Telegram Web
سال نو قصل بهار قیامت انبیا مرگ و زندگی خلق معاد باد و باران در…
@MHTabatabaie
❀ خطبه های نماز جمعه ❀
تاریخ ۱۳۹۴/۰۱/۰۱

🎙 خطبه اول: سال نو ، قصل بهار ، قیامت انبیا ، مرگ و زندگی ، خلقت ، معاد ، باد و باران در قرآن مهدی بازرگان
🎙 خطبه دوم: نقد مصطفی ملکیان

▷ ◉───────۳۱:۲۹

▫️
اینستاگرام▫️یوتیوب▫️تلگرام▫️فیسبوک
‏•━═══━•ஜ🎧ஜ•━═══━•
#خطبه_های_نماز_جمعه #بهار ، #قیامت #انبیا #خلقت #معاد #باد_و_باران_در_قرآن #مهدی_بازرگان #نقد #مصطفی_ملکیان
👍3👎1
🔶 پیشینۀ تکفیر در میان مسلمانان
🔸در حاشیۀ تکفیر آقای ملکیان از سوی آقای حسینی طباطبایی
🔸ایمان آقای ملکیان
جعفر نکونام 25 فروردین 1403

آقای سید مصطفی حسینی طباطبایی که از سوی آیت الله قزوینی تکفیر شده، خود در خطبۀ یکی از نمازهای جمعه‌اش به تکفیر آقای مصطفی ملکیان مبادرت کرده است (نک: دقیقۀ 15). یادداشت حاضر در بررسی پیشینۀ چنین رویکردی در میان مسلمانان از صدر اسلام تا عصر حاضر است.

1️⃣ مفهوم تکفیر
🔸تکفیر در گفتمان دینی به معناست که به صرف این که کسی عقیدۀ متفاوتی دارد، حکم شود، صاحب آن عقیده دین ندارد یا از دین خارج است یا کافر است و مانند آنها.
🔸چنین حکمی بار حقوقی دارد؛ یعنی به موجب آن، حقوق اجتماعی کسی که تکفیر می‌شود، از بین می‌رود؛ طوری که حتی ریختن خون او مباح می‌شود و عقد میان او و همسرش باطل می‌گردد و نظایر آنها؛ بنابراین حکم کفر و ارتداد و خروج از دین برای کسی صادر کردن، بسیار خطرناک است و چنین حکم خطرناکی به صرف تفاوت عقیده است؛ یعنی به صرف این که کسی یکی از عقاید دینی را انکار کند.

2️⃣ تکفیر در صدر اسلام
🔸بررسی پیشینۀ تکفیر در میان مسلمانان نشان می‌دهد، هرگاه به صرف این که یک عقیدۀ متفاوتی در میان مسلمانان پیدا می‌شد، فرقۀ حاکم صاحب آن عقیده را کافر می‌خواندند و ریختن خونش را مباح می‌شمردند.
🔸در روزگاری، امثال همین آقای حسینی طباطبایی و آیت الله قزوینی که خود امروزه به تکفیر همدیگر و یا دیگران مبادرت می‌کنند، کافر شمرده می‌شدند و ریختن خونشان مباح شمرده می‌شد.
🔸نسل اول مسلمین که بعد مجسمه یا حشویه نامیده شدند، خدا را جسمانی می‌شمردند و بعد وقتی امثال جهم بن صفوان(ت128ق) از متکلمان با این عقیده مخالفت کردند، آنان را مرتد و مهدورالدم اعلان کردند و به قتل رساندند. جهم بن صفوان می‌گفت که اگر من می‌توانستم امثال آیۀ «الرحمن علی العرش استوی» را که ریشۀ پیدایش عقیده به جسمانیت خدا شده است، از مصحف پاک می‌کردم. بعد او را بنا بر نقلی به سبب رد جسمانیت خدا مرتد اعلان کردند و به قتل رساندند.

3️⃣ تحدید دائرۀ تکفیر در اعصار بعد
🔸مسلمانان نسبت به هر عقیدۀ جدیدی که از سوی کسی اظهار می‌شد، ابتدا صاحب آن را تکفیر می‌کردند؛ اما بعد که پیروان آن عقیده افزایش ‌‌می‌یافتند، آن عقیده را به رسمیت می‌شناختند و از تکفیر صاحبان آن عقیده باز می‌ایستادند.
🔸علمای اسلامی به تدریج با ملاحظۀ تبعات سنگین این حکم وحشتناک دینی به تدریج در مقام این برآمدند که دامنۀ صدور حکم تکفیر را محدود سازند؛ لذا عقاید دینی را به اصول و فروع یا ضروری و غیرضروری تقسیم کردند و قایل شدند که کافر فقط کسی است که اصول یا ضروریات دین را انکار کند. این در حالی بود که در هیچ یک از آیات و روایات، چنین تفکیکی در عقاید وجود ندارد. چنین تفکیکی برساختۀ علمای دینی برای کاهش خشونت‌های فرقه‌ای میان مسلمانان بوده است.
🔸منتها این تفکیک نیز کارگشا نبود؛ چون فرقه‌های اسلامی در این که کدام عقیدۀ اسلامی، اصلی یا ضروری است، نظرهای متفاوتی ابراز می‌کردند. به علاوه، اختلافات دینی به قدری گسترده شد که آنچه را اصول یا ضروریات دین نیز می‌نامیدند، فرا گرفت و حتی بنیادی‌ترین عقیده که عقیده به خدا بود، مورد اختلاف واقع شد. برای مثال، متکلمان خدا را به گونه‌ای معرفی می‌کردند و عرفا به گونه‌ای دیگر و آنگاه متکلمان به سبب آن، تیغ تکفیر عرفا را برکشیدند و امثال منصور حلاج را به چوبۀ دار آویزان کردند.

4️⃣ زوال تکفیر در عصر مدرنیته
🔸به تدریج هرچه که از صدر اسلام بیش‌تر فاصله گرفته شد، این سنت وحشتناک دینی رو به ضعف نهاد و تیغ آن فقط بر گردن کسانی فرود می‌آمد که یک اجماعی بر ضد او در جامعۀ محل زیستش شکل می‌گرفت.
🔸امروزه این سنت خشن دینی به برکت رنسانس و اقتدار مدرنیته آخرین نفس‌های خود را می‌کشد و جای خود را به سنت گفتگوی دوستانه و استدلال و منطق و اخلاق و رواداری و آزادی عقیده و زیست مسالمت‌آمیز پیروان ادیان و مذاهب و فرقه‌های مختلف دینی در کنار هم داده است.

5️⃣ ایمان آقای ملکیان
🔸آقای ملکیان بر خلاف ادعای آقای حسینی طباطبایی شخص مؤمنی است؛ منتها ایمان او تعبدی و متکلمانه نیست؛ بلکه تعقلی و فیلسوفانه است. ایمان فلسفی یعنی التزام داشتن به عقیده‌ای، چنان که گویا آن عقیده مطابق واقع است؛ به این دلیل که عقل عملی التزام به آن را سودمند می‌یابد.
🔸از نظر آقای ملکیان، وجود خدا و حیات پس از مرگ و یا وجوب مناسک دینی از نظر عقل نظری قابل اثبات نیست؛ اما در عین حال، عقل عملی التزام به آنها را موجه می‌شمارد. (نک: نظر آقای ملکیان دربارۀ ایمان به خدا و حیات پس از مرگ؛ نظر آقای ملکیان در زمینۀ مناسک دینی)

🔸تعصبات دینی، ریشۀ لاینحل ماندن مسئلۀ فلسطین
🔸ارزیابی تکفیر و تفسیق
🔸تکفیری‌های عصر مدرنیته
🔸واقعیت تاریخی روشنفکری دینی
🔸«تکفیر» و «تجدیدنظرطلبی» در اسلام

https://www.tgoop.com/dineaqlani
👍9👎1
نقدی بر سخنان مصطفی ملکیان پیرامون تقلید و تعبد و نفی اعتبار معرفت شناختی آن ها

عباس نیکزاد

🔹جناب آقای ملکیان در یک فایل صوتی بیان فرمودند که برخی می‌گویند همانگونه که در هر عرصه و رشته‌ای باید به متخصص و کارشناس فن مراجعه کرد به همین منوال باید در مسائل دینی به پیامبر مراجعه کرد چون پیامبر متخصص در امور دینی است.

🔹ایشان در نقد این منطق می‌گویند که قیاس در اینجا مع الفارق است زیرا رجوع به کارشناس، کار درست و منطقی است اما کارشناس بودن سه ویژگی دارد که هیچ یک در مورد پیامبر صادق نیست.
 
🔹ویژگی اول این است که درصد بالایی مثلاً ۹۵ در صد افرادی که رجوع می‌کنند به نتیجه‌ای مورد نظر خود برسند مثلاً ۹۵ درصد افرادی که به پزشک حاذق مراجعه می‌کنند درمان گردند.

🔹ویژگی دوم این است که همکاران و همقطاران آن کارشناس، کارشناس بودن او را تایید کنند.
 
🔹 ویژگی سوم این است که هیچ راهی برای رسیدن به نتیجه مورد نظر جز همان راهکار آن کارشناس وجود نداشته باشد مثلاً هیچ نسخه ای غیر از نسخه همان پزشک حاذق درمان کننده نباشد.

🔹آقای ملکیان می‌گوید هیچ یک از این سه ویژگی در مورد پیامبر وجود ندارد به همین خاطر رجوع به پیامبر یک رجوع تعبدی است نه رجوع به کارشناس.

🔹زیرا ما هیچ دلیلی نداریم که اکثر افرادی که تابع پیامبر بودند و دستورات او را گرفتند به نتیجه مورد نظر مثلا سعادت و خوشبختی رسیده باشند، زیرا نتیجه بخشی دستورات و آموزه‌ها جز در قیامت روشن نمی‌شود.
و نیز هیچ دلیلی نداریم که هیچ پیامبری به وسیله پیامبران دیگر مورد تایید و تصدیق قرار گرفته باشد و نیز هیچ دلیلی نداریم که تنها نسخه پیامبر خاص شفا بخش و سعادت آفرین باشد.

🔹نقد و بررسی
به نظر می‌رسد که در سخن آقای ملکیان آگاهانه یا ناآگاهانه مغالطه و خلط مبحثی صورت گرفته است که کل سخن ایشان را مخدوش می‌سازد، آن مغالطه این است که کسانی که رجوع به کارشناس را در مسائل دینی مطرح می‌کنند می‌گویند همانگونه که اظهار نظر در هر رشته و عرصه تخصصی، احتیاج به خبرویت و کارشناسی دارد و اگر خود فرد، کارشناس نباشد باید به کارشناس آن فن مراجعه کند می‌گویند اظهار نظر در مسائل دینی مانند مسائل فقهی و تفسیری و کلامی و حدیثی و رجالی و درایه‌ای نیز وابسته به این است که شخص یا خود کارشناس در این شته‌ها باشد و یا به کارشناس و اهل خبره آن رشته مراجعه کند مانند رجوع به فقیه و مفسر و متکلم و محدث و رجالی، در غیر این صورت اظهار نظر فرد اعتبار و حجیتی نخواهد داشت.
این سخن، سخن کاملاً منطقی و پذیرفتنی و قابل قبول است کسی نمی‌تواند آن را انکار کند.

🔹حال آقای ملکیان به جای اینکه این سخن
منطقی را آنگونه که متداول و رایج است بیان کند به جای آن رجوع به پیامبر را به عنوان کارشناس مطرح می‌کند و از قول مذهبی‌ها نقل می‌کند که آنها می‌گویند در مسائل دینی باید به پیامبر به عنوان کارشناس مراجعه کرد. بنده تا به حال چنین استدلالی را از کسی نشنیدم و یا در جایی ندیدم.

🔹از این گذشته هر مسلمانی علی القاعده می‌داند که هرچند یک مسلمان باید نسبت به سخن پیامبر تعبد داشته باشد یعنی تعبدا سخن او را بپذیرد اما می‌داند که حقانیت خود پیامبر و عصمت و علم لدنی او را باید با دلیل عقلی و منطقی ثابت کند در این صورت پیامبر نه به عنوان یک کارشناس دینی بلکه به عنوان پیامبر خدا و واسطه وحی و امین صادق خداوند در رساندن دستورات و پیام‌های او مورد توجه یک مسلمان قرار می‌گیرد و در حقیقت اگر تعبدی در کار است تعبد به سخن خدا و دستورات او است.

🔹ضمناً معیارهایی که ایشان برای یک کارشناس بیان کردند جدا قابل نقد و خدشه است مانند اینکه باید برای فرد ثابت شود که اکثریت قریب به اتفاق کسانی که به آن کارشناس مراجعه کردند در کار خود نتیجه گرفتند و یا باید به برای فرد ثابت شود که تنها نسخه آن کارشناس، نتیجه بخش و شفابخش است و هیچ نسخه دیگری و هیچ راهکار دیگری برای رسیدن به نتیجه مورد نظر وجود ندارد.
قطعاً این معیارها کلیت ندارد آیا هر بیمار که به پزشکی مراجعه می‌کند و یا یک فرد به کارشناس ماشین و خانه و امثال آن مراجعه می‌کند باید اول یک بررسی میدانی انجام دهد و برای او ثابت شود که اکثریت قریب به اتفاق، نظر آن کارشناس را صائب دیده اند و درستی نظر او را در عمل دیده‌اند؟ و یا برای بیمار ثابت شود که هیچ نسخه‌ای غیر از نسخه پزشک مورد نظر او شفابخش نیست؟چه بسا برای یک بیماری نسخه‌های متعددی شفابخش باشد و یا برای رسیدن به یک نتیجه، راهکارهای متعددی وجود داشته باشد.

🔹ایرادات متعدد دیگری بر سخن آقای ملکیان وارد است که برای جلوگیری از اطاله سخن از بیان آنها صرف نظر می‌کنیم.

@naghedChannel
👎26👍16👌2
Forwarded from دکتر شیری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱)
مدتیست بعضی مجریان گرانمایه در کسوت متخصصین به تحقیر و متلک گویی و پرسشگریهای طلبکارانه میپردازند و از هر فرصتی برای طعنه زدن به افراد دانشگاهی و دگراندیش بهره میبرند ( جا دارد همینجا، جداگانه از برنامه فاخر « شیوه» عمیقا قدردانی کنیم که چقدر آموزنده است)
۲)
شما بیسوادید! عمیقا هم بیسوادید؛ مایوسانه این بیسوادی را فریاد هم میزنید؛ حتی نمیدانید جناب مصطفی ملکیان جامعه شناس نیست ! همینکه افرادی بسیار متفاوت از هم مثل آقای فیاض زاهد و آقای محدثی و دكتر عبدالكريمى را در یک قاب نشانده اید ، واضحا نشان میدهد کلی آدم مخالف ِهم، اتفاقا در طرد تفکر و عملکرد شما متحد شده اند! دست مریزاد!
۳)
اگر قصد دارید از تشییع جنازه آقای رییسی مرحوم، با بزرگنمایی احساسی، آمار هواداری سیاسی خلق کنید، کافیست مشارکت مردم در انتخابات مجلس دو‌ماه قبل را ببینید و‌خجالت بکشید! ( در تهران ۷۴٪ واجدین شرکت نکردند؛ فتبصر)
۴)
صادقانه میخواهید وزن اجتماعی و تعداد معترضین عملکردتان را بیابید؟ مجوز یک تجمع بدهید که کسانیکه از شما یا عملکرد رییس دولت درگذشته ناراضی هستند بروند در کویر قم راهپیمایی سکوت برگزار کنند، اتوبوس و ساندیس و حضور و غیاب و تشویقی و تنبیهی و … هم نمیخواهند ؛ نگران امنیتشان هستید؟ صداوسیما مثل برنامه نود یک کارزار آنلاین راه بیندازد که مردم بتوانند با پیامک کلمه اعتراض را ارسال کنند و نتایج را برخط ببینند!
۵)
با مقدس سازی و‌شهیدسازی و ، قصد دارید کاری کنید مردم عملکرد تاسف بار دولت را جرات نکنند نقد کنند؟ آن ده میلیون تشییع کننده به همان ادعاى شما، ارزش پول و داراییشان ظرف همین دوسال چنان سقوط کرده که انسان غصه میخورد. دلار از ۲۷ به ۵۶ و قیمت ملک در پایتخت از متری ۳۱ به ۸۰ میلیون تومان رسیده! تورم گوشت قرمز در ۱۴۰۲ به ۹۰٪ رسیده! چشم باز كنيد و ببينيد كه متخصصين در حال فرارند نه مهاجرت!
شرافت داشته باشید و به جای متلک انداختن به چهار روشنفکر و فرار به جلو ، نامه حضرت امیر (ع) را به مالک اشتر مطالعه بفرمایید:

- بهترین چیزی که حسن ظن حاکم را نسبت به مردمش سبب می شود، نیکی کردن والی است در حق مردم و کاستن است از بار رنج آنان و به اکراه وادار نکردنشان به انجام دادن کارهایی که بدان ملزم نیستند. و تو باید در این باره چنان باشی که حسن ظن مردم برای تو فراهم آید.
👍66👌9👎6🤮1
گفت و گوی رونمایی از کتاب پرسش های ایمان پیتر برگر مصطفی ملکیان…
🔶پرسش‌های نیازمند پاسخ در پروژۀ روشنفکری دینی
مصطفی ملکیان 1 خرداد 1403

🔸پروژۀ روشنفکری دینی عبارت از جمع میان دین و مدرنیته است. موفقیت این پروژه در گرو آن است که روشنفکران دینی ده گزارۀ ذیل را با استدلال عقلی ثابت کنند؛ چرا که قوام روشنفکری دینی به عقلانیت است و قوام عقلانیت به استدلال‌گری است. به موجب آن، روشنفکران دینی باید پاسخ دهند که گزاره‌های ذیل را چگونه اثبات می‌کنند:
▪️1. بزرگترین مشکل بشر جمع میان دین(قرآن) و مدرنیته است.
▪️2. بشر به دین نیاز دارد.
▪️3. بشر به دین اسلام نیاز دارد.
▪️4. به پیامبر اسلام(ص) وحی می‌شده است.
▪️5. پیامبر اسلام(ص) در تلقی و حفظ و ابلاغ وحی خطا نکرده است.
▪️6. قرآن همان وحی است.
▪️7. [آیات قرآن سازگاری درونی دارند.]
▪️8. [آیات قرآن سازگاری بیرونی دارند.]
▪️9. [مراد واقعی آیات قرآن قابل فهم بشر است.]
▪️10. قرآن بهترین راه حل را برای مشکلات بشر دارد.

https://www.tgoop.com/dineaqlani
👍12
Forwarded from خرد منتقد
🔵    گرم کردن تنور انتخابات با چه هزینه‌ای؟

حدود نه ماه قبل استاد ملکیان، طی مصاحبه‌ای با "دیدار نیوز" و در هنگامی که مصاحبه‌گر نظرش را در باره آقای ابراهیم رئیسی می‌پرسد، پاسخی به این مضمون می‌دهد که آقای رئیسی، در جایگاهی قرار گرفته است که به حد و اندازه‌ی آن نیست. به نحوی که ۷۰ میلیون نفر از او داناتر هستند. استاد ملکیان به صراحت بیان می‌دارد از انتخاب رئیسی به عنوان ریاست جمهوری متاسف است. و در نهایت حدیثی را نقل می‌کند که: "ملعون است کسی که در کاری، داناتر از خودش را سراغ داشته باشد، اما متصدی آن کار شود."

فارغ از صدق وکذب این سخن و نیز فارغ از شیوه‌ی بیان این ارزیابی، استاد ملکیان، این روزها مورد تهاجم دستگاه تبلیغی حاکم چه در سطح مجازی و چه به نحو رسمی در تلویزیون قرار گرفته است. و بسی بیشتر، این مصاحبه‌ی کوتاه دست‌مایه‌ی حمله به جریان روشنفکری شده و یک‌سویه به کلیت آنان حمله می‌شود.
تلویزیون با اقدامی ناشایست، با نشان دادن تصویر برخی نخبگان حوزه‌ی اندیشه، با زبان تند و غیراخلاقی تلاش می‌کند نخبگان را در برابر و در تضاد با توده‌ی مردم معرفی کند و با تحریک عواطف عامه‌ی مردم،  بهره‌ی مورد نظر خودش را بگیرد.

تلویزیون در رفتاری کاملا غیراخلاقی چنین القا می‌کند که مصاحبه‌ی ملکیان پس از مرگ رئیسی انجام شده است. ثانیا به کسانی حمله می‌کند که مجال رسمی برای پاسخگویی ندارند. 

در این تقابل و رویارویی،  با قرار دادن توده مردم و مخاطبان عمومی در برابر روشنفکران و سرمایه‌گذاری بر این شکاف،  چه هدفی را دنبال می‌کنند؟
نظام تبلیغی با گل‌آلود کردن جامعه، قرار است چه ماهی بگیرد؟

   ظاهرا قرار است تنور انتخابات را با هیزم تقابل ساختگی و ستیز میان نخبگان و توده‌ی مردم گرم کنند. عواطف جامعه را برانگیزانند، مردم را تحریک کنند تا با مشارکت در انتخابات، پاسخ روشنفکران را بدهند و از میانه‌ی هیاهوی ایجاد شده، صندوق آرا را آباد کنند. مصاحبه‌ی ملکیان، بهانه‌ای است برای سرمایه‌گذاری بر احساسات توده در دفاع از خودشان. تلاش می‌کنند با منکوب کردن و ملکوک کردن چهره‌ی روشنفکران، رابطه‌ی جامعه با آنان را تیره سازند، تا از یک رخداد احتمالی تاثیرگذاری نخبگان در انتخابات پیشگیری نمایند. سخن کوتاه، این‌که از اثرگذاری روشنفکران در انتخابات آینده هراسانند. این حمله‌ها نیز از سر ترس و هراس اثرپذیری جامعه از روشنفکران است.

ایجاد شکاف و تقابل میان مردم و روشنفکران، سنت و شیوه‌ی نخبه‌ستیز احمدی‌نژاد در جلب توجه عامه‌ی مردم بود. او که از روشنفکران به عنوان"اهل تحلیل" نام می‌برد، توده‌ی مردم را در برابر آنها قرار می‌داد و معتقد بود که مردم، "اهل تحلیل"را کنار زدند و در برابرشان ایستادند.
توده‌گرایی نخبه‌ستیز، مشی و مرامی است که اندیشه را سرکوب می‌کند. چنین نظامی به پیروانی با مشت‌‌ گره‌کرده بیشتر از اندیشمندانی تحلیل‌گر محتاج است.  از این رو از هر فرصتی برای ایجاد گسست میان توده و نخبگان فرو‌گذار نمی‌کند.

  "توده‌گرایی تبلیغی" و روشنفکرستیزی آشکار توسط نظام سیاسی، واجد آثار و نتایج تلخ و نگران‌کننده‌ای، هم برای جامعه و هم نظام سیاسی است. یکی از آثار منفی را در گفتار غیراخلاقی مجری تلویزیون می‌توان مشاهده کرد که با زبان تند به سکوت نخبگان و به تعبیر ایشان، "جامعه‌شناسان" در رخداد اخیر،  می‌تازد و بر آنان حمله می‌برد که چرا سکوت کرده‌اند و به حمایت برنمی‌خیزند. در پس و پشت چنین حمله‌ی غیر اخلاقی به روشنفکران،  نوعی طلب توجه ملتمسانه از ایشان، پنهان است. طلب عاجزانه‌‌ای که در شکل دیگری به نمایش درآمده‌است.

✔️  این گدایی توجه و طلب نگاه تلویزیون از روشنفکران که با زبان خشن بیان می‌شود، محصول شکافی است که نظام تبلیغی کشور علیه این گروه تاثیرگذار داشته و دارد. آنان به  حمایت قشر فرهیخته و اندیشمند محتاج‌اند، اما برای برآوردن این احتیاج و اما از سر جهل، دست به تخریب آنان می‌زند. تا شاید با تخریب نخبگان چیزی عایدش شود.

✍️ علی زمانیان -  ... ۱۴۰۳/۰۳/۰۸

@kherade_montaghed
👍15👎3👌3
امروز خوشی یار بود و به دیدن فیلسوف عزیز، مصطفی ملکیان رفتم. دانش بسیار، تواضع و فروتنی‌اش شگفت‌آور است. راست‌اش را بخواهید ملکیان جزء معدود دگراندیشانی است که «گوشِ شنیدن» و «تأمل در سخن» دارد. با صبر می‌شنود و با تأمل سخن می‌گوید. خاطراتی را از پدر خود نقل کرد. گفت شجاعت سخن گفتنِ آن چیزی که موجه و مطلوب می‌داند را از پدر روحانی و عارف‌اش آموخته است. ملکیان برخلاف تعداد زیادی از نواندیشان دینی، روی روشی که سال‌ها بر آن تأمل کرده سخن می‌گوید، چه ما خوشمان بیاید و چه نیاید؛ چه حرف‌اش را موجه بدانیم و چه ندانیم. در نگاه من باور و سخن منضبط و روش‌مند حتی اگر به انکار خیلی چیزهای دینی بی‌انجامد، مطابق آیه‌ی ۱۸ سوره‌ی زمر و آیه‌ی ۳۶ سوره‌ی اسراء، ارزش‌مندتر از باور و سخنی است که در پی اثبات موضوعی دینی بدون دلیل با با دلایل ناموجه رفته است.

از دو پژوهش «زنان در آرای فقهی» و «روزنگاشت درد» به جد و تعریف کرد و پژوهش «پرونده‌ی سگ در فقه و شریعت» را تقدیم به ملکیان کردم.

🌐 فکرک‌های‌من|موسوی عقیقی|@fekr_rak
👍30👎3
آینده دینداری در جهان
امروز آقای ملکیان و خانم وخواهر خانمشان آمدند منزل ما.خیلی بحث های خوبی شد .دوستانه‌پرسیدم آینده دیانت و دیداران چگونه خواهد بود. مفصل توضیح داد :
افراد متدین در آینده، در جهان و به خصوص ایران به ۴ گروه تقسیم میشوندکه به ترتیب پر شماری تعداد تا کم شمار ترین آنها به این کل است:
۱- علاقمندان به معنویت و اخلاق ورها کردن بقیه امور دینی
۲- متدینان سفت و سخت اما به شدت ایديولوژی پرهیز( متدینان سکولار)
۳- از گرایشهای دینی به طور کلی جدا می شوند به اصول اخلاقی ونه معنوی پایبند میمانند
۴- از تدین استفاده ایدئولوژیک می‌کنند مثل داعش و یا گروههای افراطی داخلی که تعدادشان از بقیه کمتر خواهد بود
👍27👎5👌2
🔶 پروژۀ روشنفکری دینی، فیلسوفانه یا مصلحانه
🔸در حاشیۀ گفتگوی دیدارنیوز با آیت الله ایازی با عنوان «تغییر احکام‌ اجتماعی از منظر دین عقلایی...»
🎥 فایل تصویری این گفتگو در سایت دیدارنیوز
جعفر نکونام 7 خرداد 1403

1️⃣ رویکرد فیلسوفانۀ آقای ملکیان
🔸به نظر می‌رسد، نگاه آقای ملکیان به پروژۀ روشنفکری دینی سویۀ فلسفی دارد؛ چون او گزاره‌هایی را می‌پذیرد که از ادلۀ عقلی برخوردار باشند و سازگاری عقلانی داشته باشند؛ به همین رو، وقتی که مشاهده می‌کند، گزاره‌های دین تاریخی بر ادلۀ عقلی مبتنی نیستند و سازگاری عقلانی ندارند، قایل می‌شود که پس پروژۀ روشنفکری دینی پارادوکسیکال است و موفقیت‌آمیز نیست.
🔸تلقی او این است که روشنفکران دینی می‌خواهند، میان دیانت و عقلانیت جمع کنند؛ حال آن که دیانت ضد عقلانیت است و لذا امکان جمع آن با عقلانیت وجود ندارد؛ لذا روشنفکری دینی یک تعبیر پارادوکسیکال است و چون امکان جمع میان دین و عقلانیت وجود ندارد، پس پروژۀ روشنفکری دینی موفقیت‌آمیز نیست.
🔸بعد ایشان برای این که نشان دهد، دیانت ضد عقلانیت است، اظهار داشته است که روشنفکران دینی نمی‌توانند ده گزارۀ بنیادی دین را اثبات کنند. این گزاره‌ها از این قرارند:
▪️1. بزرگترین مشکل بشر جمع میان دیانت و عقلانیت است.
▪️2. بشر به دین نیاز دارد.
▪️3. دین اسلام بهترین دین است.
▪️4. به پیامبر اسلام(ص) وحی می‌شده است.
▪️5. پیامبر اسلام(ص) در تلقی و حفظ و ابلاغ وحی خطا نکرده است.
▪️6. قرآن همان وحی است.
▪️7. آیات قرآن سازگاری درونی دارند.
▪️8. آیات قرآن سازگاری بیرونی دارند.
▪️9. مراد واقعی آیات قرآن قابل فهم بشر است.
▪️10. قرآن بهترین راه حل را برای مشکلات بشر دارد.

2️⃣ رویکرد مصلحانۀ آیت الله ایازی
🔸 از منظر برون‌دینی، امثال آیت الله ایازی ولو آن که به ظاهر در مقام جمع میان دین و عقلانیت‌‌اند، اما عملاً در مقام عبور از دین به سوی عقلانیت‌اند.
🔸آنچه اهمیت دارد، نتیجه‌ای است که طی پروژۀ روشنفکری دینی حاصل می‌شود؛ نه آنچه که به لحاظ نظری مورد بحث واقع می‌شود. به فرض آن که بحث‌های نظری روشنفکران دینی از منظر برون‌دینی غیرعقلانی و حیلت‌اندیشانه به نظر آید، اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، عبور از دین تاریخی به سوی عقلانیت است.
🔸لذا به فرض که گزاره‌های دهگانۀ آقای ملکیان قابل اثبات نباشند و حتی به فرض این که عکس آنها به اثبات برسند؛ یعنی ثابت شود که:
▪️1. بزرگترین مشکل بشر جمع میان دیانت و عقلانیت نیست.
▪️2. بشر به دین نیاز ندارد.
▪️3. دین اسلام هیچ امتیازی نسبت به سایر ادیان ندارد.
▪️4. به پیامبر اسلام(ص) وحی نمی‌شده است.
▪️5. پیامبر اسلام(ص) در تلقی و حفظ و ابلاغ وحی خطا کرده است.
▪️6. قرآن همان وحی نیست.
▪️7. آیات قرآن سازگاری درونی ندارند.
▪️8. آیات قرآن سازگاری بیرونی ندارند.
▪️9. مراد واقعی آیات قرآن قابل فهم بشر نیست.
▪️10. قرآن بهترین راه حل را برای مشکلات بشر ندارد.
🔸مع الوصف، باز پروژۀ روشنفکری دینی موفقیت‌آمیز به شمار می‌آید؛ چون روشنفکران دینی در مقام آن هستند که با حیلت‌اندیشی‌هایی که به کار می‌زنند، از گزار‌ه‌های ضد عقلی که در دین تاریخی وجود دارد، عبور کنند.
🔸بنابراین هیچ اهمیت ندارد که امثال آیت الله ایازی چه حیلتی به کار می‌زنند تا از دین تاریخی به سوی عقلانیت عبور کنند؛ بلکه آنچه اهمیت دارد، نتیجه‌ای است که از حیلت‌اندیشی‌های ایشان حاصل می‌گردد.
🔸برخی از مدعیات آیت الله ایازی از این قرار است:
▪️1. اسلام دین حداقلی است و بیش‌تر امور به عقل بشری احاله شده است.
▪️2. آنچه از اسلام جاودانه و ابدی است، اصول عقلی نظیر کرامت انسان و عدالت و آزادی است.
▪️3. هرچه که با این اصول تعارض پیدا کنند، جعلی یا مماشاتی‌اند و به اقتضای مناسبات مدرن بشری در خور تغییرند.
▪️4. در اسلام اکراهی نیست و تبلیغ دین اسلام با طرق مسالمت‌آمیز نظیر استدلال و موعظه و جدال احسن است و لذا در اسلام جهاد ابتدایی وجود ندارد و تمام جنگ‌های حضرت محمد(ص) دفاعی بوده است.
▪️5. اسلام دین تکثرگرایانه است و مسلمانان مأمورند که با دگراندیشان با هر دین و مذهبی باشند، به نیکی و عدالت رفتار کنند.
🔸ولو آن که چنین مدعیاتی از منظر برون‌دینی حیلت‌اندیشانه به نظر آیند، اما همین مدعیات حیلت‌اندیشانه در طول تاریخ دین، زمینه‌ساز عبور از دین تاریخی به سوی عقلانیت بوده‌اند. باید به خاطر داشت که همین مدعیات هرگز در گذشته نه مطرح بود و نه قابل طرح و لذا بیان چنین مدعیاتی به مثابه عبور از دین تاریخی به شمار می‌رود.

🔸حیلت‌اندیشی‌های روشنفکران دینی در عبور از دین تاریخی
🔸دلایل ضرورت روشنفکری دینی
🔸 تقریرهای مختلف از روشنفکری دینی
🔸 روشنفکری دینی داریم تا روشنفکری دینی
🔸یادداشت‌های مربوط به روشنفکری دینی

https://www.tgoop.com/dineaqlani
👍4
🔴 به مناسبت تولد مصطفی ملکیان

احترام به استاد

✍️محسن آزموده

🔹چندی پیش (شنبه اول اردیبهشت سال جاری) در صفحه اندیشه روزنامه اعتماد، گفت‌وگوی دوستم محمد صادقی با مصطفی ملکیان با این روتیتر و تیتر منتشر شد: «گفت‌وگو با استاد مصطفی ملکیان: رواقی‌گری آدمی را به اخلاق و معنویت سوق می‌دهد» بعد از انتشار گفت‌وگو، رفیق شفیقی پیام داد که چرا عنوان «استاد» را به کار برده‌اید؟ آیا خود ایشان اصرار دارند که چنین خطاب شوند؟ راستش به این موضوع فکر نکرده بودم. ما معمولا در صفحه اندیشه می‌کوشیم عنوان‌هایی چون «دکتر» و «استاد» را حذف کنیم. در این مورد اما به ذهنم نرسید که حساسیتی باشد، زیرا آن‌قدر عنوان «استاد» برای آقای ملکیان به کار رفته که در میان علاقه‌مندان و شاگردان و مخالفان و منتقدان ایشان رواج یافته، مثل عنوان «دکتر» برای علی شریعتی، به‌رغم ان‌قلت‌هایی که درمورد مدرک دکترایش می‌آورند یا می‌گویند ربطی به جامعه‌شناسی و تاریخ و... ندارد که درست هم هست.
لفظ «استاد» را اگر تحت‌اللفظی هم درنظر بگیریم و کاری به دلالت‌های دیگر آن نداشته باشیم، یعنی به عنوان کسی که معرفتی یا مهارتی را به دیگری یا دیگران آموزش می‌دهد، الحق و الانصاف اطلاق آن بر مصطفی ملکیان کاملا رواست و بعید است کسی در استاد بودن او تردیدی داشته باشد. ملکیان به اذعان همه علاقه‌مندان و منتقدانش، حتی در روزگار جوانی و زمانی که در قم به تحصیل فلسفه و علوم اسلامی مشغول بوده، به کار استادی مشغول بوده و به بسیاری از هم‌دوره‌ای‌های خودش فلسفه غرب و مباحث جدید آن را می‌آموخته. شاهد این ادعا هم کثیری از جزوه‌های درسی و درسگفتارهایی است که امروز برخی از آنها به صورت کتاب منتشر شده‌اند. چهار جلد کتاب تاریخ فلسفه غرب که مکتوب درس‌های ایشان در جمع دانش‌پژوهان پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سال‌های بین 1369 تا 1374 تنها یکی از این کتاب‌هاست.
ملکیان در سال‌های بعد هم تا به امروز همیشه مشغول تدریس و برگزاری دوره‌های متعدد آموزشی در حوزه‌های تخصصی‌اش بوده و تاکنون صدها ساعت درسگفتار در زمینه‌های فلسفه، فلسفه تحلیلی، فلسفه اخلاق، فلسفه دین، کلام اسلامی، روان‌شناسی دین، روان‌درمانی، عرفان‌پژوهی، دین‌پژوهی و موضوعات فکری و فرهنگی روز ارايه کرده است. بدون ذره‌ای اغراق و مجامله، شمار قابل‌توجهی از استادان و پژوهشگران ایرانی، در حوزه‌های مذکور، مستقیم یا غیرمستقیم از نوشتارها و گفتارهای او بهره برده‌اند. بگذریم که برای بسیاری از شاگردان و علاقه‌مندان به ملکیان، لفظ «استاد» دلالت بر معناهای معنوی آن هم دارد، به خصوص مخاطبان عمومی‌تری که در درسگفتارها یا سخنرانی‌های او نه به هدف صرفا چیز یاد گرفتن که برای بهتر شدن حال یا فراگیری حکمت عملی شرکت می‌کنند.

👇👇ادامه

https://www.tgoop.com/naghedChannel
👍10
👇👇ادامه

شخصا غیر از تجربه حضور در ده‌ها جلسه سخنرانی مصطفی ملکیان و گزارش آنها در مطبوعات و شنیدن یا دیدن بیش از صدها ساعت درسگفتار و سخنرانی از او و خواندن بسیاری از کتاب‌ها و مقالاتش و انجام چندین گفت‌وگو در موضوعات فرهنگی که در رسانه‌ها بازتاب یافته و استفاده از محضرش در محافل خصوصی و عمومی، در یک درسگفتار او هم حضور داشتم و فارغ از موضوع مورد بحث، صادقانه و از صمیم قلب اعتراف می‌کنم که ملکیان یکی از بهترین -اگر نگویم بهترین- استادانی بوده که در طول سال‌های دانش‌آموزی تجربه کرده‌ام. بیان دقیق و درست، روان، شمرده، دسته‌بندی شده، در موضوع، بدون ذره‌ای «اطناب ممل و ایجاز مخل»، بلیغ و رسا بعضی از ویژگی‌های شیوه تدریس ملکیان است. تاکید می‌کنم که کاری به محتوای موضوع آموزش ندارم، خواه فلسفه باشد یا اخلاق‌شناسی یا دین‌شناسی یا روان‌شناسی یا کلام. مخاطب درسگفتارهای ملکیان ممکن است با همه آنچه می‌گوید، مخالف باشد، اما قطعا اذعان می‌کند که او با ویژگی‌های مذکور صحبت می‌کند و در هر جلسه یا نشستی، قطعا نکته یا نکاتی مشخص را بیان می‌کند. این همه را نوشتم، نه فقط برای توجیه به کار بردن لفظ استاد برای او، بلکه برای اشاره به رفتار ناشایستی که اخیرا نسبت به او شده است. در ویديوی کوتاهی از یک برنامه تلویزیونی پخش شده در صدا و سیما که این روزها دست به دست می‌شود، مجری درحالی که جلوی عکس چند چهره فرهنگی از‌جمله یوسف اباذری، مصطفی ملکیان، تقی آزاد ارمکی، حسن محدثی، ابراهیم فیاض، بیژن عبدالکریمی و الهه کولایی ایستاده، آنها را «آقایان جامعه‌شناس» خطاب می‌کند و به آنها به علت سکوت‌شان (آیا واقعا سکوت کرده‌اند؟) توهین می‌کند. سپس به ‌طور خاص دو بار از ملکیان به شکلی ناشایست نام می‌برد. کاری به اشتباه‌های فاحش گوینده ندارم، اینکه اولا همه اینها «آقا» و «جامعه‌شناس» نیستند یا اینکه کدام یک از اینها اجازه دارند به همان رسانه‌ای که مجری به راحتی از آن به ایشان اتهام می‌زند، حضور یابند یا... ممکن است هر یک از ما با موضع‌گیری ملکیان در قضیه مذکور یا شیوه و لحنی که به کار برده، موافق نباشیم، حتی ممکن است با بسیاری از سخنان و دیدگاه‌های او اختلاف‌نظر داشته باشیم یا آنها را نپسندیم، اما اصول اخلاقی در همه جای جهان و در همه فرهنگ‌ها به ما آموخته که احترام استاد را رعایت کنیم، حتی اگر او را از همه دانشگاه‌ها و تریبون‌های رسمی کنار گذاشته‌ایم و به او اجازه پاسخ دادن به انتقادهای خود را نمی‌دهیم. مخاطب این گفتار، قطعا نه آن گوینده که تصمیم‌گیرندگان آن برنامه است که شک ندارم برخی از آنها مستقیم یا غیرمستقیم شاگرد ملکیان بوده‌اند یا شاگردی شاگردان او را کرده‌اند.

روزنامه اعتماد، تاریخ 12 خرداد 1403
https://www.tgoop.com/naghedChannel
👍10👌2
مدتی پیش، حکمتی از مصطفی ملکیان خواندم با این مضمون که هنری بیاموزید تا به پر کردن تنهایی‌ای که پس از چهل‌سالگی با آن مواجه خواهید شد، کمک کند.

تازه در سی‌وشش‌سالگی، یادگیری موسیقی و سنتور را آغاز کردم. از قضای روزگار، پیش از چهل‌سالگی، تنهایی عمیق و سهمگینی بر من هجوم آورد. در تمام سه سالی که با حسی غریب از ابهام، ترس، یاس، خشم و غم دست‌وپنجه نرم می‌کردم، سنتور یار و همدمم بود. ‌مصطفی ملکیان راست می‌گوید؛ اگر سنتور نبود، چه بسا این تنهایی صاعقه‌وار خردم می‌کرد.

اگرچه نوازنده ماهری نیستم، اما آنچه باید رخ می‌دهد: بیانی روان، بهجت‌انگیز و شادکامانه از احساس‌هایم به هنگام بداهه‌نوازی.

اکنون که حس‌های ناخوشایند سه سال گذشته رفته‌اند، منم و این یار قدیمی که صدایش شفاف‌تر شده و نواختتش سرمست‌کننده‌تر.

مدیون استادم جناب غلامرضا مشایخی‌ام که رهایی در نواختن را به من آموخت. هر جلسه درسش ترکیبی است از تکنیک، تشریح حس و حال قطعه، تاریخ و تبار گوشه‌ها و یادی از بزرگان ازدست‌رفته. اگرچه شاگرد منظمی نیستم، اما هر بار من را با اشتیاق می‌پذیرد و فرصت تجربه کردن را در اختیارم می‌گذارد. زندگانی‌اش دراز باد.
👍18
Forwarded from گل های معرفت
♦️به شادمانی زادروز استاد مصطفی ملکیان

🔸لذت پشت پا زدن به یقین های سترون

🔹امیر یوسفی – روزنامه نگار

با الهام از واژه سازی ها و مفهوم پردای های خلاقانه روانشاد محمدعلی اسلامی ندوشن، زندگی فکری مصطفی ملکیان، را می توان تابلویی از هنر "ترک و طلب" دانست؛ هنری ظریف که به صاحبش یاد می دهد چگونه و چه زمان، چیزی را فرونهد و از خیرش بگذرد و چیزی جدید را برگزیند و جانشین کند. این هنر، کشاکشی است میان پس زدن و پذیرفتن، یا میان  گرویدن و گریختن. کسانی که به این هنر آراسته اند در ترک باورها و عقاید پیشین، دلیرند و در مطالبه ی باورها و عقاید نو، جسور. این ترک و طلب، البته پیداست که همواره بر مدار صحت و صواب نیست و می تواند مطابق مقتضای صدق و صواب باشد یا نباشد. به این اعتبار، هر "ترک و طلب"ی فی نفسه و الزاما ارزش علمی ندارد و شأن معرفتی اش قابل وارسی و ارزیابی است. با اینهمه چنین هنری، به خودی خود رفتاری شجاعانه، جسورانه و دور از مصلحت سنجی و عافیت جویی است. 
   ملکیان به اقرار خود در کمابیش چهار دهه حیات معرفتی اش، دست کم پنج یا شش بار این ترک و طلب را و این گریختن و گرویدن را تجربه کرده است. بنیادگرایی، سنت گرایی، روشنفکری دینی، اگزیستانسیالیسم، و نظریه عقلانیت و معنویت، 5 منزلگاهی اند که او در سفر اودیسه ای و سلوک آگوستینی اش از اوایل دهه 60 تاکنون در آنها اتراق کرده است. شاید بتوان "نو رواقی گری" را هم منزلگاه ششمی دانست که او اکنون مستأجر آن است. در تمام این خانه به دوشی های وجودی و معرفتی، شیوه ی ملکیان، شیوه ی ترک و طلب بوده است: طلب حقیقت و ترک یقین. می توان با او رخ به رخ نشست و در دلایلش برای ترک منزلگاه پیشین و طلب منزلگاه نو چندوچون کرد. دلایلش را می توان پذیرفت یا نپذیرفت. اما آنچه در "کار عمرانه" ی او ستودنی است وفاداری مادام العمرش به حقیقت و سوءظن دائمش به یقین است. این ماراتن استقامت در میدان حقیقت طلبی، سیمای یک "متفکر خروج" و "اندیشمند عبور" به او بخشیده است.
ملکیان به گواه زندگی پرفراز و نشیبی که در ساحت معرفت داشته در عبور از باورهای ابطال شده و یقین های سترون، دست و دلش نلرزیده است. او شجاعت جهش دارد و بی هراس از ملامت سرزنش گران، هرجا که اخلاقِ باور اقتضا داشته "برون خویشی" کرده و از اجاره ی اعتقاد و یقین موقتش بیرون آمده است. او را باید از حلقه ی "اندیشمندان یکجانشین" بیرون آورد و در زنجیره ی "متفکران خوش نشین و اجاره نشین" نشاند. تکرار این نکته ی مهم خالی از فایده نیست که در صحت و صدق دلایل او در این واگشت ها و فراگشت ها می توان شبهه کرد اما در شهامت او برای این پرده گردانی ها و اجاره نشینی ها نمی توان تردید داشت. او تاکنون دست کم 5 بار چنین اجاره نامه هایی را فسخ کرده و کوله بارش را به منزلگاهی جدید کشانده است.  آیا این وضعیت غامض و خطیر، همان سرنوشت تراژیک سیزیفی است که هر انسان حقیقت طلبی، محکوم به آن است؟ 
با این صورتبندی مختصر، می توان کمابیش فهمید که مصطفی ملکیان چگونه می تواند در زمانه ما "اندیشمند عبور" و "متفکر خروج" لقب بگیرد. کارنامه ی او البته خالی از مزیت "تأسیس" نیست اما هنر حسادت برانگیز و جسارت انکارنکردنی اش، قبح زدایی از "خروج و عبور" است؛ ولواینکه مصادیق آن خروج ها و عبورها محل تأمل و تشکیک باشد. او بازاندیشی و تجدیدنظر را به مرتبه ی یک فضیلت علمی و اخلاقی ارتقا داد و مرز تغییرات تفننی و تحکمی و دلبخواهانه ی فکر را از تحولات حقیقت-پایه در اندیشه و منش انسان ها جدا کرد. تجربه خروج و عبور حقیقت طلبانه، لذت نوسازی شخصیتی را به سالک طریق معرفت خواهد چشاند مشروط به اینکه به اخلاق باور و اقتضائات حق طلبانه اش ملتزم باشد. عبور از یقین سابق و خروج از باور پیشین، آنگاه و تنها آنگاه در شمار فضایل می نشیند که به یک منش صادقانه ی حقیقت جویانه منضم شده باشد وگرنه چه توفیری خواهد داشت با انفعال سوفیستی یا انکار دون ژوانی؟ 
حقیقت طلبی اقتضا می کند که باور منسوخ را شجاعانه کنار بگذاریم و از فکر نو، کریمانه میهمان داری کنیم. این ترک و طلب، تذبذب و تزلزل فکری نیست، بلکه گشودگی در برابر چیزی است که موقتا حقیقت می پنداریم؛ آمادگی برای بهسازی و بازسازی و نوسازی یقین هایی است که به ناراستی شان واقف شده ایم. هنر شریف ترک و طلب، از ما موجوداتی شجاع تر و متواضع تر خواهد ساخت. در سایه همین هنر است که می توانیم حتی در مقابل استاد مصطفی ملکیان، اهل ترک و طلب باشیم. چیزی از او را ترک کردنی بدانیم و چیزی دیگر از استاد را طلب کردنی بشماریم. مولانا که خود از قهرمان میدان "خروج و عبور" بوده است بارها به چنین نوسازی ها و بهسازی هایی خوشامد گفته است. این توصیه ها از دفتر پنجم مثنوی معنوی، ستایشی بلیغ از هنر شریف "ترک و طلب" است:
👇
👍12👌1
Forwarded from گل های معرفت
فکر در سینه در آید نو به نو
خند خندان پیش او تو باز رو
هردمی فکری چو مهمانی عزیز
آید اندر سینه ات هر روز تیز
هرچه آید از جهان غیب وش
در دلت، ضیف است او را دار خَوش

    @golhaymarefat
👍8
Audio
🎙کنفرانس صوتی با موضوع  :


《 تأملی در نقد محسن کدیور به مصطفی ملکیان 》
آیا کدیور نظریه تعارض عقلانیت و دینداری را درست فهمیده است؟

👤استاد
حجت الله نیکویی .

📆مورخ ۱۴۰۳/۳/۱۲
{جلسه اول}

💎
@asre_roshangary
👍8👎3
دکتر شفیعی کدکنی:

استاد ملکیان یک صاحب‌نظر در مسائل معرفت‌شناسی و تأملات فلسفی در عصر ماست؛ و وقتی تاریخ عقلانیت این سال‌های آخر را در ایران بنویسند، قطعا یک فصلی به استاد ملکیان اختصاص خواهد یافت.


#دکتر_شفیعی_کدکنی
#استاد_ملکیان

@rahi_be_rahaei
👌25👍14👎5
2025/07/13 23:53:51
Back to Top
HTML Embed Code: