Telegram Web
⭕️روابط عمومی ها باعث ایجاد اعتبار و شهرت برای محل خدمت خود هستند

🔹البته فعالیت در این عرصه جزو پر استرس ترین مشاغل دنیا محسوب می‌شود که اگر #عشق به روابط عمومی نباشد نمی توان کاری از پیش برد

🔹این روز بزرگ و عزیز را خدمت همه عزیزان فعال در روابط عمومی های استان به ویژه روابط عمومی شهرداری ، مناطق و سازمان‌های تابعه تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

🔹با تجدید احترام مجتبی لاله

@mojtaba_laleh
⭕️قلم ، نه در حصار زمان می ماند و نه در حصار مکان؛
چرا که از جنس اندیشه و شعور است.

🔹روز خبرنگار را خدمت همه همکاران عزیزم در حوزه های مختلف خبر و رسانه صميمانه تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

🖌با احترام مجتبی لاله

@Mojtabalaleh
▪️من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق

▪️با نهایت احترام، رعایت ادب و در کمال تواضع و ارادت و با عرض سپاس، بدین وسیله مراتب قدردانی و تشکر خود را از یکایک شما سروران ،اقربا،حسینیان دربار اباعبدالله الحسین(ع)،همکاران گرامی که در مراسم خاکسپاری و ترحیم عزیز از دست رفته‌مان، خادم الحسین(ع) مرحوم الحاج جواد محمدی نوایی با حضور و یا ارسال پیام‌های تسلیت و تاج گل‌ تسلی و آرام بخش قلب داغدیده مان بودید،صمیمانه تقدیر و سپاسگزاری می‌نمایم.

▪️از اینکه به جهت کثرت پیام‌های عزیزان و تألمات روحی امکان پاسخ‌دهی میسر نبود، لذا از این جهت صمیمانه پوزش می‌طلبم و ازخداوند منان خواستارم  به حق مولا امام حسین(ع) زحمات همه شما عزیزان را ذخیره آخرت‌تان قرار دهد.

▪️امیدوارم خداوند بزرگ عنایت فرماید تا در شادیهایتان جبران نمایم.

با تقدیم احترام/مجتبی لاله

@mojtabalaleh
مجتبی لاله | MojtabaLaleh
Video
دل‌نوشته‌ای برای حاج جواد/ مردی از تبار صفا و ایمان

تاکربلا،با حاج جواد؛قصه ی رفاقتی به رنگ اخلاص

نوشتن از کسی که مسیر زندگی‌ات را تغییر داده، آسان نیست؛ از همسفری که در نخستین سفر کربلا در سال ۱۳۸۴، همراهی‌اش پلی شد برای رفاقتی عمیق و دیرپا.

🔹بیست سال آشنایی با حاج جواد، آکنده از خاطراتی بود که هرکدام بوی معرفت و اخلاص می‌داد. او نه‌تنها رفیق روزهای روشن، که چراغ راه روزهای مبهم بود؛ مردی که با سلوک خاص و بی‌ادعای خود، معنای زندگی را در ذهنم از نو نوشت.

آری، حاج جواد!

🔹در تمام این سال‌ها، نه‌تنها گناهی از او ندیدم، که حتی مکروهی نیز بر زبان یا رفتار او جاری نمی‌شد. کم‌گو بود، اما پراندیشه؛ اگر سخنی می‌گفت، از دایره‌ی حق بیرون نمی‌رفت.

🔹همیشه اهل ذکر و خلوت بود؛ زیارت عاشورا رفیق هرروزه‌اش، و چله‌های معنوی بخشی از زیستِ دلش. کم‌خوراک و اهل تأمل؛ آرام، اما عمیق. در همه‌ی این سال‌ها، یک‌بار هم ندیدم که خشمگین شود یا از دایره‌ی حلم خارج گردد. حتی حیوانی را نیازرد و همیشه با آن لهجه‌ی شیرین می‌گفت: «آلاهون حیوانی نان ایشون اولماسون.»

🔹حاج جواد، تجلی معرفت بود؛ دلباخته‌ی اشک‌های جوانان بر سیدالشهدا (ع) و مجذوب خادمان بی‌نام و نشان حرم. هر رفیقی که در کربلا می‌یافت، برایش چون جان عزیز می‌شد، و همان‌ها در روز وداع، چون ابر بهاری گریستند.

🔹او در یک وجود، هم‌زمان پدر بود و دوست، راهنما بود و پشتیبان، مهربان بود و سنگ‌صبور. دغدغه‌ی نخست و آخرش کربلا بود؛ و با گذر سال‌ها، صفای دلِ دهه‌ی اول انقلاب را همچنان با خود داشت.

🔹ولایتمدار بود، بی‌تعارف. در دفاع از ولایت، نه سازش می‌پذیرفت، نه سکوت.

🔹بی‌شک، مصداق آیه‌ی نورانی قرآن بود که فرمود:
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»
رحمت الهی در دل‌های مردم برایش جا باز کرده بود؛ آن‌چنان که در روز تشییع و ترحیمش، اشک و اندوه نسل‌های مختلف، گواه محبت عمیق و حضور اثرگذارش بود.


🔹رزمنده ای که در ایام جنگ تحمیلی از پرچم انقلاب اسلامی و کیان این مرز و بوم دفاع کرد و هیچ وقت برای آسیب چشم و‌ گوش خود، درصد جانبازی نگرفت و کوچکترین استفاده ای هم از مزایای آن نکرد.

🔹او ثابت کرد که حتی در این روزگار پرآشوب نیز می‌توان "خدایی" زیست و "حسینی" رفت؛ و سرانجام، در روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، حوالی اذان ظهر، هنگامی که عزم مسجد کرده بود، قلبش از تپش ایستاد و لبیک‌گویانه به دیدار محبوب شتافته و به برادر شهیدش پیوست.

🔹و ما ماندیم با داغی بر دل و حسرتی بر جان؛
که چون حاج جواد، دیگر نخواهد آمد...

روحش شاد، نامش ماندگار🖤🌹
مجتبی لاله

@mojtabalaleh
Forwarded from عکس نگار
دل‌نوشته‌ای برای حاج جواد/ مردی از تبار صفا و ایمان

تاکربلا،با حاج جواد؛قصه ی رفاقتی به رنگ اخلاص

نوشتن از کسی که مسیر زندگی‌ات را تغییر داده، آسان نیست؛ از همسفری که در نخستین سفر کربلا در سال ۱۳۸۴، همراهی‌اش پلی شد برای رفاقتی عمیق و دیرپا.

🔹بیست سال آشنایی با حاج جواد، آکنده از خاطراتی بود که هرکدام بوی معرفت و اخلاص می‌داد. او نه‌تنها رفیق روزهای روشن، که چراغ راه روزهای مبهم بود؛ مردی که با سلوک خاص و بی‌ادعای خود، معنای زندگی را در ذهنم از نو نوشت.

آری، حاج جواد!

🔹در تمام این سال‌ها، نه‌تنها گناهی از او ندیدم، که حتی مکروهی نیز بر زبان یا رفتار او جاری نمی‌شد. کم‌گو بود، اما پراندیشه؛ اگر سخنی می‌گفت، از دایره‌ی حق بیرون نمی‌رفت.

🔹همیشه اهل ذکر و خلوت بود؛ زیارت عاشورا رفیق هرروزه‌اش، و چله‌های معنوی بخشی از زیستِ دلش. کم‌خوراک و اهل تأمل؛ آرام، اما عمیق. در همه‌ی این سال‌ها، یک‌بار هم ندیدم که خشمگین شود یا از دایره‌ی حلم خارج گردد. حتی حیوانی را نیازرد و همیشه با آن لهجه‌ی شیرین می‌گفت: «آلاهون حیوانی نان ایشون اولماسون.»

🔹حاج جواد، تجلی معرفت بود؛ دلباخته‌ی اشک‌های جوانان بر سیدالشهدا (ع) و مجذوب خادمان بی‌نام و نشان حرم. هر رفیقی که در کربلا می‌یافت، برایش چون جان عزیز می‌شد، و همان‌ها در روز وداع، چون ابر بهاری گریستند.

🔹او در یک وجود، هم‌زمان پدر بود و دوست، راهنما بود و پشتیبان، مهربان بود و سنگ‌صبور. دغدغه‌ی نخست و آخرش کربلا بود؛ و با گذر سال‌ها، صفای دلِ دهه‌ی اول انقلاب را همچنان با خود داشت.

🔹ولایتمدار بود، بی‌تعارف. در دفاع از ولایت، نه سازش می‌پذیرفت، نه سکوت.

🔹بی‌شک، مصداق آیه‌ی نورانی قرآن بود که فرمود:
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»
رحمت الهی در دل‌های مردم برایش جا باز کرده بود؛ آن‌چنان که در روز تشییع و ترحیمش، اشک و اندوه نسل‌های مختلف، گواه محبت عمیق و حضور اثرگذارش بود.


🔹رزمنده ای که در ایام جنگ تحمیلی از پرچم انقلاب اسلامی و کیان این مرز و بوم دفاع کرد و هیچ وقت برای آسیب چشم و‌ گوش خود، درصد جانبازی نگرفت و کوچکترین استفاده ای هم از مزایای آن نکرد.

🔹او ثابت کرد که حتی در این روزگار پرآشوب نیز می‌توان "خدایی" زیست و "حسینی" رفت؛ و سرانجام، در روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، حوالی اذان ظهر، هنگامی که عزم مسجد کرده بود، قلبش از تپش ایستاد و لبیک‌گویانه به دیدار محبوب شتافته و به برادر شهیدش پیوست.

🔹و ما ماندیم با داغی بر دل و حسرتی بر جان؛
که چون حاج جواد، دیگر نخواهد آمد...

روحش شاد، نامش ماندگار🖤🌹
مجتبی لاله

@mojtabalaleh
Forwarded from عکس نگار
⭕️توصیف مردی از جنس عشق و دلدادگی

▪️تقدیم به روح ملکوتی پدربزرگ عزیزم حاج جواد حاجی‌محمدی

🖌نویسنده: نازنین‌زهرا لاله

▪️امروز می‌خواهم درباره یکی از مهم‌ترین و عزیزترین آدم‌های زندگی‌ام صحبت کنم؛ کسی که برایم همیشه الگو و الهام‌بخش بوده است.

▪️وقتی از «توصیف» حرف می‌زنم، منظورم فقط تعریف کردن نیست. برای من، توصیف یعنی روایت زیبایی‌های کسی که در قلبم جای ویژه‌ای دارد؛ کسی که زندگی‌اش برایم پر از معنا بود.

▪️اما واقعاً چگونه می‌توانم او را توصیف کنم؟ گفتن از او کار ساده‌ای نیست. گویی هیچ جمله‌ای نمی‌تواند خوبی‌های بی‌پایانش را نشان دهد. با این حال، دلم می‌خواهد از او بگویم؛ از مردی که پر از نور و مهربانی بود.

▪️او فرشته‌ای بود در قالب انسان؛ با قلبی سرشار از عشق، مخصوصاً عشق به امام حسین(ع) هر گامش پر از ایمان بود و هر حرفش بوی بهار می‌داد.
او آن‌قدر مهربان بود که دل‌های شکسته با بودنش آرام می‌گرفتند. در دلش حتی ذره‌ای از زشتی نبود. با نگاهش دل را گرم می‌کرد و با لبخندش امید را به دل‌ها برمی‌گرداند.

▪️چشمانش دریایی بود آرام و ژرف، که می‌شد در آن عمق ایمان و محبت را دید.
دستانش، همیشه آماده کمک، مهربانی و خدمت بود؛ مخصوصاً وقتی پای خدمت به امام حسین(ع) در میان بود.

▪️او از این دنیای خاکی جدا شد، اما هنوز در دل ما زنده است. رفت تا مهمان سفره‌ای باشد که امام حسین(ع) برای عاشقانش پهن کرده است.

▪️ما دلبسته او بودیم و حالا با دلی پر از دلتنگی، از او یاد می‌کنیم...

@ardabiltitr
2025/07/13 20:41:43
Back to Top
HTML Embed Code: