فروغ فرخزاد_آغاز فصل سرد
<unknown>
• امروز روز اول دیماه است
من راز فصل ها را می دانم
و حرف لحظه ها را می فهمم
نجات دهنده در گور خفته است
و خاک ، خاک پذیرنده
اشارتیست به آرامش
• فروغ فرخزاد
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
من راز فصل ها را می دانم
و حرف لحظه ها را می فهمم
نجات دهنده در گور خفته است
و خاک ، خاک پذیرنده
اشارتیست به آرامش
• فروغ فرخزاد
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
از آثار ادوارد هاپر به ترتیب:
•اتاقی در بروکلین
•سینمایی در نیویورک
•شبزندهداران
•سوپ گوشت
•دفتری در شهر کوچک
•اتاقی در نیویورک
•هتلی در راه آهن
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
•اتاقی در بروکلین
•سینمایی در نیویورک
•شبزندهداران
•سوپ گوشت
•دفتری در شهر کوچک
•اتاقی در نیویورک
•هتلی در راه آهن
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
کانون نبض اندیشه
Photo
ادوارد هاپر نقاش آمریکایی قرن بیستم (1967_1882) را میشود "نقاشِ تنهاییِ آدمی" لقب داد. این لقب هاپر نشان از هنری دارد که مفهومی در تضاد با رؤیایی آمریکایی، ارائه میدهد. رؤیایی که در آن جامعه ، شلوغ و پر از حرکت و تکاپو و انرژی مطلق معرفی میشود؛ در حالی که آثار هاپر نمایانگر تنهایی، بیحرکتی و تفکر و تعمق هست.
نرگس انتخابی در بخشی از کتاب « عشق در دو نگاه» مینویسد:
زندگی مدرن برای هاپر بیاندازه خصمانه است. موجودات بینوای هاپر نیازی به همهگیری ندارند تا به انزوا بروند. برای هاپر ساختار شهرها و محیطهای مدرن ماشینی است که تنهایی تولید میکند. آدمهای نقاشیهای او هم نمیدانند باید چه کار کنند.
پیام هاپر این است که زندگی مدرن میتواند خیلی تنهاییآور باشد. آدمهای نقاشیهای او همانقدر در کنار دیگران در غذاخوریها و رستورانها تنها هستند که در کنار پنجرهٔ آپارتمانشان. امروزه ما بهتر میتوانیم انزوایی را که، در نظر این هنرمندان، مشخصهٔ زندگی مدرن است مخفی کنیم. در مواقع عادی هم تنها در کافهها مینشینیم، اما تلفن همراه داریم و خیال میکنیم در جمع حضور داریم. واقعیت این است که مدرنیته تودههای مردم را به سوی شیوهٔ زندگی شهری سوق میدهد که کاملاً با معاشرتهایی که زمانی عرف بودند غریبه است.
ما انسانها تنهایی جهان مدرن را پذیرفتیم چون به دنبال «آزادی» بودیم. اما اکنون هنر هاپر پرسش دشواری پیش روی ما قرار میدهد: وقتی آزادیهای زندگی مدرن از بین رفت، دیگر چه چیز میماند بهجز تنهایی؟!
ادوارد هاپر در توصیف اثر «شبزندهداران» میگوید:
«من این صحنه را از یک رستوران در خیابان گرینویچ ویلیج الهام گرفتم. تنها کاری که کردم این بوده که صحنه را ساده و رستوران را اندکی بزرگتر به تصویر بکشم. من داشتم تنهایی یک شهر بزرگ را نقاشی میکردم»
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
نرگس انتخابی در بخشی از کتاب « عشق در دو نگاه» مینویسد:
زندگی مدرن برای هاپر بیاندازه خصمانه است. موجودات بینوای هاپر نیازی به همهگیری ندارند تا به انزوا بروند. برای هاپر ساختار شهرها و محیطهای مدرن ماشینی است که تنهایی تولید میکند. آدمهای نقاشیهای او هم نمیدانند باید چه کار کنند.
پیام هاپر این است که زندگی مدرن میتواند خیلی تنهاییآور باشد. آدمهای نقاشیهای او همانقدر در کنار دیگران در غذاخوریها و رستورانها تنها هستند که در کنار پنجرهٔ آپارتمانشان. امروزه ما بهتر میتوانیم انزوایی را که، در نظر این هنرمندان، مشخصهٔ زندگی مدرن است مخفی کنیم. در مواقع عادی هم تنها در کافهها مینشینیم، اما تلفن همراه داریم و خیال میکنیم در جمع حضور داریم. واقعیت این است که مدرنیته تودههای مردم را به سوی شیوهٔ زندگی شهری سوق میدهد که کاملاً با معاشرتهایی که زمانی عرف بودند غریبه است.
ما انسانها تنهایی جهان مدرن را پذیرفتیم چون به دنبال «آزادی» بودیم. اما اکنون هنر هاپر پرسش دشواری پیش روی ما قرار میدهد: وقتی آزادیهای زندگی مدرن از بین رفت، دیگر چه چیز میماند بهجز تنهایی؟!
ادوارد هاپر در توصیف اثر «شبزندهداران» میگوید:
«من این صحنه را از یک رستوران در خیابان گرینویچ ویلیج الهام گرفتم. تنها کاری که کردم این بوده که صحنه را ساده و رستوران را اندکی بزرگتر به تصویر بکشم. من داشتم تنهایی یک شهر بزرگ را نقاشی میکردم»
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
📖سلسله جلسات «فلسفه علم»
•با تدریس علی سلطانزاده
•۲۷ آبان - ۹ دی
#گزارش_تصویری📸
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
•با تدریس علی سلطانزاده
•۲۷ آبان - ۹ دی
#گزارش_تصویری📸
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
📜 آیا انسان موجودی عقلانی است؟
🖋️ «بگویید ببینم، کدام شیر پاکخوردهای اولین بار گفت که آدمها فقط به این دلیل کار بد میکنند که علایق واقعیشان را نمیشناسند؟
اگر روشنشان کنیم و چشمشان را به علایق واقعی و طبیعیشان باز کنیم، آن وقت بدی را کنار میگذارند و نیکوکار میشوند. چرا؟ چون وقتی آدم سود واقعیاش را بشناسد، نفع شخصیاش را در نیکی میبیند.
و از آنجا که مسلماً هیچ آدمیزادی خلاف نفع شخصیاش عمل نمیکند، پس مجبور است که خوب باشد!
اینها را کی گفته؟ ها؟
آه طفل معصوم! ای وروجک بیگناهی که چنین اراجیفی را سر هم کردهای!
اولا، طی این هزاران سال، کی بوده که آدمیزاد فقط طبق نفع شخصیاش عمل کند؟
با آن میلیونها واقعیتی که نشان میدهد آدمها آگاهانه – با علم کامل به نفع حقیقیشان – آن را رها کردهاند و به راه دیگری رفتهاند، چه میکنی؟
آنهایی که بیتوجه به سودشان، بدون اجبار، فقط از سر لجبازی و خودسری، راهی سخت و پرسنگلاخ را انتخاب کردهاند، چه؟
انگار همین خودسری و اختیار، برایشان خوشایندتر از هر منفعتی بوده… منفعت؟!…
کوتاه بگویم؛ درباره تاریخ جهان هر چیزی میشود گفت؛ هر چیزی که حتی آشفتهترین تخیلها بتوانند تصور کنند. فقط یک چیز است که نمیتوانید بگویید: اینکه این تاریخ ربطی به عقلانیت داشته است.»
📚 یادداشتهای زیرزمینی | فئودور داستایفسکی
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
🖋️ «بگویید ببینم، کدام شیر پاکخوردهای اولین بار گفت که آدمها فقط به این دلیل کار بد میکنند که علایق واقعیشان را نمیشناسند؟
اگر روشنشان کنیم و چشمشان را به علایق واقعی و طبیعیشان باز کنیم، آن وقت بدی را کنار میگذارند و نیکوکار میشوند. چرا؟ چون وقتی آدم سود واقعیاش را بشناسد، نفع شخصیاش را در نیکی میبیند.
و از آنجا که مسلماً هیچ آدمیزادی خلاف نفع شخصیاش عمل نمیکند، پس مجبور است که خوب باشد!
اینها را کی گفته؟ ها؟
آه طفل معصوم! ای وروجک بیگناهی که چنین اراجیفی را سر هم کردهای!
اولا، طی این هزاران سال، کی بوده که آدمیزاد فقط طبق نفع شخصیاش عمل کند؟
با آن میلیونها واقعیتی که نشان میدهد آدمها آگاهانه – با علم کامل به نفع حقیقیشان – آن را رها کردهاند و به راه دیگری رفتهاند، چه میکنی؟
آنهایی که بیتوجه به سودشان، بدون اجبار، فقط از سر لجبازی و خودسری، راهی سخت و پرسنگلاخ را انتخاب کردهاند، چه؟
انگار همین خودسری و اختیار، برایشان خوشایندتر از هر منفعتی بوده… منفعت؟!…
کوتاه بگویم؛ درباره تاریخ جهان هر چیزی میشود گفت؛ هر چیزی که حتی آشفتهترین تخیلها بتوانند تصور کنند. فقط یک چیز است که نمیتوانید بگویید: اینکه این تاریخ ربطی به عقلانیت داشته است.»
📚 یادداشتهای زیرزمینی | فئودور داستایفسکی
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱