با خودم فکر میکنم، زندگی همین بود؛
زندگی دقیقا همون لحظه ای بود که تصمیم گرفتم کلاس آخرم رو شرکت نکنم و برم از دکه کتاب فروشی دانشکده کتاب بگیرم و با فروشنده راجع به کتابهای مختلف صحبت کنم.دقیقا همون لحظه که کلاه بافتنیم رو کشیدم روی سرم و از دانشکده بیرون زدم و با گربه ی دانشکده بازی کردم ، اون لحظه من نه حسرت اتفاقات گذشته رو میخوردم و نه مضطرب اتفاقات آینده بودم.
زندگی دقیقا همون لحظه ای بود که وارد خونه شدم و بوی قرمه سبزی خورد به صورتم و بابا با لحن بچگونه ازم استقبال کرد.
زندگی همون قرمه سبزی خوشمزه مامان بود.
زندگی دیگه چی باید باشه که من راضی باشم؟!
من توی تک تک اون لحظات غرق زمان حال بودم و این خودش بزرگترین خوشبختیه.
زندگی دقیقا همون لحظه ای بود که تصمیم گرفتم کلاس آخرم رو شرکت نکنم و برم از دکه کتاب فروشی دانشکده کتاب بگیرم و با فروشنده راجع به کتابهای مختلف صحبت کنم.دقیقا همون لحظه که کلاه بافتنیم رو کشیدم روی سرم و از دانشکده بیرون زدم و با گربه ی دانشکده بازی کردم ، اون لحظه من نه حسرت اتفاقات گذشته رو میخوردم و نه مضطرب اتفاقات آینده بودم.
زندگی دقیقا همون لحظه ای بود که وارد خونه شدم و بوی قرمه سبزی خورد به صورتم و بابا با لحن بچگونه ازم استقبال کرد.
زندگی همون قرمه سبزی خوشمزه مامان بود.
زندگی دیگه چی باید باشه که من راضی باشم؟!
من توی تک تک اون لحظات غرق زمان حال بودم و این خودش بزرگترین خوشبختیه.
غُلهای خورشت روی اجاق. عطرِ برنجی که تازه به دَم افتاده و دارد وجب به وجب خانه را طی میکند تا از عطرِ خورشت پیشی بگیرد. میز چوبی و سادهی دو نفره، نزدیک پنجرهای که روی نوک انگشتانِ پا هم که باشی از آدم بلندتر است. پردهای که سفید است و ساده، همچون دلت، لَخت و طولانی بندش کردهام به سقف تا بادِ توی خانه دویده از پنجرهی بالابلندمان، به رقص بکشاندش. همچون منی که روی فرش قرمز و قشقایی خانه، لَخت و رها، میرقصم و میچرخم، به فاصلهی یک دست از تویی که بعد از چرخش سوم مرا با سرانگشتانت میگیری و بند میکنی به تنت. میخندی. صدایت توی گوشم غَلت میزند و از اینکه خانه مسلط است به عشق حبّه حبّه قند در دلم آب میشود. عزیزِ دلپذیرِ من؛ قصدم این است تا همیشه همینقدر با جزئیات بگویم دوستت دارم.
#مریم_قهرمانلو
#مریم_قهرمانلو
اگر سخت است و اگر موانع مسیری که انتخاب کردهای بسیار، امیدوار باش.
اگر میخواهی شروع کنی و همه سعی دارند منصرفت کنند امیدوار باش.
اگر آدمهای کمی جسارتش را داشتهاند در مسیرِ انتخابیِ تو گام بردارند و از همان ابتدا ردپاهای کمی میبینی امیدوار باش.
اگر هرچه پیش میروی سختتر میشود و ناشدنیتر بهنظر میرسد، امیدوار باش و قاطعانه و مصمم به تلاش کردنت ادامه بده و هرکجا خواستی تسلیم شوی و جا بزنی، به همین یک جمله بسنده کن که "تمام چیزهای ارزشمند، سخت به دست میآیند."
حالا تو ببین میخواهی قلههای بلند و محال را فتح کنی، یا فقط میخواهی از کوهی بالا رفته باشی!
اگر میخواهی شروع کنی و همه سعی دارند منصرفت کنند امیدوار باش.
اگر آدمهای کمی جسارتش را داشتهاند در مسیرِ انتخابیِ تو گام بردارند و از همان ابتدا ردپاهای کمی میبینی امیدوار باش.
اگر هرچه پیش میروی سختتر میشود و ناشدنیتر بهنظر میرسد، امیدوار باش و قاطعانه و مصمم به تلاش کردنت ادامه بده و هرکجا خواستی تسلیم شوی و جا بزنی، به همین یک جمله بسنده کن که "تمام چیزهای ارزشمند، سخت به دست میآیند."
حالا تو ببین میخواهی قلههای بلند و محال را فتح کنی، یا فقط میخواهی از کوهی بالا رفته باشی!
موفقيت نتيجه ی، تشخيص درست است.
تشخيص درست نتيجه ی، تجربه است.
تجربه نيز اغلب نتيجه ی، تشخيص نادرست است ...
اما چگونه مي توان از تشخيص نادرست پرهيز كرد؟
فقط مشورت با فرزانگان كه طبعا در اين مسير، حركت در بستری است كه انسان طعم نيكبختی را حتما می چشد...
در يك كلام !
خوشبخت، كسی است كه از ديگران عبرت گيرد
و بدبخت، كسي است كه مايه عبرت ديگران گردد.
پس تفكر، مشورت و انديشه توام با عمل در بستر تلاش، توكل، تسليم و بر پايه ی اميد، ايمان و عشق بنا می شود ...
بياييم "م" مشكلات را با كسب و افزايش عقل و دانايی برداريم ...
چرا كه عقل، يگانه چراغ راه ما در اين ظلمتكده است!
📗 لطفا گوسفند نباشيد
✍🏽 #محمود_نامنی
تشخيص درست نتيجه ی، تجربه است.
تجربه نيز اغلب نتيجه ی، تشخيص نادرست است ...
اما چگونه مي توان از تشخيص نادرست پرهيز كرد؟
فقط مشورت با فرزانگان كه طبعا در اين مسير، حركت در بستری است كه انسان طعم نيكبختی را حتما می چشد...
در يك كلام !
خوشبخت، كسی است كه از ديگران عبرت گيرد
و بدبخت، كسي است كه مايه عبرت ديگران گردد.
پس تفكر، مشورت و انديشه توام با عمل در بستر تلاش، توكل، تسليم و بر پايه ی اميد، ايمان و عشق بنا می شود ...
بياييم "م" مشكلات را با كسب و افزايش عقل و دانايی برداريم ...
چرا كه عقل، يگانه چراغ راه ما در اين ظلمتكده است!
📗 لطفا گوسفند نباشيد
✍🏽 #محمود_نامنی
کاملا اوکیه که یه وقتایی بیدلیل حالت بد باشه، به اطرافیانت بگی «نه حوصله ندارم»، پوستت جوش بزنه، ارتباطتو با یسریا قطع کنی، چند روز ورزش نکنی، بخوای تنها باشی و حتی اشتباه کنی تو بعضی چیزا.قرار نیست همیشه بهترین ورژن خودمون باشیم؛ آدمیم، ربات که نیستم. اینقد سخت نگیر به خودت.
یادآوری:
همه چيز التيام خواهد يافت.
بدن ات بهبودي مي يابد، قلبت شفا مي گيرد، زخم ها خوب مي شوند،ذهن ترميم مي شود و روح برميگردد.
شادماني باز خواهد گشت و دوران بد هميشگي نيست.
یادآوری:
همه چيز التيام خواهد يافت.
بدن ات بهبودي مي يابد، قلبت شفا مي گيرد، زخم ها خوب مي شوند،ذهن ترميم مي شود و روح برميگردد.
شادماني باز خواهد گشت و دوران بد هميشگي نيست.
از عاداتى که انرژى را از بين مىبرند، دست بکشيد تا هميشه سرحال و پرانرژى باشيد.
- به هر کارى ”بله“ نگویيد. خوب فکر کنيد و از خود بپرسيد: ”آيا واقعاً مىخواهم اين کار را انجام دهم؟ چقدر بايد تلاش کنم؟“ هر قدر بيشتر تمرين کنيد ”نه گفتن“ راحتتر مىشود.
- خصوصيات انسانى را در خود تقويت کنيد، نيازهاى خود را مطرح کنيد و هنگام احتياج، کمک بگيريد. شما انسانى مافوق طبيعى نيستيد و مردم واقعاً دوست دارند به شما و به يکديگر کمک کنند.
- در زندگى خود تعادل ايجاد کنيد. کار مداوم و بدون تفريح، مشکلات جسمانى و عاطفى ايجاد مىکند. آرامش و تفريح دو عامل افزايش انرژى هستند.
- روزانه، زمانى را براى استراحت خود اختصاص دهيد. همهٔ فعاليتها را کنار بگذاريد و طعم سکوت را بچشيد.
📗 نکتههای کوچک اما مهم
- به هر کارى ”بله“ نگویيد. خوب فکر کنيد و از خود بپرسيد: ”آيا واقعاً مىخواهم اين کار را انجام دهم؟ چقدر بايد تلاش کنم؟“ هر قدر بيشتر تمرين کنيد ”نه گفتن“ راحتتر مىشود.
- خصوصيات انسانى را در خود تقويت کنيد، نيازهاى خود را مطرح کنيد و هنگام احتياج، کمک بگيريد. شما انسانى مافوق طبيعى نيستيد و مردم واقعاً دوست دارند به شما و به يکديگر کمک کنند.
- در زندگى خود تعادل ايجاد کنيد. کار مداوم و بدون تفريح، مشکلات جسمانى و عاطفى ايجاد مىکند. آرامش و تفريح دو عامل افزايش انرژى هستند.
- روزانه، زمانى را براى استراحت خود اختصاص دهيد. همهٔ فعاليتها را کنار بگذاريد و طعم سکوت را بچشيد.
📗 نکتههای کوچک اما مهم
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند، چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پردهدار به شمشیر میزند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفتهاند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
#حافظ
یلداتون مبارک
چنان نماند، چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پردهدار به شمشیر میزند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفتهاند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
#حافظ
یلداتون مبارک
Forwarded from تبادلات فرهنگی پیشرفت via @chToolsBot