Telegram Web
☺️ مصطفی ملکیان و دعوت به جدایی اخلاق از دین
👤 #حسین_امامی

استاد مصطفی ملکیان مطلبی را تحت عنوان «سیر تحول اخلاق در ایران و جهان» در ١٥بهمن‌ماه ١٤٠٣ در انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری ایراد نموده‌اند که در آن، اخلاق یگانه پناهگاه جهت رشد و سعادت جامعه معرفی شده و در راستای تحقق این هدف، پیشنهادهایی عرضه داشته‌ است. این مطلب در ذات خود حائز اهمیت است و لبّ‌لباب بسیاری از گفته‌ها و نوشته‌های ایشان است؛ امّا در عین حال حاوی ابهاماتی است که بدون گشودن و ایضاح آنها، مطلب از متانت و اتقان لازم برخوردار نیست، لذا در این جستار ملاحظاتی در این باب عرضه می‌شود.

📎 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @sedanet
🔵 @mostafamalekian
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍4
🔴 چگونه شکاکان از استدلال دکارت به سود شکاکیت استفاده می‌کنند؟

مصطفی ملکیان

🔷 شک دستوری، شکی است که واقعاً مقصد و مقصود از آن، یقین است، اما به‌عنوان یک مقدمه‌ی لازم و ضروری برای وصول به یقین مطلوب، انسان برای خودش لازم می‌بیند که در ابتداء در همه‌چیز شک کند. بنابراین، شک دستوری برای شاک (کسی که شک می‌کند) هیچ‌گاه مقر (قرارگاه) نیست، بلکه کاملاً ممر و گذرگاهی است که باید از آن گذر کرد تا به یقین رسید.

🔷 حال ممکن است به ذهن بیاید که اگر شکی که دکارت داشت، شک دستوری بود و بالاخره خودش هم به یقین رسید، چگونه پیروان شکاکیت از استدلال دکارت به سود خود و جهت تحکیم مواضع شکاکانه‌ی خود استفاده می‌کنند؟ وقتی شک دکارت، یک شک دستوری است که سرانجام به قضیه‌ی «من هستم» می‌انجامد و از قضیه‌ی «من هستم» به قضیه‌ی یقینی دیگری می‌رسد و بعد هم به قضیه‌ی یقینی دیگر و آهسته‌آهسته یک نظام از قضایای یقینی را فراهم می‌کند، چگونه شکاکان از استدلال او به سود شکاکیت استفاده می‌کنند؟!

🔷 چون بنا بر این است که شکاکان، شکاکِ دستوریِ موقِن (کسی که به یقین می‌رسد) نباشند؛ به‌عبارت دیگر، کسی که بالمآل (در آخر) موقن می‌شود (دکارت) چگونه سخنانش مؤید کسانی است که می‌خواهند بگویند ما بالمآل هم شاک می‌مانیم و دسترسی به یقین نخواهیم یافت؟

🔷 علت اینکه شکاکان به شکل دستوری دکارت استناد کرده‌اند، این است که شکاکان دیده‌اند شک دستوری دکارت تا وقتی که القای شک می‌کند، موفق است و وقتی می‌خواهد جواب شکاکیت خود را بدهد، از قدرت می‌افتد و چون این معنی را احساس کرده‌اند، به نظرشان آمده که ما تا آن مرحله‌ای که در حال القای شکاکیت است، با آن راه می‌آییم و از آن وقت که می‌خواهد آرام‌آرام به مرحله‌ی یقین برسد - یعنی به مرحله‌ی «من وجود دارم و هستم»، تا بعد آغاز کند به سایر قضایای یقینی - آنجا دیگر ما با آن راه نمی‌آییم و می‌گوییم ما از کجا به قضیه‌ی «من وجود دارم»، یقین پیدا کنیم؟!

🔷 این است که شکاکان از زمان دکارت (۱۵۹۶–۱۶۵۰) به این طرف، از استدلالات دکارت برای تقویت شکاکیت خود بهره‌ی فراوان و حظّ وافر برده‌اند.

🔷 این شکاکان از مرحله‌ی دوازدهم شک دکارت، که بناست از این به بعد از شکاکیت گذر کرده و وارد اثبات یقینیات شود، جلوی آن را سد می‌کنند. این‌گونه است که شک دکارتی دست‌مایه‌ای برای شکاکان پس از وی شده است.

🔷 می‌توان گفت شکاکیت دکارت تا مرحله‌ای که در شک است، دوازده مرحله دارد و از آن وقتی که می‌گوید: «من شک می‌کنم، پس هستم و وجود دارم» وارد مرحله‌ی سیزدهم می‌شود (که شکاکان جلوی آن را سد می‌کنند).

درس‌گفتار معرفت‌شناسی، فصل اول، استدلال دوم شکاکان

@mostafamalekian
👍6🤔1
🔴 گفت وگویی در نگرفت| یادداشت روزنامه فرهیختگان درباره مناظره مصطفی ملکیان و عبدالکریم سروش در سال 1400

🔹مسعود پورفرد، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:در یادداشت پیش‌رو به بهانه مناظره عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان در مورد روشنفکری، ملاحظاتی در این بحث خواهیم داشت. به‌طور کلی آنچه در تبارشناسی مساله روشنفکری حائز اهمیت است، سابقه روشنفکری و صورت‌بندی اولیه آن است. بی‌شک در بررسی سابقه روشنفکری در جهان، حداقل به‌لحاظ تقدم زمانی در حد ضرورت ابتدا نقش روشنفکری غرب، شناسایی روشنفکری غرب و مقایسه آن با روشنفکری ایران می‌تواند برای این بحث و مناظره خیلی کلیدی باشد. پس از طرح این موضوع، در ادامه انتظارات خود از بحث استاد ملکیان در مناظره با دکتر سروش را بیان می‌کنم.

جهت مشاهده متن کامل کلیک کنید

▪️متن و صوت این گفتگو

@naghedChannel
👍4👎3
«نسبت عقل و دین»
(نقدی به دیدگاه جناب مصطفی ملکیان)

🖍بهروز مرادی

آقای مصطفی ملکیان گرامی در سخنانی مجمل بیان فرموده که "پروژه‌ی روشنفکری دینی شکست خورده است."
ایشان با قائل‌شدن تضاد میان دین و عقل چنین مطرح کرده که:
"نمی‌شود بخشی از دین را پذیرفت و بخشی دیگر از آن را رد کرد. روشنفکران دینی با التزام همزمان به عقل و دین مثل یک مرد دو زنه هستند که نه این را می توانند راضی کنند نه آن را و آخرش هم باید در مسجد بخوابند!"
لینک سخنان وی:
(
https://www.tgoop.com/sokhanranihaa/54541).

برخلاف دیدگاه ایشان، قرآن نه تنها تضادی میان اسلام و عقل قائل نگردیده، بلکه حتی بهره‌مندی از عقل و کاربرد خِردِ ریشه‌دار و استوار (اولوالالباب) را لازمه و شرط بنیادین فهم دین عنوان نموده است.

در این راستا، قرآن بویژه در آیه‌ی ٧ از سوره‌ی آل‌عمران، آیات قرآنی را به دو دسته‌ی کلی محکمات و متشابهات تقسیم نموده‌است. "محکمات" همان اصول زیربنایی و قانون اساسی اسلام‌اند؛ مانند راستگویی و گناه‌بودنِ دروغ، صداقت و گناه‌بودن ناراستی، یکرنگی و گناه‌بودن ریاکاری، رعایت حق دیگران و گناه‌بودن ظلم، برابری انسانی و گناه‌بودنِ ستم و تبعیض، عدالت و گناه‌بودنِ بی‌عدالتی و... .

"متشابهات" نیز عبارتند از نسخه‌های پیشنهادی و پیاده‌شده‌ی محکمات در بستر اجتماعی خاص. این نسخه‌ها عمدتاً خود را در قالب احکام اولیه‌ی قرآنی معرفی نموده‌اند.
متشابهات آن بخش از قرآن‌اند که حاوی تجویزات اجتماعی برای مخاطبان مستقیم می‌باشند و طبیعی است که تنها برای همان بافتار اجتماعی نزول وحی (social context) اعتبار داشته باشند. قرآن در آیه‌ی مذکور تصریح نموده که از متشابهات نمی‌بایست پیروی کرد و کسانی که از آیات متشابه قرآن پیروی کنند، دچار کجروی باطنی هستند.

همه‌ی احکام اجتماعی تشریع شده در قرآن، نسخه‌های خاص یک دین تحول‌گرا برای مدیریت و تغییر وضع موجود یک جامعه‌ی دینی در بافتار اجتماعیِ خاصِ زمانی-مکانیِ نزول بوده‌اند. نسخه‌های خاص، قابلیت تعمیم به شرایط زمانی-مکانیِ عام را ندارند و محصور در بافتار نزول می‌باشند و با تغییر طولی و عرضی جامعه می‌توانند نسخ شوند. این کاری به غایت متناسب با خرد بشری است.

از نظر قرآن؛ این امری منطقی و عقلانی است که نسخه‌های اجتماعی یک جامعه‌ی متعلق به چهارده قرن پیش را نمی‌توان برای یک جامعه‌ی قرن بیست‌ویکمی ارائه داد و معتبر دانست، چراکه نسخه‌های مربوط به مسائل اجتماعی همچون سایر جنبه‌های زندگی جمعی تابع عوامل متعددی همچون دانش بشری، علم، سطح تمدن، نوع فرهنگ، ویژگی‌های مردم‌شناختی، هویت جمعی (ملی) و..... وضعیت فعلی یک جامعه می‌باشند.

پذیرفتن عام و به‌کاربردن فرازمانیِ آیات متشابهِ دارای برد زمانی-مکانیِ محدود، موجب کهنه‌سازی گفتمان قرآنی و گرفتارنمودن آن در چمبره‌ی عقب‌ماندگی می‌شود و برای تازه و به‌روزنگاه داشتن گفتمان دین، تعبیه‌کردن وجودی دوبخشی در قرآن امری اجتناب‌ناپذیر و ضروری می‌باشد که قرآن خود چنین نموده است.

به‌همین‌خاطر است که همه‌ی احکام قرآنی همچون احکام مربوط به قطع دست سارق جهت پیشگیری از بزهکاری و امن‌کردن جامعه‌ی مؤمنانِ زمان نزول با عنایت به ویژگی‌های بافتاری همان جامعه پیشنهاد گردیده‌ بودند و با گذشت زمان نسخ می‌شوند و نمی‌توان آنها را در جوامع دیگر اجرا نمود. شیوه‌ی مجازات در هر جامعه را شایسته است افراد دانشمندِ صاحب علم و آگاهی را در راستای سالم‌سازی رفتار اجتماعی و برقراری عدالت با حفظ حقوق و کرامت انسانی بر اساس‌ ویژگی‌های خاص هر جامعه تقریر و تدبیر کنند.

در همین راستاست که شارعِ قرآنی دارایِ عقل کامل با عنایت به حرکت پویای جوامع بشری، سازوکار نسخ آیات و احکام مندرج در آنها را مطرح نموده (ازجمله ر.ش.به: بقره:١٠۶) تا مؤمنان را ازدرافتادن در ورطه‌ی انجماد فکری و مطلق‌انگاری نسبت به آیات محصور در حصارِ بافتار اجتماعی پرهیز دهد و دور کند.

ضمن اینکه "اجتهاد" نیز سازوکاری قرآنی است که بر همین عقل‌ورزی و به‌روزرسانی خردمندانه‌ی گفتمان قرآنی بنیان نهاده شده تا امر استنباط و دریافت از محکمات و متعاقب آن‌؛ بهره‌مندی از متن قرآن، توقف نپذیرد و در بستر زمان نامحدود، پویایی خود را حفظ کند تا بتواند در مسیر حال و آینده‌ی زندگی، توان و امکان همراهی انسان را در پاسداشت راستی، اخلاقی‌زیستن، نیکی و درستکاری داشته باشد.

پس نه‌تنها تضادی میان عقل و دین وجود ندارد، بلکه قرآن حتی کار به‌روزرسانی دین را برعهده‌ی عقل و عقل‌ورزان نهاده است.

                         ٣ خرداد ١۴٠۴

🌿
@drBehrouzMoradi
👎11👍3
Forwarded from جَذوات
این نوشته‌ی استاد ملکیان را که در مورد مرحوم استاد حشمت‌پور می‌خواندم، با خودم گفتم چه عجیب است که روشنفکری مانند ملکیان که همیشه از عقلانیت مدرن سخن گفته این چنین به ستایش مرحوم حشمت‌پور بپردازد. ستایش کسی که باورهای دینی عمیقی داشت و حتی این اواخر سخنی در روی‌گردانی از فلسفه گفته بود. حتی اگر سخنان اخیرش را هم کنار بگذاریم، باورمندانه به فلسفه‌ی اسلامی -آن هم با سنتی‌ترین قرائت- می‌پرداخت و جهان عقلانیتش را محدود به حدود آن کرده بود. این‌ها تعارفات است؟ یا زمین معنویت و اخلاق آنقدر وسیع است که ملکیان و حشمت‌پور را کنار هم قرار می‌دهد؟
@JAZAVAAT
👌11👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مصطفی_ملکیان بر رایگان بخشی تاکید می کند. مقصود اینکه جهان یا هستی برای هر یک از ما چیزی به رایگان هدیه کرده است و ما به عنوان بخشی از این هستی باید آن را به نحوی به هستی یا جهان برگردانیم. اگر معلم هستیم بر کودکی در حد وسع اثر بگذاریم، اگر نانوا هستیم و مهارت خوبی داریم نان خوب بپزیم و چند نان به آنکه ندارد هدیه کنیم، اگر مدیر شرکت یا تولید کننده ایم و هستی به ما هوش خوبی هدیه داده، آن را در جهت رفاه مردم بکار ببریم و گاهی به رایگان دست کسی را بگیریم، اگر پزشک هستیم و هوش بالایی داریم در حد وسع بیماری را که تمکن مالی ندارد درمان کنیم و کارهایی از این قبیل... این رایگان بخشی جهان را برای انسان زیباتر می کند و آدمی از درونِ خود، عشق به هستی و زندگی را عمیقا تجربه می کند.

#شجریان
#حافظ


🆔️@philosophy_thinking
👍14👌2
2025/07/13 05:16:06
Back to Top
HTML Embed Code: