Telegram Web
Modern Cogitation
Photo
آزمایش موفقیت‌آمیز واکسن سرطان تهاجمی پستان

پژوهشگران واکسنی را آزمایش کردند که امیدی تازه‌ به زنان مبتلا به سرطان تهاجمی و درمان‌ناپذیر پستان می‌دهد. به نظر می‌رسد این واکسن در برابر سرطان سه‌گانه منفی پستان، ایمن و مؤثر باشد.

سرطان سه‌گانه منفی پستان نوعی سرطان پستان است که با هورمون‌درمانی درمان‌پذیر نیست؛ زیرا توسط هیچ‌یک از سه هورمونی که معمولاً به سرطان پستان دامن می‌زنند، هدایت نمی‌شود.

بر اساس گزارش این پژوهش که به‌تازگی در مجله ژنوم مدیسین (Genome Medicine) منتشر شده است، ۱۶ نفر از ۱۸ بیمار، سه سال پس از دریافت واکسن، سرطان نداشتند. واکسن به سیستم ایمنی آن‌ها آموخت سلول‌های سرطانی باقیمانده را از بین ببرد.

داده‌ها نشان می‌دهد نیمی از بیمارانی که برای درمان سرطان، فقط عمل می‌شوند، سه سال بدون سرطان زندگی می‌کنند. دکتر ویلیام گیلَندِرز (William Gillanders)، استاد جراحی دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن آمریکا و پژوهشگر اصلی این گروه پژوهشی، اظهار کرد: این نتایج بهتر از انتظار ما بود.

بر اساس گزارش بنیاد ملی سرطان پستان، حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از سرطان‌های پستان در آمریکا سه‌گانه منفی هستند. سرطان سه‌گانه منفی پستان تا امروز هیچ درمان هدفمندی نداشته است و به گفته پژوهشگران باید با روش‌های سنتی مانند جراحی و شیمی‌درمانی و پرتودرمانی درمان شود.

کارآزمایی بالینی اولیه شامل ۱۸ بیمار مبتلا به سرطان پستان سه‌گانه منفی بود که در سایر نقاط بدن پخش نشده بود. به گفته پژوهشگران، بیمارانی که در این پژوهش شرکت داشتند، همگی شیمی‌درمانی شدند و به دنبال آن جراحی برای برداشتن تومورهای سینه آن‌ها انجام شد.

گروه پژوهشی، پس از عمل جراحی، بافت تومور را برای یافتن جهش‌های ژنتیکی منحصربه‌فرد در سلول‌های سرطانی بیماران بررسی کردند؛ سپس، بر اساس آن جهش‌ها، یک واکسن سرطان شخصی‌سازی‌شده برای هر بیمار ساختند.

هر بیمار سه دوز از این واکسن دریافت کرد که به سیستم ایمنی بدن وی آموزش می‌داد جهش‌های اصلی در تومورهای خاص سینه وی را تشخیص دهد و به سلول‌های سرطانی حمله کند. نتایج نشان داد ۱۴ نفر از ۱۸ بیمار مبتلا به سرطان سه‌گانه منفی پستان، به واکسن پاسخ ایمنی دادند.

پژوهشگران خاطرنشان کردند آزمایش‌های بالینی بیشتری برای اثبات اثربخشی این واکسن لازم است.

https://siteman.wustl.edu/vaccine-shows-promise-against-aggressive-breast-cancer/

@modern_cogitation
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی لایو در سوپر گروه علمی
modern_cogitation

موضوع سخنرانی: آشنایی با مثلث کارپمن  در خود شناسی و  روابط انسانی

ارائه دهنده :
#دکتر بیژن کبودی

@modern_cogitation

https://www.tgoop.com/+fBqB6q5jv3xmYzY0
Modern Cogitation
Photo
رشد گیاهان بدون نور؛ غیرممکنی که ممکن شد

دانشمندان از روشی نوآورانه برای کِشت گیاهان بدون نور خورشید رونمایی کردند که کشاورزی برقی (electro-agriculture) نامیده می‌شود، نوید تغییر روش رشد مواد غذایی را می‌دهد و این قابلیت را دارد که چالش‌های شدید زیست‌محیطی را حل کند.

از قرن‌ها پیش، «کشاورزی» مزارع وسیعِ غرق در نور خورشید را به ذهن متبادر ساخته است؛ اما این روش سنتی هزینه چشمگیری برای سیاره ما دارد. ۹۰ درصد از جنگل‌زدایی در جهان به دلیل کشاورزی سنتی صورت می‌گیرد؛ زیرا برای تغذیه جمعیت رو به رشد جهان به زمین‌های بیشتری نیاز هست.

«کشاورزی برقی» مفهومی پیشرفته است که فهم اساسی ما از رشد گیاهان را به چالش می‌کشد؛ این روش متکی بر یک واکنش شیمیایی است که چهار برابر کارآمدتر از فتوسنتز طبیعی است و این قابلیت را دارد که در تولید مواد غذایی به شکلی که ما با آن مأنوسیم، تحول ایجاد کند.
هسته اصلی این نوآوری، جایگزینی نور خورشید با برق است. پژوهشگران با استفاده از قدرت پَنل‌های (صفحه‌های) خورشیدی، سامانه‌ای ابداع کرده‌اند که احتمالاً نیاز به زمین برای کشاورزی را به شدت کاهش می‌دهد؛ در واقع، برآوردها حاکی از آن است که اگر همه مواد غذایی در آمریکا با استفاده از کشاورزی برقی تولید می‌شد، استفاده از زمین‌های کشاورزی ۹۴ درصد کاهش می‌یافت.

از فتوسنتز تا الکتروسنتز

رشد سنتی گیاهان به فتوسنتز (فرآیندی که در آن گیاهان، نور خورشید و دی‌اکسیدکربن و آب را به گلوکز تبدیل می‌کنند) متکی است. این سازوکار طبیعی میلیون‌ها سال حیات روی زمین را حفظ کرده است؛ اما به طرز شگفت‌آوری ناکارآمد است؛ زیرا، فقط حدود یک درصد از انرژی نور جذب‌شده توسط گیاهان به انرژی قابل استفاده تبدیل می شود.

هدف کشاورزی برقی بهبود طراحی طبیعت است. در این روش به جای تکیه بر نور خورشید، از برق برای ایجاد یک واکنش شیمیایی بین دی‌اکسیدکربن و آب استفاده می‌شود و در نتیجه اَسِتات تولید می‌شود: ترکیبی که به عنوان منبع غذایی برای گیاهانی که روی یک بستر خنثی و واکنش‌ناپذیر رشد می‌کنند، عمل می‌کند.

با پیشرفت پژوهش و فناوری، احتمالاً به زودی شاهد یک تغییر الگو در کشاورزی خواهیم بود. توانایی کِشت گیاهان بدون نور به تولید مواد غذایی پایدارتر، کاهش جنگل‌زدایی و راه‌هایی نوآورانه برای حل معضل گرسنگی جهانی منجر خواهد شد. آنچه زمانی غیرممکن به نظر می‌رسید، در واقع ممکن و عصر جدیدی از نوآوری کشاورزی آغاز شده است.

https://www.cell.com/joule/fulltext/S2542-4351(24)00429-X#:~:text=Fueled%20by%20acetate%20derived%20from,same%20efficiency%20limitations%20of%20photosynthesis.

Image Credit: Feng Jiao

@modern_cogitation
فاکتورهای آمادگی جسمانی مرتبط با سلامت @Modern_Cogitation
امید مرجمکی
موضوع سخنرانی: فاکتورهای آمادگی جسمانی مرتبط با سلامت

ارائه: دکتر امید مرجمکی، پزشک متخصص پزشکی ورزشی
عضو کمیته‌ی آموزش فدراسیون پزشکی ورزشی ایران
عضو انجمن علمی پزشکی ورزشی ایران

مکان برگزاری: modern_cogitation
@modern_cogitation
https://www.tgoop.com/+fBqB6q5jv3xmYzY0
  آیا حجامت یک روش درمانی است؟
محمد رضا توکلی صابری @Modern_cogitaion
عنوان سخنرانى  :آیا حجامت يك روش درمانى است؟

ارائه دهنده : جناب دکتر محمد رضا توکلی صابری، دكتراى داروسازى و فوق دكتراى شيمى پزشكى.


برگزار شده در گروه: Modern Cogitation
@modern_cogitation

https://www.tgoop.com/+fBqB6q5jv3xmYzY0
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انرژی صفر چیست؟
یک پاسخ کوتاه و مختصر به یکی از سوالات کلیدی درباره تغییرات آب‌وهوا: انرژی صفر چیست؟ (نوشته مایلز الن، دیوید بیلو و جورج زایدان)
TED.com
@modern_cogitation
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیسال، (agave sisalana) بومی جنوب مکزیک، گیاهی است که برای فیبر سفت آن کشت می شود. این الیاف برای تولید محصولات از جمله کفش استفاده می شود

@modern_cogitation
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اهمیت دسترسی سرویس های امنیتی به گنجینه ژنتیک شما

@modern_cogitation
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علت گرم شدن جهان چیست؟

پاسخ خلاصه به یکی از پرسش ها درباره تغییرات هوا: علت گرم شدن جهان چیست؟ (نوشته شده توسته مایلس الن، دوید بیلو، جورج زیدان)
TED.com

@modern_cogitation
درود

آیا سیستم پاداش دهی و درد در مغز موجودات زنده صرفا بر پایه اصل بقا تکامل یافته؟ (یا به نوعی بیشترین سهم رو داشته)
حتی برای رفتارها و تجربیاتی که در واقعیت خوشایند نیستند پاداش در نظر بگیره (چون در جهت حفظ بقاست)

پاسخ👇👇

بله سیستم پاداشی شکل گرفته در فرگشت در واقع برای تعیین لذت بخشی و شدت لذات محرک ها برپا شده تا از این طریق بقاء و‌تولید مثل را تضمین کند. مثلا لذت جنسی خارج از دوران فحل سالانه که در حیوانات غیر اجتماعی دیده می شود،  در انسانها و میمون ها باعث تقویت پیوندهای زوج ها و شکل گیری خانواده می شود که‌در بقاء و تولید مثل و پرورش کودکان‌لازم‌ می آیند. برعکس سیستم درد و ناخوشایندی های دیگر سیستم دفاعی هستند تا جسم را در کوتاه و بلند مدت در برایر محرکات آسیب زا حفظ کنند. در انسانها و‌حیوانات اجتماعی شده که باید دارای صفت فداکاری باشند تا اجتماع انسجام پیدا کند،  حیوان ممکن است هزینه هائی برای مراقبت و‌نجات هم گونه های خود و هم ژنتیکی ها و خانواده بپردازد که ممکن است برخلاف بقاء و تولید مثل خودش باشند، مانند نزاع خونین برای حفظ سرزمین و دقاع از اعضاء گروه که اقلا در انسانها که خبر داریم، با ایجاد حس غرور و سرافرازی می تواند لذت بخش باشد. در اجتماع هنجار  انسانها کمک مالی و غذائی کردن به دیگران که هزینه بردار هستند و ظاهرا برخلاف اصل بقاء فردی اند  در انسانها، و حتی در مورد غذا در حیوانات اجتماعی شده، در مغز سخت افزاری شده و باعث تحریک سیستم پاداشی مغز و خوشایندی می شوند، که زیربنای اخلاقیات طبیعی و پاداش دنیوی برای احسان و فداکاری هستند که لزوم پاداش توهمی اخروی را نالازم می کند. فروریختن حس فداکاری و غلبه خودخواهان در اجتماع، مانند کشور گل و بلبل خودمان باعث فروریزی بافت اجتماعی می شود. در حیوانات اجتماعی اگر حیوانی رفتار خودخواهانه تکراری انجام دهد یا تنبیه می شود یا طرد. مثال های زیاد و شرح این ها در کتاب زیست شناسی مغز و اخلاقیات و سیستم پاداشی مغز مفصلا آورده شده اند.

پاسخ دکتر کیمیایی اسدی

@modern_cogitation
Modern Cogitation
Photo
بقایای گونه‌ی جدیدی از بندپایان اولیه متعلق به ۵۰۰ میلیون سال قبل در کوه‌های راکی کانادا کشف شده است.

این گونه جدید که Titanokorys gainesi نام دارد در دوره‌ی زمین‌شناسی کامبرین در اقیانوس زندگی می‌کرده است و در حالی که بیشتر موجودات این دوره بسیار کوچک و به اندازه انگشت کوچک دست بودند این گونه حدود ۴۸ سانتی‌متر بوده است.

بقایای این گونه‌ی جدید توسط دیرینه‌شناسان موزه "رویال انتاریو" در کوه‌های راکی کانادا کشف شد.

این موجود دارای چشم‌ مرکب، یک جفت پنجه خاردار و  باله‌هایی برای شنا بود.

جین برنارد کارون، نویسنده‌ی اصلی این مقاله از موزه "انتاریو" می‌گوید: اندازه‌ی این موجود بسیار گیج‌کننده است. این یکی از بزرگ‌ترین موجودات یافت شده متعلق به دوره کامبرین است که قطعاً تاثیر زیادی بر اکوسیستم اقیانوس‌های عصر کامبرین داشته است.

این گونه متعلق به گروهی از بندپایان اولیه به نام radiodonts است و بزرگ‌ترین نمونه کشف شده از این دسته، موجودی به نام Anomalocaris با طول یک متر بوده است.

جو موسیوک، یکی از نویسندگان این مقاله می‌گوید: سر این موجود نسبت به بدن آن به قدری بزرگ است که می‌توان آن را یک سر شناور دانست. علت آن که چرا این دسته از موجودات با سرهای بزرگ فرگشت یافته‌اند هنوز مشخص نیست. به گفته‌ی محققان بدن آن‌ها برای زندگی نزدیک بستر اقیانوس به صورت پهن فرگشت یافته است.

📝 منبع:

https://www.dailymail.co.uk/sciencetech/article-9966749/Fossils-Animal-500-MILLION-year-old-rocks-Canadian-Rockies-dwarfed-peers.html

🖇 پژوهش مربوطه:

http://dx.doi.org/10.1098/rsos.210664

@modern_cogitation
مهمترین تفاوت بین مغز حیوانات اندازه، وزن، و حجم (۱۳۰۰ سانتیمتر مکعب در انسان) نسبت به وزن و‌حجم‌ بدن و تعداد نورون ها در قشرنو نسبت به بقیه مغز است. از ۸۶ میلیارد نورون‌مغز انسان ۷۰ میلیارد در مخچه (۱۶٪ و زن) و ۱۶ میلیارد در قشرنو (۸۰٪ وزن مغز) و بقیه در ساختارهای تحت قشری قرار دارند. مغز شمپانزه ۲۸ میلیارد نورون دارد که ۷/۴ میلیارد آن در قشر نو (اکثریت در قشر بینائی) و ‌۳۳۷ سانتیمتر حجم دارد. یعنی قشر نو مغز انسان کمی بیشتر از دو برابر نورون اما چهار برابر حجم دارد. یکی از علت های این تفاوت عمده حجیم‌ بودن فضاهای بین سلولی در مغز انسانها است که نه تنها باعث افزایش حجم‌ و وزن نیمکره های مغز انسان شده، بلکه این فضاهای گسترده ایجاد ارتباطات بیشتر نورونی، تولید دندریت ها و خارهای دندریتی بیشتر و متراکم تری را ممکن ساخته که به مجموعه این فضاها و محتویات آنها نوروپیل می گویند، که همراه با توزیع بیشتر نورونی در قشر جلوبشانی (۳۰٪ حجم کل نیمکره ها) با شبکه های پیچیده تر برای فرایند افزاینده بیشتر اطلاعات، دلیل توان یادگیری، خلاقیت، ابداعات، تفکرات، فرهنگ ها، اجتماعات، توان سخن گفتن و هر ویژگی ای است که مغز انسانها را برتر از حیوانات دیگر کرده است. انسان ها برخلاف ایده ی خودساخته و بی پایه امثال دکارت، و ادیان مختلف با فرض داشتن دو روح انسانی و‌حیوانی (برخلاف حیوانات که فرض شده روح انسانی ندارند)، نه تنها روح از هر نوعی ندارند، بلکه مغز فرگشت یافته متفاوتی دارند. البته نباید فراموش کرد که تعداد ژنهای فعال در داخل نورون ها و تنوع پروتئینی در نورون های قشرنو انسان ها بیش از هر حیوان دیگری است که مطالعه این تفاوت ها بسیار مشکل است، در نتیجه ما میکروکامپیوترهای متفاوتی از حیوانات و از یکدیگر داریم. شکل گیری های مختلف ژنتیکی، تربیت انفعالی و فعال، و شانسکی این سیستم پیچیده ی قشرنو عامل تفاوت‌انسان ها با هم هستند.

دکتر کیمیایی اسدی

@modern_cogitation
Modern Cogitation
Photo
کاهش علائم افسردگی با دریافت بیشتر روشنایی روز

یافته‌های پژوهشگران نشان می‌دهد گذراندن زمان بیشتر در روشنایی روز، کیفیت خواب افراد را افزایش و علائم افسردگی را کاهش می‌دهد.

به گزارش گروه علمی ایرنا از وبگاه مِدیکال اِکسپرس، این پژوهش که روی بیش از ۶ هزار و ششصد شرکت‌کننده انجام شد، نشان داد افرادی که زمان بیشتری را در روشنایی روز سپری می‌کنند، خواب منظم‌تری دارند و خواب منظم‌تر با کاهش علائم افسردگی و کاهش احتمال ابتلا به افسردگی خفیف یا شدید مرتبط است.

سوزان رِدلاین (Susan Redline)، پزشک ارشد بخش خواب و اختلالات خواب‌ و بیداری ریتم شبانه‌روزی بیمارستان بریگهام و زنان در آمریکا می‌گوید: خواب منظم، تأثیرات گسترده‌ای بر سلامت ما دارد. مطالعات آتی که به بررسی درمان با روشنایی روز می‌پردازند نباید تأثیر خواب منظم روی علائم خلق‌وخو و افسردگی را نادیده بگیرند.

گروه پژوهشی بیمارستان بریگهام و زنان در آمریکا، داده‌های جمع‌آوری‌شده نظرسنجی ملی سلامت و تغذیه (مربوط به سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴) را بررسی کردند تا دریابند قرار گرفتن در معرض روشنایی (در سطحی که معمولاً معادل قرار گرفتن در معرض نور روز است) با علائم افسردگی مرتبط است. در این مطالعه، نور روز و نظم خواب با استفاده از یک دستگاه مچ‌بند اندازه‌گیری شد.

دَنیِل اِی‌ والاس، سرپرست پژوهشگران گفت: دریافتیم صرف زمان بیشتر در نور روز، با کاهش علائم افسردگی مرتبط است و منظم بودن خواب تا حدی این ارتباط را توضیح می‌دهد. سطح بالاتر ویتامین دی (D) در بدن افرادی که بیشتر در معرض نور روز بودند و نظم خوابشان بیشتر بود، مشاهده شد، اما این موضوع با علائم افسردگی ارتباطی نداشت. ایرنا/

گزارش این پژوهش در مجله انجمن پزشکی آمریکا (جاما) منتشر شده است.
https://medicalxpress.com/news/2024-12-bright-depression-symptoms.html

https://jamanetwork.com/journals/jamanetworkopen/fullarticle/2821240

@modern_cogitation
Modern Cogitation
Photo
⬅️ متنی که در زیر می‌آید ترجمۀ بخشی است از این منبع:

📖 Cat Bohannon; Eve: How the Female Body Drove 200 Million Years of Human Evolution. Penguin and Random House, 2023. Pp. 390-391.

هرج و مرج جنسی نیاکان کَپی ما یک استراتژی ضروری بود نه فقط عادتی لذتبخش. نخستی‌سانان نر نه تنها برای یکدیگر خطرناک‌اند، بلکه تهدیدی جدی برای نوزادان‌ هم هستند. در میان نزدیک‌ترین عموزادگان نخستی‌سان ما – یعنی شامپانزه‌، بونوبو و حتی اورانگوتان‌ – هرج و مرج جنسی دارای هدفی است روشن برای ماده. ماده از داشتن رابطۀ جنسی با نرهای گوناگون تنها لذت نمی‌برد بلکه همچنین مطمئن می‌شود که هیچ‌کدام از نرهای اطرافش ندانند پدر کدام فرزند هستند. در زیست‌شناسی به این موضوع «عدم‌قطعیت پدری» می‌گوییم. زمانی که پژوهشگران صحبت از تکامل تک‌همسری در انسان‌ می‌کنند، عموماً بر این امر تاکید دارند که زن با اطمینان بخشیدن به مرد که پدر فرزندانش است چه به دست می‌آورد. اما آنچه کمتر بدان پرداخته می‌شود این است که چنین کاری تا چه حد می‌تواند برای زنان و فرزندان‌شان خطرناک باشد. 

هرچند شامپانزه‌های نر به ندرت بچه شامپانزه‌های دستۀ خودشان را می‌کُشند، اما در هنگام نبرد با دسته‌های دیگر، عموماً نوزادان آنها را از بین می‌برند زیرا فرزندی که محصول اسپرم دشمن است برای آنها فایده‌ای‌ ندارد. آنها همچنین عادت به تجاوز – یا دست کم تحمیل خشونت‌آمیز خود – بر ماده‌های دشمن دارند تا هم سلطۀ خود را مستحکم کنند و هم احتمالاً پدر نوزادان جدید شوند. بنابراین، بسیاری استدلال می‌کنند که عامل اصلی که مانع از به قتل رسیدن نوزادان توسط نرهای همان دسته می‌شود این است که یک نر مطمئن نیست آیا بچه شامپانزه فرزند اوست یا نه.

عارف عبادی
@modern_cogitation
مغز بزرگ ما و تکامل دگروالدینی

در فرهنگ ما مرسوم است هنگامی که فردی صاحب فرزند می‌شود، دوستان و آشنایان برای تبریک و شادباش به منزل‌ او می‌روند. در چنین مواقعی اغلب میهمانان، نوزاد تازه متولد شده را در آغوش گرفته و نوازش ‌می‌کنند. این شیوۀ رفتار را می‌توان به اشکال گوناگون در میان فرهنگ‌های دیگر نیز یافت. در تمام فرهنگ‌هایی که می‌شناسیم خویشاوندان و آشنایان به مادر در پرورش نوزاد کمک می‌کنند (منبع). این رفتار به ظاهر عادی ما از منظر تکاملی بسیار متفاوت از دیگر گونه‌هاست.

برای روشن شدن موضوع اجازه دهید نگاهی بیندازیم به نزدیک‌ترین خویشاوند زندۀ تکاملی ما: شامپانزه‌. شامپانزه‌های ماده پس از زایمان، توجۀ وسواس‌گونه‌ای به نوزاد خود دارند و -دست‌کم تا چند ماه اول- حتی به خویشاوندان نزدیک‌ اجازه نمی‌دهند که به نوزاد نزدیک شده یا آن را در آغوش بگیرند. دلیل این رفتار، میزان هورمون اکسی‌توسین در بدن شامپانزه مادر است. در میان پستانداران هورمون اکسی‌توسین در هنگام زایمان به فرآیند انقباض عضلات برای بیرون راندن نوزاد از رحم کمک می‌کند. علاوه بر این، اکسی‌توسین تاثیر بسیار مهمی بر روی مغز مادر در شکل‌دهی به هیجانات او دارد. اکسی‌توسین باعث ایجاد پیوندی نیرومند میان مادر و نوزاد تازه متولد‌شده می‌شود (منبع و منبع و منبع). این هورمون در هنگام تولد در بدن انسان‌های مادر نیز وجود دارد. اما میزان آن حتی در میان دلسوزترین انسان‌های مادر قابل مقایسه با شامپانزه‌های مادر نیست (منبع و منبع) زیرا همانطور که گفته شد انسان‌ها اجازه می‌دهند خویشاوندان، آشنایان، دوستان، ماما و پزشک نوزاد را در آغوش بگیرند و لمس کنند. اما شامپانزه مادر نوزادش را تمام و کمال برای خود می‌خواهد. کسی که جرات کند به نوزاد شامپانزه نزدیک شود باید حملۀ شدید یک مادر خشمگین را به جان بخرد. اما چرا چنین تفاوت فاحشی میان انسان‌ها و شامپانزه‌ها وجود دارد؟ به نظر می‌رسد که پاسخ این پرسش را باید در پرهزینه‌ترین عضو بدن جست: مغز.

🧠 مغز در انسان بالغ تقریبا دو درصد از کل وزن بدن را تشکیل می‌دهد اما حدود بیست درصد انرژی روزانه صرف آن می‌شود (منبع). طبق یک برآورد، نوزاد از لحظۀ تولد تا رسیدن به مرحله استقلال غذایی، بین ده تا سیزده میلیون کالری نیاز دارد (منبع). نوزاد انسان در بدو تولد کاملا درمانده است و در مقایسه با نوزدان گونه‌های دیگر، به زمان بسیار بیشتری برای رشد نیاز دارد. این یعنی در بخش عمدۀ تاریخ تکاملی گونۀ ما، مادر به تنهایی نمی‌توانست کالری مورد نیاز برای پرورش کودک را تامین کند. بر خلاف شامپانزه‌های ماده (و همینطور دیگر کَپی‌ها)، انسان‌های مادر برای پرورش نوزاد خود نیازمند کمک هستند (منبع و منبع). بخشی از این کمک توسط پدرِ نوزاد تامین می‌شود اما علاوه بر او پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها (به ویژه مادربزرگ‌ها)، فرزندان مسن‌تر (به‌ویژه خواهران)، عمه‌ها وخاله‌ها، عمه‌ها‌ و خاله بزرگ‌ها، دایی‌ها، دوستان مادر، و افراد متفرقه دیگر در فرزندپروری به مادر یاری می‌رسانند (منبع و منبع و فصل یازده این منبع). این پدیده‌ای است که به آن دگروالدینی (Alloparenting) می‌گویند.

دگروالدینی زمانی رخ می‌دهد که افرادی غیر از مادر، در پرورش نوزاد کمک کنند. این پدیده را می‌توان در درجات مختلف در میان گونه‌های گوناگون یافت (منبع). مثلا گزارش‌هایی دربارۀ رفتار دگروالدی در میان شامپانزه‌ها نیز وجود دارد. اما این رفتار هم به ندرت مشاهده شده و هم اینکه شامپانزه مادر برای پرورش نوزاد خود به کمک دیگران نیازمند نیست (منبع). با این حال به نظر می‌رسد که در میان نخستی‌سانان، انسان تنها گونه‌ای است که برای پرورش نوزاد با مغز بزرگ نیازمند به کارگیری شیوۀ دگروالدینی است (منبع و منبع). در طول تاریخ تکاملی انسان، همکاری افراد با یکدیگر به منظور پرورش فرزندان به عنوان یک فشار انتخابی به نحوی به ویژگی‌های زیست‌شناختی و روانشناختی ما شکل داده که انسان‌های مادر نه تنها جلوی نزدیک‌شدن دیگران به نوزاد را نمی‌گیرند، بلکه با آغوش باز از یاری دیگران استقبال می‌کنند.

از این پس، هربار که نوزادی را در آغوش فردی غیر از مادرش دیدید، بدانید که شاهد یکی از عجیب‌ترین رفتارها در دنیای پستانداران هستید. رفتاری که میلیون‌ها سال تکامل بدان شکل بخشیده است. 

✍️ عارف عبادی

@modern_cogitation
2024/12/30 07:32:58
Back to Top
HTML Embed Code: