کانون نبض اندیشه
کانون «نبضاندیشه» با همکاری انجمن «مدیکیشن» برگزار میکند: سلسله جلسات «فلسفه علم، با نیمنگاهی به پزشکی» مدرس: علی سلطانزاده دانشجوی دکتری فلسفه علم دانشگاه شریف سر فصلها در ۶ جلسه: •چرا فلسفه علم •قرارداد در علم •پارادایم پزشکی •تضاد تجربهگرایی و واقعیگرایی…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
«به غیر از کتاب خواندن دیگر هیچ پناهی نداشتم؛ چیز دیگری نبود که احترامم را به محیط اطرافم برانگیزد و حتی اندکی توجهم را جلب کند...»
• فئودور داستایفسکی؛ یادداشتهای زیرزمینی
٢٤ آبان، روز کتاب و کتابخوانی، مبارک🧡🍁
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
• فئودور داستایفسکی؛ یادداشتهای زیرزمینی
٢٤ آبان، روز کتاب و کتابخوانی، مبارک🧡🍁
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
کانون نبض اندیشه
کانون «نبضاندیشه» با همکاری انجمن «مدیکیشن» برگزار میکند: سلسله جلسات «فلسفه علم، با نیمنگاهی به پزشکی» مدرس: علی سلطانزاده دانشجوی دکتری فلسفه علم دانشگاه شریف سر فصلها در ۶ جلسه: •چرا فلسفه علم •قرارداد در علم •پارادایم پزشکی •تضاد تجربهگرایی و واقعیگرایی…
یادآوری برنامه🔔
مهلت ثبتنام تا پایان امشب
سلسله جلسات «فلسفه علم، با نیمنگاهی به پزشکی»
از ۲۷ آبان ماه، ساعت ۱۵، دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی،تالار دکتر معتمدی
✔️ثبت نام از طریق سایت
✔️برای دریافت کد تخفیف گروهی با آیدی @nabzeandisheh_admin در ارتباط باشید.
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
مهلت ثبتنام تا پایان امشب
سلسله جلسات «فلسفه علم، با نیمنگاهی به پزشکی»
از ۲۷ آبان ماه، ساعت ۱۵، دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی،تالار دکتر معتمدی
✔️ثبت نام از طریق سایت
✔️برای دریافت کد تخفیف گروهی با آیدی @nabzeandisheh_admin در ارتباط باشید.
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
می ترسم شعرهایی را که زیرِ خاک خواهم گفت
نتوانم برای کسی بخوانم.
من عجله دارم
و عجیب است که بسیار آرامم.
کسی که بر سرِ قبرم میآید
و میپذیرد که مردهام
مرا در خویش کشته است.
خوابهای آیندهام را دیدهام
سالهای بعدیام را زیستهام
و این اضافگی آزارم میدهد.
کاش این همه عجله نمیداشتم
دستِ کم آن وقت مثلِ همه
در زمان میگنجیدم
و با دوست و شهر و زمین کنار میآمدم.
این همه بر در کوبیدن بیهوده است
درها را باز نمیکنند
نه کسی میبیند تو را
و نه صدایت را میشنوند...
•شهرام شیدایی؛ آتشی برای آتشی دیگر
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
نتوانم برای کسی بخوانم.
من عجله دارم
و عجیب است که بسیار آرامم.
کسی که بر سرِ قبرم میآید
و میپذیرد که مردهام
مرا در خویش کشته است.
خوابهای آیندهام را دیدهام
سالهای بعدیام را زیستهام
و این اضافگی آزارم میدهد.
کاش این همه عجله نمیداشتم
دستِ کم آن وقت مثلِ همه
در زمان میگنجیدم
و با دوست و شهر و زمین کنار میآمدم.
این همه بر در کوبیدن بیهوده است
درها را باز نمیکنند
نه کسی میبیند تو را
و نه صدایت را میشنوند...
•شهرام شیدایی؛ آتشی برای آتشی دیگر
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
کانون نبضاندیشه برگزار میکند:
سلسله جلسات کتابخوانی «نشسته بر سطر»
📖همخوانی کتاب «فلسفه تنهایی»
✍🏻نوشته «لارس اسوندسن»
•با حضور:
دکتر زهرا علیزاده
رزیدنت روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
🗓به تاریخ چهارشنبه ۲۱ آذر
⏳ساعت ۱۵
📍دانشگاه علومپزشکی تهران، دانشکده پزشکی، ضلع غربی سالن شهدا، تالار معتمدی
📌جهت ثبتنام رایگان از طریق سایت، روی لینک کلیک کنید.
کسب اطلاعات بیشتر @nabzeandisheh_admin
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
سلسله جلسات کتابخوانی «نشسته بر سطر»
📖همخوانی کتاب «فلسفه تنهایی»
✍🏻نوشته «لارس اسوندسن»
•با حضور:
دکتر زهرا علیزاده
رزیدنت روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
🗓به تاریخ چهارشنبه ۲۱ آذر
⏳ساعت ۱۵
📍دانشگاه علومپزشکی تهران، دانشکده پزشکی، ضلع غربی سالن شهدا، تالار معتمدی
📌جهت ثبتنام رایگان از طریق سایت، روی لینک کلیک کنید.
کسب اطلاعات بیشتر @nabzeandisheh_admin
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
A Philosophy of Loneliness.jpg
89.9 KB
📚معرفی کتاب همنشینی:
کتاب «فلسفه تنهایی» به شما نشان میدهد که امروزه مردم در هر جایی که حضور دارند، تنهایی نیز حس میشود؛ فرقی ندارد که شما در مکانی ساکت یا آرام باشید یا در یک فضای شلوغ و پر سروصدا.
شاید در نگاه اول بنظر برسد کتاب، کتابی فلسفی است. اما باید اشاره کنیم که این کتاب علاوه بر بررسی تنهایی از نگاه فلسفی، تنهایی را از بعد روانشناسی و جامعهشناسی هم بررسی میکند و حتی از ادبیات هم برای جا انداختن برخی موضوعات کمک میگیرد.
•لارس اسوندسن، ترجمه خشایار دیهیمی
•نشر نو، ۲۲۵ صفحه، قطع رقعی
کتاب «فلسفه تنهایی» به شما نشان میدهد که امروزه مردم در هر جایی که حضور دارند، تنهایی نیز حس میشود؛ فرقی ندارد که شما در مکانی ساکت یا آرام باشید یا در یک فضای شلوغ و پر سروصدا.
شاید در نگاه اول بنظر برسد کتاب، کتابی فلسفی است. اما باید اشاره کنیم که این کتاب علاوه بر بررسی تنهایی از نگاه فلسفی، تنهایی را از بعد روانشناسی و جامعهشناسی هم بررسی میکند و حتی از ادبیات هم برای جا انداختن برخی موضوعات کمک میگیرد.
•لارس اسوندسن، ترجمه خشایار دیهیمی
•نشر نو، ۲۲۵ صفحه، قطع رقعی
کانون نبض اندیشه
کانون نبضاندیشه برگزار میکند: سلسله جلسات کتابخوانی «نشسته بر سطر» 📖همخوانی کتاب «فلسفه تنهایی» ✍🏻نوشته «لارس اسوندسن» •با حضور: دکتر زهرا علیزاده رزیدنت روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران 🗓به تاریخ چهارشنبه ۲۱ آذر ⏳ساعت ۱۵ 📍دانشگاه علومپزشکی تهران،…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در ستایش تنهایی |عباس کیارستمی
@sovarkhial
همونطور که درخت در تنهایی، درخت تره؛
به نظر من،آدم در تنهایی آدمتره!
به نظر من،آدم در تنهایی آدمتره!
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸چیرگی بر اسکیزوفرنی:
ذهن زیبای جان نش
جان نش واقعی مثل بیشتر مبتلایان به اسکیزوفرنی، کسانی را که صداهای عجیبشان را میشنید تصور نمیکرد.
در سال ۱۹۵۸، به نظر میرسید جان نش همهچیز دارد. یک همسر زیبا، یک شغل عالی، اما اندکی بعد از تولد سی سالگیاش، در همان سالی که نشریهی فورچون او را یکی از ستارههای ریاضیات کشور نامید، همهچیز شروع کرد به از هم پاشیدن. او شروع کرد به دیدن توطئهها و پیامهای سری در جاهایی که چنین چیزهایی وجود نداشت.
▪️بازنشر از صفحهی نشر نی
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
🔸چیرگی بر اسکیزوفرنی:
ذهن زیبای جان نش
جان نش واقعی مثل بیشتر مبتلایان به اسکیزوفرنی، کسانی را که صداهای عجیبشان را میشنید تصور نمیکرد.
در سال ۱۹۵۸، به نظر میرسید جان نش همهچیز دارد. یک همسر زیبا، یک شغل عالی، اما اندکی بعد از تولد سی سالگیاش، در همان سالی که نشریهی فورچون او را یکی از ستارههای ریاضیات کشور نامید، همهچیز شروع کرد به از هم پاشیدن. او شروع کرد به دیدن توطئهها و پیامهای سری در جاهایی که چنین چیزهایی وجود نداشت.
▪️بازنشر از صفحهی نشر نی
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
Ay Lacin
Imamyar Hasanov @RadioP0l
• همین که چهرهات از ذهنم پاک میشود، آرامشم را از دست میدهم. اگر نیایی طاقت خواهم آورد؛
اما چه طاقتی؟
در بطنِ اندوه، در برهوتِ دل.
• آلبرکامو به ماریا کاسارس
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
اما چه طاقتی؟
در بطنِ اندوه، در برهوتِ دل.
• آلبرکامو به ماریا کاسارس
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
آهوی کوهیای تنها در دشت
عربها، پس از دست یافتن بر ایران، همۀ کتابخانههای آن را آتش زدند و حتی هر چه کتاب در خانهها پیدا کردند سوزاندند تا اثری از زبان فارسی نمانَد. واقعاً هم چندان کتابی نگذاشتند بماند. میخواستند ایرانیان هم، مثل همهی ملتهایی که کشورشان را تصرف کرده بودند، فقط به زبان عربی تکلم کنند. تا دو قرن هم ظاهراً همین طور شد. عملاً زبان عربی بود که زبان رسمی ایران بود. اما میدانیم که ایرانیان در نهایت آن را نپذیرفتند. پس از آن که دو قرنی از تسلط عربها بر ایران گذشت، کم کم زبان ایرانیان شروع کرد دوباره فارسی شدن و آخرسر همان فارسی شد. یک بیت شعر هست که میگویند اولین شعری است که از دوران نوزایی زبان فارسی باقی مانده، و اکنون میگویند آن را ابوحَف۫ص سُغ۫دی سروده، که موسیقیدان و ترانهسرایی در سمرقند بوده است. سمرقند اکنون از شهرهای ازبکستان است، و آن زمان از شهرهای یکی از ولایتهای ایران به نام سُغ۫د بوده، که شامل تاجیکستان و ازبکستان کنونی میشده است. باری، آن بیت این است:
آهویِ کوهی در دشت چگونه دَوَذا
او ندارد یار، بی یار چگونه بُوَذا
آهوی کوهی چگونه میتواند در دشت [که جای او نیست] بدود، او که یار ندارد چگونه میتواند زنده باشد.
دَوَذا، یعنی بدود، می دود
جالب است که اولین شعری که از دورانِ نوزایی فارسی باقی میماند، دربارهی تنهایی و بیگانگی است! آیا ممکن است ابوحَف۫ص خواسته باشد احساسش نسبت به زبان بیگانه را بیان کند؟ در هر حال، بعضیها زبان را حتی خانهی وجود میدانند. هایدگر میگفت انسان فقط در خانهی زبان میتواند وجود خود را نشان دهد. بنابراین طبیعی است که وقتی خانه مال خود او نبود برایش احساس بیگانگی ایجاد کند.
صادق هدایت یک نقاشی زیبا از آهوی این شعر کشیده است. اما فکر میکرده بهرام گور این شعر را سروده. حتی آن را اولین شعر فارسی دانسته است. او هنگامی که در پاریس تحصیل میکرد، این مینیاتور را پشت یک کارت پستال میکشد و برای برادرش میفرستد. در شرح نقاشی هم مینویسد: «تصدقت گردم امروز از زور بی تکلیفی نخستین شعر فارسی را به Miniature درآوردم و خدمتتان تقدیم میدارم.» در این کارت پستال، خود شعر هم زیر عکس آهو هست و اسم بهرام گور به عنوان شاعر آن آمده است.
٢۶ دی ١٣٩٧
✍ دکتر عباس پژمان
@apjmn
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
عربها، پس از دست یافتن بر ایران، همۀ کتابخانههای آن را آتش زدند و حتی هر چه کتاب در خانهها پیدا کردند سوزاندند تا اثری از زبان فارسی نمانَد. واقعاً هم چندان کتابی نگذاشتند بماند. میخواستند ایرانیان هم، مثل همهی ملتهایی که کشورشان را تصرف کرده بودند، فقط به زبان عربی تکلم کنند. تا دو قرن هم ظاهراً همین طور شد. عملاً زبان عربی بود که زبان رسمی ایران بود. اما میدانیم که ایرانیان در نهایت آن را نپذیرفتند. پس از آن که دو قرنی از تسلط عربها بر ایران گذشت، کم کم زبان ایرانیان شروع کرد دوباره فارسی شدن و آخرسر همان فارسی شد. یک بیت شعر هست که میگویند اولین شعری است که از دوران نوزایی زبان فارسی باقی مانده، و اکنون میگویند آن را ابوحَف۫ص سُغ۫دی سروده، که موسیقیدان و ترانهسرایی در سمرقند بوده است. سمرقند اکنون از شهرهای ازبکستان است، و آن زمان از شهرهای یکی از ولایتهای ایران به نام سُغ۫د بوده، که شامل تاجیکستان و ازبکستان کنونی میشده است. باری، آن بیت این است:
آهویِ کوهی در دشت چگونه دَوَذا
او ندارد یار، بی یار چگونه بُوَذا
آهوی کوهی چگونه میتواند در دشت [که جای او نیست] بدود، او که یار ندارد چگونه میتواند زنده باشد.
دَوَذا، یعنی بدود، می دود
جالب است که اولین شعری که از دورانِ نوزایی فارسی باقی میماند، دربارهی تنهایی و بیگانگی است! آیا ممکن است ابوحَف۫ص خواسته باشد احساسش نسبت به زبان بیگانه را بیان کند؟ در هر حال، بعضیها زبان را حتی خانهی وجود میدانند. هایدگر میگفت انسان فقط در خانهی زبان میتواند وجود خود را نشان دهد. بنابراین طبیعی است که وقتی خانه مال خود او نبود برایش احساس بیگانگی ایجاد کند.
صادق هدایت یک نقاشی زیبا از آهوی این شعر کشیده است. اما فکر میکرده بهرام گور این شعر را سروده. حتی آن را اولین شعر فارسی دانسته است. او هنگامی که در پاریس تحصیل میکرد، این مینیاتور را پشت یک کارت پستال میکشد و برای برادرش میفرستد. در شرح نقاشی هم مینویسد: «تصدقت گردم امروز از زور بی تکلیفی نخستین شعر فارسی را به Miniature درآوردم و خدمتتان تقدیم میدارم.» در این کارت پستال، خود شعر هم زیر عکس آهو هست و اسم بهرام گور به عنوان شاعر آن آمده است.
٢۶ دی ١٣٩٧
✍ دکتر عباس پژمان
@apjmn
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱