tgoop.com/mohsenrowhani/504
Last Update:
بار شیشه هر لحظه سفتتر کمرش را فشار میداد.
صدای مناجات از مسجد میآمد و دلش پر میزد که کاش قبل از بیمارستان یکبار زیارت میرفت.
به زحمت وضو گرفت. مسح پایش را روی لبه صندلی کشید. توی تاریکی سحر، نشست روی راحتی کنار حال. سید از اتاق بیرون آمد.
نگاهش کرد و حالش را پرسید.
حال ماهرخ از هر وقتی بدتر بود. با چشمهای درشتش بالا را نگاه کرد و با نفسهای کوتاه و گرم گفت:«خوبم شکرخدا»
بلند شد و تا کنار تخت پسرک پنج سالهاش رفت. به زور خم شد و بوسیدش. مهدی با موهای فرفری بورش شیرین خوابیده بود.
برگشت به سمت حال. چادر نماز مکهایاش را سر انداخت و همان جا روی مبل نماز صبح را خواند. بعدش دیگر خواب نداشت. عرصه تنگ شده بود.
رفت دوش گرفت و وقتی برگشت آفتاب روز عید بالا آمده بود. سید لباس بیرون پوشیده بود.
به رخ مثل ماه خاتون ۲۵ سالهاش نگاه کرد و گفت:«من برم نماز و بیام؟»
ماهرخ چشمهایش را به نشانهی تایید بست.
تا نماز عید تمام شود آشوب دلش تا زیر گلو آمده بود. به ساعت نگاه میکرد که سخت وسنگین رد میشد. مهدی هنوز خواب بود.
گوشی تلفن را برداشت. شمارههای چرخونکی را گرفت و مهدی را سپرد به خواهرش.
پیرهن سفید پوشید. روسری خالدار سر کرد و صورت گلیاش را در آینه نگاه انداخت. کمی خندید و کنار ساکی که آماده کرده بود نشست.
دست روی شکمش گذاشت و شروع کرد.
الله لااله الا هو الحیالقیوم...
سید دستگیره در را پایین کشید و تو آمد.
ماهرخ را نگاه کرد و گفت: «بریم عزیز دلم؟»
ماهرخ بلند شد و تا نزدیک سید آمد.
سید با همه دلشورهای که نشانش نمیداد پیشانی عرق کردهاش را بوسید و آرام بغلش کرد.
لک لک کنان تا کنار پیکان پارک شده در حیاط رفتند.
..
ماهرخ چشمهایش را باز کرد.
حس میکرد همهی جانش را بیرون ریخته و از هر چیزی خالیست. بغض گلویش را گرفته بود و دلش برای بچهای که ازش جدا کرده بودند بیتاب شد.
اشک از چشمش بیرون ریخت. برگشت به سمت پنجره. پرستار یک تکه ماه را که وسط پتوی آبی پیچانده بود سمتش آورد.
نزدیک صورتش کرد.
با خنده گفت:«اینم از هدیهی یه ماه مهمونی خدا، یه گل پسره صحیح و سالم، عیدتون مبارک مامانی»
مامان دیگر داشت گریه میکرد. عیدیاش را بغل گرفت و به سینه پر از شیرش فشار داد. از ته دل خدا را شکر میکرد و مدام پیشانی گل پسرش را میبوسید.
.
.
.
🌹عید فطر شما مبارک🌹
@mohsenrowhani
BY یک حقوقی در نیویورک
Share with your friend now:
tgoop.com/mohsenrowhani/504