Forwarded from فیلمکوتاه روانشناسی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مدارهای نرونی هسته های قاعده ای:
مدار پوتامن
این مسیر عمدتا از نواحی پیش حرکتی و حرکتی ضمیمه و ناحیه حس پیکری اولیه قشر حسی شروع می شود و به پوتامن می رسد سپس به بخش داخلی گلوبوس پالیدوس و از آنجا به هسته های شکمی قدامی و شکمی – جانبی تالاموس رفته و دوباره به قشر مغز بر می گردد.
این مدار برای انجام ناخودآگاه حرکات یادگیری شده حرکات است مثل بریدن کاغذ توسط قیچی – کوبیدن میخ – شوت کردن توپ بسکتبال ضایعات گلوبوس پالیدوس در این مدار منجر به آتتوز می شود که حرکات پیچ و تابی خودبخود و غالبا مداوم دست، بازو، گردن و یا صورت است.
ضایعات پوتامن منجر به حرکات پرشی در دست ها – صورت و سایر بخشهای بدن می شود که به آن کره chorea گویند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
مدار پوتامن
این مسیر عمدتا از نواحی پیش حرکتی و حرکتی ضمیمه و ناحیه حس پیکری اولیه قشر حسی شروع می شود و به پوتامن می رسد سپس به بخش داخلی گلوبوس پالیدوس و از آنجا به هسته های شکمی قدامی و شکمی – جانبی تالاموس رفته و دوباره به قشر مغز بر می گردد.
این مدار برای انجام ناخودآگاه حرکات یادگیری شده حرکات است مثل بریدن کاغذ توسط قیچی – کوبیدن میخ – شوت کردن توپ بسکتبال ضایعات گلوبوس پالیدوس در این مدار منجر به آتتوز می شود که حرکات پیچ و تابی خودبخود و غالبا مداوم دست، بازو، گردن و یا صورت است.
ضایعات پوتامن منجر به حرکات پرشی در دست ها – صورت و سایر بخشهای بدن می شود که به آن کره chorea گویند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
🤩1
▫️ آسیب راه هرمی
آسیب راه هرمی (راه قشری نخاعی) به عنوان یک ضایعه نورون حرکتی فوقانی محسوب می شود.اگر ضایعه راه قشری نخاعی در بالای محل تقاطع پیازنخاع باشد، منجربه فلج بدن در طرف مقابل می گردد.
آسیب در این حالت،فلج اندامهای فوقانی و تحتانی را ایجاد می کند که به آن فلج نیمه بدن (Hemiplegia) می گویند. ضایعه راه هرمی در پایین محل تقاطع، فلج اندام در همان طرف را به همراه خواهد داشت.
آسیب راه هرمی در ناحیه نخاع گردنی باعث فلج اندامهای فوقانی و تحتانی همان طرف می گردد و اگر ضایعه در نواحی سینه ای و کمری فوقانی باشد منجربه فلج اندام تحتانی همان طرف خواهد شد.
گاهی ضایعات دوطرفه بوده و بنابراین علایم در هر دو نیمه بدن بروز می کند که به عنوان نمونه می توان به آسیب کامل طناب نخاعی اشاره کرد.
#نوروسایکولوژی #پیرامیدال
🆔 @neuro_psy
آسیب راه هرمی (راه قشری نخاعی) به عنوان یک ضایعه نورون حرکتی فوقانی محسوب می شود.اگر ضایعه راه قشری نخاعی در بالای محل تقاطع پیازنخاع باشد، منجربه فلج بدن در طرف مقابل می گردد.
آسیب در این حالت،فلج اندامهای فوقانی و تحتانی را ایجاد می کند که به آن فلج نیمه بدن (Hemiplegia) می گویند. ضایعه راه هرمی در پایین محل تقاطع، فلج اندام در همان طرف را به همراه خواهد داشت.
آسیب راه هرمی در ناحیه نخاع گردنی باعث فلج اندامهای فوقانی و تحتانی همان طرف می گردد و اگر ضایعه در نواحی سینه ای و کمری فوقانی باشد منجربه فلج اندام تحتانی همان طرف خواهد شد.
گاهی ضایعات دوطرفه بوده و بنابراین علایم در هر دو نیمه بدن بروز می کند که به عنوان نمونه می توان به آسیب کامل طناب نخاعی اشاره کرد.
#نوروسایکولوژی #پیرامیدال
🆔 @neuro_psy
👍2
• #میسوفونیا که گاهی آن را ۴S مینامند (Syndrome Selective Sound Sensitivity یا سندروم حساسیت صدایی انتخابی)، شرایط ناتوانکنندهای است که در آن صداهای خاص / محرکهای بصری تکرارشونده خشم بسیار زیاد و یا نفرت را برمیانگیزد.
• این صداها معمولا شامل صداهای دهانی مانند جویدن یا خوردن و آشامیدن با سروصداست، اما صداها از فردی به فرد دیگر متفاوت است، و این فهرست ظاهرا با گذشت زمان طولانیتر و متنوعتر میشود.
• اندوه روانی که مبتلایان به این بیماری احساس میکنند غیرقابل تحمل بوده، ممکن است به احساس شدید گناه، انزوا، افسردگی و حتی ایدۀ خودکشی بیانجامد. انتخاب آیندۀ شغلی نیز برای مبتلایان به این بیماری به دلیل محیطهای محرک محدود است.
• شروع میسوفونیا معمولا قبل از بلوغ جنسی بوده و بین سن ۸ تا ۱۲ سالگی اتفاق میافتد. تحریک اولیه اغلب توسط یک عضو نزدیک خانواده صورت میگیرد.
• ظاهرا مولفۀ ژنتیکی در میسوفونیا وجود دارد؛ اغلب میتوان این مسئله را تا یک نسل قبل ردیابی کرد و دادهها در رابطه با شیوع آن در دوقلوها و تجدید دیدار فرزندخواندهها قابل توجه است.
• مبتلایان اغلب احساس میکنند که در این شرایط تنها هستند و ممکن است فکر کنند دیوانه شدهاند. احساس خجالت اغلب بر میل به صحبت درباره بیماری غلبه می کند.
• در تلاش برای غلبه بر میسوفونیا، استراتژیهای بسیاری مانند گوشگیر، خوردن در تنهایی، ژنراتور تولید نویز سفید، داروهای تجویزی، مواد مخدر / الکل / خوددرمانی، هیپنوتیزم، CBT و درمانهای دیگر مورد آزمایش قرار گرفته که موفقیت بسیار کمی داشته یا اصلا موفق نبودهاند.
• میسوفونیا اغلب با هیپرآکوسیس (عدم تحمل صدا)، وزوز گوش یا دیگر اختلالات شنیداری مرتبط اشتباه گرفته میشود. این صداها بسیار خاص، به ندرت قابل شنیدن، و نویزهای هرروزه هستند که، صرف نظر از بلندی آن، نباید دردسرساز باشند.
• متخصصین مراقبتهای بهداشتی به افراد مبتلا به میسوفونیای بسیاری گفتهاند که مشکل آنها روانشناختی است و اهمیت آن را نادیده گرفتهاند، که اغلب به دلیل عدم درک و شناخت وضعیت است.
• فرضیهای که در حال حاضر آن را بررسی میکنیم این است که میسوفونیا نوعی اختلال عصبشناختی است که در آن سیگنالهای شنیداری تکرارشونده رفلکس جنگ یا گریز را برمیانگیزند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
• این صداها معمولا شامل صداهای دهانی مانند جویدن یا خوردن و آشامیدن با سروصداست، اما صداها از فردی به فرد دیگر متفاوت است، و این فهرست ظاهرا با گذشت زمان طولانیتر و متنوعتر میشود.
• اندوه روانی که مبتلایان به این بیماری احساس میکنند غیرقابل تحمل بوده، ممکن است به احساس شدید گناه، انزوا، افسردگی و حتی ایدۀ خودکشی بیانجامد. انتخاب آیندۀ شغلی نیز برای مبتلایان به این بیماری به دلیل محیطهای محرک محدود است.
• شروع میسوفونیا معمولا قبل از بلوغ جنسی بوده و بین سن ۸ تا ۱۲ سالگی اتفاق میافتد. تحریک اولیه اغلب توسط یک عضو نزدیک خانواده صورت میگیرد.
• ظاهرا مولفۀ ژنتیکی در میسوفونیا وجود دارد؛ اغلب میتوان این مسئله را تا یک نسل قبل ردیابی کرد و دادهها در رابطه با شیوع آن در دوقلوها و تجدید دیدار فرزندخواندهها قابل توجه است.
• مبتلایان اغلب احساس میکنند که در این شرایط تنها هستند و ممکن است فکر کنند دیوانه شدهاند. احساس خجالت اغلب بر میل به صحبت درباره بیماری غلبه می کند.
• در تلاش برای غلبه بر میسوفونیا، استراتژیهای بسیاری مانند گوشگیر، خوردن در تنهایی، ژنراتور تولید نویز سفید، داروهای تجویزی، مواد مخدر / الکل / خوددرمانی، هیپنوتیزم، CBT و درمانهای دیگر مورد آزمایش قرار گرفته که موفقیت بسیار کمی داشته یا اصلا موفق نبودهاند.
• میسوفونیا اغلب با هیپرآکوسیس (عدم تحمل صدا)، وزوز گوش یا دیگر اختلالات شنیداری مرتبط اشتباه گرفته میشود. این صداها بسیار خاص، به ندرت قابل شنیدن، و نویزهای هرروزه هستند که، صرف نظر از بلندی آن، نباید دردسرساز باشند.
• متخصصین مراقبتهای بهداشتی به افراد مبتلا به میسوفونیای بسیاری گفتهاند که مشکل آنها روانشناختی است و اهمیت آن را نادیده گرفتهاند، که اغلب به دلیل عدم درک و شناخت وضعیت است.
• فرضیهای که در حال حاضر آن را بررسی میکنیم این است که میسوفونیا نوعی اختلال عصبشناختی است که در آن سیگنالهای شنیداری تکرارشونده رفلکس جنگ یا گریز را برمیانگیزند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
👍2
▫️احساس گرسنگی(hunger) با جستجوی غذا و سایر پدیده های فیزیولوژیک مانند انقباضات ریتمیک معده و بی قراری همراه است که باعث می شوند شخص در پی دریافت غذای کافی باشد. اشتها(appetite) تمایل شخص به نوع خاصی از غذا است و در گزینش نوع غذایی که می خورد به او کمک می کند. اگر نیاز به غذا ارضا شود ٬ حس سیری(satiety) پدید می آید. هر کدام از این حس ها تحت تاثیر عوامل محیطی و فرهنگی و نیز کنترل های خاص فیزیولوژیک است که بر مراکز خاص مغز به ویژه هیپوتالاموس تاثیر می گذارند. مراکز گرسنگی و سیری در هیپوتالاموس هستند. چند مرکز نورونی هیپوتالاموس در کنترل دریافت غذا شرکت دارند. هسته های جانبی یا طرفی هیپوتالاموس نقش مرکز تغذیه را دارند و تحریک آنها فرد را وادار به خوردن حریصانه می کند(پرخوری) hyperphagia ٬ اما تخریب هیپوتالاموس طرفی باعث بی میلی به غذا و لاغری فزاینده می شود که با کاهش شدید وزن ٬ ضعف عضلات ٬ و کاهش متابولیسم مشخص می گردد. مرکز تغذیه ی هیپوتالاموس طرفی با تحریک حرکتی حیوان برای جستجوی غذا عمل می کند.
#دستگاه_کناری
#هیپوتالاموس
🆔 @neuro_psy
#دستگاه_کناری
#هیپوتالاموس
🆔 @neuro_psy
🤩2
مدار پوتامن
این مسیر عمدتا از نواحی پیش حرکتی و حرکتی ضمیمه و ناحیه حس پیکری اولیه قشر حسی شروع می شود و به پوتامن می رسد سپس به بخش داخلی گلوبوس پالیدوس و از آنجا به هسته های شکمی قدامی و شکمی – جانبی تالاموس رفته و دوباره به قشر مغز بر می گردد.
این مدار برای انجام ناخودآگاه حرکات یادگیری شده حرکات است مثل بریدن کاغذ توسط قیچی – کوبیدن میخ – شوت کردن توپ بسکتبال ضایعات گلوبوس پالیدوس در این مدار منجر به آتتوز می شود که حرکات پیچ و تابی خودبخود و غالبا مداوم دست، بازو، گردن و یا صورت است.
ضایعات پوتامن منجر به حرکات پرشی در دست ها – صورت و سایر بخشهای بدن می شود که به آن کره chorea گویند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
این مسیر عمدتا از نواحی پیش حرکتی و حرکتی ضمیمه و ناحیه حس پیکری اولیه قشر حسی شروع می شود و به پوتامن می رسد سپس به بخش داخلی گلوبوس پالیدوس و از آنجا به هسته های شکمی قدامی و شکمی – جانبی تالاموس رفته و دوباره به قشر مغز بر می گردد.
این مدار برای انجام ناخودآگاه حرکات یادگیری شده حرکات است مثل بریدن کاغذ توسط قیچی – کوبیدن میخ – شوت کردن توپ بسکتبال ضایعات گلوبوس پالیدوس در این مدار منجر به آتتوز می شود که حرکات پیچ و تابی خودبخود و غالبا مداوم دست، بازو، گردن و یا صورت است.
ضایعات پوتامن منجر به حرکات پرشی در دست ها – صورت و سایر بخشهای بدن می شود که به آن کره chorea گویند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
🤩1
▫️ تئوری دریچه ای کنترل درد
در این تئوری گفته می شود که در سر راه مسیر درد دریچه هایی هستند که در مواقع معینی بسته می شوند و انتقال درد کاهش یافته و یا متوقف می شود یکی از این دریچه های عنوان شده ماده ژلاتینی و بخش دیگری قسمت خاکستری دور کانال سیلویوس می باشد که در این نواحی انکفالین زیادی وجود دارد وقتیکه تحریک دردناک به نوبت وارد می شود و سعی می کنیم با مالش منطقه درد را کاهش دهیم. تحریک تماسی باعث می شود که فیبرهای حس ضخیم تر تحریک شده و از طریق مسیر لمس به سمت بالا برود. این فیبرها در مسیر انشعابی از خودخارج کرده و به ماده ژلاتینی (لایه III , II) می فرستند که انکفالین ترشح میکند و باعث کاهش درد می شود. عمل انکفالین جلوگیری از ترشح میانجی های شیمیایی است که از انتهای اعصاب آوران درد ترشح می شود.
محل دیگری که کنترل درد در آن انجام می شود. PAG یا بخش خاکستری دور قنات سیلویوس است. از PAG مسیری شروع شده که به هسته رافه – مگنوس در تنه مغزی می رود این هسته ها حاوی سروتونین هستند از این هسته مسیری آغاز شده و به نخاع رفته و روی ماده ژلاتینی اثر می کند این مسیر رافه – اسپانیال سروتونین ترشح کرده و بطور مستقیم یا غیر مستقیم باعث توقف جریان درد در ماده ژلاتینی می شود.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
در این تئوری گفته می شود که در سر راه مسیر درد دریچه هایی هستند که در مواقع معینی بسته می شوند و انتقال درد کاهش یافته و یا متوقف می شود یکی از این دریچه های عنوان شده ماده ژلاتینی و بخش دیگری قسمت خاکستری دور کانال سیلویوس می باشد که در این نواحی انکفالین زیادی وجود دارد وقتیکه تحریک دردناک به نوبت وارد می شود و سعی می کنیم با مالش منطقه درد را کاهش دهیم. تحریک تماسی باعث می شود که فیبرهای حس ضخیم تر تحریک شده و از طریق مسیر لمس به سمت بالا برود. این فیبرها در مسیر انشعابی از خودخارج کرده و به ماده ژلاتینی (لایه III , II) می فرستند که انکفالین ترشح میکند و باعث کاهش درد می شود. عمل انکفالین جلوگیری از ترشح میانجی های شیمیایی است که از انتهای اعصاب آوران درد ترشح می شود.
محل دیگری که کنترل درد در آن انجام می شود. PAG یا بخش خاکستری دور قنات سیلویوس است. از PAG مسیری شروع شده که به هسته رافه – مگنوس در تنه مغزی می رود این هسته ها حاوی سروتونین هستند از این هسته مسیری آغاز شده و به نخاع رفته و روی ماده ژلاتینی اثر می کند این مسیر رافه – اسپانیال سروتونین ترشح کرده و بطور مستقیم یا غیر مستقیم باعث توقف جریان درد در ماده ژلاتینی می شود.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
🤩1
مدار هسته دم دار
سیگنالهای عصبی از قشر مغز به هسته دم داررفته و از آنجا به بخش داخلی گلوبوس پالیدوس و سپس هسته های رله کننده شکمی – قدامی و شکمی – جانبی تالاموس رفته و سپس به ناحیه جلوی پیشانی – پیش حرکتی و حرکتی ضمیمه قشری مغز می رود. در این مدار هیچ سیگنال برگشتی به قشر حرکتی اولیه نمی رود.
این مدار برای کنترل متفکرانه توالی های طرح های حرکتی بکار می رود. مثال واضح این موضوع شخصی است که شیر به او نزدیک می شود و فرد آنی به شیر پشت کرده شروع به دویدن می کند.
نکته مهم:
مسیر نیگرو – استریاتا شامل دسته ای از نرون هاست که از ماده سیاه خارج شده و اکسون انها به جسم مخطط می رود و از انتهای این مسیر ثرنسمیتر دوپامین ترشح می شود پس این مسیر دو پامینرژیکی است. دوپامین بر روی نرون های واسطه در استریاتوم اثر کرده و استیل کولین ترشح می کند.
مسیر استریاتو – نیگرال شامل دسته ای از نرون هاست که از جسم مخطط به ماده سیاه رفته و از انتهای ان گابا آزاد می شود.
اگرچه کلیه هسته ها با یکدیگر مرتبطند اما خروجی این سیستم گلوبوس پالیدوس و ماده سیاه است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
سیگنالهای عصبی از قشر مغز به هسته دم داررفته و از آنجا به بخش داخلی گلوبوس پالیدوس و سپس هسته های رله کننده شکمی – قدامی و شکمی – جانبی تالاموس رفته و سپس به ناحیه جلوی پیشانی – پیش حرکتی و حرکتی ضمیمه قشری مغز می رود. در این مدار هیچ سیگنال برگشتی به قشر حرکتی اولیه نمی رود.
این مدار برای کنترل متفکرانه توالی های طرح های حرکتی بکار می رود. مثال واضح این موضوع شخصی است که شیر به او نزدیک می شود و فرد آنی به شیر پشت کرده شروع به دویدن می کند.
نکته مهم:
مسیر نیگرو – استریاتا شامل دسته ای از نرون هاست که از ماده سیاه خارج شده و اکسون انها به جسم مخطط می رود و از انتهای این مسیر ثرنسمیتر دوپامین ترشح می شود پس این مسیر دو پامینرژیکی است. دوپامین بر روی نرون های واسطه در استریاتوم اثر کرده و استیل کولین ترشح می کند.
مسیر استریاتو – نیگرال شامل دسته ای از نرون هاست که از جسم مخطط به ماده سیاه رفته و از انتهای ان گابا آزاد می شود.
اگرچه کلیه هسته ها با یکدیگر مرتبطند اما خروجی این سیستم گلوبوس پالیدوس و ماده سیاه است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
🤩1
قشر مخچه سه لایه دارد که از سطح به عمق شامل:
لایه مولکولی
لایه پورکنژ
لایه گرانولار
لایه گرانولار = در این لایه سلولهایی بنام گرانولار قرار دارد که جسم سلولی انها در این لایه است ولی اکسون انها به لایه های سطحی رفته و در لایه های مولکولی بصورت T مانند دو شاخه شده و فیبرهای موازی یا paralell را می سازد. سلولهای گلژی نیز در این لایه قرار دارند که نقش مهاری بر سلول گرانول دارند. فیبرهای خزه ای تحریکات خود را به سلول گرانولار وارد می کنند.
لایه پورکنژ- در این لایه سلولهای پورکنژ قرار دارند که از بزرگترین سلولهای بدن است جسم سلولی این نرون ها در این لایه است و دندریت بسیار منشعب آنها در لایه سطحی قرار دارد اکسون آنها تنها اکسونی است که از قشر مخچه خارج شده و به هسته عمقی می رسد از انتهای اکسون سلولهای پورکنژ نروترنسمیتر گابا که مهاری است ترشح می شود. فیبرهای بالا رونده به مخچه رفته و با دندریت سلولهای پورکنژ سیناپس برقرار می کنند از انتهای این فیبرها Asp , Glu ازاد می شود که تحریکی است.
لایه مولکولی – در این لایه فیبرهای موازی وجود دارد که در واقع همان اکسون سلولهای گرانولاراست که با دندریت سلولهای پورکژ سیناپس دارند(از نوع تحریکی )
در این لایه 2 نوع سلول دیگر بنام های سبدی و ستاره ای هم وجود دارد که روی دندریت پورکنژ اثر مهاری دارد.
به طور کلی تحریکی که به مخچه می رسد ابتدا انشعاباتی به هسته عمقی می دهد و این باعث افزیش ایمپالس های هسته عمقی می شود اما خروجی پورکنژ که سبب مهار هسته های عمقی می شود و ایمپالس ها متوقف می شود بطور طبیعی تعادل بین ایندواثر، مختصری به نفع تحریک است بطوریکه در شرایط ارامش سیگنالهای خروجی از سلول هسته های عمقی در یک سطح متوسط از تحریک در ادم ثابت باقی می ماند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
لایه مولکولی
لایه پورکنژ
لایه گرانولار
لایه گرانولار = در این لایه سلولهایی بنام گرانولار قرار دارد که جسم سلولی انها در این لایه است ولی اکسون انها به لایه های سطحی رفته و در لایه های مولکولی بصورت T مانند دو شاخه شده و فیبرهای موازی یا paralell را می سازد. سلولهای گلژی نیز در این لایه قرار دارند که نقش مهاری بر سلول گرانول دارند. فیبرهای خزه ای تحریکات خود را به سلول گرانولار وارد می کنند.
لایه پورکنژ- در این لایه سلولهای پورکنژ قرار دارند که از بزرگترین سلولهای بدن است جسم سلولی این نرون ها در این لایه است و دندریت بسیار منشعب آنها در لایه سطحی قرار دارد اکسون آنها تنها اکسونی است که از قشر مخچه خارج شده و به هسته عمقی می رسد از انتهای اکسون سلولهای پورکنژ نروترنسمیتر گابا که مهاری است ترشح می شود. فیبرهای بالا رونده به مخچه رفته و با دندریت سلولهای پورکنژ سیناپس برقرار می کنند از انتهای این فیبرها Asp , Glu ازاد می شود که تحریکی است.
لایه مولکولی – در این لایه فیبرهای موازی وجود دارد که در واقع همان اکسون سلولهای گرانولاراست که با دندریت سلولهای پورکژ سیناپس دارند(از نوع تحریکی )
در این لایه 2 نوع سلول دیگر بنام های سبدی و ستاره ای هم وجود دارد که روی دندریت پورکنژ اثر مهاری دارد.
به طور کلی تحریکی که به مخچه می رسد ابتدا انشعاباتی به هسته عمقی می دهد و این باعث افزیش ایمپالس های هسته عمقی می شود اما خروجی پورکنژ که سبب مهار هسته های عمقی می شود و ایمپالس ها متوقف می شود بطور طبیعی تعادل بین ایندواثر، مختصری به نفع تحریک است بطوریکه در شرایط ارامش سیگنالهای خروجی از سلول هسته های عمقی در یک سطح متوسط از تحریک در ادم ثابت باقی می ماند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
👍2
ضایعات عقده های قاعده ای
بیماری کره ها نیتگتون – یک اختلال ارثی است که در سن ۳۰ - ۴۰ سالگی شروع شده با حرکات جهشی مفاصل و سپس به طور پیشرونده حرکات پیچ و تابی شدید تمام بدن بوجود می اید. علت بیماری از بین رفتن جسم سلولی نرون های ترشح کننده گابا در هسته دم دار و پوتامن نرون های ترشح کننده استیل کولین است.
یماری پارکینسون – بدلیل انهدام منتشر بخشی از جسم سیاه (بخش متراکم pars compacta ) است که فیبر ترشح کنده دوپامین به دم دار و پوتامن می فرستد. این بیماری بدلیل سه علامت ۱. ریژیدیتی (سختی عضلانی) ۲. لرزش غیر ارادی tremor at rest ۳. اشکال در شروع حرکات (برادی کنزی) مشخص می شود.
ین بیماری می تواند بوسیله تزریق MPTP ایجاد شود. همچنین بعنوان عارضه داروهای آرام بخش و فنوتیازین ها دیده شده است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
بیماری کره ها نیتگتون – یک اختلال ارثی است که در سن ۳۰ - ۴۰ سالگی شروع شده با حرکات جهشی مفاصل و سپس به طور پیشرونده حرکات پیچ و تابی شدید تمام بدن بوجود می اید. علت بیماری از بین رفتن جسم سلولی نرون های ترشح کننده گابا در هسته دم دار و پوتامن نرون های ترشح کننده استیل کولین است.
یماری پارکینسون – بدلیل انهدام منتشر بخشی از جسم سیاه (بخش متراکم pars compacta ) است که فیبر ترشح کنده دوپامین به دم دار و پوتامن می فرستد. این بیماری بدلیل سه علامت ۱. ریژیدیتی (سختی عضلانی) ۲. لرزش غیر ارادی tremor at rest ۳. اشکال در شروع حرکات (برادی کنزی) مشخص می شود.
ین بیماری می تواند بوسیله تزریق MPTP ایجاد شود. همچنین بعنوان عارضه داروهای آرام بخش و فنوتیازین ها دیده شده است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
👍2
▫️مراکز عصبی موثر بر روند مکانیکی تغذیه
جنبه ی دیگر تغذیه٬ خود عمل مکانیکی روند تغذیه است. اگر مغز را از پایین هیپوتالاموس و بالای مزانسفال قطع کنیم٬ حیوان همچنان می تواند کارهای مکانیکی اصلی روند تغذیه را انجام دهد. او می تواند بزاق ترشح کند٬ لبهایش را بلیسد و غذا را بجود و ببلعد. بنابراین مراکز ساقه ی مغز٬ مکانیک واقعی تغذیه را کنترل می کنند. وظیفه ی سایر مراکز در تغذیه عبارتست از کنترل مقدار دریافت غذا و فعال کردن این مراکز مکانیک تغذیه. مراکز عصبی بالاتر از هیپوتالاموس هم وظایف مهمی در کنترل تغذیه به ویژه کنترل اشتها دارند. این مراکز عبارتند از آمیگدال و قشر پره فرونتال که ارتباط تنگاتنگی با هیپوتالاموس دارند. بخش هایی از آمیگدال٬ قسمت عمده ای از دستگاه عصبی بویایی را تشکیل می دهند. ضایعات تخریبی آمیگدال نشان داده که برخی از نواحی آن٬ تغذیه را افزایش و برخی دیگر آن را کاهش می دهند. به علاوه تحریک برخی از نواحی آمیگدال عمل مکانیکی تغذیه را برمی انگیزد. مهمترین اثر تخریب آمیگدال در دو طرف مغز عبارتست از کوری روانی٬ در گزینش غذاها٬ به عبارت دیگر حیوان و نیز احتمالا انسان کنترل نوع و کیفیت غذا با واسطه ی اشتها را نسبتا یا کاملا از دست می دهد.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
جنبه ی دیگر تغذیه٬ خود عمل مکانیکی روند تغذیه است. اگر مغز را از پایین هیپوتالاموس و بالای مزانسفال قطع کنیم٬ حیوان همچنان می تواند کارهای مکانیکی اصلی روند تغذیه را انجام دهد. او می تواند بزاق ترشح کند٬ لبهایش را بلیسد و غذا را بجود و ببلعد. بنابراین مراکز ساقه ی مغز٬ مکانیک واقعی تغذیه را کنترل می کنند. وظیفه ی سایر مراکز در تغذیه عبارتست از کنترل مقدار دریافت غذا و فعال کردن این مراکز مکانیک تغذیه. مراکز عصبی بالاتر از هیپوتالاموس هم وظایف مهمی در کنترل تغذیه به ویژه کنترل اشتها دارند. این مراکز عبارتند از آمیگدال و قشر پره فرونتال که ارتباط تنگاتنگی با هیپوتالاموس دارند. بخش هایی از آمیگدال٬ قسمت عمده ای از دستگاه عصبی بویایی را تشکیل می دهند. ضایعات تخریبی آمیگدال نشان داده که برخی از نواحی آن٬ تغذیه را افزایش و برخی دیگر آن را کاهش می دهند. به علاوه تحریک برخی از نواحی آمیگدال عمل مکانیکی تغذیه را برمی انگیزد. مهمترین اثر تخریب آمیگدال در دو طرف مغز عبارتست از کوری روانی٬ در گزینش غذاها٬ به عبارت دیگر حیوان و نیز احتمالا انسان کنترل نوع و کیفیت غذا با واسطه ی اشتها را نسبتا یا کاملا از دست می دهد.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
🤩1
#راه_هرمی (به انگلیسی: Pyramidal tract) بخشی از دستگاه هرمی بنام راه قشری نخاعی است که در کنترل ارادی بسیاری از حرکات بدن نقش دارد.
راه قشری نخاعی، راه قشری بصل النخاعی و راههای خارج هرمی جزو نورون حرکتی فوقانی هستند.مسیر اصلی راه هرمی به سمت نخاع بوده که به نورون های حرکتی تحتانی آلفا و گاما و نورون های واسطه ای نخاع ختم می شوند.
راه هرمی با تاثیر بر اعمال نورون های نخاعی، عضلات اندامهای فوقانی، تحتانی و تنه را کنترل می کند.این مسیر حرکتی نزولی از قشر مغز به سمت نخاع، نقش مهمی در حرکات انتهایی اندامها جهت فعالیت های ظریف ایفا می کند. در حقیقت فعالیت های ارادی توسط مغز از طریق راه هرمی به نخاع اعمال می گردد. البته کنترل حرکتی نتیجه هماهنگ و روابط متقابل بین قشر مغز و سایر نواحی دستگاه عصبی است.
#نوروسایکولوژی #پیرامیدال
🆔 @neuro_psy
راه قشری نخاعی، راه قشری بصل النخاعی و راههای خارج هرمی جزو نورون حرکتی فوقانی هستند.مسیر اصلی راه هرمی به سمت نخاع بوده که به نورون های حرکتی تحتانی آلفا و گاما و نورون های واسطه ای نخاع ختم می شوند.
راه هرمی با تاثیر بر اعمال نورون های نخاعی، عضلات اندامهای فوقانی، تحتانی و تنه را کنترل می کند.این مسیر حرکتی نزولی از قشر مغز به سمت نخاع، نقش مهمی در حرکات انتهایی اندامها جهت فعالیت های ظریف ایفا می کند. در حقیقت فعالیت های ارادی توسط مغز از طریق راه هرمی به نخاع اعمال می گردد. البته کنترل حرکتی نتیجه هماهنگ و روابط متقابل بین قشر مغز و سایر نواحی دستگاه عصبی است.
#نوروسایکولوژی #پیرامیدال
🆔 @neuro_psy
👍2
▪️تحلیل عضلانی یا #دیستروفی چیست؟
تیم تحلیلی آلتین مد در این مقاله قصد داریم به بیماری تحلیل عضلانی یا دیستروفی بپردازیم امیدوارم تا آخر این مقاله با ما همراه باشید.تحلیل عضلانی یا ضعف به از دست دادن قدرت عضلانی فرد اطلاق می شود یعنی در پی تلاشهای متعدد فرد نمی تواند به طور معمول اعضلات خود را تکان دهد .تحلیل عضلانی می تواند نشانه ای از اختلال در عملکرد اعصاب باشد ، با این حال اصطلاح تحلیل عضلانی اغلب اشتباه استفاده می شود ،بسیار از افرادی که خسته هستند یا حرکت آنها به علت درد و سفتی محدود است ،میگویند احساس ضعف دارند که این اصطلاح اشتباه است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
تیم تحلیلی آلتین مد در این مقاله قصد داریم به بیماری تحلیل عضلانی یا دیستروفی بپردازیم امیدوارم تا آخر این مقاله با ما همراه باشید.تحلیل عضلانی یا ضعف به از دست دادن قدرت عضلانی فرد اطلاق می شود یعنی در پی تلاشهای متعدد فرد نمی تواند به طور معمول اعضلات خود را تکان دهد .تحلیل عضلانی می تواند نشانه ای از اختلال در عملکرد اعصاب باشد ، با این حال اصطلاح تحلیل عضلانی اغلب اشتباه استفاده می شود ،بسیار از افرادی که خسته هستند یا حرکت آنها به علت درد و سفتی محدود است ،میگویند احساس ضعف دارند که این اصطلاح اشتباه است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
🤩1
#خطاهای_دید
خطای دید/ Visual Illusion یکی از زمینههای بحث برانگیز پژوهشگران علوم اعصاب و علم شناختی است. تصاویری که مغز ما را فریب می دهد و در برآورد ابعاد؛ زوایا؛ ساکن یا متحرک بودن اشیاء به خطا می اندازد؛ هم جذابند و هم موضوعی جدی برای پژوهش های علمی. درک انسان از مقوله حرکت؛ قدری پیچیدهتر از سایر ادراکات است. معمولا ما هنگامی یک شیء را به عنوان شیء متحرک درک میکنیم که تصویر آن روی شبکیه چشم مان جابجا شود. اما خطای ادارکی انسان اینجاست که ممکن است یک شی را؛ حتی هنگامی که چیزی روی شبکیه حرکت نکند نیز متحرک در نظر بگیریم. هر چند در واقع ساکن و بیحرکت باشد. پدیده مهم دیگر در بررسی حرکت واقعی انطباق انتخابی adaption selective است. انطباق انتخابی از دست دادن حساسیت به حرکت؛ در خلال تماشای حرکت است. این انطباق از این جهت انتخابی است که ما حساسیت خود را تنها به حرکت مورد مشاهده یا مشابه آن از دست می دهیم نه به حرکتی که جهت یا سرعتش بسیار متفاوت است.
خطاهای ادراکی – شناختی انسان را از چند جنبه میتوان مورد پژوهش قرار داد. شناخت این خطاهای شناختی میتواند به درک بهتر ما از ماهیت ادراک و خطاهای بصری کمک کند
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
خطای دید/ Visual Illusion یکی از زمینههای بحث برانگیز پژوهشگران علوم اعصاب و علم شناختی است. تصاویری که مغز ما را فریب می دهد و در برآورد ابعاد؛ زوایا؛ ساکن یا متحرک بودن اشیاء به خطا می اندازد؛ هم جذابند و هم موضوعی جدی برای پژوهش های علمی. درک انسان از مقوله حرکت؛ قدری پیچیدهتر از سایر ادراکات است. معمولا ما هنگامی یک شیء را به عنوان شیء متحرک درک میکنیم که تصویر آن روی شبکیه چشم مان جابجا شود. اما خطای ادارکی انسان اینجاست که ممکن است یک شی را؛ حتی هنگامی که چیزی روی شبکیه حرکت نکند نیز متحرک در نظر بگیریم. هر چند در واقع ساکن و بیحرکت باشد. پدیده مهم دیگر در بررسی حرکت واقعی انطباق انتخابی adaption selective است. انطباق انتخابی از دست دادن حساسیت به حرکت؛ در خلال تماشای حرکت است. این انطباق از این جهت انتخابی است که ما حساسیت خود را تنها به حرکت مورد مشاهده یا مشابه آن از دست می دهیم نه به حرکتی که جهت یا سرعتش بسیار متفاوت است.
خطاهای ادراکی – شناختی انسان را از چند جنبه میتوان مورد پژوهش قرار داد. شناخت این خطاهای شناختی میتواند به درک بهتر ما از ماهیت ادراک و خطاهای بصری کمک کند
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
🤩1
#آستروسیت
آستروسیت (astrocyte) یا آستروگلیا یا اختریاخته، یاختهای گلیایی (پیبانی) و ستارهشکل است که تغذیه و حفاظت یاختههای عصبی را بر عهده دارد.
یاخته عصبی: آستروسیت
آستروسیت - سلولهای آستروسیت در محیط کشت پس از رنگ آمیزی با آنتی بادی GFAP.
سلولهای آستروسیت در محیط کشت پس از رنگ آمیزی با آنتی بادی GFAP.
نبو
آستروسیتها سلولهای گلیای ستارهشکل در مغز و طناب نخاعی میباشند. آستروسیتها بیشترین نوع سلولهای گلیا هستند. آستروسیت یعنی سلول ستارهای و این نام به درستی شکل این سلول را توصیف میکند. آستروسیتها از اندازه بزرگی برخوردارند و نورونها را تغذیه کرده و از انها حمایت میکنند و به همراه میکروگلیاها مواد زاید درون مغز را از بین میبرند؛ و در نهایت به صورت مواد شیمیایی از مایع احاطهکنندهٔ نورونها حفاظت میکنند.
گاهی اوقات نورونها به دلایل ناشناختهای از بین میروند یا در اثر ضربهٔ مغزی عفونت یا سکتهٔ مغزی میمیرند. در این هنگام آستروسیتها به همراه میکروگلیا وظیفهٔ پاکسازی و از بین بردن مواد زاید باقیمانده را به عهده میگیرند. این سلولها قادرند در دستگاه عصبی مرکزی حرکت کرده، به هنگام برخورد با یک مادهٔ زاید آن را بلعیده و هضم کنند. به این فرایند بیگانهخواری(فاگوسیتوز) میگوییم.
به آستروسیتی که عمدتاً در مادهٔ خاکستری مغز یافت میشود و رشتههای گلیایی کمی دارد آستروسیت درشت رشته
protoplasmic astrocyte
گفته میشود.
به آستروسیتی که عمدتاً در مادهٔ سفید مغز یافت میشود و رشتههای گلیایی متعدد دارد آستروسیت نازکرشته fibrous astrocyte میگویند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
آستروسیت (astrocyte) یا آستروگلیا یا اختریاخته، یاختهای گلیایی (پیبانی) و ستارهشکل است که تغذیه و حفاظت یاختههای عصبی را بر عهده دارد.
یاخته عصبی: آستروسیت
آستروسیت - سلولهای آستروسیت در محیط کشت پس از رنگ آمیزی با آنتی بادی GFAP.
سلولهای آستروسیت در محیط کشت پس از رنگ آمیزی با آنتی بادی GFAP.
نبو
آستروسیتها سلولهای گلیای ستارهشکل در مغز و طناب نخاعی میباشند. آستروسیتها بیشترین نوع سلولهای گلیا هستند. آستروسیت یعنی سلول ستارهای و این نام به درستی شکل این سلول را توصیف میکند. آستروسیتها از اندازه بزرگی برخوردارند و نورونها را تغذیه کرده و از انها حمایت میکنند و به همراه میکروگلیاها مواد زاید درون مغز را از بین میبرند؛ و در نهایت به صورت مواد شیمیایی از مایع احاطهکنندهٔ نورونها حفاظت میکنند.
گاهی اوقات نورونها به دلایل ناشناختهای از بین میروند یا در اثر ضربهٔ مغزی عفونت یا سکتهٔ مغزی میمیرند. در این هنگام آستروسیتها به همراه میکروگلیا وظیفهٔ پاکسازی و از بین بردن مواد زاید باقیمانده را به عهده میگیرند. این سلولها قادرند در دستگاه عصبی مرکزی حرکت کرده، به هنگام برخورد با یک مادهٔ زاید آن را بلعیده و هضم کنند. به این فرایند بیگانهخواری(فاگوسیتوز) میگوییم.
به آستروسیتی که عمدتاً در مادهٔ خاکستری مغز یافت میشود و رشتههای گلیایی کمی دارد آستروسیت درشت رشته
protoplasmic astrocyte
گفته میشود.
به آستروسیتی که عمدتاً در مادهٔ سفید مغز یافت میشود و رشتههای گلیایی متعدد دارد آستروسیت نازکرشته fibrous astrocyte میگویند.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
🤩1
#نوروترانسمیتر_ها
هنگامی که پیام عصبی به هر طریقی، به یک نورون برسد، به شکل یک پیام الکتریکی، طول نورون را از ابتدا تا انتهای مسیر خود را طی میکند. آنچه در طول یک نورون و زوائد آن منتقل میشود، یک موج الکتریکی است. اما هنگامی که به انتهای مسیر خود در آکسون میرسد، به صورت شیمیایی ترجمه میشود و سپس به عصب بعدی انتقال مییابد، که در بالا به اختصار به آن اشاره شد. هر نورون تنها از یک نوروترانسمیتر برای انتقال پیام خود به سلول بعد از خود استفاده میکند. نوروترانسمیترهای مهم مورد استفاده در بدن انسان عبارتاند از اِل-گلوتامات، گابا (گاما آمینو بوتیریک اسید)، دوپامین، سروتونین، استیلکولین، نورادرنالین و گلیسین. به همراه این نوروترانسمیترهای اصلی، دهها نوروترانسمیتر فرعی هم هستند که به همراه نوروترانسمیترهای اصلی ترشح میشوند. برای هر نوروترانسمیتر، گیرندههای متعددی وجود دارد. هر گیرنده پاسخ مخصوص به خود را در برخورد با نوروترانسمیتر میدهد. به این ترتیب پاسخی که یک نورونِ پس سیناپسی به یک نوروترانسمیتر میدهد به تعداد و نوعِ گیرنده های موجود روی سطح آن بستگی خواهد داشت.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
هنگامی که پیام عصبی به هر طریقی، به یک نورون برسد، به شکل یک پیام الکتریکی، طول نورون را از ابتدا تا انتهای مسیر خود را طی میکند. آنچه در طول یک نورون و زوائد آن منتقل میشود، یک موج الکتریکی است. اما هنگامی که به انتهای مسیر خود در آکسون میرسد، به صورت شیمیایی ترجمه میشود و سپس به عصب بعدی انتقال مییابد، که در بالا به اختصار به آن اشاره شد. هر نورون تنها از یک نوروترانسمیتر برای انتقال پیام خود به سلول بعد از خود استفاده میکند. نوروترانسمیترهای مهم مورد استفاده در بدن انسان عبارتاند از اِل-گلوتامات، گابا (گاما آمینو بوتیریک اسید)، دوپامین، سروتونین، استیلکولین، نورادرنالین و گلیسین. به همراه این نوروترانسمیترهای اصلی، دهها نوروترانسمیتر فرعی هم هستند که به همراه نوروترانسمیترهای اصلی ترشح میشوند. برای هر نوروترانسمیتر، گیرندههای متعددی وجود دارد. هر گیرنده پاسخ مخصوص به خود را در برخورد با نوروترانسمیتر میدهد. به این ترتیب پاسخی که یک نورونِ پس سیناپسی به یک نوروترانسمیتر میدهد به تعداد و نوعِ گیرنده های موجود روی سطح آن بستگی خواهد داشت.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
🤩1
#سندرم_تونل_کارپال در اثر فشرده شدن عصب مدین در مچ بوجود می آید که این ممکن است به دلایل مختلفی رخ دهد. برای نمونه، این فشره شدن ممکن است در اثر ضربه باشد مثلا در اثر شکستگی انتهای ساعد و یا در اثر خم و راست کردن تکراری و طولانی مدت مچ دست و انگشتان این اتفاق بیافتد!
برخی از عوامل شایع مرتبط با سندروم تونل کارپال عبارتند از:
-دیابت
-بدعملکردی تیروئید
-تجمع آب در بدن از دوران بارداری یا یائسگی
-فشار خون بالا
-بیماری های خود ایمنی مثل روماتیسم مفصلی (یا آرتریت روماتوئید)
-شکستگی یا ضربه به مچ دست
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
برخی از عوامل شایع مرتبط با سندروم تونل کارپال عبارتند از:
-دیابت
-بدعملکردی تیروئید
-تجمع آب در بدن از دوران بارداری یا یائسگی
-فشار خون بالا
-بیماری های خود ایمنی مثل روماتیسم مفصلی (یا آرتریت روماتوئید)
-شکستگی یا ضربه به مچ دست
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
❤1👍1🤩1
▫️ #آتاکسی_وستیبولار
آتاکسی وستیبولارهمان ضایعات مرکزی و محیطی که سرگیجه (vertigo) ایجاد می کنند می توانند به آتاکسی وستیبولار منجر شوند. نیستاگموس (Nystagmus) اغلب وجود دارد و به طور تیپیک یک طرفه (unilateral) است و بیشترین وضوح را در نگاه به سمت مقابل ضایعه دارد. دیس آرتری دیده نمیشود. آتاکسی وستیبولار وابسته به ثقل
(gravity dependent)
است:
وقتی که بیمار در بستر دراز کشیده و معاینه می شود نمی توان ناهماهنگی (Incoordination) حرکت اندام ها را نشان داد اما زمانی این ناهماهنگی آشکار می شود که بیمار قصد ایستادن یا راه رفتن داشته باشد.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
آتاکسی وستیبولارهمان ضایعات مرکزی و محیطی که سرگیجه (vertigo) ایجاد می کنند می توانند به آتاکسی وستیبولار منجر شوند. نیستاگموس (Nystagmus) اغلب وجود دارد و به طور تیپیک یک طرفه (unilateral) است و بیشترین وضوح را در نگاه به سمت مقابل ضایعه دارد. دیس آرتری دیده نمیشود. آتاکسی وستیبولار وابسته به ثقل
(gravity dependent)
است:
وقتی که بیمار در بستر دراز کشیده و معاینه می شود نمی توان ناهماهنگی (Incoordination) حرکت اندام ها را نشان داد اما زمانی این ناهماهنگی آشکار می شود که بیمار قصد ایستادن یا راه رفتن داشته باشد.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
🤩1
20101010120207_بررسی_عملکرد_نوروسایکولوژیک_و_ارتباط_آن_با_عملکرد.pdf
283.2 KB
بررسی عملکرد نوروسایکولوژیک و ارتباط آن با عملکرد روانی - اجتماعی و متغیر های بالینی در اختلالات دوقطبی.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
👍3
▫️ مکانیسم سازش یا تطابق در گیرنده
یکی از مشخصات ویژه تمام گیرنده های حسی انست که پس از مدتی نسبت به اسیتمولوس های حسی خود به طور نسبی یا بطور کامل تطابق پیدا می کند یعنی اگر یک محرک حسی بطور مداوم به گیرنده وارد شود گیرنده در ابتدا با فرکانس زیاد و سپس با فرکانس های بسیار کمتری به محرک پاسخ می دهد تا اینکه در نهایت در اکثر موارد فرکانس به صفر کاهش می یابد.
براساس نوع تطابق، گیرنده ها به 2 دسته تقسیم می شوند:
گیرنده های فازیک: گیرنده هایی که به سرعت تطابق پیدا می کنند را فاز یک می گویند مثل جسم پاچینی این گیرنده ها تغییرات شدت محرک را کشف می کنند.
گیرند های تونیک: گیرنده های با تطابق آهسته هستند این گیرنده ها تا زمانیکه محرک وجود داشته باشد ایمپالس می فرستند و مغر را بطور مداوم از حالت بدن و رابطه آن با محیط اطراف آگاه می کنند مثل گیرنده های ماکولا در دستگاه دهلیزی گیرنده های درد، گیرنده های فشاری درخت شریانی و گیرندهای شیمیای اجسام آئورتی و کاروتیدی، بعضی گیرند های لمسی مثل رافینی ودیسکهای مرکل. این نوع گیرنده ها شدت محرک مداوم را کشف می کند.
رابطه شدت تحریک و احساس درک شده توسط مغز: بین ایندو مورد رابطه خطی وجود ندارد بلکه رابطه توانی است.
همچنین فرکانس پتانسیل های عملی که یک محرک در یک فیبر عصبی حس تولید می کند بوسیله یک تابع توانی با شدت محرک وارده متناسب است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
یکی از مشخصات ویژه تمام گیرنده های حسی انست که پس از مدتی نسبت به اسیتمولوس های حسی خود به طور نسبی یا بطور کامل تطابق پیدا می کند یعنی اگر یک محرک حسی بطور مداوم به گیرنده وارد شود گیرنده در ابتدا با فرکانس زیاد و سپس با فرکانس های بسیار کمتری به محرک پاسخ می دهد تا اینکه در نهایت در اکثر موارد فرکانس به صفر کاهش می یابد.
براساس نوع تطابق، گیرنده ها به 2 دسته تقسیم می شوند:
گیرنده های فازیک: گیرنده هایی که به سرعت تطابق پیدا می کنند را فاز یک می گویند مثل جسم پاچینی این گیرنده ها تغییرات شدت محرک را کشف می کنند.
گیرند های تونیک: گیرنده های با تطابق آهسته هستند این گیرنده ها تا زمانیکه محرک وجود داشته باشد ایمپالس می فرستند و مغر را بطور مداوم از حالت بدن و رابطه آن با محیط اطراف آگاه می کنند مثل گیرنده های ماکولا در دستگاه دهلیزی گیرنده های درد، گیرنده های فشاری درخت شریانی و گیرندهای شیمیای اجسام آئورتی و کاروتیدی، بعضی گیرند های لمسی مثل رافینی ودیسکهای مرکل. این نوع گیرنده ها شدت محرک مداوم را کشف می کند.
رابطه شدت تحریک و احساس درک شده توسط مغز: بین ایندو مورد رابطه خطی وجود ندارد بلکه رابطه توانی است.
همچنین فرکانس پتانسیل های عملی که یک محرک در یک فیبر عصبی حس تولید می کند بوسیله یک تابع توانی با شدت محرک وارده متناسب است.
#نوروسایکولوژی
🆔 @neuro_psy
🤩1