🔲 #ساباط
خوشحالید از بقای جمهوری اسلامی؟ که بعد چه بشود؟ مردم ایران برای زندگیشان این روشنی و رنگ و عشق و طراوت را میخواهند. جمهوری اسلامی اما از این وضعیت آن سگ را هم دست مردم نخواهد داد!
#MIGA
@nasserkaramii
خوشحالید از بقای جمهوری اسلامی؟ که بعد چه بشود؟ مردم ایران برای زندگیشان این روشنی و رنگ و عشق و طراوت را میخواهند. جمهوری اسلامی اما از این وضعیت آن سگ را هم دست مردم نخواهد داد!
#MIGA
@nasserkaramii
🔲 #یکصدمثانیه
دوباره ما ماندیم و جمهوری اسلامی که رهبرش هنوز از سوراخ بیرون نیامده و رئیس جمهورش خبر از مفاد آتشبس ندارد و استقلالی که هافبکش رضاوند است و دروازهبانش حسین حسینی.
@nasserkaramii
دوباره ما ماندیم و جمهوری اسلامی که رهبرش هنوز از سوراخ بیرون نیامده و رئیس جمهورش خبر از مفاد آتشبس ندارد و استقلالی که هافبکش رضاوند است و دروازهبانش حسین حسینی.
@nasserkaramii
Forwarded from جغرافیایشخصی (Morteza Nemati)
چرا همه ناگهان به یاد وطن افتادند؟!
مرتضی نعمتی
ابتدا لازم به تاکید است که هیچکدام از کنشگران ایرانی داخل و خارج درین جنگ «دوازده روزه» نقش و عاملیتی موثر نداشتند. آنچه بود صرفا «واکنش» به پدیدهای بود که آغاز و انجام آن از ارادهی همگان خارج بود. حتی طرفین جنگ هم توان توقف آنرا نداشتند و این ترامپ بود که در سودای بولهوسانهی دریافت جایزهی صلح نوبل دستور «آتشبس» صادرکرد.
همه درین جنگ تماشاگرانی منفعل بودند که صرفا مطامع خود را آرزو میکردند. چه آنها که بعد از چهل و پنج سال کوبیدن بر طبل امتگرایی به یاد وطن افتادند، چه آنها که اساسا هرگاه اسم ایران را میشنیدند آنرا با انگ فاشیسم و ناسیونالیسم تخیلی پس میزدند و چه چپهای قائل به جهانوطنی و بیوطنی که نام وطن وجدانشان را از تداعی «جنوب جهانی» و «انترناسیونالیسم تخیلی» آزرده میکرد. این عجیبترین پدیدهای است که درین سالها شاهد بودیم. این که چگونه اصلاحطلب، چپ و حکومتی یکصدا وطندوست شدند و مابقی خائن و وطنفروش! چنین پدیدهای ابدا اتفاقی نیست و علاوه به ریشهها و مبانی مشترک به «ترس از تغییر» مربوط است.
این وطندوستی ناگهانی گرچه ارتباطی مستقیم با روزنههای ارتزاق رانتی داخلنشینان و مجاری فاندبگیری خارجنشینان دارد، اما این همهی ماجرا نیست. توضیح این وضعیت مجال مفصلی طلب میکند اما به همین بسنده میکنم که آنچه این روزها دیدیم بیش از آنکه وطندوستی باشد، معجونی باورنکردنی از سه رویکرد متمایز بود که به شکلی عجیب باهم همراه و همصدا شدند:
_ اسرائیلستیزیِ هیستریک
_ چپگراییِ نوروتیک
_ سندرم استکهلم
https://www.tgoop.com/MortezaNemati1
مرتضی نعمتی
ابتدا لازم به تاکید است که هیچکدام از کنشگران ایرانی داخل و خارج درین جنگ «دوازده روزه» نقش و عاملیتی موثر نداشتند. آنچه بود صرفا «واکنش» به پدیدهای بود که آغاز و انجام آن از ارادهی همگان خارج بود. حتی طرفین جنگ هم توان توقف آنرا نداشتند و این ترامپ بود که در سودای بولهوسانهی دریافت جایزهی صلح نوبل دستور «آتشبس» صادرکرد.
همه درین جنگ تماشاگرانی منفعل بودند که صرفا مطامع خود را آرزو میکردند. چه آنها که بعد از چهل و پنج سال کوبیدن بر طبل امتگرایی به یاد وطن افتادند، چه آنها که اساسا هرگاه اسم ایران را میشنیدند آنرا با انگ فاشیسم و ناسیونالیسم تخیلی پس میزدند و چه چپهای قائل به جهانوطنی و بیوطنی که نام وطن وجدانشان را از تداعی «جنوب جهانی» و «انترناسیونالیسم تخیلی» آزرده میکرد. این عجیبترین پدیدهای است که درین سالها شاهد بودیم. این که چگونه اصلاحطلب، چپ و حکومتی یکصدا وطندوست شدند و مابقی خائن و وطنفروش! چنین پدیدهای ابدا اتفاقی نیست و علاوه به ریشهها و مبانی مشترک به «ترس از تغییر» مربوط است.
این وطندوستی ناگهانی گرچه ارتباطی مستقیم با روزنههای ارتزاق رانتی داخلنشینان و مجاری فاندبگیری خارجنشینان دارد، اما این همهی ماجرا نیست. توضیح این وضعیت مجال مفصلی طلب میکند اما به همین بسنده میکنم که آنچه این روزها دیدیم بیش از آنکه وطندوستی باشد، معجونی باورنکردنی از سه رویکرد متمایز بود که به شکلی عجیب باهم همراه و همصدا شدند:
_ اسرائیلستیزیِ هیستریک
_ چپگراییِ نوروتیک
_ سندرم استکهلم
https://www.tgoop.com/MortezaNemati1
🟨 #تلخاک
مناطقی از ایران که در عملیات طلوع شیران مورد حمله اسراییل قرار گرفتند. تقریبا همه ایران را شامل میشود.
@nasserkaramii
مناطقی از ایران که در عملیات طلوع شیران مورد حمله اسراییل قرار گرفتند. تقریبا همه ایران را شامل میشود.
@nasserkaramii
🗺 #لذت_جغرافیا
کشورهای بیدریا (Landlocked). بیدریاترین کشور جهان ازبکستان است چون برای رسیدن به نزدیکترین دریا باید از مابین حداقل دو کشور بگذرد.
@nasserkaramii
کشورهای بیدریا (Landlocked). بیدریاترین کشور جهان ازبکستان است چون برای رسیدن به نزدیکترین دریا باید از مابین حداقل دو کشور بگذرد.
@nasserkaramii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔲 #یکصدمثانیه
و لکن ما خیلی خوشحال بودیم از حمله روسیه و انگلیس به ایران چون باعث شد رضا خان بره. برکات داشت آن حمله، یک هدیه آسمانی بود!
#خمینی
@nasserkaramii
و لکن ما خیلی خوشحال بودیم از حمله روسیه و انگلیس به ایران چون باعث شد رضا خان بره. برکات داشت آن حمله، یک هدیه آسمانی بود!
#خمینی
@nasserkaramii
🔲 #ساباط
نام ده بزمرده بوده، تغییرش داده بودند به آرمانشهر. توریست خارجی ایستاده بوده با ماشینش کنار جادهای که میرفته به آنجا برای اندکی شادخواری. دوچرخه سواری خسته از راه رسیده و پرسیده بود چقدر فاصله است تا آرمانشهر؟ توریست زده بود توی گوگل ترانسلیت. ترجمه کرده بود how far is Utopia? توریست بطری ویسکی را داده بود دست دوجرخه سوار خسته و گفته بود فقط دو شات دوست من، فقط دو شات.
#صدداستان
#ساکن_گسست_موهوروویچ
@nasserkaramii
نام ده بزمرده بوده، تغییرش داده بودند به آرمانشهر. توریست خارجی ایستاده بوده با ماشینش کنار جادهای که میرفته به آنجا برای اندکی شادخواری. دوچرخه سواری خسته از راه رسیده و پرسیده بود چقدر فاصله است تا آرمانشهر؟ توریست زده بود توی گوگل ترانسلیت. ترجمه کرده بود how far is Utopia? توریست بطری ویسکی را داده بود دست دوجرخه سوار خسته و گفته بود فقط دو شات دوست من، فقط دو شات.
#صدداستان
#ساکن_گسست_موهوروویچ
@nasserkaramii
Forwarded from فریدون؛ فصلنامه فکری-تحلیلی
.
بازندگان جنگ جون
ناصر کرمی در این یادداشت که در «فریدون» منتشر شده، و بنا به گفتهی خود او، «سوگیری ایرانگرایانه» دارد، به بازندگان جنگ اخیر ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی و اسرائیل میپردازد.
ناصر کرمی در آغاز یادداشت مینویسد:
«در گویش لری "جنگ جون" به هر آنچه گفته میشود که سرنوشت را تغییر میدهد. خاورمیانه پس از جنگ ۱۲ روزه اسراییل و جمهوری اسلامی در ماه جون ۲۰۲۵ قطعا سرنوشتی دیگر خواهد یافت. اما در ایران بازندگان اصلی این جنگ چه کسانی بودند؟».
ناصر کرمی یکی از بازندگان جنگ اخیر را «کلیت رژیم اسلامی» میداند و در توضیح این باخت رژیم مینویسد:
«رژیم اسلامی از دشمن ابدی بدترین شکست را خورد و حالا مهزوم و مفتضح نه فقط رودرروی مردم بلکه حتی محتمل است رودرروی پیروان همیشگی هم باید بایستد. آن اندک مومنانی که به یاوههای خامنهای باور داشتند ریزش میکنند و دور "مقام عظما" فقط مشتی تبهکار باقی میمانند که اگر دیر حق مزدوری دریافت شود هر کدامشان ممکن است او را به اسراییل بفروشد.
میگویند مردم اشتباه را میبخشند، اما دروغ را نه. نکته فقط این نیست که بعد از ۴۷ سال رجزخوانی کوه موش زایید و در برابر انبوه فرماندهان رژیم، که اسراییل در اتاق خوابهایشان در تهران کشت، آنها علیرغم شلیک صدها موشک حتی نتوانستند یک سرباز اسرایبلی را زخمی کنند - که بالاخره هر جنگی بردوباخت دارد - بلکه جان ماجرا این است که بر همگان هویدا شد که از هر دو حرف خامنهای یکی دروغ است و یکی توهم و بلاهت. همه از جنس اینکه "نه جنگ میشود و نه مذاکره"!».
----
در پیشینهی ناصر کرمی مدیریت برنامهریزی و تحقیقات سازمان ایرانگردی و جهانگردی و طراحی برنامه جامع توسعه اکوتوریسم ایران به چشم میخورد. از او علاوه بر کتابهای حوزه تخصصیاش سه رمان و یک مجموعه داستان نیز منتشر شده است. از جمله کتابهای ناصر کرمی میتوان به «راهیاب ایران» اشاره کرد که انتشارات فرهنگ معاصر منتشر کرده و پرفروشترین کتاب در زمینهی جغرافیای گردشگری ایران است
صورت کامل این یادداشت را در وبسایت «فریدون» در بخش «درنگ روز» بخوانید:
https://www.fereydoun.org/reflections/the-losers-of-junes-war
@fereydoun_magazine
بازندگان جنگ جون
ناصر کرمی در این یادداشت که در «فریدون» منتشر شده، و بنا به گفتهی خود او، «سوگیری ایرانگرایانه» دارد، به بازندگان جنگ اخیر ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی و اسرائیل میپردازد.
ناصر کرمی در آغاز یادداشت مینویسد:
«در گویش لری "جنگ جون" به هر آنچه گفته میشود که سرنوشت را تغییر میدهد. خاورمیانه پس از جنگ ۱۲ روزه اسراییل و جمهوری اسلامی در ماه جون ۲۰۲۵ قطعا سرنوشتی دیگر خواهد یافت. اما در ایران بازندگان اصلی این جنگ چه کسانی بودند؟».
ناصر کرمی یکی از بازندگان جنگ اخیر را «کلیت رژیم اسلامی» میداند و در توضیح این باخت رژیم مینویسد:
«رژیم اسلامی از دشمن ابدی بدترین شکست را خورد و حالا مهزوم و مفتضح نه فقط رودرروی مردم بلکه حتی محتمل است رودرروی پیروان همیشگی هم باید بایستد. آن اندک مومنانی که به یاوههای خامنهای باور داشتند ریزش میکنند و دور "مقام عظما" فقط مشتی تبهکار باقی میمانند که اگر دیر حق مزدوری دریافت شود هر کدامشان ممکن است او را به اسراییل بفروشد.
میگویند مردم اشتباه را میبخشند، اما دروغ را نه. نکته فقط این نیست که بعد از ۴۷ سال رجزخوانی کوه موش زایید و در برابر انبوه فرماندهان رژیم، که اسراییل در اتاق خوابهایشان در تهران کشت، آنها علیرغم شلیک صدها موشک حتی نتوانستند یک سرباز اسرایبلی را زخمی کنند - که بالاخره هر جنگی بردوباخت دارد - بلکه جان ماجرا این است که بر همگان هویدا شد که از هر دو حرف خامنهای یکی دروغ است و یکی توهم و بلاهت. همه از جنس اینکه "نه جنگ میشود و نه مذاکره"!».
----
در پیشینهی ناصر کرمی مدیریت برنامهریزی و تحقیقات سازمان ایرانگردی و جهانگردی و طراحی برنامه جامع توسعه اکوتوریسم ایران به چشم میخورد. از او علاوه بر کتابهای حوزه تخصصیاش سه رمان و یک مجموعه داستان نیز منتشر شده است. از جمله کتابهای ناصر کرمی میتوان به «راهیاب ایران» اشاره کرد که انتشارات فرهنگ معاصر منتشر کرده و پرفروشترین کتاب در زمینهی جغرافیای گردشگری ایران است
صورت کامل این یادداشت را در وبسایت «فریدون» در بخش «درنگ روز» بخوانید:
https://www.fereydoun.org/reflections/the-losers-of-junes-war
@fereydoun_magazine
🟨 #گدار
بازندگان جنگ جون
در گویش لری جنگ جون به هر آنچه گفته میشود که سرنوشت را تغییر میدهد. خاورمیانه پس از جنگ ده روزه اسراییل و جمهوری اسلامی در ماه جون ۲۰۲۵ قطعا سرنوشتی دیگر خواهد یافت. اما در ایران بازندگان اصلی این جنگ چه کسانی بودند. در پی فهرستی میبینید، که البته سوگیری ایرانگرایانه دارد. این فهرست حتما جای اماواگر هم دارد. اما میتواند مقدمه متنی دقیقتر باشد برای تحویل به آیندگان.
نخست، کلیت رژیم
از دشمن ابدی بدترین شکست را خوردند و حالا مهزوم و مفتضح نه فقط رودرروی مردم بلکه حتی محتمل است رودرروی پیروان همیشگی هم باید بایستند. آن اندک مومنانی که به یاوههای خامنهای باور داشتند ریزش میکنند و دور مقام عظما فقط مشتی تبهکار باقی میماند که اگر دیر حق مزدوری دریافت شود هر کدامشان ممکن است او را به اسراییل بفروشد.
میگوید مردم اشتباه را میبخشند، اما دروغ را نه. نکته فقط این نیست که بعد از چهلوهفت سال رجزخوانی کوه موش زایید و در برابر انبوه فرماندهان رژیم که اسراییل توی اتاق خوابهایشان در تهران کشت آنها با شلیک صدها موشک حتی نتوانستند یک سرباز اسرایبلی را زخمی کنند. هر جنگی بردوباخت دارد. جان ماجرا این است که بر همگان هویدا شد که از هر دو حرف خامنهای یکی دروغ است و یکی توهم و بلاهت. همه از جنس اینکه نه جنگ میشود و نه مذاکره!
دوم، بهودستیزان شیعه
همه آنها به طور کلی و خود مفهوم یهودستیزی که در ذات مسلمانان است به ظاهر. داستانی نقل میشود درباره سرآلکس فرگوسن مربی منچستر یونایتد با این مضمون که وقتی در نیمه اول شکست خورده و با چند گل از حریف عقب افتاده بودند بین دو نیمه برای تهییج بازیکنان گفته بود پاپس نکشید و حمله کنید و مطمئن باشید به پیروزی چون خدا با ماست. یکی از بازیکنان گفته بود اگر خدا با ماست پس چه کسی با آنهاست که اینطور لتوپارمان کردند؟ در بزنگاه این جنگ مشخص شد خدا اگر بخواهد جانب بندگانی صالحتر را بگیرد یهودیان اسراییل هستند و نه شیعیان حاکم بر ایران. به هر رو اگر جنگهای صلیبی اوج سالها منازعه مسلمین و مسیحیان بود عملیات طلوع شیران هم نقطه عطفی بود در تاریخ جنگ یهود و شیعه. نتیجه هم که مشخص است.
سوم، پانقاسمیستها
شاید هم باید نامشان را پان خاکیستها گذاشت. آنها که به بهانه ملیگرایی و حفاظت از خاک ایران کنار رژیم ایستادند. یک جور وطن پرستی کور که به راحتی همپوشی پیدا میکند با توهمهای امپراتوری شیعی. از همان جنس که اردشیر زاهدی و برخی پان ایرانیستها و اعضای جبهه ملی سابق و اسبق را به ستایش قاسم سلیمانی و همراهی ضمنی با لشگر قدس و ماجراجوییهایش در سراسر خاورمیانه میکشاند. در خوشبینانهترین فرض احمقهای مفیدی هستند که از سر بلاهت در این جنگ کولی مفت دادند به خامنهای.
چهارم، اصلاحطلبان
قمار کردند و تمامقد کنار خامنهای ایستادند. لابد به این هوا که یکی از شروط بقای خامنهای تضمین تغییرات در سیستم خواهد بود و البته پیمانکار دم دست برای اجرای چنان تغییراتی هم لابد اصلاحطلبانند.
اینکه همسنگر خامنهای شدند اشتباه استراتژیکشان بود یا سرشت اجتناب ناپذیرشان؟ راست اینکه اعتراف میکنم من تاکنون خوشبینی خاماندیشانهای نسبت به اصلاحطلبان داشتهام. تصور میکردم جناح کمتر بدخیم رژیم هستند و دست کم شماری از چهرههای فرهنگی نزدیک به آنها در گردش روزگار آنچنان متنبه شدهاند که اکنون به براندازان نزدیکتر باشند تا به رژیم. زهی خیال خام. برعکس دریافتم که آنها هسته و مغز استخوان رژیم هستند و اگر مشکلی با این رژیم دارند فقط در شیوه مدیریت خامنهای است و اگر هم تا حالا حرفی از ضرورت اصلاح و تحول زدهاند بخشی در اقتضای نمایشهای انتخاباتی رژیم بوده و بخشی هم البته در گله و شکایت از خامنهای.
اما چرا حساب و کتابشان درباره پیمانکاری اصلاحات آتی اشتباه است؟ چونکه شواهد میگوید کار به شکلی پیش نرفت که به اصلاحات بینجامد و برعکس رژیم ناچار خواهد بود رودررو با مردم بیش از پیش میلیتاریزه شده و فضا را ببندد. و برای نظامیگری خامنهای پاسداران جوانتر دوروبر خودش را دارد و اگرچه امنیتیهای اصلاحطلب کهنهکارترند، حتی آن فیلسوف توابسازشان که اسیر را با فک شکسته به نزدش میآوردند تا شیفت را با شریعتمداری و دیگر شکنجهگران عوض کند، اما سنی از آنها گذشته و چندان به کار عملیات نمیآیند. عملیات را گشنگانی انجام میدهند که خامنهای آنها را برکشیده و در پنتهاوسهای فرمانیه و زعفرانیه نشانده است.
این مقاله را همچنین در #مجله_فریدون بخوانید:
https://www.fereydoun.org/reflections/the-losers-of-junes-war
بازندگان جنگ جون
در گویش لری جنگ جون به هر آنچه گفته میشود که سرنوشت را تغییر میدهد. خاورمیانه پس از جنگ ده روزه اسراییل و جمهوری اسلامی در ماه جون ۲۰۲۵ قطعا سرنوشتی دیگر خواهد یافت. اما در ایران بازندگان اصلی این جنگ چه کسانی بودند. در پی فهرستی میبینید، که البته سوگیری ایرانگرایانه دارد. این فهرست حتما جای اماواگر هم دارد. اما میتواند مقدمه متنی دقیقتر باشد برای تحویل به آیندگان.
نخست، کلیت رژیم
از دشمن ابدی بدترین شکست را خوردند و حالا مهزوم و مفتضح نه فقط رودرروی مردم بلکه حتی محتمل است رودرروی پیروان همیشگی هم باید بایستند. آن اندک مومنانی که به یاوههای خامنهای باور داشتند ریزش میکنند و دور مقام عظما فقط مشتی تبهکار باقی میماند که اگر دیر حق مزدوری دریافت شود هر کدامشان ممکن است او را به اسراییل بفروشد.
میگوید مردم اشتباه را میبخشند، اما دروغ را نه. نکته فقط این نیست که بعد از چهلوهفت سال رجزخوانی کوه موش زایید و در برابر انبوه فرماندهان رژیم که اسراییل توی اتاق خوابهایشان در تهران کشت آنها با شلیک صدها موشک حتی نتوانستند یک سرباز اسرایبلی را زخمی کنند. هر جنگی بردوباخت دارد. جان ماجرا این است که بر همگان هویدا شد که از هر دو حرف خامنهای یکی دروغ است و یکی توهم و بلاهت. همه از جنس اینکه نه جنگ میشود و نه مذاکره!
دوم، بهودستیزان شیعه
همه آنها به طور کلی و خود مفهوم یهودستیزی که در ذات مسلمانان است به ظاهر. داستانی نقل میشود درباره سرآلکس فرگوسن مربی منچستر یونایتد با این مضمون که وقتی در نیمه اول شکست خورده و با چند گل از حریف عقب افتاده بودند بین دو نیمه برای تهییج بازیکنان گفته بود پاپس نکشید و حمله کنید و مطمئن باشید به پیروزی چون خدا با ماست. یکی از بازیکنان گفته بود اگر خدا با ماست پس چه کسی با آنهاست که اینطور لتوپارمان کردند؟ در بزنگاه این جنگ مشخص شد خدا اگر بخواهد جانب بندگانی صالحتر را بگیرد یهودیان اسراییل هستند و نه شیعیان حاکم بر ایران. به هر رو اگر جنگهای صلیبی اوج سالها منازعه مسلمین و مسیحیان بود عملیات طلوع شیران هم نقطه عطفی بود در تاریخ جنگ یهود و شیعه. نتیجه هم که مشخص است.
سوم، پانقاسمیستها
شاید هم باید نامشان را پان خاکیستها گذاشت. آنها که به بهانه ملیگرایی و حفاظت از خاک ایران کنار رژیم ایستادند. یک جور وطن پرستی کور که به راحتی همپوشی پیدا میکند با توهمهای امپراتوری شیعی. از همان جنس که اردشیر زاهدی و برخی پان ایرانیستها و اعضای جبهه ملی سابق و اسبق را به ستایش قاسم سلیمانی و همراهی ضمنی با لشگر قدس و ماجراجوییهایش در سراسر خاورمیانه میکشاند. در خوشبینانهترین فرض احمقهای مفیدی هستند که از سر بلاهت در این جنگ کولی مفت دادند به خامنهای.
چهارم، اصلاحطلبان
قمار کردند و تمامقد کنار خامنهای ایستادند. لابد به این هوا که یکی از شروط بقای خامنهای تضمین تغییرات در سیستم خواهد بود و البته پیمانکار دم دست برای اجرای چنان تغییراتی هم لابد اصلاحطلبانند.
اینکه همسنگر خامنهای شدند اشتباه استراتژیکشان بود یا سرشت اجتناب ناپذیرشان؟ راست اینکه اعتراف میکنم من تاکنون خوشبینی خاماندیشانهای نسبت به اصلاحطلبان داشتهام. تصور میکردم جناح کمتر بدخیم رژیم هستند و دست کم شماری از چهرههای فرهنگی نزدیک به آنها در گردش روزگار آنچنان متنبه شدهاند که اکنون به براندازان نزدیکتر باشند تا به رژیم. زهی خیال خام. برعکس دریافتم که آنها هسته و مغز استخوان رژیم هستند و اگر مشکلی با این رژیم دارند فقط در شیوه مدیریت خامنهای است و اگر هم تا حالا حرفی از ضرورت اصلاح و تحول زدهاند بخشی در اقتضای نمایشهای انتخاباتی رژیم بوده و بخشی هم البته در گله و شکایت از خامنهای.
اما چرا حساب و کتابشان درباره پیمانکاری اصلاحات آتی اشتباه است؟ چونکه شواهد میگوید کار به شکلی پیش نرفت که به اصلاحات بینجامد و برعکس رژیم ناچار خواهد بود رودررو با مردم بیش از پیش میلیتاریزه شده و فضا را ببندد. و برای نظامیگری خامنهای پاسداران جوانتر دوروبر خودش را دارد و اگرچه امنیتیهای اصلاحطلب کهنهکارترند، حتی آن فیلسوف توابسازشان که اسیر را با فک شکسته به نزدش میآوردند تا شیفت را با شریعتمداری و دیگر شکنجهگران عوض کند، اما سنی از آنها گذشته و چندان به کار عملیات نمیآیند. عملیات را گشنگانی انجام میدهند که خامنهای آنها را برکشیده و در پنتهاوسهای فرمانیه و زعفرانیه نشانده است.
این مقاله را همچنین در #مجله_فریدون بخوانید:
https://www.fereydoun.org/reflections/the-losers-of-junes-war
www.fereydoun.org
the-losers-of-junes-war
بازندگان جنگ جون
ناصر کرمی
ناصر کرمی
🔲 #یکصدمثانیه
تنها موشک جمهوری اسلامی که به هدف اصابت کرد همان بود که به هواپیمای مسافری زدند.
البته همان هم اولی نخورد، دومی را زدند!
@nasserkaramii
تنها موشک جمهوری اسلامی که به هدف اصابت کرد همان بود که به هواپیمای مسافری زدند.
البته همان هم اولی نخورد، دومی را زدند!
@nasserkaramii
🟨 #گدار
هر تحلیل دیگری درباره این جنگ فرع است و حاشیه. جمهوری اسلامی چهل و هفت سال آب و خاک و سرنوشت سه نسل از ملت ایران را صرف یهودستیزی کرد و فراهم آوردن جنگافزار برای روز موعود جنگ با اسراییل. اما در این جنگ مفتضحانه شکست خورد و نابودی اسراییل که هیچ، حتی نتوانست یک سرباز اسراییلی را هم بکشد. تاکید میشود: نتوانست حتی یک سرباز اسراییلی را هم بکشد.
نکته بنیادین تاریخی درباره این جنگ فقط همین است. از این جنگ در درازنای تاریخ فقط همین نکته بازگویی خواهد شد.
@nasserkaramii
هر تحلیل دیگری درباره این جنگ فرع است و حاشیه. جمهوری اسلامی چهل و هفت سال آب و خاک و سرنوشت سه نسل از ملت ایران را صرف یهودستیزی کرد و فراهم آوردن جنگافزار برای روز موعود جنگ با اسراییل. اما در این جنگ مفتضحانه شکست خورد و نابودی اسراییل که هیچ، حتی نتوانست یک سرباز اسراییلی را هم بکشد. تاکید میشود: نتوانست حتی یک سرباز اسراییلی را هم بکشد.
نکته بنیادین تاریخی درباره این جنگ فقط همین است. از این جنگ در درازنای تاریخ فقط همین نکته بازگویی خواهد شد.
@nasserkaramii
Forwarded from جغرافیدانان ایران Iranian Geographers
The 4th International Tourism Conference Lut Desert (With a Focus on Investment)
📆Date of Event :
November 5-6, 2025
📍Venue: University of Birjand
Field Visit: Lut Desert (Nehbandan Region)
🎯Main focus :
• Investment and Sustainabletourism development
📚Sub-focus :
• Investment Opportunities in Tourism Infrastructure for the Lut Desert
• Investment in Green Technologies For Sustainable Tourism Drvelopment in The Lut Desert
• The Role of Private Investment in Developin Eco-Lodges Around the Lut Desert
• Investment in Scientific and Research Tourism in the Lut Desert
• The Role Of Integrated Conservation Management of Global Values in Sustainable Tourism Development
🌐Please find for more information our webSite :
🔗https://4thtourismlut.birjand.ac.ir/
📧Email :
[email protected]
📞Contact number :
+989013330978
+985631026153
📬Postal code :
9717434765
Telegram :
https://www.tgoop.com/+zxQ_bz7auHQ5ZmU0
🕘Answering hours : 9 AM to 3 PM
📌Along with the first call for paper submissions
🆔 @Geographers_Iranian
📆Date of Event :
November 5-6, 2025
📍Venue: University of Birjand
Field Visit: Lut Desert (Nehbandan Region)
🎯Main focus :
• Investment and Sustainabletourism development
📚Sub-focus :
• Investment Opportunities in Tourism Infrastructure for the Lut Desert
• Investment in Green Technologies For Sustainable Tourism Drvelopment in The Lut Desert
• The Role of Private Investment in Developin Eco-Lodges Around the Lut Desert
• Investment in Scientific and Research Tourism in the Lut Desert
• The Role Of Integrated Conservation Management of Global Values in Sustainable Tourism Development
🌐Please find for more information our webSite :
🔗https://4thtourismlut.birjand.ac.ir/
📧Email :
[email protected]
📞Contact number :
+989013330978
+985631026153
📬Postal code :
9717434765
Telegram :
https://www.tgoop.com/+zxQ_bz7auHQ5ZmU0
🕘Answering hours : 9 AM to 3 PM
📌Along with the first call for paper submissions
🆔 @Geographers_Iranian
🔲 #ساباط
طرح جلد اکونومیست، صد از صد! آمیزه کبوتر صلح و بمبافکن B-2.
پانوشت: بازتعریف نسبت خیروشر با جنگ و صلح گام بلندی است به پیش در اندیشه بشر. همواره بودهاند رقیقالقلبهای زیانباری که در هر بزنگاه احمقهایی مفید در خدمت جنگافروزان اصلی بوده و به نام صلح انسانها را در اسارت مقتدران مسلح نگه دارند. اما اینک انسان دریافته که اگرچه جنگ بد و صلح خوب است، اما هر جنگی لزوما بد نیست و هر صلحی لزوما خیر و خوشی به همراه ندارد.
@nasserkaramii
طرح جلد اکونومیست، صد از صد! آمیزه کبوتر صلح و بمبافکن B-2.
پانوشت: بازتعریف نسبت خیروشر با جنگ و صلح گام بلندی است به پیش در اندیشه بشر. همواره بودهاند رقیقالقلبهای زیانباری که در هر بزنگاه احمقهایی مفید در خدمت جنگافروزان اصلی بوده و به نام صلح انسانها را در اسارت مقتدران مسلح نگه دارند. اما اینک انسان دریافته که اگرچه جنگ بد و صلح خوب است، اما هر جنگی لزوما بد نیست و هر صلحی لزوما خیر و خوشی به همراه ندارد.
@nasserkaramii
🔲 #یکصدمثانیه
اهل این حرفها نیستم که بگویم اگر کسی چنین است و چنان دشمن من است و نابخشودنی است و فلان. حتما دیده اید که دوروبر من همه جور آدمی پیدا می شود. از آن آدمهای آسانگیر هستم که معتقدند به تعداد آدمهای جهان راه به سمت رستگاری هست.
با این همه چند روز است با خودم کلنجار می روم درباره بسیاری از مردم. من میفهمم کسانی دشمن اسراییل باشند. و میفهمم کسانی حمله اسراییل به جمهوری اسلامی را به یک جنگ میهنی تعبیر کنند. آنچه که نمیفهمم این است که کسانی از سر اسراییل ستیزی یا حتی از سر وطن دوستی غمگین باشند در مرگ حاجیزاده، کسی که آنچنان شریرانه با لبخندی گوشه لب از دستورش برای اصابت موشک به هواپیمای مسافری صحبت می کرد. من حتی می فهمم کسانی هنوز مدافع جمهوری اسلامی باشند. اما نمیفهمم که همانها هنوز چطور ممکن است از اجرای عدالت درباره چنان قاتل بی رحمی عزادار باشند.
و این بد است. یک بزنگاه که در آن می شود در ماهیت انسانیت تردید کرد. لااقل یک جا انسان باید خط قرمز داشته باشد. این را به خودم می گویم. وای بر تو اگر با کسی که همذات پنداری دارد با قاتلی همچون حاجیزاده مراوده د اری.
@nasserkaramii
اهل این حرفها نیستم که بگویم اگر کسی چنین است و چنان دشمن من است و نابخشودنی است و فلان. حتما دیده اید که دوروبر من همه جور آدمی پیدا می شود. از آن آدمهای آسانگیر هستم که معتقدند به تعداد آدمهای جهان راه به سمت رستگاری هست.
با این همه چند روز است با خودم کلنجار می روم درباره بسیاری از مردم. من میفهمم کسانی دشمن اسراییل باشند. و میفهمم کسانی حمله اسراییل به جمهوری اسلامی را به یک جنگ میهنی تعبیر کنند. آنچه که نمیفهمم این است که کسانی از سر اسراییل ستیزی یا حتی از سر وطن دوستی غمگین باشند در مرگ حاجیزاده، کسی که آنچنان شریرانه با لبخندی گوشه لب از دستورش برای اصابت موشک به هواپیمای مسافری صحبت می کرد. من حتی می فهمم کسانی هنوز مدافع جمهوری اسلامی باشند. اما نمیفهمم که همانها هنوز چطور ممکن است از اجرای عدالت درباره چنان قاتل بی رحمی عزادار باشند.
و این بد است. یک بزنگاه که در آن می شود در ماهیت انسانیت تردید کرد. لااقل یک جا انسان باید خط قرمز داشته باشد. این را به خودم می گویم. وای بر تو اگر با کسی که همذات پنداری دارد با قاتلی همچون حاجیزاده مراوده د اری.
@nasserkaramii
Forwarded from مجلهٔ شهریور
● عنوان مقاله: آرمانگرایی علیه آزادی؛ مورد سبزها
● نویسنده: دکتر ناصر کرمی
● شمارهٔ نهم مجلهٔ شهریور، یلدای ۱۴۰۳
اینکه آرمانگرایان به دشمنان آزادی تبدیل شوند البته مورد تازهای نیست. بهواقع سراسر قرن بیستم عرصهٔ جدال بشر با آرمانگرایانی بوده که درنهایت نتیجهٔ عملکردشان توتالیتاریسمی مطلق علیه آزادی و کرامت انسان بوده است. از استالین و مائو و کیم ایل سونگ تا هیتلر و موسولینی و خمینی. اما آیا در قرن بیستویکم که مهمترین زمینهٔ شکلگیری توتالیتاریسم یعنی انحصار انتشار اطلاعات از بین رفته آیا هنوز ممکن است کسانی به قصد آرمانگرایی برخیزند اما درنهایت به دشمن آزادی تبدیل شوند؟ بله. یک مثال بارز در این باره امکان برآمدن «توتالیتاریسم سبز» است. در این مقاله زمینههای تحقق چنین پدیدهای را بررسی خواهیم کرد.
اینکه سبزها زمینهساز بروز یا تشدید قدرت حکومتهای خودکامه در جهان معاصر باشند در ابتدا امری بعید به نظر میرسد. اما موضوع برخلاف تصور اولیه چندان پیچیده نیست: برای حل بحرانهای فزایندهٔ محیطزیستی شما به حکومتی «مقتدر» احتیاج دارید که بتواند در چشمانداز هرچه بیشتر «دخالت» کند و به این شکل مانع گسترش مشکلات محیطزیستی شود. حکومتی که هرچه بیشتر با «بحران» سرپنجه نرم کند، مردم را از بحران بهراساند و تماماً درگیر جدال با بحران باشد. و، به گفتهٔ آگامبن، وقتی سیاستمداری از وقوع بحرانی بزرگ سخن میگوید به دنبال یک «اطاعت» عمومی است. «اطاعت» و «اقتدار» و «دخالت» میتوانند شناسههای اصلی یک سیستم خودکامه به شمار آیند. سیستمی که نه با کودتا و زور اسلحه و در پی سلطهطلبی یک میلیتاریست زورمند، که بالعکس، برای نیتهای پاک توسط مردمانی پاک و در سازوکاری دموکراتیک روی کار آمده است. از اینجا البته موضوع پیچیده میشود. برای حل این پیچیدگی باید لابهلا کلاف سردرگم تبدیل سبزگرایی به خودکامگی را از هم باز کرد. البته برخی از لایههای ماجرا لزوماً ربطی به سبزها ندارند اما بههرحال میتوانند زمینهساز خدمترسانی ناخواستهٔ سبزها به خودکامگان باشند. این لایههای دهگانه را در ادامه مرور میکنیم.
کاستیهای ذاتی دموکراسی برای حل مشکلات محیطزیستی
سادهترین مثال این است که دموکراسی را به آب تشبیه کنیم. وقتی آن را نداشته باشید جز آن هیچچیز نمیخواهید. اما وقتی آن را دارید کلاً آن را فراموش میکنید و به هزاران چیز دیگری که باید داشته باشید و ندارید فکر میکنید. در کشورهای دچار خودکامگی یا توتالیتاریسم وضعیتی برای کنشگران حوزههای مختلف وجود دارد به نام «ماندن پشت دیوار سیاست». چه میشود کرد برای محیطزیست؟ در وضعیت موجود عملاً هیچ، تا دموکراسی نباشد هیچ کاری نمیتوان کرد، ما سبزها عجالتاً بپیوندیم به فعالان سیاسی و برای حصول دموکراسی بجنگیم. برای رهایی از فقر چه باید کرد؟ همان، منتظر دموکراسی میمانیم. چه کنیم تا بالاخره در طول عمرمان یک تئاتر خوب ببینیم؟ تئاترهای خوب فقط در جوامع دموکراتیک به نمایش درمیآیند پس ما علاقهمندان تئاتر هم بجنگیم برای دموکراسی. به همین شکل همهٔ کنشگران گیر میافتند پشت دیوار سیاست. از جایی به بعد انگار تا دموکراسی نیاید مشکلات حل نمیشود و تا دموکراسی نیاید هر تلاشی بیهوده است. نکته این است که اگرچه خود فرانسیس فوکویاما حرفش را پس گرفته است اما کماکان برای بسیاری از مردم لیبرالدموکراسی پایان تاریخ است. سرنوشت محتوم که دیر یا زود بستهترین کشورهای غیردموکراتیک جهان نیز سرانجام به آن خواهند رسید. اما آیا واقعاً همینگونه است؟ دموکراسی خوشبیاری و سرنوشتی اجتنابناپذیر است و آمدنش مشکلگشای همهٔ بحرانهای بشر؟ این بحثی پیچیده و طولانی است.
به هر رو، ما اینجا متمرکز هستیم بر آن گوشه از بحث که بهطور مشخص میگوید چون دموکراسی در حل مشکلات بشر ناتوان است (اگرنه غالباً، دستکم اینکه در برخی از آنها)، پس تشدید بحرانهای محیطزیستی میتواند باعث تقویت رقیب همیشگی دموکراسی یعنی خودکامگی بشود.
باید توجه کرد که تحولات تاریخی هرگز روند خطی ندارند. اینطور نیست که دموکراسی و توسعه همان بابل موعود باشند که چون خداوند بازگشت به آن را وعده داده، از پس هزاران سال هم مقصدی اجتنابناپذیر باشد. جوامع نهتنها میتوانند صدها سال درجا زده و پیش نروند بلکه حتی شاید به عقب هم برگردند. مانیفست تئوریسین اصلی انقلاب اسلامی ایران، دکتر علی شریعتی، کتابی بود به نام «بازگشت». کتابی قطور که در آن اینگونه ادعا میشد که خیر و صلاح مردم ایران بازگشت به ۱۴۰۰ سال قبل است. حکومت آخرین شاه ایران با هر معیاری توسعهگرا و مدرن بود و بهخصوص در سالیان آخر توانسته بود شاخصهای رفاه اجتماعی و اقتصادی را در ایران به شکل چشمگیری ارتقاء دهد...
📌 متن کامل را اینجا بخوانید.
●●● به شهریور بپیوندید.
website ● telegram ● instagram
● نویسنده: دکتر ناصر کرمی
● شمارهٔ نهم مجلهٔ شهریور، یلدای ۱۴۰۳
اینکه آرمانگرایان به دشمنان آزادی تبدیل شوند البته مورد تازهای نیست. بهواقع سراسر قرن بیستم عرصهٔ جدال بشر با آرمانگرایانی بوده که درنهایت نتیجهٔ عملکردشان توتالیتاریسمی مطلق علیه آزادی و کرامت انسان بوده است. از استالین و مائو و کیم ایل سونگ تا هیتلر و موسولینی و خمینی. اما آیا در قرن بیستویکم که مهمترین زمینهٔ شکلگیری توتالیتاریسم یعنی انحصار انتشار اطلاعات از بین رفته آیا هنوز ممکن است کسانی به قصد آرمانگرایی برخیزند اما درنهایت به دشمن آزادی تبدیل شوند؟ بله. یک مثال بارز در این باره امکان برآمدن «توتالیتاریسم سبز» است. در این مقاله زمینههای تحقق چنین پدیدهای را بررسی خواهیم کرد.
اینکه سبزها زمینهساز بروز یا تشدید قدرت حکومتهای خودکامه در جهان معاصر باشند در ابتدا امری بعید به نظر میرسد. اما موضوع برخلاف تصور اولیه چندان پیچیده نیست: برای حل بحرانهای فزایندهٔ محیطزیستی شما به حکومتی «مقتدر» احتیاج دارید که بتواند در چشمانداز هرچه بیشتر «دخالت» کند و به این شکل مانع گسترش مشکلات محیطزیستی شود. حکومتی که هرچه بیشتر با «بحران» سرپنجه نرم کند، مردم را از بحران بهراساند و تماماً درگیر جدال با بحران باشد. و، به گفتهٔ آگامبن، وقتی سیاستمداری از وقوع بحرانی بزرگ سخن میگوید به دنبال یک «اطاعت» عمومی است. «اطاعت» و «اقتدار» و «دخالت» میتوانند شناسههای اصلی یک سیستم خودکامه به شمار آیند. سیستمی که نه با کودتا و زور اسلحه و در پی سلطهطلبی یک میلیتاریست زورمند، که بالعکس، برای نیتهای پاک توسط مردمانی پاک و در سازوکاری دموکراتیک روی کار آمده است. از اینجا البته موضوع پیچیده میشود. برای حل این پیچیدگی باید لابهلا کلاف سردرگم تبدیل سبزگرایی به خودکامگی را از هم باز کرد. البته برخی از لایههای ماجرا لزوماً ربطی به سبزها ندارند اما بههرحال میتوانند زمینهساز خدمترسانی ناخواستهٔ سبزها به خودکامگان باشند. این لایههای دهگانه را در ادامه مرور میکنیم.
کاستیهای ذاتی دموکراسی برای حل مشکلات محیطزیستی
سادهترین مثال این است که دموکراسی را به آب تشبیه کنیم. وقتی آن را نداشته باشید جز آن هیچچیز نمیخواهید. اما وقتی آن را دارید کلاً آن را فراموش میکنید و به هزاران چیز دیگری که باید داشته باشید و ندارید فکر میکنید. در کشورهای دچار خودکامگی یا توتالیتاریسم وضعیتی برای کنشگران حوزههای مختلف وجود دارد به نام «ماندن پشت دیوار سیاست». چه میشود کرد برای محیطزیست؟ در وضعیت موجود عملاً هیچ، تا دموکراسی نباشد هیچ کاری نمیتوان کرد، ما سبزها عجالتاً بپیوندیم به فعالان سیاسی و برای حصول دموکراسی بجنگیم. برای رهایی از فقر چه باید کرد؟ همان، منتظر دموکراسی میمانیم. چه کنیم تا بالاخره در طول عمرمان یک تئاتر خوب ببینیم؟ تئاترهای خوب فقط در جوامع دموکراتیک به نمایش درمیآیند پس ما علاقهمندان تئاتر هم بجنگیم برای دموکراسی. به همین شکل همهٔ کنشگران گیر میافتند پشت دیوار سیاست. از جایی به بعد انگار تا دموکراسی نیاید مشکلات حل نمیشود و تا دموکراسی نیاید هر تلاشی بیهوده است. نکته این است که اگرچه خود فرانسیس فوکویاما حرفش را پس گرفته است اما کماکان برای بسیاری از مردم لیبرالدموکراسی پایان تاریخ است. سرنوشت محتوم که دیر یا زود بستهترین کشورهای غیردموکراتیک جهان نیز سرانجام به آن خواهند رسید. اما آیا واقعاً همینگونه است؟ دموکراسی خوشبیاری و سرنوشتی اجتنابناپذیر است و آمدنش مشکلگشای همهٔ بحرانهای بشر؟ این بحثی پیچیده و طولانی است.
به هر رو، ما اینجا متمرکز هستیم بر آن گوشه از بحث که بهطور مشخص میگوید چون دموکراسی در حل مشکلات بشر ناتوان است (اگرنه غالباً، دستکم اینکه در برخی از آنها)، پس تشدید بحرانهای محیطزیستی میتواند باعث تقویت رقیب همیشگی دموکراسی یعنی خودکامگی بشود.
باید توجه کرد که تحولات تاریخی هرگز روند خطی ندارند. اینطور نیست که دموکراسی و توسعه همان بابل موعود باشند که چون خداوند بازگشت به آن را وعده داده، از پس هزاران سال هم مقصدی اجتنابناپذیر باشد. جوامع نهتنها میتوانند صدها سال درجا زده و پیش نروند بلکه حتی شاید به عقب هم برگردند. مانیفست تئوریسین اصلی انقلاب اسلامی ایران، دکتر علی شریعتی، کتابی بود به نام «بازگشت». کتابی قطور که در آن اینگونه ادعا میشد که خیر و صلاح مردم ایران بازگشت به ۱۴۰۰ سال قبل است. حکومت آخرین شاه ایران با هر معیاری توسعهگرا و مدرن بود و بهخصوص در سالیان آخر توانسته بود شاخصهای رفاه اجتماعی و اقتصادی را در ایران به شکل چشمگیری ارتقاء دهد...
📌 متن کامل را اینجا بخوانید.
●●● به شهریور بپیوندید.
website ● telegram ● instagram
فصلنامه سیاسی-خبری شهریور
آرمانگرایی علیه آزادی؛ مورد سبزها - نوشتهٔ ناصر کرمی - شمارهٔ ۹ فصلنامهٔ شهریور
بههررو، محیط زیست میتواند دستمایهٔ خوبی برای پوپولیستها باشد تا به قدرت برسند. پوپولیستها از ترسها، امیدها، آرزوها و عقاید جزمی ما تغذیه میکنند. با فروکاست دیگر پیشرانههای پوپولیسم، محیطزیست این قابلیت را دارد که دموکراسی را در برابر پوپولیسم پس…
🔲 #یکصدمثانیه
خامنهای به روشنی تداوم جنگ را خواست و مانع رفع تحریمها شد. الان این صلحطلبان مقطعی و وطندوستان خلقالساعه آیا به طور جدی اقدام خواهند کرد علیه خامنهای به عنوان عامل اصلی جنگ بعدی و پیامدهای تداوم تحریمها؟ نه. بعید است. آنها فقط در برنگاههایی که رژیم نیاز به حمایت آنها دارد دست به اقدامی جدی میزنند. الان حداکثر درخواستشان توصیه به عقلانیت نظام است! آن هم نه با اشاره مستقیم به خامنهای!
@nasserkaramii
خامنهای به روشنی تداوم جنگ را خواست و مانع رفع تحریمها شد. الان این صلحطلبان مقطعی و وطندوستان خلقالساعه آیا به طور جدی اقدام خواهند کرد علیه خامنهای به عنوان عامل اصلی جنگ بعدی و پیامدهای تداوم تحریمها؟ نه. بعید است. آنها فقط در برنگاههایی که رژیم نیاز به حمایت آنها دارد دست به اقدامی جدی میزنند. الان حداکثر درخواستشان توصیه به عقلانیت نظام است! آن هم نه با اشاره مستقیم به خامنهای!
@nasserkaramii
🔲 #یکصدمثانیه
حالا شاید بشود دعوت از نظام به عقلانیت را فهمید. این دعوت از نظام برای "بازگشت به عقلانیت" دیگر چه کوفتی است؟ جمهوری اسلامی دقیقا چه وقت عقل داشته؟
@nasserkaramii
حالا شاید بشود دعوت از نظام به عقلانیت را فهمید. این دعوت از نظام برای "بازگشت به عقلانیت" دیگر چه کوفتی است؟ جمهوری اسلامی دقیقا چه وقت عقل داشته؟
@nasserkaramii
صد سال است هزاران دانشمند می کوشند به گوریلها حرف زدن بیاموزند اما هنوز نتوانسته اند. واداشتن نظام جمهوری اسلامی به عقلانیت قطعا دشوارتر است.
@nasserkaramii
@nasserkaramii