کتابشناسی_کانال_مصدق_به_روایت_تاریخ_و_اسناد1_Page_10.jpg
479.2 KB
کتابشناسی دکتر محمد مصدق و نهضت ملی ایران @mohammadmosaddegh
کتابشناسی_کانال_مصدق_به_روایت_تاریخ_و_اسناد1_Page_16.jpg
330 KB
کتابشناسی دکتر محمد مصدق و نهضت ملی ایران @mohammadmosaddegh
فایل کتابشناسی .xlsx
36.9 KB
به درخواست برخی دوستان فایل اکسل کتابشناسی را منتشر میکنیم. لطفا در تکمیل این فایل به ما کمک کنید.
@mohammadmosaddegh_Admin
@mohammadmosaddegh
@mohammadmosaddegh_Admin
@mohammadmosaddegh
🔴 پاسخ به اتهام ، تحریف و قلب واقعیت!
🔷امیر طیرانی
@iranfardamag
✅بخش اول
"لمن کان له قلب"
🔸مجله تجارت فردا در شماره ۵۵۹ به بهانه هفته بانکداری اسلامی گفتگویی با دکتر موسی غنینژاد و محمد قوچانی انجام داده است.
▪️در این گفتگو افراد طرف گفتگو یکبار دیگر همچون نوشتهها و گفتههای چند سال اخیر خود به سراغ دکتر مصدق و دکتر شریعتی رفته و تمام بدبختیهای ایران را محصول تفکر و اقدامات مصدق و شریعتی دانستهاند.
🔸این نوشته پاسخ به مطالب مطرح شده از سوی غنی نژاد و قوچانی نیست بلکه مخاطب اصلی آن افرادی هستند که می خواهند حرف دیگران را هم بشنوند و بخوانند و بعد به قضاوت بنشینند. اما پیش از مرور نظرات مصاحبهشوندگان، خوب است درباره سؤال اول مصاحبهگر یک نکته را یادآور شویم.
▪️در ابتدای گفتگو مصاحبهکننده درباره قانون بانکداری بدون ربا میگوید: "قانونی که برآمده از همان تفکری است در پی برساختن مجدد همه شئون جامعه بر اساس فهم و درک خویش از اسلام بود ." سؤال این است که چه کسی را میشناسد که بر پایه برداشت دیگران از هر مکتب یا نظریه اظهارنظر یا عمل کند. آیا به نظر ایشان انسانها درباره هر موضوعی بر اساس فهم و درک دیگران به مسائل ورود کنند و نه بر پایه برداشتهای خود که از شریعتی چنین انتظاری داشته و دارند؟ بهویژه آن که بسیاری از کسانی که امروز بهنقد گذشته میپردازند در آن روزگار به دنیا نیامده بودند و یا آن که به دلیل تعلق به اندیشههای مارکسیستی و یا تعلق بهنظام وتفکرشاهنشاهی، به برداشتهای امروزین خود نرسیده بودند؛ بنابراین متأسفانه امکان استفاده از برداشتهای آنها وجود نداشت تا بهعنوانمثال در جریان ملیشدن نفت و یا در دهه ۱۳۴۰ از نظرات آنها برای طرح مباحث سود جسته شود.
🔸بعد ازاین توضیح اکنون به نظرات مصاحبهشوندگان میپردازیم:
▪️حاضران در این گفتگو که ید طولایی در نقد و انتقاد به دکتر مصدق و دکتر شریعتی دارند این بار به علت فقدان موضوع و رخداد مربوط به آن دو یعنی مصدق و شریعتی بهانهای جز هفته بانکداری اسلامی و تصویب قانون بانکداری بدون ربا نیافتند تا یکبار دیگر تمام گرفتاریها و بدبختیها و مشکلات ایران امروز و احتمالاً آینده را به گردن مصدق، کودتای ۲۸ مرداد – اگر بهرغم همه شواهد و مدارک موجود و به استناد اقرار آمریکاییها و انگلیسیها و معذرتخواهی برخی مقامات آنها به وقوع کودتا معتقد باشند و مانند شاه مقبور و سلطنتطلبانی و پرویز ثابتی آن را قیام ملی نخوانند- و دکتر شریعتی قرار دادهاند. البته از این آقایان محترم جز این هم انتظار نمیرود.
🔸ازآنجا که بحث مطول و خستهکننده خواهد شد این بحث را در دو بخش ارائه خواهیم کرد: نخست نظرات این آقایان در باره شریعتی و دوم مسائلی که درباره دکتر مصدق و وقایعی نظیر ۲۸ مرداد بیان داشتهاند.
✅الف: دکتر علی شریعتی
▪️آقای غنینژاد با استناد به این که در هیچ کجا از آثار شریعتی اشارهای به تجارت رسول خدا (ص) نشده است چنین نتیجه گرفته است که دکتر شریعتی بزرگترین سانسورچی تاریخ معاصر ایران است.
🔸در پاسخ به ایشان عرض میشود که برفرض که در هیچ کجای آثار شریعتی به این مسئله اشاره نشده است. آیا با استناد به یک اشتباه یا حتی عمد یک نفر درباره یک موضوع تاریخی میتوان او را بزرگترین سانسورچی تاریخ نامید. آیا فکر نمیکنید که با این انتساب خود حق " محرمعلی خان" را که بیش از چهار دهه در اداره شهربانی به امر سانسور مطبوعات مشغول بودند ونیز جانشینان برحق ایشان در ادارات مختلف ممیزی کتاب و مطبوعات را ضایع کردهاید؟ و نیز حقوق افرادی را که با استفاده از امکانات رسانه ای در دسترس خود به کرات حقایق تاریخی را قلب کرده و به عنوان مثال واقعه ای که عاملان و مجریان آن خود به انجام آن اقرار و اعتراف کرده اند وبه آن وسیله در امور داخلی کشوری دخالت کرده اند را تحریف می کنند از حق دریافت این عنوان یعنی سانسورچی بزرگ تاریخ معاصر ایران محروم کرده اید؟
▪️جدای از توضیح فوق باید گفت این داوری آقای غنینژاد از اساس اشتباه است. چرا که اگر ایشان قبل از این اظهارنظر، به مطالعه و جستجو در آثار شریعتی می پرداختند این بیان خلاف واقع را عنوان نمیکردند. بهعنوانمثال ایشان میتوانند به مجموعه آثار شریعتی جلد ۳۰ ص ۱۴۰ مراجعه کنند که شریعتی درباره تجارت حضرت محمد (ص) قبل از بعثت اشاره کردهاند....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/ieOju2rN
#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#علی_شریعتی
#موسی_غنینژاد
#محمد_قوچانی
https://www.tgoop.com/iranfardamag
@mohammadmosaddegh
🔷امیر طیرانی
@iranfardamag
✅بخش اول
"لمن کان له قلب"
🔸مجله تجارت فردا در شماره ۵۵۹ به بهانه هفته بانکداری اسلامی گفتگویی با دکتر موسی غنینژاد و محمد قوچانی انجام داده است.
▪️در این گفتگو افراد طرف گفتگو یکبار دیگر همچون نوشتهها و گفتههای چند سال اخیر خود به سراغ دکتر مصدق و دکتر شریعتی رفته و تمام بدبختیهای ایران را محصول تفکر و اقدامات مصدق و شریعتی دانستهاند.
🔸این نوشته پاسخ به مطالب مطرح شده از سوی غنی نژاد و قوچانی نیست بلکه مخاطب اصلی آن افرادی هستند که می خواهند حرف دیگران را هم بشنوند و بخوانند و بعد به قضاوت بنشینند. اما پیش از مرور نظرات مصاحبهشوندگان، خوب است درباره سؤال اول مصاحبهگر یک نکته را یادآور شویم.
▪️در ابتدای گفتگو مصاحبهکننده درباره قانون بانکداری بدون ربا میگوید: "قانونی که برآمده از همان تفکری است در پی برساختن مجدد همه شئون جامعه بر اساس فهم و درک خویش از اسلام بود ." سؤال این است که چه کسی را میشناسد که بر پایه برداشت دیگران از هر مکتب یا نظریه اظهارنظر یا عمل کند. آیا به نظر ایشان انسانها درباره هر موضوعی بر اساس فهم و درک دیگران به مسائل ورود کنند و نه بر پایه برداشتهای خود که از شریعتی چنین انتظاری داشته و دارند؟ بهویژه آن که بسیاری از کسانی که امروز بهنقد گذشته میپردازند در آن روزگار به دنیا نیامده بودند و یا آن که به دلیل تعلق به اندیشههای مارکسیستی و یا تعلق بهنظام وتفکرشاهنشاهی، به برداشتهای امروزین خود نرسیده بودند؛ بنابراین متأسفانه امکان استفاده از برداشتهای آنها وجود نداشت تا بهعنوانمثال در جریان ملیشدن نفت و یا در دهه ۱۳۴۰ از نظرات آنها برای طرح مباحث سود جسته شود.
🔸بعد ازاین توضیح اکنون به نظرات مصاحبهشوندگان میپردازیم:
▪️حاضران در این گفتگو که ید طولایی در نقد و انتقاد به دکتر مصدق و دکتر شریعتی دارند این بار به علت فقدان موضوع و رخداد مربوط به آن دو یعنی مصدق و شریعتی بهانهای جز هفته بانکداری اسلامی و تصویب قانون بانکداری بدون ربا نیافتند تا یکبار دیگر تمام گرفتاریها و بدبختیها و مشکلات ایران امروز و احتمالاً آینده را به گردن مصدق، کودتای ۲۸ مرداد – اگر بهرغم همه شواهد و مدارک موجود و به استناد اقرار آمریکاییها و انگلیسیها و معذرتخواهی برخی مقامات آنها به وقوع کودتا معتقد باشند و مانند شاه مقبور و سلطنتطلبانی و پرویز ثابتی آن را قیام ملی نخوانند- و دکتر شریعتی قرار دادهاند. البته از این آقایان محترم جز این هم انتظار نمیرود.
🔸ازآنجا که بحث مطول و خستهکننده خواهد شد این بحث را در دو بخش ارائه خواهیم کرد: نخست نظرات این آقایان در باره شریعتی و دوم مسائلی که درباره دکتر مصدق و وقایعی نظیر ۲۸ مرداد بیان داشتهاند.
✅الف: دکتر علی شریعتی
▪️آقای غنینژاد با استناد به این که در هیچ کجا از آثار شریعتی اشارهای به تجارت رسول خدا (ص) نشده است چنین نتیجه گرفته است که دکتر شریعتی بزرگترین سانسورچی تاریخ معاصر ایران است.
🔸در پاسخ به ایشان عرض میشود که برفرض که در هیچ کجای آثار شریعتی به این مسئله اشاره نشده است. آیا با استناد به یک اشتباه یا حتی عمد یک نفر درباره یک موضوع تاریخی میتوان او را بزرگترین سانسورچی تاریخ نامید. آیا فکر نمیکنید که با این انتساب خود حق " محرمعلی خان" را که بیش از چهار دهه در اداره شهربانی به امر سانسور مطبوعات مشغول بودند ونیز جانشینان برحق ایشان در ادارات مختلف ممیزی کتاب و مطبوعات را ضایع کردهاید؟ و نیز حقوق افرادی را که با استفاده از امکانات رسانه ای در دسترس خود به کرات حقایق تاریخی را قلب کرده و به عنوان مثال واقعه ای که عاملان و مجریان آن خود به انجام آن اقرار و اعتراف کرده اند وبه آن وسیله در امور داخلی کشوری دخالت کرده اند را تحریف می کنند از حق دریافت این عنوان یعنی سانسورچی بزرگ تاریخ معاصر ایران محروم کرده اید؟
▪️جدای از توضیح فوق باید گفت این داوری آقای غنینژاد از اساس اشتباه است. چرا که اگر ایشان قبل از این اظهارنظر، به مطالعه و جستجو در آثار شریعتی می پرداختند این بیان خلاف واقع را عنوان نمیکردند. بهعنوانمثال ایشان میتوانند به مجموعه آثار شریعتی جلد ۳۰ ص ۱۴۰ مراجعه کنند که شریعتی درباره تجارت حضرت محمد (ص) قبل از بعثت اشاره کردهاند....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/ieOju2rN
#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#علی_شریعتی
#موسی_غنینژاد
#محمد_قوچانی
https://www.tgoop.com/iranfardamag
@mohammadmosaddegh
🔴 پاسخ به اتهام، تحریف و قلب واقعیت-۲
🔷امیر طیرانی
@iranfardamag
✅بخش دوم
ب: دکتر محمد مصدق
🔸در بخش پیش این نوشته به مطالب مطرح شده از سوی آقایان غنی نژاد و قوچانی درباره دکتر شریعتی درحد بضاعت پاسخ هایی داده شد . در آن مصاحبه علاوه بر شریعتی ، دکتر محمد مصدق و کودتای ۲۸ مرداد نیز هدف قرار داشتند و عامل موثر گرایش به چپ گرایی و عمل گرایی و پرهیز از تفکر به فضای بعد از کودتا نسبت داده شده بود .در این بخش هم مانند بخش اول تلاش می کنیم به برخی استنادات و استنتاجات نادرست آنها اشاره کنیم.
۱- آقای غنینژاد در ابتدای بحث خود به آسیب های فضای باز سیاسی بعد از شهریور ۱۳۲۰ اشاره کرده و دهه ۱۳۲۰ را زمان شکل گیری دو اندیشه مخرب در ایران معرفی می کند.: اول ناسیونالیسم رمانتیک وارداتی از غرب ودوم قوت گرفتن اندیشه چپ توده ای وکمونیستی.
▪️آقای غنی نژاد تعریفی از ناسیونالیسم رمانتیک به خواننده ارائه نمی کند ومشخص نمی کند تفاوت این نوع ناسیونالیسم که به نظر می رسد ایشان واضع آن اصطلاح هستند با ناسیونالیسم غیر رمانتیک، ناسیونالیسم واقع گرا و یا دیگر انواع دیگر ناسیونالیسم چیست وایشان که از این نوع ناسیونالیسم انتقاد می کنند و آن را آسیبی برای جامعه ایران می دانند نظرشان نسبت به سایر انواع ناسیونالیسم چیست. به عنوان مثال آیا ایشان ناسیونالیسم باستان گرای دوره رضاشاه را قبول دارند ؟
۲-ایشان در ادامه بحث پیرامون دلایل و عوامل تاثیرگذار در سرنوشت ایران به کودتای ۲۸ مرداد اشاره کرده و می گویند : " روشنفکران ومبارزان سیاسی مخالف شاه علت وقوع کودتای ۲۸ مرداد را بی عملی عنوان می کنند. از نظر اینان حزب توده که یک شاخه نظامی قوی بود( کذا فی الاصل) وطرفداران زیادی داشت و همچنین طرفداران مصدق ... به دلیل ابتلا به عارضه بی عملی در ۲۸ مرداد وارد عمل نشدند. روشنفکران معتقد بودند که این نیروها عمل را کنار گذاشته و مشغول تئوری بافی شده اند ." آیا ایشان معتقد هستند جز این بوده است؟ آیا شما کسی را می شناسید که معتقد باشد اگر همچون سی تیر ۱۳۳۱ مردم به خیابان ها می آمدند کودتاچیان شکست نمی خوردند ؟
🔸از این مقدمه نتیجه می گیرند که وارد عمل نشدن روشنفکران در برابر کودتا موجب شد تا بعد از کودتای ۲۸ مرداد ، کار فکری کنارگذاشته شده و نیروهای سیاسی فقط به مبارزه عملی با شاه اقدام کنند.
:" آنها (یعنی روشنفکران ) معتقد بودند که در نظریه و تئوری مشکل ندارند و همان جزوه استالین که همه مسائل اقتصاد و سیاسی و فلسفه را توضیح داده کافی است وهم اکنون وقت عمل آنهاست."
آقای غنی نژاد در اینجا مطلب را باز نکرده اند که مقصود ایشان از آنها کیست؟
▪️چنان که می دانیم بعد از کودتا دو گروه عمده یعنی حزب توده و نهضت مقاومت ملی در عرصه سیاسی ایران با رژیم کودتا به مقابله برخاستند. البته تا دوسال بعد از کودتا فداییان اسلام هم فعالیت داشتند. منظور از آنها قاعدتا نباید نهضت مقاومت ملی به رهبری آیت الله زنجانی و فداییان اسلام به رهبری سید مجتبی نواب صفوی باشد . می ماند حزب توده که خود ایشان به لحاظ سابقه اعتقادی خود بهتر از ما باید اطلاع داشته باشند که کار فکری می کرد یا نه ؟ ولی تا آنجا که می دانیم حزب توده به ویژه بعد از ضربات مهلکی که ازسوی فرمانداری نظامی بر آن وارد شد بیشتر نیروهای خود را به خارج از کشور منتقل و در کشورهای بلوک شرق ساکن کرد . یکی از کار های عمده آنها از آن سال ها تا سال ۵۷ اداره رادیو پیک ایران بود . اتفاقا در این دوره بیشترین کارهای نظری از موضع چپ که مخالف جریان جنبش مسلحانه درداخل ایران بود از سوی توده ای ها انجام می شد . علاوه برآن کسانی مانند احسان طبری، میزانی،اردشیر آوانسیان در زمینه تئوریک فعالیت داشتند.
🔸در آن دوره مخالفان حزب توده ، اعضای این حزب را به بی عملی متهم می کردند و در مقابل توده ای ها هم هرگونه عمل مسلحانه و برخورد خشونت آمیز با رژیم شاه را محکوم می کردند. استدلال های امروز آقای غنی نژاد اتفاقا شباهت عجیبی به استدلالات آن روز حزب توده دارد.از همین موضع بود که در داخل زندان تورج حیدری بیگوند ودوستانش از چریک های فدایی جدا شده و به حزب توده پیوستند. یعنی نقد کار مسلحانه و ضرورت تغییر استراتژی که امثال مسعود احمدزاده و پویان در سازمان چریک ها به آن پرداختند. در درون سازمان مجاهدین خلق هم با همین نگاه و سمت وسو بود که تقی شهرام به تجدید نظر در استراتژی سازمان پرداخت و تغییر مبانی سازمان و نفی مذهب و انتخاب مارکسیسم را مطرح ساخت.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/SeOXRg5i
#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#محمد_مصدق
#موسی_غنینژاد
#محمد_قوچانی
https://www.tgoop.com/iranfardamag
@mohammadmosaddegh
🔷امیر طیرانی
@iranfardamag
✅بخش دوم
ب: دکتر محمد مصدق
🔸در بخش پیش این نوشته به مطالب مطرح شده از سوی آقایان غنی نژاد و قوچانی درباره دکتر شریعتی درحد بضاعت پاسخ هایی داده شد . در آن مصاحبه علاوه بر شریعتی ، دکتر محمد مصدق و کودتای ۲۸ مرداد نیز هدف قرار داشتند و عامل موثر گرایش به چپ گرایی و عمل گرایی و پرهیز از تفکر به فضای بعد از کودتا نسبت داده شده بود .در این بخش هم مانند بخش اول تلاش می کنیم به برخی استنادات و استنتاجات نادرست آنها اشاره کنیم.
۱- آقای غنینژاد در ابتدای بحث خود به آسیب های فضای باز سیاسی بعد از شهریور ۱۳۲۰ اشاره کرده و دهه ۱۳۲۰ را زمان شکل گیری دو اندیشه مخرب در ایران معرفی می کند.: اول ناسیونالیسم رمانتیک وارداتی از غرب ودوم قوت گرفتن اندیشه چپ توده ای وکمونیستی.
▪️آقای غنی نژاد تعریفی از ناسیونالیسم رمانتیک به خواننده ارائه نمی کند ومشخص نمی کند تفاوت این نوع ناسیونالیسم که به نظر می رسد ایشان واضع آن اصطلاح هستند با ناسیونالیسم غیر رمانتیک، ناسیونالیسم واقع گرا و یا دیگر انواع دیگر ناسیونالیسم چیست وایشان که از این نوع ناسیونالیسم انتقاد می کنند و آن را آسیبی برای جامعه ایران می دانند نظرشان نسبت به سایر انواع ناسیونالیسم چیست. به عنوان مثال آیا ایشان ناسیونالیسم باستان گرای دوره رضاشاه را قبول دارند ؟
۲-ایشان در ادامه بحث پیرامون دلایل و عوامل تاثیرگذار در سرنوشت ایران به کودتای ۲۸ مرداد اشاره کرده و می گویند : " روشنفکران ومبارزان سیاسی مخالف شاه علت وقوع کودتای ۲۸ مرداد را بی عملی عنوان می کنند. از نظر اینان حزب توده که یک شاخه نظامی قوی بود( کذا فی الاصل) وطرفداران زیادی داشت و همچنین طرفداران مصدق ... به دلیل ابتلا به عارضه بی عملی در ۲۸ مرداد وارد عمل نشدند. روشنفکران معتقد بودند که این نیروها عمل را کنار گذاشته و مشغول تئوری بافی شده اند ." آیا ایشان معتقد هستند جز این بوده است؟ آیا شما کسی را می شناسید که معتقد باشد اگر همچون سی تیر ۱۳۳۱ مردم به خیابان ها می آمدند کودتاچیان شکست نمی خوردند ؟
🔸از این مقدمه نتیجه می گیرند که وارد عمل نشدن روشنفکران در برابر کودتا موجب شد تا بعد از کودتای ۲۸ مرداد ، کار فکری کنارگذاشته شده و نیروهای سیاسی فقط به مبارزه عملی با شاه اقدام کنند.
:" آنها (یعنی روشنفکران ) معتقد بودند که در نظریه و تئوری مشکل ندارند و همان جزوه استالین که همه مسائل اقتصاد و سیاسی و فلسفه را توضیح داده کافی است وهم اکنون وقت عمل آنهاست."
آقای غنی نژاد در اینجا مطلب را باز نکرده اند که مقصود ایشان از آنها کیست؟
▪️چنان که می دانیم بعد از کودتا دو گروه عمده یعنی حزب توده و نهضت مقاومت ملی در عرصه سیاسی ایران با رژیم کودتا به مقابله برخاستند. البته تا دوسال بعد از کودتا فداییان اسلام هم فعالیت داشتند. منظور از آنها قاعدتا نباید نهضت مقاومت ملی به رهبری آیت الله زنجانی و فداییان اسلام به رهبری سید مجتبی نواب صفوی باشد . می ماند حزب توده که خود ایشان به لحاظ سابقه اعتقادی خود بهتر از ما باید اطلاع داشته باشند که کار فکری می کرد یا نه ؟ ولی تا آنجا که می دانیم حزب توده به ویژه بعد از ضربات مهلکی که ازسوی فرمانداری نظامی بر آن وارد شد بیشتر نیروهای خود را به خارج از کشور منتقل و در کشورهای بلوک شرق ساکن کرد . یکی از کار های عمده آنها از آن سال ها تا سال ۵۷ اداره رادیو پیک ایران بود . اتفاقا در این دوره بیشترین کارهای نظری از موضع چپ که مخالف جریان جنبش مسلحانه درداخل ایران بود از سوی توده ای ها انجام می شد . علاوه برآن کسانی مانند احسان طبری، میزانی،اردشیر آوانسیان در زمینه تئوریک فعالیت داشتند.
🔸در آن دوره مخالفان حزب توده ، اعضای این حزب را به بی عملی متهم می کردند و در مقابل توده ای ها هم هرگونه عمل مسلحانه و برخورد خشونت آمیز با رژیم شاه را محکوم می کردند. استدلال های امروز آقای غنی نژاد اتفاقا شباهت عجیبی به استدلالات آن روز حزب توده دارد.از همین موضع بود که در داخل زندان تورج حیدری بیگوند ودوستانش از چریک های فدایی جدا شده و به حزب توده پیوستند. یعنی نقد کار مسلحانه و ضرورت تغییر استراتژی که امثال مسعود احمدزاده و پویان در سازمان چریک ها به آن پرداختند. در درون سازمان مجاهدین خلق هم با همین نگاه و سمت وسو بود که تقی شهرام به تجدید نظر در استراتژی سازمان پرداخت و تغییر مبانی سازمان و نفی مذهب و انتخاب مارکسیسم را مطرح ساخت.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/SeOXRg5i
#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#محمد_مصدق
#موسی_غنینژاد
#محمد_قوچانی
https://www.tgoop.com/iranfardamag
@mohammadmosaddegh
نقش دکتر محمد مصدق در حفظ مالکیت جزایر همیشه ایرانی ابوموسی و لاوان در خلیج فارس
دکتر مصدق چه در دوران سیاست ورزی و وزارت و چه در دوران نخست وزیری همواره بر حفظ تمامیت ارضی ایران ،بویژه جزایر بحرین و دیگر جزیره ها تاکید داشت.
در صفحه ۱۶۲ کتاب «خاطرات و تألمات»، فصل بیست و چهارم کتاب، با عنوان «انتصاب من به وزارت خارجه»، درباره جزایر، دکتر مصدق چنین نوشته است:
«اولین روز ورودم به وزارت خارجه، میرزا محمد تقی خان منتخب الملک، رئیس اداره انگلیس، نامه ای به من ارائه نمود که «سرپرسی لورن»، وزیر مختار استعمار انگلیس به مستوفی الممالک، نخست وزیر نوشته و موضوعش این بود که جزایر «ابوموسی» و «شیخ شعیب»، واقع در خلیج فارس، متعلق به ایران نیست و نظامیان ایران برخلاف حق در آنها دخالت می کنند! رئیس الوزراء هم به خط خود در حاشیه نامه نوشته بود ضبط شود و منتخب الملک از من سئوال نمود به این نامه باید جوابی داده شود یا آن را بلا جواب گذاریم؟
گفتم: قبل از ملاحظه پرونده نمی توانم در این باب نظری اظهار کنم و بعد که پرونده را دیدم، معلوم شد جزائر مزبور ملک غیر قابل تردید ایران است، موضوع را در هیأت وزیران مطرح کردم که در صورت جلسات نوشته شد. سپس به نامه وزیر مختار جواب دادم و چند بارهم با او مذاکرات شفاهی نمودم.
در زیر صفحه توضیح داده است: در همان جلسه اول با سرپرسی لورن وارد مذاکره شدم. از این که منتخب الملک از ضبط نامه جلوگیری کرده و موضوع را مطرح کرده بود، عصبانی بود و برای او یک خط و نشانی هم کشید.»
متنی که از کتاب «خاطرات و تألمات» نوشته مصدق نقل شد، واجد اطلاعات بسیار مهم و شفافی است:
۱ – در آن تاریخ، جزایر در مالکیت ایران بوده و ارتش ایران در جزایر ابوموسی و شیخ شعیب(لاوان) حضور داشته اند.
۲ – وزیرمختار بریتانیا نامه نوشته است، به قصد این که این جزایر را از ایران جدا و تجزیه کند. بایگانی کردن نامه سابقه ای ایجاد می کرد و سندی می شد که بعدها، به استناد آن، ادعا شود جزایر متعلق به ایران نیستند. منتخب الملک نامه را بایگانی نمی کند و آن را نزد مصدق می برد. مصدق با مراجعه به اسناد، دو جزیره را «ملک غیر قابل تردید» ایران می یابد. به وزیر مختار نامه می نویسد و با او گفتگو می کند و او از این که منتخب الملک نامه را بایگانی نکرده است، عصبانی شده و برای او خط و نشان می کشد. بدین سان می پذیرد که این جزایر متعلق به ایران هستند و به نامه دکتر مصدق، وزیر خارجه وقت ایران، او پاسخ نمی نویسد. چراکه اگر می نوشت مصدق سکوت نمی کرد و اثری از نامه او در وزارت خارجه ایران می ماند. بعدها نیز، در گفتگو با علم، سفیر انگلیس تصدیق می کند این جزایر متعلق به ایران هستند.
💚🤍❤️
@Afshinjafarzadeh
@mohammadmosaddegh
دکتر مصدق چه در دوران سیاست ورزی و وزارت و چه در دوران نخست وزیری همواره بر حفظ تمامیت ارضی ایران ،بویژه جزایر بحرین و دیگر جزیره ها تاکید داشت.
در صفحه ۱۶۲ کتاب «خاطرات و تألمات»، فصل بیست و چهارم کتاب، با عنوان «انتصاب من به وزارت خارجه»، درباره جزایر، دکتر مصدق چنین نوشته است:
«اولین روز ورودم به وزارت خارجه، میرزا محمد تقی خان منتخب الملک، رئیس اداره انگلیس، نامه ای به من ارائه نمود که «سرپرسی لورن»، وزیر مختار استعمار انگلیس به مستوفی الممالک، نخست وزیر نوشته و موضوعش این بود که جزایر «ابوموسی» و «شیخ شعیب»، واقع در خلیج فارس، متعلق به ایران نیست و نظامیان ایران برخلاف حق در آنها دخالت می کنند! رئیس الوزراء هم به خط خود در حاشیه نامه نوشته بود ضبط شود و منتخب الملک از من سئوال نمود به این نامه باید جوابی داده شود یا آن را بلا جواب گذاریم؟
گفتم: قبل از ملاحظه پرونده نمی توانم در این باب نظری اظهار کنم و بعد که پرونده را دیدم، معلوم شد جزائر مزبور ملک غیر قابل تردید ایران است، موضوع را در هیأت وزیران مطرح کردم که در صورت جلسات نوشته شد. سپس به نامه وزیر مختار جواب دادم و چند بارهم با او مذاکرات شفاهی نمودم.
در زیر صفحه توضیح داده است: در همان جلسه اول با سرپرسی لورن وارد مذاکره شدم. از این که منتخب الملک از ضبط نامه جلوگیری کرده و موضوع را مطرح کرده بود، عصبانی بود و برای او یک خط و نشانی هم کشید.»
متنی که از کتاب «خاطرات و تألمات» نوشته مصدق نقل شد، واجد اطلاعات بسیار مهم و شفافی است:
۱ – در آن تاریخ، جزایر در مالکیت ایران بوده و ارتش ایران در جزایر ابوموسی و شیخ شعیب(لاوان) حضور داشته اند.
۲ – وزیرمختار بریتانیا نامه نوشته است، به قصد این که این جزایر را از ایران جدا و تجزیه کند. بایگانی کردن نامه سابقه ای ایجاد می کرد و سندی می شد که بعدها، به استناد آن، ادعا شود جزایر متعلق به ایران نیستند. منتخب الملک نامه را بایگانی نمی کند و آن را نزد مصدق می برد. مصدق با مراجعه به اسناد، دو جزیره را «ملک غیر قابل تردید» ایران می یابد. به وزیر مختار نامه می نویسد و با او گفتگو می کند و او از این که منتخب الملک نامه را بایگانی نکرده است، عصبانی شده و برای او خط و نشان می کشد. بدین سان می پذیرد که این جزایر متعلق به ایران هستند و به نامه دکتر مصدق، وزیر خارجه وقت ایران، او پاسخ نمی نویسد. چراکه اگر می نوشت مصدق سکوت نمی کرد و اثری از نامه او در وزارت خارجه ایران می ماند. بعدها نیز، در گفتگو با علم، سفیر انگلیس تصدیق می کند این جزایر متعلق به ایران هستند.
💚🤍❤️
@Afshinjafarzadeh
@mohammadmosaddegh
🔴 مصدق بدون نفت (۵)
🔸دکتر رسول رئیس جعفری
@iranfardamag
قسمت پنجم: قرارداد ۱۹۱۹
🔹مصدق شخصیت مهم سیاسی دوره معاصر کشور ماست. به دلیل گستره فعالیت، او حتماً جز مهمترین رجال سیاسی کشور نیز هست که تاثیرگذاری عمیقی بر تاریخ، فرهنگ و سیاست کشور داشته است. حجم بسیاری از مطالب موافق و مخالف درباره مصدق، طی این سالها گفته شده است و همیشه جزو بحثهای داغ سیاسی کشور است.
🔸این خودش سوای از ارزش گذاری فردی روی آدمها، نشان میدهد که او فرد تاثیرگذاری بوده است، چه کسی معتقد باشد که این تاثیرگذاری مثبت بوده یا منفی بوده باشد. هیچ نخست وزیری در تاریخ به اندازه مصدق نامش برده نمیشود. شاید هیچ سیاستمداری به اندازه او این طیف گسترده از موافقان و مخالفان را ندارد. از اقشار کاملاً مذهبی در مخالفان مصدق دارید تا سلطنتطلبهایی که با گروه اول زاویه دارند. در موافقان او نیز از بین انقلابیون ۵۷ افرادی را مشاهده میکنیم و از سوی دیگر از بین سلطنتطلبها، ملی مذهبیها و ... هم در بین موافقان او وجود دارند. بنابراین طیف مخالفان و موافقان او نیز بسیار متنوع است و میشود از معمای مصدق نام برد.
🔹پرداختن به او مستلزم باز کردن صفحات زیادی از تاریخ کشور است. در بررسی کودتای ۲۸ مرداد نمیتوان از نقش محوری انگلستان در ۱۰۰ سال قبل غفلت کرد. در ملی شدن صنعت نفت نمیتوان از تاریخ قراردادها از دارسی تا کنسرسیوم چشم پوشی کرد. نمیشود سادهاش کرد. پیچیدگیهای گستردهای دارد. در تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی نیز مصدق جزو بازیگران آن صحنه است. در قرارداد ۱۹۱۹، در خلع قاجار و روی کار آمدن پهلوی و همین طور در دوره حکومت رضا شاه، ۲۸ مرداد و نقش انکار ناپذیرش در انقلاب ۵۷ نمیتوان نقش انگلستان را نادیده گرفت.
🔸در اشغال سفارت آمریکا من از زبان بسیاری از انقلابیون شنیدم که یکی از عوامل تسخیر سفارت تجربه تلخ کودتای ۲۸ مرداد بوده است. اینها چیزی است که به اصطلاح معروف ِگذشته چراغ راه آینده است، آینده را رقم زده است. شما دارید با این ژنوم زندگی میکنید...
🔻متن کامل:
https://B2n.ir/q38160
@mohammadmosaddegh
🔸دکتر رسول رئیس جعفری
@iranfardamag
قسمت پنجم: قرارداد ۱۹۱۹
🔹مصدق شخصیت مهم سیاسی دوره معاصر کشور ماست. به دلیل گستره فعالیت، او حتماً جز مهمترین رجال سیاسی کشور نیز هست که تاثیرگذاری عمیقی بر تاریخ، فرهنگ و سیاست کشور داشته است. حجم بسیاری از مطالب موافق و مخالف درباره مصدق، طی این سالها گفته شده است و همیشه جزو بحثهای داغ سیاسی کشور است.
🔸این خودش سوای از ارزش گذاری فردی روی آدمها، نشان میدهد که او فرد تاثیرگذاری بوده است، چه کسی معتقد باشد که این تاثیرگذاری مثبت بوده یا منفی بوده باشد. هیچ نخست وزیری در تاریخ به اندازه مصدق نامش برده نمیشود. شاید هیچ سیاستمداری به اندازه او این طیف گسترده از موافقان و مخالفان را ندارد. از اقشار کاملاً مذهبی در مخالفان مصدق دارید تا سلطنتطلبهایی که با گروه اول زاویه دارند. در موافقان او نیز از بین انقلابیون ۵۷ افرادی را مشاهده میکنیم و از سوی دیگر از بین سلطنتطلبها، ملی مذهبیها و ... هم در بین موافقان او وجود دارند. بنابراین طیف مخالفان و موافقان او نیز بسیار متنوع است و میشود از معمای مصدق نام برد.
🔹پرداختن به او مستلزم باز کردن صفحات زیادی از تاریخ کشور است. در بررسی کودتای ۲۸ مرداد نمیتوان از نقش محوری انگلستان در ۱۰۰ سال قبل غفلت کرد. در ملی شدن صنعت نفت نمیتوان از تاریخ قراردادها از دارسی تا کنسرسیوم چشم پوشی کرد. نمیشود سادهاش کرد. پیچیدگیهای گستردهای دارد. در تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی نیز مصدق جزو بازیگران آن صحنه است. در قرارداد ۱۹۱۹، در خلع قاجار و روی کار آمدن پهلوی و همین طور در دوره حکومت رضا شاه، ۲۸ مرداد و نقش انکار ناپذیرش در انقلاب ۵۷ نمیتوان نقش انگلستان را نادیده گرفت.
🔸در اشغال سفارت آمریکا من از زبان بسیاری از انقلابیون شنیدم که یکی از عوامل تسخیر سفارت تجربه تلخ کودتای ۲۸ مرداد بوده است. اینها چیزی است که به اصطلاح معروف ِگذشته چراغ راه آینده است، آینده را رقم زده است. شما دارید با این ژنوم زندگی میکنید...
🔻متن کامل:
https://B2n.ir/q38160
@mohammadmosaddegh