Telegram Web
راه‌های خرید ویژه‌نامه نوروزی تجارت‌فردا

هفته‌نامه تجارت‌فردا 12 سال متوالی است که سالنامه جامع اقتصاد ایران را منتشر می‌کند. امسال این سالنامه در 660 صفحه منتشر شده و در کنار گزارش‌ها و تحلیل‌ها و میزگردهایی درباره حال و آینده اقتصاد ایران، سه هدیه ویژه‌ نیز برای خوانندگان کنار گذاشته است:

🔹 کتاب‌«ندای قبیله» نوشته ماریو بارگاس یوسا با مقدمه موسی‌ غنی‌نژاد
🔹 «چهل قرن کنترل قیمت و دستمزد» نوشته رابرت شوتینگر و ایمون باتلر با مقدمه سیدمحمد طبیبیان
🔹 کتاب «اقتصاد سیاسی به زبان ساده» که توسط «سعید ابوالقاسمی» گردآوری شده و مسعود نیلی شرحی بر مفاهیم آن ارائه کرده است.

این ویژه‌نامه در دکه‌های مطبوعاتی عرضه شده اما اگر امکان مراجعه به بازار مطبوعات را ندارید، می‌توانید مبلغ 250 هزار تومان به شماره حساب 5892107044098229- بانک‌سپه به نام دنیای اقتصاد تابان واریز و فیش آن را برای شماره 09031239791 واتس‌اپ کنید. ما مجله را رایگان به دست خوانندگان تهرانی می‌رسانیم.

در نهایت اگر موفق به تهیه ویژه‌نامه نشدید، با شماره تلفن 52189177 تماس بگیرید تا همکاران ما مشکل شما را حل کنند.

#تجارت_فردا

@tejaratefarda
👍31👎1🤔1
Forwarded from دغدغه ایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خسته شدیم! تیره‌روزی فعالان اقتصادی

وضعیت اقتصاد ایران به گونه‌ای است که حتی فعال‌ترین فعالان اقتصادی خستگی‌ناپذیر هم که می‌خواهند سالم و ملی کار کنند، خسته می‌شوند.

محسن جلال‌پور، رئیس قبلی اتاق بازرگانی ایران، فعال عرصه صادرات پسته و محصولات کشاورزی، تاجری که تاکنون ۱.۲ میلیارد دلار #پسته_سبز صادر کرده، و سرمایه‌گذار در عرصه‌های مختلف است، در این گفت‌وگو درباره چرایی نامناسب بودن ایران برای فعالیت اقتصادی درست، مولد و با ملاحظه منافع ملی می‌گوید.

ایشان توضیح می‌دهد که حکومت در ایران چه نگاهی به اقتصاد و فعالیت بخش خصوصی دارد و این نگاه را با رویکرد سایر کشورهایی مقایسه می‌کند که توانسته‌اند گام‌هایی در مسیر توسعه بردارند.

او درباره صنعت پسته ایران می‌گوید، و هم‌چنین تهدیدها و خساراتی که به علت کم‌آبی، فقدان سیاست کشاورزی درست، و عقب‌ماندگی در برابر صنعت پسته آمریکا عارض آن شده است.

او درباره راه‌های برون‌رفت از وضعیت فعلی توضیح می‌دهد، هرچند معتقد است گوش شنوایی وجود ندارد.

نسخه کامل در یوتیوب
https://youtu.be/Mej3aQEDy64

#اقتصاد_ایران #صنعت_پسته #مسأله_آب #تحریم #محسن_جلالپور

@fazeli_mohammad
😢32👍20🤔2👎1
Forwarded from دغدغه ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ممنوعیت یک روزه، خسارت ده‌ساله

محمد فاضلی

دولت‌ها اغلب بدون توجه به آثار بلندمدت اقدامات خود، تصمیم‌هایی می‌گیرند که خسارات بلندمدت بر جا می‌گذارد.

هزینه این تصمیم‌ها را مردم، اقتصاد ایران و آیندگان می‌پردازند.

نسخه کامل گفت‌وگو در یوتیوب
https://youtu.be/Mej3aQEDy64

@mohammad_fazeli
👍45🤔2👎1😢1
✔️گفت‌وگو با محسن جلال‌پور فعال اقتصادی؛

🔷هیچ‌وقت برای یک زندگی تجملاتی گام برنداشته‌ام

🔸فضای استان برای سرمایه‌گذاری مناسب نیست

🔹برای اقتصاد بهتر با دنیا همراهی داشته باشیم

🔸وضعیت امروز طبیعت ایران آزارم می‌دهد

🔹خودم را مقید کرده‌ام در کرمان بمانم

⬅️فردای کرمان - اسما پورزنگی‌آبادی: در دنیای ما برخی نام‌ها فراتر از یک اسم و رسم، به نمادی از تلاش، نوآوری و پشتکار تبدیل می‌شوند. محسن جلال‌پور ـ تاجر پسته، کارآفرین و از چهره‌های شناخته‌شدۀ اقتصاد ایران یکی از این نام‌هاست.

سال‌ها فعالیت در عرصۀ تجارت، مدیریت و کارآفرینی به او حدی از تجربه و دانش برای عبور از فراز و نشیب‌ها و تنگناها بخشیده که می‌توان او را یک سرمشق و الگو قرار داد.

جلال‌پور ورود به تجارت پسته را تقریبا از سال 64 با یک مغازۀ کوچک و 60 کیلوگرم پسته آغاز کرده، اما در تمام 40 سال گذشته مشغول نوآوری، رشد کسب‌وکار خود و ایجاد اشتغال برای دیگران بوده است. او تصریح می‌کند: «هرگز به دنبال خرید ملک و ارزش‌افزودۀ ناشی از ملک و املاک و اجاره‌داری و سپرده‌‌گذاری و افزودن منافع شخصی و سود بدون کار مولد نبوده‌ام و همیشه سعی کردم هر تصمیمی که می‌گیرم هرچند سخت و کم‌درآمدتر باشد، ولی با آن، ارزشی خلق و اشتغال و توسعه ایجاد شود». چقدر جای خالی این نگاه‌ها و رویکردها در اقتصاد امروز ایران بزرگ است.

این نوع نگاه به فعالیت اقتصادی اما تنها چیزی نیست که جلال‌پور را به یک فرد موفق و اثرگذار تبدیل کرده است. در خلال گفت‌وگویی که در ادامه می‌خوانید، خواهید دید که او چگونه با اولویت بخشیدن به منافع جمعی و پافشاری بر رعایت این اصل در هر شرایطی، حتی از شکست‌های پیاپی‌ای که داشته به سلامت گذر کرده است. یکی از نمودهای نگاه همه‌جانبه‌نگر او فعالیت‌های خیرخواهانه‌ای است که در حوزه‌های متعدد درمانی، آموزشی و ورزشی انجام داده و می‌دهد.

در این گفت‌وگو، مروری داشته‌ایم به زندگی شخصی و حرفه‌ای او. از مسیری که پیموده تا چالش‌هایی که پشت سر گذاشته می‌گوید، از رویکردش نسبت به کار، زندگی و موفقیت و از چشم‌اندازی که نسبت به آیندۀ اقتصاد ایران دارد؛ وقتی از او پرسیدم: بالاخره چه خواهد شد؟ اقتصاد کشور به کجا می‌رسد؟ کِی به ثبات و رفاه می‌رسیم؟ از او خواستم این را هم بگوید که چرا دیگر در اتاق‌های کرمان و ایران و در دولت مسئولیتی نمی‌پذیرد. توضیحاتش پندآموز است.

در لابه‌لای این پرسش‌ها، سعی کردم گریزی هم به زندگی خانوادگی او داشته باشم و از همسر و دو فرزندش هم پرسیدم. از فعالیت‌های رسانه‌ای که دارد و از رابطه‌اش با هنر و طبیعت. همچنین از او خواستم ارزیابی‌ای از پیشرفت اقتصادی استان در این چهار دهه داشته باشد و بگوید که چرا از کرمان مهاجرت نکرده است؟

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

✔️ادامۀ مطلب در لینک زیر:
https://fardayekerman.ir/news/49525

🔺فردای‌کرمان در تلگرام:
https://www.tgoop.com/fardaayekerman

🔺فردای‌کرمان در واتسپ:
https://chat.whatsapp.com/L3tC4c9WrKxJMO8CPR9YTv

🔺فردای‌کرمان در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat-982844410C6933165b3d
👍50🤔1
Forwarded from دغدغه ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محسن جلال‌پور، فعال اقتصادی #صنعت_پسته، از وضعیت کشاورزی و صنعت پسته ایران می‌گوید.

ویدیوی کامل در یوتیوب
https://youtu.be/Mej3aQEDy64

@fazeli_mohammad
😢24👍11🤔1
Forwarded from دغدغه ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محسن جلال‌پور، فعال اقتصادی #صنعت_پسته، از اثرگذاری #تحریم بر صنعت پسته ایران می‌گوید.

ویدیوی کامل در یوتیوب
https://youtu.be/Mej3aQEDy64

@fazeli_mohammad
👍30😢5🤔2
لیگ نان

دکتر مسعود نیلی در شماره اخیر تجارت‌فردا خاطره‌ای به ظاهر خنده‌دار اما در واقع ناراحت‌کننده تعریف کرده است. در چنین مواقعی آدم نمی‌داند بخندد یا گریه کند؛ هرچند در نهایت آدم به فکر فرو می‌‌رود و غمی بزرگ بر دلش می‌نشیند.

🔹 زمانی که دکتر نیلی در میانه‌های دهه 1360 رئیس دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه بودند، وزارت بازرگانی کمیته الگوی مصرف نان تشکیل می‌دهد و از وزرات‌خانه‌ها و سازمان‌ها دعوت می‌کند که نماینده‌ای برای حضور در این کمیته معرفی کنند. از سازمان برنامه، دکتر مهدی عسلی معرفی می‌شود. بعد از مدتی دکتر عسلی به دکتر نیلی می‌گوید که دیگر علاقه ندارد در جلسات الگوی مصرف نان وزارت بازرگانی شرکت کند. دکتر نیلی می‌پرسد چرا؟
دکتر عسلی می‌گوید: چارچوب تصمیم‌گیری در مورد الگوی مصرف نان در وزارت بازرگانی شامل یک کمیته مادر و کمیته‌های جداگانه‌ای برای هر یک از انواع نان‌های بربری، سنگک، لواش و تافتون است و قرار گذاشته‌اند نتایج بحث‌های این کمیته‌ها به صورت لیگ نهایی در کمیته تلفیق مطرح شود و از میان همه نان‌ها، یک نان به عنوان نان برنده اعلام شود.
یعنی اصلاح الگوی مصرف از نظر کمیته این بوده که همه مردم ایران از یک نان واحد استفاده کنند.

نکته این است که همین ساختار و همین کمیته‌ها برای بسیاری دیگر از اقلام مصرفی همچون لباس و پارچه و کفش و ... هم وجود داشت.

دکتر نیلی که مسئول تدوین برنامه اول توسعه بعد از انقلاب بوده می‌گوید: ما تلاش می‌کردیم که اقتصاد دولتی را به سمت بسترهای سازوکار بازار سوق بدهیم اما عده‌ای می‌گفتند چه معنایی دارد ما سه کارخانه داشته باشیم و رقابت مخرب ایجاد کنیم؟ بهتر این است همه کارخانه‌ها در یکجا تجمیع شوند و تولید را با کیفیت بهتر انجام دهند.
جایی دیگر شنیدم که در کشاکش جنگ ایران و عراق، گزارش رسید قیمت ظروف پلاستیکی که در جبهه‌ها زیاد استفاده می‌شود، گران شده است. دولت وقت بلافاصله آن را مشمول قیمت‌گذاری دانست و تولیدکنندگان را تهدید به تعزیر و جریمه کرد. استدلال این بود که کشور به ظروف پلاستیکی نیاز دارد و این کالاها باید ارزان باشد تا همه از آن استفاده کنند. نتیجه چه شد؟ در اوج نیاز، خیلی از تولیدکنندگان ظروف پلاستیکی خط تولیدشان را تغییر دادند و به تولید عروسک رو آوردند.

🔹 چنین اتفاقی درباره پودر شوینده در دهه 70 رخ داد. تولیدکننده‌ای که سال‌ها پودر شوینده و صابون تولید می‌کرد، بعد از فشارهای دولت برای قیمت‌گذاری و تشدید فشارهای تعزیراتی، خط تولید پودر و صابون را متوقف و خط تولید لوازم آرایش ایجاد کرد.

🔹 در میانه‌های دهه 80 هم دولت به تولیدکنندگان هشدار داد که افزایش قیمت کالاها را نمی‌پذیرد و با متخلفان به شدت برخورد می‌کند. تولیدکنندگان که نتوانستند با دولت به توافق برسند، با اطلاع دولت یا از مقدار کالا کم کردند یا کیفیتش را پایین آوردند. از جمله برخی تولیدکنندگان دستمال‌کاغذی ناچار شدند دستمال کمتری در جعبه قرار دهند و برخی تولیدکنندگان شیر نیز ناچار شدند آب بیشتری به محصول خود اضافه کنند.
همین اتفاق در خیلی از صنایع غذایی دیگر هم رخ داد. مثلا هوای بیشتری وارد چیپس و پفک شد و بطری‌های نوشیدنی را هم سر خالی کرد.
نتیجه اینکه تولیدکنندگان به کم‌فروشی و کاهش کیفیت رو آوردند.

🔹 در دهه 90 دولت به تولیدکنندگان مواد غذایی اجازه نداد قیمت‌ها را با واقعیت‌های اقتصاد کشور تنظیم کنند. تولیدکنندگان نیز ناچار شدند محصولات غذایی را به‌جای عرضه در ظروف شیشه‌ای در ظروف ساخته‌شده از «پت» عرضه کنند. نتیجه اینکه در سال‌های پیش‌رو، طبیعت پر از ظروفی می‌شود که دوره بازیافتشان طولانی است سال‌های سال قابلیت ماندگاری دارند.

اما از همه مهم‌تر این که آنچه به‌عنوان گروه‌های ذی‌نفع شناخته می‌شود از میانه همان افکار و اندیشه‌ها شکل گرفته است. چنان‌که دکتر نیلی می‌گوید؛ گروه‌های ذی‌نفع به‌تدریج همدیگر را در ساختارها پیدا کردند و فهمیدند با همکاری همدیگر و در قالب ترفندهایی مانند امضاهای طلایی، محدودیت‌های واردات، تثبیت نرخ ارز و... می‌توانند منافع بیشتری داشته باشند. همین امروز هم یک عده همچنان تاکید دارند که دولت باید قیمت‌گذاری کند و اینکه موفق نمی‌شود جلوی رشد بالای قیمت‌ها را بگیرد، به خاطر بی‌عرضگی اوست.
چنین خاطرات به ظاهر خنده‌دار اما در واقع ناراحت‌کننده‌ که مثل نور تاباندن به نظام تصمیم‌گیری است، وضعیت فعلی کشور را شرح می‌دهد. در واقع با خواندن این خاطرات متوجه می‌شویم کشور در مسیر درست خودش حرکت می‌کند و اگر خلاف این مسیر حرکت کند، باید متعجب شویم.



☑️ محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour
😢52👍27🤔2👎1
بهار با خود نوید رویش دوباره را به ارمغان می‌آورد اما زیر پوست مخملین و سبز آن، دردها و رنج‌های مردم رنج‌دیده‌ای نهفته است که انتظار روزهای بهتر را می‌کشند. در روزهای عید نوروز، به یاد می‌آوریم که هر شکوفه‌ای که به بار می‌نشیند، داستانی از سختی و تلاش را روایت می‌کند.

امسال در کنار شادی‌های نوروز، در دل‌مان یاد و خاطره‌ی کسانی را زنده نگه می‌داریم که در این مسیر ناهموار زندگی، با چالش‌ها و رنج‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند. اما بیایید بپذیریم که بهار نماد امید است. با هر دم و بازدم، می‌توانیم به تغییرات کوچک و بزرگ بیندیشیم و دست در دست هم برای ایران رنج دیده تلاش کنیم.

نوروز فرصتی است برای تجدید عزم و اراده؛ بیایید دست در دست یکدیگر، به سوی افق‌های جدید گام برداریم و با امید به آینده زمستان را پشت سر بگذاریم. باشد که این سال جدید، سالی سرشار از آرامش، عشق و همدلی باشد.
نوروزتان پیروز و دل‌هایتان شاد.

☑️محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour
👍45👏13🙏6
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شکستن بدون نشانه

وقتی یک قطعه فلزی به‌صورت ناگهانی و بدون نشانه قبلی می‌شکند، مهندسان متالورژی می‌گویند «خستگی فلزات» اتفاق افتاده است. دلیل اصلی خطرناک بودن شکست ناشی از خستگی فلزات این است که بدون آگاهی قبلی و به‌صورت ناگهانی اتفاق می‌افتد. به گمانم همه ما این روزها چنین وضعیتی پیدا کرده‌ایم و در اثر فشارهای زیاد سیاسی و اقتصادی دچار خستگی مضاعف شده‌ایم و خدا نکند بی‌سروصدا بشکنیم.

پ ن: فیلمی که می‌بینید، توسط یکی از دوستان گرامی و بر اساس سخنرانی حقیر در مراسم بزرگداشت مرحوم امین‌الضرب ساخته شده است.


☑️محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour
😢35👍25👏3🙏2👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نسل ناشناخته

▫️طی سال های اخیر تعارض میان نسل جوان که به نسل زد مشهور شده اند و سیاستمداران سنتی بیش از پیش نمایان شده است. بررسی ها نشان می دهد: نسل جوان که در دنیای متصل به فناوری رشد کرده اند؛ انتظارات متفاوتی از زندگی و آینده خود دارند که تفاوت اساسی با ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشور که عمدتا به الگوهای سنتی وابسته هستند، دارند. از همین رو بخش زیادی از ساختارهای فعلی جامعه نتوانسته خود را با زندگی و خواسته های نسل جوان تطبیق دهد.

▫️نتیجه چنین وضعیتی برای نسل جوان کشور کاهش تمایل برای ورود به بازار کار و افزایش میل به مهاجرت بوده است.

▫️محسن جلال پور، فعال بخش خصوصی و آسیه حاتمی، کارآفرین و محقق بازار کار در این میزگرد که به میزبانی صبا نوبری برگزار شده، علاوه بر بررسی اولویت های نسل زد در بازار کار به نکات مهمی اشاره کرده اند.


متن این میزگرد در سالنامه جامع اقتصاد ایران منتشر شده و ویدئوی آن در اکو ایران در دسترس است.

#تجارت_فردا

@tejaratefarda
👍32👏1🙏1
معجزه اقتصادی مداد

۳۰ مارس به عنوان «روز جهانی مداد» شناخته می‌شود. این روز به افتخار اختراع مداد مدرن توسط نیکلاس ژاک کنته مخترع و شیمیدان فرانسوی، در سال ۱۷۹۵ نام‌گذاری شده است. آقای کنته روشی را ابداع کرد که به تولید انبوه مدادهای امروزی منجر شد. هدف از این نام‌گذاری، قدردانی از نقش مداد به عنوان ابزاری ساده اما تأثیرگذار در آموزش، هنر و زندگی روزمره است.

هرچند نیکلاس ژاک کنته را مخترع مداد مدرن می‌دانند اما داستان تولید مداد را لئونارد ادوارد رید از همه بهتر تعریف کرده است. او اقتصاددان، نویسنده و فیلسوفی آزادی‌خواه بود که در ۲۸ سپتامبر ۱۸۹۸ در میشیگان متولد شد و در ۱۴ مه ۱۹۸۳ درگذشت. ادوارد رید بنیان‌گذار بنیاد آموزش اقتصادی در سال ۱۹۴۶ بود که یکی از اولین سازمان‌های مدرن حامی آزادی‌ بازار در آمریکا به شمار می‌رود. آقای رید به خاطر دیدگاه‌هایش در دفاع از اقتصاد بازار آزاد، آزادی فردی و دولت محدود شناخته شده است. او در طول زندگی‌اش آثار متعددی نوشت که معروف‌ترین آن‌ها مقاله‌ای به نام «اینجانب مداد» است که در سال ۱۹۵۸ منتشر شد.

اما داستان اینجانب مداد چیست؟
«اینجانب، مداد» یک مقاله کوتاه اما تأثیرگذار است که به صورت روایی از زبان یک مداد ساده نوشته شده است. در این داستان، مداد راوی داستان زندگی خود می‌شود و شرح می‌دهد که چگونه به وجود آمده است.
مداد توضیح می‌دهد که برای ساخته شدنش، افراد و منابع متعددی از سراسر جهان همکاری کرده‌اند؛ او می‌گوید:« چوب من از درختان سدر ایالت اورگن آمده، زغال من از معادن سریلانکا، خاک رس برای اضافه کردن به زغال از مکزیک تأمین شده، پاک‌کن از مالزی آمده و فلز اتصال دهنده چوب به پاک کن هم از ایالت‌های دور دست تأمین شده است.»
بر اساس این روایت، هر یک از مواد به کار رفته در تولید مداد، توسط کارگران، مهندسان، حمل‌ونقل‌کنندگان و تاجران مختلف فرآوری و به دست تولیدکننده نهایی رسیده است. نکته کلیدی اینجاست که هیچ‌کدام از این افراد به تنهایی قصد ساختن یک مداد را نداشته‌اند؛ بلکه انگیزه شخصی هر فرد (مثل کسب درآمد) در زنجیره‌ای از فعالیت‌ها، به خلق این کالای ساده اما بسیار مهم منجر شده است.
رید از این داستان برای توضیح مفهوم «دست نامرئی» آدام اسمیت استفاده می‌کند؛ ایده‌ای که نشان می‌دهد چگونه تصمیم‌های فردی در یک سیستم آزاد، بدون دخالت مرکزی، به نتایجی مفید برای جامعه منجر می‌شود. او این فرآیند را به یک معجزه تشبیه می‌کند و استدلالش این است که چنین هماهنگی‌ بی‌نظیری تنها در سایه آزادی اقتصادی ممکن است.

«اینجانب، مداد» به دلیل سادگی و در عین حال عمق پیامش، به یکی از آثار کلاسیک در ادبیات اقتصاد آزاد تبدیل شده و نه تنها برای اقتصاددانان، بلکه برای عموم مردم نیز قابل فهم است و به عنوان ابزاری آموزشی برای ترویج مفاهیم بازار آزاد به کار می‌رود.

ادوارد رید با این مقاله مهم نشان داد که پشت هر محصول ساده، شبکه‌ای پیچیده از تلاش‌های انسانی نهفته است که تنها در یک سیستم آزاد می‌تواند به شکلی کارآمد عمل کند.


☑️محسن جلال‌پور

@mohsenjalalpour
👍82👏7👎3😢1🙏1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لطف استاد

سال گذشته مراسم رونمایی از مجموعه کتاب‌های «رواق زبرجد» که ادای دین به افرادی است که در توسعه کرمان نقش داشتند، با استقبال بی‌نظیر همشهریان عزیزم مواجه شد. همان‌طور که در جریان هستید، جمعی از هنرمندان، اقتصاددانان آزادی‌خواه و روزنامه‌نگاران نیز مهمان ویژه این نشست بودند که برخی محبت کردند و دقایقی برایمان سخن گفتند.
دکتر موسی غنی‌نژاد یکی از مهمانان گرامی بودند که چند دقیقه‌ای سخنرانی کردند که می‌توانید در این ویدئو ملاحظه کنید.

☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour
👏51👍8👌5
به یاد مادر

50 سال پیش در چنین روزی، مادرم را از دست دادم. شش ساله بودم كه اولين آثار بيماری سرطان در وجود مادر مهربانم پيدا شد اما با این اميد که بچه‌ها کمی بزرگ‌تر شوند، پنج سال با بيماری مخوف مبارزه کرد و در نهایت در چنین شبی دار فانی را وداع گفت.

پنج سالی که ایشان پس از تحمل آن همه رنج و درد به زندگی ادامه دادند، نه فقط نشانه‌ای از عشق فراوان ایشان به خانواده، بلکه گواهی بر روح عظیم و اراده پولادین‌شان بود. مادرم آن زن بیمار اما شکست‌ناپذیر، با هر نفسی که در سینه حبس می‌کرد، عشقش را فریاد می‌زد. برای درک این همه درد، کوچک بودم اما آن تصاویر هنوز چون نقشی بر دیوارهای خاطراتم نقش بسته‌اند. صورت رنگ‌پریده‌اش که از درد خیس عرق بود، دستانی که می‌لرزیدند و چشمانی که همواره نگران بودند اما عشق را از ما دریغ نمی‌کردند. او نمی‌خواست ما را در غم خود شریک کند، نمی‌خواست رنج و عذابش بر زندگی ما سایه افکند. به همین خاطر بود که ناله‌هایش را پنهان می‌کرد، در خلوت با خدایش راز و نیاز می‌کرد و از او مهلت می‌طلبید، نه برای خود، بلکه برای ما و به خاطر ما.
هر سفر به تهران، هر آزمایش و معاینه، هر نگاه امیدوارانه به پزشکان، تلاشی بود برای چند لحظه بیشتر ماندن، برای دیدن ما که از آب و گل درآییم. او با عشق نفس می‌کشید. عشق به ما، به پدرم و به زندگی‌ خوبی که برایمان ساخته بود.
مادرم تا شامگاه چهاردهم فروردین 1353 جنگید اما سرانجام تسلیم شدو ما را تنها گذاشت.

با وجودی که این همه سال از رفتنش گذشته، هنوز حس می‌کنم زنده است. در هر گوشه این خانه، وجودش را حس می‌کنم و هر بار که به یادش می‌افتم، همان پسر شش‌ساله‌ام که کنارش نشسته‌ام و او با دست‌های لرزان، سرم و دستانم را نوازش می‌کند. هنوز صدای دعاهایش را می‌شنوم و هنوز حس می‌کنم با گوشه چارقد گل‌گلی‌اش اشک‌هایم را پاک می‌کند.

او رفت، اما آنچه از او به جا ماند، فقط اشک‌ها و دردهایش نبود، بلکه درسی بود ابدی که عشق می‌تواند از هر مرگی قوی‌تر باشد، که یک مادر می‌تواند حتی در ضعیف‌ترین لحظاتش، ستونی باشد برای تحمل وزن سنگین یک خانواده. مادرم با هر نفسی که در ماه‌ها و روزهای آخر کشید، به من آموخت که زندگی کردن فقط زنده ماندن نیست، بلکه جنگیدن برای آن‌هایی است که دوستشان داری.


☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour
😢200👍41👏31👌8🙏5
Forwarded from دغدغه ایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
چرخ‌های تورم در درازمدت همه، جز معدودی، را له می‌کند.
محسن جلال‌پور، فعال اقتصادی از مصائب تورم می‌گوید.

ویدیوی کامل در یوتیوب (صفحه محمد فاضلی)
https://youtu.be/Mej3aQEDy64

#دغدغه_ایران #محمد_فاضلی #محسن_جلالپور #تورم

@fazeli_mohammad
👍53👏3😢2
حقایقی درباره صادرات پسته

🔹 انجمن پسته ایران اعلام کرد که در ماه مارس ۲۰۲۵، هشت محموله پسته به دلیل وجود آفلاتوکسین بیش از حد مجاز، توسط اتحادیه اروپا بازگردانده شده‌اند که شامل ۴ محموله از آمریکا، ۲ محموله از ایران و ۲ محموله از ترکیه است.
این خبر خوبی برای پسته ایران نیست اما سوال این است که به چه دلیل پسته صادراتی ایران بیشتر از گذشته آلوده به افلاتوکسین است؟
قطعا دلایل زیادی در این موضوع دخالت دارند اما به نظر می‌رسد از جمله دلایل اصلی افزایش آلودگی محصولات ایرانی به افلاتوکسین، تغییر اقلیم، کم‌آبی و کاهش تولید محصول است. همچنین در سال‌های اخیر به دلیل کاهش محصول، توان مالی بسیاری ازخرده مالکان کاهش یافته و توان سرمایه‌گذاری روی باغ‌ها را از آنها گرفته است.
اما تغییر اقلیم چگونه در افزایش آلودگی پسته ایران نقش ایفا می‌کند؟ پاسخ این است که کم‌آبی باعث ترک‌خوردگی و افزایش پسته‌های نارس و بد‌شکل می‌شود که احتمال آلودگی را بالا می‌برد. گرما و سرمای نابهنگام نیز به مثابه شوک‌‌های قوی، به کیفیت محصول آسیب زده و چالش‌های جدی ایجاد می‌کنند.

🔹 همچنین، کاهش تولید پسته ایران از ۲۸۰ هزار تن به زیر ۲۰۰ هزار تن، حجم محصول با کیفیت و قابل‌صادرات به اروپا را محدود کرده، درحالی‌که در گذشته صادرات ۲۰ تا ۳۰ هزار تن بدون آفلاتوکسین از میان حجم بیشتر تولید سالانه، امکان‌پذیر بود اما این امکان اکنون به میزان زیادی کاهش یافته است.
سابقه نخستین بازگشت محموله‌های صادراتی پسته ایران از بازارهای اروپا به سال ۱۳۷۶ بازمی‌گردد، زمانی که صادرات به این منطقه متوقف شد و از آن زمان تاکنون، این صنعت با فرازوفرودهای متعددی مواجه بوده است.

🔹در سال ۱۴۰۳، اتحادیه اروپا به ایران تذکر جدی داد و در ماه مهر نیز احتمال ممنوعیت واردات پسته ایران به صورت کاملا جدی مطرح شد، زیرا هم میزان برگشتی از ایران بیشتر از حد معمول بود و هم بخشی از محموله‌های برگشتی که از طریق ترکیه وارد منطقه اروپا شده بودند را به حساب ایران گذاشته بودند. در آن مقطع با تلاش همه‌جانبه‌ای که صورت گرفت، اتحادیه اروپا متقاعد شد که فعلا پسته ایران را تحریم نکند اما این خطر در سال جاری همچنان وجود دارد، به ‌ویژه با توجه به صادرات دو مرحله‌ای پسته ایران از طریق ترکیه که ممکن است به‌عنوان محصول ایرانی ثبت شده و مشکلات را تشدید کند.

🔹اما سوال این است که برای پیش‌گیری از وقوع این مشکلات چه باید کرد؟
به گمانم در کوتاه مدت می‌شود فعالیت صادرکنندگانی که محموله‌های آلوده داشته‌اند را محدود کرد. همچنین ضروری است که کنترل‌های موجود در انبارها و فرآیند صادرات توسط خود صادرکنندگان دقیق‌تر انجام گیرد. در میان مدت نیز تولیدکنندگان باید در فرآیند آماده‌سازی محصول برای صادرات تجدیدنظر جدی داشته باشند. افزودن کنترل‌های جدید دولتی ممکن است مشکلات را پیچیده‌تر کند اما تقویت نظارت‌های صنفی و واقعی‌تر کردن آن‌ها می‌تواند مؤثر باشد.
باید در نظر داشت که علاوه بر آفلاتوکسین، باقی‌مانده سموم در محصول پسته نیز تهدیدی جدی به شمار می‌رود که نیازمند توجه فوری است.

🔹 در نهایت این‌که حل پایدار این چالش‌ها مستلزم همکاری مستمر دولت، اتاق‌های بازرگانی، انجمن پسته و اتحادیه صادرکنندگان است تا از رسیدن به شرایط بحرانی جلوگیری شود. تجربه سال گذشته نشان داد که هماهنگی فشرده در زمان کوتاه می‌تواند بحران را موقتاً رفع کند اما بدون اقدامات پیشگیرانه، خطر ممنوعیت صادرات پسته ایران همچنان پابرجاست. برای حفظ بازار اروپا و اعتبار پسته ایران، لازم است نهادهای مسئول برنامه‌ریزی منسجمی برای بهبود کیفیت تولید، تقویت نظارت بر صادرات و مدیریت صادرات غیرمستقیم از طریق کشورهای ثالث تدوین کنند. در غیر این صورت، پسته ایران ممکن است با محدودیت‌های بیشتری مواجه شود که به اقتصاد کشور و معیشت باغداران آسیب جدی وارد خواهد کرد.


☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour
👍59👌8
درگذشت کارآفرین ارجمند

▪️خبر درگذشت جهانگیرخان ارجمند کرمانی بسیار ناراحت‌کننده است.

▪️از کودکی نام خاندان ارجمند در خانواده ‌ما با احترام و ستایش همراه بوده است. مرحوم پدرم همواره از فضایل مرحوم محمد ارجمند، بزرگ این خاندان، سخن می‌گفتند و احترام ویژه‌ای برای ایشان قائل بودند. نام خاندان ارجمند برای کرمانی‌ها و بسیاری از ایرانیان با فرش کرمان پیوند خورده است؛ فرشی که هنوز هم در کاخ‌ها و موزه‌های جهان می‌درخشد و نشان از هنر و صنعت بی‌نظیر این خطه دارد.

▪️این خاندان، به‌ویژه با نام مرحوم حاج محمد ارجمند کرمانی ملقب به «سلطان قالی جهان»، شهرتی جهانی یافته‌اند. محمد ارجمند، فرزند سوم حاج محمد جعفر کرمانی، از کودکی به هنر طراحی فرش علاقه‌مند شد و به‌جای تحصیلات رسمی، وقت خود را صرف خلق نقشه‌های پرگل و بوته کرد. او با پشتکار و نظم مثال‌زدنی، از شاگردی در کارگاه‌های قالی‌بافی و نقشه‌کشی آغاز کرد و در جوانی به تولید و تجارت فرش پرداخت. مرحوم علی آقا ارجمند، برادر زاده و داماد حاج محمد ارجمند، سال‌ها در اتاق بازرگانی کرمان مسئولیت داشتند و مدتی نیز ریاست این نهاد را بر عهده گرفتند. فرزندان، نوه‌ها و نتیجه‌های این خانواده در عرصه‌های اقتصاد، علم، فرهنگ و هنر کرمان اثرگذار بوده و هستند.

▪️جهانگیرخان، فرزند مرحوم احمد آقا و نوه حاج محمد ارجمند را از اوایل دهه 60 می‌شناختم. آن زمان، ایشان در دفتری روبه‌روی انبار استیجاری ما در خیابان ۲۴ آذر کرمان فعالیت داشتند. هر روز با وقار و متانت با اتومبیل بیوک سفیدرنگشان وارد شرکت می‌شدند و من که تازه در ابتدای مسیر حرفه‌ای‌ام بودم، با تحسین و آرزوی شاگردی نزد استادی باتجربه به ایشان می‌نگریستم. در آن سال‌ها کمتر فرصتی برای دیدارشان داشتم، اما در اوایل دهه هفتاد، با ورود به اتاق بازرگانی کرمان، که ایشان نایب‌رئیس آن بودند، بیشتر با سلوکشان آشنا شدم. جهانگیرخان انسانی به تمام معنا با شخصیت، باوقار و فهیم بود که توانایی شگرفی در تجارت داشت. گویی شم تجاری را از جد بزرگشان به ارث برده و با دانش روز تلفیق کرده بودند. هر بار که خدمتشان می‌رسیدم، جز محبت، ادب و متانت چیزی از ایشان ندیدم.

▪️در سال‌های اخیر، به هر بهانه‌ای چند دقیقه‌ای به دیدارشان می‌رفتم و از گفت‌وگوها و تجربیات ارزشمندشان بهره‌مند می‌شدم. هنوز باورم نمی‌شود که ایشان از میان ما رفته‌اند. امروز که این خبر را شنیدم، در خلوت خود همه آن سال‌ها و خوبی‌هایشان را مرور کردم و آه کشیدم.

به خاندان گرامی ارجمند و همه دوستان و آشنایان تسلیت می‌گویم.
یادشان گرامی و روحشان شاد.



☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour
😢68👍25👌11👏1
نوستالژی اعتبار

این روزها نمی‌دانم چرا، اما مدام به سی سال پیش، همین ایام، فکر می‌کنم. شاید شباهت میان مشکلات این دو سال، با فاصله سی‌ساله، دلیل این نوستالژی باشد.
ششم اردیبهشت سال 1374، پنج‌شنبه‌ای بود که با یکی از اعیاد مصادف شده بود. در مجلس عروسی یکی از عزیزان خانواده بودیم که خبر رسید؛ هیأت دولت مصوب کرده از امروز نرخ ارز دولتی و ثابت، برای هر دلار 300 تومان باشد. آن روزها به دلایلی که شرح مفصل آن زمان می‌برد، اوضاع اقتصادی کشور بی‌ثبات بود و متغیرهای اقتصاد نوسان زیادی داشتند. قیمت ارز رو به افزایش می‌رفت، تورم به نزدیک به ۵۰ درصد رسیده بود، قیمت‌ها روزانه تغییر می‌کرد و البته تجارت پسته رونق فراوانی داشت.

چهارشنبه آخرین روز کاری هفته، شرکت را در حالی تعطیل کردیم که حدود دو هزار تن پسته در انبارها داشتیم. آن سال‌ها اوج فعالیت داخلی‌مان بود و هنوز در زمینه صادرات چندان بزرگ نشده بودیم. نمی‌دانستیم با تثبیت نرخ ارز و اعلام پیمان‌سپاری ارزی برای صادرات، که قرار بود از شنبه هشتم اردیبهشت آغاز شود، بازار و قیمت‌ها چه وضعی پیدا خواهد کرد. دلار ششصد تومانی روز چهارشنبه یک‌باره به نصف تقلیل یافت و سیاست پیمان ارزی تصویب شده بود.

جمعه را با اضطراب و نگرانی سپری کردیم. صبح شنبه، زودتر از همیشه درِ دفتر را باز کردیم و با «بسم‌الله» کار شروع شد. بازار تازه شروع به کار کرده بود و هر کس بر اساس تجربه، پیش‌بینی‌ای از شرایط جدید داشت. هنوز ساعت به 10 نرسیده بود که دفتر پر شد و حتی صندلی خالی برای نشستن نبود. بیشتر فروشندگانی که در روزهای گذشته محصولشان را به ما فروخته بودند و در زمان‌های مختلف طلبکار می‌شدند، مضطرب و نگران در دفتر جمع شده بودند و پچ‌پچ می‌کردند. گاهی سؤالی از ما می‌پرسیدند و درباره اوضاع بازار و نحوه دریافت پولشان جویا می‌شدند.
تا ساعت یازده، نه‌تنها صندلی‌ها پر بود، بلکه عده‌ای ایستاده بودند. حالا ما هم بیش از پیش نگران شده بودیم. صحبت از این بود که قیمت پسته ممکن است تا نصف قیمت روز چهارشنبه سقوط کند. اوضاع کم‌کم داشت نابسامان می‌شد.

در همین هنگام، مرحوم پدر در را باز کردند و وارد دفتر شدند و با صدای بلند سلام کردند. هنوز نمی‌دانم آن روز سرزده آمده بودند یا با هماهنگی. همه به احترام ایشان از جای خود بلند شدند و سلام کردند. چون جایی برای نشستن نبود، پدر پشت میز من نشستند. توی صورت تک‌تک مهمانان دفتر نگاه کردند و خوش آمد گفتند و با همان خوش‌رویی همیشگی، هر کس را به صفتی یا خاطره‌ای یاد کردند . یادم هست این بیت را هم خواندند:
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش

بعد با تک‌تک مشتری‌ها خوش‌وبش کردند و به صورت غیر مستقیم این پیام را منتقل کردند که «خیالتان بابت پولتان راحت باشد». بعد هم مثل همیشه چای قندپهلویشان را نوشیدند، با همه خداحافظی کردند و از دفتر بیرون رفتند.

چقدر آن چند دقیقه حضور، نشستن، ، خاطره گفتن، خوش‌رویی کردن و چای نوشیدن اثرگذار بود. پس از رفتنشان، مشتری‌ها یکی‌یکی با آرامش خداحافظی کردند و از دفتر خارج شدند. چه بودن باشکوهی، چه حضور قدرتمندانه‌ای و چه رفتار سیاستمدارانه‌ای و این یعنی اعتبار. بعد از رفتن ایشان دل و فکرمان چنان آرام شده بود که گویی طوفانی فروکش کرده بود.
این روزها جای پدر خیلی خالی است؛ جای خودشان، ضرب‌المثل‌ها، خاطرات و شعرهایشان. جای بزرگواری و اعتبارشان. گاهی آرزوی نوشیدن یک چای قندپهلو کنار کسی که قوت قلب باشد و اعتمادبه‌نفس بدهد، آرزویی بزرگ است.


☑️ محسن جلال پور

@mohsenjalalpour
👍130👏23😢10👌8🙏1
2025/07/14 11:40:55
Back to Top
HTML Embed Code: