فقه ، صلح اجتماعی و زنان علی میرموسوی محمدتقی فاضل میبدی محمدرضا…
@Vortrags
فقه ، صلح اجتماعی و زنان
علی میرموسوی
محمدتقی فاضل میبدی
محمدرضا یوسفی
https://youtu.be/mA2unHWALcY
30 خرداد 1402
انجمن مطالعات صلح
انتشار با ذکر منبع بلامانع است .
کانال سخنرانی ها ، درس گفتارها و گفت و گوها :
https://www.tgoop.com/Vortrags
علی میرموسوی
محمدتقی فاضل میبدی
محمدرضا یوسفی
https://youtu.be/mA2unHWALcY
30 خرداد 1402
انجمن مطالعات صلح
انتشار با ذکر منبع بلامانع است .
کانال سخنرانی ها ، درس گفتارها و گفت و گوها :
https://www.tgoop.com/Vortrags
Forwarded from javad kashi (Javad Kashi)
اسم رمز یک تحول
----
کوبیدن سر یک دانشجو به دیوار اسم رمز تحول دانشگاه است. ترجمان آنکه آنجا قرار نیست علم اقتدار ایجاد کند. دانش رفتارها را تنظیم کند. آنکه سری را به دیوار میکوبد، هم اوست که به من هم فرمان میدهد چطور تدریس کنم. او میداند علم چیست، اوست که روش تحقیق میآموزد. اوست که نشان میدهد خط قرمزها کجاست. اوست که الفبای دانش را میآموزد و همه ما را برای آموختن ردیف میکند. ما اعم از آنکه دانشجوییم یا استاد، باید چیزهایی بیاموزیم که قبلا نیاموختهایم. باید چشم باز کنیم به اموری که در فضای دانشگاه انتظار نداشتیم.
همراه با صدای برخورد سر آن جوان به دیوار دانشگاه علامه طباطبایی درد در سر و پیکر من هم پیچید.
آنکه توان کتک زدن دارد، هم اوست که قاعده انضباطی محیط دانشگاه را معین میکند. اگر گفتند کتک زدن یک استثناء بوده است، کارل اشمیت را به یاد آرید. او دریافته بود آنچه استثناء است قاعده را تعیین میکند. ماجرا به کنترل و تنبیه دانشجو منحصر نیست. ماجرای قاعدهای است که کلیت دانشگاه را هدف گرفته است. شاید آموزش مهندسی و پزشکی در یک فضای تحقیر شده امکانپذیر باشد. اما آموزش علوم انسانی غیر ممکن است.
شرط تولید و ترویج و اموزش علوم انسانی، تفکر آزاد است و پیش شرط تفکر آزاد شجاعت فکر کردن. در یک محیط تحقیر شده، شجاعت همراه با تفکر دود میشوند و به هوا میروند. آنچه میماند تکرار در چارچوبهای مقرر است. محیط هتک حرمت شده، استاد و دانشجوی هتک حرمت شده میزاید. آنگاه یکی توضیح دهد هدف از اینهمه هزینه برای اداره امور چنین دانشگاههایی چیست. فارغ التحصیلان چنین فضایی دردی از جامعه درمان نخواهند کرد.
من با سری افکنده و پر از شرم، عذر خواهی میکنم از جوانانی که باید مثل فرزندان ما عزیز و محترم داشته شوند. ما متهمیم. باید در مقابل این جوانان بایستیم و پاسخگوی چنین وضعیتی باشیم. هر کس سهمی دارد و من هم به نوبه خود در دانشگاه علامه طباطبایی سهمی بر عهده دارم.
@javadkashi
----
کوبیدن سر یک دانشجو به دیوار اسم رمز تحول دانشگاه است. ترجمان آنکه آنجا قرار نیست علم اقتدار ایجاد کند. دانش رفتارها را تنظیم کند. آنکه سری را به دیوار میکوبد، هم اوست که به من هم فرمان میدهد چطور تدریس کنم. او میداند علم چیست، اوست که روش تحقیق میآموزد. اوست که نشان میدهد خط قرمزها کجاست. اوست که الفبای دانش را میآموزد و همه ما را برای آموختن ردیف میکند. ما اعم از آنکه دانشجوییم یا استاد، باید چیزهایی بیاموزیم که قبلا نیاموختهایم. باید چشم باز کنیم به اموری که در فضای دانشگاه انتظار نداشتیم.
همراه با صدای برخورد سر آن جوان به دیوار دانشگاه علامه طباطبایی درد در سر و پیکر من هم پیچید.
آنکه توان کتک زدن دارد، هم اوست که قاعده انضباطی محیط دانشگاه را معین میکند. اگر گفتند کتک زدن یک استثناء بوده است، کارل اشمیت را به یاد آرید. او دریافته بود آنچه استثناء است قاعده را تعیین میکند. ماجرا به کنترل و تنبیه دانشجو منحصر نیست. ماجرای قاعدهای است که کلیت دانشگاه را هدف گرفته است. شاید آموزش مهندسی و پزشکی در یک فضای تحقیر شده امکانپذیر باشد. اما آموزش علوم انسانی غیر ممکن است.
شرط تولید و ترویج و اموزش علوم انسانی، تفکر آزاد است و پیش شرط تفکر آزاد شجاعت فکر کردن. در یک محیط تحقیر شده، شجاعت همراه با تفکر دود میشوند و به هوا میروند. آنچه میماند تکرار در چارچوبهای مقرر است. محیط هتک حرمت شده، استاد و دانشجوی هتک حرمت شده میزاید. آنگاه یکی توضیح دهد هدف از اینهمه هزینه برای اداره امور چنین دانشگاههایی چیست. فارغ التحصیلان چنین فضایی دردی از جامعه درمان نخواهند کرد.
من با سری افکنده و پر از شرم، عذر خواهی میکنم از جوانانی که باید مثل فرزندان ما عزیز و محترم داشته شوند. ما متهمیم. باید در مقابل این جوانان بایستیم و پاسخگوی چنین وضعیتی باشیم. هر کس سهمی دارد و من هم به نوبه خود در دانشگاه علامه طباطبایی سهمی بر عهده دارم.
@javadkashi
Forwarded from داود فیرحی
🍃مدتی است در فضای مجازی کلیپی صوتی با مضمون تحریفات عاشورا پخش گردیده و به مرحوم استاد داود فیرحی منتسب شده. شایان ذکر است که این صدا و سخن متعلق به شخص دیگری بوده و هیچ ارتباطی به استاد فیرحی ندارد.
@feirahi
@feirahi
Forwarded from سید صادق حقیقت
متفکر مسئله ساز.pdf
116.2 KB
متفکر مساله ساز، مجله سیاست نامه، ش ۲۶، بهار ۱۴۰۲
مصاحبه باطباطبایی.pdf
457 KB
مصاحبه منتشرنشده با دکتر طباطبایی، مجله سیاست نامه، ش ۲۶، بهار ۱۴۰۲
Forwarded from میرموسوی (علی میرموسوی)
تاملی_در_رویکرد_استاد_طباطبایی_به_تاریخ_اندیشه_سیاسی_ایران_1.pdf
168.6 KB
مشروطه خواه سنت ایران شهری(سیاستنامه ۲۶_بهار ۱۴۰۲)
@alimirmoosavi
@alimirmoosavi
Forwarded from اکوایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 امام حسین انقلابی بود؟
▫️«امام حسین ۵ بار درخواست کرده تا از منگنه خارج شود، اگر ایشان انقلابی بودند باید میجنگیدند؛ یا پیروز میشدند یا شهید.» این بخشی از گفتههای دکتر سید صادق حقیقت، استاد برجسته علوم سیاسی و پژوهشگر حوزوی است. او معتقد است: «انقلاب یک مفهوم چپ و مدرن است و اگر بگوییم حسین (ع) انقلابی بود، متاثر از فرهنگ چپ سخن میگوییم.»
▫️این یک فراز از گفت و گوی اکو ایران با دکتر سید صادق حقیقت عضو هیات علمی دانشگاه است.او در این گفتگو از ساحتی متفاوت سعی میکند واقعه عاشورا را تحلیل کند؛ از بافت اجتماعی اقتصادی آن زمان کوفه سخن میگوید و نقش دولت رانتیر در تهییج سربازان را پررنگ میداند.
▫️نسخه کامل این گفتگو فردا ساعت ۱۰، از اکوایران منتشر خواهد شد.
📺 @ecoiran_webtv
▫️«امام حسین ۵ بار درخواست کرده تا از منگنه خارج شود، اگر ایشان انقلابی بودند باید میجنگیدند؛ یا پیروز میشدند یا شهید.» این بخشی از گفتههای دکتر سید صادق حقیقت، استاد برجسته علوم سیاسی و پژوهشگر حوزوی است. او معتقد است: «انقلاب یک مفهوم چپ و مدرن است و اگر بگوییم حسین (ع) انقلابی بود، متاثر از فرهنگ چپ سخن میگوییم.»
▫️این یک فراز از گفت و گوی اکو ایران با دکتر سید صادق حقیقت عضو هیات علمی دانشگاه است.او در این گفتگو از ساحتی متفاوت سعی میکند واقعه عاشورا را تحلیل کند؛ از بافت اجتماعی اقتصادی آن زمان کوفه سخن میگوید و نقش دولت رانتیر در تهییج سربازان را پررنگ میداند.
▫️نسخه کامل این گفتگو فردا ساعت ۱۰، از اکوایران منتشر خواهد شد.
📺 @ecoiran_webtv
Forwarded from اکوایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📹 از صلح حسن(ع) تا قیام حسین(ع)
نسخه صوتی
▫️نگاه تحلیلی و روشمند به واقعه عاشورا اگرچه قدمت زیادی ندارد و در ابتدای راه است، ولی آثار پرشماری در این زمینه تولید شده و با نظریات متعددی در تبیین ماجرای شهادت امام حسین(ع) مواجه هستیم.
▫️در گفتوگوی اکوایران با دکتر سید صادق حقیقت - استاد برجسته علوم سیاسی و پژوهشگر حوزوی - به بررسی رویکردهای موجود در زمینه تحلیل حادثه کربلا پرداختیم.
▫️او معتقد است تحلیلهای موجود نمیتواند همه ابعاد این واقعه را پوشش دهد و تبیین کند و برای درک کاملتر این حادثه بزرگ و تاریخساز باید از روش مورخان مدرن فرانسوی (Annales school) بهره گرفت.
▫️بر اساس این مکتب، در واقعه عاشورا باید زمینهها را حتی از دوران قبل از ظهور اسلام مورد بررسی قرار دهیم. دوم آنکه باید ابعاد مختلف دینی، سیاسی، جامعهشناختی، روانشناختی، اقتصادی و ... در پیوند با یکدیگر مورد بررسی قرار گیرد.
▫️این صاحبنظر برجسته معتقد است که اکتفا به دو منظر دینی و سیاسی نمیتواند ما را به درک و نگاه جامعی از حادثه کربلا برساند و تاریخنگاری سنتی از این منظر دچار کاستیهای جدی است.
📺 @ecoiran_webtv
نسخه صوتی
▫️نگاه تحلیلی و روشمند به واقعه عاشورا اگرچه قدمت زیادی ندارد و در ابتدای راه است، ولی آثار پرشماری در این زمینه تولید شده و با نظریات متعددی در تبیین ماجرای شهادت امام حسین(ع) مواجه هستیم.
▫️در گفتوگوی اکوایران با دکتر سید صادق حقیقت - استاد برجسته علوم سیاسی و پژوهشگر حوزوی - به بررسی رویکردهای موجود در زمینه تحلیل حادثه کربلا پرداختیم.
▫️او معتقد است تحلیلهای موجود نمیتواند همه ابعاد این واقعه را پوشش دهد و تبیین کند و برای درک کاملتر این حادثه بزرگ و تاریخساز باید از روش مورخان مدرن فرانسوی (Annales school) بهره گرفت.
▫️بر اساس این مکتب، در واقعه عاشورا باید زمینهها را حتی از دوران قبل از ظهور اسلام مورد بررسی قرار دهیم. دوم آنکه باید ابعاد مختلف دینی، سیاسی، جامعهشناختی، روانشناختی، اقتصادی و ... در پیوند با یکدیگر مورد بررسی قرار گیرد.
▫️این صاحبنظر برجسته معتقد است که اکتفا به دو منظر دینی و سیاسی نمیتواند ما را به درک و نگاه جامعی از حادثه کربلا برساند و تاریخنگاری سنتی از این منظر دچار کاستیهای جدی است.
📺 @ecoiran_webtv
Forwarded from اندیشه دینی معاصر (.)
🔰دو اسلام: سیاست حسینی و یزیدی
✍#محمود_شفیعی
✅در یادداشت کوتاه زیر دو نوع سیاست حسینی و سیاست یزیدی را در دو محور "بیعت" و "خشونت" مقایسه کرده و دو نوع سیاست اسلامی را، با ارجاع به دو تجربه حسینی و یزیدی، از هم جدا کرده ام. این نوشته را با یک نتیجه گیری به پایان برده ام.
✅1. بیعت:
🔷الف. بیعت درست: در چارچوب سیاست اسلامی برحق حسینی بدون بیعت مناسب که حکایت کننده از رضایت عموم و نمایاننده خواست قلبی مردم باشد، نمی توان بر قومی حکومت کرد. از این رو، امام علیه السلام در شرایطی از مکه به سمت کوفه خارج شدند که هزاران دعوت نامه از سوی سران کوفه و مردمان آن سرزمین دریافت کرده بودند. آن حضرت به این مقدار بسنده نکردند و قبل از خارج شدن به سمت آن دیار، نماینده خود حضرت مسلم رحمت الله علیه را برای اطمینان از چند و چون خواست مردم، به سوی کوفه فرستادند.
🔷ب. بیعت باطل: در مقابل، براساس سیاست اسلامی باطل یزیدی برای نشستن بر تخت حکومت اسلامی، می توان از طریق تهدید کردن و تطمیع کردن نیز دیگران را بر انجام بیعت صوری مجبور کرد. یزید با این نگاه، حاکم مدینه را برگرفتن بیعت مسالمت آمیز یا مبتنی بر زور، مامور ساخت. امام حسین علیه السلام بعد از خودداری از پذیرش بیعت تحمیلی با یزید و خروج از مدینه، به مکه مشرف شدند و در آن شهر اقامت کردند. یزید از دیگر سران مسلمان و مردمان مناطق مختلف جهان اسلام آن روز نیز، به طور عمده، با به بکار گیری تهدید و تطمیع بیعت گرفته بود.
✅2.خشونت:
🔷الف. اولویت جهاد بدون خشونت: در سیاست اسلامی درست حسینی هر گونه خشونت ناروا برای رسیدن به اهداف سیاسی ممنوع است. خروج اعتراضی آن حضرت از مدینه در شرایطی صورت گرفت که فشار سیاسی-امنیتی حکومت یزید در این شهر به شدت افزایش یافته بود و امام علیه السلام تنها راه جهاد بدون خشونت را، در خروج از مدینه تشخیص داده بود. امام علیه السلام، در دوره اقامت چند ماهه در مکه، زمانی تصمیم به خروج از آنجا به سمت کوفه را گرفتند که عوامل نظامی و سیاسی حکومتی، عرصه را تنگ کردند و آن حضرت بخاطر بیم از جنگ و خونریزی در شهر مقدس مکه، آن سرزمین را زودتر از موعد و با تبدیل کردن حج تمتع به عمره، ترک کردند. آن حضرت زمانی که با حر و یارانش به گفتگو پرداخت و آشکار شد که کوفیان از بیعت خود برگشته اند، به صراحت اعلام فرمود که اجازه دهند او از رفتن به کوفه منصرف گردد. امام علیه السلام وقتی از نقض بیعت کوفیان آگاه گشت و مطمئن شد که حکومت یزید جنگ را می خواهد بر آن حضرت تحمیل کند، از اصحابی که با او بیعت کرده بودند و او را همراهی می کردند، به آنان پیشنهاد داد که از او جدا گردند و راه زندگی در پیش گیرند. در روز عاشورا امام تحت هیچ شرایطی آماده نشد، شروع کننده جنگ باشد و بیشترین دقایق روز، قبل از آغاز جنگ، را به آگاه سازی تیره بختان حاضر در صحنه جنگ گذراند تا مگر راه را از چاه تشخیص دهند و دست از جنگ و خونریزی ناحق بردارند.
✅ب. حفظ قدرت با دامن زدن به خشونت: در مقابل، یزید از روز اول اعمال خشونت برای تاسیس حکومت و استفاده از زور و تهدید برای نهادینه و ماندگار سازی قدرت را، بر شیوه های متعارف مبتنی بر دو شرط همزمان شایستگی قبلی و رضایت عمومی که قرآن و سنت نیز بر آن تاکید کرده بود، ترجیح داد. بسیاری از بیعت هایی که از سوی معاویه برای یزید گرفته شد و بعد از مرگ او و روی کارآمدن یزید ادامه یافت، با روش های غلط و استفاده از زر و زور و تزویر صورت گرفت. حاکم مدینه در اولین ملاقات با امام حسین علیه السلام، ماموریت گرفتن بیعت به هر قیمت را به امام علیه السلام اعلام کرد. با استنکاف عملی حضرت از بیعت اجباری، فشارهای روز افزون آغاز گشت و امام علیه السلام و یارانش را مجبور به خروج از خانه ها و کاشانه های خود ساخت. عوامل حکومت بعد از اقامت امام علیه السلام در مکه، خود را برای تحمیل جنگ بر ضد آن حضرت در خانه خدا آماده کردند. آنان در جنگی تحمیلی و نابرابر نماینده او، مسلم رحمت الله علیه را، به شکلی فجیع، به شهادت رساندند. در نهایت، حکومت یزید با گسیل کردن هزاران نظامی از دور و نزدیک، به آن حضرت اجازه ندادند وارد کوفه شود و فاجعه بزرگ شهادت سالار شهیدان علیه السلام در کربلا را رقم زدند.
🔹نتیجه: حکومت اسلامی مانند بسیاری از حکومت های دیگر، از جمله انواعی از حکومت های جدید، عنوانی فریبنده است که می تواند ذیل آن حکمرانی خدا پسندانه یا شیطانی جریان یابد. اگر حکومتی بنام دین، در عمل، نتوانست رضایت عموم مردم را جلب کند و از روز اول یا در وسط کار اراده سیاسی خود را با ابزارهای غیرانسانی بر جامعه تحمیل کرد، در همان لحظه، رضایت خداوند را نیز از دست می دهد. چنین حکومتی اگر هم در نام اسلامی باشد، در عمل، حکومتی ضد اسلامی است./ادامه/
@andishedinimoaser
✍#محمود_شفیعی
✅در یادداشت کوتاه زیر دو نوع سیاست حسینی و سیاست یزیدی را در دو محور "بیعت" و "خشونت" مقایسه کرده و دو نوع سیاست اسلامی را، با ارجاع به دو تجربه حسینی و یزیدی، از هم جدا کرده ام. این نوشته را با یک نتیجه گیری به پایان برده ام.
✅1. بیعت:
🔷الف. بیعت درست: در چارچوب سیاست اسلامی برحق حسینی بدون بیعت مناسب که حکایت کننده از رضایت عموم و نمایاننده خواست قلبی مردم باشد، نمی توان بر قومی حکومت کرد. از این رو، امام علیه السلام در شرایطی از مکه به سمت کوفه خارج شدند که هزاران دعوت نامه از سوی سران کوفه و مردمان آن سرزمین دریافت کرده بودند. آن حضرت به این مقدار بسنده نکردند و قبل از خارج شدن به سمت آن دیار، نماینده خود حضرت مسلم رحمت الله علیه را برای اطمینان از چند و چون خواست مردم، به سوی کوفه فرستادند.
🔷ب. بیعت باطل: در مقابل، براساس سیاست اسلامی باطل یزیدی برای نشستن بر تخت حکومت اسلامی، می توان از طریق تهدید کردن و تطمیع کردن نیز دیگران را بر انجام بیعت صوری مجبور کرد. یزید با این نگاه، حاکم مدینه را برگرفتن بیعت مسالمت آمیز یا مبتنی بر زور، مامور ساخت. امام حسین علیه السلام بعد از خودداری از پذیرش بیعت تحمیلی با یزید و خروج از مدینه، به مکه مشرف شدند و در آن شهر اقامت کردند. یزید از دیگر سران مسلمان و مردمان مناطق مختلف جهان اسلام آن روز نیز، به طور عمده، با به بکار گیری تهدید و تطمیع بیعت گرفته بود.
✅2.خشونت:
🔷الف. اولویت جهاد بدون خشونت: در سیاست اسلامی درست حسینی هر گونه خشونت ناروا برای رسیدن به اهداف سیاسی ممنوع است. خروج اعتراضی آن حضرت از مدینه در شرایطی صورت گرفت که فشار سیاسی-امنیتی حکومت یزید در این شهر به شدت افزایش یافته بود و امام علیه السلام تنها راه جهاد بدون خشونت را، در خروج از مدینه تشخیص داده بود. امام علیه السلام، در دوره اقامت چند ماهه در مکه، زمانی تصمیم به خروج از آنجا به سمت کوفه را گرفتند که عوامل نظامی و سیاسی حکومتی، عرصه را تنگ کردند و آن حضرت بخاطر بیم از جنگ و خونریزی در شهر مقدس مکه، آن سرزمین را زودتر از موعد و با تبدیل کردن حج تمتع به عمره، ترک کردند. آن حضرت زمانی که با حر و یارانش به گفتگو پرداخت و آشکار شد که کوفیان از بیعت خود برگشته اند، به صراحت اعلام فرمود که اجازه دهند او از رفتن به کوفه منصرف گردد. امام علیه السلام وقتی از نقض بیعت کوفیان آگاه گشت و مطمئن شد که حکومت یزید جنگ را می خواهد بر آن حضرت تحمیل کند، از اصحابی که با او بیعت کرده بودند و او را همراهی می کردند، به آنان پیشنهاد داد که از او جدا گردند و راه زندگی در پیش گیرند. در روز عاشورا امام تحت هیچ شرایطی آماده نشد، شروع کننده جنگ باشد و بیشترین دقایق روز، قبل از آغاز جنگ، را به آگاه سازی تیره بختان حاضر در صحنه جنگ گذراند تا مگر راه را از چاه تشخیص دهند و دست از جنگ و خونریزی ناحق بردارند.
✅ب. حفظ قدرت با دامن زدن به خشونت: در مقابل، یزید از روز اول اعمال خشونت برای تاسیس حکومت و استفاده از زور و تهدید برای نهادینه و ماندگار سازی قدرت را، بر شیوه های متعارف مبتنی بر دو شرط همزمان شایستگی قبلی و رضایت عمومی که قرآن و سنت نیز بر آن تاکید کرده بود، ترجیح داد. بسیاری از بیعت هایی که از سوی معاویه برای یزید گرفته شد و بعد از مرگ او و روی کارآمدن یزید ادامه یافت، با روش های غلط و استفاده از زر و زور و تزویر صورت گرفت. حاکم مدینه در اولین ملاقات با امام حسین علیه السلام، ماموریت گرفتن بیعت به هر قیمت را به امام علیه السلام اعلام کرد. با استنکاف عملی حضرت از بیعت اجباری، فشارهای روز افزون آغاز گشت و امام علیه السلام و یارانش را مجبور به خروج از خانه ها و کاشانه های خود ساخت. عوامل حکومت بعد از اقامت امام علیه السلام در مکه، خود را برای تحمیل جنگ بر ضد آن حضرت در خانه خدا آماده کردند. آنان در جنگی تحمیلی و نابرابر نماینده او، مسلم رحمت الله علیه را، به شکلی فجیع، به شهادت رساندند. در نهایت، حکومت یزید با گسیل کردن هزاران نظامی از دور و نزدیک، به آن حضرت اجازه ندادند وارد کوفه شود و فاجعه بزرگ شهادت سالار شهیدان علیه السلام در کربلا را رقم زدند.
🔹نتیجه: حکومت اسلامی مانند بسیاری از حکومت های دیگر، از جمله انواعی از حکومت های جدید، عنوانی فریبنده است که می تواند ذیل آن حکمرانی خدا پسندانه یا شیطانی جریان یابد. اگر حکومتی بنام دین، در عمل، نتوانست رضایت عموم مردم را جلب کند و از روز اول یا در وسط کار اراده سیاسی خود را با ابزارهای غیرانسانی بر جامعه تحمیل کرد، در همان لحظه، رضایت خداوند را نیز از دست می دهد. چنین حکومتی اگر هم در نام اسلامی باشد، در عمل، حکومتی ضد اسلامی است./ادامه/
@andishedinimoaser
Telegram
محمود شفیعی
حکومت اسلامی حکومتی است که پایه های آن را شایستگی های تخصصی و اخلاقی حاکمان، رضایت عموم مردم، گسترش عدالت همه جانبه در جامعه، و بالاتر از همه، عشق و محبت دو جانبه مردم و حکومت به همدیگر، تشکیل می دهند. بدون تحقق چنین شرایطی، حکمرانی به نام دین به زوال دین…
Forwarded from 📚✏️ندای سیاست
❇️ پژوهشکده مطالعات پیشرفته خاورمیانه ، به ابتکار گروه مطالعات ایران و گروه روندها و جریان های فکری برگزار می کند؛
🔆 موضوع ؛ امکان و امتناع تأسیس دولت اسلامی ؛ روایت انتقادی آرای وائل بن حلاق
✅ با بحث و بیان ؛
🔺دکتر سید علی میرموسوی / دانشگاه مفید
🔺دکتر احمد بستانی / دانشگاه خوارزمی
✅ مدیر جلسه ؛ دکتر محمد عثمانی / پژوهشگر جریان های فکری در خاورمیانه
⏰ زمان ؛ چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۷
🏛️ مکان ؛ پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه ( بلوار کشاورز ، خ نادری ، شماره هشت)
@imessiran
@Nedaye_siyasat
🔆 موضوع ؛ امکان و امتناع تأسیس دولت اسلامی ؛ روایت انتقادی آرای وائل بن حلاق
✅ با بحث و بیان ؛
🔺دکتر سید علی میرموسوی / دانشگاه مفید
🔺دکتر احمد بستانی / دانشگاه خوارزمی
✅ مدیر جلسه ؛ دکتر محمد عثمانی / پژوهشگر جریان های فکری در خاورمیانه
⏰ زمان ؛ چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۷
🏛️ مکان ؛ پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه ( بلوار کشاورز ، خ نادری ، شماره هشت)
@imessiran
@Nedaye_siyasat
Forwarded from عکس نگار
گذار به الهیات سیاسی دموکراتیک(۲)
نایینی با ترجیح نوع ولایتیه بر تملیکیه می کوشد تا از اصل «عصمت» نیز تفسیری دموکراتیک ارائه کند. از نظر او نظام ولایتیه یا مشروطه با مهار قدرت تحقق می یابد که از دو راه درونی و بیرونی امکان پذیر است. «عصمت» در واقع ساز وکار درونی برای مهار قدرت است که در پرتو آن فرد معصوم از قدرت به سود منافع شخصی و نزدیکان خویش بهره نمی برد. از دیدگاه وی تاکید شیعه بر اصل «عصمت» نیز در این راستا بوده است و در نبود آن چاره ای جز ساز وکارهای بیرونی برای مهار قدرت نیست. قانون اساسی و مجلس نمایندگان به عنوان دو رکن اصلی مشروطیت بر این اساس ضرورت می یابند.
چنان که اشاره شد، در الهیات سنتی شیعی قانون و شریعت یکسان انگاشته می شد و به تعبیر ملاصدرا «قانون همان شرع » بود. در پرتو مشروطیت مفهوم مدرن قانون که برساخته ای بشری برای تحقق نظم و عدالت بود به ذهنیت اندیشمندان شیعی راه یافت. آنان دریافتند که سیاست و حکمرانی به قواعد الزام آوری نیاز دارد که چه بسا در شریعت بیان نشده است. نایینی به روشنی ادعا کرد که متون یا نصوص دینی به پاسخ بخشی گسترده از مسائل سیاسی نپرداخته اند و قلمرو انتظارات از دین درباره این مسائل بسیار محدود است. این دریافت تا اندازه ای آن را به تفکیک قانون و شریعت، که ایده ای مدرن بود، رهنمون کرد. با وجود این از نظر آنان همچنان شریعت جایگاه برتر داشت و قوانین موضوعه بشری در صورتی مشروعیت داشتند که با آن مخالف و ناسازگار نباشند. بنابر این ایده انحصار قانون در شریعت در الهیات سیاسی شیعه جای خود را به ایده قانون در چارچوب شریعت داد که در آن شرایط تحولی با اهمیت محسوب می شد.
تحول الهیات سیاسی شیعی به این محدود نماند، بلکه در پرتو پذیرش آزادی و برابری به عنوان دو اصل بنیادین مشروطیت، دامنه ای گسترده تر یافت. این دو مفهوم پیشینه ای در الهیات سیاسی شیعه نداشتند، از این رو با واکنش شدید جریان محافظه کار روبرو شدند. آنان در توجیه مخالفت خود به وجوهی از الهیات که با این دو مفهوم ناسازگار بودند، استناد کردند. برای مثال شیخ فضل الله نوری بر ناسازگار آزادی با بندگی خداوند و ناسازگاری برابری با نابرابری های مذهبی و جنسی شناسایی شده در شریعت تاکید کرد. در برابر فقهای مشروطه خواه وجوه سازگار این دو مفهوم با الهیات شیعی را برجسته کردند. نایینی آزادی را به معنای رهایی از اراده خودسرانه و دلبخواهانه حکومت و حاکمان تفسیر کرد و آن را برخاسته از اصلی توحید و یگانگی خداوند دانست. برابری را نیز به معنای یکسان بودن و مساوات در برابر قانون تفسیر کرد که بر اساس اصل عدالت کاملا توجیه پذیر است.
الهیات سیاسی دموکراتیک در چارچوب مشخصات بیان شده تُنُک مایه بود و به جریان اصلی در اندیشه شیعی تبدیل نشد. افول گفتمان مشروطیت و ناکامی آن در برپایی و استقرار نوعی لویاتان مقیّد در ایران نیز در این امر اثر گذار بود. با وجود این تحول پدید آمده الهام بخش اندیشمندانی بود که در عصر پسا مشروطه همچنان به خوانشی دموکراتیک از اسلام می اندیشیدند. برای مثال طالقانی و بازرگان بر پایه این مباحث سعی کردند گرایشی لیبرال و میانه در اسلام سیاسی را پدید آورند. بررسی و نقد این تحول همچنان می تواند در فرایند گذار به دموکراسی در ایران الهام بخش باشد.
علی میرموسوی ۱۵ مرداد ۱۴۰۲
@alimirmoosavi
نایینی با ترجیح نوع ولایتیه بر تملیکیه می کوشد تا از اصل «عصمت» نیز تفسیری دموکراتیک ارائه کند. از نظر او نظام ولایتیه یا مشروطه با مهار قدرت تحقق می یابد که از دو راه درونی و بیرونی امکان پذیر است. «عصمت» در واقع ساز وکار درونی برای مهار قدرت است که در پرتو آن فرد معصوم از قدرت به سود منافع شخصی و نزدیکان خویش بهره نمی برد. از دیدگاه وی تاکید شیعه بر اصل «عصمت» نیز در این راستا بوده است و در نبود آن چاره ای جز ساز وکارهای بیرونی برای مهار قدرت نیست. قانون اساسی و مجلس نمایندگان به عنوان دو رکن اصلی مشروطیت بر این اساس ضرورت می یابند.
چنان که اشاره شد، در الهیات سنتی شیعی قانون و شریعت یکسان انگاشته می شد و به تعبیر ملاصدرا «قانون همان شرع » بود. در پرتو مشروطیت مفهوم مدرن قانون که برساخته ای بشری برای تحقق نظم و عدالت بود به ذهنیت اندیشمندان شیعی راه یافت. آنان دریافتند که سیاست و حکمرانی به قواعد الزام آوری نیاز دارد که چه بسا در شریعت بیان نشده است. نایینی به روشنی ادعا کرد که متون یا نصوص دینی به پاسخ بخشی گسترده از مسائل سیاسی نپرداخته اند و قلمرو انتظارات از دین درباره این مسائل بسیار محدود است. این دریافت تا اندازه ای آن را به تفکیک قانون و شریعت، که ایده ای مدرن بود، رهنمون کرد. با وجود این از نظر آنان همچنان شریعت جایگاه برتر داشت و قوانین موضوعه بشری در صورتی مشروعیت داشتند که با آن مخالف و ناسازگار نباشند. بنابر این ایده انحصار قانون در شریعت در الهیات سیاسی شیعه جای خود را به ایده قانون در چارچوب شریعت داد که در آن شرایط تحولی با اهمیت محسوب می شد.
تحول الهیات سیاسی شیعی به این محدود نماند، بلکه در پرتو پذیرش آزادی و برابری به عنوان دو اصل بنیادین مشروطیت، دامنه ای گسترده تر یافت. این دو مفهوم پیشینه ای در الهیات سیاسی شیعه نداشتند، از این رو با واکنش شدید جریان محافظه کار روبرو شدند. آنان در توجیه مخالفت خود به وجوهی از الهیات که با این دو مفهوم ناسازگار بودند، استناد کردند. برای مثال شیخ فضل الله نوری بر ناسازگار آزادی با بندگی خداوند و ناسازگاری برابری با نابرابری های مذهبی و جنسی شناسایی شده در شریعت تاکید کرد. در برابر فقهای مشروطه خواه وجوه سازگار این دو مفهوم با الهیات شیعی را برجسته کردند. نایینی آزادی را به معنای رهایی از اراده خودسرانه و دلبخواهانه حکومت و حاکمان تفسیر کرد و آن را برخاسته از اصلی توحید و یگانگی خداوند دانست. برابری را نیز به معنای یکسان بودن و مساوات در برابر قانون تفسیر کرد که بر اساس اصل عدالت کاملا توجیه پذیر است.
الهیات سیاسی دموکراتیک در چارچوب مشخصات بیان شده تُنُک مایه بود و به جریان اصلی در اندیشه شیعی تبدیل نشد. افول گفتمان مشروطیت و ناکامی آن در برپایی و استقرار نوعی لویاتان مقیّد در ایران نیز در این امر اثر گذار بود. با وجود این تحول پدید آمده الهام بخش اندیشمندانی بود که در عصر پسا مشروطه همچنان به خوانشی دموکراتیک از اسلام می اندیشیدند. برای مثال طالقانی و بازرگان بر پایه این مباحث سعی کردند گرایشی لیبرال و میانه در اسلام سیاسی را پدید آورند. بررسی و نقد این تحول همچنان می تواند در فرایند گذار به دموکراسی در ایران الهام بخش باشد.
علی میرموسوی ۱۵ مرداد ۱۴۰۲
@alimirmoosavi
Audio
🔈#فايل_صوتي
🔰نشست امکان و امتناع تأسیس دولت اسلامی ؛ روایت انتقادی آرای وائل بن حلاق
📍دکتر#سید_علی_میرموسوی / دانشگاه مفید
📍دکتر #احمد_بستانی / دانشگاه خوارزمی
🔖 مدیر جلسه ؛ دکتر #محمد_عثمانی / پژوهشگر جریان های فکری در خاورمیانه
@alimirmoosavi
@majmaqomh
🔰نشست امکان و امتناع تأسیس دولت اسلامی ؛ روایت انتقادی آرای وائل بن حلاق
📍دکتر#سید_علی_میرموسوی / دانشگاه مفید
📍دکتر #احمد_بستانی / دانشگاه خوارزمی
🔖 مدیر جلسه ؛ دکتر #محمد_عثمانی / پژوهشگر جریان های فکری در خاورمیانه
@alimirmoosavi
@majmaqomh
Forwarded from صدانت تیوی
🎥 فیرحی و معضل حاکمیت قانون
مناظره محسن برهانی و سیدعلی میرموسوی
به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت داود فیرحی، نشست مجازی «فیرحی و معضل حاکمیت قانون» توسط مؤسسه فهیم برگزار شد.
مشاهده در یوتیوب
مشاهده در آپارات
🌾 @Sedanet
🌾 @fahiminst
🌾 @m_borhani57
مناظره محسن برهانی و سیدعلی میرموسوی
به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت داود فیرحی، نشست مجازی «فیرحی و معضل حاکمیت قانون» توسط مؤسسه فهیم برگزار شد.
مشاهده در یوتیوب
مشاهده در آپارات
🌾 @Sedanet
🌾 @fahiminst
🌾 @m_borhani57
Forwarded from میرموسوی (علی میرموسوی)
مصدق و گاندی!
امروز سالروز کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت ملی دکتر مصدق است. او شخصیتی ملی، مسلمانی میهن دوست، فرهیخته، مشروطه خواه و از رهبران سیاسی بزرگ و کم تکرار در تاریخ معاصر ایران بود. رهبری او در جنبشی ملی کردن نفت سرمشقی برای کشورهای استعمار زده و زمینه ساز شناسایی حق تعیین سرنوشت شد. بی تردید کودتای انگلیسی_آمریکا بر ضد این دولت که رادیکالیسم اسلامی نیز در توفیق آن سهیم بود، ضربه ای بزرگ بر پیکر نحیف ملتی وارد کرد که تازه از یوغ استبداد رهایی یافته و می توانست به آمال مشروطه بیندیشد و در راه ناهموار دموکراسی قدم بردارد.
پرسش مهم این است که بينش و رفتار سياسي مصدق تا چه اندازه در موفقیت این کودتا تاثیر داشت و از تجربه او چه درسی می توان آموخت؟ طیفی گوناگون از پاسخ های مثبت و منفی به این پرسش وجود دارد. برخی از سر عشق به این شخصیت بزرگ کوشیده اند او را تطهیر و گناه را بر گردن دیگران بیندازند و در برابر برخی دیگر او را مقصر اصلی دانسته اند. در این جا مجال پرداختن به این ها نیست، اما با مقایسه او با گاندی شاید بتوان به پاسخ نزدیک شد.
گاندی رهبر استقلال هند پس از تحمل شش سال زندان و با دشواری های فراوان در مبارزه با استعمار بریتانیا توانست خواست رهایی مردم هند را به گوش جهانیان برساند و انگلستان را به پای میز مذاکره بکشاند. این در شرایطی بود که انگلیس درگیر مقدمات ورود به جنگ جهانی دوم و زمینه برای گرفتن امتیاز فراهم بود. گاندی برای مذاکره با چرچیل و دیگر مقامات راهی بریتانیا شد و بعد از دیدار و گفتگو با آنان شناسایی استقلال هند را به پس از جنگ موکول کرد. این تصمیم با انتقاد شدید برخی از چهره های برجسته حزب کنگره ملی از جمله نهرو روبرو شد. آنان معتقد بودند داغی تنور جنگ، بهترین فرصت برای پختن نان شناسایی استقلال هند بوده و گاندی نباید این فرصت را از دست می داد. گاندی این انتقاد را چنین پاسخ داد که برنامه استقلال هند باید به گونه پیش برود که پس از آن همچنان بتوانیم از همکاری بریتانیا بهره مند شویم نه استقلالی که منافع بریتانیا را به طور کامل در خطر بیندازد و او را به دشمن تبدیل کند. گاندی فرصت را از دست رفته نمی دید و پس از جنگ توانست استقلالی را به ارمغان آورد که به توسعه هند بیانجامد.
مرحوم مصدق با وجود درایت و تیز بینی در جریان ملی شدن نفت به این نکته چندان توجه نداشت. او بدون توجه به واقعیت های نظام بین الملل، برنامه خود را به گونه ای تعریف نکرد که منافع قدرت های بزرگ را به خطر نیندازد. آمریکا و انگلیس نیز در راستای حفظ منافع خود همدست شدند و برنامه سقوط و کودتا علیه دولت او را طراحی و اجرا کردند.
درس مهمی که از مقایسه تجربه مصدق و گاندی می توان آموخت، توجه به واقعیت های نظام بین الملل در پیشبرد منافع ملی است. اما از نگاه طرفداران وی و در ایدئولوژی نیروهای انقلابی نقطه ضعف مصدق، نقطه قوت او تلقی شد و به جای عبرت آموزی بر آن تاکید شد. ناکامی سیاست خارجی جمهوری اسلامی را نیز می توان بر پایه بی توجهی به این واقعیت تبیین کرد. اگر با عبرت گرفتن از این تجربه به جای تقابل و ستیز با غرب راه تعامل با آن را در پیش گرفته بودیم، وضعیت کنونی ایران بسیار بهتر بود.
علی میرموسوی ۲۸مرداد ۱۴۰۲
@alimirmoosavi
امروز سالروز کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت ملی دکتر مصدق است. او شخصیتی ملی، مسلمانی میهن دوست، فرهیخته، مشروطه خواه و از رهبران سیاسی بزرگ و کم تکرار در تاریخ معاصر ایران بود. رهبری او در جنبشی ملی کردن نفت سرمشقی برای کشورهای استعمار زده و زمینه ساز شناسایی حق تعیین سرنوشت شد. بی تردید کودتای انگلیسی_آمریکا بر ضد این دولت که رادیکالیسم اسلامی نیز در توفیق آن سهیم بود، ضربه ای بزرگ بر پیکر نحیف ملتی وارد کرد که تازه از یوغ استبداد رهایی یافته و می توانست به آمال مشروطه بیندیشد و در راه ناهموار دموکراسی قدم بردارد.
پرسش مهم این است که بينش و رفتار سياسي مصدق تا چه اندازه در موفقیت این کودتا تاثیر داشت و از تجربه او چه درسی می توان آموخت؟ طیفی گوناگون از پاسخ های مثبت و منفی به این پرسش وجود دارد. برخی از سر عشق به این شخصیت بزرگ کوشیده اند او را تطهیر و گناه را بر گردن دیگران بیندازند و در برابر برخی دیگر او را مقصر اصلی دانسته اند. در این جا مجال پرداختن به این ها نیست، اما با مقایسه او با گاندی شاید بتوان به پاسخ نزدیک شد.
گاندی رهبر استقلال هند پس از تحمل شش سال زندان و با دشواری های فراوان در مبارزه با استعمار بریتانیا توانست خواست رهایی مردم هند را به گوش جهانیان برساند و انگلستان را به پای میز مذاکره بکشاند. این در شرایطی بود که انگلیس درگیر مقدمات ورود به جنگ جهانی دوم و زمینه برای گرفتن امتیاز فراهم بود. گاندی برای مذاکره با چرچیل و دیگر مقامات راهی بریتانیا شد و بعد از دیدار و گفتگو با آنان شناسایی استقلال هند را به پس از جنگ موکول کرد. این تصمیم با انتقاد شدید برخی از چهره های برجسته حزب کنگره ملی از جمله نهرو روبرو شد. آنان معتقد بودند داغی تنور جنگ، بهترین فرصت برای پختن نان شناسایی استقلال هند بوده و گاندی نباید این فرصت را از دست می داد. گاندی این انتقاد را چنین پاسخ داد که برنامه استقلال هند باید به گونه پیش برود که پس از آن همچنان بتوانیم از همکاری بریتانیا بهره مند شویم نه استقلالی که منافع بریتانیا را به طور کامل در خطر بیندازد و او را به دشمن تبدیل کند. گاندی فرصت را از دست رفته نمی دید و پس از جنگ توانست استقلالی را به ارمغان آورد که به توسعه هند بیانجامد.
مرحوم مصدق با وجود درایت و تیز بینی در جریان ملی شدن نفت به این نکته چندان توجه نداشت. او بدون توجه به واقعیت های نظام بین الملل، برنامه خود را به گونه ای تعریف نکرد که منافع قدرت های بزرگ را به خطر نیندازد. آمریکا و انگلیس نیز در راستای حفظ منافع خود همدست شدند و برنامه سقوط و کودتا علیه دولت او را طراحی و اجرا کردند.
درس مهمی که از مقایسه تجربه مصدق و گاندی می توان آموخت، توجه به واقعیت های نظام بین الملل در پیشبرد منافع ملی است. اما از نگاه طرفداران وی و در ایدئولوژی نیروهای انقلابی نقطه ضعف مصدق، نقطه قوت او تلقی شد و به جای عبرت آموزی بر آن تاکید شد. ناکامی سیاست خارجی جمهوری اسلامی را نیز می توان بر پایه بی توجهی به این واقعیت تبیین کرد. اگر با عبرت گرفتن از این تجربه به جای تقابل و ستیز با غرب راه تعامل با آن را در پیش گرفته بودیم، وضعیت کنونی ایران بسیار بهتر بود.
علی میرموسوی ۲۸مرداد ۱۴۰۲
@alimirmoosavi
Forwarded from محمد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM