Telegram Web
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
ردِ دلتنگیِ مرا نگیر
به خیابانِ خلوتِ پاییز می‌رسی
به انتهایِ کوچه‌ی بن‌بست در سیاهیِ شب
به سکوت، به جاده،
به شهرِ دل‌آشوب و بلاخیز می‌رسی
رد دلتنگی‌ مرا را نگیر
به شاخه‌ گلی شکسته در رهِ باد
به زخمِ پرنده‌ای نشسته در دلِ درد
به ترانه، به غزل،
به دفترِ شعرِ خاطره‌انگیز می‌رسی
رد دلتنگی مرا نگیر
به نم‌نمِ بارانِ غم‌انگیز می‌رسی...

#میرمحمد_شهیدی
#رد_دلتنگی

❤️
@mm_shahidi
وقتی نمی‌توانی
هم مسافر باشی، هم سوزنبان
بهتر است
قطار را دلتنگ نکنی
و بگذاری بی دغدغه
راهش را برود
و سهمِ همه‌ی ما را
از افق‌ها بگیرد...

#حسین_منزوی


❤️
@mm_shahidi
Train Leaves at Eight
The Walkabouts-@music_lights
"قطار ساعت 8 ایستگاه را ترک می کند"

اثری زیبا و پر احساس از گروه راک آمریکایی The walkabouts در ژانر فولک..
سازهای این ترانه از زیلوفون، ویلون و آکاردئون تشکیل شده است.
لذت بسیار ببرید ..

#با_هم_بشنویم
#زن_زندگی_آزادی 🕊

🎼 @music_lights
🌻
پرسید: چی می‌شود که یک آدم در بدترین حالات فروپاشیدگی‌اش، ناگهان بلند می‌شود و اتفاقا قدم‌های بلندتری برمی‌دارد و موفق‌تر هم می‌شود؟! چرا در حالتِ عادی، همانقدر تلاش نمی‌کند؟

گفتم: به همان دلیل که از قدیم گفته‌اند:
درست در همان لحظه‌ که برنج به بالاترین نقطه‌ی جوشِِ خودش رسیده و احتمالِ له شدنش می‌رود، روی آن آب خیلی سرد بریز، آن‌وقت خواهی دید که برنج برای نجات خودش، جوری قد می‌کشد که در حالت عادی هرگز قد نمی‌کشید..
گاهی لازمه‌ی رشد این است که تا مرزِ له شدن پیش برویم و در همان حالتِ شکسته و گداخته، کاملا ناگهانی برخیزیم تا بیشتر قد بکشیم و در جایگاه‌های بلندتری باستیم.

❤️
@mm_shahidi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
داستان‌ها تمام می‌شوند،
اما آهنگ‌ها،
مکان‌ها،
نگاه‌ها و عطر‌ها باقی می‌مانند...

❤️
@mm_shahidi
🌻
آدمی به مرور آرام می‌گیرد
بزرگ می‌شود
‏بالغ می‌شود
و پای اشتباهاتش می‌ایستد
‏گذشته‌اش را قبول می‌کند،
نادیده‌اش نمی‌گیرد
‏می‌فهمد که زندگی یک موهبت است،
یک غنیمت است
‏یک نعمت است
و نباید آن را فدای آدم‌های بی‌مقدار کرد!
‏اصلا از یک جایی به بعد حال آدم خودش خوب می‌شود...

#محمود_دولت‌آبادی

❤️
@mm_shahidi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هیچ‌وقت برای زخم‌های زندگی‌ات
پیشِِ کسی ناله نکن؛
زخم‌ها به جز صاحبش،
برای کسی درد ندارد.!

❤️
@mm_shahidi
دیشب به خودم گفتم: شعور یک گیاه در وسط زمستان، از تابستان گذشته نمی‌آید، از بهاری می‌آید که فرا می‌رسد.
گیاه به روزهایى که رفته، نمی‌اندیشد ، به روزهایى می‌اندیشد که می‌آید ، اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد آمد، چرا ما انسان ها باور نداریم که روزی خواهیم توانست به هر آن‌چه می‌خواهیم، دست یابیم؟

📕 نامه‌های عاشقانه یک پیامبر
#جبران_خلیل_جبران

❤️
@mm_shahidi
Forwarded from چتر خیس (mm.shahidi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می‌خواهم از تو بنویسم
تا نامت
نگهبانِ این پرچینِ خمیده باشد
و این درختِ یخ‌زده‌ی گیلاس

از لبانت بنویسم
تا بند‌های کج و معوجِ این شعر
قرار بگیرد

از مژگانت بنویسم
که چه سیاه‌اند

می‌خواهم
سرانگشتانم را
میانِ تارهای مویت ببافم
گوشه‌ی دنجی بیابم در گلویت
تا آوای لب‌ها
نجوای قلبم شود

می‌خواهم
نامت را با ستارگان بیامیزم
و با خون
تا نه فقط با تو
که درونِ تو‌ باشم
تا هیچ شوم
چون قطره‌‌ بارانی در دلِ شب

🔹🔷 هالینا پوشویاتوسکا
ترجمه: بنفشه میرزایی

❤️
@mm_shahidi
کیمیاگری تبدیلِ مس به طلا نیست،
بلکه تبدیلِ جهل به آگاهی،
تبدیلِ نفرت به عشق
و تبدیلِ غم به شادی‌ست؛
پس همه‌ی ما می‌توانیم با کلامِ زیبا،
کیمیاگر باشیم...

#پائولو_کوئیلو

❤️
@mm_shahidi
اژدهای کوچک گفت: «گاهی فکر می‌کنم اون‌قدر که باید، خوب نیستم.»
پاندای بزرگ گفت: «درخت گیلاس خودش رو با درخت‌های دیگه مقایسه نمیکنه. فقط شکوفه میده»

#جیمز_نوربری

❤️
@mm_shahidi
در پشتِ هیچ درِ بسته‌ای ننشینید
تا روزی باز شود.
راه کارِ دیگری جستجو کنید
و اگر نیافتید، همان در را بشکنید.

❤️
@mm_shahidi
🌻
نزدیک به زمین زندگی کنید.
همواره ساده بیندیشید.
در مشاجرات، عادل و بخشنده باشید.
در حکومت، سعی در فرمانروایی و سلطه نداشته باشید.
در کار، آن چیزی را انجام دهید که از آن لذت می‌برید.
در زندگی خانوادگی، همیشه در دسترس و حاضر باشید.
وقتی از اینکه خودتان هستید خوشنودید
و از رقابت و مقایسه دست کشیدید،
همگان به شما احترام می‌گذارند.

📕 تائو تِ چینگ
#لائو_تزو

❤️
@mm_shahidi
Forwarded from هفت اقلیم
| @haft_eghlims |
👇👇👇
جشن دلتنگی-داریوش اقبالی
@haft_eghlims
#صد_سال_موسیقی_ایرانی
#پاپ

︎عنوان:
#جشن_دلتنگی
︎خواننده:
#داریوش_اقبالی
︎سراینده:
#ایرج_جنتی‌عطایی
︎آهنگساز:
#آندرانیک_آساطوریان
︎آلبوم:
#به_من_نگو_دوستت_دارم
︎انتشار:
#سال۱۳۵۶

شب آغاز هجرت تو،
شب در خود شکستنم بود
شب بی‌رحم رفتن تو،
شب از پا نشستنم بود

شب بی تو، شب بی من،
شب دل‌مرده‌های تنها بود
شب رفتن، شب مردن
شب دل کندن من از ما بود

واسه جشن دلتنگی ما،
گل گریه سبد سبد بود
با طلوع عشق من و تو،
هم زمین هم ستاره بد بود

از هجرت تو، شکنجه دیدم،
کوچ تو اوج ریاضتم بود
چه مؤمنانه از خود گذشتم،
کوچ من از من، نهایتم بود

به دادم برس، به دادم برس،
تو ای ناجی تبار من
به دادم برس، به دادم برس،
تو ای قلب سوگوار من

سهم من جز شکستن من،
تو هجوم شب زمین نیست
با پر و بال خاکی من،
شوق پرواز آخرین نیست

بی تو باید دوباره برگشت،
به شب بی‌پناهی
سنگر وحشت من از من،
مرهم زخم پیر من کو

واسه پیدا شدن تو،
آینه جاده سبز گم شدن کو
بی تو باید دوباره گم شد،
تو غبــــار تباهی

با من نیاز خاک زمین بود،
تو پل به فتح ستاره بستی
اگر شکستم از تو شکستم،
اگر شکستی از خود شکستی....


|
@haft_eghlims |
.
امواج زندگی را بپذیر،
حتی اگر گاهی تو را به عمق ببرند؛
آن ماهی آسوده که بر سطحِ دریا می‌بینی،
مرده است...

#نلسون_ماندلا


❤️
@mm_shahidi
Gole Yakh (Dynatonic Remix)[MyAvangMusic.Com]
Kourosh Yaghmaei
گل یخ
کوروش یغمایی

🌹
@BaghArghavan
خسته و بی‌پناه
غمگین و نا امید
درمانده‌تر از کولی‌ها
در یکی از عصرهای دلگیرِ تهران،
قدم می زدم
دستِ غارتگرِ بادِ؛
برگ از تنِ درختانِ پارک کَنده بود
و هوا، سرد و گزنده ،
پوستِ عریانِ درختها را می‌خراشید
گاه گداری هم،
صدای کلاغی از دور به گوش می‌رسید
تا حس نکنم تنهایم؛
اما بی‌فایده بود
من تنها بودم
و تنهایی خفه‌ام می‌کرد
بی قراری، مثل مادر مرده‌ها
به گونه‌های معصومِ شکیبایی‌ام،
چنگ می‌زد
تنها و غریب،
در هیاهوی مردمِ این شهرِ دَراندَشت
گم شده بودم انگار
اواسطِ بهمن ماه بود
اولین روزِ آشنایی‌مان؛
یادت هست؟!
تو رسیدی از راه
و نشانی یک درخت را از من پرسیدی
با تعجب گفتم: گلِ یخ ؟!
گفتی: آری گل یخ
همان که این وقتِ سال شکوفه
می‌دهد
هاج و واج پرسیدم: وسطِ سرما؟!
و تو خندیدی و من دانستم
که جهان، روی خوشی هم دارد ...
در چلّه‌ی زمستانِ تنهایی من
گلِ یخ به بار نشسته بود
راه افتادیم با هم؛
از رهگذران پرسیدیم نشانی‌اش را با شوق؛
سر از پا نمی‌شناختم
قلبم از خوشحالی
مثلِ دلِ گنجشککی دربند، می‌تپید
دستِ خودم نبود
گرمم شده بود در آغازِ فصلِ سرد
زیر لب زمزمه می‌کردم :
" گلِ یخ، توی دلم جووونه کرده،
گلِ یخ ..."
پیر مردی خوش قلب
با سر انگشتِ نگاه
نشان داد درختِ گلِ یخ را از دور
تو به من خندیدی
و سراسیمه دویدی سویش،
من چنان محوِ تماشای تو بودم یکریز
که گلِ یخ، جوانه زد توی دلم
در بهاری که رسید،
از پسِ یک پاییز ...

#میرمحمد_شهیدی
#گل_یخ

❤️
@mm_shahidi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه کرده‌ای تو با دلم
که از تو پیشِ دیگران
گلایه هم که می‌کنم
شعر حساب می‌شود...

#کاظم_بهمنی

❤️
@mm_shahidi
2025/02/06 04:36:37
Back to Top
HTML Embed Code: