Telegram Web
نخستین تماس تلفنی ترامپ و پوتین: توافق برای پایان خصومت‌ها در اوکراین

امروز روسای جمهور آمریکا و روسیه حدود یک ساعت و نیم با یکدیگر گفتگو داشتند.

آنها پیرامون مسائل مختلفی صحبت کردند و پوتین از ترامپ برای سفر به روسیه دعوت به عمل آورد.

اگر این دو موفق بشوند به توافق هایی بویژه در مورد اوکراین دست یایند، خیلی از معادلات تغییر خواهند یافت.

اگر بنا به تغییراتی در حوزه ی سیاست خارجی کشورها باشد بهتر و کم هزینه تر خواهد بود که قبل از این توافق احتمالی دست به کار شوند.

🆔@mousavi2025
در 90 دقیقه چه گذشت؟

در تاریخ، خطوطی که روی نقشه‌ها کشیده می‌شوند، سرنوشت ملت‌ها را تغییر می‌دهند. در یکی از کنفرانس‌های جنگ جهانی دوم، چرچیل و استالین با چند خط، جهان را میان خود تقسیم کردند؛ همان خطوطی که بعدها مسیر تاریخ بسیاری از کشورها را رقم زد.

حالا، دهه‌ها بعد، ترامپ و پوتین ۹۰ دقیقه تلفنی گفتگو کردند. پوتین، استالین نیست و ترامپ هم چرچیل نیست، اما هر دو می‌دانند چگونه از فرصت‌ها بدون توجه به منافع دیگران استفاده کنند.

در این مکالمه، پوتین از یکی از استدلال‌های کلیدی ترامپ حمایت کرد: «زمان آن رسیده که دو کشور برای همکاری گام بردارند.»

بلافاصله پس از این تماس، ترامپ با رئیس‌جمهور اوکراین نیز گفتگو کرد. او سپس صریحاً اعلام کرد: «اوکراین باید صلح را برقرار کند و بعید است که به مرزهای پیش از ۲۰۱۴ بازگردد.» حالا اگر حمایت پوتین از موضع ترامپ را در کنار این پیام ترامپ به زلنسکی بگذارید، می‌توان حدس زد که دو طرف ممکن است دست به معامله‌ای بزرگ بزنند.

نکتهٔ جالب دیگر این است که در گزارش ترامپ اشاره‌ای به مسئلهٔ هسته‌ای ایران نشده بود، اما در گزارش پوتین، این موضوع برجسته شد. این نشان می‌دهد که روسیه و آمریکا نه‌تنها بر سر اوکراین، بلکه در مورد بحران هسته‌ای هم گفتگو داشتند و بعید نیست اینجا هم به دنبال بده‌بستان باشند.

ایران در میانهٔ این تحولات، نیاز دارد بیش از گذشته هشیار باشد و موقعیت خود را بازنگری کند. تغییرات در معادلات جهانی نشان داده است که کشورهایی که به‌موقع و بر اساس شرایط نوسانی و آنارشی روابط بین‌الملل تصمیم می‌گیرند، در بازی باقی می‌مانند.

شاید این همان لحظه‌ای باشد که تهران باید تصمیم بگیرد کدام مسیر را انتخاب می‌کند؛ مذاکره، پیش از آنکه خطوط جدیدی روی استراتژی های قدرت های جهانی ترسیم شود.

🆔@mousavi2025
پیشنهاد می شود هر دو مقاله را با حوصله مطالعه کنید.
🆔@mousavi2025
المیادین خبر داده، امیر قطر این هفته به تهران سفر خواهد کرد.

خبرگزاری CNN هم ادعا کرد عربستان سعودی برای میانجیگری میان ایران و ترامپ به طور رسمی اعلام آمادگی کرده است.

به نظر پروژهٔ میانجیگری آغاز شده، برای شروع و بویژه تلطیف رجزخوانی ها،ورود میانجیگران مفید ولی برای ادامه بایستی دوجانبه و صریح باشد.

🆔@mousavi2025
این عکس که مذاکرات آمریکا و روسیه به میزبانی عربستان را نشان می دهد حکایت از فاصله گرفتن عربستان از نقش سنتی(تعریف شدن در بلوک غرب و پیروی کورکورانه از آمریکا) و حرکت به سمت نقش ژله ای و متوازن میان قدرت‌های بزرگ جهان است.

به قرار گرفتن وزیر امور خارجه عربستان در ضلع شمالی میز مذاکره خوب دقت کنید، همین پوزیشن نشان از ارتقاء جایگاه عربستان سعودی در مناسبات جهانی است.

🆔@mousavi2025
ترامپ :

«زلنسکی یک دیکتاتور بدون انتخابات است. بهتر است (زلنسکی) زود بجنبد، وگرنه کشوری برایش باقی نخواهد ماند»

🆔@mousavi2025
لاوروف وزیر امور خارجه روسیه سه شنبه به تهران مسافرت خواهد کرد. این سفر از نقطه نظر توجیهی،هشداری و همراهی مهم خواهد بود.

بعید نیست کاری که چین میان ایران و عربستان انجام داد، روسیه قصد انجامش را داشته باشد هرچند روسیه بسیار نسبت به مناسبات ایران و غرب سوگیری دارد اگر نگوییم خیلی حساس است.

🆔@mousavi2025
در جلسه ای با شاه درباره تصمیم به جنگ با روسیه؛ صدراعظم وقت(قائم مقام فراهانی) از شاه پرسید:
«میزان مالیات سالانه ایران چقدر است؟»
شاه پاسخ داد:«6 کرور» .
سپس قائم مقام در مورد مالیات سالانهٔ روسیه پرسید و شاه گفت: «600 کرور».
قائم مقام عاقل نتیجه گیری کرد:
«جنگ 6 با 600 خلاف عقل است».

🆔@mousavi2025
صف بندی های جدید قدرت؛ از اوکراین تا تهران

«رهبران اروپا به اوکراین سفر کردند،مجمع عمومی سازمان ملل علیه روسیه قطعنامه داد و جالب است که آمریکا در مخالفت با آن رای داده ، ماکرون به آمریکا رفته و با استقبال ترامپ مواجه نشده، لاوروف در تهران با مقامات جمهوری اسلامی دیدار خواهد کرد»

این تحولات نشان می دهد در عرصه بین‌المللی تغییرات مهمی در شرف وقوع است. این تغییرات را می‌توان در چهار محور اصلی مورد مداقه قرار داد.

حضور رهبران اروپایی در اوکراین نشانگر نگرانی فزاینده اتحادیه اروپا نسبت به کاهش حمایت ایالات متحده از کی‌یف و کنار گذاشته شدن از روند مذاکرات امریکا و روسیه است. با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و اتخاذ سیاست‌های هجومی، اروپا ناچار است نقش فعال‌تری در مدیریت بحران اوکراین ایفا کند. این رویداد نشان می‌دهد که اتحادیه اروپا به فکر ارتقاء راهبردهای دفاعی مستقل خود است، هرچند که وابستگی آن به واشنگتن همچنان باقی خواهد ماند.

رأی مخالف ایالات متحده به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل له روسیه حاوی پیام‌های معناداری است. این حرکت می‌تواند نشان‌دهنده تغییر اولویت‌های واشنگتن از مقابله با مسکو به تمرکز بر مهار چین باشد. بعلاوه، آمریکا در حال ارسال سیگنال برای کاهش تنش با روسیه و ایجاد شرایطی برای پیشبرد مذاکرات است. این موضع‌گیری همچنین با هدف افزایش فشار بر اروپا صورت گرفته تا کشورهای اروپایی نقش بیشتری در مدیریت بحران اوکراین ایفا کنند.

برخورد سرد رئیس‌جمهور آمریکا با رئیس‌جمهور فرانسه حاکی از تداوم شکاف در دو سوی آتلانتیک است. سیاست‌های جدید کاخ سفید در قبال اروپا مبتنی بر کاهش تعهدات سنتی آمریکا و وادار ساختن کشورهای اروپایی به تقبل هزینه‌های امنیتی بیشتر است. این تغییر رفتار به‌ خصوص برای فرانسه، که همواره در پی ایفای نقش رهبری در اروپا بوده، مشکل خواهد بود. هر چند، این وضعیت ممکن است ظرفیت افزایش همگرایی میان کشورهای اروپایی در زمینه‌های دفاعی و اقتصادی را داشته باشد.

سفر لاوروف(وزیر امور خارجه روسیه)به تهران در شرایطی انجام می‌شود که واشنگتن بار دیگر سیاست‌های فشار حداکثری علیه ایران را در پیش گرفته و امروز تحریم های جدیدی علیه جمهوری اسلامی تصویب کرده است.

در مجموع، این تحولات نشان می‌دهد که نظم جهانی در حال گذار به مرحله‌ای جدید است که در آن، ایالات متحده تمرکز خود را از تنش های سنتی در اروپا به رقابت با چین معطوف کرده، اروپا سعی می‌کند ناگزیر استقلال استراتژیک خود را افزایش دهد و کشورهای تحت تحریم آمریکا، مانند ایران و روسیه، در حال تعمیق روابط دوجانبه خود هستند[قرارداد 20 ساله].


البته سفر لاوروف به تهران احتمالا نوعی پیام خاصی از طرف روسیه به جمهوری اسلامی باشد. در حالی که روابط مسکو و واشنگتن در حال تغییرات استراتژیک احتمالی است و با توجه به نگرش متفاوت ترامپ به مسائل جهانی، روسیه ممکن است قصد داشته باشد ایران را به پذیرش واقعیت‌های جدید در روابط بین‌المللی سوق دهد.

در این راستا، لاوروف ممکن است پیامی به ایران منتقل کند که روسیه در حال مذاکره و تعامل با آمریکا است و به تهران اعلام کند که همکاری‌های فشرده‌اش با ایران همچنان ادامه خواهد داشت، اما در عین حال، باید به تغییرات در سیاست‌های جهانی توجه بیشتری داشته باشد و در روابط خود با غرب بازنگری نماید.

این نوع پیام می‌تواند ناشی از فشاری باشد که روسیه در عرصه جهانی برای دستیابی به توافقات جدید به آن نیاز دارد. به‌ویژه در زمینه بحران اوکراین، مسکو نیازمند تعدیل رویکردهای خود باشد و از ایران بخواهد که در این مسیر سیاست‌های خود را همسو کند یا حداقل از اتخاذ مواضع غیرسازنده خودداری کند.

به نظر می رسد دگردیسیِ نامتقارنی که پیامدهای نامعلومی در چنته دارد در حال وقوع است. اروپا دوباره در برابر فردی مشابه هیتلر یا ناپلئون قرار گرفته که آنها را به تکاپو انداخته است.

ایران در شرایطی همانند وضعیت پیشا دو جنگ بین الملل قرار گرفته است که باید تصمیمات حیاتی اتخاذ کند. در آن دو رخداد مواضع ایران منطبق با منطق قدرت در روابط بین الملل و شناخت استراتژی های قدرت های جهانی نبود.

🆔@mousavi2025
اعضای شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای خاتمه دادن به جنگ اوکراین را تصویب کردند.

🆔mousavi2025
1. سقراط (469–399 ق.م) – بنیان‌گذار فلسفه انتقادی

سقراط یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان یونان باستان بود که رویکردی جدید به فلسفه معرفی کرد. فیلسوفان پیش از سقراط بیشتر به طبیعت و عناصر بنیادین جهان می‌پرداختند، او اما بر اخلاق، فضیلت و روش‌شناسی تفکر توجه داشت. سقراط معتقد بود که دانایی واقعی در آگاهی از نادانی خود است. روش او، که به روش سقراطی معروف شد، شامل پرسش و پاسخ دیالکتیکی برای کشف تناقض‌ها و دستیابی به حقیقت بود.

سقراط هیچ اثر مکتوبی از خود بر جای نگذاشت و اندیشه‌های او بیشتر از طریق آثار افلاطون و گزنفون بسط یافته اند. سرانجام،با به چالش کشیدن باورها و عقاید سنتی، به فاسد کردن جوانان و بی‌احترامی به خدایان متهم شد و با نوشیدن جام شوکران به زندگی خود پایان داد.

محورهای برجستهٔ اندیشه سقراط:

روش سقراطی – پرسش‌های متوالی برای رسیدن به حقیقت و آشکار کردن تناقض‌ها.

"تنها چیزی که می‌دانم این است که هیچ نمی‌دانم" – تأکید بر خودآگاهی و جستجوی مداوم دانش.

اخلاق و فضیلت – باور داشت که فضیلت از طریق دانش به دست می‌آید.

نقد دموکراسی آتنی – معتقد بود که حکمرانی باید بر اساس خردمندان باشد، نه آرای عمومی.

پایبندی به اصول – حتی در مواجهه با مرگ، حاضر نشد باورهایش را کنار بگذارد.

🆔@mousavi2025
2. افلاطون (427–347 ق.م) – بنیان‌گذار فلسفه ایده‌آلیستی

افلاطون یکی از بزرگ‌ترین فلاسفه تاریخ است.او تأثیر عمیقی بر فلسفه غرب گذاشت. شاگرد سقراط و معلم ارسطو و مؤسس مدرسه آکادمی در آتن بود. مهم‌ترین و مشهورترین آموزهٔ افلاطون، نظریه مُثُل است که طبق آن، جهان مادی تنها سایه‌ای از دنیای ایده‌ها و مفاهیم ابدی و تغییرناپذیر است.

افلاطون بر این نظر بود که تنها با عقل می‌توان به حقیقت دست یافت و حس‌ها نمی‌توانند حقیقت را به طور دقیق بیان کنند. او همچنین با طرح ایده «مدینه فاضله» در اثر معروف خود؛جمهور، به تشریح و تفسیر جامعه‌ای ایده‌آل پرداخت که در آن افراد بر اساس توانایی‌ها و وظایفشان تقسیم‌بندی می‌شوند.

اصول اساسی تفکر افلاطون:

نظریه مُثُل – دنیای مادی تنها سایه و بازتابی از دنیای ایده‌ها و مفاهیم ابدی است.

شناخت از طریق عقل – احساسات و تجربیات مادی نمی‌توانند به حقیقت دست یابند.

مدینه فاضله – جامعه‌ای ایده‌آل که در آن هر فرد طبق توانایی‌ها و فضیلت‌های خود در نقش خاصی ایفای وظیفه می‌کند.

روح سه‌گانه – انسان‌ها از سه بخش عقل، اراده و نفس شهوانی تشکیل شده‌اند که باید تعادل میان آنها برقرار باشد.

حقیقت و عدالت – عدالت در جامعه و فرد زمانی محقق می‌شود که هر فرد نقش خود را به‌درستی ایفا کند.

🆔@mousavi2025
پارادوکس الاغ بوریدان (Buridan's Ass)

یک پارادوکس فلسفی است که به ژان بوریدان، فیلسوف قرن چهاردهم، نسبت داده می‌شود. این پارادوکس دربارهٔ یک الاغ است که دقیقاً بین دو کپه علوفهٔ هم‌اندازه و هم‌فاصله قرار گرفته و چون هیچ دلیل منطقی برای انتخاب یکی از آنها ندارد، در نهایت از گرسنگی می‌میرد.

این مسئله برای نقد جبرگرایی و عقل‌گرایی مطلق مطرح شده است. بوریدان قصد داشت نشان دهد که اگر یک تصمیم صرفاً بر پایهٔ استدلال عقلانی گرفته شود و هیچ تفاوتی بین گزینه‌ها وجود نداشته باشد، ممکن است تصمیم‌گیری هرگز رخ ندهد.

این پارادوکس در سیاست، اقتصاد و روان‌شناسی نیز کاربرد دارد؛ مثلاً در تصمیم‌گیری‌های سخت، جایی که دو گزینه به‌شدت مشابه هستند و فرد دچار فلج تصمیم‌گیری [بلاتکلیفی، تعلل و بی عملی ِ راهبردی]می‌شود.

البته برخلاف فضای صرفاً تئوریک در دنیای واقعی موضوعات کوچک و رویدادهای خارج از اراده به صورت عمدی یا سهوی ممکن است نقطه ی تعادلی را به هم بزند و تصمیمات جدید اتخاذ شوند.

این پارادوکس را در مورد وضعیت قدرت‌های اروپایی قبل از جنگ جهانی اول و نحوه ورود آنها به جنگ تا اندازه زیادی صادق است.

در سال‌های قبل از جنگ جهانی اول، قدرت‌های بزرگ اروپا[شامل امپراتوری اتریش-مجارستان، آلمان، روسیه، فرانسه و بریتانیا]در یک شرایط تعادلی ناپایدار قرار داشتند. همه آنها به صورتی بین دو انتخاب تردید داشتند: حفظ صلح و موازنه قوا یا اقدام نظامی برای حفظ و پیشبرد منافع ملی.

هر دو گزینه مزایا و معایب خاص خود را داشتند، به‌طوری که هیچ‌یک از قدرت‌ها حاضر نبودند بدون علل واضح، ریسک جنگ را بپذیرند، اما با این وجود، هیچ‌کس هم نمی‌خواست در معادلات قدرت اروپا عقب بماند.

در آن صورت بندی، اروپا شبیه همان الاغ بوریدان شده بود که میان دو انتخاب تقریباً مساوی قرار گرفته بود و قادر به تصمیم‌گیری نبود. هر کشوری از یکسو، نگران خسارت های جنگ بود، و از سوی دیگر، نمی توانست منفعل بماند و نظاره گر باشد که رقبایش ابتکار عمل را به دست بگیرند.

این بن‌بست تصمیم‌گیری باعث شد که همه کشورها در تعلل، بی تکلیفی و انتظار بمانند، بدون اینکه به‌طور قاطع استراتژی جنگ یا صلح را انتخاب نمایند.

ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند در ژوئن ۱۹۱۴ همان عامل خارجی بود که آن تعادل را به هم ریخت. آن واقعه، همانند یک تکان در سیستم تصمیم‌گیری، شرایط را تغییر داد و بهانه‌ای شد تا امپراتوری اتریش-مجارستان به صربستان اعلان جنگ دهد. در پاسخ، روسیه نیروهایش بسیج کرد، که موجب شد آلمان را وادار به ورود به جنگ کند، و این زنجیره به سرعت گسترش یافت تا جنگ جهانی اول آغاز شود.

اگر ترور رخ نمی‌داد، ممکن بود اروپا همچنان برای زمانی در همان حالت ایستای پرتنش باقی بماند، جایی که همه قدرت‌ها می‌خواستند اقدامی انجام دهند اما هیچ‌کس حاضر به برداشتن اولین گام نبود.

به این ترتیب، جنگ جهانی اول نمونه‌ای از وضعیتی است که در آن، کشورها مانند الاغ بوریدان بین دو گزینه مشابه متوقف شده بودند، تا وقتی که یک حادثه خارجی تعادل را برهم زد و آنها را مجبور به تصمیم‌گیری کرد.



🆔@mousavi2055
جهان به کدام سو می رود؟

دعوای لفظی ترامپ و زلنسکی در کاخ سفید و واکنش کشورهای مختلف حکایت از صورت بندی جدیدی در نظم بین المللی می کند.

کشورهای اروپایی در کنار اوکراین قرار گرفتند و به جز بریتانیا از رفتار نامتعارف ترامپ و معاونش انتقاد کردند.

آنچه ترامپ با این ادبیات و شتاب از زلنسکی می خواهد؛ شرایط را برای اوکراین سخت و مابقی کشورها بویژه اروپا را در هراس می اندازد.

از آغاز جنگ اوکراین هم مشخص بود که بازنده ی این جنگ اوکراین، روسیه و کشورهای اروپایی خواهند بود. اکنون اما با این سیاستها روسیه به غیر از خسارات اقتصادی و جنگ افزاری برنده از بحران خارج می شود.

این خسارات در قیاس با زمین های اشغالی و مانورهای پساپیروزی هم خیلی به چشم نخواهند آمد.

در این میانه سکوت معنادار بریتانیا در قبال جنگ لفظی کاخ سفید شکاف های احتمالی را بیشتر نشان می دهد.

بعد از جنگ جهانی دوم که به ضرورت کشورهای آمریکا،بریتانیا و شوروی در تقابل با دول محور قرار گرفتند، کمتر پیش آمده بود که آنها مجدداً حول یک اتفاق مهم در یک جبهه جمع شوند.

با این صورت بندی و بی محلیِ آشکار ترامپ به اروپا، کشورهای اروپایی ضرورتا راهی جز قرار گرفتن در کنار اوکراین نخواهند داشت. آنها مجبورند جایِ خالیِ حمایت های آمریکا را پر کنند.

اگر جبهه بندی ها و شکاف ها تشدید شوند،بعید نیست که اروپا در راستای تعدیل ائتلاف احتمالی آمریکا،روسیه و بریتانیا بخواهد دست به دامن رقیب جهانی آمریکا یعنی چین شود.

🆔@mousavi2025
این شماره اکونومیست با بک‌گراند قرمز و شخصیت های سیاسی پشت سر ترامپ خبر از صورت بندی جدیدی می دهد.
ترامپ با بذل و بخشش از کیسه ی دیگران نظم جهانی مد نظرش را به جلو می برد.
سوریه دو دستی تقدیم اردوغان شد.
اوکراین را به پوتین بخشید.
بن سلمان را میزبان مذاکرات کرد و برایش نقش منطقه ای چیدمان کرده است.
حماس و حزب الله را تضعیف و با صلح ابراهیم روابط اسرائیل با کشورهای عربی را عادی سازی کرد.
بعید نیست بعد از فراغت لازم تایوان را هم تقدیم چین کند.
🆔@mousavi2025
2025/03/02 04:57:25
Back to Top
HTML Embed Code: