Telegram Web
Forwarded from چتر خیس (mirmohammad.shahidi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دل‌هایمان کوچک بود
درد‌هایمان بزرگ
ناگهان، از غصه دق کردیم
انگار؛
دریا را در جانِ قطره‌ای، چِلاندند ...

#میرمحمد_شهیدی
#غصه

❤️
@mm_shahidi
Forwarded from چتر خیس (mirmohammad.shahidi)
اگر جنگ نبود
تو را به خانه‌ام دعوت می‌کردم
و می‌گفتم:
به کشورم خوش آمدی
چای بنوش خسته‌ای
برایت اتاقی از گل می‌ساختم
و شاید تو را در آغوش می‌فشردم
اگر جنگ نبود
تمام مین‌های سر راه را، گل می‌کاشتم
تا کشورم زیباتر به چشمانت بیاید
اگر جنگ نبود
مرز را نیمکتی می‌گذاشتم
کمی کنار هم به گفتگو می‌نشستیم
و خارج از محدوده‌ی دیدِ تک تیر اندازان
گلی بدرقه‌ی راهت می‌کردم
اگر جنگ نبود
تو را به کافه‌های کشورم می‌بردم
و شاید دو پیک را به سلامتی‌ات می‌نوشیدم
و مجبور نبودم ماشه‌ای را بکشم
که برای دختری در آنور مرز‌های کشورم
اشک به بار می آورد
حالا که جنگ می‌درد
تن‌های بی روح‌مان را
برای زنی که
عکسش در جیبِ سمت چپم نبض می‌زند،
گلوله نفرست ...

#نزار_قبانی

❤️
@mm_shahidi
🌻
من از جنگ می‌ترسم. از آوار شدنِ ساختمان‌ها و سوتِ خمپاره‌ها وحشت دارم.
من از مرگ می‌ترسم، از مرگِ تمام کسانی که دوستشان دارم، که می‌شناسمشان، که غریبه‌اند.
مرگ چیز غریبی‌است اما مردن با دست و پای زخمی و تن کاملا برهنه‌ای که کفش به پا دارد، تن نیمه‌ برهنه‌ای که توانی برای دفاع ندارد و مرده است، بسی غریب‌تر است.
له‌له بعضی‌ها برای خون را می‌بینم و خجالت می‌کشم که نام هردوی ما انسان باشد، که هزار أدم، هزار زندگی، هزار خانواده، هزار قصهٔ نیمه تمام، تمام شود و حرامی بخندد یا حرام‌تری مشتش را توی هوا بچرخاند و بیچاره مردم، مردمِ همیشه و همه‌جا سوخته و دم نزده...
من از مرگ نمی‌ترسم برای خودم اما، از جهانی که دو هزار جنازه از بی‌مهری زمین برایش کافی نیست و می‌کوبد و می‌تازد میترسم.
ما روزهای ترسناکی را به شب می‌رسانیم و شاید کلمات نجاتمان دهند، شاید.

«بشر دوباره به جنگل پناه خواهد برد!
به کوه خواهد زد!
به غار خواهد رفت...»

#محمد_یغمائی

❤️
@mm_shahidi
.
گرچه گاهی
تندبادی شاخه‌ای را هم شکست
سرو می‌ماند
ولی توفان به پایان می‌رسد ...

#فاضل_نظری

❤️
@mm_shahidi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
شهرِ من، من به تو می‌اندیشم
نه به تنهاییِ خویش
از پسِ شیشه تو رو می‌بینم
که گرفتی مرا در برِ خویش ...


🖤
@mm_shahidi
هرگز از مرگ نهراسیده‌ام
اگرچه دستانش از ابتذال، شکننده‌تر بود
هراسِ من باری همه از مردن در سرزمینی است
که مزدِ گورکن
از بهای آزادیِ آدمی
افزون باشد ...

#احمد_شاملو

❤️
@mm_shahidi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
و من باور دارم زیباترین لحظات،
درست بعد از تاریک‌ترین اتفاق‌ها می‌افتد. دقیقاً همانجا که فریدون مشیری می‌گوید:

افق تاریک، دنیا تنگ
نومیدی توان فرساست
می‌دانم
ولیکن ره سپردن در سیاهی
رو به سویِ روشنی زیباست...

❤️
@mm_shahidi
🌻
برای ماندن در یک مکان
آدم باید دلایلش را هم داشته باشد،
یعنی دوستانی
و مهر و محبتِ آن‌ها را
وگرنه، محرکی برای ماندن در یک جا
و نماندن در جای دیگر،
وجود نخواهد داشت...

#آلبر_کامو

❤️
@mm_shahidi
.
من به چشمهای بی‌قرارِ تو قول می‌دهم
ريشه‌هاى ما به آب ،
شاخه‌هاى ما به آفتاب می‌رسد
ما دوباره سبز می‌شویم...

#قیصر_امین_پور

❤️
@mm_shahidi
خاکستری، خاکستری، خاکستری 
صبح، مِه، باران 
اَبر، نگاه، خاطره 
در من ترانه‌ای نبود، تو خواندی 
در من آینه‌ای نبود، تو دیدی 
ریشه‌ای بودم در خوابِ خاک‌های مُتُبَرک 
بی‌باران، در نگاه‌ِ تو سبز شدم 
برق از چشمانم برخواست، نگاهم بارانی شد 
گونه‌هایت خیسِ باران، چشم‌هایت آفتابی 
گرگ‌ها می‌زایند، بره‌ها را دریابیم 
تو با چشمانت‌ مرا بنواز 
چوبدست چوپانی‌ام سلاحی کارگر خواهد شد 
بعد از جنگ، با چوبدستم
انجیر‌های تازه را برای تو خواهم چید
با تو خواهم ماند،
با تو خواهم خواند
و تورا در بُهتِ آفتابی‌ات خواهم بوسید،
اگر اَبر‌ها بگذارند…


#محمد_ابراهیم_جعفری

❤️
@mm_shahidi
همان‌طور که در درونِ هر دانه، یک گل زندگی می‌کند، درونِ هر یک از ما نیرویی برای دست‌یابی به یک زندگیِ شگفت‌انگیز وجود دارد.

📕 سؤال‌های درست
#دبی_فورد

❤️
@mm_shahidi
🌻

زیستن در دنیا بدون آگاه بودن از معنای دنیا مانند پرسه زدن در کتابخانه‌ای عظیم است بدون لمس کردن کتاب‌ها...

📙نماد گمشده
#داون_براون

❤️
@mm_shahidi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸 زندگی، امید و دیگر هیچ ...

در کوچه‌ای خلوت، هنرمندی دارد با اندوهِ زیاد ولی در عین حال آرام، ویولون می‌نوازد.
زنی در میانِ تاریکی شب با گریه از او و کوچه‌ی خلوت فیلم می‌گیرد و در این بین زنی دیگر از طبقه‌ی بالا و از پشت پنجره با بغض، این دو نفر را نگاه می‌کند و این تصاویر بی‌نظیر را از کوچه و سازی که از غم ناله می‌کند و بمبها و پدافندهایی را که در آسمان معلوم نیست قرار است کجا فرود بیایند، ثبت می‌کند.
این ویدیو به نظرم یک فیلم کوتاه تمام عیار است از بغض، غم و استرس...
و در عین حال یک چیزی دارد که انگار " امید به زندگی و درست شدنِ همه چیز " را به همه‌‌ی ما یادآور می‌شود!

❤️
@mm_shahidi
Faryad [ OpenMusic.IR ]
Hayedeh
امیدم را مگیر از من
خدایا خدایا خدایا
دلِ تنگِ مرا مشكن
خدايا خدايا خدايا
من دور از آشيانم
سر به آسمانم
بی نصيب و خسته
ماندم جدا ز ياران
از بلای طوفان
بالِ من شكسته ...

🔹 فریاد
#هایده

❤️
@mm_shahidi
‏برای هر انسان، کسی باید باشد
‏که با دوست داشتن، زیباترش کند.
‏مثل آن پنجره‌ی چوبی
‏که از شمعدانی‌ها
‏جانِ تازه‌ای می‌گیرد.

#تورگوت_اویار


❤️
@mm_shahidi
جنگ دردهای جهان را بزرگ‌تر می‌کند.
جنگ هر چند هم بر ضد خرابی‌ها باشد در آخر، جور دیگری زمین را آکنده از درد می‌کند.
اگر جنگ نهایتِ عدالت هم باشد همیشه زمین را لبریزِ غم می‌کند...

📕آخرین انار دنیا
#بختیار_علی

❤️
@mm_shahidi
🌻
باید یک مکانی باشد
هر مکانی ...
حتی یک مکانِ خیالی!
تا بتوانیم به آنجا برویم
و از نو زاده شده ، برگردیم ...

📘پوست انداختن
#کارلوس_فوئنتس

❤️
@mm_shahidi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرغ آمین درد آلودی است کاواره بمانده
رفته تا آنسوی این بیداد خانه
بازگشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه
نوبت روز گشایش را
در پی چاره بمانده...

#افشین_یداللهی
#مصطفی_زمانی

❤️
@mm_shahidi
🌻
آرزو می‌کردم
که دوستت می‌داشتم
در روزگاری که
شمع حاکم بود و هیزم
و بادبزن‌های ساخت اسپانیا
و نامه‌های نوشته با پر
و پیراهن‌های تافته‌ی رنگارنگ
نه در روزگار موسیقی دیسکو
و ماشین‌های فراری
و شلوارهای جین چل تکه
آرزو می‌کردم
تو را در روزگار دیگری می‌دیدم
روزگاری که گنجشکان حاکم بودند
آهوان، پلیکان ها یا پریان دریایی
نقاشان، موسیقی دان‌ها، شاعران،
عاشقان، کودکان و یا دیوانه ها
آرزو می‌کردم
که تو از آنِ من بودی
در روزگاری که بر گل ستم نبود
بر شعر، بر نی و بر لطافت زنان
اما
افسوس دیر رسیده‌ایم
ما گل عشق را می‌کاویم
در روزگاری که عشق را نمی‌شناسد.

#نزار_قبانی

❤️
@mm_shahidi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبور، مثل درختی كه در آتش می‌سوزد
و توانِ گريختن ندارد
حيرت زده چون گوزنی؛ كه شاخ‌های بلند در شاخه گرفتارش کرده‌اند.
همه‌ی اين روزها چنینیم...

#شمس_لنگرودی

❤️
@mm_shahidi
2025/07/05 00:18:56
Back to Top
HTML Embed Code: