس دولت ایالات متحده را موظف کند که بهجای نام تاریخی «خلیجفارس»، از عبارت «خلیج عربی» استفاده کند.» نویسنده در بخشی از گزارش نوشته: «نام «خلیجفارس» از قرن شانزدهم میلادی تاکنون رواج داشته، برخی کشورهای عرب منطقه در سالهای اخیر تلاش کردهاند این نام را به «خلیج عربی» تغییر دهند تا نوعی برتری سیاسی و تاریخی بر ایران نشان دهند.» اما گویا اطلاع ندارد که در اسناد تاریخی نام خلیجفارس نامی ۵۰۰ساله نیست، بلکه قدمتی چند هزار ساله دارد و در اسناد کهنتر از خلیجفارس با عنوان «دریای فارس»، «بحر فارس»، «بحر عجم» و یا «خلیج عجم» نام برده شده است.
بهنقل از حافظه جهانی یونسکو
یکی از قدیمیترین اسنادی که بر نام خلیجفارس صحه میگذارد، متعلق به ۱۲۱۵ سال قبل است. «مسالک و ممالک» که در سال ۲۰۱۴ در فهرست منطقهای حافظه جهانی و در سال ۲۰۱۵ در فهرست جهانی حافظه جهانی یونسکو به ثبت رسید، یکی از همین اسناد است. جالب اینجاست که ثبت این کتاب تاریخی در دوازدهمین اجلاس شورای مشورتی بینالمللی برنامه حافظه جهانی که در شهر ابوظبی امارات برگزار شد، صورت گرفت. همان کشوری که بارها خیال خام عرب نامیدن این دریای کهن را در سر پرورده بود. کتاب را جغرافیدان نامدار ایرانی، «ابواسحاق ابراهیم ابن محمد اصطخری»، نخستینبار در قرن چهار هجری قمری و به زبان عربی تألیف و در سال ۳۴۰ هجری قمری بار دیگر این اثر را بازنویسی کرد. دو ترجمه کهن به زبان فارسی از این اثر تا به امروز باقی مانده است، نخستین ترجمه منسوب به «محمد بن اسعد بن عبدالله تستری»، نویسنده سدههای هفتم و هشتم هجری قمری، است و نسخهای از آن در کتابخانه بادلیان دانشگاه آکسفورد نگهداری میشود. این ترجمه توسط زندهیاد «ایرج افشار» در سال ۱۳۷۳ به فارسی امروزی بازگردانی شد. ترجمه دیگر از مترجمی ناشناس است و تاریخ آن قرن هشتم هجری قمری تخمین زده میشود. قدیمیترین نسخه تاریخدار از کتاب «مسالک و ممالک»، نسخهای خطی مربوط به سال ۷۲۶ هجری قمری به خط «ابن ساوجی» است که هماکنون در موزه ملی ایران نگهداری میشود. این توجه به ترجمه و بازنویسی یک اثر در طول تاریخ نشان از اهمیت آن دارد. مسالک و ممالک شامل اطلاعاتی دقیق از قلمروی اسلامی از جمله شمال آفریقا، فلات ایران و آسیای میانه است. در این کتاب ۲۲ نقشه رنگی از جغرافیای ایران و جهان درج شده که سه نقشه بسیار کهن با درج نام خلیجفارس در میان آنها قرار دارد.
خلیجفارس در اسناد اروپاییها
مسالک و ممالک تنها سند تاریخی نیست که نام کهن خلیجفارس را ثبت کرده است. در نقشههایی که اروپاییها از این منطقه تهیه کردهاند نیز همین نام درج شده است. نقشه «ژاک نیکولا بِلِن» در سال ۱۷۶۴ یکی دیگر از این اسناد است. در این نقشه، نام «Golfe Persique» (خلیجفارس) بهوضوح ذکر شده است. بِلِن بهعنوان یک هیدروگراف، بهدقت سواحل خلیجفارس را ترسیم کرده و شهرهایی مانند قطر (Catura) و بندر جلفار (رأسالخیمه) را نشان داده است. نقشه «ژان باپتیست بورگینیون دوآنویل» در سال ۱۷۵۸ یکی دیگر از این اسناد است که توسط این جغرافیدان فرانسوی تهیه شده و نام «Golfe Persique» (خلیجفارس) ذکر شده و جزئیات دقیقتری از سواحل و شهرهای منطقه ارائه شده است. این نقشه در مجموعه نقشههای نادر «بارری لارنس رودمن» در دسترس است. نقشهای که «بارنز بروکس» در سال ۱۸۳۲ تهیه کرده، یکی دیگر از اسنادی است که نام «Gulf of Persia» (خلیجفارس) بهوضوح در آن ثبت شده است.نقشهها، آثار، اسناد و متون جغرافیایی و تاریخی بسیاری از ایرانیان و یونانیان تا رومیان و اروپاییان بدون ابهام و بهروشنی این نام را با عنوان «پارس» یا معادلهای دقیق آن ثبت کردهاند
#persiangulf
.
#خلیج_پارس#شاخاب_پارس #خلیج_فارس#هویت_جاودانه#
persiangolf#
رؤیای یک تحریف
فرزانه قبادی
«من پارسیام و از پارس، مصر را فتح و امر کردم این کانال را بکنند و از «پی رو» (رود نیل) که در مصر جاری است تا دریایی که از پارس میآید (خلیج فارس) این کانال حفر شد؛ چنانکه فرمان داده بودم و کشتیها بهوسیله این راه آبی از مصر بهسوی سرزمین پارس روان شدند، چنانکه اراده من بود.» همان زمان که داریوششاه هخامنشی دستور ساخت آبراه سوئز را صادر کرد، این متن بر تن سنگ نقش بست تا قدمت نام «دریای پارس» تا امروز بماند و روشن باشد. حالا اما این تاریخ چند دههای که است که در حال تحریف است.
«ترامپ قصد دارد نامی ۵۰۰ساله را برای خوشایند کشورهای عربی تغییر دهد.» این حدس و گمانی است که دیلیمیل دیروز در گزارشی بهنقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس منتشر کرد. هر چند در ادامه این خبر این ادعا مطرح شده که: «ترامپ قصد دارد از این پس دولت ایالات متحده را موظف کند که بهجای نام تاریخی «خلیجفارس»، از عبارت «خلیج عربی» استفاده کند.» نویسنده در بخشی از گزارش نوشته: «نام «خلیجفارس» از قرن شانزدهم میلادی تاکنون رواج داشته، برخی کشورهای عرب منطقه در سالهای اخیر تلاش کردهاند این نام را به «خلیج عربی» تغییر دهند تا نوعی برتری سیاسی و تاریخی بر ایران نشان دهند.» اما گویا اطلاع ندارد که در اسناد تاریخی نام خلیجفارس نامی ۵۰۰ساله نیست، بلکه قدمتی چند هزار ساله دارد و در اسناد کهنتر از خلیجفارس با عنوان «دریای فارس»، «بحر فارس»، «بحر عجم» و یا «خلیج عجم» نام برده شده است.
بهنقل از حافظه جهانی یونسکو
یکی از قدیمیترین اسنادی که بر نام خلیجفارس صحه میگذارد، متعلق به ۱۲۱۵ سال قبل است. «مسالک و ممالک» که در سال ۲۰۱۴ در فهرست منطقهای حافظه جهانی و در سال ۲۰۱۵ در فهرست جهانی حافظه جهانی یونسکو به ثبت رسید، یکی از همین اسناد است. جالب اینجاست که ثبت این کتاب تاریخی در دوازدهمین اجلاس شورای مشورتی بینالمللی برنامه حافظه جهانی که در شهر ابوظبی امارات برگزار شد، صورت گرفت. همان کشوری که بارها خیال خام عرب نامیدن این دریای کهن را در سر پرورده بود. کتاب را جغرافیدان نامدار ایرانی، «ابواسحاق ابراهیم ابن محمد اصطخری»، نخستینبار در قرن چهار هجری قمری و به زبان عربی تألیف و در سال ۳۴۰ هجری قمری بار دیگر این اثر را بازنویسی کرد. دو ترجمه کهن به زبان فارسی از این اثر تا به امروز باقی مانده است، نخستین ترجمه منسوب به «محمد بن اسعد بن عبدالله تستری»، نویسنده سدههای هفتم و هشتم هجری قمری، است و نسخهای از آن در کتابخانه بادلیان دانشگاه آکسفورد نگهداری میشود. این ترجمه توسط زندهیاد «ایرج افشار» در سال ۱۳۷۳ به فارسی امروزی بازگردانی شد. ترجمه دیگر از مترجمی ناشناس است و تاریخ آن قرن هشتم هجری قمری تخمین زده میشود. قدیمیترین نسخه تاریخدار از کتاب «مسالک و ممالک»، نسخهای خطی مربوط به سال ۷۲۶ هجری قمری به خط «ابن ساوجی» است که هماکنون در موزه ملی ایران نگهداری میشود. این توجه به ترجمه و بازنویسی یک اثر در طول تاریخ نشان از اهمیت آن دارد. مسالک و ممالک شامل اطلاعاتی دقیق از قلمروی اسلامی از جمله شمال آفریقا، فلات ایران و آسیای میانه است. در این کتاب ۲۲ نقشه رنگی از جغرافیای ایران و جهان درج شده که سه نقشه بسیار کهن با درج نام خلیجفارس در میان آنها قرار دارد.
خلیجفارس در اسناد اروپاییها
مسالک و ممالک تنها سند تاریخی نیست که نام کهن خلیجفارس را ثبت کرده است. در نقشههایی که اروپاییها از این منطقه تهیه کردهاند نیز همین نام درج شده است. نقشه «ژاک نیکولا بِلِن» در سال ۱۷۶۴ یکی دیگر از این اسناد است. در این نقشه، نام «Golfe Persique» (خلیجفارس) بهوضوح ذکر شده است. بِلِن بهعنوان یک هیدروگراف، بهدقت سواحل خلیجفارس را ترسیم کرده و شهرهایی مانند قطر (Catura) و بندر جلفار (رأسالخیمه) را نشان داده است. نقشه «ژان باپتیست بورگینیون دوآنویل» در سال ۱۷۵۸ یکی دیگر از این اسناد است که توسط این جغرافیدان فرانسوی تهیه شده و نام «Golfe Persique» (خلیجفارس) ذکر شده و جزئیات دقیقتری از سواحل و شهرهای منطقه ارائه شده است. این نقشه در مجموعه نقشههای نادر «بارری لارنس رودمن» در دسترس است. نقشهای که «بارنز بروکس» در سال ۱۸۳۲ تهیه کرده، یکی دیگر از اسنادی است که نام «Gulf of Persia» (خلیجفارس) بهوضوح در آن ثبت شده است.نقشهها، آثار، اسناد و متون جغرافیایی و تاریخی بسیاری از ایرانیان و یونانیان تا رومیان و اروپاییان بدون ابهام و بهروشنی این نام را با عنوان «پارس» یا معادلهای دقیق آن ثبت کردهاند
#persiangulf
.
#خلیج_پارس#شاخاب_پارس #خلیج_فارس#هویت_جاودانه#
persiangolf#
Forwarded from دیدهبان میراث فرهنگی
نامهی شماری از کنشگران فرهنگی به رئیسجمهور آمریکا دربارهی احتمال تغییر نام خلیج فارس در امور آن کشور
[این نامه به همراه ترجمهی انگلیسی اش به رایانامه (ایمیل) کاخ سفید فرستاده شد]
جناب آقای دونالد جی. ترامپ
ریاست محترم جمهوری ایالات متحده آمریکا
درود.
بازگشت مقتدرانهی جنابعالی به ریاستجمهوری قدرتمندترین کشور در مناسبات سیاسی جهان را تبریک میگوییم و امیدواریم، همانگونه که در نظر دارید، سیاستها و اقدامات شما بتواند چشماندازی تازه از پایبندی به اصول، صلح و ثبات پایدار را در جهان، به ویژه غرب آسیا، ترسیم کند.
در روزهای اخیر، نگرانیهایی در میان بسیاری از مردم ایران پدید آمده است مبنی بر اینکه ممکن است در اسناد رسمی دولت ایالات متحدِ آمریکا نام کهن، معتبر و پذیرفتهشدهی خلیج فارس تغییر یابد. اگر چنین نیتی وجود داشته باشد، نهتنها با واقعیتهای تاریخی و حقوقی جهان ناسازگار است، بلکه احساسی از رنجش و بیعدالتی را در دلِ میلیونها ایرانی، فارغ از تنوع در گرایشهای سیاسی، برمیانگیزد؛ ایرانیانی که نسبت به نامها و نمادهای ریشهدارِ هویتی خود بسیار حساساند، و اکثریتشان نسبت به عملکرد شما در دوران ریاستجمهوریتان نگاه مثبتی دارند.
از آنجا که باور داریم شما به اصولی باور دارید و در برابر مصلحتاندیشیهای سیاسیِ زودگذر ایستادگی میکنید، به عنوان نمایندگان بخش کوچکی از دغدغههای فرهنگیِ میلیونها ایرانی، از شما درخواست داریم به این نام تاریخی که ریشه در هزاران سال تمدن و روابط بینالملل دارد، احترام گذاشته شود. تغییر این نام نه تنها در جهت منافع ایالات متحد نیست، بلکه تصویری مخدوش نسبت به آرمانهایتان دربارهی اصول و صلح را از شما در تاریخ بر جای خواهد گذاشت.
یادآوری میکنیم کهنترین سند تاریخی بازمانده از نامگذاری این خلیج (با عنوان دریای پارس) کتیبهای متعلق به داریوش بزرگ است با قدمتی حدوداً ۲۵۰۰ ساله که در زمان ساخت اولیهی کانال سوئز به دست شاهنشاه نظمسازِ باستانی ایرانزمین در مسیر آبراهِ اشارهشده گذاشته شده است. و داریوش شاه، که توصیفِ هرودوت از سازمانِ نوآورانهی پُستش (بَرید) بر شعار سازمان پُست کشور شما باقی مانده، از جانشینان شاهنشاهی بود که حتماً نام او را به واسطهی آشنایی با آرای پدران بنیادگذار کشور آمریکا و آرمانهایشان (بهویژه جناب توماس جفرسون) شنیدهاید؛ شاهنشاهی که بهواسطهی دادگری و خردمندیاش همهی فرمانروایان بزرگ تاریخ کوشیدند به مرامش وفادار باشند و نامش در کتابهای ادیانِ جهانشمول ستوده شده است و استوانهی بازمانده از او، برای آزادی مردمان دوران باستان و باورها و فرهنگهایشان ــ از جمله مردمِ در بندِ یهود ــ را نخستین فرمان مبتنی بر حقوق بشر میشناسند؛ کورش بزرگ.
امید که همهی مردم جهان، از جمله ما مردم غرب آسیا، بتوانیم با احترام به تاریخ راستین و فرهنگِ همگان برای داشتن آیندهای در رفاه و صلح بکوشیم.
پیشاپیش از توجه شما سپاسگزاریم.
با احترام
علیرضا افشاری (کنشگر فرهنگی، دبیر دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران)
مسعود بیژنی (کنشگر فرهنگی، مهندس کشتی)
غزال کرامتی (کنشگر فرهنگی، معمار و شهرساز)
شفق متولی (کنشگر فرهنگی - شهرسازی، معمار و شهرساز)
ساناز افتخارزاده (کنشگر فرهنگی - مدنی، معمار)
مسعود آجیلیان (کنشگر میراث فرهنگی)
ایمان مهدیزاده (کنشگر فرهنگی - گردشگری)
الهه معروضی (کنشگر فرهنگی، پزشک)
علیرضا صادقی امیری (کنشگر میراث فرهنگی و گردشگری)
زهرا قرنی (کنشگر فرهنگی)
@reesjomhoormiras
[این نامه به همراه ترجمهی انگلیسی اش به رایانامه (ایمیل) کاخ سفید فرستاده شد]
جناب آقای دونالد جی. ترامپ
ریاست محترم جمهوری ایالات متحده آمریکا
درود.
بازگشت مقتدرانهی جنابعالی به ریاستجمهوری قدرتمندترین کشور در مناسبات سیاسی جهان را تبریک میگوییم و امیدواریم، همانگونه که در نظر دارید، سیاستها و اقدامات شما بتواند چشماندازی تازه از پایبندی به اصول، صلح و ثبات پایدار را در جهان، به ویژه غرب آسیا، ترسیم کند.
در روزهای اخیر، نگرانیهایی در میان بسیاری از مردم ایران پدید آمده است مبنی بر اینکه ممکن است در اسناد رسمی دولت ایالات متحدِ آمریکا نام کهن، معتبر و پذیرفتهشدهی خلیج فارس تغییر یابد. اگر چنین نیتی وجود داشته باشد، نهتنها با واقعیتهای تاریخی و حقوقی جهان ناسازگار است، بلکه احساسی از رنجش و بیعدالتی را در دلِ میلیونها ایرانی، فارغ از تنوع در گرایشهای سیاسی، برمیانگیزد؛ ایرانیانی که نسبت به نامها و نمادهای ریشهدارِ هویتی خود بسیار حساساند، و اکثریتشان نسبت به عملکرد شما در دوران ریاستجمهوریتان نگاه مثبتی دارند.
از آنجا که باور داریم شما به اصولی باور دارید و در برابر مصلحتاندیشیهای سیاسیِ زودگذر ایستادگی میکنید، به عنوان نمایندگان بخش کوچکی از دغدغههای فرهنگیِ میلیونها ایرانی، از شما درخواست داریم به این نام تاریخی که ریشه در هزاران سال تمدن و روابط بینالملل دارد، احترام گذاشته شود. تغییر این نام نه تنها در جهت منافع ایالات متحد نیست، بلکه تصویری مخدوش نسبت به آرمانهایتان دربارهی اصول و صلح را از شما در تاریخ بر جای خواهد گذاشت.
یادآوری میکنیم کهنترین سند تاریخی بازمانده از نامگذاری این خلیج (با عنوان دریای پارس) کتیبهای متعلق به داریوش بزرگ است با قدمتی حدوداً ۲۵۰۰ ساله که در زمان ساخت اولیهی کانال سوئز به دست شاهنشاه نظمسازِ باستانی ایرانزمین در مسیر آبراهِ اشارهشده گذاشته شده است. و داریوش شاه، که توصیفِ هرودوت از سازمانِ نوآورانهی پُستش (بَرید) بر شعار سازمان پُست کشور شما باقی مانده، از جانشینان شاهنشاهی بود که حتماً نام او را به واسطهی آشنایی با آرای پدران بنیادگذار کشور آمریکا و آرمانهایشان (بهویژه جناب توماس جفرسون) شنیدهاید؛ شاهنشاهی که بهواسطهی دادگری و خردمندیاش همهی فرمانروایان بزرگ تاریخ کوشیدند به مرامش وفادار باشند و نامش در کتابهای ادیانِ جهانشمول ستوده شده است و استوانهی بازمانده از او، برای آزادی مردمان دوران باستان و باورها و فرهنگهایشان ــ از جمله مردمِ در بندِ یهود ــ را نخستین فرمان مبتنی بر حقوق بشر میشناسند؛ کورش بزرگ.
امید که همهی مردم جهان، از جمله ما مردم غرب آسیا، بتوانیم با احترام به تاریخ راستین و فرهنگِ همگان برای داشتن آیندهای در رفاه و صلح بکوشیم.
پیشاپیش از توجه شما سپاسگزاریم.
با احترام
علیرضا افشاری (کنشگر فرهنگی، دبیر دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران)
مسعود بیژنی (کنشگر فرهنگی، مهندس کشتی)
غزال کرامتی (کنشگر فرهنگی، معمار و شهرساز)
شفق متولی (کنشگر فرهنگی - شهرسازی، معمار و شهرساز)
ساناز افتخارزاده (کنشگر فرهنگی - مدنی، معمار)
مسعود آجیلیان (کنشگر میراث فرهنگی)
ایمان مهدیزاده (کنشگر فرهنگی - گردشگری)
الهه معروضی (کنشگر فرهنگی، پزشک)
علیرضا صادقی امیری (کنشگر میراث فرهنگی و گردشگری)
زهرا قرنی (کنشگر فرهنگی)
@reesjomhoormiras
Telegram
دیدهبان میراث فرهنگی
کارشناسان، کنشگران و خبرنگاران را از وضعیت میراث منطقهتان آگاه کنید:
@masoudaji
[انتشار اخبار غیرتولیدی به معنای تایید آنها نیست، اطلاع رسانی و بازنشری است تا مورد توجه و پیگیری قرار گیرند]
گروهِ ما برای گفتوگو: https://www.tgoop.com/mirasgap
@masoudaji
[انتشار اخبار غیرتولیدی به معنای تایید آنها نیست، اطلاع رسانی و بازنشری است تا مورد توجه و پیگیری قرار گیرند]
گروهِ ما برای گفتوگو: https://www.tgoop.com/mirasgap
هزینههای کلان کشورهای توسعهیافته برای حفاظت از میراثفرهنگی
ایران در بنبست قاچاقچیان
مسئله حفاظت آثار تاریخی تنها به یک جغرافیا و کشور خاص محدود نمیشود. یکی از مهمترین دغدغهها بین تصمیمگیران و سیاستگزاران کشورهایی که دارای نشانهای تمدنی و آثار شاخص تاریخی هستند، حفاظت از این آثار و تحویل آنها به نسلهای بعدی است. مسئله حفاریهای غیرمجاز بهعنوان یکی از اصلیترین تهدیدات در این حوزه، سالها است که در قوانین و سیاستهای کشورها دیده شده است و راههایی برای مقابله با آن وجود دارد. آمارهای یونسکو از ثبت ۳ هزار سایت میراث جهانی تا سال ۲۰۲۳ حکایت دارند، اما زنگ خطر آنجاست که نزدیک به یکچهارم این گنجینههای فرهنگی در سراسر جهان در معرض تخریب و نابودی قرار دارند. ایران نیز که وارث تمدنی هزارانساله است، در سالهای اخیر با رشد نگرانکننده جرائم مرتبط با حفاری غیرمجاز مواجه بوده و همین مسئله ضرورت بازنگری در قوانین، سازوکارهای نظارتی و بهرهگیری از تجربه کشورهای موفق را دوچندان کرده است. استفاده از تجربیات جهانی میتواند تا حدودی امکانات و راهکارهای موجود را برای مدیران و تصمیمگیران و قانونگذاران کشور تبیین کند. با همین رویکرد مرکز پژوهشهای مجلس هفته گذشته گزارشی منتشر کرد با عنوان: «رویکردهای مواجهه با حفاری غیرمجاز برای کاوش آثار تاریخی فرهنگی» و در آن با بررسی تطبیقی کشورهای منتخب قوانین و راهکارهای مواجهه با این معضل جهانی را بررسی کرد. این گزارش همچنین برای مدیریت این بحران که هر روز عمیقتر میشود هم پیشنهاداتی ارائه کرده است.
مرکز پژوهشهای مجلس در پژوهش «رویکردهای مواجهه با حفاری غیرمجاز برای کاوش آثار تاریخی فرهنگی» به بررسی تجربیات پنج کشور شاخص پرداخته است. کشورهایی که بهدلیل پیشینه تاریخی، موقعیت جغرافیایی و ساختارهای مدیریتی پیشرفته، الگوهای متفاوتی برای مقابله با تخریب و حفاریهای غیرمجاز به کار گرفتهاند و در بعضی موارد موفق به کسب نتیجه شدهاند. تجربه مصر، عراق، چین، ایتالیا و ایالات متحده آمریکا در این پژوهش مورد تحلیل قرار گرفته است. معیار انتخاب این کشورها میزان ثبت آثار تاریخی، سطح توسعه در حوزه گردشگری و فرهنگ، بهرهگیری از فناوریهای نوین و سابقه موفق در حفاظت از آثار فرهنگی بوده است. در این گزارش در مورد وضعیت حفاری غیر مجاز در کشورهای مورد مطالعه آمده است: «طبق آمار سازمان ملی آثار فرهنگی چین، بیش از ۶۰ درصد از حفاریهای غیرمجاز در محوطههای تاریخی این کشور، توسط گروههای سودجو انجام شدهاند. در مصر حفاریهای غیرمجاز در سایتهای باستانی از جمله مقبرههای فراعنه و اهرام، تهدیدی جدی برای آثار تاریخی این کشور ایجاد کردهاند. در عراق نیز بنا بر گزارشهای یونسکو، بیش از ۵۰ درصد از محوطههای باستانی در معرض حفاریهای غیرمجاز قرار دارند. حتی کشورهای توسعهیافتهای مانند ایتالیا و آمریکا نیز با این چالش مواجهاند و نیاز به همکاریهای بینالمللی و تقویت قوانین حفاظتی در سطح جهانی بیشازپیش احساس میشود.»
در این گزارش کشورهای منتخب و راهکارهایی که برای مواجهه با تهدیدات آثار تاریخی در پیش گرفتهاند، اینطور بیان شده است: «در عراق و مصر بهدلیل شرایط امنیتی و سیاسی خاص، تمرکز بیشتر بر آموزش و آگاهیبخشی عمومی در سطح محلی است. برنامههای آموزشی اغلب بهصورت کارگاهها و دورههای کوتاهمدت برگزار میشوند و آموزشها عمدتاً از طریق رسانهها و نهادهای فرهنگی انجام میگیرد. این دو کشور، بهدلیل چالشهای موجود، هنوز نتوانستهاند سیستمهای جامع و یکپارچهای برای حفاظت از میراث فرهنگی ایجاد کنند، اما اقدامات پیشگیرانهای در زمینه آگاهسازی عمومی و افزایش توجه به ارزشهای فرهنگی انجام دادهاند. جرمانگاری در این کشورها عمدتاً بر پدیده قاچاق و تخریب آثار تاریخی، بهویژه در بستر بحرانهای اجتماعی و گاهی جنگها، متمرکز است. آنها در تلاشاند تا با بهرهگیری از فناوریهای نوین، مانند استفاده از پهپاد و ایجاد پایگاههای داده دیجیتال از آثار و محوطهها، سیستمهای حفاظتی مؤثرتری ایجاد کنند.»
در مورد کشور چین تجربیات چنین تحلیل شده است: «چین، بهعنوان یکی از بزرگترین و پرجمعیتترین کشورهای جهان، رویکردی متفاوت اتخاذ کرده است. این کشور توانسته با بهرهگیری از نظارتهای پیشرفته و ابزارهای آموزشی گسترده، اقدامات مؤثری برای حفاظت از میراث فرهنگی انجام دهد. دورههای آموزشی مرتبط، از سطح مدارس آغاز میشود و در سطوح مختلف ادامه پیدا میکند و در دانشگاهها گسترش مییابد.
ایران در بنبست قاچاقچیان
مسئله حفاظت آثار تاریخی تنها به یک جغرافیا و کشور خاص محدود نمیشود. یکی از مهمترین دغدغهها بین تصمیمگیران و سیاستگزاران کشورهایی که دارای نشانهای تمدنی و آثار شاخص تاریخی هستند، حفاظت از این آثار و تحویل آنها به نسلهای بعدی است. مسئله حفاریهای غیرمجاز بهعنوان یکی از اصلیترین تهدیدات در این حوزه، سالها است که در قوانین و سیاستهای کشورها دیده شده است و راههایی برای مقابله با آن وجود دارد. آمارهای یونسکو از ثبت ۳ هزار سایت میراث جهانی تا سال ۲۰۲۳ حکایت دارند، اما زنگ خطر آنجاست که نزدیک به یکچهارم این گنجینههای فرهنگی در سراسر جهان در معرض تخریب و نابودی قرار دارند. ایران نیز که وارث تمدنی هزارانساله است، در سالهای اخیر با رشد نگرانکننده جرائم مرتبط با حفاری غیرمجاز مواجه بوده و همین مسئله ضرورت بازنگری در قوانین، سازوکارهای نظارتی و بهرهگیری از تجربه کشورهای موفق را دوچندان کرده است. استفاده از تجربیات جهانی میتواند تا حدودی امکانات و راهکارهای موجود را برای مدیران و تصمیمگیران و قانونگذاران کشور تبیین کند. با همین رویکرد مرکز پژوهشهای مجلس هفته گذشته گزارشی منتشر کرد با عنوان: «رویکردهای مواجهه با حفاری غیرمجاز برای کاوش آثار تاریخی فرهنگی» و در آن با بررسی تطبیقی کشورهای منتخب قوانین و راهکارهای مواجهه با این معضل جهانی را بررسی کرد. این گزارش همچنین برای مدیریت این بحران که هر روز عمیقتر میشود هم پیشنهاداتی ارائه کرده است.
مرکز پژوهشهای مجلس در پژوهش «رویکردهای مواجهه با حفاری غیرمجاز برای کاوش آثار تاریخی فرهنگی» به بررسی تجربیات پنج کشور شاخص پرداخته است. کشورهایی که بهدلیل پیشینه تاریخی، موقعیت جغرافیایی و ساختارهای مدیریتی پیشرفته، الگوهای متفاوتی برای مقابله با تخریب و حفاریهای غیرمجاز به کار گرفتهاند و در بعضی موارد موفق به کسب نتیجه شدهاند. تجربه مصر، عراق، چین، ایتالیا و ایالات متحده آمریکا در این پژوهش مورد تحلیل قرار گرفته است. معیار انتخاب این کشورها میزان ثبت آثار تاریخی، سطح توسعه در حوزه گردشگری و فرهنگ، بهرهگیری از فناوریهای نوین و سابقه موفق در حفاظت از آثار فرهنگی بوده است. در این گزارش در مورد وضعیت حفاری غیر مجاز در کشورهای مورد مطالعه آمده است: «طبق آمار سازمان ملی آثار فرهنگی چین، بیش از ۶۰ درصد از حفاریهای غیرمجاز در محوطههای تاریخی این کشور، توسط گروههای سودجو انجام شدهاند. در مصر حفاریهای غیرمجاز در سایتهای باستانی از جمله مقبرههای فراعنه و اهرام، تهدیدی جدی برای آثار تاریخی این کشور ایجاد کردهاند. در عراق نیز بنا بر گزارشهای یونسکو، بیش از ۵۰ درصد از محوطههای باستانی در معرض حفاریهای غیرمجاز قرار دارند. حتی کشورهای توسعهیافتهای مانند ایتالیا و آمریکا نیز با این چالش مواجهاند و نیاز به همکاریهای بینالمللی و تقویت قوانین حفاظتی در سطح جهانی بیشازپیش احساس میشود.»
در این گزارش کشورهای منتخب و راهکارهایی که برای مواجهه با تهدیدات آثار تاریخی در پیش گرفتهاند، اینطور بیان شده است: «در عراق و مصر بهدلیل شرایط امنیتی و سیاسی خاص، تمرکز بیشتر بر آموزش و آگاهیبخشی عمومی در سطح محلی است. برنامههای آموزشی اغلب بهصورت کارگاهها و دورههای کوتاهمدت برگزار میشوند و آموزشها عمدتاً از طریق رسانهها و نهادهای فرهنگی انجام میگیرد. این دو کشور، بهدلیل چالشهای موجود، هنوز نتوانستهاند سیستمهای جامع و یکپارچهای برای حفاظت از میراث فرهنگی ایجاد کنند، اما اقدامات پیشگیرانهای در زمینه آگاهسازی عمومی و افزایش توجه به ارزشهای فرهنگی انجام دادهاند. جرمانگاری در این کشورها عمدتاً بر پدیده قاچاق و تخریب آثار تاریخی، بهویژه در بستر بحرانهای اجتماعی و گاهی جنگها، متمرکز است. آنها در تلاشاند تا با بهرهگیری از فناوریهای نوین، مانند استفاده از پهپاد و ایجاد پایگاههای داده دیجیتال از آثار و محوطهها، سیستمهای حفاظتی مؤثرتری ایجاد کنند.»
در مورد کشور چین تجربیات چنین تحلیل شده است: «چین، بهعنوان یکی از بزرگترین و پرجمعیتترین کشورهای جهان، رویکردی متفاوت اتخاذ کرده است. این کشور توانسته با بهرهگیری از نظارتهای پیشرفته و ابزارهای آموزشی گسترده، اقدامات مؤثری برای حفاظت از میراث فرهنگی انجام دهد. دورههای آموزشی مرتبط، از سطح مدارس آغاز میشود و در سطوح مختلف ادامه پیدا میکند و در دانشگاهها گسترش مییابد.
❤1👍1
ضربه کلنگ و بیل قاچاقچیان بر تاریخ داراب
حفاریهای هدفند اینبار در تپه هیربدان
پس از تخریبهای هدفمند در دارابگرد، این بار تپه تاریخی هیربدان قربانی حفاریهای غیرقانونی شد. با وجود ثبت ملی و کاوشهای باستانشناسی پیشین، ردپای غارتگران میراث فرهنگی بار دیگر آشکار شده، اما مسئولان به جای اقدام، تکذیب میکنند.
تپه هیربدان، یکی از محوطههای ارزشمند ایلامی در استان فارس که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده، بار دیگر هدف حفاریهای غیرمجاز قرار گرفته است. این تپه تاریخی که پیشتر کاوشهای باستانشناسی در آن انجام شده، گواهی بر تمدن کهن این منطقه است، اما به نظر میرسد غارتگران میراث فرهنگی با بیلهای خود، صفحه به صفحه تاریخ این سرزمین را ورق میزنند تا به گنجینههای نهفته در آن دست یابند.
شواهد میدانی نشان میدهد حفاریهای اخیر در هیربدان تصادفی نبوده، بلکه با دقتی مشکوک انجام شده است. بر اساس مشاهدات عینی، ابتدا لایههای سطحی خاک با بیل برداشته میشود تا نقاط احتمالی وجود اشیای تاریخی شناسایی شود. این روش مشابه همان الگویی است که پیشتر در دارابگرد شاهد آن بودیم، جایی که پس از نخستین گزارشها مسئولان به جای پیگیری به تکذیب اکتفا کردند و حفاریهای بعدی در سکوت ادامه یافت.
وقتی خبر نخستین حفاریهای غیرمجاز در دارابگرد منتشر شد، واکنش رسمی دستگاههای متولی تکذیب و کم اهمیت جلوه دادن موضوع بود. اما پس از آن، در فاصله های کوتاه، حفاریهای مشابهی در همان منطقه تکرار شد، بی آنکه اقدام قاطعی برای مقابله صورت گیرد. حالا نوبت هیربدان است؛ تپه ای که با وجود ثبت ملی، نه نگهبانی دارد و نه حفاظتی.
چرا با وجود ثبت ملی این آثار، نظارتی مؤثر بر آنها وجود ندارد؟ آیا مسئولان میراث فرهنگی نمی دانند که این بیتفاوتی به نابودی قطعی تاریخ ایران میانجامد؟ چرا به جای تکذیب، راهکاری برای حفاظت از این محوطه ها ارائه نمیشود؟
دوستداران و فعالان میراث فرهنگی بارها هشدار داده اند، اما گویا صدایشان به گوش مسئولان نرسیده است. این بار نه تکذیب، که پاسخ میخواهیم: آیا قرار است شاهد نابودی تمامی آثار تاریخی داراب زیر بیلهای قاچاقچیان باشیم؟ وقت آن است که دستگاههای متولی به جای شانه خالی کردن از مسئولیت، با همکاری نیروی انتظامی و جوامع محلی، طرحی فوری برای نجات هیربدان و دیگر آثار در معرض خطر اجرا کنند.
حفاریهای هدفند اینبار در تپه هیربدان
پس از تخریبهای هدفمند در دارابگرد، این بار تپه تاریخی هیربدان قربانی حفاریهای غیرقانونی شد. با وجود ثبت ملی و کاوشهای باستانشناسی پیشین، ردپای غارتگران میراث فرهنگی بار دیگر آشکار شده، اما مسئولان به جای اقدام، تکذیب میکنند.
تپه هیربدان، یکی از محوطههای ارزشمند ایلامی در استان فارس که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده، بار دیگر هدف حفاریهای غیرمجاز قرار گرفته است. این تپه تاریخی که پیشتر کاوشهای باستانشناسی در آن انجام شده، گواهی بر تمدن کهن این منطقه است، اما به نظر میرسد غارتگران میراث فرهنگی با بیلهای خود، صفحه به صفحه تاریخ این سرزمین را ورق میزنند تا به گنجینههای نهفته در آن دست یابند.
شواهد میدانی نشان میدهد حفاریهای اخیر در هیربدان تصادفی نبوده، بلکه با دقتی مشکوک انجام شده است. بر اساس مشاهدات عینی، ابتدا لایههای سطحی خاک با بیل برداشته میشود تا نقاط احتمالی وجود اشیای تاریخی شناسایی شود. این روش مشابه همان الگویی است که پیشتر در دارابگرد شاهد آن بودیم، جایی که پس از نخستین گزارشها مسئولان به جای پیگیری به تکذیب اکتفا کردند و حفاریهای بعدی در سکوت ادامه یافت.
وقتی خبر نخستین حفاریهای غیرمجاز در دارابگرد منتشر شد، واکنش رسمی دستگاههای متولی تکذیب و کم اهمیت جلوه دادن موضوع بود. اما پس از آن، در فاصله های کوتاه، حفاریهای مشابهی در همان منطقه تکرار شد، بی آنکه اقدام قاطعی برای مقابله صورت گیرد. حالا نوبت هیربدان است؛ تپه ای که با وجود ثبت ملی، نه نگهبانی دارد و نه حفاظتی.
چرا با وجود ثبت ملی این آثار، نظارتی مؤثر بر آنها وجود ندارد؟ آیا مسئولان میراث فرهنگی نمی دانند که این بیتفاوتی به نابودی قطعی تاریخ ایران میانجامد؟ چرا به جای تکذیب، راهکاری برای حفاظت از این محوطه ها ارائه نمیشود؟
دوستداران و فعالان میراث فرهنگی بارها هشدار داده اند، اما گویا صدایشان به گوش مسئولان نرسیده است. این بار نه تکذیب، که پاسخ میخواهیم: آیا قرار است شاهد نابودی تمامی آثار تاریخی داراب زیر بیلهای قاچاقچیان باشیم؟ وقت آن است که دستگاههای متولی به جای شانه خالی کردن از مسئولیت، با همکاری نیروی انتظامی و جوامع محلی، طرحی فوری برای نجات هیربدان و دیگر آثار در معرض خطر اجرا کنند.
Forwarded from پیام ما آنلاین
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
|
🎥در آغاز هفته موزه و میراثفرهنگی اتفاق افتاد
سرقت قرآنهای تاریخی از موزه شاه نعمتالله ولی
🔹پیامما: تعدادی از نسخ خطی قرآن معروف به گنجینه ماهان از موزه شاه نعمتالله ولی در آغاز هفته موزه و میراثفرهنگی به سرقت رفت. آخرین اطلاعات رسیده به «پیامما» حاکی از آن است که این سرقت در ساعت ۵ بعدازظهر روز پنجشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ اتفاق افتاده است. هر چند که متولیان امر هنوز گزارش دقیقی از زمان و چگونگی سرقت ندارند. با این وجود تصاویر رسیده به «پیامما» از دوربینهای بیرون مجموعه شاه نعمتالله ولی نشان میدهد که مردی جوان بدون نگرانی در حالی که کلاه آفتابی سبزی به سر دارد، قرآنها را در دست گرفته و در روز روشن دارد به راه خود ادامه میدهد. از لحظه رسیدن ویدیو به دفتر روزنامه پیگیریها آغاز شد. در ابتدا بسیاری از مسئولان اظهار بیاطلاعی کردند اما مدارک آنقدر مستند بود که مجبور به پاسخگویی شدند.
🔹مصطفی رحمتی بخشدار ماهان درباره این سرقت به «پیامما» میگوید: «من هنوز اطلاعی دقیقی ندارم و فقط میدانم که این اتفاق افتاده است. اینها (مسئول موزه) صبح امروز (شنبه) متوجه این سرقت شدهاند. اما هنوز من واقعا نمیدانم چه اتفاقی افتاده فردا باید دادستان بیاید و ببینیم که چه شده است.» او درحالی که متعجب از اتفاق رخ داده است ادامه میدهد: «اینجا نگهبان دارد و زیرنظر اوقاف بوده و حالا نمیدانیم که چطور درها را قفل کردهاند و چه اتفاقی افتاده. به نظر من باید از مسئولان اوقاف بپرسید. از آنها مطالبه کنید. حالا اوقاف و مدیرکل میراث بیایند، ببینیم چه شده.» قادری، رییس اوقاف ماهان که پس از چندین ساعت پیگیری حاضر به گفتوگو شد، ماجرا را اینگونه شرح میدهد: «ما دیروز ساعت ۲ بعدازظهر تازه خودمان متوجه شدیم. در موزه بسته بوده اما آن کسی که برای تمیز کردن رفته متوجه شده و به ما خبر داده.» او در پاسخ به این سوال که چطور در روز روشن سارق توانسته قفل را باز کند و دزدی را انجام دهد درحالی که پنجشنبهها معمولا تردد زیادی در این مجموعه وجود دارد، تماس را قطع کرد.
گزارش کامل را در سایت «پیام ما» بخوانید.
https://payamema.ir/payam/132560
#میراث_فرهنگی #موزه #کرمان #شاه_نعمت_الله_ولی #سرقت
@payamema
🎥در آغاز هفته موزه و میراثفرهنگی اتفاق افتاد
سرقت قرآنهای تاریخی از موزه شاه نعمتالله ولی
🔹پیامما: تعدادی از نسخ خطی قرآن معروف به گنجینه ماهان از موزه شاه نعمتالله ولی در آغاز هفته موزه و میراثفرهنگی به سرقت رفت. آخرین اطلاعات رسیده به «پیامما» حاکی از آن است که این سرقت در ساعت ۵ بعدازظهر روز پنجشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ اتفاق افتاده است. هر چند که متولیان امر هنوز گزارش دقیقی از زمان و چگونگی سرقت ندارند. با این وجود تصاویر رسیده به «پیامما» از دوربینهای بیرون مجموعه شاه نعمتالله ولی نشان میدهد که مردی جوان بدون نگرانی در حالی که کلاه آفتابی سبزی به سر دارد، قرآنها را در دست گرفته و در روز روشن دارد به راه خود ادامه میدهد. از لحظه رسیدن ویدیو به دفتر روزنامه پیگیریها آغاز شد. در ابتدا بسیاری از مسئولان اظهار بیاطلاعی کردند اما مدارک آنقدر مستند بود که مجبور به پاسخگویی شدند.
🔹مصطفی رحمتی بخشدار ماهان درباره این سرقت به «پیامما» میگوید: «من هنوز اطلاعی دقیقی ندارم و فقط میدانم که این اتفاق افتاده است. اینها (مسئول موزه) صبح امروز (شنبه) متوجه این سرقت شدهاند. اما هنوز من واقعا نمیدانم چه اتفاقی افتاده فردا باید دادستان بیاید و ببینیم که چه شده است.» او درحالی که متعجب از اتفاق رخ داده است ادامه میدهد: «اینجا نگهبان دارد و زیرنظر اوقاف بوده و حالا نمیدانیم که چطور درها را قفل کردهاند و چه اتفاقی افتاده. به نظر من باید از مسئولان اوقاف بپرسید. از آنها مطالبه کنید. حالا اوقاف و مدیرکل میراث بیایند، ببینیم چه شده.» قادری، رییس اوقاف ماهان که پس از چندین ساعت پیگیری حاضر به گفتوگو شد، ماجرا را اینگونه شرح میدهد: «ما دیروز ساعت ۲ بعدازظهر تازه خودمان متوجه شدیم. در موزه بسته بوده اما آن کسی که برای تمیز کردن رفته متوجه شده و به ما خبر داده.» او در پاسخ به این سوال که چطور در روز روشن سارق توانسته قفل را باز کند و دزدی را انجام دهد درحالی که پنجشنبهها معمولا تردد زیادی در این مجموعه وجود دارد، تماس را قطع کرد.
گزارش کامل را در سایت «پیام ما» بخوانید.
https://payamema.ir/payam/132560
#میراث_فرهنگی #موزه #کرمان #شاه_نعمت_الله_ولی #سرقت
@payamema
▫️گمانهزنی اضطراری باستانشناسان در غار کُناخرس کرمانشاه نشان میدهد، انسانهای نئاندرتال در بازه تقریبی ۴۰ تا ۸۰ هزارسال در این غار زندگی میکردند. این را نعمت حریری میگوید. او سرپرست برنامه گمانهزنی اضطراری محوطه غار کُناخرس کرمانشاه است. او میگوید: «گمانهزنی اضطراری غار در کوهستان آژوان، بخشی از بلوک کارستی بیستون ـ شاهو، در ارتفاع نزدیک به ۱۹۰۰ متر از سطح دریا انجام شده نشان میدهد که با وجود خط برف دائمی در ارتفاع ۱۸۰۰ متری از سطح دریا در اواخر پلیستوسن، این مکان بهطور مکرر توسط انسانهای اواخر پلیستوسن مورد استفاده قرار گرفته است. وجود ابزارهای سنگی منتسب به فرهنگ موسوم به موستری زاگرس و شباهت قابل توجه رسوبات این مکان با لایه پنج پناهگاه صخرهای باوهیوان شواهدی از استفاده این مکان توسط انسانهای نئاندرتال را در بازه تقریبی ۴۰ تا ۸۰ هزارسال پیش را تأیید میکند.»
▫️حریری با بیان اینکه این یافتهها با رویکرد جدید علمی به انسان نئاندرتال که دیگر بهعنوان گونهای ابتدایی و محدود به تواناییهای زیستی تصور نمیشود، همراستا است، تاکید میکند: «پژوهشهای نوین، بر مبنای شواهد میدانی و روشهای میانرشتهای، نشان دادهاند که نئاندرتالها از توانمندیهای شناختی، فرهنگی و زیستی پیچیدهتری نسبت به آنچه پیشتر تصور میشد، برخوردار بودهاند. این نگاه جدید، انسان نئاندرتال را نه تنها بهعنوان یک گونه فرودست یا گذرا، بلکه بهعنوان بخش جداییناپذیر از تاریخ تکامل انسان معرفی میکند.»/ایسنا
#نئاندرتال#پیش_از_تاریخ #کناخرس#کرمانشاه#میراث_فرهنگی
▫️حریری با بیان اینکه این یافتهها با رویکرد جدید علمی به انسان نئاندرتال که دیگر بهعنوان گونهای ابتدایی و محدود به تواناییهای زیستی تصور نمیشود، همراستا است، تاکید میکند: «پژوهشهای نوین، بر مبنای شواهد میدانی و روشهای میانرشتهای، نشان دادهاند که نئاندرتالها از توانمندیهای شناختی، فرهنگی و زیستی پیچیدهتری نسبت به آنچه پیشتر تصور میشد، برخوردار بودهاند. این نگاه جدید، انسان نئاندرتال را نه تنها بهعنوان یک گونه فرودست یا گذرا، بلکه بهعنوان بخش جداییناپذیر از تاریخ تکامل انسان معرفی میکند.»/ایسنا
#نئاندرتال#پیش_از_تاریخ #کناخرس#کرمانشاه#میراث_فرهنگی
👍1
آرامگاه پروین اعتصامی در حرم حضرت معصومه (س) بدون هیچ نشانی مشخص
✍🏻فاطمه رضایی
میراث خبر: پروین اعتصامی، شاعر برجسته و نامدار ادبیات معاصر ایران بدون هیچ نشانهای مشخص و قابلتوجه در یکی از صحنهای حرم حضرت معصومه (س)، زیر فرشها پنهان شده است.
مشاهدات نشان میدهد وضعیت مزار بهگونهای که بسیاری از نمازگزاران و زائران، بیاطلاع از حضور مزار این شخصیت ادبی هستند و روی آن نماز میخوانند.
در گذشته، سنگنما یا علامتی ساده محل قبر را تا حدودی نشان میداد، اما اخیراً همان نشانهها نیز برداشته شده است به گونهای که بازدیدکنندگان متوجه حضور این ارامگاه نمیشوند.
این در حالی است که پروین اعتصامی یکی از مهمترین شاعران زن تاریخ ایران بهشمار میرود و آثار او همواره مورد توجه پژوهشگران و دوستداران ادبیات قرار داشته است.
پنهانماندن مزار چنین چهره برجستهای، پرسشهایی را در میان اهالی فرهنگ و ادب برانگیخته و برخی خواستار توجه و احترام بیشتر به یاد و نام این شاعر فقید شدهاند.
پروین اعتصامی در سال ۱۳۲۰ هجری شمسی درگذشت و بنا به وصیت خود، در جوار حرم حضرت معصومه (س) در قم به خاک سپرده شد.
#پروین_اعتصامی#قم#حرم_حضرت_معصومه (س)#میراث_فرهنگی_ایران #میراث_فرهنگی_قم
✍🏻فاطمه رضایی
میراث خبر: پروین اعتصامی، شاعر برجسته و نامدار ادبیات معاصر ایران بدون هیچ نشانهای مشخص و قابلتوجه در یکی از صحنهای حرم حضرت معصومه (س)، زیر فرشها پنهان شده است.
مشاهدات نشان میدهد وضعیت مزار بهگونهای که بسیاری از نمازگزاران و زائران، بیاطلاع از حضور مزار این شخصیت ادبی هستند و روی آن نماز میخوانند.
در گذشته، سنگنما یا علامتی ساده محل قبر را تا حدودی نشان میداد، اما اخیراً همان نشانهها نیز برداشته شده است به گونهای که بازدیدکنندگان متوجه حضور این ارامگاه نمیشوند.
این در حالی است که پروین اعتصامی یکی از مهمترین شاعران زن تاریخ ایران بهشمار میرود و آثار او همواره مورد توجه پژوهشگران و دوستداران ادبیات قرار داشته است.
پنهانماندن مزار چنین چهره برجستهای، پرسشهایی را در میان اهالی فرهنگ و ادب برانگیخته و برخی خواستار توجه و احترام بیشتر به یاد و نام این شاعر فقید شدهاند.
پروین اعتصامی در سال ۱۳۲۰ هجری شمسی درگذشت و بنا به وصیت خود، در جوار حرم حضرت معصومه (س) در قم به خاک سپرده شد.
#پروین_اعتصامی#قم#حرم_حضرت_معصومه (س)#میراث_فرهنگی_ایران #میراث_فرهنگی_قم
روز جهانی موزهها رویدادی جهانی است که هر سال در تاریخ ۱۸ مه (۲۸ اردیبهشت) بهمنظور افزایش آگاهی عمومی از نقش فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و اقتصادی موزهها برگزار میشود. این روز فرصتی است تا نقش مهم موزهها در پیوند بین گذشته، حال و آینده مورد توجه قرار گیرد و به مردم سراسر جهان یادآوری شود که موزهها تنها محل نگهداری اشیای تاریخی نیستند، بلکه مراکزی زنده و پویا برای آموزش، گفتوگو، پژوهش، تبادل فرهنگی و شکلدهی به آینده هستند.
شورای بینالمللی موزهها (ICOM)، نهادی جهانی در حوزه موزهداری، هر سال شعاری را برای این روز انتخاب میکند که بازتابدهنده دغدغهها، چالشها و فرصتهای پیش روی موزهها در جهان معاصر باشد. شعار امسال، «آینده موزهها: پیش رفتن بهسوی جهانی نو» (The Future of Museums: Recover and Reimagine)، پاسخی است به شرایط بیسابقهای که جهان در سالهای اخیر، بهویژه پس از همهگیری کرونا، با آن مواجه بوده است.
این شعار از ما میخواهد درباره تحول نقش موزهها در آینده بیندیشیم و تأکید دارد دوران کنونی، تنها یک دوره گذار نیست بلکه فرصتی است برای بازاندیشی بنیادی در نحوه عملکرد، مأموریت و ارتباط موزهها با جامعه. در دنیایی که با تغییرات سریع تکنولوژیک، بحرانهای زیستمحیطی، مسائل عدالت اجتماعی و تحول در شیوههای آموزش و دسترسی به دانش مواجه است، موزهها نیز باید خود را با این تحولات همسو کنند و بهسمت بازآفرینی پیش بروند.
در گذشته، موزهها عمدتاً بهعنوان محلهایی برای نگهداری اشیای باستانی و آثار هنری شناخته میشدند. اما در سالهای اخیر این نگاه تغییر کرده است. امروزه موزهها نقش فعالی در آگاهیبخشی، آموزش عمومی، مشارکت اجتماعی، توانمندسازی جوامع محلی و حفاظت از میراث فرهنگی ایفا میکنند. آنها بستری برای گفتوگو بین فرهنگها، نسلی برای انتقال دانش و مکانی برای تأمل در مسائل معاصر هستند.
شعار امسال از موزهها دعوت میکند بهجای صرفاً بازگشت به وضعیت پیش از بحران، چشماندازی نوآورانه اتخاذ کنند؛ چشماندازی که شامل استفاده از فناوریهای نوین، توسعه شیوههای مشارکتی، گسترش عدالت فرهنگی و تلاش برای پایداری زیستمحیطی باشد.
تأثیر فناوری و دیجیتالی شدن
یکی از موضوعات مهم در شعار امسال، توجه به نقش فناوریهای نوین در تحول موزههاست. پاندمی کرونا ثابت کرد موزهها میتوانند از فضای مجازی برای رسیدن به مخاطبانی گستردهتر استفاده کنند. بازدیدهای مجازی، تورهای سهبعدی، اپلیکیشنهای تعاملی، واقعیت افزوده و واقعیت مجازی، ابزارهایی هستند که میتوانند تجربه موزهای را متحول کنند.
موزههایی که پیشگام استفاده از فناوری شدهاند، توانستهاند مرزهای جغرافیایی را پشت سر بگذارند و به ابزاری جهانی برای آموزش و فرهنگسازی تبدیل شوند. این تحولات دیجیتال نهتنها به جذب مخاطبان جدید کمک کردهاند، بلکه فرصتهایی برای مشارکت افراد دارای ناتوانی جسمی، کودکان، سالمندان و اقشار محروم از حضور فیزیکی در موزهها نیز فراهم کردهاند.
شعار امسال همچنین بر ضرورت گسترش عدالت فرهنگی تأکید دارد. موزهها باید تلاش کنند صدای جوامع کمتر دیدهشده، اقلیتهای فرهنگی، بومیان و گروههای حاشیهنشین را بازتاب دهند. از سوی دیگر، باید شیوههای مشارکت مردمی در تصمیمگیریهای مربوط به نمایش آثار، طراحی نمایشگاهها و انتخاب موضوعات مورد بررسی، تقویت شود.
امروزه بسیاری از موزهها به این باور رسیدهاند که «نمایش صرف» کافی نیست. موزه باید بستری برای گفتوگو و شنیدن داستانهای متفاوت باشد. آینده موزهها در گرو پذیرش تنوع، چند صدایی بودن و فراگیر بودن است.
پایداری و مسئولیت اجتماعی
مسئله پایداری زیستمحیطی نیز از موضوعات کلیدی در آینده موزههاست. موزهها باید در راستای کاهش مصرف انرژی، بازیافت، طراحی ساختمانهای سبز و آموزش عمومی درباره تغییراقلیم نقش فعال ایفا کنند. همچنین، بهعنوان نهادهایی مورد اعتماد، وظیفه دارند در مواجهه با بحرانهای اجتماعی مانند مهاجرت، جنگ، تبعیض و فقر، موضعی مسئولانه اتخاذ کنند و در فرایند بهبود جوامع نقش ایفا کند.
آیندهای بازآفرینیشده
درنهایت، شعار امسال از موزهها میخواهد نهفقط بازسازی، بلکه بازآفرینی کنند. بهجای بازگشت به وضعیت قبل از بحران، باید بهسمت ایجاد مدلهای نوین، خلاقانه و پایداری حرکت کرد که پاسخگوی نیازهای امروز و فردای بشریت باشد. این بهمعنای بازنگری در شیوههای مدیریت، آموزش کارکنان، نحوه تعامل با مخاطبان و بازتعریف اهداف فرهنگی و اجتماعی است.
روز جهانی موزهها فرصتی ارزشمند برای تأمل در جایگاه فرهنگی موزهها و بررسی نقش آنها در شکلدهی به آینده است.
منبع پیام ما
طرح فاطمه رضایی
#روز جهانی موزه#هفته_میراث_فرهنگی#ایکوم#ایکوم_ایران#میراث_جهانی #میراث_فرهنگی_و_گردشگری #میراث_خبر
شورای بینالمللی موزهها (ICOM)، نهادی جهانی در حوزه موزهداری، هر سال شعاری را برای این روز انتخاب میکند که بازتابدهنده دغدغهها، چالشها و فرصتهای پیش روی موزهها در جهان معاصر باشد. شعار امسال، «آینده موزهها: پیش رفتن بهسوی جهانی نو» (The Future of Museums: Recover and Reimagine)، پاسخی است به شرایط بیسابقهای که جهان در سالهای اخیر، بهویژه پس از همهگیری کرونا، با آن مواجه بوده است.
این شعار از ما میخواهد درباره تحول نقش موزهها در آینده بیندیشیم و تأکید دارد دوران کنونی، تنها یک دوره گذار نیست بلکه فرصتی است برای بازاندیشی بنیادی در نحوه عملکرد، مأموریت و ارتباط موزهها با جامعه. در دنیایی که با تغییرات سریع تکنولوژیک، بحرانهای زیستمحیطی، مسائل عدالت اجتماعی و تحول در شیوههای آموزش و دسترسی به دانش مواجه است، موزهها نیز باید خود را با این تحولات همسو کنند و بهسمت بازآفرینی پیش بروند.
در گذشته، موزهها عمدتاً بهعنوان محلهایی برای نگهداری اشیای باستانی و آثار هنری شناخته میشدند. اما در سالهای اخیر این نگاه تغییر کرده است. امروزه موزهها نقش فعالی در آگاهیبخشی، آموزش عمومی، مشارکت اجتماعی، توانمندسازی جوامع محلی و حفاظت از میراث فرهنگی ایفا میکنند. آنها بستری برای گفتوگو بین فرهنگها، نسلی برای انتقال دانش و مکانی برای تأمل در مسائل معاصر هستند.
شعار امسال از موزهها دعوت میکند بهجای صرفاً بازگشت به وضعیت پیش از بحران، چشماندازی نوآورانه اتخاذ کنند؛ چشماندازی که شامل استفاده از فناوریهای نوین، توسعه شیوههای مشارکتی، گسترش عدالت فرهنگی و تلاش برای پایداری زیستمحیطی باشد.
تأثیر فناوری و دیجیتالی شدن
یکی از موضوعات مهم در شعار امسال، توجه به نقش فناوریهای نوین در تحول موزههاست. پاندمی کرونا ثابت کرد موزهها میتوانند از فضای مجازی برای رسیدن به مخاطبانی گستردهتر استفاده کنند. بازدیدهای مجازی، تورهای سهبعدی، اپلیکیشنهای تعاملی، واقعیت افزوده و واقعیت مجازی، ابزارهایی هستند که میتوانند تجربه موزهای را متحول کنند.
موزههایی که پیشگام استفاده از فناوری شدهاند، توانستهاند مرزهای جغرافیایی را پشت سر بگذارند و به ابزاری جهانی برای آموزش و فرهنگسازی تبدیل شوند. این تحولات دیجیتال نهتنها به جذب مخاطبان جدید کمک کردهاند، بلکه فرصتهایی برای مشارکت افراد دارای ناتوانی جسمی، کودکان، سالمندان و اقشار محروم از حضور فیزیکی در موزهها نیز فراهم کردهاند.
شعار امسال همچنین بر ضرورت گسترش عدالت فرهنگی تأکید دارد. موزهها باید تلاش کنند صدای جوامع کمتر دیدهشده، اقلیتهای فرهنگی، بومیان و گروههای حاشیهنشین را بازتاب دهند. از سوی دیگر، باید شیوههای مشارکت مردمی در تصمیمگیریهای مربوط به نمایش آثار، طراحی نمایشگاهها و انتخاب موضوعات مورد بررسی، تقویت شود.
امروزه بسیاری از موزهها به این باور رسیدهاند که «نمایش صرف» کافی نیست. موزه باید بستری برای گفتوگو و شنیدن داستانهای متفاوت باشد. آینده موزهها در گرو پذیرش تنوع، چند صدایی بودن و فراگیر بودن است.
پایداری و مسئولیت اجتماعی
مسئله پایداری زیستمحیطی نیز از موضوعات کلیدی در آینده موزههاست. موزهها باید در راستای کاهش مصرف انرژی، بازیافت، طراحی ساختمانهای سبز و آموزش عمومی درباره تغییراقلیم نقش فعال ایفا کنند. همچنین، بهعنوان نهادهایی مورد اعتماد، وظیفه دارند در مواجهه با بحرانهای اجتماعی مانند مهاجرت، جنگ، تبعیض و فقر، موضعی مسئولانه اتخاذ کنند و در فرایند بهبود جوامع نقش ایفا کند.
آیندهای بازآفرینیشده
درنهایت، شعار امسال از موزهها میخواهد نهفقط بازسازی، بلکه بازآفرینی کنند. بهجای بازگشت به وضعیت قبل از بحران، باید بهسمت ایجاد مدلهای نوین، خلاقانه و پایداری حرکت کرد که پاسخگوی نیازهای امروز و فردای بشریت باشد. این بهمعنای بازنگری در شیوههای مدیریت، آموزش کارکنان، نحوه تعامل با مخاطبان و بازتعریف اهداف فرهنگی و اجتماعی است.
روز جهانی موزهها فرصتی ارزشمند برای تأمل در جایگاه فرهنگی موزهها و بررسی نقش آنها در شکلدهی به آینده است.
منبع پیام ما
طرح فاطمه رضایی
#روز جهانی موزه#هفته_میراث_فرهنگی#ایکوم#ایکوم_ایران#میراث_جهانی #میراث_فرهنگی_و_گردشگری #میراث_خبر
❤1
سرنوشت نامعلوم آثار و محل جدید موزه قرآن
با وجود اعتراضها به انتقال موزه ملی قرآن از مرکز تهران به کاخ سعدآباد، روند جمعآوری آثار آغاز شده است، اما هنوز محل نهایی و زمان بازگشایی این موزه مشخص نیست. بهگفته «فخرالدین صابری» مدیر موزه ملی قرآن، روند بستهبندی و انتقال آثار این موزه از ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ آغاز شده است. صابری با اشاره به اینکه آثار با دقت بالا و تحت نظارت متخصصان بستهبندی و ثبت میشوند، تأکید کرد: «آثار فرهنگیـتاریخی ارزشمند موزه ملی قرآن کریم، امیناموال دارند. این آثار طبق ضوابط مشخص، با دقت بستهبندی و ثبت و ضبط میشوند و سپس به مخزن مورد نظر در مجموعه کاخ سعدآباد منتقل میشوند.» او درباره نگرانیهای موجود نسبت به جابهجایی این مجموعه و نبود شفافیت در تصمیمگیریها گفت: «هیئتی متخصص بر روند کار نظارت دقیق دارند. اگر قرار بود بدون دقت انجام شود، دوروزه کار تمام میشد. اما بستهبندی منظم و با وسواس دلیل اصلی طولانی شدن فرایند انتقال است»
با وجود آغاز انتقال، هنوز محل نهایی موزه قرآن در مجموعه سعدآباد مشخص نشده است و زمان بازگشایی دوباره آن نیز معلوم نیست. صابری در اینباره میگوید: «صحبتهایی درباره انتقال موقت آثار به ساختمان موزه آب در مجموعه سعدآباد شده است، اما این محل دائمی نخواهد بود. جای مناسبتری در نظر گرفته شده که متعاقباً اعلام خواهد شد. فعلاً فقط مشخص است که آثار به مخزن سعدآباد منتقل میشوند، اما افتتاح موزه در محل جدید هنوز قطعی نیست.» صابری درباره سرنوشت بنای فعلی موزه قرآن در خیابان سپه اظهار بیاطلاعی کرد و گفت: «درباره سرنوشت ساختمان فعلی اطلاعی ندارم. این موضوع را باید از خود وزارتخانه میراثفرهنگی پرسید»
برخی کارشناسان هشدار دادهاند که تصمیمگیری مبهم و بدون اطلاعرسانی شفاف درباره انتقال موزه ملی قرآن، ممکن است اعتماد عمومی را نسبت به حفاظت از آثار اهدایی مردم خدشهدار کند. صابری در واکنش به این دغدغهها گفت «هدف و نیت اصلی بهرهبرداری بهتر و بیشتر از این آثار است. قطعاً آثاری که از سوی مردم اهدا شده یا توسط موزه خریداری شدهاند، با هویت موزه ملی قرآن کریم نگهداری میشوند و همچنان در معرض دید عموم قرار خواهند گرفت. هیچ جای نگرانی وجود ندارد.»
«علی دارابی»، معاون میراث فرهنگی کشور، چند روز پیش دلیل انتقال این موزه را «محدودیتهای تردد و ضوابط امنیتی محل فعلی» اعلام کرده بود. بااینحال، نگرانیها از کاهش بیشتر بازدیدکنندگان در محل جدید، بهویژه با توجه به تجربه موزههایی همچون موزه میرعماد در کاخ سعدآباد، همچنان مطرح است. | ایسنا
با وجود اعتراضها به انتقال موزه ملی قرآن از مرکز تهران به کاخ سعدآباد، روند جمعآوری آثار آغاز شده است، اما هنوز محل نهایی و زمان بازگشایی این موزه مشخص نیست. بهگفته «فخرالدین صابری» مدیر موزه ملی قرآن، روند بستهبندی و انتقال آثار این موزه از ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ آغاز شده است. صابری با اشاره به اینکه آثار با دقت بالا و تحت نظارت متخصصان بستهبندی و ثبت میشوند، تأکید کرد: «آثار فرهنگیـتاریخی ارزشمند موزه ملی قرآن کریم، امیناموال دارند. این آثار طبق ضوابط مشخص، با دقت بستهبندی و ثبت و ضبط میشوند و سپس به مخزن مورد نظر در مجموعه کاخ سعدآباد منتقل میشوند.» او درباره نگرانیهای موجود نسبت به جابهجایی این مجموعه و نبود شفافیت در تصمیمگیریها گفت: «هیئتی متخصص بر روند کار نظارت دقیق دارند. اگر قرار بود بدون دقت انجام شود، دوروزه کار تمام میشد. اما بستهبندی منظم و با وسواس دلیل اصلی طولانی شدن فرایند انتقال است»
با وجود آغاز انتقال، هنوز محل نهایی موزه قرآن در مجموعه سعدآباد مشخص نشده است و زمان بازگشایی دوباره آن نیز معلوم نیست. صابری در اینباره میگوید: «صحبتهایی درباره انتقال موقت آثار به ساختمان موزه آب در مجموعه سعدآباد شده است، اما این محل دائمی نخواهد بود. جای مناسبتری در نظر گرفته شده که متعاقباً اعلام خواهد شد. فعلاً فقط مشخص است که آثار به مخزن سعدآباد منتقل میشوند، اما افتتاح موزه در محل جدید هنوز قطعی نیست.» صابری درباره سرنوشت بنای فعلی موزه قرآن در خیابان سپه اظهار بیاطلاعی کرد و گفت: «درباره سرنوشت ساختمان فعلی اطلاعی ندارم. این موضوع را باید از خود وزارتخانه میراثفرهنگی پرسید»
برخی کارشناسان هشدار دادهاند که تصمیمگیری مبهم و بدون اطلاعرسانی شفاف درباره انتقال موزه ملی قرآن، ممکن است اعتماد عمومی را نسبت به حفاظت از آثار اهدایی مردم خدشهدار کند. صابری در واکنش به این دغدغهها گفت «هدف و نیت اصلی بهرهبرداری بهتر و بیشتر از این آثار است. قطعاً آثاری که از سوی مردم اهدا شده یا توسط موزه خریداری شدهاند، با هویت موزه ملی قرآن کریم نگهداری میشوند و همچنان در معرض دید عموم قرار خواهند گرفت. هیچ جای نگرانی وجود ندارد.»
«علی دارابی»، معاون میراث فرهنگی کشور، چند روز پیش دلیل انتقال این موزه را «محدودیتهای تردد و ضوابط امنیتی محل فعلی» اعلام کرده بود. بااینحال، نگرانیها از کاهش بیشتر بازدیدکنندگان در محل جدید، بهویژه با توجه به تجربه موزههایی همچون موزه میرعماد در کاخ سعدآباد، همچنان مطرح است. | ایسنا
✍🏻ابوالفضل مهدیپور
فعال گردشگری و فرهنگی شخوزستان
▫️روز ۱۸ می که از سوی کمیته بینالمللی موزهها (ICOM) به عنوان روز جهانی موزه در نامگذاری شده، روزی برای نگاه دوباره به تاریخ و فرهنگ است. روز موزه با این هدف پای گرفته تا موزهها، اهمیت و ارزش خود را در بین مردم حفظ کنند و مردم، با این نهاد دائمی فرهنگی بیشتر آشنا شوند.
▫️بازدید از موزهها فرصتی مناسب برای آشنایی با فرهنگ و تاریخ یک کشور و شهر، نگهداری و نمایش میراث فرهنگی، تاریخی و هنری، یادگیری و آموزش، پژوهش و تحقیقات علمی، تفریح و آرامش، و برقراری ارتباطات اجتماعی است.
▫️موزهها را میتوان روایتگران بیصدای تاریخ و فرهنگ جوامع دانست. در واقع، هر یک از اشیا و آثار موجود در موزه، به هزار زبان بینندهها را با روزهای پشت سر گذاشته و فرهنگ نهفته در بطن و تاروپود خود آشنا میکنند.
شاید اگر موزهها به جمعآوری آثار بهجامانده از گذشتگان و حفظ آنها نمیپرداختند، امروز دانش و اطلاعات ما درباره گذشته بسیار ناچیز بود. البته نباید تصور کنید که موزهها صرفاً محلی برای نمایش آثار باستانی و تاریخی هستند!
▫️هر محلی که با هدف نمایش آثار ارزشمند هنری، علمی، جانوری و... آمادهسازی شود، میتواند یک موزه باشد. حتی بسیاری از بناهای تاریخی، نگارخانهها، کتابخانهها و آرشیوهای تاریخی هم نوعی موزه به شمار میروند.
به طور کلی، موزهها و هرآنچه در آنها نمایش داده میشود، آیینهای است که هنر، فرهنگ، باورها و آدابورسوم مردم یک سرزمین را در گذشته، حال و آینده نشان میدهد و یک پل ارتباطی مؤثر برای پیوند آنها است.
#شوشتر#روز_جهانی_موزه#ایکوم_ایران #موزه#میراث_فرهنگی_ایران
فعال گردشگری و فرهنگی شخوزستان
▫️روز ۱۸ می که از سوی کمیته بینالمللی موزهها (ICOM) به عنوان روز جهانی موزه در نامگذاری شده، روزی برای نگاه دوباره به تاریخ و فرهنگ است. روز موزه با این هدف پای گرفته تا موزهها، اهمیت و ارزش خود را در بین مردم حفظ کنند و مردم، با این نهاد دائمی فرهنگی بیشتر آشنا شوند.
▫️بازدید از موزهها فرصتی مناسب برای آشنایی با فرهنگ و تاریخ یک کشور و شهر، نگهداری و نمایش میراث فرهنگی، تاریخی و هنری، یادگیری و آموزش، پژوهش و تحقیقات علمی، تفریح و آرامش، و برقراری ارتباطات اجتماعی است.
▫️موزهها را میتوان روایتگران بیصدای تاریخ و فرهنگ جوامع دانست. در واقع، هر یک از اشیا و آثار موجود در موزه، به هزار زبان بینندهها را با روزهای پشت سر گذاشته و فرهنگ نهفته در بطن و تاروپود خود آشنا میکنند.
شاید اگر موزهها به جمعآوری آثار بهجامانده از گذشتگان و حفظ آنها نمیپرداختند، امروز دانش و اطلاعات ما درباره گذشته بسیار ناچیز بود. البته نباید تصور کنید که موزهها صرفاً محلی برای نمایش آثار باستانی و تاریخی هستند!
▫️هر محلی که با هدف نمایش آثار ارزشمند هنری، علمی، جانوری و... آمادهسازی شود، میتواند یک موزه باشد. حتی بسیاری از بناهای تاریخی، نگارخانهها، کتابخانهها و آرشیوهای تاریخی هم نوعی موزه به شمار میروند.
به طور کلی، موزهها و هرآنچه در آنها نمایش داده میشود، آیینهای است که هنر، فرهنگ، باورها و آدابورسوم مردم یک سرزمین را در گذشته، حال و آینده نشان میدهد و یک پل ارتباطی مؤثر برای پیوند آنها است.
#شوشتر#روز_جهانی_موزه#ایکوم_ایران #موزه#میراث_فرهنگی_ایران
از مشارکت جامعه محلی تا حفظ میراث و توسعه گردشگری
حظ مردم در «لافت»
مجتبی گهستونی
در سفری که اخیرا به جزیره قشم داشتم، از بندر تاریخی لافت دیدن کردم. در این بندر ابتدا با شهرداری و شورای شهر لافت مواجه شدم که به نظر می رسید یک بنای تاریخی مرمت شده باشد. اما اندکی بعد متوجه شدم این بنا با الگوی معماری بومی و با رعایت جهتهای وزش باد ساخته شده است تا از طرف شورای شهر و شهرداری بندر تاریخی به الگویی برای بومیان در جهت حفظ بافت با ارزش لافت تبدیل شود.
در طول تاریخ تا به امروز، لافت همواره یکی از دروازهای قشم محسوب میشود و بندی پررونق است که معاملات بسیاری در آن انجام میشود.
شنیدن داستان «سفر گپ» که ریشه در تاریخ دارد و بار دیگر توسط بومیان لافت احیا شده و یادآور سفرهای دریایی با کشتیهای بادبانی همراه با رسومات دریانوردی است میتواند یکی از خلاقانهترین رویدادهای میراثی و گردشگری باشد.
مردم لافت با همراهی و همسویی شهرداری و شورای شهر لافت در دور جدید فعالیت شورای شهر این بندر کوشیدهاند تا علاوه بر ساماندهی گذرها و جدارهها، مرمت بادگیرها که برخی از آنها در بین سایر بادگیرهای قشم از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار هستند، مرمت درهای چوبی و سردرها، خواناسازی چاههای تاریخی آب، گسترش لنجسازی، تشویق بومیها به ایجاد کسب و کارهای متناسب به نیاز گردشگران و... باعث شده تا هم شاهد باز گشت برخی اهالی به زادگاه خود باشیم و هم نیروی بیکار در لافت وجود نداشته باشد.
اما یکی از پدیدههای شهر لافت که نقش قابل توجهی در توسعه لافت و ترغیب مردم به سرمایهگذاری و مشارکت جامعه محلی دارد و به صورت پیوسته به معرفی فرصتهای تاریخی و فرهنگی لافت میپردازد، سید احمد پوازی، امام جمعه لافت است که ریاست شورای شهر این بندر تاریخی را هم بر عهده دارد. او به مانند یک راهنمای گردشگری و به مانند یک شخصیتی که زبان بدن را میشناسد با گردشگران و مهمانان در گذرهای تاریخی لافت قدم بر میدارد و توضیحات تکمیلی لازم را به صورت کوتاه اما پیوسته میدهد. تو را به دل تاریخ و خلقیات مردم بومی میبرد و چنان شیفته لافت میشوید که تصمیم میگیرید روزهای متمادی را در این بندر تاریخی که موقعیت جغرافیایی فوق العادهای دارد اقامت کنید. شنیدن قصههایی که بر آمده از دل مردم بومی است و ارتباط تنگاتنگی با زندگی آنها در پیوند با دریا و زادبوم دارد را باید از زبان «پوازی»ها که شهروندان توسعه یافته لافت هستند شنید.
بخش قدیمی لافت در فاصله میان چاههای آب و ساحل در موازات خلیج فارس قرار دارد. بخش شمالی که قدمت کمتری دارد، با وسعت بیشتری در شیب تند تپهها قرار گرفته است. بافت جنوب شرقی لافت در دامنه تپهها و در مجاورت ساحل قرار دارد. تفاوت در موقعیت مکانی بخشهای مختلف باعث ایجاد دو بافت کاملا متفاوت شده است، بافت قدیم لافت از شمال به جنوب قرار گرفته است. کافی است که فقط یکبار به وقت غروب در بام لافت رو به دریا و ساحل رویایی و البته در دور دستها که جنگل حرا خودنمایی میکند قرار بگیرید که دل کندن از آن برایتان سخت میشود.
البته در کنار بندر لافت، روستای سهیلی به گواه همه آنهایی که در حوزه توسعه پایدار فعالیت میکنند، الگوی موفقی برای ایده گرفتن در دیگر جوامع هستند و البته در فرصتی دیگر به معرفی دیگر مناطق توسعه یافته قشم میپردارم.
قدمت لافت موجب شده تا آثار تاریخی بسیاری مانند قلعه نادری، چاههای تلا، آب انبار و گورستان قدیمی در این روستا وجود داشته باشد.
در بندر تاریخی لافت علاوه بر موزه مردمشناسی، خانه حصیر بافی هم ایجاد شده تا اصلیترین صنایع دستی لافت به گردشگران عرضه شود. در لافت اشیایی نظیر دمکنی، ظرف میوه و نان، سینی و… را با حصیر میبافند.
لافت در جزیرهای قرار گرفته است که آبوهوایی گرم و مرطوب دارد. بنابراین بهترین فصل برای سفر به لافت اوایل بهار و زمستان است.
در قشم و لافت و همه روستاهای این جزیره اقامتگاههای زیادی وجود دارد که در اوج سفر باید از قبل رزرو کرد.
حظ مردم در «لافت»
مجتبی گهستونی
در سفری که اخیرا به جزیره قشم داشتم، از بندر تاریخی لافت دیدن کردم. در این بندر ابتدا با شهرداری و شورای شهر لافت مواجه شدم که به نظر می رسید یک بنای تاریخی مرمت شده باشد. اما اندکی بعد متوجه شدم این بنا با الگوی معماری بومی و با رعایت جهتهای وزش باد ساخته شده است تا از طرف شورای شهر و شهرداری بندر تاریخی به الگویی برای بومیان در جهت حفظ بافت با ارزش لافت تبدیل شود.
در طول تاریخ تا به امروز، لافت همواره یکی از دروازهای قشم محسوب میشود و بندی پررونق است که معاملات بسیاری در آن انجام میشود.
شنیدن داستان «سفر گپ» که ریشه در تاریخ دارد و بار دیگر توسط بومیان لافت احیا شده و یادآور سفرهای دریایی با کشتیهای بادبانی همراه با رسومات دریانوردی است میتواند یکی از خلاقانهترین رویدادهای میراثی و گردشگری باشد.
مردم لافت با همراهی و همسویی شهرداری و شورای شهر لافت در دور جدید فعالیت شورای شهر این بندر کوشیدهاند تا علاوه بر ساماندهی گذرها و جدارهها، مرمت بادگیرها که برخی از آنها در بین سایر بادگیرهای قشم از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار هستند، مرمت درهای چوبی و سردرها، خواناسازی چاههای تاریخی آب، گسترش لنجسازی، تشویق بومیها به ایجاد کسب و کارهای متناسب به نیاز گردشگران و... باعث شده تا هم شاهد باز گشت برخی اهالی به زادگاه خود باشیم و هم نیروی بیکار در لافت وجود نداشته باشد.
اما یکی از پدیدههای شهر لافت که نقش قابل توجهی در توسعه لافت و ترغیب مردم به سرمایهگذاری و مشارکت جامعه محلی دارد و به صورت پیوسته به معرفی فرصتهای تاریخی و فرهنگی لافت میپردازد، سید احمد پوازی، امام جمعه لافت است که ریاست شورای شهر این بندر تاریخی را هم بر عهده دارد. او به مانند یک راهنمای گردشگری و به مانند یک شخصیتی که زبان بدن را میشناسد با گردشگران و مهمانان در گذرهای تاریخی لافت قدم بر میدارد و توضیحات تکمیلی لازم را به صورت کوتاه اما پیوسته میدهد. تو را به دل تاریخ و خلقیات مردم بومی میبرد و چنان شیفته لافت میشوید که تصمیم میگیرید روزهای متمادی را در این بندر تاریخی که موقعیت جغرافیایی فوق العادهای دارد اقامت کنید. شنیدن قصههایی که بر آمده از دل مردم بومی است و ارتباط تنگاتنگی با زندگی آنها در پیوند با دریا و زادبوم دارد را باید از زبان «پوازی»ها که شهروندان توسعه یافته لافت هستند شنید.
بخش قدیمی لافت در فاصله میان چاههای آب و ساحل در موازات خلیج فارس قرار دارد. بخش شمالی که قدمت کمتری دارد، با وسعت بیشتری در شیب تند تپهها قرار گرفته است. بافت جنوب شرقی لافت در دامنه تپهها و در مجاورت ساحل قرار دارد. تفاوت در موقعیت مکانی بخشهای مختلف باعث ایجاد دو بافت کاملا متفاوت شده است، بافت قدیم لافت از شمال به جنوب قرار گرفته است. کافی است که فقط یکبار به وقت غروب در بام لافت رو به دریا و ساحل رویایی و البته در دور دستها که جنگل حرا خودنمایی میکند قرار بگیرید که دل کندن از آن برایتان سخت میشود.
البته در کنار بندر لافت، روستای سهیلی به گواه همه آنهایی که در حوزه توسعه پایدار فعالیت میکنند، الگوی موفقی برای ایده گرفتن در دیگر جوامع هستند و البته در فرصتی دیگر به معرفی دیگر مناطق توسعه یافته قشم میپردارم.
قدمت لافت موجب شده تا آثار تاریخی بسیاری مانند قلعه نادری، چاههای تلا، آب انبار و گورستان قدیمی در این روستا وجود داشته باشد.
در بندر تاریخی لافت علاوه بر موزه مردمشناسی، خانه حصیر بافی هم ایجاد شده تا اصلیترین صنایع دستی لافت به گردشگران عرضه شود. در لافت اشیایی نظیر دمکنی، ظرف میوه و نان، سینی و… را با حصیر میبافند.
لافت در جزیرهای قرار گرفته است که آبوهوایی گرم و مرطوب دارد. بنابراین بهترین فصل برای سفر به لافت اوایل بهار و زمستان است.
در قشم و لافت و همه روستاهای این جزیره اقامتگاههای زیادی وجود دارد که در اوج سفر باید از قبل رزرو کرد.
نابودی به تاریخ رزن و درگزین رسید؛
دستکند وسمق قربانی خاکبرداریهای غیرمجاز
♦️مدیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان رزن و درگزین نسبت به خطر نابودی دستکند تاریخی روستای وسمق در شهرستان درگزین هشدار داد.
♦️علی فتحیان راسخ این چنین اظهار کرد: این دستکند و اثر ارزشمند طی دورههای مختلف تاریخی مورد استفاده قرار گرفته که متأسفانهبه دلیل ساختوسازهای اطراف و خاکبرداریهای حاشیه جاده و مشکلات و موانع دیگر در معرض خطر نابودی قرار دارد.
♦️او با اشاره به تهدیدهای موجود و لزوم حفاظت از این دستکند، افزود: با وجود ارزش تاریخی این اثر، فعالیتهای عمرانی و خاکبرداریهای غیرمجاز در اطراف آن باعث نگرانی کارشناسان، دوستداران میراث فرهنگی، مردم منطقه و شهرستان شده چرا که این اقدامات میتوانند به ساختار دستکند آسیب جدی وارد کنند و موجب تخریب بخشهایی از آن شوند.
♦️فتحیان راسخ با اشاره به راهکارهای پیشنهادی برای جلوگیری از نابودی این اثر، گفت: تعیین عرصه و حریم دستکند و ممنوعیت ساختوساز در محدوده آن، انجام کاوشهای علمی و دقیق برای ،مشخص شدن دوره تاریخی و اهمیت این اثر، افزایش آگاهی عمومی درباره ارزش فرهنگی و تاریخی این شهر زیرزمینی، همکاری با نهادهای محلی برای حفاظت و جلوگیری از تخریب بیشتر را میتوان از جمله راهکارهای پیشنهادی برای جلوگیری از نابودی این اثر برشمرد.
#رزن#درگزین#دستکند#خاکبرداری_غیراصولی#کاوش_های_علمی#میراث_فرهنگی
دستکند وسمق قربانی خاکبرداریهای غیرمجاز
♦️مدیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان رزن و درگزین نسبت به خطر نابودی دستکند تاریخی روستای وسمق در شهرستان درگزین هشدار داد.
♦️علی فتحیان راسخ این چنین اظهار کرد: این دستکند و اثر ارزشمند طی دورههای مختلف تاریخی مورد استفاده قرار گرفته که متأسفانهبه دلیل ساختوسازهای اطراف و خاکبرداریهای حاشیه جاده و مشکلات و موانع دیگر در معرض خطر نابودی قرار دارد.
♦️او با اشاره به تهدیدهای موجود و لزوم حفاظت از این دستکند، افزود: با وجود ارزش تاریخی این اثر، فعالیتهای عمرانی و خاکبرداریهای غیرمجاز در اطراف آن باعث نگرانی کارشناسان، دوستداران میراث فرهنگی، مردم منطقه و شهرستان شده چرا که این اقدامات میتوانند به ساختار دستکند آسیب جدی وارد کنند و موجب تخریب بخشهایی از آن شوند.
♦️فتحیان راسخ با اشاره به راهکارهای پیشنهادی برای جلوگیری از نابودی این اثر، گفت: تعیین عرصه و حریم دستکند و ممنوعیت ساختوساز در محدوده آن، انجام کاوشهای علمی و دقیق برای ،مشخص شدن دوره تاریخی و اهمیت این اثر، افزایش آگاهی عمومی درباره ارزش فرهنگی و تاریخی این شهر زیرزمینی، همکاری با نهادهای محلی برای حفاظت و جلوگیری از تخریب بیشتر را میتوان از جمله راهکارهای پیشنهادی برای جلوگیری از نابودی این اثر برشمرد.
#رزن#درگزین#دستکند#خاکبرداری_غیراصولی#کاوش_های_علمی#میراث_فرهنگی
⚡1
موزه هفتتپه؛ حلقه پیوند تاریخ خوزستان و ایران
مجتبی گهستونی
در آئین تجلیل از موزههای برتر ایران در روز جهانی موزه و آغاز هفته میراثفرهنگی، موزه هفتتپه برای هفتمین سال متوالی مورد تقدیر و تجلیل قرار گرفت.
روزی که دکتر «عزت الله نگهبان» باستانشناس شهیر ایرانی که خود فرزند خوزستان است، کاوشهای باستانشناسی را در دشت هفتتپه آغاز کرد، خوب میدانست که باید برای همه کاوشهای انجام شده، استقرار گروههای باستانشناس، مرمت و حفاظت از هفتتپه، باید بنایی طراحی و احداث کند که موزه، آزمایشگاه، بخش مرمت، تالار کتیبهها، کتابخانه، بخش اداری و اقامتگاه داشته باشد. جایی که ما امروز آن را به عنوان موزه هفتتپه میشناسیم.
محل موزه هفتتپه، همان جایی است که بعدها تبدیل به محل پایگاه نخستین اثر ثبت جهانی ایران در فهرست یونسکو شد؛ یعنی چغازنبیل.
موزه هفتتپه، موزهایی فعال در جنوب غربی ایران، نهتنها یکی از مراکز برجسته حفاظت و نمایش میراث باستانشناسی در خوزستان است، بلکه در سطح ملی نیز به عنوان الگویی موفق در مدیریت پایگاههای میراث فرهنگی شناخته میشود. این موزه در دل یکی از مهمترین محوطههای باستانشناسی ایلام میانه و نو، نقش محوری در انتقال دانش، ترویج فرهنگ و پیوند دادن جامعه محلی با تاریخ منطقه ایفا میکند.
یکی از دلایل تکرار موفقیت موزه هفتتپه در کسب عنوان "موزه برتر" از سوی کمیته ملی ایکوم ایران، رویکرد جامع و نوآورانهای است که در مدیریت آن پیاده شده است؛ رویکردی که تلفیقی از پژوهش میدانی، برنامههای آموزشی، نمایشگاههای تخصصی، تعامل پویا با جامعه پیرانون و فعالیتهای فرهنگی خلاقانه است. این موزه برخلاف بسیاری از موزههای ایستا، بهطور زنده در متن باستانشناسی تنفس میکند و دادههای پژوهشی تازه را مستقیماً به بازدیدکنندگان ارائه میدهد. همچنین، اقدامات موفق در مستندسازی، حفاظت و انجام فرایندهای مشارکتی، ارتباط با دانشگاهها و آموزشهای غیررسمی از دیگر عوامل تمایز این موزه در ارزیابیهای سالانه ایکوم بوده است.
با این حال، ظرفیتهای بالقوهی موزه هفتتپه هنوز بهطور کامل بالفعل نشدهاند. یکی از ظرفیتهای مغفول، جایگاه این موزه بهعنوان یک پایگاه بینالمللی برای مطالعات تمدن ایلام و گفتوگوی بینفرهنگی است. با تقویت زیرساختهای دیجیتال، توسعه همکاریهای بینالمللی، و تولید محتواهای چندرسانهای چندزبانه، این موزه میتواند به یک مرجع مطالعاتی در خاورمیانه بدل شود. همچنین، ظرفیت تربیت راهنمایان محلی و توسعه گردشگری فرهنگی بومی، فرصت مهمی است که میتواند هم به توانمندسازی جامعه محلی و هم به پایداری اقتصادی-فرهنگی منطقه منجر شود.
موزه هفتتپه نه فقط یک فضای نمایش اشیا، بلکه بستری برای تفسیر گذشته، تولید معنا و آفرینش گفتوگو میان نسلهاست. پاسداشت این جایگاه ارزشمند، نیازمند نگاه راهبردی، حمایت پایدار و توجه همهجانبه به ظرفیتهاییست که میتوانند آیندهای روشن برای میراث فرهنگی خوزستان رقم بزنند.
#هفت_تپه#خوزستان#ایکوم#میراث_فرهنگی_ایران#یونسکو
مجتبی گهستونی
در آئین تجلیل از موزههای برتر ایران در روز جهانی موزه و آغاز هفته میراثفرهنگی، موزه هفتتپه برای هفتمین سال متوالی مورد تقدیر و تجلیل قرار گرفت.
روزی که دکتر «عزت الله نگهبان» باستانشناس شهیر ایرانی که خود فرزند خوزستان است، کاوشهای باستانشناسی را در دشت هفتتپه آغاز کرد، خوب میدانست که باید برای همه کاوشهای انجام شده، استقرار گروههای باستانشناس، مرمت و حفاظت از هفتتپه، باید بنایی طراحی و احداث کند که موزه، آزمایشگاه، بخش مرمت، تالار کتیبهها، کتابخانه، بخش اداری و اقامتگاه داشته باشد. جایی که ما امروز آن را به عنوان موزه هفتتپه میشناسیم.
محل موزه هفتتپه، همان جایی است که بعدها تبدیل به محل پایگاه نخستین اثر ثبت جهانی ایران در فهرست یونسکو شد؛ یعنی چغازنبیل.
موزه هفتتپه، موزهایی فعال در جنوب غربی ایران، نهتنها یکی از مراکز برجسته حفاظت و نمایش میراث باستانشناسی در خوزستان است، بلکه در سطح ملی نیز به عنوان الگویی موفق در مدیریت پایگاههای میراث فرهنگی شناخته میشود. این موزه در دل یکی از مهمترین محوطههای باستانشناسی ایلام میانه و نو، نقش محوری در انتقال دانش، ترویج فرهنگ و پیوند دادن جامعه محلی با تاریخ منطقه ایفا میکند.
یکی از دلایل تکرار موفقیت موزه هفتتپه در کسب عنوان "موزه برتر" از سوی کمیته ملی ایکوم ایران، رویکرد جامع و نوآورانهای است که در مدیریت آن پیاده شده است؛ رویکردی که تلفیقی از پژوهش میدانی، برنامههای آموزشی، نمایشگاههای تخصصی، تعامل پویا با جامعه پیرانون و فعالیتهای فرهنگی خلاقانه است. این موزه برخلاف بسیاری از موزههای ایستا، بهطور زنده در متن باستانشناسی تنفس میکند و دادههای پژوهشی تازه را مستقیماً به بازدیدکنندگان ارائه میدهد. همچنین، اقدامات موفق در مستندسازی، حفاظت و انجام فرایندهای مشارکتی، ارتباط با دانشگاهها و آموزشهای غیررسمی از دیگر عوامل تمایز این موزه در ارزیابیهای سالانه ایکوم بوده است.
با این حال، ظرفیتهای بالقوهی موزه هفتتپه هنوز بهطور کامل بالفعل نشدهاند. یکی از ظرفیتهای مغفول، جایگاه این موزه بهعنوان یک پایگاه بینالمللی برای مطالعات تمدن ایلام و گفتوگوی بینفرهنگی است. با تقویت زیرساختهای دیجیتال، توسعه همکاریهای بینالمللی، و تولید محتواهای چندرسانهای چندزبانه، این موزه میتواند به یک مرجع مطالعاتی در خاورمیانه بدل شود. همچنین، ظرفیت تربیت راهنمایان محلی و توسعه گردشگری فرهنگی بومی، فرصت مهمی است که میتواند هم به توانمندسازی جامعه محلی و هم به پایداری اقتصادی-فرهنگی منطقه منجر شود.
موزه هفتتپه نه فقط یک فضای نمایش اشیا، بلکه بستری برای تفسیر گذشته، تولید معنا و آفرینش گفتوگو میان نسلهاست. پاسداشت این جایگاه ارزشمند، نیازمند نگاه راهبردی، حمایت پایدار و توجه همهجانبه به ظرفیتهاییست که میتوانند آیندهای روشن برای میراث فرهنگی خوزستان رقم بزنند.
#هفت_تپه#خوزستان#ایکوم#میراث_فرهنگی_ایران#یونسکو