Forwarded from دانشگاه مفید
سلسله کارگاه های آموزشی چهارمین جشنواره ملی مهدویت
قابل توجه دانشجویان دانشگاه مفید
✔️کارگاه آموزشی عکاسیبا موبایل ویژه دانشجویان دانشگاه مفید
🕘 زمان: یکشنبه 27 آذر ماه ساعت 10 صبح
مکان: دانشگاه مفید،کلاس 205
دانشجویان گرامی جهت ثبت نام در کارگاه آموزشی و کسب اطلاعات بیشتر:
در اپلیکیشن ایتا به آیدی زیر پیام دهند:
@mahdaviyatfest_admin
@publicmofid
قابل توجه دانشجویان دانشگاه مفید
✔️کارگاه آموزشی عکاسیبا موبایل ویژه دانشجویان دانشگاه مفید
🕘 زمان: یکشنبه 27 آذر ماه ساعت 10 صبح
مکان: دانشگاه مفید،کلاس 205
دانشجویان گرامی جهت ثبت نام در کارگاه آموزشی و کسب اطلاعات بیشتر:
در اپلیکیشن ایتا به آیدی زیر پیام دهند:
@mahdaviyatfest_admin
@publicmofid
Forwarded from دانشگاه مفید
افتتاحیه کافه گپ
#ویژه_دختران
شما هم دعوتید
یکشنبه چهارم دیماه ساعت 12 الی 14
ورودی راهروی کتابخانه سمت چپ
مرکز خدمات دانشجویی دانشگاه مفید
@publicmofid
#ویژه_دختران
شما هم دعوتید
یکشنبه چهارم دیماه ساعت 12 الی 14
ورودی راهروی کتابخانه سمت چپ
مرکز خدمات دانشجویی دانشگاه مفید
@publicmofid
Forwarded from محمدرضا یوسفی
درسهایی از قیام تنباکو و مشروطه برای امروز ایران
🖋️محمدرضا یوسفی
🔹اعطاي امتياز تنباكو در سال 1269 شمسي بر زندگي بسياري از مردم تاثيرگذار بوده، موجب سلطه بيگانه بر بخشي از اقتصاد ايران مي شد. این امر اعتراض گستردۀ مردم و به ویژه تجار و بازاريان را برانگیخت. تجار از عريضه نويسي گرفته، تا آتش زدن انبارهاي خود، تا راه ندادن نماينده كمپاني خارجي به شهر و بست نشيني را تجربه كردند اما حکومت به اعتراضات وقعی نگذارد. تجار پيشنهاد پرداخت معادل پول اخذ شده از طرف خارجي در قبال اعطاء امتیاز را به حکومت دادند. اما صداي اعتراض شنیده نشد. تجار و مردم راه را در این دیدند که از توان روحانیت برای مقابله با این امتیاز خارجی بهره گیرند. در نهايت مرحوم ميرزاي بزرگ شيرازي حكم به تحريم استعمال تنباكو داد، اين حركت مردمي به نتيجه رسيد. همراهی روحانیت، تجار و گروههای بزرگ مردمی توانست یک خواست عمومی را به کرسی بنشاند و در برابر استبداد و سلطۀ بیگانه سربلند بیرون آید. این پیروزی، اولین موفقیت مدنی در ایران بود که گروههای مستقل از حاکمیت بدون هرگونه خشونت ورزی توانستند یک خواستۀ عمومی را بر حاکمیت تحمیل کنند. دلایل این موفقیت را تبدیل شدن مسئلۀ تنباکو به یک مسئلۀ عمومی، خواستۀ شفاف و قابل عمل و ائتلاف نهادهای مدنی و صنفی قدرتمندِ مستقل از حکومت که مهمترین جلوۀ آن در همراهی روحانیت و تجار بود، می توان برشمرد. و البته رکن سوم این مبارزه، بُعد اقتصادی بود با تحریم تنباکو، طرف خارجی بازار مصرف پر سود خود را از دست می داد و در نتیجه امتیاز تنباکو بی خاصیت می شد. از این رو دولت مجبور به لغو امتیاز شد.
🔹یکسال پیش از مشروطه، در سال 1284، سلطۀ مسيو نوز بلژيكي بر امور گمركي، وضع ماليات هاي جديد، عوارض و مقررات گمركي، تجار را در فشار قرار داده، آنان توان رقابت با خارجيان را از دست دادند. تجار ايراني در اعتراض به مسائل يادشده، ضمن بيان اعتراضات خويش به تهديد دولت پرداخته و از امكان همراهي علماء با آنان براي تحقق اين خواست ملي سخن گفتند. اعتراضات گسترده موجب خشونت حكومت شد. بست نشيني بازاريان و گروهي از علماء در شاه عبدالعظیم، موجب خشم حکومت شده، به بست نشینان حمله کردند. به دلیل تعطیلی بازار، قیمت ها افزایش یافته بود و دولت دو تن از تجار را به عنوان عامل گرانی ها فلک کرد اما باز هم قیمتها افزایش می یافت. معترضین تصمیم گرفتند که در مسجد شاه به بست بنشینند تا صدایشان شنیده شود. اما امام جمعۀ تهران با هماهنگی دستگاه حکومت، مانع از بست نشینی تجار و روحانیون معترض در مسجد شد. تجار می دانستند که شرط موفقیت و رسیدن به خواستۀ خویش، فشار اقتصادی به حکومت است. آنان پس از ناامیدی از بست نشینی در مکانهایی مانند امامزاده عبدالعظیم حسنی، مسجد شاه و در امان نبودن دیگر مکانها، به دلیل اینکه خواستۀ خود را حیاتی می دانستند، بر ادامۀ راه مصرّ بودند. وقتی حکومت راه اعتراض را در مکانهای عمومی می بندد و از طرفی حکومت از دوران مظفرالدین شاه به سمت روس گرایش یافته است، بنابراین این بار تجار، سفارت انگلیس را انتخاب کردند تا از تعرض حکومتیان در امان باشند. تجار هزینۀ 14 هزار کسبۀ خُرد را تامین کردند و آنان را به سفارت انگلستان فرستادند و هزینۀ غذای آنان را در این ایام متحمل شدند. انگلیس هم که پس از لغو امتیاز تنباکو، نفوذ روس را در دربار بیشتر دیده بود، حمایت از خواستۀ مردم را در دستور کار قرار داد.
🔹 یکسال مبارزۀ ملی، شکل گیری ائتلاف نهادهای مردمی اعم از روحانیون و بازاریان و دیگر گروههای اجتماعیِ زمان، فشار اقتصادی و تشدید نابسامانی اقتصادی موجب شد تا در نهايت فرمان مشروطه امضاء شود و خواست ملی مبتنی بر محدود کردن قدرت شاه قانونی شده، فرمان تشکیل مجلس اول داده شود.
🔹دو واقعۀ مهم تنباکو و مشروطه، درسهای زیادی برای معترضین و حکومت دارد. شرط موفقیت اعتراضات، دوری از خشونت، تندروی و تاکید بر خواستۀ قانونی و ایجاد ائتلاف و نه طرد کردن دیگر نیروها است. از سوی دیگر دو تجربۀ یادشده به حکومت می گوید که نشنیدن خواست ملت در نهایت موجب یک ائتلاف خواهد شد و اگر حکومت به مانند مشروطه، راه اعتراض با اتکاء به داخل را ببندد، این دیگران هستند که معترضان را با آغوش باز خواهند پذیرفت. البته از روحانیونی مانند امام جمعۀ تهران در زمان مشروطه انتظاری نیست. اما روحانیونی که علاوه بر دغدغۀ مسائلی مانند توسعه و عقب ماندگی کشور، تمامیت ارضی، بر آیندۀ دینداری، حوزه های علمیه، روحانیت نیز حساس هستند، باید در این راستا نمود بیشتری داشته و حضورشان در اصلاح امور بیشتر حس شود.
https://www.tgoop.com/yousefimohamadreza
🖋️محمدرضا یوسفی
🔹اعطاي امتياز تنباكو در سال 1269 شمسي بر زندگي بسياري از مردم تاثيرگذار بوده، موجب سلطه بيگانه بر بخشي از اقتصاد ايران مي شد. این امر اعتراض گستردۀ مردم و به ویژه تجار و بازاريان را برانگیخت. تجار از عريضه نويسي گرفته، تا آتش زدن انبارهاي خود، تا راه ندادن نماينده كمپاني خارجي به شهر و بست نشيني را تجربه كردند اما حکومت به اعتراضات وقعی نگذارد. تجار پيشنهاد پرداخت معادل پول اخذ شده از طرف خارجي در قبال اعطاء امتیاز را به حکومت دادند. اما صداي اعتراض شنیده نشد. تجار و مردم راه را در این دیدند که از توان روحانیت برای مقابله با این امتیاز خارجی بهره گیرند. در نهايت مرحوم ميرزاي بزرگ شيرازي حكم به تحريم استعمال تنباكو داد، اين حركت مردمي به نتيجه رسيد. همراهی روحانیت، تجار و گروههای بزرگ مردمی توانست یک خواست عمومی را به کرسی بنشاند و در برابر استبداد و سلطۀ بیگانه سربلند بیرون آید. این پیروزی، اولین موفقیت مدنی در ایران بود که گروههای مستقل از حاکمیت بدون هرگونه خشونت ورزی توانستند یک خواستۀ عمومی را بر حاکمیت تحمیل کنند. دلایل این موفقیت را تبدیل شدن مسئلۀ تنباکو به یک مسئلۀ عمومی، خواستۀ شفاف و قابل عمل و ائتلاف نهادهای مدنی و صنفی قدرتمندِ مستقل از حکومت که مهمترین جلوۀ آن در همراهی روحانیت و تجار بود، می توان برشمرد. و البته رکن سوم این مبارزه، بُعد اقتصادی بود با تحریم تنباکو، طرف خارجی بازار مصرف پر سود خود را از دست می داد و در نتیجه امتیاز تنباکو بی خاصیت می شد. از این رو دولت مجبور به لغو امتیاز شد.
🔹یکسال پیش از مشروطه، در سال 1284، سلطۀ مسيو نوز بلژيكي بر امور گمركي، وضع ماليات هاي جديد، عوارض و مقررات گمركي، تجار را در فشار قرار داده، آنان توان رقابت با خارجيان را از دست دادند. تجار ايراني در اعتراض به مسائل يادشده، ضمن بيان اعتراضات خويش به تهديد دولت پرداخته و از امكان همراهي علماء با آنان براي تحقق اين خواست ملي سخن گفتند. اعتراضات گسترده موجب خشونت حكومت شد. بست نشيني بازاريان و گروهي از علماء در شاه عبدالعظیم، موجب خشم حکومت شده، به بست نشینان حمله کردند. به دلیل تعطیلی بازار، قیمت ها افزایش یافته بود و دولت دو تن از تجار را به عنوان عامل گرانی ها فلک کرد اما باز هم قیمتها افزایش می یافت. معترضین تصمیم گرفتند که در مسجد شاه به بست بنشینند تا صدایشان شنیده شود. اما امام جمعۀ تهران با هماهنگی دستگاه حکومت، مانع از بست نشینی تجار و روحانیون معترض در مسجد شد. تجار می دانستند که شرط موفقیت و رسیدن به خواستۀ خویش، فشار اقتصادی به حکومت است. آنان پس از ناامیدی از بست نشینی در مکانهایی مانند امامزاده عبدالعظیم حسنی، مسجد شاه و در امان نبودن دیگر مکانها، به دلیل اینکه خواستۀ خود را حیاتی می دانستند، بر ادامۀ راه مصرّ بودند. وقتی حکومت راه اعتراض را در مکانهای عمومی می بندد و از طرفی حکومت از دوران مظفرالدین شاه به سمت روس گرایش یافته است، بنابراین این بار تجار، سفارت انگلیس را انتخاب کردند تا از تعرض حکومتیان در امان باشند. تجار هزینۀ 14 هزار کسبۀ خُرد را تامین کردند و آنان را به سفارت انگلستان فرستادند و هزینۀ غذای آنان را در این ایام متحمل شدند. انگلیس هم که پس از لغو امتیاز تنباکو، نفوذ روس را در دربار بیشتر دیده بود، حمایت از خواستۀ مردم را در دستور کار قرار داد.
🔹 یکسال مبارزۀ ملی، شکل گیری ائتلاف نهادهای مردمی اعم از روحانیون و بازاریان و دیگر گروههای اجتماعیِ زمان، فشار اقتصادی و تشدید نابسامانی اقتصادی موجب شد تا در نهايت فرمان مشروطه امضاء شود و خواست ملی مبتنی بر محدود کردن قدرت شاه قانونی شده، فرمان تشکیل مجلس اول داده شود.
🔹دو واقعۀ مهم تنباکو و مشروطه، درسهای زیادی برای معترضین و حکومت دارد. شرط موفقیت اعتراضات، دوری از خشونت، تندروی و تاکید بر خواستۀ قانونی و ایجاد ائتلاف و نه طرد کردن دیگر نیروها است. از سوی دیگر دو تجربۀ یادشده به حکومت می گوید که نشنیدن خواست ملت در نهایت موجب یک ائتلاف خواهد شد و اگر حکومت به مانند مشروطه، راه اعتراض با اتکاء به داخل را ببندد، این دیگران هستند که معترضان را با آغوش باز خواهند پذیرفت. البته از روحانیونی مانند امام جمعۀ تهران در زمان مشروطه انتظاری نیست. اما روحانیونی که علاوه بر دغدغۀ مسائلی مانند توسعه و عقب ماندگی کشور، تمامیت ارضی، بر آیندۀ دینداری، حوزه های علمیه، روحانیت نیز حساس هستند، باید در این راستا نمود بیشتری داشته و حضورشان در اصلاح امور بیشتر حس شود.
https://www.tgoop.com/yousefimohamadreza
Telegram
محمدرضا یوسفی
✔️کانال دکتر محمدرضا یوسفی
@yousefimohamadreza
♻️ دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه مفید
مدرس دوره خارج فقه در حوزه علمیه قم.
📚حوزه مطالعاتی: اقتصاد پولی, اقتصاد اسلامی و
فقه معاملات
فعالیت های علمی و اجرایی👇
http://yun.ir/ey56g8
@yousefimohamadreza
♻️ دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه مفید
مدرس دوره خارج فقه در حوزه علمیه قم.
📚حوزه مطالعاتی: اقتصاد پولی, اقتصاد اسلامی و
فقه معاملات
فعالیت های علمی و اجرایی👇
http://yun.ir/ey56g8
Audio
بازخوانی خطبه 150
این خطبه سه بخش دارد. امیرالمومنین در بخش نخست، به پیش بینی شرایط سخت و ناگوار پرداخته و اینکه تغییر شرایط در یک بستر تاریخی ممکن است و به جلو انداختن آن مشکلات را دوچندان می کند. در این صورت تلاشها ممکن است به تغییر منتهی شود اما وضعیت نه تنها بهتر نشده، بلکه بدتر شود.
سپس به دوره امام زمان اشاره کرده که گره ها در این دوره باز خواهد شد. انسان ها از بردگی انسانهای دیگر آزاد و در نهایت مردم متفرق، متحد خواهند شد. و...
https://www.tgoop.com/yousefimohamadreza
این خطبه سه بخش دارد. امیرالمومنین در بخش نخست، به پیش بینی شرایط سخت و ناگوار پرداخته و اینکه تغییر شرایط در یک بستر تاریخی ممکن است و به جلو انداختن آن مشکلات را دوچندان می کند. در این صورت تلاشها ممکن است به تغییر منتهی شود اما وضعیت نه تنها بهتر نشده، بلکه بدتر شود.
سپس به دوره امام زمان اشاره کرده که گره ها در این دوره باز خواهد شد. انسان ها از بردگی انسانهای دیگر آزاد و در نهایت مردم متفرق، متحد خواهند شد. و...
https://www.tgoop.com/yousefimohamadreza
Forwarded from میرموسوی (علی میرموسوی)
در سوگ یاس!
غروب بود و هوا گرگ و میش
دیگر از آن حجره صدایی بگوش نمی رسید
گویی درد و اندوه آن نازدانه به پایان رسید
آری جگر گوشه محمد به او پیوست!
و چراغ خانه علی خاموش!
آه که چه سوز و ماتمی برپاست!
كودكان بر بالین مادر حلقه زدند
اشک و آه امان نمی دهد
با دلی پر درد و اندوه
بر یتیمی خویش فق فق می کنند
برغربت و ستمی که برمادر رفت می گریند!
در تاریکی شب پیکر نازنینش را شستند
در غربت شبانه، غریبانه به خاکش سپردند!
و اینک بر مزار عزیزش!
با دلی پر درد و چشمانی گریان
اشک ریزان زمزمه می کند!
"مسلمانان مرا وقتی دلی بود"
"که با وی گفتمی گر مشکلی بود"
"به گردابی چو می افتادم از غم"
"به تدبیرش امید ساحلی بود"
"دلی همدرد و یاری مصلحت بین"
"که استظهار هر اهل دلی بود"
اینک اما درد دل با که گویم
و این بار سنگین اندوه و غم کجای گذارم!
رو به سوی آرامگاه محمد
درود بر تو ای پیامبر خدا!
از من و دخترت که دربرت آرمیده
و شتابان به تو رسیده
در شکیبایی کم آورده ام
فراق دردانه ات قرار از کفم ربود!
طاقتم بی طاق شد!
تنها تسلای خاطر علی
یاد آوری درد جانکاه فراق توست!
آری از یاد نمی برم آن گاه که
سرت بر روی سینه ام بود
و در دستانم جان دادی
و با دلی پر درد سرت بر سنگ آرامگاه نهادم!
"انا لله و انا الیه راجعون"
سپرده بازگردانده و گرو دریافت شد!
اما اندوهم پایان نپذیرد و شب سیاهم به سر ناید!
تا آن گاه که خدای این سرایت را برایم برگزیند!
به زودی نازدانه ات
از همداستان شدن امتت به ستم بر او خبرت دهد!
از وی بپرس و اوضاع و احوال را از او جویا شو!
بدرود تان! بدرودی وداع گونه!
اما نه از سرگلایه و بیزاری!
گر بروم ملول خاطر نِیَم
وگر بمانم از سر بدگمانی به وعده خدا به شکیبایان نیست!
سیدعلی میرموسوی۹۹/۱۰/۲۸
@alimirmoosavi
غروب بود و هوا گرگ و میش
دیگر از آن حجره صدایی بگوش نمی رسید
گویی درد و اندوه آن نازدانه به پایان رسید
آری جگر گوشه محمد به او پیوست!
و چراغ خانه علی خاموش!
آه که چه سوز و ماتمی برپاست!
كودكان بر بالین مادر حلقه زدند
اشک و آه امان نمی دهد
با دلی پر درد و اندوه
بر یتیمی خویش فق فق می کنند
برغربت و ستمی که برمادر رفت می گریند!
در تاریکی شب پیکر نازنینش را شستند
در غربت شبانه، غریبانه به خاکش سپردند!
و اینک بر مزار عزیزش!
با دلی پر درد و چشمانی گریان
اشک ریزان زمزمه می کند!
"مسلمانان مرا وقتی دلی بود"
"که با وی گفتمی گر مشکلی بود"
"به گردابی چو می افتادم از غم"
"به تدبیرش امید ساحلی بود"
"دلی همدرد و یاری مصلحت بین"
"که استظهار هر اهل دلی بود"
اینک اما درد دل با که گویم
و این بار سنگین اندوه و غم کجای گذارم!
رو به سوی آرامگاه محمد
درود بر تو ای پیامبر خدا!
از من و دخترت که دربرت آرمیده
و شتابان به تو رسیده
در شکیبایی کم آورده ام
فراق دردانه ات قرار از کفم ربود!
طاقتم بی طاق شد!
تنها تسلای خاطر علی
یاد آوری درد جانکاه فراق توست!
آری از یاد نمی برم آن گاه که
سرت بر روی سینه ام بود
و در دستانم جان دادی
و با دلی پر درد سرت بر سنگ آرامگاه نهادم!
"انا لله و انا الیه راجعون"
سپرده بازگردانده و گرو دریافت شد!
اما اندوهم پایان نپذیرد و شب سیاهم به سر ناید!
تا آن گاه که خدای این سرایت را برایم برگزیند!
به زودی نازدانه ات
از همداستان شدن امتت به ستم بر او خبرت دهد!
از وی بپرس و اوضاع و احوال را از او جویا شو!
بدرود تان! بدرودی وداع گونه!
اما نه از سرگلایه و بیزاری!
گر بروم ملول خاطر نِیَم
وگر بمانم از سر بدگمانی به وعده خدا به شکیبایان نیست!
سیدعلی میرموسوی۹۹/۱۰/۲۸
@alimirmoosavi
Forwarded from سید صادق حقیقت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📣📣
🎥 کلیپ کوتاه
🎙 استاد صادق حقیقت
📃 اسلام و جماعت گرایی
🌐 در شبکههای اجتماعی ما را همراهی کنید:
تلگرام I اینستاگرام I ایتا | آپارات
🎥 کلیپ کوتاه
🎙 استاد صادق حقیقت
📃 اسلام و جماعت گرایی
🌐 در شبکههای اجتماعی ما را همراهی کنید:
تلگرام I اینستاگرام I ایتا | آپارات
Forwarded from داود فیرحی
هو الباقی
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ
🔹با نهایت تاسف و تاثر درگذشت مرحومهی مغفوره حاجیه خانم دکتر زهرا حمیدی منفرد همسر مرحوم حجهالاسلام و المسلمین دکتر داود فیرحی را به اطلاع کلیهی دوستان و آشنایان میرساند.
🔹مراسم تشییع و تدفین آن مرحومه روز پنجشنبه مورخ ۱۴۰۱/۱۰/۰۸ ساعت ۱۰ صبح در بهشت حضرت معصومهی شهر قم، قطعهی آیتالله سیستانی برگزار میگردد.
🔹ضمناً مراسم ختم آن مرحومه بعد از مراسم تدفین از ساعت ۱۱ لغایت ۱۲ در سالن تشریفات بهشت حضرت معصومه برگزار میگردد.
حضور شما سروران گرامی موجب شادی روح آن مرحومه و تسلای خاطر بازماندگان است.
@feirahi
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ
🔹با نهایت تاسف و تاثر درگذشت مرحومهی مغفوره حاجیه خانم دکتر زهرا حمیدی منفرد همسر مرحوم حجهالاسلام و المسلمین دکتر داود فیرحی را به اطلاع کلیهی دوستان و آشنایان میرساند.
🔹مراسم تشییع و تدفین آن مرحومه روز پنجشنبه مورخ ۱۴۰۱/۱۰/۰۸ ساعت ۱۰ صبح در بهشت حضرت معصومهی شهر قم، قطعهی آیتالله سیستانی برگزار میگردد.
🔹ضمناً مراسم ختم آن مرحومه بعد از مراسم تدفین از ساعت ۱۱ لغایت ۱۲ در سالن تشریفات بهشت حضرت معصومه برگزار میگردد.
حضور شما سروران گرامی موجب شادی روح آن مرحومه و تسلای خاطر بازماندگان است.
@feirahi
Forwarded from دانشگاه مفید
«برنامه ۱۶۶» رادیو اینترنتی دانشگاه مفید منتشر شد
عنوان برنامه: «رابطه قانون و شریعت»
سخنران:
دکتر سید علی میرموسوی، عضو هیات علمی دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید
شرح مختصر:
این برنامه در سال ۱۴۰۰ برگزار شده است. دکتر میرموسوی در این سخنرانی با اشاره به همپوشانی بحث در سه مقوله دین و دموکراسی، دین و دولت و قانون و شریعت، نقطه جدال را استقلال یا عدم استقلال قانون از شریعت و فهم متفاوت از دین بیان میکنند. ایشان در ادامه با ورود به مفهومشناسی و بیان سیر تاریخی نظریات پیرامون دو حوزه قانون و شریعت، دیدگاههای مختلف را بیان کرده و تحلیل مینمایند. بخش پایانی برنامه نیز به پرسش و پاسخ اختصاص دارد.
برای دسترسی به فایل برنامه بر روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.mofidu.ac.ir/podcast/p0166-rabeteye-qanon-va-shariat-mp3/
عنوان برنامه: «رابطه قانون و شریعت»
سخنران:
دکتر سید علی میرموسوی، عضو هیات علمی دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید
شرح مختصر:
این برنامه در سال ۱۴۰۰ برگزار شده است. دکتر میرموسوی در این سخنرانی با اشاره به همپوشانی بحث در سه مقوله دین و دموکراسی، دین و دولت و قانون و شریعت، نقطه جدال را استقلال یا عدم استقلال قانون از شریعت و فهم متفاوت از دین بیان میکنند. ایشان در ادامه با ورود به مفهومشناسی و بیان سیر تاریخی نظریات پیرامون دو حوزه قانون و شریعت، دیدگاههای مختلف را بیان کرده و تحلیل مینمایند. بخش پایانی برنامه نیز به پرسش و پاسخ اختصاص دارد.
برای دسترسی به فایل برنامه بر روی لینک زیر کلیک کنید:
https://www.mofidu.ac.ir/podcast/p0166-rabeteye-qanon-va-shariat-mp3/
Forwarded from محمود شفیعی
رابطه دولت و جامعه
در این یادداشت ابتدا، طی مقدمه ای به دو مطلب پرداخته شده است. در گام اول تعریف کوتاهی از دولت و جامعه ارائه شده است. بعد از آن دو نوع دولت استبدادی و مردم سالار را تعریف کرده ایم. متن یادداشت به تصویر سه نوع رابطه بین دولت و جامعه در نظام های استبدادی و یک نوع رابطه بین دولت و جامعه در نظام های مردم سالار اختصاص یافته است. پایان یادداشت به نتیجه گیری تطبیقی از مباحث طرح شده، برای وضعیت کنونی در جمهوری اسلامی، پرداخته است.
مقدمه:
تعریف دولت و جامعه: منظور از دولت، همه افراد و نهادهایی هستند که قدرت رسمی را در دست دارند. و منظور از جامعه همه افراد و نهادهایی هستند که قدرت رسمی را در دست ندارند. بنابراین، مثلا در ایران امروز، روسای سه قوه، همه کارمندان بلند پایه و دون پایه، همراه با وزیران، نمایندگان مجلس و قضات، بخشی از دولت اند. نیروهای نظامی و انتظامی هم بخشی از دولت اند. تشکیلات دیگری چون مجلس خبرگان، نهاد رهبری، مجمع تشخیص مصلحت، شورای نگهبان، شورای عالی امنیت ملی، و ...، همه این نهادها، تشکلات، سازمانها و نیروهای انسانی که با درجات گوناگون در این مراکز به کار دولتی مشغول اند، بخشی از دولت به حساب می آیند. در مقابل، عموم مردم که قدرت رسمی را در دست ندارند تشکیل دهنده نهاد جامعه هستند. این مردم ممکن است درون تشکلات مدنی گوناگون متشکل باشند یا هیچ تشکلی نداشته باشند.
تعریف نظام های استبدادی و نظام های مردم سالار: همه دولت ها، دینی یا غیردینی، یا استبدادی هستند یا مردم سالار. اگر دولتی با اراده مردم تاسیس گردد و بعد از پایه گذاری، حکمرانی در کشور براساس سازوکاری جریان یابد که شکل دهنده آن سازوکار، اراده همگانی است، چنین دولتی را دولت مردم سالار می گویند. اما اگر تاسیس یک دولت یا بعد از پایه گذاری، شیوه حکمرانی و سازوکار مربوط به آن، خاستگاه عمومی نداشته باشد و فقط اراده یک فرد، گروه یا یک نهاد، دولتی را برپا کند و بعد از شکل گیری دولت، حکمرانی بدون رضایت مردم و بر اساس سازوکاری باشد که با سیلقه یک فرد، گروه یا نهاد مشخصی به وجود آید، یا در اساس، حکمرانی بدون هرگونه سازوکار قبلی و فقط با سلیقه یک فرد، گروه یا نهاد جریان یابد، چنین دولتی را دولت استبدادی می گویند. با توجه به این دو مقدمه، در ذیل رابطه دولت و جامعه در نظام های استبدادی و مردم سالار را بررسی می کنیم.
1. رابطه دولت و جامعه در نظام های استبدادی: رابطه دولت و جامعه در نظام های استبدادی بر دشمنی دو طرف دولت و جامعه بایکدیگر استوار است. در این نظام ها حکومت ها و حکمرانی بر رضایت مردم بنا نشده اند. از این رو، در این جوامع دو نهاد دولت و جامعه به شدت از هم فاصله دارند. در نظام های استبدادی دولت فقط در فکر بقای خود است و اهدافی را دنبال می کند که خودش آنها را، بی توجه به نیازهای واقعی جامعه، ساخته و پرداخته است. در نظام های استبدادی دولت جامعه را بر اساس مصالحی اداره می کند که خودش تشخیص می دهد. در این دولت ها برنامه ها، استراتژی ها، راهبردها و تاکتیک های حکومتی نوعی مهندسی اجتماعی است که می خواهد جامعه را آن گونه که خود طراحی کرده است، بازسازی کند. در این نظامها در عمل یکی از سه وضعیت در میان دولت و جامعه پیش می آید:
الف: ادغام جامعه در دولت: تا زمانی که دولت قوی تر از جامعه باشد، دولت استبدادی جامعه را چنان جامعه را سرکوب می کند که اراده ای برای جامعه باقی نمی گذارد. از آنجا که دولت های استبدادی همه منابع قدرت را به انحصار خود در می آورد، این وضعیت، یعنی سرکوب شدن اراده جامعه، برای مدتی طولانی باقی می ماند. در نظام های استبدادی مردم را چنان ضعیف نگه می دارند که آنان، علی رغم دشمنی پنهانی با دولت، در عمل نمی توانند دولت را مورد چالش قرار دهند و از روی ناآگاهی یا آگاهی، اما با ذلت، از حکومت اطاعت می کنند.
ب: ادغام دولت در جامعه: در موقعیت های استثنایی دولت های استبدادی خود به خود یا به وسیله مردم ساقط می گردند. زمانی که دولت های استبدادی به دلایلی با عوامل داخلی یا خارجی ضعیف گردند، این ضعف، در نهایت، باعث سقوط دولت می گردد. ادغام شدن دولت در جامعه به این معناست که مردم یا با دست خود دولت را در شرایط ضعیف شدن دولت، از بین می برند و دیگر دولتی باقی نمی ماند، یا مردم از دخالت عوامل خارجی برای ساقط شدن دولت حمایت می کنند و با ساقط شدن دولت به شادمانی می پردازند و تا آنجا که ممکن است اجازه برگشت به آن دولت را نمی دهند.
ج. تقابل دولت و جامعه: در شرایط خاصی جامعه آشکارا در مقابل دولت استبدادی قرار می گیرد. در موقعیت های استثنایی، شرایطی پیش می آید که نه دولت خیلی قدرتمند است و نه جامعه آن چنان ضعیف گشته است. در این شرایط دولت و جامعه به تخاصم و دشمنی آشکار با یکدیگر می پردازند و می کوشند هم دیگر را نابود کنند.
در این یادداشت ابتدا، طی مقدمه ای به دو مطلب پرداخته شده است. در گام اول تعریف کوتاهی از دولت و جامعه ارائه شده است. بعد از آن دو نوع دولت استبدادی و مردم سالار را تعریف کرده ایم. متن یادداشت به تصویر سه نوع رابطه بین دولت و جامعه در نظام های استبدادی و یک نوع رابطه بین دولت و جامعه در نظام های مردم سالار اختصاص یافته است. پایان یادداشت به نتیجه گیری تطبیقی از مباحث طرح شده، برای وضعیت کنونی در جمهوری اسلامی، پرداخته است.
مقدمه:
تعریف دولت و جامعه: منظور از دولت، همه افراد و نهادهایی هستند که قدرت رسمی را در دست دارند. و منظور از جامعه همه افراد و نهادهایی هستند که قدرت رسمی را در دست ندارند. بنابراین، مثلا در ایران امروز، روسای سه قوه، همه کارمندان بلند پایه و دون پایه، همراه با وزیران، نمایندگان مجلس و قضات، بخشی از دولت اند. نیروهای نظامی و انتظامی هم بخشی از دولت اند. تشکیلات دیگری چون مجلس خبرگان، نهاد رهبری، مجمع تشخیص مصلحت، شورای نگهبان، شورای عالی امنیت ملی، و ...، همه این نهادها، تشکلات، سازمانها و نیروهای انسانی که با درجات گوناگون در این مراکز به کار دولتی مشغول اند، بخشی از دولت به حساب می آیند. در مقابل، عموم مردم که قدرت رسمی را در دست ندارند تشکیل دهنده نهاد جامعه هستند. این مردم ممکن است درون تشکلات مدنی گوناگون متشکل باشند یا هیچ تشکلی نداشته باشند.
تعریف نظام های استبدادی و نظام های مردم سالار: همه دولت ها، دینی یا غیردینی، یا استبدادی هستند یا مردم سالار. اگر دولتی با اراده مردم تاسیس گردد و بعد از پایه گذاری، حکمرانی در کشور براساس سازوکاری جریان یابد که شکل دهنده آن سازوکار، اراده همگانی است، چنین دولتی را دولت مردم سالار می گویند. اما اگر تاسیس یک دولت یا بعد از پایه گذاری، شیوه حکمرانی و سازوکار مربوط به آن، خاستگاه عمومی نداشته باشد و فقط اراده یک فرد، گروه یا یک نهاد، دولتی را برپا کند و بعد از شکل گیری دولت، حکمرانی بدون رضایت مردم و بر اساس سازوکاری باشد که با سیلقه یک فرد، گروه یا نهاد مشخصی به وجود آید، یا در اساس، حکمرانی بدون هرگونه سازوکار قبلی و فقط با سلیقه یک فرد، گروه یا نهاد جریان یابد، چنین دولتی را دولت استبدادی می گویند. با توجه به این دو مقدمه، در ذیل رابطه دولت و جامعه در نظام های استبدادی و مردم سالار را بررسی می کنیم.
1. رابطه دولت و جامعه در نظام های استبدادی: رابطه دولت و جامعه در نظام های استبدادی بر دشمنی دو طرف دولت و جامعه بایکدیگر استوار است. در این نظام ها حکومت ها و حکمرانی بر رضایت مردم بنا نشده اند. از این رو، در این جوامع دو نهاد دولت و جامعه به شدت از هم فاصله دارند. در نظام های استبدادی دولت فقط در فکر بقای خود است و اهدافی را دنبال می کند که خودش آنها را، بی توجه به نیازهای واقعی جامعه، ساخته و پرداخته است. در نظام های استبدادی دولت جامعه را بر اساس مصالحی اداره می کند که خودش تشخیص می دهد. در این دولت ها برنامه ها، استراتژی ها، راهبردها و تاکتیک های حکومتی نوعی مهندسی اجتماعی است که می خواهد جامعه را آن گونه که خود طراحی کرده است، بازسازی کند. در این نظامها در عمل یکی از سه وضعیت در میان دولت و جامعه پیش می آید:
الف: ادغام جامعه در دولت: تا زمانی که دولت قوی تر از جامعه باشد، دولت استبدادی جامعه را چنان جامعه را سرکوب می کند که اراده ای برای جامعه باقی نمی گذارد. از آنجا که دولت های استبدادی همه منابع قدرت را به انحصار خود در می آورد، این وضعیت، یعنی سرکوب شدن اراده جامعه، برای مدتی طولانی باقی می ماند. در نظام های استبدادی مردم را چنان ضعیف نگه می دارند که آنان، علی رغم دشمنی پنهانی با دولت، در عمل نمی توانند دولت را مورد چالش قرار دهند و از روی ناآگاهی یا آگاهی، اما با ذلت، از حکومت اطاعت می کنند.
ب: ادغام دولت در جامعه: در موقعیت های استثنایی دولت های استبدادی خود به خود یا به وسیله مردم ساقط می گردند. زمانی که دولت های استبدادی به دلایلی با عوامل داخلی یا خارجی ضعیف گردند، این ضعف، در نهایت، باعث سقوط دولت می گردد. ادغام شدن دولت در جامعه به این معناست که مردم یا با دست خود دولت را در شرایط ضعیف شدن دولت، از بین می برند و دیگر دولتی باقی نمی ماند، یا مردم از دخالت عوامل خارجی برای ساقط شدن دولت حمایت می کنند و با ساقط شدن دولت به شادمانی می پردازند و تا آنجا که ممکن است اجازه برگشت به آن دولت را نمی دهند.
ج. تقابل دولت و جامعه: در شرایط خاصی جامعه آشکارا در مقابل دولت استبدادی قرار می گیرد. در موقعیت های استثنایی، شرایطی پیش می آید که نه دولت خیلی قدرتمند است و نه جامعه آن چنان ضعیف گشته است. در این شرایط دولت و جامعه به تخاصم و دشمنی آشکار با یکدیگر می پردازند و می کوشند هم دیگر را نابود کنند.
Forwarded from محمود شفیعی
در این وضعیت دولت و جامعه مانند دو کشتی گیر هم وزن و حرفه ای عمل می کنند که هر کدام می کوشد پشت دیگری را شکست دهد. البته این وضعیت خیلی دوام نمی آورد؛ چرا که در نهایت یا دولت پیروز می گردد و وضعیت اول پیش می آید و ممکن است جامعه پیروز گردد و وضعیت دوم تکرار گردد.
2. رابطه دولت و جامعه در نظامهای مردم سالار: در نظام های مردم سالار رابطه دولت و جامعه رابطه ای دوستانه و تعاملی است. این دو نهاد هر چند از همدیگر جدا هستند اما این جدایی به صورت حداقلی است و در عمل، به گونه ای دولت و جامعه دو روی یک سکه اند. دولت از متن جامعه برخاسته است. از این رو، حکمرانی برسازوکاری استوار است که مردم در ساختن آن شریک بوده اند. در این دولت ها، نیازهای واقعی مردم مبنای تصمیم های رسمی دولت قرار می گیرند. این دولت ها از مشروعیت عملی برخوردارند؛ چرا که بر رضایت اکثریت استوارند. در این دولت ها مردم همزمان از دولت حمایت می کنند و تقاضاها و خواسته های خود را نیز به اشکال مختلف به سمع و نظر دولت می رسانند. احزاب و تشکلات مدنی، رسانه های دیداری، نوشتاری، گفتاری، واقعی یا مجازی، تجمعات آزاد، انتخابات سالم و آزاد، قوه قضائیه مستقل، نهاد قانون گذاری مبتنی بر مصالح جامعه، رصد دائمی افکار عمومی از طریق نظر سنجی های رسمی، و مواردی از این قبیل، ابزارهای مناسبی به شمار می روند که مردم از طریق آنها خواسته ها و تقاضاهای خود را به گوش دولت مردان می رسانند و دولت ها را همواره در میدان جاذبه جامعه باقی نگه می دارند. از این طریق، زمینه فسادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی که فاصله دولت و جامعه را رقم می زنند، از بین می رود.
نتیجه گیری:
مردم ایران در یکی دو سده اخیر به این آگاهی تاریخی دست پیدا کردند که آنان در عرصه سیاسی نه فرمانبرداران بنده وار که صاحب حقوق سیاسی اند. همین آگاهی آغاز جنبش های سیاسی در ایران جدید را رقم زد. مردم با دست زدن به جنبش مشروطه، نظامی را ساختند که دولت متعلق به مردم باشد و اراده آنان را خنثی نکند. اما مشروطه بعد از پیروزی به تدریج از اراده همگانی فاصله گرفت. این فاصله در دوره پهلوی ها به اوج رسید. از این رو، مردم با انقلاب اسلامی نظامی را ساقط کردند که در همه عرصه ها اراده خود را بر اراده آنان برتری داده بود. آنها با شعارهای عدالت خواهی، برادری و برابری، استقلال از سلطه دولت های خارجی، پاس داشته شدن آزادی های اساسی مردم، جمهوری به معنای بناکردن دولتی برخاسته از اراده مردم، و دین گرایی، رژیم قبلی را ساقط کردند. مردم در اعتراض به شاه و هیات حاکمه آن دوره، از دولت نمی خواستند که به آنها دین یا دین داری را تحمیل کند؛ چرا که مردم خود دین دار بودند. آنان از دولت می خواستند که به دین داری جامعه بی احترامی نکند. مردم از دولت عصبانی بودند که چرا به آزادی آنها در حوزه خصوصی احترام نمی گذارد. مردم از دولت عصبانی بودند که چرا در هنگام حکمرانی اراده همگانی را کنار گذاشته و با تکیه بر اراده فردی حکمرانی می کند. همگان عصبانی بودند که چرا دولت خودسرانه عمل می کند و به مشروطه و قانون برنمی گردد. مردم از پیمان شکنی دولت نسبت به عهدی که با جامعه بسته بود، خشمگین بودند.با انباشت این خشم ها رژیمی ساقط شد که در نام نظام مشروطه را حفظ کرده بود و در عمل همیشه بدان بی اعتنایی می کرد. با وقوع انقلاب اسلامی، با اراده همگانی، نظام سیاسی جدیدی متولد شد. مردم با اراده خود دولت مورد نظر و نهادهای سیاسی رسمی را برپا کردند. آنان کوشیدند دولتی تاسیس کنند که نیازهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی آنها را برآورده کند.
در شرایط کنونی، اما، به تدریج دولت مردان ما به چند فراموشی اساسی مبتلا گشته اند: آنان فراموش کرده اند که عامل اصلی انقلاب اسلامی و اسقاط رژیم پهلوی، فاصله عمیق آن دولت از جامعه و مردم بود. همچنین فراموش کرده اند که نظام سیاسی جدید، جمهوری اسلامی، با اراده مردم برپا گشته است. آنان فراموش کرده اند که مردم ایران دین داری خود را بدهکار حکومت نبوده و نیستند؛ چرا که آنان قبل از برپایی جمهوری اسلامی از جامعه دینی برخوردار بوده اند و اسلامی بودن انقلاب و اسلامی بودن جمهوری در این کشور نه خواست دولت مردان که محصول اراده خود مردم بوده است و چنین جمهوری نمی تواند بر مردم دینداری یاد بدهد. هیات حاکمه اکنون فراموش کرده است که اساس دین با سیاست ورزی نادرست آنان به خطر افتاده است. دولت مردان ما اخلاق قدرت را بر اخلاق دین مسلط ساخته اند. مصالح ذاتی دین به فراموشی سپرده شده است.
2. رابطه دولت و جامعه در نظامهای مردم سالار: در نظام های مردم سالار رابطه دولت و جامعه رابطه ای دوستانه و تعاملی است. این دو نهاد هر چند از همدیگر جدا هستند اما این جدایی به صورت حداقلی است و در عمل، به گونه ای دولت و جامعه دو روی یک سکه اند. دولت از متن جامعه برخاسته است. از این رو، حکمرانی برسازوکاری استوار است که مردم در ساختن آن شریک بوده اند. در این دولت ها، نیازهای واقعی مردم مبنای تصمیم های رسمی دولت قرار می گیرند. این دولت ها از مشروعیت عملی برخوردارند؛ چرا که بر رضایت اکثریت استوارند. در این دولت ها مردم همزمان از دولت حمایت می کنند و تقاضاها و خواسته های خود را نیز به اشکال مختلف به سمع و نظر دولت می رسانند. احزاب و تشکلات مدنی، رسانه های دیداری، نوشتاری، گفتاری، واقعی یا مجازی، تجمعات آزاد، انتخابات سالم و آزاد، قوه قضائیه مستقل، نهاد قانون گذاری مبتنی بر مصالح جامعه، رصد دائمی افکار عمومی از طریق نظر سنجی های رسمی، و مواردی از این قبیل، ابزارهای مناسبی به شمار می روند که مردم از طریق آنها خواسته ها و تقاضاهای خود را به گوش دولت مردان می رسانند و دولت ها را همواره در میدان جاذبه جامعه باقی نگه می دارند. از این طریق، زمینه فسادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی که فاصله دولت و جامعه را رقم می زنند، از بین می رود.
نتیجه گیری:
مردم ایران در یکی دو سده اخیر به این آگاهی تاریخی دست پیدا کردند که آنان در عرصه سیاسی نه فرمانبرداران بنده وار که صاحب حقوق سیاسی اند. همین آگاهی آغاز جنبش های سیاسی در ایران جدید را رقم زد. مردم با دست زدن به جنبش مشروطه، نظامی را ساختند که دولت متعلق به مردم باشد و اراده آنان را خنثی نکند. اما مشروطه بعد از پیروزی به تدریج از اراده همگانی فاصله گرفت. این فاصله در دوره پهلوی ها به اوج رسید. از این رو، مردم با انقلاب اسلامی نظامی را ساقط کردند که در همه عرصه ها اراده خود را بر اراده آنان برتری داده بود. آنها با شعارهای عدالت خواهی، برادری و برابری، استقلال از سلطه دولت های خارجی، پاس داشته شدن آزادی های اساسی مردم، جمهوری به معنای بناکردن دولتی برخاسته از اراده مردم، و دین گرایی، رژیم قبلی را ساقط کردند. مردم در اعتراض به شاه و هیات حاکمه آن دوره، از دولت نمی خواستند که به آنها دین یا دین داری را تحمیل کند؛ چرا که مردم خود دین دار بودند. آنان از دولت می خواستند که به دین داری جامعه بی احترامی نکند. مردم از دولت عصبانی بودند که چرا به آزادی آنها در حوزه خصوصی احترام نمی گذارد. مردم از دولت عصبانی بودند که چرا در هنگام حکمرانی اراده همگانی را کنار گذاشته و با تکیه بر اراده فردی حکمرانی می کند. همگان عصبانی بودند که چرا دولت خودسرانه عمل می کند و به مشروطه و قانون برنمی گردد. مردم از پیمان شکنی دولت نسبت به عهدی که با جامعه بسته بود، خشمگین بودند.با انباشت این خشم ها رژیمی ساقط شد که در نام نظام مشروطه را حفظ کرده بود و در عمل همیشه بدان بی اعتنایی می کرد. با وقوع انقلاب اسلامی، با اراده همگانی، نظام سیاسی جدیدی متولد شد. مردم با اراده خود دولت مورد نظر و نهادهای سیاسی رسمی را برپا کردند. آنان کوشیدند دولتی تاسیس کنند که نیازهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی آنها را برآورده کند.
در شرایط کنونی، اما، به تدریج دولت مردان ما به چند فراموشی اساسی مبتلا گشته اند: آنان فراموش کرده اند که عامل اصلی انقلاب اسلامی و اسقاط رژیم پهلوی، فاصله عمیق آن دولت از جامعه و مردم بود. همچنین فراموش کرده اند که نظام سیاسی جدید، جمهوری اسلامی، با اراده مردم برپا گشته است. آنان فراموش کرده اند که مردم ایران دین داری خود را بدهکار حکومت نبوده و نیستند؛ چرا که آنان قبل از برپایی جمهوری اسلامی از جامعه دینی برخوردار بوده اند و اسلامی بودن انقلاب و اسلامی بودن جمهوری در این کشور نه خواست دولت مردان که محصول اراده خود مردم بوده است و چنین جمهوری نمی تواند بر مردم دینداری یاد بدهد. هیات حاکمه اکنون فراموش کرده است که اساس دین با سیاست ورزی نادرست آنان به خطر افتاده است. دولت مردان ما اخلاق قدرت را بر اخلاق دین مسلط ساخته اند. مصالح ذاتی دین به فراموشی سپرده شده است.
Forwarded from محمود شفیعی
دولت باید بداند که نه تنها در سیاست ورزی نادرست، تدبیرهای اقتصادی و اجتماعی ناموفق، اجرای الگوی های فرهنگی بی توجه به سلیقه جامعه، راه خطا پیموده و به این مردم بدهکار است، بلکه در ناتوانی از عمل به خواسته های دین در هنگام حکمرانی هم، به جد بدهکار جامعه ای است که دین داری همواره اصلی ترین رکن آن بوده است. این جامعه است که امروز باید دولت را زیر سوال ببرد که چرا به اصول بنیادین دین در هنگام حکمرانی عمل نمی کند. چرا عدالت مورد نظر دین را اجرا نمی کند؟ چرا در توزیع ثروت و خدمات عمومی به تبعیض های فاحش رو می آورد؟ و صدها چراهای دیگر در این زمینه.
سخن آخر این است که پایایی و پویایی جمهوری اسلامی و تداوم مشروع دولت، مشروع هم از منظر دینی و هم از منظر جامعه شناختی، در گرو تغییر رویکرد هیات حاکمه و برگشت همه جانبه دولت مردان به سوی مردم و جامعه است. اگر این برگشت صورت گیرد، بحران های موجود یکی پس از دیگری فروکش می کند. نشانه های این برگشت را می توان در عملکرد صدا و سیمای ملی؛ قوه قضائیه مستقل؛ حفظ بی طرفی داوران حکومتی در بازی سیاسی؛ اعتبار یابی افکار عمومی؛ شفافیت در تصمیم گیری های دولت مردان در مسائل داخلی و خارجی و کنار گذاشتن مهندسی فرهنگی یک سویه جامعه از بالا؛ مدارا با مردم و احترام به سلیقه های آنان در حوزه زندگی خصوصی و اموری از این قبیل مشاهده کرد. با پیدا شدن این نشانه ها، می توان امیدوار شد که بحران های موجود یکی پس از دیگری به تدریج فروکش کند و مردم بتوانند با برطرف شدن نیازهای اولیه مادی، صدماتی که در عرصه دینداری و معنویت گرایی متوجه آنان شده است، به ترمیم های لازم در این زمینه بپردازند. اگر وزن کیفی و کمی دین داری در جامعه امروز ایران کاهش یافته است، بی تردید مقصر اصلی بدحکمرانی دولت مردان است. آنان نتوانستند نیازهای اولیه مادی مردم را عادلانه برآورده سازند و زمینه دینداری مردم را افزایش دهند. بدتر اینکه دولت با انحراف از کارویژه های اصلی خود و دخالت کردن در زندگی دینی مردم، به تضعیف دینداری در جامعه دامن زد. شاید بتوان امیداور شد که با دخالت کمتر دولت و دولت مردان در امر دینداری مردم، تا اندازه ای این خلا جبران گردد و دین داری واقعی، ایمان ورزی، اخلاق مداری و اموری از این قبیل در جامعه افزایش یابد.
15دی1401 شفیعی
@Mahmood_shafiee
سخن آخر این است که پایایی و پویایی جمهوری اسلامی و تداوم مشروع دولت، مشروع هم از منظر دینی و هم از منظر جامعه شناختی، در گرو تغییر رویکرد هیات حاکمه و برگشت همه جانبه دولت مردان به سوی مردم و جامعه است. اگر این برگشت صورت گیرد، بحران های موجود یکی پس از دیگری فروکش می کند. نشانه های این برگشت را می توان در عملکرد صدا و سیمای ملی؛ قوه قضائیه مستقل؛ حفظ بی طرفی داوران حکومتی در بازی سیاسی؛ اعتبار یابی افکار عمومی؛ شفافیت در تصمیم گیری های دولت مردان در مسائل داخلی و خارجی و کنار گذاشتن مهندسی فرهنگی یک سویه جامعه از بالا؛ مدارا با مردم و احترام به سلیقه های آنان در حوزه زندگی خصوصی و اموری از این قبیل مشاهده کرد. با پیدا شدن این نشانه ها، می توان امیدوار شد که بحران های موجود یکی پس از دیگری به تدریج فروکش کند و مردم بتوانند با برطرف شدن نیازهای اولیه مادی، صدماتی که در عرصه دینداری و معنویت گرایی متوجه آنان شده است، به ترمیم های لازم در این زمینه بپردازند. اگر وزن کیفی و کمی دین داری در جامعه امروز ایران کاهش یافته است، بی تردید مقصر اصلی بدحکمرانی دولت مردان است. آنان نتوانستند نیازهای اولیه مادی مردم را عادلانه برآورده سازند و زمینه دینداری مردم را افزایش دهند. بدتر اینکه دولت با انحراف از کارویژه های اصلی خود و دخالت کردن در زندگی دینی مردم، به تضعیف دینداری در جامعه دامن زد. شاید بتوان امیداور شد که با دخالت کمتر دولت و دولت مردان در امر دینداری مردم، تا اندازه ای این خلا جبران گردد و دین داری واقعی، ایمان ورزی، اخلاق مداری و اموری از این قبیل در جامعه افزایش یابد.
15دی1401 شفیعی
@Mahmood_shafiee
Audio
درسگفتار دهم اقتصاد سیاسی اقتصاد کلان جدید
در این درسگفتار به اقتصاد سیاسی رشد اقتصادی پرداخته می شود. معمولا در مباحث رشد بر متغیرهایی مانند سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی و به ویژه دانش فنی تاکید می شود. شاید تصور شود که تحقق این عوامل کار سختی نیست و روشهای مختلفی برای شکل گیری این عوامل وجود دارند. اما پرسش این است که اگر این چنین است پس چرا بسیاری از کشورها هنوز با مشکل رشد اقتصادی پایین و نوسانی روبرو هستند. اقتصاد سیاسی رشد در مقام پاسخگویی به این سوال است.
بی ثباتی سیاسی، نابرابری، استبداد، دمکراسی، ساختار سیاسی، حاکمیت قانون، پاسخگویی از جمله متغیرهای موثر بر رشد اقتصادی هستند. در این درسگفتار به بررسی اثر نابرابری بر رشد اقتصادی از دیدگاه اندیشمندان پیش از دهه 1970 پرداخته می شود.
https://www.tgoop.com/yousefimohamadreza
در این درسگفتار به اقتصاد سیاسی رشد اقتصادی پرداخته می شود. معمولا در مباحث رشد بر متغیرهایی مانند سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی و به ویژه دانش فنی تاکید می شود. شاید تصور شود که تحقق این عوامل کار سختی نیست و روشهای مختلفی برای شکل گیری این عوامل وجود دارند. اما پرسش این است که اگر این چنین است پس چرا بسیاری از کشورها هنوز با مشکل رشد اقتصادی پایین و نوسانی روبرو هستند. اقتصاد سیاسی رشد در مقام پاسخگویی به این سوال است.
بی ثباتی سیاسی، نابرابری، استبداد، دمکراسی، ساختار سیاسی، حاکمیت قانون، پاسخگویی از جمله متغیرهای موثر بر رشد اقتصادی هستند. در این درسگفتار به بررسی اثر نابرابری بر رشد اقتصادی از دیدگاه اندیشمندان پیش از دهه 1970 پرداخته می شود.
https://www.tgoop.com/yousefimohamadreza
Forwarded from محمود شفیعی
من همان زمان به تو اثبات کردم که اسلام آری! اما حکومت دروغین اسلامی، که مدعی تمدن سازی اسلامی است ولی بر خلاف آموزه های صریح اسلام تبعیض و نابرابری سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی علیه مسلمانان روا می دارد، نه!
✅ج. مناظره دولت و جامعه در ایران معاصر: دوره پهلوی دوم
👦دولت: نمی شود چیزی گفت. بالاخره تاریخ حکمرانی طولانی مدت من همراه با ارتکاب خطاهایی بزرگ که اشاره کردید، حق را به شما می دهد و من دستم خالی است. اما یادت باشد که من در تاریخ جدید ایران لباس جدید پوشیدم و کوشیدم تو هم لباس نو بر تن کنی. برایت صنعت، تجارت، شهر نشینی، ثروت فراوان، و انواع مدهای جدید و تفریحات دلبخواه فراوان آوردم. البته از مسلمانی هم کم نگذاشتم. نماز جماعت و جمعه، حج و زیارتهای مراقد اولیا و ائمه ع، پرداخت خمس و زکات به مراجع، برگزاری مراسم مذهبی در غم و شادی، همه به یمن وجود من استوار گشت. من همان دولت پهلوی دوم بودم که که برخلاف دولت اول پهلوی که از دین فاصله گرفته بود، دین و دنیا را، یکجا، برای تو جمع کردم و سعادت هر دو جهانت را تامین کردم.
🧒جامعه: متاسفم که باز هم قضاوت شما نیم بند و ناتمام بود. این درست است که شما در حوزه دین کاری به کار من نداشتی و برای دنیا نیز کارهای زیادی انجام دادی؛ اما فراموش کردی که بنا نبود آبادی دنیای من به بهای تحقیر اجتماعی من، طرد سیاسی من و تبعیض اقتصادی گسترده علیه من رقم بخورد. من به عنوان انسان و خلیفه خداوند در روی زمین که هر روز به حقوق انسانی و اسلامی خود آشناتر شده بود و می خواستم لباس استضعاف کنار بگذارم و با عزت کامل زندگی کنم، به عدالت و برابری در زندگی اجتماعی و اقتصادی و حق مشارکت در امر سیاسی نیاز داشتم و انتظار من به عنوان جامعه که دینداری را با عدالت اجتماعی و اقتصادی، و عزت سیاسی همنشین می دانست، این نبود که آبادی دنیا بدون توجه به عدالت همگانی، برابری همگانی و عزت عموم مردم به دست آید. این چنین بود که دوباره از دستت بسیار خشمگین شدم و این بار نه با رو آوردن به یک جنبش طولانی مدت که با یک انقلاب فراگیر با سرعتی بالا تو را از صفحه تاریخ حذفت کردم.
✅د. مناظره دولت و جامعه بعد از پیروزی انقلاب و برقراری جمهوری اسلامی
🧒دولت: درود بر شما جامعه عزیز. کاملا این داوری را از تو می پذیرم که دولت پهلوی از ارزشهای دینی در وجه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فاصله زیادی داشت و نتوانست آرزوهای تو را بر آورده کند، اما فراموش نکنید که بعد از پیروزی انقلاب من کوشیده ام دولتی باشم که صفر تا صدش، و تمام پوست و گوشت و استخوانش از ماده دین ساخته شده باشد و اکنون این دولت اسلامی تمام عیار است که در همه عرصه ها دینداری را از جامعه طلب می کند. راستش را اگر بخواهید من تصمیم گرفته ام دولتی باشم که می خواهد تمدن اسلامی بسازد و جامعه ای درست کند که زمینه ساز ظهور امام غایب گردد. من مشغول ساختن تمدنی هستم که بر خرابه های تمدن جدید بنا خواهد شد و بر کل جامعه جدید بشری پیروز خواهد گشت. من آجرهای جامعه جدید آخر الزمانی را تا این لحظه به درستی چیده ام و بالا آورده ام و برای رسیدن به این مرحله رنجهای فراوانی متحمل گشته ام. اکنون به شما جامعه اخطار می دهم که چوب لای چرخ من نگذارید تا ماموریت خود را تمام کنم و گرنه مجبورم با زور و اجبار هم که شده تمامی موانع در این زمینه را از پیش پای خود بردارم. بپذیرید که من با هر دولتی در این سرزمین فرق دارم و من دولتی تمام عیار اسلامی هستم و شما جامعه هم اگر بخواهی اسلامی شوی، باید صدرصد خود را در اختیار من قرار دهی تا من نقشه های زیادی که برای اسلامی سازی کل جامعه طراحی کرده ام همه آنها را در سریع ترین زمان ممکن اجرا کنم تا جامعه ای دینی، شایسته دولتی دینی شکل گیرد؛ تمدن سازی اسلامی تکمیل گردد و در نهایت، با مبارکی و سرافرازی خودم و تو را به دولت آخر الزمان بسپارم. خواهش می کنم، این بار به مباحث بیشتر رو نیاورید، حاشیه درست نکنید. در درستی راهی که من پیش گرفته ام تردیدی نیست و هر کسی، هر چند کل جامعه، با طرح من مخالفت کند، فقط عرض خود خواهد برد و زحمت ما دولت و دولتیان را زیاد خواهد کرد. آخرین اخطار جدی من این است که با این دولت شوخی نکنید و تمام خواسته های آن را مو به مو اجرا کنید؛ چرا که این دولت هیچ فاصله ای با دین و اسلام ندارد و خواسته او عینا خواسته اسلام است و هر گونه زاویه با آن زاویه با اسلام تلقی خواهد شد.
🧒جامعه: من متاسفم که به یکباره در آخرین بخش از گفتگو همه استدلال هایی که آوردم و تو از من آنها را پذیرفتی، فراموش کردی و ناگهان ارتباط تنگاتنگ دیانت و اسلام با جامعه را نادیده گرفتی و خود را متصدی اسلام تلقی کردی و از جامعه طلب کار شدی.
✅ج. مناظره دولت و جامعه در ایران معاصر: دوره پهلوی دوم
👦دولت: نمی شود چیزی گفت. بالاخره تاریخ حکمرانی طولانی مدت من همراه با ارتکاب خطاهایی بزرگ که اشاره کردید، حق را به شما می دهد و من دستم خالی است. اما یادت باشد که من در تاریخ جدید ایران لباس جدید پوشیدم و کوشیدم تو هم لباس نو بر تن کنی. برایت صنعت، تجارت، شهر نشینی، ثروت فراوان، و انواع مدهای جدید و تفریحات دلبخواه فراوان آوردم. البته از مسلمانی هم کم نگذاشتم. نماز جماعت و جمعه، حج و زیارتهای مراقد اولیا و ائمه ع، پرداخت خمس و زکات به مراجع، برگزاری مراسم مذهبی در غم و شادی، همه به یمن وجود من استوار گشت. من همان دولت پهلوی دوم بودم که که برخلاف دولت اول پهلوی که از دین فاصله گرفته بود، دین و دنیا را، یکجا، برای تو جمع کردم و سعادت هر دو جهانت را تامین کردم.
🧒جامعه: متاسفم که باز هم قضاوت شما نیم بند و ناتمام بود. این درست است که شما در حوزه دین کاری به کار من نداشتی و برای دنیا نیز کارهای زیادی انجام دادی؛ اما فراموش کردی که بنا نبود آبادی دنیای من به بهای تحقیر اجتماعی من، طرد سیاسی من و تبعیض اقتصادی گسترده علیه من رقم بخورد. من به عنوان انسان و خلیفه خداوند در روی زمین که هر روز به حقوق انسانی و اسلامی خود آشناتر شده بود و می خواستم لباس استضعاف کنار بگذارم و با عزت کامل زندگی کنم، به عدالت و برابری در زندگی اجتماعی و اقتصادی و حق مشارکت در امر سیاسی نیاز داشتم و انتظار من به عنوان جامعه که دینداری را با عدالت اجتماعی و اقتصادی، و عزت سیاسی همنشین می دانست، این نبود که آبادی دنیا بدون توجه به عدالت همگانی، برابری همگانی و عزت عموم مردم به دست آید. این چنین بود که دوباره از دستت بسیار خشمگین شدم و این بار نه با رو آوردن به یک جنبش طولانی مدت که با یک انقلاب فراگیر با سرعتی بالا تو را از صفحه تاریخ حذفت کردم.
✅د. مناظره دولت و جامعه بعد از پیروزی انقلاب و برقراری جمهوری اسلامی
🧒دولت: درود بر شما جامعه عزیز. کاملا این داوری را از تو می پذیرم که دولت پهلوی از ارزشهای دینی در وجه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فاصله زیادی داشت و نتوانست آرزوهای تو را بر آورده کند، اما فراموش نکنید که بعد از پیروزی انقلاب من کوشیده ام دولتی باشم که صفر تا صدش، و تمام پوست و گوشت و استخوانش از ماده دین ساخته شده باشد و اکنون این دولت اسلامی تمام عیار است که در همه عرصه ها دینداری را از جامعه طلب می کند. راستش را اگر بخواهید من تصمیم گرفته ام دولتی باشم که می خواهد تمدن اسلامی بسازد و جامعه ای درست کند که زمینه ساز ظهور امام غایب گردد. من مشغول ساختن تمدنی هستم که بر خرابه های تمدن جدید بنا خواهد شد و بر کل جامعه جدید بشری پیروز خواهد گشت. من آجرهای جامعه جدید آخر الزمانی را تا این لحظه به درستی چیده ام و بالا آورده ام و برای رسیدن به این مرحله رنجهای فراوانی متحمل گشته ام. اکنون به شما جامعه اخطار می دهم که چوب لای چرخ من نگذارید تا ماموریت خود را تمام کنم و گرنه مجبورم با زور و اجبار هم که شده تمامی موانع در این زمینه را از پیش پای خود بردارم. بپذیرید که من با هر دولتی در این سرزمین فرق دارم و من دولتی تمام عیار اسلامی هستم و شما جامعه هم اگر بخواهی اسلامی شوی، باید صدرصد خود را در اختیار من قرار دهی تا من نقشه های زیادی که برای اسلامی سازی کل جامعه طراحی کرده ام همه آنها را در سریع ترین زمان ممکن اجرا کنم تا جامعه ای دینی، شایسته دولتی دینی شکل گیرد؛ تمدن سازی اسلامی تکمیل گردد و در نهایت، با مبارکی و سرافرازی خودم و تو را به دولت آخر الزمان بسپارم. خواهش می کنم، این بار به مباحث بیشتر رو نیاورید، حاشیه درست نکنید. در درستی راهی که من پیش گرفته ام تردیدی نیست و هر کسی، هر چند کل جامعه، با طرح من مخالفت کند، فقط عرض خود خواهد برد و زحمت ما دولت و دولتیان را زیاد خواهد کرد. آخرین اخطار جدی من این است که با این دولت شوخی نکنید و تمام خواسته های آن را مو به مو اجرا کنید؛ چرا که این دولت هیچ فاصله ای با دین و اسلام ندارد و خواسته او عینا خواسته اسلام است و هر گونه زاویه با آن زاویه با اسلام تلقی خواهد شد.
🧒جامعه: من متاسفم که به یکباره در آخرین بخش از گفتگو همه استدلال هایی که آوردم و تو از من آنها را پذیرفتی، فراموش کردی و ناگهان ارتباط تنگاتنگ دیانت و اسلام با جامعه را نادیده گرفتی و خود را متصدی اسلام تلقی کردی و از جامعه طلب کار شدی.
Forwarded from محمود شفیعی
چه تلخ است که ندانی این من بودم که انقلاب کردم و رژیمی را فروپاشاندم و عمر دولت قبل از انقلاب را به پایان رساندم و دولت جدیدی که تو باشی پدید آوردم. بله جناب دولت جدید که نامت جمهوری اسلامی است، شما محصول اراده منِ جامعه هستی. منِ جامعه بودم که فردای پیروزی انقلاب تو را متولد ساختم و من حق مادری بر تو دارم. من بودم که دولت قبل را علی رغم ظاهر سازی های دینی، در میدان سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ غیراسلامی دانستم و خواستم دولتی بسازم که نه در ظاهر بلکه در انجام کارویژه های خود اسلامی باشد. من اگر اسلامی نبودم که دولت اسلامی نمی ساختم. تو حالا آمدی جامعه اسلامی بسازی؟! مگر رهبر فقید انقلاب مرا با جامعه دوره پیامبر ص، حضرت علی ع و امام حسین ع مقایسه نکرد و نفرمود که من بهتر از آنان هستم؟ من دنبال دولتی بودم که اسلامش فقط اسمی نباشد و اسلامی بودنش را در انجام درست کارویژه هایش به اثبات برساند. این تو بودی که باید بر خلاف پدرانت، اسلامی بودنت را نه به شکل ظاهری که پدرانت نیز از آن اسلام کم و بیش برخوردار بودند؛ بلکه در پرهیز از تفرعن سیاسی، ایجاد فراوانی و توزیع عادلانه اقتصادی، در برقراری عدالت اجتماعی و حذف تبعیض ها و اسلامی بودن در تکریم مردم و خود را بدهکار جامعه دیدن و گریزان بودن از آقا بالا سر شدن برای جامعه، نشان می دادی. آقای دولت! شما به تعهدات یک دولت اسلامی در این زمینه ها عمل کردی؟! اگر بگویی آری، دروغ گفتی و می دانی که در این صورت جامعه خواهد گفت آن را از راه های مرسوم اثبات کن و می دانی که بدان در خواست هیچگاه تن نداده و نخواهی داد. و اگر بگویی قبول دارم و ادعای تو را تصدیق می کنم، یعنی پذیرفته ای که تو بودی به تدریج انسجام سیاسی را به از هم گسیختگی سیاسی در داخل کشور تبدیل کردی؛ هر روز دایره بازی سیاسی را کوچکتر کردی و به انحصار طلبی رو آوردی. تو بودی که با تفسیرهای ناروا قانون را دور زدی و حقوق سیاسی مردم را به امری تشریفاتی مبدل ساختی. تو هستی که به مهندسی سیاسی رو آورده ای و به شعور سیاسی ملت توهین می کنی. همین دوری تو از معیارهای حکومت دینی در عرصه سیاسی است که موجب دفع شایستگان و جذب ناشایستگان به هیات حاکمه شده است. خرابی اقتصاد هم از همین بازی سیاسی غیراسلامی شما سرچشمه گرفته است. جناب دولت تو نیک می دانی که فساد سیاسی به فساد اقتصادی از یک طرف و بحران های مربوط به تدبیر اقتصادی غیرعقلانی ناشایستگان در قدرت از طرف دیگر دامن زده است. انحصار طلبی سیاسی، اقتصاد را خراب کرده است و هر دوی اینها دست به هم داده و انواعی از تبعیض های اجتماعی را به وجود آورده و نهادینه ساخته است. ای کاش با تمام وجود متوجه می شدی که این نوع سیاست ورزی غیرعقلانی و تصمیمات اقتصادی و اجتماعی نابسنده، محیط زیست این سرزمین را در معرض نابودی قرار داده است. جناب دولت تو خیال کردی که فقط تو سرتاپا اسلامی هستی و جامعه را مستضعف فرض کردی و برای آنها نقشه فرهنگی ریختی و هیچگاه توجه نکردی که اگر بناست فرهنگ اسلامی در جامعه اسلامی انتشار یابد باز هم باید دست به سوی خود جامعه دراز کرد و از خود آنان برای بهبود فرهنگ اسلامی یاری طلبید. جناب دولت به جای دولتی کردن فرهنگ، باید دولت با فرهنگ شوی. در یک کلام جناب دولت بهتر است برگردی خودت را بار دیگر مورد ارزیابی مجدد قرار دهی و متوجه شوی که از اسلام در عرصه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، غیر از ظاهر سازی ها، هنوز حظی کافی نبردی و این تو هستی که باید اسلامی شوی. بالاخره جامعه این سوال را همیشه از تو خواهد پرسید که چرا وقتی مساله "حفظ نظام" مطرح می شود، جامعه را فراموش می کنی و نظام را مساوی خودت می گیری؟! اما وقتی مساله "اسلامی سازی" مطرح می گردد، خودت را فراموش می کنی و فقط جامعه را می بینی؟! جامعه از گذشته تا کنون همیشه اسلامی بوده و هست و اگر شما اجازه دهید در آینده هم اسلامی باقی خواهد ماند. جناب دولت شما بنا بود "اسلامی" شوی تا دیگر مانند دولتهای قبل از انقلاب مردم را تحقیر نکنی؛ به آنان بی حرمتی نکنی؛ بازی سیاسی را به جای بردن به خلوت در جلوت انجام دهی؛ سیاست را به انحصار گروه خاص در نیاوری؛ به فساد اقتصادی رو نیاوری؛ فقر، بیکاری، تورم، تبعیض، رشوه؛ و دهها ستم اقتصادی و اجتماعی را بر چینی. برای مردم از جهت فرهنگی و مذهبی تعیین تکلیف نکنی و گوش به دهان جامعه ای باشی که همیشه اسلامی بوده است. جناب دولت چرا از وعده های اسلامی این همه دور شدی و بدتر اینکه امروزه از افعال معکوس استفاده می کنی و بجای اصلاح خود، جامعه را بنام اسلام از اسلام تهی می کنی. جناب دولت به جامعه رو آور تا دوباره اسلامی شوی. به جامعه رو آور تا عاقبت به خیر گردی.
Forwarded from محمود شفیعی
👦دولت: ساکت!! آخرین اخطار را به تو می دهم که اگر این حرف های چرندت را ادامه دهی و به من بی احترامی کنی، آن چنان تو را ادب می کنم که دیگر تا آخر عمرت، اگر عمری برایت باقی بماند، از سخن گفتن پشیمان گردی.
🧒جامعه: من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم تو خواه پند گیر و خواه ملال
اگر بهت برخورد ما همینجا تمام می کنیم. اما اگر هشدارهای دلسوزانه من را تحمل کردی، از زبان دین شاخص های دولت اسلامی را برایت تحلیل خواهم کرد.
شفیعی 24مرداد 1401
@Mahmood_shafiee
🧒جامعه: من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم تو خواه پند گیر و خواه ملال
اگر بهت برخورد ما همینجا تمام می کنیم. اما اگر هشدارهای دلسوزانه من را تحمل کردی، از زبان دین شاخص های دولت اسلامی را برایت تحلیل خواهم کرد.
شفیعی 24مرداد 1401
@Mahmood_shafiee
Forwarded from دانشگاه مفید
«برنامه ۱۷۹» رادیو اینترنتی دانشگاه مفید منتشر شد
عنوان برنامه: «دین و حقوق بشر فربه و نحیف»
سخنران:
دکتر سید صادق حقیقت، عضو هیات علمی دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید
شرح مختصر:
دکتر حقیقت در این سخنرانی که در سال ۱۳۸۶ و در چهارمین همایش بین المللی حقوق بشر دانشگاه مفید ارائه شده است، ابتدا توضیحاتی پیرامون دو اصطلاح فربه و نحیف از دیدگاه جماعت گرایان ارائه مینمایند و در ادامه با دفاع از امکان حقوق بشر دینی، نقاط اختلاف و اشتراک خود با جماعت گرایان را به بحث میگذارند و پیرامون حقوق بشر حداقلی و حداکثری مطالبی را ارائه مینمایند. در پایان برنامه نیز سوالاتی از سوی حضار طرح میگردد که ایشان پاسخ میگویند.
برای دسترسی به فایل برنامه بر روی لینک زیر کلیک نمایید:
https://www.mofidu.ac.ir/podcast/p0179-din-va-hoqoq-bashar-farbeh-va-nahif-mp3/
عنوان برنامه: «دین و حقوق بشر فربه و نحیف»
سخنران:
دکتر سید صادق حقیقت، عضو هیات علمی دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید
شرح مختصر:
دکتر حقیقت در این سخنرانی که در سال ۱۳۸۶ و در چهارمین همایش بین المللی حقوق بشر دانشگاه مفید ارائه شده است، ابتدا توضیحاتی پیرامون دو اصطلاح فربه و نحیف از دیدگاه جماعت گرایان ارائه مینمایند و در ادامه با دفاع از امکان حقوق بشر دینی، نقاط اختلاف و اشتراک خود با جماعت گرایان را به بحث میگذارند و پیرامون حقوق بشر حداقلی و حداکثری مطالبی را ارائه مینمایند. در پایان برنامه نیز سوالاتی از سوی حضار طرح میگردد که ایشان پاسخ میگویند.
برای دسترسی به فایل برنامه بر روی لینک زیر کلیک نمایید:
https://www.mofidu.ac.ir/podcast/p0179-din-va-hoqoq-bashar-farbeh-va-nahif-mp3/
Forwarded from دانشگاه مفید
🖥 وب سایت رسمی:
www.mofidu.ac.ir
-------------------------------
🧑💻سامانه آموزش:
https://edu.mofidu.ac.ir/Hermes
-----------------------------
📻 رادیو اینترنتی دانشگاه مفید:
www.mofidu.ac.ir/podcast
----------------------------
🟥 اینستاگرام اصلی:
instagram.com/publicmofid
----------------------------
◀️ كانال اصلی:
@publicmofid
-------------------------------
📚 کانال دروس عمومی:
@DoroseOmomimofidu
---------------------------
💲كانال دپارتمان اقتصاد:
@mofideconomy
--------------------------
⚖ كانال دپارتمان حقوق:
@mofidulaw
--------------------------
📕 كانال دپارتمان فلسفه:
@mofidphilosophy
--------------------------
🌍 كانال دپارتمان علوم سياسي:
@mofidpoliticall
-------------------------
🌅 كانال دپارتمان الهيات:
@elahiatmofidu
--------------------------
🔠 کانال دپارتمان زبان انگليسي:
@mofidEn
www.mofidu.ac.ir
-------------------------------
🧑💻سامانه آموزش:
https://edu.mofidu.ac.ir/Hermes
-----------------------------
📻 رادیو اینترنتی دانشگاه مفید:
www.mofidu.ac.ir/podcast
----------------------------
🟥 اینستاگرام اصلی:
instagram.com/publicmofid
----------------------------
◀️ كانال اصلی:
@publicmofid
-------------------------------
📚 کانال دروس عمومی:
@DoroseOmomimofidu
---------------------------
💲كانال دپارتمان اقتصاد:
@mofideconomy
--------------------------
⚖ كانال دپارتمان حقوق:
@mofidulaw
--------------------------
📕 كانال دپارتمان فلسفه:
@mofidphilosophy
--------------------------
🌍 كانال دپارتمان علوم سياسي:
@mofidpoliticall
-------------------------
🌅 كانال دپارتمان الهيات:
@elahiatmofidu
--------------------------
🔠 کانال دپارتمان زبان انگليسي:
@mofidEn
Forwarded from کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران
سیدجواد طباطبایی چشم از جهان فروبست.
این مدرّس و پژوهشگر فلسفه، تاریخ و سیاست، که صاحب نشان نخل آکادمیک دولت فرانسه و مدال نقرۀ تحقیقات سیاسی دانشگاه کمبریج بود، علاوه بر تدریس در دانشگاه تهران، مدیریت گروه فلسفۀ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی را نیز برعهده داشته است.
شرح و گزارش اندیشۀ ایرانشهری که فرهنگ را بزرگترین عامل اثرگذار در نظام سیاسی ایران معرفی میکند یکی از کارهای شاخص طباطبایی است.
@iranshenasi_ut
این مدرّس و پژوهشگر فلسفه، تاریخ و سیاست، که صاحب نشان نخل آکادمیک دولت فرانسه و مدال نقرۀ تحقیقات سیاسی دانشگاه کمبریج بود، علاوه بر تدریس در دانشگاه تهران، مدیریت گروه فلسفۀ مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی را نیز برعهده داشته است.
شرح و گزارش اندیشۀ ایرانشهری که فرهنگ را بزرگترین عامل اثرگذار در نظام سیاسی ایران معرفی میکند یکی از کارهای شاخص طباطبایی است.
@iranshenasi_ut
Forwarded from 📚✏️ندای سیاست
دکتر احمد نقیب زاده، استاد پیشکسوت علوم سیاسی ایران در باب درگذشت دکتر سید جواد طباطبایی چنین نوشت:
شمع خاموش شد از تندی باد
بلند بالایی، سرو قامتی نیک پندار و نغز گفتار از دیار مردان بزرگ، آنجا که هنوز اخلاق پهلوانی و راستی و درستی از آتشکده آذرگشسب گرمی دارد، سرزمین ستارخان و کسروی و آموزگار و زریاب و دهها بل صدها رجل برجسته و وطن پرست و اینک دکتر جواد طباطبایی که شمع وجودش خاموشی گرفت. دکتر جواد طباطبایی هنوز به مرز پیری نرسیده چون عقابی از اوج پرواز آن هم دور از وطن بنشست به خاک و آشیان باز ندید. در روزگاری که زاغان و کلاغان پر های و هو حیات بی ثمر خود از صد می گذرانند زندگانی پر برکت دکتر طباطبایی بس کوتاه بود و اسف انگیز. خس به صدسال طوفان ننالد/ گل زیک تند باد است بیمار. دریغ و درد که در دوسال گذشته چه بزرگانی از میان ما رفتند. زنده یاد دکتر اسلامی ندوشن، اسماعیل خویی، احمد احرار و بسیاری دیگر.
دکتر طباطبایی یک نفر نبود، خود دانشگاهی بود با چندین دانشکده، مکتبی بود و صدها پیرو، ایرانشهری بود با صد شهر، سائلی بود با چراغ در کوچه های تاریخ به دنبال ریشه های خود. به هر بوستانی در پی رنگ و نشانی از گمشده خویش. عاشقی هم نوا با دیگر عاشیقلر در دستگاه شور به گلبانگ پهلوی، می خواند درس مقامات معنوی. خواجه نظام را به روایتی متفاوت، ابن خلدون را به گونه ای دیگر و شرح سیه روزگاری هموطنان را در دورهٔ قجر در بیات ترک نجوا می کرد. فقدان وجودش بیش از هرجا در سپهر سیاست و در برهوت اندیشه ورزی در روزگار امتناع اندیشه در فرهنگ فقاهتی حس می شود. تک درختی در بیابانی بی آب و علف که با تبربیداد و جهل بر زمین افتاد. باشد که رهروان راهش از انبان دانش او چیزی بجویند و در کار کنند.
@Nedaye_siyasat
شمع خاموش شد از تندی باد
بلند بالایی، سرو قامتی نیک پندار و نغز گفتار از دیار مردان بزرگ، آنجا که هنوز اخلاق پهلوانی و راستی و درستی از آتشکده آذرگشسب گرمی دارد، سرزمین ستارخان و کسروی و آموزگار و زریاب و دهها بل صدها رجل برجسته و وطن پرست و اینک دکتر جواد طباطبایی که شمع وجودش خاموشی گرفت. دکتر جواد طباطبایی هنوز به مرز پیری نرسیده چون عقابی از اوج پرواز آن هم دور از وطن بنشست به خاک و آشیان باز ندید. در روزگاری که زاغان و کلاغان پر های و هو حیات بی ثمر خود از صد می گذرانند زندگانی پر برکت دکتر طباطبایی بس کوتاه بود و اسف انگیز. خس به صدسال طوفان ننالد/ گل زیک تند باد است بیمار. دریغ و درد که در دوسال گذشته چه بزرگانی از میان ما رفتند. زنده یاد دکتر اسلامی ندوشن، اسماعیل خویی، احمد احرار و بسیاری دیگر.
دکتر طباطبایی یک نفر نبود، خود دانشگاهی بود با چندین دانشکده، مکتبی بود و صدها پیرو، ایرانشهری بود با صد شهر، سائلی بود با چراغ در کوچه های تاریخ به دنبال ریشه های خود. به هر بوستانی در پی رنگ و نشانی از گمشده خویش. عاشقی هم نوا با دیگر عاشیقلر در دستگاه شور به گلبانگ پهلوی، می خواند درس مقامات معنوی. خواجه نظام را به روایتی متفاوت، ابن خلدون را به گونه ای دیگر و شرح سیه روزگاری هموطنان را در دورهٔ قجر در بیات ترک نجوا می کرد. فقدان وجودش بیش از هرجا در سپهر سیاست و در برهوت اندیشه ورزی در روزگار امتناع اندیشه در فرهنگ فقاهتی حس می شود. تک درختی در بیابانی بی آب و علف که با تبربیداد و جهل بر زمین افتاد. باشد که رهروان راهش از انبان دانش او چیزی بجویند و در کار کنند.
@Nedaye_siyasat